رواق عصمت

سيد علي حسيني

- ۱۶ -


السلام عليكما يا سبطي نبي الرحمة و سيدي شباب اهل الجنة

پس از سلام به پيامبران بزرگ خدا، چهارمين سلام، سلام به امام حسن و امام حسين عليهما السلام است؛ در اين سلام به نام آن دو ريحانه رسول خدا عليها السلام اشاره نشده و بر خلاف دوازده معصوم ديگر و پيامبران اولولعزم به آن دو بزرگورار با هم سلام داده شده و به آن دو معصوم با عنوان فرزندان پيامبر و سيد جوانان بهشت خطاب شده است توضيح مشروح نكته هاي ياد شده فرصتي بيشتر را مي طلبد و دراين مختصر نمي گنجد در اين جا به طور خلاصه نكته هاي ياد شده بررسي مي شود:

1. سبط «فرزندان پيامبر»

دشمنان سوگند خورده پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم پس از آن كه نقشه ها و طرح هاي متنوع و متعددي را عليه رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم اجرا كرده و هر بار با شكست هاي بزرگي مواجه شدند خوشحال بودند كه پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم نسلي از خود باقي نگذاشته و «ابتر» است. به گفته قرآن و روايات اين خيالي باطل بود،(1) كه مشركان، منافقان و بدخواهان رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم بدان دل بسته بودند؛ چه آن كه خداي تعالي فاطمه عليها السلام را به سان كوثري جوشان و ناپيدا كرانه قرار داده و نسل پاكيزه رسولش را در آن نهاده بود(2)؛ ذريه اي پاك كه جز وجود مبارك و پاك و مطهر فاطمه عليها السلام كسي نمي توانست آن را برتابد و بدين جهت اين توفيق بي مانند و اين زمينه بسيار عظيم و غير قابل توصيف را خداوند تنها در خانه علي و فاطمه عليهما السلام نهاده شد.

پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم با تعبيرهاي مختلفي «حسن و حسين عليهما السلام» را فرزندان خود مي ناميدند و از اين رو آن دو بزرگوار را ياران آن حضرت «سبط» مي خواندند و روايات متواتري كه محدثان مسلمان؛ اعم از شيعه و سنّي روايت كرده اند به روشني نشان گر اين واقعيت است در اين روايات پرشمار از آن دو بزرگوار به فرزند، سبط و تعبيرهايي از اين دست ياد شده است.(3)

به همين دليل است كه از ميان القاب مختلفي كه امام حسن و امام حسين عليهما السلام داشتند دو لقب ابن و سبط و سيّد اهميت خاص دارد. علامه مجلسي در اين باره چنين نقل كرده است:

كنيه «امام حسين» فقط «ابوعبدالله» است اما القاب آن حضرت زياد است. رشيد، طيّب، وفيّ، سيّد زكيّ، مبارك، «التابع لمرضاة الله»: «كسي كه پيرو خشنودي خدا است» و سبط در زمره القاب آن حضرت قرار دارد؛ و مشهورترين آن ها حضرت «زكي» است و از همه آن ها والاتر و ارجمندتر لقبي است كه پيامبر خدا به ايشان و برادرش امام حسن عليه السلام داد و فرمود:

«سيد جوانان بهشت» پس لقب «سيّد» گران ترين و شريف ترين القاب آن حضرت است و نيز لقب «سبط» زيرا روايت صحيح از پيامبر خدا نقل شده است كه: حسين «سبط» رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم است»(4) و همان طور كه اشاره شد اين «واژه» به نكته اي بسيار مهم و اساسي اشاره دارد و آن اين كه حسن و حسين ذريه پاك رسول خدا و نسل و اهل بيت ايشان هستند اما نه نسل معمولي بلكه آنان كساني هستند كه پس از نفس پاك رسول و علي عليهما السلام پرچم هدايت و امامت را برخواهد افراشت و هم سنگ، همدوش و همپاي قرآن و امانت خدا در زمين هستند و مايه سعادت و هدايت شيفتگان اسلام در همه عصرها و نسل ها. از اين رو در روايات آمده است كه پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم اين دو سبط خود را بسيار دوست مي داشت(5) و دو گل خوشبوي خويش مي ناميد(6) آنان را بر شانه ها و پشت خود سوار مي كرد(7) و حتي در سجده اجازه مي داد بر پشت مباركش قرار گيرند(8) به خاطر آن دو سخنراني خود را قطع مي كرد و از منبر به زير مي آمد و آن دو را دو پسر خود، سيد جوانان بهشت و زينت آن و دو گوشواره عرش مي خواند(9) و در مباهله با نصاراي نجران علي، فاطمه و حسنين عليهم السلام را با خود برد.(10) در واقع رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم به حكم قرآن حسنين را پسران خود خواند؛ چه اين كه آيه «مباهله» خداي متعال به رسولش فرمان داد به نصاراي نجران بگويد فردا ما و شما افزون بر خودمان زنان و فرزندانمان را باخود خواهيم آورد(11) از اين آيه شريفه كه در زمره غرر آيه هاي قرآن به شمار مي آيد نكته ديگري نيز استفاده مي شود و آن اين كه علي عليه السلام نفس رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم است؛ و شايد به همين دليل باشد كه حسن و حسين عليهما السلام را مي توان فرزند رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم ناميد و به نام علي عليه السلام اشاره نكرد چه اين كه نفس رسول الله و علي عليهما السلام يكي است و حسن و حسين عليهما السلام فرزندان اين نفس هستند؛ از اين رو ضرورتي ندارد كه به پدر بودن اميرمؤمنان تصريح شود؛ به همان سان كه اگر اين دو سيد جوانان بهشت فقط به اميرمؤمنان عليهم السلام نسبت داده شوند و به نام رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم اشاره نگردد نيز، طبق اين آيه عمل شده است چه اين كه علي و محمد عليهما السلام دو نور اند كه هماره با هم بوده اند واز هم جدا نشده و به روحي مانند كه در دو كالبد جاگرفته اند.(12)

البته اين نكته را درباره ديگر فرزندان اميرالمؤمنين نمي توان گفت چه اين كه از آيه و شأن نزولش استفاده مي شود كه تنها حسن و حسين عليهما السلام فرزندان محمد و علي عليهم السلام هستند، و اين نكته اي است كه بسيار ي از دانشوران بزرگ اهل سنت نيز به آن اشاره كرده اند ابن عساكر درباره امام حسن عليه السلام چنين نوشته است: «او سبط رسول خدا و گل خوشبوي او و يكي از دو سيد جوانان بهشت است.(13)» و سيوطي نوشته است: «او سبط رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم و گل خوشبوي او... است(14)»

به هر حال اين لقب از اهميت بسيار بالايي برخوردار است و از اين زيارت نامه استفاده مي شود كه توجه به اين عنوان از ياد كرد نام آن دو بزرگورار اهميت بيش تري دارد.

2. يك سلام بر امام حسن و امام حسين عليهما السلام

بر خلاف سيزده معصوم ديگر در اين زيارت نامه بر امام حسن و امام حسين عليهما السلام به طور جداگانه سلام داده نشده است؛ بلكه به يك سلام به هر دو بسنده شده است؛ همان طور كه پيش تر اشاره شد بر طبق آيه مباهله آن دو فرزندان پيامبر خدايند و هر دو سبط آن حضرت و سيد جوانان اهل بهشت اند و فاصله تولد آنان نيز بسيار اندك است؛ رسول خدا هر دو را دوست مي داشت و در فضليت هر دو سخن مي گفت. اما به نظر مي رسد دليل اصلي اين نكته آن است كه دو ريحانه رسول خدا، تنها برادراني بودند كه هر دو حجت خدا در زمين، خليفه پيامبر و داراي مقام عصمت و امامت بوده اند؛ همه امامان معصوم عليهم السلام - به جز علي عليه السلام - فرزند امام معصوم اند و نه برادر امام و معصوم؛ امام حسن و حسين تنها كساني هستند كه هر دو حجت خدايند و برادر يكديگر. در كتاب كافي،(15) روايات متعددي بر اين نكته تاكيد ورزيده است كه امام معصوم عليه السلام فرزند امام است و تنها حسن و حسين عليهما السلام اند كه برادرند و امام معصوم. و پس از آن ها هرگز اين جهت تكرار نخواهد شد.از اين رو به هر دو با هم سلام داده مي شود؛ آن دو سلاله پاك پيامبر هم دوش و همدل براي استوار سازي پايه هاي دين خدا و پاسداري از حريم دين نبوي كوشيدند از اين رو نمي توان آن دو را از يكديگر جدا ساخت گرچه به دليل مصلحت هايي آن روزگار هر يك روش خاص به خود را داشتند؛ چه اين كه مصلحت هادر زمان ها و مكان هاي مختلف؛ متغير مي شوند و استوار سازي عدالت، بالندگي معنويت و گسترانيدن حقيقت در هر زماني و مكاني شيوه خاص به خود را مي طلبد به همان سان كه حكمت الهي بر اين بود كه امامان عليهم السلام از نسل امام حسين عليه السلام باشند و نه امام حسن عليه السلام، و بدين خاطر بود كه رسول خدا همواره به نام هر دو اشاره مي كرد و مي فرمود حسن و حسين عليهما السلام هر دو امام هستند چه قيام كنند و چه قيام نكنند(16)؛ هر دو ريحانه اين دنيا و اين امت هستند(17)؛ هر دو بهترين انسان هاي روي زمين اند(18)، هر دو از عترت،(19) هر دو كشتي نجات،(20) هر دو از اهل بيت عليهم السلام(21) و هر دو محبوب(22) دل من اند به هر رو به اين دليل است كه در بسياري از موارد نام آن دو و مسايل مرتبط به آن دو در روايات با هم و يكجا آمده است و نه جداي از يكديگر(23) و برخي از دانشوران به پيروي از روايات بوده است كه در يكجا و توأمان از آن دو پاره تن فاطمه سخن گفته اند.(24)

سيدي شباب اهل الجنّة

بر طبق روايات متعدد و مختلف و متواتر، كه محدثان شيعه و سني نقل كرده ا ند، امام حسن و امام حسين عليهما السلام سرور و سيد جوانان بهشت اند، به برخي از اين روايات پيش از اين اشاره شد؛ بر پايه اين روايات پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم به مناسبت هاي گوناگون و با صراحت بارها و بارها آن دو را «سيّد شباب اهل الجنة» ناميدند(25) به همان سان كه مادرشان فاطمه را «سرور زنان اهل بهشت» نام نهادندو اين لقب به قدري اهميت دارد كه گروهي از دانشوران آن را مهم ترين لقب اين دو سبط معصوم رسول خدا دانسته اند.

جواني بهترين دوره و فصل زندگي انسان است؛ در اين دنيا نشاط، قدرت و جلوه زندگي انسان در جواني رخ مي نمايد اما در بهشت تا آن جا كه آيات قرآن و روايت هاي رسيده از معصومان نشان مي دهند، همه بهشتيان جوان هستند از اين رو احتمالاً مقصود از اين سخن آن است كه نشاط، جمال و جلال پرجاذبه، منزلت و موقعيت اين دو سبط رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم در بهشت به گونه اي است خاص و استثنايي از ا ين رو بهشتيان آرزو دارند به ملاقات آن دو روند و از نزديك آنان را زيارت كنند.

پي نوشت:

1) انا اعطيناك الكوثر، فصّل لربّك و انحر، ان شانئك هو الابتر.
2) كوثر» به معناي خير زياد است لكن آن چه در شأن نزول اين آيات روايت شده و معناي آيه اخير اين سوره نشان گر آن است كه كوثر، نسل رسول خدا است. ر.ك: التفسير الكبير، ج 32، ص 132.
3) ر.ك: تاريخ بغداد، ج 1، ص 316 ج 3 ص 215، الرياض النضرة ج 2، ص 68 به نقل از اعلام الهدي، ص 23؛ كنز العمال، ج 11، ح 32892 و صحيح بخاري، ج 4، ص 382؛ كتاب الصلح و ترمذي ج 5، ح 3773، ج 12 و 13، احاديث شماره 34304 و 34301 و 37654 و مسند احمد ج 5، ص 44؛ بحارالانوار، ج 43، ص 238 - 321.
4) بحارالانوار، ج 43، ص 237. ر.ك: سنن ترمذي، ج 5 ص 658 ح 3775 و 3773 و 3769.
5) روايات متواتري در اين باره محدثان شيعه و سني نقل كرده اند. ر.ك: المعجم الكبير ج 4 ص 75-187 و بحار الانوار، ج 43 ص 375 - 327.
6) صحيح البخاري، ج 2، ص 188 و سنن الترمذي، ج 5، ص 657.
7) كشف الغمة، ج 1، ص 526، ر.ك: سند الامام المجتبي، ص 66-65 سنن الترمزي، ج 5، ص 656 و ح 3796 و ص 661، ح 3784.
8) ترجمة الحسين، ابن عساكر، ص 138 به نقل از مسند الامام المجتبي، ص 90 و حلية الاولياء ج 2، ص 25، كشف الغمة، ج 1، ص 527.
9) سوره آل عمران، آيه 61. (ر.ك: سنن ترمذي، ص 658 و 661).
10) تفسير قرطبي، ج 2، ص 98؛ روح المعاني والبيان، ج 3، ص 188 و نيز ج 4؛ تفسير ثعلبي، الكشف والبيان، ج 3، ص 84 - 85.
11) تفسير نور الابصار، ص 62؛ تفسير الجلالين، روح البيان، الكشاف، ج 1، ص 370؛ تفسير الكبير، ج 8، ص 80؛ سنن ترمذي، ج 2، ص 169 و صحيح مسلم كتاب فضايل الصحابة و مسند احمد ج 1، ص 85 و مصابيح السنة، ج 2، ص 201.
ر.ك: الصحيح من سيرة النبيّ الاعظم، ج 1، ص 45 - 47؛ تفسير مجمع البيان، ج 2، ص 452؛ التبيان، ج 2، ص 485؛ الغدير، ج 8، ص 166.
12) انا و علي من شجرة واحدة و سائر الناس من شجر شتّي».: «لحمك من لحمي و دمك من دمي...».
13) مختصر تاريخ، دمشق، ج 7، ص 5، به نقل از اعلام الهدي، ص 31.
14) تاريخ الخلفا، ص 73.
15) كافي ج 1، ص 286-285 و وافي ج 2، ص 136 - 135.
16) الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا»؛ در مناقب، ج 3، ص 63 اين حديث را از سنن ابن ماجه، ترمذي و مسند احمد بن حنبل، نقل كرده است. ايشان مي نويسد: «أجمع اهل القبلة علي انّ النّبي صلي الله عليه وآله وسلم قال: الحسن والحسين امامان قاما أوقعدا».
17) صحيح بخاري، ج 2، ص 188 و سنن ترمذي، ج 5، ص 657؛ مسند الامام المجتبي عليه السلام، ص 201.
18) عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 67 .
19) سنن ترمذي، ج 5، ص 656 و مستدرك حاكم ج 3، ص 109.
20) حليه الاولياء، ج 4 ص 306.
21) همان.
22) سنن ترمذي، ص 656 و 659.
23) در روايات متعدد اهل سنّت و شيعه اين نكته به روشني به چشم مي خورد. ر.ك: بحارالانوار، ج 43؛ المعجم ا لكبير، ج 4، ص 75 و مسند الامام المجتبي(ع)، ص 150 - 240.
24) به عنوان نمونه مجلسي در بحار تاريخ زندگي آن دو بزرگوار را با هم آورده است.
25) ر.ك: المعجم الكبير، ج ص 70 - 17، احاديث: 2597، 2610، 2603، 2611 و 18 - 2612 و سنن ترمذي، ج 5، ص 656 به سند صحيح و بحارالانوار، ج 43، ص 370 - 28 و مسند الامام المجتبي عليه السلام، ص 95 - 47 و منابع مختلف ديگر.