مقدمه حضرت آية الله مهدوى كنى
بسم الله الرحمن الرحيم
و الحمدلله رب العالمين و صلى الله على محمد و آله الطاهرين.
سئل ابوالحسن عليهالسلام: هل يسع الناس ترك المسألة عما يحتاجون اليه؟ فقال: لا.
الاصول من الكافى، ج 1،ص 30، حديث 3
مراتب و درجات علمى شهيد فرزانه آية الله حاج شيخ مرتضى مطهرى رحمة الله بر كسى پوشيده نيست، ولى در عين حال بايد اعتراف كرد كه دقايق فكر و زواياى انديشه آن عالم ربانى و متفكر متاله، آن گونه كه بايد و شايد نزد اهل فكر و نظر به ويژه دانشجويان و دانشگاهيان و طلاب و جوانان اهل تحقيق و تشنه دريافت حقايق، شناخته شده نيست.
از نخستين روزهاى پس از پيروزى انقلاب اسلامى تاكنون مبانى فكرى و اعتقادى اسلامى اين انقلاب مورد هجوم آشكار و پنهان و بىامان دشمنان بوده است.
سست كردن اعتقادات دينى جوانان و گسستن آنها از مبانى اسلامى يكى از مظاهر و مصاديق تهاجم فرهنگى است كه در سالهاى اخير شتاب و وسعت بيشترى يافته است. دشمنان قسم خورده انقلاب نيك مىدانند كه يكى از مؤثرترين راههاى به شكست كشاندن اين انقلاب كه دستاورد خون صدها هزار شهيد و ثمره مجاهدت روحانيت معظم شيعه در تاريخ معاصر شيعه مىباشد، استحاله فرهنگى آن و به فراموشى سپردن معارف آن و اهل بيت عليهم السلام مىباشد.
شايد بتوان گفت برجستهترين ويژگى شهيد مطهرى نيز توجه به همين نكته و وقف سرمايه عمر خود براى مبارزه با آن بود. امروز نيز نسل جوان ما به شناخت معارف اسلامى ناب و به دور از هر گونه كج فهمى و التقاط، آن گونه كه مرحوم شهيد مطهرى آن را مىفهميد و تبيين مىكرد، اگر بيشتر از گذشته نشده باشد، كمتر نيست. و همانگونه كه در حديث مذكور در صدر سخن، امام هفتم عليهالسلام در پاسخ به يكى از يارانشان فرمودند، بر ما شيعيان جايز و روا نيست كه براى يافتن پاسخ پرسشها و بر آوردن نيازهاى علمى خود و جامعه دست از پرسش و تلاش و تحقيق برداريم. اميدوارم اثرى كه پيش روى داريد و به كوشش دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى مركز تحقيقات دانشگاه امام صادق عليهالسلام تهيه شده است اءن شاء الله از نمونههاى اين تلاش علمى به حساب آيد و در تقويت روحيه تحقيق و دانش پژوهى در عرصه معارف اسلامى مؤثر واقع شود.
درباره اين اثر كه يك مجموعه چند جلدى است، تذكر چند نكته را ضرورى مىدانم:
1. بر اساس گزارش دستاندركاران ذىربط در اين مجموعه كليه آثار شهيد مطهرى به جز آثار فلسفى آن بزرگوار به روشى دقيق و علمى تلخيص شده است. روش تلخيص و مفاد مجلدات در مقدمهاى كه از سوى دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى تهيه شده، آمده است.
2. تلخيص آثار ارزشمند بزرگان، يك سنت علمى ممدوح و داراى سابقه در تمدن اسلامى است. كتابهايى فراوان كه با پيشوند تلخيص، خلاصه، ملخص، مختصر، مختار، منتخب، گلچين و حتى مهذب و تهذيب پديد آمدهاند، بخشى قابل توجه از ميراث مكتوب ما را تشكيل مىدهند. در دهههاى اخير در زبان فارسى نيز پارهاى آثار ادبى و تاريخى ذيل عناوينى مانند گزيده، برگزيده و به گزيده تلخيص و به دوستداران دانش عرضه شده است. نكته قابل توجه درباره اين دسته از منابع اين است كه عموم پديد آورندگان آنها خود از بزرگان علم و ادب بودهاند. مثلا علامه حلى (726 ق.) كه از بزرگترين دانشمندان جهان اسلام و صاحبنظر در علومى بسيار به ويژه كلام و فقه بود، كتاب معروف مصباح المتهجد شيخ طوسى (460 ق.) را تحت عنوان منهاج الصلاح فى مختصر المصباح خلاصه كرد و كتاب كوچك و پر آوازه الباب الحادى عشر (فصل يازدهم) را نيز به عنوان تكملهاى بر آن كه فاقد بحثى در اصول عقايد بود، گذاشت. البته گاه بزرگان خود به تلخيص آثار خود مىپرداختند. مثلا محقق حلى خود به خلاصه كردن كتاب مهم و مشهور شرائع الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام دست زد و آن را النافع فى مختصر الشرائع معروف به المختصر النافع نام نهاد.
اين نوع فعاليتها درباره آثار انديشمندان اسلامى و شيعى معاصر كمتر به چشم مىخورد و حال آن كه اگر عالمان بزرگ به تهذيب و تلخيص آثار مفصل خود و ديگران بپردازند، ضمن حصول اطمينان از اتقان و صحت مطالب، سنت حسنه علماى سلف نيز پاس داشته مىشود.
اميد است تلخيص آثار شهيد مطهرى كه افتخار آن نصيب فرزندان معنويم در دانشگاه امام صادق عليهالسلام شده، فتح بابى براى احياى اين سنت حسنه شود و در جهانى كه بر مدار سرعت دستيابى به اطلاعات مىگردد، اقدامى شايسته براى عرصه محتواى ذخاير گرانبهاى شيعى به نسل جوان و تشنه معارف از طريق خلاصه كردن آنها صورت پذيرد و حتى در صورت امكان با ترجمه آنها به زبانهاى مختلف امكان استفاده ديگران را فراهم آورد.
3. خلاصه كتابهاى شهيد مطهرى كه در اين مجموعه عرضه مىشود داراى يك تجربه موفق آموزشى است، به اين معنى كه اين خلاصهها به عنوان متن آموزشى براى استفاده در طرح مطالعاتى آثار شهيد مطهرى تهيه شده است در طى چندين دوره اجرايى موفقيتآميز اين طرح، جرح و تعديل و اصلاح شده است. مجرى اين طرح مطالعاتى بسيج دانشجويى دانشگاه امام صادق عليهالسلام بوده است كه جا دارد در همين جا از زحمات آنها تشكر نمايم و توفيق خدمت هر چه بيشتر آنها را از خداوند متعال درخواست نمايم.
با توجه به آن چه گفته شد، مجموعه حاضر مىتواند در محيطهاى دانشگاهى و كانونهاى علمى مساجد و حتى حوزههاى علميه، به عنوان متن آموزشى براى آشنايى با افكار و آثار شهيد مطهرى مورد استفاده قرار گيرد.
در پايان ضمن تشكر مجدد از همه كسانى كه در تهيه اين مجموعه داراى سهم بودهاند، موفقيت همه خدمتگزاران صدوق نشر معارف قرآن و اهل بيت عليهم السلام را از خداوند متعال خواهانم.
دانشگاه امام صادق عليهالسلام
محمدرضا مهدوى كنى
مقدمه جناب آقاى دكتر حداد عادل
بسم الله الرحمن الرحيم
ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان و لا تجعل فى قلوبنا غلا للذين ءَامَنوا ربَّنا اءنّك رؤوف رحيم
سخن گفتن درباره شهيد مطهرى و تلاش براى شناساندن شخصيت بزرگى مثل او در مجال كوتاهى مانند مقدمه يك كتاب، كارى دشوار و بلكه ناممكن است و يقينا حق آن مرد بزرگ به اين ترتيب ادا نمىشود. سعى بنده اين است كه از ميان نكات فراوان شايسته ذكر، به صورت فهرستوار تنها به ذكر نكاتى بپردازم كه به عنوان درآمد و مدخلى مناسب جهت آشنايى با آراء و افكار استاد مطهرى براى همه علاقهمندان به آثار ايشان مفيد است.
مهمترين نكتهاى كه در مواجهه با استاد مطهرى و در مطالعه آثار او بايد در نظر داشته باشيم، اين است كه وى يك متفكر دينى است، متفكرى متدين و متشرع كه بيش از هر چيز دغدغه ايمانى دارد و نگران از دست رفتن اعتقاد دينى جامعه است اين خصوصيت به استاد مطهرى يك غيرت دينى بخشيده كه تقريبا همه آراء و افكار و بلكه همه فعاليتهاى ايشان را در عمر پربركتشان از اين خصوصيت برخوردار كرده است. تاليفات، درسها، سخنرانىها و اقدامات اجتماعى ايشان همه متأثر از اين امر است. ايشان همواره در پى آن بود كه دردها و نارسايىها و خطرات متوجه دين و ديندارى را تشخيص دهد و در حد توان به درمان دردها، جبران نارسايىها و مبارزه با خطرات بپردازد.
نكته ديگرى كه براى مطالعه و فهم آثار استاد مطهرى بايد به آن توجه شود، آشنايى با زمانهاى است كه ايشان در آن مىزيسته است. دوران زندگى و تفكر استاد مطهرى يك دوران پرحادثه و حساسى در تاريخ اسلام و ايران است. بنده اين عبارت را كه از خود ايشان شنيدم فراموش نمىكنم كه فرمودند: در ايران هيچ دورهاى براى اسلام خطرناكتر از دوران مشروطيت تا سال 1320 نبوده است. استاد مطهرى در دهه 20 تا 30، عمر خود را در حوزه علميه قم گذراندند و از همين زمان تحقيق و تفكر در مسائل اسلامى را آغاز نمود. براى ورود به عالم تفكر استاد مطهرى، شناخت ابعاد مختلف فكرى، فرهنگى، اجتماعى و سياسى آن دوران و به ويژه فاصله سالهاى 1320 تا 1357 ضرورت دارد. بايد دانست در اين فاصله زمانى چه جرياناتى در جامعه وجود داشته كه استاد مطهرى نسبت به آنها حساسيت و واكنش به خرج داده است.
يكى از اين جريانات، جريان روشنفكرى صدر مشروطه و آن نحوه تفكرى است كه متفكران حامى حكومت رضاخان در ايران تبليغ مىكردند. در اين جريان يك غربگرايى افراطى وجود دارد و از خصوصيات آن الحاد، ماترياليسم و مادهانگارى و پوزيتيويسم به معناى علمپرستى و نفى هر گونه تفكر فلسفى و مابعد طبيعى است. همين جريان است كه سبب شد جمع كثيرى از نسل جوان ما گمان كنند كه دين و تعاليم دينى با علم و تحول صنعتى مخالف است و لذا براى رسيدن به رفاه و تمدن بايد به تعاليم دينى پشت كرد.
در اين دوره در اثر فشار شديد رضاخانى، ما شاهد ضعف فوقالعاده حوزههاى علميه هستيم. در اثر اين ضعف حوزهها نتوانستند نشاط فكرى كافى داشته باشند و در عوض، روشنفكران غربگرا توانستند با حضور در عرصه دانشگاهها، مطبوعات و كتابها، انديشههاى خود را در جامعه ترويج نمايند.
جريان ديگرى كه پس از شهريور 1320 وارد جامعه ايران شد، ماركسيسم است. ماركسيسم از لحاظ الحادى و ماديگرى تفاوتى با جريان روشنفكرى غربگرا نداشت، اما از جهت تفكر اجتماعى خود با داعيه حمايت از محرومان و ستمديدگان، جاذبه فوقالعادهاى براى جوانان داشت. ماركسيستها و حزب توده از ظلم و ستمى كه در دوران رضاخان توسط خود او و فئودالها و خوانين بر مردم رفته بود، نهايت استفاده را كردند. و اين بىعدالتى زمينهاى را ايجاد كرده بود كه جامعه از مكتبى مانند ماركسيسم و كمونيسم كه وعده نجات كارگران و دهقانان محروم را مىداد، به خوبى استقبال كند. از سوى ديگر ماركسيسم همواره دم از علمى بودن مىزد و جامعه ايران هم از حدود مشروطيت شيفته علم شده بود و اين امر نيز به نوبه خود زمينه رشد و رواج ماركسيسم را در ايران فراهم آورد. اگر چه حزب توده در برهههايى به صورت تاكتيكى، مخالفت خود را با مذهب آشكار نمىكرد، ولى حقيقت مساله اين بود كه آنها دين و مذهب را خرافه مىدانستند و حتى به عنوان افيون جامعه معرفى مىكردند.
از حدود سالهاى 1350 به بعد، جريان فكرى ديگرى وارد فضاى انديشههاى اسلامى در ايران شد كه جريان التقاط بود. تفكر التقاطى، مجموعهاى بود از عناصر ناهمساز كه در آن بعضى اجزاء از قرآن و نهج البلاغه و روايات معصومين عليهم السلام و يا از آراء فيلسوفان و ديگر علماى اسلامى اقتباس شده بود و برخى ديگر از عناصر ماركسيسم و پوزيتيويسم و ديگر جريانهاى فكرى ضد دينى در غرب. اين طرز تفكر جريان حساس و خطرناكى بود كه در دوران حيات استاد مطهرى پديد آمد.
آشنايى با جريانات مذكور كه زمينه ساز بسيارى از انديشههاى شهيد مطهرى است، ما را در فهم هر چه كاملتر آثار ايشان يارى مىكند. نمونهاى از چنين انديشههايى را در كتابهايى همچون اسلام و مقتضيات زمان، علل گرايش به ماديگرى، مساله حجاب، نظام حقوق زن در اسلام، اصول فلسفه و روش رئاليسم، فلسفه اخلاق و... مىتوان يافت. البته بايد توجه داشت كه آثار استاد مطهرى اعم از سخنرانىها، مقالات و كتابهاى ايشان ارتباط عميقترى با مسائل جارى در متن جامعه داشته و در مخالفتهاى ايشان با جريانات ضد دينى مذكور منحصر نمىشود.
در بسيارى از موارد مناسبت خاصى اقتضا كرده كه ايشان موضعگيرى نمايد و از خود واكنش نشان دهد و اين مناسبتهاى خاص گاهى يك مساله سياسى در داخل كشور يا در عالم اسلام، گاهى بدفهمىهاى مردم از تعاليم دين، گاهى اشكالات و نارسايىهاى موجود در ميان علماى دين، گاهى نگارش مقاله يا نمايش يك فيلم و... بوده است. به هر حال شناخت اين مناسبتها نيز براى شناخت انديشههاى استاد مطهرى مفيد و بلكه ضرورى است.
البته از سخنان فوق نبايد نتيجه گرفت كه انديشههاى استاد مطهرى يكسره جنبه دفاعى و احتجاجى دارد؛ يعنى چنين نيست كه عمر ايشان صرفا مصروف دفع شبهه و پاسخ دادن به نغمههاى مخالف دين شده باشد. زيرا در عين حال كه ايشان همت خود را عمدتا متوجه دفع خطرات و پاسخ به شبهات مختلف اعتقادى و فقهى و اخلاقى كرده بود، از سوى ديگر سعى داشت خود اسلام و تعاليم اسلامى را آن چنان كه هست بشناساند؛ لذا از اين حيث مىتوان آثار استاد مطهرى را به دو دسته تقسيم نمود: يك دسته آثارى كه براى دفع شبهات و جريانهاى مخالف مطرح شده و جنبه احتجاجى دارد، و دسته ديگر آثارى كه براى معرفى خود اسلام ارائه و بيان شده و جنبه اثباتى و ايجابى دارد.
كتابهاى زير را مىتوان از جمله آثار دسته اخير دانست:
داستان راستان، حكمتها و اندرزها، گفتارهاى معنوى، ده گفتار، بيست گفتار، تعليم و تربيت در اسلام، آشنايى با قرآن (مجموعه تفاسير)، سيرى در نهج البلاغه و... .
نكته مفيد ديگر در مطالعه آثار استاد مطهرى توجه به مخاطبان خاص اوست. استاد مطهرى در سال 1331 از حوزه علميه قم به تهران آمد و از سال 1334 به تدريس در دانشگاه مشغول شد. تماس مستقيم ايشان با مجامع دانشگاهى و ارتباط با دانشجويان و استادان دانشگاه و گروههاى تحصيل كرده جامعه در تكوين و شكلگيرى بسيارى از انديشههاى ايشان سخت موثر شد. در حقيقت استاد مطهرى در آن دوران به سوى نسل و گروهى آمد كه آن نسل و گروه به سوى حوزه علميه و روحانيت نمىرفت. اين مواجهه و ارتباط كه امروزه با عنوان پيوند حوزه و دانشگاه از آن ياد مىشود، عاملى است كه مىتوان آن را در كنار شايستگىهاى ذاتى استاد مطهرى از مهمترين عوامل توفيق ايشان در تبيين معارف دينى و دفاع از آن معارف به حساب آورد.
اين مواجهه سبب مىشد كه از سويى ايشان خود را در بحبوحه افكار معارض دين بيابد و شكوك و شبهات دينى را به طور مستقيم از زبان اطرافيان خود بشنود و به طور جدى خود را نسبت به پاسخگويى به آنها ملزم بداند، و از سوى ديگر حضور ايشان در اين محيط، اين امكان را فراهم مىكرد كه سخنان ايشان به بيان رسا و قلم توانا به مخاطب مورد نظر برسد. هجرت استاد مطهرى به تهران و مواجهه با اين نسل و طبقه خاص جامعه، عاملى بود كه سبب شد گوهر انديشه او در عرصههاى مختلف اسلامشناسى به علت فاصلهاى كه در آن زمان ميان دو نهاد حوزه و دانشگاه وجود داشت، مخفى نماند، بلكه به طور شايسته عرضه شود و به طور گسترده طبقات مختلف جامعه را بهرهمند نمايد. در اين زمينه بايد به سخنرانىها و درسهاى استاد در دانشگاههاى مختلف، مساجد، انجمن اسلامى مهندسين، انجمن اسلامى پزشكان و به ويژه محافلى همچون حسينيه ارشاد و مسجد الجواد اشاره كرد.
نكته ديگرى كه شايسته ذكر است، مساله روش انديشه و تفكر شهيد مطهرى است كه به گمان من گرانبهاترين و مهمترين ميراث او براى ماست. چنان چه ذكر شد مخاطبان خاص شهيد مطهرى عمدتا افراد دانشگاهى و تحصيلكرده و بعضا روشنفكرانى بيش و كم آشنا با معارف اسلامى بودند و بايد دانست كه استاد براى برقرارى ارتباط با اين نسل از چه روش و چه زبانى استفاده كرده است.
منظور از زبان، آن زبان فكرى است كه يقينا سرّ توفيق استاد در برقرارى ارتباط با جوانانى بود كه در برابر خطر بى دينى و بى ايمانى و ضديت با اسلام و فرو غلتيدن در دام الحاد و ماترياليسم قرار داشتند و استاد مطهرى رسالت خود را حفاظت از دين و ايمان آنها مىدانست. استاد در ارتباط با مخاطبان خود روش و زبان فكرى خويش را بر استدلال عقلى مبتنى كرد نه استدلال نقلى و نه بيان استحسانى و خطابى و حتى نه بيان عرفانى - على رغم ارادتى كه به عرفان داشت. او مسير مشتركى را كه مخاطب قادر بود به همراهش طى كند، جاده تفكر عقلانى تشخيص داد و هم خود را مصروف اين كرد كه دين را مجموعهاى فهميدنى، استدلالپذير و قابل تعقل معرفى كند.
قابل توجه است كه استاد در همه آثار خود به تمام موضوعات از نظر عقلانيت مىنگرد و آن چه را كه به صورت معقول و مستدل در نمىآيد، به گفتار يا نوشتار در نمىآورد. اين زبان فكرى و اين روش خردگرايانه را مىتوان به عنوان پيام مهم و ميراث ماندگار استاد مطهرى براى همه متفكران دينى تلقى كرد.
تكيه بر عقل و روش استدلالى به شهيد مطهرى جرأت و جسارتى بخشيده بود كه هر چه را مخالف عقل مىديد، كنار مىگذاشت. او حتى در فهم قرآن و حديث، عنصر اول را عقل مىدانست و در بيان آراء و افكار خود ترسى از قضاوت ديگران نداشت و خود را موظف مىديد حقيقت را بگويد. در اين زمينه استاد حداقل با سه گروه مواجه بود: گروه اول روحانيونى كه گرفتار جمود بودند، مطالب استاد در نقد جمود و قشريگرى خوارج و به ويژه اخباريگرى ناظر به اين گروه است. گروه ديگر كسانى بودند كه خواسته يا ناخواسته موجب تحريف تعاليم دينى مىشدند كه مىتوان در اين زمينه به نقدهاى استاد نسبت به وعاظ و اهل منبر و سخنرانان مذهبى در مباحثى مانند تحريفات عاشورا اشاره كرد و حقيقت اين است كه جرأت و شهامت استاد در مخالفت و نقد اين دو گروه را نبايد كمتر از شجاعت ايشان در مقابل دستگاه طاغوت به حساب آورد.
گروه سوم روشنفكران مذهبى بودند كه سعى مىكردند مطابق با ديدگاههاى خاص خود به معرفى دين به جامعه و به ويژه نسل جوان بپردازند. استاد مطهرى از ناحيه اين گروه بيشتر نگران التقاط بود و با متانت و تواضع و رعايت انصاب به نقد آراء آنها مىپرداخت. ايشان نمونه بارز چهره التقاط را در آثار مجاهدين خلق و از آنها بدتر در آثار گروه فرقان مىديد. مخالفت صريح استاد با انديشههاى گروه فرقان در مقدمه چاپ هشتم كتاب علل گرايش به ماديگرى منعكس شده و مىتوان ادعا كرد كه يكى از علل موثر در شهادت ايشان توسط اين گروه منحرف، همين مخالفت صريح بود.
در مخالفت و انتقادهاى استاد مطهرى نسبت به انديشههاى دينى و اسلامشناسى برخى از روشنفكران بايد توجه داشت كه ايشان گاهى در اين راستا شديدترين انتقادها را نسبت به نزديكترين و صميمىترين دوستان خود ايراد مىكرد، نقدى كه به انديشههاى مهندس بازرگان در مقدمه جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئاليسم وارد كردهاند، از همين گونه است. استاد مطهرى جلسات و مراودات دوستانه زيادى با مهندس بازرگان داشت و ايشان و خود را در مسائل سياسى همرزم مىدانست و حتى پس از دستگيرى او، در جلسات دادگاه حاضر مىشد و تصميمات دادگاه و سرنوشت او را دنبال مىكرد، در عين حال مىبينيم آنجا كه پاى تبيين صحيح معارف دينى به ميان مىآيد، استاد مطهرى از نقد و انتقاد نسبت به انديشههاى چنين دوستى هم كوتاهى و چشم پوشى نمىكند. همين طور است برخورد استاد با انديشههاى اسلام شناسانه دكتر شريعتى. اما با اين حال در تمام اين مخالفتها و انتقادها هيچ جا اثرى از تكبر و نخوت و يا برخوردى از سر نفسانيات مشاهده نمىشود، يعنى نقد علمى و متهورانه او نيز با دغدغه دينى و خداخواهانه بود، نه برخاسته از خصومتهاى شخصى.
خصوصيت نادر و بسيار مهم ديگر استاد مطهرى كه كاملا در آثار ايشان نيز منعكس شده است، جامعيت ايشان است. اين جامعيت از دو جنبه قابل لحاظ مىباشد. يكى از جنبه روش، به اين معنى كه ايشان اگر چه بر روش عقلى و استدلالى تكيه تام داشت، اما يك فيلسوف خشك عقلى نبود و در جاى خود عشق و محبت مىورزيد و يا از خود نفرت و انزجار نشان مىداد و به اين ترتيب در كنار بيان عقلى از تأثير بيانات خطابى و عاطفى نيز بهره مىبرد. به عنوان مثال در عين پرداختن به بحثهاى عقلى و استدلالى، هنگامى كه به منبر مىرفت عزادارى ائمه عليهم السلام را فراموش نمىكرد، بلكه روضه مىخواند و اشك مىريخت و اشك مىگرفت.
جنبه ديگر جامعيت استاد مطهرى گستردگى و طيف وسيع موضوعاتى است كه ايشان در آن عرصهها وارد شده و در هر يك آثارى دقيق و عميق از خود بر جاى گذاشته است. نمونهاى از موضوعات متنوع و كتابهاى به يادگار مانده از ايشان عبارت است از: فلسفه به معنى متافيزيك و مابعد الطبيعه، در كتابهايى همچون شرح منظومه، مقالات فلسفى، حركت و زمان، پاورقىهاى كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم... عرفان در كتابهايى همچون ولاءها و ولايتها، آشنايى با علوم اسلامى، عرفان، و تماشاگه راز در عرفان حافظ. فقه در كتابهاى مساله حجاب، نظام حقوق زن در اسلام، ده گفتار و... تاريخ در كتابهاى جاذبه و دافعه على عليهالسلام، سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام، خدمات متقابل اسلام و ايران و... اقتصاد در كتابهاى مسأله ربا، بانك و بيمه، نظرى به نظام اقتصادى اسلام و... اخلاق در كتابهاى گفتارهاى معنوى، تعليم و تربيت، حكمتها و اندرزها و... كلام به معناى سنتى آن در كتابهاى توحيد، نبوت، معاد، ختم نبوت، امامت و رهبرى و سلسله كتابهاى مقدمه بر جهانبينى اسلامى و همچنين موضوعات متنوع ديگرى كه به عنوان كلام جديد شناخته مىشود و استاد مطهرى را بايد موسس و مبدع اين مباحث در ايران دانست و طيف وسيعى از آثار ايشان در اين زمينه است.
آخرين نكتهاى كه علاقهمندان به مطالعه آثار استاد مطهرى بايد به آن توجه داشته باشند اين است كه افكار و آراء ايشان على رغم جامعيت و گستردگى و وسعت موضوعات، پارههاى مختلفى از يك نظام انسجام يافته واحد است. هر چند قسمتهاى مختلف انديشه استاد، هر كدام به نوبه خود از اهميت و ارزش زيادى برخوردار است، اما اهميت اصلى اين انديشهها در نظام منسجم و چارچوب مستحكمى است كه ايشان از مجموعه تعاليم اسلامى ترسيم نموده است. لذا توجه به پارهاى از اين انديشهها و بى توجهى و مهمل نهادن بخشهاى ديگر، بهره و فايدهاى را كه خواننده از مطالعه مجموعه آثار ايشان مىتواند ببرد، بسيار كاهش خواهد داد. راه طبيعى رفع اين مشكل اين است كه علاقهمندان به مطالعه همه آثار بپردازند كه اين را به علت كثرت آثار كه تاكنون بالغ بر 80 جلد كتاب شده، دشوار است و ممكن است سبب شود يك جوان مسلمان خود را از مطالعه و فهم و تسلط بر اين مجموعه وسيع ناتوان ببيند. اما راه ديگرى براى غلبه بر مشكل مذكور و دست يافتن به ديدگاهى جامع نسبت به كل آثار استاد مطهرى، تدوين خلاصه آثار ايشان است.
تلخيص آثار كتاب نويسندگان و متفكران مشهور در كشورهاى ديگر امرى متعارف و مرسوم است و اينك در ايران نيز تهيه خلاصهاى از آثار استاد مطهرى كه به همت پژوهشگران دانشگاه امام صادق عليهالسلام و مركز تحقيقات آن دانشگاه، صورت گرفته، مىتواند وسيله مناسبى براى آشنايى با انديشههاى آن شهيد بزرگوار باشد و مقدمهاى براى مطالعه دقيقتر و تحقيقات گستردهتر در آثار آن متفكر ارجمند و راهى براى حل مسائل و مباحثى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به حكم طبيعت اسلامى بودن اين انقلاب و حكومت برخاسته از آن، در جامعه پديد آمده است.
غلامعلى حداد عادل
تهران، بهار 1379
مقدمه دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى
الحمدلله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا أن هدانا الله
با درود به روان همه پيامبران و برگزيدگان خداوند و به ويژه خاتم انبيا، محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم و بر خاندان پاك او، آغاز سخن را اختصاص مىدهيم به اهميت و ارزش فوقالعاده آثار به جا مانده از استاد مطهرى و ترجيح مىدهيم به جاى اين كه خود به قلم فرسايى بپردازيم، سخنانى از امام راحل (ره) نقل كنيم كه فرمودند:
مطهرى كه در طهارت روح و قوت ايمان و قدرتِ بيان كم نظير بود رفت و به ملأ اعلى پيوست، لكن بدخواهان بدانند كه با رفتن او شخصيت اسلامى و علمى و فلسفىاش نمىرود...، آن چه از اين استاد شهيد باقى مانده با محتواى غنى خود مربى و معلم است... آثار قلم و زبان او بىاستثنا آموزنده و روانبخش است... و من كس ديگرى را سراغ ندارم كه بتوانم بگويم بى استثنا آثارش خوب است... من به دانشجويان و طبقه روشنفكران متعهد توصيه مىكنم كه كتابهاى اين استاد عزيز را نگذارند با دسيسههاى غير اسلامى فراموش شود.
و نيز در بيان اهميت آثار استاد مطهرى اين سخنان مقام معظم رهبرى كافى است كه فرمودند:
قدرت فكرى، علمى، تسلط بر فلسفه و آشنايى با عرفان، جديت در كار مستمر و طولانى براى تحقق اهداف مقدس اسلامى در كنار ديگر ويژگىهاى خاص شخصيتى شهيد بزرگوار آيةالله مطهرى، خصوصياتى است كه به طور يكجا در كمتر چهرهاى يافت مىشود... مبناى فكرى انقلاب اسلامى تفكرات شهيد مطهرى است و لا غير... دختران و پسران اين مملكت بايد قدر كتابهاى استاد مطهرى را بدانند و [انديشههاى ]اين شهيد بزرگ را كه هم در گفتار و هم در عمل، هم در آغاز و هم در انجام، اسلام و انقلاب را به ما آموخت، در ميان جامعه و متن ملتمان حاضر بدارند... كتابهاى شهيد استاد مطهرى را كتابهاى درسى خود قرار دهيد و آنها را به درستى تدريس كنيد و پيرامون آن بحث و تبادل نظر كنيد چرا كه انقلاب اسلامى در بطن و متن اين كتابهاست.
على رغم قابليت و توانايى بسيار بالاى آثار شهيد مطهرى در ايجاد يك نظام فكرى منسجم و كار آمد در سه زمينه دين و انديشه و فرهنگ، و علىرغم توجه و تأكيد فراوان از سوى بزرگان و رهبران انقلاب اسلامى در باب مطالعه و احياء انديشههاى اين متفكر بزرگ، حقيقت تلخ اين است كه به جز چند سمينار و كنفرانس محدود در ايام بزرگداشت مقام معلم كه از چند تجليل و تعريف و تمجيد و ذكر خاطره پا فراتر نمىنهد، و به جز چند كتاب كه صرفا گردآورى آراء استاد در موضوعاتى نظير: نماز و عبادت، تبليغ، هنر، تاريخ فلسفه غرب و... بوده، پس از گذشت 20 سال از پيروزى انقلاب اسلامى هنوز هيچ كار جدى و قابل توجهى بر روى آثار شهيد مطهرى انجام نشده و بايد اذعان نمود كه مجموعه آثار ايشان در ميان توده مردم و بلكه در ميان جوانان تحصيلكرده و حتى در ميان افرادى كه مطالعات مذهبى دارند، به نحو مطلوب شناخته شده نيست و كمتر كسى به اين مجموعه چنان به ديده ارزش نظر مىكند كه شايد و بايد كمتر كسى بر اين باور است كه اين مجموعه به عنوان يك نوع اسلامشناسى دقيق و عميق، امروزه نيز در عموم عرصههاى فردى و اجتماعى زندگى به صورت توانا و كارآمد مىتواند نقش ايفا كند. به هر حال انتظار مىرود كسى كه در اسلامشناسى و فنون مختلفه اسلام و قرآن كريم بىنظير بود و آثارش بى استثنا براى عارف و عامى آموزنده است و مبناى فكرى نظام جمهورى اسلامى محسوب مىشود، بيش از اين نزد ما و لا اقل در ميان دانشآموزان، دانشجويان و طلاب علوم دينى ما شناخته شده باشد.
دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى دانشگاه امام صادق عليهالسلام با همكارى برخى از دانشجويان اين دانشگاه در جهت آشنايى هر چه بيشتر جامعه دينى و علمى كشور با آراء و انديشههاى شهيد مطهرى، فعاليتى را آغاز نموده است كه مرحله نخست آن، تلخيص علمى كتابهاى استاد مىباشد.
در كتابچه راهنمايى كه به زودى منتشر خواهد شد، به طور مبسوط توضيحاتى پيرامون اهميت و ضرورت مطالعه آثار شهيد مطهرى، معرفى چند سير مطالعاتى، علت تدوين خلاصه كتابها و شيوه صحيح استفاده از آنها و... ارائه شده است. اما در اين جا لازم است توضيحات مختصرى درباره كتاب حاضر ذكر شود.
مجموعهاى كه هم اينك پيش روى شماست، خلاصهاى است از چهار كتاب ده گفتار، بيست گفتار، آزادى معنوى و حكمتها و اندرزها، مشتمل بر 93 گفتار كه با افزودن هفت گفتار پايانى، در بردارنده 100 گفتار از سخنرانىها و مقالات استاد مطهرى (ره) مىباشد. در اين جا مناسب است به پيشينه هر يك از كتابهاى فوق اشاره كنيم:
كتاب ده گفتار كه اولين بار در سال 1356 زير نظر خود استاد مطهرى (ره) منتشر شد و تا كنون (تابستان 1379) پانزده بار تجديد چاپ شده، مشتمل بر نه سخنرانى و يك مقاله است. همان طور كه خود استاد مطهرى در مقدمه اين كتاب مىفرمايد، ايشان در سال 1339 همراه با عدهاى از دوستانشان دغدغه مسائل دينى داشتند، خصوصا دكتر محمدابراهيم آيتى انجمنى را تشكيل مىدهند كه هر ماه تشكيل جلسه مىداده و چند صد نفر از طبقات مختلف در آن حضور پيدا مىكردهاند. اين انجمن كه كم كم به نام انجمن ماهانه دينى معروف شد، دو سال و نيم ادامه يافت و افراد مختلف سى سخنرانى در آن ايراد كردند.
هدف اين جلسات تحقيق و مطالعه جدى سلسلهاى از موضوعات دينى بود و سخنرانان پيشاپيش موضوع سخنرانى خود را اعلام مىكردند و قبل از ايراد سخنرانى، درباره آن، تحقيق نسبتا جامعى به عمل آورده، اندكى پس از ايراد سخنرانى، متن مذكور را به صورت جزوهاى در اختيار شركتكنندگان در جلسه قرار مىدادند كه نهايتا كل اين سخنرانىها به صورت سه جلد كتاب به نام گفتار ماه منتشر گرديد.
خود استاد مطهرى معتقد بود كه هر چند اين جلسات نتوانست ادامه يابد، اما منشأ خيرات و بركات معنوى فراوان گشت و موجب اصلاحات و جنبشهاى گستردهترى در مسائل تبليغى و ارشادى اسلامى گرديد. هفت گفتار اوليه كتاب ده گفتار، يادگار هفت سخنرانى استاد در همين انجمن ماهانه دينى است.
گفتارهاى هشتم و نهم كتاب ده گفتار، دو سخنرانى تحت عنوان خطابه و منبر است كه در حدود سالهاى 39 تا 41 در انجمن اسلامى مهندسين ايراد شده و در همان سالها در كتابى به نام گفتار عاشورا منتشر گرديد و بعدها نيز بارها مستقلا و بدون اطلاع استاد به چاپ رسيده است.
آخرين بخش كتاب ده گفتار، مقاله مشكل اساسى در سازمان روحانيت است. اين مقاله استاد در سال 1341 به همراه سخنرانىها و مقالات انديشمندان ديگرى كه به اصلاحات در حوزه مىانديشند، همچون علامه طباطبايى، آية الله موسوى زنجانى، مهندس بازرگان و... در كتاب بحثى درباره مرجعيت و روحانيت منتشر شد و از پرفروشترين كتابهاى آن زمان شد.
كتاب بيست گفتار مشتمل بر بيست سخنرانى است كه استاد مطهرى در سالهاى 1338 تا 1341 در راديو جوان ايراد كرده و اين دوره، زمانى بوده است كه هنوز رژيم طاغوت به نقش استاد مطهرى در نهضت اسلامى پى نبرده بود و اما وقتى كه ساواك به تدريج متوجه اين مطلب مىشود، از ادامه اين سخنرانىهاى راديويى جلوگيرى مىكند و مىدانيم كه اندكى بعد (در قيام 15 خرداد 1342) استاد مطهرى نيز همراه جمعى از علما، راهى زندان مىشود.
وجه جامع سخنرانىهاى كتاب بيست گفتار، كه بعدا در سال 1343 زير نظر خود استاد مطهرى منتشر و تاكنون پانزده بار تجديد چاپ شده، تصحيح عقايد مسلمانان در باب برخى آموزههاى اسلامى است.
كتاب آزادى معنوى مجموعهاى است متشكل از پانزده سخنرانى كه در زمانها و مكانهاى مختلفى ايراد شده و از اين حيث كه موضوعات همه آنها درباره مسائل اخلاقى و معنوى است، ابتدا تحت عنوان گفتارهاى معنوى و از سال 1378 به بعد با افزودن دو گفتار با نام آزادى معنوى منتشر گرديد و تا كنون بيست بار تجديد چاپ شده است. آن چه در اين كتاب بسيار اهميت دارد تأكيد استاد مطهرى بر اين نكته است كه توجه به جنبههاى اجتماعى اسلام اگر چه ضرورى است، اما نبايد ما را از توجه به جنبههاى فردى و معنوى اسلام باز دارد.
كتاب حكمتها و اندرزها مجموعه مقالاتى است كه استاد مطهرى در سالهاى 1339 تا 1341 براى يك برنامه عمومى آشنايى با فرهنگ اسلامى و جهت ايراد به صورت گفتار و خطابه به رشته تحرير در آورده بود. اين مجموعه كه در آرشيو يكى از موسسات فرهنگى نگهدارى مىشد، مدتى پس از قرار گرفتن در اختيار شوراى نظارت بر نشر آثار استاد مطهرى در سال 1372 منتشر شد و تا كنون پانزده بار تجديد چاپ شده است. در اين مجموعه كه مشتمل بر 48 مقاله كوتاه است، ابعاد مختلف معنوى، اخلاقى، اجتماعى و سياسى اسلام بررسى شده است.
در پايان اين مجموعه خلاصه هفت سخنرانى و مقاله از استاد مطهرى را آوردهايم كه اغلب آنها به صورت كتابها و جزوههاى غير منظم منتشر شده و در مجموعه آثارى كه توسط انتشارات صدرا چاپ مىشود موجود نيست. سخنرانى اول تحت عنوان احياى شعائر اسلامى در سال 1350 در مسجد النبى مشهد ايراد شه و استاد در آن با استناد به قرآن به اين مطلب مىپردازد كه از جمله تعاليم اجتماعى اسلام، برخى شعارها و نمودهاست كه يك مسمان بايد با آنها زندگى كند تا همواره مسلمان بودنش ظاهر و هويدا باشد. سخنرانى ديگر خرافه سيزده يا دفاع از سيزده است كه در 13 فروردين 1349 در حسينيه ارشاد ايراد شده و در آن استاد به شدت به اعتقاد نحس يا سعد بودن ايام، اعداد و... حمله مىكند و آن را بر اساس منابع اسلامى زير سوال مىبرد و اين اعتقاد را نشانه عقبماندگى فرهنگى مىشمارد. در اواخر اين سخنرانى، استاد بحث كوتاهى درباره امام زين العابدين عليهالسلام دارد كه اين بحث در كتاب سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام منتشر شده و ما نيز خلاصه اين بحث را ذيل كتاب مذكور در دفتر دوم آوردهايم.
سخنرانى بعد تحت عنوان ضرورت فراگيرى زبان عربى است كه ظاهرا در سمينار زبان عربى (حدود سالهاى 1350 و 1351) ايراد شده است. استاد در اين سخنرانى به دو دليل دينى و ملى بر ضرورت فراگيرى زبان عربى تأكيد مىكند. اين سخنرانى نيز تاكنون هم به صورت مستقل (مثلا در سال 1360 توسط نشر روح در قم) و هم به عنوان مقدمهاى بر برخى تفاسير استاد مطهرى (مثلا در سال 1360 توسط نشر مطهرى) چاپ شده است. دو گفتار بعد خلاصهاى است از دو مقاله تحت عناوين جستجوى حقيقت و سعادت است كه ظاهرا در يكى از مجلاتى كه استاد با آنها همكارى داشته منتشر شدهاند و در سال 1362 توسط دفتر انتشارات اسلامى همراه با برخى ديگر از مقالات استاد در كتابى تحت عنوان مجموعه مقالات منتشر شدند.
گفتار بعد مقاله الغدير و وحدت اسلامى است كه استاد مطهرى آن را براى يادنامه علامه امينى تاليف نمود و در جلد اول كتاب يادنامه علامه امينى در سال 1352 منتشر ميشود و بعدها توسط انتشارات صدرا در كتابى تحت عنوان شش مقاله چاپ و منتشر گرديد. تمام مقالات آن كتاب جز همين مقاله به صورت مستقل توسط انتشارات صدرا به چاپ رسيده است.
گفتار بعد دو سخنرانى درباره مساله نفاق است و جزء سلسله بحثهاى استاد در تفسير قرآن (ذيل سوره منافقون) مىباشد. اين سخنرانىهاى بسيار مهم كه در همان اوايل انقلاب (سال 58 و 59) دو بار توسط حزب جمهورى اسلامى در شمارگان بسيار بالا (30 هزار نسخه) منتشر شد، كم كم به بوته فراموشى سپرده شد تا اين كه در اسفند سال 77 متاسفانه تنها جلسه آخر آن توسط انتشارت صدرا در ضمن تفاسير استاد مطهرى (آشنايى با قرآن، ج 7) منتشر گرديد.
در پايان اين دفتر، ضميمهاى تحت عنوان نگاهى به كتاب داستان راستان آمده كه در آن پس از معرفى و بيان ابعاد مختلف كتاب داستان راستان، براى آشنايى و از باب نمونه براى هر يك از محورهاى نه گانه كتاب، داستانى را به طور كامل نقل نمودهايم.
شيوه ما در تلخيص كتابها چنين است كه تمام نكات اصلى را كه به عنوان يك موضوع و مطلب مهم و مستقل در سير استدلالى كتاب به آن اشاره شده است، بدون استثنا منعكس و توضيحات بيشتر و ذكر داستان و امثال و... را حذف نمودهايم. بيش از 95% متن عينا همان عبارت و جملات و كلمات استاد مطهرى مىباشد، اما در عين حال متن خلاصه طورى تدوين شده كه بدون هيچ ابهام به صورت متن مستقل و جديدى قابل استفاده مىباشد. چنان كه ذكر شد، هدف ما در اين مرحله صرفا تلخيص كتابهاست، نه انجام مطالعات و تحقيقات ديگر، از اين رو در اين مرحله از افزودن هر مطلب اضافى به خلاصه كتابها خوددارى نمودهايم و حداكثر تغييرى كه در تدوين اين مجموعه انجام دادهايم، عبارت است از جابجايى برخى از مباحث و افزون برخى عنوانهاى جديد.
البته براى غناى علمى بيشتر، تمام آيات و روايات و نقل قولهاى متن به منابع و مآخذ اصلى آنها ارجاع داده شده است. اين كار با همكارى علمى موسسه دارالحديث قم صورت گرفته و رواياتى كه نشانى آنها ذكر نگرديده، مواردى بوده كه به گفته موسسه مذكور، در متون حديثى مشهور يافت نشده است. ترجمههاى آيات قرآن كه در زيرنويس آمده، بيشتر ماخوذ از ترجمه آيت الله العظمى مكارم شيرازى مىباشد.
نكته ديگر اين كه براى سهولت مراجعه به كتابهاى استاد مطهرى، نشانى هر بخش خلاصه شده را نيز نقل كردهايم. اين كار به خوانندگان كمك خواهد كرد كه پس از مطالعه هر مطلبى در خلاصهها، در صورت تمايل به مطالعه تفصيلى مطالب، به راحتى بتوانند به بخش مربوط از اصل كتابهاى استاد مطهرى مراجعه كنند. در برخى از كتابها كه براى رعايت نظم منطقى مباحث، جابجايى بيشترى صورت گرفته، ارجاع به صفحات كتاب اصلى، اهميت و ضرورت بيشترى مىيابد.
تلاش ما بر اين بوده تا از نظر دقت در نقل مطالب و حتى الفاظ شهيد مطهرى، نهايت امانتدارى صورت بگيرد و خلاصهها به خوبى منعكس كننده تمام مطالب متون اصلى باشند، اما در عين حال به همه خوانندگان عزيز توصيه مىنماييم كه خوانندگان خلاصهها را موجب بى نيازى از مراجعه به متون اصلى كتابها نشمارند و براى فهم بهتر و عميقتر مطالب، حتما يك دوره مطالعه كتابهاى استاد را در برنامه خود قرار دهند. كتابهاى استاد مطهرى بالغ بر 80 جلد مىباشند و خلاصه آنها (به جز آثار فلسفى) انشاء الله در 10 جلد منتشر خواهد شد. مطالعه اصل كتابها بايد به جهت فهم دقيق و عميق مطالب و مطالعه خلاصه به منظور مرور و حصول يك نظام فكرى به صورت فشرده و يك جا انجام شود. در پايان از همه عزيزانى كه ما را در تهيه اين مجموعه يارى نمودند، تشكر مىكنيم؛ به ويژه حضرت آية الله مهدوى كنى و جناب آقاى دكتر حداد عادل كه بزرگوارانه قبول زحمت نموده و با نگارش مقدمهاى بر اين مجموعه، بر غنا و اعتبار آن افزودند.
همچنين جناب حجة الاسلام و المسلمين مصباحى، حجة الاسلام و المسلمين علمالهدى، حجة الاسلام دكتر الويرى، حجة السلام دهقانى و آقاى دكتر ايزدى مباركه، و همه مسؤولان محترم دانشگاه امام صادق عليهالسلام كه به نحوى در خلق اين اثر و نيز در تمهيد مقدمات چاپ و نشر آن ما را يارى نمودند. و البته دانشجويان محترم و كارمندانى كه در تلخيص، ويرايش، ماشيننويسى، غلطگيرى، صفحه آرايى و طراحى روى جلد اين مجموعه، از هيچ كمكى دريغ ننمودند؛ به ويژه آقايان سيد مجتبى عزيزى، نورالدين زنديه، حسين سوزنچى، حسين خوشدل، عادل عندليبى، محمد ناصحى، محمدرضا اخضريان، حسين عرب اسدى، حسن شيخ حايرى، محمدحسن مصلى نژاد، حميد بهرهمند، محمدرضا على، مجيد عشقى، مهرداد كريم پور، محسن مقنى زاده، سيدمصطفى سجادى و آل ياسين.
توفيق روز افزون همه خدمتگزاران به اسلام را از خداوند مسالت داريم.
على اصغر خندان
دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى
دانشگاه امام صادق عليهالسلام
رمضان 1421