با گفتار و كردار خود باعث اذيت و آزار ديگر نمازگزاران نشود
همانگونه كه گفته شد نماز جماعت جلوهاى از وحدت صفوف و وحدت قلوب است و همگان بايد
تلاش كنند تا از هر حرفى و يا كارى كه موجب ناراحت كردن مومنان شود بپرهيزند، چرا
كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودهاند:
المسلم من سلم المسلمون من لسانه ويده
(69).
مسلمان كسى است كه ساير مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند .
چه بسا اتفاق افتاده است كه مسلمان نا آگاهى پيش از حضور در صف جماعت، پاهاى خود را
نمىشويد، يا جوراب خود را تميز نمىكند، يا با لباسهاى آلوده و غير نظيف وارد مسجد
مىشود و يا غذايى مىخورد كه بوى آن آزار دهنده است، يا سخنان ناشايستى بر زبان
جارى مىسازد و يا به گونهاى اذكار را ادا مىكند و يا به شكلى مىنشيند و بلند
مىشود كه باعث اذيت و ناراحتى مردم مىشوند و در نتيجه به فضاى ملكوتى و روحانى
نماز جماعت آسيب مىرساند.
بنابراين براى حضور در جماعت مسلمين و در مساجد، آداب خاص و ويژه اى تعيين شده است.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) در جنگ خيبر به گياهى برخورد كردند (كه
احتمالا سير، پياز يا چيزى شبيه به آن بوده) و فرمودند:
من اكل من هذه الشجرة فلا ياتين المساجد
(70).
هر كسى از اين گياه بخورد وارد مسجد نشود.
و در جاى ديگرى فرمودند:
فان الملائكه تتاذى مما يتاذى منه الانسان
(71).
از هر چه انسانها اذيت شوند، فرشتگان نيز اذيت مىشوند.
در ميان اذيتها، نيش زبان و يا مطرح كردن مسايلى كه باعث رنجش مومنان شود از همه
بدتر است.
هشام بن سالم مىگويد: از امام
صادق (عليه السلام) شنيدم: خداوند بزرگ فرمود:
لياذن بحرب منى من اذى عبدى المومن
(72).
كسى كه بنده مومن مرا اذيت كند، با من اعلان جنگ داده است .
احترام ويژه براى صاحبان جاه و منزلت خاص
نماز جماعت جايگاه حضور همگان است و در اين همايش الهى كوچك، بزرگ، غنى، فقير و...
گرد هم مىآيند. و هركسى بايد خود را عضو كوچكى از اين خانواده بداند و هيچگونه
توقع و انتظار احترام و... نداشته باشد. از سوى ديگر اين افراد هستند كه بايد به
رشد عقلى و اخلاقى رسيده باشند و حريم افراد را حفظ كنند، و با هر كسى در خور سن،
شخصيت علم، جايگاه و موقعيت او برخورد كنند.
روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) با اصحاب در خانهاى نشسته بودند و
به دليل ازدحام جمعيت جاى خالى وجود نداشت. در اين هنگام يكى از افراد سرشناس وارد
مجلس شد و چون جايى پيدا نكرد، در آستانه در نشست؛ پيامبر (صلى الله عليه و آله و
سلم) عباى خود را به او دادند و فرمودند: روى اين عبا بنشين! او عبا را گرفت و بر
صورت و چشمانش ماليد و گريست؛ سپس عبا را برگرداند و گفت من بر روى لباس شما
نمىنشينم. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نگاهى به طرف چپ و راست خود كردند و
فرمودند:
اذا اتاكم كريم قوم فاكرموه و كذلك كل من له عليه حق قديم فليكرمه
(73).
هرگاه بزرگ يك قومى نزد شما آمد او را اكرام كنيد، و همچنين بايد براى كسى كه حقى
بر گردن شما دارد احترام ويژه و مضاعف قايل شويد.
اين برخورد كهاز
خلق عظيم رسول اعظم (صلى الله
عليه و آله و سلم) صادر مىشود، بهترين شاهد اين موضوع است و اگر مىبينم اسلام در
زمان كوتاهى جهانگير شد، مرهون همين رفتار الهى رسول الله (صلى الله عليه و آله و
سلم) و ياران فداكار ايشان بوده است.
همراهى و همدلى با افراد كم در آمد و تهيدست
روزى حضرت سليمان (عليه السلام) با آن جاه و جلال و جبروت وارد مسجد شد و انسان
تهيدست و مسكينى را در گوشهاى نشسته ديد؛ نزد او جاى گرفت و گفت: اينك مسكينى
همنشين مسكين ديگرى شده است. همچنين مىگويند زيباترين كلمه نزد حضرت عيسى (عليه
السلام) اين بود كه او رااى
مسكين! خطاب كنند
(74).
همچنين آوردهاند: حضرت موسى (عليه السلام) عرض كرد: خدايا! كجا مىتوانم تو را
پيدا كنم؟ ندا آمد:
عند المنكسرة قلوبهم
(75).
(نزد دل شكستگان).
هر چند بايد براى افراد احترام خاص خودشان را در نظر گرفت ولى همراهى و همدلى با دل
شكستگان و افرادى كه با مشكلاتى مواجه شدهاند، داراى اجر و ثواب ويژهاى است و روح
تقوا و خدا ترسى را افزونتر مىكند نتيجه اين عمل شايسته اين است كه همه طبقات و
دستهاى مردم به مسجد و نماز جماعت دلگرمتر مىشوند.
همراهى و هم دلى در غمها و شاديهاى ديگر نمازگزاران و تلاش در رفع گرفتاريهاى آنان
سنت ديرپاى مسلمانان، اين بوده است كه هرگاه جاى برادر مومنى را در صف جماعت خالى
مشاهده مىكردند، بلافاصله به جستجوى او مىپرداختند و هميشه از احوال همديگر با
خبر بودند و اگر براى فردى مشكلى پيش مىآمد، همگان خود را موظف مىدانستند كه به
كمك او بروند و اگر بيمار مىشد، نخستين گروهى كه به ديدار او مىرفتند، دوستان
نمازگزار او بودند و اگر جشن ازدواج و سرورى داشت تا دوستان هم صف و هماهنگ او در
نماز جماعت حاضر نمىشدند، برنامهها را آغاز نمىكردند چرا كه احساس اخوت و يگانگى
مىكردند و اگر كسى از آنان به رحمت ايزدى مىپيوست همانها بودند كه تابوت وى را
بلند مىكردند و در مجالس عزا و ماتم او حاضر مىشدند.
هر چند اين سنت اصيل اسلامى كه همه ما آرزوى تحقق و باز آفرينى آن را داريم، در اين
روزها بسيار كم رونق شده است، ولى نهاد هر انسانى، نياز خود را به چنين جمعى احساس
مىكند و از منقرض شدن سنتهاى حسنه حسرت مىخورد و در آرزوى شرايطى است كه جمعى حال
يكديگر را بپرسند و به فكر هم باشند و در غمها و شاديهاى هم شريك شوند.
امام صادق (عليه السلام) فرمودند:الخلق
عيال الله، فاحب الخلق الى الله من نفع عيال الله و ادخل على اهل بيت سرور
(76).
مردم، خانواده خداوندند، بنابراين خداوند هر كه را بيشتر به اين خانواده خدمت و
آنها را خوشحالتر كند؛ بيشتر دوست دارد.
در خدمت رسانى و اهتمام در رفع گرفتاريهاى مومنان احاديث فراوانى آمده است تا جايى
كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودهاند:
من اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم
(77).
كسى كه شب را به صبح آورد، در فكر مشكلات مسلمانان نباشد مسلمان نيست .
امام باقر(عليه السلام) مىفرمايد: حضرت موسى (عليه السلام در يكى از مناجاتها و
گفت وگوهايش با خداوند سوال كرد: خداوندا! براى عيادت از مريض تا چه اندازه مزد و
پاداش مىدهى؟ پاسخ آمد:
اوكل به ملكا يعوده فى قبره الى محشره
(78).
براى او فرشتهاى را مامور مىكنم تا در قبر او را عيادت كند و تا روز محشر همراهش
باشد .
در ثواب و فضيلت تشييع جنازه مومن نيز، احاديث و روايتهاى زيادى وارد شده است.
امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
من شيع جنازة مومن حتى يدفن فى قبره و كل الله به سبعين ملكا من المشيعين يشيعونه و
يستغفرون له اذا خرج من قبره اله الموقف
(79).
كسى كه جنازه مومنى را تشييع كند تا او را در قبر بگذارند؛ خداوند هفتاد فرشته
تشييع كننده بر او مىگمارد تا او را همراهى كنند و برايش استغفاركنند؛ از زمانى كه
از قبر برانگيخته مىشود تا زمانى كه به پاى حساب، ميزان حاضر مىشود .
آنچه از نكات و حقوق متقابل نمازگزاران مطرح شد گوشهاى از روابط تعريف شده بين
مسلمانان است، اگر به همين مقدار عمل شود؛ شكل و محتواى نمازهاى جماعت ما تغيير
مىكند و نماز جماعت به عبادت زنده و فعالى تبديل مىشود و مىتواند به عنوان عامل
مهم و تاثير گزار در جامعه انسانى ايفاى نقش كند و در كنار اين همه مصيبت و گرفتارى
كه مردم با آنها دست به گريبانند، مرهمى به زخمهاى كهنه و نو باشد.
فصل سوم: وظايف امام جماعت
نقش اصلى در همايش عبادى نماز جماعت به عهده امام است. چون راهبرى و پيشاهنگى به
عهده او گذاشته شده و فردى است كه بار عظيم نماز ديگران را به دوش مىكشد و امام و
مقتداى مردم است.
در اين برنامه تربيتها، هم امام بايد امامت جامعه را تمرين كند و بياموزد و هم مردم
ماموم بودن و تبعيت و همراهى و همكارى را بيازمايند و بياموزند. تمامى حركات و
رفتار امام مورد توجه مامومان قرار دارد و امام تنها كسى است كه همه او را مىبينند
و او را زير نظر دارند.
با توجه به اين حساسيت، بجز شرايط عمومى مذكور در رسالههاى عمليه براى امام جماعت
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و ائمه معصوم (صلى الله عليه و آله و سلم)
و بزرگان دين توصيهها و سفارشهاى ويژهاى را در جهات مختلف براى ائمه جماعت
كردهاند كه به برخى از آن اشاره مىشود.
وظايف امام در عهدهدارى نماز جماعت
اقامه نماز جماعت اصليترين وظيفه امام است و عهده دارى اين مسووليت مهم نيازمند
ويژگيها و شرايط خاصى است كه بايد مد نظر قرار گيرد. اگر امامى خود را فاقد اين
مشخصات ديد بايد جانب احتياط را رعايت كند و حداقل بكوشد تا اين شرايط و ويژگيها را
به دست آورد.
محبوبيت و رضايت عمومى
با نگاه اجمالى به احكام عبادى و سياسى اسلام، جايگاه رفيع نظر و راى مردم در مسايل
مختلف مشهود مىشود و اين واقعيتى انكار ناپذير است. هرچند برخى از انديشمندان
اسلامى از ترس التقاط و تحريف، راه تفريط پيمودهاند و براى آراى مردم جايگاهى قايل
نيستند. ولى اين انديشه با روح اسلام و دستور العملهاى صادره آن سازگارى ندارد.
براى نمونه اگر راى نمازگزاران با امام جماعت نباشد و نظر مردم نسبت به او منفى
باشد، عهده دارى امامت جماعت آنان، نهى شده است در كتابهاى فقهى نيز بابى تحت اين
عنوان باز شده است كه اگر مردم نسبت به امامى علاقمند نباشند و او فاقد محبوبيت
لازم باشد، از امامت بر آنان بايد خوددارى كند و جايگاه را به كسى بسپارد كه مردم
نسبت به او علاقه دارند.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
ثلاثة لايجاوز صللأتهم رؤوسهم (...) و امام قوم و هم له كارهون
(80).
نماز سه گروه از سرشان بالاتر نمىرود (قبول نمىشود) يكى از آنها كسى است كه امامت
گروهى را عهدهدار شود ولى آن گروه نسبت به امام خوشبين نيستند.
برترى در علم و عمل
گروهى كه تصميم مىگيرند در جاده صعب العبور، شهر بزرگ، كوهستان، جنگل و يا هر مسير
مشكل يا سختى حركت كنند، در گام نخست فردى را به عنوان راهنما و جلودار تعيين
مىكنند. اين شخص بايد از همه افراد گروه نسبت به مسير و شرايط خاص منطقه آگاهتر
باشد و قدرت پيمودن راه را نيز داشته باشد.
با اين فرض، حركت جمعى نماز نيز نيازمند امامى است كه از بقيه افراد گروه نسبت به
راهى كه مىخواهند بپيمايند آگاهتر و علم و دانش او نسبت به احكام و دستور العملهاى
دينى بيشتر و برتر باشد و پايبندى خود را به دين در مراحل مختلف ثابت كرده باشد.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
من صلى بقوم و فيهم من هو اعلم منه لم يزل امرهم الى سفال الى يوم القيامة
(81).
هركس امامت گروهى را عهده دار شود در حالى كه در بين آنان عالمتر از امام وجود
دارد، آن گروه تا روز قيامت حركت قهقرايى خواهند داشت .
در اين حديث شريف پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) جايگاه علم و دانش را در
عهده دارى امام جماعت بخوبى تبيين فرموده و عواقب تقدم غير عالم را بر عالم متذكر
شده است.
ابوذر مىگويد:
امام شفيع تو نزد خداوند است، بنابراين شفيع خود را انسان نادان، يا فاسق قرار نده
(82).
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم): ان سركم ان تزكوا صلاتكم فقدموا
اخياركم
(83).
اگر دوست داريد نماز شما اطمينان بخش باشد سعى كنيد ممتازترين فرد را از جهات مختلف
به عنوان امامت جماعت انتخاب كنيد.
بنابراين اگر امام جماعت احساس كرد كه در مسجد و يا در جايگاهى كه نماز مىخواند
فردى برتر از خودش هست، شايسته است از او درخواست كند كه نماز را او اقامه كند، ولى
اگر امتناع كرد اصرار لازم نيست
(84).
اخلاص و خويشتندارى
شرط پذيرش عبادت، اخلاص و خويشتندارى است، زيرا خداوند عملى را قبول مىكند كه صرفا
براى او انجام شود.
امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
... لا يكون العبد مشركا حتى يصلى لغير الله...
(85).
بنده مشرك نمىشود مگر اينكه نماز براى غير خداوند بجاى آورد.
كسانى كه در نمازهاى جماعت حاضر مىشوند توقع دارند اگر در نمازشان خلل و يا نقصى
وجود دارد با همراهى نماز امام، ضعفها بر طرف شود. حال اگر امام نتواند نيت خود را
خالص كند، تحمل اين بار گران بسيار مشكل است. لذا سزاوار است امام جماعت به عنوان
مقتداى مردم، اين وظيفه مقدس را مخلصا الى الله انجام دهد و نيتش اين باشد تا بار
اين امانت الهى را به نيكى به منزل مقصود برساند.
صاحباحياء
العلومدر ذيل اين فراز
مىگويد:
منظور از اخلاص اين است كه براى نماز خواندن وجهى به عنوان مزد دريافت ندارد، هر
چند دريافت آن حرام نيست. ولى امام جماعت مناعات طبع خود را حفظ كند و اگر براى
احتياجات زندگى وجهى دريافت مىكند، براى ساير خدمات خودش به مسجد و يا اياب و ذهاب
و... باشد نه براى نماز خواندن و صغيره ننمايد، چون او ميزبان و شفيع مردم است و
بايد از آنها نسبت به حلال از خود نشان دهد و حتى اگر در اثناى نماز با مشكل مواجه
شد و يا به خاطرش آمد كه وضو ندارد و يا لباس و بدن او نجس است، شايسته نيست كه
خجالت بكشد بلكه دست يكى از نمازگزاران را بگيرد و به جاى خود قرار دهد و براى
طهارت از جايگاه نماز خارج شود
(86).
بديهى است پرهيز از جلوهها و انگيزههاى غير الهى كار سخت و دشوارى است بويژه در
شرايطى كه همه چيز و همه جا انسان را به سوى خويش مىخواند و نفس انسانى نيز به سوى
آنها ميل و كشش دارد، مگر اينكه خداوند توجه خاص خودش را مبذول دارد.
رعايت زمان
زمان پديده گرانبهايى است با هيچ قيمتى قابل تدارك و خريدارى نيست و هر كسى براى
وقت و زمان خودش ارزش ويژهاى قايل نيست. از سويى هر كارى وقتى با ارزش است كه در
زمان مخصوص خودش انجام پذيرد.
از دير باز فرهنگ حاكم و رايج بر مسلمانان در نماز جماعت چنين بوده است كه اگر دو
نفر جمع مىشدند منتظر فرد سوم نمىشدند و نماز را شروع مىكردند.كانوا
اذا حضراثنان فى الجماعه لم ينتظرو
(87).
در برخى از مساجد امام جماعت به اميد حضور و شركت افراد بيشتر مقدارى تامل مىكند،
ولى بزرگان دين براى اين كار ترجيحى قايل نشدهاند و فضيلت نماز اول وقت را بر حضور
عده بيشتر ترجيح دادهاند و تنها فاصله بين اذان و نماز را به اندازهاى اجازه
دادهاند كه تجديد وضو شود و يا اگر فردى مشغول غذا خوردن است غذاى خود را تمام كند
(88).
تاكيد بر رعايت زمان به منظور دو جهت اصلى است: اول اهميت برگزارى نماز در اول وقت
و دوم رعايت حال مردم و ارزشگذارى به وقت آنان.
ايجاد نظم در صفها
از سنتهاى پسنديدهاى كه در مسجد الحرام و مسجد النبى(صلى الله عليه و آله و سلم)
بخوبى رعايت مىشود، منظم بودن صفهاى نماز جماعت است كه شكوه و جلوه خاصى به آن
مىبخشد، ولى متاسفانه اين فرهنگ در مساجد ما رواج نيافته و توجه چندانى به منظم
كردن صفهاى جماعت نمىشود و حتى در بسيارى از مساجد صفها به گونهاى است كه از
جماعت و وحدت در آن به چشم نمىخورد.
وظيفه همسان سازى صفهاى نماز جماعت از آنجا كه به شوكت و اقتدار نماز جماعت خواهد
افزود و شايد طرح آن از سوى ديگران مورد قبول واقع نشود، بيشتر شايسته امام جماعت
است، لذا بزرگان دين به پيروى از سنت حضرت رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم)
اين وظيفه را به عهده امام جماعت گذاشتهاند.
در دستور العملها و وظايف امام آمده است:امام
جماعت پيش از اينكه تكبيرة الاحرام بگويد صفها را منظم كند و به عقب برگردند و به
طرف چپ و راست خود توجه كند و اگر صفها نامنظم بود از مامومان بخواهد تا صفها را
تنظيم كنند
(89).
رعايت حال مردم در نماز جماعت
كسانى كه در نماز جماعت شركت مىكنند از گروهها و اصناف مختلف تشكيل مىشوند و هر
كدام داراى حوصله و ظرفيت مخصوصى هستند كه رعايت و اهتمام به آن بر امام جماعت لازم
است.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
اذا صلى احدكم بالناس فليخفف فان منهم الضعيف و الكبير و ذالحاجه و اذا صلى لنفسه
فليطول ماشاء
(90).
هر گاه فردى از شما امام جماعت شد بايد نماز را كوتاه كند و به حداقل اكتفا نمايد،
چون در ميان اقتدا كنندگان انسانهاى ضعيف و سالخورده و مريض و نوجوان و افرادى كه
مشكلات شخصى و كارى دارند بسيارند و هر زمان براى خودت بتنهايى نماز خواندى به هر
ميزان مايل هستى نمازت را طولانى كن.
على (عليه السلام) فرمود: پيامبر گرامى اسلام در آخرين وصيتهاى خود تاكيد كردند:
يا على! اذا اصليت فصل صلاه اضعف من خلفك
(91).
اى على (عليه السلام)! اگر امام جماعت شدى نمازت را به گونهاى ادا كن كه معمولا
ضعيفترين اقتدا كنندگان به تو، ادا مىكند.
در حديث ديگر چنين آمده است.
ينبغى للامام ان تكون صلاته على اضعف من خلقه
(92).
سزاوار است نماز امام جماعت بر مبنا و اساس ضعيفترين ماموم خود باشد.
تذكرات و راهنماييهاى فراوانى كه از سوى پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) و ائمه
معصومين (عليه السلام)، حكايت از واقعنگرى مكتب اسلام مىكند و تجربه نيز نشان داده
است كه هر امام جماعتى به اين واقعيتها توجه كرده است در برپايى جماعتى گرم و با
شكوه توفيق يافته است و برعكس، امام جماعتى كه تنها ملاحظه حال و وضع خود را مىكند
و با ركوع و سجده و قنوت و خواندن سورههاى طولانى رعايت حال ضعفا، نوجوانان، زنان
و... را نمىيايد، مسجد وى با ضعف و ركود مواجه است. بنابراين اين نماز طولانى هرگز
در يك جمع دانش آموزى، دانشجويى، كارگرى، كارمندى و... موفق نخواهد شد چون اين
گروهها بويژه در هنگام كار و يا درس و مدرسه، حوصله و وقت و فرصت زيادى ندارند و در
بسيارى از اوقات غفلت از اين امور باعث زدگى و سست شدن ايمان كسانى مىشود كه قبلا
راضى به ضعف رابطه خود با دين و خداوند نيستند، در حالى كه بىتوجهى ما خداى ناكرده
آنها را به اين مراحل مىرساند.
پيامبر گرامى اسلام با ملاحظه همه اين نكات در آخرين دقايق عمر شريفشان، به بهترين
شخصيت روى زمين، يعنى امام على (عليه السلام) توصيه مىكند كه در نماز جماعت رعايت
حال مردم، بويژه ضعفا و افرادى كه مشكل شخصى و شغلى و... دارند بنمايد.
در يكى از روزها پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) نماز ظهر و عصر را بجاى
آوردند و دو ركعت آخر را بر خلاف معمول سريع خواندند، پس از اتمام نماز اصحاب سوال
كردند يا رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم)! آيا در بين نماز اتفاق خاصى افتاد؟
پيامبر فرمود: چطور؟! عرض كردند دو ركعت آخر را با سرعت به اتمام رساندى.
پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
اما سمعتم صراخ الصبى
(93).
آيا صداى گريه طفل را نشنيديد؟
اين حركت پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) نشانگر اهتمام ويژه به واقعيتهاى اطراف
در هنگام نماز و عهده دارى امامت جماعت است.
توقف بعد از نماز
ائمه جماعات هميشه ملجأ مرجع مردم در مشكلات مادى و معنوى آنان بويژه در مسايل دينى
و شرعى بودهاند. بر همين اساس توصيه شده است تا امام جماعت پس از اتمام نماز،
بلافاصله از جاى خود بر خيزد بلكه منتظر بماند تا ديگران كه جلوتر آمدهاند خارج
شوند و اگر كسى سوالى دارد مراجعه كند و براى رفع مشكل او تلاش شود. امام صادق
(عليه السلام) فرمودند:
ينبغى للامام ان يجلس حتى يتم من خلفه صلاتهم
(94).
شايسته است امام جماعت پس از نماز در جايگاه خود بنشيند تا سايران نمازشان را تمام
كنند.
رعايت حد مجاز در ادامه ركوع
اگر در هنگام ركوع افرادى متعدد وارد مسجد شوند و با علامتهاى مختلف خواستار طولانى
شدن ركوع امام شوند فقط تا دو برابر اندازه معمول، اجازه داده شده است به در خواست
آنها توجه كرد.
جابر حنفى مىگويد: روزى از
امام محمد باقر (عليه السلام) سوال كردم: من امام جماعت گروهى هستم و در وقت ركوع
افراد پى در پى وارد مىشوند؛ تا چه ميزان به انتظار آنها بمانم؟ امام (عليه
السلام) فرمود:
ما اعجب ما تسأل عنه يا جابر؛ انتظر مثلى ركوعك
(95).
اى جابر! چه سوال خوبى كردى، تا دو برابر اندازه معمول ركوعت منتظر بمان.
(دعا كردن) براى عموم مردم
امام جماعت در واقع سخنگوى مردم نزد خداوند است، بنابراين بايد در هنگام دعا ضمير
جمع به كار برد و براى خودش بتنهايى دعا نكند.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
من صلى بقوم فاختص نفسه بالدعاء فقد خانهم
(96).
هر پيشنمازى كه فقط براى خودش دعا كند و به دعاى خود عموميت بخشد، به مامومان خويش
خيانت كرده است.
حضور فعال در صحنههاى سياسى و اجتماعى
موضوع دخالت و يا عدم دخالت ائمه جمعه و جماعات و روحانيون در مسائل سياسى، همواره
مورد بحث جدى بوده است. اين ترديد بر خاسته از نوع نگرش به اصل دين است كه آيا دين
رابطهاى با سياست دارد يا نه؟
در اين بين ديدگاههاى گوناگونى وجود دارد. برخى از متدينان به دليل فهم ناقص خود از
دين بر جدايى دين، از سياست نظر دادهاند و ساست را آفتى براى ديندارى مىدانند.
برخى ديگر دين را براى اداره جامعه و حكومت ناتوان مىپندارند و دخالت دين را در
سياست دخالتى نا بجا و غير معقول مىدانند. ولى نتيجه هر دو انديشه يكى است و آن
جدايى دين را سياست است.
اذا اگر به هر دليل دين را از سياست جدا بدانيم ضرورتى براى فعال بودن ائمه جماعات
در مسائل سياسى نيست. ولى اگر بر اصل اجتناب ناپذيرعدم
جدايى دين از سياستكه حضرت
امامقدس
سرهو شهيدان بزرگى چون مدرس و
بهشتى و هزاران عالم عابد شهيد، تمامى تلاش خود را براى تحقق آن مصرف داشتند؛
پايبند باشيم ديگر جايى براى ترديد در لزوم حضور فعال ائمه جمعه و جماعت در عرصه
مسايل اجتماعى و سياسى باقى نمىماند.
بنابراين، امام جماعت كه در سنگر محراب عهدهدار پاسدارى از خط سرخ ولايت و فرهنگ
ناب محمدى(صلى الله عليه و آله و سلم) است، بيش از هر فرد ديگرى بايد نسبت به امور
جارى حساس باشد تا بتواند اصحاب و ياران خود را در صحنه اجتماع نگه دارد و در حفظ و
صيانت آنها بكوشد.
در اين بخش از نوشتار، يادى از پير خردمند و فقيد انقلاب اسلامى مىكنيم و به
توصيهها و تاكيدهاى ايشان كه به همه بحثها خاتمه داده و تكليف كار را روشن
كردهاند نظرى مىافكنيم.
ايشان در يكى از سخنرانيهاى خود در جمع ائمه جمعه شهرستانها فرمودند:
يك مطلبى كه همه مىدانيد و مىدانيم اين است كه شياطين بزرگ و كوچك و آنهايى كه
مىخواستند و مىخواهند تمام قدرتها را در هر جا قبضه كنند و تمام منافع ملتها را
چپاول كنند، از سالها طولانى نقشههاى عجيب و غريبى داشتهاند و مع السف قشرهاى
زياد غافل بودند، از جمله اين مطلب كه روحانيون در امور سياسى نبايد دخالت كنند،
آنها بايد مردم را در نماز و روزه و امثال اينها هدايت كنند و جاى آنها و شغل آنها
مسجد است و منزل، مسجد بيايند نماز بخوانند، منزل بروند استراحت كنند و به طورى اين
تبليغ شده بود كه همه باورشان آمده بود تقريبا و دخالت در سياست يك فحشى بود براى
اهل علم. اگر مىگفتند فلان آخوند سياسى است، اين بمنزله يك فحش تقلى مىشد و خود
مردم و بلكه خود روحانيون هم بسياريشان اين مساله باورشان آمده بود. اگر راجع به يك
امر اجتماعى، يك امرى كه راجع به ملت است (حرفى) گفته مىشد، بعضيها مىگفتند كه ما
در امور سياسى دخالت نمىكنيم و اگر يك ملايى در امر سياست ملت و مصالح كشور صحبت
مىكرد، مىگفتند كه اين سياسى است و بر خلاف موازين است. اين مسالهاى بود كه
اينقدر رويش تبليغات كرده بودند. آنها مىخواستند كه يك قشر بزرگى از جامعه را كه
جامعه هم تبع آنها هست منزوى كنند و خودشان به جاى آنها بنشينند، حكومت مال ما،
نماز جماعت خشكى كه در آن اصلا صحبت اجتماعى و سياسى نباشد هم مال شم
(97).
همچنين حضرت آيت الله خامنهاى رهبر فرزانه انقلاب اسلامى در توضيح جايگاه و موقعيت
سياسى ائمه جماعات مىفرمايند:
در جمهورى اسلامى، آحاد مردم سياسيند. اصلا نظام اسلامى، مردم را سياسى مىسازد.
همه بايد سياسى باشند. آدمى كه بگويد، من به ساست كارى ندارم و اهل سياست نيستم، در
جامعه اسلامى، از ارزش بالايى برخوردار نيست....
سياست يعنى جريان اداره كشور، يعنى شما كه در اين اتوبوس نشستهايد، بدانيد اين
ماشين مىخواهد شما را كجا ببرد. فلان جا كه مىخواهد نگه دارد، آيا آب و آبادانى
است، يا گرگ بيابانى؟ آيا كسانى از سرنشينان ماشين حق دارند بگويند، چه كار داريم
كه حالا ما را كجا مىبرند؟ اين، معانيش خط بطلان كشيدن بر حيثيت و شخصيت وجودى
انسان است.
در جامعه اسلامى، همه بايد ساسى باشند، همه بايد بدانند كه اين جامعه، كجا مىرود،
همه بايد قدرت تحليل داشته باشند، همه بايد بدانند كه دوستان و دشمنان، چه كسانى
هستند، دوستان، چه توقعاتى دارند؛ دشمنان چه تهديدهايى دارند، در مقابل دشمن، چه
بايد كرد...
اگر مردم ما نمىدانستند، اگر مردم ما سياسى نبودند، اين جنگ شكست مىخورد، اگر
مردم ما سياسى نبودند، از اول انقلاب، توطئههاى ضد انقلاب، ده بار به ثمر مىرسيد.
پس در جامعه اسلامى، همه و از همه بيشتر، طلاب و روحانيون و علماى دين سياستند؛ چون
شان و نقش اينها بالاتر است. از سياست، نبايد اجتناب و دورى كنيد. هر كسى هم كه در
دستگاه حوزه علميه، از سياست اجتناب مىكند، اين را يك ارزش نبايد بداند
(98).
حضرت امام خمينىقدس
سرهاز ائمه جمعه و جماعت
مىخواهند كه مساجد را به حال مساجد صدر اسلام برگردانند و مومنان حتى بر كارهاى
مختلف دولت نظارت داشته باشند و مساجد به عنوان قلبى تپيده مركز حيات جامعه اسلامى
باشد و نسبت به امور مسلمانان بىتفاوت نباشند.
در صدر اسلام، هر وقت مسلمانان مىخواستند به جنگ عزيمت كنند، از مساجد تجهيز
مىشدند و هر وقت كه كار داشتند، در مساجد آن را مطرح ساخته و درباره مسائل سياسى
به بحث و گفت و گو مىنشستند و ما بايد اين محتوا عظيم را باز گردانيم و اهتمام به
امور مسلمانان داشته باشيم اهتمام به امور مسلمانان، تنها مساله گويى نيست، علاوه
بر آنها، امور سياسى و اجتماعى و ساير گرفتاريهاى مسلمين است كه هر كسى به آنها
اهتمام نكند مسلمانان نيست، شما بايد بر تمام امور مسلمين نظارت داشته باشيد و سعى
كنيد كه مساجد ما به حال مساجد صدر اسلام برگردند و توجه داشته باشيد كه عزلت و
كنارهگيرى در اسلام نيست و اين امور در يكى از طوايف غير مسلمين بوده است كه
متاسفانه در بعضى از جوامع اسلامى رسوخ كرده
(99).
در موقيعتى ديگر حضرت امامقدس
سرههشدار مىدهند و زمزمههاى
جدايى دين از سياست را توطئه دشمنان اسلام مىدانند و خواستار هشيارى جدى ائمه
محترم جمعه و جماعت مىشوند:
آنها بايد چشم و گوششان را باز كنند كه دوباره هى شيطانها نيايند تزريق كنند كه
آقا؟ علما را چه به سياست، علما را چه به دخالت در امور مملكتى، اين يك نقشه شيطانى
است كه الان هم مشغول پياده كردن آن هستند و مشغول تبليغاتش هستند، بنائأ عليه بر
شما ائمه جمعه و جماعت و بر همه ائمه جمعهها و جماعتها در همه قطرهاى اسلامى، در
همه ممالك اسلامى اين مطلب لازم است بلكه فرض است كه مردم را بيدار كنيد و به مردم
بفهمانيد اين معنا را كه اين نغمهاى كه در همه ممالك اسلامى بلند است كه علما
نبايد دخالت در سياست بكنند، اين يك نقشهاى است مال ابر قدرتها، مجريش اينها هستند
كه در داخل كشورها هستند. به حرف اينها گوش ندهيد و بخوانيد به گوش ملت كه ملت
بفهمد اين معنا را كه اين نغمه، نغمهاى است كه مىخواهند، علما را از سياست كنار
بزنند و آن بكنند كه در زمانهاى سابق بر ما گذشته است. بيدار باشيم و همه توجه به
اين معنا داشته باشيم و نسلهاى آينده هم توجه به اين معنا داشته باشند كه راهشان را
يك وقت، اين راهى كه الان مسلمين خودشان اين راه را پيدا كردهاند، اين راه را گم
نكنند آنه
(100).
ايشان در يك اعلان عمومى مىفرمايند:
آقايان ائمه جمعه! آقايان ائمه جماعت! علماى اسلامى در سرتاسر عالم! توجه كنيد كه
امروز همه قدرتها بر ضد اسلام قيام كردهاند، نه بر ضد ايران، توجه كنيد كه تكليف
همه ما زياد است در اين زمان. اگر فرصت پيدا بكنيد و شما توجهتان كم بشود، اسلام را
امروز ريشه كن خواهند كرد
(101).
و هر گونه عذرى را منفى مىدانند و حجت را تمام مىكنند و با قاطعيت مىفرمايند:
بايد ائمه جمعه همه شان توجه كنند به اينكه تكليفشان اين است كه مسايل را به ملت
بگويند، توجه بدهند مردم به مسايل سياسى، به مسايل اجتماعى
(102).
و مسوليت خاص آنان را به صورت واضح بيان مىدارند كه:
امروز مسووليت بزرگى بر دوش همه ماهاست، همه ائمه جمعه، همه ائمه جماعات، همه علماى
بلاد. امروز خدا ديگر از ما هيچ عذرى را نمىپذيرد
(103).
و در نهايت مىفرمايند:
ما سابق اگر عذرى داشتيم به اينكه قدرتها نمىگذارند ما كارى انجام بدهيم و
قدرتهايى بودند كه مخالف بودند، علما را مانع مىشدند... امروز ما ديگر همچو عذرى
نداريم
(104).