السلام عليك يا محمد بن علي باقر العلم بعد النبي
«سلام بر تو باد اي محمد فرزند علي اي شكافنده دانش، پس از پيامبر خداصلي الله
عليه وآله وسلم.»
امام باقر عليه السلام هفتمين معصوم و پنجمين امام است و در زيارت حضرت معصومه
عليها السلام سلام هفتم ويژه ايشان است؛ او اولين محمد در اهل بيت رسول الله و
دومّين محمد در ميان معصومين عليهم السلام است. چهره و قيافه اش به رسول الله مي
مانست و رفتارش نيز مانند ايشان بود؛ چه اين كه در گفتار راستگوترين، در برخورد با
سختي ها شكيباترين، در ديدار گشاده روترين در بذل مال و جان در راه خدا بخشنده ترين
و در برآوردن نيازها مردم كوشاترين و در برابر آنان متواضع ترين بود؛ گو اين كه
همان محمد است كه دوباره پا به عرصه گيتي گذاشته و در كوچه هاي مدينه قدم مي گذارد.
براي اين كه باغي و مزرعه اي سرسبز و خرم گردد، بوته ها و نهال ها از خاك يكي پس
از ديگري سر بر آورند شكوفه ها از نوك شاخه ها در آيند و خودي نشان دهند و گل ها
شاداب و با طروات باز شوند و بيننده را به شگفتي آورده و در او نشاط و سرور
بيافرينند، زمينه سازي و كوششي فراوان لازم است، نخست مي بايد مهندس با تجربه اي
نقشه اي با آگاهي هاي گوناگون درباره آب و خاك زمين فراهم آورده آن ها را تحليل
كرده و آن گاه با توجه به آن اطلاعات برنامه كشاورزي را در زمين(1)
بي حاصل به دقت بريزد و زمين را براي كشاورزي و آب لازم را براي آبياري آماده سازد
و بذر نهال ها و بوته هاي را بر زمين بپاشد. اما اين همه كفايت نمي كند و افزون بر
آن بايد زمان نيز بگذرد تا در موعد مقّرر دانه ها زمين را بشكافند و از آن سر بر
آورند در اين مرحله نيز بايد مراقبت دقيق و حساب شده از گياهان به عمل آيد تا آن ها
سبز، خرّم و گسترده شوند و شكوفه ها و گل ها بر دامن آن ها نشيند و بالاخره ميوه ها
و دانه هاي سودمند و رنگارنگ بر شاخسار آن بنشيند و آدميان و حيوانات و پرندگان از
آن بهره برند.
پيامبر خدا، محمد اوّل بنيان گذار اسلام و مهندس و طراح باغ سرسبز و خرم و
جاودان الهي بود كه به فرمان خداوند، يعني مالك اصلي زمين و زمان و آسمان، جزيرة
العرب را به عنوان زمينه كاشتن بوستان با طروات خود برگزيد، خاتم پيامبران براي
بنيان نهادن اين كشتزار عظيم در بيابان پژمرده، افسرده و مرده جزيرة العرب بسيار
كوشيد، آن رسول يگانه و بي همتا با گذشتن از مال و جان و اهل بيت خود آن چه لازم
بود تا اين بيابان خشك و تهي از هر گونه سرسبزي كه به قبرستاني مانند بود، به زميني
آماده براي كاشت مبدل گردد، فراهم آورد. از سويي با اتصال به چشمه هماره جوشان زلال
كوثر وحي خداي متعال دانه ها و نهال را نيز آماده كرد و الفباي دانش سر سبز ساختن
اين باغ و تبديل آن را به بوستاني با طروات و مزرعه اي پر بار فرا روي مخاطبان خود
نهاد؛ اما بي گمان اين همه كافي نبود و زمان بايد سپري مي شد تا زمينه بهسازي و
شكافتن زمين اين كشتزار عظيم و شكفتن دانه ها و سر بر آوردن بوته ها و زدودن آفت
ها، شناسانندن آسيب ها و باغباني از درختان و گياهان روييده شده و تفسير، تبيين و
سامان دهي دانش باغبان و خرم نگاه داشتن زمين پديد مي آمد و اين مرحله نيز، مرحله
اي سخت و دشوار است و هر كس را نشايد كه باغباني اين بوستان و مديريت اين گونه
كشتزاران را برتابد، محمدي دوم لازم است كه پا به به صحنه گذارد و راست قامت با
همان امكانات محمد اوّل اين بوستان را به مرحله نويني وارد سازد كه بتواند نيازهاي
مردم را برآورد و سعادت آنان را رقم زند، محمد بن علي عليه السلام دومين محمد است
كه اين مسئوليت عظيم بر دوش او نهاده شد. در روزگاري كه فرهنگ غرب و شرق به اعماق
فرهنگ و انديشه مسلمانان نفوذ كرده بود و اوضاع و احوال سياسي، اقتصادي و اجتماعي
دستخوش تحولات عظيمي گشته بود، و به دليل بحران هاي سياسي موجود و تضعيف حكومت
ستمكار امويان زمينه آفت زدايي، باغباني و شكافتن انديشه ها و شكفتن گل ها و بوته
ها انديشه و دانش اسلامي فراهم آمده بود، امام باقر عليه السلام به ميدان آمد و با
پيروي از روش و منش جدش رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم ابعاد گوناگون دانش را
شكافت و اين نكته هاي حساس و خطير زندگي امام باقر بود كه براي امت اسلامي در طول
تاريخ سرنوشت ساز شد. به همين دليل رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم آن را پيش بيني
كرد و در واقع مسلمانان را از خطير بودن اين مسئوليت و وظيفه آنان در برابر آن آگاه
كرد. از اين رو نام «محمد» و لقب «باقر» هر دو سنجيده است و رسول خداصلي الله عليه
وآله وسلم به هر دو اشاره كرده است.
باقر العلم بعد النبي
همه پژوهندگان در زندگاني امام باقر عليه السلام و نويسندگان شرح حال آن حضرت از
شيعه و سني اتفاق نظر دارند كه لقب «باقر» از مصدر «بقر» به معناي شق، شكافتن، باز
كردن و توسعه دادن آمده است.(2) و لقب
«باقر» به دليل دانش بي كران آن حضرت به ايشان داده شده ا ست؛ آن حضرت اعماق دانش
ها را مي شكافت و هر اندازه كه مخاطبان زمينه داشتند فراروي آنان مي نهاد و اين
نكته به قدري شهره گشت كه به كتاب هاي لغت هم راه يافت، ابن منظور در لسان العرب مي
نويسد: «تبقر» به معناي گسترانيدن دانش و مال است و به محمد بن علي بن الحسين از
اين رو باقر مي گفتند كه علم را مي شكافت و اصل آن را مي شناخت و فرعش را از اصل
استنباط مي كرد و آن را مي گسترانيد.»(3)
و زبيدي در تاج العروس، ضمن اشاره به سخن ابن منظور در لسان العرب مي نويسد:...
باقر لقب امام محمد فرزند علي بن الحسين است و تنها به اين دليل اين لقب را به او
داده اند كه دانش را شكافت و در آن وسعت و احاطه داشت زبيدي ضمن نقل سخن ابن منظور
درباره آن حضرت و اشاره به حديث معروف جابر بن عبد الله انصاري(4)
از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم به سند حديث اشاره كرده و مي نويسد اين حديث را
امامان و طلايه داران دانش نسب شناسي از رسول خدا -صلوات الله عليه و آله- نقل كرده
اند.(5) گسترانيدن دانش ها و شكافتن علوم
نكته اي است كه بسياري از دانشوران بزرگ جهان اسلام از شيعه و سني درباره آن حضرت
آورده اند.
ابرش كلبي درباره آن حضرت مي نويسد: «... او به آن چه در زمين و آسمان است از
همه انسان هاي روي كره زمين آگاه تر و آشناتر است و او فرزند رسول خدا است.»(6)
عبدالحّي حنبلي مي گويد: از فقيهان مدينة النبي است و از آن روبه او باقر مي
گويند كه دانش را شكافته و گوهر و اصل آن را شناخته است.»(7)
ابن طلحه شافعي مي نويسد: «محمد بن علي ملقب به باقر شكافنده دانش ها و جامع همه
علوم است، علم او آشكار و سربلندي دانش از او است، چشمه هاي جوشان دانش از سرچشمه و
جودش سرازير و گوهرها و مرواريدهاي علم او زيبا، دل انگيز و فرين است، قلبش صاف و
علمش پاك است.(8)
احمد بن يوسف دمشقي او را منبع فضيلت ها و مفاخر و شكافنده علوم،(9)
ابن صباغ مالكي آن حضرت را داراي دانش، فضليت، آقايي، رياست و امامت(10)
ابن كثير آن حضرت را از برجسته ترين و مشهورترين چهره هاي اين امت و شكافنده علوم و
بر آورنده فروع و احكام از آن ها(11).
ابن خلكان(12) و يافعي(13)
و گروهي ديگر از عالمان اهل سنّت نيز او را شكافنده دانش ها و گستراننده علوم
دانسته اند.(14)
در پايان اين بخش سخن ابن حجر از دانشمندان بزرگ اهل سنت درباره درياي ناپيدا
كرانه دانش آن حضرت فراروي خوانندگاننهاده مي شود:
محمد بن علي را باقر نام نهادند، زيرا «بقر» به معناي شكافتن زمين براي درآوردن
گنجينه هاي پنهان زمين است، ايشان به اندازه اي از گنجينه هاي پنهان معارف و حقايق
احكام و حكمت و مطالب دقيق و ظرايف را براي مردمان آشكار ساخت كه جز آنان كه باطن
پليد و نهادي بدسرشت دارند و چشمان خود را از ديدن حقايق بسته اند، آن را انكار نمي
كنند به همين دليل است كه به او مي گويند: شكافنده دانش و جامع همه علوم، دانش او
آشكار و علم به وسيله او سرافراز است، دلش پاك، علم و عملش پاكيزه، روحي پيراسته و
اخلاقي شريف، اوقات خود را در بالندگي و اطاعت از خدا آباد مي كند و نشانه هايي از
طي مراحل سلوك عرفاني و تقرب به خداوند دارد كه زبان از توصيف آن ها ناتوان است و
سخنان فراواني درباره سلوك و معارف ايشان به يادگار مانده است كه اين فرصت اندك
توضيح آن را بر نمي تابد و در بزرگي او همين بس كه ابن مديني از جابر روايت كرده
است كه روزي نزد رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم بودم حسين عليه السلام بر دامن
ايشان نشسته بود و با او بازي مي كرد. آن حضرت فرمود: اي جابر از اين حسين فرزندي
به دنيا خواهد آمد كه نامش علي است چون روز قيامت فرا رسد منادي فرياد مي زند، سيد
عابدان برخيزد پس فرزند حسين بپا مي خيزد و از او فرزندي متولد خواهد شد كه نامش
محمد است چون او رادر ك كردي سلام مرا به او برسان.»(15)
عظمت علمي امام باقر عليه السلام به اندازه اي بود كه فتاده مي گويد من نزد
فقهيان و دانشمندان بزرگي از قبيل ابن عباس نشسته ام ولي هرگاه نزد امام باقر مي
نشستم چنان اضطرابي به من دست مي داد(16)
كه بي مانند بود و عبد الله بن عطار مكي مي گويد دانشمندان عصر خود را در برابر هيچ
كس بيش از محمد بن علي نديدم كه علم آن ها در برابر او اندك و ناچيز نمايد»(17)
آنچه آورده شد بخش هاي اندك از سخنان دانشوران اهل سنت درباره دانش امام باقر
است و علت اختصاص لقب «باقرالعلوم» يا «باقر» به آن حضرت. عالمان شيعه در اين باره
هيچ اختلاف نظري ندارند و همه آنان آن حضرت را شكافنده دانش ها و گستراننده آن ها
پس از پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم مي دانند اين اظهار نظرها اين پرسش را در
ذهن پديد مي آورد كه منشأ اين ديدگاهها چيست؟ و چرا چنين داوري هايي درباره آن حضرت
شده است؟
پاسخ مشروح اين پرسش فرصتي بيشتر را مي طلبد به طور فشرده مي توان گفت اين
ديدگاهها درباره آن حضرت عليه السلام دو علت اصلي دارد:
1. روايات رسيده از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم كه در منابع حديثي شيعه و
سني نقل شده ا ست؛ بر طبق اين روايات محمد بن علي عليه السلام از نسل پيامبرصلي
الله عليه وآله وسلم است و جابر مأموريت يافته است سلام رسول خداصلي الله عليه وآله
وسلم را به او ابلاغ كند و او كسي است كه دانش ها را خواهد شكافت و بر آن ها احاطه
و سلطه خاص به خود را دارد.. جابر در مسجد رسول الله مي نشست و با صداي بلند مي
گفت: اي باقرالعلم، اي باقر العلم... روزي جابر از يكي از كوچه هاي مدينه مي
گذشت،امام باقر عليه السلام كه دوران كودكي را سپري مي كرد از آن جا گذشت، جابر گفت
اي كودك پيش آي، آن حضرت جلو آمد. آن گاه گفت: برگرد آن حضرت برگشت. جابر گفت:
سوگند به خدايي كه جانم در دست او است شمايل و ويژگي هاي رسول خداصلي الله عليه
وآله وسلم در اين كودك است. اي كودك اسم شما چيست؟ آن حضرت فرمود: محمد بن علي
هستم. جابر پيش آمد و سر آن حضرت را بوسيد و گفت: پدر و مادرم فدايت باد، رسول
خداصلي الله عليه وآله وسلم به شما سلام رساند.(18)
بر پايه روايات متعدد جابر به طور علني با آن حضرت به گفتگو مي نشست(19)
و اين نكته ا ي بود كه مردم مدينه را به شگفتي وا داشته بود آنان علّت اين امر را
جابر مي پرسيدند و جابر با صراحت سخنان رسول خدا را درباره او به مردم مي گفت:(20)
اين ها و جز اين ها سبب شده بود(21)
مفسران بزرگ قرآن كريم درآن روزگار از قبيل قتاده، عطا و كلبي(22)
به عظمت علمي آن حضرت اعتراف كنند.
2. گسترش دانش هاي مختلف
امام باقر عليه السلام با رموز قرآن، سنّت، تفسير و احكام شرع سرآمد اهل زمان و
ضرب المثل بود و بقاياي صحابه، چهره هاي برجسته تابعين، فقهيان، مفسران، محدثان و
مورخان از او بهره برده اند؛ به عنوان نمونه، مردي نزد عبدالله بن عمر آمد و از او
مسأله اي پرسيد، عبدالله پاسخ مسأله را نمي دانست به امام باقر اشاره كرده و به آ ن
مرد گفت نزد آن جوان برو مسأله ات را بپرس و مرا نيز از پاسخ او آگاه ساز آن مرد
نزد حضرت آمده و پاسخ سؤالش را گرفت و عبد الله بن عمر را از آن آگاه ساخت عبدالله
به آن مرد گفت: «انهم اهل بيت مفهّمون»(23)
ابن شهر آشوب در مناقب(24) نام بزرگاني
را كه از ايشان بهره برده اند چنين نوشته است: جابر بن عبدالله از صحابه، جابر جعفي
و كيان سختياني صوفي از تابعين ابن مبارك، اوزاعي، زهري، مالك ابن انس، ابو حنيفه،
شافعي و زياد بن منذر عفري از فقهاي بزرگ، طبري، بلاذري، سلامي و خطيب بغدادي از
مؤلفان نام ور.
جابربن يزيد جعفي مي گويد: از امام باقر عليه السلام هفتاد هزار حديث شنيده ام(25)
و محمد بن مسلم مي گويد از آن حضرت سي هزار حديث شنيده ام(26)
گرچه بسياري از رواياتي كه از آن حضرت نقل شده است درباره فقه است، ليكن اين روايات
به فقه اختصاص ندارد بلكه انواع مسايل اخلاقي و معنوي، دعاها و مناجات ها، تفسير
قرآن كريم، مسايل مهم كلامي و معرفت شناسي، شناخت طبيعت و موضوعات مختلف ديگر را
شامل مي شود.
اين دو نكته علت اصلي شهرت آن حضرت است به «باقرالعلم» كه به طور بسيار فشرده
بررسي شد. از اين روست كه در زيارت حضرت معصومه عليها السلام نيز با همين عنوان به
ايشان سلام داده شده است؛ اما نكته مهم آن است كه واژه «بعدالنبي» به آن افزودن شده
است؛ شكافنده و مسلط بر علوم پس از پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم و دليل اين
نكته آن است كه درباره آن حضرت غلو نشود؛ چه اين كه گفته ها و ناگفته هاي بسيار
درباره اقيانوس بي كران دانش هاي امام باقر عليه السلام كه دوست و دشمن فروتنانه
بدان گردن نهاده اند زمينه غلو را درباره آن حضرت فراهم آورده بود از اين رو در اين
زيارت آمده است كه آن حضرت پس از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم اين لقب بزرگ
را داشت، او محمد ثاني بود و باقرالعلوم دوم.
پي نوشت:
1) برگرفته از «وتري الأرض هامدة» سوره حجّ، آيه 5.
2) دايرة المعارف تشيع، ج 2، ص 356.
3) لسان العرب، ج 1، ص 409.
4) همان طور كه خواهد آمد اين حديث را در منا بع حديثي شيعه و سني آمده است و بر
پايه آن رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود، محمد دانش ها را خواهد شكافت.
5) رجال تاج العروس، ص 149 به نقل از مسند الامام الباقر، ج 1، ص 14.
6) المناقب، ج 2، ص 286 ر.ك: اعلام الهداية، ج 7 ص 21 ر.ك: مسند الامام الباقر، ج
7، ص 51 مشابه اين نكته را جوهري در صحاح آورده است ج 2 ص 594.
7) شذرات الذهب، ج 1، ص 149 به نقل از مسند الامام الباقر، ج 1، ص 65.
8) مطالب السئول، ص 80، كشف الغمة ج 2 ص 329 الصواعق المحرقة، ص 304 با اختلاف اندك
ر.ك: اعلام الهداية ج 7 ص
9) اخبار الدول، ص 111 به نقل از اعلام الهداية، ج 7، ص 23.
10) الفصول المهمة، ص 214 به نقل از مسند الامام الباقر عليه السلام، ص 62 .
11) البداية و النهاية، ج 9، ص 309.
12) اعلام الهداية ج 7، ص 65 به نقل از وفيات الاعيان، ج 3 ص 314.
13) همان به نقل مرآت الجنان، ج 1، ص 248.
14) ر.ك: تهذيب التهذيب، ج 9، ص 350؛ تذكرة الخواص، ص 336؛ الثقات ابن حبان، ج 5، ص
348؛ حلية الاولياء، ج 3، ص 181؛ المناقب، ج 2، ص 22؛ مسند الامام الباقر، ج 1، 65
و 63 و اعلام الهداية، ج 7، 24 و 22؛ شواهد النبوة، ص 168 و مناقب اهل بيت از
ديدگاه اهل سنت، ص 421.
15) الصواعق المحرقة، ص 305، ر.ك: اعلام الهدي، ج 7، ص 24.
16) ارشاد شيخ مفيد، ج 2، ص و بحارالانوار، ج 11، ص 82.
17) تذكره الخواص، ص 226.
18) كافي، ج 1، ص 469.
19) همان ص 528 - 527؛ رجال الكشي، ص 42، به نقل از مسند الامام الباقر، ج 1، ص 110
و ارشاد، ج 2، ص 158.
20) ارشاد، ج 2، ص 159؛ بحارالانوار، ج 46، ص 286.
21) عوالم، ج 19، ص 65 - 46 و 45 درباره حديث جابر از رسول خدا در عوالم مي نويسد
اين حديث از طرق زيادي نقل شده ا ست. ج 19، ص 186.
22) بحارالانوار، ج 46، ص 258؛ عوالم، ج 19، ص 89 - 88.
23) مناقب، ج 2، ص 286.
24) همان، ص 284؛ ر.ك: مسند الامام الباقر عليه السلام، ج 1، ص 49.
25) اصول كافي، ج 1، ص 140؛ بحارالانوار، ج 46، ص 340 و حلية الابرار، ج 2، ص 109
به نقل از عوالم، ج 19، ص 383.
26) همان ص 258، عوالم ج 19، ص 88 - 89.