خاندان عصمت

سيد تقى واردى

- ۱ -


پيش گفتار

قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى ((1))

پـيـامـبـر اسـلام , حـضـرت مـحـمـد(ص ) و اهـل بيت او, زيباترين واژه و برترين مخلوقات , نزد مـسـلـمـانـان جـهانند. براى معرفى اين نخبگان و صاحبان كمالات انسانى , فعاليت هاى فراوان و گـونـاگـونـى ازصـدر اسلام تا كنون از سوى شيفتگان آنان (اعم از مسلمان و غير مسلمان ) به روش هـاى مختلف ,مانند گفتارى , نوشتارى , نمايشى , فيلم سازى و تصويرى انجام شده است كه هـمـه آنـهـا نـشانگر عمق محبت و علاقه مردم به رهبران راستين خويش است . و اين , خود نوعى سپاس گزارى در برابرتلاش هاى بى وقفه معصومان (ع ) در هدايت مردم , ايجاد محيط سالم انسانى و اجراى عدل و قسطالهى در جوامع بشرى است .
بسيارى از پژوهشگران , دانشمندان و نويسندگان تلاش كرده اند تا پيامبر (ص ) و اهل بيتش رابه هـر طـريـق مـمـكـن بـه جـوامـع مـعرفى كنند, زيرا شناخت آن بزرگواران و آشنايى با سيره و شـيـوه زنـدگـانـى آنـان هـدايـت يـافـتـن و در مـسـيـر درستى قرار گرفتن را ممكن خواهد سـاخـت .شناختن الگوهاى انسانى و شناساندن آنها به ديگران , زمينه را براى ايجاد محيطى آرام و عـارى از فـسـق و فـسـادو تحقق وعده هاى الهى در ايجاد جامعه امن اسلامى و برقرارى عدالت اجتماعى فراهم مى كند.دستيابى به چنين مقصودى , راه هاى پرپيچ و خم و تنگناهايى را در پيش رو دارد كـه گـرچـه گذر از آنهاغيرممكن نيست , اما بسيار دشوار و توان فرسا است و مسؤوليت هـمـگـان , بـه ويـژه دانـشمندان , دررسيدن و رساندن جامعه به مقصد عالى و هدف نهايى , بسى سنگين و مرارت بار است .
امـيـد اسـت خـداونـد بـزرگ , خـفتگان را از خواب غفلت بيدار كند و همگان را در شناخت حق وحـقـيـقـت و پيروى از قرآن و عترت , دو يادگار به جاى مانده از پيامبر اكرم (ص ) يارى فرمايد.
نـوشـتـه حـاضـر, بـا هـمـيـن باور در تكاپو و تلاش است تا پاكان و انوار الهى هدايت , يعنى پيامبر خـاتـم (ص ) واهـل بـيـت و عـتـرت او را در حـد امكان معرفى نمايد. اين كتاب به سبكى تازه در طـبـقـه بـندى اطلاعات ودسته بندى موضوعات , با پرهيز از شرح و تفصيل , براى استفاده عموم دانش پژوهان در سطوح مختلف علمى و فرهنگى , به ويژه دانش آموزان دبيرستانى و دانش جويان به رشته تحرير در آمده است .
هـمـزمـان بـا انـتشار مكتوب , نرم افزارى با همين اطلاعات و همين عنوان (خاندان عصمت ) كه ازامـكـانـات صـوتى و تصويرى برخوردار است , تهيه و منتشر خواهد شد. گرچه تلاش شده است درتـهيه اطلاعات و دسته بندى آنها از منابع معتبر و اصيل اسلامى استفاده گردد, ولى بى شك , ايـن اثر,خالى از نقض و ابرام نخواهد بود. به همين جهت اميدآن دارم كه خوانندگان ارجمند, هر گـونـه اشـكال و ايرادى را كه با آن مواجه مى شوند, گوشزد فرمايند تا در چاپ هاى بعدى امكان تـجـديـد نظرو تصحيح فراهم گردد. اميد است اين بضاعت ناچيز, مورد پسند پرچم دار عدالت , حضرت حجة ابن الحسن - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - قرار گيرد.
تابستان 1377 شمسى سيد تقى واردى

خاندان عصمت

در مـيـان انسان ها, غير از پيامبران و سفيران الهى كه از جايگاه ويژه اى برخوردارند, برخى افراد يا خـانـدان ها به خاطر اتصال و انتساب به پيامبران و كسب فضايل و كمالات انسانى , نزد پروردگار مـتـعال به منزلت و مرتبه شايسته اى نايل شده و مشمول رحمت و بركت الهى قرار گرفته اند. در قـرآن كـريـم نـيـز به برخى از آنان اشاره شده است , به عنوان مثال درباره اهل بيت ابراهيم خليل الـرحمن (ع ) مى فرمايد: قالوااتعجبين من امر اللّه رحمت اللّه وبركاته عليكم اهل البيت انه حميد مجيد. ((2))

امـا در ميان آنان نيز اهل بيت پيامبر اسلام , حضرت محمد (ص ), به مرتبه اى دست يافته اند كه جز خود آن حضرت , كسى را شايستگى رسيدن به چنين فضايلى نبوده است . اهل بيت پيامبر (ص ) به مقام پاكى و پاكيزگى ناب نايل شده و سرآمد بشرگرديده اند. خداوند منان با زيباترين بيان , آنان را در قرآن مجيد مورد تقديس و تكريم قرار داده و فرموده است : انما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا. ((3)) همانا خداوند اراده كرده است كه از شما اهل بيت هرگونه پليدى و گناه رادور گرداند و شما را به بهترين پاكيزگى پاك گرداند.
در ايـن آيـه , خداوند منان به پاكى و عصمت اهل بيت (ع ) تصريح كرده است . آنان علاوه بر اين كه مرتكب هيچ گونه خطا و اشتباهى نمى شوند, در انديشه پليدى وكردار ناشايست نيز قرار نخواهند گـرفـت . خـوددارى از ارتـكـاب گـنـاه و معصوم نگاه داشتن نفس از هرگونه لغزش و اشتباه , بزرگ ترين موهبت و لطف و مرحمتى است كه از جانب پروردگار جهانيان نصيب اهل بيت پيامبر (ص ) گرديده است .
اما اين كه چه كسانى در دايره خوش نام اهل بيت جاى داشته و مصداق بارز اين زيبا واژه هستند, نياز به توضيح مختصرى دارد كه در اين جا به آن مى پردازيم .

بيت پيامبر(ص )

بـراى نـبـى مكرم اسلام , حضرت محمد (ص ) دو گونه بيت (خانه ) وجود داشته است : يكى بيت زوجيت و ديگرى بيت نبوت و ولايت .
بـيت زوجيت آن حضرت در ارتباط با زندگى عادى ايشان با همسران وفرزندانشان بود. اين بيت , يـكـى نبود, بلكه به تعداد همسران مكرمه آن حضرت ,متعدد بود و در قرآن مجيد نيز بالفظ جمع (بـيـوت ) آورده شـده اسـت : وقـرن فى بيوتكن , يعنى (اى همسران پيامبر) در خانه هاى خويش بمانيد. هر يك از همسران مكرمه پيامبر(ص ), خانه و زندگى جداگانه اى با آن حضرت داشتند كه در ابـتـدامـنـحـصـر در يـك خـانـه بـود, امـا در اواخر عمر آن حضرت , متعدد گرديد. در ميان بـيـوت همسران پيامبر (ص ), بيت خديجه كبرى (س ) مطبوع ترين و شيرين ترين محيطزندگى خانوادگى براى رسول گرامى اسلام بود.
امـا بـيـت نـبوت و ولايت منحصر بود در خانه اى كه دختر آن حضرت ,فاطمه زهرا(س ) به اتفاق همسرش امام على (ع ) و حسنين (ع ) در آن زندگى مى كردند, يعنى بيت طهارت و عصمت .
مـخـاطـبـان آيـه تـطـهـير نيز همين دسته اند, يعنى اهل بيت نبوت و ولايت و بيت عصمت و طـهـارت . بـنابراين , بيت نبوت و ولايت ساكنانى دارد كه والاترين وشايسته ترين انسان ها بوده و مورد تقديس و تطهير الهى قرار گرفته اند. آنان عبارتنداز: 1. پـيـامبر اسلام , حضرت محمد (ص ) كه كلام و كتاب خداوند منان در بيت ايشان نازل شده و از زبان آن حضرت به ديگران ابلاغ گرديده است .
2. امام على بن ابى طالب (ع ) كه داماد و جانشين پيامبر (ص ) و ولى امر امت اسلامى است .
3. فاطمه زهرا (س ) دختر پيامبر اكرم (ص ) كه محبوب ترين فرد نزد آن حضرت بود.
4. سبط اكبر پيامبر, حضرت امام حسن مجتبى (ع ).
5. سبط اصغر پيامبر, حضرت امام حسين (ع ).
اين پنج تن , معدن وحى و مظهر پاكيزگى اند, زيرا پيامبر, پرورش يافته خدا ازطريق جبرئيل امين است و چهار نفر ديگر, پرورش يافته دامن پر مهر پيامبراسلام (ص ) هستند.
از مـيان صحابه و نزديكان پيامبر اكرم (ص ) بسيارى براين مساله گواهى داده اند وشان نزول اين آيـه را پـنج تن آل عبا (ع ) دانسته اند. در اين جا به نام برخى از كسانى كه نقل كننده اصلى رواياتى هستند كه راويان بعدى , در اين مورد از آنان نقل كرده اند,اشاره مى كنيم : 1. ام سـلمه , همسر پيامبر اكرم (ص ). از او روايت شده است كه گفت : آيه تطهيردر خانه من نازل شـد. در آن حال , در خانه , هفت نفر بودند: جبرئيل , ميكائيل , محمد,على , فاطمه , حسن و حسين (ع ). در آن هـنـگـام من در درگاه خانه ايستاده بودم . پس ازنزول آيه ديدم كه پيامبر اسلام (ص ) عبايى بر روى خود و دخترش فاطمه , دامادش على (ع ) و دو ريحانه اش حسن و حسين (ع ) كشيد و فـرمـود: اللهم هؤلاء آلي ,بارخدايا! اينان آل من هستند.در اين هنگام به پيامبر(ص ) گفتم : اى رسـول خدا! آيامن از اهل بيت شما نيستم ؟
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: انك الى خير, انك من ازواج النبي ,تو به سوى خيرى , تو از همسران پيامبرى ((4))
2. صفيه , همسر پيامبر اكرم (ص ).
3. عايشه , همسر پيامبر اكرم (ص ).
4. عبداللّه بن جعفر بن ابى طالب (ع ).
5. عبداللّه بن عباس .
6. عمر بن ابى سلمه (فرزند ام سلمه ).
7. زينب , دختر ابى سلمه (فرزند ام سلمه ).
8. ابو سعيد خدرى .
9. سعدبن ابى وقاص .
10. انس بن مالك .
11. وائلة بن اصقع .
12. امام حسن مجتبى (ع ).
13. امام زين العابدين (ع ).
علاوه بر اظهارات راويان درباره اختصاص آيه تطهير به پنج تن آل عبا (ع ),سيره عملى پيامبر اكرم (ص ) نيز اين مطلب را تاييد مى كند. آن حضرت پس از نزول آيه تطهير, هر روز به وقت نماز, به در خانه امام على (ع ) و فاطمه زهرا (س ) مى آمدوباصداى بلند به آنان خطاب مى كرد: الـسـلام عـلـيـكـم ورحـمة اللّه وبركاته اهل البيت . انما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا. الصلاة رحمكم اللّه . ((5))

اين سيره پيامبر اكرم (ص ) به مدت شش ماه و به روايتى هفت ماه و به روايتى هشت ماه (تا آخرين روزهـاى حيات آن حضرت ) ادامه داشت . ايشان با اين رفتار و گفتارخويش غير از آن كه صاحبان خـانـه را از فـرا رسيدن وقت نماز و اقامه آن در مسجد آگاه مى ساخت , به صحابه و مسلمانان نيز تـفـهـيـم مـى نـمـود كه اهل بيت من , اهل اين خانه هستند كه از هرگونه لغزش و گناه به دور مى باشند.

پيامبر اسلام (ص ) و اهل بيت (ع )

از پـيامبر اكرم (ص ) روايات فراوانى درباره مقام و منزلت اهل بيتش از طريق اهل سنت و شيعيان نـقـل شـده است كه بيان كننده شايستگى آن حضرات براى امامت وتصدى امر خلافت اسلامى و لـزوم تـمـسـك امت به آنان است . در اين جا به دو روايت ,كه تقريبا ميان شيعه و اهل سنت متواتر است , اشاره مى كنيم : 1. قال رسول اللّه (ص ): انى تارك فيكم الثقلين ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدى :كتاب اللّه حبل مـمدود من السماء الى الا رض وعترتى اهل بيتى . ولن يفترقا حتى يرداعلى الحوض . فانظروا كيف تخلفوننى فيهما. ((6))

مـن دو چـيـز گـرانـبها در ميان شما به يادگار مى گذارم . مادامى كه به آن دومتمسك باشيد هرگز گمراه نخواهيد بود (آن دو عبارتند از): كتاب خدا كه دستاويز محكمى است كه از آسمان به سوى زمين امتداد پيدا كرده است وعترت من كه اهل بيت من مى باشند. اين دو هيچ گاه از هم جـدا نـخـواهـند شد تاآن گاه كه در حوض (كوثر) به من ملحق گردند. بنگريد پس از من با اين دوچگونه رفتار خواهيد كرد.
2. قـال رسـول اللّه (ص ): مـثـل اهـل بـيـتـى كـسـفـيـنـة نـوح مـن ركـبـهـا نـجـا ومن تخلف عنهاغرق (هلك ). ((7))

مـثـل اهـل بـيت من همانند كشتى نوح است , هر كسى بر آن دست يابد,نجات يافته و آن كه از آن بازماند, غرق گشته و به هلاكت افتاده است .
كـلام پيامبر(ص ) كلام خدا است , زيرا سخن او نورى است كه از جانب خداوند منان بر قلب پاكش تابيده و بر زبانش جارى گرديده است . قرآن مجيد درباره سخنان رسول خدا(ص ) چنين گواهى مى دهد: وما ينطق عن الهوى . ان هو الا وحى يوحى . ((8))

او (رسول خدا) از پيش خود سخن نمى گويد. گفتار او نيست جز وحيى كه از سوى خداوند به او رسيده است .

اهل بيت و امامان معصوم (ع )

واژه اهـل بـيـت و واژه امامت يا امامان ارتباطى عينى و مفهومى مطابقى بايكديگر دارند. به بـيـان ديـگر, گرچه به تمام خاندان , ذريه ها و نسل پيامبر اكرم (ص )به ويژه اولاد و احفاد حضرت فـاطـمـه زهـرا(س ), واژه اهـل بـيـت به طور عام اطلاق مى شود و مردم آنان را از زمان پيامبر اكرم (ص ) تا زمان ما با چنين عنوانى خطاب مى كنند, اما منظور از اهل بيت , به طور خاص عبارت اسـت از: حـضـرت فـاطـمـه زهـرا,امـام على بن ابى طالب و يازده امام معصوم (ع ) از نسل آن دو بزرگوار, كه آخرين آنان قائم آل محمد(ع ) و مهدى موعود است كه جهان را پس از آن كه ظلم و جـور فـرا گـرفـتـه اسـت , از عـدل و قسط پر خواهد كرد و حكومت الهى را در سراسر جهان برپا خواهدنمود.

و اين موضوع از اصول مسلم دين ما است و به اقرار فريقين , پيامبر اسلام (ص )آن را پيش بينى و از آن پيش گويى فرموده است . آن حضرت در جايى فرموده است :

انا وعلى والحسن والحسين و تسعة من ولد الحسين مطهرون معصومون . ((9))
من , على , حسن , حسين و نه نفر از فرزندان حسين , پاك و معصوم مى باشيم .

در جاى ديگر مى فرمايد:

انا سيد النبيين وعلى بن ابي طالب سيد الوصيين , و ان اوصيائي بعدي اثنا عشر,اولهم على بن ابي طالب و اخرهم المهدي . ((10))
مـن سـيـد پـيـامـبران و على بن ابى طالب سيد اوصيا است . اوصياى پس از من دوازده نفرند كه نخستين آنان على بن ابى طالب و آخرينشان مهدى است .

همچنين جوينى از ابن عباس اين حديث نبوى (ص ) را نقل كرده است :

ان خلفائي واوصيائي و حجج اللّه على الخلق بعدي الا ثنى عشر اولهم اخي و اخرهم ولدي .
قيل : يا رسـول اللّه ! و مـن اخـوك ؟
قـال : على بن ابى طالب . قيل فمن ولدك ؟
قال :المهدي الذي يملا ها قـسـطا وعدلا كما ملئت جورا و ظلما. والذى بعثنى بالحق بشيراونذيرا لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحـد لطول اللّه ذلك اليوم حتى يخرج فيه ولدي المهدى فينزل روح اللّه عيسى بن مريم فيصلي خلفه وتشرق الا رض بنور ربها ويبلغ ‌سلطانه المشرق والمغرب .
((11))
جـانـشـيـنـان و اوصياى من و حجت هاى خدا بر خلق , پس از من دوازده نفرند كه نخستين آنان برادرم و آخرين آنها فرزندم مى باشد. پرسيده شد:اى رسول خدا! برادر تو كيست ؟
فرمود: على بن ابى طالب .
پـرسـيده شد: فرزند تو كيست ؟
فرمود: مهدى , همان كسى كه زمين را ازقسط و عدل پر مى كند, هـمـان طور كه ظلم و جور آن را پر كرده است .سوگند به خدايى كه مرا به عنوان بشير و نذير به حـق بـرانـگـيـخـتـه اسـت , اگـر ازعمر دنيا جز يك روز باقى نماند, همان روز را خداوند متعال طـولانى گرداند تا اين كه فرزندم مهدى در آن قيام نمايد و عيسى مسيح از آسمان نازل گردد و به او اقتدا كند و پشت سرش نماز اقامه كند. فرزندم با نورالهى , زمين را روشن گرداند و سلطنت و استيلايش از مشرق تا مغرب رافرا گيرد.

اگر پرسيده شود كه تعيين و تشخيص هر يك از امامان معصوم (ع ) چگونه بوده و به عهده كيست , پاسخ داده خواهد شد كه اين امر از جانب خداست كه به طور مستقيم ويا به واسطه معصوم پيشين او را مـعرفى مى كند.

به هر حال , منظور ما از معصومين وخاندان عصمت (ع ) در اين كتاب عبارت است از:

1. محمد بن عبداللّه (ص ) (عام الفيل - 11ق .).
2. على بن ابى طالب (ع ) (23 قبل از هجرت - 40 ق .).
3. فاطمه , دختر رسول اللّه (ص ) (8 قبل از هجرت - 11 ق .).
4. حسن بن على (ع ) (3-50 ق .).
5. حسين بن على (ع ) (4-61 ق .).
6. على بن حسين (ع ) (38-95 ق .).
7. محمد بن على (ع ) (57-114 ق .).
8. جعفر بن محمد(ع ) (80-148 ق .).
9. موسى بن جعفر(ع ) (128-183 ق .).
10. على بن موسى (ع ) (148-203 ق .).
11. محمد بن على (ع ) (195-220 ق .).
12. على بن محمد(ع ) (212-254 ق .).
13. حسن بن على (ع ) (232-260 ق .).
14. حجت بن الحسن , قائم آل محمد(ص ) (255- ).

در بـخـش هاى بعدى درباره هر يك از آنان مطالبى بيان خواهد شد تا زمينه اى باشدبراى آشنايى بيشتر با آن بزرگواران و مكتبشان . اميد است مورد پسندشان قرار گيرد.

حضرت محمد(ص )

نام : محمد.
در تـورات و بـرخى كتب آسمانى احمد ناميده شده است . آمنه , دختر وهب ,مادر حضرت محمد (ص ) پيش از نامگذارى فرزندش توسط عبدالمطلب به محمد,وى را احمد ناميده بود.
كنيه : ابوالقاسم و ابوابراهيم .
الـقـاب : رسـول اللّه , نبى اللّه , مصطفى , محمود, امين , امى , خاتم , مزمل , مدثر,نذير, بشير, مبين , كريم , نور, رحمت , نعمت , شاهد, مبشر, منذر, مذكر, يس , طه و....
منصب : آخرين پيامبر الهى , بنيان گذار حكومت اسلامى و نخستين معصوم دردين مبين اسلام .
تاريخ ولادت : روز جمعه , هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادى (به روايت شيعه ).
بيشتر علماى اهل سنت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول آن سال دانسته اند.
عام الفيل , همان سالى است كه ابرهه , با چندين هزار مرد جنگى از يمن به مكه يورش آورد تا خانه خدا (كعبه ) را ويران سازد و همگان را به مذهب مسيحيت وادارسازد, اما او و سپاهيانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابيل مواجه شده , به هلاكت رسيدند و به اهداف شوم خويش نايل نيامدند.
آنان چون سوار بر فيل بودند, آن سال به سال فيل (عام الفيل ) معروف گشت .
محل تولد: مكه معظمه , در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى ).
نـسـب پدرى : عبداللّه بن عبدالمطلب (شيبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصى بن كـلاب بن مرة بن كعب بن لوى بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر(قريش ) بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان .
از پيامبر اسلام (ص ) روايت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسيد, همان جا نگاه داريد و از آن بالاتر نرويد. اما در كتاب هاى تاريخى , نسب آن حضرت تاحضرت آدم (ع ) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بين عدنان تا حضرت اسماعيل ,فرزند ابراهيم خليل الرحمن (ع ) به هفت پشت مى رسد.
مادر: آمنه , دختر وهب بن عبد مناف .
اين بانوى جليل القدر, در طهارت و تقوا در ميان بانوان قريشى , كم نظير و سرآمدهمگان بود. وى پس از تولد حضرت محمد(ص ) دو سال و چهارماه و به روايتى شش سال زندگى كرد و سرانجام , در راه بـازگـشـت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش ,حضرت محمد(ص ) و خادمه اش , ام ايمن جهت ديدار با اقوام خويش عازم يثرب (مدينه ) شده بود, در مكانى به نام ابواء بدرود حيات گفت و در همان جا مدفون گشت .
و چـون عبداللّه , پدر حضرت محمد(ص ) دو ماه (و به روايتى هفت ماه ) پيش ازولادت فرزندش از دنـيـا رفته بود, كفالت آن حضرت را جدش , عبدالمطلب به عهده گرفت . نخست وى را به ثويبه (آزاد شده ابولهب ) سپرد تا وى را شير دهد و از اونگه دارى كند, اما پس از مدتى وى را به حليمه , دخـتـر عبداللّه بن حارث سعديه واگذار كرد. حليمه گرچه دايه آن حضرت بود, اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.
مـدت رسـالـت و زمـامـدارى : از 27 رجب سال چهلم عام الفيل (610 ميلادى ), كه در سن چهل سـالـگى به رسالت مبعوث شده بود, تا 28 صفر سال يازدهم هجرى , كه رحلت فرمود, به مدت 23 سـال عـهده دار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت , به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدينه طيبه بر عهده داشت .
تـاريخ و سبب رحلت : دوشنبه 28 صفر, بنا به روايت بيشتر علماى شيعه ودوازدهم ربيع الاول بنا بـه قـول اكثر علماى اهل سنت , در سال يازدهم هجرى , در سن63 سالگى , در مدينه بر اثر زهرى كـه زنـى يـهـودى به نام زينب در جريان نبرد خيبر به آن حضرت خورانيده بود. معروف است كه پيامبر اسلام (ص ) در بيمارى وفاتش مى فرمود: اين بيمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن يهودى پس از فتح خيبربراى من آورده بود.
محل دفن : مدينه مشرفه , در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى ) در همان خانه اى كه وفات يافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت , در مسجد النبى قراردارد.

همسران :
1. خديجه بنت خويلد.
2. سوده بنت زمعه .
3. عايشه بنت ابى بكر.
4. ام شريك بنت دودان .
5. حفصه بنت عمر.
6. ام حبيبه بنت ابى سفيان .
7. ام سلمه بنت عاتكه .
8. زينب بنت جحش .
9. زينب بنت خزيمه .
10. ميمونه بنت حارث .
11. جويريه بنت حارث .
12. صفيه بنت حى بن اخطب .

نـخـسـتـيـن زنـى كه افتخار همسرى پيامبر اكرم (ص ) را يافت , خديجه بنت خويلدبود. حضرت مـحمد(ص ) پيش از رسيدن به مقام رسالت , در سن 25 سالگى با اين بانوى بزرگوار ازدواج نمود.
خـديـجـه كـبـرى (س ) بـا موقعيت و اموال خويش , خدمات شايانى به پيامبر اكرم (ص ) در اظهار رسالتش كرد. اين بانوى بزرگ , از افتخارات زنان عالم است و در رديف بانوان قدسى , همانند مريم و آسـيـه , قـرار دارد. پيامبر اكرم (ص )به احترام خديجه كبرى (س ) تا هنگامى كه وى زنده بود, با هـيـچ زن ديگرى ازدواج نكرد. همو بود كه دردها و رنج هاى پيامبر(ص ) را, كه سران شرك و كفر متوجه آن حضرت مى كردند, تسلى داده و او را در رسالت و نبوتش يارى مى داد.
خـديجه كبرى (س ) به خاطر مقام و منزلتى كه در اسلام به دست آورده بود, موردلطف و عنايت مـخـصوص پروردگار جهانيان قرار گرفت . به همين جهت روزى جبرئيل امين به محضر پيامبر اكـرم (ص ) شـرفـيـاب شـد و گـفـت : اى مـحمد! سلام خدا رابه همسرت خديجه برسان . پيامبر اكـرم (ص ) بـه هـمـسـرش فـرمـود: اى خديجه ! جبرئيل امين از جانب خداوند متعال به تو سلام مى رساند. خديجه گفت : اللّه السلام و منه السلام و على جبرئيل السلام .
حضرت خديجه (س ) در ايام همسرى با پيامبر(ص ) از احترام ويژه رسول خدا(ص ) برخوردار بود و پـيامبر(ص ) نيز همسرى مهربان و وفادار براى اوبود. آن حضرت پس از وفات خديجه (در رمضان سال دهم بعثت ) همواره از او به نيكى ياد مى كرد.
از عايشه , سومين همسر رسول خدا(ص ), روايت شده است : كـان رسـول اللّه (ص ) لايكاد يخرج من البيت حتى يذكر خديجة فيحسن الثناء عليها,فذكرها يوما من الا يام فادركتني الغيرة , فقلت : هل كانت الا عجوزا وقد ابدلك اللّه خيرا منها, فغضب حتى اهتز مقدم شعره من الغضب ((12))

پـيـامبر اكرم (ص ) هيچ گاه از خانه بيرون نمى رفت مگر اين كه يادى ازخديجه مى كرد و از او به نـيـكـى نـام مـى برد. يك روز كه پيامبر اكرم (ص ) ازخديجه (س ) ياد كرده و خوبى هاى او را بيان مى كرد, غيرت زنانگى بر من غالب شد و به پيامبر(ص ) گفتم : آيا او يك پيرزن بيشتر بود و حال آن كـه خـداونـد بـهـتـر از آن (يـعنى عايشه ) را به تو داده است ؟
پيامبر اكرم (ص ) ازاين گفتار من , خشمگين شد, به طورى كه موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حركت درآمد.
فرزندان الف ) پسران : 1. قاسم . او پيش از بعثت پيامبر اكرم (ص ) تولد يافت . از اين رو پيامبر(ص ) راابوالقاسم ناميدند.
2. عبداللّه . اين كودك چون پس از بعثت به دنيا آمده بود, وى را طيب و طاهرمى گفتند.
3. ابراهيم . او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات يافت .
عبداللّه و قاسم از خديجه كبرى (س ) و ابراهيم از ماريه قبطيه متولد شدند.وهرسه آنان در سنين كودكى از دنيا رفتند.
ب ) دختران : 1. زينب (س ). 2. رقيه (س ). 3. ام كلثوم (س ). 4. فاطمه زهرا (س ).
دخـتـران پـيـامـبر اسلام (ص ) همگى از حضرت خديجه (س ) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص ) جز فاطمه زهرا (س ) پيش از رحلت آن حضرت , از دنيارفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حـضـرت در زمـان رحـلـتـش باقى مانده بود, فاطمه زهرا(س ), آخرين دختر وى بود. اين بانوى مـكرمه , افتخار بانوان عالم , بلكه همه انسان ها و مورد تقديس و تكريم فرشتگان عرشى است . همو است كه مادر سبطين وام الائمة المعصومين (ع ) است .

گرچه پيامبر اسلام (ص ) به تمام خاندان مؤمن خويش علاقه مند بود, اما در ميان همسرانش بيش از هـمه , به خديجه كبرى (س ) و در ميان فرزندانش بيش از همه , به فاطمه زهرا (س ) علاقه مند بوده و اظهار محبت و لطف مى فرمود.
اصحاب و ياران پيامبر اسلام (ص ) چه در مكه معظمه و چه در مدينه , داراى اصحاب و ياران باوفايى بود كه برخى از آنـان پـيـش از آن حـضـرت و برخى ديگر پس از ايشان از دنيارفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى رسد. در اين جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره مى شود:

1. على بن ابى طالب (ع ).
2. ابوطالب بن عبد المطلب .
3. حمزة بن عبدالمطلب .
4. جعفربن ابى طالب .
5. عباس بن عبدالمطلب .
6. عبداللّه بن عباس .
7. فضل بن عباس .
8. معاذبن جبل .
9. سلمان فارسى .
10. ابوذر غفارى (جندب بن جناده ).
11. مقداد بن اسود.
12. بلال حبشى .
13. مصعب بن عمير.
14. زبير بن عوام .
15. سعد بن ابى وقاص .
16. ابو دجانه .
17. سهل بن حنيف .
18. سعد بن معاذ.
19. سعد بن عباده .
20. محمد بن مسلمه .
21. زيد بن ارقم .
22. ابو ايوب انصارى .
23. جابر بن عبداللّه انصارى .
24. حذيفة بن يمان عنسى .
25. خالد بن سعيد اموى .
26. خزيمة بن ثابت انصارى .
27. زيد بن حارثه .
28. عبداللّه بن مسعود.
29. عمار بن ياسر.
30. قيس بن عاصم .
31. مالك بن نويره .
32. ابوبكر بن ابى قحافه .
33. عثمان بن عفان .
34. عبداللّه بن رواحه .
35. عمر بن خطاب .
36. طلحة بن عبيداللّه .
37. عثمان بن مظعون .
38. ابو موسى اشعرى .
39. عاصم بن ثابت .
40. عبدالرحمن بن عوف .
41. ابوعبيده جراح .
42. ابو سلمه .
43. ارقم بن ابى ارقم .
44. قدامة بن مظعون .
45. عبداللّه بن مظعون .
46. عبيدة بن حارث .
47. سعيد بن زيد.
48. خباب بن ارت .
49. بريده اسلمى .
50. عثمان بن حنيف .
51. ابو هيثم تيهان .
52. ابى بن كعب .

زمامداران معاصر پيامبر اكرم (ص ) در عصرى زندگى مى كرد كه منطقه حجاز به دليل عدم حاصل خيزى و بيابانى بـودن زمـين و عدم رواج مدنيت در بين مردم , از چشم طمع حكومت ها دور مانده و به آن رغبتى نشان نمى دادند. به همين دليل , در آن سرزمين ,حكومت مركزى و مستقلى وجود نداشت و دايره حكومتى , منحصر در قبيله و طايفه بود و نظام ملوك الطوايفى در آن مناطق حكم فرما بود, تا اين كـه پـيـامـبر اكرم (ص ) به پيامبرى برانگيخته شد و از مكه به مدينه مهاجرت نمود و پايه هاى يك حـكـومـت جهانى را در اين شهر بنا نهاد, اما در اطراف حجاز حكومت هاى مستقل ونيمه مستقلى وجـود داشت و حاكمانى از سلسله ها و تيره هاى مختلف حكومت مى كردند. اين حكومت ها عبارت بودند از: ايران , روم شرقى , حبشه , يمن , حيره ,غسان , يمامه و مصر.

هـمـه حـكـومـت هـاى اطـراف حجاز, تحت نفوذ سه دولت مركزى , يعنى امپراتورى بزرگ ايران , امـپـراتـورى عـظـيم روم شرقى و حبشه بودند. تعداد زمامداران اين كشورها, كه معاصر با پيامبر اكرم (ص ) (570-632 م .) بودند, زياد است . در اين جاتنها نام زمامدارانى را كه با پيامبر اسلام (ص ) رابطه داشته و يا پيامبر(ص ) آنان را به دين مبين اسلام دعوت كرده بود, ذكر مى كنيم : 1. هرقل (هراكليوس ) قيصر روم شرقى (610-641 م .).
2. خسرو پرويز, پادشاه ساسانى ايران . (590-628 م .).
3.باذان بن ساسان , زمامدار يمن و دست نشانده امپراتورى ايران (متوفاى سال10 ق .).
4. مقوقس , حاكم مصر و دست نشانده امپراتورى روم .
5. نجاشى , پادشاه حبشه .
6. حارث بن ابى شمر, حاكم غسان و دست نشانده امپراتورى روم .
7. هوذة بن على حنفى , حاكم يمامه و دست نشانده امپراتورى روم (متوفاى سال8 ق .).
8. نعمان بن منذر, حاكم حيره و دست نشانده امپراتورى ايران (580-602م .).
از مـيـان سـلاطين و حاكمان فوق , تنها نجاشى , پادشاه حبشه و باذان , حاكم يمن رابطه حسنه با پـيـامـبـر اسلام (ص ) داشته و از دعوت آن حضرت استقبال كردند ودينش را پذيرفتند. نجاشى با پـذيـرفـتـن دو گـروه مـهـاجـر مـسلمان و پناه دادن آنها درحبشه , و باذان با قطع وابستگى به امپراتورى ايران و جنگيدن با دشمنان اسلام , درسرزمين يمن , خدمت هايى به حضرت محمد(ص ) انجام دادند, اما زمامداران ديگريا با پيامبر اكرم (ص ) از در دشمنى و جنگ وارد شدند و يا سياست بـى طـرفانه اى رادرپيش گرفتند. البته پس از رحلت نبى گرامى اسلام (ص ) همه آنان به دست تواناى مسلمانان و زمامداران اسلامى به سزاى اعمالشان رسيدند.
رويدادهاى مهم 1. وفات عبداللّه بن عبدالمطلب , پدر حضرت محمد(ص ), در يثرب دو ماه پيش از تولد آن حضرت , در هنگام بازگشت از سفر بازرگانى شام .
2. تـولـد حضرت محمد(ص ) در هفدهم (و به روايت اهل سنت در دوازدهم )ربيع الاول عام الفيل , مطابق با سال 570 ميلادى در مكه معظمه , و تكفل آن حضرت ازسوى جدش , عبدالمطلب .
3. نـامـگـذارى نوزاد قريش توسط مادرش آمنه , به احمد و سپس توسط جدش ,عبدالمطلب به محمد.
4. شـيـر خوردن نوزاد عبداللّه , از مادرش آمنه , به مدت سه روز و از ثويبه (كنيزابولهب ) به مدت چـهار ماه , و شير دادن حليمه سعديه به ايشان و نگهدارى از آن حضرت , در ميان قبيله بنى سعد, به مدت پنج سال .
5. وفـات آمنه بنت وهب , مادر حضرت محمد(ص ) در بازگشت از مدينه به مكه ,در محلى به نام ابواء, در سن شش سالگى حضرت محمد(ص ).
6. وفـات عـبدالمطلب , سرپرست و جد حضرت محمد(ص ) در مكه , در سن هشت سالگى حضرت محمد(ص ).
7. واگذارى سرپرستى حضرت محمد(ص ) به عمويش , ابوطالب از سوى عبدالمطلب .
8. شـفـيـع شـدن حـضرت محمد(ص ) براى طلب باران در ايام قحطى وخشك سالى مكه توس ط عمويش ابوطالب .
9. همراهى حضرت محمد(ص ) در سن دوازده سالگى با عمويش , در سفربازرگانى شام .
10. پيشگويى بحيرا, راهب سرزمين بصرى , از پيامبرى حضرت محمد(ص ),در سفر بازرگانى آن حضرت به شام , و سفارش به عمويش , ابوطالب در نگه دارى اواز دشمنى هاى يهود.
11. همراهى حضرت محمد(ص ), در سن پانزده سالگى با عمويش , ابوطالب ,در نبرد قريش با قبيله هوازن (جنگ فجار).
12. شركت حضرت محمد(ص ), در سن بيست سالگى , در پيمان دفاع از حقوق مظلومان (معروف به حلف الفضول ) و تاييد آن پس از بعثت .
13. سفر بازرگانى حضرت محمد(ص ) به شام از سوى خديجه بنت خويلد (زن سرمايه دار مكه ).
14. ازدواج حضرت محمد(ص ) در سن 25 سالگى با خديجه بنت خويلد, درمكه .
15. پـذيرش حكميت حضرت محمد(ص ), در سن 35 سالگى از سوى سران قبيله ها و رفع اختلاف آنها در نصب حجرالاسود, در ديواره خانه خدا (كعبه ).
16. درخـواسـت حـضـرت محمد(ص ) از عمويش , ابوطالب , براى كفالت وسرپرستى فرزند هشت ساله اش , على (ع ), و پذيرفتن ابوطالب در فرستادن فرزندش على (ع ) به خانه حضرت محمد(ص ) و خديجه (س ).
17. تردد حضرت محمد(ص ) به غارى در كوه حرا, در حوالى مكه , براى تفكرو نيايش .
18. برانگيخته شدن حضرت محمد(ص ) به پيامبرى اسلام , در سن چهل سالگى ,در تاريخ 27 رجب (و به روايت اهل سنت , در ماه رمضان ) از سوى پروردگار جهان ونزول وحى و آيات قرآن مجيد بر ايشان .
19. ايـمان همزمان خديجه كبرى و حضرت على (ع ) به حضرت محمد(ص ), درنخستين روزهاى بعثت .
20. اقتداى خديجه كبرى و حضرت على (ع ) به پيامبر(ص ), در نمازهاى يوميه ,در كنار خانه خدا و شگفتى قريش از عمل آنان .
21. مـامـوريت پيامبر(ص ) از جانب خداوند منان , براى دعوت اقوام خويش (بنى هاشم ) به پذيرش اسلام , و عدم اعتناى آنان , غير از على بن ابى طالب (ع ) به خواسته هاى پيامبر(ص ).
22. مـعرفى حضرت على (ع ) به جانشينى خويش توسط پيامبر(ص ) در جريان دعوت بنى هاشم به دين اسلام .
23. دعوت هاى پنهانى و تربيت افراد, توسط پيامبر اسلام (ص ) در سه سال اول بعثت .
24. پذيرش دين اسلام , در سه سال اول بعثت از سوى افراد ذيل : الـف ) مردان : على بن ابى طالب , جعفر بن ابى طالب , زيد بن حارثه , زبير بن عوام ,عبدالرحمن بن عـوف , سعد بن ابى وقاص , طلحة بن عبيداللّه , ابو عبيده جراح ,ابوسلمه , ارقم بن ابى ارقم , قدامة بـن مـظـعـون , عـبداللّه بن مظعون , عبيدة بن حارث ,سعيدبن زيد, خباب بن ارت , ابوبكر بن ابى قحافه , عثمان بن عفان , عمار بن ياسر,صهيب بن سنان , ابوذر غفارى , ياسر (پدر عمار), عبداللّه بن مسعود, بلال بن رياح حبشى و... .
ب ) زنـان : خـديـجـه بنت خويلد, فاطمه بنت اسد, سميه مادر عمار, ام الفضل بنت حارث (همسر عباس ) و... .
25. دعـوت عـمـومـى و عـلنى مردم مكه به پذيرش دين اسلام توسط حضرت محمد(ص ) پس از گذشت سه سال از آغاز بعثت .
26. اعـتـراض مـكـرر سـران قـريش به ابوطالب و شكوه از عملكردهاى او درپشتيبانى از حضرت محمد(ص ).
27. اذيت و آزار سران قريش به پيامبر(ص ) براى دست كشيدن از عقايداسلامى .
28. ايمان حمزة بن عبدالمطلب به دين برادرزاده اش , محمد(ص ) و تاثير ايمان او در تقويت اسلام و مسلمانان .
29. تـشـديد شكنجه و آزار تازه مسلمانان توسط سران قريش و شهادت برخى ازآنان (مانند پدر و مادر عمار) در زير شكنجه .
30. وعـده تـطـمـيـع سـران قريش به پيامبر اكرم (ص ) در صورت انصراف از ادعاى نبوت , و عدم اعتناى آن حضرت به خواسته هاى آنان .
31. مـهـاجـرت گـروهـى از مسلمانان مكه به حبشه و پناه بردن به نجاشى , پادشاه اين كشور, به دستور حضرت محمد(ص ), در رجب سال پنجم بعثت (هشت سال پيش از هجرت به مدينه ).
32. پـشـتـيبانى نجاشى , پادشاه حبشه از مسلمانان مهاجر و عدم پذيرش درخواست فرستادگان قريش , مبنى بر باز گرداندن مهاجران به مكه .
33. تـولـد حـضرت فاطمه زهرا (س ) در بيستم جمادى الاخر سال پنجم بعثت (وبه روايتى سال دوم بعثت ).
34. تحريم اقتصادى و قطع روابط اجتماعى قريش با حضرت محمد(ص ) وياران او در سال هفتم بعثت .
35. درخـواسـت ابـوطـالـب از عـموم بنى هاشم و خويشاوندان حضرت محمد(ص ), براى اقامت گزيدن در دره اى ميان كوه هاى مكه (كه بعدها به شعب ابى طالب معروف شد) جهت پشتيبانى و حراست از حضرت محمد(ص ), در سال هفتم بعثت .
36. مـحـاصـره شدن بنى هاشم در شعب ابى طالب و دشوارى زندگى آنان در آن دره خشك , به مدت سه سال (و به روايتى چهار سال ).
37. خـبـر غـيبى حضرت محمد(ص ) مبنى بر از بين رفتن مندرجات پيمان نامه قريش به وسيله موريانه و آشكار شدن اين امر بر سران قريش .
38. اعـلام بـرائت بـرخى از سران قريش از پيمان نامه ظالمانه و اظهار پشيمانى آنان از رفتارهاى نـارواى خـويـش بـا حضرت محمد(ص ) و بنى هاشم , در محاصره شعب ابى طالب و اصرار آنها در بازگرداندن بنى هاشم به مكه معظمه .
39. درگـذشـت ابـوطـالـب , بـزرگ حـامى پيامبر اسلام (ص ) و درگذشت خديجه كبرى (س ), نـخستين همسر پيامبر(ص ), در فاصله چند روز از يكديگر, پس ازبازگشت از شعب ابى طالب به مكه , در سال دهم بعثت و تاثر شديد حضرت محمد(ص ) در وفات آن دو.
40. سفر حضرت محمد(ص ) به طائف , در سال يازدهم بعثت , و دعوت سران قبيله ثقيف به دين اسلام و عدم پذيرش آنان و آزار و شكنجه آنان به حضرت محمد(ص ).
41. بـازگشت حضرت محمد(ص ) از طائف به مكه و درخواست ايشان از مطعم بن عدى (يكى از سران قريش ) براى قبول پناهندگى و پشتيبانى از آن حضرت .
42. ازدواج حضرت محمد(ص ) با سوده دختر زمعه , در مكه , پس از وفات خديجه كبرى (س ).
43. مـعـراج پـيامبر اسلام (ص ) و سفر عرفانى ايشان از خانه خواهر رضاعى اش ,ام هانى (دختر ابى طالب ) به مسجد الاقصى , در بيت المقدس و از آن جا به عرش الهى و سدرة المنتهى .
44. دعـوت پيامبر اكرم (ص ) از زايران خانه خدا, در ايام حج و آشنايى اسعد بن زراره (رئيس قبيله خزرج در يثرب ) با آن حضرت و پذيرفتن دين اسلام در سال يازدهم بعثت .
45. عزيمت مصعب بن عمير به يثرب به دستور پيامبراكرم (ص ), براى آشنايى مردم با دين اسلام .
46. ايمان آوردن دوازده نفر از زايران يثربى خانه خدا به پيامبر(ص ) و پذيرفتن دين اسلام , در سال دوازدهم بعثت و انعقاد نخستين پيمان با رسول خدا(ص )(معروف به اولين پيمان عقبه ).