سخنى با
خانمهاى حساس و زود رنج !
شما چگونه مى خواهيد از نيش و زخم زبان مردم سالم و در امان باشيد؟ در حالى
كه پيامبران و فرستادگان و اولياى خدا از زبان مردم در امان نبودند و نيستند، آيا
همين مردم بدزبان نگفتند كه ((ايوب ))
پيامبر خدا به علت گناهانش به بيمارى مبتلا شد؟ و حضرت ((داوود))
با زن ((اوريا)) نرد عشق باخت و به
((اوريا)) حيله زد تا سرانجام او را
كشت و با زنش ازدواج كرد!
آيا همين مردم نادان موسى را متهم به ناتوانى در امور جنسى (عنين ) نساختند؟ از اين
بالاتر اين كه آيا به تمام پيامبران نسبت دروغ ندادند و آنان را خواستار دنيا و
مظاهر مادى معرفى نكردند؟!
آيا درباره مريم (عليها السلام ) دختران عمران نگفتند كه وى عيساى مسيح (عليه
السلام ) را از يوسف نجار حامله شد و پيشواى ما محمد (صلى الله عليه و آله و سلم )
را متهم به شاعرى ديوانه نساختند و آيا نگفتند كه پيامبر عاشق زن ((زيدبن
حارثه )) شده و همواره با اوست تا اينكه بالاخره به او دست
يافت و او را براى خويش انتخاب نمود؟
اساسا از تمام اينها گذشته ، آيا به خود نسبتهاى زشت و ناپاك و نامعقول نمى دهند و
او را به آنچه كه شايسته عظمت و پاكيش نيست ، اتهام نمى زنند؟!
پس چه بهتر كه شما خانم متوجه اين معنا باشى كه مشكلات زندگى به جاى اينكه تو را از
ميدان در كند، سنگ محكى براى قدرت روحى ات باشد. ضرب المثلى است انگليسى كه مى
گويد: ((در آسمان زندگى هر كس حداقل نمه بارانى خواهد آمد)).
چرا از آمدن اين باران ناراحت مى شوى ؟ مگر نه اينكه باران از نعمتهاى طبيعت است .
اگر نمى توانى مانع آمدن باران شوى ، حداقل اين كار را مى توانى بكنى كه به كمك
نيروى اراده چترى روى سر خود بگيرى و نگذارى باران تو را خيس كند. مسير خود را در
زندگى با بهره گيرى از تعاليم مذهبى تعيين كن و تصميم بگير كه از آن منحرف نشوى ،
آن وقت خواهى ديد هيچ قدرتى نمى تواند تو را منحرف كند. با چنين قدرتى است كه مى
توانى در زندگى خوش دل و سرزنده و خوش بينى باشى و پيوسته در جهت مثبت كارها
بينديشى و شرايط و مقتضيات را در همان جهتى كه طالب آن هستى ، براى خود فراهم آورى
.
7 - وفادارى در زندگى
در كلام امام هشتم (عليه السلام ) همه آراستگى هاى اخلاقى زن ، در اصول
وفادارى او نسبت به شوهر و فرزندانش متمركز مى شود. آن حضرت در بيانى جامع چنين
فرموده است :
ما افاد عبد فائدة خيرا من زوجة صالحة اذا راها سرته واذا
غاب عنها حفظته فى نفسها وماله .(386)
بزرگترين موهبتى كه نصيب بنده خدا مى گردد، اين است كه همسر شايسته اى داشته باشد
كه هرگاه مرد او را ببيند، شاد شود و (آن زن ) در غياب شوهر حافظ عفت خويش و اموال
وى باشد. (خود را از خيانت در پيمان زناشويى و خيانت در اموال شوهرش حفظ كند).
عن ابى الحسن الرضا (عليه السلام ) قال : قال اميرالمؤ منين
(عليه السلام ): خير نسائكم الخمس . قيل : يا اميرالمؤ منين ! وما الخمس !
قال : الهينة ، اللينة ، الموانية التى اذا غضب زوجها لم
تكتحل بغمض ، حتى يرضى واذا غاب عنها زوجها حفظته فى غيبته ، فتلك عامل من عمال
الله وعامل الله لا يخيب .(387)
امام رضا (عليه السلام ) روايت كرده كه حضرت على (عليه السلام ) فرمود:
((بهترين زنان شما، آن زنى است كه خوش اخلاق و بردبار باشد.
هرگاه شوهرش بر وى خشمگين شود، با نظر عضب به شوهرش نگاه نكند تا هنگامى كه از وى
خشنود گردد، و هرگاه شوهرش از وى غايب شد، حقوق شوهرى را حفظ كند. اينچنين زن از
كارگزاران الهى است و عاملان خداوند از رحمت او نااميد نيستند)).
در دو حديث مذكور، امام رضا (عليه السلام ) مسئووليتها و تكاليف بزرگ زن را در
رعايت اصول وفادارى او نسبت به زندگى مشترك بيان فرموده است كه مى توان اهم آنها را
در 10 مورد خلاصه كرد:
1 - تربيت فرزند
2 - دوستى و محبت
3 - راز پوشى
4 - عفت و ادب
5 - پوشاندن اندامى (كه براى شوهر سزاوار است ) در نزد نامحرمان
6 - مكتوم نساختن و مخفى نكردن آنچه براى شوهر بااهميت است
7 - آرايش و خودنمايى در برابر شوهر
8 - تسليم شدن در برابر خواسته هاى مشروع شوهر و پاسخ به آنها
9 - نگهدارى اموال شوهر و حفظ آبروى او
10 - سعى و جديت در حفظ طراوت ، زيبايى و جذابيت خود
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): واعلم ان النساء شتى
، فمنهن الغنيمة والغرامة وهى المتحببة لزوجها والعاشقة له ومنهن الهلال اذا تجلى ،
ومنهن الظلام الحنديس المقطبة ، فمن ظفر بصالحتهن يسعد ومن وقع فى صالحتهن فقد
ابتلى وليس له انتقام .(388)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: زنان چند گروهند:
1 - غنيمت ، و اين دسته بانوانى هستند كه شوهر دوستند و به شوهر عشق مى ورزند.
2 - مانند ماه يك شبه براى شوهر جلوه كنند ((يعنى كم نور و
كم فايده اند))
3 - مانند شب تار در برابر شوهرند.
هر كس به زنى شايسته ظفر يابد، خوشبخت گردد و هر كس در دام ناشايسته آنان افتد،
گرفتار شود.
خوشبختى خانواده :
كميسيون ((راهنمايى امور زناشويى ))
در انگلستان ، به منظور رفاه و آسايش جوانان كشور و برخوردارى آنان از سعادت واقعى
هنگام ازدواج ، و ايجاد يك كانون عشق و علاقه و محبت حقيقى ، مقررات دهگانه اى را
كه ذيلا از نظر خوانندگان مى گذرد، وضع و به عموم اعضا براى اجرا ابلاغ نموده است .
اگر به تعليمات اسلامى مراجعه كنيم . مى بينيم اين راهنمايى ها به صورت كاملتر و
جامع ترى در آن پيش بينى شده است .
1 - زن يا شوهر نبايد در آغاز زندگانى جديد خود هيچگونه تغييرات و تحولاتى را بر
يكديگر تحميل نمايند.
2 - هر وقت اختلافات نظرى فيمابين بروز نمود، جدا كوشش نموده معلوم سازيد از كجا
سرچشمه گرفته و علت واقعى آنرا تشخيص دهيد.
3 - هيچوقت از جاده عفاف منحرف نشويد و از جاروجنجال و دعوا اجتناب نماييد و از
آزار و اذيت و ناراحت ساختن يكديگر دورى گزيند.
4 - هيچگاه اجازه ندهيد آفتاب بر روى خشم و عصبانيت شما غروب نمايد. قبل از غروب
آفتاب ، هر گونه كينه و خصومت را از دل بزداييد.
5 - در جمع آورى مال چندان حريص نباشيد.
6 - در تمام شؤ ون و مراحل مختلف زندگانى ، سعى كنيد به طور واقعى يار شاطر باشيد،
نه بار خاطر و خود را در سود و زيان يكديگر كاملا شريك و سهيم بدانيد.
7 - در سرتاسر زندگى صبر و بردبارى را پيشه ساخته و از خودپسندى و كبر احتراز و
دورى نماييد.
8 - در صورت بروز اختلافاتى بين طرفين بدون دقيقه اى فوت وقت به بزرگان مراجعه
نموده ، نصايح آنان را قبول و تجربيات آنان را آويزه گوش قرار دهيد.
9 - هرگز در آنِواحد هر دو با هم عصبانى نشويد، اگر يكى عصبانى شد، ديگرى بايد خود
را كنترل كند.
10 - محيط خانه را با نور ايمان و تقوا روشن ساخته قلب را از محبت خداوند و اطاعت
از فرمانهاى او آكنده سازيد.(389)
چشم اندازى از حيات طيبه در مورد تكاليف فرزندان نسبت به
والدين ((حقوق والدين ))
طبيعت انسان به گونه اى آفريده شده كه هرگاه كسى درباره او احسان و نيكى
نمايد، او را دوست مى دارد و خود را مديون او مى داند. پس از خدا، در ميان مخلوقات
هيچكس به اندازه پدر و مادر درباره فرزند زحمت نكشيده و احسان نكرده است .
كاملترين درجات احسان ، انواع محبت و نيكى است كه پدر و مادر در حق فرزند ادا كرده
است .
فرزند قدر و ارزش آن را نداند، مگر هنگامى كه خود پدر يا مادر گردد.
در آيات قرآن پيرامون احترام و اكرام پدر و مادر توصيه هاى فراوانى شده است و همه
اين دستورات به خاطر آن است كه جامعه بزرگ انسانى از خانواده تشكيل مى شود. هر قدر
اين واحد كوچك از استحكام بيشترى برخوردار باشد، استحكام اساس جامعه بيشتر خواهد
بود.
1 - احسان به والدين
((در قرآن ))
1 - در قرآن كريم ، در سه مورد پس از دستور به يكتاپرستى ، مساءله احسان به
پدر و مادر مطرح شده است ، گويى احترام به اين دو مربى بزرگ ، پس از پرستش خداوند
در دومين مرحله از مراحل اساس دعوت قرآن قرار گرفته است .(390)
((احسان به معناى پاداش نيكو دادن به نيكى هاى ديگران نيست
بلكه احسان ، نيكى به كسى است ، بيش از آنچه استحقاق دارد، امر خدا به احسان به پدر
و مادر نشان دهنده اين است كه خداوند تكليف سنگينى را بر دوش فرزندان قرار داده است
، زيرا فرزند هرچه به پدر و مادر خدمت كند، جبران زحمات آنان نخواهد شد)).(391)
2 - در قرآن سپاس خدا و سپاس پدر و مادر در كنار هم قرار گرفته است . اين كتاب
آسمانى به سپاسگزارى خدا و والدين فرمان داده است .(392)
3 - پدر و مادر و فرزند نبايد از يكديگر احساس بيگانگى كنند، بلكه بايد بين آنها
وحدت و يگانگى حاكم باشد، به طورى كه نعمتى كه خداوند به والدين ارزانى دارد، فرزند
فرض كند كه بر خودش عطا شده و به عكس همچنين هر كدام موظفند شكر و سپاس مضاعف به
جا آورند.
بندگان راستين پروردگار پيوسته در دعا از خدا استمداد مى نمايند كه به آنان توفيق
بخشد تا شكر نعمتهايى را كه هم به آنها و هم به پدر و مادر و مادرشان ارزانى داشته
است ، به جا آورند.(393)
4 - آدمى بايد شرافت و افتخار خود را مرهون اين بداند كه توفيق پيدا كند نسبت به
مادرش رئوف و مهربان باشد،(394)
زيرا وجود مقدس مادر به منزله كانونى است كه همه را به دور خود مى خواند و از شراره
محبت خويش همه را سرگرم و فروزان مى سازد، محبت او لمعه اى از نور خداوند است كه هم
بدون غرض و نفع شخصى است و هم بيدار و هشيارانه است و حال و آينده فرزندان را فرا
مى گيرد. مجاورت با مادر در عين سكوت ، گوياترين سخنهاست .
هيچ نگاهى گوياتر از نگاه مادر، و هيچ دمى گرمتر از دم او، و هيچ كتابى پرمطلب تر
از كتاب او نيست .
هيچ زبانى نمى تواند اين مطلب را تشريح كند و هيچ قلمى نمى تواند آن را به رشته
تحرير درآورد.
هر كه خدمات مادر را به ديده تحقير بنگرد، در حقيقت از عالم انسانى هيچ خبرى ندارد،
هرگاه اين چشمه زاينده خشك شود، وحشت و پشيمانى ، سايه سنگين و دردناك خود را بر
زندگى (چنين افراد ناسپاسى ) مى افكند و آن زمان هم پشيمانى سودى ندارد.
جوانى سر از راى مادر بتافت |
|
دل دردمندش به آذر بتافت |
چو بيچاره شد پيشش آورد مهد |
|
كه اى سست مهر فراموش عهد |
نه در مهد نيروى و حالت نبود |
|
مگس راندن از خود مجالت نبود |
تو آنى كه از يك مگس رنجه اى |
|
كه امروز سالار و سرپنجه اى |
2 - مصاديق احساس به والدين
((در روايات ))
1 - خدمت به پدر و مادر (قبل از مطرح كردن نيازشان )
2 - مطيع والدين بودن در مواردى كه به خلاف شرع فرمان ندهند
3 - بدون اجازه والدين به مسافرت و حتى به جهاد نرفتن
4 - بدون اجازه آنها، خوددارى از عهد، نذر، قسم ، روزه مستحبى ، حضور در نماز جماعت
5 - به آرامى و نرمى با ايشان سخن گفتن
6 - قطع نكردن سخنان ايشان
7 - در غم و شادى آنان شريك بودن
8 - با دوستان آنها دوست بودن
9 - با دشمنان آنها دشمن بودن
10 - تواضع و فروتنى در برابر آنها
11 - ياد والدين با عناوين احترام آميز
12 - سب و لعن نكردن والدين
13 - پرهيز از موجبات بدبين كردن ديگران نسبت به آنها
14 - سنگين تر شدن مسووليت در هنگام پيرى و بيمارى والدين
15 - واجب النفقه بودن والدين در هنگام نياز
16 - مهربانى بيشتر در حق مادر
17 - دعا در حق والدين چه در حال حيات ، چه در حال ممات
18 - تقاضاى دعاى خير از والدين
19 - عاق والدين نشدن
20 - حفظ و احترام شؤ ون و شخصيت آنها پس از حيات (اداى ديون ، انجام خيرات و مبرات
و زيارات و صدقات براى آنها)
تكاليف فرزندان نسبت به والدين در كلام امام هشتم (عليه
السلام )
1 - نيكى به والدين و اطاعت از آنها جز در موارد گناه ،
ايثار و فداكارى در راه آنها
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): بر الوالدين
واجب وان كانا مشركين ولا طاعة لهما فى معصية الخالق .(395)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: نيكى به پدر و مادر بر فرزند واجب است ، گرچه هر دو
مشرك باشند و اطاعت مخلوق در معصيت خدا جايز نيست (اگر تو را به تخلف از فرمان الهى
امر كردند، از آنها پيروى مكن ).
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): عليك بطاعة الاب وبره
والتواضع والخضوع والاكرام له وخفض الصوت بحضرته ، فان الاب اصل الابن ، والابن
فرعه ، لو لاه لم يكن يقدره الله ، ابذلوا لهم الاموال والجاه والنفس .(396)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: بر تو باد به طاعت كردن از پدر و نيكى و فروتنى و
خضوع و بزرگ شمردن و احترام به او، و هميشه صداى خود را در حضور وى آهسته كن زيرا
كه پدر ريشه فرزند است و فرزند شاخه اى از او مى باشد. اگر او نبود، خدا تو را مقدر
نمى كرد و جاه و جان و اموال را در راه او نثار كن .
2 - قدردانى و تشكر از زحمات پدر و
مادر
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): قد قرن الله
عزوجل حقهما بحقه فقال : ان اشكرلى ولوالديك الى المصير.(397)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: خداوند در قرآن شريف حق والدين را قرين حق خود قرار
داده و فرموده است : ((شكرگزار منو شكرگزار پدر و مادرت باش
كه برگشت همه به سوى اوست )).
در اين آيه شكر پدر و مادر، درست در كنار شكر خدا قرار گرفته است ، گويى شكر والدين
مانند شكر خدا بلكه (شكر والدين ) خود شكر خداست .
قال على بن موسى الرضا (عليه السلام ): ان الله امر بالشكر
له ، ولوالديه فمن لم يشكر والديه ، لم يشكر الله .(398)
امام رضا (عليه السلام ) فرمود: ((خداوند امر به سپاسگزارى
از خود و والدين انسانها كرده است ، پس كسى كه خدا را شكر كند ولى از والدين
قدردانى نكند، در حقيقت خدا را شكر نكرده است )).
3 - پرهيز از موجبات عقوق (هرگونه
رنجش و آزردگى خاطر پدر و مادر)
عقوق در لغت به معناى نافرمانى ، آزردن ، استخاف و ترك نيكى و مهربانى است .
عقوق پدر و مادر عبارت است از: به خشم آوردن و شكستن دل و آزردن خاطر ايشان . به هر
نوع كه دل آزرده شوند، عقوق حاصل و آدمى مستحق عذاب الهى مى شود.
روى عن على بن موسى الرضا (عليه السلام ) عن ابيه عن جده
ابيعبدالله (عليه السلام ) قال : لو علم الله لفظة اوجز فى ترك عقوق الوالدين من اف
، لاتى به .(399)
امام رضا (عليه السلام ) از پدرش ، از جدش ، امام صادق (عليه السلام ) حديث كرد كه
فرموده است : اگر خداوند براى جلوگيرى از رنجش و آزار پدر و مادر كلمه اى را
كوتاهتر از ((اف )) مى دانست ، آن را
در قرآن شريف مى آورد.
تفسير كلمه ((اف
))
((اف )) در اصل به معنى
((هرچيز كثيف و آلوده است و به عنوان توهين
))(400)
((و به هر چيزى كه مايه ناراحتى است ))(401)
گفته شده است . واژه ((اف )) از نظر
اصل كلمه ، اسم صوت بوده است (صدايى كه انسان به هنگام اظهار نفرت يا ابراز تالم و
درد جزئى و يا فوت كردن چيز آلوده اى از دهانش خارج مى شود). سپس اين اسم صوت به
صورت كلمه اى در آمده و حتى افعالى از آن مشتق شده است و در ناراحتى جزئى و يا
اظهار تنفر به خاطر مسائل كوچكى به كار رفته است .(402)
امام باقر (عليه السلام ) در تفسير ((اف ))
فرموده است :
هو ادنى الاذى ، حرم الله فما فوقه .(403)
((اف )) گفتنى را كه خداوند نسبت به
پدر و مادر نهى فرموده ، حداقل و كوچكترين آزار زبانى است و آنچه از اين حد تجاوز
كند، و سخنى اضافه بر كلمه رنج دهنده اى صورت گيرد، بدون ترديد حرام و نهيش شديدتر
خواهد بود.(404)
حقوق والدين در فقه شعيه
مرحوم شهيد ثانى رحمه الله در كتاب ((قواعد))
حقوق ذيل را براى پدر و مادر ذكر مى كند:(405)
1 - مسافرت مباح ، بلكه مستحب با نهى آنان جايز نيست .
2 - اطاعت و پيروى از آنان در همه كارها واجب است ، حتى در موارد شبهه (مگر آنجا كه
از عمل واجب نهى كنند و يا به كار حرامى دستور دهند).
3 - اگر هنگام نماز فرا رسد و در آن والدين از فرزند چيزى بخواهند، بايد نماز را
تاخير انداخت مگر آنكه وقت نماز تنگ باشد.
4 - با همه ثوابى كه براى نماز جماعت مترتب است ، اگر والدين فرزند را از آن باز
دارند، نبايد شركت كند.
5 - منع از جهاد در صورتى كه پيشواى مسلمانان فرزند را شخصا تكليف نكرده باشد و يا
بسيج همگانى مسلمين واجب نباشد.(406)
6 - منع از واجبهاى كفايى ، در صورتى كه افراد ديگرى براى انجام آنها باشد.
7 - اگر پدر و مادر در حال نماز مستحبى از فرزند چيزى بخواهند، بايد نماز را قطع
كند و خواسته آنان را برآورد.
8 - اگر والدين اجازه روزه مستحبى به فرزند ندهند، وى حق گرفتن روزه مستحبى ندارد.(407)
4 - دعا براى پدر و مادر، صدقه دادن
براى آنها، رفق و مدارا در هر حال
عن معمربن خلاد قال : قلت لابى الحسن الرضا (عليه
السلام ):
ادعو لوالدى اذا كانا لا يعرفان الحق ؟ قال : ادع لهما وتصدق
عنهما، ان كانا حيين لا يعرفان الحق فدارهما فان رسول الله (صلى الله عليه و آله و
سلم ) قال : ان الله بعثنى بالرحمة لا بالعقوق .(408)
معمربن خلاد گويد: به امام هشتم (عليه السلام ) عرض كردم ، پدر و مادرم مذهب حق را
نمى شناسند، آيا براى آنان طلب مغفرت كنم ؟
حضرت در پاسخ فرمود: برايشان دعا كن ، صدقه بده و اگر زنده اند، با آنان مدارا كن
(تا هدايت شوند) زيرا پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمود: من به رحمت و
مهربانى مبعوث شده ام ، نه به عقوق و نافرمانى .
از اين روايات فهميده مى شود كه حقوق پدر و مادر آنقدر سنگين است كه حتى در صورت
مشرك بودن باز احترام واجب است ، مبادا كسى تصور كند كه مخالفت با پدر و مادر در
صورت مشرك بودن ، مى تواند دليلى براى بدرفتارى با آنها باشد.
قرآن كريم مى فرمايد:
صاحبهما فى الدنيا معروفا.(409)
((در زندگى دنيا با پدر و مادر با شيوه مطلوب و پسنديده
معاشرت كن )).
مرحوم علامه مجلسى مى فرمايد:
((خوشرفتارى كه براى پدران و مادران سفارش شده ، منحصر به
مسلمان بودن آنها نيست ، زيرا قرآن به طور كلى فرموده : ما سفارش كرديم ، انسان با
والدين خويش ، خوشرفتار باشد و لزوم اين خوشرفتارى ، نسبت به پدر و مادر غير مسلمان
و ناصالح را هم شامل مى شود))(410).
(هرگاه عقيده والدين انحرافى باشد، فرزند با حفظ ايمان مذهبى ، استقلال فكرى خود را
نگه دارد و تسليم افكار و پيشنهادهاى آنان نباشد و در هر حال نسبت به آنها ارفاق
كند).
5 - دامنه احسان به والدين (و گستردگى
آن )
از ديدگاه امام رضا (عليه السلام ) حقوق پدر و مادر بر فرزند منحصر به زمان
حيات انسان نيست و با مرگ ايشان خاتمه نمى يابد، بلكه پس از مرگ آنان نيز فرزند
وظيفه دارد به آنان نيكى كند، حقوق (ادانشده ) ايشان را ادا كند، براى ايشان نماز
بگزارد، روزه بگيرد، طلب آمرزش نمايد، حج و انفاق كند، به عهد و پيمانش وفا نمايد،
دوستانشان را احترام كند، اگر پيوند خويشاوندى برقرار نساخته بودند، او به جاى آنان
برقرار سازد، البته در اين موارد خداوند همان ثوابى را كه براى پدر و مادر مقرر
داشته ، بيش از آن به فرزند عطا مى كند.
از آنجا كه روح والدين پس از حيات (در زندگى برزخى ) مرتبط با اين جهان است ، اعمال
خيرى كه فرزندان براى والدين خود انجام مى دهند، به صورت هدايايى به روح آنها مى
رسد و مسرورشان مى سازد.
در حديثى از امام على بن موسى الرضا (عليه السلام ) مى خوانيم :
ما من عبد زار قبر مؤ من فقرء عليه ((انا
انزلناه فى ليله القدر)) سبع مرات الا غفر الله له ولصاحب
القبر.(411)
((هيچ مومنى نيست كه زيارت قبر مومنى كند و هفت مرتبه سوره
قدر را بر او بخواند، مگر اينكه خداوند او و صاحب قبر را مى آمرزد)).
هيچ نغمه موزونى روح پرورتر و دلنشين تر از كلمه مادر وجود ندارد، بلكه زيباترين
كلمه در عالم خلقت همين نداى مادر است . اين كلمه كوچك و در عين حال يك جهان عظمت
تا چه اندازه پرمعنى و از نور عشق و اميد سرشار است ، به طورى كه تمام عواطف قلبى
از مهر و دلدادگى ، رقت و روحانيت همگى در اين كلمه نهفته است ، در زندگانى انسان
همه چيز مادر است . در حال اندوه و گرفتگى مادر تسليت بخش و هنگامى نوميدى و بدبينى
او روزنه اميد و در روزگار افتادگى موجد قدرت و قوت است . بلى ! مادر سرچشمه تمام
عواطف شريفه است و كسى كه مادرش را از دست داده ، ديگر قلبى مهربان و چشمى گريان كه
از او پاسبانى و دستى لرزان كه از وى پرستارى كند، نخواهد يافت .
در صحنه طبيعت همه چيز نمودار مادر و همه از عالم مادرى سخن گويند.
خورشيد مادر كره زمين است كه با حرارت خود آن را زنده نگاه داشته و پرورش مى دهد و
پيش از آنكه با نغمه امواج دريا و ترانه ها و نواى پرندگان آن را نخواباند، زمين را
وداع نمى گويد...
كره زمين نيز به نوبه خود مادر درختها و گياهان و گلها است كه آنها را به وجود
آورده و به حد رشد مى رساند، درختها و گلها هم مادرهاى دلسوز ميوه هاى گوارا و دانه
ها هستند و مادر همه چيزها در جهان آفرينش آن روح كلى ازلى پر از جمال و محبت است .(412)
شيخ الفقهاء و المجتهدين ، مرحوم شيخ مرتضى انصارى در احترام به مادرش كه پيرى
سالخورده بود، فوق العاده مى كوشيد، به طورى كه مى گويند:
هر وقت از درس برمى گشت ، نخست به نزد مادرش مى رفت و با وى سخن مى گفت و مزاح مى
كرد و همين كه لبخندى از مادر مى ديد، بر مى خاست و به اطاق مطالعه مى رفت .(413)
اى مادر من كجايى آخر! |
|
روى از چه نمى نمايى آخر! |
خندان زدل زمين برون آى |
|
بر گريه زار من ببخشاى ! |
هرجا كه ز پاى تو غبارى است |
|
ما را ز بهشت يادگارى است |
ذات تو كه حرزجان من بود |
|
پشت من و پشتيبان من بود |
روزى كه لب تو در سخن بود |
|
پند تو صلاح كار من بود |
امروز منم به مهر پيوند |
|
خاموشى تو همى دهد پند |