رواق عصمت

سيد علي حسيني

- ۲۲ -


السلام عليك يا محمّد بن علي التقي

محمّد سوم

نام او محمد بود و چون پا به عرصه گيتي گذاشت، علي بن موسي الرضا عليه السلام فرمود: اين با بركت ترين مولود براي شيعيان است.(1) آن حضرت در اوضاع و احوال خاصّي در سنين نوجواني امامت و رهبري شيعيان را به عهده گرفت و چنان به خوبي دقت و نيكويي اين وظيفه سنگين را به انجام رسانيد كه ناظران را شگفت زده ساخت. امام جواد عليه السلام از معصوماني است كه در زيارت حضرت معصومه عليها السلام براي ايشان يك لقب آمده است.(2) از لقب «تقي» در بسياري از زيارت هابه عنوان لقب ائمّه عليهم السلام ياد شده است.(3) و ديگر اين كه در اين زيارت ها به معناي «باتقوا و پرهيزگار» به كار رفته است. اين لقب درباره حضرت جواد عليه السلام به طور خاص، استعمال شده است، گرچه گروهي از محقّقان مشهورترين لقب ايشان را «جواد» دانسته اند.(4)

اما بسياري از آنان - باتوجه به روايت ها و زيارت هاي رسيده درباره اش - «تقي» را در زمره مهم ترين القاب امام جواد عليه السلام شمرده اند.(5) از برخي روايات استفاده مي شود كه اين لقب در زمان حيات ايشان نيز مشهور بوده است.

«تقي» در لغت به معناي پرهيزگار، تقوا پيشه و كسي است كه خود را نگهداشته و حفظ مي كند.(6)

درباره اين كه چرا آن حضرت را «تقي» ناميده اند، برخي گفته اند: «چون آن حضرت باتقوا بود، به خدا توجه داشت و تنها به دامن او چنگ زده و هرگز هيچ خواسته اي از هواهاي نفساني را اجابت نمي كرد، به «تقي» لقب يافت.(7)

همان طور كه پيش از اين اشاره شد؛ «تقي» در لغت به همين معناست و ظاهراً درباره بقيه معصومان عليهم السلام «تقي» در زيارت ها به همين معنا به كار رفته است. اما لقب «تقي» در خصوص امام جواد عليه السلام معنايش فراتر از اين است؛ همان طور كه اشاره شد «وقي» به معناي خود را محفوظ داشتن و به گفته راغب اصفهاني؛ يعني خود را از امور مخوف محفوظ داشتن و پرهيز كردن است و «تقي» كسي است كه خود را حفظ كرده و پروا پيشه كند.

امام جواد عليه السلام در شرايط ويژه اي پس از پدر رهبري و هدايت شيعيان بلكه اسلام را به عهده گرفت؛ در آن روزگار مأمون با به شهادت رساندن پدر بزرگوارش گرچه پاره اي از بحران ها را پشت سرگذاشته بود و با طرح مسأله ولايت عهدي تا حدودي علويان را ساكت كرده بود؛ اما همواره به خوبي مي دانست كه حكومت هنوز از ناحيه علويان و طرفداران اهل بيت رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم ايمن نيست و بايد هوشيارانه در پي تدبيري براي حلّ اين مشكل بزرگ باشد؛ مشكلي كه براي حل آن امام رضا عليه السلام را به طوس فراخوانده، او را وليعهد خود ساخته و با نوشانيدن سمّ ايشان را به شهادت رسانيد.(8)

اين خليفه عباسي براي اين كه از سويي خون امام رضا عليه السلام را پايمال كند و به نفاق و دو چهرگي خود درباره اهل بيت عليهم السلام بتواند ادامه دهد و از طرفي قيام هاي علويان را فرونشانده و از پديد آمدن نهضت هاي جديد علوي و بر افراشته شدن پرچم هاي سبز ديگري جلوگيري كند.(9) خود را به امام جواد عليه السلام نزديك كرد و روابط صميمي با آن حضرت برقرار ساخته و در تحكيم اين روابط بسيار كوشيد تا آن جا كه دخترش امّ الفضل را علي رغم مخالفت شديد اطرافيانش به عقد او درآورد و هرچه توانست اين ارتباط را در بوق و كرنا كرده و فاش ساخت.(10) نبايد از نظر دور داشت كه مأمون افزون بر اين ها دو هدف ديگر نيز از اين ازدواج داشت؛ يكي آن كه دخترش امّ الفضل در خانه امام جواد عليه السلام موثق ترين و بهترين جاسوس مأمون در بيت امام جواد عليه السلام باشد.(11)

و ديگر آن كه مأمون با برگزاري جلسات متعدد علمي ميان ايشان و عالمان طراز اوّل به خوبي مي دانست كه محمد بن علي عليه السلام امام به حقّ و وصي راستين پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم است و باتوجه به روايات متواتري كه بسياري از مسلمانان از آنها آگاهي داشتند «مهدي» از نسل او خواهد بود. از اين رو مي خواست دخترش به عنوان همسر امام جواد عليه السلام، مادر مهدي عليه السلام و يا مادر پدران او شود.(12)

اين ها و جز اين ها سبب شد كه امام جواد عليه السلام در روزگار مأمون و برادرش معتصم كه او نيز همان سياست مأمون درباره حضرت رضا و امام جواد عليهما السلام را ادامه داد. روش خاص و دقيقي را برگزيند و به گونه اي با آنان رفتار كند كه نه خون پدرش پايمال شود و نه عامل تحكيم و استوار سازي حكومت آنان گردد و نه نسلي از خود براي دختر مأمون به جاي گذارد.(13) بدين سان امام جواد عليه السلام را از سويي خون ريخته شده پدر را حفظ كرد و از طرفي خود را از طرح هاي مخوف و پنهان مأمون و معتصم و نقشه هاي پيچيده آنان محافظت كرد و از سمتي توانست از هرگونه كمك و سوء استفاده مأمون و معتصم از تكريم و بزرگداشت ايشان، پرهيز كند، و وسيله اي براي حق نماياندن و مشروع جلوه دادن حكومت آنان نشود و براي همين بود كه «تقي» ناميده شد. چون توانست از هدر رفتن خون پدر، آب به آسياب خلافت عباسيان ريختن و نسلي براي آنان به جاي گذاشتن، پرهيز كند و خود را از اين اهداف پليد و نقشه هاي شيطاني رهانيده و محفوظ نگهدارد. آن حضرت به اندازه اي قاطع و استوار در اين زمينه گام برداشت كه معتصم احساس خطر كرد و راهي جز شهادت و مسموم ساختن ايشان نيافت، از آن رو آن حضرت را به بغداد فراخواند و پس از آن كه از كنترل ايشان نوميد گرديد، آن حضرت را مسموم ساخت و به شهادت رسانيد.

پي نوشت:

1) كافي، ج 1، ص 321.
2) در اين زيارت نامه براي فاطمه زهرا عليها السلام و فرزندش امام جواد عليه السلام يك لقب آمده است.
3) ر. ك: مفاتيح الجنان، زيارت هاي مختلف ائمه عليهم السلام و نيز صلوات بر ائمّه عليهم السلام. به عنوان نمونه، زيارت امام حسن عليه السلام، ص 114، زيارت امامان زين العابدين، باقر، و صادق عليهم السلام، ص 117 و در صلوات بر امامان رضا، حسن عسكري، هادي و باقر عليهم السلام...
4) ر. ك: اعيان الشيعة، ج 2، ص 32.
5) ر .ك: مناقب، ج 2، ص 17؛ اعلام الوري، ص 330؛ دلايل الامامة، ص 209؛ بحارالانوار، ج 50، ص 16 و مسند الامام الجواد عليه السلام، ص 16 و 17.
6) فرهنگ جامع نوين، ج 2، ص 1730؛ ر.ك: قاموس قرآن، ج 3، ص 237 در قرآن هم به همين معنا به كار رفته است. «... من كان تقيّاً» (مريم / 63).
7) ر.ك: اعلام الهداية، ج 11، ص 52.
8) ر. ك: الارشاد، ج 2، ص 281.
9) براي آگاهي بيشتر، ر. ك: زندگي سياسي امام جواد عليه السلام، جعفر مرتضي عاملي.
10) ر.ك: الارشاد،ج 2، ص 284 و 288؛ اعلام الوري، ص 335؛ الفصول المهمّة، ص 267.
11) اعلام الهداية، ج 11، ص 128.
12) مأمون به صراحت به خويشان و اطرافيان خود اعلام داشت، علم و فضيلت امام جواد عليه السلام فوق عادي و طبيعي است.
13) ر. ك: الارشاد، ج 2، ص 288؛ مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 382؛ بحارالانوار، ج 50، ص 79.