بهشت خانواده جلد اول

دكتر سيد جواد مصطفوى

- ۸ -


درس بيست و هفتم : غريزه زن

از نظر اسلام ، بهترين زن مسلمان ، زنى است كه غريزه جنسيش در برابر شوهر، زنده و بيدار باشد و در برابر بيگانگان خفته و آرميده ، شوهرش ‍ همواره او را آماده و خواهان بيند و ديگران او را متنفر و در حصار: حصارى غير قابل نفوذ و دژى مستحكم تر از فولاد.

از نظر اسلام براى زن مستحب است كه همواره داراى زينت باشد، و خود را آماده نشان دهد، براى شوهرش جاذبه داشته باشد، نه دافعه .

در درس يازدهم گفتيم : عطر زدن و روغن مالى (كرم ) و موى و بدن شفاف و براق داشتن ، اگر براى مرد ماهى يكمرتبه خوبست ، براى زن هر روز مطلوبست تا مردم جهان بدانند، اسلام با زيبايى و زينت مخالفت ندارد، اسلام با فطرت و سرشت زن كه زيبايى دوستى او است مخالف نيست . اسلام با واقعيت ها مبارزه نمى كند و خلاصه اسلام همان چيزى را گفته است كه همگان مى دانند و عمل مى كنند و بر زبان نمى آورند.

زن اگر سعادت مى خواهد، اگر لذت و صفاى زندگى مى خواهد، بايد بداند كه از پدر و مادر خود بريده و با شوهرى دائمى تر از آنان ، وصل كرده است . بعد از اين خود او بايد مادر شود و مادر بزرگ اگر سعادت فرزندان و نوادگان و عروس و داماد برقرار كند و او را تنها غمخوار و دلسوز خود بداند.

همچنين شوهر كه رئيس خانواده است ، بايد فكر و هوش و حواسش ، اطراف همسر و خانه و فرزندانش باشد، از چشم چرانى و هوسبازى بپرهيزد، عفت چشم و دامن داشته باشد چنانكه قرآن كريم به هر دوى آنها عفت چشم و دامن را سفارش مى كند موضوع زنان متعدد و رعايت عدالت ، در شرايط ديگرى است كه اگر فرصتى باشد در جلد دوم همين كتاب خواهيم گفت :

خلاصه اگر بگويم ، فشرده و محصول اين كتاب و تمام مآخذ اسلامى نسبت به طرز رفتار و شوون زندگى زن و شوهر، بايد همين چند سطر باشد، مبالغه نكرده ام .

دختر و پسر از زمانى كه همسر يكديگر مى شوند تا پايان زندگى خود بايد، فكرى جز سازگارى بايكديگر و تامين سعادت يكديگر و جلب رضايت يكديگر نداشته باشند، چشمشان نبيند مگر اين هدف ، گوششان نشنود، مگر اين سخن ، زبانشان نگويد مگر اين بيان ، فكرشان ، حركت نكند مگر در اين راه ، اعضاء و جوارحشان نجنبد مگر در اين مسير، و از هر حركتى كه بر خلاف اين جهت باشد، بايد بپرهيزند.

دليل

114- جاءت امراءه الى رسول الله (ص ) فقالت : يا رسول الله - ما حق الزوج على المراءه ؟ فقال اءكثر من ذلك . قالت فخبرنى عن شى منه ، قال :... عليها اءن تتطيب باءطيب طيبها و تلبس اءحسن ثيابها و تزين باءحسن زينتها و تعرض نفسها عليه غدوه و عشيه

زنى خدمت پيغمبر (ص ) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا، حق شوهر بر زن چيست ؟ فرمود: زياد است . عرض كرد: اندكى را به من بگوئيد. فرمود: ... زن بايد خود را به بهترين بوهاى خوش معطر كند و بهترين لباسش را بپوشد و خود را به بهترين زينتى كه دارد بيارايد، و هر صبح و شام خود را به شوهرش عرضه كند.

بر اثر غريزه جنسى كه خداوند متعال در وجود دو جنس مخالف به وديعت نهاده است ، دختر و پسر، پس از بلوغ يك نوع گرايش و تجاذبى ميان خود احساس مى كنند كه پسر دوستدار خواستگارى است و دختر خواهان قبول ، ولى قبولى شرافتمندانه و تواءم با مناعت و بزرگوارى . دختر و پسر وقتى يكديگر را مى بينند، اين تجاذب و كشمكش ، ناخود آگاه ميان آنها به كار مى افتد، ولى تا زمانى كه زن و شوهر نشده اند، موانع عقلى و شرعى و اخلاقى و اجتماعى را بر سر راه خود مى بيند لذا دماغ سوخته و دل تفتيده از يكديگر جدا مى شوند. سفره رنگين را با شكم گرسنه ترك مى گويند و در انتظار فرصت مى نشينند، ولى زمانى كه عقد مزاوجت بستند و زن و شوهر شدند، تمام موانع بر طرف مى شود. زمان تخليه عقده ها فرا مى رسد و تجاذب و كشمكش به پيوند و اتصال مى انجامد. در اين زمان ، پيغمبر عزيز اسلام - كه جان همه ظريف پسندان و نغز خواهان جهان به قربانش باد - مى خواهد به اين تجاذب و اتصال روح و صفا بخشد، جلوه و رونق دهد، نور و درخشندگى عطا كند و آميزش حلال آنها را از يك عمل خشك و بى روح ، خارج سازد، لذا اين دستورات جالب و شيرين را به خانم محترم مى دهد. و اين همان چيزى است كه هر مرد و زنى مى خواهد و عمل مى كند و بر زبان نمى آورد.

115- سمعت جابربن عبد الله يقول : كنا عندالنبى (ص ) فقال ان خير نسائكم ... المتبرجه مه زوجها الحصان على غيره التى تسمع قوله و تطيع اءمره و اذا خلابها بذلت له ما يريد منها و لم تبذل كتبذل الرجل ...

پيغمبر (ص ) فرمود: بهترين زنان شما، زنى است كه ... زينت و آرايش خود را براى شوهرش اظهار كند و از غير شوهرش بپوشاند، سخن شوهرش را بشنود و امرش را اطاعت كند و چون شوهر با او خلوت كند. هر چه خواهد به او ببخشد، ولى خود را مانند مرد بى حشمت نكند. (122)

كيفيت خلوت زن و شوهر كه در حديث پيغمبر اكرم (ص ) با كلمه (( بذل و تبذل )) تعبير شده است ، بسى پر محتوى و عميق و هم شيرين و لطيف است .

اين دو كلمه نمايان گر دو حالت مختلف براى زن و شوهر، در زمان آميزش ‍ است ، زيرا در آن حال زن بايد تا حدى شكوه و جلال خود را حفظ كند و خود را مبتذل و وارفته تسليم محض نشان ندهد. زن در آن حال بايد غنج و دلالى بفروشد ترشرويى و اخمى كند عشوه و كرشمه ئى بنمايد و جست و گريزى داشته باشد تا شوهر بگويد:

ديدار مى نمايى و پرهيز مى كنى   بازار و خويش و آتش ما تيز مى كنى

زن در آن حال - اگر چه به ظاهر - بايد شروط و قيودى عرضه كند و وعده فردا و پس فردايى دهد و نخواهمى بگويد و قهرى نشان دهد تا شوهر براى ناز و كرشمه دلبر، به زبان حال خود بسرايد:

به صد جان ارزد آن ساعت كه جانان   نخواهم گويد و خواهد به صد جان

ولى حالت مرد، در خلوتخانه برعكس حالت زن است مرد خواستار است و جوينده ، خريدار است و خواهنده . مرد در پى گريزان دوان است و بى اختيار و دامن كشان ، پس او بايد - اگر چه به ظاهر - كرنش كند و پوزش ‍ خواهد، نازكشى كند و گردن كشى بخرد. گشاده رويى كند، اگر چه ذاتا گرفته رو باشد و گشاده دستى كند اگر چه ذاتا خسيس و بخيل باشد.

مرد بايد در آن حال براى شروط و قيود زن ، پذيرش نشان دهد و ركوعى تصنعى كند تا به وسال رسد و شايسته سجود درگاه خدا شود.

سجودى شاكرانه پس از غسل و تطهير، در دو ركعتى با قيام و تكبير، به درگاه يگانه اى رحيم و بصير كه براى او همدمى از جنس خود آفريد، تا از تنهايى اش برهاند، نديم و همراز خلوتش گردد، مونس و راز نگه دارش باشد و نفس اماره و غريزه سركشش را از آلودگى به گناه و حرام مانع شود.

زن و شوهر در خلوت خانه داستان يوسف و زليخا را كه قرآن كريم بيان مى كند تكرار مى كنند. با اين تفاوت كه در اينجا شوهر زليخاوش است و زن يوسف كردار. آنجا زليخا تعقيبى حرام و ناروا داشت و اينجا شوهر تعقيبى حلال و روا دارد آن داستان را خداوند متعال ، براى عفت و پاك دامنى مرد بيان كرد و اين حديث را پيغمبر اكرم ، براى لذت و برخوردارى او، براى لذت بردن از همسر حلال و اشباع غريزه سركش تا به حرام و گناه كشيده نشود و به خبائث و انحرافات آلوده نگردد.

ما در اينجا توضيح واضحات كرديم و آن چه را هر زن و شوهر بلكه هر حيوان نر و ماده ئى طبق غريزه و فطرت خدادادى خويش ، انجام مى دهند به رشته تحرير در آورديم و آنچه گفتيم تحليل و توضيح حديث شريف پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بود كه جان تمام صريح اللهجه ها به قربانش باد. مزوران رياكار را خواهد بد آيد و خواهد خوش . آنها بايد بدانند كه غريزه جنسى در مرد و زن يك واقعيت است . يك حقيقت است . عينيت خارجى دارد. در وجودش شك و ترديد نيست . اين غريزه اگر از راه حلال اشباع نشود به حرام و انحراف كشيده مى شود. انسان گرسنه غذا مى خواهد، اگر حلالش را پيدا نكند، دزدى مى كند و مردار مى خورد. اين همه زناها، لواطها، همجنس طلبيها، به خاطر همين است كه مرد و زن ، در خلوت خانه حلال خود اشباع نمى شوند. هوس و نفس اماره آنها با حلال خويش سير نمى گردد، لذا در كوچه و بازار، چشم چرانى و نظر بازى مى كند و آن گاه به راهى كه در آخر پشيمان مى شوند و با خود زمزمه مى كنند كه :

ز دست ديده و دل هر دو فرياد   كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
بسازم خنجرى نيشش ز فولاد   زنم بر ديده تا دل گردد آزاد

كه رندى و نظر بازى ، عاقبتى و راه حلى جز اين ندارد.

و چه نيكو مى سرايد سنائى غزنوى :

منگر در بتان كه آخر كار   نگريستن گرستن آرد بار

و خلاصه فسادى كه در ميان مرد و زن پيدا مى شود دو عامل دارد:

1- جلوه گرى زن

2- نگاه كردن مرد و قرآن كريم هر دو دسته را در دو آيه پشت سر هم به طور مساوى منع كرده است . فقط در آخر آيه راجع به منع زن از جلوه گرى تاكيد بيشترى دارد به خاطر دو دليلى كه در درس نهم گفته شد.

درس بيست و هشتم : محبت به زن

درباره دوست داشتن مردان زنان را، احاديث مختلفى وارد شده است : در برخى از احاديث ، دوست داشتنى زنان سرچشمه همه گناهان ، شمشير برنده شيطان ، و موجب بهره نبردن از زندگى شمرده شده ، و در احاديثى ديگر، پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: من از دنياى شما تنها بوى خوش و زن را دوست مى دارم و امام صادق (عليه السلام ) دوستى زنان را نتيجه خير ايمان مى شمارد.

به نظر اينجانب تضاد و تناقضى ميان اين دو دسته از احاديث نيست ، زيرا احاديثى كه محبت زن را نيكو و مستحسن مى شمارد، همان علاقه و ميل فطرى را تاييد مى كند چنانكه در درسهاى گذشته گفتيم و در درس چهلم هم خواهيم گفت - اسلام صراحت لهجه دارد و پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) رهبر و آورنده اين دين است و او حقيقت را بدون پرده پوشى بيان مى كند. علاوه بر اين ، اسلام دستور مى دهد كه مرد بايد اين محبت درونى را اظهار كند، با زبان بگويد، با عمل نشان دهد تا دوستى ميان زن و شوهر زيادتر شود.

اسلام مى گويد: زن امانت خداست نزد مرد. چگونه مرد مسلمان امانت خدا را دوست نمى دارد؟ از اينجاست كه امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: هر قدر ايمان مردى زيادتر باشد، دوستى او نسبت به زنان بيشتر است . پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: كسى كه ازدواج كند، نصف دينش را حفظ كرده است . چگونه مرد دوست نداشته باشد كسى را كه وسيله حفظ نصف دين او گشته است ؟

و اما احاديثى كه از دوستى زن مذمت مى كند، مربوط به شهوترانى و زن بازى و زن بارگى است . مربوط به افراط در اعمال غريزه جنسى و كشيده شدن به گناه و حرام است مثال اينكه مرد را به زناى محصنه و غير محصنه وادار كند يا به ارتكاب قتل و جنايتى كشاند، چنانكه تاريخ شاهد اين مدعاست و دل هر عاقلى بر صحت اين مطلب گواهى مى دهد و محتاج به توضيح و تفسير نمى باشد (صاحب وسائل - رحمه الله - محبت مذموم را به محبت زياد توجيه كرده است ، ج 14 ص 11)

دليل

قسمت اول

116- عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال : اول ما عصى الله تعالى بست خصال : حب الدنيا و حب الرياسه و حب النوم و حب النساء و حب الطعام و حب الراحه .

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: سرچشمه نافرمانيهاى خدا، دوستى شش ‍ چيز است : دنيا و رياست و خواب و زنان و خوراك و استراحت . (123)

117- قال اميرالمومنين (عليه السلام ): الفتن ثلاثه : حب النساء و هو سيف الشيطان ... فمن اءحب النساء لم ينتفع بعيشه .

اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: موجبات فتنه سه چيز است : اول ، دوست داشتن زنان كه آن شمشير شيطان است (و با آن به جنگ مومن مى رود، اگر سست ايمان باشد، در برابر زن پايش مى لغزد و به حرام مى افتد)... هر كس زنان را دوست بدارد، از زندگيش بهره نبرد (زيرا در اثر افراط در شهوترانى چشمش كم نور، كمرش خميده ، اعصابش لرزان و عمرش كوتاه مى گردد. (124) )

قسمت دوم

118- عن اءبى العباس ، قال سمعت الصادق (عليه السلام ) يقول : العبد كلما ازداد للنساء حبا، ازداد فى الايمان فضلا.

ابوالعباس گويد: شنيدم امام صادق (عليه السلام ) مى فرمود: هر قدر مرد، زنان را بيشتر دوست داشته باشد، فضيلت ايمانش زيادتر است . (125)

119- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): ما اصيب من دنيا كم الا النساء والطيب .

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: از دنياى شما بهره نمى برم دوست نمى دارم مگر زنان و بوى خوش را. (126)

120- عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال : كل من اشتد لنا حبا، اشتد للنساء حبا...

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هر كس ما را بيشتر دوست بدارد، زنان را بيشتر دوست خواهد داشت . (127)

121- عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال : من اءخلاق الانبياء حب النساء.

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: از اخلاق پيغمبران ، دوست داشتن زنان است . (128)

122- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): من تزوج فقد اءحرز نصف دينه ، فليتق الله فى النصف الباقى .

پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: كسى كه همسر بگيرد، نصف دين خود را در حصار آورده و استوار كرده است ، پس او بايد نسبت به نصف ديگر، تقواى خدا پيشه كند. (129)

درس بيست و نهم : درك مشكلات همسر

هر يك از زن و شوهر حوزه فعالى مخصوصى دارد و مسير معينى را مى پيمايد. در حوزه هر يك از آنها مشكلات و سختيها و موانع خاصى وجود دارد كه در حوزه فعاليت ديگرى نيست ، از اين رو درك مشكلات هر يك براى ديگرى ، بسيار مشكل و درك كاملش محال است ، زيرا محال است كه مرد تغيير جنسيت دهد و زن شود يا زن تغيير جنسيت دهد و مرد گردد. ولى چون اين دو موجود، به حكم اجبار غريزى و نياز اجتماعى و اقتصادى ، كنار هم قرار گرفته و زندگى مشتركى تشيكل داده و زير يك سقف نشسته و روى يك بالش سر مى گذارند، مشكلات هر يك از آنها با ديگرى ارتباط پيدا مى كند و بايد آن ديگرى در مشكلات همسرش فكر كند و بينديشد و عجولانه قضاوت نكند.

مثال :

1- زن و شوهرى مى خواهند با يكديگر از خانه بيرون روند، دو كودك دارند كه زن بايد آنها را آماده كند يا به كسى بسپارد، در اينجا كار مرد فقط لباس پوشيدن و جوراب پاكردن و كلاه يا عمامه به سر گذاشتن است ولى زن اولا لباس پوشيدن خودش با توجه به مراعات حجابى كه خدا بر او لازم كرده است ، وقت بيشترى لازم دارد و ثانيا آماده كردن كودكان چند برابر بزرگترها وقت لازم دارد، در اينجا شوهر نبايد به همسرش بگويد، چرا اينقدر معطل مى كنى و عصبانى شود، او بايد مشكل همسر خود را درك نمايد و احيانا به او كمك كند.

2- مردى در بازار با مردم دعوا كرده و سپس براى خريد نان و گوشت به صف ايستاده و در هواى گرم راه رفته و خسته و كوفته به خانه آمده است . خانم مى گويد: زرد چوبه نداريم . مرد مى گويد: حال ندارم ، خسته ام ، يكبار غذاى بى زرد چوبه مى خوريم ، بانوى عاقل بايد فكر كند: شوهرم كه هميشه سر حال و بانشاط بود و امروز اظهار كسالت و خستگى مى كند، لابد ناراحتى دارد، نبايد اصرار كنم ، يا خودش بخرد يا از همسايه بگيرد و يا صرف نظر كند.

3- بانويى به واسطه ضعف اعصاب يا گريه كودك ، شب را تا صبح نخوابيده و گيج و بى حال است ، شوهر عاقل نبايد، صبح زود بيدار شدن و صبحانه درست كردن را از او انتظار داشته باشد، بايد به او اجازه دهد، قدرى استراحت كند، بلكه اگر وقت دارد، خودش صبحانه مقوى و لذيذى براى همسرش آماده كند.

4- زن مطالبه پول يا خريد جنسى مى كند و شوهر مى گويد پول ندارم ، زن نبايد بگويد من پول لازم دارم (( ندارم )) را نمى فهمم و اصرار و پافشارى كند تا درگيرى و نزاعى برپا شود، بايد مشكل شوهر را درك كند و چند روز صبر نمايد.

نظير اين مثالها كه گفتيم در زندگى زن و شوهر زياد پيدا مى شود كه زنان و شوهران عاقل ، خودشان تشخيص مى دهند و مى فهمند و محتاج به توضيح نيست ، اينجانب فقط توصيه مى كنم خوانندگان محترم ، در اين موضوع دقت بيشترى بفرمايند و به راستى به فكر درك مشكل همسر خود باشند

دليل

123- عن على (عليه السلام ) فى حديث الاءربعماءه ، قال : اذا اءراد اءحدكم اءن ياءتى زوجته فلا يعجلها فان للنساء حوائج .

على (عليه السلام ) فرمود: هر گاه يكى از شما بخواهد با زنش نزديكى كند، نبايد او را به شتاب اندازد، زيرا زنان هم كارها و نيازهائى مخصوص به خود دارند. (130)

كلمه (( للنساء حوائج )) داراى معناى لطيف و وسيعى است كه شامل تمام احساسات و نيازهاى روحى زن ، هنگام آميزش مى شود و درك مشكلات ، يكى از دهها بعد احساسات اوست . استشهاد ما به اين جمله از باب استشهاد به عام در مورد خاص است .

درس سى ام : عيدى

اسلام عزيز، از هر فرصتى براى ايجاد محبت و صفا، بين افراد خانواده استفاده كرده است ، علاوه بر آنكه دستور مى دهد كه مرد هيچگاه از سفر دست خالى به خانه وارد نشود، دستور مى دهد كه او در هر روز عيدى مانند عيد فطر و عيد قربان ، شيرينى و هديه اى بخرد و به خانه بياورد تا كام همسر و فرزندانش را شيرين كند. روحشان را شاد و دلشان را پر از صفا و محبت نمايد. همسر و فرزندان هم بايد از او تشكر نموده و او را دعا كنند تا زنده و سالم باشد و هر روز عيدى آنان را خوشحال كند و صفا بياورد. مرد خانه اگر بخل و خست ورزد، زن و فرزند تمناى مرگ او را مى كنند! در تقسيم بندى هديه هم دستور داده اند كه پدر بايد دختران را بر پسران مقدم بدارد و سهم هر كسى را بدست خود او بدهد تا او اگر خواهد بخورد و اگر خواهد پس انداز كند يا بديگرى ببخشد.

دليل

124- قلت لاءبى عبدالله (عليه السلام ): ما حق المراءه على زوجها؟ قال ... و لايكون فاكهه عامه الا اءطعم عياله منها و لا يدع ان يكون للعيد عندهم فضل فى الطعام ان ينيلهم من ذلك شيئا لا ينيلهم فى سائر الاءيام .

شهاب گويد: به امام صادق (عليه السلام ) عرض كردم : حق زن بر شوهرش ‍ چيست ؟ فرمود:... و هر ميوه اى كه همه مردم از آن مى خورند. بايد به اهل بيتش بخوراند و خوراكى را كه مخصوص ايام عيد است و در غير ايام عيد، به آنها نمى رساند، در ايام عيد به آنان برساند. (131)

125- قال ابوالحسن الرضا (عليه السلام ) ينبغى للرجل اءن يوسع على عياله لئلا يتمنوا موته .

امام رضا (عليه السلام ) فرمود: مرد را سزاوار است كه بر عيالش توسعه دهد تا آرزوى مرگ او را نكنند. (132)

126- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) من دخل السوق فاشترى تحفه فحملها الى عياله كان كحامل صدقه الى قوم محاويج وليبداء بالاناث قبل الذكور.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: مردى كه داخل بازار شود و تحفه ئى بخرد و آنرا به خانواده اش برساند. ثوابش برابر با كسى است كه صدقه ئى را به نيازمندان برساند و هنگام تقسيم بايد به دختران پيش از پسران بدهد. (133)

درس سى و يكم : تشكر

زن و شوهر بايد گاهى از يكديگر به زبان تشكر كنند و محبت و عاطفه قلبى خود را اظهار نمايند، براى گرم نگهداشتن تنور عشق و صفا، انجام وظيفه و محبت قلبى به تنهايى كافى نيست . اظهار محبت و تشكر مخصوصا نسبت به زن كه عواطف ظريفتر و احساسات رقيقترى دارد تاثير روانى عميقى در روح شنونده باقى مى گذارد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: (( مردى كه به زنش بگويد: من تو را دوست دارم ، تاثير اين سخن براى هميشه در روح او باقى مى ماند )) يعنى زن از شنيدن اين جمله به وجد و شعف مى آيد، پر و بال پيدا مى كند، سر شوق مى آيد، وظيفه اش را با دلگرمى انجام مى دهد و مشكلات زندگى را با چهره باز تحمل مى كند، همچنين وقتى كه شوهرش به او بگويد: دست شما درد نكند. غذاى لذيذى پخته ايد، آفرين بر شما، امروز مهماندارى خوبى كرديد.

شوهرانى هستند كه زنان خود را دوست مى دارند و از خانه دارى آنها راضى مى باشند، ولى هيچگاه دوستى خود را اظهار نمى كنند و تشكرى بر زبان نمى آورند. اينها يا فكر مى كنند: تشكر و اظهار محبت ، شخصيت آنها را پايين مى آورد يا زن خودش را لوس مى كند، ولى بايد بدانند كه اين فكر بر خلاف دستور اسلام است ، اگر علت عدم تشكر اولى باشد، مرد در اشتباه است و اگر دومى درست باشد، زن در اشتباه است و در هر حال شوهر بايد وظيفه خود را انجام دهد.

بعضى ديگر از شوهران فكر مى كنند كه با پول دادن زياد و كفش و جوراب خريدن بسيار، مى توانند همسر خود را راضى نگه دارند، لذا از تشكر و اظهار محبت زبانى به هر علتى كه هست كوتاهى مى ورزند. اينگونه شوهران هم در اشتباهند و نمى دانند كه گاهى گفتن يك كلمه (( متشكرم )) بيشتر از يكدست لباس خريدن در روح زن تاثير مى گذارد، و غريزه حب جاه و خود دوستى او را اشباع مى كند، غريزه اى كه اگر گرسنه بماند و تامين نشود عكس العمل نشان مى دهد.

همچنين زن بايد گاهى از شوهرش تشكر كند، زحمات فراوان و عرق ريزيهاى او را به زبان آورد و قدرشناسى نمايد. گفتن اين كلمات در روح شنونده اثر نيك مى گذارد. غفلت نبايد كرد، كوچك نبايد شمرد، تشكر و قدردانى و همچنين سلام و بدرقه و خداحافظى و نظافت را كه در درس هاى گذشته گفتيم ، ربطى به دارايى و ندارى ، زندگى مرفه و غير مرفه ندارد، بلكه انجام دادن آداب دينى بركت مى آورد، رفاه و سعادت مى آورد، قبول نداريد، امتحان كنيد.

و باز در اينجا بايد اضافه كنم كه اگر يكى از زوجين ، از ديگرى تشكر كرد، آن ديگرى نبايد خود را گم كند و كم ظرفيتى نشان دهد و بادى به غبغب اندازد و سخنى بر خلاف بزرگوارى خود بگويد، يا فكر كند كه تشكر همسر، نشانه ضعف و ناتوانى اوست .

اصولا در ميان همين تشكرها و جواب تشكرها، احوالپرسيها، تعارفها )) دعوت گرفتن ها و پاسخ دادن ها، مقدار ادب و بى ادبى دو طرف معلوم مى شود. مقدار بزرگوارى و پستى آنها معلوم مى شود. مقدار صبر و بى صبرى آنها معلوم مى شود و بالاخره مقدار انسانيت و تعهد آنها به اسلام معلوم مى شود.

فرض كنيم شوهر مهمانى آورده و زن پذيرايى خوبى كرده است . اگر اين زن و شوهر مسلمان و متعهد باشند، مثلا اين گونه تشكر و پاسخ گويى دارند:

شوهر: از شما تشكر مى كنم كه پذيرايى خوبى كرديد، دست شما درد نكند.

زن : وظيفه خودم را انجام دادم .

شوهر: اين پذيرايى خارج از وظيفه بود، به حساب لطف و عنايت شما مى گذارم .

زن : شما لطف كرديد كه مهمانى را كه هديه خداست به خانه ما آورديد.

شوهر: هديه خدا براى هر دو نفر ما بود. ولى پخت و پز شما، محبت اضافه ئى بود كه قابل تقدير است .

زن : زن هم از كارهاى عادى يكنواخت خانه سير مى شود، گاهى تفننى مى خواهد. تلاش و تقلاى بيشترى مى طلبد.

شوهر: ولى غذاى بسيار لذيذى پخته بوديد، اين ديگر نشانه محبت و سليقه و عاطفه شما بود.

زن : شما لوازم و مواد خام خوبى تهيه كرده بوديد.

شوهر: زن اگر سليقه نداشته باشد و به فكر ياد گرفتن از ديگران نباشد. مواد خوب را هم خراب مى كند.

زن : ديده خوش بين داريد، بالاخره شما گاهى مهمان بياوريد.

شوهر: مى ترسم شما را به زحمت اندازم .

زن : مگر شما در بيرون خانه زحمت نمى كشيد؟ شما خود فهميده و دانائيد، توانائى و مقدار كار مرا حساب مى كنيد. (134)

دليل

127- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): قول الرجل للمراه : انى احبك لا يذهب من قلبها اءبدا.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: مردى كه به زنش بگويد: (( من تو را دوست دارم )) اثر اين سخن هرگز از دل زن بيرون نرود. (135)

128- عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال : مكتوب فى التواراه : اشكر من انعم عليك و اءنعم على من شكرك ، فانه لا زوال للنعماء اذا شكرت و لا بقاء لها اذا كفرت .

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: در تورات نوشته است كه : سپاسگزارى كن از كسى كه به تو احسان نمود و احساس كن به كسى كه از تو سپاسگزارى نمود، زيرا احسان ، اگر سپاسش گزارى ، پايدار شود. و اگر ناسپاسش كنى دوام نيابد. (136)

129- سمت على بن الحسين عليهما السلام يقول : يقول الله تبارك و تعالى لعبد من عبيده يوم القيامه : اءشكرت فلانا؟ فيقول بل شكرتك يا رب فيقول لم تشكرنى اذ لم تشكره . ثم قال اءشكركم لله . اءشكركم للناس .

امام چهارم فرمود: روز قيامت خداوند به بنده ئى مى گويد: از فلانى (كه به تو احسانى كرد) سپاسگزارى نمودى ؟ بنده گويد، پروردگارا من تو را سپاسگزارى كردم ، خداوند بفرمايد: مرا سپاس نگفته اى ، چون سپاس او را نگفته اى ، سپس فرمود: شكر گزارترين شما از خدا همان شكر گزارترين شما از مردم است . (137)

130- قال الصادق عليه السلام : لعن الله قاطعى سبل المعروف . قيل و ما قاطعو سبل المعروف ؟ قال : الرجل يصنع اليه المعروف فيكفره فيمتنع صاحبه من اءن يصنع ذلك الى غيره .

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: خدا لعنت كند راهزنان نيكى را. گفتند راهزنان نيكى چه كسانند؟ فرمود: كسى كه شخصى به او احسانى مى كند و او سپاسگزاريش نمى نمايد، در نتيجه احساس كننده از احسان به ديگران امتناع مى ورزد. (138)

131- قال الصادق (عليه السلام ): اذا اءحببت رجلا فاخبره بذلك فانه اءثبت للموده بينكما.

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هرگاه كسى را دوست داشتى ، دوستى خود را به او اعلام كن ، زيرا اين عمل الفت و مودت را بين شما دو تن پايدارتر و مستحكم تر مى كند. (139)