نقش نماز در شخصيت جوانان

مصطفى خليلى

- ۱۲ -


5 ـ مال حرام مانع كمال نماز

يكى ديگر از موانع كمال نماز استفاده از مال حرام است. طمع به اموال ديگران، قانع نبودن به حقوق حقه خويش و عدم رعايت موازين شرع در خوردن و آشاميدن مانع بزرگى براى رسيدن انسان به كمال است.

در رعايت حلال و حرام الهى در اسلام آنقدر تأكيد شده كه در روايت داريم اگر دكمه پيراهن كسى از مال حرام تهيه شده باشد نمازش صحيح نيست. اين در پوشش است كه اين چنين درباره آن سختگيرى شده، بسيار روشن است كه در خوردن مال حرام، مسأله از اين مهمتر است.

از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمودند: «همانا از طرف خداوند هر شب فرشتهاى بر بيت المقدس پيام مىدهد آن كس كه اندك مال حرامى بخورد خداوند نه صرفى از او قبول خواهد كرد و نه عدلى. كه صرف نماز مستحبى را گويند و عدل نماز واجب را»(1).

و نيز فرمودهاند: «هر كسى لباس بخرد به ده درهم و يك درهم از آن ده درهم حرام باشد مادام كه با آن لباس نماز بخواند خداوند آن نماز را نمىپذيرد»(2). و «هر كسى كه يك لقمه حرام بخورد نماز او تا چهل شب قبول نشده و دعاى او تا چهل روز مستجاب نگردد»(3).

سرمايه و مال حرام نه تنها اثرش را در نماز ظاهر مىسازد بلكه در ساير اعمال عبادى هم اثرات سوءاش را مىگذارد چنانچه از معصوم(عليه السلام)روايت است كه: هركس كه مال حرام كسب كند اگر صدقه دهد قبول نباشد و اگر بر جاى گذارد توشه آن آتش است(4).

پس گوشت و پوستى كه از حرام برويد و خونى كه از حرام جريان داشته باشد آن گوشت و پوست مستحق آتش دوزخ است نه مستوجب ثواب. و نماز با اين خصيصه مفيد فايده نيست مگر با ترك يا توبه از آن و فاصله از مال حرام.

6 ـ رابطه نماز با خمس و زكات

اين مسأله بسيار روشن است كه كسب و يا استفاده مال حرام منحصر در اين نيست كه حقوق ديگران را زير پا گذاشته و از اموال غصبى مردم كه از طريق غير مشروع بدست آمده استفاده نمائيم بلكه براى حرام غير از بهرهبردارى از حقوق ديگران مصاديق ديگرى هم در شرع تعيين شده است كه يك مورد آن استفاده از اموال و سرمايهاى است كه خمس و زكات آن داده نشده باشد يعنى حق الهى از اموال شخصى انسان پرداخت نشده است.

همه فقها و علماى دينى اتفاق دارند بر اينكه استفاده از چنين سرمايهاى حرام است. و نماز با پوشش لباسهايى كه از پول تخميس نشده خوانده شود صحيح نيست. يعنى نماز در چنين صورتى شرط كمال را دارا نيست. امام خمينى(رحمه الله) در رساله عمليهشان در اين باره چنين مىفرمايند:

«اگر با عين پولى كه خمس يا زكات آن را نداده لباس بخرد نماز خواندن در آن لباس باطل است به احتياط واجب»(5).

از امام صادق(عليه السلام) روايت است كه فرمودند: وَلا صَلاةَ لمن لازكاة لَهُ. «و كسى كه زكات خود را نمىپردازد نمازش پذيرفته نيست»(6).

و يا اينكه على(عليه السلام) مىفرمايند: لايقبل الله الصلاةَ مِمَّنْ منع الزكاة.

«هركس كه مانع دادن زكات شود نمازش قبول نمىشود»(7).

بنابر اين آن كس كه مال حرام مىخورد و سرمايهاى از طريق غير شرعى كسب مىكند با كسى كه اموال و سرمايه از مسير شرعى و حلال بدست مىآورد ولى حق الهى (خمس و زكات) را پرداخت نمىكند هر دو به نوعى مبتلا به حرام شدهاند و اگر با اين سرمايه لباسى تهيه نموده و با آن نماز بخوانند ترديدى نيست كه آن نماز، بدون اشكال نخواهد بود.

پس بايد سعى شود كه در شرط صحت و كمال نماز، پيوند و ارتباط آن را با اين امور لحاظ نمود كه اينها ارتباط نزديك و پيوند عميق با هم دارند.

7 ـ تأثير ربا در نماز

از جمله مصاديق سرمايه حرام، ثروتى است كه از طريق ربا بدست آيد تحصيل و كسب درآمد از طريق ربا در مرتبه محاربه و جنگ با خداست و مسلّم است كسى كه با خدا در حال جنگ باشد دشمنى با او را اظهار كرده است و كسى كه دشمن خدا باشد چگونه مىتواند او را عبادت نمايد؟ در قرآن كريم خداوند فرمودهاند:

يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله وذروا مابقى مِنَ الربوا إن كنتم مؤمنين.

«اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا بترسيد و آنچه از ربا باقى مانده را رها كنيد اگر مؤمن هستيد»(8).

يعنى شرط ايمان به خدا دورى از رباست و آن كس كه در معاملات شخصى اموال و سرمايه خود را با ربا آميخته مىسازد در ايمانش نسبت به پروردگار ترديد است.

آنچه از آيات اواخر سوره بقره استفاده مىشود اين است كه ربا خواران با قانون الهى در جنگ و مبارزه هستند و قطعاً چنين افرادى ايمان ندارند و چون مؤمن نيستند در قيامت عذاب آنها دائمى است و اهل نماز جزء اين دسته از افراد نيستند و اگر چنين افرادى نماز هم بخوانند نمازشان، نماز واقعى و اثر بخش نيست چون كسانى كه اهل عبادت باشند و خدا را با معرفت پرستش نمايند از اعمالى كه خداوند شديداً از آن نهى نموده دورى مىكنند.

اگر چه شايد عمل ربا خوارى در ميان عرف جامعه مسلمين به عنوان يك سنت رايج درآمده باشد و قبح و زشتى خود را از دست داده باشد و ليكن شدت حرمت آن از بسيارى از گناهان و معصيتهايى كه ما تصور مىكنيم بيشتر و بالاتر است. چنانچه در روايت آمده است كه: درهمٌ من الربا اشَدُّ عند الله من ثلاثين زنيّةً فى الاسلام. «يك درهم ربا نزد خداوند شديدتر از سى عمل زنا در اسلام است»(9).

پس نماز فرد ربا خوار ظاهر و صورت نماز را داراست امّا صورتى كه فاقد روح و باطن است همانند جسدى كه روح در آن وجود ندارد. مسلّم است چنين نمازى را خاصيتى نيست.

بنابر اين خوردن ربا در عبادات و انجام اعمال عبادى بىتأثير نيست. براى ظاهر شدن آثار عبادات در زندگى بايد از اين عمل حرام نيز دورى جست. هشام بن سالم از امام صادق(عليه السلام) روايت مىكند كه امام فرمودند:

اِنَّما حرم الله ـ عز وجل ـ الربا لكيلا يمتنع الناس مِنْ اصطناع المعروف.

«خداوند ربا را حرام نموده تا مردم از كار نيك و پسنديده امتناع نورزند»(10).

و نيز فرمودهاند:

آكل الربا لايخرج من الدنيا حتى يتخبطه الشيطان.

«ربا خوار از دنيا بيرون نمىرود مگر اينكه بنوعى از جنون مبتلا خواهد شد»(11).

8 ـ مستحباتى كه ضرر به واجب رساند

يكى ديگر از امورى كه موجب زيان به فرائض مىگردد توجه بيش از حد و افراطى نسبت به نوافل است.

انجام مستحبات اگر چه موجب كمال است و ليكن اگر از حد خود بگذرد و موجب كم توجهى به واجبات گردد ترك آن بهتر از انجام آن است چون شرط تقرّب در انجام مستحبات در صورتى است كه مكمل واجبات باشند. در شرع مقدس به نوافل و مستحبات بسيارى چون طهارت دائمى (دائم الوضو بودن)، ذكر زبانى، رفع حاجات برادران دينى و صدها سنّت ديگر براى رسيدن به قلههاى كمال توجه داده شد. امّا انجام همه اين سنن مستحبه مادام كه يك واجب در كنار آن ترك گردد هيچ سودى نخواهد بخشيد. در حقيقت اين يكى از خواطر ابليسى و وساوس شيطانى است كه آدمى را به انجام برخى از مستحبات مشغول و او را با اين اعمال مسرور ساخته در حاليكه لذّت قيام به واجب را از او سلب نموده است.

امام عارفان و سيد سالكان على(عليه السلام) مىفرمايند: لاقربةَ بالنوافل إذا ضَرَّتْ بالفرائض.

«نوافل و مستحبات اگر به واجبات ضرر رسانند موجب تقرب به درگاه خدا نخواهند بود»(12).

اين يك اصل و قاعده كلى است كه ترك مستحبات زمانى كه زيانى به واجبات رساند اولى از انجام آن است.

وامّا در خصوص نماز تأكيد بيشترى در روايات شده است. امام موسى كاظم(عليه السلام) در اين باره مىفرمايند:

لاتَصُمْ صوماً يمنعك من الصلاةِ فانّ الصلاةَ احبُّ الى الله من الصيام

«روزهاى كه مانع انجام نماز مىشود نگير چرا كه در پيشگاه خداوند نماز بهتر از روزه است»(13).

پس اين خدعه و فريب هواى نفس است كه گويد: خدا از حق خويش مىگذرد پس سعى كن از امور ظاهرى غافل نشوى، اگر نماز را ترك كردى باكى نيست به دستگيرى خلق اهتمام و تلاش كن كه رضاى الهى در همين است. بايد بدانيم كه اينگونه افكار، قطاع الطريق راه وصولبه كمال بوده و انجام مستحبات در عقبه واجبات موجب تدارك و زمينه صعود به كمال و سعادت است.

9 ـ عاق والدين مانع كمال نماز

در اكرام و احترام به والدين و حرمت نهادن به مقام والاى پدر و مادر در اسلام و قرآن تأكيدات زيادى شده است. در روايات وارد شده است كه يكى از گناهانى كه در دنيا اثر خود را باقى مىگذارد و علاوه بر عذاب اخروى آثار و عقاب دنيوى بر آن مترتب مىشود. معصيت و گناه عاق والدين است. يعنى اگر فرزند، كارى كند كه مورد لعن و نفرين پدر و مادر واقع شود خداوند علاوه بر عذاب دوزخ او را در همين دنيا عذاب مىكند. در آياتى از قرآن كريم تصريح و تأكيد شده كه به پدر و مادر احسان و نيكى نموده و آنها را از خود نرنجانيد. در پنج آيه از آيات قرآن كريم به اين نكته اشاره شده است كه در چهار آيه احسان به والدين را در كنار شرك نورزيدن به خداوند آورده است. شايد جهت آن اين باشد كه اهانت و بىاحترامى فرزند نسبت به پدر و مادر نوعى شرك به خدا محسوب گردد.

در يكى از اين آيات، توحيد به ذات ربوبى (عدم شرك به خداوند) احسان و نيكى به والدين و اقامه نماز جزء پيمانها و عهدهايى است كه خداوند از بندگانش گرفته است. در اين آيه خداوند خطاب به مسلمانان مىفرمايد ما اين ميثاق را از بنى اسرائيل گرفتيم ولى آنان عهد شكنى نمودند و نتيجه پيمان شكنى خود را ديدند پس شما سعى كنيد كه مثل آنان نباشيد خطاب آيه در قرآن كريم چنين است كه مىفرمايد:

وَاِذْا اَخَذْنا ميثاق بنى اسرائيل لاتعبدون الاّ الله وبالوالدين احساناً وذى القربى واليتامى والمساكين وقولوا للناس حُسْناً واقيموا الصلاة وآتوا الزكاةَ ثمّ توليتم الاّ قليلاً منكم وانتم معرضون.

و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و نسبت به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و با مردم به خوبى سخن بگوئيد، نماز را بر پا داريد و زكات بدهيد سپس (با اينكه پيمان

و عهد بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سر پيچى كرديد، و از پيمان خود روى برگردانديد»(14).

اهميت احترام به پدر و مادر تا بدان حد است كه خداوند سپاس و شكر گزارى به آنها را در مرتبه سپاس به نعمتهاى الهى دانسته است با توجه به اينكه نعمتهاى الهى قابل شمارش نيست.

در سوره لقمان فرموده است: اَنِ اشكر لى و لوالديك «اينكه مرا و پدر و مادرت را شكر نمائى»(15).

از آيات و روايات چنين استفاده مىشود كه كمترين بىاحترامى در مقابل پدر و مادر معصيت و گناه به حساب مىآيد و اهانت و تحقير فرزند در مقابل آنان موجب انحراف فرزند از تعاليم دين خواهد شد و امّا در خصوص پيوند و رابطه نماز با اين مسأله بايد گفت كه نماز شخصى كه كنيه و بغض پدر و مادر را در دل داشته باشد اثر بخش نبوده و شرط كمال را دارا نخواهد بود.

از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) منقول است كه فرمودند: لايقبل اللهُ صلاةَ العاقّ. «نماز كسى كه مورد عاق (نفرين) والدين واقع شده باشد قبول نيست»(16).

و نيز از امام صادق(عليه السلام) روايت شده كه فرمودند: مَنْ نظر الى ابويه نظر ماقت وهما ظالمان له لم يقبل الله له صلاةً.

«هركس با چشم بغض و كينه به پدر و مادر خود كه به وى ستم كردهاند نگاه كند نمازش در پيشگاه الهى قبول نيست»(17).

اين در حالى است كه در مقابل روايات مذكور، اخبار و احاديثى داريم كه نگاه محبت آميز و مهربانانه فرزند به چهره پدر و مادر را عبادت دانستهاند.

پس اگر جوان مؤمنى اين مانع را در زندگى خود داشت سعى نمايد كه آن را رفع نمايد و به هر طريقى ممكن (ولو اينكه از جانب پدر و مادر ظلم و ستمى به او شده باشد) رضايت آنان را نسبت به خود جلب نمايد. براى اينكه رضاى الهى در رضاى پدر و مادر نهفته است. چنانچه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمودند:

رضى الله مَعَ رضى الوالدين. «رضاى خدا از رضاى پدر و مادر است»(18).

پس كسى كه عاق والدين باشد نه در دنيا خير مىبيند و نه در آخرت و روايت از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است كه:

«بوى بهشت از هزار ساله راه شنيده مىشود و با وجود اين نمىشنود آن را كسى كه عاق والدين باشد»(19).

و در روايت ديگر فرمودهاند: «جميع مسلمين مرا خواهند ديد مگر عاق والدين و شراب خوار و كسى كه نام مرا بشنود و صلوات نفرستد»(20).

و پايان بخش اين قسمت از كلام را حديث قدسى قرار مىدهيم كه نكته تكان دهندهاى را در بردارد.

خداوند متعال در اين كلام وحيانى خطاب به پيامبرش چنين مىفرمايند:

«به عزّت و جلالم سوگند كه اگر عاق والدين عبادت جميع پيغمبران را بكند از او قبول نمىكنم و اوّل چيزى كه در لوح محفوظ نوشته شد اين بود كه منم خدايى كه بجز من خدايى نيست هر كه پدر و مادر از او راضى باشد من نيز از او راضى هستم و هر كه پدر و مادر از او خشمناك باشد من نيز از او خشمناكم»(21).

10 ـ غيبت برادران دينى مانع كمال نماز

حرمت غيبت و اثر سوء اين گناه بر كسى پوشيده نيست. در مذمت غيبت در دين مطالب زيادى بيان شده كه مادر مقام بيان آن نيستيم چون بحث ما در اين باب نمىباشد. آنچه كه در اينجا مطرح است رابطه غيبت و نماز و يا آثار غيبت در نماز است. سئوال مىشود كه آيا غيبت برادران دينى در نماز هم تأثير دارد و يا آثار غيبت در عبادات هم ظاهر مىگردد يا خير؟ آنچه كه در شرع منوّر آمده و پيشوايان دين به ما تعليم دادهاند اين است كه غيبت ارتباط و پيوند نزديك و عميق با ترك عبادت و يا كاهش آن دارد و يا اينكه معصيت غيبت مانع بزرگى براى تأثير نماز و ساير عبادات مىباشد. پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در حديثى فرمودهاند: مَنِ اغتابَ مُسلماً اَوْ مُسلمةً لَمْ يقبل اللهُ صلاتَه ولا صيامَهُ اربعين يوماً وليلةً اِلاّ اَنْ يغفر لَهُ صاحبه.

«هركس كه غيبت مرد يا زن مسلمانى را نمايد تا چهل شبانه روز نماز و روزهاش پذيرفته نيست مگر اينكه غيبت شونده او را ببخشايد»(22).

و ملاك و معيار در غيبت اين است كه ياد كنى او را به چيزى كه او راضى نيست. كه امام خمينى(رحمه الله) مىفرمايند: اين ملاك و معيار در تهمت هم هست و به همين خاطر تهمت دو عقاب دارد يكى عقاب تهمت و ديگرى گناه غيبت.

بنابر اين غيبت هم يكى از معاصى و گناهان كبيره است كه از موانع كمال نماز به حساب مىآيد.

11 ـ آزردن همسر مانع قبولى نماز

مانع ديگرى كه براى كمال نماز در نصوص و روايات بدان اشاره شده است اذيت و آزار و روا داشتن ستم به همسر مىباشد. يكى از بارزترين مصاديق ظلم كه شايد عقاب شديدترى هم داشته باشد ظلم به همسر در خانه است.

در توصيههاى اولياى دين و بزرگان دينى سفارش زيادى شده كه در ميان اعضاى خانواده عدالت بلكه عفو و گذشت و اخلاق دينى بايد حاكم باشد. و كمترين ستم نسبت به زير دستان، هيچ توجيه شرعى ندارد. و اين عمل كه قبيحترين و زشتترين عمل محسوب مىشود مانع بزرگى براى كمال نماز است. از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مرويست كه فرمودند:

«كسى كه همسر خود را آزار دهد نماز و اعمال نيك او پذيرفته نيست نزد خداوند مگر اينكه او را كمك نمايد يا او را راضى نمايد هر چند در تمام ايام عمر، روزه داشته باشد و نيز شوهر هم داراى همين نوع از عذاب و عقاب است در صورتى كه به همسرش ظلم روا بدارد»(23).

از اصحاب و ياران پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل شده است كه حضرتشان به سه چيز بسيار تأكيد داشته و نزديكان خود را بدان توصيه مىفرمودند: الصلاة الصلاة وما ملكت ايمانكم لا تكلِّفُوهم ما لايطيقون واتقوا الله فى النساء فانَّهُنَّ عوانٌ فى ايديكم.

«نماز، نماز بگزاريد و به زير دستان به نيكى رفتار كنيد و از خدا بترسيد در كار زنان كه آنان اسيران دست شمايند»(24).

نماز و عدالت با زير دستان و تقواى الهى سه امر مهمى هستند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) پيروان و نزديكان خود را بدان توجه دادهاند. به نظر مىرسد كه ارتباط اين سه امر در اين باشد كه نماز واقعى موجب مىشود كه نمازگزار از ظلم و تعدى به حقوق ديگران دورى نموده و درجات ايمان و ترس از خدا در قلب او بيشتر گردد. و متقابلاً كسى كه به خانواده و ديگران ظلم و ستم نمايد و در عين حال نماز هم بخواند. نمازش هر چند شرط صحت را دارا است ولى قطعاً شرط كمال را فاقد است.

چنين حكمى هم براى مردان آمده است و هم براى زنان. در روايات تأكيدات زيادى شده است كه زن بايد در رضايت شوهر بكوشد. و احاديث بسيارى از معصومين(عليهم السلام) در باب ارتباط عبادات با رضايت شوهر بيان شده است.

از صاحب شريعت اسلام و خاتم پيامبران(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت است كه: «خداوند نماز پنج گروه را نمىپذيرد بندهاى كه از مولاى خود فرار كرده است، شراب خوار، ربا خوار، كسى كه عاق والدين قرار گيرد و زنى كه شوهرش از او راضى نباشد»(25).

پس نماز در رعايت موازين شرع و در زندگى خانوادگى و عفو و گذشت در روابط زناشويى نقش مهمى را ايفا مىكند يعنى آنان كه مواظبت بر عبادات و نماز خويش دارند و بدان اهميت مىدهند به حفظ موازين شرع مقيدتر و به مقام قرب الهى نزديكترند. چون كمترين آثار نماز همين است كه در ميان اهل خانواده ظاهر گردد و از آنجا به جامعه تسرّى يابد و آنكه به حفظ نماز توجه و اهميتى قائل نيست از معاصى و گناهان نسبت به خانواده و جامعه اِبايى ندارد.

پس بيائيم به اين كلام نورانى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) جامه عمل بپوشانيم كه فرمودند: مَنْ صَبَرَ على سوء خُلق اِمرأته اعطاه الله من الاجر مثل ما اعطى ايوب على بلائه ومَنْ صَبرتْ على سوء خُلقِ زوجِها اعطاها اللهُ مثل ثوابِ آسيةَ امرأة فرعونَ.

«مردى كه در بدخويى زن خود صبر كند حق تعالى وى را مزدى مثل آن دهد كه ايوب(عليه السلام) را داد در بلا. و هر زنى كه بر بد اخلاقى شوهر خود صبر كند حق تعالى وى را ثوابى مثل ثواب و پاداش آسيه زن فرعون دهد»(26).

12 ـ عدم تأثير نماز آنان كه چشم آلوده دارند

يكى از بزرگترين گناهان و معاصى كبيره كه در كلمات نورانى معصومين(عليهم السلام) بعنوان تير خلاص ابليس از آن تعبير شده است نگاه گناه آلود است. خداوند در قرآن كريم شديداً بندگان خود را از اين كار نهى نموده است. در سوره نور فرمود: قل للمؤمنين يَغُضُّوا من ابصارهم ويَحْفَظُوا فروجهم ذلك ازكى لهم اِنَّ الله خبير بما يصنعون وقل للمؤمنات يَغْضُضْنَ من ابصارهنّ ويَحْفَظْنَ فروجهنّ.

«به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه نامحرم) بپوشانند و فروج خود را حفظ كنند اين براى آنها پاكيزهتر است خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است. و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) بپوشانند و دامان خويش را حفظ كنند»(27).

مطابق اين آيه و آيات و رواياتى كه در اين باره وارد شدهاند مسأله چشم چرانى و نگاه به نامحرم را هم براى مردان و هم براى زنان تحريم نموده است كه بايد به شدّت از آن دورى جست و از عواقب آن ترسيد.

چنانچه در شأن نزول آيه مزبور از سوره نور گفته شد كه جوانى از انصار در مسير خود با زنى روبرو شد و در آن روز زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار مىدادند، چهره آن زن، نظر آن جوان را به خود جلب كرد و چشم خود را به او دوخت هنگامى كه زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود به او خيره شده بود در حاليكه راه خود را ادامه مىداد تا اينكه وارد كوچه تنگى شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مىكرد ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزى استخوان يا قطعه شيشهاى كه در ديوار بود صورتش را شكافت هنگامى كه زن گذشت جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جارى است و به لباس و سينهاش ريخته با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مىروم و اين ماجرا را بازگو مىكنم هنگامى كه چشم رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به او افتاد فرمود چه شده است؟ جوان ماجرا را نقل كرد در اين هنگام جبرئيل نازل شد و آيه فوق را آورد»(28).

در باب پيوند و ارتباط نماز با نگاه گناه آلود اين نكته قابل توجه است كه اهل نماز از اين معصيت كبيره همانند ساير گناهان كبيره مبرا مىباشند چون اگر كسى واقعاً اهل اطاعت و عبادت بوده و اعمال عبادى او داراى آثار باشد بايد او را از معاصى و گناهان خصوصاً از اين گناه بزرگ مصون و محفوظ نگهبدارد. يعنى نماز او بايد بهترين مانع و رادع در مقابل گناهان بوده باشد و بهترين سپر او در برابر تير دشمنان.

جوانى كه بر عبادات و نماز خود محافظت مىكند قطعاً بر ديدگان خود نيز حراست دارد. و نمازى كه نتواند ديده و دل را حفظ نمايد در دل نمازگزار نفوذ نكرده است و بدون ترديد نماز بىحاصلى است.

چنين نمازى به خدا نرسد و حتى در روايت آمده كه به صورتش زده مىشود. در زندگى داود پيامبر(عليه السلام) نقل شده است كه خداوند بر او وحى نمود كه: «اى داود چه بسا بندهاى به نماز مىايستد و نماز مىخواند و من آن نماز را به صورتش مىزنم و صدايش را از خودم دور داشته طورى كه صداى قرائتش به من نرسد اى داود آيا مىدانى آن نمازگزار چه كسى است؟ او كسى است كه زياد به خانهها و حريم مؤمنين با چشم فسق و گناه نگاه مىكند و اين كسى است كه نفسش او را وسوسه مىكند به اينكه اگر امير و حاكم بر مردم بشود از راه ظلم گردنها را بزند»(29).

خلاصه مطلب در اين فصل اين است كه همه موارد دوازدگانهاى كه بيان شد موانع كمال نماز مىباشند پس هر چند كه شخص مقيد به نماز و عبادتش باشد ولى اگر نتواند اين موانع را كنار زند، آثار واقعى نماز در زندگى او ظاهر نمىشود. و اگر مىبينيم با قيام به سوى خدا و انجام اعمال عبادى و دينى، تكاملى براى ما حاصل نمىشود بايد جستجو كرد كه كداميك از اين عوامل مانع رشد و تكامل بودهاند چون يك نماز خالصانه و بدون مانع كمال مىتواند مقاماتى را براى نمازگزار بوجود آورد.

شناخت و معرفت موانع و از بين بردن آن گام اصلى براى ظهور آثار عبادت است. آنچه از متون دينى بدست مىآيد اين است كه همهاين موانع درونى و بيرونى به دو منشأ اصلى برگشت مىكنند.

يكى بكارگيرى قوه خيال است و ديگر تعلق خاطر به امور دنيائى است كه در رأس همه گناهان مىباشد.

بايد نمازگزار در رفع اين دو مانع بكوشد و اين دو سرچشمه شيطانى را بپوشاند تا نهرهاى انحراف و پليدى از آن جارى نگردد. مادام كه قوه مخيّله انسان قوى باشد و او را به خود مشغول بدارد و نيز در دل نهال حب و دوستى به دنيا رشد نمايد اگر سالها سال هم به نماز و عبادت مشغول باشد اثرى از آن در زندگى خود مشاهده نخواهد كرد. چون تا زمانى كه در او خيال زنده باشد عقلش را حياتى نيست و زمام همه امور حتى عبادات او در دست خيال است نه عقل.

بنابر اين نه تنها نماز و عبادت و امور معنوى بلكه همه امور زندگى او بر مبناى وهم و خيال پيش مىرود چنين فردى اگر عبادت هم مىكند و به پرستش خدا مشغول مىشود براى رسيدن و يا دسترسى به اهداف مادى است. امام خمينى(رحمه الله) در اين زمينه مىفرمايند:

«همه تشتت خاطر و مانع در حضور قلب دو منشأ بزرگ دارد كه عمده امور به آن دو منشأ بر مىگردد. يكى هرزه گردى و فرّار بودن خيال است و منشأ ديگر حب دنيا و تعلّق خاطر به حيثيات دنيوى است. و به خاطر همين است كه چهل پنجاه سال نماز ما را در دل اثرى جز ظلمت و كدورت نيست و آنچه بايد معراج قرب حق و مايه انس به آن مقام مقدس باشد ما را از ساحت قرب مهجور و از عروج به مقام انس، فرسنگها دور كرده. اگر نماز ما بويى از عبوديت داشت ثمرهاش خاكسارى و تواضع و فروتنى بود نه عجب و خود فروشى و كبر و افتخار كه هر يك براى هلاكت و شقاوت انسان سببى مستقل است»(30).

پس بايد همه ما سعى نمائيم تا در زندگى به اين پيروزى دست يابيم و آثار اين امر عظيم الهى (نماز) را لمس نموده و به مقام عارفان و مرتبه عاشقان كه هدف اصلى خلقت انسانى است و اصل گرديم.

پى‏نوشتها:‌


1 . بحار الانوار، ج103 ص16.
2 . احياء العلوم، ج2 ص195.
3 . سفينه البحار، ج1 ص503.
4 . احياء العلوم، ج2 ص196.
5 . رساله امام خمينى(رحمه الله)، مسأله 820.
6 . بحار الانوار، ج84 ص252.
7 . بحار الانوار، ج96 ص29.
8 . سوره مباركه بقره، آيه 278.
9 . احياء العلوم، ج2 ص196.
10 . وسائل الشيعه، ج12 ابواب الربا، ص422.
11 . تفسير نور الثقلين، ج1 ص291.
12 . غرر الحكم، ص345.
13 . مستدرك الوسائل، ج2 ص43.
14 . سوره مباركه بقره، آيه 83.
15 . سوره مباركه لقمان، آيه 14.
16 . مستدرك الوسائل، ج13 ص332.
17 . مستدرك الوسائل، ج13 ص332.
18 . بحار الانوار، ج74 ص80.
19 . جامع السعادات، ج2 ص257.
20 . معراج السعاده، ص408.
21 . معراج السعاده، ص407.
22 . بحار الانوار، ج75 ص258.
23 . وسائل الشيعه، ج14 ص116.
24 . احياء العلوم، ج2 ص90.
25 . مستدرك الوسائل، ج13 ص332.
26 . احياء العلوم، ج2 ص90.
27 . سوره مباركه نور، آيه 30 ـ 31.
28 . تفسير نمونه، ج14 ص435.
29 . بحار الانوار، ج84 ص257.
30 . سر الصلاه، ص30.