1- على بن بابويه قمى
(متوفى329 ه.ق)
گفتار استاد:
«على بن بابويه قمى،متوفى در سال329 ه.ق،مدفون در قم،پدر شيخ محمد
بنعلى بن بابويه، معروف به شيخ صدوق است كه در نزديكى شهر رى
مدفوناست.پسر محدث است و پدر فقيه و صاحب فتوا،معمولا اين پدر و
پسر،بهعنوان«صدوقين»ياد مىشوند.» (1)
على بن بابويه كيست؟
ابو الحسن على بن الحسين بن موسى بن بابويه،يكى از فقهاى نامدار و يكى
ازاصحاب فتوى و اجتهاد،و در عصر خويش رئيس فقها و محدثين و پيشواى مردم
قمبوده است.شيعيان در امور دينى به او مراجعاتى داشتهاند و فتوايش نزد
همگان نافذ ومحترم بوده است.
در بيان عظمت علمى و منزلت قدس و تقواى او،همين بس است كه فقهاى مادر
مواردى كه حديثى از اهل بيت عصمت و طهارت(ع)نرسيده باشد،و از او فتوايىدر
آن زمينه وجود داشته باشد،فتاواى او را به علت نزديك بودن به عهد امامت و
عصرمعصوم(ع)،به منزله حديث تلقى مىكردند و فتواى او را نشانى از وجود حديث
در آنزمينه قلمداد مىنمودند.چنانكه«شهيد اول»در كتاب«ذكرى»با اين
تعبير بيانفرمودهاند:
«اصحاب ما،دستور العمل خود را از رساله على بن بابويه مىگرفتند،هنگامى
كهدسترسى به نص روايت نداشتند،چون اعتماد و اطمينان كاملى به او داشتند.»
(2)
گفتار ابن نديم:
ابن نديم،كتابشناس و مورخ معروف در فهرستخود مىنويسد:
«ابن بابويه،على بن موسى قمى،يكى از فقها و يكى از موثقين شيعه
مىباشد.باخط پسرش ابو جعفر محمد بن على پشت كتابى خواندم كه به يكى اجازه
داده بودكتابهاى پدرش را روايت كند و تعداد آنها حدود 200 جلد مىباشد،ولى
او تصريحنموده بود كه تاليفات خودم 18 كتاب مىباشد.» (3)
تاليفات او:
او تاليفات متعددى دارد.يكى از آنها كتاب«الشرايع»مىباشد كه جهت
فرزندعزيزش صدوق نوشته است و از ديگر آثار او:رسالة الاخوان،قرب
الاسناد،تفسيرقرآن كريم،كتاب النكاح، النوادر،كتاب التوحيد،الصلوة،مناسك
الحج و...مىباشد.
او نخستين مؤلف كتاب فقهى عارى از ذكر سند روايت مىباشد كه توانستهاست
كتاب فقهى را مجرد از سند روايت و مانند اثرى مخصوص به مؤلف ونشان دهنده
فتوى و نظر او تاليف كند.و كتابى به همين سبك به نام«الشرايع»كه به
نام«الرسالة الى ابنه»هم خوانده مىشود، جهت پسر خود،صدوق به يادگار
گذاشت.ظاهرامر اين است،اين كتاب همان است كه«الفقه الرضوى»هم خوانده
مىشود،چون درآغاز آن«قال على بن موسى»هست،از اينرو برخى چنين
پنداشتهاند كه مقصود از او،امام على بن موسى الرضا(ع)است. (4)
مورد عنايت و توجه:
او مورد عنايتخاصه حضرت امام زمان(عجل الله تعالى فرجه الشريف)واقعشده
است.و نامهاى از سوى آن بزرگوار توسط حسين بن روح نوبختى به او رسيدهاست
كه متن آن در رجال نجاشى اين گونه آمده است:
«ابو الحسن على بن الحسين بن موسى بن بابويه قمى،شيخ بزرگ و
پيشواىقمىها در روزگار خويش،فقيه و مورد وثوق آنان،او به عراق آمد و با
ابو القاسم حسينبن روح(رحمه الله) ملاقات نمود و از او مسائلى را
پرسيد.سپس با او مكاتبه نمود واين مكاتبات توسط على بن جعفر بن اسود انجام
مىپذيرفت.در يكى از اين مكاتباتاز او مىطلبد كه نامهاى را به محضر صاحب
امر(عج)برساند كه در آن نامه درخواستدعائى درباره فرزند صورت گرفته بود،پس
در پاسخ او چنين آمد كه ما از خداوندمتعال درخواست نموديم كه فرزندى به تو
عنايت فرمايد و به زودى دو فرزند ذكورنيكوكار و خير نصيب تو خواهد شد...»
پس از آن مكاتبه بود كه ابو جعفر و ابو عبد الله از يك همسر ام ولدى
متولدگرديدند.از ابو عبد الله حسين بن عبيد الله آمده است كه مىگفت:«از
ابا جعفر مىشنيدمكه بارها مىگفت: «من با دعاى صاحب امر و امام
زمان(عج)به دنيا آمدهام»و به اينعنايت افتخار مىنمود.» (5)
وفات او:
على بن بابويه در سال329 ه.ق در همان سال رحلت ثقة الاسلام محمد
بنيعقوب كلينى درگذشت،و در قم،نزديك صحن مطهر حضرت معصومه(ع)مدفونگرديد و
مزارش معروف،و هم اكنون مورد زيارت و عنايت مردم مىباشد.
از ديگر آثار او،كتاب التفسير،النكاح،مناسك الحج،قرب
الاسناد،التسليم،الطب،المواريث، المعراج مىباشد.اين تاليفات را عباس بن
عمر كلودانى(رحمه الله)خبر داد و افزوده است هنگامى كه او در سال 328 به
بغداد آمد،از او اجازه روايتىدريافت نمودم. (6)
او از سعد بن عبد الله اشعرى روايت نموده است و جعفر بن محمد
قولويه،كاملالزيارات را از او روايت كرده است.» (7)
«نجاشى»از عدهاى از اصحاب خود نقل كرده است كه از مجمعى از
اصحابشنيدهاند كه: «پيش از ابو الحسن على بن محمد سمرى(ره)،يكى از نواب
چهارگانه امامعصر(عج)بوديم كه گفت:«خداوند رحمت كند على بن الحسين بن
بابويه را به او گفتهشده است كه او زنده است. »در پاسخ گفت:«نه،او امروز
به رحمت ايزدى پيوست.
تاريخ آن را يادداشت كردند و خبر رسيد كه او همانروز از دنيا رفته است.»
(8)
رحمت و رضوان خدا بر او باد
پىنوشتها:
1- متن گفتار استاد شهيد مرتضى مطهرى،آشنايى با علوم
اسلامى،ص293
2- رياض العلماء،ج 4،ص 8
3- فهرست ابن نديم،ص246،فن 5 از مقاله پنجم.
4- ريحانة الادب،ج7،ص 401.
5- رجال نجاشى،ص 261،چاپ جامعه مدرسين.
6- رجال نجاشى،ص 262،كد معرفى 684.
7- معجم رجال الحديث،ج 12،ص369،كد معرفى 8062- طبقات مفسران
شيعه،ج 1،ص 598.
8- رجال نجاشى،ص 262.