رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
اِذا اَرادَ اَحَدَكُمْ اَنْ يَتَزَوَّجَ
الْمَرْأَةَ فَلْيَسْأَلْ عَنْ شَعْرِها كَما
يَسْأَلُ عَنْ وَجْهِها فَاِنَّ الشَّعْرَ اَحَدُ
الْجَمالَيْنِ. [178]
به هنگامى كه يكى از شما قصد ازدواج با زنى را
داشت، ( در صورت پيش آمدن مانع از ديدن او ) از
مويش تحقيق كند، چنانكه از رويش، چه مو هم يكى از
مايه هاى زيبائيست.
5 تا 13 ـ جابر بن عبد اللّه انصارى گويد : با
رسول خدا نشسته بوديم، سخن از زنان، و برترى بعضى
از آنان بر بعض ديگر به ميان آمد، رسول الهى
فرمود، من در اين زمينه با شما سخن بگويم ؟ عرضه
داشتم آرى.
فرمود : بهترين زنان شما زنى است كه فرزند آورد،
مهربان باشد، از پاكدامنى نصيب داشته، نزد فاميل
خود عزيز و محترم، و در برابر شوهر متواضع و فروتن
باشد.
براى شوهر زينت كند، و نسبت به ديگران باوقار و بى
اعتنا ديده شود، سخن شوهر را بشنود، و از وى فرمان
ببرد، در خلوت در اختيار او باشد، ولى مانند مردان
مبتذل نباشد . [179]
14 تا 18 ـ اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود :
خَيْرُ نِسائِكُمْ اَلْخَمْسُ فَقيلَ مَا
الْخَمْسُ قالَ : اَلْهَيِّنَةُ اللَّيِّنَةُ
الْمُواتِيَةُ الَّتى اِذا غَضِبَ زَوْجُها لَمْ
تَكْتَحِلْ بِغُمْض حَتّى يَرْضى، وَ الَّتى اِذا
غابَ زَوْجُها حَفِظَتْهُ فى غَيْبَتِهِ فَتِلْكَ
عامِلَةٌ مِنْ عُمّالِ اللّهِ لا تَخيبُ.
[180]
بهترين زنان شما پنج گونه اند، گفته شد پنج گونه
كدام است ؟ فرمود : آسان گير، نرم خو، بساز، چون
شوهر به خشم آيد نيارامد تا خوشنودى او را فراهم
آورد، در غياب شوهر حيثيت او را حفظ كند، اين زن
از عمّال حق است و از لطف پروردگار نااميد نشود.
19 ـ حضرت باقر (عليه السلام) فرمود :
أَتى رَجُلٌ رَسُولَ اللّهِ (صلى الله عليه وآله
وسلم) يَسْتَأْمِرُهُ فِى النِّكاحِ فَقالَ :
نَعَمْ اِنْكِحْ وَ عَلَيْكَ بِذَواتِ الدّينِ
تَرِبَتْ يَداكَ وَ قالَ اِنَّما مَثَلُ
الْمَرْأَةِ الصّالِحِةِ مَثَلُ الْغُرابِ
الاَْعْصَمِ الَّذى لا يَكادُ يُقْدَرُ عَلَيْهِ
قالَ : وَ مَا الْغُرابُ الاَْعْصَمُ ؟ قالَ
اَلاَْبْيَضُ اِحْدى رِجْلَيْهِ. [181]
مردى با رسول خدا در مسئله ازدواج مشورت كرد، حضرت
فرمود : ازدواج كن، ولى با زن ديندار، خدايت خير
دهد، زن شايسته مانند كلاغ اعصم است كه دسترسى به
او آسان نيست، عرضه داشت كلاغ اعصم كدام است ؟
فرمود كلاغى كه يك پايش سپيد است.
20 و 21 ـ ابراهيم كرخى گويد به حضرت صادق (عليه
السلام) گفتم : همسرم از دنيا رفت ، زنى همدم و
همساز بود، اينك به فكر ازدواج هستم، حضرت فرمود :
أُنْظُرْ أَيْنَ تَضَعُ نَفْسَكَ وَ مَنْ
تُشْرِكُهُ فى مالِكَ وَ تُطْلِعُهُ عَلى دينِكَ
وَ سِرِّكَ وَ اَمانَتِكَ فَإِنْ كُنْتَ لابُدَّ
فاعِلاً فَبِكْراً تُنْسَبُ اِلَى الْخَيْرِ وَ
اِلى حُسْنِ الْخُلُقِ. [182]
كمال دقت را به خرج بده كه وجودت را كجا قرار مى
دهى و چه كسى را شريك مال و آگاه بر دين و بر
اسرار و امانت خود مى نمائى، اگر از ازدواج چاره
اى ندارى، دوشيزه اى پيدا كن نيك رفتار و خوش
اخلاق.
22 ـ رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
إِنَّ مِنَ الَقِسَمِ الْمُصْلِحِ لِلْمَرْءِ
الْمُسْلِمِ اَنْ تَكُونَ لَهُ اِمْرَأَةٌ اِذا
نَظَرَ اِلَيْها سَرَّتْهُ، وَ اِنْ غَابَ
حَفِظَتْهُ، وَ اِنْ اَمَرَها أَطاعَتْهُ.
[183]
از مقدرات الهى براى مرد مسلمان كه وضع او را
اصلاح مى كند، زنى است كه چون شوهر بر وى نظر كند
خرسند شود، در غياب او آبرويش را حفظ كند، و در
حضور وى فرمانش را اطاعت نمايد.
23 ـ رسول خدا (عليه السلام) فرمود :
اَفْضَلُ نِساءِ أُمَّتى أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ
أَقَلُّهُنَّ مَهْراً. [184]
برترين زنان امّتم زيباترين آنان و كم مهريه
ترينشان هستند.
24 ـ
عَنْ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) أَنَّ
رَسُولَ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) قالَ :
أَخْبِرُونى أَىُّ شَيْء خَيْرٌ لِلنِّساءِ ؟
فَقالَتْ فاطِمَةُ (عليها السلام) أَنْ لا
يَرَيْنَ الرِّجالَ وَ لا يَراهُنَّ الرِّجالُ
فَأَعْجَبَ النَّبِيُّ (صلى الله عليه وآله وسلم)
وَ قالَ إِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنّى.
[185]
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: رسول خدا به
مردم گفت: به من خبر دهيد چه چيزى براى زنان بهتر
است ؟ فاطمه(عليها السلام) پاسخ داد مردان را
نبينند، و مردان هم آنها را نبينند هرزه و بى بند
و بار غير مقيد به مسائل شرعى و اخلاقى نباشد رسول
حق از اين جواب شگفت زده شد و فرمود: فاطمه پاره
تن من است!!
25 و26 ـ
قالَ الصّادِقُ (عليه السلام) :خَيْرُ نِسائِكُمُ
الَّتى اِنْ أُعْطِيَتْ شَكَرَتْ وَ اِنْ مُنِعَتْ
رَضِيَتْ. [186]
امام صادق(عليه السلام)فرمود: بهترين زنان شما زنى
است كه اگر مال دراختيارش گذاشتى سپاسگزارى كند، و
اگر به مصلحتى از وى منع نمودى خوشنود و راضى
باشد.
27 تا 30 ـ امام ششم(عليه السلام) فرمود:
خَيْرُ نِسائِكُمُ الطَّيِّبَةُ الرّيحِ،
الطَّيِّبَةُ الطَّبيخِ الَّتى اِذا أَنْفَقَتْ،
أَنْفَقَتْ بِمَعْرُوف وَ اِذا أَمْسَكَتْ،
أَمْسَكَتْ بِمَعْرُوف فَتِلْكَ عامِلٌ مِنْ
عُمّالِ اللّهِ وَ عامِلُ اللّهِ لا يَخيبُ وَ لا
يَنْدَمُ. [187]
بهترين زنان شما زنى است كه خوشبو و خوش پخت و پز
باشد، بجا خرج كند، و بجا امساك نمايد، چنين زنى
از كاركنان حق است، و عامل حق را نااميدى و
پشيمانى نيست.
31 ـ رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
أَعْظَمُ النِّساءِ بَرَكَةً أَيْسَرُهُنَّ
مَؤُونَةً. [188]
پربركت ترين همسر، زنى است كه براى شوهر هزينه اش
كمتر باشد.
32 تا 34 ـ اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود :
خَيارُ خِصالِ النِّساءِ شِرارُ خِصالِ الرِّجالِ:
الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذا
كانَتِ الْمَرْأَةُ ذاتَ زَهْو لَمْ تُمَكِّنْ
مِنْ نَفْسِها، وَ اِذا كانَتْ بَخيلَةً حَفِظَتْ
مالَها وَ مالَ بَعْلِها وَ اِذا كانَتْ جَبانَةً
فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَىْء يُعْرَضُ لَها.
[189]
بهترين ويژگيهاى زن در فضاى زناشوئى و شوهردارى
بدترين صفات مرد است: كبر، ترس، بخل، اگر زن متكبر
باشد تسليم غيرشوهر نمى شود، اگر بخيل باشد مال
خود و شوهر را حفظ مى كند، و اگر ترسو باشد از هر
پيش آمدى بيمناك مى شود و در صدد حفظ خود بر مى
آيد، و در نتيجه به دام ديگران نمى افتد.
35 تا 38 ـ رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم)
فرمود :
تَزَوَّجُوا الاَْبْكارَ فَإِنَّهُنَّ أَعْذَبُ
أَفْواهاً، وَ اَرْتَقُ أَرْحاماً، وَ أَسْرَعُ
تَعَلُّماً، وَ أَثْبَتُ لِلْمَوَدَّةِ.
[190]
با دختران بكر و دست نخورده ازدواج كنيد كه
دهانهاى گواراتر، و رحِم هاى جمع تر دارند،
يادگيرى آنان سريع تر، و عشق و علاقه آنان به شوهر
و زندگى پايدارتر است.
39 و 40 ـ امام صادق (عليه السلام) فرمود :
خَيْرُ نِسائِكُمُ الَّتى اِذا خَلَتْ مَعَ
زَوْجِها خَلَعَتْ لَهُ دِرْعَ الْحَياءِ وَ اِذا
لَبِسَتْ لَبِسَتْ دِرْعَ الْحَياءِ. [191]
بهترين زنان شما زنى است كه چون با شوهر خلوت كند
و جامه از تن برگيرد پرده حيا را نسبت به شوهر خود
به دور افكند همه گونه و به هر شكل در اختيار شوهر
باشد و چون جامه بر تن پوشد، لباس حيا را نيز
همراه آن بپوشد.
اين است خصوصياتى كه بايد در زن مسلمان و دوشيزه
مؤمنه باشد، و بر
جوانان عزيز مؤمن و مسلمان فرض است كه به هنگام
آماده شدن براى ازدواج از اين خصوصيات كه با حذف
مكررات آن در روايات حدود چهل ويژگى است جستجو
كنند، چنانچه در حد قابل قبول در دوشيزه اى يافتند
او را براى همسرى خود و مادرى فرزندانشان انتخاب
كنند، و بر اين معنى سعى داشته باشند كه در اين
زمينه دچار سخت گيرى بيجا و وسواس در انتخاب
نگردند، كه وسواس و دقت زياد كار را سخت و زمينه
ازدواج را به بن بست دچار مى كند.
( والـذين يقولـون ربنا هب لنا من ازواجنا و
ذرّيّاتنا قرة اعين و اجعلنا للمتقين اماماً )
فرقان / 74 10
برنامه هاى اصيل اسلام در مسئله ازدواج
گفتگو براى ازدواج
در ميان مسلمانان و مردم مؤمن رسم بر اين است،
كه پس از اتمام تحقيقات خانواده پسر و دختر، جهت
امر ازدواج و مِهربران، و شرايط عقد و عروسى با هم
به گفتگو مى نشينند.
سعى خانواده ها بايد بر اين باشد، كه در مشورت و
پاسخ سئوالات و پرسش هائى كه در رابطه دختر و پسر
مى شود، آن سئوالات و پاسخ هائى كه در چهارچوب شرع
مقدس و جهت عقلائى مورد قبول است، با تمام وجود از
خود صداقت نشان دهند.
سنّ واقعى دختر و پسر را بگويند، شغل پسر و دارائى
وى و اخلاق و رفتار و روحيات، و طريقه معاشرت و
معاشران وى را، و اينكه تحصيلات او در چه مرحله اى
است به راستى و درستى بيان كنند، اگر عيب و نقصى
در او هست خبر دهند، شايد آن عيب و نقص قابل اغماض
باشد، و نيز خانواده دختر در پاسخ به سئوالات
خانواده پسر صداقت و انصاف به خرج دهند، و از گفتن
سخن راست و كلام صدق وحشت نكنند، كه بيان تمام
مسائل لازم راه هرگونه اشكال و بن بست را در آينده
مى بندد، و از پيش آمدن خسارت و تلخى و تفرقه، و
به هم خوردن رابطه دو خانواده، و ايجاد بگو مگو
جلوگيرى مى كند.
در اين زمينه مكر و حيله و خدعه و تزوير و تدليس و
عيب پوشى، خلاف اخلاق و حرام شرعى، و معصيت بزرگ
است، و دود اين آتش در درجه اول به چشم زن و شوهر،
و در مرحله دوم به چشم دو خانواده مى رود.
راستى و صداقت هر دو خانواده را از زيان و خسارت،
و از به بار آمدن تلخى و محنت حفظ مى كند، و راه
تصميم گيرى را براى هر دو طرف آسان نموده، و موجب
فلاح و نجات و رستگارى است.
تدليس و خدعه و مكر و حيله گاهى مجوّز بهم خوردن
عقد، و ساقط شدن مهر، و فسخ نكاح بدون طلاق است، و
اين گشايشى است كه اسلام به يكى از دو طرف كه در
معرض خدعه و تدليس قرار گرفته اند داده است.
قرآن مجيد و روايات مردم را از هر گونه خدعه و مكر
و تدليس و فريب دادن منع مى كنند، و خدعه گر را
مستحق عقاب الهى در دنيا و آخرت مى دانند.
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد :
لِيْسَ مِنّا مَنْ ماكَرَ مُسْلِماً. [192]
از ما نيست كسى كه با مسلمانى مكر كند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد :
الْمَكْرُ بِمَنْ ائْتَمَنَكَ كُفْرٌ. [193]
مكر به كسى كه تو را امين خود قرار داده كفر است.
و نيز آن حضرت فرمود :
مَنْ مَكَرَ حاقَ بِهِ مَكْرُهُ. [194]
كسى كه خدعه و حيله كند و نسبت به مردم مكر بورزد،
زيان و ضرر مكرش خود او را خواهد گرفت.
در خطبه 193 نهج البلاغه حضرت مولا در ويژگى اهل
تقوا مى فرمايد :
وَ لا دُنُوُّهُ بِمَكْر وَ خَديعَة.
نزديك شدن اهل تقوا به مردم با كمك مكر و حيله
نيست.
رسول حق(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد:
اَلْمَكْرُ وَ الْخَديعَةُ وَ الْخيانَةُ فِى
النّارِ.
مكر و خدعه و خيانت در آتش جهنم است.
و نيز آن حضرت فرمود :
مَنْ كانَ مُسْلِماً فَلا يَمْكُرُ وَ لا يَخْدَعُ
فَإِنّى سَمِعْتُ جَبْرَئيلَ يَقُولُ : اِنَّ
الْمَكْرَ وَ الْخَديعَةَ فِى النّارِ.
كسى كه مسلمان است مكر و خدعه نمى كند، من از
جبرئيل شنيدم مكر و خدعه در آتش است.
مسائل مربوط به تدليس، و مخفى كردن عيوب مرد يا
زن، و خدعه و حيله و خلاصه آنچه كه مرد يا زن را
در ادامه زندگى، يا طلاق، يا رها كردن بدون طلاق،
و مديون بودن مرد نسبت به مهر، يا ساقط شدن مهر و
صداق آزاد مى گذارد در جلد صدم بحار چاپ مؤسسه
وفاء بيروت صفحه 361 به بعد و در رسائل عمليه
مراجع بزرگ در بخش ازدواج به طور مفصل آمده است.
وجوب پرداخت مِهر و صداق
پس از گفتگوى صادقانه بين دو خانواده، يا عروس
و داماد، بنا بر اصول شرعيه در مسئله صداق در حدّى
كه افراط و تفريط در كار نباشد توافق نمايند.
البته به هر مقدار كه در مهر و صداق آسان گيرى
شود، و اندازه آن را در حد اعتدال قرار دهند بيشتر
موجب خوشنودى حق است.
اولياى اسلام براى اينكه زمينه ازدواج دختران و
پسران بهتر و راحت تر فراهم شود، سفارش اكيد نموده
اند كه در مسئله مهر و صداق سخت گيرى نشود.
خانواده ها تصور نكنند مهر سنگين باعث استحكام
زندگى و تداوم آئين نكاح است، چه بسا دخترانى كه
با مهر سنگين به خانه پدر برگشتند و به خاك ذلت
نشستند، و آرامش روحى خود را از دست دادند.
در اين امور به رحمت و لطف و عنايت حضرت حق تكيه
كنيد، و از آنچه باعث درد سر و تحقير و توهين در
آينده براى يكى از دو طرف است بپرهيزيد.
چون در مسئله مهر توافق حاصل شد، و به رضايت طرفين
اصلى يعنى عروس و داماد اندازه آن معين گشت، به
محض اجراى صيغه عقد نصف آن دين واجب بر عهده شوهر،
و نصف ديگر پس از عروسى و زناشوئى و هم خوابگى بر
عهده مرد به عنوان دين شرعى مستقر مى گردد، چنانچه
همان وقت عقد پرداخت شود، ذمه شوهر آزاد، و زن به
حق شرعى و قانونى خود رسيده.
جوانان به اين معنى توجه داشته باشند، كه مهر و
صداق پرداختش بر عهده آنان لازم، و امساك از
رساندنش به صاحب حق حرام و گناه بزرگ است.
وجوب اداى مهر حقيقتى است كه در قرآن مجيد در سوره
مباركه بقره آيات 236 ـ 237 و 241 و در سوره نساء
آيه 4 و سوره قصص آيات 27 و 28 و سوره احزاب آيه
49 به آن تصريح شده، و كسى را نمى رسد كه در اين
زمينه و در زمينه هاى ديگر كمترين ستمى به زن روا
دارد.
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
مَنْ ظَلَمَ اِمْرَأَةً مَهْرَها فَهُوَ عِنْدَ
اللّهِ زان يَقُولُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ
الْقِيامَةِ: عَبْدى زَوَّجْتُكَ أَمَتى عَلى
عَهْدى فَلَمْ تُوفِ بِعَهْدى وَ ظَلَمْتَ أَمَتى
فَيُؤْخَذُ مِنْ حَسَناتِهِ فَيُدْفَعُ اِلَيْها
بِقَدْرِ حَقِّها، فَإِذا لَمْ تَبْقَ لَهُ
حَسَنَةٌ أُمِرَ بِهِ اِلَى النّار بِنَكْثِهِ
لِلْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُولاً.
[195]
كسى كه مهر زن را ظالمانه نپردازد، نزد خداوند
زناكار محسوب مى شود، روز قيامت حضرت حق به او
خطاب مى كند، بنده من كنيزم را بر اساس پيمانى كه
با تو بستم عقد و ازدواج به تو تزويج نمودم، به
پيمان من وفا نكردى، و بر او ستم روا داشتى، سپس
به اندازه حق زن از حسنات مرد برداشته در پرونده
همسرش مى گذارند، و چون حسنه اى به اندازه پركردن
حق زن نماند، به گناه پيمان شكنى به آتشش مى برند،
عهد و پيمان مسئوليت دارد.
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :
السُّراقُ ثَلاثَةٌ :
مانِعُ الزَّكاةِ، وَ مُسْتَحِلُّ مُهُورِ
النِّساءِ، وَ كَذلكَ مَنِ اسْتَدانَ وَ لَمْ
يَنْوِ قَضاءَةُ. [196]
دزدان سه طايفه اند :
آنان كه از پرداخت زكات بخل مىورزند، كسانى كه
خوردن و به غارت بردن مهر زن را حلال مى دانند، و
مردمى كه قرض مى گيرند و خيال اداى آن را ندارند.
حضرت رضا (عليه السلام) از پدران بزرگوارش از رسول
خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت مى كند :
إِنَّ اللّهَ تَعالى غافِرُ كُلِّ ذَنْب إِلاّ
مَنْ جَحَدَ مَهْراً أَوِ اغْتَصَبَ أَجيراً
أَجْرَهُ
أَوْ باعَ رَجُلاً حُرّاً. [197]
خداوند متعال آمرزنده هر گناهى است مگر گناه انكار
مهر زن، يا غصب دستمزد اجير، يا فروش انسان آزاد.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :
أَقْذَرُ الذُّنُوبِ ثَلاثَةٌ : قَتْلُ
الْبَهيمَةِ وَ حَبْسُ مَهْرِ الْمَرْأَةِ، وَ
مَنْعُ الاَْجيرِ أَجْرَهُ. [198]
پليدترين گناه قتل نفس، خوددارى از پرداخت مهر، و
نپرداختن اجرت
مزدور است.
از جانب اولياء اسلام به زنان باكرامت توصيه شده،
اگر زمينه مناسبى در برنامه بخشيدن مهر به شوهر
ببينند، از اين مرحله عالى اخلاقى كه نشان جود و
كرم و سخاوت و بزرگوارى است چشم پوشى نكنند.
در روايت بسيار مهمى از رسول خدا آمده :
ما مِنْ اِمْرَأَة تَصَدَّقَتْ عَلى زَوْجِها
بِمِهْرِها قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِها إِلاّ
كَتَبَ اللّهُ لَها بِكُلِّ دينار عِتْقَ رَقَبَة
قيلَ يا رَسُولَ اللّهِ فَكَيْفَ الْهِبَةُ بَعْدَ
الدُّخُولِ ؟ قالَ : إِنَّما ذلِكَ مِنَ
الْمَوَدَّةِ وَ الاُْلْفَةِ. [199]
زنى كه در زمان عقد، قبل از آنكه حق هم بسترى و
زناشوئى انجام بگيرد، مهرش را به شوهر ببخشد، به
هر دينارى ثواب يك بنده آزاد كردن در نامه عملش
ثبت مى شود، گفته شد يا رسول اللّه اگر بعد از
انجام عروسى اين بخشش انجام بگيرد چگونه است،
فرمود هبه مهر پس از عروسى نتيجه محبت و انس است.
جهاز عروس
در ميان مردم مؤمن و مسلمان رسم است كه از باب
پدرى و بزرگترى، و لطف و محبت، و عشق و علاقه،
بزرگ خانواده، و ولىّ دختر، براى فرزند دلبند، و
نور چشم عزيز خود، جهاز تهيه مى كند.
در اين زمينه، بايد به خانواده عروس و داماد اين
معنا را توجه داد، كه داماد عزيز و خانواده محترمش
قناعت را كه اخلاق انبياء و اولياء و حقيقتى محبوب
خداوند است از ياد نبرند، و آنچه را خانواده عروس
به اندازه توان و قدرت خود به دنبال دختر فرستادند
با چشم عنايت و محبت و با ديده قناعت بنگرند، تا
خداى نخواسته، قدم سرزنش و تحقير، و سركوفت، و
حمله به شخصيت افراد، در سرزمين زندگى وارد نگردد.
و پدر محترم عروس در تهيه جهاز شأن انسانى، و
موقعيت اجتماعى خود و خانواده طرف را لحاظ كند، و
از طرفى از اسراف در اين مسئله بپرهيزد كه خداوند
دشمن مردم مسرف است.
نيازى نيست كه جهازى وسيع، و اشيائى گران قيمت، و
اجناسى فوق العاده تهيه شود، و خرج جهاز خارج از
حدود شرعى و عرفى صورت گيرد، و دين و بدهى كمرشكنى
به خاطر تهيه جهاز به جاى ماند.
در اين مسئله حتماً از چشم همچشمى، و نظر به جهاز
اسرافى ديگران دوختن بپرهيزيد، و كارى نكنيد، كه
جوانان توقعشان نسبت به جهاز سنگين زنده شود، و
تنها سراغ دخترانى بروند كه پدرانشان از ثروت باد
آورده بهره مندند، و براى سايرين در مسئله ازدواج
درد سر و مشكلات لاينحل بوجود بيايد، كه اين همه
خلاف انسانيت، و مورد نفرت حق و موجب عذاب و
گرفتارى در روز قيامت است.
جهاز را از مال حلال، و ثروت پاك تهيه كنيد، كه
عبادت واجب عروس و داماد در لباسها و فرشها و خانه
تهيه شده صحيح و شرعى باشد.
خود را به خاطر فرزندان و توقعات بيش از اندازه
آنان به درد سر دچار نكنيد، و محض آنان راه عقاب و
عذاب قيامت را به روى خود باز منمائيد.
الگوى الهى و معنوى در جهاز عروس
علامه مجلسى در احوالات حضرت زهرا (عليها
السلام) در كتاب باارزش بحار از قول حضرت صادق
(عليه السلام) روايت مى كند :
اميرالمؤمنين از زندگى مادى جز يكى دو دست لباس،
يك شتر، يك شمشير، و يك زره چيزى نداشت، درآمد
روزانه او از كار كردن در باغ و زمين كشاورزى
ديگران تأمين مى شد، چون براى خواستگارى سيده زنان
آفرينش به محضر رسول حق آمد، حضرت به او فرمود
برخيز و زره را بفروش، زره را فروختم، پولش را در
دامان رسول حق ريختم نه من گفتم چه مقدار است، و
نه آن حضرت اندازه اش را از من پرسيد.
مشتى از پولها را به بلال مرحمت كرد و فرمود با آن
براى دخترم عطر تهيه كن، و قسمتى را به ابوبكر داد
و فرمود لباس و اثاث منزل آماده نما، به عمار و
جمعى از اصحاب فرمود او را در خريد لباس و اثاث
خانه كمك كنيد، آنچه خريده شد عبارت بود از :
1 ـ پيراهن : هفت درهم
2 ـ چارقد : چهار درهم
3 ـ چادر سياه خيبرى
4 ـ يك تخت طناب پيچ
5 ـ يك جفت تشك كه روكش آن كتان مصرى و داخل آن
ليف خرما و پشم گوسپند بود.
6 ـ چهار بالش كه روكشش چرم طائف و درونش پوشال
بود.
7 ـ يك پرده پشمين
8 ـ يك حصير
9 ـ آسياى دستى
10 ـ يك طشت مسى
11 ـ يك مشك آب
12 ـ يك قدح
13 ـ يك دولچه آب
14 ـ يك آفتابه
15 ـ يك خم سبز رنگ جهت نگهدارى آب يا مواد خوراكى
16 ـ چند كوزه سفالين.
وقتى تمام اجناس را نزد رسول خدا (صلى الله عليه
وآله وسلم) آوردند زير و رو كرد و فرمود : خداوند
براى اهل بيت مبارك كند. [200]
آن مرد خدا در نوشتارش نوشته : اين اجناس مختصر
جهاز دخترى بود كه پدرش قدرت و محبوبيّتى مافوق
تصور داشت، و يارانش به جاى زر و سيم، جان و سر
نثارش مى كردند، ولى نه دامادش را دچار غصه قرض
كرد، و نه بيت المال مسلمانان را كه بايد صرف
مسكين و يتيم و مصالح عمومى شود، خرج خودنمائى و
تجملات بيجا نمود، و نه سطح هزينه ازدواج را بالا
برد، تا ديگران با الگو گرفتن از او در طول تاريخ
دچار زحمت و رنج و محنت و غصه و اندوه شوند.
از همه مهمتر، آنقدر صفا و صميميت و يكرنگى و پاكى
در كار بود، كه وقتى خودش را از تهيه جهاز كه
وظيفه اخلاقى او بود عاجز ديد، به داماد باكرامت
پيشنهاد فروش زره داد، تا با قيمت آن جهاز و اثاث
منزل تهيه كند، و اين عمل را به هيچ عنوان موجب
سرافكندگى و آبروريزى خود ندانست، و داماد باكرامت
هم آنقدر صفا و پاكى و سلامت و نورانيت داشت، كه
كمترين سخنى تحت اين عنوان كه جهاز به عهده پدر
دختر است به زبان نياورد، و خيال آن را هم بر دل
پاك و الهى خود نگذراند.
نتيجه اين ازدواج يازده امام معصوم، و محصول اين
شجره طيبه از آن زمان تا كنون هزاران فقيه،
دانشمند، حكيم، شاعر، عارف، عاشق حق، مرجع تقليد و
انسانهاى مؤمن است، ازدواجى كه از نظر بركت و
بركات در تمام دوران هستى نمونه ندارد.
دعا در آستانه عروسى
مناجات با خدا، و دعا و تضرّع و زارى به پيشگاه
حضرت او در تمام اوقات مطلوب، و به عنوان عبادت
ارزيابى شده.
از جمله اوقات دعا، و دست برداشتن به سوى حق پيش
از انجام مراسم عروسى است.
دعا در اين زمان به اجابت نزديك است، و زمينه تحقق
آرزوهاى مشروع آماده است.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد : كسيكه قصد
ازدواج دارد دو ركعت نماز بجاى آورد، و سوره حمد و
يس را قرائت كند، و پس از پايان نماز به حمد و
ثناى حق برخيزد و بگويد :
أللّهُمَ ارْزُقْنى زَوْجَةً صالِحَةٌ، وَدُوداً،
وَلُوداً، شَكُوراً، قَنُوعاً، غَيُوراً، اِنْ
اَحْسَنْتُ شَكَرَتْ، وَإِنْ اَسَأْتُ غَفَرَتْ،
وَاِنْ ذَكَرْتُ اللّهَ تَعالى اَعانَتْ، وَاِنْ
نَسيتُ ذَكَرَتْ، وَاِنْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِها
حَفِظَتْ، وَاِنْ دَخَلْتُ عَلَيْها سَرَّتْ،
وَاِنْ اَمَرْتُها اَطاعَتْنى، وَاِنْ اَقْسَمْتُ
عَلَيْها اَبَرَّتْ قَسَمى، وَاِنْ غَضَبْتُ
عَلَيْها اَرْضَتْنى يا ذَالْجَلالِ وَ الاْكْرامِ
هَبْ لى ذلِكَ فَإِنَّما أَسْأَلُكَ وَ لا اَجِدُ
إِلاّ ما قَسَمْتَ لى، فَمَنْ فَعَلَ ذلِكَ
اَعْطاهُ اللّهُ ما سَأَلَ.
خداوندا همسرى شايسته، با محبت، فرزندآور،
سپاسگزار، قانع، باغيرت به من مرحمت فرما، چون به
او نيكى كنم شكر كند، اگر در حقش به اشتباه و خطا
بدى كنم گذشت نمايد، اگر تو را ياد كنم كمكم دهد،
اگر فراموش كنم يادآورى نمايد، چون از نزدش بروم
خودش و حيثيت مرا حفظ كند، به وقتى بر او وارد شوم
خوشحال شود، امرش كنم از من فرمان ببرد، سوگندش
دهم، به سوگندم پاى بندى كند، چون بر او خشم گيرم
خوشنودم نمايد، اى صاحب جلال و كرم اين خواسته ها
را به من ارزانى دار، من از تو خواستم، و نمى يابم
جز آنچه را مقدر من نمائى، آنگاه اميرالمؤمنين
فرمود، هر كس در آستانه ازدواج چنين قدمى بردارد
با عنايت و لطف حق به خواسته هايش برسد.
آداب و اوقات عروسى
گروهى از خانواده ها تصور مى كنند، عقد و عروسى
مجوزى براى انجام هر كارى است، كه اميال و شهوات
آنان اقتضا مى كند.
در زمان عقد و عروسى فرزندان خود، بنابر درخواست
آنان، يا دوستان دو زوج، يا اقوام دست به محرّمات
الهى مى زنند، و به خيال خود خوشى و لذت بيشترى را
براى مجلس فراهم مى نمايند.
در حالى كه عقد و عروسى بايد توأم با وقار، و حفظ
كرامت و شخصيت، و به دور از محرمات و گناهان، و
عوامل تحريك شهوات باشد، تا موجبى براى جلب رحمت
حق، و عاملى براى تحقق بركات الهى شود.
موسى بن جعفر (عليه السلام) فرموده : پرهيز از
لذات و خوشيهاى غيرحرام به هيچ عنوان لازم نيست.
البته به وقت عقد و عروسى بايد شاد بود، و عوامل و
علل مشروع همچون خواندن با صداى نيكو، مزاح، انجام
برنامه هاى خنده آور را از ياد نبرد.
خواندن اشعار حكيمانه، سرودهاى بامفهوم و معنادار،
شعارهاى شاد كننده، و انجام مراسمى كه معمولاً در
عرف زنان مسلمان در اينگونه مجالس بوده هيچ مانع
شرعى ندارد، بيدار ماندن هم طبيعى اين محافل است.
رسول حقّ مى فرمايد : بيدارى تا دير وقت در سه
برنامه بى اشكال است :
خواندن قرآن، طلب دانش، رساندن عروس به خانه شوهر.
[201]
اسلام عروسى را به هنگام شب بهتر مى داند، چنانكه
عروسى حضرت زهرا به شب برگزار شد.
جابر انصارى مى گويد: چون رسول الهى فاطمه را براى
على عقد فرمود، گروهى از كوته نظران به حضرت
اعتراض آوردند، كه شما دخترت را به مهر اندك به
على دادى، فرمود اين عقد به اراده من نبود، خداوند
على را به زهرا تزويج فرمود.
شب عروسى رسول حق استر سپيد و سياه خود را حاضر
نمود، قطيفه اى روى آن انداخت و به فاطمه فرمود:
سوار شو، به سلمان امر كرد، مهار شتر را بكش، و
خود از پشت سر آن را مى راند، در ميان راه صداى
فرود آمدن چيزى شنيد، نظر فرمود، ديد جبرئيل و
ميكائيل هر كدام با هفتاد هزار فرشته از جايگاه
رفيع خود فرود آمده اند، سبب آمدن آنان را پرسيد،
پاسخ دادند، آمده ايم زهرا را تا خانه على بدرقه
كنيم، سپس تبريك گفتند و صداى تكبير از فرشتگان
بلند شد، و رسول الهى هم اللّه اكبر گفت، از اين
جهت همراه عروس اللّه اكبر گفتن سنت شد.
[202]
آرى مراسم عروسى، و آداب شب شادى را بايد چنان
تهيه كرد، كه باعث نزول فرشتگان و بركات حق شود.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :
زُفُّوا عَرائِسَكُمْ لَيْلاً . . . [203]
عروس را شب به خانه شوهر ببريد.
حضرت رضا (عليه السلام) فرمود :
مِنَ السُّنَّةِ التَّزْويجُ بِاللَّيْلِ لاَِنَّ
اللّهَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ النِّساءُ
اِنَّما هُنَّ سَكَنٌ. [204]
عروسى در شب روش رسول خدا است، چه اينكه خداوند شب
را مايه آرامش قرار داده، و زن هم آرامش خاطر است.
إِنَّهُ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَمَرَ
بَناتُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ نِساءَ
الْمُهاجِرينَ وَ الاَْنْصارِ اَنْ يَمْضينَ فى
صُحْبَةِ فاطِمَةَ وَ اَنْ يَفْرَحْنَ وَ
يَرْجُزْنَ وَ يُكَبِّرْنَ وَ يَحْمَدْنَ وَ لا
يَقُولَنَّ ما لا يَرْضَى اللّهُ. [205]
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمان داد
دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار شب عروسى
حضرت زهرا(عليها السلام) دنبال آن دختر فرزانه
حركت كنند، شادى نمايند، شعر بخوانند، اللّه اكبر
و الحمد للّه گويند، و از چيزى كه خدا راضى نيست
در گفتار خود بپرهيزند.
غذا دادن به مهمانان كه زحمت كشيده و دعوت دو
خانواده را پذيرفته اند از نظر اسلام مستحب است.
رسول حق فرموده :
لا وَليمَةَ اِلاّ فى خَمْس : فى عُرْس، اَوْ
خُرْس، اَوْ عِذار، اَوْ وَكار، اَوْ رَكاز،
فَالْعُرْسُ التَّزْويجُ، وَ الْخُرْسُ النِّفاسُ
بِالْوَلَدِ، وَ الْعِذارُ الْخِتانُ، وَ
الْوَكارُ الرَّجُلُ يَشْتَرِى الدّارَ، وَ
الرَّكازُ الرَّجُلُ يَقْدَمُ مِنْ مَكَّةَ.
[206]
وليمه نيست جز در پنج برنامه : ازدواج، تولد
فرزند، ختنه، خريد خانه، و بازگشت از مكه.
روايت شده در شب عروسى حضرت زهرا پيامبر فرمود :
يا على به احترام همسرت غذائى عالى تهيه كن، سپس
اضافه فرمود و گفت : گوشت و نانش از ما، خرما و
روغنش از شما، اميرالمؤمنين فرمايد : من خرما و
روغن خريدم، و پيامبر آستين بالا زد خرما را در
روغن خرد كرد و به هم زد تا به صورت حيس
[207] در آمد، و قوچى فرستاد سر بريديم و
نان زيادى پختند و فرمود : يا على هر كه را خواهى
دعوت كن، من رفتم مسجد فرياد زدم دعوت وليمه فاطمه
را بپذيريد. [208]
رسول خدا در رابطه با دعوتى كه از انسان براى شركت
در عروسى مى شود فرمود :
اِذا دُعيتُمْ اِلَى الْعُرُساتِ فَاَبْطِئُوا
فَإِنَّها تُذَكِّرُ الدُّنْيا، وَ اِذا دُعيتُمْ
اِلَى الجَنائِزِ فَاَسْرَعُوا فَإِنَّها
تُذَكِّرُ الاْخِرَةَ.
چون به عروسى دعوت شديد عجله نكنيد كه عروسى
يادآور دنيا و زندگى ظاهرى است، و زمانى كه به
تشييع جنازه دعوت شديد بشتابيد كه يادآور آخرت
است.
خانواده ها بايد مجالس عقد و عروسى را به گونه اى
ترتيب دهند، كه اولاً براى بچه ها و نوجوانان و
جوانان بدآموزى و زمينه ترغيب و تشويق به گناه و
معصيت نداشته باشد، و در ثانى مردم مؤمن و زنان
مؤمنه اى كه دعوت شده اند، بتوانند با خيال راحت
شركت كنند.
مجلسى كه موافق شرايط اسلامى برپامى شود، وحدود
الهى درآن حفظ مى گردد، كلاس درسى براى جوانان و
محل نزول رحمت حق براى اهل آن مجلس است.
آداب زفاف
در زمينه زفاف و زناشوئى در قرآن مجيد و روايات
آدابى بيان شده، كه رعايت آنها به سود زن و مرد و
فرزندان آنهاست.
به سفارشاتى كه در اين زمينه از رسول خدا و اهل
بيت در معتبرترين كتابهاى حديث آمده توجه نمائيد :
عروس وقتى به خانه داماد آورده شد اخلاق اقتضا مى
كند داماد كفش عروس را از پا درآورد، پاى عروس را
بشويد، از در خانه تا جائى كه ممكن است آب پاشى
كند، كه با اين برنامه هفتاد هزار رشته فقر از
خانه قطع مى گردد، و هفتاد هزار رشته از بركت خانه
را مى پوشاند، هفتاد فرشته رحمت بالاى سر عروس به
پرواز درآيد كه بركت آن تمام زواياى خانه را مى
گيرد، عروس از بيماريهائى چون جنون، جذام، برص تا
زمانى كه در آن خانه باشد در امان مى ماند.
در هفته اول عروسى، عروس از خوردن شير، سركه،
گشنيز، سيب ترش خوددارى نمايد، زيرا اين چهار در
رحم او اثر منفى گذاشته و ممكن است او را نازا
كند.
رسول خدا فرمود : اگر زن در موقع خوردن سركه به
ايام عادت بنشيند پاك شدنش را از عادت كُند مى
نمايد، گشنيز زمان عادت را شدت مى دهد، و زائيدن
را بر او سخت مى كند، سيب ترش عادت را به سرعت قطع
مى كند، و ماندن خون در رحم توليد بيمارى مى
نمايد.
از آميزش در اول ماه و وسط و آخر ماه خوددارى شود،
زناشوئى در بعد از ظهر انجام نگيرد.
سخن در آن وقت، و نظر دوختن كراهت شديد دارد، به
وقت زفاف در فكر زن ديگر بودن براى روحيه و فرزندى
كه بوجود مى آيد بسيار مضرّ است.
لباس مختصر به تن داشتن براى مرد و زن به وقت زفاف
به اخلاق و وقار نزديك تر است.
ايستاده عمل كردن برنامه حيوانات، و موجب ناراحتى
است.
از برنامه زفاف در شب عيد فطر، و عيد قربان و زير
درخت، و روبروى خورشيد، و بين اذان و اقامه، و شب
پانزده شعبان و روى بام، و شب سفر پرهيز شود.
زفاف و عروسى در شب دوشنبه و ابتداى شب سه شنبه و
شب پنج شنبه و روز پنج شنبه و شب جمعه و عصر جمعه
داراى منافع مادى، و منافع بسيار مهم معنوى است.
در اوقاتى كه از زفاف و زناشوئى منع شده، احتمال
پديد آمدن زيان و ضرر براى فرزند از قبيل : جنون،
جذام، حماقت، چشم چپى، گنگى، كورى، بخل، زن صفتى،
جدائى و تفرقه، عقيمى، شش انگشتى، چهارانگشتى،
فقر، حرص بر تجاوز به جان مردم، كوردلى، بدصورتى،
و كودنى، خواهد بود.
و در زمانهائى كه به آن سفارش شده، واقعياتى براى
فرزند از قبيل، حفظ قرآن، رضايت به قضاى حق،
ايمان، ايمنى از عذاب، مهر و عاطفه، رقّت قلب، جود
و سخاوت، پاك زبانى، علم و دانش، سلامت دين و
دنيا، و رسيدن به مقام اولياء اللهى تحقق خواهد
يافت.
اين سلسله مسائل را نمى توان با ابزار مادى، و
وسائل طبى تشخيص داد، حقايقى است كه رسول باكرامت
اسلام به عنوان وصيت و سفارش خطاب به اميرالمؤمنين
داشتند، و از آن حضرت خواستند اين سفارش مرا در
زمينه مسئله زفاف و زناشوئى حفظ كن چنانكه من بعد
از شنيدن از جبرئيل بر حفظ آن اقدام نمودم.
[209]
از در جا انجام شدن برنامه زناشوئى منع شده، زيرا
در جا عمل كردن ستم نمودن به زن است، اين برنامه
پس از مقدماتى كه از نظر روانى و جسمى براى زن يا
مرد سودمند است بايد انجام بگيرد.
رسول حق مى فرمايد :
ثَلاثَةٌ مِنَ الْجَفاءِ : اَنْ يَصْحَبَ
الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلا يَسأَلُهُ عَنْ اِسْمِهِ
وَ كُنْيَتِهِ، اَوْ يُدْعَى الرَّجُلُ اِلى طَعام
فَلا يُجيبُ اَوْ يُجيبُ فَلا يَأْكُلُ، وَ
مُواقَعَةُ الرَّجُلِ اَهْلَهُ قَبْلَ
الْمُلاعَبَةِ. [210]
سه برنامه از موارد ستم است : مردى با مردى همنشين
شود، از اسم و كنيه اش نپرسد، انسان به مهمانى
دعوت شود، اجابت ننمايد، يا اگر اجابت كرد از غذاى
دعوت كننده نخورد، و بدون مقدمات عاطفى، و جسمى
عمل زناشوئى انجام بگيرد.
امام ششم فرمود :
ثَلاثٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلينَ : اَلْعِطْرُ،
وَ اِحْفاءُ الشَّعْرِ، وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ.
سه چيز از روش انبياء الهى است. استعمال بوى خوش،
كوتاه كردن مو، و زياد پاسخ گفتن به نياز جنسى زن.
[211]
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد : كناره
گرفتن از زن، و محروم نمودن او از ارضاء غريزه
جنسى موجب عذاب قبر است. [212]
زفاف در ايام عادت معصيت، و منع آن بيش از چهار
ماه بدون عذر، يا بدون رضايت همسر حرام و موجب
عقاب، و در حال جنابت مكروه است.
على (عليه السلام) مى فرمايد از انجام عمل جنسى به
طور درجا خوددارى كنيد، زيرا براى زن نيازهاى
عاطفى و جسمى هست، او را در اين زمينه يارى دهيد،
سپس اقدام به برنامه زناشوئى كنيد، هرگاه به طور
ناگهانى چشم شما به زن نامحرم افتاد، و زيبائى او
براى شما شگفت آور بود، بلافاصله نزد همسر خود
برويد، زيرا خداوند همان را كه در آن نامحرم قرار
داده، به همسر شما مرحمت فرموده، كه گذشت از ديده
دوختن به زن نامحرم، و نزد همسر خود رفتن راه
شيطان را براى تسخير قلب مى بندد.
اگر همسر نداشتيد بدون فاصله دو ركعت نماز
بخوانيد، و خداوند را زياد حمد كنيد، و بر پيامبر
و آلش صلوات فرستيد، آنگاه ازفضل حضرت حق مدد
بجوئيد، كه خداوند مهربان از باب رأفت خود، آنچه
كه شما را بى نياز كند به شما حلال مى كند.
[213]
ثواب پاسخ گوئى به نياز جنسى زن به اندازه اى است
كه انسان را شگفت زده مى كند، در روايت بسيار مهمى
آمده، رسول باكرامت اسلام به مردى فرمود :
اَصْبَحْتَ صائِماً، قالَ، لا قالَ فَعُدْتَ
مَريضَاً ؟ قالَ: لا قالَ فَاتَّبَعْتَ جَنازَةً ؟
قالَ لا قالَ فَاَطْعَمْتَ مِسْكيناً ؟ قالَ لا
قالَ : فَارْجِعْ اِلى اَهْلِكَ فَاَصِبْهُمْ
فَإِنَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْكَ صَدَقَةٌ. [214]
امروز را روزه اى ؟ گفت : نه، آيا مريضى را عيادت
نموده اى ؟ گفت : نه، به تشييع جنازه اى رفته اى ؟
عرضه داشت نه، فرمود : از كار افتاده اى را طعام
داده اى ؟ گفت : نه، فرمود : پس به خانه برگرد، و
حق زناشوئى با همسرت را به انجام برسان كه اين
برنامه از جانب تو براى او صدقه است!!
از مجامعت در صورتى كه طفلى در آن مكان باشد بايد
پرهيز كرد، زيرا از نظر روانى و اخلاقى براى كودك
زيانبار است، و به فرموده امام ششم احتمال بوجود
آمدن زمينه زنا براى او در آينده باشد. [215]
با شكم پر از اين عمل بايد پرهيز داشت، زيرا زيان
جسمى دارد. [216]
از عمل زفاف، در زمانى كه طفل شيرخواره در گهواره
است و مى بيند بپرهيزيد. [217]
راستى اسلام از نظر مسائل اخلاقى و عاطفى و
تربيتى، بخصوص در مسئله رعايت حق زنان، و اشراف به
تمام زواياى حيات، و شئون زندگى چه مكتب با عظمت،
و از نظر ديد و بصيرت نسبت به واقعيات فردى و
خانوادگى و اجتماعى، و همه امور مادى و معنوى چه
آئين شگفت آورى است، آرى بايد اينچنين باشد زيرا
تجلّى وحى و دانش حق و بينش پيامبر و اهلبيت است
نه برخاسته از فكر محدود زمينى.
( ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين )
بقره / 222
بهداشت در نظام خانواده
ارزش نظافت و بهداشت در اسلام
به هنگامى كه مقدمات ازدواج پايان گرفت، و زن و
شوهر جوان با كمال عشق و علاقه، زندگى خود را شروع
كردند، بايد به امورى كه در زندگى جنبه زيربنائى
دارد توجه كنند، و نسبت به آن امور از بى تفاوتى و
سستى و تنبلى و غفلت، جداً پرهيز نمايند.
از جمله آن امور مسئله بهداشت و نظافت در تمام
شئون زندگى است.
بدن، موى سر، دهان و دندان، لباس، فرش، وسائل
زندگى، بخصوص وسائل آشپزخانه، و هر آنچه كه با
زندگى روزمرّه در ارتباط است، بايد از نظر بهداشتى
مورد توجه دقيق قرار بگيرد.
عده اى از زوج هاى جوان در ابتداى زندگى از توجه
به نظافت و بهداشت غافلند، و تنها به خورد و خوراك
و بهره گيرى از لذات ظاهرى قناعت مى كنند، و از
نظم و انضباط و پاكى و پاكيزگى در زندگى آنان خبرى
نيست، اين بى خبرى را فطرت سليم، و عقل فعال، و
آئين الهى تحت هيچ عنوانى نمى پذيرد، بلكه از آن
هم نفرت شديد دارد، علاوه بر اين ممكن است اين بى
تفاوتى و بى توجهى در طول زمان حاكم بر فضاى حيات
شود، و خانه و اهل خانه را از نظر سلامت، نسبت به
همه امور ظاهرى و باطنى تهديد نمايد، و بخصوص بر
وضع فرزندان اثر نامطلوبى بگذارد، و آنان را تبديل
به موجودى بى تفاوت، كودن، بيمار، ذليل، ضعيف و
سربار جامعه كند، و وجودشان زمينه پذيرش رذالت و
دنائت، و انواع مفاسد و معاصى گردد.
خداوند مهربان در قرآن مجيد، نسبت به آنان كه
طهارت ظاهر و باطن را رعايت مى كنند، و به بهداشت
تن و روان توجه دارند، و عرصه گاه جسم و جان را از
تمام آلودگيها پاك نگاه مى دارند، اعلام عشق و
محبت نموده :
اِنَّ الله يُحِبُّ التَّوّابينَ وَ يُحِبُّ
الْمُتَطَهِّرينَ. [218]
همانا خداوند اهل توبه و انابه و پاكى و پاكيزگى
را دوست دارد.
مكتب اسلام و به عبارت ديگر مدرسه نبوت و امامت، و
به تعبير ديگر آئين وحى كه در قرآن كريم و سخنان
نبى اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) ، و اهلبيت آن
حضرت يعنى امامان معصوم تجلّى دارد، و در توجه به
پاكى و پاكيزگى و طهارت و بهداشت در تمام زمينه
هاى زندگى، در ميان تمام مكتب ها بى نظير، و
قوانين بهداشتى اين مدرسه آسمانى كه بيش از پنج
هزار قانون است و قسمتى از آن در جلد اول و دوم
كتاب وسائل الشيعه آمده، فوق تمام قوانين بهداشتى،
و از نظر ظرافت و لطافت و ترغيب و تشويق به رعايت
آنها، فوق العاده شگفت آور است.
اسلام عزيز نزديك به پانزده عامل را به عنوان عامل
طهارت و پاكيزگى، و وسيله پاك كننده معرفى كرده،
كه چنين سياق و روشى در هيچ يك از مكاتب موجود در
جهان ديده نمى شود.
اسلام آلوده ماندن، و آلوده كردن، و فراهم آوردن
زمينه آلودگى را در بسيارى از موارد حرام اعلام
كرده، و مرتكب آن را بزهكار، و مستحقّ عذاب الهى
در روز قيامت مى داند.
آب جارى، آب چاه، آب چشمه، آب باران، آب راكدى كه
هر يك از طول و عرض و عمق آن سه وجب و نيم باشد،
آب قليلى كه از بالا روى شيئى نجس بريزد و به
اندازه پاك كردن شيئى نجس باشد، زمينى كه همراه با
خاك است، نور مستقيم خورشيد، آتش، تغيير جنس آلوده
به حالت ديگر، هر كدام در جاى خود و در محل تعيين
شده از مطهرات هستند.
رسول الهى (صلى الله عليه وآله وسلم) در چند روايت
بسيار مهم به ارزش پاكيزگى و طهارت اشاره فرموده،
كه به نظر هر صاحب نظرى از عجائب مسائل اسلامى است
: