بهشت خانواده جلد دوم

مرحوم استاد دكترسيد جواد مصطفوى

- ۴ -


دليل
288 قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم):... و ان هو عملها اجل سبع ساعات و قال صاحب الحسنات لصاحب السيئات و هو صاحب الشمال: لا تجعل عسى ان يتبعها بحسنه تمحوها فان الله عزوجل يقول ((ان الحسنات يذهبن السيئات)) او الاستغفار.(18)
در حديثى پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم)فرمود:... اگر كسى گناهى را مرتكب شود هفت ساعت به او مهلت مى دهند. فرشته اى كه ماءمور نوشتن نيكيهاست به فرشته ديگر كه ماءمور نوشتن گناهان است مى گويد: شتاب مكن، باشد كه پس از اين، كار نيكى انجام دهد كه گناهش را برطرف سازد، براى اينكه خداوند عزوجل فرموده است: ((همانا نيكيها بديها را مى برد)).

289 و انكحوا الا يامى منكم و الصالحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم.(19)
و بايد مردان بى زن و زنان بى شوهر و كنيزان و غلامان نيكوكار خود را به ازدواج يكديگر در آوريد (تا در ميان مؤ منان كسى بدون همسر نباشد. و از فقر نترسيد كه) اگر مرد و زنى فقيرند، كه خداوند به لطف خود آنان را بى نياز و مستغنى خواهد فرمود، كه خداوند به احوال بندگانش آگاه و رحمتش ‍ وسيع (و نامتناهى) است.

درس هفتاد و ششم: خواستگارى: سفارشات اسلام به پسر

بجز اسلام، كدام مذهب و مكتب را ديده ايد كه به فكر ترقى و سعادت انسان، حتى قبل از انعقاد نطفه اش، باشد و بخواهد تهذيب و اصلاح و تكامل او را از آن نقطه شروع كند؟ غيراز كتاب و سنت كه دو ماءخذ متقن و جاويد اسلام است، كدام كتاب و نوشته اى را در روى زمين خوانده ايد كه در موضوع خواستگارى، يعنى انتخاب همسر، دستوراتى دقيق و عميق و در عين حال مفصل و مشروح به پسر و دخترى بدهد كه مى خواهند در آينده عروس و داماد و سپس پدر و مادر شوند و آن گاه مى خواهند نطفه انسانى را منعقد سازند كه در آينده اى دورتر، قدم به دنيا مى گذارد و مهمان پروردگار خود و عزيز پدر و مادر خويش مى شوند؟
اسلام عزيز در موضوع خواستگارى، هم صلاح و سعادت پسر و دختر و هم خير و كمال كودكان آينده را كه نتيجه و ثمره ازدواج آنها هستند، در نظر گرفته است.

سفارشات اسلام به پسر هنگام خواستگارى
در گزينش دختر، اولا پسر نبايد مسامحه و سهل انگارى كند و چشم بسته و تحقيق نكرده اقدام به ازدواج نمايند. امام صادق (عليه السلام) به كسى كه مى خواست ازدواج كند، فرمود: بنگر كه هستى خود را در كجا مى گذارى و چه كسى را شريك مالت مى كنى و از دين و رازت آگاه مى سازى؟ و ثانيا سفارش اسلام به خواستگاران اين است كه: شما در انتخاب همسر، تنها مال و جمال را مورد توجه قرار ندهيد، بلكه تقوى و نجابت و ديانت را محو و اساس صفات دختر بدانيد و عنايت خاص خود را متوجه آن سازيد و به مال و جمال و بقيه شؤ ون اجتماعى به ديده جنبى و فرعى بنگريد و بدانيد كه اگر فقط مال و جمال دختر، مورد نظر شما باشد، خدا شما را به خودتان وا مى گذارد و از آن ازدواج خيرى نمى بينيد. زيرا بنده اى كه هواى نفس ‍ خود را بر توصيه خالق دانا و مهربان خويش مقدم دارد، سزاوار است كه به مقصودش- كه در عين حال به زيان او هم هست- نرسد؛ ولى اگر به سخن خالق و حكيم و مهربان خود گوش دهيد و در خواستگارى دختر، ديانت و نجابت را مورد عنايت قرار دهيد، به دخترى با مال و جمال هم خواهيد رسيد.

اينها نه تنها گفته نويسنده و تراوش فكر و انديشه اوست بلكه همگى مضامين اخبار و احاديثى است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم)و ائمه معصومين (عليه السلام) به ما رسيده است كه در مقام دليل، برخى از آنها را با حساب رياضى و استدلال منطقى براى شما خواننده محترم توضيح مى دهيم:
دخترى كه جمال فوق العاده دارد، اگر ديابت و نجابت نداشته باشد، غالبا خودخواه و مغرور است، متكبر و خودبين است و چنين زنى قيمومت و حكومت شوهر را به مقدارى كه اسلام دستور داده است، نمى پذيرد بلكه مى خواهد بر شوهر خود تحكم كند، ناز بفروشد، زور بگويد و خود را برتر و بالاتر و صاحب اختيار خانه و حكمفرماى بر شوهر بداند و خلاصه در زندگى خانوادگى به خودش نمره بيست و به شوهرش نمره كمتر مى دهد. به تعبير ديگر، او خود را سه كيلو مى داند و شوهرش را دو كيلو و با خود حساب مى كند كه هيچ گاه سه كيلو زير دست دو كيلو نمى شود.
مشكل ديگر اين گونه زنان، نگهدارى و محافظت آنها از دستبرد جوانان شهوت پرست پولدار است. زن صاحب جمال اگر دين نداشته باشد، در برابر مردان هوسباز- خصوصا اگر بداند كه مال و ثروت بيشترى دارند- دلبرى و دلربايى مى كند و مى خواهد شوهرى در رديف خود بالاتر از خود پيدا كند، و آن گونه مردان هم هنر بازيگرى و صيادى دارند. شيطان هم در ميانه دام و طناب انداخته و تور و تله مى گستراند و دانستانهايى را كه هر روز در رسانه هاى خبرى جهان مى خوانيد و مى شنويد برپا مى كند.

اينجاست كه در ضرب المثلهاى آزموده كه برخى از آنها به حد مبالغه و اغراق هم رسيده است، مى خوانيد:
1. زيبايى بدتر از شراب است، زيرا زيبايى هم دارنده را مست مى كند و هم بيننده را.
2. زن زيبا مال همه است و زن زشت مال خودت.
3. زن كور باشد بهتر است تا بسيار زيبا.
4. مراقبت كردن از يك جوال مگس آسان تر است تا از يك زن زيبا.
5. زن زيبا مال دنيا خائن ترين چيزهاست.
6. زن زيبا خواهران بسيارى است.
7. اگر مردى زن زيبايش را نزند از ديوار بالا مى رود.

پيداست كه اگر زن ديانت و تقوا داشته باشد، تمام اين مشكلات حل مى شود و شيطان و نفس اماره و جوان هرزه، كوچكترين راه كمترين نفوذى به ماءمن عفت و حصار عصمت او پيدا نمى كنند و اين همان مطلبى است كه اسلام توصيه مى كند: در موضوع خواستگارى، ديانت و اصالت خانوادگى را در جه اول مقصود خود قرار دهيد.
و اما نسبت به مال. مال هم مانند جمال، غرور و نخوت مى آورد، و مال و ثروت زن منتى است كه همواره بر دوش شوهرش سنگينى مى كند و سلاح برنده اى است در دست زن و موجب خجلت و سرافكندگى شوهر. زن مالدار راضى نيست كه سوزنى از جهيزيه و اموال خود را به شوهر خويش ‍ دهد، مگر آنكه بيشتر آن را از او توقع داشته باشد و تا حدى هم حق با اوست؛ زيرا زنان غالبا در آمد و مستمرى ثابتى ندارند و طبعا بخيل تر از مردان اند.

على (عليه السلام) فرموده است: ((صفت بخل در مردان از رذايل اخلاقى است و در زنان از فضايل و محاسن است)).(20) علاوه بر آنكه برخى از بانوان ديرتر از مردان باور مى كنند كه:

بر مال و جمال خويشتن غره مشو   كان را به شبى برند و اين را به تبى

در اينجا هم اگر ديانت و اسلام واقعى باشد، مشكل حل مى شود، زيرا زن ثروتمند متدين وقتى شوهر خود را لايق و قابل ديد، با خود مى گويد: ((او همسر من است، چه كسى از او سزاوارتر به كمك است؟ اگر امروز به او كمك كنم، فردا كه تمكن و توانايى يافت، محبت مرا چند برابر جبران خواهد كرد)). شوهر هم اگر متدين باشد، به راهى غير از اين نمى رود. همسر متدين فكر مى كند كه خداوند متعال به من مال و ثروت بيشترى نسبت به همسرم داده است تا مرا امتحان كند كه ببيند آيا به وظيفه ام عمل مى كنم يا نه؟
انسان نسبت به نيازمند بودن هر كسى بتواند شك كند و او را دروغگو بداند، نسبت نياز همسرش چنين شكى ندارد، زيرا او را كاملا مى شناسد. علاوه بر همه اينها محبتى كه در اثر بذل مال از جانب شوهر نسبت به زن پيدا مى شود، استوارترين ستونى است كه بناى خانواده را تا آخر عمر، راسخ و خلل ناپذير نگه مى دارد.

از محبت تلخها شيرين مى شود   از محبت مسها زرين شود
از محبت خارها گل مى شود   از محبت سركه ها مل مى شود
از محبت سجن گلشن مى شود   بى محبت روضه گلخن مى شود
از محبت نيش نوشى مى شود   وز محبت شير موشى مى شود
از محبت سقم صحت مى شود   وز محبت قهر رحمت مى شود
از محبت مرده زنده مى شود   وز محبت شاه بنده مى شود

خلاصه و بعد از همه آنچه گفته شد، اسلام نمى گويد پسر هنگام خواستگارى بايد به مال و جمال زن توجه نداشته باشد و حتما زن فقير و بى جمال انتخاب كند. آرى، اسلام ذوق زيبا خواهى و خوشگل پسندى او را ناديده نمى گيرد و محبت مال و جمال را كه در نهاد او سرشته است خدشه دار نمى سازد. اسلام مى گويد پسر نبايد تمام مقصودش مال و جمال باشد و ديانت و نجابت را فراموش كند. پسر بايد به جمال عروس هم توجه داشته باشد و نسبت به آن بى اعتنا و بى تفاوت نباشد، بلكه اين موضوع نياز به سفارش ندارد. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است: ((بهترين زنان امتم زنى است كه چهره اش زيبا بوده و مهريه اش زياد نباشد)). نيز درباره باكره بودن و زيبايى مو و سفيد بودن پوست و ميشى بودن چشم و پرگوشت بودن كعب پا و كفل و خوشبو بودن و ميان قد بودن زن در روايات سفارشاتى شده است كه حاكى از توجه اسلام نسبت به زيبايى است.(21) ولى جان كلام اين است كه اگر امر داير بين جمال و دين باشد، پسر بايد دين را مقدم بدارد؛ يعنى دختر كم جمال متدين را بر خوش جمال ولى بى تفاوت نسبت به امور دينى ترجيح دهد.
هدف ديگرى كه در ازدواج نكوهيده و ناپسند قلمداد مى شود و در احاديث و اخبار از آن مذمت شده است، هدف فخر فروشى و خود نمايى است. گاه مردى با زنى ازدواج مى كند تنها به قصد اينكه ديگران ببينند و بشنوند و- به خيال خام و واهى او- بر وى آفرين گويند يا حسد برند و غمگين شوند، و خلاصه چيزى كه در ميان نيست رضايت خدا و تشكيل خانواده و امتثال دستور اسلام است.

پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم)مى فرمايد: چنين ازدواجى را خدا به ذلت و خوارى مى كشاند و در قيامت به مقدارى كه شوهر از آن بهره برده است . بر لب گودال دوزخش نگه مى دارد و سپس در آنجا سرنگونش مى كند. اگر كسى بندگى خود و مولويت خدا را باور داشته باشد، مى داند كه چنين مجازاتى سزاوار چنان بنده سركش و خود محور و نافرمانى است.

دليل
290 انظر اين تضع نفسك و من تشركه فى مالك و تطلعه على دينك و سرك.(22)
امام صادق (عليه السلام) به مردى كه قصد ازدواج داشت فرمود: بنگر كه شخصيت خود را چه موضعى مى گذارى و چه كسى را در مالت شريك مى كنى و از دين و رازت آگاه مى سازى؟
291 سمعت ابا عبدلله (عليه السلام) يقول: انما المراه قلاده فانظر الى ما تقلده.(23)
امام صادق (عليه السلام) فرمود: زن مانند گردن بند است، پس بنگر كه چگونه گردنبندى براى خود مى گيرى.

292 قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم): من تزوج امراه لايتزوجها الا لجمالها لم يرفيها ما يحب و من تزوجها لمالها لايتزوجها الا له و كله الله اليه فعليكم بذات الدين.(24)
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم)فرمود: كسى كه با زنى تنها به خاطر جمالش ‍ ازدواج كند، خوشايند خود را از او نبيند، و كسى كه با زنى به خاطر مالش ‍ ازدواج كند، خدا او را با همان مال واگذارد (و لطف و رحمت خود را باز مى گيرد). بر شما باد به زنى كه دين داشته باشد (و با او ازدواج كنيد).

293 قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم): لا تنكح المراه لجمالها فلعل جمالها يرديها و لا لمالها فلعل مالها يطغيها و انكح المراه لدينها.(25)
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم)فرمود: زن را نبايد به خاطر مال و جمالش به همسرى گرفت، زيرا جمال شايد سرنگونش كند و مال شايد به طغيانش وا دارد. زن را تنها به خاطر دينش به همسرى برگزين.

294 قال (عليه السلام): اذا اراد احدكم ان يتزوج فليسال عن شعرها كما يسال عن وجهها فان الشعر احد الجمالين.(26)
هر گاه مردى از شما قصد ازدواج نمايد، از موى دختر هم سؤ ال كند چنانكه از رخسارش سؤ ال مى كند، زيرا مو از دو ركن جمال است.

295 عن ابى الحسن (عليه السلام) قال: سمعته يقول: عليكم بذوات الا وراك فانهن انجب.(27)
را وى گويد: شنيدم حضرت ابوالحسن (عليه السلام) فرمود: بر شما باد زنان كفل بزرگ، زيرا آنها نجيب ترند.

296 عن ابى عبدالله (عليه السلام) قال: اذا تروج الرجل المراه لجمالها او مالها و كل الى ذالك و اذا تزوجها لدينها رزقه الله المال و الجمال.(28)
امام صادق (عليه السلام) فرمود: مردى كه با زنى به خاطر مال يا جمالش ‍ ازدواج كند، به همان هدف واگذار مى شود (رحمت خدا از او گرفته مى شود)، و اگر به خاطر دين زن با وى ازدواج كند، خداوند مال و جمال و روزى او كند (اگر در پى زنى متدين باشد به مال و جمال هم مى رسد).

297 عن النبى(صلى الله عليه و آله و سلم)انه قال: من نكح امراه حلالا بمال حلال غير انه اراد به فخرا و رياء و سمعه لم يزده الله بذلك الا ذلا و هوانا و اقامه بقدر ما استمتع منها على شفير جهنم ثم يهوى فيها...(29)
پيغمبر(صلى الله عليه و آله و سلم)فرمود: مردى كه زن حلالى را با مالى حلال به همسرى گيرد ولى مقصودش افتخار و ريا كارى و خودنمايى باشد، خداوند ذلت و خوارى اش را زياد كند و به مقدارى كه از آن زن بهره برده است، او را بر لب گودال دوزخ نگه دارد و سپس در آنجا سرنگون شود.

298 قام رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم)خطيبا فقال ايهاالناس اياكم و خضراء الدمن؟ قال: المراه الحسناء فى منبت السوء.(30)
پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم)در خطبه اى فرمودند: اى مردم! بپرهيزيد از خضراء دمن. به حضرت عرض شد: يا رسول الله! خضراء دمن چيست؟ فرمود: زن زيبايى كه از خاندان بد و پليد به وجود آمده باشد.
در اينجا مناسب است به سه موضوع ديگر اشاره شود:
1. در احاديث آمده است كه بهترين زنان، زنان قرشى هستند. اينان لطف و محبتشان به شوهران خويش بيشتر از ديگران و مهر و رحمتشان نسبت به اولاد خود افزون تر از زنان ديگر است.
2. در حديث آمده است كه زن احمق را خواستگارى نكنيد كه همنشينى با او بلاست و فرزندش تباه.
3. با وجود آنكه نگاه كردن به دختر نامحرم حرام است و ناروا، اما در مورد ازدواج هنگامى كه بنا شد پسرى با دخترى ازدواج كند، جايز است به چهره و دست و مواضع زينت او نگاه كند،(31) ولى تشخيص مواضع زينت و نگاه كردن به موى سرش كه آيا جايز است يا جايز نيست، به عهده فقيه و مرجع تقليد است.

دليل
299 قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم): افضل نساء امتى اصحبهن وجها و اقلهن مهرا.
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم)فرمود: بهترين زنان امت من زيباترين و كم مهريه ترين آنها هستند.

300 عن النبى(صلى الله عليه و آله و سلم)انه قال: خير نسائكم نساء قريش ‍ الطفهن بازو اجهن و ارحمهن باو لادهن.(32)
پيغمبر(صلى الله عليه و آله و سلم)فرمود: بهترين زنان شما مسلمين، زنان قريش ‍ هستند. ايشان نسبت به شوهران خود لطف بيشترى دارند و نسبت به اولاد خود هم مهربان ترند.

301 قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم): اياكم و تزوج الحمقاء فان صحبتها بلاء و ولدها ضياع.(33)
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم)فرمود: از ازدواج با زن احمق بپرهيزيد، زيرا همنشينى با او بلاست و فرزندى كه مى آورد تباه است.

درس هفتاد و هفتم: خواستگارى: وظيفه والدين و فرزند در اين راستا

پدر و مادر نبايد دختر مورد علاقه خود را بر پسر خويش تحميل كنند، مثل آنكه پدر، دختر برادرى داشته باشد يا مادر، دختر خواهرى داشته باشد كه واقعا هم از نظر آنها نجيب و متدين و با سواد و هنرمند و صرفه جو و داراى چندين صفت ممتاز ديگر باشد، ولى پسر آنها به هر دليلى كه خود مى داند، آن دختر را نمى خواهد و به او رغبت ندارد و نمى تواند يك عمر با او زندگى كند و او را محرم اسرار و شريك دين و زندگى خود سازد. در اين مورد پدر و مادر نبايد اصرار كنند و با تردستى و صحنه سازى، آن دختر را به ريش پسر بند كنند به گمان اينكه وقتى چند ماهى با هم زندگى كردند، توافق پيدا مى كنند. چنين كارى، هم شرعا مذموم است و هم تجربه ثابت كرده كه چنين عروس و دامادى سر انجام به توافق نخواهند رسيد و عواقب ناگهانى به سراغ آنها خواهد آمد. پدر و مادر بايد تنها نصيحت و راهنمايى كنند و سپس پسر خود را آزاد ومختار گذارند.

البته پسر و دختر بايد بدانند كه پدر و مادر، هم تجربه بيشترى دارند و هم دلسوز و خيرخواه آنها هستند. پسر و دختر با والدين خود مشورت كنند، مخصوصا دختر كه در ازدواج اولش حتما بايد رضايت و اجازه پدر را جلب كند.(34)
گاه پسرى كه شوق ازدواج و هوسهاى زودگذر، ديده بصيرت و چشم دور بينش را محجوب كرده و از تصميم گيرى عاقلانه عاجز مانده است، پدر و مادر مهربان و دنيا ديده و سرد و گرم چشيده، او را با نصيحتهاى صادقانه خود كه تواءم با مهربانى و ملايمت و عطوفت است بيدار مى كنند و همچنين دخترى را كه فريفته زبان چرب و نرم جوانى بى تقوا شده است به هوش ‍ مى آورند و گاه نيز قضيه برعكس است؛ يعنى پدر ومادر مثلا زيبايى و جمال عروس را در نظر مى گيرند و ثروت و شهوت داماد را، ولى دختر و پسر جوان، ايمان و اخلاق و تقوا را ايمان و اخلاق و تقوا را در نظر دارند؛ پدر و مادر شخصيت دنيوى و رفت و آمد فاميلى را در نظر مى گيرند، و دختر و پسر، خانه دارى و سواد و سياست دانى را. پيداست كه هر عقلى قضاوت مى كند كه در اين صورت، پسر و دختر با زبان ملايمى كه تواءم با كمال احترام و ادب باشد، بايد پدر و مادر خود را متوجه كنند، و در صورت اول، پدر و مادر، فرزندان خود را متنبه سازند.
اين توجه و تنبه هر چند طولانى و مشكل باشد، بهتر است از آنكه ازدواجى بدون توافق صورت گيرد و همواره در رفت و آمد خانوادگى سردى و افسردگى وجود داشته باشد.

اگر پسر فريفته جمال دختر بى تقوايى شده است بايد پدر و مادر به بگويند:
1- داشتن زيبايى بدون پاكى قلب و نجابت خانوادگى، درى گشاده به سوى بدفرجامى است.
2- زيبايى زودگذر است و ناپايدار و در اثر حوادث روزگار از ميان مى رود.
3- زنى كه به زيبايى صورتش اهميت مى دهد به زيبايى سيرتش نمى انديشد.
4- تو بايد زنى بگيرى كه وقتى از محل كارت به خانه مى آيى و زنگ در را به صدا درمى آورى، فورا در را باز كند، بفرما و خسته نباشى بگويد، مرحبا و خوش آمد بگويد، نه آنكه در خيابانها پرسه بزند و زيبايى فروشى كند.
5- تو بايد زنى بگيرى كه تو را بشناسد و درك كند، يعنى وقتى عصبانى شدى، بداند با چه زبانى با تو صحبت كند و ترا بر اعصابت مسلط نمايد، و خلاصه اينكه زبانش زيبا باشد بهتر است تا چهره اش.
6- عفت و پاكدامنى ركن اساسى خانواده و ضامن سلامت و بقاى آن است.
7- زن اگر زشت هم باشد، جوانى به او تراوت مى دهد، حسن اخلاق و زبان خوش چهره اش را مى پوشاند؛ بعلاوه اصلا زشت وجود ندارد، خداوند زشت نيافريده است.
8- زيبايى مانند گل است كه در اثر مرور زمان پژمرده مى گردد.
9- درختى كه ظاهرش بسيار زيبا باشد ولى ميوه اش تلخ و بدمزه، چه فايده اى دارد؟
10- مردانى را مى شناسم كه در اثر بى عفتى همسرشان، او را با كمال زيبايى طلاق داده اند.
11- زيبايى سيرت، جلوه اى به صورت مى دهد كه قابل تغيير نيست.
12- اگر هندوانه اى پوستش زيبا و براق و درخشان باشد ولى داخلش كال و بى مزه، ترا چه سود دهد؟
13- پسران و لگرد و هرزه هم وقتى مى خواهند ازدواج كنند، دخترى را انتخاب مى كنند كه باحيا و عفيف باشد نه زيبا و بى حيا.
14- اگر همسر بى عفت و ناشايست به خانه بياورى، خانواده به جاى اينكه كانون آرامش و نشاط باشد به دوزخ عذاب روح مبدل مى گردد.
و اگر پدر و مادر به فكر مال و ثروت عروس و داماد خود هستند و مهريه و جهيزيه بسيار طلب مى كنند و معيارهاى خرافى و ارتجاعى را در نظر مى گيرند، دختر و پسر عاقل بايد به آنها بگويند:
1- اگر مردى انقدر ثروت داشته باشد، بايد كه بتواند پنج منزل با تمام لوازمش تهيه كند ولى با همسر و فرزندانش بد اخلاق باشد، بايد او را در سطل زباله انداخت.
2- مهريه و جهيزيه بسيار مفصل، ولى عروس و داماد ناخواهان، چه مناسبتى با هم دارند؟
3- مال و ثروت زياد، نه تنها مزيت نيست بلكه غالبا موجب جدايى و نفرت هم مى شود.
4- انتخاب همسر گاهى با منطق و استدلال پدر و مادر حل نمى شود بلكه ذوق و سليقه در آن دخالت دارد. در اينجا، دلم مى خواهد و نمى خواهد نقشى مؤ ثر دارد: دلم ثروت نمى خواهد، با تجميل و اسراف مخالفم. مگر اين ضرب المثل مشهور را فراموش كرده ايد كه ((عروس بايد پسند دل داماد باشد))؟
5- ثروت مانند چرك دست است كه مى آيد و مى رود.
6- پول و ثروت نبايد هدف باشد بلكه وسيله ايست و بدون داشتن عقل و دين از اين وسيله نمى توان استفاده مطلوب كرد.
7- خيلى از مهريه هاى كلان و جهيزيه هاى سنگين عاقبتش به طلاق و جدايى كشيده است. وانگهى آيا شما تاكنون به اين مطلب توجه كرده ايد كه جهيزيه سنگين، منزل بزرگ هم لازم دارد كه تهيه آن به عهده من است و اول زندگى انجام اين كار براى من مقدور نيست؟
8- شوهر بى تقوايى كه مهريه زنش زياد باشد زن را چنان آزار مى دهد كه بگويد: ((مهرم حلال، جانم آزاد)).
9- شما باور كنيد كه ما فرزندان اين عصريم و شما فرزندان نسل پيش و عصر گذشته. شما ضوابط و معيارهايى را در ازدواج در نظر مى گيريد كه در اين عصر، خرافه و ارتجاعى به حساب نمى آيد. شما شب اولى كه داماد براى ديدن عروس مى آمد، او را از خانه بيرون مى كرديد و عرفيات مخصوصى داشتيد؛ در صورتى كه در عرف امروز عاشق و معشوق را از يكديگر جدا كردن، جدا كردن روح و تن به حساب مى آيد؛ عاشق و معشوقى كه به زبان حال به يكديگر مى گويند:

وداع جان و تنم استماع رفتن توست   نرو كه گر بر روى خون من بر گردن توست

اكنون ما تعجب مى كنيم كه شما چگونه چنين جنايتى را مرتكب مى شديد؟ براى شوهران اين عصر شنيدن كلمه ((بله)) از دختر، بهترين خاطره شيرينى است كه تا آخر عمر براى آنان لذتبخش است؛ در صورتى كه در زمان شما چنين نبود.
10- شما زياده از حد سختگيرى مى كنيد و مته به خشخاش مى گذاريد، در صورتى كه به نظر ما بايد سعه صدر داشت و با توكل خدا زندگى را از صفر شروع كرد و در عين حال، پس از چندين سال صاحب فرزندان تربيت شده، عروس و دامادها، نوه ها و رفت و آمدهاى آبرومندانه گشت.
11- به نظر ما در خريد جهيزيه بايد زوجين صاحب اختيار و تصميم گيرنه باشند، ولى شما قبول نداريد.
12- ما معتقديم نبايد مقيد بود كه مراسم عقدكنان و عروسى حتما در فلان باشگاه باشد؛ نبايد حتما در جهيزيه ماشين لباسشويى خارجى، فريزر، تلويزيون و جاروى برقى باشد. اينها براى زندگى كردن در درجه اول اهميت نيست و بين زن و شوهر ايجاد تفاهم نمى كند و بدون اينها هم مى توان دختر و پسرهاى لايق به جامعه تحويل داد. اما شما اين گونه فكر نمى كنيد. ما مى گوييم كه اگر در خريد مراسم عقد زياده روى كنيد داماد با خودش فكر مى كند كه من در منزل پدرم كمبود داشته ام و الان فرصتى است تا كمبودهايم را جبران كنم. اما شما به اى: بلند پروازيها افتخار مى كنيد.
13- به نظر ما جهيزيه دختر هر چه بود، مادر و خواهر داماد بايد بگويند هر چه هست مال خود دختر است و اختيارش به دست اوست. پس بعضى از خويشان داماد كه از كم و كسرى جهيزيه دختر سخن مى گويند، ناقص العقل اند و بد خواه و خبيث.
14- زندگى ساده شيرين تر از زندگى پر تجمل است. مثلا ما دويت داريم بعد از عقد به ماه عسل برويم و بعد از يك مهمانى ساده بگيريم و آن همه تشريفات و تجملات را فداى صفاى زندگى كنيم.
15- مهريه زياد گرفتن به منزله فروختن دختر است. عروسى كه از نظر شما فرشته باشد و در نظر من غول بيابان، اين ازدواج چه عاقبتى خواهد داشت؟
16- شما چون خرتان از پل گذشته است نسبت به ازدواج فرزندتان سختگير هستيد و مى خواهيد با خونسردى ما را همسردار كنيد. چرا زمان عزوبت خود را به ياد نمى آوريد؟
آيا فكر نمى كنيد كه اين خونسردى شما ممكن است سبب جنون، خود كشى، انحراف فكرى، بيمارى و فرار از خانه شود؟! اگر بگوييد چناچه والدين و اولاد، پس از انعقاد مجالس متعدد شور و تبادل نظرهاى طولانى نتوانستند به توافق برسند، دستور اسلام در چنين موردى چيست؟
آنچه از مدارك اسلامى استفاده مى شود و عقل و تجربه هم آن را تاءييد مى كند، اين است كه دختر در ازدواج اولش بايد با اذن پدر ازدواج كند. و اما در مورد پسر و نيز در مورد ازدواج مكرر دختر- اگر شوهر اول بميرد يا او را طلاق بدهد- بهتر است با نظر پدر و مادر باشد، ولى نبايد استبداد به خرج دهند و بايد خير و صلاح فرزند خود در آزاد بودن در انتخاب خود بدانند؛ زيرا بالاخره آنها بايد با يكديگر زندگى كنند و همسر و همراز و همگام يكديگر باشند، چنانچه خود آن پدر و مادر در زمان ازدواج خويش از پدر و مادرشان همين انتظار را داشتند. از طرفى، اخلاقا زننده است كه عروس ‍ مطابق ميل پدر و مادر نباشد و با آنها رفت و آمد نكند، زيرا پدر و مادر حق حيات به گردن فرزند خود دارند و به صلاح فرزند است كه از حمايت پدر و مادر برخوردار شود. با ذكر اين واقعيتها بايد دانست كه مشاوره و تبادل نظر فرزند و والدين اگر صريع و منطقى باشد و ادامه يابد، به توافق خواهد انجاميد و ان شاء الله اختلاف پيش نمى آيد.