مورّخ امين مسعودى گفته
(134) كه چون خواستند ابن ملجم را بكشند، عبداللّه بن جـعـفـر خـواسـتـار شـد
كـه او را بـا مـن گـذاريـد تـا تـشـفـّى نـفـسـى حاصل كنم پس دست و پاى او را
بريد و ميخى داغ كرد تا سرخ شد و در چشمانش كرد آن مـلعون گفت : سُبْحانَ اللّهِ
الَّذى خَلَقَ الانسانَ اِنَّكَ لَتَكْحَلُ عَمَّكَ بِمَلْمُولٍ مَضٍّ؛ پس مردمان
ابـن مـلجـم را مـاءخـوذ داشـتـنـد و در بـوريـا پـيـچـيـدنـد و نـفت بر او ريختند
و او را آتش زدند.(135)
فصل ششم : در ذكر اولاد اميرالمؤ منين عليه السّلام و زوجات
آن حضرت
حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـّلام را از ذُكـور و اِنـاث بـه قـول شـيـخ
مـفيد بيست و هفت تن فرزند بود: چهار نفر از ايشان امام حسن و امام حسين و زينب
كـبـرى مـُلَقَّب بـه عـقـيـله و زيـنـب صـغـرى است كه مُكَنّاة است به اُمّ
كُلْثُوم و مادر ايشان حـضـرت فـاطـمـه زهـراء سـيـّدة النـّسـاة
عـليـهـمـاالسـّلام اسـت و شـرح حال امام حسن عليه السّلام و امام حسين عليه
السّلام بيايد و زينب در حباله نكاح عبداللّه بن جـعـفـر پـسـر عـمّ خـويـش بـود و
از او فرزندان آورد كه از جمله محمّد و عون بودند كه در كربلا شهيد گشتند.(136)
و ابـوالفـرج گـفـته كه محمّد بن عبداللّه بن جعفر كه در كربلا شهيد شد مادرش خوصا
بـنـت حـفـصـة بـن ثـقيف است و او برادر اعيانى عبيداللّه است كه او نيز در وقعه
طَفّ شهيد شـد؛(137)
و امـّا امـّكـلثـوم حـكـايـت تـزويـج او بـا عـمـر در كـتـب مـسـطـور است
(138)
و بعد از او ضجيع عون بن جعفر و از پس او زوجه محمّد بن جعفر گشت .
و ابن شهر آشوب از (كتاب
امامت ) ابو
محمّد نوبختى روايت كرده كه ام كلثوم را عُمر بن الخـطـّالب تـزويـج كـرد و چـون آن
مـخدّره صغيره بود همبستر نگشت و پيش از آنكه با او مضاجعت كند از دنيا برفت .(139)
پـنـجـم : مـحـمـّد مـكـنـّى بـه ابى القاسم و مادر او خوله حنفيّه دختر جعفر بن
قيس است و در بعضى روايات است كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم اميرالمؤ
منين عليه السّلام را بـه مـيـلاد مـحـمد بشارت داد و نام و كُنْيَت خود را عطاى او
گذاشت .(140)و
محمد در زمان حكومت عمربن الخطّاب متولّد شد و در ايّام عبدالملك بن مروان وفات كرد
و سن او را شـصـت و پـنج گفته اند و در موضع وفات او اختلاف است : به قولى در
(ايله )
و به قولى در (طائف
) و به قول ديگر در
(مدينه )
وفات كرد و او را در بقيع به خاك سـپردند. جماعت كيسانيّه او را امام مى دانستند و
او را مهدى آخر زمان مى خواندند و به اعتقاد ايـشـان آنكه محمّد در جِبال رَضْوى كه
كوهستان يَمَن است جاى فرموده است و زنده است تا گـاهـى كـه خـروج كـنـد و
الحـمـدللّه اهـل آن مـذهـب منقرض شدند. و محمّد مردى عالم وشجاع ونـيـرومـنـد و
قـوى بوده . نقل شده كه وقتى زرهى چند به خدمت اميرالمؤ منين عليه السّلام آوردنـد
يـكـى از آن درعها از اندازه قامت بلندتر بود حضرت فرمود تا مقدارى از دامان آن زره
را قـطع كنند، محمّد دامان زره را جمع كرد و از آنجا كه اميرالمؤ منين عليه السّلام
علامت نـهاده بود به يك قبضه بگرفت و مثل آنكه بافته حرير را قطع كند دامنهاى درع
آهنين را از هـم دريـد. و حـكـايـت او و قـيـس بـن عـُبـاده بـا آن دو مـرد
رُومـى كه از جانب سلطان روم فـرسـتـاده شـده بـود مـعـروف اسـت و كـثـرت شـجـاعـت
و دليـرى او از مـلاحـظـه جـنـگ جَمَل و صِفّين معلوم شود.
6 و 7: عمر و رقيّه كبرى است كه هر دو تن تواءم از مادر متولد شدند و مادر ايشان ،
امّ حبيب دختر ربيعه است .
8 و 9 و 10 و 11: عـبـّاس و جـعفر و عثمان و عبداللّه اكبر است كه هر چهار در كربلا
شهيد گشتند و كيفيّت شهادت ايشان بعد از اين مذكور شود ان شاء اللّه تعالى . و
مادَرِ اين چهار تـن ، امّ البـنـيـن بـنـت حـزام بـن خـالد كـلابـى اسـت و نـقـل
شـده كـه وقـتـى امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـّلام بـرادر خـود عـقـيل را فرمود
كه تو عالم به اَنْساب عربى ، زنى براى من اختيار كن كه مرا فرزندى بـياورد كه فحل
و فارس عرب باشد، عرض كرد كه امّ البنين كلابيه را تزويج كن كه شجاعتر از پدران او
هيچ كس در عرب نبوده . پس جناب امير عليه السّلام او را تزويج كرد و از او جـناب
عباس عليه السّلام و سه برادر ديگر متولّد گشت و از اين جهت است كه شمر بـن ذى
الجـوشـن لَعـَنـَهُ اللّهُ كـه از بـنـى كـِلاب اسـت در كـربـلا خـطّ امـان از
بـراى ابـوالفـضـل العـبـّاس عـليـه السّلام و برادران آورد و تعبير كرد از ايشان
به فرزندان خواهر چنانكه مذكور مى شود.
12 و 13: مـحـمـّد اصـغـر و عـبـداللّه اسـت و مـحمّد مُكَنّى به ابى بكر است و اين
هر دو در كربلا شهيد گشتند و مادر ايشان ، ليلى بنت مسعود دارِميَّه است .
14: يحيى مادر او، اَسماء بنت عُمَيْس است .
15 و 16: امّالحسن و رَمْلَه است و مادر ايشان امّ سعيد بنت عُرْوة بن مسعود ثَقَفى
است و اين رَمـْلَه ، رمـله كـبـرى است و زوجه ابى الهياج عبداللّه ابى سفيان بن
حارث بن عبدالمطّلب بـوده و گـفـته اند كه امّ الحَسَن زوجه جعدة بن هبيره پسرعمّه
خود بوده و از پس او، جعفر بن عقيل او را نكاح كرد.
17 و 18 و 19: نـفـيـسـه و زيـنب صُغرى و رقيّه صُغرى است ، و ابن شهر آشوب مادر
اين سه دختر را امّ سعيد بنت عُرْوَه گفته و مادر امّ الحَسَن و رَمْلَه را امّ
شعيب مخزوميّه ذكر نموده ، و نـقل شده كه نفيسه مُكَنّاه به امّ كلثوم صغرى بوده ،
و كثير بن عبّاس بن عبدالمطّلب او را تـزويـج نـمـود و زيـنـب صـغـرى را مـحـمـّد
بـن عـقـيـل كـابين بست و بعضى گفته اند كه رقيّه صغرى مادرش امّ حبيبه است و او را
مسلم بن عـقـيـل به نكاح خويش درآورده بود، و بقيّه اولاد آن حضرت از بيستم تا بيست
و هفتم بدين ترتيب به شمار رفته :
اُمّ هانى و اُمّ الكِرام و جُمانه مكنّاة به اُمّ جعفر و اُمامَه و اُمّ سَلَمَه و
مَيْمُونَه و خديجه و فاطمه رحمة اللّه عليهنّ.(141)
و بعضى اولادهاى آن حضرت را سى و شش تن شمار كرده اند: هيجده تن ذكور و هيجده نفر
اِنـاث بـه زيـادتـى عـبـداللّه و عون كه مادرش اَسماء بنت عُمَيْس بوده به روايت
هشام بن مـحـمـّد مـعـروف بـه ابـن كـلبـى و مـحـمـّد اوسـط كـه مـادَرِ او
اُمـامـه دخـتـر زيـنـب و دخـتـر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم بوده ، و
عثمان اصغر و جعفر اصغر و عبّاس اصغر و عمر اصغر و رَمْلَة صغرى و امّ كلثوم صغرى .
و ابـن شـهـر آشـوب نـقـل كـرده كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام را از محياة
دختر امرء القـيـس زوجـه آن حـضـرت دخـتـرى بـود كـه در ايـّام صـبـا و صـِغـَر
سـنّ از دنـيـا بـرفـت .(142)
و شـيـخ مـفيد رحمه اللّه فرمود كه در ميان مردم شيعى ذكر مى شود كه حـضـرت
فـاطـمـه زهراء عليهاالسّلام را فرزندى از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام در شـكم
بود كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم او را
(مُحسن )
نام نهاده بود و بعد از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم آن كودك نارسيده از
شكم مباركش ساقط شد.
مـؤ لف گـويـد: كـه مـسعودى در (مروج
الذّهب ) و ابن
قُتَيْبَه در (معارف
) و نورالدين عـبـّاس مـوسـوى شـامـى در
(ازهـار بستان النّاظرين
) محسن را در اولاد اميرالمؤ منين عليه السّلام شمار كرده اند و
صاحب (مجدى
) گفته كه شيعه روايت كرده خبر محسن و
(رفسه
) را و مـن
يـافـتـم در بـعـضى كتب اهل سنّت ذكر محسن را ولكن ذكر نكرده رفسه را مِنْ جَهْةٍ
اءعول عَلَيْه ا.(143)
بـالجـمـله ؛ از پـسـران امـيـرالمـؤ منين عليه السّلام پنج نفر فرزند آوردند امام
حسن عليه السـّلام و امـام حـسـيـن عـليـه السّلام و محمّد بن الحنفيّه و عبّاس و
عمر الاكبر و از ذكر كردن مادران اولادهاى اميرالمؤ منين عليه السّلام اسامى جمله ،
از زوجات آن حضرت نيز معلوم شد. و گفته شده مادامى كه حضرت فاطمه عليهاالسّلام در
دنيا بود اميرالمؤ منين عليه السّلام زنـى را بـه نـكـاح خود در نياورد چنانكه رسول
خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم در زمان حـيـات خـديـجـه زن ديگر اختيار نفرمود و
بعد از آنكه حضرت فاطمه عليهاالسّلام از دنيا رحلت فرمود بنا بر وصيّت آن حضرت ،
اُمامه دختر خواهر آن مخدّره را تزويج كرد. و به روايتى تزويج امامه از پس سه شب
گذشته از وفات حضرت فاطمه عليهاالسّلام واقع شـد و چـون امـيـرالمـؤ مـنـين عليه
السّلام شهيد گشت ،چهار زن و هجده تن اُمُّ ولد از آن جناب بـاقـى مـانده بود و
اسامى اين چهار زن چنين به شمار رفته : اُمامه و اَسماء بنت عُمَيْس و ليلى
التّميميه واُمُّ الْبَنين .
تذييلٌ:
همانا دانستى كه از فرزندان اميرالمؤ منين عليه السّلام ، پنج تن اولاد آوردند:
حضرت امام حسن و امام حسين عليهماالسّلام و بيايد ذكر اين دو بزرگوار و اولادشان
بعد از اين اِنْ شاءَ اللّه تـعـالى ، و سـه ديـگـر مـحـمّد بن الحنفيّه و حضرت
عبّاس و عمر الاطرف مى باشند و شايسته است كه ما در اينجا به ذكر بعض اولاد ايشان
اشاره كنيم :
ذكر اولاد محمد بن الحنفيّه رضى اللّه عنه
محمد بن حنفّيه را بيست و چهار فرزند بوده كه چهارده تن از ايشان ذكور بودند و عقبش
از دو پـسـران خـود عـلى و جـعفر است و جعفر در يوم حرّه كه مسرف بن عقبه به امر
يزيد بن مـعـاويـه اهـل مـديـنه را مى كشت به قتل رسيد. و بيشتر اَعقاب او منتهى مى
شوند به راءس المـذرى عبداللّه بن جعفر الثانى بن عبداللّه بن جعفر بن محمد بن
الحنفيّه و از جمله ايشان اسـت شـريـف نـقيب ابوالحسن احمد بن القاسم بن محمّد
العويد بن على بن راءس المذرى و پـسـرش ابـومـحـمّد حسن بن احمد سيّدى جليل القدر
است ، خليفه سيد مرتضى بود در امر نـقـابـت بـه بـغـداد. از بـراى او اعـقـابـى
اسـت از اهـل عـلم و جـلالت و فـضـل و روايت معروفند به بنى النّقيب المحمّدى لكن
منقرض شدند. و از جمله ايشان است جعفر الثالث بن راءس المذرى و عقب او از پسرش زيد
و على و موسى و عبداللّه است و از بـنـى عـلى بـن جـعـفر ثالث است ابوعلى محمّدى
رضى اللّه عنه در بصره و او حَسَن بن حُسين بن عبّاس بن على بن جعفر ثالث است كه
صديق عمرى است .
از ابونصر بخارى نقل شده كه منتهى مى شود نسب محمديّه صحيح به سه نفر:
زيـد الطـويـل بـن جـعـفـر ثـالث ، و اسحاق بن عبداللّه رأ س المذرى ، و محمّد بن
على بن عـبـداللّه راءس المـذرى . و از بنو محمد بن على بن اسحاق بن راءس المذرى
است سيّد ثقة ابـوالعـبـّاس عـقـيـل بـن حـسين بن محمّد مذكور كه فقيه محدّث راويه
بود، و از براى اوست كـتـاب صـلوة ، كـتـاب مـنـاسـك حـجّ و كـتاب امالى ؛ قرائت
كرده بر او شيخ عبدالرحمن مفيد نـيـشـابـورى ، و از بـراى او عقبى است به نواحى
اصفهان و فارس و از فرزندان راءس المـذرى اسـت قـاسـم بـن عـبـداللّه راءس المـذرى
فـاضـل محدث و پسرش شريف ابومحمّد عبداللّه بن قاسم . و امّا على بن محمّد بن
الحنفيّه پـس از اولاد اوسـت ابـومـحـمـّد حـسـن بـن عـلى مـذكـور و او مـردى بـود
عـالم فاضل ، كيسانيّه در حق او ادعا كردند امامت راو وصيّت كرد به پسرش على ،
كيسانيّه او را امـام گـرفتند بعد از پدرش و امّا ابوهاشم عبداللّه بن محمّد بن
الحنفيّه پس او امام كيسانيّه اسـت و از او مـنـتـقـل شـد بـيعت به بنى عبّاس پس
منقرض شد، ابونصر بخارى گفته كه مـحـمـّديـّه در قـزويـن رؤ سـا مـى بـاشـنـد و در
قـم عـلمـا مـى بـاشـنـد و در رى ساداتند.(144)
ذكر اولاد جناب ابوالفضل العباس بن اميرالمؤ منين
عليهماالسّلام
حـضـرت عـبـّاس بـن امـيرالمؤ منين عليه السّلام عقبش از پسرش عبيداللّه است و عقب
عبيداللّه منتهى مى شود به پسرش حسن بن عبيداللّه و حسن اعقابش از پنج پسر است :
1 ـ عبيداللّه كه قاضى حَرَمَيْن و امير مكّه و مدينه بوده ، 2 ـ عبّاس خطيب فصيح ،
3 ـ حمزة الاكبر، 4 ـ ابراهيم جردقه ، 5 ـ فضل .
امـا فـضـل بـن حـسـن بـن عـبـيداللّه پس او مردى بوده فصيح و زبان آور شديدالدين
عظيم الشـجـاعـه و عـقـب آورد از سـه پـسـر: جـعـفـر و عـبـّاس اكـبـر و مـحـمـّد،
و از اولاد مـحـمدّ بن فـضل است ابوالعبّاس فضل بن محمّد خطيب شاعر و از اشعار اوست
در مرثيه جدّش حضرت عباس عليه السّلام گفته :
شعر :
اِنّي لاَذْكُرُ لِلْعَبّاسِ مَوْقِفَهُ |
بِكَرْبَلاءَ وَ هامُ القَوْم تُخْتَطَفُ |
يَحْمِى الْحُسَيْنَ وَيَحْميهِ على ظَمَاء |
ولا يُوَلّي ولا يُثْني فَيَخْتَلِفُ |