با جوانان
آيت الله لطف الله صافى گلپايگانى
- ۳ -
سئوال 15 = نامه اى خطاب به دكتر صافى
اشـاره : دكـتر مرتضى صافى , فرزند حضرت آيت اللّه العظمى صافى , مد ظله العالى ,
به عنوان نفر ممتازدكتراى قلب در ايران , جهت تكميل تحصيلات به كشور انگلستان اعزام
شد .
وى دو سـال بـعـد, پـس از كسب فوق تخصص قلب و عروق , به كشور بازگشت و هم اكنون ,
عضو هـيـات عـلـمـى واستاديار دانشگاه شهيد بهشتى تهران بوده , در بيمارستان شهيد
مدرس تهران , مشغول فعاليت است .
از دو نامه اى كه ذيلا مى آيد, نامه اول خطاب به دكتر صافى , و نامه دوم به همسر و
فرزند ايشان , به هنگام حركت به لندن , به عنوان سرراهى آنان , نگاشته شده است و
متضمن نكات ارزشى ـ اخلاقى فراوانى است .
ت بسم اللّه الرحمن الرحيم .
((و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون ))
((84)) .
بعد الحمد و الصلاة , .
فـرزنـد بـسيار عزيزم و نور چشمانم , مرتضى جان ! اكنون كه به حول و قوه الهى ,
عازم سفر خارج , بـراى ادامـه تـحصيلات مى باشى , اميدوارم از انواع توفيقات بهره
مند شوى و وجهه همتت را هم از جهت صورت و هم از جهت معنا بلند و عالى و متعالى قرار
دهى .
از جـهـت صـورت , نـيـل به عالى ترين مقامات علمى را هدف بدانى و از جهت معنا اين
سفر را يك سفرالهى و براى خدا قرار دهى كه هر چه درس بخوانى و هر چه تلاش كنى و هر
چه بيشتر تحقيق نمايى ,همه را به حساب خدا و حسنات نامه اعمال تو محسوب سازند .
سـفـر بـه ايـن نـيـت كـه بـا كسب معلومات در طريق خودكفايى امت اسلام و جامعه
مسلمين و بى نيازى آنها از كفر و خدمت به مسلمانان گام برمى دارى , بسيار مقدس و
عبادت است .
سـر انـحـطـاط ظـاهـرى كـنونى مسلمين , عقب ماندن آنها در علوم مادى و ظاهرى از
بيگانگان است ,چنانكه علت تفوق كفار بر مسلمانان نيز, پيشرفته بودن آنها در اين
علوم است .
اگر جوانانى كه به خارج مى روند, به اين فكر باشند كه بايد اين قلاع مادى و تكنيك
را فتح كنند و هـركـدام براى عالم اسلام افتخار, مايه سربلندى و بى نيازى از ديگران
شوند, يقينا اين وابستگى و احتياج كنونى برطرف مى شود و مسلمانان به استقلال علمى
نايل مى گردند .
چـرا نـبـايـد تـو و امـثال تو در رشته هاى مختلف علمى در دنيا سرشناس و
مشاربالبنان باشيد, با ايـنـكه در استعداد و هوش سرشار اگر از ديگران قوى تر
نباشيد, ضعيفتر نيستيد غرض اينست كه همواره يادت باشد براى چه و به منظور تقدس و
كسب چه رتبه والايى سفر كرده اى ! خدا ناظر بر تو است ! از او كمك بخواه و به او
توكل و اعتماد كن ! .
مـبـادا مـظـاهر مادى آنجا, فكر تو را مشغول سازد و از راهت بيرون براند كه خداى
نخواسته صبح كنى در حالى كه از آنچه مى خواستى دستت پر شود, خالى باشد و با دست
خالى برگردى ! .
آنـجـا اگـر وسـايـل تـحصيل فراهم است , وسايل بازداشتن انسان از مسير راه كمال و
سعادت نيز بسياراست و مرد مى خواهد كه در دام اين ملهيات نيفتد و نيكبختى خود را به
آن نفروشد .
در تعهد دينى خود و ولايت اهل بيت , عليهم السلام , ثابت قدم باش و هر كس را در اين
راه , آزموده وپـخـته شناختى , با او باب مصاحبت و دوستى باز كن ! در مجالس اسلامى
كه در مجمع اسلامى يا جـاهاى ديگر تشكيل مى شود, خالصانه و بى ريا براى كسب فيض و
زنده نگهداشتن تعهدات مذهبى شركت نماو آن مجالس را بزرگ مى شمار و قدر بدان ! .
خـلاصه , چنان فرض كن كه همه در انتظار تو هستند, كل جامعه مسلمانان منتظر نتيجه
تلاش تو وامـثـال تو هستند, دوستان و آشنايان همه منتظرند, خويشاوندان تو, پدر و
مادرت , همه منتظر و چشم براهند, بيماران همه منتظرند همه اين امور را فراموش ننما
و از هر زحمت و كوشش , در راه مـوفـقـيت علمى استقبال كن و اگر ناملايماتى در خلال
كار پيش آمد, اعتنا نكن كه (رنج راحت بدان چه شد مطلب بزرگ ) .
شـكـيـبـا و ثـابـت قـدم و اسـتوار دنبال كار خودت باش كه بايد انشااللّه تعالى ,
شاهد توفيق را در آغوش بگيرى .
سـخـتـيـهـاى كار و هر فشارى را در اين طريق مى بينى , به حساب خدا محسوب دار و از
ضعف و سستى و نااميدى پرهيز كن ! .
تـا مـى تـوانـى نـام خـدا بـر زبان آر و از ذكر خفى و ياد قلبى نيز غافل مباش و
صلوات بر محمد و آل مـحـمد, عليهم السلام , بخصوص حضرت بقية اللّه , ارواحنا فداه ,
را فراموش نكن و تحصيلاتت را براى بهتر وبيشتر خدمت كردن به آن حضرت و شيعيان آن
بزرگوار پرمايه و پرمحتوا ساز .
چـون بـا حـال كـسـالـت مـجـال بـيـش از ايـن نـيست , اميد است ((تو خود حديث مفصل
از اين مجمل بخوانى )) تو را به خدا سپردم و از خدا برايت سعادت دارين و توفيق
مسالت مى نمايم .
و لا حول ولا قوة الا باللّه و السلام عليك و رحمة اللّه و بركاته .
فدايت لطف اللّه صافى .
اگـر بـعـض از كـسـان و خـويشان , زر و زيورى براى سر راهى به شما تقديم كرده اند,
من هم اين چندكلمه را به عنوان سرراهى , به شما مى سپارم , يقينا قبول مى نمايى .
سئوال 16 = نامه اى خطاب به خانم دكتر صافى
باسمه تعالى .
ايـن چـنـد كـلـمـه را نـيـز بـه عنوان سرراهى , براى بانوى محترمه عزيز خانم و نور
چشم عزيزم , نـرگس جان , مى نويسم اميد است شما و مرتضى در اين سفر تندرست و سالم
باشيد و با موفقيت و نيل به مقاصدعاليه , مراجعت كنيد .
عـزيـزانـم آن شـهـرى كـه مـى رويـد, پـر اسـت از فـساد و تباهى و فسق و فجور, اگر
چه داد از انـسـانـيـت مى زنند, ولى شرف واقعى انسان در آنجا پايمال هوا و هوس و
شهوات و حيوانيت است زنـدگـى بـيشتر آنها,به زندگى دامهايى شبيه است كه در دام خانه
هايى منظم و مدرن زندگى مـى كنند, ولى از انسانيت و لذايذمعنوى بهره اى ندارند, شما
سعى كنيد اخلاق و تربيت خودتان را مـحـكـم نـگاه داريد و استقلال اسلاميت خود را
حفظ كنيد بسيارى از ايرانيها در آن محيطها زود رنـگ عـوض مى كنند و اروپايى مى شوند
وفراموش مى كنند كه مسلمانند, زنهاشان چادر را كه در اينجا لباس محرمى است , كنار
مى گذارند, بعكس هنديها, پاكستانيها و آفريقاييها بيشتر هويت خود را حـفـظ كـرده
انـد و از ايـن كـه هـندى يا پاكستانى مى باشند, يا از اين كه با چادر و لباس محلى
خـودشـان ظـاهـر مى شوند, هيچ احساس حقارتى نمى نمايند,سرفراز و با اعتبار در
خيابانها ظاهر مى شوند .
به هر حال , زندگى , همه اش جهاد است و همه جا بايد جهاد كرد, درس خواندن جهاد است
, چادر وپوشش اسلامى داشتن جهاد است , در مجالس آنچنانى نرفتن جهاد است , جهاد,
جهاد, جهاد .
امـيـد اسـت هر سه شما در همه جهادها پيروز باشيد و نرگس جان كوچولو هم با چادر
كوچكش , نمونه ثبات و استقامت و پاى بندى به شعاير اسلامى باشد .
خلاصه هر چه آنجا شرعا خوب است , فرا بگيريد و هر چه شرعا بد است , از آن دورى
اختيار نماييد .
2 . تعليم و تربيت
سئوال 17 = نظر اسلام درباره سخنان قبيح و زشت
حضور حضرت آيت اللّه العظمى صافى .
تـ مدير يكى از دبيرستانها و آموزشگاههاى اسلامى , مستمرا در حضور 400 نفر, لفظ
ركيك و قبيح ((خفه شويد)) را به كار مى برد .
بـا تـوجـه بـه ايـنـكـه چـنين لفظى , طاغوتى و ضد قانون است , نظر شرع مقدس اسلام
چيست ؟ وظيفه دانش آموزان و مسؤولان چيست ؟ .
تـ تـعـليم و تعلم , ياد دادن و يادگرفتن علم در اسلام , مورد تشويق و تاكيد فراوان
قرار گرفته , و اساس ترقى و تعالى و تكامل جامعه است , و حق معلم و كسى كه به انسان
علمى را آموخته باشد يا او را به راه نيك , خير و صوابى راهنمايى كرده باشد, بسيار
بزرگ است و مثل حق پدر, رعايت آن لازم است .
بـايـد دانـش آمـوزان در احـتـرام معلم , تا مى توانند اهتمام كنند, و حتى اگر از
او برخورد خلاف آداب ديدند, تحمل نمايند .
وظـيـفـه مـعـلـم و اسـتـاد هم , اينست كه با دانشجو و دانش آموز, با حلم , بردبارى
, مهر و رافت رفـتـارنـمايد, از لغزش و خطاى آنها چشم بپوشد, و با زبان نرم و
ملاطفت , اشتباهات آنان را تذكر دهد .
رابطه شاگرد و استاد, رابطه اى معنوى است كه هيچگاه فراموش نمى شود .
در حـديث است : ((تواضعوا لمن يتعلمون منه العلم و لمن يعلمونه )),
((85)) اين حديث هم توصيه به شاگرد است كه با فروتنى و تواضع , از استاد,
احترام و تكريم نمايد و هم تعليم به معلم است كه با مهر, محبت و تواضع , شاگرد را
به فرا گرفتن علم و دانش تشويق نمايد تا دانشجو به تحصيل علم و معرفت رغبت وميلش
بيشتر شود و با اشتياق , هر كجا اشتباهى دارد, به معلم مراجعه نمايد .
امـا در مـورد سـؤال , وظيفه دانش آموزان اين است كه طورى رفتار نمايند كه موجب خشم
معلم نـشودو در مقام تلافى نسبت به معلم بر نيايند, و ((جور استاد, به ز مهر پدر))
را مراعات نمايند, و وظيفه مديريت آموزشگاه و مسؤولين , اشراف بر جريان وضع تعليم ,
تدريس , اخلاق و رفتار معلمان , اسـاتـيـد وكليه امور آموزشگاه است كه اگر از اين
گونه بدزبانيها و نواقص و برخوردهايى كه در روحـيـه دانـش آموزان واخلاق آنها اثر
مى گذارد, مشاهده شود, به معلم به طور خصوصى , نه در برابر دانش آموزان , انعكاس
سؤاين برخوردها را تذكر دهند و او را به حسن اخلاق , عفت زبان و حفظ شان معلم توصيه
نمايند و محيطآموزشگاه را از اين نواقص مصونيت دهند .
واللّه العالم .
لطف اللّه صافى .
سئوال 18 = رهنمودهايى درباره شغل معلمى
ت بسم اللّه الرحمن الرحيم .
محضر مبارك مرجع عاليقدر شيعه , .
حضرت آيت اللّه العظمى صافى گلپايگانى (دام ظله ) .
با عرض سلام و ادب به حضور آن عزيز فرزانه ! .
خـواهـشمند است در اولين سال تدريس اين جانب و اشتغال به شغل معلمى , كه شغل انبياى
الهى است , بارهنمودهاى ارزنده خود, اين جانب را دلگرم سازيد .
ايام عزت مستدام .
ت بسم اللّه الرحمن الرحيم .
بـا سـلام و تـقـديـر از حـسن نيت و توجهى كه به قداست شغل خود, در آغاز شروع به آن
داريد, از خـداونـد متعال مسالت مى نمايم كه ابواب توفيق را بر روى شما مفتوح و در
زير سايه حضرت بقية اللّه , ارواحنا فداه , موفق و از ياران و خدمتگزاران حضرتش
باشيد .
شـغـل شـريـف مـعـلـمى از مشاغلى است كه عقل و شرع بر احترام آن اتفاق دارند و علو
منزلت و رتبه معلم در بين تمام ملل و امم همواره مورد تصديق و تاييد بوده و هست .
خـداونـد مـتـعـال طـبـق فـرمـوده خود, در قرآن مجيد, معلم كل انسانها و معلم آدم
ابوالبشر و مـعـلـم حـضرت رسول خاتم , صلى اللّه عليه و آله و سلم , است و تمام
ممكنات , زير پوشش تعليم و تربيت تكوينى ,تشريعى و فطرى او قرار دارند .
انـبـيـاى عظام يكى از بزرگترين وظايفشان , تعليم و تربيت است و حضرت رسول اكرم ,
صلى اللّه عليه وآله و سلم , طبق فرموده خودشان , ((انما بعثت معلما))
((86)) , معلم كتاب و حكمت بود .
امـيـرالـمـؤمـنـيـن و ساير ائمه اطهار, سلام اللّه عليهم , مظاهر صفت تعليم و
تربيت جامعه الهيه هـسـتندمدرسه تعليم و بيان علوم و معارف و احكام آن بزرگواران ,
از همان صدر اسلام گشايش يـافـت و تـا بـه امروز,يگانه مدرسه جهانى است كه هزاران
معلم در آن پرورش يافته و در اطراف و اكناف جهان , شهر و روستا,مساجد و حسينيه ها,
منازل و مدارس , شغل مقدس آموزگارى دارند .
حـضرت سيدالشهدا, عليه و على اولاده و على اصحابه الكرام افضل التحية و السلام , كه
در ايام دو ماه محرم وصفر, در سراسر عالم اسلامى , بخصوص كشور عزيزمان , مجالس
سوگوارى و عزادارى آن حـضـرت مـنـعـقـد است و همه مدارس تعليم و تربيت از بركت وجود
ذى جودش مى باشد, در مسجد مدينه , عاليترين حلقه درس را داشت كه خود آن بزرگوار,
مدرس و معلم آن بود و صحابه و تابعين در آن افتخار شاگردى وكسب علم را داشتند .
بـديـهـى اسـت در اينجا احتياج به تذكر نيست كه مقصود از تعليم و معلم , تعليم علوم
مشروعه و معلم كمالات مفيده است .
مـعـلـم قـرآن , مـعلم احكام , معلم اخلاق , معلم اعتقادات و اصول دين , معلم خط و
نگارش , معلم تـاريـخ و سـرگـذشت عبرت انگيز گذشتگان , معلم علوم ادب , معلم علوم
پزشكى , معلم فيزيك , شـيـمى , رياضيات ,هيات و نجوم , معلم انواع صنايع , معدن
شناسى , زمين شناسى , گياه شناسى و هـمـه فـضـيلت دارند, و تعليم همه را مى توان به
عنوان خدمت به جامعه و عزت و شوكت اسلام و مسلمين و رفع نياز از بيگانگان , براى
كسب ثواب و رضاى خداوند متعال انجام داد .
در صـورتـى كـه معلم با اين شعور و ادراك عالى و هدف مقدس , علوم مذكوره را تعليم
دهد, هيچ يك از متاعهاى دنيوى را نمى توان باارزش كار او برابر شمرد .
هـر چـه خـلـوص نـيـت معلم , در اين راه بيشتر و اهتمام او در تربيت افراد مفيدتر و
كاملتر باشد, ارزش معنوى كار او بيشتر مى شود .
در مـدرسـه تـعـلـيـم حـضـرت امـام جـعـفر صادق , سلام اللّه عليه , كه هزاران
شاگرد, از علما, محدثان ,مفسران و متخصصان در علوم متنوع تربيت شده اند, فردى مانند
جابربن حيان بوده است كه او راپدر علم شيمى لقب داده اند و صدها كتاب در رشته هاى
مختلف تاليف كرده است .
در جـامـعـه اسلامى , وقتى سخن از تعليم و معلم و شان و مقام معلم به ميان مى آيد,
تعليم و تعلم دررشـتـه هاى مذكور است , هر چند تعليم علوم اسلامى و علوم قرآن و
شرعيات را موقعيتى خاص اسـت , اماچون همه اين علوم براى كمال دين و آخرت و نظام
معاش و معاد و نفى فقر و جهل لازم اسـت , و از طـرفـى مـعلم در همه اين رشته ها مى
تواند در ضمن تدريس , هر چند با طرح مثالهاى مـنـاسـب , دانش آموزان را بااسلام و
معارف و مكتب حق اهل بيت , عليهم السلام , آشنا سازد شغل مـعـلـم فـرصـت بـسيار
خوبى براى اواست كه دانش آموزان را به راه راست اسلام هدايت نمايد, و بـالعكس ,
چنانچه خداى ناكرده , معلم , متعهدنباشد و سلامتى اخلاقى و عقيدتى نداشته باشد, در
هر رشته اى كه تدريس كند, ممكن است بر افكار وعقايد و اخلاق دانش آموز, اثر سؤ
بگذارد .
در ايـن مـيـان هـم , رشـتـه هايى از آداب و فنون فساد انگيز مى باشد كه آموزش و
تعليم آنها جايز نـيـسـت و حـساب معلمان حقيقى , كه با انبيا و ائمه , عليهم السلام
, همكارى دارند و از مكتب آنها الـهـام مـى گـيـرنـد, ازكسانى كه به آموزش اين فنون
مبتذل و حرام عمر خود و ديگران را ضايع مى نمايند, جداست .
امـيـد آن كـه مـؤسسات تعليم و تربيت ما, در مسير احكام نورانى و هدايت تعاليم
قرآنى , جامعه را بـه رشـد و تـرقـى برسانند و معلمان عزيز, وظيفه بزرگى را كه به
عهده گرفته اند, به خوبى ايفا نـمـوده , سـرافراز وسربلند, در زمره پاسداران
ارزشهاى اسلامى و منتقل كنندگان معارف دين و حقايق , به نسلهاى بعد,محسوب گردند .
عـرض نـصـيـحـت مـن , بـه معلمين بزرگوار و محترم , بخصوص عزيزانى كه آغاز افتخار
آنها, به كـسب عنوان معلمى است , اينست كه اهتمام داشته باشند تا كار خود را براى
خدا و در راه خدا قرار دهـنـد و بـادانـش آمـوزانى كه در كلاس آنها هستند, با كمال
مهر و محبت و فروتنى رفتار كنند, مـسـؤولانـه در كـلاس حاضر شده و از امانتهايى كه
به آنها سپرده شده و مى شود, خوب نگهدارى كنند كه عمر و وقت آنها, كه نه فقط به
خودشان , بلكه به كل جامعه مربوط است , تلف نشود .
بـدانـنـد كـه اخـلاق , آداب , روش و گـفتار و كردار معلم , حتى ظاهر لباس و سر و
صورت او, بر دانـش آموزتاثير مى گذارد و بعد از خانه و محيط منزل , يا مهمتر از
خانه , محيط انسان ساز, محيط مدرسه و كلاس درس و اخلاق معلم است .
((والبلد الطيب يخرج نباته باذن ربه والذى خبث لايخرج الا نكدا))
((87)) .
بـا تـوجه به اين مسؤوليتها, كلاس درس , كلاس عبادت خدا و درس معلم , عبادت و
سرتاسر شغل او,عبادت است .
گوارا باد بر شما و بر افرادى كه چنين افتخارى را كسب كرده اند! .
((يا ليتنا كنا معكم فنفوز فوزا عظيما)) .
والسلام عليك و رحمة اللّه و بركاته .
لطف اللّه صافى .
سئوال 19 = بهترين راه خودسازى و بهترين راه طرد شيطان
باسمه تعالى .
محضر باهرالنور مرجع شيعيان , حضرت آيت اللّه العظمى آقاى صافى .
با سلام و عرض ادب خدمت شما! .
خواهشمندست به سؤالات اينجانب پاسخ لازم را مبذول فرماييد:
ت 1 ـ بهترين خودسازى , براى آدمى , چيست ؟ .
بسم اللّه الرحمن الرحيم .
ت بهترين خودسازى عمل به دستورات شرع است كه حداقل آن انجام واجبات و ترك محرمات
است و كـامـلـتـر آن , انـجام مستحبات و ترك مكروهات مى باشد, چون معناى خودسازى ,
عمل نمودن بـه نـحوى است كه تضمين كننده سعادت انسان , از آن جهت كه انسان است ,
باشد و هيچ كس جز خداى رب العالمين , كه خالق انسان است , قدرت ارايه طريق پيمودن
راه انسانيت را ندارد .
ت 2 ـ بهترين راه براى طرد شيطان , چيست ؟ .
تـ بـهـتـريـن راه براى طرد شيطان , تامل نمودن در مقطع استثنايى و مهم زندگى دنيا
است كه يك مرتبه بيشتر نيست و هر كارى انسان انجام دهد, در همين مقطع است با توجه
به آنچه انسان در پـيـش دارد و ائمـه , عـليهم السلام , خبر داده اند البته در ياد
خدا بودن به خواندن ادعيه و اذكار با توجه به معانى آنهانيز مؤثر است .
سئوال 20 = مراحل رسيدن به كمال انسانى
ت بسم اللّه الرحمن الرحيم .
حضرت آيت اللّه العظمى صافى گلپايگانى (دام ظله العالى ) .
ضـمـن عـرض سـلام , خـواهـشـمـند است ما را در اين زمينه , كه مراحل رسيدن به كمال
انسانى چيست ,راهنمايى فرماييد .
با تشكر و امتنان .
ت بسم اللّه الرحمن الرحيم .
رسـيـدن بـه مـراحـل كـمـال انـسـانى , نسبت به اشخاص متفاوت است چون استعداد,
قابليتها و ميزان استقامت و تحمل محدوديتها در افراد, تفاوت ذاتى و فطرى دارد و هر
كسى به مقدار قابليت فطرى خود,قدرت تحصيل كمال را داراست , به هر حال هر كس به
مقدار خود, اگر بخواهد كامل شود, بايد مراحلى راطى كند .
اولين مرحله اين است كه با تامل در ادله خداشناسى كه در كتب مربوطه ذكر شده , اوصاف
خداوند رابـشناسد و واقعا درك كند كه خداوند, عالم به احوال عبد و محيط به تمام
وجود او است , ((يعلم خائنة الا عين و ما تخفى الصدور))
((88)) .
ايـن شـنـاخـت , عـبد را وادار به تحصيل و دانستن موارد رضاى او مى كند و آن امر,
ممكن نيست , مـگـربـه شناختن كسانى كه خداوند آنها را حجت و واسطه فيض بين خود و
بندگانش قرار داده اسـت , زيرا آنهاموارد رضا و سخط خداوند را مى دانند جز آنها هيچ
كس نمى داند چه امورى موجب رضـاى خدا و طاعت اوو چه چيزهايى عصيان و مخالفت اوست
اين بزرگواران نظر به قابليتى كه دارنـد, خـزايـن عـلوم الهى وامناى خداوند, هستند
و هر چه انسان بيشتر تامل در اخلاق , حالات , اعمال و بيانات آنها كند, معرفتش به
خود آنها و به خداوند بيشتر مى شود .
و بـعـد از حـصـول اين معرفت , در صورتى كه توام با تبعيت از حجتهاى الهى در همه
امور باشد و درمحدوده دانستن و شناخت , تنها, متوقف نشود, حصول شناخت كامل و نهايى
نسبت به خداوند و حـجـج الهيه , يعنى حضرات پيغمبر اكرم و ائمه اثنى عشر, عليهم
السلام , و در ياد خدا بودن و حب شديد به او وخوف و رجا و خلوص و بى اعتنايى به
مظاهر دنيوى هر چه كه باشد, قهرى است و اگر منفك از تبعيت وتقوا و فقط شناخت علمى
باشد, موجب دورى از خدا و شقاوت و قساوت و عاقبت به شر شدن خواهد بود واين اشاره
اجمالى , در اين زمينه است .
وفـقـنـا اللّه و ايـاكـم لـمـعرفته تعالى و معرفة اوليائه و جعل زادنا التقوى
والخلوص بمحمد و آله الطاهرين صلوات اللّه عليهم اجمعين .
سئوال 21 = موسيقى و ترك نماز
ت خدمت مرجع تقليدم , آيت اللّه العظمى صافى .
بـا سـلام ! ايـن جـانـب قـبل از ازدواج , به موسيقى علاقه فراوان داشتم و بدحجاب
بودم اما بعد از ازدواج ,موسيقى را كنار گذاشتم , بدحجابى را كنار گذاشتم و قرآن
خواندن را تكميل كردم , البته بـا يـارى خـدا وشوهرم ولى هنوز شيطان مرا رها نمى
كند و من هم آدمى سست و بى اراده هستم , گاهى نماز مى خوانم وگاهى نمى خوانم , همه
اينها باعث مى شود خودم عذاب وجدان داشته باشم و ناراحت باشم , ولى نمى دانم چه كنم
كه اراده و ايمان محكم داشته باشم و شيطان سراغم نيايد؟ .
بسم اللّه الرحمن الرحيم .
ت موسيقى را براى هميشه كنار بگذاريد نمازتان را حتما بخوانيد و آنچه فوت شده قضا
نماييد كه در روايت وارد شده است : ((كسى كه عمدا نماز را ترك كند مانند كافر است
))
((89)) .
چـنـانچه خوب تامل كنيد و عظمت خداوندى , رسيدن مرگ و تحت محاسبه الهى قرار گرفتن و
نيزثواب هاى عظيم در برابر اطاعت فرمان خداوند را مدنظر قرار دهيد, انشااللّه شيطان
شما را رها مـى كندولى بايد بدانيد كه هيچ گاه انسان از مكر شيطان و وسوسه هاى
نفسانى خلاص نمى شود, مـگر اينكه ايمان و معرفت او كامل شده باشد تكميل معرفت و
ايمان حاصل نمى شود, مگر با تعقل و تفكر درعظمت خداوند و عجز انسان در برابر قدرت
او و يقين به حتمى بودن و حق بودن عذاب و ثواب و فناى دنياو همراه اين تفكرات ,
تقوا, اطاعت اوامر و نواهى الهى .
و اللّه العالم .
لطف اللّه صافى .
سئوال 22 = معاشرت با دوست و رفيق
باسمه تعالى .
خـدمـت مرجع معظم , حضرت آيت اللّه العظمى آقاى حاج شيخ لطف اللّه صافى گلپايگانى
(دامت بركاته ) .
با سلام و دستبوسى ! .
خواهشمندست پاسخ سؤال اينجانب را مرقوم فرماييد:
ت نظر شما يا حكم شرع درباره معاشرت با دوست و رفيق چيست ؟ .
بسم اللّه الرحمن الرحيم .
ت در معاشرت و همنشينى , كه در ساختن شخصيت انسان بسيار مؤثر است , بايد دقت كامل
شودكه با اشخاصى معاشرت كند, كه از معاشرت با آنها, بهره هاى روحانى و معنوى ببرد .
مـجـالـسـت با حضرات علماى اعلام , اهل تقوا و پارسايى , مردمان آزموده و سالخورده
و با تجربه و بـاسـابـقـه در اسـلام , مـوجـب رشد عقل و دين و ايمان مى شود چنانكه
همنشينى با مردم فاسق , بدكار,بداخلاق و غير متعهد به تكاليف دين و فاقد حياى
اجتماعى , بخصوص اهل بدع و كسانى كه انـحـرافـات فكرى دارند, بسيار بسيار مضر است و
خطر آن براى روح و معنويات انسان , بسيار زياد اسـت , بـايـد ازحـضـور در مجالس
چنين اشخاصى و جلسه هاى لهو و لعب به شدت پرهيز نمود و بـالعكس , مجالس وعظ,
سخنرانيهاى مذهبى , محضر علما, محافل دعا, تلاوت قرآن , ذكر مناقب و فـضـايـل اهـل
بـيـت , عـلـيـهم السلام , را غنيمت شمرد و اصولا چنانكه فرموده اند: ((يعرف المر
بجليسه )), هر كس ازهمنشينان و معاشرين او شناخته مى شود .
واللّه العالم .
لطف اللّه صافى .
سئوال 23 = ارتباط با خدا وائمه معصومين
محضر حضرت آيت اللّه العظمى آقاى صافى .
ت چگونه جوان مى تواند با خداوند و ائمه معصومش رابطه برقرار كند و اگر در اين
زمينه , نااميدى به جوان راه پيدا كرد, بايد چه كند؟ .
تـ رابطه برقرار كردن هر مسلمان , جوان باشد يا پير, با خداوند متعال و ائمه اطهار,
عليهم السلام , به اين است كه در جميع شئون زندگى , به فرمايشات آنها, كما هو حقه ,
عمل نمايد .
واللّه العالم .
لطف اللّه صافى .
سئوال 24 = نامه اى در مسائل جوانان
ت بسم اللّه الرحمن الرحيم .
محضر مرجع عالى قدر, حضرت آيت اللّه العظمى صافى گلپايگانى .
با عرض سلام خدمت شما .
جـوانـان در عـيـن حـالى كه شب و روز به زندگى دنيوى مشغول هستند, در باطن ذات و
نفس خـويـش نيززندگى [مرموز] و پوشيده اى دارند و اگر چه توجهى به آن زندگى ندارند
و آن را به كـلـى فراموش كرده اند,ليكن با داشتن روح و افكار و عقايد حقه , اخلاق
پسنديده و اعمال شايسته مـى تـوانند سبب استكمال وترقى روحانى خود گردند و سعادت و
كمال خود را فراهم سازند, در صورتى كه اكثر جوانها با عقايدى باطل واخلاق زشت و
اعمالى [ناشايست ] باعث نقصان , شقاوت و انحراف نفسانى خود شده اند و به آن مشغول
هستند .
بـه عـقـيده من بايد اين قشر از افراد را راهنمايى كرد و آنها را در صراط مستقيم ,
تكامل بخشيد تا جوهر ذات و حقيقتش پرورش و تكامل يافته و به عالم روحانيت صعود و
رجوع پيدا كند و اگر آنها تـمـام كـمـالات روحـانـى و اخـلاق پـسـنديده انسانى را
فداى ارضاى قواى حيوانى كنند و اسير خواسته هاى نفسانى شوند و به صورت حيوانى
هوسران , كامجو و يا ديوى درنده و خونخوار در آيند, چـنـيـن كـسانى از صراط مستقيم
تكامل انحراف يافته و در واديهاى هلاكت و شقاوت سرگردان خـواهـنـد شـد در صـورتى كه
در حال حاضر, حتى دختران محصل , در مدرسه هاى راهنمايى , نه دبـيـرسـتان [ها] و نه
دانشگاهها, در مدرسه هاى راهنمايى ,دختران و پسران , در واديهاى هلاكت و شـقـاوت
سـرگـردانند و عده معدودى كه در اين مسير قرار نگرفته اندو سعى دارند جوهر ذات و
انـسانيت شان را كامل كنند و از صراط مستقيم انسانيت به عالم سرور و منبع كمالات
رجوع كنند, تـحـت تـاثير عده اى زياد از آنهاييكه راه مستقيم ديانت را هم فراموش
كرده اند و ازپيمودن صراط دقيق انسانيت عاجز شده اند, قرار گرفته و جز زندگى سخت و
سقوط در هاويه جحيم ,سرنوشتى نخواهند داشت .
ما از بسيارى از اين رويدادها غافليم , غالب انحرافات و نزاعهايى كه در بين
نوجوانها و جوانهاى اين مـرز وبـوم بـوجـود مى آيد در پرونده هاى دادگسترى بايگانى
مى شود و تا آنجا كه به قتل منتهى نگردد, به روزنامه ها سرايت نمى كند و اگر هم به
قتل منتهى گردد, بسيارى از روزنامه ها منتشر نـمـى كـنـنـد, پـس بـايـدهوشيار باشيم
, كنجكاو باشيم و حداقل به كسانى كه در اين مسير قرار نگرفته اند و يا سست اراده
هستند,از راه معنويت كمك كنيم .
چون آنچه مسلم است و انحرافات جنسى را افزايش مى دهد, فقدان معنويت است , مشكل اصلى
ما درايـن اسـت كه فقط به خودمان توجه مى كنيم , بايد افكار خودمان را, نظريات
خودمان را فراتر از مـحـدوده خـودقـرار دهيم , در هر كشورى وقتى معنويت كم شود و يا
رو به سقوط رود, به تدريج مفاسد اجتماعى و در راس آن انحرافات جنسى افزايش مى يابد
و بطور كلى , عده اى از نوجوانان كه راه حـق و ايـمـان را دوسـت مـى دارنـد,راز و
نـيـاز با معبود خود را, دوست مى دارند و از اينگونه بـى حـجـابى ها و از اينگونه
خودنمايى ها ناراحت مى شوند, وقتى در جوى نامناسب قرار مى گيرند, درجـوى كـه هر
نوجوان دختر و پسرى با فردى از جنس مخالف دوست است و مدام با او در ارتباط اسـت
قـرار مـى گـيـرنـد, تـحـت تـاثـير اين گونه افراد قرار گرفته , مسيرانحراف را پيشه
خود مـى گـردانند و كسى پيدا نمى شود و به كسى هم اطمينان پيدا نمى كنند كه با او
مشورت كنند و راه صحيح را از او طلب كنند (حتى با پدر و مادر خود) .
و بـالاخـره مـن , پس از سالها فكر كردن و با مشكلات دست و پنجه نرم كردن و
انحرافات بسيارى ازمـدرسـه هـا و دبـيرستانها را مشاهده كردن , ارتباطات تلفنى و
ارتباطات نزديك بين دختران و پـسـران كمتر از16 ـ 17 را ديدن و شنيدن , از اين گونه
رفتارها, رنج مى برم و از اين گونه مسايل بـديـن نتيجه رسيدم كه هرقدر نونهالان
اجتماع از نظر فكر و شجاعت تقويت گردند ولى از نظر ايمان و اخلاق نيرومند نباشند,
ديومفاسد خيلى زود آنها را از پاى درآورده و آنها را متلاشى مى كند و علت اصلى آن ,
خود پدران و مادران هستند و بدين ترتيب به عنوان واكسينه اى فكرى , لزوم بحث از
اخـلاق و مفاسد و راه مبارزه با آنها,ضرورى به نظر رسيد كه با شما مشورت كنم و از
شما طلب كمك كنم خواهش مى كنم مرا راهنمايى كنيد,حتى با فرستادن كتابى در اين زمينه
.
اگـر مـن بـخـواهم , با يارى خدا و كمك شما با اين گونه انحرافات نوجوانان و جوانان
, تا اندازه اى حـتـى محدود,در مدرسه و يا دبيرستانى مبارزه كنم , از طريق انتشار
اعلاميه هايى در اين زمينه , چـگـونـه مـى تـوانـم موفق باشم ؟ با انتشار چه
اعلاميه هايى مى توانم افكار و عقايد نادرست آنها را مـنحرف سازم و آنها را نسبت به
اين مسايل روشن كنم و راه مستقيم را پيشه راهشان قرار دهم , از شما استدعا مى كنم
كه مرا كمك كنيد,البته لازم به يادآورى است كه من هيچ گونه مسؤوليتى در ايـن كـشـور
نـدارم , منظور من اين است كه حتمانبايد رييس ارگان و يا رييس سازمانى باشم كه جواب
نامه ام را بدهيد, مرا به عنوانى فردى حقير قبول كنيدو جواب نامه ام را بدهيد, بى
توجه بودن نـسبت به اين نامه يعنى بى توجهى به نسل جوان و جامعه امام زمان ,عجل
اللّه تعالى فرجه الشريف , يعنى بى توجهى به اسلام و قرآن .
مـنـتـظر نامه پر مهر و محبت شما هستم خواهش ديگرى كه از شما دارم اين است كه چون
به ماه مـبـارك وپـر فـيـض رمـضـان , نـزديـك هـسـتـيـم , خـيـلـى سـريع نظر خود را
در نامه اى كه مى فرستيد,مكتوب فرماييد .
در حـديـث حـسن ,
((90)) از حضرت امام جعفر صادق , عليه السلام , منقول است كه : هر كه هفت شوط,
طواف خانه خدا را بنمايد, حقتعالى براى او شش هزار حسنه بنويسد, شش هزار گناه [از
او] مـحو بكند, شش هزار درجه براى او بلند كند و شش هزار حاجت او را برآورد, ولى
برآوردن حاجت مؤمن بهتر است از ده طواف
((91)) .
انـشـااللّه هـمـيـشه [از] توجهات و عنايات و الطاف و مراحم خاصه حضرت بقية اللّه
الاعظم , حجة بن الحسن العسكرى , عجل اللّه تعالى فرجه الشريف , بهره مند باشيد .
التماس دعا .
ت بسم اللّه الرحمن الرحيم .
السلام عليكم .
نـامـه مـفصل و مشحون به مطالب ارزنده و دلسوزى براى نسل جوان و در لفظى ديگر,
دلسوزى بـراى جـامـعـه و براى اسلام عزيز و فرزندان اسلام , واصل شد بسيار موجب
اميدوارى وخوشنودى گرديد .
تـاخـيـر در جـواب بـواسـطـه كـثـرت مشاغل , مراجعات و مسايل كتبى و شفاهى است كه
بايد به همه جواب داده شود و همانطور كه مرقوم داشته ايد چنين نيست كه نويسنده نامه
بايد از مسؤولين يـا رييس يك سازمان و ارگان باشد تا جواب داده شود, معاذاللّه ,
انشااللّه در جواب ها بيشتر توجه به انـجـام وظـيـفـه وكمك به نشر معارف اسلام و
مكتب اهل بيت , عليهم السلام , و بالا بردن سطح آگاهيهاى جامعه وخصوص نسل جوان است
.
مساله يا مسايل جوانان مسايلى هستند كه همواره مورد توجه آگاهان , مربيان جامعه و
هاديان فكر وانديشه و بخصوص مكتب انبيا, عليهم السلام , و بالاخص , مكتب اسلام بوده
و هست .
اصـلاحـات , سـازنـدگـيـهـا, آيـنده بينى هاى اقتصاد, سياست ايمان و عقيده , همه
روى اين قشر تـمـركزحساس دارد, چه آنهاييكه اغراض فاسده و مقاصد شخصى و قصد افساد و
انحراف جامعه را دارند و چه آنهاييكه قصد اصلاح و سالم سازى و خير و سعادت مردم را
دارند, روى اين طبقه جوانان و نوجوانان سرمايه گذارى مى كنند .
روحـيـات جـوانـان بـراى عمل و فعاليت و قدم به پيش بودن و ترقى و تكامل , آماده
است , چنانكه براى سقوط و افتادن در منجلاب انحرافهاى گوناگون و فساد اخلاق نيز
آماده اند .
سـخـن در مـبـاحـث مـربوط به جوانان و عوامل مؤثر در رشد و كمال و يا سقوط و انحطاط
آنها و اشباع درست غرايز و خواسته هاى آنان نياز به نوشتن رساله ها و كتاب ها دارد
.
در عـصـر مـا بـواسـطـه گـسـترش ارتباطات و وسايل سمعى و بصرى و طبع و نشر افكار و
آرا و تبليغات مستقيم يا غير مستقيم , مسايل جوانان , بسيار گسترده و پيچيده گرديده
كه سالم ماندن يك جوان نياز به مراقبت ها و خصوص مجاهدت و تلاش فراوان خود فرد دارد
كه با آگاهى از اوضاع مختلفى كه به عنوان سياست , اقتصاد, مكتب هاى فكرى و مسايل
جنسى آنها را و سعادت و سلامت روحـشـان را هـدف قـرارداده از خود مواظبت كنند, مجلا
ت , روزنامه ها, راديو و تلويزيون و انواع فـيلمها در تمام دنيا از مهمترين عواملى
هستند كه روى جوانان كار مى كنند و جوامع بشرى را به سوى سعادت يا شقاوت , سيرمى
دهند .
ايـن وسـايـل , جـوانـان شهرنشين و جوانان روستايى و همه و همه را شامل مى شوند و
حتى لباس وژست كارگردانان برنامه هاى تلويزيونى نيز, پسر و دختر را در همه جا, حتى
در دورترين نقاط, زير تـاثـيرخود قرار مى دهند, البته در ساختن يك جوان سالم و
مسلمان , محيط خانه , خانواده , محيط مكتب ,مدرسه , آموزشگاه و محيط جامعه , همه
مؤثرند و همانطور كه قرآن كريم مى فرمايد:
((والبلد الطيب يخرج نباته باذن ربه والذى خبث لايخرج الا نكدا))
((92)) .
مـحـيـطـهـا, مدرسه ها و خانواده هاى سالم يا فاسد, در تربيت نسل جوان , مؤثر است
در گذشته , مـحـيـطيـك جـوان , يك كوچه يا يك روستا يا يك شهر و بازار بود, اما
امروز محيط تربيت جوان و نوجوان , تمام جهان است , البته اين پيچيدگيها و وسعت
تضارب افكار و توسعه ميدان مخاطرات به ايـن مـعـنا نيست كه تصور كنيم چاره نمى توان
انديشيد و جوانان و نوجوانان را نمى توان در مسير صحيح , هدايت كرد و غرايزآنها را
در راه سعادت خودشان , فعال نمود .
بـا تـمـام ايـن اشـكـالات , راههاى سالم سازى جامعه و پرورش افكار و تربيت اسلامى
جوانان نيز, به موازات اين دشواريها زياد شده و از جمله , رشد آگاهى جامعه و خود
جوانها نيز براى سالم سازى , زمينه تاثير تبليغات مثبت و مفيد را فراهم تر نموده
است .
بـنـابـرايـن بـايد تبليغات صحيح روى جوانها فراگيرتر و كاملتر انجام شود, بايد
مشكلات جوانها راشـناسايى كرد و مديريت جامعه , مسؤولين بهسازى اخلاق , پدر و مادر
و اشخاص و افراد, همه به طورجمعى و فردى در حل آنها اقدام نمايند .
هـمـيـن مـسـاله مشكل جنسى را كه تذكر داده ايد, دين مقدس اسلام بسيار مهم دانسته ,
به حل آن تـشـويـق و تـرغـيب كرده , ازدواج را در جامعه اسلامى از بنيانهاى بسيار
مقدس و محبوب خدا مـعـرفى نموده و تا آنجا آن را حلا ل مشكلات جوانان شمرده , كه
فرموده اند: ((من تزوج فقد احرز نـصـف دينه ))
((93)) و سعى در انجام آن را بين دو نفر, بقدرى موجب اجر و ثواب معرفى كرده اند
كه به هر قدمى كه شخص براى رفع اين مشكل , از زندگى كسى بردارد يا كلمه اى كه
بگويد, ثواب يك سال عبادت , كه شب هايش را به نماز و روزهايش را به روزه بسر برده
باشد, مقرر شده است .
در رشته هاى ديگر, تعاليم عاليه اسلام , همگان و بخصوص جوانان را تا حد ممكن بيمه
مى سازد واز آسيب پذيرى دور مى نمايد .
طـبـع و نـشـر مـقـالات , مـجـلا ت , روزنـامـه هـا, رمـانـها, فيلمها و برگزارى
بازيها, مسابقات فـسـادانـگـيـز,مـطـالـعـه , ديـدن , نـقـل و گفتن آنها و گرايش به
لهو, لعب و موسيقى و قمار, سـرگـرمى هاى مضره ,مجالست ها, همنشينى , مصاحبت با
اشخاص فاسد الاخلاق , همه را, ممنوع فـرموده , سلامتى , ماننداينكه براى سلامت بدن
و حفظ سلامتى و بهداشت , هم اسلام و هم تعاليم بـهداشتى , بسيارى از كارها
وخوردنيها و آشاميدنيها را ممنوع كرده اند و از سوى ديگر نشر و طبع مـقـالات و
كـتـابـهـاى مـفيد و پرورش دهنده عقل , فكر, روح و اشعار و تفريحات سالم , سازنده و
مـجـالست و مصاحبت هاى گوناگون را تشويق وترغيب فرموده اند و از بيكارى و بطالت كه
خود نـيـز, خـواه قهرى و غير اختيارى يا اختيارى باشد, نظر به مشكلاتى كه مى
آفريند, سخت نكوهش شده و از كار و عمل و تلاش و فعاليت , مدح و ستايش شده است .
بـه عـقـيـده مـا, هـمـه راه حل ها را, اسلام بيان فرموده است , و اگرنگوييم همه ,
اغلب مشكلات , براى پياده نشدن اين راه حل ها است .
يـك جـامـعـه اسـلامـى جـامعه اى است كه موجبات سعادت جوانان و نوجوانان , در حد
ممكن در آن فراهم شده و از اسباب و وسايل انحراف پيراسته و منزه باشد .
بـنـابـرايـن همه بايد اقدام كنيم , چه آنهايى كه مديريتهايى در جامعه دارند و
بخصوص , آنهايى كه بـروسـايـل تبليغى سمعى و بصرى , به عنوان امين , برگزيده شده
اند, بايد حفظ اين امانت را كه از اعظم امانات است , بسيار مهم بدانند و كوتاهى در
آن را از بدترين خيانت ها به مردم , اسلام , كشور و به جامعه بدانند,بايد افراد
مهذب , آگاه و ظاهرالصلاح , در همه پستهاى اين كارها, گمارده شوند .
|