از خدا جوييم توفيق ادب |
|
بى ادب محروم ماند از لطف رب |
بى ادب تنها نه خود را داشت بد |
|
بلكه آتش در همه آفاق زد |
مائده از آسمان در مى رسيد |
|
بى شراء و بيع و بى گفت و شنيد |
در ميان قوم موسى چند كس |
|
بى ادب گفتند كو سير و عدس |
منقطع شد نان و خوان از آسمان |
|
ماند رنج زرع و بيل و داسمان |
از ادب پرنور گشته اين فلك |
|
وز ادب معصوم و پاك و آمد ملك |
هر چه بر تو آيد از ظلمات و غم |
|
آن زبى باكى و گستاخيست هم |