جوان از منظر معصومان (عليهم السلام)

محمد جواد مروجى طبسى

- ۳ -


براى ورود به همين عالم بود كه امام حسن مجتبى (عليه السلام ) بى تابى كرده و سخت مى گريست ؛ زيرا هيچ وحشتى بالاتر از اين نيست كه انسان ساليان دراز كه فقط خداى مى داند چند سال طول مى كشد در عالمى ناشناخته گرفتار باشد.
اما بايد گفت كه خوش بختانه براى روزه داران ، آن عالم ، عالم بسيار خوبى است و هيچ نگرانى براى آنها وجود ندارد امام على (عليه السلام ) از پيامبر (صلى الله عليه وآله) نقل فرموده كه : من صام شهر رمضان انس الله وحشته فى قبره و وصل وحدته و خرج من قبره مبيضا وجهه و اخذ الكتاب بيمينه و الخلد بيساره (69) هر كه ماه رمضان را روزه بگيرد، خداوند وحشت قبر را از او بر طرف كرده ، مبدل به انس خواهد ساخت ، و از تنهايى بيرونش مى آورد و در روز قيامت ، از قبر خود رو سفيد بيرون مى آيد، در حالى كه نامه عمل خود را در دست راست ، و برات ورود به بهشت را دست چپش گرفته است .
3. سپرى در برابر تشنگى و گرسنگى
در روز قيامت ، كه روز حشر و نشر انسان ها و روز تعيين سرنوشت است ، همگان ترسان و هراسانند و گريزان از يكديگر، حتى از اعمال خود. از سوى ديگر، شدت تشنگى و گرسنگى ، سخت آزارشان مى دهند؛ چرا كه تشنگى و گرسنگى روز قيامت بسيار دشوارتر از تشنگى و گرسنگى دار دنيا است . اما ميهمانان خدا، يعنى همان روزه دارانى كه سال ها در ماه مبارك رمضان براى رضاى خدا روزه گرفتند، و همان هايى كه به اميد خاموش شدن خشم خداى ، در سخت ترين روزها با لب هاى خشكيده و شكم هاى گرسنه ، روز را به شب رساندند، امروز ديگر روز رستگارى و شادى آن هاست . روزه دار در قيامت احساس تشنگى و گرسنگى نخواهد كرد؛ چون به وسيله روزه ، اين مشكل را پشت سر گذاشته است ؛ به گونه اى كه همان روزه ها به فريادش خواهد رسيد. پيامبر (صلى الله عليه وآله) نيز در اين راستا فرمود: و الخامسة امان من الجوع و العطش يوم القيامة (70) پنجمين اثر و فايده روزه ، آن است كه از تشنگى و گرسنگى روز قيامت جلوگيرى مى كند.
4. دست يابى به بهشت بدون حساب رسى
گروهى از انسان ها از جمله روزه داران ، در روز قيامت بدون هيچ حساب رسى به بهشت وارد شوند، امام باقر (عليه السلام ) مى فرمايد من دخل عليه شهر رمضان فصام نهاره و قام وردا من ليله و اجتنب ما حرم الله عليه ، دخل الجنة بغير حساب (71) هر كه ماه رمضان بر او وارد شود و روزه ها را روزه بگيرد و پاسى از شب را به نماز بپردازد و از آن چه كه خدا بر او حرام كرده بپرهيزد، بدون هيچ حساب رسى به بهشت خواهد رفت .
5. ورود به بهشت از دروازه مخصوص
طبق احاديث و روايات اهل بيت (عليهم السلام ) بهشت هشت دروازه دارد(72) كه يكى از آن ها ويژه روزه داران است كه همه ساله يك ماه در ضيافت الهى بوده اند. در روز قيامت ، پس از فرمان خداوند، به رفتن به سوى بهشت روزه داران از باب الريان وارد جايگاه خود خواهند شد.
پيامبر (صلى الله عليه وآله) فرمود: ان فى الجنة بابا يقال لها الريان ، لا يدخل منها الا الصائمون ، فاذا دخل آخرهم اغلق ذلك الباب (73) در بهشت دروازه اى هست كه به آن ريان گفته مى شود، كه هيچ كس جز روزه داران از آن وارد نخواهد شد؛ پس هرگاه آخرين نفرشان وارد شود، آن دروازه بسته خواهد شد.
6. همراه با حور العين
از ديگر عنايت هاى خداوند به ميهمانان خويش در روز قيامت آن است كه حور العين را به همسرى آن ها درمى آورد اين كه حورالعين چيست و داراى چه ظرافت هايى است ، فقط خدا مى داند پيامبر فرمود: ما من عبد يصوم شهر رمضان الا زوج زوجة من الحور العين فى خيمه من در مجوف مما نعت الله عزوجل ...(74) بنده اى كه در ماه رمضان روزه بگيرد، حورالعين را به ازدواج او در مى آورند. آن هم در خيمه اى از در كه درونش ‍ خالى باشد؛ همان كه خداى در قرآن مجيد به وصفش پرداخته است .
7. استفاده از غذاهاى بهشتى
خداوند طبق وعده اى كه در قرآن كريم داده ، بهشت را براى پرهيزكاران و خوبان آفريده و آراسته است و طيبات آن را براى طيبين آماده كرده است .
آرى ، چه پرهيزكارانى بهتر از ميهمانان خدا و روز داران كه در بهشت از بهترين طيبات و طعام هايى كه هرگاه اراده كنند، در مقابلشان قرار خواهد گرفت .
پيامبر بزرگوار (صلى الله عليه وآله) به هفتمين نتيجه اين مهمانى اشاره كرده و مى فرمايد؛ والسابعة يطعمه الله من طيبات الجنة (75) خداوند از غذاهاى بهشتى به آنان مى خوراند.
پاسخ به يك پرسش
پرسشى كه به ذهن مى رسد آن است كه آيا هر روزه دارى به چنين كرامت هايى مى رسد؟
پاسخ آن است كه : قبولى روزه شرايطى دارد و تا روزه پذيرفته نشود هرگز به مراتب فوق نخواهد رسيد.
روزه دار بايد افزون بر پرهيز از خوردن و آشاميدن ، چشم و زبان و قلب و همه اعضا و جوارحش روزه دار باشد؛ چرا كه برخى روزه داران جز تشنگى و گرسنگى بهره ديگرى از روزه دارى نمى برند. به تعبير ديگر، اينان فقط خود را خسته مى كنند، چون شرايط روزه دار در آن ها نيست .
7. فصلبازگشت
جز پيامبران و معصومان (عليهم السلام ) بقيه مردم هر يك دچار گناهند؛ اما مردم در انجام گناه متفاوتند؛ به صورتى كه هر چه معرفت دينى بيشتر شود، كم تر خود را به گناه آلوده مى سازند؛ چرا كه خداوند بشر را آزاد آفريد و راه را نيز به او نشان داد و فرمود: انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا(76) ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد يا ناسپاس .
خداى مهربان براى انسان غرق در گناه ، راهى را به نام توبه باز كرده كه بندگانش ، اگر عصيان و نافرمانى كردند، از اين طريق ، راه بازگشت را پيدا كنند قرآن و روايات نسبت به باز بودن اين راه براى بندگان ، تكيه فراوانى كرده كه در اين بخش نمونه هايى از توبه و بازگشت ، به دليل بيدارى وجدان و نيز روش ها و راهكارهاى بيدار كردن وجدان خفته اشاره رفته است .
ارزش توبه از ديدگاه قرآن
توبه و بازگشت به خدا از نظر قرآن مجيد، آن قدر اهميت دارد و با ارزش ‍ است كه اين واژه مقدس در 90 آيه و در بيست و پنج سوره و در صيغه هاى گوناگونى در قرآن آمده است .
اين آيات در سوره بقره ، مائده ، انعام ، توبه ، هود، مريم ، طه ، فرقان ، مجادله ، مزمل ، نساء، آل عمران ، اعراف ، نحل ، نور، غافر، تحريم ، حجرات ، احزاب ، بروج ، شورى ، نصر و رعد آمده است . همين آيات فراوان كه گاهى به صورت امر و گاهى اخبار و گاهى به صورت جمع و به صيغه هاى ديگرى آمده است ، بهترين و روشن ترين دليل بر ارزش والاى اين راه مقدس ‍ است .
اگر خداوند بنده اش را دوست نمى داشت ، هرگز اين راه را بر او نمى گشود خداوند مى خواهد كه بندگان به ويژه جوانان با او قطع رابطه نكنند و اگر چنان چه گناهى كردند، فكر نكنند كه خداوند نيز با آن ها قطع رابطه كرده است ؛ چرا كه او مى فرمايد: لو علم المدبرون كيف اشتياقى بهم لماتوا شوقا(77) اگر آن هايى كه از درگاه من روى برتافتند، مى دانستند كه چه قدر مشتاق آنانم ، از شوق جان مى سپردند.
ارزش توبه از ديدگاه معصومان (عليهم السلام )
پيامبر (صلى الله عليه وآله) و اهل بيت (عليهم السلام ) نيز در ضمن ده ها روايت و نصيحت و موعظه ، در برخوردهاى خود با مردم ، بر اين امر مهم و حياتى فراوان تكيه كرده اند و مردم را به بازگشت به خدا و توبه از گذشته هاى خود دعوت كرده اند اين بزرگواران نااميدى و ياس از رحمت خدا را يكى از گناهان بزرگ و نابخشودنى دانسته اند، به گونه اى كه در برابر كسانى كه مردم را از رحمت الهى مايوس مى كردند، به مقابله بر مى خواستند.
امام باقر (عليه السلام ) در يكى از اين برخوردها فرمودند: كلما اءعاد المومن بالاستغفار و التوبه ؛ عاد الله عليه بالمغفرة و اءن الله غفور رحيم يقبل التوبة و يعفو عن السيئات ، فاياك اءن تقنط من رحمة الله (78) هر چه مومن به وسيله طلب مغفرت و توبه به سوى پروردگار خويش باز گردد، خداى نيز توبه او را مى پذيرد. خداوند؛ بخشنده و مهربان است . او است كه توبه را مى پذيرد و گناهان مى بخشد، پس مواظب باش كه فردى را از رحمت خدا مايوس و نااميد نكنى .

همين مگو ما را بر آن در بار نيست   با كريمان كارها دشوار نيست
در قرآن مجيد نيز پس از رد ياس از رحمت خداوند، آن را شان گمراهان دانسته و مى فرمايد: و من يقنط من رحمة ربه الا الضالون (79) كسى از رحمت پروردگار مايوس نمى شود مگر گمراهان .
معصومين (عليهم السلام ) نااميدى و ياس را گناهى بالاتر از خود گناه مى دانند. علت آن هم بسيار روشن است ؛ چرا كه اگر فردى از روى غفلت و جهالت گناهى كرد، در صورت پشيمانى ، اگر راه بازگشت را به روى خود بسته ببيند، طغيان كرده ، دست به جنايت بزرگترى خواهد زد.
بازگشت پروردگار
پروردگار، خود را در قرآن مجيد ((تواب رحيم )) توصيف كرده و در هفده جاى قرآن ، اين كلمه را درباره بندگان به كار برده است اما ريشه ى لغوى تواب كه از صيغه هاى مبالغه است به معناى بسيار برگشت كننده به بخشيدن گناه بندگان (80) بدين معنا كه اگر بشر گناه كند و پشيمان شود و به سوى پروردگار خود باز گردد و طلب آمرزش نمايد خداوند نيز توبه اش را مى پذيرد؛ اگر چه اين كار از بندگان تكرار شود.
بهترين محبوب خدا
پشيمانى جوان از كرده هاى خويش ، از دوست داشتنى ترين كارها نزد خداوند است ؛ چرا كه خود جوان مورد علاقه و محبت خداوند است . طبيعى است كه هر چه يك دوست به دوست واقعى خود نزديك تر باشد و علاقه و رابطه ى بهترى با هم داشته باشند، اين دوستى پايدارتر و صميمى تر خواهد بود خداوند دوست صميمى جوانان است و آنان بايد هر چه بيشتر حرمت او را نگه دارند و در محضرش گناه نكنند اگر هم گاهى بر اثر غفلت يا اشتباه مرتكب گناهى شدند، فورا از او عذرخواهى كنند و همين عذرخواهى ، توبه و بازگشت است كه اين توبه ، دوستى متقابل را مستحكم تر مى سازد.
پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: ما فى الدنيا شى ء اءحب الى الله عزوجل من شاب تائب (81) هيچ كس در دنيا براى خداوند محبوب تر از جوان پشيمان نيست بدون ترديد اين لطف بسيار بزرگى در حق جوانان است كه شيرينى آن هرگز از خاطرشان محو نمى شود.
اثرات توبه
خداوند كه در توبه و راه بازگشت را بر بندگانش خود باز گذرارده ، بدون شك براى توبه كنندگان الطافى را در نظر گرفته و در قرآن وعده داده كه هرگز فراموش شدنى نيست ؛ چرا كه هيچ كس بهتر از پروردگار به عهد و وفايش ‍ عمل نمى كند. از اين روى اگر يكى از مسلمانان بداند كه خداى در برابر اين بازگشت چه قدر او را مورد مهر قرار مى دهد، هرگز گناه نمى كند و يا اگر گناهى از او سر زد، فورا پشيمان شده ، توبه مى كند در آيات زير اين وعده ها در قرآن بيان شده است :
1. حسنات به جاى سيئات
يكى از وعده هاى الهى به كسانى كه از كارهاى زشت و ناپسند دست بردارند و توبه كنند، اين است كه كارهاى زشت آنان را محو كند و به جاى آن حسنات بنويسد؛ زيرا در قرآن آمده است كه كسانى كه معبود ديگرى را با خداوند نمى خوانند و، انسانى را كه خداوند خونش را حرام شمرده جز به حق نمى كشند و زنا نمى كنند، و هر كس چنين كند، مجازات سختى خواهد ديد، عذاب او در قيامت مضاعف مى گردد و هميشه با خوارى در آن خواهد ماند، مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل مى كند، و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است .(82)
در اين جا اين پرسش به ذهن مى آيد كه منظور از تبديل سيئات به حسنات چيست ؟ آيا به هر اندازه كه كارهاى زشت از او صادر شده حسنه مى نويسند و يا آن ها را ناديده گرفته ، از آن پس برايش حسنات خواهند نوشت .
علامه طباطبايى به چند احتمال اشاره كرده ولى آن ها را نپذيرفته و در پايان نظر خود را بيان مى كند:
الف . برخى گفته اند: سوابق آن ها محو مى شود؛ مثلا اگر كافر بوده مومن نوشته خواهد شد.
ب . برخى ديگر گفته اند كه ملكه گناه را به ملكه انجام حسنات در انسان تبديل مى كند نه خود گناه را.
ج . اين كه مراد ثواب و عقاب بر آن ها است ؛ به اين معنا كه خداوند جزاى قتل را از توبه كنندگان برداشته و به جايش ثواب قتل به حق مى دهد سپس ‍ خود اظهار مى دارد: از ذيل آيه شريفه كه مى فرمايد: و كان الله غفورا رحيما استفاده مى شود كه هر گناهى ، خود تبديل به حسنه مى شود.(83)
ايشان در بحث روايى اين آيه ، به روايتى كه ابوذر از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نقل كرده اشاره مى كند كه : در روز قيامت به بنده توبه كننده به جاى هر گناهى كه انجام داده يك حسنه مى دهند.(84)
2. بهره مند شدن از مواهب زندگى
دومين وعده خداوند به توبه كنندگان ، بهره مند شدن از مواهب زندگى اين جهان است كه خداوند در قرآن مجيد در اين باره چنين فرمود: و اءن استغفروا ربكم ثم توبوا اليه يمتعكم متاعا حسنا الى اءجل مسمى و يؤ ت كل ذى فضل فضله و ان تولوا فانى اءخاف عليكم عذاب يوم كبير(85) از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او باز گرديد تا شما را تا مدت معينى (از مواهب زندگى اين جهان ) به خوبى بهره مند سازد و به هر صاحب فضيلتى ، به مقدار فضيلتش ببخشد و اگر رويگردان شويد، من بر شما از عذاب روز بزرگى بيمناكم .
3. از رستگاران خواهد شد
سومين وعده الهى به توبه كنندگان اين است كه آن ها را رستگار خواهد كرد در سوره قصص آمده است : فاءما من تاب و آمن و عمل صالحا فعسى اءن يكون من المفلحين (86) اما كسى كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالحى انجام دهد اميد است از رستگاران باشد. منظور از رستگاران در اين آيه ، همان كسانى هستند كه به آرزوهاى خود در دنيا و آخرت رسيده اند.
رستگارى در دنيا، حيات نيكو و در آخرت ، رسيدن به نعمت هاى آن سرا است .(87)
4.آمرزش گناهان و ورود به بهشت
در سوره تحريم ، به دو وعده ديگر اشاره فرموده كه توبه كنندگان بدانند، اميد است در اثر اين بازگشت ، هم گناهانشان آمرزيده شود و هم به باغ هايى كه در بهشت هست ، راه يابند و به مومنين چنين دستور مى دهد: يا ايها الذين آمنوا توبوا الى الله توبة نصوحا عسى ربكم اءن يكفر عنكم سيئاتكم و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الاءنهار(88) اى كسانى كه ايمان آورده ايد، به سوى خدا توبه كنيد، توبه خالص اميد است پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغ هايى از بهشت كه نهرها از زير درختانش ‍ جارى است وارد كند.
همچنين در سوره مريم ، افزون بر اين وعده به وارد نيامدن ظلم و ستم به توبه كنندگان از سوى پروردگار اشاره شده كه اين نيز وعده ديگرى است .
خداوند در قرآن مجيد ضمن نكوهش ذريه حضرت آدم و نوح و ابراهيم و اسراييل به خاطر تباه ساختن نماز و پيروى از شهوات ، از عقاب و مجازات آن ها خبر داده ولى در آيه ديگر، راه توبه و بازگشت را بر آن ها باز گذارده و ضمن تشويق به توبه و مژده بهشت ، مسئله ظلم نشدن به آن ها را مطرح كرده و فرموده است : الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاءولئك يدخلون الجنة و لا يظلمون شيئا(89) مگر آنان كه توبه كنند و ايمان بياورند و كار شايسته انجام دهند؛ چنين كسانى داخل بهشت مى شوند و كم ترين ستمى به آنان نخواهد شد.
دارالشفاى توبه نبسته است در هنوز   تا درد معصيت به تدارك دوا كنيم
راه هاى بيدار كردن وجدان
وجود وسوسه هاى شيطانى و نفس اماره در انسان ، باعث گناه بسيار او مى شود. بدين جهت ، همان گونه كه شيطان و نفس اماره براى منحرف كردن جوانان بسيج شده اند، بايد تمام نيروها را به كار گرفت تا از وقوع و جرم و گناه جلوگيرى شود.
معصومين (عليهم السلام ) ضمن برخورد شديد با گناه و گناهكار، نسبت به كارهاى خلاف جوانان ، رفتار ملايمى داشته ، با آنان عاطفانه برخورد مى كردند؛ چرا كه در نخستين سال هاى بهار جوانى خود بوده اند تاريخ نيز شهادت مى دهد كه اين رفتارهاى ملاطفت آميز معصومان (عليهم السلام ) به گونه اى بوده كه جوان را از گناه پشيمان مى كردند در اين بخش ، به برخى از اين شيوه ها اشاره مى شود.
1. پند ارز
يكى از بهترين شيوه هاى مقابله با گناهكار اين است كه راه نصيحت و موعظه را بر او باز گذاريم ؛ راهى كه خداوند در قرآن مجيد و انبيا و پيشوايان در پيش گرفته است در حقيقت با اين كار، ركنى از اركان اسلام و فرعى از فروع دين را (نهى از منكر) زنده كرده ايم .
ناگفته نماند كه اين شيوه صبر و تحمل زيادى را مى طلبد، كه گاهى ساعت ها بلكه روزها بايد در فكر بهترين راه براى تاثيرگذارى بر جوان بود؛ چرا كه نه هر زمانى شايسته چنين كارى است و نه هر بيان و گفته اى .
به يقين توهين به جوان ، براى كنار گذاشتن گناه خويش آن هم در جمع ديگران ، نه تنها باعث فاصله گرفتن از گناه نمى شود، بلكه موجب انحراف بيشتر وى خواهد شد در اين جا اگر بخواهيد همانند معصومين (عليهم السلام ) عمل كنيد، فقط خلوص نيت مى خواهد و دلسوزى .
روزى امام حسن مجتبى (عليه السلام ) از محلى عبور مى كرد چشمش به جوانى افتاد كه خنده هاى مستانه اى مى كرد نزد آن جوان رفته ، فرمود: اى جوان ، آيا شنيده اى كه در روز قيامت همه مردم وارد دوزخ مى شوند؟
جوان گفت : آرى شنيده ام و دانسته ام .
امام حسن (عليه السلام ) فرمود: از كجا شنيده و دانسته اى ؟
جوان گفت : از اين كه خداوند در قرآن مى فرمايد: و ان منكم الا واردها كان على ربك حتما مقضيا(90) و همه شما وارد جهنم مى شويد؛ اين امرى حتمى و قطعى بر پروردگار است .
امام حسن (عليه السلام ) فرمود: آيا تو اطمينان دارى كه تو را در جهنم نگه نمى دارند؟
جوان گفت : نه ، چنين اطمينانى ندارم .
امام حسن (عليه السلام ) فرمود پس كسى كه نمى داند بهشتى است يا جهنمى ، اين گونه نمى خندد.
نصيحت دلسوزانه امام ، آن چنان بر دل جوان نشست كه ديگر كسى او را خندان نديد.(91)
2. يادآورى پى آمدهاى منفى گناه
گاه مى شود كه جوان آلوده به گناه چون از عواقب گناه خبر ندارد بر زشتى هاى خود اصرار مى ورزد چه بسا اگر خبر داشت ، خود را مبتلا نمى كرد از اين رو يكى از شيوه هاى مقابله با گناه و جوان گناهكار، آن است كه آثار منفى گناهان را به او گوشزد كنيم .
پيامبر بزرگوار (صلى الله عليه وآله) كه گاهى با برخى جوانان نشستى داشتند، از همين شيوه استفاده مى كردند و روزى به جوانى كه در محضرش ‍ نشسته بود فرمود: يا شاب تزوج ، اياك و الزنا فانه ينزع الايمان من قبلك (92) اى جوان ازدواج كن و از كارهاى زشت و منافى عفت پرهيز كن ؛ چرا كه اين كار ايمان را از تو باز مى ستاند.
در روايت ديگرى از آن حضرت آمده است : من لم يتورع فى دين الله ابتلاه الله تعالى بثلاث خصال ، امان يميته شابا...(93) هر كه در دين خدا ورع پيشه نكند خداوند او را به يكى از سه چيز مبتلا مى سازد يا اين كه او را در جوانى مى ميراند و يا... .
روزى هنگامى كه رسول گرامى اسلام در كنار ياران خود نشسته بود فردى بر آن ها گذشت يكى از ياران گفت : او ديوانه است .
پيامبر (صلى الله عليه وآله) فرمود: خير، اين مرد بيمار است نه ديوانه آن بنده يا كنيزى است كه جوانى خود را در غير طاعت و فرمان خداوند سپرى كرده باشد.(94)
3. تحريك احساسات
اين روشن است كه بسيارى از گناهكاران ، گناهى را كه خود انجام مى دهند، حاضر نيستند كسى همان گناه را در مورد خودشان انجام دهد و به تعبير ديگر مثلا متعرض ناموسشان شود.
اين جاست كه بايد احساسات آن ها را برانگيخت تا از روى غيرت دست از گناه بردارند چنان چه پيامبر (صلى الله عليه وآله) در موردى از همين شيوه استفاده كرد و جوانى كه قصد داشت به ناموس ديگران تعرض كند، از كار خود پشيمان شده ، توبه كرد.
احمد بن حنبل روايت كرده كه جوانى خدمت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) رسيد و از آن حضرت اجازه عمل نامشروعى را خواست ياران رسول خدا به سوى او هجوم بردند كه اين چه درخواستى است !
پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) كه خوب مى دانست آن جوان بيمار است و با بيمار نبايد درشتى كرد و بايد با مهربانى به معالجه او پرداخت و علاج اين بيمار از طريق تعصب ناموسى بسيار ساده است ، از جوان خواست كه نزديك بيايد جوان نزديك آمد و خدمت آن حضرت نشست .
پيامبر (صلى الله عليه وآله) با مهربانى به او فرمود: آيا دوست دارى كسى اين عمل را نسبت به ناموس تو روا دارد؟
جوان كه از يك سو با طرح اين پرسش غيرتش به شدت تحريك شده بود و از سوى ديگر، سخت تحت تاثير برخورد عاطفى پيامبر (صلى الله عليه وآله) قرار گرفته بود، عرض كرد: نه و الله ، خدا مرا فدايت كند.
حضرت فرمود: هيچ كس مايل نيست مادرش مورد تجاوز قرار گيرد و در پايان اين گفتگو، پيامبر (صلى الله عليه وآله) دست مبارك خود را بر دوش آن جوان نهاد و فرمود: خدايا گناهش را بيامرز و دلش را پاك كن و به او عفت جنسى عنايت فرما. پس از اين برخورد زيبا و سازنده و دعاى پيامبر (صلى الله عليه وآله) آن جوان ديگر سراغ معصيت نرفت .(95)
4. استفاده از يك نقطه قوت
در همه مردم همچنان كه نقاط ضعفى مشاهده مى شود، نقاط قوتى نيز وجود دارد و گاهى صلاح در آن است كه براى مقابله با گناه از همان نقاط قوت استفاده كرد و از آن جا مايه گرفت . با استفاده از اين شيوه جوان به ارزش معنوى خود پى برده ، دست از گناه خويش برمى دارد.
جوانى نزد اميرمومنان (عليه السلام ) آمد و به دزدى اعتراف كرد حضرت به او فرمود: من تو را جوانى خوش سيما مى بينم آيا چيزى از قرآن را ياد دارى ؟ جوان گفت : آرى سوره بقره را ياد دارم .
حضرت فرمود: دستت را به خاطر سوره بقره به تو بخشيدم .(96)
ناگفته نماند كه اميرمومنان (عليه السلام ) با اين كه مى توانست دست آن جوان را به اقرار و اعتراف خودش قطع كند، اما به لحاظ آثار تربيتى اين اقرار كه از روى بيدارى وجدان او صورت گرفته بود و كسى كه چنين اقرارى كند به يقين توبه كرده ، حضرت با استفاده از اختيارات خود، از يك نقطه قوت در آن جوان كه ياد داشتن سوره بقره بود، او را بخشيد در غير اين صورت ، اگر دو شاهد بر دزدى وى شهادت مى دادند حضرت حكم خدا را جارى مى ساختند.
5. بيدار كردن فطرت
فطرت پاك انسانى به گونه اى است كه هميشه از كارهاى زشت و ضد اخلاقى تنفر دارد و گريزان است و اگر مى بيند كه افرادى مرتكب جرم و گناه مى شوند به يقين فطرت پاك در آن ها خفته است كه نياز به بيدارى دارد.
پيشوايان در برخى موارد با استفاده از اين شيوه به موفقيت هاى چشمگيرى دست يافته اند؛ از جمله مى توان به ماجراى عبور امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) از جلوى خانه بشر حافى ، و گفتار آن حضرت و بيدار شدن وجدان وى اشاره كرد.
روزى آن حضرت در بغداد از جلوى خانه بشر حافى مى گذشت ناگاه صداى ساز و آواز و نى و رقص به گوشش رسيد در همان حال كنيزكى كه در دستش خاكروبه بود بيرون آمد.
حضرت از فرصت پيش آمده استفاده كرد و فرمود: اى كنيزك ، صاحب اين خانه آزاد است يا بنده ؟
كنيزك گفت : آزاد است .
امام فرمود: راست گفتى ، اگر او بنده بود از مولاى خود مى ترسيد.
كنيزك چون بازگشت ، بشر بر سر سفره شراب نشسته بود، پرسيد: چرا دير آمدى ؟ كنيزك ماجرا را براى بشر نقل كرد بشر با پاى برهنه بيرون دويد و خود را به آن حضرت رسانيده ، عذرخواهى نموده و گريه كرد و ضمن اظهار شرمندگى از كار خود، به دست امام توبه كرد.(97)
آخرين سخن اين كه بر پدران و مادران لازم است كه از فرزندان خود مراقبت بيش ترى كنند و دلسوزانه ، كارهاى آنان را زير نظر بگيرند.
بايد سعى كنند تا زمينه گناه را در خانه بر چينند؛ چرا كه بسيارى از گناهان از محيط خانه سرچشمه مى گيرد.
بر مسئولان فرهنگى كشور نيز لازم است با ايجاد زمينه هاى مطلوب به صلاح جوانان بينديشند، نه اين كه با ارائه فيلم هاى بى محتوا زمينه گناه را در جوانان بيشتر كنند اين كار هنگامى عملى است كه در مرحله اول ، جوانان به خود آيند و به عواقب گناه و پى آمدهاى منفى آن پى ببرند.
8. احترام به والدين
يكى از مسائل بسيار مهم و سرنوشت سازى كه جوانان بايد بدانند و به آن عمل كنند، مسئله حفظ حقوق و احترام و نيكى به پدر و مادر است كه خداوند متعال در قرآن مجيد در آيات متعددى به رعايت اين حق اشاره فرموده و در سوره هاى بقره انعام ، اسرى و مريم ، نيكى و احسان به آن دو را پس از اطاعت از خويش ، لازم دانسته و چنين فرمود: و اذا اءخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله و بالوالدين احسانا(98) زمانى كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد... .
بزرگان در تبيين اين حق مسلم فرموده اند: ظاهر اين آيات ، با قطع نظر از تفاسيرى كه از اهل بيت در اين جهت آمده وجوب احسان و نيكى به والدين است و اين كه فرزندان شرعا وظيفه دارند كه از آن دو اطاعت نمايند و نسبت به برآوردن خواسته هايشان كوتاهى نكنند؛ جز فرمان به شرك و بت پرستى كه در اين صورت ، پيروى از آن ها جايز نيست .
شيوه برخورد با والدين
در آياتى ديگر، نحوه برخورد با والدين ، چنين تشريع شده است : هر گاه يكى از آن دو يا هر دوى آنها، نزد تو به سن پيرى رسند: كم ترين اهانتى به آن ها روا مدار و بر آنها فرياد مزن ، و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو و بال هاى تواضع خويش را از محبت و لطف ، در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا همان گونه كه آن ها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمت خود قرار ده .(99)
اين روشن است كه هرگز آيه مباركه ، نظر به دوران پيرى آن ها ندارد؛ بلكه اين حق در تمام عمر براى والدين مسلم و محفوظ است و فرزندان نيز ملزم به رعايت اين حقند؛ اما چون دوران پيرى ، دورانى است كه توقعات والدين زيادتر مى شود، خداوند از فرزندان خواسته كه در اين دوران ، بيش تر رعايت حال آنها را كرده و باعث رنجش خاطر آنان نشوند.
سفارش هاى پيامبر (صلى الله عليه وآله) و معصومان (عليه السلام )
به دنبال صدور فرمان الهى بر اطاعت از والدين ، امامان (عليهم السلام ) دستورات فراوانى به ياران خود داده اند كه بر شمردن همه آنها، بدون شك در اين نوشتار كوتاه نمى گنجد؛ اما از اين توصيه ها به اهميت اين امر انسانى پى مى بريم .
1. نيكى و احسان به پدر و مادر در نظر پيامبر (صلى الله عليه وآله) و معصومين (عليهم السلام ) آن قدر مهم است كه هرگز آن را به پدر و مادر مسلمان محدود نكرده اند.
زكريا بن ابراهيم گويد من نصرانى بودم ، پس از اسلام آوردن ، در سالى كه به حج مشرف شده بودم بر امام صادق (عليه السلام ) وارد شدم . به حضرت عرض كردم : پدر و مادرم نصرانى هستند و مادرم بينايى خود را از دست داده است آيا با آنها هم غذا شوم ؟
حضرت فرمود: آيا گوشت خوك هم مى خورند؟
عرض كردم : نه نزديك آن هم نمى شوند.
فرمود: اشكالى ندارد، اما نسبت به مادرت بسيار نيكى كن .(100)
همين دستور از امام صادق (عليه السلام ) و خدمت و نيكى او به مادر، سبب شد كه مادرش به اسلام روى آورده و مسلمان شود.
2. امام جعفر صادق (عليه السلام ) فرمود: هر كه دوست دارد خداوند مرگ و جان كندن را بر او آسان كند، به خويشان خود رسيدگى و به پدر و مادر خود نيكى كند؛ پس اگر چنين بود خداوند سكرات مرگ را بر او آسان مى كند و هيچگاه در دنيا فقر و پريشانى به او نخواهد رسيد.(101)
3. ابراهيم بن شعيب گويد: به امام صادق (عليه السلام ) عرض كردم : پدرم سالخورده و بسيار ضعيف شده است و هر گاه قصد بيرون رفتن دارد، او را به دوش گرفته ، بيرون مى بريم .
حضرت فرمود: اگر مى توانى خودت شخصا اين كار را به عهده بگيرى ، چنين كن و با دست خود بر او نيز لقمه بگير و به دهانش بگذار كه فردا بهشت براى تو خواهد بود.(102)
4. با توجه به آيات و روايات و احاديث اسلامى علماى اخلاق در كتاب هاى خود بخشى را به عقوق والدين اختصاص داده و مسلمانان را نسبت به كار زشت و ناپسند بر حذر داشته اند؛ چرا كه اذيت و آزار پدر و مادر، از گناهانى است كه خداوند به سختى از آن مى گذرد؛ بلكه امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: فليعمل العاق ما يشاء اءن يعمل ، فلن يدخل الجنة (103) عاق والدين هر چه مى خواهد انجام دهد كه هرگز وارد بهشت نخواهد شد.
از رو مى بينيم پيامبر (صلى الله عليه وآله) با توجه به علاقه شديدى كه به جوان داشت ، چون مى دانست نتيجه بى احترامى جز ضرر و زيان در دنيا و آخرت نيست ، بسيار تلاش مى كردند تا جوانان گرفتار را از اين مشكل نجات دهند اينك به دو نمونه زير دقت فرماييد:
الف . به رسول خدا (صلى الله عليه وآله) خبر رسيد كه جوانى از مسلمانان در حال جان كندن است حضرت بى درنگ كنار بسترش آمده ، او را تلقين نمود و فرمود: بگو: لا اله الا الله . اما زبان او گرفت و نتوانست اين جمله را بگويد. پيامبر (صلى الله عليه وآله) آن را چند بار براى او تكرار كرد، اما همچنان زبانش بند آمده بود و توانايى گفتن آن جمله را نداشت .
پيامبر (صلى الله عليه وآله) به حاضران فرمود: آيا اين جوان مادر دارد؟
يكى از بانوانى كه در آن جا بود، گفت : آرى ، من مادرش هستم .
پيامبر فرمود: آيا تو از پسرت ناراضى هستى ؟
مادر گفت : آرى ، حدود شش سال است كه با او سخن نگفته ام .