مقدمه چاپ هفتم
باسمه تعالى
اكنون كه پس از هشتسال،چاپ هفتم اين كتاب با حروف جديدتر و قطع بزرگتر
در اختيار خوانندگان محترم قرار مىگيرد،لازم است نكاتى را تذكر دهم:
چاپ اول كتاب به قطع جيبى چاپ شد و مجموع صفحات در حدود 760 صفحه بود و
بالطبع به صورت بى قوارهاى در آمده بود.
بسيارى از خوانندگان،بحق اعتراض داشتند كه مىبايستيا قطع كتاب قطع
بزرگترى مىبود و يا در دو جلد منتشر مىشد.ولى علت اينكه كتاب به آن صورت
درآمد اين بود كه تاليف كتاب تدريجا انجام مىشد و در اختيار چاپخانه قرار
مىگرفت،از اين رو بر اصل-كه چند سخنرانى بود-بيش از آن اندازه كه خود پيش
بينى كرده بودم افزوده شد و در نتيجه صفحات كتاب با قطع كتاب نامتناسب
گشت.چاپهاى بعد تا چاپ ششم،همه از روى چاپ اول افستشده بود.
در اين چاپ كه با حروف ديگرى چاپ شد،از اول قطع كتاب به صورت رقعى در
نظر گرفته شد و اگر بر مطالب كتاب افزوده نمىگشت،صفحات به حدود 600 صفحه
تقليل مىيافت و مانعى نبود كه در يك جلد منتشر شود.ولى در اين چاپ،در بخش
سوم،فصل«خدمات فرهنگى ايرانيان به اسلام»مطالب زيادى افزوده شد كه صفحات
كتاب را تا حدود 820 صفحه بالا برد.از اين رو لازم شد كه در دو جلد منتشر
شود.
جلد اول مشتمل استبر بخش اول(اسلام و مساله مليت)و بخش دوم(خدمات اسلام
به ايران).جلد دوم مشتمل استبر بخش سوم(خدمات ايرانيان به اسلام).
مطالب عمدهاى كه افزوده شده است،سه قسمت پشتسر يكديگر است كه از صفحه
500 تا صفحه 722 اين كتاب را اشغال كرده استبه اين ترتيب:
1.فقه و فقاهت:در اين قسمت تاريخچه فقهاى شيعه از عصر غيبت صغرى تا عصر
حاضر به طور مختصر(يعنى معرفى يك نمونه در هر نسل)ذكر شده است،به طورى كه
اگر از زمان خودمان شروع كنيم و به عقب برگرديم يك رابطه استاد و شاگردى
متسلسل و لا ينقطع تا نيمه قرن سوم هجرى در مىيابيم.
2.فلسفه و حكمت:در اين قسمت تاريخچه فلاسفه اسلامى به طور مختصر بيان
شده است ولى نه به صورت معرفى يك نمونه از هر نسل،بلكه به صورت طبقات
فلاسفه اسلامى.مشاهير و معاريف فلاسفه در هر عصر،به صورت طبقات(البته طبقات
اساتيد و شاگردان)معرفى شدهاند،كه از ابتدا(قرن سوم هجرى)تا زمان ما33
طبقه تشخيص داده شدهاند.
3.عرفان و تصوف:در اين قسمت طبقات عرفا از قرن دوم تا قرن دهم،نه به
صورت نمونه از هر نسل و نه به صورت طبقات مشخص،بلكه به عنوان چند نمونه از
هر قرن معرفى شدهاند.
هدف كلى از همه اينها نشان دادن استمرار فرهنگى به معنى صحيح و واقعى
كلمه در فرهنگ اسلامى است كه در جهان كم نظير و شايد بى نظير است.
البته اضافات مختصر ديگر در برخى موارد ديگر هم هست كه قابل ذكر
نيست،همچنانكه اصلاحات عبارتى نيز صورت گرفته است.در چند مورد نيز مطالب
جابجا شده است كه البته اهميتى ندارد.از خداوند متعال سعادت و موفقيت عموم
برادران مسلمان را مسالت دارم.
سىام ربيع الاخر1397 هجرى قمرى
مرتضى مطهرى