ایمان و عمل صالح
از شاخص ترین، بلکه از بارزترین و مهمترین عواملی که سبب ورود انسان
به بهشت می شود، ایمان و عمل صالح است. ایمان بدون عمل، اثری ندارد، همان طوری که
عمل بدون ایمان هم سودبخش نیست. با نگاهی کوتاه به آیات قرآن، در می یابیم که سعادت
و خوشبختی انسان و جامعه در گرو دو چیز است: ایمان و عمل صالح و زندگی با ایمان و
عمل شایسته. خداوند در قرآن می فرماید:
مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَکرٍ اَوْاُنْثی وَ هُوَ
مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ اَجْرَهُمْ
بِاَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ.(133)
هر کس از مرد و زن، کار نیکی را به شرط ایمان برای خدا به جا آرد، ما
او را در زندگانی، خوش و با سعادت زنده ابد می گردانیم و اجری بسیار از عمل نیکی که
کرده به او عطا می کنیم.
و در آیه دیگری می فرماید:
وَ الّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِک
اَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُونَ.(134)
کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آنها یاران بهشت اند
و برای همیشه در آن خواهند ماند.
تقوا
در آیات قرآن، یکی از عوامل ورود انسانها به بهشت،
تقوا بیان شده است. تقوا یعنی انجام واجبات و ترک محرّمات، و اگر کسی واجبات الهی
را به جا آورد و چیزهایی که در شرع مقدس، حرام شمرده شده، ترک نماید، آن شخص، متّقی
است و جایگاه او در بهشت است:
تِلْک الجَنَّةُ الَّتی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیا.(135)
این، همان بهشتی است که ما به ارث به بندگان پرهیزکار خود می بخشیم.
استقامت در ایمان
ثبات بر ایمان و عدم انحراف از آن، از جمله اسباب ورود به بهشت است.
چه بسا اشخاصی که در صدر اسلام از زمره اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله شمرده می
شدند و در عبادت و اطاعت، از پیشگامان محسوب می شدند؛ امّا از جاده مستقیم الهی
منحرف شدند؛ ولی در مقابل، کسانی بودند که با تمام وجود، بر ایمان فطری خود پا بر
جا ماندند و تا آخرین لحظات زندگی در این راه با نثار جان و مال خود ایستادگی کردند
و این، خود عامل ورود به بهشت گردید:
اِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللّه ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ
عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ اُولئِک اَصْحابُ الجَنَّةِ خالِدینَ فیها جَزاءً
بِما کانُوا یعْمَلُونَ.(136)
کسانی که گفتند: پروردگار ما «اللّه » است، سپس استقامت کردند، نه
ترسی بر آنهاست و نه غمی. آنان اصحاب بهشت هستند و برای همیشه در آن می مانند. این،
پاداش اعمالی است که انجام دادند.
شهادت در راه خدا
در قرآن و روایات مقام شهادت، فوق العاده و والا بیان شده است و بی
جهت نیست که در صدر اسلام و در طول تاریخ پربار اسلام، و در زمان ما جوانان، در
میدان شهادت، گوی سبقت را از هم می ربودند تا به این مقام برسند؛ و چه رستگار شدند
آن عزیزانی که در راه اعتلای کلمه توحید و ماندگاری معارف ائمّه معصومین علیهم
السلام و فرهنگ همیشه جاوید عاشورا، جانشان را در این راه نثار کردند و جایگاه آنان
در بهشت برین است:
اِنَّ اللّه اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ
بِاَنَّ لَهُمْ الْجَنَّةَ...(137)
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری می کند، و بهشت برای
آنان است.
24 - در سایه عرش خداست
در روایتی آمده است:
انّ موسی یناجی ربّه اذ رأی رجلاً تحت ظلّ العرش فقال: «یا ربّ من هذا
الّذی قد أظلّه عرشک؟»، قال: هذا کان بارّاً بوالدیه.(138)
حضرت موسی علیه السلام با پروردگارش مناجات می کرد. در این هنگام،
مردی را در زیر سایه عرش خدا مشاهده کرد. عرضه داشت: پروردگارا! این چه کسی است که
در سایه عرش تو سُکنا گزیده؟». فرمود: این شخص، نسبت به پدر و مادرش مهربان بود.
نیکی به پدر و مادر بعد از دوران حیات
نیکی و محبّت به والدین، به دوران حیات آنان اختصاص ندارد؛ بلکه باید
پس از درگذشت آنان پیوسته به یادشان بود و از خداوند، برای آنها طلب مغفرت و آمرزش
کرد.
فرزندان می توانند حتی در زمان نبودِ والدین، نیکی را برای آنان
فراموش نکنند، به این طریق که ارسال کننده حسنات و آثار نیک برای آنها باشند.
از رسول گرامی اسلام، روایت وارد شده که مقام یکی را در بهشت بالا می
برند. می گوید: «این مقام از کجا برای من حاصل شده است؟». گویند: فرزندت برای تو
طلب آمرزش کرد.(139)
قرآن مجید، یادآور این عمل نیک است در آنجا که می فرماید:
رَبِّ اغْفِر لی وَ لِوالِدَی وَ لِمَنْ دَخَلَ بِیتی
مُؤْمِنا.(140)
پروردگارا! مرا بیامرز و همچنین پدر و مادر و تمام کسانی را که با
ایمان وارد خانه من شدند.
و در جای دیگر می فرماید:
رَبَّنَا اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَی و لِلْمُؤْمِنینَ یوْمَ یقُومُ
الْحِسابُ.(141)
پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را روزی که حساب بر پا می
شود، بیامرز.
اینجاست که ارزش سخن امام صادق علیه السلام برای ما روشن می گردد که
فرمود:
ما یمنع الرجل منکم ان یبرّ والدیه حیین أو میتین یصلّی عنهما و یتصدق
عنهما و یحج عنهما و یصوم عنهما فیکون الذی صنع لهما و له مثل ذلک.(142)
مرگ والدین نباید سبب قطع رشته خدمات گردد؛ بلکه باید پس از مرگ به
آنها نیکی کرد؛ برای ایشان نماز گزارد و روزه گرفت و حج انجام داد که خداوند، همان
ثوابی را که برای آنان مقرّر داشته است، برای فرزند هم عطا می کند.
بنابر روایات ائمه معصومین علیهم السلام ، والدین بعد از مرگ، هر لحظه
چشم انتظار حسنه و کار نیکی از فرزندان هستند؛ اعمالی که می توانند باقیات صالحات
باشند و در علوّ درجات آنها تأثیر بگذارد. روح آنان در جهان برزخ، شاهد و ناظر بر
اعمال ماست.
آمرزش و طلب رحمت و بخشش از سوی فرزندان، باعث شادی روح پدر و مادر می
شود و علاوه بر این، در تربیت صحیح و شکل گیری درست فرزندانشان نیز تأثیر بسزایی
دارد. وقتی فرزند می بیند که پدرش برای والدین خود این چنین طلب رحمت می کند وهمیشه
به یاد آنان است و ارتباط معنوی خود را با آنان قطع نکرده است و به کنار آرامگاه
پدر و مادرش می رود و چراغ مزار آنها را همیشه روشن نگه می دارد، می آموزد که فردا
خود او نیز باید این چنین در حقّ والدینش عمل کند.
در این زمینه به بیان احادیثی از ائمه اطهار علیهم السلام می پردازیم
که نشان می دهد نیکی و احسان به والدین، مختصّ زمان حیات ایشان نیست؛ بلکه باید در
زمان مرگِ آنان نیز استمرار داشته باشد:
ان العبد لیکون بارّا بوالدیه فی حیاتهما، ثم یموتان فلا یقضی عنهما
دیونهما و لا یستغفر لهما فیکتبه اللّه عاقّا و انّه لیکون عاقا لهما فی حیاتهما
غیر بارّ لهما فاذا ماتا قضی دینهما و استغفر لهما فیکتبه اللّه عزّ و جلّ بارّا.(143)
همانا بنده ای نسبت به پدر و مادر خویش در زمان حیاتشان نیکوکار است؛
سپس آنها می میرند و او بدهی آنها را نمی پردازد و برای آنها آمرزش نمی خواهد. لذا
خدا او را عاق و نافرمان می نویسد؛ و بنده دیگر، در زمان حیات پدر و مادر خود، مورد
عاق آنهاست و نسبت به آنها نیکی نمی کند؛ ولی چون مُردند، بدهی آنها را می پردازد و
برای آنها آمرزش می خواهد و خدای عزّ و جل، او را نیکوکار می نویسد.
پیامبر گرامی اسلام می فرماید:
سید الأبرار یوم القیامه رجل برّ والدیه بعد موتهما.
بزرگ نیکوکاران در روز قیامت، مردی است که به پدر و مادرش بعد از
مرگشان نیکی کند.
زیارت قبر پدر و مادر
یکی از مستحبّاتی که به آن سفارش شده است، زیارت اهل قبور و طلب حوائج
نزد قبر پدر و مادر است. امام صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می
کند:
زوروا موتاکم فانّهم یفرحون بزیارتکم، و لیطلب أحدکم حاجته عند قبر
أبیه و عند قبر اُمّه بما یدعو لهما.(144)
مردگان خود را زیارت کنید (به زیارت اهل قبور بروید)، زیرا آنان از
زیارت شما خوشحال می شوند، و هر یک از شما حاجت خود را نزد قبر پدر و مادر خود
بخواهد.
در روایات، سه معنا برای والدین وارد شده است:
1 - مراد از والدین، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه
السلام است. در روایت از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است که فرمود:
أنَا و علی أبوا هذه الاُمّة.
من و علی علیه السلام پدران این امّت هستیم، و ماییم که در قرآن مجید
نیکی به آنها سفارش شده است.
و اگر پدر و مادر، سبب در به وجود آمدن هستند و علّت تولّدِ فرزند
باشند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام سبب اعظم هستند. در حدیث
قدسی، خداوند می فرماید:
لولاک لما خلقت الافلاک.
اگر تو (رسول خدا صلی الله علیه و آله ) نبودی، فلکها آفریده نمی شد.
پس این دو وجود پاک و منوّر، سبب ایجاد عالم خلقت هستند.
از این جهت است که پیامبر صلی الله علیه و آله ، پدر مؤمنین و همسران
ایشان مادران مؤمنین گفته شده اند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام ، پدران ما
هستند. هر کس به آنان نیکی کند، مزد و پاداش نیکان را به او می دهند، و کسانی که
بعضی را بر امیرالمؤمنین مقدّم داشتند، یقینا از اهل عقوق شمرده می شوند. پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
حقّ علی علی الناس کحق الوالد علی ولده.(145)
حق علی علیه السلام بر مردم، همانند حقّ پدر است بر فرزند.
همان طور که بر تمام فرزندان لازم است حقوق پدران خود را رعایت کنند،
بر امّت آنها نیز لازم، بلکه واجب است که حقّ امیرالمؤمنین علیه السلام ، بلکه ائمه
اطهار علیهم السلام را رعایت نمایند. در حدیثی آمده است در ماه رمضانی که حضرت علی
علیه السلام ضربت خورد، امام حسن علیه السلام به فرموده پدر بزرگوارش به مسجد رفت و
به حمد و ثنای خداوند و ذکر و یاد رسول خدا صلی الله علیه و آله پرداخت. پس از
بیانات گهربار حضرت، مردم دور ایشان جمع شدند و از ایشان راهنمایی خواستند. حضرت
فرمود: پاسخ با پدر بزرگوارم امیرالمؤمنین است.
فقال امیرالمؤمنین علیه السلام انّی کنت مع النّبی صلی الله علیه و
آله فی صلاة صلاّها فضرب بیده الیمنی الی یدی الیمنی فاجتدبها فضّمها الی صدره ضمّا
شدیدا، ثمّ قال لی: «یا علی!» قلت: «لبّیک یا رسول اللّه !»، قال: أنا و أنت أبوا
هذه الاُمّة، فلعن اللّه من عقّنا»، قل: «آمین!» قلت: آمین!(146)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: من با پیغمبر بودم، در نمازی که با
ایشان خواندم. دست راستش را به دست راستم گذاشت و به سینه خود چسبانید و فرمود: «ای
علی!» عرض کردم: «بلی یا رسول خدا!». فرمود: من و تو پدران این امّت هستیم. لعنت
خدا بر کسی که عاق ما باشد، بگو آمین!». من هم «آمین» گفتم.
پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام و محبّت نسبت به آنان، نه تنها
فایده دنیوی دارد، به اعتبار اینکه پدرِ روحانی همه انسانهاست؛ بلکه سبب رهایی از
آتش جهنّم است. در روایت است که:
قال جبرئیل للنبی صلی الله علیه و آله : و الذی بعثک بالحق نبیا لو
انّ أهل الأرض یحبّون علیا کما تحبّه أهل السّماء ما خلق اللّه النّار.(147)
جبرئیل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به کسی که تو
را به نبوّت برگزید که اگر اهل زمین، علی را چون آسمانیان دوست می داشتند، خداوند
هرگز جهنّم را خلق نمی کرد.
2 - مراد از پدر، کسی است که علوم دینی را به انسان یاد داده است؛ چون
او به عنوان معلّم سبب هدایت ما گردیده، و کسانی که انسانها را به واسطه تعلیم و
تربیت از ضلالت و گمراهی نجات می دهند، علما و بزرگان دینی ما هستند که شبانه روز
با آموزش و تألیف کتاب، بشر را از گرداب گمراهی به راه راست و طریق صحیح هدایت می
فرمایند و با معارف الهی و علوم همیشه جاوید اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
آشنا می نمایند؛ مورد احترام هستند. اگر پدر، سبب حیات دنیوی است، یقینا معلّمان
بزرگوار، سبب در حیات معنوی ما هستند. پس بر همه ماست که نسبت به آنها نیکی کنیم و
اگر مورد عاق آنها قرار گیریم، یقینا از اهل عقوق شمرده می شویم که از گناهکاران
محسوب شده اند.
در اینجا ذکر این نکته ضروری است که فقها و علما و بزرگان تشیع در طول
تاریخ با وجود تحمّل سختی ها و زندانها و مصائب زیاد، لحظه ای از تلاش و فعّالیت در
ترویج مکتب امامت و ولایت، عقب نشینی نکرده اند و پی در پی به فعالیت های نورانی
خود ادامه داده اند، و اگر امروز مکتب تشیع در دنیا نورافشانی می کند، در اثر
توجّهات ائمه اطهار علیهم السلام و زحمات فقهای نام آور شیعه است و تاریخ پر فراز و
نشیب آنها، گواه بر این مدّعاست و تألیفات گهربار آن بزرگواران که مثل نور در دنیا
می درخشد و سبب هدایت میلیونها انسان است، شاهدی قوی بر این گفتار است که ذکر آنها
بحث جداگانه ای می طلبد.
3 - مراد از پدر و مادر، همین پدر و مادر ظاهری و دنیایی است که
احترام آنها بر همه ما لازم است و آزار آنها از محرّمات شمرده شده و درقرآن و
روایات معصومان علیهم السلام ، اشارات بسیاری به این موضوع شده که آن را در مطالب
گذشته به طور مفصّل نقل کردیم.
آفات عقوق والدین
عقوق(148)
به معنای عدم رعایت حقوق است و همان طور که در بحثهای گذشته یادآور شدیم، اطاعت پدر
و مادر، لازم است. در مقابل، عقوق والدین هم حرام است:
العقل و النقل یدلاّن علی تحریم العقوق، و یفهم وجوب متابعة الوالدین
و طاعتهما من الآیات و الاَخبار.(149)
دلیل عقلی و نقلی، بر حرمت عقوق و نافرمانی دلالت می کند و وجوبِ
پیروی از پدر و مادر، از آیات و روایات فهمیده می شود.
1 - در دنیا عذاب می بیند
رسول گرامی اسلام می فرماید:
ثلاثة من الذّنوب تعجّل عقوبتها و لا تؤخّر الی الآخرة: عقوق
الوالدین، و البغی علی النّاس، و کفر الإحسان.(150)
سه دسته از گناهان، در همین دنیا مورد عقوبت واقع می شوند و عذاب آنها
به آخرت نمی رسد: 1) کسی که عاق والدین باشد؛ 2) کسی که بر مردم ستم می کند؛ 3)
کفران کسی که نیکی و احسان نموده است.
اینک مهمترین نتایج عدم رعایت حقوق پدر و مادر بر شمرده می شود:
2 - بزرگترین گناهانِ کبیره است
از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است:
أکبر الکبائر الشرک باللّه ، و عقوق الوالدین.(151)
بزرگترین کبیره ها شرک به خدا و عقوق والدین است.
همان طور که در بحث اطاعت از والدین، احسان به پدر و مادر در کنار
توحید ذکر شده است، همین طور هم عقوق والدین در کنار شرک به خدا بیان شده و این،
نشان از اهمّیت عقوق والدین است. در جایی که بزرگترین گناهان، شرک به خداوند است،
عقوق والدین هم از همین گناهان ذکر گردیده است. عبداللّه بن سنان از امام صادق علیه
السلام چنین روایت می کند:
انّ من الکبائر عقوق الوالدین و الیاس من روح اللّه و الأمن من مکر
اللّه .(152)
از گناهان کبیره نارضایی پدر و مادر، ناامیدی از رحمت خدا، و در امان
بودن از عذاب الهی است.
در روایت دیگری آمده است:
عقوق الوالدین من الکبائر.(153)
نافرمانی والدین، از گناهان کبیره است.
3 - مورد لعن رسول خداست
در روایات آمده است:
و لعن رسول اللّه صلی الله علیه و آله أربعه: ... و العاق.(154)
پیامبر صلی الله علیه و آله ، چهار گروه را مورد لعن قرار داده است که
یکی از آنان کسانی هستند که مورد عاق پدر و مادر واقع می شوند.
در روایتی به نقل از اَنَس بن مالک آمده است:
کنت علی بن ابی طالب علیه السلام فی الشهر الّذی اُصیب فیه و هو شهر
رمضان فدعا ابنه الحسن علیه السلام ، ثمّ قال یا أبا محمّد اعل المنبر فاحمد اللّه
صلی الله علیه و آله بأحسن الذّکر، و قل: لعن اللّه ولدا عقّ ابویه، لعن اللّه ولدا
عقّ أبویه، لعن اللّه ولدا عقّ أبویه.(155)
نزد علی بن ابی طالب علیه السلام بودم، در آن ماهی که به فیض شهادت
رسید، و آن، ماه رمضان بود. فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام را طلب کرد و فرمود:
ای ابا محمّد!(156)
بالای منبر برو و حمد و ثنای خدای را بسیار بگو و یاد جدّت رسول خدا را به بهترین
صورت بیان کن، و بگو خدا لعنت کند فرزندی که پدر و مادرش را آزار دهد.
4 - مورد سخط خداوند است
از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است:
من أسخط والدیه فقد أسخط اللّه ، و من أغضبها فقد أغضب اللّه .(157)
هر کس پدر و مادر را به خشم درآورد، خدا را به خشم در آورده، و کسی که
پدر و مادر را به غضب و خشم در آورد، خداوند را به غضب در آورده است.
رضا الله فی رضا الوالدین، و سخطه فی سخطهما.(158)
رضایت خداوند، در رضایت پدر و مادر و خشم خداوند، در خشم آنها (پدر و
مادر) است.
5 - از بهشت محروم هستند
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:
ایاکم و عقوق الوالدین، فان ریح الجنة یوجد من مسیرة ألف عام، و لا
یجدها عاق...(159)
بپرهیزید از عاقّ پدر و مادر. به درستی که بوی بهشت از مسیری که هزار
سال مسافت دارد، به مشام انسان می رسد؛ ولی این بو را کسی که مورد عاق پدر و مادر
باشد، استشمام نمی کند.
همچنین در حدیث دیگری آن حضرت می فرماید:
لیعمل العاق ماشاء أن یعمل فلن یدخل الجنة.(160)
شخص عاق، هر کاری که می خواهد، انجام دهد؛ زیرا او وارد بهشت نمی شود.
نیز از آن حضرت است که:
و الذی بعثنی بالحق ان العاق لوالدیه مایجد ریح الجنة.(161)
قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث نموده، بوی بهشت را نمی یابد کسی که
نسبت به پدر و مادر، عاق و نامهربان باشد.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
لا یدخل الجنة العاق لوالدیه...
وارد بهشت نمی شود کسی که به پدر و مادر خود، غضب ورزد و مورد عاق
آنها باشد.
6 - به هنگام مرگ، زبانش از ذکر کلمه توحید بسته است
در روایتی آمده است:
دخل رسول الله صلی الله علیه و آله علی الحارث فی مرضه الذی مات فیه،
فقال: قل: «لا اله الا الله»، و قد احتبس لسانه، فعلم النبی صلی الله علیه و آله
انّه من العقوق، فدعا اُمه و تشفع الیها بالرضی عنه، فرضیت، ففتح الله لسانه حتی
شهد أن لا اله الا الله، و مات علی ذلک.(162)
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روزی بر حارث که بیمار بود، وارد شد
و فرمود: «کلمه توحید (لا اله الاّ اللّه) را بر زبان خود جاری کن»؛ ولی حارث،
زبانش از گفتن این کلمه باز ماند. رسول خدا صلی الله علیه و آله متوجّه شد که مورد
عاق مادر خود است. لذا مادر او را خواند و درخواست شفاعت و رضایت نسبت به فرزندش
نمود و مادرش راضی شد. در این هنگام، زبانش باز شد و شهادت بر وحدانیت خدا را ندا
داد و با رضایت مادرش از دنیا رفت.
7 - نمازش قبول نمی شود
در روایات آمده:
من نظر الی والدیه نظر ماقت و هما ظالمان له، لم تقبل له صلاة.(163)
هر کس به پدر و مادر خود نگاهِ خشمناک کند، نماز او قبول واقع نمی
شود.
8 - دعایش مورد استجابت واقع نمی شود
امام صادق علیه السلام می فرماید:
...و التی ترد الدعاء و تظلم الهواء عقوق الوالدین.(164)
یکی از گناهانی که سبب ردّ دعای انسان می شود، عقوق والدین است.
یکی از موانع قبولی دعاهای انسان، عدم اطاعت از والدین است.
شخص دعاکننده در مرحله اوّل باید رضایت آنان را جلب نماید. بعد با
کمال تضرّع و خشوع در آستان ایزد متعال، دست به دعا برداشته، خواسته های مشروع خود
را از خدا بخواهد.
9 - وارد جهنّم می شود
پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است:
کن بارّاً و اقتصر علی الجنة و ان کنت عاقاً فظّاً فاقتصر علی النّار.(165)
نسبت به پدر و مادر، مهربان باش که جایگاه تو در بهشت است؛ ولی اگر نسبت به پدر و
مادر، عاق و بد اخلاق بودی، جهنّم و آتش نصیب توست.
همان گونه که بعضی از امور باعث ورود در بهشت است، که در بحثهای گذشته
به آنها اشاره کردیم، بعضی از چیزها نیز سبب ورود در جهنّم خواهند بود، که در آیات
به بعض علل و عوامل آنها اشاره شده است.
ترک اطاعت خداوند.
وَ مَنْ یعْصِ اللّه وَ رَسُولَهُ فَاِنَّ لَهُ نارَ
جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها اَبَدا.(166)
کسانی که خدا و رسولش را نافرمانی کنند، آتش دوزخ از آنِ آنهاست و
همیشه در آن خواهند بود.
کفر و نفاق
از مهمترین و در حقیقت، سرچشمه گناه و آلودگی ها همین کفر و نفاق است
و انسان تا چراغ ایمان در درون جان او روشن نگردد و انگیزه الهی در وجود او شعله ور
نگردد، اصلاح در کار او به وجود نمی آید و مهمترین سدّ راه انسانها همان کفر و نفاق
است:
اِنَّ اللّه جامِعُ الْمُنافِقینَ وَ الْکافِرینَ فی جَهَنَّمَ
جَمیعا.(167)
خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع می کند.
اِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْک الاَْسْفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَنْ
تَجِدَ لَهُمْ نَصیرا.(168)
منافقان در پایین ترین مرحله دوزخ اند و هرگز یاوری برای آنان نخواهی
یافت.
پیروان از شیطان
از جمله عواملی که سبب ورود به جهنّم و دوری از رحمت الهی می گردد،
تسلیم شیطان شدن و زمام امور را به دست او سپردن است:
قالَ اخْرُجَ مِنْها مَذْؤُما مَدْحُورا لَّمَنْ تَبِعک مِنْهُمْ
لاََمْلاَءَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکمْ اَجْمَعینَ.(169)
هنگامی که شیطان از درگاه خدا رانده شد، خداوند به او خطاب کرد که از
آن مقام با ننگ و خواری بیرون رود و سوگند یاد می نمود که هر کس از انسانها از تو
پیروی کند، جهنّم را از تمام آنها پُر می سازیم.
از این آیه استفاده می شود که پیروان شیطان، با شیطان در جهنّم هستند.
فراموشی آخرت
یکی از اساسی ترین عواملی که سبب گناه و سرچشمه انحراف درانسانهاست،
به فراموشی سپردن قیامت و دادگاه عدل الهی است و این فراموشی قیامت، موجب می شود که
خداوند با آنان همچون فراموشکاران، معامله کند؛ یعنی لطف و رحمت خویش را از آنها
قطع می نماید:
وَ قیلَ الْیوْمَ نَنْساکمْ کما نَسیتُمْ لِقاءَ
یوْمِکمْ هذا وَ مَاْویکمُ النّارُ وَ مالَکمْ مِنْ ناصِرین.(170)
به آنان گفته می شود: امروز شما را فراموش می کنیم، همان گونه که شما
دیدار امروز را به فراموشی سپردید، و جایگاه شما آتش است و هیچ یاوری ندارید.
ترک نماز
فریضه نماز، به قدری اهمّیت دارد که از عمود دین به شمار آمده و در
روایات وارد شده که اوّلین پرسش در قیامت، از نماز است. در قرآن آمده است که اهل
بهشت از اهل دوزخ می پرسند که چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟
ما سَلَککمْ فی سَقَرَ * قالُوا
لَمْ نَک مِنَ الْمُصَلَّینَ.(171)
چه چیز شما را در آتش دوزخ آورد؟ می گویند: از نمازگزاران نبودیم.
از این آیه استفاده می شود که سبب ورود به جهنّم، ترک نماز است.
کفران نعمتهای الهی
یکی از اسباب ورود به جهنّم، کفران نعمت های الهی است:
اَلَمْ تَرَ اِلَی الَّذینَ بَدَّلُوا نِعْمَةِ اللّه
کفْرا وَ اَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ * جَهَنَّمَ
یصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ.(172)
آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را تبدیل به کفران کردند و قوم خود را
به دوزخ کشاندند؛ همان دوزخی که آنان به آتشش می سوزند و بدجایگاهی است.
عیبجویی و غیبت
این دو نیز از گناهان کبیره است؛ زیرا با غیبت و عیبجویی حیثیت و
آبروی افراد با ایمان از بین می رود. در جایی که آبروی مسلمان، از خون ایشان بالاتر
است، نباید کاری کنیم که سبب بی آبرویی او شویم:
وَیلٌ لِکلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ *
الَّذِی جَمَعَ مَالاً وَعَدَّدَهُ * یحْسَبُ
أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ * کلاَّ لَینْبَذَنَّ فِی
الْحُطَمَةِ.(173)
وای بر هر عیبجوی غیبت کننده همان کسی که اموالی را جمع آوری می کند و
شماره کرده، گمان می کند اموالش او را جاودانه می سازد. چنین نیست. به زودی در آتشی
خُرد کننده پرتاب می شود.
10 - ذلیل می گردد
امام صادق علیه السلام فرمود:
ثلاثة من عازّهم ذلّ: الوالد و السلطان و الغریم.(174)
اگر عزّت سه گروه را از بین ببری، ذلیل می شوی: پدر، سلطان(175)
و بدهکار.
11 - در قیامت از زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله محروم است
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
کلّ المسلمین یرونی یوم القیامة الاّ عاقّ الوالدین و شارب الخمر و من
سمع إسمی و لم یصلّ علی.
تمام مسلمانان، در روز قیامت مرا می بینند؛ مگر چند طایفه: کسانی که
عاق پدر و مادر هستند، و کسانی که شراب می خورند، و کسی که اسم مرا بشنود و بر من
درود نفرستد.
12 - زشت ترین گناهان است
امام علی علیه السلام می فرماید:
أقبح المعاصی قطیعة الرحم و العقوق.(176)
زشت ترین گناهان؛ بریدن از خویشان است و بدرفتاری با پدر و مادر.
13 - بزرگترین گناهان است
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
ان أکبر الکبائر عقوق الوالدین.(177)
از بزرگترین گناهان، نافرمانی پدر و مادر است.
14 - سبب کمی مال و باعث ذلّت است
امام هادی علیه السلام می فرماید:
العقوق یعقب القلة و یؤدی الی الذلّة.(178)
عقوق والدین، باعث کمی مال است و شخص را به نکبت و ذلّت در دنیا می
کشد، و در مقابل، صله رحم و نیکی به والدین، باعث زیادی مال می شود.
جوانی از ثروتمندان مدینه، پدر پیری داشت که احسان به او را ترک نمود
و او را از مال خود، محروم کرد. خداوند متعال، اموالش را از او گرفت و فقر و
تنگدستی و بیماری به او روی آورد و بیچاره شد. سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
فرمود:
ای کسانی که پدر و مادرها را آزار می رسانید، از حال این جوان، عبرت
بگیرید و بدانید چنانکه دارایی اش در دنیا از نزد او بیرون رفت و غنا و ثروت و
صحّتش به فقر و بیماری بدل گشت؛ همچنین در آخرت، هر درجه ای که در بهشت داشت، به
واسطه این گناه از دست داده و در مقابلش از درکات آتش برای او آماده شده است.(179)
امام صادق علیه السلام فرمود:
أیما رجل دعا علی ولده أورثه الفقر.(180)
هر مردی که در حقّ فرزند عاق، نفرین کند، او گرفتار فقر می شود.
15 - از مصیبتهای آخرت است
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:
خمسة من مصائب الآخرة: فوت الصلوة و موت العالم و ردّ السائل و مخالفة
الوالدین و فوت الزکاة.
پنج چیز از مصیبتهای آخرت است: 1) فوت شدن نماز؛ 2) مردن عالم؛ 3) رد
کردن سائل؛ 4) مخالفت والدین؛ 5) ندادن زکات.
16 - موجب سختی کشیدن به هنگام دفن می شود
در روایات آمده است:
أن رجلاً مات علی عهده صلی الله علیه و آله و لمّا دفنوه لفظته الأرض
و لم تقبله، فقال صلی الله علیه و آله : ان اُمّ هذا الرجل ساخطة علیه، فأمرها
بالرضاء عنه حتّی قبلته الأرض.
مردی در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از دنیا رفت. همین که
خواستند او را دفن کنند، زمین او را قبول نکرد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله
فرمود: «مادر این مرد بر او غضب کرده است». سپس مادرش را به رضایت از آن مرد امر
فرمود تا اینکه زمین، جسد او را قبول کرد.
17 - سبب کوتاهی عمر می شود
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرموده است:
عقوق الوالدین یبتر العمر.
آزردن پدر و مادر، دنباله عمر را قطع می کند.
اثر نفرین پدر و مادر
زمخشری صاحب تفسیر کشاف، در حادثه ای یک پایش را از دست
داد. هنگامی که وارد بغداد شد و با فقیه دامغانی ملاقات کرد، علّت قطع
شدن پایش را برای او چنین شرح داد:
در زمان کودکی، گنجشکی را گرفته و پایش را به نخی بسته بودم. گنجشک از
دستم پرید و داخل سوراخی شد. نخ را آن قدر کشیدم که یک پای حیوان از جا کنده شد.
مادرم از جریان با خبر شد و فوق العاده متأثّر گردید و در حقّم نفرین کرد و گفت:
«خدا پای چپت را قطع کند، همچنان که پای چپ این حیوان بیچاره را قطع کردی». هنگامی
که به سنّ رشد رسیدم و برای کسب دانش به بخارا می رفتم، از اسب به زمین افتادم و
پایم شکست. پزشکان چاره ای جز این ندیدند که پایم را قطع نمایند. این است که می
بینی از پای چپ، عاجز مانده ام.(181)
دوری از نفرین پدر و مادر
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
ایاکم و دعوة الوالد فانّه ترفع فوق السحاب، یقول الله عزّ و جلّ:
ارفعوها انّی استجیب له و ایاکم و دعوة الوالدة فانّها أحد من السیف.(182)
خود را از نفرین پدر دور کنید که از ما فوق ابر، بالاتر می رود. خدا
می فرماید: بیاورید تا آن را قبولش کنم، و همچنین از نفرین مادر خود کناره گیرید که
از شمشیر تیزتر است.