صد گفتار
« خلاصه آثار شهيد مرتضى مطهرى »

مركز تحقيقات دانشگاه امام صادق عليه السلام

- ۱ -


مقدمه حضرت آية الله مهدوى كنى

بسم الله الرحمن الرحيم

و الحمدلله رب العالمين و صلى الله على محمد و آله الطاهرين.

سئل ابوالحسن عليه‏السلام: هل يسع الناس ترك المسألة عما يحتاجون اليه؟ فقال: لا.

الاصول من الكافى، ج 1،ص 30، حديث 3

مراتب و درجات علمى شهيد فرزانه آية الله حاج شيخ مرتضى مطهرى رحمة الله بر كسى پوشيده نيست، ولى در عين حال بايد اعتراف كرد كه دقايق فكر و زواياى انديشه آن عالم ربانى و متفكر متاله، آن گونه كه بايد و شايد نزد اهل فكر و نظر به ويژه دانشجويان و دانشگاهيان و طلاب و جوانان اهل تحقيق و تشنه دريافت حقايق، شناخته شده نيست.

از نخستين روزهاى پس از پيروزى انقلاب اسلامى تاكنون مبانى فكرى و اعتقادى اسلامى اين انقلاب مورد هجوم آشكار و پنهان و بى‏امان دشمنان بوده است.

سست كردن اعتقادات دينى جوانان و گسستن آن‏ها از مبانى اسلامى يكى از مظاهر و مصاديق تهاجم فرهنگى است كه در سال‏هاى اخير شتاب و وسعت بيشترى يافته است. دشمنان قسم خورده انقلاب نيك مى‏دانند كه يكى از مؤثرترين راه‏هاى به شكست كشاندن اين انقلاب كه دستاورد خون صدها هزار شهيد و ثمره مجاهدت روحانيت معظم شيعه در تاريخ معاصر شيعه مى‏باشد، استحاله فرهنگى آن و به فراموشى سپردن معارف آن و اهل بيت عليهم السلام مى‏باشد.

شايد بتوان گفت برجسته‏ترين ويژگى شهيد مطهرى نيز توجه به همين نكته و وقف سرمايه عمر خود براى مبارزه با آن بود. امروز نيز نسل جوان ما به شناخت معارف اسلامى ناب و به دور از هر گونه كج فهمى و التقاط، آن گونه كه مرحوم شهيد مطهرى آن را مى‏فهميد و تبيين مى‏كرد، اگر بيشتر از گذشته نشده باشد، كمتر نيست. و همانگونه كه در حديث مذكور در صدر سخن، امام هفتم عليه‏السلام در پاسخ به يكى از يارانشان فرمودند، بر ما شيعيان جايز و روا نيست كه براى يافتن پاسخ پرسش‏ها و بر آوردن نيازهاى علمى خود و جامعه دست از پرسش و تلاش و تحقيق برداريم. اميدوارم اثرى كه پيش روى داريد و به كوشش دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى مركز تحقيقات دانشگاه امام صادق عليه‏السلام تهيه شده است اءن شاء الله از نمونه‏هاى اين تلاش علمى به حساب آيد و در تقويت روحيه تحقيق و دانش پژوهى در عرصه معارف اسلامى مؤثر واقع شود.

درباره اين اثر كه يك مجموعه چند جلدى است، تذكر چند نكته را ضرورى مى‏دانم:

1. بر اساس گزارش دست‏اندركاران ذى‏ربط در اين مجموعه كليه آثار شهيد مطهرى به جز آثار فلسفى آن بزرگوار به روشى دقيق و علمى تلخيص شده است. روش تلخيص و مفاد مجلدات در مقدمه‏اى كه از سوى دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى تهيه شده، آمده است.

2. تلخيص آثار ارزشمند بزرگان، يك سنت علمى ممدوح و داراى سابقه در تمدن اسلامى است. كتابهايى فراوان كه با پيشوند تلخيص، خلاصه، ملخص، مختصر، مختار، منتخب، گلچين و حتى مهذب و تهذيب پديد آمده‏اند، بخشى قابل توجه از ميراث مكتوب ما را تشكيل مى‏دهند. در دهه‏هاى اخير در زبان فارسى نيز پاره‏اى آثار ادبى و تاريخى ذيل عناوينى مانند گزيده، برگزيده و به گزيده تلخيص و به دوستداران دانش عرضه شده است. نكته قابل توجه درباره اين دسته از منابع اين است كه عموم پديد آورندگان آن‏ها خود از بزرگان علم و ادب بوده‏اند. مثلا علامه حلى (726 ق.) كه از بزرگترين دانشمندان جهان اسلام و صاحبنظر در علومى بسيار به ويژه كلام و فقه بود، كتاب معروف مصباح المتهجد شيخ طوسى (460 ق.) را تحت عنوان منهاج الصلاح فى مختصر المصباح خلاصه كرد و كتاب كوچك و پر آوازه الباب الحادى عشر (فصل يازدهم) را نيز به عنوان تكمله‏اى بر آن كه فاقد بحثى در اصول عقايد بود، گذاشت. البته گاه بزرگان خود به تلخيص آثار خود مى‏پرداختند. مثلا محقق حلى خود به خلاصه كردن كتاب مهم و مشهور شرائع الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام دست زد و آن را النافع فى مختصر الشرائع معروف به المختصر النافع نام نهاد.

اين نوع فعاليت‏ها درباره آثار انديشمندان اسلامى و شيعى معاصر كمتر به چشم مى‏خورد و حال آن كه اگر عالمان بزرگ به تهذيب و تلخيص آثار مفصل خود و ديگران بپردازند، ضمن حصول اطمينان از اتقان و صحت مطالب، سنت حسنه علماى سلف نيز پاس داشته مى‏شود.

اميد است تلخيص آثار شهيد مطهرى كه افتخار آن نصيب فرزندان معنويم در دانشگاه امام صادق عليه‏السلام شده، فتح بابى براى احياى اين سنت حسنه شود و در جهانى كه بر مدار سرعت دستيابى به اطلاعات مى‏گردد، اقدامى شايسته براى عرصه محتواى ذخاير گران‏بهاى شيعى به نسل جوان و تشنه معارف از طريق خلاصه كردن آن‏ها صورت پذيرد و حتى در صورت امكان با ترجمه آن‏ها به زبان‏هاى مختلف امكان استفاده ديگران را فراهم آورد.

3. خلاصه كتاب‏هاى شهيد مطهرى كه در اين مجموعه عرضه مى‏شود داراى يك تجربه موفق آموزشى است، به اين معنى كه اين خلاصه‏ها به عنوان متن آموزشى براى استفاده در طرح مطالعاتى آثار شهيد مطهرى تهيه شده است در طى چندين دوره اجرايى موفقيت‏آميز اين طرح، جرح و تعديل و اصلاح شده است. مجرى اين طرح مطالعاتى بسيج دانشجويى دانشگاه امام صادق عليه‏السلام بوده است كه جا دارد در همين جا از زحمات آن‏ها تشكر نمايم و توفيق خدمت هر چه بيشتر آن‏ها را از خداوند متعال درخواست نمايم.

با توجه به آن چه گفته شد، مجموعه حاضر مى‏تواند در محيطهاى دانشگاهى و كانونهاى علمى مساجد و حتى حوزه‏هاى علميه، به عنوان متن آموزشى براى آشنايى با افكار و آثار شهيد مطهرى مورد استفاده قرار گيرد.

در پايان ضمن تشكر مجدد از همه كسانى كه در تهيه اين مجموعه داراى سهم بوده‏اند، موفقيت همه خدمتگزاران صدوق نشر معارف قرآن و اهل بيت عليهم السلام را از خداوند متعال خواهانم.

دانشگاه امام صادق عليه‏السلام

محمدرضا مهدوى كنى

مقدمه جناب آقاى دكتر حداد عادل

بسم الله الرحمن الرحيم

ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان و لا تجعل فى قلوبنا غلا للذين ءَامَنوا ربَّنا اءنّك رؤوف رحيم

سخن گفتن درباره شهيد مطهرى و تلاش براى شناساندن شخصيت بزرگى مثل او در مجال كوتاهى مانند مقدمه يك كتاب، كارى دشوار و بلكه ناممكن است و يقينا حق آن مرد بزرگ به اين ترتيب ادا نمى‏شود. سعى بنده اين است كه از ميان نكات فراوان شايسته ذكر، به صورت فهرست‏وار تنها به ذكر نكاتى بپردازم كه به عنوان درآمد و مدخلى مناسب جهت آشنايى با آراء و افكار استاد مطهرى براى همه علاقه‏مندان به آثار ايشان مفيد است.

مهمترين نكته‏اى كه در مواجهه با استاد مطهرى و در مطالعه آثار او بايد در نظر داشته باشيم، اين است كه وى يك متفكر دينى است، متفكرى متدين و متشرع كه بيش از هر چيز دغدغه ايمانى دارد و نگران از دست رفتن اعتقاد دينى جامعه است اين خصوصيت به استاد مطهرى يك غيرت دينى بخشيده كه تقريبا همه آراء و افكار و بلكه همه فعاليت‏هاى ايشان را در عمر پربركتشان از اين خصوصيت برخوردار كرده است. تاليفات، درسها، سخنرانى‏ها و اقدامات اجتماعى ايشان همه متأثر از اين امر است. ايشان همواره در پى آن بود كه دردها و نارسايى‏ها و خطرات متوجه دين و ديندارى را تشخيص دهد و در حد توان به درمان دردها، جبران نارسايى‏ها و مبارزه با خطرات بپردازد.

نكته ديگرى كه براى مطالعه و فهم آثار استاد مطهرى بايد به آن توجه شود، آشنايى با زمانه‏اى است كه ايشان در آن مى‏زيسته است. دوران زندگى و تفكر استاد مطهرى يك دوران پرحادثه و حساسى در تاريخ اسلام و ايران است. بنده اين عبارت را كه از خود ايشان شنيدم فراموش نمى‏كنم كه فرمودند: در ايران هيچ دوره‏اى براى اسلام خطرناك‏تر از دوران مشروطيت تا سال 1320 نبوده است. استاد مطهرى در دهه 20 تا 30، عمر خود را در حوزه علميه قم گذراندند و از همين زمان تحقيق و تفكر در مسائل اسلامى را آغاز نمود. براى ورود به عالم تفكر استاد مطهرى، شناخت ابعاد مختلف فكرى، فرهنگى، اجتماعى و سياسى آن دوران و به ويژه فاصله سالهاى 1320 تا 1357 ضرورت دارد. بايد دانست در اين فاصله زمانى چه جرياناتى در جامعه وجود داشته كه استاد مطهرى نسبت به آن‏ها حساسيت و واكنش به خرج داده است.

يكى از اين جريانات، جريان روشنفكرى صدر مشروطه و آن نحوه تفكرى است كه متفكران حامى حكومت رضاخان در ايران تبليغ مى‏كردند. در اين جريان يك غربگرايى افراطى وجود دارد و از خصوصيات آن الحاد، ماترياليسم و ماده‏انگارى و پوزيتيويسم به معناى علم‏پرستى و نفى هر گونه تفكر فلسفى و مابعد طبيعى است. همين جريان است كه سبب شد جمع كثيرى از نسل جوان ما گمان كنند كه دين و تعاليم دينى با علم و تحول صنعتى مخالف است و لذا براى رسيدن به رفاه و تمدن بايد به تعاليم دينى پشت كرد.

در اين دوره در اثر فشار شديد رضاخانى، ما شاهد ضعف فوق‏العاده حوزه‏هاى علميه هستيم. در اثر اين ضعف حوزه‏ها نتوانستند نشاط فكرى كافى داشته باشند و در عوض، روشنفكران غربگرا توانستند با حضور در عرصه دانشگاه‏ها، مطبوعات و كتابها، انديشه‏هاى خود را در جامعه ترويج نمايند.

جريان ديگرى كه پس از شهريور 1320 وارد جامعه ايران شد، ماركسيسم است. ماركسيسم از لحاظ الحادى و ماديگرى تفاوتى با جريان روشنفكرى غربگرا نداشت، اما از جهت تفكر اجتماعى خود با داعيه حمايت از محرومان و ستمديدگان، جاذبه فوق‏العاده‏اى براى جوانان داشت. ماركسيستها و حزب توده از ظلم و ستمى كه در دوران رضاخان توسط خود او و فئودال‏ها و خوانين بر مردم رفته بود، نهايت استفاده را كردند. و اين بى‏عدالتى زمينه‏اى را ايجاد كرده بود كه جامعه از مكتبى مانند ماركسيسم و كمونيسم كه وعده نجات كارگران و دهقانان محروم را مى‏داد، به خوبى استقبال كند. از سوى ديگر ماركسيسم همواره دم از علمى بودن مى‏زد و جامعه ايران هم از حدود مشروطيت شيفته علم شده بود و اين امر نيز به نوبه خود زمينه رشد و رواج ماركسيسم را در ايران فراهم آورد. اگر چه حزب توده در برهه‏هايى به صورت تاكتيكى، مخالفت خود را با مذهب آشكار نمى‏كرد، ولى حقيقت مساله اين بود كه آن‏ها دين و مذهب را خرافه مى‏دانستند و حتى به عنوان افيون جامعه معرفى مى‏كردند.

از حدود سال‏هاى 1350 به بعد، جريان فكرى ديگرى وارد فضاى انديشه‏هاى اسلامى در ايران شد كه جريان التقاط بود. تفكر التقاطى، مجموعه‏اى بود از عناصر ناهمساز كه در آن بعضى اجزاء از قرآن و نهج البلاغه و روايات معصومين عليهم السلام و يا از آراء فيلسوفان و ديگر علماى اسلامى اقتباس شده بود و برخى ديگر از عناصر ماركسيسم و پوزيتيويسم و ديگر جريان‏هاى فكرى ضد دينى در غرب. اين طرز تفكر جريان حساس و خطرناكى بود كه در دوران حيات استاد مطهرى پديد آمد.

آشنايى با جريانات مذكور كه زمينه ساز بسيارى از انديشه‏هاى شهيد مطهرى است، ما را در فهم هر چه كامل‏تر آثار ايشان يارى مى‏كند. نمونه‏اى از چنين انديشه‏هايى را در كتاب‏هايى همچون اسلام و مقتضيات زمان، علل گرايش به ماديگرى، مساله حجاب، نظام حقوق زن در اسلام، اصول فلسفه و روش رئاليسم، فلسفه اخلاق و... مى‏توان يافت. البته بايد توجه داشت كه آثار استاد مطهرى اعم از سخنرانى‏ها، مقالات و كتاب‏هاى ايشان ارتباط عميقترى با مسائل جارى در متن جامعه داشته و در مخالفت‏هاى ايشان با جريانات ضد دينى مذكور منحصر نمى‏شود.

در بسيارى از موارد مناسبت خاصى اقتضا كرده كه ايشان موضعگيرى نمايد و از خود واكنش نشان دهد و اين مناسبت‏هاى خاص گاهى يك مساله سياسى در داخل كشور يا در عالم اسلام، گاهى بدفهمى‏هاى مردم از تعاليم دين، گاهى اشكالات و نارسايى‏هاى موجود در ميان علماى دين، گاهى نگارش مقاله يا نمايش يك فيلم و... بوده است. به هر حال شناخت اين مناسبت‏ها نيز براى شناخت انديشه‏هاى استاد مطهرى مفيد و بلكه ضرورى است.

البته از سخنان فوق نبايد نتيجه گرفت كه انديشه‏هاى استاد مطهرى يكسره جنبه دفاعى و احتجاجى دارد؛ يعنى چنين نيست كه عمر ايشان صرفا مصروف دفع شبهه و پاسخ دادن به نغمه‏هاى مخالف دين شده باشد. زيرا در عين حال كه ايشان همت خود را عمدتا متوجه دفع خطرات و پاسخ به شبهات مختلف اعتقادى و فقهى و اخلاقى كرده بود، از سوى ديگر سعى داشت خود اسلام و تعاليم اسلامى را آن چنان كه هست بشناساند؛ لذا از اين حيث مى‏توان آثار استاد مطهرى را به دو دسته تقسيم نمود: يك دسته آثارى كه براى دفع شبهات و جريان‏هاى مخالف مطرح شده و جنبه احتجاجى دارد، و دسته ديگر آثارى كه براى معرفى خود اسلام ارائه و بيان شده و جنبه اثباتى و ايجابى دارد.

كتاب‏هاى زير را مى‏توان از جمله آثار دسته اخير دانست:

داستان راستان، حكمت‏ها و اندرزها، گفتارهاى معنوى، ده گفتار، بيست گفتار، تعليم و تربيت در اسلام، آشنايى با قرآن (مجموعه تفاسير)، سيرى در نهج البلاغه و... .

نكته مفيد ديگر در مطالعه آثار استاد مطهرى توجه به مخاطبان خاص اوست. استاد مطهرى در سال 1331 از حوزه علميه قم به تهران آمد و از سال 1334 به تدريس در دانشگاه مشغول شد. تماس مستقيم ايشان با مجامع دانشگاهى و ارتباط با دانشجويان و استادان دانشگاه و گروه‏هاى تحصيل كرده جامعه در تكوين و شكل‏گيرى بسيارى از انديشه‏هاى ايشان سخت موثر شد. در حقيقت استاد مطهرى در آن دوران به سوى نسل و گروهى آمد كه آن نسل و گروه به سوى حوزه علميه و روحانيت نمى‏رفت. اين مواجهه و ارتباط كه امروزه با عنوان پيوند حوزه و دانشگاه از آن ياد مى‏شود، عاملى است كه مى‏توان آن را در كنار شايستگى‏هاى ذاتى استاد مطهرى از مهمترين عوامل توفيق ايشان در تبيين معارف دينى و دفاع از آن معارف به حساب آورد.

اين مواجهه سبب مى‏شد كه از سويى ايشان خود را در بحبوحه افكار معارض دين بيابد و شكوك و شبهات دينى را به طور مستقيم از زبان اطرافيان خود بشنود و به طور جدى خود را نسبت به پاسخگويى به آن‏ها ملزم بداند، و از سوى ديگر حضور ايشان در اين محيط، اين امكان را فراهم مى‏كرد كه سخنان ايشان به بيان رسا و قلم توانا به مخاطب مورد نظر برسد. هجرت استاد مطهرى به تهران و مواجهه با اين نسل و طبقه خاص جامعه، عاملى بود كه سبب شد گوهر انديشه او در عرصه‏هاى مختلف اسلام‏شناسى به علت فاصله‏اى كه در آن زمان ميان دو نهاد حوزه و دانشگاه وجود داشت، مخفى نماند، بلكه به طور شايسته عرضه شود و به طور گسترده طبقات مختلف جامعه را بهره‏مند نمايد. در اين زمينه بايد به سخنرانى‏ها و درسهاى استاد در دانشگاه‏هاى مختلف، مساجد، انجمن اسلامى مهندسين، انجمن اسلامى پزشكان و به ويژه محافلى همچون حسينيه ارشاد و مسجد الجواد اشاره كرد.

نكته ديگرى كه شايسته ذكر است، مساله روش انديشه و تفكر شهيد مطهرى است كه به گمان من گرانبهاترين و مهمترين ميراث او براى ماست. چنان چه ذكر شد مخاطبان خاص شهيد مطهرى عمدتا افراد دانشگاهى و تحصيلكرده و بعضا روشنفكرانى بيش و كم آشنا با معارف اسلامى بودند و بايد دانست كه استاد براى برقرارى ارتباط با اين نسل از چه روش و چه زبانى استفاده كرده است.

منظور از زبان، آن زبان فكرى است كه يقينا سرّ توفيق استاد در برقرارى ارتباط با جوانانى بود كه در برابر خطر بى دينى و بى ايمانى و ضديت با اسلام و فرو غلتيدن در دام الحاد و ماترياليسم قرار داشتند و استاد مطهرى رسالت خود را حفاظت از دين و ايمان آن‏ها مى‏دانست. استاد در ارتباط با مخاطبان خود روش و زبان فكرى خويش را بر استدلال عقلى مبتنى كرد نه استدلال نقلى و نه بيان استحسانى و خطابى و حتى نه بيان عرفانى - على رغم ارادتى كه به عرفان داشت. او مسير مشتركى را كه مخاطب قادر بود به همراهش طى كند، جاده تفكر عقلانى تشخيص داد و هم خود را مصروف اين كرد كه دين را مجموعه‏اى فهميدنى، استدلال‏پذير و قابل تعقل معرفى كند.

قابل توجه است كه استاد در همه آثار خود به تمام موضوعات از نظر عقلانيت مى‏نگرد و آن چه را كه به صورت معقول و مستدل در نمى‏آيد، به گفتار يا نوشتار در نمى‏آورد. اين زبان فكرى و اين روش خردگرايانه را مى‏توان به عنوان پيام مهم و ميراث ماندگار استاد مطهرى براى همه متفكران دينى تلقى كرد.

تكيه بر عقل و روش استدلالى به شهيد مطهرى جرأت و جسارتى بخشيده بود كه هر چه را مخالف عقل مى‏ديد، كنار مى‏گذاشت. او حتى در فهم قرآن و حديث، عنصر اول را عقل مى‏دانست و در بيان آراء و افكار خود ترسى از قضاوت ديگران نداشت و خود را موظف مى‏ديد حقيقت را بگويد. در اين زمينه استاد حداقل با سه گروه مواجه بود: گروه اول روحانيونى كه گرفتار جمود بودند، مطالب استاد در نقد جمود و قشريگرى خوارج و به ويژه اخباريگرى ناظر به اين گروه است. گروه ديگر كسانى بودند كه خواسته يا ناخواسته موجب تحريف تعاليم دينى مى‏شدند كه مى‏توان در اين زمينه به نقدهاى استاد نسبت به وعاظ و اهل منبر و سخنرانان مذهبى در مباحثى مانند تحريفات عاشورا اشاره كرد و حقيقت اين است كه جرأت و شهامت استاد در مخالفت و نقد اين دو گروه را نبايد كمتر از شجاعت ايشان در مقابل دستگاه طاغوت به حساب آورد.

گروه سوم روشنفكران مذهبى بودند كه سعى مى‏كردند مطابق با ديدگاه‏هاى خاص خود به معرفى دين به جامعه و به ويژه نسل جوان بپردازند. استاد مطهرى از ناحيه اين گروه بيشتر نگران التقاط بود و با متانت و تواضع و رعايت انصاب به نقد آراء آنها مى‏پرداخت. ايشان نمونه بارز چهره التقاط را در آثار مجاهدين خلق و از آن‏ها بدتر در آثار گروه فرقان مى‏ديد. مخالفت صريح استاد با انديشه‏هاى گروه فرقان در مقدمه چاپ هشتم كتاب علل گرايش به ماديگرى منعكس شده و مى‏توان ادعا كرد كه يكى از علل موثر در شهادت ايشان توسط اين گروه منحرف، همين مخالفت صريح بود.

در مخالفت و انتقادهاى استاد مطهرى نسبت به انديشه‏هاى دينى و اسلام‏شناسى برخى از روشنفكران بايد توجه داشت كه ايشان گاهى در اين راستا شديدترين انتقادها را نسبت به نزديك‏ترين و صميمى‏ترين دوستان خود ايراد مى‏كرد، نقدى كه به انديشه‏هاى مهندس بازرگان در مقدمه جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئاليسم وارد كرده‏اند، از همين گونه است. استاد مطهرى جلسات و مراودات دوستانه زيادى با مهندس بازرگان داشت و ايشان و خود را در مسائل سياسى همرزم مى‏دانست و حتى پس از دستگيرى او، در جلسات دادگاه حاضر مى‏شد و تصميمات دادگاه و سرنوشت او را دنبال مى‏كرد، در عين حال مى‏بينيم آن‏جا كه پاى تبيين صحيح معارف دينى به ميان مى‏آيد، استاد مطهرى از نقد و انتقاد نسبت به انديشه‏هاى چنين دوستى هم كوتاهى و چشم پوشى نمى‏كند. همين طور است برخورد استاد با انديشه‏هاى اسلام شناسانه دكتر شريعتى. اما با اين حال در تمام اين مخالفت‏ها و انتقادها هيچ جا اثرى از تكبر و نخوت و يا برخوردى از سر نفسانيات مشاهده نمى‏شود، يعنى نقد علمى و متهورانه او نيز با دغدغه دينى و خداخواهانه بود، نه برخاسته از خصومت‏هاى شخصى.

خصوصيت نادر و بسيار مهم ديگر استاد مطهرى كه كاملا در آثار ايشان نيز منعكس شده است، جامعيت ايشان است. اين جامعيت از دو جنبه قابل لحاظ مى‏باشد. يكى از جنبه روش، به اين معنى كه ايشان اگر چه بر روش عقلى و استدلالى تكيه تام داشت، اما يك فيلسوف خشك عقلى نبود و در جاى خود عشق و محبت مى‏ورزيد و يا از خود نفرت و انزجار نشان مى‏داد و به اين ترتيب در كنار بيان عقلى از تأثير بيانات خطابى و عاطفى نيز بهره مى‏برد. به عنوان مثال در عين پرداختن به بحث‏هاى عقلى و استدلالى، هنگامى كه به منبر مى‏رفت عزادارى ائمه عليهم السلام را فراموش نمى‏كرد، بلكه روضه مى‏خواند و اشك مى‏ريخت و اشك مى‏گرفت.

جنبه ديگر جامعيت استاد مطهرى گستردگى و طيف وسيع موضوعاتى است كه ايشان در آن عرصه‏ها وارد شده و در هر يك آثارى دقيق و عميق از خود بر جاى گذاشته است. نمونه‏اى از موضوعات متنوع و كتاب‏هاى به يادگار مانده از ايشان عبارت است از: فلسفه به معنى متافيزيك و مابعد الطبيعه، در كتابهايى همچون شرح منظومه، مقالات فلسفى، حركت و زمان، پاورقى‏هاى كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم... عرفان در كتاب‏هايى همچون ولاءها و ولايت‏ها، آشنايى با علوم اسلامى، عرفان، و تماشاگه راز در عرفان حافظ. فقه در كتاب‏هاى مساله حجاب، نظام حقوق زن در اسلام، ده گفتار و... تاريخ در كتابهاى جاذبه و دافعه على عليه‏السلام، سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام، خدمات متقابل اسلام و ايران و... اقتصاد در كتاب‏هاى مسأله ربا، بانك و بيمه، نظرى به نظام اقتصادى اسلام و... اخلاق در كتاب‏هاى گفتارهاى معنوى، تعليم و تربيت، حكمت‏ها و اندرزها و... كلام به معناى سنتى آن در كتاب‏هاى توحيد، نبوت، معاد، ختم نبوت، امامت و رهبرى و سلسله كتاب‏هاى مقدمه بر جهان‏بينى اسلامى و همچنين موضوعات متنوع ديگرى كه به عنوان كلام جديد شناخته مى‏شود و استاد مطهرى را بايد موسس و مبدع اين مباحث در ايران دانست و طيف وسيعى از آثار ايشان در اين زمينه است.

آخرين نكته‏اى كه علاقه‏مندان به مطالعه آثار استاد مطهرى بايد به آن توجه داشته باشند اين است كه افكار و آراء ايشان على رغم جامعيت و گستردگى و وسعت موضوعات، پاره‏هاى مختلفى از يك نظام انسجام يافته واحد است. هر چند قسمت‏هاى مختلف انديشه استاد، هر كدام به نوبه خود از اهميت و ارزش زيادى برخوردار است، اما اهميت اصلى اين انديشه‏ها در نظام منسجم و چارچوب مستحكمى است كه ايشان از مجموعه تعاليم اسلامى ترسيم نموده است. لذا توجه به پاره‏اى از اين انديشه‏ها و بى توجهى و مهمل نهادن بخش‏هاى ديگر، بهره و فايده‏اى را كه خواننده از مطالعه مجموعه آثار ايشان مى‏تواند ببرد، بسيار كاهش خواهد داد. راه طبيعى رفع اين مشكل اين است كه علاقه‏مندان به مطالعه همه آثار بپردازند كه اين را به علت كثرت آثار كه تاكنون بالغ بر 80 جلد كتاب شده، دشوار است و ممكن است سبب شود يك جوان مسلمان خود را از مطالعه و فهم و تسلط بر اين مجموعه وسيع ناتوان ببيند. اما راه ديگرى براى غلبه بر مشكل مذكور و دست يافتن به ديدگاهى جامع نسبت به كل آثار استاد مطهرى، تدوين خلاصه آثار ايشان است.

تلخيص آثار كتاب نويسندگان و متفكران مشهور در كشورهاى ديگر امرى متعارف و مرسوم است و اينك در ايران نيز تهيه خلاصه‏اى از آثار استاد مطهرى كه به همت پژوهشگران دانشگاه امام صادق عليه‏السلام و مركز تحقيقات آن دانشگاه، صورت گرفته، مى‏تواند وسيله مناسبى براى آشنايى با انديشه‏هاى آن شهيد بزرگوار باشد و مقدمه‏اى براى مطالعه دقيق‏تر و تحقيقات گسترده‏تر در آثار آن متفكر ارجمند و راهى براى حل مسائل و مباحثى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به حكم طبيعت اسلامى بودن اين انقلاب و حكومت برخاسته از آن، در جامعه پديد آمده است.

غلامعلى حداد عادل

تهران، بهار 1379

مقدمه دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى

الحمدلله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا أن هدانا الله

با درود به روان همه پيامبران و برگزيدگان خداوند و به ويژه خاتم انبيا، محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم و بر خاندان پاك او، آغاز سخن را اختصاص مى‏دهيم به اهميت و ارزش فوق‏العاده آثار به جا مانده از استاد مطهرى و ترجيح مى‏دهيم به جاى اين كه خود به قلم فرسايى بپردازيم، سخنانى از امام راحل (ره) نقل كنيم كه فرمودند:

مطهرى كه در طهارت روح و قوت ايمان و قدرتِ بيان كم نظير بود رفت و به ملأ اعلى پيوست، لكن بدخواهان بدانند كه با رفتن او شخصيت اسلامى و علمى و فلسفى‏اش نمى‏رود...، آن چه از اين استاد شهيد باقى مانده با محتواى غنى خود مربى و معلم است... آثار قلم و زبان او بى‏استثنا آموزنده و روانبخش است... و من كس ديگرى را سراغ ندارم كه بتوانم بگويم بى استثنا آثارش خوب است... من به دانشجويان و طبقه روشنفكران متعهد توصيه مى‏كنم كه كتاب‏هاى اين استاد عزيز را نگذارند با دسيسه‏هاى غير اسلامى فراموش شود.(1)

و نيز در بيان اهميت آثار استاد مطهرى اين سخنان مقام معظم رهبرى كافى است كه فرمودند:

قدرت فكرى، علمى، تسلط بر فلسفه و آشنايى با عرفان، جديت در كار مستمر و طولانى براى تحقق اهداف مقدس اسلامى در كنار ديگر ويژگى‏هاى خاص شخصيتى شهيد بزرگوار آيةالله مطهرى، خصوصياتى است كه به طور يكجا در كمتر چهره‏اى يافت مى‏شود(2)... مبناى فكرى انقلاب اسلامى تفكرات شهيد مطهرى است و لا غير(3)... دختران و پسران اين مملكت بايد قدر كتاب‏هاى استاد مطهرى را بدانند و [انديشه‏هاى ]اين شهيد بزرگ را كه هم در گفتار و هم در عمل، هم در آغاز و هم در انجام، اسلام و انقلاب را به ما آموخت، در ميان جامعه و متن ملتمان حاضر بدارند(4)... كتاب‏هاى شهيد استاد مطهرى را كتاب‏هاى درسى خود قرار دهيد و آن‏ها را به درستى تدريس كنيد و پيرامون آن بحث و تبادل نظر كنيد چرا كه انقلاب اسلامى در بطن و متن اين كتابهاست.(5)

على رغم قابليت و توانايى بسيار بالاى آثار شهيد مطهرى در ايجاد يك نظام فكرى منسجم و كار آمد در سه زمينه دين و انديشه و فرهنگ، و على‏رغم توجه و تأكيد فراوان از سوى بزرگان و رهبران انقلاب اسلامى در باب مطالعه و احياء انديشه‏هاى اين متفكر بزرگ، حقيقت تلخ اين است كه به جز چند سمينار و كنفرانس محدود در ايام بزرگداشت مقام معلم كه از چند تجليل و تعريف و تمجيد و ذكر خاطره پا فراتر نمى‏نهد، و به جز چند كتاب كه صرفا گردآورى آراء استاد در موضوعاتى نظير: نماز و عبادت، تبليغ، هنر، تاريخ فلسفه غرب و... بوده، پس از گذشت 20 سال از پيروزى انقلاب اسلامى هنوز هيچ كار جدى و قابل توجهى بر روى آثار شهيد مطهرى انجام نشده و بايد اذعان نمود كه مجموعه آثار ايشان در ميان توده مردم و بلكه در ميان جوانان تحصيلكرده و حتى در ميان افرادى كه مطالعات مذهبى دارند، به نحو مطلوب شناخته شده نيست و كمتر كسى به اين مجموعه چنان به ديده ارزش نظر مى‏كند كه شايد و بايد كمتر كسى بر اين باور است كه اين مجموعه به عنوان يك نوع اسلام‏شناسى دقيق و عميق، امروزه نيز در عموم عرصه‏هاى فردى و اجتماعى زندگى به صورت توانا و كارآمد مى‏تواند نقش ايفا كند. به هر حال انتظار مى‏رود كسى كه در اسلام‏شناسى و فنون مختلفه اسلام و قرآن كريم بى‏نظير بود و آثارش بى استثنا براى عارف و عامى آموزنده است و مبناى فكرى نظام جمهورى اسلامى محسوب مى‏شود، بيش از اين نزد ما و لا اقل در ميان دانش‏آموزان، دانشجويان و طلاب علوم دينى ما شناخته شده باشد.

دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى دانشگاه امام صادق عليه‏السلام با همكارى برخى از دانشجويان اين دانشگاه در جهت آشنايى هر چه بيشتر جامعه دينى و علمى كشور با آراء و انديشه‏هاى شهيد مطهرى، فعاليتى را آغاز نموده است كه مرحله نخست آن، تلخيص علمى كتاب‏هاى استاد مى‏باشد.

در كتابچه راهنمايى كه به زودى منتشر خواهد شد، به طور مبسوط توضيحاتى پيرامون اهميت و ضرورت مطالعه آثار شهيد مطهرى، معرفى چند سير مطالعاتى، علت تدوين خلاصه كتاب‏ها و شيوه صحيح استفاده از آن‏ها و... ارائه شده است. اما در اين جا لازم است توضيحات مختصرى درباره كتاب حاضر ذكر شود.

مجموعه‏اى كه هم اينك پيش روى شماست، خلاصه‏اى است از چهار كتاب ده گفتار، بيست گفتار، آزادى معنوى و حكمت‏ها و اندرزها، مشتمل بر 93 گفتار كه با افزودن هفت گفتار پايانى، در بردارنده 100 گفتار از سخنرانى‏ها و مقالات استاد مطهرى (ره) مى‏باشد. در اين جا مناسب است به پيشينه هر يك از كتاب‏هاى فوق اشاره كنيم:

كتاب ده گفتار كه اولين بار در سال 1356 زير نظر خود استاد مطهرى (ره) منتشر شد و تا كنون (تابستان 1379) پانزده بار تجديد چاپ شده، مشتمل بر نه سخنرانى و يك مقاله است. همان طور كه خود استاد مطهرى در مقدمه اين كتاب مى‏فرمايد، ايشان در سال 1339 همراه با عده‏اى از دوستانشان دغدغه مسائل دينى داشتند، خصوصا دكتر محمدابراهيم آيتى انجمنى را تشكيل مى‏دهند كه هر ماه تشكيل جلسه مى‏داده و چند صد نفر از طبقات مختلف در آن حضور پيدا مى‏كرده‏اند. اين انجمن كه كم كم به نام انجمن ماهانه دينى معروف شد، دو سال و نيم ادامه يافت و افراد مختلف سى سخنرانى در آن ايراد كردند.

هدف اين جلسات تحقيق و مطالعه جدى سلسله‏اى از موضوعات دينى بود و سخنرانان پيشاپيش موضوع سخنرانى خود را اعلام مى‏كردند و قبل از ايراد سخنرانى، درباره آن، تحقيق نسبتا جامعى به عمل آورده، اندكى پس از ايراد سخنرانى، متن مذكور را به صورت جزوه‏اى در اختيار شركت‏كنندگان در جلسه قرار مى‏دادند كه نهايتا كل اين سخنرانى‏ها به صورت سه جلد كتاب به نام گفتار ماه منتشر گرديد.

خود استاد مطهرى معتقد بود كه هر چند اين جلسات نتوانست ادامه يابد، اما منشأ خيرات و بركات معنوى فراوان گشت و موجب اصلاحات و جنبش‏هاى گسترده‏ترى در مسائل تبليغى و ارشادى اسلامى گرديد. هفت گفتار اوليه كتاب ده گفتار، يادگار هفت سخنرانى استاد در همين انجمن ماهانه دينى است.

گفتارهاى هشتم و نهم كتاب ده گفتار، دو سخنرانى تحت عنوان خطابه و منبر است كه در حدود سالهاى 39 تا 41 در انجمن اسلامى مهندسين ايراد شده و در همان سال‏ها در كتابى به نام گفتار عاشورا منتشر گرديد و بعدها نيز بارها مستقلا و بدون اطلاع استاد به چاپ رسيده است.

آخرين بخش كتاب ده گفتار، مقاله مشكل اساسى در سازمان روحانيت است. اين مقاله استاد در سال 1341 به همراه سخنرانى‏ها و مقالات انديشمندان ديگرى كه به اصلاحات در حوزه مى‏انديشند، همچون علامه طباطبايى، آية الله موسوى زنجانى، مهندس بازرگان و... در كتاب بحثى درباره مرجعيت و روحانيت منتشر شد و از پرفروشترين كتاب‏هاى آن زمان شد.

كتاب بيست گفتار مشتمل بر بيست سخنرانى است كه استاد مطهرى در سال‏هاى 1338 تا 1341 در راديو جوان ايراد كرده و اين دوره، زمانى بوده است كه هنوز رژيم طاغوت به نقش استاد مطهرى در نهضت اسلامى پى نبرده بود و اما وقتى كه ساواك به تدريج متوجه اين مطلب مى‏شود، از ادامه اين سخنرانى‏هاى راديويى جلوگيرى مى‏كند و مى‏دانيم كه اندكى بعد (در قيام 15 خرداد 1342) استاد مطهرى نيز همراه جمعى از علما، راهى زندان مى‏شود.

وجه جامع سخنرانى‏هاى كتاب بيست گفتار، كه بعدا در سال 1343 زير نظر خود استاد مطهرى منتشر و تاكنون پانزده بار تجديد چاپ شده، تصحيح عقايد مسلمانان در باب برخى آموزه‏هاى اسلامى است.

كتاب آزادى معنوى مجموعه‏اى است متشكل از پانزده سخنرانى كه در زمان‏ها و مكان‏هاى مختلفى ايراد شده و از اين حيث كه موضوعات همه آن‏ها درباره مسائل اخلاقى و معنوى است، ابتدا تحت عنوان گفتارهاى معنوى و از سال 1378 به بعد با افزودن دو گفتار با نام آزادى معنوى منتشر گرديد و تا كنون بيست بار تجديد چاپ شده است. آن چه در اين كتاب بسيار اهميت دارد تأكيد استاد مطهرى بر اين نكته است كه توجه به جنبه‏هاى اجتماعى اسلام اگر چه ضرورى است، اما نبايد ما را از توجه به جنبه‏هاى فردى و معنوى اسلام باز دارد.

كتاب حكمت‏ها و اندرزها مجموعه مقالاتى است كه استاد مطهرى در سالهاى 1339 تا 1341 براى يك برنامه عمومى آشنايى با فرهنگ اسلامى و جهت ايراد به صورت گفتار و خطابه به رشته تحرير در آورده بود. اين مجموعه كه در آرشيو يكى از موسسات فرهنگى نگهدارى مى‏شد، مدتى پس از قرار گرفتن در اختيار شوراى نظارت بر نشر آثار استاد مطهرى در سال 1372 منتشر شد و تا كنون پانزده بار تجديد چاپ شده است. در اين مجموعه كه مشتمل بر 48 مقاله كوتاه است، ابعاد مختلف معنوى، اخلاقى، اجتماعى و سياسى اسلام بررسى شده است.

در پايان اين مجموعه خلاصه هفت سخنرانى و مقاله از استاد مطهرى را آورده‏ايم كه اغلب آن‏ها به صورت كتاب‏ها و جزوه‏هاى غير منظم منتشر شده و در مجموعه آثارى كه توسط انتشارات صدرا چاپ مى‏شود موجود نيست. سخنرانى اول تحت عنوان احياى شعائر اسلامى در سال 1350 در مسجد النبى مشهد ايراد شه و استاد در آن با استناد به قرآن به اين مطلب مى‏پردازد كه از جمله تعاليم اجتماعى اسلام، برخى شعارها و نمودهاست كه يك مسمان بايد با آنها زندگى كند تا همواره مسلمان بودنش ظاهر و هويدا باشد. سخنرانى ديگر خرافه سيزده يا دفاع از سيزده است كه در 13 فروردين 1349 در حسينيه ارشاد ايراد شده و در آن استاد به شدت به اعتقاد نحس يا سعد بودن ايام، اعداد و... حمله مى‏كند و آن را بر اساس منابع اسلامى زير سوال مى‏برد و اين اعتقاد را نشانه عقب‏ماندگى فرهنگى مى‏شمارد. در اواخر اين سخنرانى، استاد بحث كوتاهى درباره امام زين العابدين عليه‏السلام دارد كه اين بحث در كتاب سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام منتشر شده و ما نيز خلاصه اين بحث را ذيل كتاب مذكور در دفتر دوم آورده‏ايم.

سخنرانى بعد تحت عنوان ضرورت فراگيرى زبان عربى است كه ظاهرا در سمينار زبان عربى (حدود سال‏هاى 1350 و 1351) ايراد شده است. استاد در اين سخنرانى به دو دليل دينى و ملى بر ضرورت فراگيرى زبان عربى تأكيد مى‏كند. اين سخنرانى نيز تاكنون هم به صورت مستقل (مثلا در سال 1360 توسط نشر روح در قم) و هم به عنوان مقدمه‏اى بر برخى تفاسير استاد مطهرى (مثلا در سال 1360 توسط نشر مطهرى) چاپ شده است. دو گفتار بعد خلاصه‏اى است از دو مقاله تحت عناوين جستجوى حقيقت و سعادت است كه ظاهرا در يكى از مجلاتى كه استاد با آن‏ها همكارى داشته منتشر شده‏اند و در سال 1362 توسط دفتر انتشارات اسلامى همراه با برخى ديگر از مقالات استاد در كتابى تحت عنوان مجموعه مقالات منتشر شدند.

گفتار بعد مقاله الغدير و وحدت اسلامى است كه استاد مطهرى آن را براى يادنامه علامه امينى تاليف نمود و در جلد اول كتاب يادنامه علامه امينى در سال 1352 منتشر ميشود و بعدها توسط انتشارات صدرا در كتابى تحت عنوان شش مقاله چاپ و منتشر گرديد. تمام مقالات آن كتاب جز همين مقاله به صورت مستقل توسط انتشارات صدرا به چاپ رسيده است.

گفتار بعد دو سخنرانى درباره مساله نفاق است و جزء سلسله بحث‏هاى استاد در تفسير قرآن (ذيل سوره منافقون) مى‏باشد. اين سخنرانى‏هاى بسيار مهم كه در همان اوايل انقلاب (سال 58 و 59) دو بار توسط حزب جمهورى اسلامى در شمارگان بسيار بالا (30 هزار نسخه) منتشر شد، كم كم به بوته فراموشى سپرده شد تا اين كه در اسفند سال 77 متاسفانه تنها جلسه آخر آن توسط انتشارت صدرا در ضمن تفاسير استاد مطهرى (آشنايى با قرآن، ج 7) منتشر گرديد.

در پايان اين دفتر، ضميمه‏اى تحت عنوان نگاهى به كتاب داستان راستان آمده كه در آن پس از معرفى و بيان ابعاد مختلف كتاب داستان راستان، براى آشنايى و از باب نمونه براى هر يك از محورهاى نه گانه كتاب، داستانى را به طور كامل نقل نموده‏ايم.

شيوه ما در تلخيص كتاب‏ها چنين است كه تمام نكات اصلى را كه به عنوان يك موضوع و مطلب مهم و مستقل در سير استدلالى كتاب به آن اشاره شده است، بدون استثنا منعكس و توضيحات بيشتر و ذكر داستان و امثال و... را حذف نموده‏ايم. بيش از 95% متن عينا همان عبارت و جملات و كلمات استاد مطهرى مى‏باشد، اما در عين حال متن خلاصه طورى تدوين شده كه بدون هيچ ابهام به صورت متن مستقل و جديدى قابل استفاده مى‏باشد. چنان كه ذكر شد، هدف ما در اين مرحله صرفا تلخيص كتابهاست، نه انجام مطالعات و تحقيقات ديگر، از اين رو در اين مرحله از افزودن هر مطلب اضافى به خلاصه كتاب‏ها خوددارى نموده‏ايم و حداكثر تغييرى كه در تدوين اين مجموعه انجام داده‏ايم، عبارت است از جابجايى برخى از مباحث و افزون برخى عنوان‏هاى جديد.

البته براى غناى علمى بيشتر، تمام آيات و روايات و نقل قول‏هاى متن به منابع و مآخذ اصلى آن‏ها ارجاع داده شده است. اين كار با همكارى علمى موسسه دارالحديث قم صورت گرفته و رواياتى كه نشانى آن‏ها ذكر نگرديده، مواردى بوده كه به گفته موسسه مذكور، در متون حديثى مشهور يافت نشده است. ترجمه‏هاى آيات قرآن كه در زيرنويس آمده، بيشتر ماخوذ از ترجمه آيت الله العظمى مكارم شيرازى مى‏باشد.

نكته ديگر اين كه براى سهولت مراجعه به كتاب‏هاى استاد مطهرى، نشانى هر بخش خلاصه شده را نيز نقل كرده‏ايم. اين كار به خوانندگان كمك خواهد كرد كه پس از مطالعه هر مطلبى در خلاصه‏ها، در صورت تمايل به مطالعه تفصيلى مطالب، به راحتى بتوانند به بخش مربوط از اصل كتاب‏هاى استاد مطهرى مراجعه كنند. در برخى از كتاب‏ها كه براى رعايت نظم منطقى مباحث، جابجايى بيشترى صورت گرفته، ارجاع به صفحات كتاب اصلى، اهميت و ضرورت بيشترى مى‏يابد.

تلاش ما بر اين بوده تا از نظر دقت در نقل مطالب و حتى الفاظ شهيد مطهرى، نهايت امانتدارى صورت بگيرد و خلاصه‏ها به خوبى منعكس كننده تمام مطالب متون اصلى باشند، اما در عين حال به همه خوانندگان عزيز توصيه مى‏نماييم كه خوانندگان خلاصه‏ها را موجب بى نيازى از مراجعه به متون اصلى كتاب‏ها نشمارند و براى فهم بهتر و عميق‏تر مطالب، حتما يك دوره مطالعه كتاب‏هاى استاد را در برنامه خود قرار دهند. كتاب‏هاى استاد مطهرى بالغ بر 80 جلد مى‏باشند و خلاصه آن‏ها (به جز آثار فلسفى) انشاء الله در 10 جلد منتشر خواهد شد. مطالعه اصل كتاب‏ها بايد به جهت فهم دقيق و عميق مطالب و مطالعه خلاصه به منظور مرور و حصول يك نظام فكرى به صورت فشرده و يك جا انجام شود. در پايان از همه عزيزانى كه ما را در تهيه اين مجموعه يارى نمودند، تشكر مى‏كنيم؛ به ويژه حضرت آية الله مهدوى كنى و جناب آقاى دكتر حداد عادل كه بزرگوارانه قبول زحمت نموده و با نگارش مقدمه‏اى بر اين مجموعه، بر غنا و اعتبار آن افزودند.

همچنين جناب حجة الاسلام و المسلمين مصباحى، حجة الاسلام و المسلمين علم‏الهدى، حجة الاسلام دكتر الويرى، حجة السلام دهقانى و آقاى دكتر ايزدى مباركه، و همه مسؤولان محترم دانشگاه امام صادق عليه‏السلام كه به نحوى در خلق اين اثر و نيز در تمهيد مقدمات چاپ و نشر آن ما را يارى نمودند. و البته دانشجويان محترم و كارمندانى كه در تلخيص، ويرايش، ماشين‏نويسى، غلطگيرى، صفحه آرايى و طراحى روى جلد اين مجموعه، از هيچ كمكى دريغ ننمودند؛ به ويژه آقايان سيد مجتبى عزيزى، نورالدين زنديه، حسين سوزنچى، حسين خوشدل، عادل عندليبى، محمد ناصحى، محمدرضا اخضريان، حسين عرب اسدى، حسن شيخ حايرى، محمدحسن مصلى نژاد، حميد بهره‏مند، محمدرضا على، مجيد عشقى، مهرداد كريم پور، محسن مقنى زاده، سيدمصطفى سجادى و آل ياسين.

توفيق روز افزون همه خدمتگزاران به اسلام را از خداوند مسالت داريم.

على اصغر خندان

دفتر مطالعات و تحقيقات علوم اسلامى

دانشگاه امام صادق عليه‏السلام

رمضان 1421