درس بيست و هفتم : غريزه زن
از نظر اسلام ، بهترين زن مسلمان ، زنى است كه غريزه جنسيش در برابر
شوهر، زنده و بيدار باشد و در برابر بيگانگان خفته و آرميده ، شوهرش
همواره او را آماده و خواهان بيند و ديگران او را متنفر و در حصار:
حصارى غير قابل نفوذ و دژى مستحكم تر از فولاد.
از نظر اسلام براى زن مستحب است كه همواره داراى زينت باشد، و خود را
آماده نشان دهد، براى شوهرش جاذبه داشته باشد، نه دافعه .
در درس يازدهم گفتيم : عطر زدن و روغن مالى (كرم ) و موى و بدن شفاف و
براق داشتن ، اگر براى مرد ماهى يكمرتبه خوبست ، براى زن هر روز
مطلوبست تا مردم جهان بدانند، اسلام با زيبايى و زينت مخالفت ندارد،
اسلام با فطرت و سرشت زن كه زيبايى دوستى او است مخالف نيست . اسلام با
واقعيت ها مبارزه نمى كند و خلاصه اسلام همان چيزى را گفته است كه
همگان مى دانند و عمل مى كنند و بر زبان نمى آورند.
زن اگر سعادت مى خواهد، اگر لذت و صفاى زندگى مى خواهد، بايد بداند كه
از پدر و مادر خود بريده و با شوهرى دائمى تر از آنان ، وصل كرده است .
بعد از اين خود او بايد مادر شود و مادر بزرگ اگر سعادت فرزندان و
نوادگان و عروس و داماد برقرار كند و او را تنها غمخوار و دلسوز خود
بداند.
همچنين شوهر كه رئيس خانواده
است ، بايد فكر و هوش و حواسش ، اطراف همسر و خانه و فرزندانش باشد، از
چشم چرانى و هوسبازى بپرهيزد، عفت چشم و دامن داشته باشد چنانكه قرآن
كريم به هر دوى آنها عفت چشم و دامن را سفارش مى كند موضوع زنان متعدد
و رعايت عدالت ، در شرايط ديگرى است كه اگر فرصتى باشد در جلد دوم همين
كتاب خواهيم گفت :
خلاصه اگر بگويم ، فشرده و محصول اين كتاب و تمام مآخذ اسلامى نسبت به
طرز رفتار و شوون زندگى زن و شوهر، بايد همين چند سطر باشد، مبالغه
نكرده ام .
دختر و پسر از زمانى كه همسر يكديگر مى شوند تا پايان زندگى خود بايد،
فكرى جز سازگارى بايكديگر و تامين سعادت يكديگر و جلب رضايت يكديگر
نداشته باشند، چشمشان نبيند مگر اين هدف ، گوششان نشنود، مگر اين سخن ،
زبانشان نگويد مگر اين بيان ، فكرشان ، حركت نكند مگر در اين راه ،
اعضاء و جوارحشان نجنبد مگر در اين مسير، و از هر حركتى كه بر خلاف اين
جهت باشد، بايد بپرهيزند.
دليل
114-
جاءت امراءه الى رسول الله (ص ) فقالت : يا رسول الله - ما حق الزوج
على المراءه ؟ فقال اءكثر من ذلك . قالت فخبرنى عن شى منه ، قال :...
عليها اءن تتطيب باءطيب طيبها و تلبس اءحسن ثيابها و تزين باءحسن
زينتها و تعرض نفسها عليه غدوه و عشيه
زنى خدمت پيغمبر (ص ) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا، حق شوهر بر زن چيست
؟ فرمود: زياد است . عرض كرد: اندكى را به من بگوئيد. فرمود: ... زن
بايد خود را به بهترين بوهاى خوش معطر كند و بهترين لباسش را بپوشد و
خود را به بهترين زينتى كه دارد بيارايد، و هر صبح و شام خود را به
شوهرش عرضه كند.
بر اثر غريزه جنسى كه خداوند متعال در وجود دو جنس مخالف به وديعت
نهاده است ، دختر و پسر، پس از بلوغ يك نوع گرايش و تجاذبى ميان خود
احساس مى كنند كه پسر دوستدار خواستگارى است و دختر خواهان قبول ، ولى
قبولى شرافتمندانه و تواءم با مناعت و بزرگوارى . دختر و پسر وقتى
يكديگر را مى بينند، اين تجاذب و كشمكش ، ناخود آگاه ميان آنها به كار
مى افتد، ولى تا زمانى كه زن و شوهر نشده اند، موانع عقلى و شرعى و
اخلاقى و اجتماعى را بر سر راه خود مى بيند لذا دماغ سوخته و دل تفتيده
از يكديگر جدا مى شوند. سفره رنگين را با شكم گرسنه ترك مى گويند و در
انتظار فرصت مى نشينند، ولى زمانى كه عقد مزاوجت بستند و زن و شوهر
شدند، تمام موانع بر طرف مى شود. زمان تخليه عقده ها فرا مى رسد و
تجاذب و كشمكش به پيوند و اتصال مى انجامد. در اين زمان ، پيغمبر عزيز
اسلام - كه جان همه ظريف پسندان و نغز خواهان جهان به قربانش باد - مى
خواهد به اين تجاذب و اتصال روح و صفا بخشد، جلوه و رونق دهد، نور و
درخشندگى عطا كند و آميزش حلال آنها را از يك عمل خشك و بى روح ، خارج
سازد، لذا اين دستورات جالب و شيرين را به خانم محترم مى دهد. و اين
همان چيزى است كه هر مرد و زنى مى خواهد و عمل مى كند و بر زبان نمى
آورد.
115- سمعت جابربن عبد الله يقول : كنا عندالنبى (ص ) فقال ان خير
نسائكم ... المتبرجه مه زوجها الحصان على غيره التى تسمع قوله و تطيع
اءمره و اذا خلابها بذلت له ما يريد منها و لم تبذل كتبذل الرجل ...
پيغمبر (ص ) فرمود: بهترين زنان شما، زنى است كه ... زينت و آرايش خود
را براى شوهرش اظهار كند و از غير شوهرش بپوشاند، سخن شوهرش را بشنود و
امرش را اطاعت كند و چون شوهر با او خلوت كند. هر چه خواهد به او
ببخشد، ولى خود را مانند مرد بى حشمت نكند.
(122)
كيفيت خلوت زن و شوهر كه در حديث پيغمبر اكرم (ص ) با كلمه
(( بذل و تبذل )) تعبير
شده است ، بسى پر محتوى و عميق و هم شيرين و لطيف است .
اين دو كلمه نمايان گر دو حالت مختلف براى زن و شوهر، در زمان آميزش
است ، زيرا در آن حال زن بايد تا حدى شكوه و جلال خود را حفظ كند و خود
را مبتذل و وارفته تسليم محض نشان ندهد. زن در آن حال بايد غنج و دلالى
بفروشد ترشرويى و اخمى كند عشوه و كرشمه ئى بنمايد و جست و گريزى داشته
باشد تا شوهر بگويد:
ديدار مى نمايى و پرهيز مى كنى |
|
بازار و خويش و آتش ما تيز مى كنى |
زن در آن حال - اگر چه به ظاهر - بايد شروط و قيودى عرضه كند و وعده
فردا و پس فردايى دهد و نخواهمى بگويد و قهرى نشان دهد تا شوهر براى
ناز و كرشمه دلبر، به زبان حال خود بسرايد:
به صد جان ارزد آن ساعت كه جانان |
|
نخواهم گويد و خواهد به صد جان |
ولى حالت مرد، در خلوتخانه برعكس حالت زن است مرد خواستار است و جوينده
، خريدار است و خواهنده . مرد در پى گريزان دوان است و بى اختيار و
دامن كشان ، پس او بايد - اگر چه به ظاهر - كرنش كند و پوزش خواهد،
نازكشى كند و گردن كشى بخرد. گشاده رويى كند، اگر چه ذاتا گرفته رو
باشد و گشاده دستى كند اگر چه ذاتا خسيس و بخيل باشد.
مرد بايد در آن حال براى شروط و قيود زن ، پذيرش نشان دهد و ركوعى
تصنعى كند تا به وسال رسد و شايسته سجود درگاه خدا شود.
سجودى شاكرانه پس از غسل و تطهير، در دو ركعتى با قيام و تكبير، به
درگاه يگانه اى رحيم و بصير كه براى او همدمى از جنس خود آفريد، تا از
تنهايى اش برهاند، نديم و همراز خلوتش گردد، مونس و راز نگه دارش باشد
و نفس اماره و غريزه سركشش را از آلودگى به گناه و حرام مانع شود.
زن و شوهر در خلوت خانه داستان يوسف و زليخا را كه قرآن كريم بيان مى
كند تكرار مى كنند. با اين تفاوت كه در اينجا شوهر زليخاوش است و زن
يوسف كردار. آنجا زليخا تعقيبى حرام و ناروا داشت و اينجا شوهر تعقيبى
حلال و روا دارد آن داستان را خداوند متعال ، براى عفت و پاك دامنى مرد
بيان كرد و اين حديث را پيغمبر اكرم ، براى لذت و برخوردارى او، براى
لذت بردن از همسر حلال و اشباع غريزه سركش تا به حرام و گناه كشيده
نشود و به خبائث و انحرافات آلوده نگردد.
ما در اينجا توضيح واضحات كرديم و آن چه را هر زن و شوهر بلكه هر حيوان
نر و ماده ئى طبق غريزه و فطرت خدادادى خويش ، انجام مى دهند به رشته
تحرير در آورديم و آنچه گفتيم تحليل و توضيح حديث شريف پيغمبر اكرم
(صلى الله عليه و آله و سلم ) بود كه جان تمام صريح اللهجه ها به
قربانش باد. مزوران رياكار را خواهد بد آيد و خواهد خوش . آنها بايد
بدانند كه غريزه جنسى در مرد و زن يك واقعيت است . يك حقيقت است .
عينيت خارجى دارد. در وجودش شك و ترديد نيست . اين غريزه اگر از راه
حلال اشباع نشود به حرام و انحراف كشيده مى شود. انسان گرسنه غذا مى
خواهد، اگر حلالش را پيدا نكند، دزدى مى كند و مردار مى خورد. اين همه
زناها، لواطها، همجنس طلبيها، به خاطر همين است كه مرد و زن ، در خلوت
خانه حلال خود اشباع نمى شوند. هوس و نفس اماره آنها با حلال خويش سير
نمى گردد، لذا در كوچه و بازار، چشم چرانى و نظر بازى مى كند و آن گاه
به راهى كه در آخر پشيمان مى شوند و با خود زمزمه مى كنند كه :
ز دست ديده و دل هر دو فرياد |
|
كه هر چه ديده بيند دل كند ياد |
بسازم خنجرى نيشش ز فولاد |
|
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد |
كه رندى و نظر بازى ، عاقبتى و راه حلى جز اين ندارد.
و چه نيكو مى سرايد سنائى غزنوى :
منگر در بتان كه آخر كار |
|
نگريستن گرستن آرد بار |
و خلاصه فسادى كه در ميان مرد و زن پيدا مى شود دو عامل دارد:
1- جلوه گرى زن
2- نگاه كردن مرد و قرآن كريم هر دو دسته را در دو آيه پشت سر هم به
طور مساوى منع كرده است . فقط در آخر آيه راجع به منع زن از جلوه گرى
تاكيد بيشترى دارد به خاطر دو دليلى كه در درس نهم گفته شد.
درس بيست و هشتم : محبت به زن
درباره دوست داشتن مردان زنان را، احاديث مختلفى وارد شده است : در
برخى از احاديث ، دوست داشتنى زنان سرچشمه همه گناهان ، شمشير برنده
شيطان ، و موجب بهره نبردن از زندگى شمرده شده ، و در احاديثى ديگر،
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: من از دنياى شما
تنها بوى خوش و زن را دوست مى دارم و امام صادق (عليه السلام ) دوستى
زنان را نتيجه خير ايمان مى شمارد.
به نظر اينجانب تضاد و تناقضى ميان اين دو دسته از احاديث نيست ، زيرا
احاديثى كه محبت زن را نيكو و مستحسن مى شمارد، همان علاقه و ميل فطرى
را تاييد مى كند چنانكه در درسهاى گذشته گفتيم و در درس چهلم هم خواهيم
گفت - اسلام صراحت لهجه دارد و پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم )
رهبر و آورنده اين دين است و او حقيقت را بدون پرده پوشى بيان مى كند.
علاوه بر اين ، اسلام دستور مى دهد كه مرد بايد اين محبت درونى را
اظهار كند، با زبان بگويد، با عمل نشان دهد تا دوستى ميان زن و شوهر
زيادتر شود.
اسلام مى گويد: زن امانت خداست نزد مرد. چگونه مرد مسلمان امانت خدا را
دوست نمى دارد؟ از اينجاست كه امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: هر
قدر ايمان مردى زيادتر باشد، دوستى او نسبت به زنان بيشتر است . پيغمبر
(صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: كسى كه ازدواج كند، نصف دينش
را حفظ كرده است . چگونه مرد دوست نداشته باشد كسى را كه وسيله حفظ نصف
دين او گشته است ؟
و اما احاديثى كه از دوستى زن مذمت مى كند، مربوط به شهوترانى و زن
بازى و زن بارگى است . مربوط به افراط در اعمال غريزه جنسى و كشيده شدن
به گناه و حرام است مثال اينكه مرد را به زناى محصنه و غير محصنه وادار
كند يا به ارتكاب قتل و جنايتى كشاند، چنانكه تاريخ شاهد اين مدعاست و
دل هر عاقلى بر صحت اين مطلب گواهى مى دهد و محتاج به توضيح و تفسير
نمى باشد (صاحب وسائل - رحمه الله - محبت مذموم را به محبت زياد توجيه
كرده است ، ج 14 ص 11)
دليل
قسمت اول
116-
عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال : اول ما عصى الله تعالى بست خصال :
حب الدنيا و حب الرياسه و حب النوم و حب النساء و حب الطعام و حب
الراحه .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: سرچشمه نافرمانيهاى خدا، دوستى شش
چيز است : دنيا و رياست و خواب و زنان و خوراك و استراحت .
(123)
117-
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): الفتن ثلاثه : حب النساء و هو سيف
الشيطان ... فمن اءحب النساء لم ينتفع بعيشه .
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: موجبات فتنه سه چيز است : اول ،
دوست داشتن زنان كه آن شمشير شيطان است (و با آن به جنگ مومن مى رود،
اگر سست ايمان باشد، در برابر زن پايش مى لغزد و به حرام مى افتد)...
هر كس زنان را دوست بدارد، از زندگيش بهره نبرد (زيرا در اثر افراط در
شهوترانى چشمش كم نور، كمرش خميده ، اعصابش لرزان و عمرش كوتاه مى
گردد.
(124) )
قسمت
دوم
118-
عن اءبى العباس ، قال سمعت الصادق (عليه السلام ) يقول : العبد كلما
ازداد للنساء حبا، ازداد فى الايمان فضلا.
ابوالعباس گويد: شنيدم امام صادق (عليه السلام ) مى فرمود: هر قدر مرد،
زنان را بيشتر دوست داشته باشد، فضيلت ايمانش زيادتر است .
(125)
119-
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): ما اصيب من دنيا كم الا
النساء والطيب .
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: از دنياى شما بهره نمى
برم دوست نمى دارم مگر زنان و بوى خوش را.
(126)
120-
عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال : كل من اشتد لنا حبا، اشتد للنساء
حبا...
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هر كس ما را بيشتر دوست بدارد، زنان
را بيشتر دوست خواهد داشت .
(127)
121-
عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال : من اءخلاق الانبياء حب النساء.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: از اخلاق پيغمبران ، دوست داشتن زنان
است .
(128)
122-
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): من تزوج فقد اءحرز نصف
دينه ، فليتق الله فى النصف الباقى .
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: كسى كه همسر بگيرد، نصف
دين خود را در حصار آورده و استوار كرده است ، پس او بايد نسبت به نصف
ديگر، تقواى خدا پيشه كند.
(129)
درس بيست و نهم : درك مشكلات همسر
هر يك از زن و شوهر حوزه فعالى مخصوصى دارد و مسير معينى را مى پيمايد.
در حوزه هر يك از آنها مشكلات و سختيها و موانع خاصى وجود دارد كه در
حوزه فعاليت ديگرى نيست ، از اين رو درك مشكلات هر يك براى ديگرى ،
بسيار مشكل و درك كاملش محال است ، زيرا محال است كه مرد تغيير جنسيت
دهد و زن شود يا زن تغيير جنسيت دهد و مرد گردد. ولى چون اين دو موجود،
به حكم اجبار غريزى و نياز اجتماعى و اقتصادى ، كنار هم قرار گرفته و
زندگى مشتركى تشيكل داده و زير يك سقف نشسته و روى يك بالش سر مى
گذارند، مشكلات هر يك از آنها با ديگرى ارتباط پيدا مى كند و بايد آن
ديگرى در مشكلات همسرش فكر كند و بينديشد و عجولانه قضاوت نكند.
مثال :
1- زن و شوهرى مى خواهند با يكديگر از خانه بيرون روند، دو كودك دارند
كه زن بايد آنها را آماده كند يا به كسى بسپارد، در اينجا كار مرد فقط
لباس پوشيدن و جوراب پاكردن و كلاه يا عمامه به سر گذاشتن است ولى زن
اولا لباس پوشيدن خودش با توجه به مراعات حجابى كه خدا بر او لازم كرده
است ، وقت بيشترى لازم دارد و ثانيا آماده كردن كودكان چند برابر
بزرگترها وقت لازم دارد، در اينجا شوهر نبايد به همسرش بگويد، چرا
اينقدر معطل مى كنى و عصبانى شود، او بايد مشكل همسر خود را درك نمايد
و احيانا به او كمك كند.
2- مردى در بازار با مردم دعوا كرده و سپس براى خريد نان و گوشت به صف
ايستاده و در هواى گرم راه رفته و خسته و كوفته به خانه آمده است .
خانم مى گويد: زرد چوبه نداريم . مرد مى گويد: حال ندارم ، خسته ام ،
يكبار غذاى بى زرد چوبه مى خوريم ، بانوى عاقل بايد فكر كند: شوهرم كه
هميشه سر حال و بانشاط بود و امروز اظهار كسالت و خستگى مى كند، لابد
ناراحتى دارد، نبايد اصرار كنم ، يا خودش بخرد يا از همسايه بگيرد و يا
صرف نظر كند.
3- بانويى به واسطه ضعف اعصاب يا گريه كودك ، شب را تا صبح نخوابيده و
گيج و بى حال است ، شوهر عاقل نبايد، صبح زود بيدار شدن و صبحانه درست
كردن را از او انتظار داشته باشد، بايد به او اجازه دهد، قدرى استراحت
كند، بلكه اگر وقت دارد، خودش صبحانه مقوى و لذيذى براى همسرش آماده
كند.
4- زن مطالبه پول يا خريد جنسى مى كند و شوهر مى گويد پول ندارم ، زن
نبايد بگويد من پول لازم دارم (( ندارم
)) را نمى فهمم و اصرار و پافشارى كند تا درگيرى
و نزاعى برپا شود، بايد مشكل شوهر را درك كند و چند روز صبر نمايد.
نظير اين مثالها كه گفتيم در زندگى زن و شوهر زياد پيدا مى شود كه زنان
و شوهران عاقل ، خودشان تشخيص مى دهند و مى فهمند و محتاج به توضيح
نيست ، اينجانب فقط توصيه مى كنم خوانندگان محترم ، در اين موضوع دقت
بيشترى بفرمايند و به راستى به فكر درك مشكل همسر خود باشند
دليل
123-
عن على (عليه السلام ) فى حديث الاءربعماءه ، قال : اذا اءراد اءحدكم
اءن ياءتى زوجته فلا يعجلها فان للنساء حوائج .
على (عليه السلام ) فرمود: هر گاه يكى از شما بخواهد با زنش نزديكى
كند، نبايد او را به شتاب اندازد، زيرا زنان هم كارها و نيازهائى مخصوص
به خود دارند.
(130)
كلمه (( للنساء حوائج ))
داراى معناى لطيف و وسيعى است كه شامل تمام احساسات و نيازهاى روحى زن
، هنگام آميزش مى شود و درك مشكلات ، يكى از دهها بعد احساسات اوست .
استشهاد ما به اين جمله از باب استشهاد به عام در مورد خاص است .
درس سى ام : عيدى
اسلام عزيز، از هر فرصتى براى ايجاد محبت و صفا، بين افراد خانواده
استفاده كرده است ، علاوه بر آنكه دستور مى دهد كه مرد هيچگاه از سفر
دست خالى به خانه وارد نشود، دستور مى دهد كه او در هر روز عيدى مانند
عيد فطر و عيد قربان ، شيرينى و هديه اى بخرد و به خانه بياورد تا كام
همسر و فرزندانش را شيرين كند. روحشان را شاد و دلشان را پر از صفا و
محبت نمايد. همسر و فرزندان هم بايد از او تشكر نموده و او را دعا كنند
تا زنده و سالم باشد و هر روز عيدى آنان را خوشحال كند و صفا بياورد.
مرد خانه اگر بخل و خست ورزد، زن و فرزند تمناى مرگ او را مى كنند! در
تقسيم بندى هديه هم دستور داده اند كه پدر بايد دختران را بر پسران
مقدم بدارد و سهم هر كسى را بدست خود او بدهد تا او اگر خواهد بخورد و
اگر خواهد پس انداز كند يا بديگرى ببخشد.
دليل
124-
قلت لاءبى عبدالله (عليه السلام ): ما حق المراءه على زوجها؟ قال ... و
لايكون فاكهه عامه الا اءطعم عياله منها و لا يدع ان يكون للعيد عندهم
فضل فى الطعام ان ينيلهم من ذلك شيئا لا ينيلهم فى سائر الاءيام .
شهاب گويد: به امام صادق (عليه السلام ) عرض كردم : حق زن بر شوهرش
چيست ؟ فرمود:... و هر ميوه اى كه همه مردم از آن مى خورند. بايد به
اهل بيتش بخوراند و خوراكى را كه مخصوص ايام عيد است و در غير ايام
عيد، به آنها نمى رساند، در ايام عيد به آنان برساند.
(131)
125-
قال ابوالحسن الرضا (عليه السلام ) ينبغى للرجل اءن يوسع على عياله
لئلا يتمنوا موته .
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: مرد را سزاوار است كه بر عيالش توسعه
دهد تا آرزوى مرگ او را نكنند.
(132)
126-
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) من دخل السوق فاشترى تحفه
فحملها الى عياله كان كحامل صدقه الى قوم محاويج وليبداء بالاناث قبل
الذكور.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: مردى كه داخل بازار شود
و تحفه ئى بخرد و آنرا به خانواده اش برساند. ثوابش برابر با كسى است
كه صدقه ئى را به نيازمندان برساند و هنگام تقسيم بايد به دختران پيش
از پسران بدهد.
(133)
درس سى و يكم : تشكر
زن و شوهر بايد گاهى از يكديگر به زبان تشكر كنند و محبت و عاطفه قلبى
خود را اظهار نمايند، براى گرم نگهداشتن تنور عشق و صفا، انجام وظيفه و
محبت قلبى به تنهايى كافى نيست . اظهار محبت و تشكر مخصوصا نسبت به زن
كه عواطف ظريفتر و احساسات رقيقترى دارد تاثير روانى عميقى در روح
شنونده باقى مى گذارد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى
فرمايد: (( مردى كه به زنش بگويد: من تو را دوست
دارم ، تاثير اين سخن براى هميشه در روح او باقى مى ماند
)) يعنى زن از شنيدن اين جمله به وجد و شعف مى
آيد، پر و بال پيدا مى كند، سر شوق مى آيد، وظيفه اش را با دلگرمى
انجام مى دهد و مشكلات زندگى را با چهره باز تحمل مى كند، همچنين وقتى
كه شوهرش به او بگويد: دست شما درد نكند. غذاى لذيذى پخته ايد، آفرين
بر شما، امروز مهماندارى خوبى كرديد.
شوهرانى هستند كه زنان خود را دوست مى دارند و از خانه دارى آنها راضى
مى باشند، ولى هيچگاه دوستى خود را اظهار نمى كنند و تشكرى بر زبان نمى
آورند. اينها يا فكر مى كنند: تشكر و اظهار محبت ، شخصيت آنها را پايين
مى آورد يا زن خودش را لوس مى كند، ولى بايد بدانند كه اين فكر بر خلاف
دستور اسلام است ، اگر علت عدم تشكر اولى باشد، مرد در اشتباه است و
اگر دومى درست باشد، زن در اشتباه است و در هر حال شوهر بايد وظيفه خود
را انجام دهد.
بعضى ديگر از شوهران فكر مى كنند كه با پول دادن زياد و كفش و جوراب
خريدن بسيار، مى توانند همسر خود را راضى نگه دارند، لذا از تشكر و
اظهار محبت زبانى به هر علتى كه هست كوتاهى مى ورزند. اينگونه شوهران
هم در اشتباهند و نمى دانند كه گاهى گفتن يك كلمه ((
متشكرم )) بيشتر از يكدست لباس خريدن در روح زن
تاثير مى گذارد، و غريزه حب جاه و خود دوستى او را اشباع مى كند، غريزه
اى كه اگر گرسنه بماند و تامين نشود عكس العمل نشان مى دهد.
همچنين زن بايد گاهى از شوهرش تشكر كند، زحمات فراوان و عرق ريزيهاى او
را به زبان آورد و قدرشناسى نمايد. گفتن اين كلمات در روح شنونده اثر
نيك مى گذارد. غفلت نبايد كرد، كوچك نبايد شمرد، تشكر و قدردانى و
همچنين سلام و بدرقه و خداحافظى و نظافت را كه در درس هاى گذشته گفتيم
، ربطى به دارايى و ندارى ، زندگى مرفه و غير مرفه ندارد، بلكه انجام
دادن آداب دينى بركت مى آورد، رفاه و سعادت مى آورد، قبول نداريد،
امتحان كنيد.
و باز در اينجا بايد اضافه كنم كه اگر يكى از زوجين ، از ديگرى تشكر
كرد، آن ديگرى نبايد خود را گم كند و كم ظرفيتى نشان دهد و بادى به
غبغب اندازد و سخنى بر خلاف بزرگوارى خود بگويد، يا فكر كند كه تشكر
همسر، نشانه ضعف و ناتوانى اوست .
اصولا در ميان همين تشكرها و جواب تشكرها، احوالپرسيها، تعارفها
)) دعوت گرفتن ها و پاسخ دادن ها، مقدار ادب و
بى ادبى دو طرف معلوم مى شود. مقدار بزرگوارى و پستى آنها معلوم مى
شود. مقدار صبر و بى صبرى آنها معلوم مى شود و بالاخره مقدار انسانيت و
تعهد آنها به اسلام معلوم مى شود.
فرض كنيم شوهر مهمانى آورده و زن پذيرايى خوبى كرده است . اگر اين زن و
شوهر مسلمان و متعهد باشند، مثلا اين گونه تشكر و پاسخ گويى دارند:
شوهر: از شما تشكر مى كنم كه پذيرايى خوبى كرديد، دست شما درد نكند.
زن : وظيفه خودم را انجام دادم .
شوهر: اين پذيرايى خارج از وظيفه بود، به حساب لطف و عنايت شما مى
گذارم .
زن : شما لطف كرديد كه مهمانى را كه هديه خداست به خانه ما آورديد.
شوهر: هديه خدا براى هر دو نفر ما بود. ولى پخت و پز شما، محبت اضافه
ئى بود كه قابل تقدير است .
زن : زن هم از كارهاى عادى يكنواخت خانه سير مى شود، گاهى تفننى مى
خواهد. تلاش و تقلاى بيشترى مى طلبد.
شوهر: ولى غذاى بسيار لذيذى پخته بوديد، اين ديگر نشانه محبت و سليقه و
عاطفه شما بود.
زن : شما لوازم و مواد خام خوبى تهيه كرده بوديد.
شوهر: زن اگر سليقه نداشته باشد و به فكر ياد گرفتن از ديگران نباشد.
مواد خوب را هم خراب مى كند.
زن : ديده خوش بين داريد، بالاخره شما گاهى مهمان بياوريد.
شوهر: مى ترسم شما را به زحمت اندازم .
زن : مگر شما در بيرون خانه زحمت نمى كشيد؟ شما خود فهميده و دانائيد،
توانائى و مقدار كار مرا حساب مى كنيد.
(134)
دليل
127-
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): قول الرجل للمراه : انى
احبك لا يذهب من قلبها اءبدا.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: مردى كه به زنش بگويد:
(( من تو را دوست دارم ))
اثر اين سخن هرگز از دل زن بيرون نرود.
(135)
128-
عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال : مكتوب فى التواراه : اشكر من انعم
عليك و اءنعم على من شكرك ، فانه لا زوال للنعماء اذا شكرت و لا بقاء
لها اذا كفرت .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: در تورات نوشته است كه : سپاسگزارى كن
از كسى كه به تو احسان نمود و احساس كن به كسى كه از تو سپاسگزارى
نمود، زيرا احسان ، اگر سپاسش گزارى ، پايدار شود. و اگر ناسپاسش كنى
دوام نيابد.
(136)
129-
سمت على بن الحسين عليهما السلام يقول : يقول الله تبارك و تعالى لعبد
من عبيده يوم القيامه : اءشكرت فلانا؟ فيقول بل شكرتك يا رب فيقول لم
تشكرنى اذ لم تشكره . ثم قال اءشكركم لله . اءشكركم للناس .
امام چهارم فرمود: روز قيامت خداوند به بنده ئى مى گويد: از فلانى (كه
به تو احسانى كرد) سپاسگزارى نمودى ؟ بنده گويد، پروردگارا من تو را
سپاسگزارى كردم ، خداوند بفرمايد: مرا سپاس نگفته اى ، چون سپاس او را
نگفته اى ، سپس فرمود: شكر گزارترين شما از خدا همان شكر گزارترين شما
از مردم است .
(137)
130-
قال الصادق عليه السلام : لعن الله قاطعى سبل المعروف . قيل و ما قاطعو
سبل المعروف ؟ قال : الرجل يصنع اليه المعروف فيكفره فيمتنع صاحبه من
اءن يصنع ذلك الى غيره .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: خدا لعنت كند راهزنان نيكى را. گفتند
راهزنان نيكى چه كسانند؟ فرمود: كسى كه شخصى به او احسانى مى كند و او
سپاسگزاريش نمى نمايد، در نتيجه احساس كننده از احسان به ديگران امتناع
مى ورزد.
(138)
131-
قال الصادق (عليه السلام ): اذا اءحببت رجلا فاخبره بذلك فانه اءثبت
للموده بينكما.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هرگاه كسى را دوست داشتى ، دوستى خود
را به او اعلام كن ، زيرا اين عمل الفت و مودت را بين شما دو تن
پايدارتر و مستحكم تر مى كند.
(139)