2 - تجلى هنر اسلامى در
مساجد
الف - تعريف هنر
هنر به لحاظ جوهرى و ذاتى - البته با اندكى تسامح - به دو قسم
بخش پذير است :
1 - هنر شهوى ؛
2 - هنر شهودى .
1 - هنر شهوى
هنرى كه در خدمت شهوت و هوس و نفسانيت انسان است ، يعنى منشاء
آن نفسانيت و باز نماياندن هوس هاست و خواهش هاى نفسانى غرض اوست ، هنر
شهوى است .
2 - هنر شهودى
هنرى كه منشاء آن شهود و معرفت است ، عرفان و ادراك حق است ،
هنر اشراقى و شهودى است ؛ هنر معنوى و مينوى است ، زيرا متعالى ترين
نمونه هاى اثرى هنرى همان توصيف هايى است كه درباره مينو و بهشت و باغ
برين در قرآن كريم باز گفته شده و ما براى كشف هنر دينى و هنر اسلامى
بايد از اين نگاه ، قرآن را مطالعه كنيم .
مجموعا درباره توصيف بهشت ، آنچه بيان شده است ، هنرى است و معمارى
اسلامى هم عبارت از معمارى است كه بر توصيف بهشت منطبق باشد، مسجد محل
تجلى مجموعه اى از هنرهايى است كه مصداق مسلم هنر شهودى و هنر مينوى
است .
به طور كلى هنر از سنخ خلقت ، باز آفرينى
و خلق دوباره است ؛ به هر اندازه كه هنرمند قادر باشد در باز آفرينى
معنى و شى ء را كما هى بيافريند، اثرش هنرمندانه تر خواهد بود، زيرا
هنر نسخه دوم خلقت تلقى مى شود. نسخه اول وجود حق تعالى است .
ب - توصيف هنر
هنر از صاحبنظران ، اشك روح ، چراغ جان آدمى ، مسيحاى عشق و
تجلى شيدايى شمرده اند و معتقدند آدميان را بيش از آنچه از زبانشان مى
توان شناخت ، در هنرشان جلوه گرند؛ براى هنرمند واقعى همه هستى بانگ
توحيد و نغمه آسمانى و صيقل ارواح است .
هنرمند آنگاه كه براى ارضاى غريزه زيبا دوستى و گرايش به جمال و كمال
به هنر روى مى آورد، در واقع به نداى فطرت پاسخ گفته است .
هنرمند عدسى بزرگ كننده اى است كه حقايق حيات را بزرگ مى كند. حافظ مى
گويد:
برهنگان طريقت به نيم جو نخرند
|
قباى اطلس آن كس كه از هنر عارى است
|
* * *
گر در سرت هواى وصال است حافظا
|
بايد كه خاك درگه اهل هنر شوى
|
* * *
عشق مى ورزم و اميد كه اين فن شريف
|
چون هنرهاى دگر موجب حرمان نشود
|
از طرفى
پيام هنرمند با لذت هنرى قرين است ، لذت
هنرى ، ما را از جهان خاكى مى ربايد و با جلوه اى غنى تر، سرشارتر و
پرهيجان تر از هستى آشنا مى سازد كه خود، هشيارانه يا نا هشيارانه در
هواى آنيم . لذت هنرى وجود روحانى ما را پر مى كند و توقعات آن را هم
برملا مى سازد. سير و تاءمل هنرى داروى معجزه آفرينى است براى ملال
زندگى است . نه آن ملال گذرا كه خاستگاهش شناخته و مرزهايش پيدا است .
ملال محض كه با بهروزى و خجسته روزگارى نيز همبر مى شود و ريشه آن در
خود زندگى است .
(456)
حافظ باز هنر را اين گونه توصيف مى كند:
عاشق و رند و نظر بازم و مى گويم
فاش
|
تا بدانى كه به چندين هنر آراسته ام
|
مساجد نمايشگاه آثار هنرى
اسلام
در مساجد، نه تنها دين با هنر ملاقات مى كند، بلكه مهم ترين
نمودهاى هنر اسلامى ، معمارى مساجد و ويژگى هاى بارز آن است .
صرف نظر از نزهت معنوى ، اين بناهاى با شكوه در چشم هر مورخ نيز در خور
آن است كه
گالرى هاى هنر اسلامى تلقى
شود. هنرمندان بى نام و نشانى كه تمام هستى خويش را وقف ساختمان كرده
اند، از شوق مقدسى بهره مند بوده اند. آنان با اشتياقى وصف ناپذير
كوشيده اند تا بهترين تصور خود از زيبايى را در اين آثار مقدس جلوه و
جلا بخشند.
حقيقت اين است كه معمار مسلمان در روزگاران گذشته هر زيبايى را كه در
اطراف خويش مى ديده اگر آن را در خور عظمت و شايسته جلال و جمال خدا مى
يافته ، سعى مى كرده است تا به هنگام فرصت ، براى آن در مسجد جايى باز
كند. در بناى بسيارى از مساجد، هنرهاى گوناگون با هم در آميخته است .
مجموعه اى از جلوه هاى هنرى را مى توان در مساجد مشاهده كرد كه از آن
بايد به
هنر پرستشگاهى يا
هنر قدسى به تعبيرى ، ياد كرد.
جلوه هاى هنر در مساجد فراوان است ، همچون معمارى ، مهندسى ، گچبرى ،
آجر كارى ، موزائيك سازى ، كاشيكارى ، سفالگرى ، سنگ تراشى ، مقرنس
سازى ، آئينه سازى ، كنده كارى ، منبت كارى ، خاتم كارى ، سنگاب سازى ،
نگارگرى ، خوشنويسى ، تذهيب ، پرتو پردازى ، آوا پردازى ، فضا آرايى ،
محوطه سازى ، فرشبافى و گليم بافى .
در طول نسل ها و قرون و اعصار، در فاصله آفاق گوناگون ، هنر اسلامى
ملجئى پاك تر و نمايشگاهى امن تر از مسجد نشناخته است و اشتراك مساعى
اقوام و امم گوناگون اسلامى در تكميل و تزيين مسجد با وجود حفظ خاصيت
هاى ملى و محلى ، نوعى بى تعلق را در معمارى اسلامى سبب شده است ، كه
البته با تمدن و فرهنگ اصيل اسلامى مناسبت تام تمام دارد و از مفاخر
معنوى مسلمين به شمار مى رود.
تركيب مناسب مجموعه همين عناصر است كه ابنيه اسلامى را در شام ، مصر،
هند، اندلس و در عراق و ايران و در همه جا، قدرت و جلالى افسانه آميز
مى بخشد. همين مايه تناسب و هماهنگى است كه
قصر
الحمراء را در
غرناطه از وراى
غبار قرن ها هنوز چنان جلوه و شكوهى بخشيده است كه گويى به گفته
ويكتور هوگو يا بناى
تاج محل را در
آگره با چنان تناسبى از زيبايى و ظرافت سرشار كرده است كه هنوز
هر مورخ تيز بين امروز مى تواند درباره اين رؤ ياى مرمرين كه به ياد
مرگ و زندگى يك ملكه مسلمان هند بنا شده است ، بگويد:
اگر زمانه عقل و هوش مى داشت ، شايد هر چه جز
تاج محل بود منهدم مى كرد و براى تيمار دل آدمى اين نشان گرانمايه
شرافت انسانى را بر جاى مى نهاد.
از آنجا كه هنر با
نماد آميخته است و
نمادها ماهيت و جوهر هنر را تشكيل مى دهند، لذا مجموعه هايى از هنر كه
در استخدام مسجد قرار گرفته ، فراوان است و به نوبه خود پيام دارد، از
اين رو نمادهاى معنى دار به شمار مى رود.
در هنر معمارى در مساجد، خطوط عمودى ، افقى و منحنى ، معنى دارند، ساخت
گنبد، محراب ، گلدسته ها، ستون ها، منبرها و مقرنس ها، همه و همه نوعى
پيام را به مخاطب القا مى كنند، آنهم پيامهاى جاودانى ، فضاهاى باز نيز
نمادهاى ديگرى هستند كه در ساخت مسجد مد نظر بوده اند.
نوعا رنگ هاى كه در ساختمان مساجد نيز به كار رفته است ، همسانى خاصى
را نشان مى دهد، از قبيل : آبى ، فيروزه اى ، لاجوردى ، كبود، سبز،
پرتقالى و زرين ، كه اين رنگ ها بيشتر در هنر مسجد و نگارگر و تزهيب ها
و ساير مقوله هاى هنرى به استخدام در آمده اند و صد البته كه پيام
دارند.
همچنين خط نوشته ها، نوع آنها و نوع آنها و نوع خطوط برگزيده ، خطوط
كوفى ، كه بيشتر در مساجد كهن استفاده شده و بعدها خط نسخ و ثلث ابداع
شده و سرانجام خط نستعليق نيز به كار رفته است . از جمله نمادهاى ديگر،
نماد نباتات گياهى است كه در تصوير سازى مساجد به كار رفته است و البته
نقش ها و تمثال هاى ذى روح در مساجد اسلامى خلاف كليساها، كاربرد
ندارند.
در گذشته ، در اسپانيا، سبك معمارى متداول در ايران و شام ، به نام
سبك مراكشى شهرت يافت . بعدها فاتحان
نصارى قسمتى از مساجد اندلس را كليسا كردند. قلعه الكازار - شكل فرنگى
شده
القصر - كه در اشبيليه به وسيله -
ابو يوسف يعقوب بنا شده ، مورد توجه و
استفاده شارل پنجم و
ايزابلا واقع شد.
قصر الحمراء كه مجموعه اى است زيبا از
باغها، قصرها و حياطها و استخرها و ايوان ها در كمال شكوه و زيبايى ،
در
غرناطه نمونه اى از افراط در تزيين
تجمل برخى مسلمين است كه عاقبت آن در كلام
شارل
پنجم كه آن ايوان را ديده و با نظر عبرت نگريسته گفته بود:
بيچاره آنكه اين همه را از دست داده است
.
در هند، اين معمارى باز چنان وحدت و اصالت خود را حفظ كرد كه به گفته
بعضى مؤ رخان ، انسان وقتى بناى تاج محل را در آنجا مى بيند، نه در
ايران يا اندلس ، دچار حيرت مى شود، اما از حيرت وقتى بيرون مى آيد كه
متوجه مى شود ديار اسلام است نه هند و اندلس ، يعنى همه جاى آن وحدت
است - وحدت اسلامى - چنانكه هنوز قطع منار دهلى با 250 پا ارتفاع بعد
از هفت قرن حكايت از قدرت و عظمت اسلام دارد كه چگونه با طبيعت به
مقابله برخاسته است و در سرزمين هندوان عظمت خود را به رخ مى كشد، گر
چه گه گاه با خشونت و قساوت امثال
قطب الدين
ايبك همراه شده است .
هنر اسلامى در مساجد همچون فرهنگ اسلامى ، هم از حيث مواد تنوع دارد،
هم از حيث تكنيك ، حتى نقاشى و مجسمه سازى و موسيقى هم با آنكه با
كراهت ، اگر نه حرمت تلقى مى شدند، در محيط تسامح آميز اسلامى ، فرصتى
براى نشو و نماى خويش پيدا كرده اند.
موسيقى در هنر مذهبى و دينى كليسا، سخن آخر را مى گويد، اما در هنر
دينى و مكتبى مسجد چنين نيست ، لكن ساير هنرها و نمادها در استخدام
مسجدند.
نكته مهم اينكه هنر اسلامى در همه زواياى زندگى ما ريشه دوانده است .
برخلاف برخى ملت ها و اديان كه در گوشه موزه ها و زاويه گالرى ها و
نمايشگاه ها قرار داده شده تا برخى تماشاچى به ديدن آنها بروند.
هنر اسلامى نه تنها در مسجد بلكه در متن زندگى مردم جريان دارد، در
خانه و مسكن ، بازار و مدرسه و مسجد و محراب و قرآن و حديث و در قلمرو
خطاطى آيات و ادعيه و قرائت قرآن و تعزيه سوگوارى و مدح و مصيبت و
كتابت و صحافى و تجليد و تذهيب و لباس و پرده و ظروف و فرش و كفش و
شمشير و زره و در و ديوار و حتى غليان و قلمدان و سرانجام در همه جا
رخنه كرده است . اين امر به آن سبب است كه هنر دينى از
حس اجتماعى فراگير تغذيه مى شود كه آن
:
اسلام است و زمينه كارش هم گسترده و
گستره اين حس اجتماعى است .
بديهى است اگر ما در حفظ مساجد و هنرهاى به كار رفته در آنها، كوتاهى
كنيم آيندگان بر ما نفرين خواهند كرد كه چنين گوهرها و هنرهاى گران
بهاى جوشيده از متن مردم و دين را به آسانى و بدتر از آن به تقليد از
غرب از دست داده ايم .
نيلوفر آبى در ساخت مساجد زياد مشاهده مى
شود، گو اينكه
نيلوفر آبى جنبه سمبليك و
نمادين جهانى دارد؛ به اين معنا كه كليه مذاهب نيلوفر آبى را مقدس مى
شمارند، حتى در بودائيسم و هند وايسم نيز اين گونه است . دين هاى ساخته
شده دست بشر و دينهاى جعلى همچون بهائيت و بابيت
نيلوفر آبى را مقدس مى دانند. از اين رو بزرگترين معبدى كه
بهايى ها در جهان دارند، يك
نيلوفر آبى
در دهلى نو است .
تاك و مو نيز در هنر مسجد جايگاه ويژه اى دارد، گل بوته ها و اشجار نيز
كه در لسان قرآن مفاهيم ويژه اى دارند، در هنر مسجد به كار رفته اند.
قدر مسلم آنچه هنرمندان مسلمان در طول تاريخ در زمينه هاى گوناگون هنر
پديد آورده اند، نمى تواند هنر اسلامى تلقى شود و مهر اسلام بر پاى آن
حك شود، اما به طور كلى هنر مسلمين كه زمينه اش حيات فردى و اجتماعى
مردم بوده به اشكال گوناگون از جمله در معمارى و ساختمان مساجد بروز
كرده است .
و اما نتيجه اى كه از اين مبحث مى توان گرفت اين است كه : تمدن اسلامى
به طور اجمال هنر پديد آورده است كه همواره جايگاهى مهم و مركزى داشته
چشم انداز و نگرش اسلام مبتنى بر بعد زيبايى در زندگى را تداعى كرده و
بنابر همان حديث مشهور:
ان الله جميل يحب الجمال
، زيبايى و نيكى را به خود ذات بارى مربوط ساخته است . تاءكيد
بر مراعات آداب و پاكيزگى دينى و حيات روزمره و نيز دستورهاى صريح قرآن
به درك زيباييهاى خلقت و همه آنچه خداوند آفريده است ، به وضوح عنايت
جدى اسلام را به زيبايى نشان مى دهد. اگر به پديده هاى تمدن اسلامى از
معمارى و شهر سازى و ساختمان مساجد تا شعر و ساير صور ادبى ، توجه كنيم
اهميت هنر را در جهان اسلام خواهيم ديد.
شاهكارهاى بزرگ هنرى و هنر اسلامى همچون مساجد در اسپانيا، قاهره ،
سمرقند، استانبول ، اصفهان و ساير جاها، ناشى از روح وحى اسلامى و طنين
و جوهر همان روح است . اين بناها عينى ترين و روشن ترين پيام اسلام را
در هماهنگى و تناسب و صفا و آرامش خود متبلور ساخته است .
هنر اسلامى در مساجد، در طول قرون و اعصار متمادى ، محيطى فراهم آورده
كه در آن مسلمين با به ياد داشتن دايمى خداوند و با عنايت و تاءمل در
باب زيبايى كه نهايتا فقط ناشى از خداوند است كه به مفهومى مطلق زيبا
(الجميل ) است ، زندگى و كار كنند. هنر اسلامى مستقيما با روح قرآن و
وحى اسلام مرتبط است ، و اجتناب آن از عرضه هر گونه شمايل سازانه يا
تمثال پردازانه اى از الوهيت به همين دليل است .
اين هنر بر ناپايدارى اين جهان و جاودانگى ماوراى آن تاءكيد دارد. هنرى
كه در معمارى مساجد به كار رفته در پى مربوط ساختن هنر با زندگى روزمره
مردم بوده است .
رايج ترين تعابير و الفاظى كه در زبان عربى براى اطلاع بر مفهوم
هنر به كار رفته است ، يعنى تعابيرى
همچون
صناعه و
فن
نه تنها بر هنر به معناى غربى اين اصطلاح نيز دلالت مى كرده ،
بلكه معناى انجام دادن خوب و صحيح هر امرى را نيز مى رسانيده است .
علاوه در اين اسلام همواره بر رابطه نزديك
هنر و
دانش تاءكيد ورزيده و سفارش مكرر و پر سابقه بسيارى از استادان
هنر و صنايع دستى در جهان اسلام بر اين كه هنر ناشى از ازدواج
فن و
حكمت
است نيز همواره مؤ يد اين معنا بوده است .
آنچه را كه هنر اسلامى از تمدن گوناگون همچون
ايران باستان و
بيزانس وام گرفته
است ، در پرتو وحى قرآنى دگرگون ساخته و از آنها اشكال و صورت هاى هنرى
كاملا متمايزى پديد آورده است كه مظاهر و شواهد آن را مى توان در
سرزمين هاى ديگر از شرق تا غرب ، ديد.
متاءسفانه جوان مسلمان امروز آگاهى زيادى از معمارى اسلامى و هنر
اسلامى در مساجد ندارد. نخستين گامى كه هر جوان مسلمان در اين زمينه
بايد بر دارد، اين است كه با سنت هنرى خاص خود كه بر مراتب ارزشى و
فلسفه هنر خاصى ، متفاوت از مراتب ارزش ها و فلسفه هنر موجود در غرب
مبتنى است ، آشنا شود. اين مهم نيز از وظايف همگانى است كه در مسير
آشنا ساختن جوانان مسلمان گام هاى اساسى بر دارند، چرا كه جوان مسلمان
بايد غناى سنت هنرى سرشار اسلامى در معمارى مساجد را بشناسد تا بتواند
انتقادات بايد غناى سنت هنرى سرشار اسلامى در معمارى مساجد را بشناسد
تا بتواند انتقادات معتقدان متجددى را كه گمان مى كنند همه تمدن ها
بايد هنرهاى يكسان يا سلسله مراتبى مشابه داشته باشند و مدعى اند اسلام
هيچ گونه هنر تجسمى و موسيقى نداشته است ، پاسخ گويند.
جوان مسلمان چنانچه از مواريث هنر خود و اهميت غناى آن آگاه باشد، مى
تواند همواره مقابل چنان اعتقاداتى بايستد و بگويد كه اگر اسلام هنر
پيكره سازى پديد نياورد يا همان اهميتى را براى نقاشى قائل نبوده كه
غرب قائل است ، در عوض ، هم نيل به ژرفا و شكوه هنر اسلامى و معمارى
مساجد قاصر نمانده است . وانگهى به استثناى پيكره سازى كه در شرع
اسلامى ، مانند يهوديت ، حرام است ، اسلام در محدوده هنر غير شمايل
نگارانه اى كه هر گونه تمثال سازى و نقاشى از صورتهاى خيالى الوهى را
منع كرده است ، عالى ترين شكل هنر را عملا در همه مقولات متصور هنر،
بخصوص در زمينه معمارى و بالاخص در مساجد پديد آورده است .
(457)
بخش ششم : احياى مسجد
الف ) ضرورت ها
انقلاب اسلامى ايران از مساجد شروع شد، مردم در مساجد ارزش ها
را شناختند و وظايف خود را آموختند و با حكومت طاغوتى با مبارزه
برخاستند. امام خمينى رضوان الله تعالى عليه به اين پايگاه عظيم اسلامى
عنايات خاصى داشت و در مقاطعى ضرورت حفظ و بهره گيرى هر جه بيشتر از
اين ستاد اسلام را يادآور مى شد.
مساجد در انقلاب اسلامى ايران ، مركز انقلاب و
مركز آشنايى مردم با اسلام و وظايف شرعى آنان در جهت پاسدارى از ارزش
هاى والاى اسلام بوده است .
(458)
همان گونه كه مسجد مركز شروع انقلاب و هدايت آن بوده است ، امروز براى
حفظ و تداوم انقلاب ما نياز به حفظ و تداوم انقلاب ما نياز به حفظ
مساجد داريم ، هر چند از نظر امام خمينى قدس سره انقلاب و پيروزى ما
براى اداره مسجد است .
مسجد محلى است كه از مسجد بايد امور اداره شود.
اين مساجد بود كه اين پيروزى را براى ما درست كرد. اين مراكز حساسى است
كه ملت بايد به آن توجه داشته باشد. اين طور نباشد كه خيال كنند حالا
كه ديگر ما پيروز شديم ، ديگر مسجد مى خواهيم چه كار؟ پيروزى ما براى
اداره مسجد است .
(459)
اگر اين مساجد ما قوى و جنبه هاى تبليغى و تعليمى در آن پر رونق و اين
پايگاه معنويت و اخلاق و انقلاب جاذبه داشته باشد، هيچ نيروئى نمى
تواند به ملت مسلمان ضربه بزند و چراغ حيات امت را خاموش كند.
اگر اين مساجد و مركز ستاد اسلام قوى باشد، ترس
از فانتوم ها نداشته باشيد. ترس از آمريكا و شوروى و اين ها نداشته
باشيد. آن روز بايد ترس داشته باشيد كه شما پشت كنيد به اسلام ، پشت
كنيد به مساجد.
(460)
مساجد همان گونه كه در شكل گيرى انقلاب اسلامى اولين نقش را داشته ، در
حفظ و حراست از دستاوردهاى انقلاب اسلامى نيز نقش مهمى بر عهده دارد.
مقام معظم رهبرى انقلاب با توجه به اين مطلب است كه مى فرمايند:
مساجد از جمله عواملى است كه در پيروزى انقلاب و
تداوم آن نقش تعيين كننده داشته است .
(461)
همچنين مى فرمايند:
اين جانب همه مردم ، بخصوص جوانان را، به پر
كردن مساجد و حضور در نمازهاى جمعه و جماعات توصيه مى كنم .
(462)
بنابراين نظام اسلامى و مردم مسلمان بايد اهتمام خاصى به مساجد، كه
مركز آزادگى از قيود و بردگى غير از خداست ، داشته باشند.
1 - مديريت
با نگرشى اجمالى به تاريخ سر گذشت مساجد در مى يابيم كه مساجد
تنها براى اداى فرايض دينى نبوده بلكه علاوه بر پايگاه تجمع طبقات
گوناگون اجتماع براى اداى وظايف شرعى و دينى ، همواره مهم ترين پايگاهى
به شمار مى رفته كه مردم و بخصوص جوانان و افرادى ذى نفوذ، از اين مكان
مقدس استفاده مى كرده در آنجا جمع مى شده اند تا درباره مسائلى سياسى ،
اقتصادى ، خدماتى و غيره به بحث و مذاكره بپردازند؛ از اين رو پيوسته
از اين مكان مقدس به صورتى مردمى به منظور سياست گذارى هاى محلى
استفاده مى شده است . از جمله در طول تاريخ ، مساجد محل تصميم گيرى و
شروع حركت هاى اسلامى و نهضت ها بوده و بر عكس روزى كه ارتباط با دين و
مساجد ضعيف و يا قطع شده ، ضعف و ناتوانى و شكست و ناكامى نتيجه حركت و
قيامى بوده است . براى نمونه مى توان از انقلاب شكوهمند اسلامى ياد كرد
كه چگونه مساجد نقش سازنده و مؤ ثر خود را در تقويت ايمان به هدف و
همچنين گردآورى طبقات گوناگون مردم ، بخصوص جوانان هر ديار ايفا
كردند؛ از طرفى نقش بسيار مؤ ثر و كارساز مساجد در دفاع مقدس ، مهم
ترين پايگاه هاى مردمى و ارتباط با مسئولان جنگ و دفاع مقدس ،
انكارناپذير است .
بر كسى پوشيده نيست كه مساجد مراكزى مهم براى تعليم و تربيت و روشن
گريى افكار و اذهان عمومى مردم ، تبيين مسائل سياسى روز و دادن آگاهى
به هنگام حضور در اين مكان ، ضمن حفظ وحدت و انسجام آحاد مردم ، به
شمار مى روند، لذا از آخرين اخبار خاص عام مطلع مى شوند و نهايتا مردم
هميشه با شناخت از مسائل در صحنه هاى گوناگون حضور پيدا مى كنند و
نتيجه اين مى شود كه امروز مساجد بعد از اتكا به قدرت لايزال الهى ،
حمايت هاى مردمى ، از جمله تكيه گاه هاى اصلى نظام مقدس جمهورى اسلامى
و محل تمركز قدرت مردمى به شمار مى روند. در جمعبندى اين مقدمه بايد
گفت كه مسجد، هم مدرسه است ، هم دانشگاه ، هم مركز تفكر و تدبر و هم
مركز تصفيه روح ، هم مركز خلوص و مركز اتصال بنده با خداست ، جايى است
كه انسان خود را به منبع لايزال فيض و قدرت وصل مى كند.
و اما شك نيست كه مساجد بايد داراى مديريتى قوى و توانمند باشند، يعنى
ائمه جماعات بايد خود اولين برنامه ريز باشند تا بتوانند مساجد را هم
به منظور تقويت بنيه دينى و مذهبى و هم به منظور بهره بردارى مسائل
سياسى ، اجتماعى و ارتقاى ميزان آگاهى آحاد مردم مهيا سازند، بنا به
تعريف علمى مديريت :
مديريت ، علم و هنر هماهنگى
، برنامه ريزى سازماندهى ، كنترل و نظارت ، ابزار، افراد و منابع ، به
منظور نيل به هدف است .
لذا به منظور رسيدن به اهداف مذكور نياز به پيش بينى ، برنامه ريزى
سازماندهى امكانات و نيروها و نهايتا، كنترل و نظارت بر اجراى برنامه
ريزى هاست . قدر مسلم همه اين ها اداره كننده اى مى طلبد كه با در نظر
گرفتن شرايط مكانى و زمانى مساجد، اعمال مديريت اصولى و اساسى كند،
يعنى امكانات موجود مسجد را به خوبى و به دقت شناسايى و موقع مكانى
مسجد را كاملا تجزيه و تحليل نمايد و با در نظر گرفتن ابعاد گوناگون آن
، شناخت دقيقى از آن داشته باشد و گروه هاى سنى متفاوت را كه با مسجد
سر و كار دارند، شناسايى كند، گرايش جوانان و ميان سالانى كه با مسجد
سر و كار دارند شناخته شوند، آنگاه با مد نظر قرار دادن كليه مواردى كه
اشاره شد، برنامه هاى فرهنگى ، تبليغى ، علمى ، هنرى و غيره خويش را پى
ريزى و در حين اجرا، نقاط ضعف و قوت را بررسى كند، لكن براى فراهم كردن
چنين زمينه اى توجه به مسائل ديگرى به شرح زير ضرورى است :
الف : مدير و عوامل مؤ ثر
در جاذبه مديريتى
1
- موضوعات عام
متاءسفانه قبل از پيروزى انقلاب اسلامى شكوهمند اسلامى با اشاعه فرهنگ
هاى بيگانه و كم توجهى به تفكرات سياسى ، اجتماعى ، فرهنگى دين مقدس
اسلام و مشغول كردن جوانان به برنامه هاى گوناگون تفريحى و اشباع بازار
و محله ها حتى كوچه ها از وسايل و مراكز سرگرم كننده (كه بسيارى از
آنان هم با شئون و شعاير مذهبى و اسلامى ، سنخيتى نداشت )، مساجد رفته
رفته به صورت مركزى كه صرفا به منظور برپايى نماز و مراسم ختم و خواندن
روضه هاى سنتى ، كارآيى پيدا كرده و اگر در گوشه و كنار، فراتر از اين
موارد استفاده مى شد، عوامل رژيم ، حركت و برنامه پيش بينى شده را در
نطفه خفه مى كردند، ولى به فضل و عنايت خداوند منان و رهبرى پيامبر
گونه امام راحل قدس سره و شروع انقلاب اسلامى به يك باره در همان
روزهاى اوليه شروع نهضت ، جرقه روشنى بخش در اذهان عمومى پيدا شد و
توجهات به سوى مساجد جلب شد و قدرت جذابيت و ربايش ايمان و اعتقاد،
آحاد گوناگون مردم را به سوى مساجد كشاند و خود به خود، مسجد به پايگاه
هايى تبديل شدند كه محل تجمع وحدت و تصميم گيرى بودند و دوباره حال و
هواى زمان نبى اكرم اسلام صلى الله عليه و آله و زمان حكومت حضرت على
عليه السلام را كه مساجد محل تصميم گيرى جمع مسلمانان بود، به خود گرفت
به طورى كه به لطف و عنايت پروردگار امروز جمعيت مراجعه كننده به
مساجد، با جمعيت هايى كه در گذشته مراجعه مى كردند، هم از نظر كيفى و
هم از نظر كمى شايان قياس نيست و اين موضوع امروزه به شايستگى مورد
عنايت و توجه مسئولان مربوط قرار گرفته است و همگى متف القولند كه بايد
به اين فعاليت هايى كه در مسجد صورت مى گيرد جهت داد و مسجد را فعال تر
كرد.
بنابراين در فعاليت هاى عمومى ، مسجد، بيان نقش مسجد در ترويج معارف
اصيل اسلامى ، از عوامل مؤ ثر است و تبيين اين مسئله كه مسجد چگونه
مكانى است ؟ قداست و عظمت اين مكان چقدر و تا كجاست ؟ اقوال پيامبران و
ائمه اطهار عليهم السلام در خصوص مسجد تا چه حد است ؟ مسجد چگونه مى
تواند انسان را به سير الى سوق دهد، چگونه مى تواند انسان را از پليدى
ها و نامردمى ها و جهالت نجات بخشد و سرانجام فضاى معنوى و ملكوتى مسجد
چگونه مى تواند روح انسان را صيقل دهد و زنگار هر آنچه در شاءن مخلوق
شايسته خدا نيست ، بزدايد، امروزه مطرح است .
از عوامل مؤ ثر دخيل در فعاليتهاى عمومى ، بيان نقش مسجد در تبيين
موضوعات اجتماعى و فرهنگى است ، امروزه اگر چه به ظاهر جبهه اى نظامى
در سرحدات كشور اسلامى ما به چشم نمى خورد تا نياز به حضور نظامى داشته
باشد، لكن دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامى كه از وجود تفكر سياسى
اجتماعى و معنوى انقلاب اسلامى بسيار وحشت دارند ناكام از توطئه نظامى
، جبهه ديگرى را بر ضد نظام و انقلاب اسلامى گشوده اند، كه آن جبهه ،
فرهنگى است . آنان مى خواهند با فراهم آوردن وسايل لهو لعب و سرگرمى
هاى آنچنانى ، لباس هاى نامناسب و غيره ، جوانان ، را از راه اصلى و از
مسيرى كه در پيش گرفته اند، منحرف سازند و با سست كردن ايمان و اعتقاد
آنان ، بين ايشان و انقلابى جدايى بيندازند و فاصله ايجاد كنند كه مؤ
ثرترين و كارسازترين راه مقابله با اين توطئه ، مسلح كردن جوانان ما به
مسائل اعتقادى و آگاه كردن به مسائل سياسى ، اجتماعى و فرهنگى است و از
طرفى بين جوانان و نوجوانان و طبقات گوناگون مردم رغبت بيشترى براى
حضور در مساجد كه فكر مى كنند، مركز اطلاعات گيرى است ، پيدا مى شود و
لذا حضورى افراد بيشتر مى شود.
عوامل ديگرى در فعاليت هاى عمومى كه مدير مسجد مى تواند به آن جذابيت
ببخشد، بيان ، تفسير، و تجزيه و تحليل مسائل اقتصادى ، بهداشتى و كلا
مسائل روز است ، هر شخصى در هر گروه سنى ، لحظه اى كه به مسجد قدم مى
گذارد، در مى يابد كه در مسجد بعد از اداى فريضه دينى و راز و نياز و
درد دل با خالق كه سر لوحه امور است ، به منظور بالا بردن و ارتقاى سطح
طبقات گوناگون مردم مسائل روز، اعم از اقتصادى ، بهداشتى ، اجتماعى و
فرهنگى ، مردم از اوضاع و احوال كلى كشور، منطقه و حتى مسائل بين
المللى آگاهى پيدا مى كنند، جايگاه خود و كشور خود را بيشتر مى شناسند،
در جريان فعاليت هاى كارگزاران نظام و خدمت گزاران به مردم قرار مى
گيرند، در هر مقطعى به وظيفه خود در قبال مسائل انقلاب و نظام بيشتر
آشنا مى شوند، روح تعاون و همكارى و از همه مهم تر وحدت و انسجام در
همه امور بيشتر مى شود، كه هر يك در جذابيت اداره مسجد مؤ ثر است و
بيشتر شور و شوق و هيجان را در بين جوانان و نوجوانان بر مى انگيزد.
نكته مهم در فعاليت هاى عمومى اينكه ، اجراى برنامه هايى كه ذكر شد به
گونه اى پيش بينى و طراحى مى شوند كه مخل آسايش و آرامش و اوقات فراغت
همسايگان مسجد نشوند، زيرا متاءسفانه در بسيار موارد، مشاهده شده كه بى
توجهى به اين مسائل ، به همان ميزان كه در خدمت كردن افراد نقش دارند،
در دفع افراد نيز مؤ ثرند و دست كم اينكه اگر زمينه رغبت و شوقى در
وجود بعضى ها هست بى توجهى به اين مهم مانع از شكوفايى اين شور و شوق
مى شود، اهميت و برد اين مساءله تا آنجاست كه متاءسفانه در بسيارى از
شهرها منازل و يا اماكنى كه نزديك مسجد، يا در جوار مسجد قرار گرفته
اند، در مقايسه با اماكن مشابهى كه مسجد در كنار آنها نيست ، ارزش
ريالى پايين تر و مشترى كمترى دارند، در صورتى كه با توجه به فضاى
ملكوتى و قداست و عظمت مسجد، قضيه دقيقا بايد بر عكس باشد، يعنى
همجوارى با مسجد بايد به صورت افتخارى عظيم در بين مردم محسوب شود و
اماكن مسكونى و تجارى هر چه به مسجد نزديك تر باشد؛ ارزش مادى آن
افزون تر باشد. بديهى است اشاعه اين حركت كارى فرهنگى حساب شده و تواءم
با عمل ، لازم دارد كه اگر نگوييم در سطح همه عوامل مؤ ثر در بالا بردن
جذابيت برنامه هاى مدير
مسجد است ،
تاءثير آن كمتر از ساير مسائل هم نيست .
2
- موضوعات خاص
در خصوص فعاليت عمومى مدير مسجد كه همان امام جماعت است ، مختصرا
توضيحاتى داده شد، لكن در تبيين اين فعاليت ، موضوعات خاص ديگرى
هستند كه اداره مسجد را به وسيله امام جماعت آسان تر و موفق تر مى كند
كه در زير به پاره اى از اين موضوعات اشاره مى شود:
احترام به شخصيت جوانان در جذب جمعيت جوان و نوجوان به مسجد، بسيار مؤ
ثر است ، وقتى جوان و نوجوانان احساس كند كه حضورش در مسجد موجب ارتقاى
شخصيتى وى است و توسط امام جماعت و اهل مسجد مورد احترام واقع مى شود،
خود به خود حضور در مسجد و روى آوردن به مسجد و مراكز دينى و تبليغى را
ارزش مى داند و سعى مى داند و سعى مى كند روز به روز بر اين حضور و
فعاليت بيفزايد و بيشتر با روحانى و مؤ منان ماءنوس شود، كه در نهايت
از ميزان آسيب پذيرى اين جوان و تبليغات سوء فرهنگى دشمنان انقلاب ،
كاسته خواهد شد.
تشويق جوانان و نوجوانان به شركت در نمازهاى جمعه و جماعت از عواملى
است كه در كاميابى برنامه هاى مديريتى مسجد مؤ ثر است ، بعد از اينكه
به جوان و نوجوانانى كه در روزها و ساعات اوليه ورود به مسجد احترام و
اكرام قايل شديم و جوان احساس كرد كه در پرتو حضور در مسجد و فضاى
ملكوتى آن شخصيتش از گذشته شكوفا تر و بيش از گذشته مورد احترام واقع
مى شود، نهايتا با مسجد انس مى گيرد و ارتباط برقرار مى سازد، آنگاه مى
توان با بر شمردن مزيت هاى نمازهاى جماعات و ارتقاى روحيات معنوى ناشى
از آن ، جوان و نوجوان را به شركت در نمازهاى جمعه و جماعات توصيه كرد.
مسلما در چنين اوضاعى يقينا اين جوان با شناختى كه در خود احساس مى
كند، با شور و شوق و رغبت درونى در صف نمازهاى جماعات جاى مى گيرد.
همچنين در طول سال شمار زيادى از جوانان و نوجوانان در مراكز آموزشى ،
هنرى ، فرهنگى ، ورزشى و غيره شركت داده شوند و در مسابقات گوناگون
حضور يابند و در هر محله به افراد ممتاز جوايزى اهدا شود. چنانچه
مديريت مسجد هر منطقه با مجتمع هاى آموزشى ، فرهنگى ، ورزشى و غيره در
محله خود، يا آموزش و پرورش منطقه از قبل هماهنگ كند، در پايان هر
مسابقه فرهنگى ، علمى ، آموزشى و غيره جايزه فرد برتر و ممتاز ضمن
مراسمى در مسجد محله به او اهدا شود، پر واضح است كه در طول سال عده
زيادى از اين طريق به مسجد مراجعه مى كنند و چه بسا جوان و نوجوانى در
همان لحظه ورود به مسجد، دلش بيشتر متوجه خدا شود و با مسجد ماءنوس تر
گردد و اگر تا قبل از آن لغزشى داشته ، يا كمتر به امور دينى پرداخته
است ، با ورود به مسجد و تاءثير پذيرى از فضاى معنوى آن ، منقلب شود و
به اصلاح رفتارى خود بپردازد. حتى اهداى پايان نامه هاى تحصيلى و يا
دوره هاى فنى و آموزشى و اهداى درجات مى تواند از طريق مسجد محل صورت
گيرد، با اجراى اين برنامه ، ضمن اينكه جوان و نوجوان و نيروى ميانسال
جامعه ما بيشتر با مسجد ارتباط برقرار مى كنند و اين حركت نقطه عطف
ارتباطى مى شود، از طرفى به دليل ابهت ، عظمت و قداست مسجد، چنين
حركاتى بيشتر براى افراد جلوه پيدا مى كند و از سويى ارزش آن هديه و
پايان نامه و يا گواهى آموزشى كه به جوان و يا نوجوان اهدا مى شود، نزد
گيرنده افزون خواهد شد.
اجراى خطبه عقد در مسجد نيز موردى است كه مى تواند در جذابيت بيشتر مؤ
ثر باشد، مديريت مسجد با اهل محل از قبل ارتباطهايى داشته باشد تا
مراسم عقد، بخصوص خطبه عقد، در مسجد محله خوانده شود.
با توجه به اعتقاد و تدين طبقات گوناگون مردم ، اجراى اين امور به خوبى
امكانپذير است زيرا مردم قرائت خطبه عقد در مسجد براى شروع زندگى جديد
را تبرك مى دانند و يقينا استقبال مى كنند، همچنين با اين كار ضمن ارج
نهادن به مسجد و سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله موضوع و مكان در
قالب خاطره اى خوش و فراموش نشدنى هميشه در ذهن زوجين باقى خواهد ماند
و هر لحظه كه خاطرات عقد و عروسى و ازدواج در اذهان تداعى كند، فضاى
مسجد، معنويت و عظمت مسجد نيز بلافاصله در ذهن خطور خواهد كرد و در
تربيت نسل جوان بسيار ثمر بخش خواهد بود.
در مساجد، مراسم جشن ها و اعياد برگزار شود همچنانى كه در اعياد و
جشنها بين خانواده ها رفت و آمد و ديد و بازديد صورت مى گيرد، امام
جماعت مسجد در قالب مدير و اداره كننده مسجد، قبلا در اين زمينه با
افراد مورد نظر هماهنگ و با كار فرهنگى و تبليغى مسجد را براى ديد و
بازديد مؤ منان با يكديگر، اعم از زن و مرد مهيا سازد و در آنجا ساعاتى
را مسلمانان در كنار هم بگذرانند و جشن ها و اعياد را به يكديگر تبريك
بگويند كه در سايه اين برنامه ، وحدت ، يكپارچگى و اخوت بين طبقات
گوناگون مردم ، به وجود مى آيد، از كينه ها، كدورت ها، نفاق و غيره كه
باعث جدايى و ايجاد فاصله بين مسلمان مى شود، جلوگيرى به عمل مى آيد و
اگر خلائى هست با اين كار پر مى شود.
از موارد ديگرى كه بسيار مى تواند در جذب افراد به مسجد و كاميابى
برنامه هاى مدير مسجد، مؤ ثر باشد، ارتباط منظم و مستمر با نمازگزاران
و سركشى به منازل نمازگزاران است ، در واقع همان برخوردى كه در صدر
اسلام از طرف رسول گرامى صلى الله عليه و آله و حضرت على عليه السلام
صورت مى گرفت كه وقتى احدى از نمازگزاران يك يا دو جلسه نماز غيبت داشت
، بلافاصله آن بزرگواران احوال او را جويا مى شدند و اگر مطلع مى شدند
كه شخص مورد نظر گرفتارى دارد يا در بستر بيمارى افتاده است ، بلافاصله
به عيادت وى مى رفتند و در صورتى كه دچار گرفتارى بود، سعى مى كردند با
مشاركت ساير مؤ منان ، به رفع گرفتارى او اقدام كنند، يا اگر بيمار
بود، دعا مى فرمودند كه خداوند شفا عنايت كند، در هر حال پر واضح است
كه چنين برخوردى از نظر روانى روحيه مخاطب را قوت مى بخشد، نمازگزار
احساس مى كند كه ماءنوس شدن با مسجد و ارتباط با مسجد علاوه بر اجر
معنوى و برقرارى ارتباط با خالق ، نزد مخلوق و بندگان خدا هم عزت دارد،
احساس مى كند كه عزتش در پرتو بركت ارتباط با مسجد است و پيوند او با
مسجد محكمتر مى شود و از طرفى خود اين فرد هم مبلغى خواهد شد و ديگران
هم با ديدن چنين برخوردهايى ، يقينا شيفته مسجد و ارتباط با روحانى و
مؤ منان و مخصوصا ارتباط با پروردگار عالم مى شوند. ضمنا شركت در مراسم
شادى و عزاى نمازگزاران نيز تاءثير مشابه دارد و بر جذابيت بيشتر مسجد
مى افزايد.
ب : برنامه هاى مدير
1 - مراعات اوقات نمازگزاران : سعى شود برنامه هاى اضافى ، مثل
سخنرانى ها يا دعاهاى طولانى بعد از اتمام نماز باشد، تا اگر كسى فرصت
مناسبى به منظور بهره مندى از برنامه ها نداشت ، بتواند نمازها را به
جماعت بجا بياورد و به برنامه هاى خود برسد، زيرا بى توجهى به مسائل
گاهى باعث كم شدن جمعيت نمازگزاران مى شود و از كيفيت ساير برنامه هاى
مسجد نيز مى كاهد و دقيقا عكس موضوع نيز صادق است ، به هر حال ، توجه
به اين مسائل اجراى برنامه هاى مسجد با حساب و كتاب و بر اساس سيستم
منظم باشد، به طورى كه وقت نمازگزاران گرفته نشود و نمازهاى جماعات در
اول وقت شرعى بدون فوت وقت ، ادا گردد، يقينا اين امر به جذابيت برنامه
مسجد مى افزايد و نمازگزاران بيشتر به حضور در مسجد رغبت مى كنند و
نگرانى اين را ندارند كه شركت در نماز جماعت آن مسجد است وقت آنان را
بگيرد و مانع رسيدگى به كارهاى روزمره شود.
2 - از انجام دادن و اجراى برنامه هاى اضافى در مسجد خوددارى شود: يعنى
علاوه بر برپايى نماز جماعت ، اجراى برنامه هايى مثل سخنرانى و يا
قرائت دعاهاى طولانى كه از قبل اعلام و برنامه ريزى شده است ، از
برنامه هاى اضافى ديگر كه گاهى بدون پيش بينى در بعضى مساجد اجرا مى
شود، خوددارى شود تا نمازگزاران بتوانند در برنامه هاى اعلام شده و
فرصتهاى زمانى پيش بينى شده از برنامه هاى مسجد بهره بگيرند، چه بسا در
بسيارى موارد، مساجد برنامه هاى ويژه اى اعلام مى كنند و جمعيت زيادى
هم به منظور بهره بردارى از برنامه اعلام شده در مسجد حضور پيدا مى
كنند، لكن پس از شروع برنامه طرح مسائل حاشيه اى و جانبى باعث مى شود
كه پس از گذشت يك ساعت از شروع مجلس ، خستگى بر اهل مجلس چيره مى شود و
شركت كنندگان يكى پس از ديگرى سعى در خروج از مسجد دارند؛ در صورتى كه
برنامه هاى اصلى مسجد شروع نشده است ، از طرفى در چنين وضعى حالت بى
نظمى بر مسجد و مجلس مربوطه حاكم مى شود كه از كيفيت برنامه ها مى كاهد
و نهايتا اهدافى كه برگزارى مراسم در پى آن بود، حاصل نمى شود.