آمارها گزارش مى دهد
و اينجا منتخبى از كتاب (حجاب) نوشته مودودى را
نقل مى كنيم، تا دليلى بر اين باشد كه زن در پرتو
كفر و نظام به اصطلاح دمكراسى به چه بدبختيهائى
رسيده است، و ما فقط به نقل از آن كتاب اكتفا
كرده، و مصادر موثقى را كه آن كتاب نقل مى كند نقل
مى كنيم:
(مردمى آمدند، و وسايل اجبار زنان را فراهم
ساخته و حرفه فحشا را رشد دادند، تا جائى كه
امروزه فحشاء بعنوان يك تجارت بين المللى منظّم
تلقّى مى شود).
(امروزه كشورى نيست كه در آن مسئله كورتاژ بطور
علنى صورت نگيرد، مثلا انگلستان، حد اقل سالانه
نود هزار نوزاد در آن كورتاژ مى گردد، و اقلاً در
حدود بيست و پنج درصد زنان شوهردار در اين كشور يا
خودشان نوزادانشان را به دست خود سقط كرده، و يا
اينكه در اين عمل شنيع از افراد متخصّص يارى مى
طلبند، و اين نسبت در زنان بى شوهر افزايش مى
يابد، بطورى كه در برخى شهرها محلهاى مناسب و
منظّمى براى سقط جنين ترتيب يافته، و در شهر لندن
تعداد بيمارستانهائى كه اكثر بيماران آنها زنان
سقط كرده هستند، رو به افزايش است).
و در فرانسه (يكى از فرماندهان نظامى براى
سربازان واحدش بخشنامه اى به اين مضمون صادر نمود:
به ما گزارش شده كه واحدهاى پياده نظام و سواره
نظام از ايجاد مزاحمت تفنگداران در فاحشه خانه هاى
نظامى شكايت دارند، مكتب فرماندهى سعى بر اين دارد
كه تعداد زنان را افزايش دهد، تا براى تمام
سربازان كفايت كنند، ليكن قبل از انجام اين كار به
تفنگداران سفارش مى كنيم كه داخل آن خانه ها زياد
مكث نكنند، و هرچه مى خواهند در قضاى شهواتشان
تعجيل نمايند).
(و در فرانسه كسى كه مى خواهد به يكى از زنان
براى خوشگذرانى متّصل شود، به (نمايندگى فحشاء)
آدرس آن زن را همراه با (35 فرانك) به عنوان شروع
معامله مى دهد، و آن نمايندگى زن مورد نظر را از
مطلب آگاه مى سازد، و دفاتر اين نمايندگى دلالت
دارد كه هيچ طبقه اى از طبقات جامعه فرانسه نيست،
مگر اينكه مردمان بسيارى از آن، با اين نمايندگى
وارد معامله شده و از خدمات آن بهره مند شده اند).
(الآن وجود روابط جنسى ميان خويشاوندان نسبى
مثل: پدر و دختر و برادر و خواهر در برخى از
شهرهاى فرانسه، ديگر عجيب و نادر نيست).
(تعداد زنان بدكاره پيش از جنگ بين الملل اوّل
در فرانسه به نيم ميليون نفر مى رسيد).
(مسيوفرديناند دريفوس) يكى از نمايندگان مجلس
ملّى فرانسه صريحاً اعلام داشت كه: اكنون ديگر
حرفه فاحشگى عملى شخصى به حساب نمى آيد، بلكه به
صورت يك تجارت وحرفه اى منظّم در آمده، و
نمايندگان و دست اندركاران آن سودهاى كلانى به دست
مى آورند، امروزه اين كار وكلايى دارد كه مواد
اوليّه دختران و دوشيزگان را فراهم مى سازد، و
تعدادى هم در شهرهاى مختلف گردش مى كنند، اين
حرفه، بازارهاى منظّمى دارد، كه دختران و نوجوانان
به صورت كالاهاى تجارتى در آنها وارد، و از آنها
صادر مى شوند، و بيشترين تقاضاهاى اين بازارها
براى دختران كمتر از ده سال است.
(و چه بسا حيوانيّت و درندگى قائمين به اين
كارها به بدترين نوع از ظلم و قساوت برسد، بطور
مثال يكى از شهرداران شهرهاى شرقى فرانسه، براى
نجات دخترى كه در يك روز پذيراى چهل و هفت مرد
وارد بر او شده بود ناچار به دخالت شده، و در همان
لحظه هنوز عدّه اى درب اطاق مخصوص اين دختر، به
نوبت نشسته بودند).
(جنگ جهانى اوّل بدعتى جديد به نام (فاحشگى
داوطلبانه) علاوه بر (فاحشگى تجارتى) به ميان آورد
كه در اثر آن زنان به صورت منظّم به فحشاء كشيده
مى شدند، و تشويق و كمك به آنان هم فضيلتى اخلاقى
نزد بدكاران به شمار مى آمد، و روزنامه هاى بزرگ
اهميّت بسيارى راجع به ميل مردان نسبت به آنان مى
دادند.. به طورى كه يك روزنامه در يك شماره اش
(199) آگهى در اين باره منتشر ساخت).
آقاى پل پيورو مى گويد: (تمام زنانى كه در
جامعه ما ازدواج كرده اند خائن، و از وفاى لازم در
معاشرت زوجى مجرّد و عارى هستند).
(در اثر اين جرايم و جنايات بيماريهاى مخفى و
مهلكى پديد آمد، به طورى كه دولت فرانسه در دو سال
اوّل از سالهاى جنگ جهانى اوّل تعداد هفتاد و پنج
هزار نفر را به علّت ابتلاى به بيماريهاى سوزاك و
سفليس از خدمت وظيفه معاف كرد، و در يك روز تعداد
242 سرباز در يك عشرتكده دچار اين بيماريهاى
واگيردار شدند).
(دكتر ليريد فرانسه اى مى گويد كه: در هر سال
تعداد سى هزار انسان در اثر سفليس و امراض مقاربتى
فوت مى كنند).
و به همين انگيزه بود كه مردان از ازدواج سرباز
زده، و در نتيجه مردان و زنان بطور مساوى شروع به
انجام كارهاى منافى عفّت كرده، و نظام خانوادگى
فاسد و از هم پاشيده شد.
(امروزه، معدّل مردان و زنانى كه در فرانسه
ازدواج رسمى مى كنند به هفت الى هشت در هزار مى
رسد).
و طلاق بطور مدهشى افزايش يافته (بطورى كه فقط
دادگاه حقوقى شهر (سين) در يك روز 294 صيغه طلاق
را اجرا نمود).
و بالأخره: مشكلات و فاجعه هاى بسيارى كه دراثر
دادن اين (دو حق!!) به زنان بروز كرد از حدّ و
شمارش خارج است.
نتايج اين بى بند و باريها
حال مى پرسيم آيا اين دو حق!! به زن، يا به مرد
و يا به جامعه خدمت كرد؟!
هرگز! زن را گرسنه گذاشت، كه غالباً جز از راه
فحشاء نتواند لقمه نانى بدست آرد، و اضافه بر اين
زحمت بكشد، اهانت شود، زجر ببرد، و تمام شخصيّت و
حقوق مشروعش پايمال شود.
و مرد ديگر قلب با محبّت، همسر مهربان، و
بالأخره مادر لايقى براى تربيت فرزندانش نيافت.
و جامعه نه تنها پسران و دختران شايسته را از
دست داد، بلكه در سراسر آن بيماريهاى مهلك، بدنهاى
مريض و اخلاق فاسد انتشار يافت!
و به همين ترتيب هر جامعه اى كه به زن (اين به
اصطلاح آزادى!!) را داد، گرفتار پيامدهايش شد، اعم
از فرانسه، آمريكا، شوروى، انگلستان، سوئد، آلمان
و جوامع ديگر كه اسناد و آمارهاى بسيارى براى
انحطاط اخلاقى آنها شهادت مى دهد.. خوشبختانه جز
كشورهاى اسلامى از اين مفاسد ايمن نماندند، امّا
اين ايمنى محدود بود به همان حدودى كه مسلمانان
قوانين كفر را كنار زده، و براى اين به اصطلاح
آزاديها سر تسليم فرود نياوردند امّا برخى از
كشورهاى اسلامى متأسّفانه همان حالت بلاد كفر را
در فساد، بيماريها و سقوط اخلاقى پيدا كرده اند.
حال ببينيم كه آيا زن در پرتو اسلام شخصيّت
بيشتر، حالت بهتر، آزادى شايسته ترى دارد، يا در
پناه كفرى كه امروزه تمام جهان را فرا گرفته است؟
و بايد بگوئيم كه زن و جامعه انسانى هيچ راه نجاتى
از اين نابسامانيها ندارند جز با پيروى از تعاليم
عاليه اسلامى.
چند تذكر مهم
بايد به برادران و خواهران چند تذكّر بدهم:
1 ـ اسلام از كسب دانش و اشتغال زن به كارى كه
مناسب شرف و عفّتش باشد جلوگيرى نكرده بلكه از
اختلاط مرد و زن، و بى حجابى، و حضور پسران و
دختران در محلّه هاى مشكوك منع كرده است.
2 ـ اسلام به ازدواج زود رس براى جوانان توصيه
مى كند، و به همين علّت ازدواج دختر ده ساله كه به
سنّ رشد رسيده مستحب است، چنانكه اگر پسر بالغ شد
(غالبا سنّ بلوغ پسران ميان13 سالگى و16 سالگى در
نوسان است) ازدواج كردنش مستحب است، و از مستحبّات
مؤكّد قرار دادن مهر كم و آسان نمودن تشريفات
عروسى است، و حضرت رسول اكرم (ص) فرموده اند:
(خير نساء امّتى اقلّهنّ مهرا) بهترين زنان
امّت من كم مهرترين آنهاست.
3 ـ مثال زن و مرد، مثال يك اتومبيل كوچكى است
كه براى حمل و نقل مسافرين، و يك كمپرسى بزرگى است
كه براى حمل و نقل سنگ و آهن آماده شده، و براى
هركدام كارى در نظر گرفته شده است، البتّه هيچ
كدام نقصى ندارند، ولى اختلافشان براى مصلحت خود
آنهاست همچنين زن كه خداوند او را با عاطفه بيشتر
آفريده تا كارهاى عاطفى را انجام دهد، و به مرد
نيروى عقل بيشتر داده تا بتواند عواطف خود را بيش
از زن كنترل نمايد، و نياز جامعه به هردو است، پس
مساوات ميان اين دو خلاف تركيب آفرينش آنهاست و
اگر جامعه كار مرد را به زن و كار زن را به مرد
محوّل كند مانند آن است كه اتومبيل كوچك را سنگ و
آهن، و كمپرسى بزرگ را مسافر بار زند، و اين كار
هم براى اتومبيل و هم براى مسافرين كمپرسى طاقت
فرسا و خلاف است.
4 ـ بايد در هر شهرى (يك صندوق خيرى ازدواج)
باشد، تا پسران و دوشيزگان را بر ازدواج كمك كرده،
و مقدّمات برپائى كانون خانوادگى را بر ايشان
فراهم سازند.
5 ـ بايستى آداب و رسوم غربى مانند: عدم ازدواج
دانش آموزان پسر و دختر مگر پس از فارغ التحصيل
شدن، و عدم ازدواج سرباز مگر پس از انقضاى دوره
سربازى ملغى شود، زيرا چنين رسومى موجب پديد آمدن
خانه هاى فحشاء، و بروز عادتهاى مخفى جنسى براى
جوانان (كه از نظر پزشكى بسيار مضر است) شده، و
بالأخره براى فحشاء و انحرافات جنسى به جوانان
فرصت مى دهد وانگهى جوانى كه ازدواج كرده خيلى
بهتر از جوان مجرّد مى تواند درس بخواند و يا خدمت
كند چون اگر فكر انسان مشغول امور جنسى شد، او را
از مطالعه و خدمت مرتّب باز مى دارد.
خداوند متعال مى فرمايد:
(و أنكحوا الأيامى منكم والصّالحين من عبادكم و
امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله والله
واسع عليم)، يعنى اينكه جوانان مجرّد و بردگان و
كنيزان شايسته خود را تزويج كنيد اگر مستمند هم
باشند، خداوند از فضل و بخشش خود آنان را بى نياز
مى سازد، و خدا بزرگ و داناست.
و حضرت رسول اكرم (ص) مى فرمايند:
(النّكاح سنّتى فمن رغب عن
سنّتى فليس منّى) يعنى: نكاح و ازدواج سنّت
من است، و كسى كه از سنّت من روى گرداند از من
نيست.
و امام جعفر صادق (ع) مى فرمايد:
(ركعتان يصلّيها المتزوّج
أفضل من سبعين ركعة يصلّيها العزب) يعنى:
دو ركعت نمازى كه انسان داراى همسر بخواند، بهتر
از هفتاد ركعت نمازى است كه مجرّد بخواند.
خاتمه
در خاتمه، و پس از ذكر شواهد و آمارهاى گذشته،
ما قضاوت را به خود بانوان وا گذار مىكنيم كه
واقعاً فكر كنند، و به شخصيّت خود پى ببرند، آخر
چرا زن همچون كالاى تجارتى معامله شود؟!، چرا براى
اشباع هوس بيگانگان خود را بيارايد؟! چرا در
كارهائى كه از عهده او خارج است دخالت كند؟!
خداوند متعال مى فرمايد:
(بهترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست) زنان
در نظام آفرينش انسانهائى كامل و بدون هيچ عيب و
نقصى هستند، و اينكه عاطفه آنان بيشتر، و بدنشان
ظريفتر از مردانست شرط تكامل مى باشد.
بنا بر اين نه مرد ناقص خلق شده و نه زن، امّا
بايد قبول كرد كه هركدام براى كارى ساخته شده است،
زن اوّلين مدرسه و مهمترين پايگاه تربيت نسلهاى
بشرى است، اين كار مهم از عهده مرد خارج است، مرد
با اندام خشن و نيروى بيشترى كه دارد كارهاى سخت و
مشكل جامعه را به عهده مى گيرد و اين از عهده زن
خارج است.
و بطور كلّى جامعه همسان، بلكه طبيعت يكسان
هيچگونه لطفى ندارد، عارى از زيبائيست، زيبائى در
اثر تنوّع است، اگر تمام كردهٴ زمين آب بود، يا
باغ بود، يا گلهاى زيبا بود، يا كارخانه هاى عظيم
بود و يا هرچيزى متّحدالشّكل بود، انسان به سرعت
از آن خسته مى شد.
و همينطور در جامعه اگر مردان و زنان مساوى
بودند، همگى در يك سطح از خشونت، عاطفه، ادراك،
لطافت و غيره بودند، ديگر زن و مرد لذّتى از هم
نمى بردند، و نظام اجتماعى مختل مى شد.
اميدواريم كه انشاءالله با تفكّر صحيح و درك
مفاهيم و قوانين عادله اسلامى انسانها به عاليترين
درجات كمال و رفاه و سعادت برسند.