منزل مرتب
يك منزل مرتب كه هر يك از اسباب و لوازم زندگى در جاىمخصوص و مناسب قرار گرفته
باشد از جهاتى بر يك منزل شوريده ودرهم و برهم مزيت دارد.
اولا نظم و ترتيب مخصوص به منزل صفا و رونق و زيبايىمىبخشد،تماشاى تكرارى خانه
نه تنها موجب ملال نميشود بلكهمسرتبخش و دلپذير خواهد بود.
ثانيا انجام كارهاى خانهدارى را آسان ميكند،اوقات كدبانوى خانهبيهوده تلف
نميشود زيرا به هر چيز احتياج پيدا كرد ميداند كجاست،براى پيدا كردن آن معطل
نميشود،در نتيجه كارها بآسانى انجام مىپذيرد و خانمرا وامانده و خسته نميگرداند.
ثالثا رونق و صفاى محيط مرتب منزل كه از ذوق و سليقه كدبانوىخانه حكايت ميكند
مرد را به خانه و زندگى علاقهمند ساخته از خطراتولگردى و وقوع در دامهاى فساد
محفوظش ميدارد.
رابعا چنين خانه مرتبى اسباب آبرو و سرافرازى خانواده بودههر كس آنرا ببيند از
زيبايى آن لذت مىبرد و به ذوق و سليقه كدبانوى خانهآفرين خواهد گفت.
با خريد و تهيه اسباب لوكس زندگى زيبا نميشود بلكه نظم و ترتيبخاص زيبايى بوجود
ميآورد،خود شما حتما خانوادههاى مرفه و ثروتمندىرا ديدهايد با اينكه از انواع و
اقسام گوناگون لوازم لوكس زندگىبرخوردارند اما زندگى آنها چون درهم و برهم است صفا
و رونقى ندارد وديدن آن ملالآور است،به عكس خانوادههاى فقيرى را ديدهايد كه در
عينفقر و ندارى، زندگى زيبا و مسرتبخشى دارند،چون همان اسباب و لوازممختصر،مرتب
و منظم و تميز است،اصولا مگر زيبايى جز نظم و ترتيبخاص چيز ديگرى است؟
بنابراين،يكى از وظائف مهم خانهدارى رعايت نظم و ترتيباست،خانمهاى خوش سليقه و
كدبانو خودشان بهتر ميدانند اسباب و لوازمخانه را چگونه مرتب سازند ليكن در عين
حال يادآورى نكات زير بىفائدهنيست:
اسباب و لوازم منزل را درجهبندى نموده براى هر نوعى از آنهاجاى مخصوصى انتخاب
نماييد،همه ظرفها را يك جا روى هم نريزيد، ظرفهايى را كه مورد احتياج هميشگى است در
دسترس قرار دهيد،اسبابشيرينى خورى و آجيل خورى را در يك جا قرار دهيد،
ظرفهاىشربتخورى جاى مخصوص داشته باشند،يك جا را اختصاص بدهيد بهاسباب
چايخورى،اسباب و ظروف غذاخورى را در يك جا قرار بدهيد،قاشق و كارد و چنگال جاى
مخصوصى داشته باشند،اسباب و لوازمميوهخورى را در يك جا بگذاريد،ظرفهاى ماستخورى
و مرباخورىجاى مخصوصى داشته باشند،و به طور خلاصه اسباب و لوازم زندگى بهقدرى
مرتب باشد كه خود شما و شوهرتان و فرزندانتان جاى مخصوصآنها را بدانند به طوريكه
اگر در شب تار هم خواستيد آنها را پيدا كنيدبتوانيد مستقيما به سراغشان برويد.
شايد بعض خانمها بگويند:برنامه مذكور براى اعيان و اشرافخوب است كه زندگى مفصلى
دارند،اما براى زندگانى فقيرانه ما اين همهتشريفات ضرورت ندارد،ليكن خاطر نشان
ميشود كه اسباب و لوازمزندگى به هر حال بايد مرتب باشد،چه فقير چه غنى.شخص فقير هم
بايدهمان اسباب و لوازم مختصر خويش را مرتب سازد،مثلا همه ظروفخانهاش را ميتواند
در يك جاظرفى قرار بدهد ليكن هر گوشهاى از آنرابراى يك نوع ظرف اختصاص بدهد،
لباسهاى تابستانى را در يك جا ولباسهاى زمستانى را در جاى ديگر قرار بدهيد،لباسهاى
خودتان را دريك جا و لباسهاى شوهرتان را در يك جا و لباسهاى فرزندانتان را درجاى
مخصوص بگذاريد،لباسهاى مورد احتياج هميشه را در دسترسبگذاريد و لباسهاى ديگر را در
جايى محفوظتر،لباسهاى نشسته را درجاى مخصوص بريزيد،رختخوابهاى مورد لزوم در دسترس
باشد ليكن رختخوابهاى مهماندارى را كنار بگذاريد،بعد از صرف غذا ظرفهاىچرب و نشسته
را فورا جمع كنيد و براى شستن در جاى معين بگذاريد،هريك از اسباب و لوازم زينت اتاق
را در جاى مناسب قرار دهيد كه هميشهدر آنجا باشد،لباسهاى خودتان و فرزندانتان در
گوشه و كنار اتاق پراكندهنباشد بلكه آنها را در كمد مخصوص يا روى چوب لباسى
بيندازيد،بهكودكانتان توصيه كنيد كه اسباب و لوازم خودشان را از قبيل لباس و
كتابهميشه در جاى مخصوص بگذارند،مطمئن باشيد كه اگر شما نظم و ترتيبرا كاملا
رعايت كنيد كودكانتان نيز با همين وضع عادت خواهند كرد.
زنهاى بىانضباط براى اينكه خودشان را بيگناه معرفى كنندشوريدگى منزل را به گردن
بچهها ميگذارند،در صورتيكه اين موضوعاشتباه است زيرا بچهها از پدر و مادر تقليد
مينمايند،اگر پدر و مادر منظمباشند آنها هم منظم تربيت ميشوند،بچهها در آغاز امر
با رعايت نظم وترتيب مخالف نيستند بلكه بدان اظهار علاقه مينمايند.ليكن وقتى
اوضاعنامنظم داخلى را مشاهده نمودند از آنها درس زندگى ميآموزند.
پول و اوراق بهادار از قبيل چك و سفته و اسناد و مدارك را درجاى محفوظى بگذاريد
كه در دسترس بچههاى كوچك نباشد،زيرا ممكناست در اثر غفلت از بين بروند و ضررهايى
به شما وارد گردد،زدن و تنبيهكردن بعد از عمل سودى ندارد،علاج واقعه را قبل از
وقوع بايد كرد، بچهنادان گناهى ندارد،تقصير از جانب مادر بىانضباط است كه
اشياءارزشدار را در دسترس او قرار داده است.
به داستان زير توجه فرماييد:«مردى سه هزار تومان به همسر خودسپرد و تاكيد كرد
پولها را در محل امنى نگهدارى كند...پولها را لب تاقچه گذاشت و براى انجام كار
كوچكى بيرون رفت وقتى به اطاق برگشت پولهارا نديد.هراسان به اطراف نگاه كرد ديد طفل
پنجساله چيزى را در باغچهحياط مىسوزاند و شادى ميكند.مادر به قدرى عصبانى شد كه
طفلپنجساله را بلند كرد و به زمين كوبيد،طفل جابجا مرد،مادر وحشت زده بهجسد بيجان
طفل نگاه ميكرد شوهرش از در وارد شده توضيح خواست،زن جريانرا تعريف كرد،مرد عصبانى
شد و كتك مفصلى به همسرش زد،سوار موتور سيكلتشد تا ماجرا را به كلانترى گزارش
دهد،اما هيجان وناراحتى او سبب شد كه با يك تاكسى تصادف كند و مجروح شود اكنونحال
مرد وخيم است. (1) »
به عقيده شما مقصر واقعى در اين جريان كيست؟قضاوت آنرا بهعهده خود خوانندگان
ميگذارم.براى اين قبيل حوادث نظائر فراوانىسراغ داريد حتى در زندگى خود شما نيز
بوقوع پيوسته است.
داروها و مواد خطرناك و سمى را حتى نفت و بنزين را در جايىبگذاريد كه
دستبچههاى كوچك و غير مميز بدانها نرسد،زيرا ممكناست در اثر نادانى آنها را
بخورند و تلف شوند،آنگاه بايد عمريرا داغدارباشيد،احتياط كردن ضرر ندارد ليكن در
اثر غفلت و بىاحتياطى صدهاخطر در كمين شما است،اطفال بيگناهى كه در اثر غفلت و
نامرتبى پدر ومادر تلف شده و ميشوند فراوانند كه برخى از آنها در صفحات روزنامهها
ومجلات منعكس ميشود.از باب يادآورى به نمونههاى زير توجه فرماييد:
خواهر و برادر خردسالى بنام اصغر 6 ساله و عالم چهار سالهمحتويات يك ظرف پر از
محلول«د.د.ت»را به جاى دوغ نوشيدند،و عالم در گذشت،اين دو بچه در خانه تنها
بودند، هنگامى كه احساس تشنگىكردند چون آب در دسترس نداشتند محلول گرد«د.د.ت»را
به تصور دوغنوشيدند.
مادر بچهها در بيمارستان اظهار داشت:«ديشب مقدارى«د.د.ت»را حل كردم تا در زير
زمين خانه نزديك لانه موشها بپاشم كه اين حادثهرخ داد.» (2)
«دو كودك به جاى آب ظرف نفت را سركشيدند و يك كودكپنجساله ده قرص پا درد مادرش
را خورد،در بيمارستان بسترى شدند. (3) »
در خاتمه يادآور ميشوم كه البته نظم و انضباط خوب است ليكن نهبحديكه از شما و
شوهرتان سلب آسايش كند،اگر از حد متعارف و عادىگذشتبه وسواسيگرى و سلب آزادى منجر
ميشود كه خود آن يكى ازمشكلات بعضى خانوادهها بشمار ميرود و ممكن استسبب جدايى
وافتراق واقع شود.به نمونه زير توجه فرماييد:
«مردى ميگويد:از دست پاكيزگىهاى عجيب و غريب همسرمديوانه شدم،از اداره خسته و
كوفته ساعت 5/4 بعد از ظهر كه برميگردمبايد حتما هفت مرتبه دست و پايم را در آب
حوض كه يخ بسته كر بدهم،كفشم را جاى مخصوص بگذارم و سرپايى مخصوص منزل را بپوشم.
توىدستشويى سرپايى مخصوص گذاشته،در آشپزخانه و هال و همه جاىخانه،لباس را بايد به
جالباسى مخصوص بياويزم و از جالباسىمخصوص بردارم،اگر اجازه بدهد سيگار بكشم بايد
حتما در اتاق مخصوص بكشم كه همه جا بو نگيرد،خلاصه من كه يك عمر به راحتى وآزادى
گذراندهام در عرض چهار سال زندگى زناشويى از هر زندانىبدبختتر شدهام،چه لزومى
دارد كه آدم آنقدر زياد اهل نظافتبىجهتباشد.اين وسواس است و من از وسواس بيزارم
(4) ».
در هيچ كارى افراط و تفريط خوب نيستبلكه ميانهروى در هرحال اصلح است،نه بقدرى
بىانضباط باش كه اوضاع زندگيتان شوريدهو بىحساب باشد نه آنقدر در حفظ انضباط
زيادهروى كن كه بهوسواسيگرى منجر شود و راحتى را از شما بگيرد.
تهيه غذا
يكى از امور مهم خانهدارى پخت و پز و تهيه غذاست.مراتبكاردانى و سليقه بانوان
را باثبات ميرساند.يك خانم كدبانو و با ذوق باصرف بودجه كم بهترين و خوشمزهترين
غذاها را تهيه ميكند.اما يكخانم بىسليقه هم زياد بودجه صرف ميكند و هم غذايش
دلچسب نخواهدبود. خانمى كه بتواند غذاهاى لذيذ و مطبوع تهيه كند.بدين وسيلهشوهرش
را به خانه و زندگى علاقهمند ميسازد،و كمتر اتفاق ميافتد كه بههوس خوردن غذاهاى
لذيذ به مهمانخانه و هتل برود.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:«بهترين زنان شما زنى استكه خودش را خوشبو
كند و در طبخ غذا مهارت داشته باشد و اقتصاد را ازدست ندهد.چنين زنى يكى از عمال و
كاركنان خدا خواهد بود.و عاملخدا هرگز با شكست و پشيمانى مواجه نخواهد شد (5)
».
در اينجا نمىتوان در فن طباخى وارد شد و انواع غذاها و طرزتهيه آنها را تشريح
كرد و اصولا از عهده نگارنده ساخته نيست،ليكنخوشبختانه كتابهاى خوبى در اين باره
به وسيله آشنايان به فن طباخى وتغذيه نوشته شده در دسترس است،ميتوانيد آنها را
بخوانيد و از تجربياتو سليقه شخصى خودتان نيز استفاده نماييد و غذاهاى خوشمزه و
مفيد تهيهكنيد،ليكن تذكر چند مطلب ضرورت دارد:
مطلب اول-غذا خوردن فقط براى لذت بردن و پر كردن شكمنيست.بلكه منظور بزرگترى در
كار است.انسان بدانجهت غذا ميخورد كهمواديرا كه براى حفظ سلامت و ادامه حيات
سلولهاى بدن ضرورت داردبه آنها برساند،مواد لازم در انواع غذاها و ميوهها و
سبزيجات و حبوبات وگوشتها پراكندهاند،و به طور كلى به شش دسته تقسيم ميشوند:
اول-آب.
دوم-مواد معدنى مانند:كلسيم،فسفر،آهن،يد،مس.
سوم-مواد نشاستهاى.
چهارم-چربيها.
پنجم-پروتئين.
K . C ويتامين اويتامين
B ويتامين ششم-انواع ويتامينها مانند:ويتامين
بيشتر وزن بدن انسان را آب تشكيل ميدهد.آب غذاهاى جامد راحل ميكند تا به وسيله
روده جذب شوند،درجه حرارت بدن را تنظيم ميكند،مواد معدنى براى رشد و نمو استخوانها
و دندانها و تنظيم كار عضلاتضرورت دارند،مواد نشاستهاى و قندى توليد انرژى
ميكنند، چربيها نيز انرژى و حرارت توليد ميكنند،پروتئين براى رشد بدن و تجديد
سلولهاىكهنه ضرورت دارد.ويتامينها براى رشد بدن و استحكام استخوانها وتقويت اعصاب
و تنظيم دستگاههاى بدن و سوختن غذاها در سلولهاضرورت دارند.
مواد مذكور براى حفظ سلامت انسان و ادامه حيات او كمالضرورت را دارد،هر يك از
آنها آثار خاصى دارد و گوشهاى از حوائجبدنرا تامين ميكند،فقدان يا كمبود يا
زيادى هر يك از اينها به حيات و سلامتانسان لطمه ميزند،و ممكن استبيماريهاى صعب
العلاج و خطرناكى رابوجود آورد.سلامت و بيمارى،طول عمر و كوتاهى آن،سلامت اعصاب
وبيماريهاى روانى، شادى و افسردگى،زشتى و زيبايى و به طور كلى كليهحوادثى كه در
بدن رخ ميدهد مربوط به كيفيت تغذيه انسان است.
ما از آنچه ميخوريم ساخته شدهايم،اگر انسان بداند چه چيز و چهمقدار بخورد كمتر
بيمار خواهد شد،بدبختى اينجاست كه بدون توجه بهاحتياجات غذايى بدن و خواص و آثار
خوردنيها شكمش را از غذاهاىخوشمزه پر ميكند و سلامتخويشتن را در معرض خطر قرار
ميدهد،وقتىبخود ميآيد كه كار از كار گذشته و كارخانه ظريف بدن فرسوده و مختلشده
است،در آنهنگام به اين طبيب و آن طبيب،اين دارو و آن دارو پناهميبرد ليكن افسوس كه
رنگ و روغن نمىتواند كارخانه فرسوده را ترميمكند،بدين جهت پيغمبر اسلام
فرمود:«شكم مركز همه بيماريها است» (6) .
اتفاقا انتخاب غذا معمولا بر عهده بانوان است،پس صحت وسلامتخانواده در دست
آنهاست، بنابراين يك بانوى خانهدار مسؤوليتبسيار سنگينى بر دوش دارد كه اگر اندكى
در اين باره سهل انگارى كندممكن استخودش و شوهرش و فرزندانش را در معرض
بيماريهاىسخت قرار بدهد،علاوه بر اينكه يك طباخ ماهرى استبايد يكغذاشناس كامل
بلكه يك طبيب حاذق باشد،نبايد منظورش فقط پر كردنشكم اهل خانه باشد بلكه در وهله
اول بايد مواديرا كه براى حفظ سلامت وتامين حوائج غذائى بدن ضرورت دارد در نظر
بگيرد،و تشخيص بدهد كهمواد لازم در كدام يك از خوردنيها و به چه مقدار وجود
دارد،آنگاه بر طبقنيازمنديهاى گوناگون بدن از خوردنيها انتخاب كند و جزء برنامه
خوراكقرار دهد،در عين حال سعى كند غذاهاى لازم و مفيد را به صورتىخوشمزه و دلپذير
در آورده در اختيار خانواده قرار دهد.
پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:«وظيفه زن نسبتبهشوهرش اينست كه چراغ
خانه را روشن كند و غذاى نيكو و شايسته تهيهببيند (7) ».
زنى به رسول خدا عرض كرد:«خدمت كردن زن در خانه شوهر چهفضيلتى دارد؟فرمود:در
مقابل هر كاريكه براى اداره امور منزل انجام دهدخدا نظر لطفى به او ميفرمايد.و
كسيكه مورد نظر خدا واقع گردد معذبنخواهد شد (8) ».
مطلب دوم-احتياجات غذائى افراد هميشه يكسان نيستبلكهنسبتبه سنين و احوال
مختلف اختلاف پيدا ميكند،مثلا اطفال و جوانانچون در حال رشد و نمو هستند به مواد
معدنى مخصوصا كلسيم نياز بيشترى دارند،بايد در برنامه غذائى آنها چيزهايى را داخل
كرد كه از حيثمواد معدنى غنى باشند،همچنين افراد مذكور چون داراى حركت و
فعاليتزياد هستند و بيشتر انرژى مصرف ميكنند به مواد انرژىزا مانند چربيها ومواد
قندى و نشاستهاى بيشتر احتياج دارند،در تغذيه آنان بايد اين موضوعرعايتشود.
و همچنين احتياجات غذائى افراد نسبتبه نوع شغلشان مختلفاست:مثلا يك مرد كارگر
احتياج بيشترى به چربيها و مواد قندى ونشاستهاى دارد،زيرا لازمه شغلش كوشش و
فعاليت زياد است،اما كسيكهشغل راحت و آسانى داشته باشد به قدر يك كارگر احتياج به
مواد مذكورندارد.برنامه غذاى تابستان با زمستان نيز يكسان نيست،برنامه غذاى
يكبيمار نيز نميتواند با برنامه غذاى افراد سالم يكسان باشد،معمولا بايدبراى بيمار
غذاى سبك و مقوى تهيه كرد،در مورد غذاى او بايد ازپزشك دستور گرفت،به هر حال يك
خانم خانهدار بايد همه اين نكات رارعايت كند و بر طبق احتياجات افراد غذا برايشان
تهيه كند.
مطلب سوم-يكى از نكات حساس و قابل توجه اينست كه وقتىسن انسان از چهل تجاوز كرد
معمولا در معرض ابتلا به بيمارى چاقىقرار ميگيرد،شايد بعضيها چاقى را علامتسلامت
مزاج بشمارند ليكناين موضوع كاملا اشتباه است،چاقى يكى از بيماريهاى خطرناك
شمردهميشود و عوارض ناگواريرا به دنبال دارد،اشخاص چاق در معرض ابتلاىبه
بيماريهاى قلبى،فشار خون،سختشدن شريانها،بيماريهاى كليه و كبدو كيسه صفرا و مرض
قند ميباشند،به تصديق پزشكان و تاييد آمارهاىشركتهاى بيمه افراد لاغر بيشتر از
افراد فربه عمر ميكنند،وقتى سن انسان از چهل تجاوز كرد فعاليتبدن كمتر ميشود،در
نتيجه، ميزانسوخت و ساز آن نيز تقليل مىيابد،بنابراين به چربيها و مواد قندى
ونشاستهاى كمتر احتياج پيدا ميكند،در اين سنين دستگاه توليد نيروى بدنكه كالوريها
را به انرژى تبديل ميسازد كمتر كار ميكند،در نتيجه،كالوريهاتبديل نشده در اطراف كمر
و اطراف شرايين و اعضاء بدن جمع شده توليدچاقى ميكنند،بهترين علاج چاقى كم خورى است
مخصوصا چربيها و موادنشاستهاى و قندى.
خانمى كه به شوهرش علاقهمند استبه مجرديكه آثار و علائمچاقى را در او مشاهده
نمود بايد فورا در برنامه غذائى او تجديد نظر كند،مواظب باشد پر خورى نكند،از مصرف
چربيها و شيرينيها و خامهممنوعش سازد،مواد قندى و نشاستهاى مانند نان و برنج از
عوامل مهمچاقى هستند،كارى كند كه مرد از اينها كمتر مصرف نمايد،به جاى اينهااز
مواد پروتئيندار مانند:تخم مرغ و جگر و گوشت گوسفند و گوساله وپرندگان و ماهى و
پنير بيشتر در برنامه غذايى او بگنجاند،زيرا اينها همرفع گرسنگى ميكنند و هم كالرى
كمترى دارند، لبنيات نيز در اين سنينمناسب است،اگر از جانب طبيب ممنوع نباشد
ميوهجات و سبزيجات نيزمناسب است،در اين باره با پزشك نيز مشورت كنيد و دستور
بگيريد،رعايت همه اين نكات براى خانمى كه به شوهرش علاقهمند است كاملاضرورت
دارد،در واقع حيات و سلامتشوهر به دست اوست،چون هرغذايى نزدش گذاشت ناچار تناول
خواهد كرد.
ليكن اگر از شوهرت سير شدهاى و هوس بيوه شدن نمودهاى وميخواهى به طورى او را
بقتل برسانى كه مورد تعقيب پليس قرار نگيرى و كسى از جنايت تو مطلع نشود خيلى آسان
است،غذاهاى بسيار چرب وشيرين و خوشمزه تهيه كن و نزد شوهرت بگذار و با اصرار زياد
بهپرخورى تشويقش كن،تا ميتوانى نان و برنج در برنامه غذايش بگنجان،يك سفره رنگارنگ
و زيبا برايش پهن كن،در اينصورت او تا بتواندشكمش را از اين غذاهاى لذيذ پر ميكند.
اگر بدين برنامه عمل كردى مطمئن باش فاصله چندانى با بيوهشدن ندارى،بزودى او را
از دستخواهى داد،در عين حال از خدمات وپذيرائيهاى تو اظهار رضايتخواهد نمود.
ممكن استخواننده گرامى بگويد:برنامه غذائى مذكور براى طبقهيك و ثروتمندان خوب
است كه به انواع غذاهاى لذيذ و گرانقيمتدسترسى دارند اما براى طبقه سه كه اكثريت
ملت را تشكيل ميدهند و باتلاش شبانه روزى لقمه غذاى سادهاى بدست مىآورند قابل عمل
نيست،اينگونه افراد چگونه مىتوانند براى تامين حوائج عمومى بدن برنامهغذائى داشته
باشند؟!
ليكن خواننده گرامى بايد بدين مطلب توجه داشته باشد كهخوشبختانه مواد ضرورى
تغذيه بدن در همين غذاهاى ساده و طبيعى بقدركافى وجود دارد.اگر كدبانوى خانه از فن
تغذيه و طبخ اطلاع كامل داشتهباشد مىتواند از همين حبوبات و ميوهجات ساده مانند
نخود و لوبيا وعدس و گندم و سيب و پياز و گوجه و هويج و انواع مختلف سبزيجاتغذائى
درست كند كه هم مطبوع باشد و هم مطابق بهداشت و حفظ الصحهليكن كاردانى و سليقه
لازم دارد.
مهماندارى
يكى از اموريكه براى هر خانوادهاى كم يا بيش اتفاق ميافتدمهماندارى است،به
طوريكه ميتوان آنرا از لوازم حتمى زندگى دانست،مهمان نوازى رسم خوبى است،دلها را با
هم مربوط ميكند،باعث مودت ومحبت ميشود،كينهها و كدورتها را برطرف ميسازد،همنشينى و
رفت و آمدبا دوستان و خويشان يكى از بهترين تفريحات سالم بشمار ميرود.
پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:«رزق مهمان از آسماننازل ميشود.وقتى
آنرا خورد، گناهان ميزبان آمرزيده مىشود (9) ».
امام رضا عليه السلام فرمود:«سخاوتمند از غذاى مردم ميخورد تااز غذايش
بخورند.اما بخيل از غذاى مردم نمىخورد مبادا از غذايشبخورند (10) ».
رسول خدا فرمود:«همنشينى با دوستان ايجاد محبت ميكند (11) ».
امام محمد تقى عليه السلام فرمود:«نشستن با دوستان دل را زنده وعقل را بارور
ميكند و لو اندك باشد (12) ».
روان انسان در اين درياى متلاطم زندگى به آرامش احتياج دارد،چه آرامشى بهتر از
اين سراغ داريد كه جمعى از دوستان و خويشان با وفادر انجمنى گرد آيند،مشكلات زندگى
را موقتا به دست فراموشى بسپارند،با سخنان شيرين و دلپذير محفل انسشان را با صفا
سازند، هم تفريح وتجديد نيرو كنند هم پيوند دوستى را مستحكم سازند.
آرى مهماندارى رسم بسيار خوبى است و كمتر كسى پيدا ميشود كه حسنش را انكار كند
ليكن دو محذور بزرگ بوجود آمده كه اكثرخانوادهها تا بتوانند از زير بارش شانه خالى
ميكنند و تا ضرورت اقتضانكند تن بدان نميدهند.
مشكل اول-تجملات زندگى و چشم و همچشميهاى بيجا زندگىرا دشوار ساخته است، اسباب
و لوازم منزل كه براى رفع احتياج وتحصيل راحتى بوده از صورت حقيقى خارج شده و به
صورت تجمل وخودنمائى در آمده است،و همين موضوع مهمانيها و رفت و آمدهاىدوستانه را
تقليل داده است،شايد اكثر مردم بىميل نباشند كه با دوستان وخويشانشان رفت و آمد
كنند ليكن چون نتوانستهاند بر طبق دلخواه اسبابو تجملات زندگى را فراهم سازند و
زندگى خويشتن را ناقص مىپندارنداز رفت و آمد با دوستان امتناع دارند،يك فكر غلط
دست و پاى مردم رابسته دنيا و آخرتشان را تباه خواهد ساخت.
خانم محترم،مگر دوستان براى تماشاى اسباب لوكس به منزل شماميآيند،اگر چنين
منظورى دارند بهتر استبه فروشگاهها و موزهها بروند،مگر نمايشگاه اشياء لوكس باز
كردهايد و براى خودنمائى آنها را به منزلدعوت مينماييد؟رفت و آمد براى انس و محبت
و تفريح است نه براى فخرو مباهات و خودنمائى،مهمانها براى پر كردن شكم و تماشا به
منزل شمانميآيند بلكه مهمانى را يك نوع احترام ميشمارند،آنان هم از اين رقابتها
وتجمل پرستيها بتنگ آمدهاند و سادگى را دوست دارند ليكن اينقدر جرئتندارند كه اين
رسم غلط را پايمال سازند و خودشان را از اين قيد و بنداختيارى آزاد نمايند اگر شما
با سادگى از آنان پذيرائى كنيد نه تنها بدشاننميآيد بلكه خشنود هم خواهند شد،بعدا
از همين روش ساده شما پيروى نموده بدون تكلف و سختى از شما پذيرايى خواهند كرد،در
اينصورتميتوانيد با كمال سادگى رفت و آمد كنيد و از نعمت انس و مودت
بهرهمندگرديد،بنابراين،اين مشكل را به آسانى ميتوان حل كرد ليكن قدرىجرئت و شجاعت
لازم دارد.
مشكل دوم-كارهاى سنگين و دشوار مهماندارى است.خانمناچار است در ظرف چند ساعت
وسائل پذيرايى چندين نفر را فراهمسازد،و به همين علت غالبا بعض غذاها مطابق دلخواه
از كار در نمىآيد،در آنصورت مرد از يك طرف ناراحت ميشود كه پول خرج كردم در
عينحال آبرويم ريخت،زن از طرف ديگر ناراحت است كه زحمت كشيدم درعين حال پيش
مهمانها آبرويم ريخت و زن بىسليقهاى معرفى شدم،بدتراز همه جواب نق نقهاى شوهرم
را چه بگويم؟بدين جهت كمتر مجلسىپيدا ميشود كه بدون اضطراب و دلهره خاتمه
پذيرد،همين امر باعثشدهكه خانوادهها غالبا از مهمانى كردن گريزانند و از تصور آن
بخود ميلرزند،البته ما هم تصديق داريم كه مهماندارى كار آسانى نيست،ليكن عمدهاشكال
از اينجا پيدا شده كه خانم مهماندار راه و رسم مهماندارى را خوبنميداند و ميخواهد
در ظرف دو سه ساعت كارهاى بسيار زياد و دشوارىرا انجام دهد،در صورتى كه اگر كاردان
و با تدبير باشد ميتواند بخوبى وآسانى بهترين مجلس را برگزار كند،اكنون دو نمونه
مهماندارى را برايتانمجسم ميسازيم هر كدام را بهتر پسنديديد ميتوانيد انتخاب
نماييد:
نمونه اول-مرد وارد منزل شده به همسرش ميگويد:شب جمعهمهمان داريم،ده نفر از
دوستان را براى صرف شام دعوت نمودهام،خانمكه از مهمانداريهاى گذشته خاطرات تلخى
دارد از شنيدن نام مهمان قلبش به تپش افتاده بدين عمل اعتراض ميكند،بالاخره مرد با
دليل و برهان والتماس و درخواست او را قانع ميسازد كه ترتيب اين مهمانى ضرورتدارد
و بهر جور شده بايد وسيله آنرا فراهم سازى،از آنوقت تا روزپنجشنبه با نگرانى و
اضطراب بسر ميبرند،بالاخره روز پنجشنبه فرا رسيددر اين روز بايد وسائل پذيرائى
فراهم شود،خانم يا آقا براى خريد جنساز منزل خارج ميشود،در بين راه فكر ميكند چه
چيزهايى را بايد خريدارىنمايد.بالاخره چند رقم جنس مورد لزوم را خريده نزديك ظهر
به منزلبرميگردد، عمليات خانم بعد از ظهر شروع ميشود،ناهار را خورده ونخورده از جا
برخاسته مشغول كار ميشود،ليكن كار كه يكى دو تا نيست،خودش را در مقابل انبوهى از
كارهاى دشوار مشاهده ميكند مثلا بايدسبزيها را پاك نموده بشويد و خرد كند،سيب زمينى
و پياز را خرد كند،لپهها را پاك كند،برنج را پاك نموده خيس كند،گوشتها را خرد
كند،ميخواهد دو سه رقم خورش بپزد و احيانا مرغ سرخ كند،كباب بپزد،چلوبپزد،قند خرد
كند،ظرفها را بشويد،اتاق پذيرايى را مرتب سازد،همه اينكارها را ميخواهد دست تنها
يا با يك كمك انجام دهد،با عجله واضطراب مشغول ميشود،ميخواهد سبزى خرد كند ولى
نميداند كاردكجاست،قدرى اين طرف و آنطرف ميگردد تا پيدايش كند،ميخواهدخورش
بپزد،مىبيند فراموش كرده پياز بخرد،برنج را بار گذاشته مىبيندنمك نيست،يكى را
ميفرستد دنبال خريد پياز و نمك،بهر يك از وسائلطباخى احتياج پيدا كند بايد مدتى
بگردد تا پيدايش كند،به سر خدمتكار دادميزند،به دخترش نفرين ميكند،با پسرش دعوا
ميكند،در وسط كار نفتچراغ طبخ يا گاز تمام ميشود،اى خدا ديگر چه كنم؟ در همين حال
زنگ درب منزل بصدا در آمده مهمانها يكى پس ازديگرى وارد ميشوند،مرد بيچاره كه از
اضطراب و ناراحتيهاى همسرشخبر دارد از آنان استقبال ميكند،پس از سلام و تعارف
بسراغ چاى ميرودليكن مشاهده ميكند كه هنوز سماور را روشن نكردهاند،به پسر يا
دخترشداد ميزند چرا سماور را روشن نكردهايد، بالاخره بعد از ساعتى چاىدرست ميشود
اما مىبيند قند خرد كرده ندارند،تازه مشغول خرد كردن قندميشوند،بالاخره بعد از
چندين مرتبه رفت و آمد چند استكان چاى نزدمهمانها ميگذارد،چشمش به مهمانهاست ولى
دلش در آشپزخانه است،زيرا ميداند در آشپزخانه غوغاست،در مقابل سخنان شيرين دوستان
لبخندسردى تحويل ميدهد اما دلش در اضطراب و از عاقبت اين مهمانى بيمناكاست،بدتر از
همه اينكه مهمان زن هم داشته باشند يا مدعوين از خويشانباشند،در اينصورت مرتبا از
مرد مىپرسند پس خانم كجا تشريف دارد؟
مرد جواب ميدهد مشغول كار است الآن خدمت ميرسد،گاهى خانمناچار ميشود در بحبوحه
كار سرى به مهمانها بزند،با لبهاى خشكيده وقلب لرزان سلام و تعارفى ميكند اما مگر
ميتواند چند دقيقه نزد آنها بماند؟
فورا عذرخواهى كرده برميگردد،بالاخره غذا تهيه ميشود ليكن غذاييكهدر چنين شرائط
و اوضاعى تهيه شود تكليفش معلوم است،بعد از اينكه ازآشپزخانه نجات پيدا كرده تازه
ميخواهد سبزى پاك كند،ماست و ترشى ومربا در ظرفها بريزد،شربت و دوغ سالاد درست
كند،ظرفهاى غذاخورىو تميز و آماده كند،بدبختى اينجاست كه وسائل و ظرفها هم
جاىمخصوصى ندارند،هر يك از آنها را در جايى بايد پيدا كند،بالاخره شامحاضر ميشود،
مهمانها غذا خورده خداحافظى ميكنند. نتيجه-اما غذاها يكى شور شده يكى بىنمك،يكى
سوخته يكىنپخته،از كثرت اضطراب بعض غذاها را فراموش نمودهاند سر سفرهبگذارند،اما
خانم در حدود ساعت دوازده از كار خلاص خواهد شد،اما باتن خسته و اعصاب ناراحت،از
ظهر تا حال نتوانسته دقيقهاى استراحتكند،فرصت نداشته ساعتى با خويشان يا خانم
مهمانها بنشيند صحبت كند،حتى نتوانسته به طور كامل سلام و احوالپرسى كند.
اما مرد جز ناراحتى و اضطراب چيزى عائدش نشده با اينكه پولزيادى خرج كرده غذاى
مطبوعى نداشته،از تاسيس مجلس پشيمان است،ممكن است از شدت ناراحتى دعوا كند و خانم
خسته را مورد سرزنشقرار دهد.
زن و شوهر نه تنها از اين مهمانى سودى نبردهاند بلكه ممكن استاسباب اختلاف و
كشمكش واقع شود،اگر سالم در رفتند تصميم ميگيرندبعد از اين هوس مهماندارى ننمايند.
اما مهمانها چون به حالت اضطراب و پريشانى ميزبانها توجه دارندبه آنان خوش
نخواهد گذشت.از خوردنيها و آشاميدنيها لذت نخواهندبرد،پيش خود ميگويند كاش اصلا به
چنين مجلسى نرفته بوديم تا اين همهاسباب مزاحمت فراهم سازيم.
يقين دارم هيچيك از خوانندگان يك چنين مهمانى پر دردسرى رانمىپسندد و تركش را
بر فعلش حتما ترجيح خواهد داد.
آيا ميدانيد علت اين همه ناراحتى و دردسر چيست؟تنها علتشهمان نامنظم بودن زندگى
و عدم آشنايى خانم به فن مهماندارى است.و الامهماندارى اينقدرها هم مشكل نيست.
اكنون به نمونه دوم توجه فرماييد:
نمونه دوم-مرد وارد منزل شده به همسرش ميگويد:ده نفر ازدوستان را براى صرف شام
شب شنبه دعوت نمودهام،خانم پاسخ ميدهد:
بسيار خوب،براى شام چى تهيه كنيم؟در اين مورد با هم مشورت نمودهتصميم ميگيرند،
آنگاه با صبر و حوصله تمام احتياجات و لوازم پذيرايى رابا قيد مقدار يك بيك روى
كاغذ ياداشت مينمايند.باز هم يك مرتبه ديگربا دقت آنرا ميخوانند مبادا چيزى فراموش
شده باشد.با يك بررسى ثانوىآنچه را در خانه موجود دارند رويش خط ميكشند،و چيزهايى
را كه بايدخريد در صورت جداگانهاى يادداشت مينمايند،در سر فرصت آنها راخريدارى
نموده در منزل ميگذارند،روز پنجشنبه كه هنوز يك روز به فرارسيدن موعد مقرر باقى
مانده بعض كارهاى روز جمعه را جلو مياندازند،مثلا خانم و آقا و فرزندانشان در موقع
فراغت همكارى نموده سبزيها راتميز كرده خرد ميكنند،سيب زمينى و پياز را شسته آماده
ميسازند،برنج راتميز كرده خيس ميكنند،لپهها را پاك ميكنند،قندها را خرد
ميكنند،نمكدانها را نمك كرده در جاى خودش ميگذارند،ظرفهاى مورد احتياجرا تميز و
آماده ميكنند،خلاصه: كارهايى را كه ميتوان جلو انداختبه طورتفريح انجام ميدهند.
صبح روز جمعه بعد از صرف صبحانه خانم بعضى كارها راانجام ميدهد مثلا گوشتها را
خرد كرده كنار ميگذارد مرغهارا تميز كرده سرخ ميكند،سبزى و سيب زمينى را سرخ كرده
كنارميگذارد،خلاصه بعضى كارها را پيش از ظهر انجام ميدهد،معلوم است همه اين كارها
را با صبر و حوصله انجام ميگيرد و بر خانم چندان دشوار نخواهد بود،هم اين كارها را
انجام ميدهدهم به ساير امور خانهدارى ميرسد،بعد از صرف ناهار و استراحت مشغولبقيه
كارها ميشود،اما كار زيادى ندارد زيرا اكثر كارها قبلا انجام گرفته واسباب و لوازم
زندگى هم مرتب است،در ظرف يكى دو ساعت،بدون دادو قال و عجله و شتاب بقيه كارها را
انجام ميدهد،به طوريكه اوائل شبديگر كار ندارد،آنگاه خودش را تميز و لباسهايش را
عوض ميكند.سماوررا روشن نموده در انتظار آمدن مهمانهاست،اگر از خويشان و
محارمباشند به استقبالشان ميرود،بدون اضطراب و نگرانى از آنها پذيرايىميكند،در
ضمن گاهى هم سرى به آشپزخانه ميزند،موقع شام با كمالراحتى سفره را آماده ميكند،اگر
لازم باشد از شوهر و فرزندانش نيز دراين موقع استمداد مينمايد،به زودى و آسانى شام
آماده ميشود.
مهمانها با كمال آسايش و خوشى شام را صرف ميكنند و به اينصورت خاتمه مىپذيرد.
نتيجه-اما مهمانها علاوه بر خوردن غذاهاى لذيذ و مطبوع ازنعمت انس و مودت نيز
برخوردار شده با كمال آسايش گفته و شنيدهاند،هرگز خاطره خوش آن شب و چهره بشاش
ميزبان را فراموش نخواهندكرد،پذيرايى گرم او و سليقه و كاردانى كدبانوى خانه را
ستايش خواهند كرد.
اما مرد ساعاتى از شب را با كمال آسودگى در كنار مهمانها نشستهبهترين تفريحات
سالم را داشته است،از اينكه توانسته به نحو دلخواه ازدوستانش پذيرايى كند شاد و
خوشحال است،و از وجود چنين بانوىكاردانى كه با ذوق و سليقه خويش مجلس را به خوبى
برگزار نموده بر خودمىبالد،بيش از پيش بخانه و چنين بانوى شايستهاى علاقهمند
خواهد شد. اما خانم چون لوازم پذيرائى را با صبر و حوصله و به طور عادىتهيه نموده
خسته و وامانده نميشود، عصبانى و ناراحت نيست،پيششوهرش و مهمانها هميشه سر بلند
است،و خوشنود است كه توانسته بدوناضطراب و نگرانى به بهترين وجه از مهمانها
پذيرايى كند،بدينوسيلهلياقت و كاردانى خويش را باثبات رسانده دل شوهرش را بدست
آوردهاست.بعد از اينكه اين دو روش را ملاحظه فرموديد هر كدام را كهپسنديديد
ميتوانيد انتخاب كنيد.
امين خانه
مخارج منزل را معمولا مردها تامين ميكنند،مرد شبانه روز زحمتميكشد و درآمدش را
در طبق اخلاص نهاده تقديم خانواده ميكند،اينبيگارى دائمى را يك وظيفه شرعى و
وجدانى دانسته از روى عشق وعلاقه انجام ميدهد،براى رفاه و آسايش خانواده هر گونه
رنج و ناراحتى راتحمل ميكند و از خوشى آنها لذت مىبرد،اما از بانوى خانهدار
انتظار داردكه قدر پول را دانسته بيهوده خرج نكند،از وى انتظار دارد كه در خرجخانه
نهايت دلسوزى و عاقبت انديشى را بعمل آورد،يعنى اشياء و لوازمزندگى را درجهبندى
نموده ضروريات اوليه را از قبيل خوراك و پوشاكضرورى و كرايه منزل و پول آب و برق و
دكتر و دارو،بر ساير امور مقدمبدارد.در مرتبه دوم اشياء نيمه ضرورى را از قبيل فرش
و اسباب و لوازمزندگى بر امور غير ضرورى مقدم بدارد،ولخرجى و اسراف و تبذير
وبخششهاى بيجا را يك نوع ناسپاسى و قدر نشناسى ميشمارد.
مرد اگر به خانه و كدبانوى خانه اعتماد پيدا كرد و فهميد كه نتيجه زحماتش بيهوده
صرف نميشود به كسب و كار و ازدياد ثروت علاقهمندشده به فكر تن پرورى و ولخرجى
نخواهد افتاد،اما اگر ديد نتيجهزحماتش بباد ميرود و خانم خانهدار لباس غير ضرورى
و اسباب تجمل وزينتخودش را بر همه چيز مقدم ميدارد و مشاهده نمود كه با اينكه
شبانهروز زحمت ميكشد و در خانه ميآورد اما براى مخارج ضرورى زندگىهميشه لنگ بوده
ناچار است قرض كند،ملاحظه كرد كه نتيجه زحماتشكه در خانه ميآيد مانند مال كافر
حربى به دستخانم و فرزندانش غارتميشود،در اينصورت اعتمادش از خانه سلب ميشود،از
كار و كوششدلسرد ميگردد،پيش خود فكر ميكند وجهى ندارد اينقدر زحمتبكشم وبخور و
نخور كنم و در اختيار خانواده قدرنشناس بگذارم كه در مصارفبيهوده صرف كنند،من براى
تامين ضروريات زندگى و حفظ آبرويمزحمت ميكشم ليكن خانوادهام به فكر زندگى نبوده
جز هوسبازى وولخرجى منظورى ندارند،ممكن است رفته رفته در اثر اين افكار به
فكرولخرجى و عياشى بيفتد،و اوضاع زندگى شما متلاشى گردد.
خانم محترم،گر چه شوهرت دار و ندار خويش را در خانه آورده دراختيار تو ميگذارد
ليكن خيال نكن مالك حقيقى آنها هستى بلكه شرعا وقانونا شوهرت مالك است،تو امين خانه
هستى.بنابراين جميع تصرفاتبايد با اجازه و رضايت او باشد،بدون رضايت او حق ندارى
چيزى بهكسى ببخشى يا سوغات و چشم روشنى ببرى حتى براى خويشان خودتيا خويشان او،تو
امانتدار خانواده هستى و در اين باره مسؤوليت دارى،اگر خيانت كنى در روز بازپسين
مورد بازخواست قرار خواهى گرفت.
پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:«زن نگهبان و امانتدار اموال شوهرش
ميباشد و در اين باره مسؤوليت دارد (13) ».
رسول خدا (ص) فرمود:«بهترين زنان شما زنى است كه خودشرا خوشبو نمايد،غذاى مطبوع
تهيه كند،در خرج خانه اقتصاد را رعايتكند.چنين بانويى يكى از عمال و كاركنان خدا
ميباشد.و كسيكه براى خداكار كند هرگز با شكست و پشيمانى روبرو نخواهد شد (14)
.».
«زنى به رسول خدا عرض كرد:شوهر چه حقى بر همسرش دارد؟
فرمود:بايد مطيع او باشد،از فرمانش تخلف نكند،بدون اجازه او چيزى بهكسى ندهد
(15) ».
رسول خدا (ص) فرمود:«بهترين زنان شما زنى است كه كم خرجباشد (16) ».
اوقات فراغت را تلف نكنيد
كارهاى خانهدارى به قدرى زياد است كه يك بانوى خانهدار اگربخواهد بخوبى انجام
وظيفه كند اكثر اوقاتش را اشغال خواهد كرد.
مخصوصا اگر داراى چندين فرزند قد و نيم قد باشد.ليكن در عين حال اكثربانوان
اوقات فراغتى هم دارند.
هر كسى مواقع بيكارى خويش را به يك جور ميگذراند.دستهاىاز بانوان آنها را
بيهوده تلف نموده كار سودمندى انجام نميدهند.يا بدونهدف در خيابانها پرسه
ميزنند،يا زن ديگرى را پيدا كرده به سخنانىمشغول ميشوند كه صد من آنها يك قران
ارزش ندارد.يا به سخنان مكرر ونغمههايى گوش ميدهند كه جز تضييع وقت و ضعف اعصاب و
فساد اخلاقنتيجهاى در بر ندارد.اين دسته يقينا ضرر ميكنند زيرا اولا اوقات
فراغتنيز از عمر انسان محسوب ميشوند،و تلف نمودن آنها پشيمانى دارد.
دوران زندگى چنان كوتاه است كه هنوز چشم نگشوده بايد ديده فرو بنديم.
شگفتا اگر اندك پولى را از دستبدهيم اندوهگين ميشويم ليكن از تلفشدن عمر ملالى
بخاطر نميآوريم!يك انسان عاقل ساعتها بلكه دقائق عمرگرانمايه خويش را غنيمتشمرده
حداكثر استفاده را از آنها مىبرد.ازهمين اوقات فراغت چه استفادههاى ارزندهاى
ميتوان برد! ثانيا خودبيكارى زيانبخش بوده آثار و عواقب بدى را در بر دارد.بسيارى
از بيماريهاى عصبى و روانى كه اكثر خانمها از آنها شكوه دارند در اثربيكارى بوجود
ميآيند.آدم بيكار به فكر فرو ميرود و براى خويشتن غم وغصه پيدا ميكند.پشتسر غم و
غصه هم ضعف اعصاب و پريشانى روحخواهد آمد.خوشبخت كسى است كه غرق كار باشد و بدبخت
كسى استكه اوقات فراغتى داشته باشد كه درباره خوشبختى و بدبختى خويشتنفكر
كند.اشتغال به كار بسيار لذت بخش ميباشد.اشخاص بيكار غالباپژمرده و افسردهاند.
حيف نيست انسان عمر گرانمايه خويش را بيهوده تلف كند ونتيجهاى از آن نگيرد؟!
خانم محترم،شما ميتوانيد از همين اوقات فراغت گر چه كم وكوتاه باشند استفادههاى
هنگفتى ببريد.ميتوانيد به كارهاى علمى بپردازيد.
بر حسب ذوق خودتان و مشورت با شوهرتان يك رشته علمى را انتخابكنيد.كتابهاى
مربوط به آن رشته را تهيه نموده در ساعتهاى فراغتمشغول مطالعه شويد و روز بروز بر
فضائل و كمالات خودتان بيفزاييد.
انتخاب رشته به سليقه شما بستگى دارد.فيزيك و شيمى،هيئت ونجوم،جامعهشناسى،حقوق،
روانشناسى،تفسير قرآن،فلسفه و كلام،علماخلاق،تاريخ و ادبيات هر يك از اين رشتهها
يا علوم ديگر را ميتوانيدانتخاب كنيد و در اطرافش به مطالعه و تحقيق بپردازيد.بعد
از اينكهبخواندن كتاب مانوس شديد از كتاب خواندن لذت خواهيد برد و دركميكنيد كه
چه حقائق شيرين و دلپذيرى در كتابها وجود دارد.
بدينوسيله بهترين سرگرمى و تفريح را خواهيد داشت.و روز بروزبر فضائل و كمالات
شما افزوده خواهد شد و اگر پشتكار داشته باشيد در همان رشته تخصص پيدا ميكنيد و
ميتوانيد بدينوسيله خدمات علمىارزندهاى از خودتان بيادگار بگذاريد.ميتوانيد
مقالات سودمندى تهيهنموده براى روزنامهها و مجلات بفرستيد.ميتوانيد كتابهاى مفيدى
بنويسيدو در اختيار مردم بگذاريد.بدينوسيله هم شخصيت و احترام شما زيادميشود،هم
آثار گرانبهايى از خودتان بيادگار ميگذاريد و ممكن است ازهمين راه درآمدى هم پيدا
كنيد.مبادا خيال كنيد كه با انجام امور خانهدارىنميتوان بدين موفقيتهاى بزرگ
نائل شد.اگر سعى و همت داشته باشيدپيروزى شما حتمى خواهد بود.گمان نكن بانوان بزرگ
كه آثار گرانبهايىاز خويشتن بيادگار گذاشتهاند بيكار بودهاند.
آنان نيز شغل خانهدارى را انجام ميدادهاند ليكن اوقات فراغتخودشان را بيهوده
تلف نميكردهاند.بانو دورتى كارنگى كه يك كتابارزنده و پر فروشى تاليف نموده بانوى
خانهدارى بوده كه هم امور خانه رابخوبى انجام ميداده هم در كارهاى علمى به شوهرش
ديل كارنگى كمكميكرده هم به مطالعه و نوشتن كتاب اشتغال داشته است.مينويسد:من
خودقسمت اعظم اين كتاب را در فرصت دو ساعتى كه روزانه هنگام خوابطفل كوچكم بدست
ميآوردم نوشتم.بسيارى از مطالعات ضرورى را درمواقعى كه زير دستگاه خشك كننده مو در
آرايشگاه نشسته بودم انجامدادم. (17) در ميان بانوان،دانشمندان و
نويسندگان زبردستى ديده ميشود كهخدمات علمى گرانبهايى انجام داده و آثار بزرگى از
خويشتن باقىگذاشتهاند.شما هم اگر همت و پشتكار داشته باشيد ميتوانيد در اين
قبيلكارها دوشادوش مردها پيشرفت نماييد.اگر شوهر شما يك نفر دانشمند و اهل تحقيق
باشد ميتوانيد در كارهاى علمى باو كمك و همكارى كنيد.يامشتركا به مطالعه و تحقيق
بپردازيد.حيف نيستيك خانم تحصيل كردهيك مرتبه تحصيلاتش را كنار بگذارد و از
مطالعه و تحقيق دستبردارد؟!
حضرت على عليه السلام فرمود:هيچ گنجى بهتر از دانش نيست. (18)
حضرتباقر عليه السلام فرمود:هر كس شبانهروز خويش را در طلب دانش صرفكند رحمتخدا
شامل حالش خواهد شد. (19)
اگر حوصله مطالعه و تحقيق نداريد ميتوانيد يك رشته از كارهاىهنرى و دستى را ياد
بگيريد و در اوقات فراغت مشغول باشيد مثلا خياطى،گلدوزى،نقاشى،گلسازى،بافندگى
كارهاى خوبى هستند هر يك از آنهارا كه دوست ميداريد ياد بگيريد و انجام
دهيد.بدينوسيله هم سرگرمىخوبى خواهيد داشت هم ذوق و هنر خويش را نمايان
مىسازيد،همدرآمدى پيدا ميكنيد كه ميتوانيد به بودجه خانوادگى كمك نماييد.
اسلام نيز كارهاى دستى را براى سرگرمى بانوان انتخاب نمودهرسول خدا صلى الله
عليه و آله ميفرمايد:اشتغال بريسندگى براى بانوانسرگرمى خوبى است. (20)
پاورقى:
1- اطلاعات 23 بهمن ماه 1348
2- اطلاعات دوشنبه 26 تير ماه 1351
3- اطلاعات 11 اسفند ماه 1348
4- اطلاعات 3 بهمن ماه 1350
5- وسائل ج 14 ص 15
6- بحار ج 62 ص 290
7- مستدرك ج 2 ص 551
8- بحار ج 103 ص 251
9- وسائل ج 16 ص 557
10- وسائل ج 16 ص 520
11- بحار ج 74 ص 355
12- بحار ج 74 ص 353
13- مستدرك ج 2 ص 550
14- وسائل ج 14 ص 15
15- بحار ج 103 ص 248
16- مستدرك ج 2 ص 532
17- آئين شوهردارى ص 172.
18- بحار،ج 1 ص 165.
19- بحار ج 1 ص 174.
20- بحار ج 103 ص 258.