پرواز با نماز

محمد حصارى

- ۴ -


در اينجا نمىتوانيم بگوييم ما پول را از شخص واسطه گرفتهايم، و همينطور درمورد امامان(عليهم السلام)، چون آنان به خدا نزديكتر هستند از آنها مىخواهيم كه ازخداوند براى ما مثلاً طلب چيزى را بكنند و حاجت ما را خدا روا مىكند نه ائمه (عليهم السلام).
اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ;
ما را به راه راست هدايت فرما.
صِراطَ الَّذِينَ اَنْعَمْتَ عََليْهِمْ ;
راه كسانى كه به آنها نعمت دادهاى.
غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ;
نه كسانى كه به آنها غضب كردهاى.
وَلاَ الظَّالِينَ;
ونه گمراهان.

ما در اين قسمت از خداوند به صورت خواهش طلبى را مىكنيم ومىگوييم خدايا:ما را به راه راست هدايت فرما.
امّا اين راه راست چه راهى است؟ خداوند در آيه بعدى راه را مشخص مىكند و مىفرمايد:راه كسانى كه به آنها نعمت دادهاى.
مانند پيامبر (صلى الله عليه وآله)، حضرت على(عليه السلام) و ساير امامان (عليهم السلام).
نه راه كسانى كه به آنها غضب كردهاى.
ونه گمراهان.

پس خداوند در اين دو آيه سه راه را مشخص كرده است:
1. أنعمت عليهم; راه كسانى كه به آنها نعمت داده است، يعنى همان صراط مستقيم.
2. مغضوب عليهم; راه كسانى كه بر آنها غضب كرده است.
3. ولا الضالّين; و راه كسانى كه گمراه هستند وا صلاً راهى ندارند چه مستقيم وچه مغضوب.

يكى از عقبههاى پس از مرگ صراط است و صراط پلى است بين برزخ و بهشت و در زير آن دوزخ قرار گرفته و اگر كسى بتواند از آن پل عبور كند به بهشت مىرود.
و اگر كسى نتواند از آن عبور كند به داخل جهنم مىافتد و پهناى اين پل براى هر كس فرق مىكند.
براى انسانهاى نيكوكار ومتقى پهناى بزرگى دارد، تا آنها به خوبى از آن عبور كنند، امّا براى انسانهاى گنهكار قطرى بسيار نازك دارد.
وحتى امكان دارد، قطر آن براى بعضى از انسانها به اندازه نازكى يك مو باشد.
انسان وقتى مىخواهد مسيرى را طى كند، بايد قبلاً آدرس آن مسير را داشته باشد، و يا اين كه شما وقتى مىخواهيد به خانه يكى از دوستانتان برويد بايد نشانى آن را قبلاً از او بگيريد تا بتوانيد به وسيله آن، منزل دوستتان را پيدا كنيد.
وهمچنين كسانى كه مىخواهند از پل صراط عبور كنند بايد به اين نكته توجه كنند كه راه رد شدن از پل صراط را بايد در اين دنيا بياموزند.
و اگر انسان در روى زمين آن راه را ياد گرفت و اجرا كرد مىتواند از آن عبور كند و گرنه از پل صراط به داخل جهنم مىافتد.
و اين راه در اين دنيا همان صراط مستقيم است و بايد ببينيم صراط مستقيم چه صراطى است كه ما هر روز از خداوند هدايت به سوى آن را مىخواهيم.
حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: صراط مستقيم كتاب خدا است وَأنَا كِتابُ اللهِ النّاطِقِ و من كتاب ناطق خداوند هستم.
پس صراط مكتوب، كتاب خدا و صراط ناطق حضرت على (عليه السلام)است.
حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) فرمود: صِراطُ الْمُسْتَقيم هُوَ صِراطُ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّدصراط مستقيم صراط و طريقه محمد و آل ايشان هست كه ائمه اطهار (عليهم السلام)باشد.
و نيز فرمود:مَثَلُ أهْلِ بَيْتِى كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوح مَنْ رَكِبَ فِيها نَجى وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرقَ.
اهل بيت من همانند كشتى حضرت نوح هستند هر كس كه سوار شود نجات پيدا مىكند و هر كس تخلف كند غرق مىشود.
يعنى همانطور كه كشتى حضرت نوح آنهايى را كه در آن سوار بودند نجات داد، همانطور هم اهل بيت مردم را نجات مىدهند.
به طورى كه هر كس صراط و طريقه آنها را قبول كند و انجام دهد از پل صراط رد و به داخل بهشت مىرود وكسى هم كه قبول نكند و تخلف كند از پل صراط به داخل آتش سوزان جهنم مىافتد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: صراط مستقيم طريقه به سوى معرفت خدااست وا ين دو صراط است.
يكى صراط در دنيا ويكى در آخرت.
امّا صراط در دنيا عبارت است از امامى كه اطاعتش بر خلق واجب شده است .
و امّا صراط در آخرت پلى است كه بر روى جهنم زده شده است.
و هر كس در دنيا از صراط دنيا به درستى رد شود يعنى امام خود را بشناسد و از او اطاعت كند، در آخرت نيز از پل صراط به آسانى مىگذرد.
و كسى كه در دنيا امام خود را نشناسد در آخرت هم قدمش بر پل صراط مىلغزد و به درون جهنم سقوط مىكند.

سؤال:

راه كسانى كه خداوند به آنها غضب كرده است چه راهى مىباشد؟

جواب:

راه كسانى كه به آنها غضب شده، راهى است كه غير صراط مستقيم باشد.
گمراه به كسى گفته مىشود كه مسيرى را براى رسيدن به مقصد خواسته باشد طى كند، امّا آن مسير را اشتباه برود و هم مقصد را گم كند و هم مسير اوليه خود را، مانند كسانى كه بتپرستند.
(وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ وَلا يَضُرُّهُمْ وَلا يَنْفَعُهُمْ).
«بتهايى را به غير خدا پرستش مىكنند، كه به آنها هيچ ضرر ونفعى نمىرسانند».

شرح سوره توحيد

امام صادق (عليه السلام) فرمودند:يهوديان از پيامبر (صلى الله عليه وآله) پرسيدند: مشخصات وحسب ونسب پروردگارت را براى ما بيان كن.
حضرت تا سه روزپاسخ ندادند، تا آن كه خداوند سوره توحيد را نازل كرد: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم;به نام خداوند بخشنده مهربان.
قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ;
بگو او خداوند يكتا است.
اَللهُ الصَّمَدُ;
خداوند بىنياز است.
لَمْ يَلِدْوَلَمْ يُولَدْ ;
نه زاده و نه زاييده شده است.
وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ;
هيچ كس همتاى او نيست.
پيش از اين درباره قل هُو الله أحد بحث كرديم، در اين جا ديگر نيازى نيست كه مفصلاً از آن بحث كنيم.
ولى به طور مختصر از چند آيه آن بحث مىكنيم:

اللهُ الصَّمَدُ;
يعنى خداوند بىنياز است و همه جهان به او نيازمندند.
خداوند تمام جهان و مخلوقات را آفريده و تمام موجودات براى موجود بودن به خدا نيازمندند ولى خداوند كه خالق آنها است چگونه ممكن است به آنها نيازمند باشد.
تمام مخلوقات نيازمند هستند و براى اين كه وجود داشته باشند احتياج دارند به كسى و آن كس هم بىنياز است و به آن خدا گفته مىشود.
پس ما براى اين خدا داريم كه نيازمنديم .
گفتيم خداوند بىنياز است وكسى هم كه بىنياز باشد، محتاج و نيازمند به خالق نيست.
چون گفتيم خدا داشتن به علت نياز به خدااست، وخداوند كه بىنياز است احتياج به خدا ندارد.

الله الصمد;
يعنى اين كه خداوند از هر چيزى بىنياز است.
و در كارهاى خود از كسى كمك نمىگيرد چون كمك گرفتن از ديگران بهعلت اين است كه شخص خود نمىتواند كارى را انجام دهد پس نيازمند به كس ديگر است كه از آن كمك بگيرد.
هر مخلوقى هر كارى را كه انجام مىدهد به وسيله كمكى است كه خداوند به او مىكند.
مثلاًما راه مىرويم نيازمند به قدرت هستيم و قدرت را خداوند به ما مىدهد.
پس ما هر كارى كه مىكنيم به كمك خداوند است و نياز به خدا داريم.
وگفتيم خدا بىنياز است.
وكسى كه بىنياز است خدا ندارد.
چون اگر خدا داشته باشد تمام اعمالى كه انجام مىدهد به كمك خدايش است و به خدايش نياز دارد و ما گفتيم كه خداوند بىنياز است پس خداوند خدايى ندارد كه به آن نيازمند باشد.

لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ;
نه زاده و نه زاييده شده.
در مباحث گذشته درباره يكتايى بحث كرديم، پس وقتى خداوند يكتا باشد ديگر فرزندى ندارد چون اگر فرزندى داشته باشد، پس او هم مثل خداوند است و در اين صورت خداوند با فرزندش مىشوند دو خدا.
در صورتى كه گفتيم خداوند يكتااست و شريكى ندارد.
لمْ يُولَدْ، زاييده نشده.
اولاً كسى كه مىخواهد به دنيا بيايد نيازمند به كسى است كه او را به دنيا بياورد و آن كس هم مادرش مىشود.
در صورتى كه ما گفتيم خداوند بىنياز است.
پس مادر ندارد كه به آن نيازمند باشد.
ثانياً كسى كه مادر دارد مادرش از جنس خودش است.
وخداوند اگر مادر داشته باشد پس مادرش هم از جنس خود خدا است.
و خدا با مادرش دو تا خدا مىشود.
در صورتى كه ما گفتيم خداوند يكتااست و شريكى ندارد.
در اين باره، در قرآن شريف، آياتى وجود دارد كه در زير پياده مىكنيم:(قالُوا اتَّخَذَ اللهُ وَلَداً سُبْحانَ الله).
«گروهى گفتند كه خدا داراى فرزند است كه پاك و منزه از آن است كه فرزند داشته باشد».
(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعالى عَمّا يَصِفُونَ).
«گروهى پنداشتند كه خداوند دختران و پسرانى دارد، در صورتى كه خدا از همه اين نسبتها كه بر او وصف مىكنند برتر و منزه است».
(ما كانَ للهِ أنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَد سُبْحانَهُ اِذا قَضى أمْراً فَاِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ* وَقالُوا اتَّخَذ الرَّحْنُ وَلَداً* لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً اِدّاً* تَكادُ السَّمواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنهُ وَتَنْشَقّ الارَضُ وَتَخِرُّ الْجِبالُ هَدّاً* اَن دَعَو لِلرَّحْمنِ وَلَداً).
«خدا هرگزفرزندى اتخاذ نكرده.
وى منزه از آن است كه فرزندى داشته باشد، چون بگويد چيزى موجود باش بىدرنگ آن چيز موجود مىشود.
وكافران گفتند كه خداى رحمان فرزند برگرفته.
اى كافران! همانا قولى بسيار زشت و منكر گفتيد.
نزديك است ازاين گفته زشت شما آسمانها ازهم فرو ريزد و زمين شكافته وكوهها متلاشى گردد.
چراكهبراى خداى مهربان فرزندى دعوى كرديد.

وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أحَدٌ;
«هيچ كس همتاى او نيست».
چطور ممكن است كسى هم مخلوق خداوند باشد وهم همانند خالق خود.
چنين چيزى اصلاً ممكن نيست.
واين آيه، آيه قبل را هم تأكيد مىكند.
چون وقتى خداوند بىهمتا باشد يعنى وقتى هيچكس همتاى او نباشد پس كسى را هم نمىزايد كه همتاى او باشد.
و يا كسى نيست كه همتاى او باشد و او را بزايد.
اين آيه را آياتى كه بيانگر قدرت خداوند است، تأكيد مىكند.
در زير اين آيات را ذكر مىكنيم:

(اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمينَ).
«ستايش خداى را كه آفريننده جهانها است».
(اَلَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الأرْضَ فِراشاً وَالسَّماءَ بَناءً وَأنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً فَلا تَجْعَلُوا للهِ أنْداداً وَأنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
«آن خدايى كه براى شما زمين را گسترد و آسمان را برافراشت، و فرو باريد از آسمان آبى كه به سبب آن بيرون آورد ميوههاى گوناگون براى روزى شما.
پس كسى را مثل و مانند او قرار ندهيد، در صورتى كه مىدانيد خدا بىمانند است».
(بَدِيعُ السَّمواتِ وَالأرْضِ وَاِذا قَضى أمْراً فَاِنّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُون).
«او آفريننده آسمان و زمين است و چون اراده آفريدن چيزى را كند به محض آن كه گويد موجود باش موجود خواهد شد».
(وَللهِ مُلْكُ السَّمواتِ وَالأرْضِ وَاللهُ عَلى كُلِّ شَىْء قَدِيرٌ).
«خدا است مالك ملك آسمان و زمين و خدا بر هر چيز توانا است».
(اِنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمواتِ وَالأرْضَ فِى سِتَّةِ أَيّام ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِى).
«پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز خلق كرد آنگاه به خلفت عرش پرداخت».
(وَمِنْ آياتِهِ انَّكَ تَرَى الأرْض خاشِعَةً فَاِذا أنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءُ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ اِنَّ الّذِى أحياها المُحْى المُوتى اِنَّهُ عَلى كُلِّ شَىْء قَدِير).
«از جمله آيات و نشانههاى قدرت الهى آن كه زمين را بنگرى مطيع، كه چون ما بر آن آب باران فرو آريم گياه برآرد و اهتزار و نشاط وخرمى يابد.
بارى آن كس كه زمين را به باران زنده كند مردگان را هم زنده گرداند كه او بر همه چيز قادر است».
تمام اين كارها فقط از خداوند مىتواند ظاهر شود و هيچكس به غير از خداوند نمىتواند چنين ادعايى كند.

فصل چهارم: دربيان كيفيت چند نماز

1. نماز نافله
2. نماز شب
3. نماز جمعه
4. نماز آيات
5. نماز وحشت
6. نماز عيد

1. نماز نافله

تمام نمازهاى يوميه براى خود نماز نافلهاى دارند كه به صورت دو ركعتى همانند نماز صبح خوانده مىشود .
منتهى به نيت نماز نافله [نماز نافله مستحب است].
نافله صبح: دو ركعت قبل از نماز صبح.
نافله ظهر : 4 تا دو ركعتى قبل از نماز ظهر.
نافله عصر: 4 تا دو ركعتى قبل از نماز عصر.
نافله مغرب: 2 تا دو ركعتى بعد از نماز مغرب.
نافله عشا: يك دو ركعتى به صورت نشسته.

2. نماز شب

نماز شب 11 ركعت است.
وبه صورت دو ركعتى همانند نماز صبح 5 مرتبه و يك مرتبه يك ركعتى خوانده مىشود.
4تا دو ركعتى اوّل به نيّت نماز نافله شب.
1 دو ركعتى به نيّت نماز نافله شفع.
1 يك ركعتى به نيت نافله وتر.

3. نماز جمعه

امام خمينى (قدس سره) در اهميت نماز جمعه چنين مىفرمايد:نماز جمعه ودو خطبه آن مانند حج و نماز عيد فطر و قربان، از مراسم بزرگ مسلمانان است، ولى متأسفانه مسلمانان از وظايف مهم سياسى اين عبادت غافل وناآگاه هستند، در صورتى كه انسان با اندك مطالعه و دقت در احكام كشورى، سياسى، اجتماعى، اقتصادى اسلام درمىيابد كه اسلام دين سياست است وكسى كه دين را از سياست جدا مىداند نادانى است كه نه اسلام را مىشناسد و نه سياست را.
نماز جمعه دو ركعت است،و قبل از آن دو خطبه دارد كه توسط امام جمعه ايراد مىشود.
نماز جمعه همانند نماز صبح است، منتهى با چند فرق:1. نيت بايد براى نماز جمعه باشد.
2. به جماعت خوانده شود.
3. دو قنوت يكى در ركعت اول قبل از ركوع، و ديگرى در ركعت دوم پس از ركوع دارد.
توجه:نمازگزار بايد بنابراحتياط واجب بهخطبهها گوش فرا دهد.

4. نماز آيات

نماز آيات در هنگام زلزله، خسوف(ماه گرفتگى)، كسوف(خورشيد گرفتگى) هر چند كسى از آن نترسد، و رعد و برق و بادهاى زرد و سرخ و سياه ومانند آن، اگر بيشتر مردم بترسند خوانده مىشود.
نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد.
و قبل از هر ركوع سوره حمد و سوره ديگرى از قرآن خوانده مىشود.
كه در اين صورت در دو ركعت ده حمد و ده سوره خوانده مىشود.
و مىتوان يك سوره را پنج قسمت كرد و قبل از هر ركوع يك قسمت از آن را خواند.
كه در اين صورت در دو ركعت دو حمد و دو سوره خوانده مىشود.
در زير تقسيم سوره توحيد به عرض شما مىرسد:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
ركوع
قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ
ركوع
اللهُ الصَّمَد
ركوع
لَمْ يَلِدْوَلَمْ يُولَدْ
ركوع
وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أحَدركوع

پس از ركوع آخر به سجده رفته و پس از سجده براى ركعت دوم برمىخيزيم.
ركعت دوم همانند ركعت اول خوانده مىشود.
و با تشهد و سلام نماز به پايان مىرسد.

توجه

نماز آيات اگر به صورت جماعت خوانده شود حمد و سورهها را فقط امام جماعت مىخواند.

5.نماز وحشت

نماز وحشت موجب كاهش وحشت شب اول قبر مىشود.
و مىتوان براى كسانى كه فوت كردهاند خواند.
مخصوصاً كسانى كه تازه فوت كردهاند.
نماز وحشت دو ركعت است، در ركعت اوّل حمد و آية الكرسى خوانده مىشود.
و در ركعت دوم حمد و ده مرتبه سوره قدر خوانده مىشود.
و بعد از سلام نمازگزار مىگويد:اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَابْعَثْ ثَوابَها اِلى قَبْرِ(مثلاً جعفر).

6.نماز عيد

در دو عيد [فطروقربان] نماز مخصوص عيد مستحب است.
وقت نماز عيد، از طلوع آفتاب تا ظهر است.
نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است، با نُه قنوت.
و اين گونه خوانده مىشود:

ركعت اول

;پس از حمد و سوره بايد پنج تكبير گفته شود، وبعد از هر تكبير يك قنوت و بعد از قنوت پنجم تكبير ديگرى و سپس ركوع و دو سجده به جا بياورد.

ركعت دوم;

پس از حمد و سوره چهارتكبير گفته مىشود.
وبعد از هر تكبير يك قنوت وبعد از قنوت چهارم تكبير ديگرى و سپس ركوع ودو سجده وتشهد و سلام به جا مىآورد.

توجه:

نمازگزار در قنوتهاى نمازعيد هر دعا و ذكرى مثل صلوات وغيره بخواند كافى است.
ولى بهتر است به اميد ثواب اين دعا را بخواند:اَللّهُمَّ أَهْلَ الْكِبْرِياءِوَالْعَظَمَةِ وَأهْلَ الْجُودِوَالْجَبَرُوتِ وَأهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَأهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ أَسْأَلُك بِحَقِّ هذا الْيَومِ الَّذِى جَعَلْتَهُ لِلْمُسِلِمينَ عِيداً وَلِمُحَمَّد (صلى الله عليه وآله)ذُخْراً وَشَرَفاً وَكَرامَةً وَمَزِيداً، أنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَأنْ تُدْخِلَنِى فِى كُلِّ خَيْر أدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَآلِ مُحَمَّد وَأنْ تُخْرِجَنى مِنْ كُلِّ سُوء أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلِ مُحَمَّد، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمْ، اَللّهُمَّ اِنّى أسْأَلُكَ خَيْرَ ما سَأَلَكَ بِهِ عِبادُكَ الصّالِحُونَ وَأعُوذُ بِكَ مِمّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُكَ الْمُخْلَصُونَ.