پدر , مادر , معلم مرا خوب تربيت كنيد
سيد حسن موسوي راد لاهيجي
- ۱ -
پيشگفتار
بسم الله الرحمن الرحيم
انه خير ناصر و معين
اميرالمؤ منين على عليه السلام :
خير ما ورت الاباء الابناء الادب
(1)
بهترين چيزى كه پدران براى فرزندان به ارث مى گذارند ادب و تربيت صحيح است
)).
بحمد الله كتاب ((پدر، مادر، معلم ، مرا خوب تربيت كن
)) با نوآورى و ابتكارات خاصى تدوين و تاءليف و به اتمام
رسيد در اين كتاب حول و محور تربيت از ديدگاه اسلام بحث و بررسى شده و اصل كتاب در
شش بخش :
1- انتخاب همسر
2- دوران باردارى
3- نامگذارى
4- دوران رضاع و شيرخوارى
5- دوران خطير طفوليت
6- جوان و نقش تعليم و تربيت
به رشته تحرير در آمد.
بلى درباره تربيت ، ابتكار عمل ما اين بوده كه تربيت را از انتخاب همسر شروع نموده
و بر اين باوريم كه يك مادر شايسته عاقله و فهيمه مى تواند فرزندانى شايسته و
برجسته براى خود و شوهر و جامعه بپروراند كه انتظار تربيت صحيح در آغوش زنى بى
كفايت و نالايق ، امرى غير قابل قبول است ، چرا كه مادر بيكفايت و بى فضيلت در كار
خود وامانده است ، چگونه مى تواند مربيه لايقى براى فرزندان خويش باشد، لذا يك جوان
براى بدست آوردن چند فرزند با كفايت و با لياقت و داراى هوش و ذكاوت و استعداد
خلاق و پرنبوغ ، لابد و ناچار است چنين فرزند لايقى را از خانواده اى كه داراى
اوصاف مذكور بوده بيابد تا در ازدواج با او به خواسته هاى خود راه يافته و هر نوع
تربيت و ادب شايسته را از چنين همسر با فضيلتى مى توان انتظار كشيد.
در اين بخش دوم وظائف مادر در دوران باردارى ، و تكاليف سنگين او در تغذيه ، و
تزكيه نفس و پرداختن بخود و امانتى كه از شوهر، و خانواده و جامعه و خاصه از خداوند
حكيم در بر دارد كودكى كه از بدو تكون با مسئوليت مادر على الدوام سنگين و سنگين تر
مى گردد، و روايات اسلامى بطن و شكم مادر را محل كسب سعادت ، يا شقاوت معرفى و ذكر
كرده است اين مادر است چگونه زيستن و چه نحوه عمل كردن را بايد بياموزد. تا سعادت و
خوشبختى فرزندش را تاءمين و تضمين نمايد و....
در بخش سوم نامگذارى كودك است كه از نظر روايات اسلامى از اهم مسائل تربيتى است ، و
نام زيبا و شايسته براى كودك انتخاب كردن در حقيقت يك نوع سرافرازى و سربلندى براى
كودك بوجود آوردن است كه موجبات سرور و شادى و بزرگوارى او را تاءمين و پى ريزى مى
نمايد و سفارشات اكيد پيشوايان معصوم عليهم صلواة المصلين را در حق كودك اعمال مى
نمايند در بخش چهارم دوران رضاع و شيرخوارى كودك ، از اهميت فوق العاده اى برخوردار
است ، و شير دادن به كودك ، و سلامت و سعادت كودك را با شير سالم ((شير
مادر كه برترين غذاى آماده است كه خالق متعال براى كودك قبل از ولادت در پستان مادر
براى او آماده و مهيا نموده است ، و با استفاده از روايات و احاديث و نظريات
دانشمندان و صاحبنظران در تاءمين شير سالم و غذاى حلال و مطبوع كه داراى اوصاف و
شرائط مناسب خود باشد در اختيار كودك قرار دادن ، و سلامت جسم و روح و فكر طفل را
تضمين نمودن ، از وظائف بسيار سنگين مادر است و...
بخش پنجم دوران طفوليت ، همان اوقاتى كه مادر فرزندش را از شير گرفته و كودك 2 و 3
و 4 ساله و بيشتر را در حول و محور خود چگونه بپروراند، و چگونه محيطى سالم و بى
پيرايه و دور از هر آهنگ و صداى ناموزون و حرام و زشت ايجاد كند، و محل نشو نماى
كودك را از غيبت و نمامى و دروغ و دعواهاى خانوادگى ، فحاشى و ناسزاگوئى ، و حرفهاى
ركيك ، پاك سازد؛ و والدين خود از كارهاى بد و خيانت انگيز و مردم آزارى و مال مردم
خوارى در حضور كودك بشدت پرهيز نمايند و سخنان زشت و وقيح را در ضبط صوت و گيرنده
كودك جا ندهند و در كامپيوتر مغز كودك قرآن و كلمات نيكوى پيشوايان معصوم و بزرگان
دين و علم و دانش و هنر جايگزين نمايند.
بخش ششم جوان و تعليم و تربيت او: در اين بخش طبق روايات و احاديث از امامان معصوم
، وظائف و تكاليف والدين خاصه پدر، را نسبت به جوانان و تكاليف علمى و فرهنگى و
اداى وظائف دينى بحث كرديم ، و خدمات لازم والدين مخصوصا پدر، در راه انتخاب شغل و
مسئله ازدواج جوانان را برشمرديم و اينكه پدر بايد رشد و تكامل فرهنگى و علمى و
اقتصادى سپس ازدواج فرزندان را بعهده بگيرد گوشزد نموديم .
و از نو آوريهاى ابتكارى در اين كتاب ، اينست كه كودك بر پدر و مادر فرضى خطاب
نموده و همه معايب و اشتباهكاريها و خطاهاى جبران ناپذير والدين را اخطار و تذكر مى
دهد و لغزشهاى پدر و مادر، كه موجبات نقص خلقت در جسم و جان و روح كودك را فراهم مى
سازد تذكر و هشدار مى دهد. و حتى گاهى پدر و مادر شهوتران و هوسباز را كه از راه
نامشروع زنازاده اى توليد مى نمايند، و يك عمر موجبات بدبختى و گمراهى و محروميت از
بعضى مناصب مادى و معنوى و اجتماعى او را فراهم مى سازند، بباد سرزنش و ملامت و
نفرين مى گيرد. چرا كه اين والدين يا يكى از اين دو نفرند كه اساس خيانت ، شقاوت و
يا بيمارى جسمى و روحى كودك نقش دارند و علل و عوارضى بزرگ و كوچك ديگر را براى
كودك ببار مى آورند و... در تمامى اين شش بخش بطور مبسوط و مفصل بحثهاى تربيتى ،
اخلاقى ، علمى ، روانشناسى ، روائى ، تفسيرى و نظريات كثيرى از دانشمندان روانشناس
و صاحبنظر در اين كتاب مطرح شده و اميد است مورد استفاده خانواده ها، مدارس ،
دانشگاهها و معلمين و اساتيد محترم قرار گرفته و خاصه دختران و پسران دم بخت و
زوجهاى جوان و والدين محترم در زواياى كشور بزرگ ايران و مسلمانان ديگر كشورها و
جهان اسلام قرار گيرد.
اميد است در راه كاوش و تحقيق و بررسى كتابهاى تربيتى ديگر خاصه براى خواهران و
دختران عزيزم در سطح راهنمائى ، متوسطه و دانشگاه هر چه سريعتر تاءليف و تدوين گردد
تا در دسترس آنان قرار گيرد.
و السلام على من اتبع الهدى
سيد حسين موسوى راد لاهيجى
25/4/1377
مقدمه
بسم الله الرحمن الرحيم
انه خير ناصر و معين قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها(2)
هر كس كه نفس خويش را پاك و تزكيه كرده و رستگار شده و آنكسى كه نفس خويش را
با معصيت و گناه آلوده ساخته نوميد و محرم گشته است .
هيچ ميراثى در اسلام گرانمايه تر از ادب و تربيت صحيح نيست ، انسان تمايلات نفس
اماره اش بسوى بديها و پليديهاست و على الدوام او را به فساد و زشتيها دعوت مى
نمايد، لذا تكليف انسانى و دينى او اقتضا دارد كه خود را بحسن عمل و رفتار و كردار
شايسته موظف سازد و خود را تربيت كند.
قوا انفسكم
(3)
قرآن انسان را به خود سازى دعوت نموده و تكليف مى كند كه خود را بسازد.
اما آيا تكليف به خود سازى در رسيدن به سعادت براى انسان كافى است ؟ هرگز!!! آدمى
براى رسيدن به سعادت و شايستگى ، به ناچار اهل و اولاد خويش را هم بايد بسازد و
تربيت كند.
قوا انفسكم و اهليكم نارا(4)
از خود سازى به ساختار اهل و عيال و اولاد بپردازيد تا از آتش جهنم مصون
بمانيد.
براى تربيت اولاد. هميارى و همكارى برتر و برجسته تر از يارى مهربان ، و همسرى
دلسوخته و آشنا و محرمى رازدار نيست كه ما را در تربيت و فرزندان يارى بخشد و وظائف
و تكاليف تربيتى كودكان را با ما تشريك مساعى نمايد لذا همسرى مهربان براى خويش ، و
مادرى دلسوز و عاشق براى فرزندان انتخاب و اختيار كنيم تا ما را در اين مسئوليت
خطير يار و مددكار باشد از خود فرزندانى با صلاحيت و تربيتى شايسته و با اخلاقى
ممتاز و با هوش و ذكاوتى كافى و كامل بجامعه تحويل دهيم .
از خداوند حكيم استمداد و استدعا كنيم و از زبان گوياى على ابن الحسين عليه السلام
عرض كنيم خدايا بر ما منت بگذار، و فرزندانى صالح بما مرحمت فرما و بر اصلاح و
تربيتشان ما را كمك ده و بر بقاء و دوامشان و تمتع و بهره ورى از عمر و وجودشان ما
را مسرور و خوشحال گردان و بر ما به سلامت جسم و دينشان منت گذار و آنان را در دنيا
قرة عين و از باقيات الصالحات ما قرار ده ، و يار و ياور دين و دنيا و آخرتمان
گردان .
انتخاب همسر
آغاز تربيت . تربيت را از كجا شروع كنيم ؟ از انتخاب همسر
دانشمندان علوم تربيتى و صاحبنظران پرورش و آموزش در آغاز تربيت فرزندان
اختلاف نظر دارند، گروهى معتقدند تربيت را از دوران دبستان و آموزشهاى اوليه كودك
بايد شروع كرد وقتى كه كودك كار نوشتن و خواندن را مى آموزد تربيت را با آموزش شروع
مى نمايد و به كمك آموزش ، پرورش روحى و تربيت را نيز آغاز مى نمايد و اين برنامه
تربيتى را براى پسر و دختر بالسويه غالبا از سنين شش سالگى شروع مى نمايند.
ناگفته نماند كه دنياى متمدن امروز و كارشناسان فرهنگى و آموزش و پرورش سن شش سالگى
را براى آموزش و تعليم در نظر گرفته اند نه تربيت و پرورش روانى و دينى و اخلاقى
!!! لذا در كنار كلمات ساده آموزشى ، كلمات تربيتى و پرورش كمتر گنجانده شده است و
اين نشان مى دهد كه كارشناسان و روانشناسان در كار تعليم و آموزش ، سن شش سالگى
را مناسب براى پرورش روحى و تربيتى نمى بينند، لذا كمتر دستور العمل آموزشى براى
كارهاى روحى و تربيتهاى دينى و معنوى در دبستان و كلاس اول به چشم ميخورد.
اما در اسلام ، پيامبران الهى و پيشوايان معصوم مخصوصا آموزش و پرورش روحى و دينى و
عبادى را از سنين پنج تا شش سالگى توصيه نموده اند.
و پاره اى از دانشمندان سنين تربيت اطفال را از دوره راهنمائى يا بالاتر ذكر كرده
اند.
و گروهى از صاحبنظران معتقدند كه تربيت روحى از بدو تولد شروع مى گردد.
ولى ما به لطف الهى با تحقيقات وسيع ابتكار عمل را به دست گرفته و مسئله تربيت
اطفال را از انتخاب همسر آغاز نموده ايم ، درست است كه هنوز فرزندى وجود ندارد كه
تا تربيتش آغاز گردد، ولى اگر ما يك همسر فهميده و عالمه و مؤ منه و مهربانى كه
شرائط تربيت صحيح فرزندان آينده ما را در دست بگيرد، اختيار نمائيم به خوبى مى
توانيم صاحب يك يا چند فرزند صالح و شايسته باشيم ، چرا كه بيشترين بار تربيتى و
اخلاقى روى دوش مادرها نهاد شده است و اين مادر با كفايت است كه مهمترين دوران
تربيتى كودكان را به عهده دارد.
بنابراين به تبعيت از قانون وراثت ، همسرى انتخاب نمائيم كه تمامى اوصاف و سجاياى
اخلاقى و تربيتى شايسته براى فرزندان آينده مان در آن خانواده يافت شود و بعد از
تفحص كامل و تحقيق گسترده از آن خانواده همسر انتخاب نموده تا از چنين همسر فرزندان
شايسته و خوبى را انتظار ببريم .
براى دست يافتن به يك همسر با كفايت و خوب و شايسته ، بناچار بايد علم و اطاعى از
قانون وراثت داشته باشيم و يا بوسيله يك دانشمندان كه به علم و اطلاعى از قانون
وراثت داشته باشيم و يا بوسيله يك دانشمندان كه به علم انساب آگاهى داشته باشد
بتوانيم يك همسر شايسته اختيار كنيم ، حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام توسط
برادرش عقيل كه عالم به انساب عرب بود و به علم انساب آگاهى داشت ، همسر شايسته اى
انتخاب كرد و از آن همسر خوب ابوالفضل العباس عليه السلام را به دست آورد.
اينك بپردازيم به قانون وراثت ، از اين فصل خواسته هاى خود را تاءمين نموده و از
راه وراثت گمشده خود را بيابيم .
امير مؤ منان على عليه السلام در اين مورد مى فرمايد:
خير ما ورث الاباء الابناء الادب .(5)
بهترين ارثى كه پدران مى توانند به فرزندان خويش بدهند تاءديب و تربيت صحيح
است .
ثروت و مال تنها ارثى نيست كه پدران براى فرزندان باقى مى گذارند بلكه اثرى جاويدتر
و يادگارى برتر و برجسته تر از ادب و تربيت نيست كه والدين براى فرزندان به ارث مى
گذارند.
معيار ارزشها در انتخاب همسر
در هيچ مكتب و مذهبى مانند مكتب اسلام تاءكيد و توصيه به ازدواج نشده است .
قرآن ، كتاب وحى ، امر ازدواج و تشكيل خانواده را با ابعاد تربيتى و اخلاقى تاءكيد
و توصيه نموده و پايه اهداف ازدواج را بر معيارهاى صلاح و سداد، راستى و درستى ،
طهارت و پاكدامنى و نجابت و اصالت مشخص و معين نموده و مى فرمايد:
و انكحوا الايامى منكم والصالحين من عبادكم و امائكم ان
يكونوا فقراء يعنيهم الله من فضله و الله واسع عليم
(6)
مردان و زنان بى همسر را همسر دهيد و همچنين غلامان و كنيزن صالح و
درستكارتان را، اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند آنانرا از فضل خود بى نياز مى
سازد. خداوند وسعت دهنده آگاه است .
اينجا دو نكته قابل توجه و جود دارد، اول اينكه ، دختران و پسران ذيصلاح كه از نظر
جسمى و عقلى و اخلاقى شايسته ازدواج باشند، بايد ازدواج نمايند دوم اينكه ، فقر و
نادارى ملاك عمل قرار نگيرد، چونكه خداوند از فضل خود زندگى مستضعفان مؤ من را
تاءمين و تضمين فرموده است .))
در اسلام شرايط و اوصافى را براى زن زندگى و مادر شايسته ذكر كرده اند كه از جمله
اين است كه عاقله ، فهميده و مؤ دب و به آداب حميده و پسنديده و از بيتهاى نجيب و
اصيلى بوده باشند تا بتوانند فرزندان شايسته اى براى جامعه تربيت نمايند.
امام موسى بن جعفر عليه السلام مى فرمايد:
((همانا در امر زنان مذاكره داشتيم ، امام حرائر و زنان آزاد
با آنان مذاكره نكنيد.)) چرا كه ايشان آزاده اند و اين خود
امتياز بزرگى است در مقابل جايه و كنيز كه آنان دارياى شرافت بيشترى هستند.
و لكن خير الجوارى ما كان لك فيها هوى و كان لها عقل و ادب
فلست تحتاج الى ان تاءمر و لا نتنهى و....
امام عليه السلام مى فرمايد: اما بهترين جاريه و كنيزى كه مورد علاقه توست ،
اگر داراى عقل و ادب بود، پس او را انتخاب كن ، چرا كه محتاج نيستى به او امر و نهى
كنى )) چون او داراى عقل و درايت است و تربيتى كه دارد،
رضايت تو را جلب مى كند.
والده بعضى از امامان معصوم عليه السلام كنيز بوده اند. و از تعهدات ديانت و تقوى
هم فوق العاده برخوردار بوده اند و امام موسى كاظم عليه السلام در رابطه با كنيزى
كه از تربيت كافى برخوردار نيست و فرمود:
و دون ذلك ما كان لك فيها هوى و ليس لها و ادب فانت تحتاج الى الامر و النهى .
هرگاه كنيزى پست تر كه داراى ادب و تربيت نبود، در اين صورت تو محتاج به امر و نهى
و تربيت او هستى .))
يعنى اگر او داراى عقل و درايت و ادب تربيت نباشد، پس تو بايد او را تربيت كنى و او
را بسازى و آنچنان كه مى پسندى او را آموزش دهى و پرورش كنى .
در انتخاب همسر كفو و هم شاءن را اهميت دهيد.
قرآن كريم مبين اين حقيقت است و مى فرمايد: مردان مؤ من با زنان مؤ منه و
زنان مؤ منه با مردان مؤ من بايد ازدواج نمايند. در ((قانون
وراثت )) هم اين مساءله مورد اهميت قرار گرفته ، چرا كه
((ژن ))هاى ((اوول
)) يك زن مؤ منه با ((اسپرماتوزوئيد))
يك مرد منافق با هم بياميزند، نيمى ايمان و نيمى نفاق است ، البته گاهى او صاف نفاق
يا ايمان والدين ، يكى بر ديگرى غالب مى آيد و ممكن است كيفيت و ماهيت كودك تماما
به يك طرف متحول گردد. قرآن كريم در مورد همكفو و همشاءن در ازدواج تاءكيد نموده و
مى فرمايد:
الخبيثات للخبيثين و الخبيثون للخبيثات و الطيبات للطيبين و
الطيبون للطيبات اولئك مبرؤ ن مما يقولون و لهم مغفرة ورزق كريم .(7)
زنان ناپاك از آن مردان ناپاكند، و مردان ناپاك نيز به زنان ناپاك تعلق
دارند، و زنان پاك از آن مردان پاك اند و اينان از نسبتهاى ناروائى كه (ناپاكان )
به آنان مى دهند مبرا هستند و براى آنان آمرزش ((الهى
)) و روزى پر ارزشى است .))
بنابراين ، اگر زنان مؤ منه با مردان مؤ من ، و جوانان پاكسرشت با دختران مؤ منه و
پاك ، ازدواج نمايند، نسلهاى ايشان پاك و منزه از نسبتهاى ناروا، و سرزنشها و
دشنامهاى ديگران خواهد ببود. ازدواج همكفو و همشاءن در ايجاد فرزند صالح و تربيت
صحيح و تعيين صلاحيتهاى تاءثير بسزايى دارد. اگر مساءله كفر و همشاءنى در مسائل
رعايت شود، به مراتب يك جوان متعهد و مسئول و يا يك دختر پاكسرشت و عفيف بيشتر به
خواسته هاى مشروع خويش راه مى يابند و نسلها با پاكى و پاكيزگى و نجابت و اصالت
گرايش بيشترى پيدا ميكند.
اخطار در ازدواج با شارب الخمر
چرا در اسلام ازدواج با معتاد به الكل نيه شده ؟
چرا فرزندان الكليست غالبا ناقص الخلقه ، يا منگل و يا عليل و ناتوانند؟
دانش پيشرفته روز و دانشمندان در بيمارى الكليسم چه گفته اند؟ و اينك دلائل ممنوعيت
ازدواج با شارب الخمر را از ديدگاه اسلام و پيشوايان معصوم عليه السلام و زيان و
ضرر و عوارض آن را تحت بررسى قرار مى دهيم .
در يك روايت امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
((شارب الخمر لايزوج اذا خطب .(8)
به شرابخوار اگر از دختر شما خواستگارى كند وصلت نكنيد و به او زن ندهيد.))
در روايت ديگر حضرت امام مى فرمايد:
((من زوج كريمته من شارب خمر فقد قطع رحمها.(9)
كسيكه دختر خود را بخ شرابخوارى بدهد رحم دخترش را قطع كرده است .))
تاءثير منفى الكل در روح و جسم كودك موجب قطع رحم مى گردد، اگر بدقت مطالعه كنيم در
مى يابيم كه تاءثير الكل بر ژنهاى اسپرم موجب كمبود كروموزومها مى گردد، و يا بر
تعدا كروموزومها مى افزايد در نتيجه فرزندى كه توليد مى گردد ناقص است و داراى خلقت
صحيح و درست نيست و بنابراين فرزندان ناقص الخلقه دختر شما از يك الكليست ، موجب
قطع رحم او مى باشد و نسل دختر كاملا بريده مى شود و طبق نظريات پزشكان پس از دو يا
سه پشت بكلى نسل او متلاشى مى گردد.
گناه اطاعت زن از شوهر مست نابخشودنى است :
دكتر كارل مى گويد: مستى زن يا شوهر در لحظه آميزش ، جنايت واقعى است ، زيرا
كودكانى كه در اين شرائط بوجود مى آيند اغلب از عوارض عصبى يا روانى درمان ناپذير
رنج مى برند.(10)
در گناه بزرگ و ذنب لايغفر زنى ، كه از شوهر مست خود اطاعت كند امام صادق عليه
السلام مى فرمايد:
ايما امراءة اطاعت زوجها و هو شارب الخمر كان لها من الخطايا
يعد نجوم السماء و كل مولود تلد منها فهو نجس و لايقبل الله منها صرفا و لا عدلا
حتى يموت زوجها او خلع عنه نفسها.(11)
هر زنى به هم بسترى شوهر شرابخوار و مست خود تن در دهد بعدد ستارگان آسمان
مرتكب خطا شده است و فرزندى كه از آن مرد پديد آيد ناپاك و نجس پليد است و خداوند
از آن زن هيچ توبه و فديه اى را قبول نمى كند مگر آنكه شوهرش بميرد يا از او طلاق
بگيرد و از قيد زناشوئى رها سازد.
بنابراين ، خواهرم ، دخترم ، در انتخاب همسر همسرى كه فردا پدر فرزندان تو است و
شريك زندگى تو مى باشد دقت كن و تفحص بيشترى بنما تا گرفتار چنين شوهر معتاد و
الكليست و جنايتكار نشوى !!))
نظريات پزشكى در تاءثير الكل بر ژنها
((يكى از صاحب نظران بنام رمانيوس دنكان مى گويد:
كودكى كه از پدر و مادر شرابخوار متولد شود و به دنيا آيد، آيار ضعف بدنى را با خود
حمل مى كند و در معرض برخورد با اضطراب خطرناكى خواهد بود، كه سرانجام به ديوانگى
يا سستى عمومى بدن و در زنان به نازايى منجر خواهد شد. ((و
از نظر وراثت و به ارث بردن انواع بيماريها، همين دانشمند مى گويد: به طورى كه
خانواده ها پس از دو يا سه نسل بكلى متلاشى مى شوند، علاوه بر اين ، فرزندان افراد
شرابخوار به طور كلى از نارسائيهاى جسمى رنج مى برند و دچار ناراحتيهاى قواى عقلى
همچون ضعيف شدن قوه حافظه ، انحراف در رشد قواى عقلى ، ادامه حالت كودكى ...
بيماريهاى عصبى ((هستريك )) و ساير
بيماريهاى جسمانى خواهند شد.(12)))
در متلاشى شدن نسل آدم شرابخوار و بيمار و ناتوانيهاى جسمى و ناهماهنگيهاى جمجمه و
حتى مرگ و مير كودك و يا انواع بيماريهاى موجود در كودكان شما لازم است از
شرابخوارى و نوشيدن الكل اجتناب نمائيد. پس شما پدرم ، مادرم از يك لحظه هوسرانى و
لذتخواهى به وسيله مشروبات الكلى سرنوشت من فرزند را تباه نكنيد و بدينوسيله به
بيمارى لاعلاج و آسيب هاى جبران ناپذير گرفتارم نسازيد.
بنابراين ، ازدواج در اسلام ، يك پيمان ملكوتى است كه بايد بر طبق قوانين و اساس حق
و حقيقت استوار گردد و پيوند نكاح و زناشوئى در اصل بايد بر معيارهاى صحيح اسلامى
برقرار شود.
ازدواج با اموال ايتام و مساكين ؟!!
اميرالمؤ منين عليه السلام به يكى از عمال خود در رابطه بازدواج از پول حرام
چنين نوشت :
((ايها المعدود كان عندنا من ذوى الالباب كيف تسيع شاربا و
انت تعلم انك تاكل حارما و تبتاع الاماء و تنكح النساء من مال اليتامى و المساكين .(13)))
حضرت امام در مورد اكل و شرب و حرام و ازدواج با پول و حقوق ايتام و مساكين به
تعدادى از عمال خود كه آنان را صاحبان عقل و درايت مى دانست فرمود:
((اين آن كه نزد ما از خردمندان به شمار مى آمدى ! چگونه آشاميدن شراب
استفاده از مال حرام را جايز مى دانى با اينكه مى دانى حرام مى خورى و حرام مى
آشامى ؟ و با آن اموال كنيزان خريده و يا با آن مال نكاح مى كنى از مال يتيمان و
مساكين و...؟ و در نتيجه از شراب و مال حرام فرزند نيز توليد مى نمائى ...؟!!!
حضرت امام به صراحت استفاده از مال حرام را براى ازدواج نهى كرده است ، چون آثار و
واكنشهاى ازدواج از شراب و يا مال حرام بسيار زشت و آثار شومى را در نسلها باقى
خواهد گذاشت .
تاءثير پذيرى وقت ، و زمان ، در امر آميزش
در شب و روز و هفته و ماه و سال لحظاتى است كه ممكن است براى كار آميزش
مناسب خوبى نداشته باشد و از نظر علمى و تجربى باثبات رسيده است .
در اين مورد به سخنان بزرگان و دانشمندان استشهاد مى كنيم و اخطار به جوانان و
تحصيلكرده ها و روشنفكرهاى بى تعهد!! كه بهوش باشيد و از برنامه و دستورالعملهاى
اسلام غفلت نورزيد چرا كه فلسفه بعضى از آنها ممكن است كشف نشده باشد و آن اين است
كه در شب اول و وسط و آخر هر ماه مضاجعت و همبسترى بين شما واقع نشود هنگاميكه زمين
در محاق ماه باشد و وقتى كه قمر در عقرب است . مكروه است همبسترى واقع نشود، زيرا
كيفيت قمر در عقرب در جنينى ، يا در نطفه ايكه منعقد گشته اثر نامطلوب دارد، كه
امام على عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
الايام توضح سرائر الكامنة
(14)
روزگار اسرار نهان را آشكار مى سازد))
يا در جاى ديگر آمده است :
الايام تهتك لك الامر عن الاشرار الكامنة
(15) گذشت زمان ، پرده ها را مى درد و اسرار نهان را بر تو
آشكار مى سازد. اين بيانيه روشن مى كند كه براى ايام و زمان خصوصياتى وجود دارد كه
اسرارش بر ما پوشيده و علم بشر به خوبى از آنها آگهى نيافته است .
((راسل )) مى گويد: ارسطو معتقد بود.
كه اگر آميزش پدر و مادر زمانى باشد كه باد در سمت شمال مى وزد، بچه هاى سالمترى به
وجود خواهند آمد.
سپس ((راسل )) مى گويد:
((چنين استنباط مى شود كه هر دو خانمهاى ارسطو هر شب مى
بايست قبل از رفتن به رختخواب سمت نماى باد را تماشا كنند!(16)
در اين زمانها ممكن است مردم آقاى ((راسل ))
و ((ارسطو))، فيلسوف مشهور را مسخره
كنند، چنانكه در دارا بودن چنين عقائد، علما و صاحبنظران مذاهب را به مسخره مى
گيرند ولى بايد به عقيده ارسطو و همينطور اديان الهى ارج نهاد، چون يك فيلسوف نامى
مثل ارسطو تحت تاءثير خرافات قرار نمى گيرد و بدون دقت نظر و تحقيق و تجربه ، سخن
به زبان نياورده و يا رقم نمى زند.
در اسلام مساءله ايام الله و ليالى متبر كه و قداست يا نحوست بعضى از امكنه و ازمنه
و مسئله قمر در عقرب ، و يا اوقات گرفتن ماه و خورشيد، يا بروز و ظهور رنگين ، كمان
، و اثرات جوى آن ، در كنار خيلى از آثار نحوست و سعادت و امثال آن تاءثير فراوان
در زمان و مكان دارد. ناگفته نماند همان گونه كه ايام و ليالى متبر كه امتيازهاى
فراوانى دارد، همچنين اوقات و ايام و ليالى وجود دارد كه منحوس و مرموز بوده و
اثرات بدى در دوره هفته ، ماه و سال دارد كه بعضى كارها از جمله ، آميزش امور جنسى
در آن ناشايسته بوده و تاءثير بدى در روح و روان جسم و جان باقى مى گذارد. بنابراين
، ايام و ليالى و ساعات و لحظات در مقايسه با خوردنيها و نوشيدنيها در جسم و روح
انسان اثر مطلوب و يا نامطلوب خود را خواهد گذاشت و لذا بهتر است زوجين براى اوقات
آميزش خود حسابى دقيق باز كنند و مخصوصا براى توليد نسل سالم و صحيح دقت عمل بيشترى
ايفا نمايند.
نقش وراثت در تربيت
الحام پدرم : همسرى كه فردا مادر ما فرزندان آينده شما است بايد داراى عفاف
و حجاب و سجاياى اخلاقى و اوصاف شايسته برجسته انتخاب نمائى چرا كه ما فرزندان
وارثان اوصاف شما پدر و مادر هستيم و از زيبائيها و خلقيات و اوصاف شما ارث مى بريم
،
مادرم : ما فرزندان از پدر مجد و عظمت و بزرگوارى و سخاوت و كرامت و شجاعت او را
بارث مى بريم ، بنابراين همسرى كه داراى سجاياى اخلاقى و كرامت انسانى باشد انتخاب
كن كه تا فردا پدرى بزرگوار و شايسته براى ما باشد. در فرهنگ لغات مى خوانيم :
((ورث اباه ماله و مجده .(17)
از پدرش مال و مجد و عظمتش را به ارث برد.))
اما ارث برى فرزند از مادر بيشتر است .
كه پيامبر بزرگ اسلام مى فرمايد:
انظر فى اى شى ء تضع ولدك فان العرق دساس .(18)
بنگريد كه فرزند خود را در چه محلى جاى مى دهيد فرزندتانرا در چه آغوشى مى
پرورانيد زيرا اخلاق و ويژگيهاى (مادران ) به فرزندان متصل گردد.))
حيات شناسان مى نويسند: عامل وراثت در كجا مقام دارد؟ و يا در كدام قسمت از سلول
نهفته است ؟ و مسئوليت پذيرى و وراثت برى آنرا به كدام يك از اعضاء نسبت دهيم ؟ و
چه قسمتى از پرتو پلاسما، و كدام يك از قطعات هسته موجب مى گردد كه مثلا پسرى شكل
بينى مادر و چشمان پدر را بارث برد، و فلان كيفيت را از اجداد خويش اخذ كند؟!(19)
با اين توصيف چگونه فرزند از اوصاف پدر يا مادر ارث مى برد و وارث اخلاق و اوصاف
خوب يا بد والدين مى گردد؟
در داستان محمد حنفيه كه در ميدان جنگ با ترس و خوف خود از دشمن ، اميرالمؤ منان
عليه السلام را آزرده خاطر كرد.
محمد حنفيه فرزند على بن ابيطالب از غير فاطمه زهرا سيده نسوان عالم بوده مادرش
كنيزى بنام خوله حنفيه است ، كه در جنگ جمل علمدار لشگر بود.
على عليه السلام به او فرمان حمله داد. محمد حنفيه حمله كرد ولى دشمن با ضربات نيزه
و تير جلو علمدار را گرفت . محمد از پيشروى باز ماند، حضرت خود را به او رساند و
فرمود:
احمل بين الاسنة
((از ضربات و تير و سنان دشمن مترس و حمله كن !))
قدرى پيشروى كرد ولى باز متوقف شد. على عليه السلام از ضعف فرزندش سخت آزرده خاطر
شد نزديك آمد:
فضربه بقائم سيفه و قال ادركك عرق من امك .
(20)
حضرت امام با قبضه شمشير بدوش فرزندش محمد كوبيد و فرمود: اين ضعف و ترس را از
مادرت به ارث برده اى . پس اثبات شد كه بيشترين ارث برى فرزند از مادر است ، نه از
پدر - بنابراين پدرم براى من مادر خوب انتخاب كن .
از نظر وراثت محمد حنفيه وارث ضعف و ترس مادر است ، چرا كه در مولاى متقيان هيچ ترس
و وحشتى راه ندارد مگر از خدا مى ترسد، ترس محمد حنفيه از راه وراثت از مادر به او
رسيده است .
پس اى برادر، در امر ازدواج و انتخاب همسر اگر به سرنوشت فرزندانتان علاقمنديد، همه
اوصافى را كه دوست مى داريد در فرزندانتان تبلور پيدا كند آن اوصاف حميده را در
همسر آينده تان سراق بگيريد،
زيرا حضرت على عليه السلام فرمود:
حسن الاخلاق برهان كرم الاعراق
اوصاف خوب و سجاياى اخلاقى دليل پاكى و طهارت ويژگيهاى وراثت و فضيلت
خانوادگى است .
جود و سخاوت را حاتم از مادر به ارث برد.
قرآن و احاديث نبوى و امامان معصوم عليه السلام ارث برى فرزندان را از مادر
بيشتر ذكر كرده اند. تا از پدر!!!به داستان حاتم و خوابى كه مادرش ديده بود دقت
نمائيد: در كتاب آيات بنيات علامه شوشترى آمده : در ((امالى
القالى )) ذكر شده مادر حاتم در عالم رؤ يا و خواب ، به
فرزندش حاتم آبستن بود به او گفتند فرزند سخاوتمند تو حاتم در نزدت محبوبتر است يا
ده جوان شجاع و دليرى كه از دشمن هرگز پشت نمى كنند؟ مادر حاتم گفت : فرزندم حاتم
در نزد من محبوبتر است .
علامه شوشترى نقل مى نمايد، كه پدر حاتم شترانى را به حاتم سپرد و او نوجوان بود،
عده اى از بزرگان عبور شان بر حاتم افتاد، براى هر يك از مهمانانش يك شتر نحر كرد و
كشت در حاليكه ايشان را نمى شناخت . سپس از اسمهايشان سؤ ال كرد و تمام شتران را
بين ايشان تقسيم كرده و به پدر رسيد، گفت پدرم طوق مجد و عظمت روزگار را بر گردنت
افكندم همانند طوقى كه برگردن كبوتر مى افكنند و بذل و بخشش خود را براى پدر نقل
كرد پدرش گفت ديگر تو را به خانه راه نمى دهم ، حاتم گفت باكى نيست و از پدر دور
شد،(21)
مادر حاتم از زنان بسيار معروف در سخاوت وجود و كرم بود.
بنابراين مادر حاتم ، او را به ده جوان شجاع و دلير مبادله نكرد ولى پدر در مقابل
بذل و بخشش و سخاوت بلند حاتم تحمل نكرد و او را از منزل بيرون كرد. پدرم ، مادرم :
از دودمان و خانواده هاى معروف و شايسته براى من پدر، و مادر انتخاب نمائيد.
|