بهشت خانواده جلد دوم

مرحوم استاد دكترسيد جواد مصطفوى

- ۲ -


درس هفتاد و دوم: محرم و نامحرم: از راه ازدواج

12. مردى كه با زنى ازدواج مى كند، اولاد مادر آن زن و مادر بزرگهاى پدرى و مادرى او با آن مرد محرم مى شوند، هر چند با آن زن نزديكى نكرده و فقط صيغه عقد جارى شده باشد؛ ثانيا اگر آن زن از شوهر قبلى اش دخترى داشته باشد آن دختر ((ربيبه)) مرد ناميده مى شود و پس از نزديكى مرد با همسرش، آن دختر هم به آن مرد محرم مى شود؛ ثالثا اگر آن مرد، پدر يا جد اجدادى داشته باشد- چه جد پدرى و چه جد مادرى- همه آنها با آن زن محرم مى شوند و آن زن عروس همه آنهاست؛ رابعا اگر آن مرد پسرى از زن ديگرش داشته باشد، آن پسر هم با زن پدرش محرم مى شود، و همچنين با زن پدر پدر و زن پدر مادرش و هرچه بالاتر رود، محرم است.

13. محرميت عروس با پدر شوهر هميشگى است؛ يعنى اگر عروس طلاق هم بگيرد و با شوهرش نامحرم شود باپدر شوهرش براى هميشه محرم است و حتى اگر بعد از عقد و قبل از نزديكى هم طلاق بگيرد، باز هم براى هميشه با پدر شوهر محرم مى شود و ازدواجشان جايز نيست.

14. اگر زن پسر انسان بعد از نزديكى طلاق گرفت و شوهر ديگرى اختيار كرد و از آن شوهر دخترى آورد، آن دختر با انسان نامحرم است ولى با پسر انسان كه شوهر قبلى او بوده محرم است، زيرا ربيبه انسان به او محرم است. 15. اگر مردى بعد از طلاق دادن همسرش داماد شود و از زن دوم خود پسرى بياورد، آن پسر با زن اول محرم و ازدواجشان حرام است. و همچنين اگر اين مرد از زن اولش پسرى دارد، زن دومش به اين پسر محرم است و نيز پسر و نوه اين پسر و هر چه پايين رود نسبت به زن دوم همين حكم را دارد.

16. محرم بودن مادر زن با دامادش دائمى است؛ يعنى اگر داماد، زنش را طلاق دهد، باز هم آن داماد با مادر آن زن محرم است اگر چه با خود آن زن نامحرم مى شود.

17. اگر مردى با زنى ازدواج كند كه آن زن از شوهر قبلى اش دخترى دارد، پس از آنكه با آن زن نزديكى كرد، آن زن محرم مى شود و همچنين با دختر آن دختر و نوه او و هر چه پايين تر رود محرم است، در صورتى كه هيچ يك از اين دخترها با پدر آن مرد محرم نيستند.

18. اولاد شوهر انسان و نوه هاى پسرى و دخترى شوهر، به انسان محرم اند و همچنين اولاد زن انسان و نوه هاى پدرى و دخترى او به انسان محرم اند، به شرط آنكه با زن نزديكى كرده باشد، چه اين اولاد از شوهر قبل باشد يا از شوهر بعد. پس اگر زن انسان طلاق بگيرد و شوهر جديد اختيار كند و از او دختردار شود، آن دختر به انسان محرم است، و نيز اگر پسر زن انسان دختردار شود، آن دختر به انسان محرم است.

19. زن پدر انسان به انسان محرم نيست و حكم مادر زن را ندارد، زيرا انسان داماد آن زن نيست بلكه داماد شوهر آن زن است.

20. از آنچه در ماده 12 ضمن جمله ثالثا گفتيم دانسته شد كه عروس خود انسان و عروس پسر انسان و عروس دختر انسان به انسان محرم اند؛ ولى عروس زن انسان، يعنى همسر پسر انسان، به انسان محرم نيست. بنابراين پدر پدر شوهر انسان به انسان محرم است، ولى شوهر مادر شوهر انسان به انسان محرم نيست.

21. داماد شوهر انسان، يعنى شوهر دختر شوهر انسان، به انسان محرم نيست.

22. زن عمو زن دايى انسان به انسان محرم نيستند، مگر اينكه زن عمو، خاله انسان و زندايى، عمه انسان باشند، و همچنين اگر زن عمو زن دايى، مادر زن انسان باشند باز هم محرم مى شوند.

23. خواهر زن انسان به انسان محرم نيست، ولى تا وقتى خواهر اول در قيد ازدواج اوست، نمى تواند با خواهر دوم ازدواج كند.

24. اگر انسان بخواهد خواهر زاده يا برادر زاده همسرش رابه عقد ازدواج خودش درآورد، بايد از همسرش كه خاله يا عمه او مى شود، اجازه بگيرد و بدون اجازه آنها ازدواج جايز نيست.

25. از خويشان زن انسان، غير از آنچه گفتيم به انسان محرم نيستند. بنابراين، خواهر زن، عمه و خاله زن، زن برادر زن، برادر زاده و خواهر زاده زن به انسان محرم نيستند.

26. مادر زن پدر انسان به او محرم نيست؛ يعنى مادر زن جديد يا قديم پدر انسان به او محرم نيست. پس اگر پدر انسان غير از مادر او دو زن ديگر گرفته باشد- يكى پيش از مادر انسان و ديگرى بعد از مادر او- در اين صورت، آن دو زن به انسان محرم اند، ولى مادران آنها به انسان محرم نيستند.

27. هرگاه مردى زن مدخوله اش (8) را طلاق دهد، آن زن مطلقه به آن مرد نامحرم مى شود، ولى دختر قبلى آن زن به مرد محرم است؛ همچنين مادر آن زن به مرد محرم است، و نيز پسرى كه آن مرد از زن سابق داشته با آن زن محرم است و پدر آن مرد با آن زن نيز همين حكم را دارد.

28. اگر مردى با زنى زنا كند، دختران آن زن با زانى نمى توانند ازدواج كنند و اين عمل حرام است. همچنين اگر (نعوذ بالله) مردى با مردى لواط كند، خواهر و مادر و دختر مفعول به فاعل نامحرم اند و ازدواج با آنها حرام است و اگر ندانسته ازدواج كنند، بايد هر زمان كه فهميدند، از يكديگر جدا شوند.

29. دو برادر مى توانند با دو خواهر ازدواج كنند، و در اين صورت، فرزندان آنها عموزاده و خاله زاده يكديگرند.

درس هفتاد و سوم: محرم و نامحرم: از راه شير خوردن يا رضاع

30. هرگاه كودك شيرخوارى كه هنوز دو سالش تمام نشده است، از پستان زن بيگانه اى (غير مادرش) كه فرزندى زاييده و شير دارد. به مدت يك شبانه روز يا پانزده نوبت متوالى شير بخورد،(9) زن شير دهنده كه او را ((مرضعه)) مى نامند مادر رضاعى شيرخوار ناميده مى شود و طفل شير خوار ناميده مى شود و طفل شير خوار فرزند رضاعى او به حساب مى آيد و فرزندان ديگرى كه از پستان آن زن شير خورده اند، چه نسبى باشند و چه رضاعى، خواهر و برادر آن كودك خواهند بود. و همچنين فرزندان اين برادر و خواهر، برادر زاده و خواهر زاده آن كودك هستند، و نيز شوهر زن شير دهنده، پدر كودك است و برادر آن شوهر، عموى كودك و خواهرش عمه او و مادرش جده او و برادر شير دهنده دايى او و خواهرش خاله او مى شود. و همچنين تمام نسبتهايى را كه در بحث خويشاوندى گفتيم در اينجا محقق مى شود به اين معنا كه همه نسبتها با قيد رضاعى پيدا مى شود؛ يعنى گفته مى شود: برادر رضاعى، عموى رضاعى، خاله رضاعى و... بنابراين كودكى كه از غير مادر خود شير مى خورد و شرايط رضاع محقق مى شود، دو پدر و دو مادر دارد (پدر و مادر نسبى و پدر و مادر رضاعى) و وقتى بزرگ بشود و همسر بگيرد و داراى اولاد شود، آن اولاد، نوه هاى زن شير دهنده و شوهر او محسوب مى شوند.

توضيحات: الف. تمام نسبتهايى را كه گفتيم، بين شيرخوار با مرضعه و شوهر او حاصل مى شود، نه بين خواهر و برادر و عمو و عمه و خاله و دايى شير خوار با مرضعه و شوهر و اولادش. بنابراين نه خواهر شير خواهر با پسر مرضعه محرم مى شود و نه برادر شير خوار با دختر او، و همچنين عمو و عمه و دايى و خاله شير خوار با مرضعه و شوهر و اولادش نامحرم و بيگانه هستند.

ب. هرگاه زن مرضعه، دخترى را از يك خانواده شير بدهد و پسرى را از خانواده ديگر، آن دو كودك خواهر و برادر رضاعى يكديگر مى شوند.

ج. زنى كه دو شوهر كرده و از هر دو شوهر داراى فرزند گشته و از شير فرزند شوهر اول دخترى را از يك خانواده شير داده و از شير فرزند شوهر دوم پسرى را از خانواده ديگر، آن دو كودك خواهر و برادر رضاعى يكديگر نيستند و محرم نمى شوند، چنانكه خواهران و برادران ديگر آنها كه از مادر خودشان شير خورده اند با كودكى كه از شير آن زن (شيرى كه از شوهر ديگر پيدا كرده) خورده است، محرم نمى شوند. ولى اگر مرضعه، دختر و پسرى را كه از دو فاميل هستند، از شيرى كه از يك شوهر پيدا كرده است شير بدهد، آن دو كودك خواهر و برادر رضاعى مى شوند، ولى خواهران و برادران ديگر آنها كه از اين زن شير نخورده اند، هر يك به ديگرى محرم نمى شوند؛ يعنى مثلا اگر فاطمه و حسين را (كه دو كودك از خانواده هستند) خانمى شير بدهد، فاطمه به حسين محرم مى شود اما به برادر حسين (با فرض اينكه آن خانم به برادر حسين شير نداده) نامحرم است و مى تواند با او ازدواج كند.

د. در نسبتهاى رضاعى، فقط محرم شدن و حرمت ازدواج ثابت مى گردد، نه ارث بردن؛ بنابراين به عنوان مثال، شيرخوار از پدر نسبى اش ارث مى برد نه از پدر رضاعى اش.

31. هر گاه كودك شيرخوار بزرگ شود و ازدواج كند و داراى اولاد بشود، اولاد او هم نوه هاى مرضعه و نوه هاى شوهرش محسوب مى شوند.

32. زنى كه بچه انسان را شير داده است- يعنى همان مرضعه- به منزله زن انسان نيست تا مادرش به انسان محرم باشد؛ اما اگر همسر انسان مادر رضاعى باشد، يعنى خودش در كودكى از زنى شير خورده باشد، اكنون آن زن (مرضعه) به انسان محرم است.

و همچنين اگر همسر انسان خودش مادر رضاعى باشد، يعنى پيش از آنكه همسر انسان شود همسر مرد ديگرى بوده و در خانه آن مرد بچه اى زاييده و شيرى پيدا كرده و باشيرش مثلا دخترى را شير داده، اكنون آن دختر رضاعى به انسان محرم است، و نيز اگر پسرى از زن انسان شير بخورد سپس ‍ بزرگ شود و داماد بشود، همسر او عروس انسان است، و با او محرم است.

33. اگر شما از زنى شير بخوريد كه آن زن در زمانى كه شير خوار بوده است از زن ديگرى شير خورده باشد، در اين صورت، شوهر اين زن پدر رضاعى او مى گردد و اكنون آن پدر رضاعى به شما هم محرم است، زيرا پدر رضاعى مادر رضاعى شما محسوب مى شود و حتى اگر اين پدر رضاعى، برادر و خواهرى داشته باشد، آندو عمه و عموى رضاعى شما محسوب مى شوند و با شما محرم اند. فرض كنيد نرجس خانم شما را در كودكى شير داده و خود نرجس را وقتى كوچك بوده مريم خانم شير داده است؛ بنابراين الان شوهر مريم خانم به شما محرم است زيرا پدر رضاعى شماست، و نيز برادر شوهر مريم خانم به شما محرم است چون عموى رضاعى شماست، و اگر شما (خواننده كتاب) مرد هستيد با مادر و عمه مريم خانم محرم ايد، زيرا آندو مادر و عمه رضاعى شما هستند. همچنين شوهر نرجس خانم اگر در ايام طفوليت از زنى شير خورده آن زن، هم مادر رضاعى شوهر نرجس خانم است و هم مادر رضاعى شما و به شما محرم است. پس به طور خلاصه مى توان گفت پدر رضاعى مادر رضاعى، و پدر رضاعى و پدر رضاعى، و مادر رضاعى پدر رضاعى و مادر رضاعى مادر رضاعى، پدر و مادر رضاعى شما هم محسوب مى شوند و به شما محرم اند؛ همچنين خواهر و برادر اينها عمو و عمه و دايى و خاله رضاعى شما محسوب مى شوند و با شما محرم هستند.

34. پدر و كودك شيرخوار نمى تواند با دختر نسبى يا رضاعى شوهر مرضعه و نيز با دختر نسبى او ازدواج كند، ولى فرزندان اين پدر كه از آن زن شير نخورده اند، مى توانند با اولاد آندو ازدواج كنند. مثلا اگر راضيه خانم پسر شما را شير داده است و ايشان دخترى دارد به نام نجمه، شما نمى توانيد با نجمه ازدواج كنيد. و نيز اگر شوهر راضيه خانم دخترى دارد به نام فاطمه، شما نمى توانيد با فاطمه ازدواج كنيد، خواه فاطمه فرزند نسبى پدرش باشد (يعنى پدرش او را به وجود آورده باشد) و خواه فرزند رضاعى (يعنى شير همسر آن مرد را خورده باشد). اما پسران شما (غير از پسرى كه راضيه خانم به او شير داده است) مى تواند با نجمه يا فاطمه ازدواج كنند.

35. نسبتهايى را كه تاكنون گفتيم اگر به وسيله رضاع حاصل شود، يعنى به وسيله شير دادن دو نفر محرم شوند، مانع ازدواج مى گردد. بعد ازدواج هم اگر اين نسبتها پيدا شود ازدواج را باطل مى كند. مثلا اگر مردى دختر شير خوارى را به عقد خود درآورد، سپس آن دخترك را به دخترش بدهد تا به او شير بدهد. ديگر آن كودك زن او نيست بلكه نوه او (دختر دخترش) شده است، و اگر كودك را مادرش شير بدهد، كودك خواهر رضاعى او مى شود و عقد باطل خواهد شد، و نيز اگر خواهرش به كودك شير بدهد، آن مرد دايى دخترك مى شود، و اگر زن برادرش به او شير بدهد آن مرد عموى دخترك مى شود، و بالاخره اگر زن خودش به كودك شير بدهد، هم كودك و هم زنش ‍ بر او حرام مى شوند؛ زيرا مرضعه مادر زن او مى شود و شيرخوار دختر رضاعى او.

مثال ديگر: هر گاه زنى نوه دخترى خود را شير بدهد، دخترش به دامادش ‍ حرام مى شود، به دليل آنچه در ماده 34 بيان شد كه پدر كودك شيرخوار نبايد با دختر مرضعه ازدواج كند. حتى اگر كودك از زن ديگر داماد انسان (غير از دخترش) باشد باز هم اگر انسان كودك را شير بدهد دخترش، به دامادش حرام مى شود. همچنين اگر انسان بچه داماد شوهر خود (بچه داماد ناتنى اش) را شير بدهد، ازدواج داماد ناتنى با همسرش به هم مى خورد، زيرا در آن صورت، گويى داماد با نوه شوهر انسان ازدواج كرده است، در حالى كه ما قبلا گفتيم پدر با نوه شوهر مرضعه ازدواج كند.

يادآورى: در تمام اين صورتها اگر شرايط رضاع محقق نشود، يعنى شير كامل داده نشود، يعنى شير كامل داده نشود يا كودك از پستان نمكد بلكه با شيردوش و مانند آن شير بخورد، اشكالى پيش نمى آيد و ازدواجها باطل نمى شود. براى اطلاع بيشتر به توضيح المسائل مرجع تقليدتان رجوع كنيد.

36. اگر مردى بخواهد دخترى غير از دختر خود را بزرگ مى كند با او محرم شود مى تواند دخترك را به خواهرش بسپارد تا او را شير كامل بدهد؛ در آن صورت، آن مرد دايى رضاعى دخترك مى شود و با او محرم مى گردد و اگر زن برادرش به او شير بدهد، آن مرد عموى دخترك مى شود. و اگر زنى بخواهد پسر غير از خود را بزرگ كند و با او محرم شود راهش اين است كه آن پسر را به خواهر خود يا زن برادر خود بسپارد تا به او شير كامل با شرايطى كه دارد- بدهد؛ در اين صورت،آن زن خاله يا عمه رضاعى پسرك مى شود و با او محرم مى گردد.

37. دو برادرى كه ازدواج كرده اند و در يك خانه زندگى مى كنند، اگر بخواهند زن هر يك به ديگرى محرم شود، راهش اين است كه اين دو برادر، دو دختر شيرخوار پيداكنند و هر يك از آن دو برادر يكى از دو كودك را به عقد خود در آورد، آنگاه هر كدام بچه شيرخوار خود را به زن برادر خويش بسپارد تا به او شير كامل- با شرايط آن- بدهد؛ در اين صورت، زن برادرش، مادر زنش مى شود و به او محرم مى گردد. البته نبايد فراموش كنيد كه ازدواج آنها با كودك باطل مى شود چون كه عموى كودك شده اند.

38. نسبتهايى كه به وسيله رضاع پديد مى آيد و سبب محرم شدن زن و مردى مى شود كه در نتيجه ازدواج آنها با هم جايز نيست- به اين شرط صحيح است كه حصول اين نسبت در مرحله اول باشد نه در مرحله دوم كه لازمه مرحله اول است و به منزله آن مرحله محسوب مى شود. پس اگر همسر شما برادر خودش را شير بدهد، فقط آن كودك پسر شما مى شود نه آنكه همسرتان هم دختر شما بشود و بگوييد خواهر پسرم به منزله دخترم مى باشد و ازدواج شما با او باطل گردد. و نيز اگر همسر شما پسر برادرش را شير بدهد، آن كودك پسر شما مى شود و زن شما عمه اوست، ولى نبايد بگوييد كه عمه فرزندم به منزله خواهرم مى باشد و ازدواج با خواهرم حرام است. و باز اگر همسرتان عمو يا عمه شما را شير دهد، مادر رضاعى آن مى شود، چون آن به منزله مادر بزرگ (مادر پدر) من هستند. حقيقت اين است كه آنها به منزله مادر بزرگ شما هستند و در مرحله دوم و لازمه نسبت اول كه به وسيله رضاع حاصل شده است. يعنى زن شما مادر آنها شده است،(10) نه آنكه مادر بزرگ حقيقى شما باشند.

39. زنى كه برادر يا خواهر شما را شير داده و مادر رضاعى آنها شده است، مى توانيد او را به عقد ازدواج خود درآوريد و نبايد بگوييد او مادر برادر يا خواهر من است پس به منزله مادر من است، و همچنين اگر ابتدا زن شما باشد و آنگاه برادر يا خواهرتان را شير دهد، ازدواج شما باطل نمى شود. 40. زنى كه كودك دختر شما را شير داده و مادر رضاعى او شده است، به منزله دختر شماست نه دختر حقيقى شما، تا به شما محرم گردد و ازدواج با او حرام باشد، و همچنين اگر همسر شما او را شير دهد، همسر شما بر شما حرام نمى شود (اگر چه در اين صورت دختر شما به داماد شما حرام مى شود چنانچه در مثال ماده 34 ذكر گرديد).

41. اگر زنى فرزند خواهر شما را شير بدهد، مادر رضاعى او مى شود و به منزله خواهر شما ولى با شما محرم نيست، زيرا اين نسبت در مرحله دوم حاصل شده و لازمه مرحله اول، يعنى مادر شدن اوست؛ همچنين اگر همسر شما او را شير بدهد، ازدواج شما با او باطل نمى گردد. همچنين اگر زنى عمه يا عموى شما را شير بدهد، به منزله جده مادرى (مادر مادر) شماست و با شما محرم نمى گردد و اگر همسر شما يكى از اينان را شير بدهد، ازدواج شما با همسرتان باطل نمى گردد.

ياد آورى: فقهاى اعظام مى فرمايند: شير خوارگى با شرايطش كه موجب محرم شدن و حرمت ازدواج مى گردد بايد شرعا ثابت شود. پس اگر كسى مثلا شك كند كه پانزده مرتبه كامل شير داده و يا كمتر، در اين صورت، بايد بنارا بركمتر بگذارد؛ يعنى بگويد رضاع شرعى حاصل نشده است. و نيز اگر مرضعه مرده است و اكنون كسانى كه شهادت دهند كه آن مرحومه اين كودك را شير داده است، بايد شهادت دهندگان دو مرد عادل چهار زن عادله باشند و بايد شهادت آنها با تفصيل باشد، يعنى بگويند ما با چشم خود ديديم كه آن مرحوم پانزده مرتبه متوالى اين كودك را از پستان خود شير داد، و خلاصه قاضى بايد تمام تفاصيل را از آنها بپرسد؛ اگر همگى شرايط را كامل و صحيح گفتند، آنگاه حكم به رضاع را صادر كند.