بهشت خانواده جلد اول

دكتر سيد جواد مصطفوى

- ۴ -


درس سيزدهم : زينت (آرايش و پيرايش )

زينت به معنى خاصش كه شامل عطر و رنگ نشود، در مذهب مقدس ‍ اسلام ، مختص بانوان است و حتى برخى از اقسام آن براى مردان جايز نيست ؛ چنانكه پوشيدن لباس ابريشم و زينتهاى طلائى براى مردان حرام و براى زنان جايز، بلكه مستحب و راجح است .

آرايش گرى و زينت دوستى چنانكه گفته شد در نهاد و سرشت زن نهفته و با خميره او عجين گشته است ، دستورات اسلام هم مطابق نهاد و سرشت اوليه و پاك انسانست .

بازوان محكم مرد و انگشتان ظريف زن به زبان حال مى گويند كه اولى براى شكستن و كوبيدن و دومى براى نوزادش و ماليدن آفريده شده است .

(( از شير حمله خوش بود و از غزال رم )) .

آفريننده زن و مرد و بازوان و انگشتان آنان كه كارى مناسب خلقت ، به آنها دستور داده است . مرد در بيرون خانه و مبارزه زندگى و زن كار درون خانه و بافندگى .

اسلام به زن مى گويد: روا نيست زن شوهر دار لحظه ئى بدون زينت باشد. او بايد اگر چه گردن بندى باشد به خود آويزان كند و نيز روا نيست كه انگشتانش ساده و سفيد باشد، بلكه بايد همواره رنگى از حنا و مانند آن روى ناخن داشته باشد و پيغمبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) - كه جان همه زيبا پسندان جهان به فدايش باد - مى فرمايد: زنان بر عكس ‍ مردان ناخن خود را بلند بگذارند تا زيباتر باشد و براى مويش مى فرمايد: موى زيبا لباس الهى است ، از آن به نيكوئى سرپرستى كنيد، يعنى شانه كنيد، با آب و صابون بشوئيد، گيسوها را از يكديگر جدا كنيد، روغن مالى كنيد، با روغن بنفشته بهتر است ، و امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: مرد نبايد مانند زن هر روز مويش را و بدنش را روغن مالى كند تا درخشان و براق باشد، بلكه مردان فقط ماهى يكبار روغن مالى كنند و زنان اگر هر روز روغن بزنند بهتر است و سرمه كشيدن هم مستحب است . هزينه و مخارج زينت و آرايش زن به عهده شوهر است ، مانند مخارج خوراك و لباس و مسكن او.

در اينجا انسان به ياد سخن اميرالمومنين على (عليه السلام ) مى افتد كه مى فرمايد: زن عقرب است ، ولى گزندگى شيرينى دارد. زن براى زينت خود خرجى به گردن شوهر مى گذارد، ولى خود شوهر هم از آن زينت بى نصيب نمى ماند. و همچنين مخارجى كه براى خريد لباس نو و كفش و كلاه زيبا به گردن مرد مى گذارد، مانند اين است كه او را با شيرينى گزيده است .

يكى از دوستان دانشمند در توضيح اين روايت مى گفت : على (عليه السلام ) مى فرمايد: زن مانند زنبور عسل است كه هم گزندگى دارد و هم شهد و شيرينى ، گفتم : نه بلكه كلام حضرت لطيفتر و صحيحتر از بيان شماست . حضرت مى فرمايد: گزيدن زن بجاى درد و سوزش ، شيرينى و نوش دارد. ابن ميثم شارح نهج البلاغه سخن حضرت را تشبيه كرده است به خاراندن بدنى كه خارش دارد و در حال خاراندن انسان لذت مى برد، به گمانم اين هم تشبيه لطيفى نيست .

دليل

45- قال الصادق (عليه السلام ): لا ينبغى للمراءه اءن تعطل نفسها و لو اءن تعلق فى عنقها قلاده و لا ينبغى اءن تدع يدها من الخضاب ولو اءن تمسحها بالحناء مسحا و ان كانت مسنه .

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: سزاوار نيست كه زن هيچگاه بدن خود را بدون زينت گذارد. اگر چه با آويزان كردن گردن بندى باشد، و سزاوار نيست كه زن بدون رنگ باشد، اگر چه با كمى حنا باشد و اگر چه آن زن پير و كهنسال بوده باشد. (49)

46- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) للرجال قصوا اءظافير كم و للنساء اتركن من اءظفار كن فانه اءزين لكن .

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به مردان فرمود: ناخنهاى خود را از بيخ بگيريد و به زنان فرمود: قدرى از ناخنهاى خود را باقى گذاريد كه بر زينت شما مى افزايد (به شرط اينكه اين زينت تنها براى شوهرش باشد و زير ناخن بلند را پاكيزه نگهدارد. (50)

47- قال اءبو عبدالله (عليه السلام ) الشعرالحسن من كسوه الله فاءكرموه ، و قال (عليه السلام ) من اتخد شعرا فليحسن ولايته و الا فليجزه .

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: موى زيبا لباس الهى است احترامش كنيد. و نيز فرمود: هر كس براى خود مو مى گذارد بايد به نيكوئى از آن سرپرستى كند و گرنه آنرا قطع نمايد. (51)

48- عن اءبى جعفر (عليه السلام ) سئل عن القرامل التى تصنعها النساء فى رؤ وسهن يصلنه بشعورهن ، فقال : لاباءس على المراءه بما تزينت به لزوجها.

راوى از امام باقر (عليه السلام ) درباره موى بندى كه زنان مى سازند و به موى خود وصل مى كنند پرسيد، حضرت فرمود: هر زينتى كه زن براى شوهرش بكند مانعى ندارد. (52)

49- عن اءبيعبدالله (عليه السلام ): لا يدهن الرجل كل يوم ، يرى الرجل شعثا لا يرى متزلقا كاءنه امراءه .

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: مرد نبايد هر روز به سر خود روغن بمالد. مرد بايد آشفته مو ديده شود. مرد نبايد مانند زن مو درخشان ديده شود. (53)

50- اءلمراءه عقرب حلوه اللسبه (اللسعه ).

زن كژدمى است شيرين گز. (54)

آرى زن و شوهر بايد اين گزيدن و گزيده شدن شيرين را در ميان خود انجام دهند و از اين جهت غريزه آنها سير و لبريز باشد تا در مواجه با مردان و زنان بيگانه احساس كمبود و نقصى ننمايند و بسوى آنان متوجه نشوند و به كار خود مشغول باشند.

درس چهاردهم : مجالس عروسى و عزا

شوهران عاقل مى دانند كه زنان به عروسى رفتن علاقه مفرط دارند، شايد خداوند متعال ، اين علاقه مفرط را در نهاد و سرشت آنان نهفته است . تا در اين مجالس دختران فاميل را ببينند و براى پسران خود عروس انتخاب كنند دختران خود را همراه ببرند و براى آنها با پسند مادرانى كه در مجلس ‍ حضور دارند، شوهر پيدا شود. زيبايى و نظافت و اظهار سليقه و ترتيب و تنظيم مجلس را ياد بگيرند و نيز آداب معاشرت و رفت و آمد و گفت و شنود و سوال و جواب را بياموزند. اينان به مجالس فاميلشان بروند تا آنان هم در مجالس ايشان شركت كنند و ميان مسلمين الفت و مودت و صفا و صميميت ايجاد شود. و نيز بدين وسيله صله رحم كنند و از عقوبت قطع رحم بر حذر باشند. مگر صله رحم تنها بر مردان واجب است ؟

آرى در عروسى بايد گناه و حرامى نباشد، ميگسارى و رقص مرد و زن و اختلاط آنان نباشد، چشم چرانى و عشوه گرى و نگاه حرامى نباشد، و شوهر هم بايد بدون جهت احتمال اين امور را بهانه نكند و از اجازه دادن به زن براى رفتن به اينگونه مجالس جلوگيرى ننمايد.

شايد گاهى بر زنان با شخصيت و محترم نزد فاميل كه ديگران از آنها شنوايى دارند، واجب باشد كه در اين گونه مجالس شركت كنند و با طرز لباس ‍ پوشيدن اسلامى خود، حجاب اسلامى را به ديگران بياموزند. يا با زبان خود آنها را نصيحت كنند يا اگر نصيحت سودمند نبود، با برخاستن از مجلس ، آنان را نهى از منكر نمايند.

بعد از همه اينها بانوان عاقل و متعهد مى دانند كه ، غالبا شوهران به اوضاع و احوال زمان ، از آنان آگاه ترند. اخلاق اسلامى يا غير اسلامى صاحبان مجالس را آنها بهتر مى دانند، زيرا در كوچه و بازار رفت و آمد بيشترى دارند، با مردم خريد و فروش و گفت و شنود بيشترى دارند، و به خاطر همين آشنايى است كه خداوند متعال اجازه رفتن آنان را به اين گونه مجالس در اختيار شوهران گذاشته است . زن مسلمان در رفتن به اين گونه مجالس با شوهرش مشورت مى نمايد و از او اجازه مى گيرد و شوهران مسلمان هم بدون جهت از رفتن زن به اينگونه مجالس ممانعت نمى كنند، زيرا مى دانند كه در آنصورت همسر و همبستر خود را تا چند روز پكر و افسرده و آماده مخالفت كرده اند.

دليل

51- عن عبدالله الكاهلى قال : قلت لاءبى الحسن (عليه السلام ) ان امراءتى و امراءه ابن مارد تخرجان فى الماتم ، فاءنها هما، فتقول لى امراءتى : ان كان حراما فانهنا عنه حتى نتركه ، و ان لم يكن حراما فلاى شى تمنعناه فاذا مات لنا ميت لم يجئنا اءحد، قال : فقال ابوالحسن (عليه السلام ) عن الحقوق تساءلنى ؟ كان اءبى يبعث اءمى و ام فروه تقضيان حقوق اءهل المدينه

عبدالله كاهلى گويد: به حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) عرض ‍ كردم : زن من با زن ابن مارد به تعزيه اى مى روند و من آنها را منع مى كنم . همسرم مى گويد: اگر رفتن به اين مجالس حرام است ، ما را نهى كن تا ديگر نرويم ؛ ولى اگر حرام نيست ، چرا ما را نهى مى كنى ؟ اگر ما به اين مجالس ‍ نرويم ، وقتى كسى از ما بميرد، هيچكس به خانه ما نخواهد آمد. حضرت فرمود: درباره حقوق مومنين بر يكديگر از من سوال مى كنى ؟ پدرم امام صادق (عليه السلام ) مادر من وام فروه (خواهرم يا جده مادريم ) را مى فرستاد تا در اين گونه مجالس بروند و حقوق اهل مدينه را ادا كنند. (55)

پيداست كه سوال و جواب در اين روايت ، مربوط به تمام مجالس ‍ خانوادگى است كه زنان در آن شركت مى كنند و اختصاصى به مجلس عزا ندارد و سخن از رفت و آمدهاى مسلمين با يكديگر است ، به هر عنوانى كه باشد و اين كه هر رفتنى ، آمدنى دارد و چنانكه ديگران به مجالس شما مى آيند، شما هم به مجالس آنها برويد و اين حكم اختصاصى به مردان ندارد، بلكه از پاسخ امام (عليه السلام ) دانسته مى شود، اگر زنى از اهل مدينه مريض مى شد يا مثلا از مكه برمى گشت ، يا مى مرد، حضرت همسرش را با ام فروه مى فرستاد، به منزل آنها بروند، اگر چه بيگانه باشند و اگر چه دعوت نكرده باشند، زيرا در اين باره حضرت به اداء حقوق اهل مدينه استشهاد فرموده است يعنى حقوق مردان و زنان مومن بر يكديگر به علاوه حق همسايه و فاميل .

مرحوم شيخ حر عاملى در جلد اول وسائل ، ص 375 احاديثى نقل مى كند به اين مضمون كه زنان را نبايد اجازه داد تا به مجاس عزا و عروسى و حمام بروند و لباس نازك بپوشند، سپس در آخر خودش مى گويد: (( در احاديث مربوط به جنازه و تجارت انشاء الله خواهيم گفت كه آن احاديث دلالت دارد بر اينكه : جايز است زنان به مجالس عزا و ادا حقوق مسلمين و مجالس ‍ نوحه گرى و تشييع جنازه بروند و اينكه حضرت فاطمه (عليها السلام ) و زنان ائمه ، به اين مجالس مى رفته اند و اين دليل است بر آنچه ما در عنوان بحث گفتيم . )) (كه حرمت بيرون رفتن زن از خانه در صورتى است كه شك و تهمت و مفسده ئى در كار باشد) يعنى وضع لباس و اخلاق زن مورد شك و ترديد باشد يا وضع زمان به گونه ئى باشد كه آن زن يا شوهر مورد تهمت قرار گيرند يا جوانان هرزه بى بند و بار، در راه باشند يا در مجلس حرامى انجام گيرد و نهى از منكر ممكن نباشد و امثال اين امور.

درس پانزدهم : دهان خوشبو

درباره نظافت زن و مرد، در درسهاى گذشته به تفصيل سخن گفتيم ، ليكن درباره خصوص مسواك و دهان را نظيف و خوشبو نگه داشتن ، در اسلام تاكيد بيشترى شده است ، به طورى كه 83 روايت تنها در كتاب وسائل الشيعه ، درباره فوائد خلال كردن و مسواك كردن و روش مسواك كردن و وسيله آن و جهات ديگرش از پيغمبر و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين رسيده است كه برخى از آنها در دليل اين درس بيان مى شود.

پيداست كه زن و شوهر به خاطر نزديكى بسيارى كه با يكديگر دارند و به واسطه همسرى و همخورى و هم خوابگى از بوى دهان يكديگر، برخوردار يا متاثر مى شوند، از بوى خوب دهان يكى ، ديگرى شادان و خرم مى شود، و از بوى بدش ، افسرده و متنفر مى گردد. اگر زنى از شوهرش به خاطر گند دهان او تقاضاى طلاق كند، حق دارد. مردى كه مى گويد: من مسلمانم چگونه سخن امام صادق (عليه السلام ) را گوش نمى دهد كه مى فرمايد: كسى را كه مسواك نكند، انسان مشمار، يعنى كسى كه به نظافت دهان و دندانش كه مجراى خوردن و نوشيدن و سلامت درون و تندرستى او مى باشد، اهميت ندهد، از او ساير اخلاق حميده انسانى را نبايد انتظار داشت ، پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: بهترين زنان امتم كسانى هستند كه دهانشان خوشبوتر باشد، البته خوشبويى و بدبويى ، علل ديگرى غير از مسواك كردن و خلال كردن هم دارد ولى شك نيست كه مسواك كردن در خوشبويى دهان تاثير بسزائى دارد.

دليل

52- والخلال يحببك على الملائكه فان الملائكه تتاءذى بريح من لا يتخلل بعد الطعام .

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به على (عليه السلام ) فرمود: خلال كردن تو را براى فرشتگان دوست داشتنى مى كند، زيرا فرشتگان از بوى بد دهان كسى كه بعد از غذا خوردن خلال نمى كند، اذيت مى شوند. (56)

53- قال اءبو جعفر (عليه السلام ) لكل شى طهور و طهور الفم السواك .

امام باقر (عليه السلام ) فرمود: هر چيزى وسيله پاك كردنى دارد. وسيله پاك كردن دندان مسواك كردن است . (57)

54- قال اميرالمومنين (عليه السلام ): السواك مرضاه الله و سنه النبى (ص ) و مطهره للفم .

امير المومنين (عليه السلام ) فرمود: مسواك كردن موجب رضايت خداست و سنت پيغمبر است و پاك كننده دهان .

55- و عنه (عليه السلام ): لا تدعه فى كل ثلاث ، و لو ان تمر مره

و آنحضرت فرمود: مسواك را در سه روز متوالى ترك كن . اگر چه با يك مرتبه كشيدن باشد. (58)

56- عن اءبيعبدالله (ع ): قال فى السواك اثنتا عشره خصله : هو من السنه و مطهره للفم و مجلاة للبصر و يرضى الرب و يذهب بالغم (بالبلغم )...

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: مسواك كردن دوازده فايده دارد... چشم را نورانى مى كند اندوه (يا بلغم ) را مى زدايد، حافظه را زياد مى كند دندانها را سفيد و ثواب را زياد مى نمايد، بوى دهن را مى برد، لثه را محكم مى كند و اشتهاى غذا مى آورد و فرشتگان را خوشحال مى كند. (59)

57- قيل للصادق (ع ) اءترى هذا الخلق كله من الناس ؟ فقال : اءلق منهم التارك للسواك ...

به امام صادق (عليه السلام ) عرض شد، شما فكر مى كنيد همه اين خلق انسانند؟ فرمود: ترك كننده مسواك را رها كن (او را انسان مشمار) (( سپس 7 طايفه ديگر را هم اضافه مى كند )) (60)

58- و قال (ص ) تزوجوا الاءبكار فانهن اءطيب شى اءفواها... و قال (ص ) ... فانهن اءعذب اءفواها.

رسول خدا (ص ) فرمود: دختران باكره را به همسرى بگيريد كه دهانى پاكيزه دارند و در حديث ديگر فرمود: دهانى بسيار گوارا و شيرين دارند (پس پاكيزگى دهان مطلوب پيغمبر است و زنان امتش بايد در پاكيزه نگاه داشتن دهان خود كوشا باشند. (61)

59- قال اءبو عبدالله (عليه السلام ) خير نسائكم الطيبه الريح ، الطيبه الطبيخ .

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: بهترين زنان شما زنى است كه خوشبو و خوش طبخ باشد. (62)

اين روايت بوى پا و بوى زير بغل را هم شامل مى شود. زن مسلمان بايد هر بوى بدى را به نوعى مناسب از خود دور كند.

درس شانزدهم : آيا وجود زن شر است

روايتى در نهج البلاغه موجود است به اين مضمون كه : همه وجود زن شر است و از همه بدتر آنكه وجودش ضرورت دارد و زندگى مرد لابد و ناچار بايد زن وجود داشته باشد.

روايت ديگرى در كتاب (( من لا يحضره الفقيه )) است كه امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: بيشتر خير در وجود زنان است .

هر دو روايت در 2 كتاب معتبر حديث موجود است و هيچيك هم قابل خدشه و انكار نيست .

راه حل : اگر چه به صورت ظاهر و در نظر ابتدائى اين دو روايت مخالف يكديگر بلكه ، متناقض به نظر مى رسد: يكى زن را شر مى داند و ديگرى خير، ولى با دقت تامل در جهت و سياق اين دو روايت ، اشكال تناقض بر طرف مى شود.

شر بودن زن در جهت كارهاى مرد و مسير زندگى اختصاصى اوست و خير بودنش در جهت نظام كلى جهان و بقاء نسل بشر است .

مسير مرد در زندگى دنيا يا كسب مال و ثروت است يا تحصيل علم و دانش ‍ و يا رسيدن به مقام و منصب . مردى كه در راه كسب مال قدم برمى دارد، به زراعت و دامدارى يا تجارت و صنعتگرى يا كارگرى و پيشه ورى مى پردازد و از اين راه مالى كسب مى كند تا براى زندگى خود، مصرف كند يا براى آينده خويش پس انداز نمايد.

ولى وجود زن و دخالت او در اين ميان ، مانع و مزاحم است و شر، و باز دارنده و يا خرج كننده در آمد مرد است كه آن هم مزاحمت و شرى ديگر است .

همچنين براى مرد محصل و دانشجو كه مى خواهد از راه مطالعه و مباحثه و سخنرانى و تفكر و نوشتن ، علم و سوادى بدست آورد، وجود زن و دخالت او مانع و مزاحم است و بازدارنده او از مطالعه و تفكر.

همچنين نسبت به مردى كه براى احراز مقام و منصبى كوشش و تلاش ‍ مى كند، دخالت زن در كار او شر است و اخلال گرى ، زيرا زن مى خواهد كه شوهرش با تمام وجود متوجه او باشد و همسرش او را از هر مقام و منصبى بهتر بخواهد. مردانى كه مشغول رياضت و خودسازى و مجاهدت با نفس ‍ باشند، كه شر بودن وجود زن براى آنها روشن است . (63) و همچنين فساد زن در روى زمين به همين معناست ولى از طرفى ديگر اين كاسب و محصل و مرتاض ، از داشتن چنين مزاحم و مفسدى ناچارند، چنانچه تمام افراد بشر موجود و نيز همه گذشتگان شهادت مى دهند كه در رحم مادرى بوده و در دامن مادر يا دايه ئى بزرگ شده اند و نيمى از كارهاى زندگى انسان بلكه تمام كارهاى خانه را زن انجام داده و مى دهد.

و اما روايت دوم كه بيشتر خير را در وجود زن مى داند. اشاره به همين معنى دارد كه بقاء نسل بشر مرهون وجود زن است . پرورش و تربيت نخستين بشر، در دامن پر مهر زن است . كارهاى ظريف و لطيف زندگى انسان ، با دست همين موجود شريف سامان مى گيرد، گواراترين لذتها، عميقترين احساسات و دقيقترين عواطف را همين بانوى عزيز مطرح مى كند و پاسخ مى دهد. بلكه زن همان ملكه زنبوران عسلى است كه اگر يكروز نباشد، تمام كندو از هم مى پاشد.

زن چو باشد هنرور و دانا   چون بهشت برين شود دنيا
زن چو هشيار و كاردان گردد   خانه چون روضه جنان گردد
خرمى ها بود در آن خانه   كه در آن بانوئى است فرزانه
عشق و شور و هنر بود از زن   پيشرفت بشر بود از زن
(يغمائى )

در اينجا زنانى بايد افتخار كنند و بر خود ببالند كه پيرو حضرت فاطمه و زينب كبرى صلوات الله عليهما باشند، آنها خيرشان از مردان بيشتر است ، اگر چه آنان بقدرى شريف و عالى طبعند كه هيچگاه زبان به مدح خود نمى گشايند و همواره خود را مقصر مى دانند.

دليل

60- المراءه شر كلها و شر ما فيها اءنه لابد منها.

تمام زن شر است و بدتر از همه آنكه از بودنش گريزى نيست . (64)

61- عن يونس بن يعقوب عمن سمع ابا عبدالله (عليه السلام ) يقول : اءكثر الخير فى النساء.

امام صادق (عليه السلام ) فرمود: بيشتر خير در وجود زنان است . (65)

و نيز در آيه 19 سوره نساء مى فرمايد: اگر از زنان ناخرسند بوديد، بدانيد كه بسا مى شود كه شما از چيزى ناراضى هستيد، ولى خداوند، در آن چيز خير بسيارى نهاده است چنانكه در درس 38 خواهيم گفت .