1.فصل اول: ویژگیهای الفاظ و جملات امر ونهی دینی
کلمات امر به معروف ازجایگاه مهم و
حساسی برخوردارند زیرا این کلمات پرندگانی هستند که پیام خداوند را بربال خود می
نشانند وبربام وجود گنهکار می نشینند بنابراین شایسته است بهترین عالی ترین و
شایسته ترین کلمات را برای انجام این ماموریت الهی انتخاب کنیم تا تنها تناسب پیام
و صاحب پیام که خداوند متعال است حفظ گردد وقتی امر به معروف آگاه باشد که از سوی
چه کسی ماموریت دارد و ماموریت اوازکدامین ماموریت های عالم وجود است برای پیام
خداوند و انجام ماموریت الهی و پیامبرگونه خود پاکیزه ترین ، نورانی ترین و دل نشین
ترین کلمات و ادبیات خود را به عرصه این ماموریت مقدس می آورد تا این پیام آسمانی
به زیباترین شکل خود تجلی کند و پذیرش مخاطب را در رتبه بالاتری قرار دهد.
با توجه به اهمیتی که برای الفاظ امر ونهی دینی بیان گردید به ویژگیهای آنها می
پردازیم تا با رعایت آنها درصد موفقیت امر نهی کنندگان دینی بالاتر رود .
1. شیوایی
جمله شیوا جمله ای رسا ؛ فصیح وروان است وچون تذکر به دیگران با صفت شیوایی همراه
باشد نزد مخاطب دلنشین تر وتاثیر گذارتر است .
امربه معروف باید به راحتی فهمیده شود و از هرگونه پیچیدگی، نامفهومی و کلمات
نامانوس و جمله بندی های ناقص و ثقیل به دور باشد به گونه ای که گنهکار با سهولت و
سرعت محتوای آن را درک کند به ویژه اینکه فرصت امرو نهی بیش ازچند لحظه نباشد
نظیراینکه در طول چند لحظه ای که از کنار یک راننده ی بی نظم می گذریم بگوییم: با
رانندگی خود آرامش مردم را به هم نزن.
2. صراحت
جمله صریح، جمله ای است که از وضوح و روشنی لازم برخوردار باشد امر به معروف باید
صریح بیان شود به گونه ای که گنهکار به راحتی منظور تذکر دهنده را بفهمد و دچار
برداشت غلط نگردد.
در پرده بیان کردن امرونهی دینی فهم آن را دشوار کرده و گاهی سخن را چند پهلو می
کند به گونه ای که برداشت های مختلفی از آن می شود، نتیجه چنین سخنی آن می شود که
وظیفه انجام نگرفته و ارشادی صورت نپذیرفته باشد البته صراحت در محتوا غیر از صراحت
در بیان است و در مجموع باید به گونه ای تذکر دهیم که مخاطب سخن و هدف ما را به
خوبی بفهمد.
3. متانت
امرونهی دینی باید متین یعنی محکم و استوار باشد و ضعف و سستی در آن راه نداشته
باشد وقتی کلمات ارشادی با وقار و ثبات لازم همراه باشد درصد اعتماد و پذیرش را
بالا می برد پس اگر به کسی که دیگران را مسخره می کند بگوییم : یک انسان با شخصیت
دیگران را مسخره نمی کند با این جمله که بگوییم: «بیمزگی نکن» تفاوت بسیار دارد.
4. جدیت
الفاظ تذکر باید جدی وبه دور از هر گونه شوخی وتسامح باشد در غیر این صورت مخاطب
آنها را جدی نخواهد گرفت وامر نهی دینی صورت نخواهد پذیرفت . نمونه جدی تذکر این
است که به کسی که تکبر می ورزد بگوییم : خداوند انسانهای متکبر را دوست ندارد پس
توهم متکبر نباش .
5. اختصار
تذکر باید مفید و مختصر باشد ودر چند کلمه گویا و شفاف امرو نهی دینی به گنهکار
ابلاغ شود مثلا به کسی که با بوق های نابهنگام خود دیگران را می ترساند و یا با
سرعت بیش از حد خود عابران پیاده را به وحشت می اندازد با استفاده از کمترین فرصت
بگوییم : ترساندن دیگران حذام است . بله در برخی موارد که امکان و زمینه وشرایط
توضیح لازم ومفید وجود دارد اختصار لازم نیست .
6. اعتدال
کلمات وجمله بندی های امر ونهی دینی باید ازهرگونه افراط و تفریط و بزرگ وکوچک کردن
گناه به دور باشد، مکروه را حرام جلوه ندهیم ، معصیت کوچک را معصیت کبیره معرفی
نکنیم و معصیت بزرگ را گناه کوچک نشان ندهیم وخلاصه بدی وزشتی و قبح گناه را به
همان اندازه که در شرع اسلام وارد شده است بیان کنیم نه کم نه زیاد .
7. سلامت
الفاظ وجمله های تذکر باید سالم وصالح باشد و ازآفاتی چون نیش زدن ، تحقیر توهین
وفحش وهرگونه بدگویی دیگران برکنارباشد تا وظیفه ی دینی انجام گیرد وآمر به معروف
در حرکات اصلاحی خود پیروز شود امیرالمومنین (ع)فرمود :
من حسن کلامه کان النجح امامه [1]
کسی که سخنش نیکو باشد پیروزی در پیش روی اوست .
سخنان آفتمند تاثیری ندارند وچه بسا جزگناهان به حساب آیند و با گناه نمی شود خدا
را اطاعت کرد وگناهکاری را هدایت کنیم بلکه سخنان آفتمند می توانند گنهکار را در
موضع بدتری قرار دهند .
تذکر دهنده اگر چه از گناه و گنهکار ناراحت است اما نباید برای خنک کردن دل خود
توهین کند وناسزا گوید زیرا ما به دنبال اصلاح دیگران هستیم ونه خنک کردن دل خود .
دل مومن در آخرت خنک خواهد شد و این تقدیری است که رقم خورده است .
8. عطوفت
کلمات مورد استفاده در امرونهی دینی باید به مهربانی آراسته باشند استفاده ازکلماتی
نظیر برادرم، خواهرم و امثال آنکه نماد عطوفت و نزدیکی با مخاطب است . امر ونهی
کننده را به امر ونهی شونده نزدیک می سازند و این نزدیکی میزان پذیرش را بالاتر می
بردند.
ادبیات امربه معروف می تواند به نوعی با مهربانی همراه باشد البته لحاظ این ویژگی
همیشگی نیست و گاهی غلظت و درشتی واجب می گردد اما اصل بر این است که در ارشاد
دیگران مهربان باشیم و بدی های آنها را باخوبی پاسخ دهیم مبادا بدی آنها ما را به
بدی بکشاند که کار الهی ما را ضعیف خواهد کرد. رفتار خوب ما در برابر بدی های
دیگران تکانی روحی به آن هاست ضمن اینکه پاداش بزرگی را برای تذکر دهنده به همراه
دارد.
مردی به پیامبر(ص) عرض کرد: یا رسول الله من اقوامی دارم که با آنها صله ارحام می
کنم اما آنها با من قطع رابطه کرده اند من به آنها احسان می کنم اما آنها با من بد
رفتاری می کنند، من بر بدیهای آنها حلم می ورزم اما آنها بر من جهالت می کنند. حضرت
فرمود: اگر آنگونه باشی که می گویی گویا رنج و ناراحتی که از برخورد خوب تو به آنها
می رسد دردناکتراست و تا تو در چنین حالی باشی خداوند پشتیبان تو خواهد بود. [2]
9. اکرام
احترام به گنهکار باید در الفاظ و ادبیات امر و نهی دینی مورد توجه قرار گیرد و به
تعبیر دیگر ادبیات امر به معروف باید محترمانه باشد به گونه ای که گنهکار این ویژگی
را احساس نماید و زمینه پذیرش در او تقویت گردد نظیر این که به خانمی که پوشش دینی
را مراعات نکرده است گفته شود : شما خانم محترمی هستید اما پوشش شما بر خلاف احکام
اسلام و رضایت خداوند است مراعات بفرمایید خود را بپوشانید . البته اشاره به این
نکته لازم است که احترام به گنهکار نظیر احترام به صاحبان علم و فضیلت نیست که
شخصیت آنها بخاطر ارزش های که دارند قابل تکریم است بلکه از آن جهت که گنهکارند
مورد مذمت هستند اما بخاطر موفقیت در تذکر خود به آنها احترام می گذاریم هر چند
ذاتاً استحقاق چنین اکرامی را نداشته باشند .
از آنجایی که بحث احترام و بی احترامی به گنهکاراز مباحث مهم امر به معروف ونهی از
منکر است مطالب بیشتری را در این باره ارائه می دهیم .
احترام به گنهکار ازعوامل موفقیت عرصه امرو نهی دینی است و او را از لجاجت وعصبی
شدن دور کرده و درجه ی پذیرش اورا بالامی برد زیرا امر و نهی دینی درعین حال که یک
حرکت مثبت و متعالی است در مواردی این ذهنیت را برای گنهکار پدید می آورد که مبادا
تذکر دهنده قصد توهین و تحقیر او را دارد اما با احترامی که به او می گذارد این
ذهنیت منفی ازمیان می رود .
ذهنیت دیگری برای گنهکار مطرح است وآن اینکه تذکردهنده او را گنهکاری بیش نمی داند
پس برای من شخصیتی قائل نیست اما وقتی مشاهده می کند حرمت او بطور کامل حفظ شده است
سوء ظن احتمالی او به حسن ظن تبدیل می گردد نکته روانشناختی دیگری وجود دارد وآن
این است که احترام به گنهکار موجب می شود احساس شخصیت کند و این احساس زمینه خوبی
برای پذیرش تذکر است زیرا کسانی که احساس شخصیت نمی کنند حق پذیری در آنها ضعیف و
با تعلل و تاخیر و بهانه جویی همراه است وچه بسا کار آنها به استهزاء امرو نهی وآمر
و ناهی کشیده شود البته نباید احترام به گنهکار با اغراق همراه باشد و ازحالت طبیعی
خارج گردد زیرا دراین صورت تذکر دهنده در ذهن گنهکار زیر سوال می رود و در نتیجه
پذیرش او ضعیف می گردد .
احترام به گنهکاراین است که با اخلاق اسلامی ورعایت حقوق دیگران و پرهیزازهر گونه
بد رفتاری و بدگفتاری با او روبرو شویم اما عده ای به جای آن با طرح مسائل غیر
واقعی شخصیت دروغین را از گنهکار به او ارائه می دهند استفاده ازعناوین چون شما از
سرمایه های اسلام هستند اسلام به وجود شما نیازمند است شما ازافتخارات کشوربه
شمارمی روید وآنچه که گنهکارازآن تعجب می کند وخود را در آن جایگاه نمی بیند نه
تنها تاثیر مثبتی ندارد که از تاثیر منفی هم برخوردار می باشد بله گاهی ازاین تعریف
ها نسبت به افراد خاص ومحدودی مبالغه به حساب نمی آید که در این صورت استفاده از
آنها می تواند سودمند باشد .
آنچه که باید از سوی تذکردهنده انجام گیرد احترام بدون افراط و تفریط به گنهکاراست
واحترام ما نباید به خضوع وتواضع بیش از حد در برابر او منتهی شود وگرفتارمداهنه
گردیم مداهنه که اسلام ازآن نهی کرده است همان چرب زبانی ,تملق داشتن روابط بسیار
خوب وعادی با کسی است که بی پروا گناه می کند .
بنابرآنجه بیان گردید رفتار ما با گنهکار باید معقول باشد نه توهین کنیم و نه راه
مداهنه را پیش گیریم زیرا مداهنه نوعی تایید گنهکاراست و او را درانجام گناه
جسورترمی سازد و توهین ما اورا برسرلجاجت آورده وبرجسارت او درارتکاب گناه می
افزاید .
خطا کاران در یک جایگاه منفی دینی و اجتماعی قرار دارند از این رو به نوع نگاه
دیگران به خود حساسند حال اگر کسی به آنها اهانت کند این حساسیت بیشترشده و واکنش
مضاعفی را به همراه دارد و نتیجه امرو نهی دینی را که تاثیر مثبت در رعایت تقواست
ازمیان می برد اما احترام به آنها با توجه به جایگاه منفی که دارند آنها را به
استقبال بهتری ازامر ونهی دینی سوق می دهد ضمن اینکه توهین بی حرمتی به دیگران از
شان آمران به معروف که در مسیر پاک پیامبران الهی حرکت می کنند به دور است وبلکه
منکری است که باید از آن پرهیز نمود .
10. آداب ارتباط با گنهکار
امربه معروف مثل بسیاری از امور دیگر دارای ادبیات روانشناسی وفرهنگ وشیوه های خاص
خود است که اگر کسی آنها را مورد توجه قراردهد به موفقیت می رسد کسی که تصمیم می
گیرد امر به معروف کند با توکل بر خدا به سوی گنهکار می رود وبه او سلام می کند
سلام کلید ارتباط وگفتگوست و وقتی باسلام ارتباط برقرارگردید بخشی ازماموریت انجام
گرفته و راه برای ادامه ی کارگشوده می گردد مثلا می گوید : این دستورخداست که مردم
از تحقیر یکدیگر بپرهیزند وشما هم این کار را ترک کنید
11. موضع گیری های گنهکار
پس از تذکر سه موضع گیراز سوی گنهکارمی تواند بروز کند :
الف –پذیرش
در این صورت شایسته است اورا دعا کند نظیرآنکه بگوید : از پذیرش شما سپاسگذارم
خداوند شما را از خوبان و پرهیزکاران قراردهد و یا امیدوارم همیشه در انجام این
وظیفه موفق باشید و یا امیدوارم برای همیشه از این گناه دوری کنید دعا به گنهکار سه
ویژگی مثبت را به همراه دارد 1- کمک بیشتر خداوند 2- اثبات صداقت صمیمیت امرنهی
کننده 3- تاثیر بیشتر تذکر .
دعا کردن همیشه پس از تذکر نیست بلکه می تواند پیش از پذیرش گنهکار باشد نظیر اینکه
پس از امر ونهی دینی بگوید: امیدوارم این سخن من که برای رضای خدا عرض کردم در دل
شما اثر داشته باشد ویک خوبی به خوبی های شما افزوده گردد ویا بگوید: از خدا می
خواهم سخن مرا در دل شما موثر قرار دهد وشما را بررعایت آن موفق بدارد آنگاه خدا را
شکر گوید که توفیق این امر به معروف را نصیب او فرمود ودعا کند همواره اورا در
اصلاح دیگران یاری دهد.
ب:سکوت
این سکوت می تواند علامت رضایت ویا نشانه ی ناخوشنودی گنهکار باشد ودر هر صورت
ماموریت تذکر دهنده پایان می یابد .
البته دراین موقعیت هم می توان برای تاثیر تذکر در اودعا کرد و یا خدا را برانجام
تذکر که اتمام حجت برای گنهکار است به شهادت گرفت نظیرآنکه بگوییم )):خدایا توشاهد
باش که پیامت را به بندهات رساندم )) این امور به تشخیص امر به معروف مربوط می شود
که چگونه امرو نهی دینی خود را مدیریت کند و در چه موقعیتی چه تصمیمی بگیرد وچه
بگوید چه نگوید
ج-مخالفت
شیطان در انسان گنهکار سهم دارد وحاضر نیست سهم خود را از دل او از دست بدهد از این
رو القاء مخالفت می کند که یکی از وسوسه های کهنه شده ی اوست و آمربه معروف باید
ضمن هدایت مخاطب وسوسه زدایی از قلب گنهکار را هم مورد توجه قرار دهد .
در برابراین مخالفت به شهادت گرفتن خداوند به این گونه که بگوییم: ((پروردگارا من
پیام تورا به بنده ات رساندم و به وظیفه ام عمل کردم )) موثر است و گنهکار را با
اتمام حجت بیشتری روبرو می سازد .
موضع گیری های تذکر دهنده
چند موضع گیری در برابر مخالفت گنهکار در پیش روی ماست که به آنها اشاره می کنیم:
1. سکوت
سکوت در برابرگنهکار در اکثر موارد ضعف به حساب می آید زیرا گمان می کند مخالفت او
صحیح و بدون پاسخ است.
2. جواب های کلی
جواب های کلی از ندادن جواب بهتراست زیرا سکوت در برابر مخالفت گنهکار به نوعی
تایید او را به همراه دارد و چه بسا او را به غرور سوق دهد اما جواب کلی نظیر اینکه
پس ازمخالفت او بگوییم: من به وظیفه ام عمل کردم واکنون نوبت شماست یا بگوییم: من
شما را به دستورخداوند آگاه کردم ، خود دانید یا بگوییم : به جای این مخالفت ها کمی
به سخن من فکر کنید و یا بگوییم : مخالفت با امر به معروف از گناهان بزرگ است [3]
ویا برخی ازروایات مربوط به مخالفت گنهکاررا که ما در کتاب ((حافظان حریم ))
پیرامون امر به معروف نگاشتیم نقل کرده ایم برای او بخواند.
3. پاسخ های کوتاه به مخالفت ها
مخالفت با تذکر،ازگناهان کبیره است زیرا مخالفت با یک اصل قرآنی ومسلم دینی است که
از ضروریات اسلام به شمار می رود البته اگر کسی اصل امر به معروف را قبول نداشته
باشد مخالف ضروری دین مسلمان نیست و ضروری دین چیزی است که همه می دانند جزء اسلام
است .
اما اگراصل امر ونهی دینی را قبول داشته باشد و درمواردی با آن مخالفت ورزد
کافرنیست بلکه فاسق می باشد وما دراینجا به مخالفتها پاسخ می دهیم تا گنهکاران
بدانند که مخالفت آنها صحیح نیست و پاسخ دارد و ما با سکوت خود آنها را تایید نمی
کنیم .اما مهم ترین مخالفتها وپاسخ ها عبارتند از :
1. آزادم
ج) بله آزادی که گناه می کنی ,اگر بنده خدا بودی گناه نمی کردی .
2. به شما مربوط نیست .
ج) به خدا که مربوط است من دستور خدا را بیان کردم .
3. دخالت نکن .
ج) امر به معروف دخالت من نیست دخالت خداست .
4. شما چه کاره هستید ؟
ج) فرمانبردار خدا
5. مزاحم نشو .
ج) مزاحم نیستم امر خدا را اجرا می کنم .
6. برو به کار خود برس .
ج) کارمن همین است که خداوند به آن امر کرده است
7. به خودم مربوط می شود .
ج) به خدا مربوط نمی شود ؟
8. لازم نیست مارا امر به معروف کنید
ج) ولی خداوند لازم می داند.
9. مملکت صاحب دارد
ج) صاحب مملکت امر به معروف را واجب کرده است .
10. گناه من یک مسئله شخصی است
ج) گناه شخصی هم مخالفت با خداست وباید ترک شود
11. دوست دارم چنین کنم
ج) پس دین خدایی که تورا آفرید چه می شود ؟
12. ما را در یک قبرمی گذارند وشما را در قبر دیگر .
ج) بله قبر ها جداست اما ما نسبت به یکدیگر مسئولیم.
13. عیسی به دین خود موسی به دین خود .
ج) ولی این شعار اسلام نیست اسلام همه را مسئول یکدیگر می داند
14. خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت باش .
ج) ولی رسوایی گناه بیشتر است
15. قلبت پاک باشد
ج) گنهکار قلب پاکی ندارد .
16. از کی تا به حال متدین شدی ؟
ج) از خدا می خواهم متدین باش .
17. نیازی به نصیحت ندارم .
ج) کسی که خطا می کند نیازمند نصیحت است
18. من مسلمان نیستم .
ج) بنده ی خدا که هستی , من دستور خدا رابه شما گفتم .
19. دیگران بدتر از ما هستند.
ج) بدتری دیگران مجوز گناه شما نیست .
20. خشک نباش
ج) رعایت احکام اسلام خشکی نیست .
21. گناه زیادی نکردم .
ج) چون گناه مخالفت با خداست کم آن هم زیاد است .
22. تعصب نداشته باش
ج) چرا به دین خدا تعصب نداشته باشم
23. تعصب خشک نداشته باش .
ج) پایبندی به اسلام تعصب خشک نیست ، یک ارزش متعالی است .
24. ما گرفتار شده ایم .
ج) ولی همیشه امکان بازگشت وجود دارد واراده ات آزاد است .
25. همه مشکلات برطرف شده وتنها همین کار من مانده است ؟
ج) هر گناهی شعله ای از آتش است که باید خاموش شود .
چهار نکته :
چهار نکته مهم وجود دارد که بیش از شروع بحث شیوه ها به آنها می پردازیم .
نکته اول: اگر چه شیوه های تذکر زبانی متنوع وگسترده است اما همان گونه که موثرترین
شیوه را برای ارشاد مخاطب خود برمی گزینیم باید ملایم ترین وخوشایند ترین شیوه را
هم انتخاب کنیم وبا وجود شیوه های ملایم وتاثیرگذار به شیوه های تند متوسل نگردیم
البته اگر تاثیر تذکر ما منحصر به بهره گیری از شیوه های تند باشد واجب است با تندی
تذکر دهیم اما بیش ازمقدارلازم تندی نکنیم .
نکته دوم : هرکس مورد امرونهی قرارگیرد گنهکار نیست زیرا بخشی از امر ونهی های ما
به مستحبات ومکروهات مربوط می شود بنابراین اگر دراین کتاب از فردی که مورد تذکر
قرارمی گیرد با تعبیر گنهکار یاد می شود به خاطر ترک واجب و انجام حرام است که
مهمترین بخش امر به معروف ونهی ازمنکر به آن مربوط می شود .
نکته سوم :اگر چه امر به معروف ونهی از منکر معنای گسترده تری از تذکر زبانی دارد
اما استفاده ازاین تعبیر به خاطر آن است که امروز تذکر زبانی معنایی معادل معنای
امر به معروف ونهی از منکر زبانی را پیدا کرده است ودیگر معنای لغوی صرف آن مراد
نیست که تنها تذکر ویاد آوری باشد وحقیقت امر ونهی کردن در آن مطرح نباشد .
نامگذاریز کتاب حاضر هم به معجزه ی تذکرزبانی بر اساس همین تحلیل از تذکر می باشد .
نکته چهارم :اگر چه امر به معروف ونهی از منکر دو واجب هستند اما استفاده تنها از
امر به معروف درعناوین کتاب بدون ذکر نهی از منکر به خاطر رعایت اصل اختصار در
عنوان هاست .
دانستنیهای امر ونهی زبانی
که دینداری مردم به وجود آنها شکل می گیرد. خداوند این دواصل تابنده را در حدود ده
آیه ازآیات قرآن مورد توجه جدی قرار داده و انجام آنها را از ویژگیهای اهل ایمان به
شمار آورده است . همان گونه که می فرماید :
و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر [4]
مردان و زنان با ایمان یاور یکدیگرند امر به معروف و نهی از منکر می کنند .
سرور پیامبران رسول گرامی اسلام و اهل بیت معصوم و آسمانی اش نیز معارفی را پیرامون
این دو ستاره ی نور و هدایت بیان کرده اند تا مومنان راستین به انجام بهترین رتبه
های دینداری که همان دفاع از دین خداست بار یابند و این دو نهر بزرگ آسمانی را در
راستای پاکی و پاکیزگی دلهای اهل ایمان به جریان در آورند که بدون شک بهترین عمل
صالح غبار زدایی و رفع سیاهی های گناه از سرزمین جان انسانهاست.
وقتی امر و نهی دینی به فرموده ی اولیاء دین بهترین فریضه باشد برترین دینداری نیز
در اجای آنها نهفته است و بیشترین بها در بازار آخرت به این دو متاع گرانقدر اختصاص
خواهد داشت .
سرور جانشینان رسول خدا امیرالمومنین که به حق امیر این دو حرکت نورانی است می
فرماید :
تمام اعمال خیر و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر مانند
قطره ای در برابر دریای پهناورند. [5]
امرونهی دینی ارزش بزرگی دارد زیرا دستاورد این دو میراث گرانقدر انبیاء هدایت
انسان است که بر تارک سلسله جبال ارزش های الهی سکنا گزیده است.
امر به معروف افشاندن بذر خوبی ها در مزرعه ی جان انسانهاست تا با به ثمر رسیدن هر
بذر گلی از دورن آن شکفته شود و جامعه گزاری از ارزشهای سبز و زیبای خوبی ها گردد .
امر به معروف افزایش فضای سبز خانه ی دل ها و کویرزدایی معنوی از جامعه است و از
همین و فلسفه ی امر به معروف و نهی از منکر هدایت و صیانت شخص و اجتماع از بدی ها و
گرایش به نیکی ها و پایداری و حاکمیت دین بر جامعه است.
امر به معروف و نهی از منکر دو اثر قطعی و دو اثر احتمالی دارد : آثار قطعی آنها
پاداش آخرتی و رشدی است که آمر به معروف در پرتوی عمل خود به آن دست می یابد و این
دو اثر گرانبها کافی است که من درصحنه های امر به معروف و نهی دینی حضور داشته باشد
و دو اثر احتمالی آن هدایت بندگان خدا و رشد و سلامت فرهنگی جامعه است .
امر به معروف گل سرسبد حرکتهای اجتماعی انسان است و اگر اهل ایمان تجسم زیبای امر و
نهی دینی خود را در آخرت می دیدند هرگز آن را کمرنگ نمی انگاشتند و اگر آن اندازه
که اهل تجارت به تبلیغ کالای خود می پردازند ما به تبلیغ دین خود می پرداختیم این
اندازه ارزشها ناشناخته نبودند و دین و دینداران غریب نمی ماندند. غربت مومنان
نتیجه ترک امر و نهی ناشی از ضعف محبت به خدای متعال و دین آسمانی اوست. نشانه ی
دوستی حقیقی برآوردن خواسته های خداوند است که هرکس به محبت او بار یابد با اشتیاق
به انجام آنها همت گمارد . امر به معروف پیام خداوند است که مومن برگزیده های آن را
به مومن خطا کار اعلام می کند و نهی ازمنکر پایان دادن به شعله های سیاه گناه می
باشد که بندگان شایسته خداوند مسئولیت پرافتخار آنرا برعهده می گیرند و از همین
روست که باید گفت : نهی از منکر بارش قطرات زلال باران بر سرزمین جان گنهکاران است
که شعله های معصیت را خاموش می سازد و به گسترش تیرگی های قلبش پایان می بخشد .
مراتب امر به معروف ونهی از منکر
امر به معروف زبانی
امر ونهی دینی دارای سه مرتبه اظهار تنفر قلبی ، امر نهی زبانی واعمال قدرت است و
بحث ما در این کتاب پیرامون مرتبه دوم یعنی امر نهی زبانی می باشد.
امر به معروف زبانی مهمترین بخش امر به معروف و نهی ازمنکر است که به عنوان یک
وظیفه همگانی برای اصلاح وآگاهی بندگان خدا تشریع گردیده است و ازنقش اصلاحی خوبی
برای همه انسانها در همه زمانها ومحیط های اجتماعی و خانوادگی برخورداراست .این
برنامه آسمانی به گونه ای است که هر کس علاقه مند به سلامت معنوی محیط زندگی خود
باشد می تواند به آسانی در خیل عظیم مصلحان بی نام نشان جامعه درآید و به اندازه
توان خود نهالی از معرفت بنشاند وشعله ی سیاهی ازآتش گناه را خاموش کند و در نتیجه
دهان خود را به رایحه خوش پیام خداوند خوشبو گرداند باشد که پروردگار عالم او را در
دیوان مدافعان از دین خود ثبت نماید و از تجلی نورغیرت او خشنود گردد.
مراتب امر و نهی زبانی
مرتبه زبانی امر به معروف نیز دارای سه مرحله است :
1- موعظه وگفتار نرم .
2- امر ونهی آرام .
3- امر نهی تند
رعایت مراحل زبانی الزامی است واگر کسی بتواند با مرحله اول به وظیفه خود عمل کند
نباید به مرحله دوم وارد شود واگر بتواند با مرحله ی دوم وظیفه ی خود را به انجام
رساند نباید وارد مرحله ی سوم گردد بله در مراتب امر به معروف ونهی از منکر رعایت
مرتبه اول پیش از مرتبه دوم الزامی نیست مگر اینکه مرتبه اول برای گنهکار آسانتر
باشد که در این صورت رعایت مرتبه اول واجب خواهد بود و گر نه از میان رتبه اول و
دوم هر کدام از اظهار تنفر قلبی وامر ونهی زبانی بر گنهکار آسانتر باشد عمل به آن
واجب خواهد بود و ما در بحث بعدی احکام فقهی آنرا بیان خواهیم کرد .
احکام فقهی
1. اگر احتمال دهد که هدف با موعظه و ارشاد وسخن نرم برآورده می شود واجب است به
همین صورت عمل کند و به بیش ازآن تعدی نکند .
2. اگر بداند که موعظه ارشاد و سخن نرم تاثیرنمی کند امر ونهی زبانی کند و در صورت
احتمال تاثیراز آسان ترین مرتبه آن شروع نماید و به بیش از آن تعدی نکند به ویژه
اگر گنهکار از امرو نهی او مورد هتک قرار می گیرد.
3. اگربرطرف شدن منکر و اقامه معروف متوقف بر سخن تند وشدت بخشیدن درامر وتهدید و
وعده ی مخالفت با گنهکار باشد جایز و بلکه با پرهیز از دروغ واجب است.
4. جایز نیست در انجام نهی از منکر، از حرام و منکر مثل فحش و دروغ و اهانت کمک
گرفته شود بله اگر منکر از جمله چیزهایی باشد که اسلام به آن اهمیت می دهد و به هیچ
وجه به انجام آن راضی نباشد نظیرقتل انسان محترم یا ارتکاب گناهان قبیح و بزرگ که
وعده ی عذاب بر آن داده شده است جایز و بلکه واجب است ممانعت شود اگر چه لازم شود
از آنچه گفته شد کمک گرفته شود.
5. اگر بعضی از مراتب امر و نهی زبانی آزار و اهانت کمتری از بعضی از آنچه در مرتبه
ی اول ذکر شد داشته باشد باید به آنها اکتفا شود. پس اگر موعظه و ارشاد با سخن نرم
و چهره ای باز موثر باشد یا احتمال تاثیر آن برود آزار کمتری از دوری اعراض و امثال
آن داشته باشد جایز نیست دوری و اعراض شود. انسان ها در بیان و شنیدن امر و نهی
متفاوتند چه بسا دوری و رو گردانی از شخصی از امر و نهی او شدیدتر و سنگین تر و
اهانت آمیزتر باشد و از همین رو امر و نهی کننده باید مراتب اشخاص و عمل به مرتبه
آسان تر و راحت تر را مورد توجه قرار دهد.
6. اگر تاثیر امر و نهی به استفاده از مرتبه اول و دوم باشد باید ضمن امر و نهی
زبانی از او دوری و اعراض شود. [6]
گستره ی امر ونهی زبانی
امر و نهی زبانی گسترده ترین مرتبه از مراتب امر به معروف است به گونه ای که بخش
اعظم این وظیفه الهی با زبان عملی می شود زیرا امر و نهی دینی چهار قسم کلی دارد که
یا تنها به وسیله زبان جامه عمل می پوشند و یا زبان نقش بیشتری را در انجام آنها
دارد و ما برای وضوح بیشتر بحث این اقسام چهار گانه را مورد بررسی قرار می دهیم .
1- امر به مستحبات
امر به مستحبات تنها با رتبه دوم یعنی به وسیله زبان انجام می گیرد و رتبه اول و
سوم ندارد زیرا مرتبه اول که اظهار تنفر قلبی است و همچنین مرتبه سوم که اعمال قدرت
برای انجام معروف است درآن مطرح نیست چه اینکه امر به مستحبات مستحب می باشد .
2- نهی از مکروهات
در نهی ارمکروهات نیز مانند امر به مستحبات مراتب سه گانه امر به معروف و نهی از
منکر وجود ندارد و تنها نهی از منکر زبانی انجام می گیرد زیرا اگر چه مکروهات مورد
نهی قرارگرفته اند اما با توجه به اینکه اسلام به نوعی مردم را در انجام آنها آزاد
گذارده است اظهار تنفر قلبی که مرتبه اول است و اعمال قدرت که مرتبه سوم می باشد در
مکروهات مطرح نیست چه این که نهی از مکروهات مستحب می باشد .
3- امر به واجبات
در امر به واجبات مراتب سه گانه امر به معروف وجود دارد اما مرتبه دوم که مرتبه
زبانی است از همه گسترده تراست زیرا غالباً اظهار تنفر قلبی نظیر ترشرویی ، سرد
برخورد کردن ورو گردانی که مرتبه اول است برای کنهکار سنگین تر از سخن ملایم ونصیحت
به اوست و به فتوای فقهای اسلام اگر مرتبه دوم برای گنهکار آسان تر از مرتبه اول
باشد واجب است به مرتبه دوم عمل عمل شود در نتیجه مرتبه دوم که مرتبه زبانی است
گسترده تر از مرتبه اول می باشد .
مرتبه زبانی امر به واجبات ازمرتبه سوم که توسل به زوراست هم گسترده ترمی باشد زیرا
امر به بسیاری از واجبات به واسطه زبان انجام می گیرد و نوبت به مرحله ی اعمال قدرت
نمی رسد ومواردی هم که انجام آنها با توسل به زور صورت می گیرد به عهده ی نظام
اسلامی است واگر نظام هم درانجام وظیفه ی خود کوتاهی کند بسیاری ازترک واجبات که
انجام آنها نیازمند اعمال قدرت است به خاطر ضرری که برای آمران به معروف دارند واجب
نخواهند بود نتیجه این که غالب امر به واجب ها به صورت امر به معروف زبانی انجام می
گیرد
4- نهی از محرمات
در این قسم از نهی از منکر هم مراتب سه گانه امر ونهی دینی وجود دارد اما نهی از
منکر زبانی از دو مرتبه اول وسوم گسترده تر است و دلایل آن دقیقا همان دلایلی است
که در امر به واجبات مطرح گردید .