مقام پدر و مادر در اسلام

زین العابدین احمدی، حسنعلی احمدی

- ۸ -


مسئولیت والدین در تربیت کودک

از آنجا که بعضی از صفات نیک در وجود انسان، ریشه فطری دارد و کودک، معنای آن صفات را درک می کند، لذا بر مربّی لایق، لازم است این درک فطری را طوری پرورش دهد که از دوران کودکی، آن را از وظایف خود بشناسد. گرچه نفقه فرزندان، بر پدران است و بر پدر متمکن، تأمین زندگی فرزندان، لازم است. ولی مسئولیت پدران، منحصر به اداره زندگی مادّی کودکان نیست؛ بلکه آنچه مهم است، پرورش روحی آنهاست.

در اسلام، ادب و تربیت فرزندان، از تأمین حوائج جسمانی آنان ارزنده تر است. امام سجاد علیه السلام می فرماید:

و أمّا حقّ ولدک فأن تعلمی انّه منک و مضاف الیک فی عاجل الدّنیا بخیره و شرّه و انّک مسئول عمّا ولّیته به من حسن الأدب و الدّلالة علی ربّه عزّ و جل و المعونة له علی طاعته.(248)

حقّ فرزندت این است که بدانی وجود او از توست و خوبی ها و بدی های او در این دنیا، وابسته به توست. بدانی که در حکومت پدری و سرپرستی او مسئولی و موظّف هستی که فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده، پرورش دهی و او را به سوی خداوند بزرگ، راهنمایی کنی و در اطاعت و بندگی پروردگار، یاری اش نمایی.

پرورش صحیح فرزندان، یک وظیفه مقدس است و در این حدیث، امام سجاد علیه السلام ، پرورش اخلاقی و ایمانی کودکان را از وظایف مهم آنان دانسته و تربیت آنها مانند یک وظیفه مذهبی، در پیشگاه خداوند، اجر و پاداش دارد.

امام سجاد علیه السلام از پیشگاه پروردگار، برای حُسنِ تربیت فرزندان، چنین استمداد می جوید.

و أعنّی علی تربیتهم و تأدیبهم و برّهم.(249)

بار خدایا! مرا در تربیت و تأدیب فرزندانم یاری و مدد فرما.

رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام می فرماید:

یا علی! لعن الله والدین حملا ولدهما علی عقوقهما.(250)

ای علی! لعنت خدای بر پدر و مادری که فرزند خویش را بد تربیت کند و موجبات عاقِّ خود را فراهم نماید.

لازم است که پدران و مادران، متوجّه مسئولیت خویش باشند و در پرورش ایمان و اخلاقِ فرزندانِ خود، کوشش نمایند.

خانواده به منزله اوّلین مدرسه تربیت کودک است و ایجاد شرایط لازم در محیط خانواده، به عهده پدر و مادر است. اگر فطریات، از کودکی با پرورشهای صحیح تقویت شوند، تا پایان زندگی، ضامن خوشبختی کودک خواهد بود.

و اگر در خانواده به فطریات کودک توجّه ننمایند و او را با روشهای ناپسند و غیرانسانی تربیت کنند، رفته رفته انحراف پیدا می کند.

مغز کودک، مانند فیلم عکاسی از تمام گفتار و رفتار پدر و مادر و اطرافیان خود عکس برداری می کند و مشاهدات و شنیده های دوران کودکی، برنامه زندگی فردای او خواهد بود.

در فرهنگ غرب، پدران و مادران بسیاری هستند که به تربیت صحیح فرزندان خویش توجّه ندارند و آنان را به خُلقیات ناپسند، آلوده می کند. پدران و مادرانی که دروغ می گویند، عهدشکنی می کنند، کودکان را فریب می دهند، به وعده های خود وفا نمی کنند و از این راه، به فرزندان و اجتماع، ستم غیرقابل جبرانی می نمایند.

تربیت صحیح و پرورش صفات پسندیده در کودک، تنها در پرتو برنامه صحیح علمی و عملی میسّر است و پدر و مادر، باید آن را به خوبی فرا گیرند. خانواده هایی که به فرا گرفتن وظایف تربیت کودک، بی علاقه باشند و یا وظایف خود را انجام ندهند، در پرورش صحیح فرزندان خویش، موفّق نخواهند شد.

احترام به کودک و حسن معاشرت پدر و مادر با وی، یکی از اساسی ترین عوامل ایجاد شخصیت در کودک است. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:

أکرموا أولادکم و أحسنوا آدابکم.(251)

به فرزندان خود، احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آنها معاشرت نمایید.

پدران و مادران می توانند از راههای مختلفی، قولی و عملی، به فرزندان خود، احترام کنند.

پدران و مادرانی که در خانواده با فرزندان خود مهربانی می کنند و شخصیت آنها را تحقیر نمی کنند، خیلی زود به رشد معنوی می رسند؛ ولی اگر در خانواده با خشنونت با کودکان رفتار کنند و با کارها و سخنان ناپسند خود، محیط وحشت و ترس به وجود آورند، استعدادهای کودک سلب می شود و به علّت ضعفی که در خود احساس می کند، بی شخصیت و زبون بار می آید.

پدران و مادان، هرگز نباید به فرزندان خود بگویند که تو پستی، احمقی، دروغگویی و...؛ زیرا هر یک از این نسبتها به تنهایی، اهانت و بی احترامی به شخصیت کودک است و مانع رشد معنوی و تکامل او می شود.

نقش رفتارهای تربیتی والدین در محیط خانواده

یکی از اساسی ترین شروط تعالی و نیل به تکامل در تربیت آدمی، محیط خانواده است. هرگاه این محیط دارای شرایط مناسبی باشد، به طور قطع، انسان می تواند در راه کسب کمال، قدم گذارد و به تمایلات باطنی خویش در راه وصول به ارزشها دست یابد.

دست اندرکاران امور تربیتی، همگی بر این باور هستند که خانواده، کانون پرورش آدمی در دوران کودکی است: در این محیط، والدین، نقش کلیدی و اساسی بر عهده دارند. در حقیقت، والدین نقش هیئت حاکمه را به عهده دارند و اعضای خانواده، افراد آن کشور محسوب می شوند.

فضیلت ایمانی و اخلاقی والدین، در هر شرایطی یک ارزش متعالی محسوب می شود و این امر، نه تنها محیط خانواده را پاک و منزّه می سازد؛ بلکه از ابعاد روان تربیتی و تأثیرگذاری بر روی اعضای خانواده، محیطی شادمان و امیدوار را به همراه می آورد.

والدین برای آنکه بتوانند در فرزندان خویش تأثیرگذار باشند، باید رفتار خود را با فرزندان، به گونه ای مناسب عملی سازند. آثار مثبت رفتارهای والدین در محیط خانواده برای تربیت فرزندان، اختصارا به شرح ذیل است:

1 - ایجاد عشق در کودک

این امر اسباب دلگرمی و نشاط را در خانواده فراهم می آورد و کودک را که سرمایه آینده است، با سرمایه فطری حبّ ذات و ترقّی، آشنا خواهد نمود.

2 - فضیلت ایمانی و اخلاقی

محیط خانوادگی اگر مزین به فضیلت ایمانی و اخلاقی والدین گردد و کودک در این فضای روحانی و معنوی رشد نماید، سعادت، پیشاپیش به او هدیه می گردد و او نیز همچون سایر اعضای خانواده، به آینده امیدوار می گردد، به گونه ای که امور محوّل شده را با عشق و علاقه انجام خواهد داد.

3 - آرامش روان

هر چقدر والدین محیط خانه را از لحاظ روانی برای تربیت فرزندانشان بیشتر آماده نمایند، سعادت و خوشبختی را از طریق آرامش خاطر و امنیت از ترس و وحشت، به آنان بیشتر ارزانی داشته اند و فراهم کردن محیطی که اطاعت در آن بر مبنای ترس و استبداد صورت بگیرد، از ناحیه عقلِ سلیم، محکوم است، تا جایی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید که بدترین مردم در خیانت، کسانی هستند که به علّت مصونیت از شرّشان، مورد احترام اند.

ریزه بازی در کودک

پدر و مادر، تکالیف متعددی نسبت به فرزند دارند که باید آنها را در نظر بگیرند. یکی از غرائزی که خداوند حکیم در باطن کودکان قرار داده، تمایل به بازی است. شاید در اوّل، این کارها لغو و بی اثر باشد؛ اما باعث تکاملِ روح و جان کودک می شود و بازی، قدرت ابتکار او را به راه می اندازد و استعدادهای درونی اش را آشکار می کند. حتی در روایات اسلامی، بر بازی کودکان توجّه خاصّی شده است. امام صادق علیه السلام می فرماید:

الغلام یلعب سبع سنین و یتعلّم الکتاب سبع سنین و یتعلّم الحلال و الحرام سبع سنین.(252)

کودک، هفت سال بازی می کند، هفت سال خواندن و نوشتن بیاموزد و هفت سال حلال و حرام زندگی را یاد بگیرد.

در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است:

دع ابنک یلعب سبع سنین.(253)

فرزند خود را هفت سال آزاد بگذار تا بازی کند.

یکی از فوائد بازی برای کودک، تمرین استقلالِ اراده داشتن و احیای حسّ ابتکار است. کودک هنگام بازی، تمام دستگاه فکری اش کار می کند و از موفقیت های خود، لذّت می برد و اگر پدر و مادر، او را مسخره کنند و او را احمق و کارهای او را احمقانه بخوانند، به او توهین شده و بزرگترین ضربه به شخصیت روحی او وارد آمده است.

بازی پدر و مادر با کودک

یکی از راههای پرورش شخصیت در کودکان، شرکت بزرگسالان در بازی با آنهاست. موقعی که پدر یا مادر، در بازی با کودکان شرکت می کند و آنان را در کارهای کودکانه کمک می کند، او در باطن خود، احساس می کند که کارهای کودکانه او آن قدر ارزنده و مورد توجّه است که پدر و مادر، با وی همکاری می کنند. چنین امری احساس شخصیت را در کودک زنده می کند و حسّ استقلال و اعتماد در او شکفته می شود. بازی بزرگسالان با کودکان در برنامه های تربیتی، بسیار مهم تلقّی شده و دانشمندان روان شناس، این امر را از وظایف تربیتی پدران و مادران دانسته اند و گفته اند لازم است که پدر در تفریحات و سرگرمی های کودکانش شرکت کند.

یکی از دانشمندان می گوید: با فرزندانتان رفیق باشید، با آنها بازی کنید و با آنها صمیمانه سخن بگویید و خود را هم سطح بچّه ها قرار دهید.

پیشوایان اسلام، به این امر مهم توجّه کامل داشته اند و درباره آن به مسلمانان سفارش نموده اند و بازی با کودکان را از مستحبّات دینی شمرده اند. مرحوم صاحب وسائل بابی را به این نام اختصاص داده که عنوان چنین است: «باب التصابی مع الولد و ملاعبته» پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:

من کان عنده صبّی فلیتصاب له.(254)

آن کسی که نزد او کودکی است، باید در پرورش وی کودکانه رفتار کند.

علی علیه السلام نیز می فرماید:

من کان له ولد صبا.(255)

کسی که کودکی دارد، باید در راه تربیت او خود را تا سر حدّ کودکی تنزّل دهد.

نیاز کودک به راهنما

بدون تردید، کودک در دوران کودکی نیاز شدید به راهنما دارد. از جمله کسانی که بهتر می توانند راهنمای کودک باشند، پدر و مادر هستند. آنها هستند که باید نیکی کردن را به کودک بیاموزند و در انجام آن، کودک را تشویق کنند؛ ولی باید به این نکته توجّه شود که امر و نهی پدر و مادر، از اندازه خارج نشود و منجر به اهانت و بی احترامی به کودک نگردد.

بعضی از پدران و مادران به جهت دلسوزی و پرورش صحیح کودک خود، در رفتار و گفتار او مداخله می کنند که روز به روز، کودک بداخلاق تر و منحرف تر می شود.

اگر فرزندی اخلاق ناپسندی دارد، پدر و مادر باید عاقلانه و بدون اهانت به شخصیت او، راه صحیح را نشانش بدهند. آنهایی که مدام شخصیت کودک را تحقیر می کنند و او را به لجاجت وادار می کنند، در حقیقت، کودک را از اوّل به عملی غیر صحیح وادار می کنند. علی علیه السلام فرموده است:

الافراط فی الملامة یشبّ میزان اللّجاج.(256)

زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می کند.

اگر رفتار کودک فاسد و شرارت آمیز باشد، باید قواعد تربیتی مخصوصی را به کار برد و در آنچه که کودک باید انجام دهد، راه را به او نشان داد و او را نرنجاند؛ ولی مقصود این نیست که او را به حال خود وا بگذاریم.

پدران و مادرانی که با سوء تشخیص به کودکان خود اهانت می کنند و شخصیت آنها را تحقیر می نمایند، آنها را وادار به طغیان و مخالفت می کنند و ممکن است این عمل تا پایان زندگی پدر و مادر ادامه داشته باشد و برای خانواده، نتایج شومی به بار آورد.

برای اینکه پدران و مادران، کودکان خود را به خوبی تربیت کنند و آنان را طوری پرورش دهند که بدون فشار و تهدید به خوبی ها رو آورند و از بدی ها اجتناب نمایند، لازم است در آنان ایجاد شخصیت کنند، به آنها احترام نمایند.

پیامبر گرامی اسلام، دستور سعادت بخشی را در مورد تربیت کودکان به کار می بندد و در این زمینه، حضرت علی علیه السلام می فرماید:

أکرموا أولادکم و أحسنوا آدابکم.(257)

به فرزندان خود احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آنها معاشرت کنید.

احترام به فرزند، او را با استقلال در اراده و اعتماد به حبّ نفس بار می آورد و او را یک انسان باشخصیت می سازد.

پیشوایان گرامی ما عملاً برنامه های صحیحی را در مورد تربیت فرزندان خود به کار برده اند و آنان را با صفات پسندیده، پرورش داده اند.

حضرت علی علیه السلام از کودکی در دامن پر مهر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تربیت شد و تمام صفات انسانی را از آن حضرت، فرا گرفت. مراقبت های مستقیم رسول اکرم در بروز یافتن قابلیت های درونی آن حضرت، دارای نتایج فوق العاده مهم بود. آن همه استقامت های حضرت علی علیه السلام در پرتو تربیت مربّی خوب خود، حضرت رسول صلی الله علیه و آله بود که او را این چنین نیرومند و باشخصیت بار آورد. و یا علی علیه السلام مکرّر در حضور مردم از فرزندان خود پرسش های علمی می کرد و گاهی جواب سؤالات مردم را به آنان محوّل می فرمود. یکی از نتایج درخشان از عمل احترام به کودکان و ساختن شخصیت آنان بود.

احترام به کودک در اسلام

ایجاد شخصیت در کودک، یکی از فصول اساسی تربیت است. برای اینکه کودک در نفس خود، احساس حقارت نکند، لازم است که پدران و مادارن، از دوران ابتدای کودکی به این امر مهم توجّه داشته باشند و با رفتار و گفتار خویش، شخصیت را در فرزندان خود پرورش دهند و با آنان طوری رفتار نمایند که کودکان، استقلال خود را باور کنند. یکی از راههای بارور ساختن شخصیت اطفال، احترام نهادن به آنها و خودداری از توهین و تحقیر آنان است، همان طور که در گذشته بدان اشاره شد.

پدر و مادر باید سعی کنند کودک، مسائل را همان گونه ببیند که آنها می بینند. باید مواظب باشند که در گفتگو با کودکان، صدایشان بلندتر از معمول نباشد و وقتی تذکراتی لازم شد، با ملایمت و نیکویی ادا شود که سدّی میان آنها و کودکان ایجاد نکند و در آنها رنجشی به وجود نیاورد. باید به کودکان بفهمانند که آنها هم جزء خانواده هستند و هر کدام باید مسئولیتی به عهده بگیرند.

پدر و مادر باید از اوان کودکی در راه پرورش روان و احیای شخصیت وی، به وظایف تربیتی خویش به طور شایسته عمل کنند.

پیامبر از اوایل ولادت تا دوران از شیرگرفتن و سالهای بالاتر همواره مراقب کودکان خویش بود و آنان را هدایت می کرد و هر زمان، به تناسب، در راه تکامل روحی شان به آنها احترام می کرد.

کودک، با وجود ناتوانی جسمی، مهر و محبّت را می فهمد، تندی و خشونت را درک می کند، از مهربانی لذّت می برد و از خشونت، آزرده خاطر می گردد.

نبی اکرم صلی الله علیه و آله به پرستار امام حسین علیه السلام در کودکی می فرماید: لباس مرا آب تطهیر می کند؛ ولی چه چیز می تواند غبار کدورت و عقده حقارت را از قلب فرزندم برطرف کند.(258)

شکستهای روانی طفل، نتایج نامطلوبی در طول زندگی برای او به بار می آورد. در بحارالأنوار آمده است:

دعی النبی صلی الله علیه و آله الی صلوة و الحسن متعلق به فوضعه النبی صلی الله علیه و آله مقابل جنبه و صلّی، فلمّا سجد أطال السجود فرفعت رأسی من بین القوم فاذا الحسن علی کتف رسول الله صلی الله علیه و آله فلمّا سلّم علیه السلام قال له القوم: «یا رسول الله! لقد سجدت فی صلاتک هذه سجدة ما کنت تسجدها کأنّما یوحی الیک»، فقال صلی الله علیه و آله : لم یوح الی و لکنّ ابنی کان علی کتفی فکرهت أن أعجّله حتّی نزل.(259)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله مردم را به نماز فرا خواند. حسن علیه السلام طفل خردسالی بود و با آن حضرت بود. پیامبر صلی الله علیه و آله طفل را پهلوی خود نشاند و به نماز ایستاد. حضرت یکی از سجده های نماز را خیلی طول داد. راوی می گوید: من سر از سجده برداشتم و دیدم حسن علیه السلام از جای خود برخاسته و روی کتف پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته است. وقتی نماز تمام شد، نمازگزاران گفتند: «ای رسول خدا! چنین سجده ای از شما ندیده بودیم. گمان کردیم وحی بر شما رسیده است». فرمود: وحی نرسیده بود. فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم سوار شد. نخواستم تعجیل کنم و کودک را به زمین بگذارم. آن قدر صبر کردم تا طفل خودش از کتفم پایین آمد.

این عمل پیامبر گرامی نسبت به نوه بزرگوار خویش در حضور مردم، نمونه بارزی از روش آن حضرت در تکریم کودک است، پیامبر صلی الله علیه و آله با طول دادن سجده، حداکثر احترام را درباره فرزند خود، معمول داشت.

پیامبر صلی الله علیه و آله گاهی برای احترام به کودکی سجده نماز را طولانی می کند و گاهی هم به احترام کودک، نماز را به سرعت خاتمه می دهد. در روایات آمده است:

عن النبی صلی الله علیه و آله : أنّه کان جالساً فأقبل الحسن و الحسین فلمّا رآهما النّبی قام لهما و استبطأ بلوغهما الیه، فاستقبلهما و حملهما علی کتفیه و قال: نعم المطی مطیکما و نعم الراکبان أنتما و أبوکما خیر منکما.(260)

رسول گرامی اسلام نشسته بود. حسن و حسین علیهماالسلام وارد شدند. حضرت به احترام آنان از جای برخاست و به انتظار ایستاد. کودکان در راه رفتن ضعیف بودند. لحظاتی طول کشید، به ایشان نرسیدند. رسول گرامی به طرف کودکان پیش رفت و از آنان استقبال نمود. آغوش خود را باز کرد و هر دو را بر دوش خود سوار نمود و به راه افتاد و می فرمود: فرزندان عزیز! مرکب شما چه خوب مرکبی است و شماها چه سواران خوبی هستید و پدرتان بهتر از شماست.

در این مورد، پیامبر صلی الله علیه و آله به چند صورت به فرزندان خود احترام کرد: به پا خاستن، به انتظار ماندن، استقبال کردن؛ و بر دوش نشاندن. اینها تکریم عملی آن حضرت بود و با گفتن عبارت «سواران خوب»، لفظاً نیز از آنان احترام نمود.

اساساً رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، نسبت به تمام فرزندان خود یا فرزندان دیگر، محبّت خاصّی داشت و آمده است که:

و التلطّف بالصّبیان من عادة الرسول.(261)

لطف و عنایت به کودکان، از عادات حمیده و صفات پسندیده پیامبر صلی الله علیه و آله بود.

تکریم کودک با جواب سلام

یکی از طُرق احترام به شخصیت دیگران، سلام گفتن است. در تمام دنیا، عبارات مخصوصی به منظور درود و تحیت گفتن، وضع شده که در اوّلین برخورد با یکدیگر، آن را ادا می کنند. سلام در تعالیم اخلاقی اسلام، یکی از سنن مورد تأکید است و دو نفر مسلمان، وقتی به هم می رسند، موظّف اند که قبل از شروع به گفتگو، به هم سلام کنند.

کودک در محیط خانواده از دو راه به این وظیفه اخلاقی خود آشنا می شود: اوّل، از راه تقلید از پدر و مادر و بزرگسالان؛ دوم، از این راه که مربّی کودک، این وظیفه را بر او بیاموزد و تأکید کند که حتماً به بزرگترها سلام کند. به هر نسبتی که در خانواده به کودک احترام شود و شخصیت او مورد توجّه پدر و مادر باشد، اطاعت او از اوامر آنها بیشتر خواهد بود.

اگر کودک به بزرگترها سلام کرد، لازم است به گرمی جواب او را بگویند و با این عمل، او را مورد اعتنا قرار دهند. اگر به کودک اعتنا نکنند و جواب سلام او را ندهند، عملاً کودک را تحقیر کرده اند.

پیامبر گرامی اسلام، در هر رهگذری به کودکان سلام می کرد و بدین وسیله به شخصیت آنها احترام می کرد:

عن أنس بن مالک قال: ان رسول الله صلی الله علیه و آله مرّ علی صبیان فسلّم علیهم و هو مغذٍّ.(262)

انس بن مالک می گوید: رسول گرامی در رهگذری با چند کودک خردسال برخورد نمود. بر آنها سلام کرد و طعامشان می داد.

همچنین در شیوه آن حضرت آمده است:

انه کان یسلّم علی الصغیر و الکبیر.(263)

از صفات پسندیده پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که بر تمام مردم، از صغیر و کبیر، سلام می کرد.

خوشحال نمودن کودک

در اسلام، مسرور کردن کودک از عبادات است. ابن عبّاس از پیامر صلی الله علیه و آله روایت می کند:

من فرّح ابنته فکأنّما اعتق رقبةً من ولد اسماعیل و من أقرَّ عین ابنٍ فکأنّما بکی من خشیة الله.(264)

کسی که دختر بچّه خود را شادمان کند، مانند کسی است که بنده ای را از فرزندان اسماعیل آزاد کرده باشد، و آن کسی که پسر بچّه خود را مسرور و دیده او را روشن کند، مانند کسی است که دیده اش از خوف خداوند گریسته است.

یعلی عامری می گوید:

انّه خرج من عند رسول الله صلی الله علیه و آله الی طعام دعی الیه فاذا هو بحسین علیه السلام یلعب مع الصبیان فاستقبل النّبی صلی الله علیه و آله امام القوم ثم بسط یدیه، فطفر الصّبی ههنا مرّة و ههنا مرّة، و جعل رسول الله صلی الله علیه و آله یضاحکه حتّی أخذه فجعل احدی یدیه تحت ذقیه والأخری تحت قفاه و وضع فاه علی فیه و قبله.(265)

از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله خارج شدم تا در مجلسی که دعوت داشت، شرکت کنم. جلو منزل، حسین علیه السلام را دیدم که با کودکان، مشغول بازی است. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله با اصحاب خود از منزل خارج شد. وقتی حسین علیه السلام را دید، دستهای خود را باز کرد و بر طرف فرزند رفت تا او را بگیرد. کودک، خنده کنان این طرف و آن طرف می گریخت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز خندان از پی او بود. او را گرفت. دستی زیر چانه کودک و دست دیگر پشت گردن او گذارد، لب بر لبش نهاد و او را بوسید.

پیامبر صلی الله علیه و آله با فرزندانش این چنین رفتار می کرد. ما هم سعی کنیم تا در برخورد با فرزندانمان رفتار مناسبی داشته باشیم.

نوازش کودک و محبّت به او

محبّت، ریشه اصلی شجره اخلاق و فضیلت انسانی است. فرزندی که از دوران اوّل کودکی از مهر و محبّت پدر و مادر بهره برده باشد، روحی شاد و روانی با نشاط دارد و در باطن خود، احساس محرومیت نمی کند.

در روایات اسلامی، محبّت به کودک، به صورتهای مختلف توصیه شده است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در بیان وظایف مردم در ماه رمضان می فرماید:

و قرّوا کبارکم و ارحموا صغارکم.(266)

به بزرگسالان خود احترام کنید و نسبت به کودکان خویش ترحّم نمایید.

در روایت دیگری از آن حضرت آمده:

أحبّوا الصبیان و ارحموهم.(267)

کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید.

علی علیه السلام می فرماید:

لیتأسّ صغیرکم بکبیرکم و لیرأف کبیرکم بصغیرکم و لا تکونوا کجفاة الجاهلیة.(268)

کودک باید در رفتار خود پیرو بزرگسال باشد و بزرگسال، باید نسبت به کودک، رئوف و مهربان باشد. مبادا مانند جفاکاران و ستمگران دوران جاهلیت رفتار کنید.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

انّ الله عزّوجل لیرحم الرّجل (العبد) لشدّة حبّه لولده.(269)

مردی که نسبت به فرزند خود محبّت بسیار دارد، مشمول رحمت مخصوص خداوند است.

در سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است:

اذا أصبح مسح علی رؤوس ولده.

همه روزه صبح، دست محبّت به سر فرزندان خود می کشید.

عدالت در محبّت

در اینجا لازم است به این مطلب اشاره کنیم که یکی از وظایف سنگین و دقیق در راه پرورش و تربیت فرزندان، رعایت عدالت در طرز رفتار نسبت به آنان است تا بعضی از آنها در خود احساس حقارت و کوچکی نکنند. در روایت است که:

عن النّبی صلی الله علیه و آله نظر الی رجل له ابنان فقبّل أحدهما و ترک الآخر، فقال النّبی صلی الله علیه و آله فهلاّ ساویت بینهما؟(270)

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مشاهده کرد که مردی یکی از فرزندان خود را بوسید و به فرزند دیگر اعتنا نکرد. به او فرمود: چرا با فرزندان خود به طور مساوی رفتار نمی کنی؟

همچنین از آن حضرت روایت شده است:

أعدلوا بین أولادکم کما تحبون أن یعدلوا بینکم.

بین فرزندان خود به عدالت رفتار کنید؛ همان طور که دوست دارید فرزندان شما و مردم، بین شما به عدالت رفتار نمایند.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

قال: موسی بن عمران: «یا ربّ أی الأعمال أفضل عندک؟»، فقال: حبّ الأطفال فانّ فطرتهم علی توحیدی فان أمّتهم أدخلهم برحمتی جنّتی.(271)

حضرت موسی علیه السلام به خداوند عرض کرد: «کدام یک از اعمال، نزد تو بهتر است؟». خداوند فرمود: دوست داشتن اطفال؛ چون فطرت آنها بر وحدانیت و یکتاپرستی من است و اگر آنها را بمیرانم، با رحمت من وارد بهشت می شوند.

مرحوم محقّق (ره) می فرماید:

و یستحب العطیة لذوی الرحم، و یتأکدّ فی الولد و الوالد، و التسویه بین الأولاد فی العطیة.(272)

اهدای عطیه برای خویشان مستحب است و این امر نسبت به فرزند و پدر، بسیار سفارش شده است و اینکه در اهدا، عطیه بین فرزندان، مساوات را رعایت کند.

و در جای دیگری فرماید:

و یجوز تفضیل بعض الولد علی بعض فی العطیة علی کراهیة.(273)

جایز است که برخی فرزندان را بر برخی دیگر در عطیه برتری داد؛ امّا این عمل، مکروه است.

امام خمینی قدس سره در این زمینه می فرماید:

یجوز تفضیل بعض الأولاد علی بعض فی العطیه علی کراهیة، و ربّما یحرم اذا کان سببا لاثاره الفتنة والشحناء و البغضاء المؤدیة الی الفساد.(274)

جایز است برتری دادنِ بعضی فرزندان بر بعضی دیگر در عطیه؛ امّا این عمل مکروه است و چه بسا اگر این عمل باعث اختلاف و فتنه و دشمنی و فساد شود، حرام باشد.

از مجموع این نوشته ها استفاده می شود که شایسته است بین فرزندان، مساوات رعایت شود. گر چه در ارث بین دختر و پسر فرق است؛ ولی این سبب نمی شود که در تقسیم هدایا و عطایا بین فرزندان، تفاوت گذاشته شود و چه بسا این برتری، موجب فتنه و ایجاد عقده و از بین رفتن روحیه فعالیت و تلاش شود. به تجربه ثابت شده است که این کار باعث بروز اختلاف هم می شود.

البته ذکر این نکته هم ضروری است که اگر فرزندی در فعالیت روزانه خود نسبت به سایر فرزندان، پیشرفت خوبی داشته باشد و تلاش فراوانی در درس و سایر کارها از خود نشان دهد، باید مورد تشویق قرار گیرد و با مهر و محبّت از او تقدیر گردد؛ امّا نباید این عمل، باعث طرد سایر فرزندان شود.

بوسیدن کودک

تأکید اسلام بر مهر و محبّت در برنامه پرورش کودک، روشن است. زندگی سالم و طبیعی در سایه محبّت است. یکی از تمایلات فطری بشر که از دوران کودکی آشکار می گردد، نیاز به محبّت و مهربانی است. اگر کودکی به قدر کافی و به طور صحیح از مهر و نوازش برخوردار شود، روانی شاد و روحی امیدوار دارد.

یکی از راههای نشان دادن محبّت و نزدیک کردن فرزند به خود بوسیدن فرزند است. امام صادق علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت می کند:

من قبّل ولده کتب الله له حسنة و من فرّحه فرّحه الله یوم القیامة.(275)

کسی که فرزند خود را ببوسد، حسنه ای در نامه عمل او ثبت خواهد شد و کسی که فرزند خود را شاد کند، خداوند او را در قیامت، شاد می کند.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

أکثروا من قبلة أولادکم فانّ لکم بکلّ قبلة درجة فی الجنّة.(276)

فرزندان خود را بسیار ببوسید؛ زیرا برای شما در هر بوسیدن، درجه ای در بهشت است.

در روایت دیگری آمده است:

و کان رسول الله صلی الله علیه و آله یقبّل الحسن و الحسین علیهماالسلام فقال الأقرع بن حابس: «أنّ لی عشرة من الولد ما قبّلت أحداً منهم»، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله : من لا یرحم لا یرحم.(277)

پیامبر صلی الله علیه و آله حسن و حسین علیهماالسلام را بوسید. اقرع بن حابس که ناظر محبّت پیامبر نسبت به فرزندان خود بود، عرض کرد: «من ده فرزند دارم و هرگز آنان را نبوسیده ام». حضرت فرمود: کسی که رحم و محبّت نداشته باشد، خداوند به او رحم نمی کند.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

قبلة الولد رحمة، و قبلة المرأة شهوة، و قبلة الوالدین عبادة و قبلة الرجل أخاه دین.(278)

بوسیدن کودک، رحمت و محبّت است. بوسیدن زن، شهوت است. بوسیدن پدر و مادر، عبادت است و بوسیدن برادر مسلمان، دَین است.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

جاء رجل الی النبی صلی الله علیه و آله فقال له: «ما قبلت صبیا قطّ»، فلمّا ولی، قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : هذا رجل عندنا انّه من أهل النار.(279)

شخصی خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آمد و به ایشان عرض کرد: «تا کنون فرزندم را نبوسیده ام». وقتی که از خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله برگشت، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: این مرد نزد ما از اهل جهنّم است.

این روایت به همه پدر و مادران توصیه می کند از نظر دین مبین اسلام، تمام والدین وظیفه دارند که نسبت به کودکان خود با مهر و محبّت برخورد کنند و هر پدری که چنین رفتاری را نداشته باشد، نه تنها عاطفه او سست و ضعیف است؛ بلکه از معارف دینی هم برخوردار نیست.

پرورش ایمان در کودک

یکی از وظایف پدر و مادر، پرورش عواطف ایمانی و اخلاقی در کودک است. بر حسب روایات اسلامی، پدران و مادران موظّف اند از دوران طفولیت، کودک را با ایمان بار بیاورند و به وسیله عبادات تمرینی، کودک را به اطاعت از اوامر الهی وا دارند. فطرت توحیدی و عواطف اخلاقی، در ضمیر کودک وجود دارد و کودک برای پذیرش تربیت، آماده است. بر پدر و مادر لازم است که به این مسئله توجّه داشته باشند و از بیداری فطرت ایمانی و احساسات کودک، حداکثر استفاده را بنمایند و از دوران کودکی، ایمان به خدا و مسائل اخلاقی را در او پرورش دهند تا قبل از آنکه در راه تحصیل علم و مسائل عقلانی قدم بردارد، باایمان، خوش اخلاق و مورد اعتماد، بار آمده باشد. برای رسیدن به این منظور راستگویی، درستکاری، محبّت، مهربانی، انصاف، کمک به دیگران و این گونه صفات نیک را می توان در کودک پرورش داد و باید دانست که در راه تربیتِ کودک، مذهب، بزرگترین یار و مددکار است.

پرورش ایمان و اخلاق پسندیده در روان کودک، یکی از حقوق فرزندان در آیین اسلام است. حضرت سجاد علیه السلام در ضمن بیان حقوق فرزند می فرماید:

و انّک مسئولٌ عمّا ولّیته به من حسن الأدب والدلالة علی ربّه.(280)

پدر در ولایتی که به فرزند دارد، مسئول است که کودک را مؤدّب و با اخلاقِ پسندیده، پرورش دهد و او را به خداوند بزرگ، راهنمایی کند.

وظیفه پدر و مادر است که خدا را با همه نیکی هایش به فرزندان خود بشناسانند. کودکانی که از اوّل با ایمان به خدا تربیت می شوند، اراده ای قوی و روانی نیرومند دارند. درباره پیامبر صلی الله علیه و آله در روایت آمده است:

انّه نظر الی بعض الأطفال فقال: «ویل لأولاد أخر الزمان من أبائهم»، فقیل: «یا رسول الله! من أبائهم المشرکین؟»، فقال: «لا من أبائهم المؤمنین لا یعلّمونهم شیئاً من الفرائض و اذا تعلّموا أولادهم منعوهم و رضوا عنهم بعرض یسیر من الدنیا فانّا منهم بری ءٌ و هم منّی براء».(281)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله به بعضی از کودکان نظر افکند و فرمود:

«وای به فرزندان آخر زمان از روش ناپسند پدرانشان». عرض شد: «ای رسول خدا! از پدران مشرک؟». فرمود: از پدران مسلمان که به فرزندان خود هیچ یک از فرائض دینی را نمی آموزند و به کمترین چیز از امور مادّی درباره آنان قانع هستند. من از این مردم بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.

تربیت بدون اخلاق در کودک، جز جنایتکاری زیرک، چیز دیگری بار نمی آورد. از طرف دیگر، قلب انسان بدون مذهب نمی تواند به سوی اخلاق بگراید.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در تمام ادوار زندگی، حتی در زمان کودکی با بت پرستی مخالف بود. روزی که سن محمّد صلی الله علیه و آله از چهار سال تجاوز نمی کرد و در صحرا زیر نظر دایه و مادرِ رضاعی خود، حلیمه زندگی می نمود، از او درخواست کرد که همراه برادران رضاعی خود به صحرا برود.

حلیمه می گوید فردای آن روز، محمّد را شستشو دادم و به موهایش روغن زدم و به چشمانش سرمه کشیدم و برای اینکه دیوهای صحرا به او صدمه نرسانند، یک مهره یمانی نیز که در نخ قرار گرفته بود، برای محافظت به گردن او آویختم. محمّد مهره را از گردن درآورد و گفت: مادر جان، آرام! خدای من که پیوسته با من است، نگهدار و حافظ من است.(282)

آری! ایمان به خداوند است که کودک چهار ساله را این چنین آزاد بار می آورد.

تشویق کودک به عبادت

اسلام، پدران و مادران را مکلّف نموده است که فرزندان را با خداوند آشنا سازند و به آنان، خداپرستی و تعالیم دینی را بیاموزند و نیز دستور داده است تا کودکان را به نماز و عبادات تمرینی، وا دارند. وهب بن معاویه می گوید:

سئلت أباعبدالله علیه السلام فی کم یؤخذ الصَّبی بالصّلاة؟» فقال: بین سبع سنین و ستَّ سنین.(283)

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: «در چه سنّی کودکان را به نماز خواندن وا داریم؟». حضرت فرمود: بین شش و هفت سالگی.

همچنین امام صادق علیه السلام از پدرش روایت می کند:

انّا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کانوا ابنی خمس سنین فمرّوا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین.(284)

ما کودکان را در پنج سالگی به نماز وا می داریم و شما هم کودکان خود را در هفت سالگی امر کنید که نماز بگزارند.

امام باقر علیه السلام در بیان وظایف اولیای کودکان در تربیت دینی کودکان در سنین مختلف، فرموده است: در سه سالگی کلمه توحید را به کودکان بیاموزید؛ در چهار سالگی «محمّد رسول الله» به آنها یاد دهید و در پنج سالگی رویشان را به طرف قبله متوجّه کنید و به آنها بگویید که سر به سجده بگذارند.(285)

عبادات تمرینی کودک و دعا و نیایش او تأثیر درخشانی در روان او می گذارد و وقتی به درگاه الهی دعا و نیایش می کند، امیدوار بار می آید و در باطن خویش، تکیه گاهی برای خود حس می کند.

وقتی علی علیه السلام به سن ده سالگی رسید، پیامبر صلی الله علیه و آله به رسالت مبعوث شد. پیامبر صلی الله علیه و آله ، اسلام را به او عرضه کرد علی علیه السلام نیز ایمان آورد؛ چون از کودکی تحت مراقبت های دقیق مربّی خوبی همچون پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفته بود. علی علیه السلام از همان دوران کودکی پشت پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجدالحرام به او اقتدا می کرد و نماز می خواند.

ولایت پدر بر فرزندان

ولایت، عبارت است از تصرّفاتی که پدر بر فرزند خود می کند و این تصرّف و دخالت، به سرنوشت او ارتباط پیدا می کند؛ مثلاً اگر بیمار شود، این حقّ پدر است که نظر می دهد او پیش کدام پزشک برده شود.

اگر فرزند، دختر باشد، بدون اجازه پدر جایز نیست به عقد دیگری درآورده شود و یا اگر کودک دارای اموالی باشد، تصرّف در اموال او بدون اجازه پدر، جایز نیست. لذا پدر از نظر فقهی، حقوقی دارد.

از حقوق ویژه پدر بر پسر بزرگتر این است که نمازها و روزه های فوت شده او را قضا کند که مادر، چنین حقی را الزاماً ندارد؛ اگر چه رعایت چنین امری در مورد مادر نیز خوب است؛ و نیز روزه مستحبّی فرزندبدون اذن او ثوابش کم می شود؛ بلکه احتیاط در ترک است.(286) و اگر موجب اذیت او شود، روزه اش باطل و حرام است که البته این حکم، در مورد اذیت کردن مادر نیز صدق می کند.

و یا در باب قصاص، هیچ گاه پدر را به دلیل قتل عمدی فرزند، قصاص نمی کنند و فقط دیه بر او واجب است؛ همچنین کفّاره قتل را باید بپردازد.(287)

از دیگر حقوق پدر این است که میان پدر و فرزند، ربای معامله جایز است؛ یعنی هر کدام می توانند جنس ربوی را به بیشتر یا کمتر از آن به دیگری بفروشند؛ همچنین قسم فرزند، با منع پدر صحیح نیست که تفصیل تمام این مسائل، در کتب نفیس فقها بیان گردیده است.