برخى از شورش ها و قيام
هاى مردم قم در دوره هايى از تاريخ
از آن جا كه مردم قم همواره به عنوان
مردمى خونگرم و متعصب نسبت به دين و اعتقادات مذهبى ، مشهور و معروف
اند و اين روند از نسلى به نسل ديگر در جريان بوده است ، لذا در طول
تاريخ ، مبارزات و شورش هاى آنان عليه بى دينى و بى قانونى ادامه داشته
و برخى از آنها ثبت و ضبط گرديده است كه در اين جا به طور خلاصه به
بعضى از آن ها اشاره مى نماييم :
1- در سال 210 هجرى مردم قم عليه ماءمون خليفه عباسى شورش كردند و از
پرداختن خراج به او خوددارى نمودند.علت واقعه را چنين مى نويسند:
ماءمون در مسير خود از خراسان به عراق ، چند روزى در رى توقف كرد و
مقدارى از خراج سالانه آنان را تخفيف داد.مردم قم كه خراج آنان در سال
به دو ميليون درهم مى رسيد، به وى نامه نوشتند و درخواست كردند ماليات
سالانه آنان نيز كاهش يابد اما ماءمون نپذيرفت و قمى ها از پرداخت خراج
سرباز زدند.
ماءمون لشگرى را به سردارى على بن هشام و عريف بن عنيسه به اين ناحيه
روانه نمود كه با اهالى قم جنگيدند و بر آنان پيروز شده و باروى
(54) قم را ويران ساختند.
همچنين يحيى بن عمران اشعرى ، رئيس قم را كشتند و خراج دو ميليونى را
كه مردم از سنگينى آن مى ناليدند، به هفت ميليون درهم افزايش دادند.
پس از اين تا مدتى طولانى ، خراج قم ، رقم هنگفتى بود و حتى در اواخر
قرن سوم نيز به چهار ونيم ميليون درهم بالغ مى گرديد.
2- در سال 217 هجرى در زمان خلافت معتصم ، بار ديگر مردم قم دست به
شورش زدند.معتصم ، على بن عيسى را با لشگرى انبوه روانه كرد. آن ها
بسيارى از باغ ها و بستان ها را سوزاندند و خسارات زيادى را وارد
آوردند.
3- در سال 254 و در زمان خلافت معتز، مردم قم عليه او شورش كردند و او
موسى بن بغا را كه براى جنگ با علويان مازندران با لشگرى انبوه گسيل
داشته بود به قم فرستاد.موسى شهر را با زور تصرف كرد و عده زيادى از
مردم را قتل عام كرد و باروى شهر را مجددا ويران ساخت . در اين واقعه ،
عده اى از رؤ سا و بزرگان قم را نيز دستگير كرده و به بغداد فرستادند.
4- در سال 268 همزمان با خلافت معتمد، تا چندين سال نگذاشتند حاكمى كه
طرف خليفه فرستاده شده بود وارد قم شود، تا آن كه از كوتكين بن ساتكين
ترك با كاتب خود ابوالحسن احمد بن ماردانى به قم فرود آمد و باروى آن
را به كلى خراب كرد، به طورى كه اثرى از آن به جاى نماند.
5- در زمان خلافت معتضد(289-279)، قمى ها حكمرانان و عاملانى را كه از
طرف او فرستاده شده بودند از شهر بيرون راندند.
معتضد، ابراهيم كيلغ را فرستاد تا عده اى از آنان را كشته و عده ديگر
را به بردگى بگيرد و گروه زيادى را از خانه و زندگى آواره كند.
6- در اواخر قرن سوم ، مردم قم هر كس را كه از طرف خلفا فرستاده مى شد
به شهر راه نداده و با او به جنگ برمى خاستند تا آن كه خلفا مجبور شدند
به همراه حكام و واليانى كه براى حكومت به اين شهر مى فرستادند، لشگر
عظيمى نيز گسيل دارند.
7 - در سال 426 عليه سلطان مسعود غزنوى شوريدند و مدتى از وى
فرمانبردارى نمى كردند. ابوسهل حمدونى كه مقيم رى بود، از طرف حاكم اين
نقاط ماءموريت داشت ، ولى جراءت حمله به قم را نداشت ، تا آن كه سلطان
مسعود با لشگر عظيمى به طرف جرجان و طبرستان به راه افتاد و از اين رو
عاملان او در عراق نيرو يافته ، ابوسهل سپاهى به قم فرستاد تا مردم را
مجددا به قم فرستاد تا مردم را مجددا به اطاعت از سلطان غزنوى وادار
سازد.
(55)
البته نتيجه اين قيام ها در كوتاه مدت و يا دراز مدت به نفع مردم بود؛
زيرا واليان و حكمرانان ، حداقل به اين نتيجه رسيده بودند كه مردم قم ،
مردمى خونگرم و انقلابى هستند و نمى توان آنان را به سازش واداشت ؛
بنابراين اين گونه قيام ها در واقع سد مقاومى در مقابل حاكمان ظلم و
ستم و بى عدالتى بود همچنين الگويى براى ديگر شهرهاى كشور ايران و ساير
كشورها بود.
لازم به ذكر است كه در اين جا به قيام هاى قرن سوم تا پنجم مردم قم
اشاره شد و ديگر قيام ها و شورش هاى آنان جهت مختصر بودن و پرهيز از
اطاله مطالب نقل نشده است ، وگرنه مردم قم همواره عليه زورگويان و
مستكبران دست به قيام و مبارزه زده اند.
شاهد اين ادعا، قيام عظيم مردم قم و سپس ساير شهرهاى كشور بود كه منجر
به شكل گيرى انقلاب اسلامى ايران شد. كه در واقع ، بزرگترين و
باشكوهترين و اسلامى ترين قيام ها بوده است . بنابراين لازم است به طور
مختصر درباره اين قيام عظيم ، مطالبى را بيان داريم .
انقلاب اسلامى و قيام
مردم قم
نهضت اسلامى ، به رهبرى امام خمينى قدس سره در سال 1341 ه .ش از
درون حوزه علميه قم آغاز شد. با اين توضيح مختصر كه پس از فوت مرحوم
حضرت آيه الله العظمى بروجردى ، رژيم شاه تصور مى كرد كه نيروى مرجعيت
از نظر سياسى ضعيف شده است . به اين دليل لايحه انجمن هاى ايالتى و
ولايتى را در هياءت دولت مطرح ساخت و آن را در 16 مهرماه 1341 به تصويب
رساند.
به موجب اين لايحه به زنان حق راءى داده مى شد (البته منظور آنان عوام
فريبى بوده است ) و از شرايط انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان قيد
سوگند به قرآن حذف شده و افراد مى توانستند با هر كتاب آسمانى مراسم
تحليف
(56) به جاى آورند.
امام خمينى قدس سره كه در اين زمان در قم اقامت داشتند به توطئه رژيم
شاه پى برده و مى دانستند كه رژيم شاه با اين كار مى خواهند، در واقع ،
روحانيت را امتحان كرده و عكس العمل آن ها را ارزيابى كند؛ بنابراين
امام خمينى قدس سره به سرعت واكنش نشان داده و براى اتخاذ تصميمات لازم
، علماى طراز اول قم را به تبادل نظر دعوت كردند.
علما در اين تبادل نظر به نتايج مطلوبى دست يافتند كه از جمله آن ،
درخواست لغو اين لايحه بود كه در نهايت با هوشيارى حضرت امام خمينى قدس
سره اين لايحه ، پس از كارشكنى هاى متعدد از جانب رژيم شاه ، در تاريخ
دهم آذرماه همان سال ، به طور رسمى لغو گرديد كه اين خود يكى از نقاط
آغاز مبارزه عليه رژيم شاه بود.
حادثه مهم ديگر در سال 41، پس از شكست لايحه انجمن هاى ايالتى و ولايتى
، رفراندوم لوايح شش گانه بود كه شاه آن را انقلاب سفيد نام نهاده بود.
شاه يك روز قبل از رفراندوم و همه پرسى يعنى روز چهارم بهمن 1341 جهت
جلب نظر علما وارد قم شد، اما امام با آگاهى تمام ، طى اعلاميه اى خروج
مردم از خانه ها را تحريم كردند. شاه پس از ورود به قم ، هيچ استقبال
كننده اى را نديد مگر همان مزدورانى كه روز قبل براى استقبال به قم
آورده شده بودند، كه اين كار خشم رژيم را چندين برابر كرد.
به هرحال رفراندوم تقلبى انجام شد و رسانه ها اعلام كردند كه اين لوايح
ششگانه با پنج ميليون و ششصد هزار راءى موافق در مقابل چهارهزار و صد و
پنجاه راءى مخالف به تصويب رسيد.
اما امام خمينى قدس سره اين بار نيز هوشيارانه در جلسه اى كه با علماى
قم داشتند پيشنهاد كردند كه مراسم نماز جماعت و وعظ و خطابه در اين ماه
(ماه مبارك رمضان ) تعطيل شود؛ بدين دليل ، مساجد بسيارى از شهرها، از
جمله : تهران ، قم ، اصفهان ، شيراز، مشهد و بعضى شهرهاى ديگر تعطيل شد
كه اين كار خشم و نفرت مردم را نسبت به رژيم شاه افزايش داد. همچنين در
عيد فطر همان سال ، مردم قم و بعضى شهرهاى ديگر كه عازم قم شده بودند
به منزل امام رفته و امام خمينى قدس سره طى سخنانى به افشاى رژيم شاه و
اين رفراندوم ساختگى پرداختند. ادامه اين نهضت در پانزدهم خرداد 1342
بود كه اگر چه بى رحمانه توسط رژيم شاه سركوب شد، اما اين سركوبى باعث
نابودى آن نگرديد، بلكه همچون بذرى بود كه در 22 بهمن 1357 سر از خاك
برآورد و شكوفه و ميوه داد.
نهضت پانزدهم خرداد داراى ويژگى هايى بود كه آن را از ساير نهضت هاى
مادى ، متمايز مى ساخت . برخى از ويژگى هاى اين نهضت الهى عبارت بودند
از:
اسلامى و مردمى بودن ، بيگانه ستيزى ، مخالفت با اصل سلطنت ، حضور
روحانيت در صحنه مبارزات ؛ كه همه اين ها حول محور رهبرى كه داراى
اخلاص و قاطعيت بود، مى چرخيد. قيام پانزدهم خرداد چنان تاءثيرى در
جامعه به جاى گذاشت كه در واقع سرنوشت سياسى و اجتماعى آينده ايران را
رقم زد.
افزايش رشد و بينش سياسى در ميان مردم و گروه هاى سياسى و روحانيون ،
رواج و توسعه مذهب در ميان دانشجويان و تحصيل كرده ها و برملاشدن چهره
منافقانه شاه از جمله تاءثيرات اين قيام بود.
رژيم شاه ، جهت حفظ حكومت و سلطنت خود و سركوب نمودن رشد سياسى و مذهبى
مردم ، به اقداماتى دست زد كه يكى از آن ها، دستگيرى امام خمينى قدس
سره - رهبر اين نهضت عظيم - بود، اما اين كار رژيم ، نه فقط نتوانست
نداى مردم را خاموش كند، بلكه عكس العمل و مقاومت آنان را نسبت به رژيم
شاه بيشتر كرد.
از جمله اين عكس العمل ها اقداماتى نظير اعتصابات طولانى توسط بازاريان
و بيانيه ها و اعلاميه هاى شجاعانه توسط علما و حضور گسترده و اعتراض
شديد از جانب مردم بود.
رژيم شاه مجبور شد ابتدا امام خمينى را در تاريخ 11 مرداد 1342 از
زندان آزاد كند و ايشان را به منزلى در شمال شهر تهران منتقل سازد و
سپس در پى اعتراضات دوباره مردم ، بازهم مجبور گرديد امام خمينى را پس
از ده ماه يعنى در هجدهم فروردين سال 1343 به قم منتقل نمايد.
شاه تصور مى كرد امام خمينى از اين پس سكوت خواهد نمود؛ اما برخلاف
تصور شاه مبارزات امام خمينى در برابر بى دينى و بى عدالتى همچون گذشته
ادامه يافت و لحظه اى متوقف نشد.
يكى از عكس العمل هاى ايشان ، عليه قانون ننگين كاپيتولاسيون بود كه در
21 مهرماه 1343 در مجلس شوراى ملى به تصويب رسيده بود. اين عكس العمل
شديد امام ، مردم را بيش از پيش آگاه و بيدار كرد.
از آن جا كه حضرت امام خمينى هيچگاه حاضر نبود دست از مبارزه بردارد،
رژيم شاه براى مقابله با ايشان و براى مقابله با نهضت دست به اقداماتى
تازه زد و ايشان را شبانه از منزل دستگير و صبح روز 13 آبان 1343 از
فرودگاه مهرآباد به تركيه فرستاد و پس از يازده ماه ايشان را از تركيه
به عراق منتقل ساخت تا به گمان پليد خود، رهبر اين نهضت را همچنان از
مردم دور نگه دارد، اما امام خمينى قدس سره همچون خورشيد در پشت ابر،
مردم را همچون گذشته با ارسال اعلاميه ها و بيانيه ها آگاه و هوشيار مى
نمودند.
نخستين مراكزى كه با اين كار امام آگاه تر و بيدارتر مى شدند، حوزه
علميه قم و بازار و دانشگاه ها بود كه رژيم شاه آن ها را به عنوان
مراكز طغيان مى دانست . بنابراين اين گونه مراكز را از طريق ساواك
شديدا كنترل مى نمود تا مردم را به سكوت وادارد.
اشاعه فرهنگ بى بند و بارى ، فكر بسيارى از جوانان را تخدير
(57) كرده بود و با اين كار مى خواست آنان را از آرمان
هاى متعالى بازدارد؛ اما از طرفى ، مردم آگاه و هوشيار، از راه هاى
مختلف به مقابله با رژيم برخاستند كه در اين ميان نقش روحانيت بسيار
حايز اهميت بوده است .
اگر بخواهيم از انواع مبارزات اقشار و توده هاى مردم عليه رژيم نام
ببريم مى توانيم آن ها را به سه دسته تقسيم كنيم : مبارزه سياسى ،
مبارزه مسلحانه و مبارزه فرهنگى ، كه هركدام به نوبه خود حائز اهميت
بوده است .
براى مقابله با مبارزات مردم ، رژيم شاه به انواع حيله ها متوسل مى شد
كه يكى از آن ها، شهادت حاج آقا مصطفى خمينى بود كه در تاريخ آبان ماه
1356 در نجف كه به طور مرموز اتفاق افتاد و شايد آن ها مى خواستند با
اين كار خللى در روحيه امام ايجاد نمايند، اما امام خمينى قدس سره در
تاريخ 10/10/1356 خطاب به روحانيون و دانشگاهيان سخنانى ايراد فرمودند
و شهادت آقا مصطفى را از الطاف خفيه الهى دانستند، كه البته به حق چنين
بود؛ زيرا شهادت حاج آقا مصطفى در واقع شروع تازه مبارزات مردم عليه
رژيم شاه بود.
قيام 19 دى ماه مردم قم
رژيم شاه پس از شهادت حاج آقا مصطفى ، احساس كرد كه محبوبيت
امام در دل مردم بيشتر شده است ؛ از اين رو تصميم گرفت كه به شخصيت
ايشان لطمه وارد نمايد. اين بود كه در تاريخ 16/11/1356، در روزنامه
اطلاعات مقاله اى را با امضاى مستعار احمد رشيدى مطلق منتشر كرد كه
آكنده از توهين و بى احترامى نسبت به امام خمينى قدس سره بود. اين
اعلاميه ، مردم مسلمان ايران ، به ويژه مردم و حوزه علميه را سخت
متاءثر و خشمگين نمود؛ تا آن جا كه روحانيون به دنبال اين ماجرا، فرداى
آن روز درس هاى حوزه را تعطيل و به سوى منزل مراجع قم حركت كردند. آنان
در خيابان ها با تظاهرات ، خشم خود را نشان دادند و اين تظاهرات تا روز
19 دى ماه ادامه يافت .
رژيم شاه به خيال خود براى سركوبى اين قيام ، عصر روز 19 دى ماه 1356،
طلاب و عده اى از مردم قم را به رگبار گلوله بست و بسيارى از آن ها را
شهيد و مجروح ساخت ، اما اين اقدام شاه نيز به سرنگونى زودتر او كمك
كرد؛ زيرا در پى اين اقدام عمال شاه ، مردم تبريز به مناسبت چهلم شهداى
قم و پس از آن مردم يزد، مراسم عزادارى گرفته و تظاهرات نمودند. سپس
شهرهاى جهرم ، كازرون ، اصفهان ، تهران ، شيراز، مشهد، رفسنجان ، همدان
و نجف آباد و ساير شهرهاى ايران به قيام و مبارزه برخاستند و امام
خمينى قدس سره نيز با ارسال اعلاميه ها بيانيه ها، مردم را آگاه تر و
بيدارتر مى كرد.
به دنبال اين راهپيمايى ها و قيام ها، راهپيمايى روز عيد فطر 16 شهريور
ماه و سپس تجمع در 17 شهريور ماه (كه روز قبل اعلام شده بود) در ميدان
شهداى (ژاله سابق ) تهران در مخالفت با سياست هاى مرموزانه رژيم شاه
بود كه در اين تجمع و تظاهرات بسيارى از مردم شهيد و مجروح گرديدند و
خون هاى گرمشان روى آسفالت هاى داغ ميدان شهدا جارى شد.
البته در صبح هفدهم شهريور ماه رژيم شاه ، به خيال خود جهت حفظ امنيت
شهرها، تهران و يازده شهر (اصفهان ، مشهد، شيراز، تبريز، اهواز، آبادان
، جهرم ، كازرون ، قم ، قزوين و كرج ) را، حكومت نظامى اعلام كرده بود؛
اما همه اين ها در واقع شمارش معكوسى بود عليه رژيم شاه ، و دليل آن
قيام هايى شد كه يكى پس از ديگرى رخ مى داد؛ همچون حادثه 13 آبان سال
1357 كه عده اى از دانشجويان و دانش آموزان به مناسبت سالروز تبعيد
امام از ايران به تركيه در سال 1343 عليه رژيم شاه تظاهرات و تجمع كرده
بودند و در حدود ظهر، ناگهان نيروهاى مسلح به سوى آن ها آتش گشوده و
عده اى از آنان را به خاك و خون كشيده و شهيد و مجروح نمودند. به اين
مناسبت و به ياد ايثارگرى هاى اين دانش آموزان ، روز سيزدهم آبان را،
روز دانش آموز نام نهادند.
حادثه ديگر، راهپيمايى تاسوعا و عاشوراى سال 57 بود كه طول اين
راهپيمايى بيش از 12 كيلومتر بود. در اين راهپيمايى ، مردم تهران با
شعارهاى الله اكبر، خمينى رهبر استقلال ، آزادى ، حكومت اسلامى مرگ
برشاه و نه شرقى ، نه غربى ، جمهورى اسلامى به راه افتادند و اعلام
كردند كه ما ديگر شاه را نمى خواهيم و در واقع اين يك رفراندوم عمومى
جهت عزل شاه خائن بود.
همچنين انجام اعتصابات گسترده - كه بيشتر از طرف بازاريان و كسبه و
دانش آموزان و دانشجويان و فرهنگيان بود - كمر شاه خائن را شكست و او
را بيشتر درمانده كرد؛ بنابراين شاه به اين نتيجه رسيد كه ديگر نمى
تواند در اين كشور بماند و به تساوى حقوقى افراد تظاهر كند؛ از اين رو
در تاريخ 26 دى ماه 1357 از ايران فرار كرد.
پس از فرار شاه معدوم از ايران ، امام خمينى قدس سره در تاريخ 12 بهمن
1357 پس از سال ها تبعيد، قلوب مردم ايران را شادمان نموده و به وطن
بازگشتند و در ميان استقبال بى سابقه و گرم مردم با برنامه ريزى قبلى
كه خود انجام داده بودند، يكسره به بهشت زهرا، در كنار تربت پاك شهيدان
رفتند و در آن جا سخنرانى مهمى ايراد فرمودند. قسمتى از سخنرانى ايشان
چنين بود: من دولت تعيين مى كنم ، من توى دهن اين دولت (دولت بختيار)
مى زنم ، من به پشتيبانى اين ملت ، دولت تعيين مى كنم .
سرانجام انقلاب اسلامى ايران ، پس از سال ها و مبارزه عليه طاغوتيان در
22 بهمن 1357 به پيروزى رسيد و پرچم پرافتخار جمهورى اسلامى در آن به
اهتزاز درآمد.
لازم به ذكر است كه از زمان ورود امام تا پيروزى انقلاب كه 10 روز
فاصله داشت ، حوادثى مهمى اتفاق افتاد كه بعضى از آن ها عبارتند از:
تشكيل دولت موقت ، پيوستن نيروى هوايى به مردم ، در اختيار گرفتن راديو
و تلويزيون توسط مردم و اعلام پيروزى انقلاب از طريق صدا و سيما و شكست
حكومت نظامى 21 بهمن كه به فرمان امام خمينى انجام شد.
(58) (البته حوادثى نيز پس از پيروزى انقلاب رخ داد كه
در اين مختصر نمى گنجد).
رجال برجسته علمى و سياسى
قم
از آن جا كه شهر قم از ابتدا مركز تشيع بوده است ، عده اى از
بزرگترين علما و محدثين شيعه از اين شهر برخاسته اند.
برخى از معروف ترين علما و دانشمندان شيعى عبارتند از:
1 - زكريا بن آدم عبدالله اشعرى : او از صحابه خاص امام على بن موسى
الرضا عليه السلام به شمار مى رود و از فضايل ايشان آن است كه در سفر
مكه هم كجاوه حضرت رضا عليه السلام بوده و هم مسائلى را كه از آن امام
استماع نموده عينا روايت كرده است . مقبره او در شيخان است .
2 - ابو جرير زكريان ادريس بن عبدالله اشعرى : او نيز از اجله اصحاب
(59) ثامن الحجج على بن موسى الرضا عليه السلام است كه
از ناحيه آن امام مورد ستايش قرار گرفته است . سال رحلتش پس از رحلت
حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به سال 201 و مدفنش در قبرستان شيخان
مى باشد.
3 - على بن بابويه : محدث وجيهه
(60) و عالم معتمد و فقيه ابوالحسن على بن حسين بن موسى
بن بابويه قمى از اجلاء فقها اصحاب و اعاظم
(61) مشايخ روات ،
(62) داراى مقامات عاليه و كرامات و صاحب تصنيفات و
تاءليفات ، غيور در امر دين و ساعى
(63) در مبارزه با كفر و الحاد خوانده شده است . مقبره
او در قم (ابتداى خيابان چهارمردان ) مى باشد. پسرش محمد بن على ، رئيس
المحدثين ملقب به صدوق كه با دعاى حضرت بقيه الله الاعظم - عجل الله
تعالى فرجه الشريف - متولد گرديد، او در شهر رى مدفون مى باشد.
احمد برقى : عالم جامع و كامل ابو جعفر احمد بن عبدالله محمد بن خالد
بن عبدالرحمن محمد بن على البرقى ، از اجلاء مشاهير اصحاب طايفه و از
صحابه امام جواد و امام هادى عليهم السلام به شمار مى رود. پدرش
ابوعبدالله محمد نيز از اكابر روات و محدثين و اعاظم اهل فضل و دين و
از ثقات
(64) اصحاب امام كاظم و امام رضا عليهم السلام خوانده
شده است .
5 - ابن قولويه : شيخ جليل ، فقيه محدث ابوالقاسم جعفر بن محمد بن
قولويه قمى از اعاظم روات و فقهاى طايفه و از كبار
(65) مشايخ و از ثقات اصحابى است كه از شيخ كلينى و از
پدر خود، محمد بن قولويه مدفون به قم روايت كرده است .
6 - خواجه نصير الدين (محمد بن محمد بن حسن طوسى جهرودى قمى ): از
حكماى مشهور اللهى و فقهاى بزرگ اسلامى ، تولدش در قريه طوس نو از قراء
جهرود قم و تاريخ ولادتش پانزدهم جمادى الثانى سال 591 و تحصيلاتش در
طوس خراسان و رحلتش در هيجدهم ذى حجه سال 672 ه .ق و مدفنش در رواق
غربى مشهد كاظمين ، ميان دو در ورودى حرم امامين در جايگاه مستقلى است
.
7 - فياض لاهيجى : فياض لاهيجى قمى ، ملا عبدالرزاق بن على بن الحسين ،
فاضلى متكلم و حكيمى متشرع و اديبى لبيب
(66) و محققى مدقق بوده است . او داراى تصنيفاتى در
حكمت و كلام مى باشد.
8 - صدرالمتاءلهين شيرازى : استاد فيض و فياض صدرالدين محمد ابراهيم
شيرازى معروف به ملاصدرا، نويسنده ، كتاب اسفار است او نزد ميرداماد و
شيخ بهايى در قم شاگردى كرده و تاءليفات ديگرى هم دارد؛ از جمله : شرح
بر اصول كافى شيخ كلينى و شرح بر هدايه ميبدى و حاشيه اى بر الهيات
شفاى بو على سينا و شرح بر حكمه الاشراق و تفسيرى بر قرآن و كتاب شواهد
الربوبيه . رحلتش در سال 1050 در راه مكه معظمه در بصره اتفاق افتاد كه
همان جا هم مدفون گرديده است .
9 - شيخ مفيد قمى : شيخ المشايخ محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام بن
جابرين بن سعيد عكبرى قمى از اجله مشايخ طايفه و اعاظم و اساتيد علماى
فرقه اماميه بود. در فقه و كلام ، درايت داشته و اعلم
(67) اوثق
(68) عصر خود شناخته شده است . در سال يازدهم ذى قعده
336 در عكبر متولد و در 27 رمضان سال 413 رحلت نمود.
10 - عبدالله بن سعد بن مالك اشعرى : شيخ جليل عبدالله بن سعد اشعرى از
صحابه امام محمد باقر عليه السلام بود كه زمان امام جعفر صادق عليه
السلام را هم درك كرد.
عبدالله داراى پانزده فرزند بود كه پس از تسخير حصارهاى قم ، هر يك از
آنان در حصارى به تعليم الفباى قرآن پرداختند و ظرف مدت كوتاهى جمع
كثيرى از زرتشتيان اين بخش را به قبول دين مقدس اسلام و پذيرش آيين
تابناك تشيع مفتخر ساختند.
11 - ملا محمد فيض كاشانى : صاحب كتاب وافى در سال 1007 در قم متولد و
در سال 1091 در كاشان رحلت نمود.
12 - ابوالمحارب ، حنين بن محارب (از اطباء بوده است ).
13 - قاضى سعيد (از فلاسفه بوده است ).
مردم قم در شعر و ادبيات هم داراى جايگاه خاصى بوده اند و شاعران
بسيارى را در خود ديده اند، همانند:
14 - ابوالاشعث قمى ، قديمى ترين شاعر عراقى .
15 - جعفر بن محمد بن على العطار قمى كه او را در شعر، از رودكى بالاتر
مى دانسته اند.
16 - ركن الدين قمى (شاعر قرن هفتم ).
17 - شهيدى قمى : معاصر سلطان حسين صفوى و بسيارى ديگر.
از رجال ادب و سياست مى توان افراد زير را نام برد:
18 - ابوالفضل ابن عميد و پسرش ابوالفتح .
19 - تاج الملك وزير ملك شاه سلجوقى .
20 - مؤيد الدين محمد بن عبدالكريم قمى .
از وزراى خلفاى عباسى :
21 - مجد الملك براوستانى وزير بركيارق و ابن علقمى را مى توان نام
برد.
22 - از علماى صرف و نحو مى توان از نظام الاعرج قمى مؤلف كتاب شرح
شافيه ابن حاجب نام برد.
23 - شيخ طبرسى : شيخ جليل امين الاسلام ابو على فضل بن حسن بن فضل
تفرشى مشهدى از مفسرين بنام و محدثين اسلام است كه صاحب سه تفسير كبير
و وسيط و وجيز
(69) بود كه به اسامى مجمع البيان و جامع الجوامع و
وجيز موسومند.
24 - قطب راوندى : شيخ اجل سعيد بن هبه الله بن حسن راوندى از اعاظم
فقها و مفسرين بن و اكابر علما و محدثين اماميه در قرن ششم و شيخ علماى
قم بوده است . وى نخستين كسى است كه خطب حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام
را شرح داد و سپس ابن ابى الحديد از شرح او اقتباس و استفاده كرد.
البته علما و دانشمندان ديگرى كه پس از آن زمان ها برخاسته اند بسيار
بوده و هستند و نياز به بحث جداگانه اى دارد، علمايى همچون حضرت آيه
الله العظمى بروجردى و حضرت آيه الله العظمى امام خمينى از آن جمله
اند.
مقابر برخى از علما، محدثين ، شهدا و بزرگان
مدفون در شهر مقدس قم
الف - در حرم مطهر حضرت معصومه عليه السلام
1 - آيه الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى
2 - آيه الله العظمى سيد محمد تقى خوانسارى
3 - آيه الله العظمى سيد صدرالدين صدر
4 - آيه الله العظمى سيد محمدرضا گلپايگانى
5 - آيه الله علامه سيد محمد حسين طباطبايى
6 - آيه الله سيد احمد خوانسارى
7 - آيه الله حاج ميرزا محمد فيض قمى
8 - آيه الله شيخ مرتضى حائرى (فرزند شيخ عبدالكريم )
9 - آيه الله ميرزا هاشم آملى
10 - آيه الله ميرزا مهدى بروجردى
11 - آيه الله شيخ ابوالقاسم قمى معروف به آيه الله كبير قمى
12 - آيه الله شهاب الدين اشراقى
13 - علامه شهيد مرتضى مطهرى
14 - شهيد محراب آيه الله سيد اسدالله مدنى
15 - شهيد آيه الله على قدوسى
16 - شهيد آيه الله حاج شيخ محمد مهدى ربانى املشى
17 - شهيد آيه الله سيد محمد مهدى حكيم
18 - شهيد حجه الاسلام شيخ فضل الله محلاتى
19 - شهيد حجه الاسلام عباس شيرازى
20 - شهيد حجه الاسلام محمد منتظرى
21 - آيه الله حاج سيد حسن انگجى
22 - آيه الله حاج سيد محمدعلى انگجى
23 - آيه الله سيد عباس مهرى
24 - آيه الله شيخ عبدالكريم ربانى شيرازى
25 - آيه الله سيد محمد صادق لواسانى
26 - آيه الله سيد ابوالحسن حسينى ، مشهور به رفيعى قزوينى
27 - سيد محمد قمى برقعى
28 - حاج سيد اسماعيل قمى
29 - حاج سيد حسين كوچه حرمى
30 - آيه الله العظمى حاج محمد على اراكى
31 - آيه الله العظمى سيد رضا بهاءالدينى
32 - آيه الله احمدى ميانجى
33 - آيه الله سيد مهدى روحانى
34 - آيه الله سيد جمال الدين خوئى
ب - در صحن مطهر حضرت
معصومه عليها السلام
1 - سعيد بن هبه الله راوندى معروف به قطب راوندى
2 - عبدالرزاق لاهيجى (داماد ملاصدراى شيرازى )
3 - شهيد آيه الله شيخ فضل الله نورى
4 - شهيد حجه الاسلام دكتر محمد مفتح
5 - شهيد مهدى عراقى
6 - شهيد حسام عراقى (فرزند مهدى عراقى )
7 - شهيد عبدالحميد ديالمه
8 - پروين اعتصامى
ج - در مقبره و گلزار
شهداى شيخان :
1 - زكريابن آدم
2 - زكريا بن ادريس (معروف به ابو جرير قمى )
3 - آدم بن اسحاق
4 - ميرزا ابوطالب قمى
5 - حاج آقا احمد طباطبايى
6 - حاج ملامحمد صادق قمى
7 - حاج سيد صادق قمى
8 - حاج سيد جواد قمى
9 - ميرزا ابوالقاسم قمى (صاحب كتاب قوانين الاصول )
10 - آيه الله ميرزا جواد ملكى تبريزى
11 - حجه الاسلام شيخ مرتضى انصارى ، فرزند شيخ محمد حسين قمى
12 - شهيد حجه الاسلام غلامحسين حقانى
13 - شهيد حجه الاسلام عبدالوهاب قاسمى
14 - شهيد حجه الاسلام نورالله طباطبايى نژاد
15 - شهيد حجه الاسلام عمادالدين كريمى يثربى نژاد
16 - شهيد على اكبر هاشمى سنجانى
17 - شهيد حجه الاسلام محمد حسين صادقى
18 - حاج ملا حسين مولوى (مداح اهل بيت )
د - در اماكن ديگر قم :
1 - آيه الله العظمى سيد حسين بروجردى (در مسجد اعظم )
2 - على بن ابراهيم فرزند هاشم قمى (باغ ملى )
3 - على بن الحسين بن موسى ابن بابويه (ابتداى خيابان چهار مردان ، پشت
پاساژ ملت )
4 - آيه الله العظمى سيد محمد حجت كوه كمرى مدرسه حجتيه )
5 - آيه الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى (مقابل در ورودى
كتابخانه ايشان )
6 - ميرزا حسين كاشفى لاهيجى (خيابان ارم ، ابتداى خيابان چهارمردان )
7 - شهيد آيه الله سيد محمدرضا سعيدى (مدفون در قبرستان وادى السلام
خاكفرج )
8 - مجاهد شهيد سيد مجتبى نواب صفوى (قبرستان وادى السلام )
9- شهيد آيه الله شيخ حسين غفارى (قبرستان باغ رضوان )
ه - در گلزار شهدا، چهار
مردان :
10 - شهيد سرلشگر مهدى زين الدين ، فرمانده لشگر 17 على بن
ابيطالب عليه السلام
11 - شهيد حاج اسماعيل صادقى ، رئيس ستاد لشگر 17 على بن ابيطالب عليه
السلام
12 - شهيد جواد عابدى ، فرمانده عمليات لشگر 17 على بن ابيطالب عليه
السلام
13 - شهيد جواد دل آذر، فرمانده لشگر 17 على بن ابيطالب عليه السلام
14 - شهيد حسين صبورى ، فرمانده عمليات لشگر 17 على بن ابيطالب عليه
السلام
15 - حجه الاسلام والمسلمين شهيد سيد حسين سعيدى ، فرزند شهيد آيه الله
سعيدى
16 - سرهنگ شهيد على طاهايى معاونت اطلاعات سپاه
17 - شهيد مجيد زين الدين ، برادر شهيد مهدى زين الدين
18 - شهيد على عابدى ، برادر شهيد جواد عابدى ، و... بسيارى از شهداى
ديگر
با توجه به اين كه شناخت دقيق تاريخ يك منطقه ، ارتباط مستقيم با شناخت
جغرافيايى آن منطقه دارد و بيان نمودن مطالبى درباره جغرافياى يك شهر
يا استان يا كشور، در واقع بيان نمودن تاريخ آن منطقه است ، در پايان
اين بخش ، ضرورى به نظر مى رسيد تا اطلاعاتى هر چند كوتاه از جغرافياى
جديد استان قم ارائه گردد تا با مطالعه دقيق آن ها اهميت شهر قم و
موقعيت كنونى آن - كه بسيار مهم و حساس است - برهمگان واضح و روشن شود.
لازم به ذكر است كه در اين جا اطلاعات جغرافيايى خاصى مورد مطالعه قرار
گرفته و بقيه اطلاعات ، همچون انواع آب و هوا و نوع محصولات كه چندان
تاءثيرى در شناخت تاريخ قم ندارد، بيان نگرديده است . مطالعه كنندگان
محترم جهت كسب اطلاع بيشتر از جغرافياى استان قم مى توانند به كتاب
هايى در اين مورد مراجعه نمايند.
برگزيده اى از جغرافياى استان قم
(70)
الف - موقعيت جغرافيايى :
استان قم ، تقريبا در مركز ايران قرار دارد. مساحت آن در حدود
14631 كيلومتر مربع مى باشد. اين استان از شمال به استان تهران ، از
شرق به استان سمنان ، از جنوب به استان اصفهان و از غرب به استان مركزى
، محدود است . بنابراين استانى است كه در مسير استان هاى مهم ايران
قرار دارد كه از نظر بازرگانى و اقتصادى ، سياحتى و زيارتى اهميت استان
را دوچندان مى كند. همچنين اين استان در غرب درياچه نمك (مسيله ) و دشت
كوير واقع شده است .
ب - تقسيمات سياسى و
ادارى :
تا سال 1316 هجرى شمسى ، ايران از نظر تقسيمات كشورى ، به ترتيب
به ايالت ، ولايت و بلوك تقسيم مى شد. در اين ميان نخستين قانون
تقسيمات كشورى به صورت جديد تصويب شد. در اين قانون ، ايران به 10 (ده
) استان و 40 (شهرستان ) تقسيم شده بود كه استان ها با شماره مشخص شده
بودند. استان فعلى قم جزئى از استان دوم به شمار مى آمد. شهرستان هاى
استان دوم عبارت بودند از سارى ، گرگان ، سمنان ، تهران ، قم و كاشان .
در سال 1339 طبق قانونى كه از مجلس گذشت مقرر شد كه استان ها به جاى
شماره ، به اسامى اصلى و تاريخى خود ناميده شوند. در اين ميان تقسيم
بندى محدوده استان قم جزء استان مركزى ، و تهران ، مركز اين استان به
شمار آمد.
به دنبال تشكيل استان جديدى به نام استان تهران ، با تصويب هياءت دولت
در سال 1365، شهرستان قم از استان مركزى جدا گرديد و جزء استان تهران
شد.
سرانجام در سال 1374 در پى سفر پر خير و بركت رهبر معظم انقلاب اسلامى
، حضرت آيه الله خامنه اى به قم - كه مصادف با ايام ولادت با سعادت
حضرت على عليه السلام بود - شهرستان قم به امر ايشان و نيز با تصويب
مجلس شوراى اسلامى ، به استان جداگانه اى به نام استان قم تبديل شد تا
به مشكلات ديرينه آن رسيدگى بيشترى گردد.
بنابراين شهرستان قم با تركيب چهار بخش ، شامل بخش مركزى ، بخش نوفل
لوشاتو (كهك )، بخش خلجستان ، بخش جعفرآباد و شهرستان هاى قم ، كهك و
گازران ، به استان مستقلى تبديل گرديد.
ج - تراكم جمعيت :
استان قم در سال 1370 شمسى ، 757147 نفر جمعيت داشته است كه از
اين تعداد 10 درصد در روستا و بقيه در نقاط شهرى زندگى مى كنند؛
بنابراين بيشتر جمعيت اين استان ، شهرنشين هستند كه قسمت اعظم آنان در
شهر قم اسكان يافته اند.
تراكم متوسط جمعيت در استان قم ، 61 نفر در كيلومتر مربع مى باشد. به
دليل تفاوت هاى جغرافيايى ، جمعيت در سطح استان يكسان توزيع نشده است و
بيشترين جمعيت ، در بخش مركزى و كمترين تراكم جمعيت را بخش جعفرآباد
دارند. به طور كلى تراكم رد سطح استان بسيار كم مى باشد كه علت اساسى
آن ، كمبود آب و خاك حاصل خيز است .
د - سطح سواد و امكانات
آموزشى :
72 درصد مردم قم استان قم با سواد هستند. اين در حالى است كه
جمعيت با سواد كشور، 5/74 درصد است . تركيب سنى در استان قم بسيار جوان
است و بيش از 45 درصد جمعيت استان كمتر از 15 سال سن دارند. به علت
گسترش شهرنشينى در سطح استان ، بيشترين امكانات آموزشى در سطح شهر قم
وجود دارد كه اين امكانات نيز با توجه به رشد جمعيت شهرى كافى به نظر
نمى رسد و با ميزان مطلوب فاصله دارد.
از نظر امكانات آموزش عالى نيز استان قم در سال هاى اخير، با رشد اين
مراكز روبرو بوده است . اين مراكز كه در شهر قم متمركز شده اند، توجه
دولت به بخش آموزش عالى را در اين شهر، نشان مى دهد.
مراكزى مانند دانشگاه آزاد اسلامى ، دانشگاه پيام نور، دانشگاه فاطميه
، دانشگاه قم ، دانشگاه مفيد، مجتمع آموزش عالى از آن جمله است . اهميت
شهر قم از نظر امكانات آموزش حوزوى زياد مى باشد. حوزه علميه قم در سال
1370 داراى بيش از 23 هزار طلبه بوده است .
كتابخانه هاى مهم قم عبارتند از: كتابخانه حضرت آيه الله العظمى مرعشى
نجفى ، كتابخانه آستانه مقدسه قم ، كتابخانه حضرت آيه الله العظمى
گلپايگانى و كتابخانه مسجد اعظم و چند كتابخانه مهم ديگر.
اهميت استان از نظر منطقه
اى و معادن :
شهر قم به علت آن كه در مركز كشور قرار داشته ، از گذشته تاكنون
محل تلاقى و عبور جاده هاى سراسرى كشور بوده است . در قرون نخستين
اسلامى اين جاده ها اهميت بيشترى يافتند و شهر جديد در محل تلاقى اين
راه ها شكل گرفت .
با گذشت زمان و ايجاد امنيت و ثبات در منطقه ، شهر قم داراى 13 راه و
دروازه اصلى و فرعى گرديد كه نشان دهنده اهميت ارتباطى شهر قم مى باشد.
امروزه نيز شهر قم با نزديكى به مركز ثقل سياسى جغرافيايى كشور داراى
اهميت بسيار است .
قم يكى از استان هاى مهاجرپذير مى باشد. به طور كلى علل رشد جمعيت قم
عبارتند از:
1 - دارابودن موقعيت مذهبى - سياسى شهر قم 2 - گسترش مراكز تحصيلات
علوم دينى 3 - نزديكى به پايتخت 4 - افزايش زاد و ولد در سال هاى اخير.
مهاجرت هاى خارجى افغانى ها، معاودين عراقى و محصلين علوم دينى كه از
كشورهاى مختلف به قم آمده اند نيز بر رشد جمعيت دامن مى زند.
در اين استان حدود 6 درصد به كار كشاورزى و 44 درصد در بخش خدمات و
صنعت مشغول كار هستند.
اين استان به علت نزديكى به شهر تهران و راه هاى ارتباطى كشور و نزديك
بودن به دو استان صنعتى يعنى اراك و اصفهان بسيار مهم و باارزش تلقى مى
گردد. در اين استان ، هم اكنون 32 معدن فعال كوچك و بزرگ مورد بهره
بردارى قرار گرفته است كه مهم ترين اين معادن عبارتند از: معادن سنگ
ساختمانى ، سنگ گچ و منگنز كه مهم ترين آن منگنز مى باشد. همچنين معادن
نفت و گاز در استان وجود دارد، ولى تاكنون مورد بهره بردارى قرار
نگرفته است . سد مخزنى 15 خرداد نيز كه برروى رودخانه قمرود در عباس
آباد واقع در محور قم - دليجان ساخته شده است بر اهميت اين استان
افزوده است .
حوزه علميه قم و نقش علما در رشد آن
فصل اول : حوزه علميه قم
مقدمه :
شهر قم از ابتداى پيدايش ، پيوسته مهد دانش و فضيلت و سرچشمه
فيضان حكمت و معرفت بوده ، از همان ابتدا تربتش به شرافت ، و مردمش به
فضيلت ستوده شده اند.
خدمات برجسته و مساعى ارزنده دانشمندان قم ؛ راه احياى آيين تشيع و نشر
معالم دين و فرهنگ اسلام به حدى بود كه تاج كرامت ابدى و دينى بر تارك
شريف آنان نهاده شد. اجراى آيين اين تاج گذارى ، هفتاد و چند سال قبل
از نزول حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به قم و در زمانى بود كه هنوز
پدر بزرگوارش امام كاظم عليه السلام ديده به جهان نگشوده بود؛ يعنى
زمانى بود كه جد امجد فاطمه معصومه عليها السلام (امام به حق ناطق ،
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ) از رحلت و از دفن وى در قم خبر داد
و طى روايت مفصلى قم را حرم خود و اهل بيت خويش و كوفه صغير و آشيانه
طالبين آل محمد عليهم السلام خوانده ، بر توجيه درى از درهاى بهشت به
سوى مردم قم تصريح فرموده است . چرا كه اساس و پايه آن را گروهى از
صحابه و دوستان ائمه از عرب اشعرى با مصالح ايمان و ملات تولى به كار
گذاشتند و شالوده اين بلده طيبه را به سال 94 هجرى در دوران امام محمد
باقر عليه السلام طرح ريزى كردند.
براى نخستين بار مكتب اماميه توسط عرب اشعرى در قم افتتاح گرديد كه فقه
شيعه به طور علنى و رسمى در آن تدريس مى گشت و مشعل هدايت و ارشاد شيعه
در اولين بار در اين شهر فروزان گرديد و تربيت يافتگان مكتب قم بر ساير
بلاد اسلامى نورافشانى كردند. از اين مكتب ، اساتيد و بزرگانى برخاستند
كه نام نامى و لقب گراميشان براى هميشه زينت بخش صفحات كتاب هاى رجال و
تراجم مى باشد.
امروزه شهر قم در واقع مركز معارف و فرهنگ اسلامى در سراسر جهان است .
(71)
اكنون با توجه به موقعيت فرهنگى و تاريخى و مقام رفيع اين قطعه مباركه
، در جغرافياى سياسى و مذهبى معارف نورانى اهل بيت عليهم السلام برخود
لازم ديدم كه با استمداد از الطاف الهى و توسل به عنايات معصومين عليهم
السلام قطره اى از درياى بى كران خدمات متقابل قم و بينش ناب اسلامى
شيعى را طى چند قسمت تقديم دارم :
قسمت اول : تاءسيس حوزه
علميه قم :
قم از زمانى كه اشعريان آمدند و وضع آن را تغيير دادند، مركز
علما و محدثان و راويان و فقها بوده است . عده اى از اشعرى هايى كه به
قم كوچ كردند، جزء علماى تابعين بودند كه در سپاه عبدالرحمن بن محمد بن
الاشعث با حجاج جنگ مى كردند. عبدالله بن سعد و پسرش موسى كه همراه
ديگر اشعريان به قم آمدند. در شمار علماى آن روز محسوب مى شوند.
در قرن دوم هجرى دوازده پسر از سعد بن عبدالله بن ملك بن عامر اشعرى در
شمار راويان و اهل حديث بوده و از ابن عبدالله جعفر بن محمد الصادق
عليه السلام روايت مى كرده اند و بيش از صد نفر از فرزندان عبدالله و
احوص ، پسران سعد - كه جزء نخستين كسانى از آل اشعر بودند - كه به قم
آمدند و از فرزندان سائب بن مالك و از فرزندان نعيم بن سعد از ديگر
امامان روايت كرده اند.
در اواخر قرن دوم و قرون سوم و چهارم ، قم مهم ترين مركز علما و محدثان
شيعه بوده است و در اين عصر، علمايى مانند محمد بن حسن صفار و
ابوعبدالله محمد بن خالد برقى و ابو جرير زكريا بن ادريس از راويان
امام صادق و امام كاظم و امام رضا عليهم السلام ، همچنين آدم بن اسحاق
و زكريا بن آدم از اصحاب امام رضا عليه السلام و على بن بابويه و پسرش
محمد، معروف به صدوق و ابن قولويه و على بن ابراهيم و ده ها تن ديگر
از شهر قم برخاستند.
در قرون پنجم و ششم (دوره سلجوقيان ) نيز قم ، مركزى بزرگ براى فقها و
علماى شيعه بود و عده اى براى تحصيل به اين شهر مى آمدند و مدارس
دائرى داشتند. شيخ عبدالجليل رازى وضع علمى قم را در قرن ششم شرح داده
و مى گويد: مدارس دينى قم داراى وسايل كافى و علما و مدرسان و مفسران
بزرگ مى باشد و كتابخانه هايى از كتاب هاى فرقه هاى مختلف در آن وجود
دارد. شيخ عبدالجليل ، اسامى اين مدارس را كه در قم و در زمان او داير
بود و فقها و پيشوايان دينى با شكوه تمام در آن مى زيسته اند، ذكر كرده
است كه عبارتند از:
1 - مدرسه سعد صلت 2 - مدرسه اثيرالملك 3 - مدرسه سيد سعيد عزالدين
مرتضى 4 - مدرسه سيد زين الدين 5 - مدرسه ظهرالدين عبدالعزيز 6 - مدرسه
ابوالحسن كميج 7 - مدرسه شمس الدين مرتضى 8 - مدرسه مرتضى كبير 9- و
مدرسه اى جنب مشهد مطهر ستى فاطمه بنت موسى بن جعفر.
(72)
در فاصله ميان سلجوقيان و صفويه در شهر قم ، حوادث گوناگونى رخ داد، و
چند بار مردم آن قتل عام شدند و خود شهر ويران گرديد.
در زمان تيموريان ، شهر قم مدتى پايتخت بود و در زمان سلطان محمد
تيمورى ، وى شرف الدين على يزدى عالم و مورخ و رياضى دان معروف آن روز
را به قم دعوت كرد و شرف الدين مدتى در اين شهر اقامت داشت . او ظاهرا
از علماى اهل تسنن بوده است .
در دوره صفويه ، وضع روحانيت قم تا حدى مشخص مى باشد. گويا پس از
پيدايش صفويه از مدارس قم كه شيخ عبدالجليل بعضى از آن ها را نام برده
، زياد نبوده و بيشتر آن ها به دنبال تخريب ها و قتل عام هاى متعدد از
ميان رفته بوده است و در اين عصر مدارس جديدى بنا شد كه آثار بعضى از
آن ها امروزه باقى مى باشد. در اين مدارس ، جمعى از بزرگترين علماى
شيعه از قبيل ملا محسن فيض و ملا عبدالرزاق لاهيجى و ملا صدراى شيرازى
، (حكيم معروف ) و قاضى سعيد و ملا طاهر قمى به تحصيل با تدريس و تصنيف
اشتغال داشته اند.
در دوره قاجاريه ، قم داراى مدارس متعدد بود كه اغلب آن ها هنوز هم
باقى و داير است .
در اين عصر، علماى بزرگى در قم اقامت داشته يا از قم برخاسته اند كه از
همه آنان معروف تر، ميرزا ابوالقاسم قمى معاصر فتحعلى شاه است و آثار
علمى وى ، همواره مورد توجه علما بوده است .
قم پس از آمدن مرحوم آيه الله العظمى حائرى و تاءسيس حوزه جديد روحانيت
، به تدريج مركز دوم روحانيت شيعه به حساب آمد و شهرت جهانى پيدا كرد
(مركز اول در آن زمان نجف بوده است ) و هزاران تن از دور و نزديك و از
كشورهاى خارج براى تحصيل به اين شهر رو آوردند و در اين مدت همواره محل
اقامت جمعى از مراجع تقليد بزرگ شيعه بوده است .
(73)
لازم به ذكر است كه حوزه علميه نجف در نيمه دوم قرن پنجم هجرى به وسيله
عالم بزرگ شيعه محمد بن حسن طوسى معروف به شيخ الطائفه و شيخ طوسى
تاءسيس شد و هنوز هم برپاست .