خوش اخلاق باش
كسيكه خوش اخلاق باشد،با مردم خوشرفتارى كند،با لب خندانسخن بگويد،در مقابل
حوادث و مشكلات بردبار باشد،محبوب همه است،دوستانش زيادند،همه دوست دارند با او
معاشرت و رفت و آمد كنند،عزيزو محترم است،به ضعف اعصاب و بيماريهاى روانى مبتلا
نميشود،برمشكلات و دشواريهاى زندگى پيروز ميگردد،از زندگى لذت ميبرد،و برمعاشرانش
خوش ميگذرد.
امام صادق عليه السلام فرمود:«هيچ زندگانى گواراتر از خوشاخلاقى نيست.»
(1)
اما كسيكه بد اخلاق باشد،با صورت درهم كشيده با مردم ملاقاتكند،در مقابل حوادث
و ناملايمات داد و فريادش بلند شود،بيخود داد وقال راه بيندازد،تند خو و بد زبان
باشد زندگى تلخ و ناگوارى خواهدداشت،خودش هميشه ناراحت و معاشرينش در عذابند،مردم
از او متنفر واز معاشرتش گريزانند،آب خوش از گلوى خودش و معاشرانش
پائيننميرود،خواب و خوراك درستى ندارد.براى انواع بيماريها مخصوصاضعف اعصاب كاملا
آمادگى دارد،هميشه اوقاتش تلخ و آه و نالهاش بلند است،دوستانش كماند،محبوب كسى
نيست.
پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:«آدم بد اخلاق نفس خودشرا در رنج و
عذاب دائم قرار ميدهد.» (2)
خوش اخلاقى براى همه لازم است مخصوصا براى زن و شوهرضرورت دارد،زيرا هميشه با هم
هستند و ناچارند با هم زندگى كنند.
خانم محترم،اگر ميخواهى به خودت و شوهر و بچههايتخوشبگذرد اخلاقت را اصلاح
كن، هميشه شاد و خندان باش،اوقات تلخى ودعوا نكن،خوش برخورد و شيرين زبان باش،با
اخلاق خوش ميتوانىخانهات را بصورت بهشتبرين درآورى،حيف نيستبا بداخلاقى آنرا
بهصورت جهنم سوزانى تبديل كنى و خودت و شوهر و فرزندانت در آنمعذب باشيد؟تو
ميتوانى فرشته رحمتباشى،محيط خانه را با صفا ونورانى گردانى،چرا آنرا به صورت
زندان تاريكى در ميآورى؟لب خندان وشيرين زبانى تو دل شوهر و فرزندانت را غرق سرور و
شادمانى ميگرداند،غم و اندوه را از دلشان بر طرف ميسازد.آيا ميدانى:بامداد كه
رزندانتبهمدرسه يا سر كار ميروند اگر با تبسم و گرمى از آنها بدرقه كنى چه
تاثيرنيكوئى در روح و اعصابشان خواهى گذاشت.
اگر به زندگى و شوهرت علاقه دارى بد اخلاقى نكن،زيرا اخلاقخوب بهترين پشتوانه
پيمان زناشويى است.
اكثر طلاقها در اثر بد رفتارى زن و شوهر و عدم توافق اخلاقى پيداميشود.آمار
طلاقها اين مطلب را تاييد ميكند.عدم توافق اخلاقى نخستينعلتبروز اختلافات
خانوادگى است.
به عنوان نمونه به آمار سالهاى 47 و 48 و 49 اشاره ميكنيم:«درسال 1347 از 16039
پرونده شكايت كه به دادگاه خانواده رسيده است،12760 پرونده بر اساس عدم توافق
اخلاقى بوده است.در سال 1348 ازميان 16058 پرونده اختلافات زناشويى 11246 پرونده به
عدم توافقميان زن و شوهر اختصاص داده شده است.يعنى با يك آمار خيلى سادهمىبينيم
كه بيش از هفتاد درصد اختلافات زناشويى به واسطه عدم توافقاخلاقى بروز ميكند.
(3) »
خانم محترم،با خوش اخلاقى عشق و محبتشوهرت را جلب كنتا به زندگى و خانواده
علاقهمند شود،با شوق و ذوق كار كند و اسباب رفاهشما را فراهم سازد،اگر خوش اخلاقى
كردى دنبال شب نشينى و عياشىنمىرود و زودتر به خانه ميآيد.
زنى به شوراى داورى شكايت كرد كه:«شوهرم هميشه ناهار و شامرا بيرون خانه
ميخورد.
شوهر جواب داد:علت اينست كه زنم اصلا سازگارى ندارد وبد اخلاقترين زن دنياست.
زن ناگهان خيز برداشت و در حضور اعضاى داورى شوهرش راكتك زد. (4) »
اين خانم نادان خيال ميكرد با شكايت و فحش و كتك ميتوانشوهر را به خانه جلب
كرد،در صورتى كه يك راه عقلى و ساده داشت وآن خوشرفتارى و خوش اخلاقى بود.
زنى در شوراى داورى گفت:شوهرم 15 ماه است كه با من حرفنميزند و مخارج ما را به
وسيله مادرش مىفرستد.
مرد در جواب گفت:چون از دستبد اخلاقيهاى زنم بتنگ آمدهبودم تصميم گرفتم صحبت
نكنم و مدت 15 ماه استباينكار ادامهميدهم. (5) »
اكثر مشكلات زناشويى را با هوشيارى و اخلاق خوش ميتوان حلكرد.اگر شوهرت كم محبت
است،اگر به خانه و زندگى علاقه ندارد،اگردنبال عياشى ميرود،اگر دير به خانه ميآيد،
اگر شام و ناهار را بيرون صرفميكند،اگر بد رفتارى ميكند،اگر تندخويى و دعوا
ميكند،اگر ثروتش رابباد ميدهد،اگر دم از طلاق و جدايى ميزند همه اينها و صدها مانند
اينها رابوسيله خوشرفتارى و اخلاق خوش ميتوان حل كرد.تو اخلاق و رفتارترا عوض كن و
نتيجه اعجاز آميز اخلاق خوب را تماشا كن.
امام صادق عليه السلام فرمود:«خدا به آدم خوش اخلاق ثوابجهاد ميدهد،صبح و شب
برايش ثواب نازل ميشود. (6) »
حضرت صادق عليه السلام فرمود:هر زنيكه شوهرش را اذيت كندو اندوهگينش سازد و از
رحمتخدا دور است.و هر زنيكه به شوهرشاحترام بگذارد و آزارش نرساند و فرمانبردارش
باشد خوشبخت ورستگار است». (7)
به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض شد:«فلان شخص زن خوبى است.روزها روزه دارد
و شبها عبادت ميكند.ليكن بد اخلاق استهمسايگانش را آزار ميرساند».
فرمود:«هيچ خير و خوبى ندارد.و از اهل دوزخ ميباشد (8) ».
توقعات بيجا
امكانات مالى و درآمد همه افراد يكسان نيست.همه نميتوانند دريك سطح زندگى
كنند.هر خانوادهاى بايد حساب دخل و خرج خودشانرا بكنند و بر طبق درآمدشان خرج
كنند.انسان همه طور ميتواند زندگىكند.عاقلانه نيست كه براى تهيه امور غير ضرورى
دستبه قرض و نسيهبزند.
خانم محترم،تو كدبانوى خانه هستى،عاقل و فهميده باش،حسابخرج و دخلتان را بكن.
ببين چطور ميتوانيد خرج كنيد كه آبرويتان محفوظبماند و هميشه پولدار باشيد،
عاقبتانديش باش،چشم و همچشميهاىبيجا را كنار بگذار،اگر فلان مد لباس را در تن
خانمى ديدى و وضعاقتصادى شما اقتضاى خريد آنرا ندارد،شوهرت را به تهيه آن وادار
نكن، اگر چيز لوكس و قشنگى را در منزل همسايه مشاهده نمودى به شوهرتاصرار نكن كه
بايد آنرا تهيه كنى،اگر فلان دوستيا خويش و قوم شماخانهاش را با فرشهاى زيبا و
گرانقيمت و اسباب لوكس زينت كرده لازمنيستخودتان را بسختى بيندازيد تا از او
تقليد كنيد،تو كه ميدانى وضعاقتصادى و در آمد شما ايجاب نميكند چرا شوهرت را به
وام گرفتن و نسيهگرفتن و قسطى خريدن و كارهاى غير مشروع وادار ميكنى؟
آيا عقلائى است كه براى رقابتبا ديگران از بانك وام بگيريد وفلان جنس غير ضرورى
و لوكس را بخريد و در خانه بگذاريد،آيا صلاحاست كه زندگى خودتان را بر وام گرفتن و
نسيه كردن و قسطى خريدنپايهگذارى كنيد و يك سرى اشياء غير ضرورى را در خانه
جمعآورىنمائيد.
آيا بهتر نيست قدرى صبر كنيد تا اوضاع مالى شما بهتر شود؟هرماه مقدارى از
درآمدتان را پسانداز كنيد،وقتى وضع اقتصادى شما خوبشد و توانستيد جنس مورد نظرتان
را تهيه نمائيد با پول نقد آنرا خريدارىكنيد.
بيشتر اين رقابتها و ولخرجيها از خانمهاى نادان و خودخواهسرچشمه ميگيرد.با ديدن
يك چيز لوكس فورا بهوس افتاده و سر به جانشوهر بيچاره گرفته كه بايد آنرا تهيه
كنى.به قدرى نق نق و پافشارى نمودهكه ناچار ميشود وام بگيرد يا قسطى بخرد و خودش
را بيچاره كند و هميشهقرضدار باشد.
گاهى ناچار ميشود زندگى زناشويى را بر هم بزند و زنخودخواهش را طلاق بدهد تا از
شر تقاضاهاى بيجا و سرزنشها وزخمزبانهاى او خلاص شود يا خودكشى كند تا از اين زندگى
پر از ايراد وبهانه نجات پيدا كند.به داستانهاى زير توجه فرمائيد:
«مردى در دادگاه ميگفت:مدتى است زنم به واسطه القاآت زنهمسايه پايش را توى يك
كفش كرده كه بايد يا برايش تلويزيون بخرم ياطلاقش بدهم.در ماه فقط 300 تومان حقوق
ميگيرم،صد تومانش اجارهخانه استبا دويست تومان ديگر بايد يكماه تمام مخارج
خانواده سه نفريمان را تامين كنم،كجا ميتوانم تلويزيون بخرم؟ (9) ».
مردى در دادگاه ميگويد:«خانم دلش لباسهاى آخرين مدلميخواهد.خانم ميخواهد خودش
را عين يك زن مرد پولدار در بياورد،آخربه خدا به دين به مذهب تمام حقوق من 900
تومان است،300 تومان آنراكرايه خانه ميدهم.شما بگوئيد من با 600 تومان شام و ناهار
تهيه كنم يابراى خانم پوستيژ و كفش و كلاه بخرم؟»در آخر به مادر زنش ميگويد:دختر
مال شما.چشم، طلاقش ميدهم ودور هر چه زن استخط ميكشم (10) ».
مردى كه خودكشى كرده بود وقتى بهوش آمد گفت:«من شاگردرانندهام،سه سال است
ازدواج كردهام،زنم توقعات خارج از حد دارد،چون نميتوانم توقعاتش را برآورده كنم
مرتبا مرا سرزنش ميكند،سرزنشهاى او بالاخره مرا بستوه آورد و تصميم بخودكشى گرفتم
(11) ».
زنى به شوهرش ميگويد:«يا سيگار خارجى بكش يا طلاقم بده (12) ».
اينگونه زنها اصلا معنا و هدف ازدواج را درك نكردهاند.
زناشويى را يك نوع بردهگيرى تصور نمودهاند.بدين منظور شوهركردهاند كه به
خواستهها و هوسهاى كودكانه خويش جامه عمل بپوشند.
شوهرى را ميخواهند كه مانند يك نوكر بىاجر و مزد بلكه يك اسيربرايشان زحمتبكشد
و حاصل دسترنجخويش را دو دستى تقديم خانم كند تا در راه بلند پروازيها و هوسهاى
خام خويش به مصرف برساند.
كاش باين مقدار قناعت ميكردند و توقعات بيش از حد نداشتند.
گاهى توقعاتشان به قدرى زياد است كه مجموع درآمد شوهر كفايتنميكند،اصولا كارى
با درآمد شوهر ندارند،چيزى را كه هوس كردندحتما بايد تهيه شود،هر چه بشود بشود،گر
چه شوهر ورشكستشود يادستبكارهاى غير مشروع بزند،خانم خواسته و بايد تهيه شود.
يكى از عوامل بزرگ ورشكست مردها همين توقعات بيجاىخانمها و چشم و همچشميهاست،
سرزنشها و نق نقهاى زن است كه مردرا به كارهاى غير مشروع وادار ميكند،اينگونه
زنهاى از خود راضى وخودخواه ننگ بانوان بشمار ميروند.گيرم با اين توقعات و ايرادها
طلاقگرفتى آنوقت كارت اصلاح ميشود،نه،مطمئن باش هرگز بآرزوهايتنخواهى رسيد،ميروى
در خانه سر بار پدر و مادرت خواهى شد و تا آخرعمر بايد از نعمت انس و محبت و
بچهدارى محروم شوى،خيال ميكنىمردها براى خواستگارى تو صف كشيدهاند،نه،چنين نيست،
زنهائيكهطلاق ميگيرند كمتر شانس ازدواج دارند،بر فرض اينكه شوهر ديگرىپيدا كردى
از كجا كه بهتر از شوهر اولتباشد؟
آيا بهتر نيست عاقبتانديش باشى؟حساب دخل و خرجتان رابكنيد و به مقدار درآمدتان
خرج كنيد؟مگر خوشى و آسايش فقط با كفشو لباس و تلويزيون و يخچال فراهم ميشود؟به
جاى اين بلند پروازيها وهوسهاى خام به زندگى و خانهدارى و شوهردارى بكوش.با اظهار
مهر ومحبت محيط خانه را با صفا و نورانى كن.با زندگى ديگران كارى نداشتهباش.بر طبق
درآمدتان خرج كنيد.و از نعمت انس و محبت لذت ببر،با شوهر و فرزندانتبگوييد و
بخنديد، در مخارج روزانه صرفهجويى كن،تااوضاع مالى شما بهتر شود و زندگى آبرومندى
پيدا كنيد، شايد در آيندهبتوانى به خواستههاى خودت برسى،حتى اگر شوهرت ولخرج است
وبيش از توانايى خويش خرج ميكند جلوش را بگير،نگذار براى خريداشياء غير ضرورى وام
بگيرد يا قسطى بخرد،زندگى شما مشترك است،هر چه او داشته باشد در واقع مال شما
است،نترس نه ثروتش را بديگرىميدهد نه در خانه ديگرى صرف ميكند،به جاى خريد اشياء
تجملى و غيرلازم وسائل ضرورى منزل را تهيه كنيد،براى حوادث و پيشآمدها كهخواه
ناخواه براى همه كس اتفاق ميافتد پسانداز داشته باشيد.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:«هر زنيكه با شوهرشسازگار نباشد و او را
بر چيزهائيكه فوق توانايى اوست وادار كند اعمالشمورد قبول خدا واقع نميشود و در
قيامت مورد غضب پروردگار جهان قرارميگيرد (13) ».
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:هر زنيكه با شوهرشناسازگارى كند و به آنچه
از جانب خدا رسيده قناعت ننمايد و بر شوهرشسختگيرى كند و بيش از حد توانايى خواهش
كند اعمالش قبول نميشود وخدا بر او خشمناك خواهد بود (14) ».
پيغمبر اسلام فرمود:«بعد از ايمان به خدا نعمتى بالاتر از همسرموافق و سازگار
نيست (15) ».
شوهرت را دلدارى بده
دشوارى زندگى بر دوش مرد است.مخارج خانواده را بهر طورشده بايد تامين كند،در
خارج منزل با صدها مشكل مواجه ميشود،ممكناست مورد توهين يا توبيخ رئيس قرار بگيرد،
ممكن استبا اذيت وكارشكنى همكارانش برخورد كند،ممكن است مطالباتش را نتواند
وصولكند،ممكن است محل چك و سفتههايش را نتواند تامين كند،ممكن استبه كسادى بازار
و عدم درآمد برخورد نموده باشد،ممكن استشغلمناسبى پيدا نكند،گرفتاريهاى مرد يكى
دو تا نيست،در زندگى روزمره باصدها از اين قبيل حوادث برخورد ميكند،آنهم نه يك
مرتبه و دو مرتبهبلكه دائما و پيوسته،كمتر اتفاق ميافتد روزيكه ناراحتى تازهاى
نداشتهباشد، بيخود نيست كه عمر مردها غالبا كوتاهتر از زنهاست.آخر اعصابيكنفر
چقدر ميتواند حوادث و ناراحتىها را تحمل كند!
انسان در اينگونه مواقع احتياج شديدى دارد به شخص دلسوزمهربانيكه دلداريش بدهد و
روح و اعصابش را تقويت كند.
خانم گرامى،شوهر شما دلسوز ندارد،احساس غربت و تنهايىميكند،از مشكلات فرار
نموده به محيط خانه و شما پناه ميآورد،بهدلجوييهاى تو نيازمند است،اگر با روى درهم
كشيده و اوقات تلخ واردمنزل شد و آثار ناراحتى را در چهرهاش مشاهده نمودى سلام و
تعارف تواز همه روزه گرمتر باشد،اسباب استراحت و غذا و چاى او را زود
فراهمكن،درباره موضوعات ديگر اصلا صحبت نكن،ايراد نگير،تقاضا نكن،از گرفتاريهاى
خودت شكايت و درد دل نكن، بگذار خوب استراحت كند، اگر گرسنه استسير شود،اگر سرما
خورده گرم شود،اگر گرما خوردهخنك شود،آنگاه كه از خستگى در آمد و اعصابش راحتشد
با زبانخوش سبب ناراحتىاش را بپرس اگر ديدى باز هم ميل نداردصحبت كند اصرار
نكن،اما اگر شروع به درد دل كرد خوب گوشبده،تمام حواست پيش او باشد،از خنده بيجا
جدا اجتناب كن،بلكه از شنيدن عوامل ناراحتى او اظهار تاسف كن،طورى وانمودكن كه بيش
از خودش از عوامل گرفتارى او اندوهگين هستى،با اظهار محبت و دلسوزى زخمهاى دلش را
مرهمبگذار،با نرمى و ملايمت دلداريش بده،موضوع را در نظرش كوچك وبىاهميت جلوه
بده،او را در قبال حل مشكل تشجيع كن.بگو:اينگونهحوادث از لوازم لا ينفك زندگى است
و براى همه كس اتفاق ميافتد،چندان مهم نيست،انسان ميتواند با نيروى صبر و
استقامتبر مشكلاتپيروز گردد،اما به شرط اينكه خودش را نبازد،اصولا مردانگى وشخصيت
انسان در اينگونه موارد ظاهر ميشود،غصه نخور،صبر و كوششكن تا مشكل حل شود،اگر
احتياجى به راهنمايى دارد و راهى به نظرتميرسد پيش پايش بگذار و اگر راه صحيحى به
نظرت نرسيد پيشنهاد كنبا يكى از دوستان يا خويشان عاقل و خير خواه مشورت كند.
خانم محترم،شوهرت در مواقع گرفتارى به مهربانيها و دلجوييهاىتو نيازمند
است.بايد بداد او برسى و مانند يك پرستار مهربان بلكه يكروانپزشك دلسوز از او
دلجويى كنى،از اين بالاتر بگويم،بايد شخصيتخويش را باثبات رسانى و شوهردارى
كنى،آرى پرستار و روانپزشككجا ميتوانند مانند يك بانوى فداكار شوهردارى كنند؟غافلى
كه مهربانيهاو دلداريهاى تو چه اثر معجز نمايى در روح شوهرت ميگذارد!دل واعصابش را
آرام ميكند،به زندگى دلگرم ميشود، براى مبارزه با مشكلاتآماده ميگردد،مىفهمد كه
در اين جهان تنها و بيكس نيست،به وفا وصميميت تو اطمينان پيدا ميكند،دوستدار و عاشق
تو و اخلاقت ميشود،پيمان زناشويى شما استوار و محكم ميگردد.
حضرت صادق عليه السلام فرمود:«در دنيا چيزى بهتر از همسرشايسته وجود ندارد.زنيكه
شوهرش از ديدار او مسرور و شاد گردد (16) ».
حضرت رضا عليه السلام فرمود:«يك دسته زنها آنهايى هستند كهزياد بچهدار ميشوند،
مهربان و با عاطفه هستند،در سختيها و پيش آمدهاىروزگار،در امور دنيا و آخرت
پشتيبان شوهرشان هستند،بزيان او كارنميكنند و گرفتاريهايش را زياده نميگردانند
(17) ».
سپاسگزار باش
پول پيدا كردن كار آسانى نيست،هزاران زحمت و دردسر دارد،انسان مال را براى رفاه
و آسايش خويش ميخواهد و ذاتا بدان علاقهمنداست،اگر به كسى احسان كرد و مالى را كه
به ريشه جانش بسته است دراختيار او قرار داد انتظار دارد قدردانى كند،اگر مورد
سپاسگزارى قرارگرفت تشويق ميشود،به احسان و نيكوكارى راغب ميگردد،نه تنها نسبتباين
شخص احسان بيشترى خواهد كرد بلكه به مطلق نيكى علاقهمندميگردد،به حديكه ممكن است
كم كم به صورت يك عادت ثانوى و يك خوى طبيعى تبديل شود و مشتاق احسان و كار خير
گردد،اما اگر قدرش رانشناختند و احسانش را ناديده گرفتند به كار خير بىرغبت ميشود،
پيشخود ميگويد:حيف نيست كه به اين مردم نمك نشناس احسان كنم و اموالمرا در
اختيارشان بگذارم؟حق شناسى و شكرگزارى يكى از اخلاقپسنديده است،و بزرگترين رمز جلب
احسان ميباشد،حتى خداوند بزرگهم كه نيازى به ديگران ندارد سپاسگزارى از نعمتهايش
را شرط ادامهنعمتشمرده ميفرمايد:«اگر سپاسگزارى كنيد نعمتهايم را افزون ميكنم
(18) ».
خانم محترم،شوهر شما نيز يك بشر عادى است،از قدردانىخوشش ميآيد،هزينه زندگى را
تامين ميكند،حاصل دسترنجخويش را درطبق اخلاص نهاده رايگان تقديم شما ميكند،اين عمل
را يك وظيفهاخلاقى و شرعى محسوب ميدارد،و از انجام دادن آن لذت مىبرد،ليكن ازشما
انتظار دارد كه وجودش را مغتنم شمرده از كارهايش قدردانى كنيد،هر گاه اسباب و لوازم
زندگى را خريدارى نموده به منزل آورد اظهار سرورو خوشحالى نماييد،و سپاسگزارى
كنيد،هر گاه براى تو يا فرزندانتكفش و لباس يا چيز ديگرى آورد فورا از دستش بگير و
اظهار خورسندىكن،چه مانع دارد بگويى:متشكرم؟اگر ميوه و شيرينى يا چيز ديگرى
بهخانه آورد زود از دستش بگير و در جاى خود بگذار،اگر بيمار شدى وبراى معالجهات
كوشش كرد تا شفا يافتى تشكر كن،اگر ترا به تفريح ومسافرت برد سپاسگزارى كن.اگر پول
توجيبى گرفتى قدردانى كن،مواظب باش كارهايش را كوچك مشمارى،بىاعتنائى و مذمت
نكنى،ناديده نگيرى،اگر كارهايش را مورد توجه قرار داده تشكر كردى احساس غرور و
شخصيت ميكند،به زندگى و خرج كردن تشويق ميشود،باز همسعى ميكند توجه شما را بسوى
خويش جلب كند و به وسيله احسان دلتانرا بدست آورد،اما اگر كارهايش را كوچك شمردى و
به نظر بىاعتنائىنگاه كردى دلسرد ميشود،پيش خود ميگويد:حيف نيست زحمتبكشم وحاصل
دسترنجم را خرج افراد نمك نشناسى كنم كه قدرم را نميدانند واحسانهايم را كوچك
ميشمارند،رفته رفته به خانه و زندگى بىعلاقهميگردد،تا بتواند از زير بار خرج كردن
شانه خالى ميكند،به كسب و كاربىرغبت ميشود،ممكن استبه فكر خوشگذرانى بيفتد،اموالش
را خرجديگران كند،مرد بيچاره بيك تعريف خالى و تشكر مفت و مجانى دلخوشاست از اين
هم دريغ داريد؟!
اگر يكى از خويشان يا دوستان يك جفت جوراب بىارزش يادسته گل بىقابليتبشما
تقديم نمود صدها مرسى متشكرم را نثارش ميكنيدليكن احسانهاى دائمى شوهرتان را به روى
مبارك نياورده از يك اظهارتشكر بىمايه هم دريغ ميكنيد؟!
راه و رسم شوهردارى چنين نيست.اصلا منافع شخصى خودتانرا تشخيص نميدهيد،تكبر و
خودخواهى بلاى بزرگى است،گمان ميكنيداگر تشكر كنيد كوچك ميشويد در صورتى كه بر
محبوبيتشما افزودهميشود،حق شناس و با ادب شناخته ميشود.
امام صادق عليه السلام فرمود:«بهترين زنهاى شما زنى است كهوقتى شوهرش چيزى آورد
سپاسگزارى كند و اگر نياورد راضى باشد (19) ».
حضرت صادق عليه السلام فرمود:«هر زنى كه به شوهرش بگويد:
از تو خيرى نديدم تمام اعمالش باطل و از درجه اعتبار ساقط ميگردد. (20)
»
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:«كسى كه از احسان مردمقدردانى نكند شكر
خداى را نيز بجاى نميآورد (21) ».
عيبجويى نكن
هيچكس بىعيب نيست،يا كوتاه استيا دراز،يا سياه رنگ استيا رنگ پريده،يا چاق
استيا لاغر اندام يا دهانش بزرگ استياچشمهايش كوچك،يا بينىاش بزرگ استيا سرش
طاس،يا تندخواستيا ترسو،يا كم حرف استيا پر مدعا،يا دهانش بدبو استيا پاهايش،يا
بيمار استيا پر خور،يا ندار استيا بخيل،يا آداب زندگى را بلد نيستيا بد زبان
است،يا كثيف استيا بىادب.
از اين قبيل عيوب در هر مرد و زنى وجود دارد.
آرزوى هر مرد و زنى اينست كه همسر ايدهآلى پيدا كند كه از تمامعيوب و نواقص
خالى بوده نقطه ضعفى نداشته باشد.ليكن كمتر اتفاقميافتد كه به مطلوب خيالى خويش
دستيابد.
گمان نميكنم در دنيا زنى پيدا شود كه شوهرش را صد در صد كاملو بىعيب بداند.
زنهاييكه در صدد عيبجويى باشند خواه ناخواه عيب يا عيبهايى رادر شوهرانشان پيدا
ميكنند،يك عيب كوچك و بىاهميت را كه نبايد آنراعيب شمرد در نظر خودشان مجسم
ميسازند و آنقدر دربارهاش فكر ميكنند كه كم كم به صورت يك عيب بزرگى كه قابل تحمل
نيست جلوهگر ميشود،خوبيهاى شوهر را يكسره ناديده گرفته هميشه به آن عيب كوچك
توجهدارند،چشمشان به هر مردى بيفتد دقت ميكنند كه داراى آن عيب هستيانه،آنها مرد
باصطلاح ايدهآلى را در مغز خويش مجسم مينمايند كه حتىكوچكترين عيبى هم نداشته
باشد و چون شوهرشان با آن صورت خيالىتطابق كامل ندارد،هميشه آه و ناله دارند،از
ازدواجشان اظهار پشيمانىميكنند،خودشان را شكستخورده و بدبخت ميشمارند.كم كم مطلب
راعلنى كرده گاه و بيگاه از شوهرشان عيبجويى مينمايند،ايراد و بهانهميگيرند،غرغر
ميكنند،طعنه مىزنند:آداب معاشرت را بلد نيستى،منخجالت ميكشم با تو در مجالس شركت
كنم،برو با اين بينى گندهات،دهانتبوى لاشه گنديده ميدهد،چقدر سياه و زشتى!
ممكن است مرد عاقل و بردبار باشد و در مقابل بىادبيهاى زنسكوت كند ليكن قلبا
مكدر ميشود،كينهاش را در دل ميگيرد،بالاخرهكاسه صبرش لبريز ميشود و در صدد انتقام
بر مىآيد،يا به زد و خوردمىكشد يا مقابل به مثل ميكند،او هم در صدد بر مىآيد از
همسرش كهبه طور حتم بىعيب نيست عيبجويى كند،او بگو و اين بگو،اين بگو و اوبگو،اگر
محبت و صفائى در ميانشان بود به كلى زائل ميگردد.كينه يكديگررا در دل ميگيرند،دائما
در صدد عيبجويى هستند،پيوسته جنگ و جدالدارند.در نتيجه،اگر با همين وضع به زندگى
ادامه بدهند بدترين زندگى راخواهند داشت،در شكنجه و عذاب خواهند بود تا يكى از آنها
بميرد و اينزندگى ننگين از هم بپاشد،و اگر يكى از آنها يا هر دو لجاجتبخرج بدهندو
به دادگاه حمايتخانواده و طلاق متوسل شوند گر چه عقدههاى درونى خود را حل كرده و
انتقام گرفتهاند ليكن هر دو متضرر ميشوند،پيمانزناشويى را برهم ميزنند ولى معلوم
نيستبعدا بتوانند با ديگرى ازدواجكنند و بر فرض وقوع معلوم نيست زن يا شوهر بهترى
نصيبشان شود.
امان از نادانى و لجاجتبعضى خانمها!در بعضى از امور بسيارجزئى به قدرى پافشارى
ميكنند كه حاضر ميشوند زندگى خودشان رامتلاشى سازند.براى اينكه به سبك مغزى و كوتاه
فكرى آنها پىببريد بهداستانهاى زير توجه فرماييد:
«زنى بنام...از شوهرش بنام...شكايت كرد كه شوهرم در موقعخواب انگشتش را مىمكد.
چون حاضر نيست دست از اين كارش برداردتقاضاى طلاق ميكنم (22) ».
«زنى به بهانه اينكه دهان شوهرش بوى بد ميدهد به خانه پدرشمراجعت نمود و اظهار
داشت تا بوى دهانش را برطرف نكند به خانهنخواهد رفت ولى با شكايتشوهر دادگاه زن و
شوهر را سازش داد ولىوقتى به خانه رفت ديد هنوز دهانش بو ميدهد لذا به اتاق ديگر
رفت. شوهركه ناراحتشده بود زنش را بقتل رسانيد (23) ».
«خانم دندان پزشك از شوهرش طلاق ميگيرد.ميگويد هم شان مننيست.زيرا سه سال بعد
از من درجه دكترا گرفته است» (24) .
«يك زن 27 سالهاى كه از خانه شوهرش قهر كرده در پاسخ بهعرضحال او نوشت:شوهرم
زياد مىخورد من قادر نيستم غذاى مورد نياز او را تهيه كنم (25) ».
«زنى به اين علت كه شوهرش روى زمين مىنشيند،با دست غذامىخورد،از آداب معاشرت
بىاطلاع است،صورتش را هر روز اصلاحنميكند درخواست طلاق كرد (26) ».
ليكن همه خانمها چنين نيستند.در بين آنها افراد فهميده و باهوشى هست كه واقعيات
زندگى را حساب ميكنند و هرگز در صددعيبجويى بر نميآيند.
خانم محترم،شوهر شما يك بشر عادى است ممكن استبىعيبنباشد اما در مقابل،
خوبيهاى فراوانى نيز دارد.اگر به زندگى و خانوادهاتعلاقهمندى در صدد عيبجوئى بر
نيا. عيبهاى كوچك او را ناديده بگير،بلكهاصلا عيبشان مشمار،شوهرت را با يك مرد
خيالى كه در خارج وجودندارد مقايسه نكن بلكه او را من حيث المجموع با ساير مردها
مقايسه كن،ممكن است مردى عيب مخصوص شوهرت را نداشته باشد ليكن داراىعيوب ديگرى است
كه شايد بمراتب بدتر از او باشد،اصولا عينك بدبينىرا از چشم خويش بردار و خوبيهاى
شوهرت را ببين،آنوقتخواهى ديدكه خوبيهاى او بمراتب بيشتر از بديهايش ميباشد،اگر يك
عيب دارد و درعوض صدها خوبى دارد.
محاسن و خوبيهايش را مورد نظر قرار بده و خرسند باش،مگرخودت بىعيب هستى كه
انتظار دارى شوهرت بىعيب باشد،نهايت اينكهخودخواهى و خودپسندى اجازه نميدهد
عيبهاى خودت را ببينى،اگر شك دارى از ديگران بپرس.
رسولخدا فرمود:«عيبى بالاتر از اين نيست كه انسان عيوبديگران را ببيند اما از
عيبهاى خودش غافل باشد (27) ».
چرا يك عيب كوچك را به قدرى بزرگ ميكنى و دربارهاشغصه ميخورى كه بنياد زندگى و
كانون انس و مودت را بر هم مىزنى؟
عاقل و با هوش باش،دست از هوسبازى و سبك مغزى بردار،عيبهاىكوچك را نديده
بگير،با اظهار محبت كانون خانوادگى را گرم كن تا ازنعمت انس و محبتبرخوردار
گردى،مواظب باش عيب شوهرت را نه درحضور و نه در غيابش بزبان نياورى زيرا رنجيده
خاطر و مكدر ميگردد،در صدد عيبجويى بر ميآيد،محبت و علاقهاش كم ميشود،پيوسته در
حالجدال و ستيزه خواهيد بود،اگر با همين وضع بزندگى ادامه دهيد زندگىناگوارى
خواهيد داشت،و اگر كار به طلاق و جدايى خاتمه يابد كه بد ازبدتر.
البته اگر عيب قابل اصلاحى داشته باشد ميتوانى در صدداصلاحش بر آيى،ليكن در
صورتى امكان موفقيت دارى كه با نرمى و مداراو صبر و حوصله و بصورت خيرخواهى و خواهش
و تمنا رفتار كنى،نه بهعنوان عيبجويى و اعتراض،سرزنش و ايراد،قهر و دعوا.
از غير شوهرت چشم بپوش
خانم محترم،ممكن است قبل از ازدواج براى خواستگارى شماآمده باشند،ممكن است
افرادى را در نظر داشته در انتظار خواستگارى آنها بودهايد،شايد آرزو داشتهايد
شوهرتان ثروتمند باشد،داراى فلانشغل باشد،تحصيل كرده باشد،زيبا و خوشگل باشد
ووووو.
اين قبيل آرزوها قبل از ازدواج مانعى نداشت ليكن اكنون كهمردى را براى همسرى
برگزيدهاى و پيمان مقدس زناشويى را امضاكردهايد كه تا آخر عمر با هم باشيد،يار و
مونس و غمخوار هم باشيد بايدگذشته را يكسره فراموش كنى،بر افكار و آرزوهاى گذشته خط
بطلانبكشى و از غير شوهرت بطور كلى چشم بپوشى،دلت را از اضطراب وپريشانى نجات
بده،غير شوهرت را از دل بيرون كن و ششدانگ آنرا دراختيار او قرار بده،خواستگار
سابقت را فراموش كن،باو نگاه نكن،بفكرش نباش،چكار دارى ناراحتشده يا نه؟اصلا چرا
از احوالش جويامىشوى؟اين حالت دو دلى جز پريشانى روح چه نتيجهاى دارد؟و بسااوقات
اسباب بدبختى ترا فراهم مىسازد.
بعد از اينكه با مردى پيمان زناشويى بستيد و قول و قرار گذاشتيدتا آخر عمر با هم
باشيد چرا چشم چرانى ميكنى،به اين مرد و آن مرد نگاهميكنى و شوهرت را با آنها
مقايسه مىنمايى؟اين چشم چرانيهاى غلط جزپريشانى و اضطراب روح و آه و حسرت دائم چه
سودى دارد؟
حضرت على عليه السلام فرمود:«هر كس چشم خويش را آزادبگذارد هميشه اعصابش
ناراحتخواهد بود و به آه و حسرت دائم گرفتارخواهد شد (28) ».
وقتى با نظر خريدارى به مردها نگاه كردى و شوهرت را با آنهامقايسه نمودى ناچار
به مردهايى برخورد ميكنى كه عيب شوهرت را ندارند خيال ميكنى افراد برگزيده و
بىعيبى هستند كه از آسمان نازل شدهاند بااينكه ممكن است آنها داراى دهها عيب
باشند كه اگر از آنها اطلاع داشتىشوهر خودت را بر آنها ترجيح ميدادى.اما چون از
عيوب مخفى آنهااطلاع ندارى و فقط خوبيهايشان را مشاهده مينمايى خودت را شكستخورده
و مغبون در ازدواج مىپندارى و اسباب بدبختى خويشتن را فراهممىسازى.
«زن 18 سالهاى به نام...كه از خانه فرار كرده بود ديشب به وسيلهماموران پاسگاه
ژاندارمرى نعمت آباد دستگير شد.در پاسگاه گفت:سهسال پيش به عقد...در آمدم ولى به
تدريج احساس كردم كه او را دوستندارم.چهره شوهرم را با قيافه بعضى از مردها مقايسه
مىكردم و افسوسمىخوردم كه چرا زن اين مرد شدم» (29) .
خانم گرامى،اگر مىخواهى بدبخت و سيه روز نشوى،به ضعفاعصاب و پريشانى روح مبتلا
نگردى،با خوشى و آسايش زندگى كنىدست از هوسبازى و چشم چرانى و آرزوهاى خام
بردار.غير از شوهرتهمه را نديده بگير،از مردهاى ديگر تعريف نكن،به فكر آنها
نباش.دردلت نگو:كاش فلان شخص بخواستگاريم آمده بود،كاش با فلان شخصازدواج كرده
بودم،كاش شوهرم داراى فلان شغل بود،كاش فلان قيافه راداشت.كاش و كاش و كاش.نميدانم
اين افكار غلط و آرزوهاى خام چهنتيجهاى به حال تو دارد؟چرا زندگى را به خودت و
شوهرت تلخ ميكنى؟
چرا مهر و صفا را از بين مىبرى و بنياد ازدواج را متزلزل مىسازى؟ازكجا ميدانى
اگر با فلان مرد ازدواج كرده بودى صد در صد راضى بودى؟تو از ظاهر او بيش از اين خبر
ندارى شايد داراى عيوبى باشد كه اگر مطلعبودى شوهر خودت را بر او ترجيح ميدادى.از
كجا ميدانى كه خانم آنمردها كاملا راضى هستند؟
خانم محترم،اگر شوهرت احساس كند كه به مردهاى ديگر نظردارى بدبين ميشود،مهر و
علاقهاش كم ميشود به زندگى و خانوادهبىعلاقه ميگردد،مواظب باش از مردهاى ديگر
تعريف نكنى با آنها گرمنگيرى،خنده و شوخى نكنى،مرد اينقدر حساس است كه نميتواند
تحملكند كه همسرش حتى به تصوير مرد بيگانهاى اظهار علاقه كند.
پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:«هر زن شوهرداريكهچشمش را از نگاه كردن
به غير شوهرش پر كند مورد غضب شديدپروردگار جهان واقع خواهد شد (30) ».
حجاب اسلامى
زن و مرد گر چه در بسيارى از امور اشتراك دارند ليكن امتيازاتويژهاى نيز
دارند.يكى از امتيازات مهم آنان اينست كه زن موجودى استظريف و لطيف و زيبا و
محبوب.زن دلبر است و مرد دلداده زن جاذباست و مرد مجذوب،مرد دوستدار است و زن دوست
داشتنى. هنگاميكهمرد با زنى ازدواج ميكند مىخواهد تمام خوبيها و زيبائيهاى اين
موجودظريف را در انحصار خويش ببيند.زنى را دوست دارد كه زيبائيها،دلبريهاو
طنازيها،شوخيها و خوشمزهگيها،و همه چيزش را در انحصار شوهرشقرار دهد و نسبتبه
مردان بيگانه جدا اجتناب نمايد.مرد بسيار غيور است و نمىتواند تحمل كند كه مرد
بيگانهاى به همسرش نگاه كند يا با او درارتباط و آميزش باشد،بگويد و شوخى كند و
بخندد و چنين عملى راتجاوز به حق مشروع خويش ميداند.و از همسرش انتظار دارد كه
بارعايت پوشش و حجاب اسلامى و با تقيد به ضوابط شرعى و قوانيناخلاقى و با حفظ
متانت و حجب و حياء اسلامى شوهرش را در اينخواسته مشروع كمك و يارى نمايد.هر مرد
مؤمن و غيورى چنينخواستهاى را دارد. اگر همسرش به اين وظيفه اسلامى و اجتماعى
عملكرد او نيز با آرامش خاطر زندگى ميكند و براى تامين نيازمنديهاىخانوادهاش
تلاش مينمايد و بر محبتش اضافه ميگردد.و همين صفا ومحبتسبب ميشود كه او نيز به
زنان بيگانه بىتوجه باشد.اما اگر مردمشاهده كرد كه همسرش تقيدى به حجاب و پوشش
اسلامى ندارد وزيبائيهايش را در معرض ديد مردان بيگانه قرار ميدهد و با آنها نيز
درارتباط و تماس استشديدا ناراحت ميشود زيرا حق انحصارى خويش راتضييع شده و در
معرض ديد ديگران مىبيند.و مسؤوليت اين امر را برعهده همسرش مىداند.چنين مردى
همواره پريشان خاطر و بدبين است.
محبت و صفايش نسبتبه خانواده تدريجا كم ميشود.
بنابراين صلاح جامعه و بانوان در اين است كه پوشيده و محجوبباشند و متين و بدون
آرايش از منزل خارج شوند و زيبائيهاى خودشان رادر معرض ديد همگان قرار ندهند.
رعايتحجاب يك وظيفه اسلامى است.خدا در قرآن مىفرمايد:
به زنان مؤمن بگو:از مردان بيگانه چشم بپوشند.و فروج و اندام خويشتنرا از نگاه
ديگران محفوظ بدارند،و محل زيبائيها و زينتهاى خويش را براى اجانب آشكار نسازند،مگر
آنچه را كه طبعا آشكار است (مانندصورت و دستها) و روسريهاى خودشان را بر سينهها
بيندازند (تا خوبپوشيده شود) و زينت و جمالشان را جز براى شوهر و پدر و پدر شوهر
وپسران خود و پسران شوهر،و برادران و فرزندان برادر و فرزندان خواهر...آشكار نسازند
(31)
آرى رعايتحجاب و پوشش اسلامى از جهات مختلف به نفعبانوان است:
1-بهتر مىتوانند مقام و منزلت و ارزش وجودى خودشان را دراجتماع محفوظ بدارند،و
خويشتن را از معرض ديد چشمهاى بيگانگاننگه دارند.
2-بانوان با رعايت پوشش اسلامى بهتر مىتوانند مراتبوفادارى و علاقه خودشان را
نسبتبه همسرشان باثبات رسانند و درآرامش و صفا و گرمى خانواده كمك نمايند و از
بوجود آمدن بدبينى واختلافات و مشاجرات جلوگيرى بعمل آورند.و در يك
كلام،بهترمىتوانند دل شوهر را بدست آورند و جايگاه خويش را تثبيت نمايند.
3-با رعايتحجاب اسلامى جلو چشم چرانيها و لذتجوئيهاىغير مشروع بصرى مردان
بيگانه را ميگيرند و بدين وسيله از اختلافات وبدبينيهاى خانوادهها مىكاهند و به
استحكام و ثبات و آرامش آنها كمكمينمايند.
4-با رعايت پوشش اسلامى بهترين كمك را به نسل جوان ومردان مجردى كه امكان ازدواج
ندارند انجام ميدهند و از فسادها و انحرافها و ضعف اعصابهاى جوانان كه نتائجسوئش
در نتيجه عائد خودبانوان خواهد شد جلوگيرى ميكنند.
5-اگر همه بانوان حجاب اسلامى را كاملا رعايت نمايند،هرزنى كه همسرش از منزل
خارج ميشود اطمينان دارد كه در برابر بد حجابيهاو طنازيها و خودنمائيهاى زنان كوچه
و بازار قرار نميگيرد-تا دلش راببرند و از محبت و علاقهاش نسبتبه خانواده بكاهند.
آرى اسلام چون از آفرينش ويژه زن آگاه است و او را يك ركنمهم اجتماع ميداند كه
نسبتبه صلاح و فساد جامعه نيز مسؤليت دارد،ازاو مىخواهد كه در انجام اين
مسؤليتبزرگ فداكارى نمايد و با رعايتحجاب اسلامى از مفاسد و انحرافهاى اجتماعى
جلوگيرى كند و در ثباتو آرامش و عظمت ملتخويش بكوشد.و يقين بداند كه در انجام
اينمسؤوليتبزرگ الهى بهترين پاداش را از خداوند بزرگ دريافتخواهدنمود.خانم
گرامى!اگر به آرامش و ثبات خانواده و اعتماد و اطمينانشوهرت علاقه دارى،اگر به
مصالح واقعى جامعه بانوان مىانديشى،اگر بهسلامت روانى جوانان و جلوگيرى از انحراف
و لغزش آنان فكر مىكنى،اگر مىخواهى بانوان را از معرض چشم چرانى بيگانگان و فريب
دادن وبانحراف كشيدن آنان نجات دهى،و اگر مىخواهى رضايتخدا را جلبكنى و يك
مسلمان مؤمن و فداكار باشى، پوشش و حجاب اسلامى راهمواره رعايت كن.و زيبائيها و
آرايش خودت را در معرض ديد بيگانگانقرار نده.گر چه در داخل منزل و با خويشان نزديك
باشد.داخل منزل وخارج آن،در مجالس مهمانى و در خارج فرقى ندارد.برادر شوهر،پسربرادر
شوهر،شوهر خواهر شوهر، شوهر خواهر خودت شوهر عمهات، شوهر خالهات،پسر عمهها،پسر
دائيها،همه اينها به تو نامحرم هستندواجب استحجاب اسلامى را رعايت كنى گر چه در
منزل خودتان يا درمجلس مهمانى باشيد.اگر نسبتباينها حجاب را رعايت نكنى هم
مرتكبگناه ميشوى هم شوهرت را قلبا ناراحت ميكنى.ممكن استشوهرت برزبان نياورد ولى
يقين داشته باش كه ناراحت ميشود و به صفا و صميميتخانوادگى شما لطمه وارد ميگردد.
اما نسبتبه محارم مانند،پدر شوهر و پدر خودت برادر خودت،فرزندان برادر،فرزندان
خواهر، رعايتحجاب لازم نيست.ليكن تذكراين نكته لازم است كه بهتر است نسبتباينها
هم تا حدى حريم قائلشوى.و آرايش كرده و با لباسهائى كه براى شوهرت مىپوشى،نزد
اينهانيز ظاهر نشوى.گر چه شرعا جايز باشد.زيرا اكثر مردها حتى در اينموارد ناراحت
ميشوند،و حفظ اعتماد و آرامش قلبى آنها لازم و مفيداست و براى بقاء و ثبات و آرامش
خانواده سودمند ميباشد.
پاورقى:
1- بحار ج 71 ص 389.
2- بحار جلد 73 ص 298.
3- اطلاعات 15 آذر 1350.
4- اطلاعات 3 بهمن 1350.
5- اطلاعات سوم شهريور 1349.
6- بحار ج 71 ص 377.
7- بحار ج 103 ص 253.
8- بحار ج 103 ص 253.
9- اطلاعات 6 بهمن 1350.
10- اطلاعات اول آذر 1350.
11- اطلاعات 26 مرداد 1349.
12- اطلاعات 26 اسفند 1350.
13- بحار ج 103 ص 244.
14- بحار ج 76 ص 367.
15- مستدرك ج 2 ص 532.
16- بحار ج 103 ص 217.
17- مستدرك ج 2 ص 534.
18- سوره ابراهيم«ع»:7
19- بحار ج 103 ص 239.
20- شافى ج 2 ص 139.
21- وسائل ج 11 ص 542.
22- اطلاعات 3 ديماه 1348
23- اطلاعات 7 آذر 1350.
24- اطلاعات 17 بهمن 1350.
25- اطلاعات 10 اسفند 1350.
26- اطلاعات 8 اسفند 1350.
27- بحار-ج 73 ص 385.
28- بحار جلد 104 ص 38.
29- اطلاعات 3 اسفند 1350.
30- بحار جلد 104 ص 39.
31- سوره نور آيه 31