بانوي ملكوت

آية الله على‏اكبر كريمى جهرمى

- ۳ -


قم حرم اهلبيت

شايد هركس كلمه حرم را در مورد قم بشنود و يا در نوشته‏اى بنگرد فوراً متوجّه حرم و بقعه مباركه فاطميه؛ يعنى مقدار معيّنى از زمين كه زير قبه ساميه و گنبد مطهر قرار گرفته است بيفتد و همانگونه كه معمول و متعارف است، همان موضع مباركى كه محصور است و علاقمندان با احترام مخصوص وارد شده و در آنجا زيارت مى‏خوانند به ذهن بيايد.

ولى مقصود ما از حرم در اين بحث يك معناى وسيع و مفهوم گسترده‏اى است و خلاصه منظور سراسر شهر قم و كلّ اين سرزمين مقدّس و شريف است و اين بر اساس روايت يا رواياتى است كه از اهلبيت عليهم‏السّلام وارد شده و بر اساس آن روايات امام معصوم اين سرزمين را متعلق به خود و خاندان خود دانسته و حرم خويش خوانده‏اند و از اين رو قم، سراسر، حرم اهلبيت است.

در لغت آمده حرم آن چيزى است كه انسان از آن حمايت و دفاع مى‏كند، چيزى كه انتهاك و حرمت‏شكنى آن روا نيست. لذا بيت‏المقدّس را حرم اقصى گويند و چون لفظ حَرَمان گفته شود، مقصود، مكّه و مدينه باشد.

با لحاظ اين معنا مى‏توان حرم را در اينجا بيت و خانه معنا كرد و گفت: قم، اين سرزمين مبارك، خانه اهلبيت و جايگاه آنان و مورد حمايت و دفاع آل محمّد عليهم‏السّلام است.

و ما در اين مقام به ذكر عناوين توقيرآميز و مزاياى محترمانه اين سرزمين پاك مى‏پردازيم و پيش از آن، چون همه سخنها در اين فصل راجع به قم است، مختصر سخنى راجع به قم و نام آن مى‏گوييم.

شهر قم و نام افتخارآفرين آن

قاضى نوراللَّه شوشترى نقل مى‏كند كه: حموى و ديگران گفته‏اند: قم از مداين مستحدثه اسلامى است و اهالى آن هميشه اماميه بوده‏اند و ابتداى بناى آن در سال 83 هجرى قمرى و در زمان عبدالملك مروان بوده است.

قاضى خود مى‏گويد: بلده قم شهرى عظيم و بلده‏اى كريم است و از جمله بلادى است كه هميشه دارالمومنين بوده و بسيارى از اكابر و افاضل و مجتهدان شيعه اماميه از آنجا برخاسته‏اند و انتساب به چنين بلدى اقوى ادلّه صحت عقيده منسوب‏اليه است. (22)

ظاهراً اسم "قم" نامى است كه عرب بر آن شهر اطلاق كرده‏اند و از روايات استفاده مى‏شود كه اين نام منشأ دينى دارد و با مناسبات ايمانى و عقيدتى بدين نام موسوم شده است. اينك به اين چند روايت توجّه فرماييد:

علّامه مجلسى مى‏فرمايد: در روايات شيعه آمده كه چون رسول خدا صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله‏وسلّم به معراج برده شد، ابليس را ديد كه در اين بقعه و سرزمين جايگزين شده است. رسول خدا به او فرمود: قُمْ يا مَلْعُونْ؛ اى ملعون! برخيز. پس آن سرزمين به قم موسوم گرديد. (23)

2- و در روايت پنجم از رواياتى كه قبلاً ذكر كرديم، از حضرت هادى عليه‏السّلام نقل شد كه فرمودند: قم را قم ناميدند چون كشتى نوح در داستان طوفان تا به آنجا رسيد، ايستاد و متوقف شد.

3- در روايت سيزدهم از روايات سابقه خوانديم كه حضرت صادق عليه‏السّلام به عفّان بصرى فرمودند: مى‏دانى چرا قم، بدين نام موسوم شده است؟ او عرض كرد: خدا و رسول او و شما داناتريد. حضرت فرموده‏اند: زيرا اهل قم با قائم آل محمّد صلوات‏اللَّه‏عليه اجتماع كرده و با او قيام مى‏نمايند و بر اين امر استقامت ورزيده او را يارى مى‏كنند.

اكنون بنابر روايت اول، اسم قم از خطاب رسول خدا به شيطان، كه فرمودند: "قم"، گرفته شده و بنابر روايت دوم از قيام گرفته شده و چون كشتى نوح در اين سرزمين قائم شد و ايستاد، لذا آن را قم گفتند و طبق روايت سوم به تناسب حضور مردم قم با قائم آل محمّد و قيام اهل قم با آن حضرت و استقامت آنان، اين سرزمين را قم ناميده‏اند.

البته اين وجوه و مناسبات، قابل جمع نيز مى‏باشد؛ يعنى مى‏تواند تمام اين وجوه، وجه مناسب نام‏گذارى اين شهر به قم باشد كمااينكه روايت سوم خود متضمن سه وجه مناسبت است كه هريك براى نام‏گذارى كافى بود. يكى حضور مردم قم با حضرت قائم عليه‏السّلام، ديگرى قيام آنان با آن حضرت و سوم استقامت آنان در اين راه.

مزايا و خصوصيات و عناوين شهر قم

و اكنون به ذكر مزايا و خصوصيات شهر قم در چاچوب آنچه كه از روايات استفاده مى‏شود مى‏پردازيم.

1- قم از سوى خداوند متعال حجّت بر بلاد ديگر، شهرها و شهرستانهاى مختلف عالم قرار داده شده است.

2- خداوند قم را در حال استضعاف و بيچارگى وانمى‏گذارد.

3- قم در زمان غيبت قائم عليه‏السّلام حجّت است.

4- ملائكه بلا را از شهر قم دفع مى‏كنند.

5- هركس قصد سوء درباره قم كند، خداوند او را به داهيه و امر عظيمى يا مصيبتى مبتلا مى‏كند و يا دشمنى را در برابر او قرار مى‏دهد كه در نتيجه مشغول به اينها شود و از اعمال اراده خود باز بماند.

همه اين مطالب پنج‏گانه را از روايت سوم استفاده مى‏كنيم.

6- علم در قم ظهور و بروز پيدا مى‏كند.

7- قم معدن علم و فضل خواهد شد.

8- علم و دانش از قم به مشرق و مغرب و تمام نقاط عالم سرازير خواهد گرديد و همه جا از قم بهره‏مند مى‏شوند.

اين چند مزيت را از روايت چهارم استفاده مى‏كنيم.

9- قم، قطعه‏اى از بيت المقدّس مى‏باشد و اين مطلب در روايت پنجم آمده است.

10- بلا از قم مدفوع است؛يعنى از آن دفع خواهد شد و اين نكته در روايت ششم آمده است.

11- قم مأمن است؛ يعنى مركز ايمنى و امن و امان خواهد بود.

12- قم، جايگاه خوبى براى انسان خائف و ترسانى است كه به هرسو در طوف و حركت است. و اين دو خصوصيّت در روايت هفتم ذكر شده است.

13- قم، عُشّ و آشيانه آل محمّد صلوات‏اللَّه‏عليهم‏اجمعين است.

14- قم مأوا و پناهگاه شيعيان و پيروان آل محمّد صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله‏وسلّم است و اين دو امتياز از روايت هشتم گرفته شده است.

15- قم مأواى فاطميّين؛ يعنى اولاد و ذرارى فاطمه زهرا سلام‏اللَّه‏عليها مى‏باشد.

امكان دارد قبور فراوانى كه از سادات و بنى‏فاطمه در اين شهر است، به خاطر همين جهت باشد كه آنان از هرسو رو به قم آورده و آنجا را مأواى خود قرار داده‏اند.

و نيز احتمال مى‏رود كه مقصود از فاطميّين، دلدادگان و پيروان حضرت فاطمه زهرا باشند و گويا فرموده‏اند: قم مأوا و مركز پيروان و دوستان فاطمه سلام‏اللَّه‏عليها است.

16- قم محل استراحت و آسايش مؤمنان است.

17- هركس درباره قم تصميم سوء بگيرد، خداوند او را ذليل و خوار گردانيده و از رحمت خود دور مى‏سازد.

18- قم مركز شيعيان و مواليان اهلبيت عصمت و طهارت و خاندان پيغمبر است.

اين دو خصوصيّت مستفاد از روايت يازدهم مى‏باشد.

19- قم مركز توجّه نفوس و علاقه و اجتماع مردم است. و اين دو خصوصيّت مستفاد از روايت يازدهم مى‏باشد.

20- قم حرم خاندان پيغمبر و منزل و بيت آل محمّد عليهم‏السّلام بوده و مركز و جايگاه و محل توجّه خاص امامان معصوم عليهم‏السّلام خصوصاً از امام صادق عليه‏السّلام به بعد است. چنانكه حرم خدا، مكّه و حرم رسول‏اللَّه، مدينه و حرم اميرالمؤمنين عليه‏السّلام، كوفه است.

21- قم مدفن پيكر پاك و مطهّر فرزندزاده امام صادق عليه‏السّلام حضرت فاطمه معصومه سلام‏اللَّه‏عليها مى‏باشد.

و اين دو وجه شرافت بزرگ در روايت پانزدهم با كمال صراحت و روشنى ذكر شده است.

22- به هنگامى كه بلا و گرفتارى عموميت پيدا كرده و همه جا را فرابگيرد به امر حضرت رضا عليه‏السّلام بايد رو به قم و حوالى و نواحى آن آورد.

23- بلا از قم - نوعاً مرفوع و برداشته شده است.

و اين دو جهت مورد تصريح در روايت هفدهم است.

24 - قم زير بال مليكه است و فرشته آسمانى بال خود را چترمانند بر سر اهل قم افكنده و باز و بسته مى‏كند.

25- كسى كه تصميم بدى درباره قم داشته باشد، خداوند او را ذوب مى‏كند چونانكه نمك در آب ذوب مى‏گردد. و اين دو امتياز در روايت هيجدهم آمده است.

26- تربت قم داراى قداست است.

و اين نكته افتخارآميز در روايت نوزدهم مورد تصريح قرار گرفته است.

27- قم، بلد آل محمّد و امامان عليهم‏السّلام است.

28- قم، بلد و شهر شيعيان على و آل على عليه‏السّلام است.

29- قم، مطهّر است.

30- قم، مقدّس است.

31- قم، سرزمينى است كه خود ولايت آل على را پذيرفته است. البته احتمال مى‏رود كه مقصود اهل قم باشند. و اين چهار يا پنج خصوصيت را از روايت 22 استفاده مى‏كنيم.

اينها يك سلسله افتخارات و امتيازاتى است كه براى شهر قم از لسان خاندان وحى صلوات‏اللَّه‏عليهم‏اجمعين صادر گرديده و مارا متوجّه موقعيت عظيم و بزرگ معنوى اين سرزمين شريف مى‏گرداند.

و چه بگويم راجع به شهرى كه معصومين پاك اينگونه آن را ستوده‏اند و چه افتخارآفرين است شهرى كه حجّت خدا بر همه بلاد عالم مى‏باشد.

شهرى كه مورد عنايت خداوند بوده و حق‏تعالى آن را مستضعف رها نخواهد كرد.

شهرى كه در عصر پر از مشكلات غيبت حضرت‏ولى‏عصر، حجّت مى‏باشد.

شهرى كه فرشتگان الهى بلا را از آن دفع مى‏كنند.

شهرى كه تصميم سوءگيرنده آن را خداوند به داهيه و مشكل بزرگ و مصيبت و دشمن خطرناك دچار مى‏سازد تا از تصميمش باز بماند.

شهرى كه مهد علم و دانش و محل بروز حركتهاى علمى است.

شهرى كه معدن علم و كانون فضيلت و فرهنگ اسلامى خواهد گرديد.

شهرى كه علم و دانش، سيل مانند از آنجا به اطراف و اكناف دنيا سرازير خواهد گرديد و بالاخره اقطار جهان را تغذيه علمى مى‏كند.

شهرى كه قطعه‏اى از بيت المقدّس - شهر پيامبران و مدفن انبيا است.

شهرى كه بلا از آن دفع شده و خواهد شد.

شهرى كه مأمن و بهترين موضع براى انسان ترسان و بهر هرسو در حركت و فرار خواهد بود.

شهرى كه آشيانه آل محمّد صلوات‏اللَّه‏عليهم‏اجمعين و مأواى شيعيان و هواخواهان آنان است.

شهرى كه مأواى فاطميّين و جايگاه آسايش مؤمنان مى‏باشد.

شهرى كه مركز مواليان و دلدادگان خاندان پيغمبر و نقطه توجه نفوس و اجتماع مردم است.

شهرى كه حرم اهلبيت و مدفن بانوى گرانقدر آل محمّد، حضرت فاطمه معصومه سلام‏اللَّه‏عليها است.

شهرى كه به هنگام فراگيرشدن بلاها بايد به آنجا روى آورد و بلا از آنجا برداشته شده است.

شهرى كه زير چتر بال ملك است و كسى كه تصميم ناروايى درباره آن داشته باشد به كلى نابود خواهد گرديد.

شهرى كه تربت و خاك پاك آن از قداست خاصّى برخوردار است.

راستى شهرى عجيب و سرزمينى شگفت‏انگيز است! كسانى كه روى زمين آن راه مى‏روند، در سرزمين مقدّس راه مى‏روند و آنانكه در اين شهر ساكن و مقيمند، در عُشّ آل محمّد و در حرم اهلبيت پيغمبر اقامت گزيده‏اند.

و در آخر قم، شهرى است كه متجاوز از چهارصد امامزاده واجب‏التعظيم در آن آرميده و مدفونند و اين خاك مقدّس، پيكر پاك اين عدّه كثير از آل على عليهم‏السّلام را در خود جاى داده است و علما و فقها و محدثين بزرگ شيعه و اصحاب ائمه عليهم‏السّلام به قدرى در سرزمين قم، به ويژه در حول و حوش حرم شريف و صحن مطهّر حضرت معصومه مدفونند كه به شمار نمى‏آيند.

و روى اين قداست خاص است كه فقيه نامدار و اصولى جليل‏القدر مرحوم حاج محمّد ابراهيم كلباسى - كرباسى - اعلى‏اللَّه‏مقامه مرجع معاصر مرحوم ميرزاى قمى بنا بر آنچه كه منقول و معروف است هنگامى كه از اصفهان به قم مى‏آمد، از پل عليخانى - دروازه معصومه سابق - يا از مسجد امام حسن عسكرى عليه‏السّلام كفش‏هاى خود را بيرون آورده و به دست مى‏گرفت و تا حرم مطهّر پياده مى‏رفت و مى‏فرمود: در اينجا علماى ابرار و اصحاب ائمه و محدثان بسيار آرميده‏اند و سراسر اين قسمت، قبور آن بزرگواران است.

مزاياى مردم قم

به مقتضاى روايات سابقه مردم قم داراى مزايا و افتخارات فراوانند:

1- آنان جزء اهلبيت هستند.

2- آنان مردمى نجيب و بزرگوارند، نجباى مردم به شمار مى‏روند.

3- كسى كه تصميم بد درباره آنان بگيرد خداوند او را درهم‏مى‏شكند.

و اين سه مطلب از روايت اوّل استفاده مى‏شود.

4- خداوند با مردم قم بر ساير مردم احتجاج خواهد كرد.

5- خداوند آنان را مستضعف نخواهد گذاشت.

6- خداوند متعال آنان را موفّق و مؤيّد مى‏دارد.

7- بلا از مردم قم دفع خواهد گرديد.

8- اهل قم حجت بر خلايق در زمان غيبتند.

9- هركس اراده بدى نسبت به آنان كرد، خداوند او را ذليل و خوار و از رحمت خود دور ساخت.

و اين مطلب در روايت نهم مورد تصريح واقع شده است.

10- براى مردم قم درى مخصوص از درهاى بهشت است.

11- امام عليه‏السّلام سه بار درباره آنان "طوبى لهم؛يعنى خوشا به حالشان" فرموده است. و اين دو مطلب در روايت دهم آمده است، چنانكه مطلب اوّل در روايت چهاردهم نيز آمده است.

12- مردى از اهل قم دعوت به حق مى‏كند.

13- اهل قم با قائم آل محمّد صلوات‏اللَّه‏عليه اجتماع كرده و او را يارى مى‏نمايند.

و اين سخن در روايت سيزدهم آمده است.

14- طلب رحمت و رضا و خشنودى خداوند براى مردم قم از ناحيه حضرت موسى بن جعفر عليه‏السّلام شده است.

15- آنان بهترين شيعيانند.

16- خداوند ولايت اهلبيت را با ذات آنان عجين كرده است.

و اين سه نكته در روايت چهاردهم ذكر شده است.

17- اهل قم برادرخواندگان اهلبيت‏اند.

و اين مطلب در روايت پانزدهم آمده است.

18- اگر قمى‏ها نبودند دين ضايع مى‏شد.

اين نكته افتخارآميز در روايت شانزدهم آمده است.

19- مورد سلام و درود امام عليه‏السّلام هستند.

20- مشمول دعاى امام عليه‏السّلام هستند كه خداوند بلادشان را با نزول باران سيراب گرداند.

21- مشمول دعاى امامند كه خدا بركاتش را بر آنان نازل گرداند.

22- و دعاى امام عليه‏السّلام كه خدا سيئاتشان را به حسنات مبدّل گرداند.

23- آنان اهل ركوع و سجود و قيام و قعودند.

24- آنان فقهايند.

25- و نيز علماى فهيم و دانا مى‏باشند.

26- اهل درايت، فهم و دانايى و روايتند.

27- اهل عبادت نيكو و شايسته مى‏باشند.

اين نه مطلب پرافتخار در روايت هيجدهم ذكر شده است.

28- امام عليه‏السّلام مردم قم را از خاندان خود و خاندان خود را از آنان برشمرده است.

29- آنان انصار قائم آل محمّد عليه و عليهم‏السّلام هستند.

30- آنان دعوت‏كننده يا رعايت‏كننده حقوق اهلبيتند.

31- مورد دعاى امام صادقند كه خداوند آنان را از هر فتنه‏اى نگداشته و از هرگونه هلاكتى نجات بخشد.

و اين مطالب چهارگانه در روايت نوزدهم آمده است. چنانكه سه مطلب اخير در روايت 22 نيز آمده است.

32- تصديق و امضاى تشيع اهل قم با ذكر كلمه "حقّاً" و براى تأكيد صورت گرفته است.

33- آنان از دير زمان زائران حضرت رضا عليه‏السّلام بوده‏اند.

و اين دو نكته در روايت 20 ذكر شده است.

34- اهل قم و نيز اهل آبه - از قراى ساوه - به بركت زيارت حضرت رضا عليه‏السّلام مورد غفران الهى‏اند.

35- هركس تصميم سويى درباره آنان گرفت، تعجيل در كيفر او خواهد شد. و اين مطلب در روايت بيست و يكم و بيست و دوم ذكر گرديده است.

راستى اين همه شرف و افتخار و نقطه‏هاى روشن براى چه مردمى جز اهل قم وارد شده است؟!

مردمى كه خداوند با آنان بر ديگران احتجاج مى‏كند، مردمى كه خداوند آنان را مستضعف و عقب‏افتاده رها نخواهد كرد، مردمى كه مورد توفيق و تأييد الهى بوده و بلا از آنان دفع مى‏شود و در زمان غيبت، حجت بر مردمان ديگرند.

مردمى كه هركس سوءنيت درباره آنان داشته باشد، خداوند او را خوار و زبون مى‏دارد و از رحمت خود دور مى‏سازد.

مردمى كه يك در بهشت ويژه آنان بوده و امام عليه‏السّلام در مقام تقدير و تكريم آنان سه بار جمله "خوشابه‏حالشان" را ذكر كرده‏اند.

مردمى كه يك شخصيّت ممتاز از ميان آنان برمى‏خيزد و ملت را به سوى خدا دعوت مى‏كند.

مردمى كه با حضرت ولى‏عصر عجّل‏اللَّه‏تعالى‏فرجه همراه بوده و او را يارى مى‏كنند. مردمى كه شيعيان برتر بوده و ولايت آل محمّد عليهم‏السّلام در سرشت ذات آنان عجين شده است.

مردمى كه امام آنان را برادران خود خوانده و اگر آنهانبودند دين الهى ضايع مى‏گرديد.

مردمى كه مورد سلام امام عليه‏السّلام قرار گرفته و با جمله افتخارآفرين: سَلامُ اللَّهِ عَلى اَهْلِ قُمْ، سلام الهى نثار آنان شده است.

مردمى كه امام معصوم از خدا خواسته كه بلادشان را سيراب كرده، بركاتش را بر آنان نازل گردانيده و گناهانشان را به خوبى و ثواب مبدل فرمايد.

مردمى كه اهل ركوع، سجود، قيام و قعود بوده، فقها و علماى فهيم و دانا قلمداد شده‏اند و اهل درايت، روايت و عبادت نيكو مى‏باشند.

مردمى كه امام عليه‏السّلام آنان را از خود و خود را از آنان قلمداد كرده و انصار مهدى موعود و دعوت‏كنندگان يا مراعات‏كنندگان حقوق خاندان پيامبرند.

مردمى كه مشمول دعاى خير امام عليه‏السّلام مى‏باشند كه از هر فتنه‏اى مصون و از انواع هلاكتها محفوظ بمانند.

مردمى كه امام عليه‏السّلام مؤكّدانه آنان را شيعه خوانده و تشيّعشان مورد گواهى حجّت خدا واقع شده و بالاخره مردمى كه همواره اهل زيارت حضرت رضا عليه‏السّلام بوده و به بركت زيارت آن بزرگوار، مورد مغفرت الهى‏اند.

بدون ترديد هيچ سرزمين و جايگاهى نيست كه اينقدر فضيلت و منقبت داشته باشد.

و اكنون كه اهل قم اينقدر مناقب دارند بجاست كه موضع سراسر توقير و تكريم خود را حفظ نموده، شايستگى خود را براى اين همه افتخارات با خوبى، ايثار، تقوا و كرامت نفس به اثبات برسانند.

در اينجا ناگزير اين نكته را تذكر مى‏دهيم كه بعيد است اين همه تعظيم و احترام براى هركسى باشد كه در اين شهر اقامت كرده و در آن فروآمده يا از آنجا نشأت گرفته باشد، بلكه در كلمه اهلبيت، اهليّت افتاده و اگر لغت در اين موضوع همراهى نكند لسان دين آن را تأييد و امضا كرده است.

چنانكه خداوند در داستان‏حضرت‏نوح عليه‏السّلام و فرزندش مى‏فرمايد:نوح گفت:اِنَّ ابْنى مِنْ‏اَهْلى وَ اِنَّ وَعْدَكَ‏الْحَقُّ؛ (24)

خداوندا پسر من از اهل من است و وعده تو - راجع به نجات اهل من - حق است. خطاب شد: اِنَّهُ لَيْسَ مِنْ اَهْلِكَ اِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٌ؛ (25) نه، اين پسر از اهل تو نيست، او عملى ناصالح است (فردى منحرف و گناهكار است).

راستى اين آيه وحشت‏زاست! نكند ما در قم باشيم ولى اهل قم نباشيم و بالاخره بايد مرد و زن و دختر و پسر و اهل قم ممتاز باشند؛ به طورى كه الگوى پاكى و پرهيزگارى و اخلاق حسنه و ساده‏زيستى و حيا و عفت و راستى و درستى، براى مردمان بلاد ديگر به شمار آيند و نيايد روزى كه آنان دنباله‏رو شهرهاى ديگر و يا دنباله‏رو غربيهاى منحرف و دور از حيا باشند كه: اَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ.

و چنين به يادم مى‏آيد كه مرحوم آقاى حاج شيخ مرتضى انصارى واعظ شهير قمى رضوان‏اللَّه‏عليه در يكى از منابر خود خطاب به مأمورين دولتى زمان طاغوت يا خطاب به خصوص رئيس شهربانى مى‏كرد و مى‏گفت: شما هر روز اول صبح يك دور تسبيح بگو: اينجا قم است. اينجا قم است.

راستى اين خود نكته جالبى است و بجاست كه مردم قم و پسران و دختران قمى فراموش نكنند كه اهل قم مى‏باشند و هر كارى و هرگونه لباسى شايسته شأن آنان نيست و نيز بجاست كه هركس كه در قم زندگى مى‏كند و در آن اقامت دارد، هر روز به ياد خود بياورد كه اينجا قم است و شهر اهل‏بيت و حرم آنان و مأواىِ او آشيانه آل محمّد است و در نتيجه حفظ حرمت حرم و حريم اهلبيت و ملاحظه و مراعات احترامات صاحبةالبيت و صاحبةالبلد: يعنى حضرت فاطمه معصومه سلام‏اللَّه‏عليها را بنمايد.