حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام

محمد جواد طبسي
مقدمه: استاد آيه الله معرفت

- ۸ -


2- آموزش دين و احكام

آگاهيهاى دينى درست و متناسب با نيازهاى كودكان و نوجوان نقش ‍ مهمى در سرنوشت آينده آنان ايفا مى كند، زيرا اساس انسان را فكر و فرهنگ او مى سازد و اگر اين فكر و فرهنگ مبتنى بر آگاهيهاى مستند و مستدل دينى باشد زندگى جهت دينى و الهى پيدا مى كند. از اين رو تعليم مسائل دينى و احكام مذهبى به كودكان در روشنگرى ذهن آنان و ايجاد علاقه به امور دينى و استوارى در ديندارى بسيار حائز اهميّت است .
روزى پيامبر اكرم (ص ) با ديدن بعضى از كودكان فرمود: (( ((ويل لاطفال آخر الزمان من آبائهم . فقيل يا رسول اللّه من آبائهم المشركين ؟! فقال : لا من آبائهم المومنين لايعلمونهم شيئا من الفرائض ، و اذا تعلموا اولادهم منعوهم و رضوا عنهم بعرض يسير من الدنيا فانا منهم برى و هم منى براء)) (335) واى به حال كودكان آخر زمان از دست پدرانشان ! عرض شد يا رسول اللّه (ص ) از پدران مشرك آنها؟ فرمود: نه . بلكه از پدران مسالمانشان كه چيزى از فرائض مذهبى را به آنان نمى آموزند، و اگر فرزندان بخواهند خود در صدد آموزش مسائل دينى باشند آنان را از اين امر باز مى دارند. و تنها به اين دلخوشند كه فرزندانشان بهره ناچيزى از دنيا به دست آورند. من از اين قبيل پدران بيزارم و آنان نيز از من بيزارند.
بهر حال آموزش دين را دست كم نگيريم و كم اهميّت ندانيم . مبادا فرزندانمان را كه براى بهشت آفريده شده اند، با سهل انگارى در آموزش ‍ مسائل دينى ، با دست خودمان از مسير بهشت دور نسازيم و جهنمى نكنيم . بياييد كمى همت كنيم و بر اساس دستوراتى كه از پيامبر اكرم (ص ) و امامان معصوم (ع ) رسيده ، فرزندان دلبندمان را با مسائل دينى آشنا سازيم . كه هم خود ساخته شوند و هم در آينده الگوى خوبى براى ديگران شوند.
از وقتى كه كودك زبان به تكلم باز مى كند دوره آموزش او شروع مى شود و تا سنين رشد مراحلى را طى مى كند و سير آموزش كودك در روايات معصومين (ع ) مرحله بندى شده است .

اوّلين جمله كلمه لا اله الا اللّه

ابن عبّاس از پيامبر(ص ) چنين روايت مى كند: ((افتحوا على صبياكم اوّل كلمه لا اله الا اللّه ...)) (336) اوّلين كلمه اى كه بر زبان فرزندان مى گذاريد: ((لا اله الا اللّه )) باشد.
همچنين ابن عمر از پيامبر(ص ) روايت كرده كه فرمود: ((اذا افصحوا اودكم فعلموهم لا اله الا اللّه ...)) (337) وقتى فرزندانتان زبان به سخن گشودند به آنها ((لا اله الا اللّه )) را ياد دهيد.

پاداش آموزش لا اله الا اللّه

عايشه از پيامبر بزرگوار اسلام (ص ): ((من ربى صغيرا حتّى يقول لا اله الا اللّه لم يحاسبه اللّه .)) (338) هر كس كودكى را تربيّت كند تا اينكه لا اله الا اللّه بگويد، خداوند روز قيامت او را محاسبه نخواهد كرد.

دستورالعملى از امام باقر و امام صادق (ع ):

عبداللّه بن فضاله گويد كه از امام باقر و صادق (ع ) شنيدم : وقتى پسر به سن سه سالگى رسيد به او بياموزند كه هفت مرتبه ((لا اله الا اللّه )) بگويد. پس او را آزاد گذارند تا سن او به سه سال و هفت ماه و بيست روز برسد، آنگاه به او آموزش دهند كه ((محمّد رسول اللّه (ص )) بگويد. سپس آزادش بگذارند و چون به سن چهارسالگى رسيد، هفت بار بگويد: صلى اللّه على محمّد و آله باز رها شود تا به سن پنج سالگى برسد، در اين هنگام به او بگويند دست راست و چپ تو كدام است ؟ پس اگر دست راست و چپ را از هم تشخيص داد، صورتش را به سوى قبله برگردانده و به او گفته شود: سجده كن . و همچنين آزاد گذارده شود تا اينكه به سن شش سالگى برسد. پس اگر شش سال بر او گذشت نماز بخواند و ركوع و سجود به او تعليم گردد تا اينكه هفت سال او تمام شود. در اين زمان به او گفته شود: صورت و دو دستش را بشويد و نماز بخواند. سپس رها شود تا اينكه نه سالش تمام شود. در اين سن وضو را به او ياد دهند و در صورت سهل انگارى او را تنبيه كنند. و به نماز دستورش دهند و بر سستى كردن به خواندن نماز تنبيه شود. پس اگر وضو و نماز را ياد گرفت خداوند پدر و مادر آن طفل را مورد رحمت و غفران خويش قرار خواهد داد. (339)

صبر و حوصله در راه آموزش فرزندان

گاه كودكان به مقتضاى سن و سالشان براى پدر و مادر و مربى مشكلاتى به وجود مى آورند. امام اينان نبايد زود از كوره به در روند، بلكه بايد با صبر و حوصله و بنرمى و ملايمت با كودكان رفتار كنند تا بر مشكلات رفتارى آنها پيروز شوند.
همچنانكه امام صادق (ع ) فرمود: ((ان رسول اللّه (ص ) كان فى الصلاه و الى جانبه الحسين ابن على (ع ) فكبر رسول اللّه (ص ) فلم يحر الحسين بالتكبير ثم كبر رسول اللّه فلم يحر الحسين بالتكبير ثم كبر رسول اللّه (ص ) فلم يحر الحسين التكبير، فلم يزل رسول اللّه يكبر و يعالج الحسين التكبير فلم يحر حتّى اكمل ستع تكبيرات ، فاحار الحسين التكبير فى السابعه ، فقال ابوعبداللّه (ع ) فصارت سنه .)) (340) روزى پيامبر در حال نماز بود و امام حسين (ع ) (كه هنوز بخوبى زبانش باز نشده بود) در كنار حضرتش ايستاده بود. پيامبر(ص ) براى شروع نماز تكبيره الاحرام گفت . امام حسن (ع ) نيز سعى كرد كه اللّه اكبر بگويد اما نتوانست . پيامبر(ص ) دوباره تكبير گفت و امام بالش مى كرد كه اللّه اكبر بگويد اما باز نمى توانست . پيامبر همچنان تكبيره الاحرام را تكرار مى كرد تا حسين (ع ) بتواند آن را بگويد، ولى تلفظ آن براى حضرتش مشكل بود. تا اينكه پيامبر هفت بار اللّه اكبر نماز را تكرار كرد. تكبير هفتم را كه گفت زبان امام حسين نيز باز شد و تكبيره الاحرام را درست ادا كرد امام صادق (ع ) فرمود: از اين رو بود كه هفت تكبير سنّت شد.

3- آموزش عملى احكام

پس از آموزش خلاصه اى از معارف اسلامى به زبان ساده ، بايد بتدريج فرزندان را عملا با احكام و مسائل شرعى آشنا ساخت . بدين معنا كه پيش چشم آنان شيوه عمل به احكام را به طور ملموس نشان دهيم تا در راه فراگيرى احكام ، دچار شك و شبهه نشوند؛ به عنوان مثال به وضو اشاره مى كنيم . در اين باره بايد در آغاز طرز صحيح وضو گرفتن را به كودك ياد داد. سپس عملا اين كار را انجام مى دهيم و از كودك مى خواهيم كه با دقّت نگاه كندو گاهى هم بر وضو گرفتن كودك نظاره مى كنيم طبيعى است كه جنبه آموزشى شيوه عملى و بصرى بسيار موثرتر و پرجاذبه تر از شيوه گفتارى صرف است .
ميرزاى نورى از ((فقه الرضا)) روايت مى كند: روزى امير مومنان به فرزندش محمّد بن حنفيه فرمود: فرزندم مقدارى آب بياور تا وضو بگيرم .
محمّد بن حيفيه فرمود: فرزندم مقدارى آب بياور تا وضو بگيرم .
محمّد ظرفى آب خدمت پدر آورد، حضر نخست دست را در آب فرو برد و فرمود: ((بسم اللّه والحمد للّه الذى حعل الماء طهورا ولم يحعله نجسا...)) آنگاه مضمضه كرد و خواند: ((اللهم لقنى حجتى يوم القاك و اطلق لسانى بذكرك )) سپس استنشاق كرده ، فرمود: ((اللهم لا تحرمنى رائحه الجنّه واجعلنى ممن يشم ريحها و روحها و طيبها...)) آنگاه صورت خود را شست و در حين شستن صورت فرمود: (( ((اللهم بيض وجهى يوم تسود الوجوه )) سپس دست راست خود را شسته و فرمود: ((اللهم اعطنى كتابى بيمينى والخلد بشمالى )) سپس دست چپ خود را شسته و فرمود: ((اللهم لا تعطنى كتابى بشمالى ولا تجعلها مغلوله الى عنقى و اعوذبك من مقطعات النيران )) آنگاه به محمّد رو كرد و فرمود: فرزندم ! هر بنده مومنى همانند من وضو بگيرد و آنچه را كه در حال وضو خواندم ، بخواند، خداوند در برابر هر قطره آب وضويش فرشته اى مى آفريند كه تا روز قيامت برايش تسبيح بگويد.(341)

4- تشويق فرزندان به عبادات و كارهاى نيك

از ديگر وظايف يك پدر و مادر مسلمان تشويق و ترغيب فرزندان خود به عبادات و كارهاى نيك است . تشويق و ترغيب دو شيوه دارد: نخستين شيوه آن است كه والدين با كردار و عمل خود مشوق فرزندانشان به عبادات باشند. بدين معنى كه قلب عزيزان خود را نسبت به حالات معنوى وعبادى آماده و علاقه مند نمايند. و رعبت و علاقه والدين به امور مذهبى و اعمال عبادى ، خود بهترين مشوق عملى فرزندان به اين فعاليتهاست .
وقتى كه كودكان و نوجوانان مشاهده مى كنند كه پدر و مادرشان نسبت به امور مذهبى حساسيت و دقّت نظر نظر دارند و به عبادات اهميّت فراوان نشان مى دهند، و در اوقات نماز با اشتياق به سوى عبادت مى شتابند و در مناسبتهاى مذهبى و مراسم عبادى شركت فعال دارند، خود به خود به اين قبيل امور احساس علاقه و نشاط مى كنند و مجذوب حالات ملكوتى دعا و مناجات مى شودند.
دومين شيوه ، تشويق با زبان است نقش گفتار در كنار نقش عمل موثر و مهم است . گفتار، خود جزئى از عمل است جهاد لسانى هم در جاى خود حائز اهميّت است و تاثير تربيّتى سخنان دلگرم كننده و پرجاذبه و توصيه هاى خردمندانه والدين به كودكان در تحريك و تشويق آنان به اعمال عبادى بر كسى پوشيده نيست .

قدرتت را فقط در اطاعت خدا صرف كن

امير مومنان (ع ) به فرزند خود محمّد حنفيه مى فرمايد: ((يا بنى اذا قويت فاقو على طاعه اللّه و ان ضعفت فاضعف عن معصيه اللّه .)) (342) فرزندم ! اگر بخواهى قدرتمند و توانا شوى در طاعت و عبادت الهى قوى شو و اگر احساس ناتوانى كنى در نافرمانى خدا ضعيف و ناتوان شو.

مبادا در عمل با من مخالفت كنى

حماد لحام از امام صادق (ع ) از پدرش نقل كند كه فرمود: ((يا بنى انك ان خالفتنى فى العمل لم تنزل غدا معى فى المنزل ثم قال : ان اللّه عزوجل ليولين قوما يخالفونهم فى اعمالهم ينزلون معهم يوم القيامه كلا و رب الكعبه !)) (343) فرزندم ! اگر تو با من در عمل مخالفت كنى فردا (در روز رستاخيز) در كنارم نخواهى بود. سپس فرمود: چگونه پذيرفتنى است كه خداوند قومى را بگمارد كه در عمل با او گروهى ديگر مخالفت كنند، سپس در روز قيامت هر دو دسته را در يك مكان و منزل فرود آورد. نه به خداى كعبه سوگند كه چنين چيزى امكان ندارد.

فرزندم هميشه خود را در برابر خداوند مقصر بدان

سعد بن ابى خلف روايت مى كند كه امام كاظم (ع ) به يكى از فرزندانش ‍ چنين سفارش فرمود: ((يا بنى عليك بالجد، لاتخرجن نفسك من حد التقصير فى عباده اللّه و طاعته فان اللّه لايعبد حق عبادته .)) (344) فرزندم پيوسته كوشا و تلاشگر باش . هرگز خود را در عتادت و اطافژعت الهى بى تقصير مدان زيرا خداوند چنانكه سزاوار عبادت اوست ، پرستش نمى شود.

پسرم با دست خالى از دنيا نرو

لقمان حكيم به فرزندش مى گويد: ((يا بنى اياك ان تخرج من الدنيا فقيرا و تدع امرك و اموالك عند غيرك قيما فتصيره اميرا.)) (345) فرزندم ! مبادا از اين دنيا تهى مايه و بى چيز بيرون روى ، در حالى كه كار خود و سرپرستى اموالت را به شخص ديگرى واگذار مى كنى و او را حاكم امور خود سازى .

از تنبلى پرهيز كن

امام موسى بن جعفر(ع ) به بعضى از فرزندان خود چنين مى فرمود: ((و اياك والضجر و الكسل ، فانهما يمنعان حظك من الدنيا و الاخره .)) (346) از تنگدلى و تنبلى پرهيز كن كه اين دو بهره تو رااز دنيا و آخرت محروم سازند.

فرزندم قبل از مرگ توشه سفر برگير

لقمان حكيم به فرزند خود مى گويد: ((يا بنى بادر بعملك قبل ان يحضر اجلك وقبل ان تسير الجبال سيرا و تجمع الشمس و القمر.)) (347) فرزندم ! به سوى عمل بشتاب ، پيش از آنكه مرگت فرا رسد و قبل از آنكه كوه ها به حركت در آيد و خورشيد و ماه جمع گردد.

ثمره خواب زياد در شب فقر معنوى است

جابربن عبداللّه از پيامبر بزرگوار اسلام (ص ) چنين روايت كرده است : ((قالت ام سليمان بن داود لسليمان يا بنى اياك و كثره النوم بالليل فان كثره النوم تدع الرجل فقيرا يوم القيامه .)) (348) مادر حضرت سليمان به او گفت : فرزندم شبها از خواب زياد پرهيز كن ، زيرا پرخوابى شبانه ، انسان را در روز قيامت فقير و نيازمند خواهد كرد.

شگفتى از كسى كه از كيفر مى ترسد اما...

على (ع ) به فرزند خود حسين (ع ) چنين مى فرمايد: ((اى بنى العجب ممن يخاف العقاب فلم يكف و رجا الثواب فلم يتب و يعمل .)) (349) فرزندم ! شگفتا از كسى كه از كيفر مى ترسد امام دست از گناه برنمى دارد، و اميد ثواب دارد اما توبه نمى كند و به عمل نمى پردازد.

پرهيز از عجب و تفريط در عبادات

مسؤ وليت ديگر پدر و مادر پس از تشويق فرزندان خود به عبادت و انجام اعمال صالح اين است كه آنان را از خودبينى و زياده روى در عبادات باز دارند زيرا هر يك از اين دو زيانهايى در بر دارد.
لقمان حكيم به فرزند خود مى فرمود: ((يا بنى لايعجبك احسانك و لاتتعظمن بعملك الصالح فتهلك .)) (350) فرزندم ! مبادا به احسان و عمل صالحت مغرور شوى و آن را بزرگ بشمارى ، كه هلاك خواهى شد.

در عبادت زياده روى نكن

فجيع عقيلى گويد: حدثنى الحسن بن على بن ابى طالب (ع ) قال لما حضرت والدى الوفاه اقبل يوصى الى ان قال عليه السلام : ((واقتصد فى عبادتك فى عبادتك و عليك فيها بالامر الدائم الذى تطيقه .)) (351) امام حسن (ع ) به من فرمود: هنگامى كه پدرم در حال احتضار بود شروع به وصيت كرد و فرمود: در عبادت ميانه رو باش و آنچه را كه هميشه مى توانى انجام دهى و در توان توست انجام ده . (نه آنچه را كه تاب و توان آن را ندارى .)

اگر خداوند جوانى را دوست داشته باشد...

ابوبصير از امام صادق (ع ) روايت كرد كه فرمود: ((مر ابى و انا معه فى الطواف و انا حدث و قد اجتهدت فى العباده فرآنى و انا انصاب فرقا فقال لى يا جعفر يا بنى ان اللّه اذا احب عبدا ادخله الجنّه و رضى عنه باليسير.)) (352) (زمانى كه به همراه پدرم به حج مشرف شده بودم ) روزى با پدرم طواف مى كردم در حاليكه جوان بودم (در يكى از شوطها) سخت مشغول عبادت بودم و عرق مى ريختم . در اين حال پدرم از كنارم عبور مى كرد، مرا ديد و فرمود: جعفر! فرزندم ! خداوند اگر بنده اى را دوست داشته باشد او را به بهشت مى برد و از او به عبادتى اندك خشنود مى شودو
همچنين امام صادق (ع ) فرمود: ((اجتهدت فى العباده و انا شاب فقال لى ابى يا بنى دون ما اراك تصنع فان اللّه اذا احب عبدا رضى منه باليسير.)) )) (353) در جوانى سخت مشغول عبادت بودم پدرم به من فرمود: فرزندم (زياد خود را خسته مساز) كمتر از اين مقدار هم مى توانى انجام هى بدرستيكه خداوند اگر بنده اى را دوست داشته باشد به عبادت اندك او راضى خواهد بود.

بگونه اى روزه بگير كه تو را از نماز باز ندارد

امام صادق (ع ) از لقمان حكيم نقل مى كند به فرزندش گفت : ((و صم صوما يقطع شهوتك ولاتصم صوما يمنعك من الصلاه احب الى اللّه من الصيام .)) (354) به گونه اى روزه بگير كه شهوتت را ريشه كن سازد نه آنچنانكه تو را از خواندن نماز باز دارد، زيرا نماز نزد خدا محبوبتر از روزه مى باشد.

5- موعظه و نصيحت

از ديگر اصول مسلمى كه تمام جوامع سخت بدان نيازمند مى باشند، مساله موعظه و نصيحت است . يعنى سفارش و توصيه يكديگر به كارهاى نيك . موعظه و نصيحت مخصوص دسته و گروه خاص نيست كه وظيفه اى همگانى است . در همان حال كه افراد به خودسازى و تطهير روح و روان و اعمال خود مشغولند اين وظيفه را هم دارند كه ديگران را نيز تحت تاثير قرار دهند و هيچ كس از موعظه بى نياز نيست . بديهى است كه اگر اين اصل خوب رعايت شود بسيارى از انحرافات و فسادها از جامعه رخت خواهد بست . البته موعظه بايد بنرمى و از سر صدق و خلوص و صميميت ادا شود نه با درشتى و بزرگمنشى ، كه تاثير معكوس ‍ خواهد داشت .
قرآن مجيد مى فرمايد: ((يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها النّاس والحجاره عليها ملائكه غلاظ شداد لايعصون اللّه ما امرهم و يفعلون ما يومرون .)) (355) اى كسانى كه ايمان آورده ايد خود و كسان خود را از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگها هستند، نگه داريد. بر آن آتش فرشتگان خشمگين و درشت گفتار، گمارده شده اند كه هرگز خدا را نافرمانى نمى كنند و به آنچه كه فرمان داده شده اند، عمل مى كنند.
اين آيه صراحت كامل دارد كه مومنان وظيفه دارند، خود و خانواده و فرزندان را از آتش جهنم دور نگه دارند و پيوسته با نصايح اخلاقى و يادآورى آيات الهى به وظيفه شرعى و اخلاقى خود عمل كنند. مفسرين در ذيل آيه روايات فراوانى از طريق شيعه و سنى نقل كرده اند.
كلينى به سند خود از عبدالاعلى مولى آل سام از امام صادق (ع ) نقل مى كند: ((لما نزلت هذه الايه : يا ايها الذين آمنوا قوا انقشكم و اهليكم نارا جلس رجل من المومنين يبكى و قال انا عجزت عن نفسى و كلفت اهلى ؟! فقال رسول اللّه (ص ) حسبك ان تامرهم بما تامر به نفسك و تنهاهم عما تنهى عنه نفسك .)) (356) وقتى اين آيه نازل گرديد مردى از مومنان نشست و گريست و گفت : من در نگه داشتن نفس ‍ خودم عاجز مانده ام ، متكفل مسئوليت خانواده ام نيز شدم .
پيامبر(ص ) فرمود: تو را همين بس كه آنان را امر كنى به آنچه كه نفس ‍ خود را امر مى كنى و نهى كنى از آنچه كه نفس خود را از آن باز مى دارى .
همچنين در روايت ديگرى آمده است كه شخصى از رسول خدا پرسيد چگونه خوانواده ام را (از گناه ) باز دارم ؟ فرمود: آنان را به آنچه كه خداوند امر كرده امر كن و به آنچه كه از آن نهى كرده بازدار. پس اگر اطاعتت كردند تو آنها را باز داشته اى و اگر معصيت كردند بو به وظيفه ات عمل كرده اى . (357)

مراد از قوا انفسكم چيست ؟

علامه طباطبائى در ذيل آيه ((قوا انفسكم و اهليكم نارا)) اين روايت را از تفسير الدر المنثور نقل مى كند: على (ع ) فرمود: ((علموا انفسكم و اهليكم الخير و ادبوهم .)) )) (358) خود و خانواده خود را به انجام كارهاى خير عادت دهيد و آنان را تربيّت و نيك رفتارى بياموزيد.

6- ارتباط با جهان آخرت

كودكان و نوجوانا، داراى فطرت پاك الهى اند. از اين رو دروغ نمى گويند مگر اينكه از والدينشان آموخته باشند. كودكان مى كوشند به دوستانشان كمك كنند، به خوبى ها علاقه مند و از بدى ها گريزانند. اين فطرت الهام گرفته از خالق هستى است كه اين چنين زشتى ها و زيباييها را به آنها آموخته است . با اينكه علم و دانش رسمى كسب نكرده و حتّى به مدرسه گام ننهاده اند، اما مى فهمند كه راستگويى پسنديده و دروغگويى زشت است ، حفظ امانت خوب و خيانت بد است ، كمك به ديگران خوب و ظلم بد است .
خداوند شناخت خوبى ها و بدى ها را به فطرت پاك او الهام كرده است ((فالهمها فجورها و تقواها)) ما بايد بينديشيم كه چگونه اين فطرت پاك الهى در وجود فرزندانمان واكسينه شود و همچنان بى آلايش باقى بماند و در زندگى پرفراز و نشيب آينده هدايتگر آنها باشد. و چگونه آنها را با زندگى راستگويان و درستكاران و خدا جويان پيوند بزنيم و از شيطانهاى وسوسه گر و خناسان شب پرست و زشت سيرتان تبهكار دور سازيم ؟
بياييد با توجه به تعاليم پيامبران و پيشوايان راستين ، فرزندان دلبندمان را با معاد و زندگى ابدى آشنا سازيم ، سرانجام جهان را به آنان بگوييم ، و آنان را در مسير واقعيت هاى زندگى هدفهاى والاى آن قرار دهيم . والدين همان گونه مسؤ ول بزرگ كردن فرزندان و تامين كننده نيازهاى معيشتى و زيستى و اجتماعى آنها هستند، مهمتر از هم مسؤ ول تربيّت معنوى و فرهنگى نونهالان خويشند و از اين رو آشنا ساختن فرزندان با معارف الهى و سير زندگى بشر و جهان هستى به سوى خدا و زندگى ابدى و بخصوص صحنه هاى زيباى بهشت وباغها و چشمه سارهايى آنان را از ركود فكرى و محدوديّت افق ديد و نگرش نجات مى دهد.
ياد معاد يك محرك نيرومند و قوى است كه نوجوانان را نه تنها به سوى ارزش هاى انسانى ، هدايت مى كند بلكه استعداد آنان را براى بهسازى و آبادى زندگى دنيوى و اخروى ، بيش از پيش به كار مى اندازد و شكوفا مى سازد زيرا آنان به اين باور مى رسند كه بايد در جهان آخرت از عهده پاسخگويى به اعمال خوب و بد خود برآيند. نيز مى آموزند كه نبايد در دنيا سربار ديگران باشند، او در سايه ياد معاد، آزاد، مستقل و با عزت خواهد زيست و توانش را به كار خواهد گرفت تا با استفاده از نعمت هاى الهى زندگى شرافتمندانه اى داشته باشد و با بهره گيرى از اين نعمتها سعادت اخروى را نيز فراهم خواهد ساخت .
آرى نوجوان و جوانى كه معرفت به جهان آخرت در زندگى او راه يافته ، بكلى با كسانى كه به دور از تعاليم انبيا و بخصوص بى اعتقاد به زندگى اخروى تربيّت يافته اند، متفاوتند. باور به رستاخيز ابدى موج نيرومندى از مسؤ وليت الهى و عشق به خدمت در راه خدا، براى وصول به وعده هاى بهشتى پديد مى آورد. در پرتو اعتقاد به معاد است كه روح فضيلت و درستكارى و ترك هواپرستى و هرزگى خوى دائمى آدمى مى گردد. ياد آخرت و مسائل آن هيچ دلى را اشغال نمى كند جز آنكه شوائب و آلودگيها و تيرگيهاى فكرى و عملى را از آن مى شويد و مى زدايد. بدين ترتيب زندگى هدفدار و با معنى مى گردد. و جوان و نوجوان مى تواند با اتكا به اين عقايد زندگى ساز شخصيّت ى استوار و سرشار از اميد و اعتماد به نفس و ميل به سازندگى و خير خواهى يداشته باشد و از بازار زندگى و بزنگاه حادثه ها و گرفتاريهاى روزگار به سلامت و موفق و سعادتمند بيرون آيد و از هر آسيب فرساينده و خسار تبار ايمنى يابد و نشيب و فراز زندگى به عزت و استوارى او صدمه اى نزند.
لقمان حكيم اين چنين فرزندش را هشدار مى دهد: ((يا بنى تعلمت سبعه آلاف من الحكمه فاحفظ منها اربعه و مر معى الى الجنه ، احكم سفينتك فان بحرك عميق ، و خفف حملك فان العقبه كؤ ود، واكثر الزاد فان السفر بعيد، واخلص العمل فان العمل فان الناقد بصير.)) (359) فرزندم ! من هفت هزار حكمت ياد گرفتم و تو چهار حكمت از آنها را حفظ كن تا به همراه من به بهشت بيايى : كشتى خودت را محكم ساز كه درياى تو بسيار عميق است ؛ بار خود را سبك ساز كه گردنه سختى در پيش رو دارى ؛ توشه زيادى همراه خود داشته باش زيرا مسافرت دور و درازى در پيش دارى ؛ و عمل را خالص گردان زيرا آنكه اعمالت را مى سنجد به همه چيز آگاه و بيناست .

تذكرات معصومين (ع ) در اهتمام به امر آخرت

روايات فراوانى از معصومين - عليهم السّلام - وارد شده كه فرزندان خود را با جهان آخرت آشنا مى ساختند و آنان را موعظه مى كردند. از باب نمونه به چند روايت اشاره مى نماييم :

خانه آخرت نزديك به توست

امام صادق (ع ) مى فرمايد: لقمان حكيم به فرزند خود فرمود: ((انا منذ سقطت الى الدنيا استدبرت و استقبلت الاخره ، فدار انت اليها تسير اقرب من دار انت منها متباعد.)) )) (360) من از زمانى كه چشم به دنيا گشودم به آن پشت كردم و به آخرت روى آوردم ، پس منزلى كه تو به سوى آن در حركت هستى ، به تو نزديكتر از منزلى است كه به آن پشت كرده و در حال دور شدن از آن هستى .

چگونه انسان به خواب مى رود در حاليكه

لقان حكيم به فرزند خود مى گفت : ((يا بنى كيف ينام ابن آدم والموت يطلبه ، و كيف يغفل ولايعفل عنه .)) (361) فرزندم ! چگونه آدم به خواب مى رود در حالى كه مرگ او را تعقيب مى كند، و چگونه در عفلت و بى خبرى است در حالى كه از او عافل نيستند.

مرگ مانند خواب است

نيز به فرزندش فرمود: ((يا بنى كما تنام كذلك تموت و كما تستيقظ كذلك تبعث .)) (362) فرزندم ! همانگونه كه مى خوابى ، مى ميرى و همچنانكه از خواب برمى خيزى در روز قيامت ، زنده خواهى شد.

اگر در مرگ و معاد شك دارى

امام باقر(ع ) فرمود: لقمان به فرزندش چنين توصيه مى كرد: ((يا بنى ان تك فى شك من الموت فادفع عن نفسك النوم و لن تستطيع ذلك ، و ان كنت فى شك من البعث فادفع عن نفسك الانتباه ولن تستطيع ذلك فانك اذا فكرت فى هذا علمت ان نفسك بيد غيرك ، و انما النوم تمنزله الموت و انما اليقظه بمنزله البعث بعد الموت .)) (363) فرزندم ! اگر در مرگ شك دارى پس خواب را از خود دور گردان ! در حاليكه بر چنين كارى قادر نيستى و اگر در معاد و رستاخيز شك دارى مانع بيدارى خود از خواب شو در حاليكه هرگز بر چنين كارى تون ندارى ، و اگر درباره اين مسائل بينديشى خواهى دانست كه جان تو به دست ديگرى است و همانا خواب تو بمنزله مرگ و بيدارى بعد از خواب بمثابه زنده شدن پس از مرگ است .

آرزوهايت را كم كن و بياد مرگ باش

امام على (ع ) در ضمن وصيتى به فرزند خود امام حسن (ع ) مى فرمايد: ((يا بنى قصر الامل واذكر الموت وازهد فى الدنيا، فانك رهين موت و غرض بلاء و طريح سقم .)) )) (364) فرزندم ! آرزوهايت را كم كن و به ياد مرگ باش و در دنيا زهد و پارسايى را پيشه كن زيرا تو گروگان مرگ و آماج گرفتاريها و زمين خورده بيماريها هستى .

بياد صحنه هاى پس از مرگ باش

لقمان به فرزند خود مى گفت : ((يا بنى انك مدرج فى اكفانك و محل قبرك و معاين عملك كله .)) (365) فرزندم ! بى ترديد در پارچه كفن خويش پيچيده خواهى شد و در آرامگاهت جاى خواهى گرفت و تمام اعمالت را به چشم خواهى ديد.

اثر تربيّتى ياد مرگ و معاد زندگى جوانان

1- دنيا در نظر او خوار و كوچك مى شود

على - عليه السّلام - در وصيتى به فرزند خود امام حسن مجتبى (ع ) چنين مى فرمايد: (( ((و اكثر من ذكر الاخره و ما فيها من النعم و العذاب الاليم فان ذلك يزهدك فى الدنيا و يصغرها عندك .)) (366) آخرت و آنچه را كه در آن است : از نعمتها و عذاب دردناك بسيار ياد مى كن ؛ زيرا تو را در دنيا زاهد و پارسا مى سازد و دنيا را در نظرت خوار و بى مقدار مى گرداند.

2- به كم و ناچيز قناعت خواهد كرد

اما على (ع ) در ضمن وصيتى به فرزند خود امام حسين (ع ) مى فرمايد: ((و من اكثر ذكرالموت رضى من الدنيا باليسير)) (367) هر كس ‍ زياد به ياد مرگ باشد به بهره اندكى از دنيا راضى و قانع خواهد بود.

3- آمادگى براى مرگ

نيز ضمن وصيتى به فرزند خود امام حسن مجتبى (ع ) مى فرمايد: ((يا بنى اكثر من ذكر الموت و ذكر ماتهجم عليه و تفضى بعد الموت اليه و اجعله امامك حيث (تراه حتى ) يابيك و قد اخذت منه حذرك و شددت له ازرك و لاياتيك بغته فيبهرك و لاياخذ على عزتك .)) (368) پسر جانم بسيار به ياد مرگ مى باش و به ياد آنچه كه ناگهان در آن واقع شوى و پس از مرگ به سوى آن كشانده شوى مرگ را پيش روى خود مى دار تا آنگاه كه به تو برسد و تو از آن ايمن باشى و خود را پيش روى آن استوار نگهدارى مبادا تو را غافلگير و مدهوش سازد و عزتت را از تو برگيرد.

4- برداشتن توشه براى آخرت

جوانى كه از دوران بلوغ در اثر راهنماييها و تلهينهاى خردمندانه پدر و مادر بتدريج با جهان آخرت آشنا مى شود، در مى يابد كه نعمتهاى دنيوى ماندنى نيست از اين رو مى كوشد در مسير ابديتى كه پيش رو دارد براى خود توشه اى گيرد. و بر همين اساس زندگى آينده خود را تنظيم مى كند، زيرا سعادت آينده را در گرو اعنال خويش مى داند و مى كوشد براى راه طولانى و گردنه هاى صعب العبور آينده توشه كافى برگيرد و تا آنجا كه در توان دارد از هر نظر خود را آماده و شكيبا سازد.
امام صادق (ع ) فرمود: لقمان فرزندش را چنين پند داد:
فرزندم ! مردم پيش از تو براى فرزندان خود ثروتى گرد آورده بودند، ولى نا آن ثروت گرد آمده باقى ماند و نه كسانى كه ثروتها را براى آنها را براى آنها گرد آورده بودند و بى گمان تو چون بنده مزدورى هستى كه به او دستورى داده و اجرتى برايش تعيين كرده اند، پس كارت را تمام كن و اجرتت را به طور كامل بگير. (عزيز دلم ) در اين دنيا مانند گوسفندى مباش كه در ميان مزرعه اى سبز و پر آب و علف رها شده و آنچنان با حرص و ولع مى خورد تا فربّه شود اما غافل از آنكه مرگش به هنگام فربهى اوست . بلكه دنيا را مانند پلى بدان كه بر روى نهرى قرار دارد و از آن مى گذرى و آنرا وا مى گذارى و تا پايان روزگار به سويش بر نمى گردى آن را ويران كن و آبادش مساز كه به ساختنش مامور نيستى .
و بدانكه چون فرداى قيامت در برابر خداى عزوجل بايستى ، از چهار چيز پرسيده شوى : 1- جوانيت را در چه راهى فرسودى ؟ 2- عمرت را در چه راهى نابود ساختى ؟ 3-4- دارايى ات را از كجا فراهم آوردى و در چه راهى مصرف كردى ؟
پس كه به اين پرسشها پاسخ بگويى و پاسخ آنها را فراهم آر. (دلبندم )! بر آنچه از دنيا از دستت رفت افسوس مخور، زيرا (سرمايه ) اندك دنيا را دوام و بقايى نيست و (حاصل ) فراوانش نيز از بلا ايمن نباشد پس آماده و بر حذر باش و در كار خود كوشش كن و پرده غفلت را از روى خود بردار و متوجه احسان پروردگار خويش باش (و در سپاس نعمتهاى الهى كوشش كن ) و در دلت توبه را تازه دار و در زمان فراغت (به سوى نيكيها) بشتاب ، پيش از آنكه آهنگ تو كنند، و مرگت فرا رسد و ميان تو و خواسته هايت مانع افكنده شود. (369)
امير مومنان (ع ) در نامه اى كه به فرزند خود امام حسن مجتبى مى نويسد چنين مى فرمايد: فرزندم ! پيش رويت راهى است مشقت بار و طولانى و بشدت هراس آور. كه تو را از آن گريزى ، پس چاره اى نيست جز آنكه خوب پيش بينى كنى و توشه خود را اندازه گيرى و سبك با باشى ، هرگز كوله بارى سنگينتر از آنچه توان حمل آن را داشته باشى بر دوش مگير تا بر تو سنگينى نكند و هرگاه از نيازمندان كسى را يافتى كه زاد و راحله تو را بر مى دارد و هنگام نياز به تو بازپس مى دهد، او را غنيمت شمار و نيز كسى را كه در حال توانگريت از تو وام مى گيرد و موعد پرداختنش را روز تنگدستى خويش مقرردار. و بدانكه گردنه سخت و صعب العبورى در پيش دارى و به ناچار تو را بر بهشت يا دوزخ فرود مى آورد. سبكبار در آنجا خوشحالتر از سنگينى بار است ، خود را آماده ساز پيش از آنكه در آن فرود آيى . (370)