كودك از نظر وراثت و تربيت
(جلد دوم)
مرحوم محمد تقى فلسفى
- ۱۹ -
اتكاى به خدا
پيشوايان اسلام در چنين مواردى تمام برنامه هاى تمام برنامه هاى علمى و تجربى را به
كار مى بندند، به علاوه براى ايجاد اميد و اطمينان از نيروى عظيم ايمان نيز استفاده
مى كنند و دل بيمار را به خداوند توانا متوجه مى نمايند. به او مى گويند نترس ،
اميدوار باش ، به خداوند بزرگ اعتماد نما، اگر با توكل به خدا فعاليت كنى تو تنها
نيستى ، خداوند حامى توست ، كسى كه در حمايت خدا باشد هرگز شكست نمى خورد، تمام
نظام عالم و همه دلهاى مردم در دست تواناى خداى بزرگ است ، او مسبب الاسباب است ،
او است كه مى تواند بزرگ ترين مشكل را با آسان ترين وسيله حل نمايد.
در مواردى كه شكست هاى روحى شديد نباشد برنامه روان شناسان ممكن است بيمار را
اميدوار كند و نتايج درخشانى به بار آورد، ولى جايى كه بيمار بر اثر ضربه هاى شديد
روحى خويشتن را به كلى باخته و اراده و شخصيتش در هم كوبيده شده است ، در مواردى
كه نگرانى هاى طاقت فرسا اميد و اراده از وى سلب كرده است ، بعيد به نظر مى رسد كه
گفتار روان شناسان بتوانند در او ايجاد اميد و شخصيت كند و بيمارى وى را درمان
نمايند، ولى در همين موارد اگر بيمار خود باخته به خدا ايمان داشته باشد منطق مردان
الهى در وى اثرى عميق مى گذارد، و به او نيرو و قدرت مى بخشد. اميد به خداوند تمام
زواياى تاريك جانش را به نور اميد روشن مى كند و به وى حيات تازه اى مى بخشد.
ابوطيار يكى از بازرگانان كوفه بود و بر اثر پيش آمدهاى ناگوارى هستى خود را از كف
داد. او در مدينه شرفياب محضر امام صادق عليه السلام شد و در ضمن شرح اوضاع و احوال
خويش به عرض رسانيد كه تمام سرمايه تجارتم از دست رفته و اينك به سختى در مضيقه و
فشارم و از آن حضرت راه چاره خواست ، اول سؤ ال امام (ع ) از وى اين بود كه :
((آيا در بازار دكان دارى ؟)) عرض كرد:
((بلى ، ولى مدتى است آن را ترك گفته و تعطيل كرده ام ،
زيرا جنسى ندارم تا براى فروش عرضه كنم .))
(( فقال اذا رجعت الى الكوفة فاقعد فى
حانوتك واكنسه .))
امام (ع ) براى درمان نگرانى و تجديد فعاليت او فرمود: موقعى كه به كوفه برگشتى
دكان متروكت را باز كن ، تنظيف نما، و درب حجره خود بنشين .
براى جبران شكستهاى يك تاجرى كه تمام سرمايه خود را از دست داده راهى جز تجديد
فعاليت نيست . او بايد دوباره به حجره تجارت خود برود و خويشتن را در معرض كارهاى
تجارى قرار دهد، ولى اقدام به چنين عملى با ترديد و ياس ميسر نيست ، تجديد فعاليت
احتياج به اميد باطنى و نيروى معنوى دارد. امام (ع ) براى اين كه او را مطمئن و
اميدوار كند فرمود:
(( اذا اردت ان تخرج الى سوقك فصل ركعتين
ثم قل فى دبر صلواتك توجهت بلا حول منى و لا قوة و لكن بحولك يا رب و قئتك فانت
حولى و منك قوتى .))
ايمان و اميد
موقعى كه خواستى به بازار بروى و فعاليت تازه خود را شروع كنى دو ركعت نماز بخوان و
پس از آن بگو بار خدايا، من به نيروى شكست خورده و روح خود باخته خويش متكى نيستم ،
تنها تكيه گاه من قدرت شكست ناپذير توست . پروردگارا نيرو و قدرت من تويى ، پناهگاه
روح شكست خورده من تو هستى ، خدايا من از تو تمناى روزى و گشايش زندگى دارم ، از تو
درخواست عافيت و موفقيت دارم ، و كسى جز تو به انجام اين درخواست قادر نيت .
ابوطيار به دستور امام (ع ) عمل كرد. با آن كه به قدرى تهيدست بود كه قدرت پرداخت
مال الاجاره دكان را نداشت و خائف بود كه در ساعت اول باز شدن مغازه مالك آن مراجعه
كند و مطالبه مال الاجاره نمايد، ولى توجه به خداوند روح شكست خورده او را چنان قوى
و نيرومند كرده بود كه با اطمينان خاطر حجره را گشود و در دكان بى متاع خود به اميد
خداوند نشست . ساعتى نگذشت ، پارچه فروشى نزد وى آمد و درخواست كرد نصف دكان را
كرايه كند. ابوطيار موافقت كرد و نصف مغازه را به مال الاجاره تمام مغازه به وى
واگذار نمود. پارچه فروش متاع خود را در نصف دكان باز كرد و در معرض معامله قرار
داد. مغازه وضع تازه و آبرومندى به خود گرفت و آماده معامله شد.
پارچه فروش چند عدل پارچه داشت كه باز نكرده بود ابوطيار گفت : ((يكى
از عدلهاى را در اختيار من بگذار بفروشم ، حق العمل خود را بر مى دارم و قيمت متاع
را به تو مى دهم .))
پارچه فروش قبول كرد، عدل پارچه را به وى تسليم نمود.
پيروزى
ابوطيار پارچه هاى او را در نصف ديگر مغازه كه در اختيار خودش بود به عرضه مشتريان
در آورد. اتفاقا آن روز هوا به شدت سرد شد و مشتريان براى خريد به بازار هجوم
آوردند! تا غروب تمام جنس فروخته شد، حق العمل خود را برداشت و قيمت عدل را تسليم
صاحبش كرد.
(( فما زلت اخذ و ابيعه و آخذ فضله و ارد
عليه راس المال حتى ركبت الدواب و اشتريت الرقيق و بنيت الدور.(548)
))
ابوطيار مى گويد: به حق العمل كارى ادامه دادم و مرتب جنس مى گرفتم ، مى فروختم ،
حق خود را بر مى داشتم و قيمت اصل متاع را به صاحبش رد مى كردم . كارم به قدرى خوب
شد كه مركب هاى سوارى تهيه كردم ، غلامان و كنيزان خريدم و خانه ها ساختم !
پيشوايان گرامى اسلام در تمام موارد براى گشودن عقده هاى روحى و برطرف كردن نگرانى
ها از دو نيروى ايمان و علم استفاده مى كنند. نيروى ايمان بزرگ ترين وسيله درمان
بيماريهاى روحى است . نيروى ايمان مؤ ثرترين عامل براى ايجاد اطمينان نفس آرامش
خاطر است ، استفاده از قدرت عظيم ايمان است كه مكتب اسلام را از تمام مكاتب علمى
جهان جدا مى كند و امتياز و برترى آن را آشكار مى سازد.
از خداوند بزرگ مساءلت داريم كه همواره قلوب ملت ايران را به نور ايمان روشن و منور
دارد و همه ما را از فوايد مادى و معنوى ايمان مستفيد و برخوردار فرمايد.
|