قم حرم اهلبيت
شايد هركس كلمه حرم را در مورد قم
بشنود و يا در نوشتهاى بنگرد فوراً
متوجّه حرم و بقعه مباركه فاطميه؛ يعنى
مقدار معيّنى از زمين كه زير قبه ساميه و
گنبد مطهر قرار گرفته است بيفتد و
همانگونه كه معمول و متعارف است، همان
موضع مباركى كه محصور است و علاقمندان با
احترام مخصوص وارد شده و در آنجا زيارت
مىخوانند به ذهن بيايد.
ولى مقصود ما از حرم در اين بحث يك
معناى وسيع و مفهوم گستردهاى است و خلاصه
منظور سراسر شهر قم و كلّ اين سرزمين
مقدّس و شريف است و اين بر اساس روايت يا
رواياتى است كه از اهلبيت عليهمالسّلام
وارد شده و بر اساس آن روايات امام معصوم
اين سرزمين را متعلق به خود و خاندان خود
دانسته و حرم خويش خواندهاند و از اين رو
قم، سراسر، حرم اهلبيت است.
در لغت آمده حرم آن چيزى است كه انسان
از آن حمايت و دفاع مىكند، چيزى كه
انتهاك و حرمتشكنى آن روا نيست. لذا
بيتالمقدّس را حرم اقصى گويند و چون لفظ
حَرَمان گفته شود، مقصود، مكّه و مدينه
باشد.
با لحاظ اين معنا مىتوان حرم را در
اينجا بيت و خانه معنا كرد و گفت: قم، اين
سرزمين مبارك، خانه اهلبيت و جايگاه آنان
و مورد حمايت و دفاع آل محمّد
عليهمالسّلام است.
و ما در اين مقام به ذكر عناوين
توقيرآميز و مزاياى محترمانه اين سرزمين
پاك مىپردازيم و پيش از آن، چون همه
سخنها در اين فصل راجع به قم است، مختصر
سخنى راجع به قم و نام آن مىگوييم.
شهر قم و نام افتخارآفرين آن
قاضى نوراللَّه شوشترى نقل مىكند كه:
حموى و ديگران گفتهاند: قم از مداين
مستحدثه اسلامى است و اهالى آن هميشه
اماميه بودهاند و ابتداى بناى آن در سال
83 هجرى قمرى و در زمان عبدالملك مروان
بوده است.
قاضى خود مىگويد: بلده قم شهرى عظيم و
بلدهاى كريم است و از جمله بلادى است كه
هميشه دارالمومنين بوده و بسيارى از اكابر
و افاضل و مجتهدان شيعه اماميه از آنجا
برخاستهاند و انتساب به چنين بلدى اقوى
ادلّه صحت عقيده منسوباليه است.
(22)
ظاهراً اسم "قم" نامى است كه عرب بر آن
شهر اطلاق كردهاند و از روايات استفاده
مىشود كه اين نام منشأ دينى دارد و با
مناسبات ايمانى و عقيدتى بدين نام موسوم
شده است. اينك به اين چند روايت توجّه
فرماييد:
علّامه مجلسى مىفرمايد: در روايات
شيعه آمده كه چون رسول خدا
صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم به معراج
برده شد، ابليس را ديد كه در اين بقعه و
سرزمين جايگزين شده است. رسول خدا به او
فرمود: قُمْ يا مَلْعُونْ؛ اى ملعون!
برخيز. پس آن سرزمين به قم موسوم گرديد.
(23)
2- و در روايت پنجم از رواياتى كه
قبلاً ذكر كرديم، از حضرت هادى
عليهالسّلام نقل شد كه فرمودند: قم را قم
ناميدند چون كشتى نوح در داستان طوفان تا
به آنجا رسيد، ايستاد و متوقف شد.
3- در روايت سيزدهم از روايات سابقه
خوانديم كه حضرت صادق عليهالسّلام به
عفّان بصرى فرمودند: مىدانى چرا قم، بدين
نام موسوم شده است؟ او عرض كرد: خدا و
رسول او و شما داناتريد. حضرت فرمودهاند:
زيرا اهل قم با قائم آل محمّد
صلواتاللَّهعليه اجتماع كرده و با او
قيام مىنمايند و بر اين امر استقامت
ورزيده او را يارى مىكنند.
اكنون بنابر روايت اول، اسم قم از خطاب
رسول خدا به شيطان، كه فرمودند: "قم"،
گرفته شده و بنابر روايت دوم از قيام
گرفته شده و چون كشتى نوح در اين سرزمين
قائم شد و ايستاد، لذا آن را قم گفتند و
طبق روايت سوم به تناسب حضور مردم قم با
قائم آل محمّد و قيام اهل قم با آن حضرت و
استقامت آنان، اين سرزمين را قم
ناميدهاند.
البته اين وجوه و مناسبات، قابل جمع
نيز مىباشد؛ يعنى مىتواند تمام اين
وجوه، وجه مناسب نامگذارى اين شهر به قم
باشد كمااينكه روايت سوم خود متضمن سه وجه
مناسبت است كه هريك براى نامگذارى كافى
بود. يكى حضور مردم قم با حضرت قائم
عليهالسّلام، ديگرى قيام آنان با آن حضرت
و سوم استقامت آنان در اين راه.
مزايا و خصوصيات و عناوين شهر قم
و اكنون به ذكر مزايا و خصوصيات شهر قم
در چاچوب آنچه كه از روايات استفاده
مىشود مىپردازيم.
1- قم از سوى خداوند متعال حجّت بر
بلاد ديگر، شهرها و شهرستانهاى مختلف عالم
قرار داده شده است.
2- خداوند قم را در حال استضعاف و
بيچارگى وانمىگذارد.
3- قم در زمان غيبت قائم عليهالسّلام
حجّت است.
4- ملائكه بلا را از شهر قم دفع
مىكنند.
5- هركس قصد سوء درباره قم كند، خداوند
او را به داهيه و امر عظيمى يا مصيبتى
مبتلا مىكند و يا دشمنى را در برابر او
قرار مىدهد كه در نتيجه مشغول به اينها
شود و از اعمال اراده خود باز بماند.
همه اين مطالب پنجگانه را از روايت
سوم استفاده مىكنيم.
6- علم در قم ظهور و بروز پيدا مىكند.
7- قم معدن علم و فضل خواهد شد.
8- علم و دانش از قم به مشرق و مغرب و
تمام نقاط عالم سرازير خواهد گرديد و همه
جا از قم بهرهمند مىشوند.
اين چند مزيت را از روايت چهارم
استفاده مىكنيم.
9- قم، قطعهاى از بيت المقدّس مىباشد
و اين مطلب در روايت پنجم آمده است.
10- بلا از قم مدفوع است؛يعنى از آن
دفع خواهد شد و اين نكته در روايت ششم
آمده است.
11- قم مأمن است؛ يعنى مركز ايمنى و
امن و امان خواهد بود.
12- قم، جايگاه خوبى براى انسان خائف و
ترسانى است كه به هرسو در طوف و حركت است.
و اين دو خصوصيّت در روايت هفتم ذكر شده
است.
13- قم، عُشّ و آشيانه آل محمّد
صلواتاللَّهعليهماجمعين است.
14- قم مأوا و پناهگاه شيعيان و پيروان
آل محمّد صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم است
و اين دو امتياز از روايت هشتم گرفته شده
است.
15- قم مأواى فاطميّين؛ يعنى اولاد و
ذرارى فاطمه زهرا سلاماللَّهعليها
مىباشد.
امكان دارد قبور فراوانى كه از سادات و
بنىفاطمه در اين شهر است، به خاطر همين
جهت باشد كه آنان از هرسو رو به قم آورده
و آنجا را مأواى خود قرار دادهاند.
و نيز احتمال مىرود كه مقصود از
فاطميّين، دلدادگان و پيروان حضرت فاطمه
زهرا باشند و گويا فرمودهاند: قم مأوا و
مركز پيروان و دوستان فاطمه
سلاماللَّهعليها است.
16- قم محل استراحت و آسايش مؤمنان
است.
17- هركس درباره قم تصميم سوء بگيرد،
خداوند او را ذليل و خوار گردانيده و از
رحمت خود دور مىسازد.
18- قم مركز شيعيان و مواليان اهلبيت
عصمت و طهارت و خاندان پيغمبر است.
اين دو خصوصيّت مستفاد از روايت يازدهم
مىباشد.
19- قم مركز توجّه نفوس و علاقه و
اجتماع مردم است. و اين دو خصوصيّت مستفاد
از روايت يازدهم مىباشد.
20- قم حرم خاندان پيغمبر و منزل و بيت
آل محمّد عليهمالسّلام بوده و مركز و
جايگاه و محل توجّه خاص امامان معصوم
عليهمالسّلام خصوصاً از امام صادق
عليهالسّلام به بعد است. چنانكه حرم خدا،
مكّه و حرم رسولاللَّه، مدينه و حرم
اميرالمؤمنين عليهالسّلام، كوفه است.
21- قم مدفن پيكر پاك و مطهّر
فرزندزاده امام صادق عليهالسّلام حضرت
فاطمه معصومه سلاماللَّهعليها مىباشد.
و اين دو وجه شرافت بزرگ در روايت
پانزدهم با كمال صراحت و روشنى ذكر شده
است.
22- به هنگامى كه بلا و گرفتارى عموميت
پيدا كرده و همه جا را فرابگيرد به امر
حضرت رضا عليهالسّلام بايد رو به قم و
حوالى و نواحى آن آورد.
23- بلا از قم - نوعاً مرفوع و برداشته
شده است.
و اين دو جهت مورد تصريح در روايت
هفدهم است.
24 - قم زير بال مليكه است و فرشته
آسمانى بال خود را چترمانند بر سر اهل قم
افكنده و باز و بسته مىكند.
25- كسى كه تصميم بدى درباره قم داشته
باشد، خداوند او را ذوب مىكند چونانكه
نمك در آب ذوب مىگردد. و اين دو امتياز
در روايت هيجدهم آمده است.
26- تربت قم داراى قداست است.
و اين نكته افتخارآميز در روايت نوزدهم
مورد تصريح قرار گرفته است.
27- قم، بلد آل محمّد و امامان
عليهمالسّلام است.
28- قم، بلد و شهر شيعيان على و آل على
عليهالسّلام است.
29- قم، مطهّر است.
30- قم، مقدّس است.
31- قم، سرزمينى است كه خود ولايت آل
على را پذيرفته است. البته احتمال مىرود
كه مقصود اهل قم باشند. و اين چهار يا پنج
خصوصيت را از روايت 22 استفاده مىكنيم.
اينها يك سلسله افتخارات و امتيازاتى
است كه براى شهر قم از لسان خاندان وحى
صلواتاللَّهعليهماجمعين صادر گرديده و
مارا متوجّه موقعيت عظيم و بزرگ معنوى اين
سرزمين شريف مىگرداند.
و چه بگويم راجع به شهرى كه معصومين
پاك اينگونه آن را ستودهاند و چه
افتخارآفرين است شهرى كه حجّت خدا بر همه
بلاد عالم مىباشد.
شهرى كه مورد عنايت خداوند بوده و
حقتعالى آن را مستضعف رها نخواهد كرد.
شهرى كه در عصر پر از مشكلات غيبت
حضرتولىعصر، حجّت مىباشد.
شهرى كه فرشتگان الهى بلا را از آن دفع
مىكنند.
شهرى كه تصميم سوءگيرنده آن را خداوند
به داهيه و مشكل بزرگ و مصيبت و دشمن
خطرناك دچار مىسازد تا از تصميمش باز
بماند.
شهرى كه مهد علم و دانش و محل بروز
حركتهاى علمى است.
شهرى كه معدن علم و كانون فضيلت و
فرهنگ اسلامى خواهد گرديد.
شهرى كه علم و دانش، سيل مانند از آنجا
به اطراف و اكناف دنيا سرازير خواهد گرديد
و بالاخره اقطار جهان را تغذيه علمى
مىكند.
شهرى كه قطعهاى از بيت المقدّس - شهر
پيامبران و مدفن انبيا است.
شهرى كه بلا از آن دفع شده و خواهد شد.
شهرى كه مأمن و بهترين موضع براى انسان
ترسان و بهر هرسو در حركت و فرار خواهد
بود.
شهرى كه آشيانه آل محمّد
صلواتاللَّهعليهماجمعين و مأواى شيعيان
و هواخواهان آنان است.
شهرى كه مأواى فاطميّين و جايگاه آسايش
مؤمنان مىباشد.
شهرى كه مركز مواليان و دلدادگان
خاندان پيغمبر و نقطه توجه نفوس و اجتماع
مردم است.
شهرى كه حرم اهلبيت و مدفن بانوى
گرانقدر آل محمّد، حضرت فاطمه معصومه
سلاماللَّهعليها است.
شهرى كه به هنگام فراگيرشدن بلاها بايد
به آنجا روى آورد و بلا از آنجا برداشته
شده است.
شهرى كه زير چتر بال ملك است و كسى كه
تصميم ناروايى درباره آن داشته باشد به
كلى نابود خواهد گرديد.
شهرى كه تربت و خاك پاك آن از قداست
خاصّى برخوردار است.
راستى شهرى عجيب و سرزمينى شگفتانگيز
است! كسانى كه روى زمين آن راه مىروند،
در سرزمين مقدّس راه مىروند و آنانكه در
اين شهر ساكن و مقيمند، در عُشّ آل محمّد
و در حرم اهلبيت پيغمبر اقامت گزيدهاند.
و در آخر قم، شهرى است كه متجاوز از
چهارصد امامزاده واجبالتعظيم در آن
آرميده و مدفونند و اين خاك مقدّس، پيكر
پاك اين عدّه كثير از آل على
عليهمالسّلام را در خود جاى داده است و
علما و فقها و محدثين بزرگ شيعه و اصحاب
ائمه عليهمالسّلام به قدرى در سرزمين قم،
به ويژه در حول و حوش حرم شريف و صحن
مطهّر حضرت معصومه مدفونند كه به شمار
نمىآيند.
و روى اين قداست خاص است كه فقيه
نامدار و اصولى جليلالقدر مرحوم حاج
محمّد ابراهيم كلباسى - كرباسى -
اعلىاللَّهمقامه مرجع معاصر مرحوم
ميرزاى قمى بنا بر آنچه كه منقول و معروف
است هنگامى كه از اصفهان به قم مىآمد، از
پل عليخانى - دروازه معصومه سابق - يا از
مسجد امام حسن عسكرى عليهالسّلام كفشهاى
خود را بيرون آورده و به دست مىگرفت و تا
حرم مطهّر پياده مىرفت و مىفرمود: در
اينجا علماى ابرار و اصحاب ائمه و محدثان
بسيار آرميدهاند و سراسر اين قسمت، قبور
آن بزرگواران است.
مزاياى مردم قم
به مقتضاى روايات سابقه مردم قم داراى
مزايا و افتخارات فراوانند:
1- آنان جزء اهلبيت هستند.
2- آنان مردمى نجيب و بزرگوارند، نجباى
مردم به شمار مىروند.
3- كسى كه تصميم بد درباره آنان بگيرد
خداوند او را درهممىشكند.
و اين سه مطلب از روايت اوّل استفاده
مىشود.
4- خداوند با مردم قم بر ساير مردم
احتجاج خواهد كرد.
5- خداوند آنان را مستضعف نخواهد
گذاشت.
6- خداوند متعال آنان را موفّق و مؤيّد
مىدارد.
7- بلا از مردم قم دفع خواهد گرديد.
8- اهل قم حجت بر خلايق در زمان
غيبتند.
9- هركس اراده بدى نسبت به آنان كرد،
خداوند او را ذليل و خوار و از رحمت خود
دور ساخت.
و اين مطلب در روايت نهم مورد تصريح
واقع شده است.
10- براى مردم قم درى مخصوص از درهاى
بهشت است.
11- امام عليهالسّلام سه بار درباره
آنان "طوبى لهم؛يعنى خوشا به حالشان"
فرموده است. و اين دو مطلب در روايت دهم
آمده است، چنانكه مطلب اوّل در روايت
چهاردهم نيز آمده است.
12- مردى از اهل قم دعوت به حق مىكند.
13- اهل قم با قائم آل محمّد
صلواتاللَّهعليه اجتماع كرده و او را
يارى مىنمايند.
و اين سخن در روايت سيزدهم آمده است.
14- طلب رحمت و رضا و خشنودى خداوند
براى مردم قم از ناحيه حضرت موسى بن جعفر
عليهالسّلام شده است.
15- آنان بهترين شيعيانند.
16- خداوند ولايت اهلبيت را با ذات
آنان عجين كرده است.
و اين سه نكته در روايت چهاردهم ذكر
شده است.
17- اهل قم برادرخواندگان اهلبيتاند.
و اين مطلب در روايت پانزدهم آمده است.
18- اگر قمىها نبودند دين ضايع مىشد.
اين نكته افتخارآميز در روايت شانزدهم
آمده است.
19- مورد سلام و درود امام
عليهالسّلام هستند.
20- مشمول دعاى امام عليهالسّلام
هستند كه خداوند بلادشان را با نزول باران
سيراب گرداند.
21- مشمول دعاى امامند كه خدا بركاتش
را بر آنان نازل گرداند.
22- و دعاى امام عليهالسّلام كه خدا
سيئاتشان را به حسنات مبدّل گرداند.
23- آنان اهل ركوع و سجود و قيام و
قعودند.
24- آنان فقهايند.
25- و نيز علماى فهيم و دانا مىباشند.
26- اهل درايت، فهم و دانايى و
روايتند.
27- اهل عبادت نيكو و شايسته مىباشند.
اين نه مطلب پرافتخار در روايت هيجدهم
ذكر شده است.
28- امام عليهالسّلام مردم قم را از
خاندان خود و خاندان خود را از آنان
برشمرده است.
29- آنان انصار قائم آل محمّد عليه و
عليهمالسّلام هستند.
30- آنان دعوتكننده يا رعايتكننده
حقوق اهلبيتند.
31- مورد دعاى امام صادقند كه خداوند
آنان را از هر فتنهاى نگداشته و از
هرگونه هلاكتى نجات بخشد.
و اين مطالب چهارگانه در روايت نوزدهم
آمده است. چنانكه سه مطلب اخير در روايت
22 نيز آمده است.
32- تصديق و امضاى تشيع اهل قم با ذكر
كلمه "حقّاً" و براى تأكيد صورت گرفته
است.
33- آنان از دير زمان زائران حضرت رضا
عليهالسّلام بودهاند.
و اين دو نكته در روايت 20 ذكر شده
است.
34- اهل قم و نيز اهل آبه - از قراى
ساوه - به بركت زيارت حضرت رضا
عليهالسّلام مورد غفران الهىاند.
35- هركس تصميم سويى درباره آنان گرفت،
تعجيل در كيفر او خواهد شد. و اين مطلب در
روايت بيست و يكم و بيست و دوم ذكر گرديده
است.
راستى اين همه شرف و افتخار و نقطههاى
روشن براى چه مردمى جز اهل قم وارد شده
است؟!
مردمى كه خداوند با آنان بر ديگران
احتجاج مىكند، مردمى كه خداوند آنان را
مستضعف و عقبافتاده رها نخواهد كرد،
مردمى كه مورد توفيق و تأييد الهى بوده و
بلا از آنان دفع مىشود و در زمان غيبت،
حجت بر مردمان ديگرند.
مردمى كه هركس سوءنيت درباره آنان
داشته باشد، خداوند او را خوار و زبون
مىدارد و از رحمت خود دور مىسازد.
مردمى كه يك در بهشت ويژه آنان بوده و
امام عليهالسّلام در مقام تقدير و تكريم
آنان سه بار جمله "خوشابهحالشان" را ذكر
كردهاند.
مردمى كه يك شخصيّت ممتاز از ميان آنان
برمىخيزد و ملت را به سوى خدا دعوت
مىكند.
مردمى كه با حضرت ولىعصر
عجّلاللَّهتعالىفرجه همراه بوده و او
را يارى مىكنند. مردمى كه شيعيان برتر
بوده و ولايت آل محمّد عليهمالسّلام در
سرشت ذات آنان عجين شده است.
مردمى كه امام آنان را برادران خود
خوانده و اگر آنهانبودند دين الهى ضايع
مىگرديد.
مردمى كه مورد سلام امام عليهالسّلام
قرار گرفته و با جمله افتخارآفرين: سَلامُ
اللَّهِ عَلى اَهْلِ قُمْ، سلام الهى نثار
آنان شده است.
مردمى كه امام معصوم از خدا خواسته كه
بلادشان را سيراب كرده، بركاتش را بر آنان
نازل گردانيده و گناهانشان را به خوبى و
ثواب مبدل فرمايد.
مردمى كه اهل ركوع، سجود، قيام و قعود
بوده، فقها و علماى فهيم و دانا قلمداد
شدهاند و اهل درايت، روايت و عبادت نيكو
مىباشند.
مردمى كه امام عليهالسّلام آنان را از
خود و خود را از آنان قلمداد كرده و انصار
مهدى موعود و دعوتكنندگان يا
مراعاتكنندگان حقوق خاندان پيامبرند.
مردمى كه مشمول دعاى خير امام
عليهالسّلام مىباشند كه از هر فتنهاى
مصون و از انواع هلاكتها محفوظ بمانند.
مردمى كه امام عليهالسّلام مؤكّدانه
آنان را شيعه خوانده و تشيّعشان مورد
گواهى حجّت خدا واقع شده و بالاخره مردمى
كه همواره اهل زيارت حضرت رضا
عليهالسّلام بوده و به بركت زيارت آن
بزرگوار، مورد مغفرت الهىاند.
بدون ترديد هيچ سرزمين و جايگاهى نيست
كه اينقدر فضيلت و منقبت داشته باشد.
و اكنون كه اهل قم اينقدر مناقب دارند
بجاست كه موضع سراسر توقير و تكريم خود را
حفظ نموده، شايستگى خود را براى اين همه
افتخارات با خوبى، ايثار، تقوا و كرامت
نفس به اثبات برسانند.
در اينجا ناگزير اين نكته را تذكر
مىدهيم كه بعيد است اين همه تعظيم و
احترام براى هركسى باشد كه در اين شهر
اقامت كرده و در آن فروآمده يا از آنجا
نشأت گرفته باشد، بلكه در كلمه اهلبيت،
اهليّت افتاده و اگر لغت در اين موضوع
همراهى نكند لسان دين آن را تأييد و امضا
كرده است.
چنانكه خداوند در داستانحضرتنوح
عليهالسّلام و فرزندش مىفرمايد:نوح
گفت:اِنَّ ابْنى مِنْاَهْلى وَ اِنَّ
وَعْدَكَالْحَقُّ؛
(24)
خداوندا پسر من از اهل من است و وعده
تو - راجع به نجات اهل من - حق است. خطاب
شد: اِنَّهُ لَيْسَ مِنْ اَهْلِكَ اِنَّهُ
عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٌ؛
(25) نه، اين پسر از اهل
تو نيست، او عملى ناصالح است (فردى منحرف
و گناهكار است).
راستى اين آيه وحشتزاست! نكند ما در
قم باشيم ولى اهل قم نباشيم و بالاخره
بايد مرد و زن و دختر و پسر و اهل قم
ممتاز باشند؛ به طورى كه الگوى پاكى و
پرهيزگارى و اخلاق حسنه و سادهزيستى و
حيا و عفت و راستى و درستى، براى مردمان
بلاد ديگر به شمار آيند و نيايد روزى كه
آنان دنبالهرو شهرهاى ديگر و يا
دنبالهرو غربيهاى منحرف و دور از حيا
باشند كه: اَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ
الْمُبينُ.
و چنين به يادم مىآيد كه مرحوم آقاى
حاج شيخ مرتضى انصارى واعظ شهير قمى
رضواناللَّهعليه در يكى از منابر خود
خطاب به مأمورين دولتى زمان طاغوت يا خطاب
به خصوص رئيس شهربانى مىكرد و مىگفت:
شما هر روز اول صبح يك دور تسبيح بگو:
اينجا قم است. اينجا قم است.
راستى اين خود نكته جالبى است و بجاست
كه مردم قم و پسران و دختران قمى فراموش
نكنند كه اهل قم مىباشند و هر كارى و
هرگونه لباسى شايسته شأن آنان نيست و نيز
بجاست كه هركس كه در قم زندگى مىكند و در
آن اقامت دارد، هر روز به ياد خود بياورد
كه اينجا قم است و شهر اهلبيت و حرم آنان
و مأواىِ او آشيانه آل محمّد است و در
نتيجه حفظ حرمت حرم و حريم اهلبيت و
ملاحظه و مراعات احترامات صاحبةالبيت و
صاحبةالبلد: يعنى حضرت فاطمه معصومه
سلاماللَّهعليها را بنمايد.