جهاد با نفس
شيخ حر عاملى قدس سره
مترجم : على افراسيابى
- ۵ -
16 - باب وجوب حسن الظن بالله و تحريم
سوء الظن به
16 - باب وجوب حسن ظن به خداوند و
ترحيم بدگمانى نسبت به
خدا
حديث :
140 - عن ابى الحسن الرضا عليه السلام قال : احسن الظن بالله
فان الله عزوجل يقول : انا عند ظن عبدى بى ان خيرا فخيرا و ان شرا فشرا.
ترجمه :
140 - امام رضا عليه السلام فرمود: به خداوند گمان نيكو داشته
باش زيرا خداوند عزوجل گويد: من در نزد گمانى كه بنده ام به من دارد حاضرم اگر گمان
خير به به من دارد پس پاداش خير مى بيند و اگر گمان بد به من دارد پس كيفرى بد در
انتظار اوست .
حديث :
141 - عن ابى الحسن الرضا فى حديث قال : فاحسن الظن بالله فان
اباعبدالله عليه السلام كان يقول : من حسن ظنه بالله كان الله عند ظنه به و من رضى
بالقليل من الرزق قبل منه اليسير من العمل .
ترجمه :
141 - امام رضا عليه السلام فرمود: به خدا گمان نيك داشته باش
زيرا امام صادق عليه السلام مى فرمود: كسى كه به خداوند گمان نيكو داشته باشد
خداوند در نزد گمان او حاضر است و كسى كه به روزى كم قانع و خوشنود باشد خداوند نيز
عمل كم را از او مى پذيرد.
حديث :
142 - عن ابى جعفر عليه السلام قال : وجدنا فى كتاب على عليه
السلام ان رسول الله صلى الله عليه و آله قال على منبره : و الذى لا اله الا هو ما
اعطى مومن قط خير الدنيا و الاخره الا بحسن ظنه بالله و رجائه له و حسن خلقه و الكف
عن اغتياب المومنين و الذى لا اله الا هو لا يعذب الله مومنا بعد التوبه و
الاستغفار الا بسوء ظنه بالله و تقصير من رجائه له و سوء خلقه و اغتياب المومنين و
الذى لا اله الا هو لايحسن ظن عبد مومن بالله الا كان الله عند ظن عبده المومن لان
الله كريم بيده الخير يستحيى ان يكون عبده المومن قد احسن به الظن ثم يخلف ظنه و
رجاء فاحسنوا بالله الظن و ارغبوا اليه .
ترجمه :
142 - امام باقر عليه السلام فرمود: در كتاب على عليه السلام
يافتيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله بر فراز منبر فرمود: سوگند به آن خدايى كه
جز او معبودى نيست به هيچ مومنين هرگز خير دنيا و آخرت عطا نشده است مگر به خاطر
چند خصلت : گمان نيكو به خداوند و اميدوارى به عطا و بخشش خدا و خوش خلقى و باز
ايستادن از غيبت مومنان و سوگند به خدايى كه جز او معبودى نيست خداوند هيچ مومنى را
بعد از توبه و استغفار عذاب نمى كند مگر به سبب چند خصلت : بدگمانى اش به خداوند و
كوتاهى نمودن در اميد داشتن به خدا و بد اخلاقى و غيبت نمودن از مومنين و سوگند به
خدايى كه جز او معبودى نيست هيچ بنده مومنى گمان نيكو به خدا نمى كند مگر اينكه
خداوند در نزد گمان نيكوى او حاضر است (و پاداش نيكو به او مى دهد) زيرا خداوند
بخشنده است و تمامى خير در دست اوست و شرم دارد از اينكه بنده مومنش به او گمان
نيكى داشته باشد و آن گمان و اميدوارى اش به خطا رود پس به خداوند گمان نيكو داشته
باشيد و به سوى او ميل داشته باشيد و زارى كنيد.
حديث :
143 - عن سفيان بن عيينه قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام
يقول : حسن الظن بالله ان لاترجو الا الله و لاتخاف الا ذنبك .
ترجمه :
143 - سفيان بن عيينه گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم
كه مى فرمودن گمان نيكو به خداوند داشتن اين است كه اميد به هيچكس جز او نداشته
باشى و از هيچ چيز جز گناهت نترسى .
حديث :
144 - عن سنان بن طريف قال : سمعت ابا عبدالله عليه السلام
يقول : ينبغى للمومن ان يخاف الله خوفا كانه مشرف على النار و يرجوه رجاء كانه من
اهل الجنه . ثم قال : ان الله تبارك و تعالى عند ظن عبده به ان خيرا فخيرا و ان شرا
فشرا.
ترجمه :
144 - سنان بن طريف گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه
مى فرمود: بر مومن سزاوار است كه چنان از خداوند بترسد كه گوئيا نزديك است كه به
آتش افكنده شود و چنان به رحمت او اميدوار باشد كه گوئيا از اهل بهشت است . سپس
فرمود: خداوند تبارك و تعالى در نزد گمان بنده اش به خود حاضر است اگر گمانش به
او خير باشد خداوند هم خير برايش پيش مى آورد و اگر گمانش بد باشد خداوند هم بد
برايش پيش مى آورد.
حديث :
145 - محمد به على بن الحسين عليه السلام باسناده الى وصيه
على عليه السلام لمحمد بن الحنفيه قال : و لا يغلبن عليك سوء الظن بالله عزوجل فانه
لن يدع بينك و بين خليلك صلحا.
ترجمه :
145 - امام باقر عليه السلام فرمود: در وصيت على عليه السلام
به فرزندش محمد بن حنفيه آمده است كه : مبادا بدگمانى به خداوند عزوجل بر تو غالب
شود زيرا اين بدگمانى بين تو و دوستت كه خداوند است صلح و آشتى باقى نمى گذارد.
حديث :
146 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : ان آخر عبد يومر به
الى النار فيلتفت فيقول الله جل جلاله : اعجلوه فاذا اتى به قال له : عبدى لم التفت
؟ فيقول : يا رب ما كان ظنى بك هذا فيقول الله جل جلاله : عبدى ما كان ظنك بى ؟
فيقول : يا رب كان ظنى بك ان تغفر لى خططئتى و تدخلنى جنتك قال : فيقول الله جل
جلاله : ملائكتى و عزتى و جلالى و آلائى و ارتفاع مكانى ما ظن بى هذا ساعه من حياته
خيرا قط و لو ظن بى ساعه من حياته خيرا وما روعته بالنار اجيزوا له كذبه و ادخلوه
الجنه ثم قال ابوعبدالله عليه السلام : ما ظن عبد بالله خيرا الا كان له عند ظنه و
ما ظن به سوءا الا كان الله عند ظنه به و ذلك قول الله عزوجل : (و ذلكم ظنكم الذى
ظننتم بربكم ارداكم فاصبحتم من الخاسرين ).
ترجمه :
146 - امام صادق عليه السلام فرمود: همانا آخرين بنده اى كه
در روز قيامت دستور داده مى شود كه به سوى آتش دوزخ رود به چپ و راست خود مى نگرد
پس خداوند جل جلاله مى فرمايد: با شتاب بياوريدش . پس چون به محضر پروردگار آورده
مى شود خداوند مى فرمايد: اى بنده من ! چرا به چپ و راست خود مى نگرى ؟ عرض مى كند:
اى پروردگار من ! من چنين گمانى به تو نداشتم ، خداوند جل و جلاله مى فرمايد: اى
بنده من ! چه گمانى به من داشتى ؟ عرض مى كند: اى پروردگار من ! گمان من به تو اين
بود كه از گناهم در مى گذرى و مرا به بهشت وارد مى كنى . خداوند جل جلاله مى
فرمايد: اى فرشتگان من ! سوگند به عزت و بزرگى و نعمتها و بلندى جايگاهم كه اين
بنده در زندگى اش هرگز ساعتى چنين گمان خوبى به من نداشت و اگر در تمام زندگى اش
ساعتى چنين گمان خيرى به من داشت او را با آتش نمى ترساندم و لرزه بر اندامش نمى
افكندم حال كه چنين گفت اين دروغش را بر او روا داريد و او را به بهشت داخل كنيد.
سپس امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ بنده اى به خدا خوش گمان نبوده جز اينكه
خداوند در نزد گمانش حاضر است (و با او به خوبى رفتار مى كند) و هيچ بنده اى به
خداوند بدگمان نبوده جز اينكه خداوند در نزد گمان وى حاضر است (و او را به بدى كيفر
مى دهد) و اين همان معناى گفتار خداوند عزوجل است كه مى فرمايد:
(و اين گمان بدى بود كه به پروردگارتان داشتيد و همان موجب هلاك شما شد
پس از زيانكاران گرديديد)
(66)
حديث :
147 - عن ابى الحسن الرضا عليه السلام قال : قال لى احسن الظن
بالله فان الله عزوجل يقول : انا عند ظن عبدى بى فلا يظن بى الا خيرا.
ترجمه :
147 - راوى از امام رضا عليه السلام روايت كند كه حضرت به من
فرمود: گمان نيكو به خداوند داشته باش زيرا خداى عزوجل مى فرمايد: من در نزد گمان
بنده ام حاضرم پس بنده ام جز گمان خير به من نداشته باشد.
حديث :
148 - عن ابى رئاب قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول :
يوتى بعبد يوم القيامه ظالم لنفسه فيقول الله : الم امرك بطاعتى الم انهك عن معصيتى
؟ فيقول : بلى يا رب و لكن غلبت على شهوتى فان تعذبنى فبذنبى لم تظلمنى فيامر الله
به الى النار فيقول ما كان هذا ظنى بك فيقول ما كان ظنك بى ؟ قال : كان ظنى بك احسن
الظن فيامر الله به الى الجنه فيقول الله تبارك و تعالى : لقد نفعك حسن ظنه بى
الساعه .
ترجمه :
148 - ابن رئاب گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه
فرمود: در روز قيامت بنده اى كه به خويشتن ستم نموده آورده مى شود پس خداوند مى
فرمايد: آيا تو را به طاعت و فرمانبردارى ام امر نكردم ؟ آيا تو را از نافرمانى ام
نهى نكردم ؟ بنده گنهكار گويد: درست است اى پروردگار من ! ولى شهوتم بر من چيره شد
پس اگر مرا كيفر دهى به خاطر گناهى است كه مرتكب شده ام و به من ستم روا نداشته اى
. پس خداوند دستور مى دهد كه او را به سوى آتش برند. بنده گنهكار مى گويد: اى خداى
من ! گمان من به تو چنين نبود. خداوند مى فرمايد: مگر چه گمانى به من داشتى ؟ مى
گويد: خدايا من به تو نيكوترين گمان را داشتم . پس خداوند امر مى كند كه او را به
سوى بهشت برند و مى فرمايد: حقا كه گمان نيكوى تو به من امروز به تو سود بخشيد.
17 - باب استحباب دم النفس و تاديبها و
مقتها
17 - باب استحباب نكوهش نمودن نفس و
ادب كردن و دشمن داشتن نفس
حديث :
149 - عن الحسن بن الجهم قال سمعت اباالحسن عليه السلام يقول
: ان رجلا فى بنى اسرائيل عبدالله اربعين سنه ثم قرب قربانا فلم يقبل منه فقال :
لنفسه ما اتيت الا منك و ما الذنب الا لك قال : فاوحى الله عزوجل اليه ذمك لنفسك
افضل من عبادتك اربعين سنه .
ترجمه :
149 - حسن به جهم گويد: از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مى
فرمود: مردى از بنى اسرائيل خداوند را چهل سال عبادت كرد سپس قربانى اى به درگاه
خدا نمود و قربانى او پذيرفته نشد پس با نفس خود چنين گفت : اى نفس ! آنچه كه به من
رسيده نيست مگر از جانب تو و گناهى نيست مگر از آن تو. پس خداوند عزوجل به سوى او
وحى فرستاد كه : اين نكوهشى كه از نفس خود نمودى از عبادت چهل ساله ات برتر است .
حديث :
150 - عن اميرالمؤمنين عليه السلام انه قال : يا اسرى الرغبه
اقصروا فان المعرج على الدنيا ما لا يروعه منها الا صريف انياب الحدثان ايها الناس
تولوا من انفسكم تاديبها و اعدلوا بها عن ضراوه عاداتها.
ترجمه :
150 - اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى اسيران خواهش
نفسانى ! ميل نفس را كوتاه كنيد زيرا كسى را كه به دنيا دل بسته است بجز صداى
دندانهاى حوادث دنيا چيز ديگرى او را نمى ترساند، اى مردم از درون خود عهده دار ادب
كردن نفس هاى خود شويد و نفس هاتان را از درنده خويى و حريص بودن بر عادات دنيا
بازگردانيد.
حديث :
151 - قال رسول الله صلى الله عليه و آله من مقت نفسه دون مقت
الناس آمنه الله من فرع يوم القيامه .
ترجمه :
151 - رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كسى كه به جاى
اينكه مردم را دشمن گيرد نفس خود را دشمن دارد خداوند او را از بى تابى روز قيامت
ايمن دارد.
18 - باب وجوب طاعه الله
18 - باب وجوب فرمانبردارى از خداوند
حديث :
152 - عن ابى جعفر عليه السلام قال : لا تذهب بكم المذاهب فو
الله ما شيعتنا الا من اطاع الله عزوجل .
ترجمه :
152 - امام باقر عليه السلام فرمود: راه و روشهاى مختلف شما
را (از حق ) دور نگرداند و با خود نبرد كه سوگند به خدا شيعه ما نيست مگر كسى كه
خداى عزوجل را اطاعت كند.
حديث :
153 - عن ابى جعفر عليه السلام (فى حديث ) ان رسول الله صلى
الله عليه و آله قال : انه لا يدرك ما عند الله الا بطاعته .
ترجمه :
153 - امام باقر عليه السلام در حديثى فرمود: رسول خدا صلى
الله عليه و آله فرموده است كه : حقيقتا آنچه (از نعمتها و رضوان ) كه در نزد
خداوند است جز با طاعت و فرمانبردارى از او به دست نمى آيد.
حديث :
154 - عن جابر عن ابى جعفر عليه السلام قال : قال لى : يا
جابر ايكتفى من ينتحل التشيع ان يقول بحبنا اهل البيت ؟ فو الله ما شيعتنا الا من
اتقى الله و اطاعه و ما كانوا يعرفون يا جابر الا بالتواضع و التخشع و الامانه و
كثره ذكر الله و الصوم و الصلاه و البر بالوالدين و التعاهد للجيران من الفقراء و
اهل المسكنه و الغارمين و الايتام و صدق الحديث و تلاوه القرآن و كف الالسن عن
الناس الا من خير و كانوا امناء عشائرهم فى الاشياء - الى ان قال : - احب العباد
الى الله عزوجل الا بالطاعه و ما معنا براءه من النار و لا على الله لاحد من حجه من
كان لله مطيعا فهو لنا ولى و من كان لله عاصيا فهو لنا عدو و ما تنال و لايتنا الا
بالعمل و الورع .
ترجمه :
154 - جابر از امام باقر عليه السلام روايت كند كه حضرت به من
فرمود: اى جابر! آيا كسى كه نسبت شيعه بودن را به خود مى دهد همين كه قائل به دوستى
ما اهل بيت باشد كفايتش مى كند؟ سوگند به خدا كه شيعه ما نيست مگر كسى كه تقواى
الهى را پيشه سازد و خداى را اطاعت كند، و اى جابر! شيعيان ما شناخته نمى شوند مگر
به فروتنى و خشوع و امانتدارى و كثرت ياد خدا و روزه و نماز و نيكى به پدر و مادر و
رسيدگى به همسايگان تنگدست و رسيدگى به ناتوانان و قرض داران و يتيمان و راستگويى و
تلاوت قرآن و نگهدارى زبان خود درباره مردم مگر در خيرگويى و شيعيان بايد در همه
چيز امين قوم و قبيله خود باشند - تا آنجا كه فرمود: - دوست داشتنى ترين بندگان در
نزد خداى عزوجل آنانند كه پرهيزكارتر و عمل كننده تر به طاعت خدايند. اى جابر!
سوگند به خدا كه ما جز به وسيله طاعت و فرمانبردارى از خداوند عزوجل نمى توانيم به
او نزديك شويم و جواز رهايى از آتش همراه ما نيست و هيچكس حجت و برهانى بر عليه
خداوند ندارد، هر كس مطيع و فرمانبر خداوند باشد او دوست ماست و هر كس عصيان خدا را
كند دشمن ماست و به ولايت و دوستى ما كسى نمى رسد مگر به وسيله عمل شايسته و
پارسايى .
حديث :
155 - عن ابى جعفر عليه السلام قال : فى حديث و الله ما معنا
من الله براءه و لابيننا و بين الله قرابه و لا لنا على الله حجه و لانتقرب الى
الله الا بالطاعه فمن كان منكم مطيعا لله تنفعه و لايتنا و من كان منكم عاصيا لله
لم تنفعه و لايتنا و يحكم لاتغتروا و يحكم لاتغتروا.
ترجمه :
155 - امام باقر عليه السلام در حديثى فرمود: سوگند به خداوند
كه از جانب خداوند براى ما جواز رهايى از آتش نيست و بين ما و خداوند خويشاوندى
برقرار نيست و ما حجت و برهانى بر خداوند نداريم و جز به وسيله طاعت و فرمانبردارى
اش به او نزديك نمى شويم پس هر كدام از شما كه مطيع خداوند باشد ولايت و دوستى ما
به او سود مى بخشد و هر كدام شما كه در برابر خداوند عصيان كند دوستى ما به او سودى
نمى بخشد. واى بر شما مبادا فريب بخوريد، واى بر شما مبادا فريب بخوريد.
حديث :
156 - عن الصادق عن آبائه عليه السلام قال : قال رسول الله
صلى الله عليه و آله : قال الله جل جلاله : يا ابن آدم اطعنى فيما امرتك و لاتعلمنى
ما يصلحك .
ترجمه :
156 - امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش و آنان از
رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت كنند كه فرمود: خداوند جل جلاله فرمود: اى
فرزند آدم ! در آنچه كه به تو دستور داده ام مرا اطاعت كن و آنچه را كه تو را به
صلاح مى رساند به من نياموز (كه من خود مى دانم كه چه چيزى به صلاح توست ).
حديث :
157 - عن ابى عبدالله عليه السلام عن آبانه عليه السلام عن
رسول الله صلى الله عليه و آله قال : قال الله عزوجل : ايما عبد اطاعنى لم اكله الى
غيرى و ايما عبد عصانى و كلته الى نفسه ثم لم ابال فى اى واد هلك .
ترجمه :
157 - امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش و آنان از
رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت كنند كه فرمود: خداوند عزوجل مى فرمايند: هر
بنده اى كه مرا اطاعت كند او را به سوى غير خود وا نمى گذارم و هر بنده اى كه مرا
نافرمانى كند او را به سوى خودش وا مى گذارم پس از آن ديگر باكى ندارم كه در چه
راهى به هلاكت برسد.
حديث :
158 - عن ابى بصير قال سالت ابا عبدالله عليه السلام عن قول
الله عزوجل : (اتقوا الله حق تقاته ) قال : يطاع فلا بعصى و يذكر فلا ينسى و يشكر
فلا يكفر.
ترجمه :
158 - ابى بصير گويد: از امام صادق عليه السلام درباره اين
گفتار خدا كه مى فرمايد: (تقواى الهى
را پيشه كنيد حق تقوايش را)
(67) پرسيدم . حضرت فرمود: (حق تقوا اين است كه ) اطاعت خداوند صورت گيرد
و نافرمانى اش نشود، و همواره ياد شود و فراموش نگردد، و شكر او به جاى آورده شود و
ناسپاسى اش نشود.
حديث :
159 - عن اميرالمؤمنين عليه السلام انه قال : ان الله جعل
الطاعه غنيمه الا كياس عند تفريط العجزه .
ترجمه :
159 - اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: به راستى كه خداوند
طاعت خود را در زمانى كه ناتوانان در آن كوتاهى مى كنند غنيمتى براى زيركان قرار
داد (كه زيركان از طاعت خدا توشه اى براى آخرت غنيمت گيرند).
19 - باب وجوب الصبر على طاعه الله و
الصبر عن معصيه
19 - باب وجوب صبر نمودن بر طاعت خدا و
صبر نمودن در برابر
معصيت خداوند
حديث :
160 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : اذا كان يوم القيامه
يقوم عنق من الناس فياتون باب الجنه فيقال : من انتم ؟ فيقولون : نحن اهل الصبر
فيقال لهم : على ما صبرتم ؟ فيقولون : كنا نصبر على طاعه الله و نصبر عن معاصى الله
فيقول الله عزوجل : صدقوا ادخلوهم الجنه و هو قول الله عزوجل : (انما يوفى الصابرون
اجرهم بغير حساب ).
ترجمه :
160 - امام صادق عليه السلام فرمود: آنگاه كه روز قيامت شود
جماعتى از مردم بر مى خيزند و به در بهشت مى آيند به آنان گفته مى شود: شما چه
كسانى هستيد؟ گويند: ما اهل صبر هستيم . به آنان گفته مى شود: بر چه چيزى صبر
كرديد؟
گويند: ما در دنيا بر طاعت و معاصى خداوند صبر مى نموديم . در اينجا خداوند عزوجل
گويد: راست مى گويند آنان را به بهشت وارد كنيد. و اين است معناى گفتار خداوند كه
مى فرمايد: (پاداش صابران به طور كامل
و بدن حساب به آنان داده مى شود)
(68)
حديث :
161 - قال اميرالمؤمنين عليه السلام : الصبر صبران : صبر عند
المصيبه حسن جميل و احسن من ذلك الصبر عند ما حرم الله عليك و الذكر ذكران : ذكر
الله عزوجل عند المصيبه و افضل من ذلك ذكر الله عند ما حرم الله عليك فيكون حاجزا.
ترجمه :
161 - اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: صبر بر دو گونه
است : صبر در هنگام مصيبت كه اين نيكو و زيباست و نيكوتر از آن ، صبر نمودن در
هنگام روبرو شدن با چيزهايى است كه خداوند بر تو حرام نموده و ياد خدا نيز بر دو
گونه است : ياد نمودن خداوند عزوجل در هنگام مصيبت و برتر از آن ، ياد خداوند در
هنگام مواجهه با حرام الهى است كه اين مانع و بازدارنده آتش دوزخ است .
حديث :
162 - قال ابوجعفر عليه السلام : لما حضرت على بن الحسين عليه
السلام الوفاه ضمنى الى صدره و قال يا بنى اوصيك بما اوصانى به ابى حين حضرته
الوفاه و بما ذكر ان اباه اوصاه به يا بنى اصبر على الحق و ان كان مرا.
ترجمه :
162 - امام باقر عليه السلام فرمود: زمانى كه وفات پدرم امام
سجاد عليه السلام فرا رسيد مرا به سينه خود چسباند و فرمود: اى پسركم ! تو را به
چيزى سفارش مى كنم كه پدرم امام حسين عليه السلام در هنگام وفات مرا به آن سفارش
فرمود و فرمود كه پدرش على عليه السلام او را به اين وصيت سفارش فرموده است : اى
پسرم ! بر حق صبر كن اگر چه تلخ باشد.
حديث :
163 - عن ابى جعفر عليه السلام قال : الصبر صبران : صبر على
البلاء حسن جميل و افضل الصبرين الورع عن المحارم .
ترجمه :
163 - امام باقر عليه السلام فرمود: صبر بر دو گونه است : صبر
بر بلا كه نيكو و زيباست و برترين دو قسم صبر پرهيز نمودن از حرامهاى الهى است .
حديث :
164 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : اصبروا على الدنيا
فانما هى ساعه فما مضى منه لاتجد له الما و لاسرورا و ما لم يجى فلا تدرى ما هو؟ و
انما هى ساعتك التى انت فيها فاصبر فيها على طاعه الله و اصبر فيها عن معصيه الله .
ترجمه :
164 - امام صادق عليه السلام فرمود، بر دنيا صبر كنيد كه دنيا
ساعتى بيش نيست پس آنچه از دنيا سپرى شده براى آن رنجى و سرورى نمى يابى (رنج و
شادمانى آن تمام شدنى است ) و آنچه نيامده است نمى دانى چيست ؟ دنيا همان ساعتى است
كه تو در آن هستى پس در آن بر طاعت و فرمانبردارى خدا صبر كن و در مقابل معصيت
خداوند نيز شكيبا باش .
حديث :
165 - قال رسول الله صلى الله عليه و آله الصبر ثلاثه : صبر
عند المصيبه و صبر عند الطاعه و صبر عن المعصيه ، فمن صبر على المصيبه حتى يردها
بحسن عزائها كتب الله له ثلاثمائه درجه ما بين الدرجه الى الدرجه كما بين السماء و
الارض و من صبر على الطاعه كتب الله له ستمائه درجه ما يبن الدرجه الى الدرجه كما
بين تخوم الارض الى متهى العرش و من صبر عن المعصيه كتب الله له تسعمائه درجه ما
بين درجه الى الدرجه كما بين تخوم الارض الى منتهى العرش .
ترجمه :
165 - رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: صبر بر سه قسم است
: صبر در هنگام معصيت و صبر در طاعت خداوند و صبر در برابر معصيت و گناه ، پس كسى
كه بر مصيبتى صبر كند تا آنجا كه آن مصيبت را به تسلى و آرامشى نيكو باز گردان
خداوند براى او سيصد درجه مى نويسد كه بين يك درجه تا درجه ديگر به اندازه بين زمين
و آسمان فاصله است و كسى كه بر طاعت خدا صبر كند خداوند براى او ششصد درجه مى نويسد
كه مابين يك درجه تا درجه ديگر به اندازه مابين حدود مرز زمين تا انتهاى عرش الهى
فاصله است و كسى كه در برابر معصيت و گناه صبر كند خداوند براى او نهصد درجه مى
نويسد كه مابين يك درجه تا درجه ديگر به اندازه مابين حد و مرز زمين تا انتهاى عرش
فاصله است .
حديث :
166 - عن ابى الحسن موسى به جعفر عليه السلام انه قال لبعض
ولده : يا بنى اياك ان يراك الله فى معصيه نهاك عنها و اياك ان يفقدك الله عند طاعه
امرك بها.
ترجمه :
166 - از امام موسى به جعفر عليه السلام روايت است كه به يكى
از فرزندانش فرمود: اى پسركم ! بر حذر باش از اينكه خداوند تو را در حال گناهى كه
تو را از انجام آن نهى نموده است ببيند و بر حذر باش از اينكه خداوند تو را در
انجام طاعتى كه به انجام آن فرمان داده است غائب نبيند.
حديث :
167 - عن ابى حمزه الثمالى قال : قال لى ابوجعفر عليه السلام
: لما حضرت ابى الوفاه ضمنى الى صدره و قال : يا بنى اصبر على الحق و ان كان مرا
توف اجرك بغير حساب .
ترجمه :
167 - ابو جمزه ثمالى گويد: امام باقر عليه السلام به من
فرمود: زمانى كه وفات پدرم امام سجاد عليه السلام فرا رسيد مرا به سينه خود چسباند
و فرمود: اى پسركم ! بر حق صبر كن اگر چه تلخ باشد تا خداوند پاداش تو را بدون حساب
و به طور كامل دهد.
حديث :
168 - عن اميرالمؤمنين عليه السلام انه قال : الصبر صبران :
صبر على ما تحب و صبر على ما تكره ثم قال عليه السلام : ان ولى محمد من اطاع الله و
ان بعدت لحمته و ان عدو محمد من عصى الله و ان قربت قرابته .
ترجمه :
168 - اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: صبر دو گونه است : صبر
نمودن بر آنچه دوست مى دارى و صبر نمودن بر آنچه كه آن را ناپسند مى شمرى . سپس
فرمود: همانا دوست پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كسى است كه خداوند را اطاعت كند
اگر چه قرابت و خويشاوندى اش دور باشد و همانا دشمن پيامبر اكرم صلى الله عليه و
آله كسى است كه خداى را نافرمانى كند اگر چه خويشاوندى اش نزديك باشد.
حديث :
169 - و قال عليه السلام : شتان بين عملين عمل تذهب لذته و
تبقى تبعته و عمل تذهب مئونته و يبقى اجره .
ترجمه :
169 - اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: چقدر بين دو عمل فاصله
است يكى عملى كه لذتش مى رود و عاقبت بدش باقى مى ماند و ديگرى عملى كه سختى آن مى
رود و پاداشش مى ماند.
حديث :
170 - و قال عليه السلام : اتقوا معاصى الله فى الخلوات فان
الشاهد هو الحاكم .
ترجمه :
170 - اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: از ارتكاب معصيتهاى
الهى (حتى ) در نهان خوددارى كنيد زيرا آن خدايى كه شاهد است خود نيز حاكم است .
حديث :
171 - و قال عليه السلام : ان الله وضع الثواب على طاعته و
العقاب على معصيته ذياده لعباده عن نقمته و حياشه لهم الى جنته .
ترجمه :
171 - اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: خداوند پاداش را بر
طاعتش نهاد و كيفر را بر معصيتش تا بندگانش را از خشم و عقوبت خود دور سازد و آنان
را به سوى بهشت تشويق و تحريص گرداند.
حديث :
172 - و قال عليه السلام : احذر ان يراك الله عند معصيته او
يفقدك عند طاعته فتكون من الخاسرين فاذا قويت فاقو على طاعه الله فاذا ضعفت فاضعف
عن معصيه الله .
ترجمه :
172 - اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: بر حذر باش از اينكه
خداوند تو را در هنگام معصيتش ببيند يا در هنگام طاعتش تو را نيابد اگر چنين باشى
از زيانكاران خواهى بود پس هرگاه توانايى مى يابى ، بر انجام طاعت خدا توانا شو و
هرگاه ناتوان مى شوى ، از ارتكاب معصيت خدا ناتوان شو.
حديث :
173 - اتى رجل ابا عبدالله عليه السلام فقال له يا ابن رسول
الله اوصنى فقال : لايفقدك الله حيث امرك و لايراك حيث نهاك قال : زدنى قال : لا
اجد.
ترجمه :
173 - مردى نزد امام صادق عليه السلام آمد و عرض كرد: اى
فرزند رسول خدا! مرا سفارشى فرما. حضرت فرمود: در جايى كه خداوند تو را فرمان داده
غائبت نبيند و در جايى كه نهى فرموده حاضرت نيابد. عرض كرد: بيش از اين برايم
بگو. حضرت فرمود: بيش از اين چيزى نمى يابم .
حديث :
174 - عن ابى جعفر محمد بن على الباقر عن آبائه عليه السلام
عن رسول الله صلى الله عليه و آله قال : اذا كان يوم القيامه نادى مناد عن الله
يقول : اين اهل الصبر؟ قال : فيقوم عنق من الناس فتستقبلهم زمره من الملائكه
فيقولونن لهم : ما كان صبركم هذا الذى صبرتم ؟ فيقولون : صبرنا انفسنا على طاعه
الله و صبرناها عن معصيه الله قال : فينادى مناد من عند الله صدق عبادى خلوا سبيلهم
ليدخلوا الجنه بغير حساب .
ترجمه :
174 - امام باقر عليه السلام از پدران بزرگوارش روايت كند كه
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: آنگاه كه روز قيامت بر پا مى شود ندا دهنده اى
از جانب خدا ندا در مى دهد كه : كجايند اهل صبر؟ پس جماعتى از مردم بر مى خيزند و
گروهى از فرشتگان به استقبال آنان مى آيند و به آنان مى گويند: آن صبرى كه پيشه
نموديد چه صبرى بود؟ گويند: ما خود را بر طاعت خداوند به صبر روا داشتيم و نيز خود
را در مقابل معصيت خداوند به صبر وادار نموديم . پس ندا دهنده اى از جانب خداوند
ندا در مى دهد كه : بندگانم راست مى گويند از جلو راه آنها به كنار رويد تا بدون
حساب وارد بهشت شوند.
20 - باب وجوب تقوى الله
20 - باب وجوب رعايت تقواى الهى
حديث :
175 - عن ابى جعفر عليه السلام قال : كان اميرالمؤمنين عليه
السلام يقول : لايقل عمل مع تقوى و كيف يقل ما يتقبل ؟
ترجمه :
175 - امام باقر عليه السلام فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام
مى فرمود: كم شمرده نمى شود عملى كه همراه با تقواست و چگونه كم شمرده مى شود چيزى
كه پذيرفته مى گردد؟
حديث :
176 - عن مفصل بن عمر قال : كنت عند ابى عبدالله عليه السلام
فذكرنا الاعمال فقلت انا: ما اضعف عملى فقال : مه استغفر الله ثم قال لى : ان قليل
العمل مع التقوى خير من كثير بلا تقوى . قلت : كيف يكون كثير بلا تقوى ؟ قال عليه
السلام : نعم مثل الرجل يطعم طعامه و يرفق جيرانه و يوطى رحله فاذا ارتفع له الباب
من الحرام دخل فيه فهذا العمل بلا تقوى و يكون الاخر ليس عنده فاذا ارتفع له الباب
من الحرام لم يدخل فيه .
ترجمه :
176 - مفضل بن عمر گويد: در نزد امام صادق عليه السلام بودم
كه سخن از اعمال به ميان آمد پس من عرض كردم : وه كه چقدر عمل من ناچيز است . حضرت
فرمود: ساكت باش و از خدا طلب مغفرت كن . سپس فرمود: عمل كم كه همراه با تقوا باشد
از عمل زياد كه بدون تقوا باشد بهتر است . عرض كردم : عمل زياد بدون تقوا چگونه است
؟ حضرت فرمود: آرى مثل مردى كه مردمان را طعام مى دهد و با همسايگانش مدارا مى كند
و توشه اش را آماده و مهيا مى سازد ولى هنگامى كه درى از حرام به رويش باز مى شود
از آن در وارد مى شود و اين عمل بدون تقواست و ديگرى چنين اعمالى ندارد ولى هنگامى
كه درى از حرام به رويش گشوده مى شود وارد نمى شود.
حديث :
177 - عن يعقوب بن شيعيب قال : سمعت ابا عبدالله عليه السلام
يقول : ما نقل الله عبدا من ذل المعاصى الى عز التقوى الا اغناه من غير مال و اعزه
من غير عشيره و انسه من غير بشر.
ترجمه :
177 - يعقوب بن شعيب گويد: از حضرت صادق عليه السلام شنيدم كه
مى فرمود: خداوند بنده اى را از ذلت گناه به سوى عزت تقوا نرساند جز اينكه او را
بدون مال بى نيازى بخشيد و بدون قوم و عشيره عزتمند ساخت و بدون (معاشرت با) بشرى
او را انس و آرامش بخشيد.
حديث :
178 - محمد بن على بن الحسين عليه السلام قال : من الفاظ رسول
الله صلى الله عليه و آله خير الزاد التقوى .
ترجمه :
178 - امام باقر عليه السلام فرمود: از الفاظ رسول خدا صلى
الله عليه و آله اين است : بهترين توشه تقوا است .
حديث :
179 - عن الهيثم بن واقد قال : سمعت الصادق جعفر بن محمد عليه
السلام يقول : من اخرجه الله عزوجل من ذل المعاصى الى عز التقوى اغناه الله بلامال
و اعزه بال عشيره و آنسه بلا انيس و من خاف الله اخاف الله منه كل شى ء و من لم يخف
الله اخافه الله من كل شى ء و من رضى من الله باليسير من الرزق رضى منه باليسير من
العمل و من لم يستحى من طلب المعاش خفت مئونته و نعم اهله و من زهد فى الدنيا اثبت
الله الحكمه فى قلبه و انطق بها لسانه و بصره عيوب الدنيا داءها و دواءها و اخرجه
من الدنيا سالما الى دارالسلام .
ترجمه :
179 - هيثم بن واقد گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه
مى فرمود: كسى كه خداوند او را از ذلت گناهان به سوى عزت و ارجمندى تقوا فرستاد او
را بدون مال بى نيازى بخشيد و بدون قوم و قبيله عزت داد و بدون مونس آرامش بخشيد
و كسى كه از خدا بترسد خداوند هيبت او را در همه چيز مى افكند و كسى كه از خدا
نترسد خداوند او را از همه چيز بيمناك مى سازد و كسى كه از خداوند به روزى كم
خوشنود باشد خداوند هم از او به عمل كم خوشنود مى گردد و كسى كه به دنيا بى اعتنا
باشد خداوند حكمت و دانايى را در دلش پا برجا مى كند و زيارتش را به حكمت گويا مى
سازد و او را نسبت به دردها و داروهاى عيوب دنيا بينا مى گرداند و او را سالم و بى
نقص از دنيا به سراى سلامت آن جهان منتقل مى كند.
حديث :
180 - عن الوليد بن عباس قال : سمعت ابا عبدالله عليه السلام
يقول : الحسب الفعال و الشرف المال و الكرم التقوى .
ترجمه :
180 - وليد بن عباس گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه
مى فرمود: گوهر مرد و بزرگى او اعمال او است و شرافت و ارجمندى او دارايى اوست و
كرامت و بزرگوارى او تقواى اوست .
حديث :
181 - عن اميرالمؤمنين عليه السلام انه قال : فى خطبه له عليه
السلام الا و ان الخطايا خيل شمس حمل عليها اهلها و خلعت لجمها فتقحمت بهم فى النار
الا و ان التقوى مطايا ذلل حمل عليها اهلها و اعطوا ازمتها فاوردتهم الجنه .
ترجمه :
181 - اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه اى چنين فرمود: آگاه
باشيد كه گناهان اسبان سركشى هستند كه گنهكاران بر آنها بار شده اند و دهنه آن
اسبان رها شده پس آن اسبان سركش سواران خود را در آتش سرنگون كنند و آگاه باشيد كه
تقوى مركبى رام را مى ماند كه اهل تقوى بر آن سوار گشته و مهار مركبها به دست آنان
است و مركبها آنان را به بهشت وارد كنند.
حديث :
182 - و قال عليه السلام : اتق الله بعض التقى و ان قل و اجعل
بينك و بين الله سترا و ان رق .
ترجمه :
182 - اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: تقواى خدا را پيشه كن
تقوايى اگر چه كم و بين خود و خدايت پرده اى قرار ده اگر چه نازك .
21 - باب وجوب الورع
21 - باب وجوب پارسايى
حديث :
183 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : انا لانعد الرجل
مومنا حتى يكون لجميع امرنا متبعا مريدا، الا و ان من اتباع امرنا و ارادته الورع
فتزينوا به يرحمكم الله و كيدوا اعداءنا به ينعشكم الله .
ترجمه :
183 - از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: ما مردى
را مومن نمى شماريم مگر اينكه تمامى امر ما را پيروى كند و بخواهد، آگاه باشيد كه
از جمله پيروى امر ما و خواستن امر ما پارسايى است ، پس خود را با پارسايى زينت
دهيد تا خداوند رحمتش را شامل حالتان كند و دشمنان ما را به وسيله پارسايى فريب
دهيد تا خداوند شما را بلند مرتبه گرداند.
حديث :
184 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : اوصيك بتقوى الله و
الورع و الجتهاد و اعلم انه لاينفع اجتهاد لاورع فيه .
ترجمه :
184 - امام صادق عليه السلام فرمود: تو را به رعايت تقواى
الهى و پارسايى و كوشش سفارش مى كنم و بدان كه كوششى كه پارسايى در آن نباشد سودى
نخواهد داشت .
حديث :
185 - عن حفص بن غياث قال سالت ابا عبدالله عليه السلام عن
الورع فقال : الذى يتورع عن محارم الله عزوجل .
ترجمه :
185 - حفص بن غياث گويد از امام صادق عليه السلام درباره ورع
و پارسا سوال كردم حضرت فرمود: پارسا كسى است كه از ارتكاب حرامهاى خداى عزوجل باز
ايستد.
حديث :
186 - عن يزيد بن خليفه قال : وعظنا ابو عبدالله عليه السلام
فامر و زهد ثم قال : عليكم بالورع فانه لاينال ما عند الله الا بالورع .
ترجمه :
186 - يزيد بن خليفه گويد: امام صادق عليه السلام ما را موعظه
نمود پس به ما امر كرد و ما را بر بى رغبتى به دنيا تشويق و تحريك نمود سپس
فرمود: بر شما باد به پارسايى زيرا (آدمى ) جز به وسيله پارسايى به آنچه كه در نزد
خداست دست نمى يابد.
حديث :
187 - عن ابى عبدالله عليه السلام قال : لاينفع اجتهاد لا ورع
فيه .
ترجمه :
187 - امام صادق عليه السلام فرمود: كوششى كه پارسايى در آن
رعايت نشود سودى نخواهد داشت .
حديث :
188 - قال ابو جعفر عليه السلام : ان اشد العباده الورع .
ترجمه :
188 - امام باقر عليه السلام فرمود: همانا سخت ترين عبادت باز
ايستادن از گناه است .
حديث :
189 - عن حديد بن حكيم قال : سمعت ابا عبدالله عليه السلام
يقول : اتقوا الله و صونوا دينكم بالورع .
ترجمه :
189 - حديد بن حكيم گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه
مى فرمود: از خدا بترسيد و دين خود را با ورع (باز ايستادن از گناه ) حفظ كنيد.
حديث :
190 - قال ابو عبدالله عليه السلام فى حديث : انما اصحابى من
اشتد ورعه و عمل لخالقه و رجا ثوابه به هولاء اصحابى .
ترجمه :
190 - امام صادق عليه السلام در حديثى فرمود: ياران من كسانى
هستند كه : پارسايى آنان زياد است و براى (رضاى ) آفريننده خود كار مى كنند و اميد
ثواب او را دارند، اينان ياران من هستند.
حديث :
191 - عن ابى جعفر عليه السلام قال : قال الله عزوجل ابن آدم
اجتنب ما حرمت عليك تكن من اورع الناس .
ترجمه :
191 - امام باقر عليه السلام فرمود: خداى عزوجل فرموده است :
اى فرزند آدم ! از آنچه كه بر تو حرام نموده ام دورى كن تا از پارساترين مردم باشى
.
حديث :
192 - عن ابى اسامه قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول :
عليك بتقوى الله و الورع و الاجتهاد و صدق الحديث و اداء الامانه و حسن الخلق و حسن
الجوار و كونوا دعاه الى انفسكم بغير السنتكم و كونوا زينا و لاتكونوا شينا و عليكم
بطول الركوع و السجود فان احدكم اذا اطال الركوع و السجود هتف ابليس من خلفه و قال
: يا ويله اطاع و عصيت و سجد و ابيت .
ترجمه :
192 - ابى اسامه گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى
فرمود: بر تو باد به رعايت تقواى الهى و پارسايى و كوشش و راستگويى و امانتدارى و
خوش خلقى و حسن همسايگى و اينكه با غير زبانتان (كردارتان ) ديگران را به سوى
خودتان دعوت كنيد و (براى ما) مايه زينت باشيد نه مايه ننگ و رسوايى و بر شما باد
به ركوع و سجود طولانى زيرا اگر كسى از شما ركوع و سجودش را طول دهد شيطان از پشت
سر او فرياد بر مى آورد و مى گويد: اى واى كه او فرمانبرى كرد و من نافرمانى و او
سجده كرد و من از سجده خوددارى كردم .
حديث :
193 - عن على بن ابى زيد عن ابيه قال كنت عند ابى عبدالله
عليه السلام فدخل عليه عيسى بن عبدالله القمى فرحب به و قرب مجلسه ثم قال يا عيسى
بن عبدالله ليس منا و لاكرامه من كان فى مصر فيه مائه او يزيدون و كان فى ذلك المصر
احد اورع منه .
ترجمه :
193 - على بن ابى زيد از پدرش روايت كند كه در نزد امام صادق
عليه السلام بودم كه عيسى بن عبدالله قمى وارد شد حضرت به او خوش آمد گفت و او را
نزديك خود نشاند سپس فرمود: اى عيسى بن عبدالله ! از ما نيست و بزرگوارى ندارد كسى
كه در شهرى باشد كه در آن يكصد نفر يا بيشتر باشند و در آن شهر كسى با ورع تر و
پارساتر از او باشد.
حديث :
194 - عن ابى جعفر عليه السلام قال : اعينونا بالورع فانه من
القى الله عزوجل منكم بالورع كان له عند الله عزوجل فرجا.
ترجمه :
194 - امام باقر عليه السلام فرمود: ما را با پارسا بودنتان
يارى كنيد زيرا كسى از شما كه خداى عزوجل را با پارسايى ديدار كند براى او در نزد
خداى عزوجل گشايشى هست .
حديث :
195 - قال ابو عبدالله عليه السلام : كونوا دعاه للناس بغير
السنتكم ليروا منكم الورع و الاجتهاد و الصلاه و الخير فان ذكل داعيه .
ترجمه :
195 - امام صادق عليه السلام فرمود: مردم را با غير زبانتان
(يعنى با كردارتان ) بخوانيد تا از شما پارسايى و كوشش و نماز و خوبى را ببينند
زيرا اين امور آنان را (به سوى حق ) فرا مى خواند.
حديث :
196 - عن ابى الحسن الاول عليه السلام قال : كثيرا ما كنت
اسمع ابى يقول : ليس من شيعتنا من لاتتحدث المخدرات بورعه فى خدورهن و ليس من
اوليائنا من هو فى قريه فيها عشره الاف رجل فيهم خلق الله اورع منه .
ترجمه :
196 - امام موسى بن جعفر عليه السلام فرمود: بسيارى از مواقع
از پدرم مى شنيدم كه مى فرمود: شيعه ما نيست كسى كه سخن گفتنش با زنان پرده نشين از
روى پارسايى (يعنى همراه با اجتناب از گناه ) نباشد و از دوستان ما شمرده نمى شود
كسى كه در قريه اى كه ده هزار نفر در آن زندگى مى كنند باشد و در بين آنان پارساتر
از او هم وجود داشته باشد.
|