داستانهاى شيرين و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم (عليهم السلام )

على گلستانى

- ۳۵ -


تقوى چه عملى انجام مى دهد؟

زندگى انسان را آسان مى سازد و به مقام عاليه مى رساند توجه شما را به يك نومنه جلب مى نمايم :
على بن ابراهيم روايت كرده اند كهگفت بيست مرتبه حج رفتم و به قصد آن كه شاهد به خدمت امام عصر (عليه السلام ) به رسم ممكن نشد يك شبى در خواب دهد كسى گفت اى پسر مهزيار امسال بيا به حج كه خدمت امام زمان (عليه السلام ) خواهى رسيد حركت كردم متوجه راه شام شدم از آن جا حركت كردم براى مكه در مكه زياد جست و جوى نمودم كه خدمت امام زمان (عليه السلام ) برسم تا آن كه شبى در مسجد الحرام انتظار مى كشيدم كه خانه خدا خلوت شود طواف كنم و از خداوند عالم بخواهم ما را به مقصود اصلى برساند.
وقتى كه كعبه خلوت شد مشغول طواف شدم ناگاه جوانى را ديدم كه نزديك شد به من فرمود از كدام شهرى گفتم اهواز گفت على بن مهزيار را مى شناسى گفتم من هستم فرمود خوش آمدى اى ابوالحسن بعد گفت بعد از حج چه مطلب دارى گفتم فرزند امام عسگرى (عليه السلام ) (امام زمان ) را طلب مى نمايم فرمود: به مطلب خود رسيده اى و او مرا به سوى تو فرستاده است برو به منزل خود آماده باشيد و به كسى نگوئيد چون ثلث شب بگذرد بيا به سوى شعب بنى عامر به مقصود خود مى رسى گفت من آمدم منزل در وقت تعيين شده رفتم ديدم آن جوان آن جا است و مرا ديد فرمود رخصت ملاقات دادند پس همراه او روانه شديم تا از منى و عرفات گذشت فرموداى ابو الحسن پياده شو مشغول نافله شب باشيد آن جا بوديم تا صبح طالع شد نماز صبح را خوانديم حركت كرديم تا بالاى عقبه فرمود چه مى بينى چون نظر كردم به قصد سبزى ديدم گفت نظر كن بالاى تل ريگ چون نظر كردم خيمه اى مشاهده كردم كه نور آن وادى را روشن كرده بود و گفت تمام آرزوى شما اين جا است گفت پياده شو مركب را رها كن حركت كرديم تا رسيديم نزديك خيمه مطهره و منوره گفت اين جا باش تا براى شما رخصت بگيرم بعد از اندك زمانى بيرون آمد گفت خوشا به حال تو رخصت حاصل شد.
چون داخل شدم به خيمه آقا امام زمان (عليه السلام ) ديدم آن حضرت بر روى نمدى نشسته است سلام كردم بهتر از سلام من جواب داد.
صورت مباركش را مشاهده كردم مانند ماه شبچهارده و چشم هاى مبارك سياه را گشاده و در نهايت حسن و جمال برگونه راستش خالى بود از پيشانى نور ساطع بود مانند ستاره درخشان با نهايت و وقار و حيا و احوال يك يك شيعيان را از من پرسيد پس فرمود: پدرم از من عهد گرفته است كه ساكن نشوم از زمين مگر در جايى كه پنهان تر و دور ترين جاها باشد كه بركنار باشم از اهل ضلال و جهال تا هنگامى كه خداوند رخصت فرمايد تا ظاهر شوم .
ابن مهزيار گفت چند روزى در خدمت آن حضرت ماندم و مسائل مشكله را از آن جناب سئوال نمودم آن وقت مرا مرخص فرمود و مبلغ پنجاه هزار درهم باخود داشتم به هديه به خدمت آن حضرت بردم و التماس بسيار نمودم كه قبول فرمائيد تبسم نمود فرمود در راه دور آمده اى احتياج پيدا مى كنى خودت داشته باشيد.
و دعا بسيار در حق من نمود و برگشتم به سوى وطن .
((بحار، ج 52، ص 43)).
تقوى و پرهيزكارى انسان را به جائى مى رساند كه برود خدمت امام زمان و چند روز مهمان ولى عصر بشود هر كس كه با نفسش جهاد كرد دنيا و آخرت مال اوست هركسى كه بر خلاف نفس عمل كرد يعنى اجتناب از غيبت و تهمت و دروغ خيانت و اذيت مخصوصا در داخل خانه با همسر رفتارش ‍ خوب شد اين يك انسانى است كه اهل تقوى و سرباز حضرت ولى عصر (عليه السلام ) است جنابعالى فرض كنيد امام زمان (عليه السلام ) هميشه در پيش روى شما است و از تمام اعمال شما حاضر و ناظر است چگونه رفتار مى كنى به قول حضرت امام ره فرمود عالم محر خداست در محضر خدا معصيت نكنيد.
روايت دارد كه حكيمه (عليهم السلام ) مى گويد لحظه اى پس تولد حضرت مهدى (عليه السلام ) آن حرضت را در حال سجده ديدم و بر دست راست آن حضرت نوشته شده بود.
جاء الحق و زهق الباطلف ان الباطل كان زهوقا.
((اسراء آيه 81)).
حق آمد و باطل نابود شد.
پس از چهل روز به خانه امام حسن (عليه السلام ) رفتم ديدم حضرت مهدى (عليه السلام ) درخانه راه مى رود چهره اش به قدرى نورانى بود كه نورانى تر از آن نديده بودم و با زبان فصيح سخن مى گويد.
عرض كردم مولاى من اين كودك را پس از چهل روز اين گونه مى نگرم كه راه مى رود.
امام حسن (عليه السلام ) در الى كه خنده بر لب داشت فرمود:اى عمه آيا نمى دانى كه رشد و نمو يك روز ما امامان مانند رشد و نمو يكسال ديگران است ؟! حكيمه مى گويد برخاستم و سر مبارك حضرت مهدى (عليه السلام ) را بوسيدم و از نزدش خارج شدم سپس بازگشتم ديگر او را نديدم هر چه در خانه به جست و جوى او پرداختم او را نيافتم به امام حسن (عليه السلام ) عرض كردم مولاى ما كجات فرومد: او را به خدا سپرديم همان گونه كه مادر حضرت موسى (عليه السلام ) موسى را به خدا سپرد (اشاره به اين است كه اين نوزاد بايد مخفى باشد چنان چه موسى (عليه السلام ) را از سر فرعونيان مخفى نمودند.
((بحار، ج 51، ص 19)).
درباره ياران از حضرت قائم سئوال مى شود كه چرا همواره از مردان سخن به ميان آمده آيا زنان در اين راستا هيچ نقشى ندارند چرا آن ها هم نقشى دارند اسم بردن مردان از اين رو است كه در آغاز قيام بيش تر مسئله جهاد و جنگ مطرح است كه طبعا مردان در ميدان ها هستند ولى بانوان در پشت جبهه به تلاش و حمايت از راه مهدى (عليه السلام ) مى پردازند، در مورد 313 نفر ياران مخصوص مهدى (عليه السلام ) در بعضى از روايات شركت زنان نيز مطرح شده از جمله امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
يجيئى والله ثلاث ماءه وبضعه عشر رجلا فيهم خمسون امرءه يجتمعون بمكه عليغير ميعاد قزعا كقزع الخريف .
سوگند به خدا سيصد و اندى نفر مردمى آيند در ميانشان پنجاه نفر زن هستند در مكه اجتماع مى كنند بدون آن كه قبلا وعده داده باشند آمدنشان همانند ابرهاى پاييزى است (كه با حركات تند مى آيند و در آن مركز جمع مى شوند).
((بحار، ج 52، ص 223)).
از مفضل نقل شده امام صادق (عليه السلام ) فرمود سيزده زن همراه مهدى (عليه السلام ) هست عرض كردم اين بانوان براى چه در كنار مهدى (عليه السلام ) هستند فرمود اين ها مجروحان را مداوا مى كنند و از بيماران جنگى پرستارى مى نمايند چنان چه زنان در عصر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) همراه آن حضرت در جنگ ها اين كارها را بر عهده مى گرفتند.
((سيره چهارده معصوم ، ص 1007)).

دجال و سفيانى كيست ؟

يكى از نشانه هاى ظهور حضرت مهدى (عليه السلام ) خروج دجال و سفيانى است و اين دو نفر به دست سپاه آن حضرت كشته مى شوند افراد كذاب و دروغ گو پرچم مخالفت با آن حضرت را بلند مى كنند دو نفر از آن ها از سرزمين شام و فلسطين برمى خيزد.
دجال و سفيانى مى باشند اين دو نفر در حقيقت دو طاغوت هستند.
دجال يك طاغوت فريبكار و حيله گر است امير المؤ منين على (عليه السلام ) در ضمن خطبه اى فرمود: حضرت مهدى (عليه السلام ) با يارانش ‍ از مكه به بيت المقدس مى آيند و با دجال و ارتش او مى جنگند و آن ها را تارومار مى كنند خود دجال نيز به هلاكت مى رسد.
مطابق روايت آمده است كه دجال را دستگير كرده و در محل كناسه كوفه به دار مى زند از بعضى روايت استفاده مى شود كه دجال ادعاى پيامبرى و ادعاى خدائى مى كند و جادو و شعبده و تصرف در جشم هاى مردم مى كند و مردم را به سوى خود جذب مى نمايد حضرت عيسى (عليه السلام ) به كمك حضرت مهدى (عليه السلام ) مى آيد و در كشتن دجال شركت مى كند و مردم و شهر را از فتنه و آشوب او نجات مى دهد.
((اثباه الهدا، ج 7، ص 176)).
(سفيانى ) طاغوت ديگرى در چهره مقدس نماها ظاهر مى گردد از نسل عتبه بن ابوسفيان است ورد زبانسش يارب يارب بلند است .
آن قدر بى رحم است و پليد كه كنيزش را كه از او بچه دار شده زنده به گور مى نمايد و فساداز او بسيار است .
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود سفيانى از وادى يابس (اطراف دمشق ) با سپاه خودوارد دمشق مى شود دو لشگر تشكيل مى دهد يكى را به سوى كوفه و اطراف مى فرستد و ديگرى را به سوى مدينه حركت مى دهد لشگر اولش در كوفه و بغداد به كشتار و جنايات عظيم دست مى زند لشگر دومش به سوى مدينه رهسپار مى گردد سه شبانه روز در آن جا به قتل و غارت مى پردازد.
سپس براى جنگ با سپاه مهدى (عليه السلام ) به سى مكه حركت مى نمايد در مسير راه وقتى كه به سرزمين (بيداه ) مى رسد جبرئيل به فرمان خدا آن چنان به آن زمين فرو مى روند و نابود مى شوند.
((بحار، ج 52، ص 186)).

مسئله رجعت

در مورد رجعت هنگام ظهور حضرت مهدى (عليه السلام ) امامان يكى پس ‍ از ديگرى به دنيا رجعت مى كنند اولين امامى كه رجعت مى كند امام حسين (عليه السلام ) است .
امام صادق (عليه السلام ) فرموده امام حسين (عليه السلام ) به همراه خود دوازده هزار يار خوب و 72 تن شهيدان كربلا ظاهر مى شوند و در كوفه به حضرت امام مهدى (عليه السلام ) ملحق مى شوند.
((بحار، ج 53، ص 16 و 46)).
امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
ان المؤ من فى زمان القائم وهو بالمشرق مسيراى اخاه الذى فى المغرب و كذا فى المغرب يرى اجاه الذى بالمشرق .
همانا مؤ من در عصر حكومت قائم در حالى كه در مشرق است برادرش را كه در مغرب است مى بيند.
و هم چنين مؤ منى كه در مغرب است برادرش را در مشرق مى بيند.
((سيره چهارده معصوم ، ص 1026 نقل از منتخب الاثر، ص ‍ 483)).

روايت ديگر از امام صادق (عليه السلام )

قال الصادق (عليه السلام ) اذا قام قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) بنى فى ظهر الكوفه مسجد له الف باب و اتصلت بيوت الكوفه بنهر كربلا.
هنگامى كه قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) قيام كند در پشت كوفه مسجدى (آن چنان بزرگ ) بسازد كه هزار در دارد و خانه هاى كوفه بر اثر توسعه به شهر كربلا متصل مى گردد.
((بحار، ج 52، ص 337)).
ايضا امام صادق (عليه السلام ) فرمود: بيش تر مردم دوست دارند كه يك وجب از زمين كنار جاده را به يك وجب طلا خريدارى كنند وسعت كوفه به پنجاه و چهار ميل مى رسد (هر ميل دو كيلومتر است ) تا آن جا كه عمارات آن به كربلا پيوند مى شود.
((بحار، ج 53، ص 11 و 12)).
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: هر گاه قائم (عليه السلام ) قيام كند خداوند او را پنج هزار نفر فرشتگان نشان داد و پشت سرهم و نازل شده و متقرب درگاه حق يارى فرمايد جبرئيل در پيشاپيش او ميكائيل در طرف راس او اسرافيل در طرف چپ او مى باشد.
و رعب و ترس از هر طرف بر دشمنان به اندازه مسير يك ماه راه رفتن سايه مى افكند و فرشتگان مقرب با اسكورت و نگهبانى وسيع در محور حضرت مهدى (عليه السلام ) مى باشد، شاهر عرضم آيه شريفه امام باقر (عليه السلام ) بيان فرموده كه براى امام زمان (عليه السلام ) ملائكى كمك مى آيند اين آيه است :
وياتوكم من فورهم هذا يمددكم ربكم بخمسه الاف من الملائكه مسومين ؛
((آل عمران ، آيه 124)).
باز شاهد عرضم كه پشت سر هم ملائكه را خداوند نازل مى نمايد.
انى ممدكم بالف من الملائكه مردفين .
((انفال ، آيه 9)).
ريان بن صلت به امام رضا (عليه السلام ) عرض كرد آيا تو صاحب امر هستى ؟
آن حضرت فرمود: من صاحب امر هستم ولى نه آن صاحب امرى كه سراسر زمين را همان گونه كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد كند چگونه من او باشم با اين كه ضعف بدنى مرا مى بينى ؟
قائم (عليه السلام ) كسى است كه در سن پيرى با سيماى جوان و نيرومند قيام مى كند او آن چنان توان مند است كه اگر بزرگ ترين درخت روى زمين دست افكند آن را از ريشه بيرون مى كشد و اگر بين كوه ها فرياد بزند صخره هاى عظيم كوه ها يك باره از جاكنده شوند عصاى موسى (عليه السلام ) و انگشتر سليمان در دست اوست او چهارمين فرزند من است خداوند آن چه را بخواهد او را غايب گرداند سپس او را آشكار نموده و سراسر زمين را همان گونه كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد كند.
((بحار، ج 52، ص 322)).
در كتاب كافى است كه از امام محمد باقر (عليه السلام ) نقل شده است فرمود: وقتى كه حضرت امام قائم در شهر مكه قيام مى كند و مى خواهد به سوى شهر كوفه برود منادى حضرت ندا مى كند اى مردم آگاه باشيد كسياز شما خوردنى و آشاميدنى با خويش برندارد بلكه خود حضرت سنگ حضرت موسى بن عمران را بر مى دارد (سنگينى آن به اندازه بار يك شتر است ) و در هيچ منزلى فرود نمى آيد جز آن كه از آن سنگ چشمه اى مى جوشد هركه گرسنه باشد سير مى شود و هر كه تشنه باشد سيراب مى شود و او زاد و توشه آن ها بود تا آن كه به شهر مقدس نجف اشرف وارد شوند كه در پشت شهر كوفه قرار گرفته است .
((چهره درخشان امام زمان ، ج 1، ص 64)).

صفات امام (عليه السلام )

از امام هشتم (عليه السلام ) نقل شده كه براى امام نشانه ها و علامتى است اول داناترين مردم است دوم قاضى ترين مردم است سوم پرهيزكارترين مردم است چهارم بردبارترين مردم است پنجم شجاع ترين مردم است ششم سخى ترين مردم است هفتم عبادترين مردم است هشتم ختنه شده از مادر به دنيا مى آيد نهم او از خون و كثافات پاك و پاكيزه مى شود دهم پشتش را مانند پيشش مى بيند يازدهم و او سايه ندارد دوازدهم هنگامى كه از شكم مادر به روى زمين مى آيد بر روى دو كف دست قرار مى گيرد سيزدهم محتلم نمى شود چهاردهم چشمان او مى خوابد ولى دل او نمى خوابد پانزدهم محدث مى باشد شانزدهم زره پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به تن او قالب مى آيد هفدهم بول و غائط او ديده نمى شود زيرا خداوند تعالى زمين را ماءمور كرده كه هرچه از بيرون بيايد فرو برد.
هجدهم و عطر امام از عطر مشك پاكيزه تر و بهتر مى باشد نوزدهم به جان مردم از آنان سزاوارتر بيستم و از پدران و مادران آن ها بر آنان مهربان تر بيست و يكم تواضعش براى خدا بيش تر بيست و دوم و فراگيرنده ترين آن ها به آن چه خدا دستور داده بيست و سوم و باز ايستاده ترين آن ها از آن چه خدا قدغن كرده بيست و چهاردم دعاى او پذيرفته تر بوده كه اگر سنگى را نفرين كند به دو نيمه شكافته مى گردد. بيست و پنجم و سلاح پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نزد او مى باشد بيست و ششم و شمشيرش ‍ ذوالفقار است بيست و هفتم و پيش امام طومارى كه نامه هاى شيعيان آن ها تا روز قيامت در او است و همه چيزها كه مردم به آن ها نياز دارند در او است بيست و نهم و جعفر بزرگ تر و جعفر كوچك تر كه از پوست بز و قوچ است نزد او است و همه علوم و دانش ها حتى غرامت خراش تن و حتى يك تازيانه و نيز تازيانه و بلكه يك سوم تازيانه در او موجود است سى ام و مصحف حضرت فاطمه (عليها السلام ) نزد او است .
((چهره درخشان امام زمان ، ج 1، ص 80)).

مسئله غيبت كبرى

در زمان غيبت حضرت مهدى (عليه السلام ) همه معتقدان به حضرت آزموده مى شوند لازمه آزمايش سخت بودن است در نتيجه غيبت حضرت مهدى (عليه السلام ) دوران سخت هم چنان كه حضرت امام كاظم (عليه السلام ) فرموده :
لابد لصاحب هذالامر من غيبه حتى يرجع عن هذالامر من كان يقول به انما هى محنه من الله امتحن الله بها خلقه .
لابد و ناچار امامى كه دولت اهل بيت را به پا مى دارد غايب مى شود دوران غيبت به حدى سخت كه معتقدان به امامت نيز از او (حضرت مهدى (عليه السلام )) برمى گردند.
((بحار، ج 52، ص 113)).
سليمان بن جعفر از امام رضا (عليه السلام ) سئوال كرد:
اتخلوا الارض من حجه فقال لو خلت من حجه طفه عين لساخت باهلها.
عرض كرد يابن رسول الله آيا زمين از حجت خالى مى ماند حضرت رضا (عليه السلام ) فرمود اگر زمين به اندازه چشم بر هم زدنى از حجت خالى باشد زمين اهل اش را در خود فرو مى برد.
((كمال الدين ، ص 204)).
حضرت ولى عصر (عليه السلام ) در توقيعى فرمودند:
و اكثروا الدعا بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم .
فرمود براى تعجيل فرج زياد دعا كنيد به درستى كه در آن فرج شما است .
((بحار، ج 53، ص 181)).
ممكن است از اثر طولانى بودن غيبت كبرى انسان به شك بيافتد بنابراين اول بايد انسان تسويه بشود خالص بشود و از خداوند بخواهد او را پاك نگهدارد بعد دعائى وارد شده او را بخواند.
شيخ كلينى ره روايت كرده اند از حضرت صادق (عليه السلام ) كه حضرت اين دعا را به زراره تعليم فرمود كه در زمان غيبت و امتحان شيعه خوانده شود.
البته انسان اگر اين دعا را حفظ كند بعد از هر نمازى بخواند بسيار خوب است آن دعا اين است :
اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيك اللهم عرفنى رسولك فانك ان لم تعرفنى رسولك لم اعرف حجتك اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضلت عن دينى .
((اصول كافى ، ج 1، ص 337)).
در اين دعا شناخت خداوند رسول خدا و شناخت حجت خدا اگر خدا را نشناسيم رسولش را شناخت پيدا نمى كنيم و اگر رسول خدا را نشناسيم شناخت بر حجت خدا كه امام زمان (عليه السلام ) باشد شناخت نداريم اين مطلب هم حاصل نمى شود مگر انسان خودش را بشناسد بعضى بداند كه انسان براى چه خلق شده است حال اين مطلب با دعا بايد انجام بگيرد.

مطلب ديگر

راجع به زمان ظهور حضرت چه كسانى هستند كه به آن حضرت كمك مى نمايد حديثى از حضرت امام باقر (عليه السلام ) وارد شدهاست حضرت فرمود:
ولو خرج قائم آل محمد (عليه السلام ) لنصره الله بالملائكه المسومين والمردفين و المنزلين و الكروبين يكون جبرائيل امامه و عن يمينيه و عن شماله و الملائكه المقربين حذاه زمانى كه قائم محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) خروج كند خداوند او را به وسيله گروه هاى از فرشتگان علامت دار صف زده و پشت سر هم فرمود آمده شده و مقرب يارى خواهد نمود.
جبرائيل پيشاپيش آن حضرت و ميكائيل سمت راست حضرت و اسرافيل سمت چپ او خواهد بود و رعب و ترس به مسافت يك ماه از پيشاپيش و سمت راست و طرف چپ او حركت خواهد كرد و فرشتگان مقرب در كنار او ملائكه مقرب چهار گروه عبارتند از مسومين كه همان فرشتگان نشان دار مى باشند نشان علامت آن ها عمامه سفيد با تحت الحنك بود كه در جنگ بدر حاضر شدند.
دوم مردفين كه همان فرشتگانى هستند كه پياپى صف مى كشند براى نصرت حضرت قائم (عليه السلام ).
سوم منزلين كه همان فرشتگان هستند كه به عنوان سالار فرشتگان معرفى شده اند در بعضى روايت عدد آن ها چهل و شش هزار خواهد بود.
((كتاب مهدى منتظر، بحار، ج 52، 348)).
على (عليه السلام ) درباره وصف حضرت قائم اشاره به نور صورت و گيسوان حضرت مى فرمايد:
حسن الوجه حسن الشعر
يسيل شعره على ممنكبيه و نور
وجهه يعلو سواد لحيته

حضرت قائم صورت نيكو دارد
موهاى زيبا دراد گيسوانش بر شانه هايش فرو ريخته و درخشندگى چهره اش ‍ بر سياهى محاسن شريفش غلبه مى كند.
((منتخب الاثر، ص 186)).
يكى از وظائف شرعى انسان اين است كه دعا كند كه خداوند فرج حضرت امام زمان (عليه السلام ) نزديك كند آيا شما نمى بينى فساد به كجا رسيده است آيا گناهى وجود دارد كه انسان مرتكب نشده باشد آيا لقمه پاك حلال يافت مى شود خود حضرت امام زمان (عليه السلام ) فرموده است واكثروا الدعا بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم و السلام عليك .
فرمود: دعا را زياد كنيد براى شما در اين فرجى است .
((بحار جلد 52 ص 92 چاپ جديد)).
انتظار فرج مهم ترين عبادت است در روايت آمده است از فيض بن مختار گفت امم صادق (عليه السلام ) فرموده كسى بميرد از شما شيعيان در حالى كه انتظار است مثل اين است كه در ركاب حضرت است و بادشمن مى جنگد.
((بحار، ج 52، ص 126، چاپ جديد)).
عن ابى الحسن عن آبائه
قال ان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) قال افضل اعمال امتى انتظار الفرج من الله عزوجل
. امام هادى (عليه السلام ) نقل فرموده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود افضل اعمال انتظار فرج امام زمان است از خداوند.
((بحار، ج 52، ص 128)).

اعلان ختم دوران غيبت و صغرى و آغاز غيبت كبرى

نايبان چهارگانه هر كدام به دستور مستقيم حضرت قائم به او داده شد او آن نامه را براى شيعيان خاص خواند و آن ها متن آن نامه را كه هم چون يك اعلاميه امام مهدى (عليه السلام ) در مورد ختم دوران غيبت صغرى بود نوشتند و از خان او خارج شدند آن متن چنين است :
بسم الله الرحمن الرحيم
يا على بن محمد السمرى اعظم الله اجر اخوانك فيك فانك ميت ما بينك و بين سته ايام فاجمع امرك و لا توصى الى احد فيقوم مقامك بعد وفاتك فقد وقعت الغيبه التماه فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالى ذكره و ذلك بعد طول الامد وقوه القلوب و امتلاء الارض جورا
.
((كمال الدين صدوق ، ج 2، ص 516)).
به نام خداوند بخشند مهربان اى على بن محمد سمرى خداوند اجر برادرانت را در مورد فقدان تو بزرگ كند تو پس از شش روز از دنيا مى روى امور خود را سامان بده آماده رحلت باش و به هيچ كس در مرود جانشينى وصيت نكن غيبت كامل واقع شده ديگر ظهورى نيست مگر بعد از اذن خداوند متعال و اين ظهور پس از مدتى طولانى در آن هنگام است كه دل ها
سخت شده و زمين پر از ظلم و جود گشته است .

روايت ديگر در اين زمينه

عن الصادق (عليه السلام ) قال قال رسول الله من انكر القائم من ولد فى زمان غيبته مات ميته جاهليه .
((بحار، ج 51، ص 73)).
امام صادق (عليه السلام ) فرمود رسول خدا فرموده هر كسى فرزند مرا حضرت قائم را انكار كند در زمان غيبت مردن او مثل جاهلان است .

ايضا روايت ديگر

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) لو لم يبق من الدنيا الا يوم يطول الله ذلك اليوم حتى يبعث رجلا منى يملاء الارض عدلا كما ملئت ظلما و جورا.
((بحار، ج 51، ص 74)).
پيغمبر خدا فرمود اگر از دينا باقى نماندمگر يك روز خداوند آن يك روز را طولانى مى كند تا اين كه مبعوث كند شخصى را از فرزندان من كه دينا را پر كند از عدل و عدالت وقتى كه پر شده باشد از ظلم و جور.

حديث ديگر

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) لو لم يبق من الدين الا يوم واحد لبعث الله فيه رجلا اسمه اسمى خلقه خلقى يكنى ابا عبد الله .
رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود اگر از دنيا باقى نماند مرگ يك روز خدا مبعوث نمايد شخصى را كه اسم او از اسم من است و اخلاق او مثل اخاق من است و كنيه او اباعبد الله است .
((بحار، ج 51، ص 81)).
دير ظهور كردناما زمان از روى مصلحت است اين سبب نمى شود كه انسان شك نمايد در وجود آن حضرت در روايت وارد شده است به اين عبارت و ان موسى (عليه السلام ) وعد قومه (ثلاثين يوما) و كان فى علم الله عزوجل زياده عشره ايام لم يخبر بها موسى (عليه السلام ) فكفر و اتخذوا العجل من بعده لما جاز عنهم الوقت .
((بحار، ج 52، ص 247)).
حضرت موسى (عليه السلام ) وعده داد به قوم خود بعد از سى روز بيايد و تورات بياورد اما در علم خدا ده روز اضافه بوده است حضرت موسى بعد از چهل روز به وعده خود وفا كرد قوم موسى كافر شدند و رفتند بت را انتخاب كردند كه چرا موسى به وعده خود وفا نكرد وجود مقدس امام زمان مثل آفتاب است كه ابر جلو او را گرفته باشد پس به طول انجاميدن حضرت مافاتى ندارد با بودن وجود مقدس حضرت بايد ما نسبت به مسائل مذهبى خوش بين باشيم روايت دارد كه حسن ظن از عبادات است .
عن النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) راءس العباده حسن الظن .
بزرگ ترين عبادات رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) حسن ظن است اول وجود خداوند و عدالت و اوامر خداوند بعد وجود مقدس ‍ حضرت ولى عصر (عليه السلام ).
((بحار، ج 51، ص 258)).
از كتاب هاى 20 جلدى جديد ممكن است از روى مصلحت آمدن امام زمان (عليه السلام ) خيلى تاءخير بيافتد آدم زاهد و مؤ من هيچ گونه ظن و شك را نبايد به قلب خود راه بدهد.
عن سفيان قال سمعت ابا عبد الله (عليه السلام ) يقول كل قلب فيه شك او شرك فهو ساقط.
((وسائل الشيعه ، ج 16، ص 13)).
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد هر قلبى كه در او شك و يا شرك باشد او از درجه اعتبار ساقط است .
عن ابى عبد الله (عليه السلام ) قال اذا ارادالله بعد خيرا زهده فى الدنيا وفقهه فى الدين و بصره عيوبها و من او تيهن فقد اوتى خير الدنيا و الاخره .
((وسائل الشيعه ، ج 16، ص 13)).
از امام صادق (عليه السلام ) فرمود: وقتى اراده كند خداوند براى بنده اش ‍ خيرى را پاك مى كند او را در دنيا آگاه مى كند در دينش بينا مى كند عيبش را كسى كه عطا بشود به اين صفات به حقيقت عطا شده است خير دنيا و آخرت .
عن عبد العظيم الحسنى قال قالت لمحمد بن على بن موسى (عليه السلام ) انى لازجو ان تكون القائم من اهل بيت محمدالذى عملا الارض ‍ قسطا و عدلا كما ملئت طلما وجورا
فقال (عليه السلام )
ياابا القاسم ما منا الا قائم بامرالله عزوجل وهاد الى ديبه ولكن القائم الذى يطهر الله به الارض و من اهل الكفر و الجحود ويملاءها عدلا و قسطا هو الذى يخفى على الناس ولادته ويغيب عنهم شخصه ويحرم عليهم تسميته ولعو سمى رسول الله و كنيه وهو الذى تطوى له الارض ويذل له كل صعب يختمع الله اصحابه عده اهل بدر ثلاث ماءته و ثلاثه عشر رجلا من اقصى الارض و ذلك قول الله عزوجل
انما تكونا ياءت بكم الله جميعا ان الله على كل شى ء قدير

((سوره مجادله آيه 22)).
روايت از عبد العظيم (عليه السلام ) است مى گويد گفتم به امام جواد (عليه السلام ) اميد دارم حضرت حجت از اهل بيت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) زمين را پر از عدل و قسط نمايد همان طورى كه پر از ظلم و جور است حضرت فرمود: نيست مگر به امر خدا و هدايت كننده به سوى دين خداوند لكن قائم كسى است كه خا ره واسطه او زمين را پاك مى كند از كفر جحود و پر مى كند زمين را از عدل قسط و قائم كسى است كه ولادتش بر مردم مخفى است و شخص شريفش از مردم مخفى است و حرام است بردن نام آن حضرت و او هم نام رسول الله و هم كنيه با رسول الله زمين براى آن حضرت نزديك مى شود و هر مشكل آسان مى شودو جمع مى شوند عده از ياران آن حضرت از اهل بدر حدود سيصد و سيزده نفرمرد از دورترين زمين همن طورى كه خداوند در قرآن مى فرمايد:
هرجا باشيد خداوند همه را جمع مى كند از اهل زمين چون خدا به همه اشياء توانا است .
بقيه حديث :
فاذا اجتمعت له هذه العده من اهل الاخلاص اظهر امره فاذا اكمل له العقد وهو عشره الاف رجل خرج باذن الله عزوجل فلا يزال يقتل اعداء الله حتى يرضى الله عزوجل .
قال عبد العظيم فقلت له يا سيدى وكيف يعلم ان اله قد رضى قال يلقى فى قلبه الرحمه فاذا دخل المدينه اخرج اللات و العزى فاحر قهما
مراد از اللات و العزى همان دو نفر هستند دست به دست دادند دختر پيغمر خدا را كشتند.
((بحار، ج 52، بيست جلدى ، ص 284)).
ترجمه زمانى كه اين عده اجتماع كردند در محضر امام عصر (عليه السلام ) از اهل زمين از مخلصين ظاهر مى كند امر خود را وقتى كه كامل شد براى حضرت تمام كرده مخلص و آن عدد ده هزار مرد هستند خروج مى كند حضرت به اذن خداوند عزوجل مدام از دشمنان دين خدا حتى كه خداوند راضى شود.
عبد العظيم سئوال كرداى مولاى من چه طور امام زمان مى فهمد كه خدا راضى شد حضرت فرمود: خداوند به قلب امام زمان مى انازد رحمت خودش را كه ديگر نمى كشد وقتى كه داخل مدينه شد آن لات و عزى را بيرون مى آورد از قبر و هر دو را مى سوزاند.
در پايان كتاب تقاضاى عاجزانه دارم از همه خوانندگان محترم و بزرگواران خودم نواقصى كه به نظر شما عزيزان مى رسد يا اشكالى دارد يا مطالب صحيح نيست و اشتباهى دارد حتما تذكر بدهيد كه اين خود يك نوع خدمتى است اگر ببينى كه نابينا به چاه است اگر خاموش بنشينى گناه است .
شيخ على گلستانى همدانى
تاريخ 22/1/85.
مطابق با 12 ماه ربيع الاول سال 1428 قمرى تقديم گرديد.
پايان .