همسردارى

ابراهيم امينى

- ۲ -


خوش اخلاق باش

كسيكه خوش اخلاق باشد،با مردم خوشرفتارى كند،با لب خندان‏سخن بگويد،در مقابل حوادث و مشكلات بردبار باشد،محبوب همه است،دوستانش زيادند،همه دوست دارند با او معاشرت و رفت و آمد كنند،عزيزو محترم است،به ضعف اعصاب و بيماريهاى روانى مبتلا نميشود،برمشكلات و دشواريهاى زندگى پيروز ميگردد،از زندگى لذت ميبرد،و برمعاشرانش خوش ميگذرد.

امام صادق عليه السلام فرمود:«هيچ زندگانى گواراتر از خوش‏اخلاقى نيست.» (1)

اما كسيكه بد اخلاق باشد،با صورت درهم كشيده با مردم ملاقات‏كند،در مقابل حوادث و ناملايمات داد و فريادش بلند شود،بيخود داد وقال راه بيندازد،تند خو و بد زبان باشد زندگى تلخ و ناگوارى خواهدداشت،خودش هميشه ناراحت و معاشرينش در عذابند،مردم از او متنفر واز معاشرتش گريزانند،آب خوش از گلوى خودش و معاشرانش پائين‏نميرود،خواب و خوراك درستى ندارد.براى انواع بيماريها مخصوصاضعف اعصاب كاملا آمادگى دارد،هميشه اوقاتش تلخ و آه و ناله‏اش بلند است،دوستانش كم‏اند،محبوب كسى نيست.

پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:«آدم بد اخلاق نفس خودش‏را در رنج و عذاب دائم قرار ميدهد.» (2)

خوش اخلاقى براى همه لازم است مخصوصا براى زن و شوهرضرورت دارد،زيرا هميشه با هم هستند و ناچارند با هم زندگى كنند.

خانم محترم،اگر ميخواهى به خودت و شوهر و بچه‏هايت‏خوش‏بگذرد اخلاقت را اصلاح كن، هميشه شاد و خندان باش،اوقات تلخى ودعوا نكن،خوش برخورد و شيرين زبان باش،با اخلاق خوش ميتوانى‏خانه‏ات را بصورت بهشت‏برين درآورى،حيف نيست‏با بداخلاقى آنرا به‏صورت جهنم سوزانى تبديل كنى و خودت و شوهر و فرزندانت در آن‏معذب باشيد؟تو ميتوانى فرشته رحمت‏باشى،محيط خانه را با صفا ونورانى گردانى،چرا آنرا به صورت زندان تاريكى در ميآورى؟لب خندان وشيرين زبانى تو دل شوهر و فرزندانت را غرق سرور و شادمانى ميگرداند،غم و اندوه را از دلشان بر طرف ميسازد.آيا ميدانى:بامداد كه رزندانت‏به‏مدرسه يا سر كار ميروند اگر با تبسم و گرمى از آنها بدرقه كنى چه تاثيرنيكوئى در روح و اعصابشان خواهى گذاشت.

اگر به زندگى و شوهرت علاقه دارى بد اخلاقى نكن،زيرا اخلاق‏خوب بهترين پشتوانه پيمان زناشويى است.

اكثر طلاقها در اثر بد رفتارى زن و شوهر و عدم توافق اخلاقى پيداميشود.آمار طلاقها اين مطلب را تاييد ميكند.عدم توافق اخلاقى نخستين‏علت‏بروز اختلافات خانوادگى است.

به عنوان نمونه به آمار سالهاى 47 و 48 و 49 اشاره ميكنيم:«درسال 1347 از 16039 پرونده شكايت كه به دادگاه خانواده رسيده است،12760 پرونده بر اساس عدم توافق اخلاقى بوده است.در سال 1348 ازميان 16058 پرونده اختلافات زناشويى 11246 پرونده به عدم توافق‏ميان زن و شوهر اختصاص داده شده است.يعنى با يك آمار خيلى ساده‏مى‏بينيم كه بيش از هفتاد درصد اختلافات زناشويى به واسطه عدم توافق‏اخلاقى بروز ميكند. (3) »

خانم محترم،با خوش اخلاقى عشق و محبت‏شوهرت را جلب كن‏تا به زندگى و خانواده علاقه‏مند شود،با شوق و ذوق كار كند و اسباب رفاه‏شما را فراهم سازد،اگر خوش اخلاقى كردى دنبال شب نشينى و عياشى‏نمى‏رود و زودتر به خانه ميآيد.

زنى به شوراى داورى شكايت كرد كه:«شوهرم هميشه ناهار و شام‏را بيرون خانه ميخورد.

شوهر جواب داد:علت اينست كه زنم اصلا سازگارى ندارد وبد اخلاق‏ترين زن دنياست.

زن ناگهان خيز برداشت و در حضور اعضاى داورى شوهرش راكتك زد. (4) »

اين خانم نادان خيال ميكرد با شكايت و فحش و كتك ميتوان‏شوهر را به خانه جلب كرد،در صورتى كه يك راه عقلى و ساده داشت وآن خوشرفتارى و خوش اخلاقى بود.

زنى در شوراى داورى گفت:شوهرم 15 ماه است كه با من حرف‏نميزند و مخارج ما را به وسيله مادرش مى‏فرستد.

مرد در جواب گفت:چون از دست‏بد اخلاقيهاى زنم بتنگ آمده‏بودم تصميم گرفتم صحبت نكنم و مدت 15 ماه است‏باينكار ادامه‏ميدهم. (5) »

اكثر مشكلات زناشويى را با هوشيارى و اخلاق خوش ميتوان حل‏كرد.اگر شوهرت كم محبت است،اگر به خانه و زندگى علاقه ندارد،اگردنبال عياشى ميرود،اگر دير به خانه ميآيد، اگر شام و ناهار را بيرون صرف‏ميكند،اگر بد رفتارى ميكند،اگر تندخويى و دعوا ميكند،اگر ثروتش رابباد ميدهد،اگر دم از طلاق و جدايى ميزند همه اينها و صدها مانند اينها رابوسيله خوشرفتارى و اخلاق خوش ميتوان حل كرد.تو اخلاق و رفتارت‏را عوض كن و نتيجه اعجاز آميز اخلاق خوب را تماشا كن.

امام صادق عليه السلام فرمود:«خدا به آدم خوش اخلاق ثواب‏جهاد ميدهد،صبح و شب برايش ثواب نازل ميشود. (6) »

حضرت صادق عليه السلام فرمود:هر زنيكه شوهرش را اذيت كندو اندوهگينش سازد و از رحمت‏خدا دور است.و هر زنيكه به شوهرش‏احترام بگذارد و آزارش نرساند و فرمانبردارش باشد خوشبخت ورستگار است‏». (7)

به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض شد:«فلان شخص زن خوبى است.روزها روزه دارد و شبها عبادت ميكند.ليكن بد اخلاق است‏همسايگانش را آزار ميرساند».

فرمود:«هيچ خير و خوبى ندارد.و از اهل دوزخ ميباشد (8) ».

توقعات بيجا

امكانات مالى و درآمد همه افراد يكسان نيست.همه نميتوانند دريك سطح زندگى كنند.هر خانواده‏اى بايد حساب دخل و خرج خودشان‏را بكنند و بر طبق درآمدشان خرج كنند.انسان همه طور ميتواند زندگى‏كند.عاقلانه نيست كه براى تهيه امور غير ضرورى دست‏به قرض و نسيه‏بزند.

خانم محترم،تو كدبانوى خانه هستى،عاقل و فهميده باش،حساب‏خرج و دخلتان را بكن. ببين چطور ميتوانيد خرج كنيد كه آبرويتان محفوظبماند و هميشه پولدار باشيد، عاقبت‏انديش باش،چشم و همچشميهاى‏بيجا را كنار بگذار،اگر فلان مد لباس را در تن خانمى ديدى و وضع‏اقتصادى شما اقتضاى خريد آنرا ندارد،شوهرت را به تهيه آن وادار نكن، اگر چيز لوكس و قشنگى را در منزل همسايه مشاهده نمودى به شوهرت‏اصرار نكن كه بايد آنرا تهيه كنى،اگر فلان دوست‏يا خويش و قوم شماخانه‏اش را با فرشهاى زيبا و گرانقيمت و اسباب لوكس زينت كرده لازم‏نيست‏خودتان را بسختى بيندازيد تا از او تقليد كنيد،تو كه ميدانى وضع‏اقتصادى و در آمد شما ايجاب نميكند چرا شوهرت را به وام گرفتن و نسيه‏گرفتن و قسطى خريدن و كارهاى غير مشروع وادار ميكنى؟

آيا عقلائى است كه براى رقابت‏با ديگران از بانك وام بگيريد وفلان جنس غير ضرورى و لوكس را بخريد و در خانه بگذاريد،آيا صلاح‏است كه زندگى خودتان را بر وام گرفتن و نسيه كردن و قسطى خريدن‏پايه‏گذارى كنيد و يك سرى اشياء غير ضرورى را در خانه جمع‏آورى‏نمائيد.

آيا بهتر نيست قدرى صبر كنيد تا اوضاع مالى شما بهتر شود؟هرماه مقدارى از درآمدتان را پس‏انداز كنيد،وقتى وضع اقتصادى شما خوب‏شد و توانستيد جنس مورد نظرتان را تهيه نمائيد با پول نقد آنرا خريدارى‏كنيد.

بيشتر اين رقابتها و ولخرجيها از خانمهاى نادان و خودخواه‏سرچشمه ميگيرد.با ديدن يك چيز لوكس فورا بهوس افتاده و سر به جان‏شوهر بيچاره گرفته كه بايد آنرا تهيه كنى.به قدرى نق نق و پافشارى نموده‏كه ناچار ميشود وام بگيرد يا قسطى بخرد و خودش را بيچاره كند و هميشه‏قرضدار باشد.

گاهى ناچار ميشود زندگى زناشويى را بر هم بزند و زن‏خودخواهش را طلاق بدهد تا از شر تقاضاهاى بيجا و سرزنشها وزخمزبانهاى او خلاص شود يا خودكشى كند تا از اين زندگى پر از ايراد وبهانه نجات پيدا كند.به داستانهاى زير توجه فرمائيد:

«مردى در دادگاه ميگفت:مدتى است زنم به واسطه القاآت زن‏همسايه پايش را توى يك كفش كرده كه بايد يا برايش تلويزيون بخرم ياطلاقش بدهم.در ماه فقط 300 تومان حقوق ميگيرم،صد تومانش اجاره‏خانه است‏با دويست تومان ديگر بايد يكماه تمام مخارج خانواده سه نفريمان را تامين كنم،كجا ميتوانم تلويزيون بخرم؟ (9) ».

مردى در دادگاه ميگويد:«خانم دلش لباسهاى آخرين مدل‏ميخواهد.خانم ميخواهد خودش را عين يك زن مرد پولدار در بياورد،آخربه خدا به دين به مذهب تمام حقوق من 900 تومان است،300 تومان آنراكرايه خانه ميدهم.شما بگوئيد من با 600 تومان شام و ناهار تهيه كنم يابراى خانم پوستيژ و كفش و كلاه بخرم؟»در آخر به مادر زنش ميگويد:دختر مال شما.چشم، طلاقش ميدهم ودور هر چه زن است‏خط ميكشم (10) ».

مردى كه خودكشى كرده بود وقتى بهوش آمد گفت:«من شاگردراننده‏ام،سه سال است ازدواج كرده‏ام،زنم توقعات خارج از حد دارد،چون نميتوانم توقعاتش را برآورده كنم مرتبا مرا سرزنش ميكند،سرزنشهاى او بالاخره مرا بستوه آورد و تصميم بخودكشى گرفتم (11) ».

زنى به شوهرش ميگويد:«يا سيگار خارجى بكش يا طلاقم بده (12) ».

اينگونه زنها اصلا معنا و هدف ازدواج را درك نكرده‏اند.

زناشويى را يك نوع برده‏گيرى تصور نموده‏اند.بدين منظور شوهركرده‏اند كه به خواسته‏ها و هوسهاى كودكانه خويش جامه عمل بپوشند.

شوهرى را ميخواهند كه مانند يك نوكر بى‏اجر و مزد بلكه يك اسيربرايشان زحمت‏بكشد و حاصل دسترنج‏خويش را دو دستى تقديم خانم كند تا در راه بلند پروازيها و هوسهاى خام خويش به مصرف برساند.

كاش باين مقدار قناعت ميكردند و توقعات بيش از حد نداشتند.

گاهى توقعاتشان به قدرى زياد است كه مجموع درآمد شوهر كفايت‏نميكند،اصولا كارى با درآمد شوهر ندارند،چيزى را كه هوس كردندحتما بايد تهيه شود،هر چه بشود بشود،گر چه شوهر ورشكست‏شود يادست‏بكارهاى غير مشروع بزند،خانم خواسته و بايد تهيه شود.

يكى از عوامل بزرگ ورشكست مردها همين توقعات بيجاى‏خانمها و چشم و همچشميهاست، سرزنشها و نق نق‏هاى زن است كه مردرا به كارهاى غير مشروع وادار ميكند،اينگونه زنهاى از خود راضى وخودخواه ننگ بانوان بشمار ميروند.گيرم با اين توقعات و ايرادها طلاق‏گرفتى آنوقت كارت اصلاح ميشود،نه،مطمئن باش هرگز بآرزوهايت‏نخواهى رسيد،ميروى در خانه سر بار پدر و مادرت خواهى شد و تا آخرعمر بايد از نعمت انس و محبت و بچه‏دارى محروم شوى،خيال ميكنى‏مردها براى خواستگارى تو صف كشيده‏اند،نه،چنين نيست، زنهائيكه‏طلاق ميگيرند كمتر شانس ازدواج دارند،بر فرض اينكه شوهر ديگرى‏پيدا كردى از كجا كه بهتر از شوهر اولت‏باشد؟

آيا بهتر نيست عاقبت‏انديش باشى؟حساب دخل و خرجتان رابكنيد و به مقدار درآمدتان خرج كنيد؟مگر خوشى و آسايش فقط با كفش‏و لباس و تلويزيون و يخچال فراهم ميشود؟به جاى اين بلند پروازيها وهوسهاى خام به زندگى و خانه‏دارى و شوهردارى بكوش.با اظهار مهر ومحبت محيط خانه را با صفا و نورانى كن.با زندگى ديگران كارى نداشته‏باش.بر طبق درآمدتان خرج كنيد.و از نعمت انس و محبت لذت ببر،با شوهر و فرزندانت‏بگوييد و بخنديد، در مخارج روزانه صرفه‏جويى كن،تااوضاع مالى شما بهتر شود و زندگى آبرومندى پيدا كنيد، شايد در آينده‏بتوانى به خواسته‏هاى خودت برسى،حتى اگر شوهرت ولخرج است وبيش از توانايى خويش خرج ميكند جلوش را بگير،نگذار براى خريداشياء غير ضرورى وام بگيرد يا قسطى بخرد،زندگى شما مشترك است،هر چه او داشته باشد در واقع مال شما است،نترس نه ثروتش را بديگرى‏ميدهد نه در خانه ديگرى صرف ميكند،به جاى خريد اشياء تجملى و غيرلازم وسائل ضرورى منزل را تهيه كنيد،براى حوادث و پيش‏آمدها كه‏خواه ناخواه براى همه كس اتفاق ميافتد پس‏انداز داشته باشيد.

پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:«هر زنيكه با شوهرش‏سازگار نباشد و او را بر چيزهائيكه فوق توانايى اوست وادار كند اعمالش‏مورد قبول خدا واقع نميشود و در قيامت مورد غضب پروردگار جهان قرارميگيرد (13) ».

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:هر زنيكه با شوهرش‏ناسازگارى كند و به آنچه از جانب خدا رسيده قناعت ننمايد و بر شوهرش‏سختگيرى كند و بيش از حد توانايى خواهش كند اعمالش قبول نميشود وخدا بر او خشمناك خواهد بود (14) ».

پيغمبر اسلام فرمود:«بعد از ايمان به خدا نعمتى بالاتر از همسرموافق و سازگار نيست (15) ».

شوهرت را دلدارى بده

دشوارى زندگى بر دوش مرد است.مخارج خانواده را بهر طورشده بايد تامين كند،در خارج منزل با صدها مشكل مواجه ميشود،ممكن‏است مورد توهين يا توبيخ رئيس قرار بگيرد، ممكن است‏با اذيت وكارشكنى همكارانش برخورد كند،ممكن است مطالباتش را نتواند وصول‏كند،ممكن است محل چك و سفته‏هايش را نتواند تامين كند،ممكن است‏به كسادى بازار و عدم درآمد برخورد نموده باشد،ممكن است‏شغل‏مناسبى پيدا نكند،گرفتاريهاى مرد يكى دو تا نيست،در زندگى روزمره باصدها از اين قبيل حوادث برخورد ميكند،آنهم نه يك مرتبه و دو مرتبه‏بلكه دائما و پيوسته،كمتر اتفاق ميافتد روزيكه ناراحتى تازه‏اى نداشته‏باشد، بيخود نيست كه عمر مردها غالبا كوتاهتر از زنهاست.آخر اعصاب‏يكنفر چقدر ميتواند حوادث و ناراحتى‏ها را تحمل كند!

انسان در اينگونه مواقع احتياج شديدى دارد به شخص دلسوزمهربانيكه دلداريش بدهد و روح و اعصابش را تقويت كند.

خانم گرامى،شوهر شما دلسوز ندارد،احساس غربت و تنهايى‏ميكند،از مشكلات فرار نموده به محيط خانه و شما پناه ميآورد،به‏دلجوييهاى تو نيازمند است،اگر با روى درهم كشيده و اوقات تلخ واردمنزل شد و آثار ناراحتى را در چهره‏اش مشاهده نمودى سلام و تعارف تواز همه روزه گرمتر باشد،اسباب استراحت و غذا و چاى او را زود فراهم‏كن،درباره موضوعات ديگر اصلا صحبت نكن،ايراد نگير،تقاضا نكن،از گرفتاريهاى خودت شكايت و درد دل نكن، بگذار خوب استراحت كند، اگر گرسنه است‏سير شود،اگر سرما خورده گرم شود،اگر گرما خورده‏خنك شود،آنگاه كه از خستگى در آمد و اعصابش راحت‏شد با زبان‏خوش سبب ناراحتى‏اش را بپرس اگر ديدى باز هم ميل نداردصحبت كند اصرار نكن،اما اگر شروع به درد دل كرد خوب گوش‏بده،تمام حواست پيش او باشد،از خنده بيجا جدا اجتناب كن،بلكه از شنيدن عوامل ناراحتى او اظهار تاسف كن،طورى وانمودكن كه بيش از خودش از عوامل گرفتارى او اندوهگين هستى،با اظهار محبت و دلسوزى زخمهاى دلش را مرهم‏بگذار،با نرمى و ملايمت دلداريش بده،موضوع را در نظرش كوچك وبى‏اهميت جلوه بده،او را در قبال حل مشكل تشجيع كن.بگو:اينگونه‏حوادث از لوازم لا ينفك زندگى است و براى همه كس اتفاق ميافتد،چندان مهم نيست،انسان ميتواند با نيروى صبر و استقامت‏بر مشكلات‏پيروز گردد،اما به شرط اينكه خودش را نبازد،اصولا مردانگى وشخصيت انسان در اينگونه موارد ظاهر ميشود،غصه نخور،صبر و كوشش‏كن تا مشكل حل شود،اگر احتياجى به راهنمايى دارد و راهى به نظرت‏ميرسد پيش پايش بگذار و اگر راه صحيحى به نظرت نرسيد پيشنهاد كن‏با يكى از دوستان يا خويشان عاقل و خير خواه مشورت كند.

خانم محترم،شوهرت در مواقع گرفتارى به مهربانيها و دلجوييهاى‏تو نيازمند است.بايد بداد او برسى و مانند يك پرستار مهربان بلكه يك‏روانپزشك دلسوز از او دلجويى كنى،از اين بالاتر بگويم،بايد شخصيت‏خويش را باثبات رسانى و شوهردارى كنى،آرى پرستار و روانپزشك‏كجا ميتوانند مانند يك بانوى فداكار شوهردارى كنند؟غافلى كه مهربانيهاو دلداريهاى تو چه اثر معجز نمايى در روح شوهرت ميگذارد!دل واعصابش را آرام ميكند،به زندگى دلگرم ميشود، براى مبارزه با مشكلات‏آماده ميگردد،مى‏فهمد كه در اين جهان تنها و بيكس نيست،به وفا وصميميت تو اطمينان پيدا ميكند،دوستدار و عاشق تو و اخلاقت ميشود،پيمان زناشويى شما استوار و محكم ميگردد.

حضرت صادق عليه السلام فرمود:«در دنيا چيزى بهتر از همسرشايسته وجود ندارد.زنيكه شوهرش از ديدار او مسرور و شاد گردد (16) ».

حضرت رضا عليه السلام فرمود:«يك دسته زنها آنهايى هستند كه‏زياد بچه‏دار ميشوند، مهربان و با عاطفه هستند،در سختيها و پيش آمدهاى‏روزگار،در امور دنيا و آخرت پشتيبان شوهرشان هستند،بزيان او كارنميكنند و گرفتاريهايش را زياده نميگردانند (17) ».

سپاسگزار باش

پول پيدا كردن كار آسانى نيست،هزاران زحمت و دردسر دارد،انسان مال را براى رفاه و آسايش خويش ميخواهد و ذاتا بدان علاقه‏منداست،اگر به كسى احسان كرد و مالى را كه به ريشه جانش بسته است دراختيار او قرار داد انتظار دارد قدردانى كند،اگر مورد سپاسگزارى قرارگرفت تشويق ميشود،به احسان و نيكوكارى راغب ميگردد،نه تنها نسبت‏باين شخص احسان بيشترى خواهد كرد بلكه به مطلق نيكى علاقه‏مندميگردد،به حديكه ممكن است كم كم به صورت يك عادت ثانوى و يك خوى طبيعى تبديل شود و مشتاق احسان و كار خير گردد،اما اگر قدرش رانشناختند و احسانش را ناديده گرفتند به كار خير بى‏رغبت ميشود، پيش‏خود ميگويد:حيف نيست كه به اين مردم نمك نشناس احسان كنم و اموالم‏را در اختيارشان بگذارم؟حق شناسى و شكرگزارى يكى از اخلاق‏پسنديده است،و بزرگترين رمز جلب احسان ميباشد،حتى خداوند بزرگ‏هم كه نيازى به ديگران ندارد سپاسگزارى از نعمتهايش را شرط ادامه‏نعمت‏شمرده ميفرمايد:«اگر سپاسگزارى كنيد نعمتهايم را افزون ميكنم (18) ».

خانم محترم،شوهر شما نيز يك بشر عادى است،از قدردانى‏خوشش ميآيد،هزينه زندگى را تامين ميكند،حاصل دسترنج‏خويش را درطبق اخلاص نهاده رايگان تقديم شما ميكند،اين عمل را يك وظيفه‏اخلاقى و شرعى محسوب ميدارد،و از انجام دادن آن لذت مى‏برد،ليكن ازشما انتظار دارد كه وجودش را مغتنم شمرده از كارهايش قدردانى كنيد،هر گاه اسباب و لوازم زندگى را خريدارى نموده به منزل آورد اظهار سرورو خوشحالى نماييد،و سپاسگزارى كنيد،هر گاه براى تو يا فرزندانت‏كفش و لباس يا چيز ديگرى آورد فورا از دستش بگير و اظهار خورسندى‏كن،چه مانع دارد بگويى:متشكرم؟اگر ميوه و شيرينى يا چيز ديگرى به‏خانه آورد زود از دستش بگير و در جاى خود بگذار،اگر بيمار شدى وبراى معالجه‏ات كوشش كرد تا شفا يافتى تشكر كن،اگر ترا به تفريح ومسافرت برد سپاسگزارى كن.اگر پول توجيبى گرفتى قدردانى كن،مواظب باش كارهايش را كوچك مشمارى،بى‏اعتنائى و مذمت نكنى،ناديده نگيرى،اگر كارهايش را مورد توجه قرار داده تشكر كردى احساس غرور و شخصيت ميكند،به زندگى و خرج كردن تشويق ميشود،باز هم‏سعى ميكند توجه شما را بسوى خويش جلب كند و به وسيله احسان دلتان‏را بدست آورد،اما اگر كارهايش را كوچك شمردى و به نظر بى‏اعتنائى‏نگاه كردى دلسرد ميشود،پيش خود ميگويد:حيف نيست زحمت‏بكشم وحاصل دسترنجم را خرج افراد نمك نشناسى كنم كه قدرم را نميدانند واحسانهايم را كوچك ميشمارند،رفته رفته به خانه و زندگى بى‏علاقه‏ميگردد،تا بتواند از زير بار خرج كردن شانه خالى ميكند،به كسب و كاربى‏رغبت ميشود،ممكن است‏به فكر خوشگذرانى بيفتد،اموالش را خرج‏ديگران كند،مرد بيچاره بيك تعريف خالى و تشكر مفت و مجانى دلخوش‏است از اين هم دريغ داريد؟!

اگر يكى از خويشان يا دوستان يك جفت جوراب بى‏ارزش يادسته گل بى‏قابليت‏بشما تقديم نمود صدها مرسى متشكرم را نثارش ميكنيدليكن احسانهاى دائمى شوهرتان را به روى مبارك نياورده از يك اظهارتشكر بى‏مايه هم دريغ ميكنيد؟!

راه و رسم شوهردارى چنين نيست.اصلا منافع شخصى خودتان‏را تشخيص نميدهيد،تكبر و خودخواهى بلاى بزرگى است،گمان ميكنيداگر تشكر كنيد كوچك ميشويد در صورتى كه بر محبوبيت‏شما افزوده‏ميشود،حق شناس و با ادب شناخته ميشود.

امام صادق عليه السلام فرمود:«بهترين زنهاى شما زنى است كه‏وقتى شوهرش چيزى آورد سپاسگزارى كند و اگر نياورد راضى باشد (19) ».

حضرت صادق عليه السلام فرمود:«هر زنى كه به شوهرش بگويد:

از تو خيرى نديدم تمام اعمالش باطل و از درجه اعتبار ساقط ميگردد. (20) »

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:«كسى كه از احسان مردم‏قدردانى نكند شكر خداى را نيز بجاى نميآورد (21) ».

عيبجويى نكن

هيچكس بى‏عيب نيست،يا كوتاه است‏يا دراز،يا سياه رنگ است‏يا رنگ پريده،يا چاق است‏يا لاغر اندام يا دهانش بزرگ است‏ياچشمهايش كوچك،يا بينى‏اش بزرگ است‏يا سرش طاس،يا تندخواست‏يا ترسو،يا كم حرف است‏يا پر مدعا،يا دهانش بدبو است‏يا پاهايش،يا بيمار است‏يا پر خور،يا ندار است‏يا بخيل،يا آداب زندگى را بلد نيست‏يا بد زبان است،يا كثيف است‏يا بى‏ادب.

از اين قبيل عيوب در هر مرد و زنى وجود دارد.

آرزوى هر مرد و زنى اينست كه همسر ايده‏آلى پيدا كند كه از تمام‏عيوب و نواقص خالى بوده نقطه ضعفى نداشته باشد.ليكن كمتر اتفاق‏ميافتد كه به مطلوب خيالى خويش دست‏يابد.

گمان نميكنم در دنيا زنى پيدا شود كه شوهرش را صد در صد كامل‏و بى‏عيب بداند.

زنهاييكه در صدد عيبجويى باشند خواه ناخواه عيب يا عيبهايى رادر شوهرانشان پيدا ميكنند،يك عيب كوچك و بى‏اهميت را كه نبايد آنراعيب شمرد در نظر خودشان مجسم ميسازند و آنقدر درباره‏اش فكر ميكنند كه كم كم به صورت يك عيب بزرگى كه قابل تحمل نيست جلوه‏گر ميشود،خوبيهاى شوهر را يكسره ناديده گرفته هميشه به آن عيب كوچك توجه‏دارند،چشمشان به هر مردى بيفتد دقت ميكنند كه داراى آن عيب هست‏يانه،آنها مرد باصطلاح ايده‏آلى را در مغز خويش مجسم مينمايند كه حتى‏كوچكترين عيبى هم نداشته باشد و چون شوهرشان با آن صورت خيالى‏تطابق كامل ندارد،هميشه آه و ناله دارند،از ازدواجشان اظهار پشيمانى‏ميكنند،خودشان را شكست‏خورده و بدبخت ميشمارند.كم كم مطلب راعلنى كرده گاه و بيگاه از شوهرشان عيبجويى مينمايند،ايراد و بهانه‏ميگيرند،غرغر ميكنند،طعنه مى‏زنند:آداب معاشرت را بلد نيستى،من‏خجالت ميكشم با تو در مجالس شركت كنم،برو با اين بينى گنده‏ات،دهانت‏بوى لاشه گنديده ميدهد،چقدر سياه و زشتى!

ممكن است مرد عاقل و بردبار باشد و در مقابل بى‏ادبيهاى زن‏سكوت كند ليكن قلبا مكدر ميشود،كينه‏اش را در دل ميگيرد،بالاخره‏كاسه صبرش لبريز ميشود و در صدد انتقام بر مى‏آيد،يا به زد و خوردمى‏كشد يا مقابل به مثل ميكند،او هم در صدد بر مى‏آيد از همسرش كه‏به طور حتم بى‏عيب نيست عيبجويى كند،او بگو و اين بگو،اين بگو و اوبگو،اگر محبت و صفائى در ميانشان بود به كلى زائل ميگردد.كينه يكديگررا در دل ميگيرند،دائما در صدد عيبجويى هستند،پيوسته جنگ و جدال‏دارند.در نتيجه،اگر با همين وضع به زندگى ادامه بدهند بدترين زندگى راخواهند داشت،در شكنجه و عذاب خواهند بود تا يكى از آنها بميرد و اين‏زندگى ننگين از هم بپاشد،و اگر يكى از آنها يا هر دو لجاجت‏بخرج بدهندو به دادگاه حمايت‏خانواده و طلاق متوسل شوند گر چه عقده‏هاى درونى خود را حل كرده و انتقام گرفته‏اند ليكن هر دو متضرر ميشوند،پيمان‏زناشويى را برهم ميزنند ولى معلوم نيست‏بعدا بتوانند با ديگرى ازدواج‏كنند و بر فرض وقوع معلوم نيست زن يا شوهر بهترى نصيبشان شود.

امان از نادانى و لجاجت‏بعضى خانمها!در بعضى از امور بسيارجزئى به قدرى پافشارى ميكنند كه حاضر ميشوند زندگى خودشان رامتلاشى سازند.براى اينكه به سبك مغزى و كوتاه فكرى آنها پى‏ببريد به‏داستانهاى زير توجه فرماييد:

«زنى بنام...از شوهرش بنام...شكايت كرد كه شوهرم در موقع‏خواب انگشتش را مى‏مكد. چون حاضر نيست دست از اين كارش برداردتقاضاى طلاق ميكنم (22) ».

«زنى به بهانه اينكه دهان شوهرش بوى بد ميدهد به خانه پدرش‏مراجعت نمود و اظهار داشت تا بوى دهانش را برطرف نكند به خانه‏نخواهد رفت ولى با شكايت‏شوهر دادگاه زن و شوهر را سازش داد ولى‏وقتى به خانه رفت ديد هنوز دهانش بو ميدهد لذا به اتاق ديگر رفت. شوهركه ناراحت‏شده بود زنش را بقتل رسانيد (23) ».

«خانم دندان پزشك از شوهرش طلاق ميگيرد.ميگويد هم شان من‏نيست.زيرا سه سال بعد از من درجه دكترا گرفته است‏» (24) .

«يك زن 27 ساله‏اى كه از خانه شوهرش قهر كرده در پاسخ به‏عرضحال او نوشت:شوهرم زياد مى‏خورد من قادر نيستم غذاى مورد نياز او را تهيه كنم (25) ».

«زنى به اين علت كه شوهرش روى زمين مى‏نشيند،با دست غذامى‏خورد،از آداب معاشرت بى‏اطلاع است،صورتش را هر روز اصلاح‏نميكند درخواست طلاق كرد (26) ».

ليكن همه خانمها چنين نيستند.در بين آنها افراد فهميده و باهوشى هست كه واقعيات زندگى را حساب ميكنند و هرگز در صددعيبجويى بر نميآيند.

خانم محترم،شوهر شما يك بشر عادى است ممكن است‏بى‏عيب‏نباشد اما در مقابل، خوبيهاى فراوانى نيز دارد.اگر به زندگى و خانواده‏ات‏علاقه‏مندى در صدد عيبجوئى بر نيا. عيبهاى كوچك او را ناديده بگير،بلكه‏اصلا عيبشان مشمار،شوهرت را با يك مرد خيالى كه در خارج وجودندارد مقايسه نكن بلكه او را من حيث المجموع با ساير مردها مقايسه كن،ممكن است مردى عيب مخصوص شوهرت را نداشته باشد ليكن داراى‏عيوب ديگرى است كه شايد بمراتب بدتر از او باشد،اصولا عينك بدبينى‏را از چشم خويش بردار و خوبيهاى شوهرت را ببين،آنوقت‏خواهى ديدكه خوبيهاى او بمراتب بيشتر از بديهايش ميباشد،اگر يك عيب دارد و درعوض صدها خوبى دارد.

محاسن و خوبيهايش را مورد نظر قرار بده و خرسند باش،مگرخودت بى‏عيب هستى كه انتظار دارى شوهرت بى‏عيب باشد،نهايت اينكه‏خودخواهى و خودپسندى اجازه نميدهد عيبهاى خودت را ببينى،اگر شك دارى از ديگران بپرس.

رسولخدا فرمود:«عيبى بالاتر از اين نيست كه انسان عيوب‏ديگران را ببيند اما از عيبهاى خودش غافل باشد (27) ».

چرا يك عيب كوچك را به قدرى بزرگ ميكنى و درباره‏اش‏غصه ميخورى كه بنياد زندگى و كانون انس و مودت را بر هم مى‏زنى؟

عاقل و با هوش باش،دست از هوسبازى و سبك مغزى بردار،عيبهاى‏كوچك را نديده بگير،با اظهار محبت كانون خانوادگى را گرم كن تا ازنعمت انس و محبت‏برخوردار گردى،مواظب باش عيب شوهرت را نه درحضور و نه در غيابش بزبان نياورى زيرا رنجيده خاطر و مكدر ميگردد،در صدد عيبجويى بر ميآيد،محبت و علاقه‏اش كم ميشود،پيوسته در حال‏جدال و ستيزه خواهيد بود،اگر با همين وضع بزندگى ادامه دهيد زندگى‏ناگوارى خواهيد داشت،و اگر كار به طلاق و جدايى خاتمه يابد كه بد ازبدتر.

البته اگر عيب قابل اصلاحى داشته باشد ميتوانى در صدداصلاحش بر آيى،ليكن در صورتى امكان موفقيت دارى كه با نرمى و مداراو صبر و حوصله و بصورت خيرخواهى و خواهش و تمنا رفتار كنى،نه به‏عنوان عيبجويى و اعتراض،سرزنش و ايراد،قهر و دعوا.

از غير شوهرت چشم بپوش

خانم محترم،ممكن است قبل از ازدواج براى خواستگارى شماآمده باشند،ممكن است افرادى را در نظر داشته در انتظار خواستگارى آنها بوده‏ايد،شايد آرزو داشته‏ايد شوهرتان ثروتمند باشد،داراى فلان‏شغل باشد،تحصيل كرده باشد،زيبا و خوشگل باشد ووووو.

اين قبيل آرزوها قبل از ازدواج مانعى نداشت ليكن اكنون كه‏مردى را براى همسرى برگزيده‏اى و پيمان مقدس زناشويى را امضاكرده‏ايد كه تا آخر عمر با هم باشيد،يار و مونس و غمخوار هم باشيد بايدگذشته را يكسره فراموش كنى،بر افكار و آرزوهاى گذشته خط بطلان‏بكشى و از غير شوهرت بطور كلى چشم بپوشى،دلت را از اضطراب وپريشانى نجات بده،غير شوهرت را از دل بيرون كن و ششدانگ آنرا دراختيار او قرار بده،خواستگار سابقت را فراموش كن،باو نگاه نكن،بفكرش نباش،چكار دارى ناراحت‏شده يا نه؟اصلا چرا از احوالش جويامى‏شوى؟اين حالت دو دلى جز پريشانى روح چه نتيجه‏اى دارد؟و بسااوقات اسباب بدبختى ترا فراهم مى‏سازد.

بعد از اينكه با مردى پيمان زناشويى بستيد و قول و قرار گذاشتيدتا آخر عمر با هم باشيد چرا چشم چرانى ميكنى،به اين مرد و آن مرد نگاه‏ميكنى و شوهرت را با آنها مقايسه مى‏نمايى؟اين چشم چرانيهاى غلط جزپريشانى و اضطراب روح و آه و حسرت دائم چه سودى دارد؟

حضرت على عليه السلام فرمود:«هر كس چشم خويش را آزادبگذارد هميشه اعصابش ناراحت‏خواهد بود و به آه و حسرت دائم گرفتارخواهد شد (28) ».

وقتى با نظر خريدارى به مردها نگاه كردى و شوهرت را با آنهامقايسه نمودى ناچار به مردهايى برخورد ميكنى كه عيب شوهرت را ندارند خيال ميكنى افراد برگزيده و بى‏عيبى هستند كه از آسمان نازل شده‏اند بااينكه ممكن است آنها داراى دهها عيب باشند كه اگر از آنها اطلاع داشتى‏شوهر خودت را بر آنها ترجيح ميدادى.اما چون از عيوب مخفى آنهااطلاع ندارى و فقط خوبيهايشان را مشاهده مينمايى خودت را شكست‏خورده و مغبون در ازدواج مى‏پندارى و اسباب بدبختى خويشتن را فراهم‏مى‏سازى.

«زن 18 ساله‏اى به نام...كه از خانه فرار كرده بود ديشب به وسيله‏ماموران پاسگاه ژاندارمرى نعمت آباد دستگير شد.در پاسگاه گفت:سه‏سال پيش به عقد...در آمدم ولى به تدريج احساس كردم كه او را دوست‏ندارم.چهره شوهرم را با قيافه بعضى از مردها مقايسه مى‏كردم و افسوس‏مى‏خوردم كه چرا زن اين مرد شدم‏» (29) .

خانم گرامى،اگر مى‏خواهى بدبخت و سيه روز نشوى،به ضعف‏اعصاب و پريشانى روح مبتلا نگردى،با خوشى و آسايش زندگى كنى‏دست از هوسبازى و چشم چرانى و آرزوهاى خام بردار.غير از شوهرت‏همه را نديده بگير،از مردهاى ديگر تعريف نكن،به فكر آنها نباش.دردلت نگو:كاش فلان شخص بخواستگاريم آمده بود،كاش با فلان شخص‏ازدواج كرده بودم،كاش شوهرم داراى فلان شغل بود،كاش فلان قيافه راداشت.كاش و كاش و كاش.نميدانم اين افكار غلط و آرزوهاى خام چه‏نتيجه‏اى به حال تو دارد؟چرا زندگى را به خودت و شوهرت تلخ ميكنى؟

چرا مهر و صفا را از بين مى‏برى و بنياد ازدواج را متزلزل مى‏سازى؟ازكجا ميدانى اگر با فلان مرد ازدواج كرده بودى صد در صد راضى بودى؟تو از ظاهر او بيش از اين خبر ندارى شايد داراى عيوبى باشد كه اگر مطلع‏بودى شوهر خودت را بر او ترجيح ميدادى.از كجا ميدانى كه خانم آن‏مردها كاملا راضى هستند؟

خانم محترم،اگر شوهرت احساس كند كه به مردهاى ديگر نظردارى بدبين ميشود،مهر و علاقه‏اش كم ميشود به زندگى و خانواده‏بى‏علاقه ميگردد،مواظب باش از مردهاى ديگر تعريف نكنى با آنها گرم‏نگيرى،خنده و شوخى نكنى،مرد اينقدر حساس است كه نميتواند تحمل‏كند كه همسرش حتى به تصوير مرد بيگانه‏اى اظهار علاقه كند.

پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:«هر زن شوهرداريكه‏چشمش را از نگاه كردن به غير شوهرش پر كند مورد غضب شديدپروردگار جهان واقع خواهد شد (30) ».

حجاب اسلامى

زن و مرد گر چه در بسيارى از امور اشتراك دارند ليكن امتيازات‏ويژه‏اى نيز دارند.يكى از امتيازات مهم آنان اينست كه زن موجودى است‏ظريف و لطيف و زيبا و محبوب.زن دلبر است و مرد دلداده زن جاذب‏است و مرد مجذوب،مرد دوستدار است و زن دوست داشتنى. هنگاميكه‏مرد با زنى ازدواج ميكند مى‏خواهد تمام خوبيها و زيبائيهاى اين موجودظريف را در انحصار خويش ببيند.زنى را دوست دارد كه زيبائيها،دلبريهاو طنازيها،شوخيها و خوشمزه‏گيها،و همه چيزش را در انحصار شوهرش‏قرار دهد و نسبت‏به مردان بيگانه جدا اجتناب نمايد.مرد بسيار غيور است و نمى‏تواند تحمل كند كه مرد بيگانه‏اى به همسرش نگاه كند يا با او درارتباط و آميزش باشد،بگويد و شوخى كند و بخندد و چنين عملى راتجاوز به حق مشروع خويش ميداند.و از همسرش انتظار دارد كه بارعايت پوشش و حجاب اسلامى و با تقيد به ضوابط شرعى و قوانين‏اخلاقى و با حفظ متانت و حجب و حياء اسلامى شوهرش را در اين‏خواسته مشروع كمك و يارى نمايد.هر مرد مؤمن و غيورى چنين‏خواسته‏اى را دارد. اگر همسرش به اين وظيفه اسلامى و اجتماعى عمل‏كرد او نيز با آرامش خاطر زندگى ميكند و براى تامين نيازمنديهاى‏خانواده‏اش تلاش مينمايد و بر محبتش اضافه ميگردد.و همين صفا ومحبت‏سبب ميشود كه او نيز به زنان بيگانه بى‏توجه باشد.اما اگر مردمشاهده كرد كه همسرش تقيدى به حجاب و پوشش اسلامى ندارد وزيبائيهايش را در معرض ديد مردان بيگانه قرار ميدهد و با آنها نيز درارتباط و تماس است‏شديدا ناراحت ميشود زيرا حق انحصارى خويش راتضييع شده و در معرض ديد ديگران مى‏بيند.و مسؤوليت اين امر را برعهده همسرش مى‏داند.چنين مردى همواره پريشان خاطر و بدبين است.

محبت و صفايش نسبت‏به خانواده تدريجا كم ميشود.

بنابراين صلاح جامعه و بانوان در اين است كه پوشيده و محجوب‏باشند و متين و بدون آرايش از منزل خارج شوند و زيبائيهاى خودشان رادر معرض ديد همگان قرار ندهند.

رعايت‏حجاب يك وظيفه اسلامى است.خدا در قرآن مى‏فرمايد:

به زنان مؤمن بگو:از مردان بيگانه چشم بپوشند.و فروج و اندام خويشتن‏را از نگاه ديگران محفوظ بدارند،و محل زيبائيها و زينتهاى خويش را براى اجانب آشكار نسازند،مگر آنچه را كه طبعا آشكار است (مانندصورت و دستها) و روسريهاى خودشان را بر سينه‏ها بيندازند (تا خوب‏پوشيده شود) و زينت و جمالشان را جز براى شوهر و پدر و پدر شوهر وپسران خود و پسران شوهر،و برادران و فرزندان برادر و فرزندان خواهر...آشكار نسازند (31)

آرى رعايت‏حجاب و پوشش اسلامى از جهات مختلف به نفع‏بانوان است:

1-بهتر مى‏توانند مقام و منزلت و ارزش وجودى خودشان را دراجتماع محفوظ بدارند،و خويشتن را از معرض ديد چشمهاى بيگانگان‏نگه دارند.

2-بانوان با رعايت پوشش اسلامى بهتر مى‏توانند مراتب‏وفادارى و علاقه خودشان را نسبت‏به همسرشان باثبات رسانند و درآرامش و صفا و گرمى خانواده كمك نمايند و از بوجود آمدن بدبينى واختلافات و مشاجرات جلوگيرى بعمل آورند.و در يك كلام،بهترمى‏توانند دل شوهر را بدست آورند و جايگاه خويش را تثبيت نمايند.

3-با رعايت‏حجاب اسلامى جلو چشم چرانيها و لذتجوئيهاى‏غير مشروع بصرى مردان بيگانه را ميگيرند و بدين وسيله از اختلافات وبدبينيهاى خانواده‏ها مى‏كاهند و به استحكام و ثبات و آرامش آنها كمك‏مينمايند.

4-با رعايت پوشش اسلامى بهترين كمك را به نسل جوان ومردان مجردى كه امكان ازدواج ندارند انجام ميدهند و از فسادها و انحرافها و ضعف اعصابهاى جوانان كه نتائج‏سوئش در نتيجه عائد خودبانوان خواهد شد جلوگيرى ميكنند.

5-اگر همه بانوان حجاب اسلامى را كاملا رعايت نمايند،هرزنى كه همسرش از منزل خارج ميشود اطمينان دارد كه در برابر بد حجابيهاو طنازيها و خودنمائيهاى زنان كوچه و بازار قرار نميگيرد-تا دلش راببرند و از محبت و علاقه‏اش نسبت‏به خانواده بكاهند.

آرى اسلام چون از آفرينش ويژه زن آگاه است و او را يك ركن‏مهم اجتماع ميداند كه نسبت‏به صلاح و فساد جامعه نيز مسؤليت دارد،ازاو مى‏خواهد كه در انجام اين مسؤليت‏بزرگ فداكارى نمايد و با رعايت‏حجاب اسلامى از مفاسد و انحرافهاى اجتماعى جلوگيرى كند و در ثبات‏و آرامش و عظمت ملت‏خويش بكوشد.و يقين بداند كه در انجام اين‏مسؤوليت‏بزرگ الهى بهترين پاداش را از خداوند بزرگ دريافت‏خواهدنمود.خانم گرامى!اگر به آرامش و ثبات خانواده و اعتماد و اطمينان‏شوهرت علاقه دارى،اگر به مصالح واقعى جامعه بانوان مى‏انديشى،اگر به‏سلامت روانى جوانان و جلوگيرى از انحراف و لغزش آنان فكر مى‏كنى،اگر مى‏خواهى بانوان را از معرض چشم چرانى بيگانگان و فريب دادن وبانحراف كشيدن آنان نجات دهى،و اگر مى‏خواهى رضايت‏خدا را جلب‏كنى و يك مسلمان مؤمن و فداكار باشى، پوشش و حجاب اسلامى راهمواره رعايت كن.و زيبائيها و آرايش خودت را در معرض ديد بيگانگان‏قرار نده.گر چه در داخل منزل و با خويشان نزديك باشد.داخل منزل وخارج آن،در مجالس مهمانى و در خارج فرقى ندارد.برادر شوهر،پسربرادر شوهر،شوهر خواهر شوهر، شوهر خواهر خودت شوهر عمه‏ات، شوهر خاله‏ات،پسر عمه‏ها،پسر دائيها،همه اينها به تو نامحرم هستندواجب است‏حجاب اسلامى را رعايت كنى گر چه در منزل خودتان يا درمجلس مهمانى باشيد.اگر نسبت‏باينها حجاب را رعايت نكنى هم مرتكب‏گناه ميشوى هم شوهرت را قلبا ناراحت ميكنى.ممكن است‏شوهرت برزبان نياورد ولى يقين داشته باش كه ناراحت ميشود و به صفا و صميميت‏خانوادگى شما لطمه وارد ميگردد.

اما نسبت‏به محارم مانند،پدر شوهر و پدر خودت برادر خودت،فرزندان برادر،فرزندان خواهر، رعايت‏حجاب لازم نيست.ليكن تذكراين نكته لازم است كه بهتر است نسبت‏باينها هم تا حدى حريم قائل‏شوى.و آرايش كرده و با لباسهائى كه براى شوهرت مى‏پوشى،نزد اينهانيز ظاهر نشوى.گر چه شرعا جايز باشد.زيرا اكثر مردها حتى در اين‏موارد ناراحت ميشوند،و حفظ اعتماد و آرامش قلبى آنها لازم و مفيداست و براى بقاء و ثبات و آرامش خانواده سودمند ميباشد.

پاورقى:‌


1- بحار ج 71 ص 389.
2- بحار جلد 73 ص 298.
3- اطلاعات 15 آذر 1350.
4- اطلاعات 3 بهمن 1350.
5- اطلاعات سوم شهريور 1349.
6- بحار ج 71 ص 377.
7- بحار ج 103 ص 253.
8- بحار ج 103 ص 253.
9- اطلاعات 6 بهمن 1350.
10- اطلاعات اول آذر 1350.
11- اطلاعات 26 مرداد 1349.
12- اطلاعات 26 اسفند 1350.
13- بحار ج 103 ص 244.
14- بحار ج 76 ص 367.
15- مستدرك ج 2 ص 532.
16- بحار ج 103 ص 217.
17- مستدرك ج 2 ص 534.
18- سوره ابراهيم‏«ع‏»:7
19- بحار ج 103 ص 239.
20- شافى ج 2 ص 139.
21- وسائل ج 11 ص 542.
22- اطلاعات 3 ديماه 1348
23- اطلاعات 7 آذر 1350.
24- اطلاعات 17 بهمن 1350.
25- اطلاعات 10 اسفند 1350.
26- اطلاعات 8 اسفند 1350.
27- بحار-ج 73 ص 385.
28- بحار جلد 104 ص 38.
29- اطلاعات 3 اسفند 1350.
30- بحار جلد 104 ص 39.
31- سوره نور آيه 31