الگوهاى رفتارى امام على عليه السّلام

جلد دهم
( امام على (ع ) و مسايل حقوقي )

مرحوم محمّد دشتى

- ۱ -


سرآغاز

نوشتار نورانى و مبارك و ارزشمندى كه در پيش روى داريد، تنها برخى از ((الگوهاى رفتارى )) آن يگانه بشريّت ،
باب علم نبىّ،
پدر بزرگوار امامان معصوم عليهم السلام ،
تنها مدافع پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به هنگام بعثت و دوران طاقت فرساى هجرت ، و جنگ ها و يورش هاى پياپى قريش ،
و نابود كننده خط كفر و شرك و نفاق پنهان ،
اوّل حافظ و جامع قرآن ، و قرآن مجسّم ،
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام است . كه همواره با قرآن بود،
و با قرآن زيست
و از قرآن گفت ، و تا بهشت جاويدان ، در كنار چشمه كوثر و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، وحدتشان جاودانه است .
مباحث ارزشمند آن در حال تكامل و گسترش است ،
نورانى است ،
نورِ نور است ،
و عطرآگين از جذبه هاى عرفانى وشناخت و حضور است ،
كه با نام هاى مبارك زير، در آسمان پُر ستاره انديشه ها خواهد درخشيد، مانند :
1 امام على عليه السلام و اخلاق اسلامى
الف اخلاق فردى
ب اخلاق اجتماعى
ج آئين همسردارى
2 امام على عليه السلام و مسائل سياسى
3 امام على عليه السلام و اقتصاد
الف كار و توليد
ب انفاق و ايثارگرى
ج عمران و آبادى
د كشاورزى و باغدارى
4 امام على عليه السلام و امور نظامى
الف اخلاق نظامى
ب امور دفاعى و مبارزاتى
5 امام على عليه السلام و مباحث اطّلاعاتى و امنيتّى
6 امام على عليه السلام و علم و هنر
الف مسائل آموزشى و هنرى
ب مسائل علمى و فرهنگى
7 امام على عليه السلام و مديريّت
8 امام على عليه السلام و امور قضائى
الف امور قضائى
ب مسائل جزائى و كيفرى
9 امام على عليه السلام و مباحث اعتقادى
10 امام على عليه السلام و مسائل حقوقى
11 امام على عليه السلام و نظارت مردمى (امر به معروف ونهى از منكر)
12 امام على عليه السلام و مباحث معنوى و عبادى
13 امام على عليه السلام و مباحث تربيتى
14 امام على عليه السلام و مسائل بهداشت و درمان
15 امام على عليه السلام و تفريحات سالم
الف تفريحات سالم
ب تجمّل و زيبائى
مطالب و مباحث هميشه نورانى مباحث ياد شده ، از نظر كاربردى مهّم و سرنوشت سازند، زيرا تنها جنبه نظرى ندارند، بلكه از رفتار و سيره و روش هاى الگوئى امام على عليه السلام نيز خبر مى دهند،
تنها داراى جذبه ((قال )) نيست كه دربردارنده جلوه هاى ((حال )) نيز مى باشد.
دانه هاى انگشت شمارى از صدف ها و مرواريد هاى هميشه درخشنده درياى علوم نَبَوى است
از رهنمودها و راهنمائى هاى جاودانه عَلَوى است
از محضر حقّ و حقيقت است
و از زلال و جوشش هميشه جارى واقعيّت هاست
كه تنها نمونه هائى اندك از آن مجموعه فراوان و مبارك را در اين جزوات مى يابيد و با مطالعه مطالب نورانى آن ،
از چشمه زلال ولايت مى نوشيد
كه هر روز با شناسائى منابع جديد در حال گسترش و ازدياد و كمال و قوام يافتن است . (1)
و در آينده به عنوان يك كتاب مرجع و تحقيقاتى مطرح خواهد بود تا:
چراغ روشنگر راه قصّه پردازان
و سناريو نويسان فيلم نامه ها و طرّاحان نمايشنامه ها
و حجّت و برهان جدال احسن گويندگان و نويسندگان متعهّد اسلامى باشد،
تا مجالس و محافل خود را با ياد و نام آن اوّل مظلوم اسلام نورانى كنيم .
كه رسول گرامى اسلام فرمود:
نَوِّروُا مَجالِسَكُمْ بِذِكرِ عَلِىّ بْنِ اَبى طالِب
(جلسات خود را با نام و ياد على عليه السلام نورانى كنيد)
با كشف و شناسائى ((الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام )) حقيقتِ ((چگونه بودن ؟!)) براى ما روشن مى شود
و آنگاه چگونه زندگى كردن ؟! نيز مشخص خواهد شد.
پيروى از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام و الگو قرار دادن راه و رسم زندگى آن بزرگ معصوم الهى ،بر اين حقيقت تكيه دارد كه با مطالعه همه كتب و منابع ومآخذ روائى و تاريخى و سياسى موجود كشف كنيم كه :
((امام على عليه السلام چگونه بود؟))
آنگاه بدانيم كه :
((چگونه بايد باشيم ))
زيرا خود فرمود:
اَيُّهَا النّاسُ اِنّى وَاللّهِ ما اءَحُثُّكُم عَلى طاعَةٍ اِلاّ وَ اءَسْبِقُكُم الَيْهَا، وَ لا اءَنْهاكُم عَنْ مَعْصِيَةٍ اِلاّ وَ اءَتَناهى قبلَكُمْ عَنها (2)
(اى مردم ! همانا سوگند به خدا من شما را به عمل پسنديده اى تشويق نمى كنم جز آنكه در عمل كردن به آن از شما پيشى مى گيرم ، و شما را از گناهى باز نمى دارم جز آنكه پيش از نهى كردن ، خود آن را ترك كرده ام )
پس توجه به الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام براى مبارزان و دلاورانى كه با نام او جنگيدند، و با نام او خروشيدند، و هم اكنون در جاى جاى زندگى ، در صلح و سازندگى ، در جنگ و ستيز با دشمن ، در خودسازى و جامعه سازى و در همه جا بدنبال الگوهاى كامل روانند، بسيار مهمّ و سرنوشت ساز است تا در تداوم راه امام رحمه الله بجوشند، و در همسوئى با امير بيان بكوشند، كه بارها پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
((آنانكه از على پيروى كنند اهل نجات و بهشتند))
و به على عليه السلام اشاره كرد و فرمود :
((اين على و پيروان او در بهشت جاى دارند)) (3)
و اميدواريم كه كشف و شناسائى ((الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام )) آغاز مباركى باشد تا اين راه تداوم يابد، وبه كشف و شناسائى ((الگوهاى رفتارى )) ديگر معصومين عليهم السلام بيانجامد.
در اينجا توجّه به چند تذكّر اءساسى لازم است .
اوّل الگوهاى رفتارى و عنصر زمان و مكان
رفتارهاى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام برخى اختصاصى و بعضى عمومى است ، كه بايد در ارزيابى الگوهاى رفتارى دقّت شود.
گاهى عملى يا رفتارى را امام على عليه السلام در شرائط زمانى و مكانى خاصّى انجام داده است كه متناسب با همان دوران و شرائط خاصّ قابل ارزيابى است ، و الزامى ندارد كه ديگران همواره آن را الگو قرار داده و به آن عمل كنند، كه در اخلاق فردى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نمونه هاى روشنى را جمع آورى كرده ايم ، و ديگر امامان معصوم عليهم السلام نيز توضيح داده اند كه :
شكل و جنس لباس امام على عليه السلام تنها در روزگار خودش قابل پياده شدن بود، امّا هم اكنون اگر آن لباس ها را بپوشيم ، مورد اعتراض مردم قرار خواهيم گرفت .
يعنى عُنصر زمان و مكان ، در كيفيّت ها تاءثير بسزائى دارد.
پس اگر الگوهاى رفتارى ، درست تبيين نگردد، ضمانت اجرائى ندارد و از نظر كاربُردى قابل الگوگيرى يا الگوپذيرى نيست ، مانند:
- غذاهاى ساده اى كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام ميل مى فرمود، در صورتى كه فرزندان و همسران او از غذاهاى بهترى استفاده مى كردند.
- لباس هاى پشمى و ساده اى كه امام على عليه السلام مى پوشيد، امّا ضرورتى نداشت كه ديگر امامان معصوم عليهم السلام بپوشند.
- در برخى از مواقع ، حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام با پاى برهنه راه مى رفت ، كه در زمان هاى ديگر قابل پياده شدن نبود.
امام على عليه السلام خود نيز تذكّر داد كه :
لَنْ تَقْدِروُنَ عَلى ذلِك وَلكِن اَعي نوُنى بِوَرَعٍ وَاجْتَهاد
(شما نمى توانيد همانند من زندگى كنيد، لكن در پرهيزكارى و تلاش براى خوبيها مرا يارى دهيد.) (4)
وقتى عاصم بن زياد، لباس پشمى پوشيد و به كوه ها مى رفت و دست از زندگى شُست و تنها عبادت مى كرد، حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام او را مورد نكوهش قرار داد، كه چرا اينگونه زندگى مى كنى ؟
عاصم بن زياد در جواب گفت :
قَالَ: يَا اءَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، هذَا اءَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ وَجُشُوبَةِ مَاءْكَلِكَ!
(عاصم گفت ، اى اميرمؤ منان ، پس چرا تو با اين لباس خشن ، و آن غذاى ناگوار بسر مى برى ؟)
امام على عليه السلام فرمود :
قَالَ: وَيْحَكَ، إِنِّي لَسْتُ كَاءَنْتَ، إِنَّ اللّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى اءَئِمَّةِ الْعَدْلِ اءَنْ يُقَدِّرُوا اءَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ، كَيْلاَ يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ! (5)
واى بر تو، من همانند تو نيستم ، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى ، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند.
دوّم اقسام الگوهاى رفتارى
بعضى از رفتارهاى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام زمان ومكان نمى شناسد، و همواره براى الگوپذيرى ارزشمند است ، مانند:
1 ترويج فرهنگ نماز
2 اهميّت دادن به نماز اوّل وقت
3 ترويج فرهنگ اذان
4 توجّه فراوان به باز سازى ، عمران و آبادى و كشاورزى و كار و توليد 5 شهادت طلبى و توجّه به جهاد و پيكار در راه خدا
6 حمايت از مظلوم و...
زيرا طبيعى است كه كيفيّت ها متناسب با زمان و مكان و شرائط خاصّ فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعى در حال دگرگونى است .
گرچه اصول منطقى همان كيفيّت ها، جاودانه اند، يعنى همواره ساده زيستى ، خودكفائى ، ساده پوشى ارزشمند است ، امّا در هر جامعه اى چهار چوب خاصّ خودش را دارد، پس كميّت ها و اصول منطقى الگوهاى رفتارى ثابت ، و كيفيّت ها، و چگونگى الگوهاى رفتارى متغيّر و در حال دگرگونى است .

حقوق متقابل اجتماعى

اوّل فلسفه حقوق متقابل

در زندگى اجتماعى ، حقوق و مقرّرات و شرائطى بر روابط انسانى حاكم است كه بايد دقيقا مورد شناسائى قرار گرفته و رعايت گردد.
يكى از حقوق اجتماعى ((حقوق متقابل )) است كه :
فرد بر فرد ((در روابط فردى ))
و فرد بر جمع ((در روابط اجتماعى ))
و جمع بر جمع ((در روابط اجتماعى ))
و جمع بر فرد ((در روابط اجتماعى ))
حق و حقوقى دارند، كه با رعايت حقوق متقابل ، عدالت اجتماعى استقرار يافته و جامعه انسانى مراحل كمال را خواهد پيمود،
و نظم اجتماعى بر روابط انسان ها حاكم شده و هرگونه بى نظمى و بى بندوبارى رخت بر مى بندد.
ارزش هاى اخلاقى رشد كرده و روابط اجتماعى سازمان شايسته اى مى يابد
پس زندگى كردن در جامعه ، و با مردم بودن ، حقوق متقابل را به همراه خواهد داشت .
اگر ما از مردم انتظارات و توقّعاتى داريم
مردم نيز از ما انتظاراتى خواهند داشت ،
اگر مردم در بسيارى از زمينه ها، تخصّص ها، نيازمنديها به ما احتياج دارند،
ما نيز در بسيارى از رشته ها، و نيازها به ديگران محتاجيم .
اگر همه اقشار جامعه نسبت به دولت ، و دولت نسبت به مردم ، حقوق متقابل را محترم بشمارند، و از حد و مرز عدالت تجاوز نكنند،
زمينه هاى رشد و كمال تحقّق خواهد يافت كه :
امام على عليه السلام فرمود:
وَاءَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلكَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِي عَلَى الرَّعِيَّةِ، وَحَقُّ الرَّعِيَّةِ عَلَى الْوَالِي ، فَرِيضَةٌ فَرَضَهَا اللّهُ سُبْحَانَهُ لِكُلٍّ عَلَى كُلٍّ، فَجَعَلَهَا نِظَاما لاُِلْفَتِهِمْ، وَعِزّا لِدِينِهِمْ.
فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلا بِصَلاَ حِ الْوُلاَةِ، وَلاَ تَصْلُحُ الْوُلاَةُ إِلا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّةِ،
فَإِذَا اءَدَّتِ الرَّعِيَّةُ إِلَى الْوَالِي حَقَّهُ، وَاءَدَّى الْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ، وَقَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّينِ، وَاعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ، وَجَرَتْ عَلَى اءَذْلاَلِهَا السُّنَنُ، فَصَلَحَ بِذلِكَ الزَّمَانُ، وَطُمِعَ فِي بَقَاءِ الدَّوْلَةِ، وَيَئِسَتْ مَطَامِعُ الاَْعْدَاءِ.
وَإِذَا غَلَبَتِ الرَّعِيَّةُ والِيَها، اءَوْ اءَجْحَفَ الْوَالِي بِرَعِيَّتِهِ، اخْتَلَفَتْ هُنَالِكَ الْكَلِمَةُ، وَظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ، وَكَثُرَ الاِْدْغَالُ فِي الدِّينِ، وَتُرِكَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ، فَعُمِلَ بِالْهَوَى ، وَعُطِّلَتِ الاَْحْكَامُ، وَكَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ، فَلاَ يُسْتَوْحَشُ لِعَظِيمِ حَقٍّ عُطِّلَ، وَلاَ لِعَظِيمِ بَاطِلٍ فُعِلَ! فَهُنَالِكَ تَذِلُّ الاَْبْرَارُ، وَتَعِزُّ الاَْشْرَارُ، وَتَعْظُمُ تَبِعَاتُ اللّهِ سُبْحَانَهُ عِنْدَ الْعِبَادِ. فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذلِكَ، وَحُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ.
فَلَيْسَ اءَحَدٌ وَإِنِ اشْتَدَّ عَلَى رِضى اللّهِ حِرْصُهُ، وَطَالَ فِي الْعَمَلِ اجْتِهَادُهُ بِبَالِغٍ حَقِيقَةَ مَا اللّهُ سُبْحَانَهُ اءَهْلُهُ مِنَ الطَّاعَةِ لَهُ.
وَلكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللّهِ عَلَى عِبَادِهِ النَّصِيحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ، وَالتَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُمْ. وَلَيْسَ امْرُؤٌ وَإِنْ عَظُمَتْ فِي الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ، وَتَقَدَّمَتْ فِي الدِّينِ فَضِيلَتُهُ بِفَوْقِ اءَنْ يُعَانَ عَلَى مَا حَمَّلَهُ اللّهُ مِنْ حَقِّهِ. وَلاَ امْرُؤٌ وَإِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفُوسُ، وَاقْتَحَمَتْهُ الْعُيُونُ بِدُونِ اءَنْ يُعِينَ عَلَى ذلِكَ اءَوْ يُعَانَ عَلَيْهِ.
((و در ميان حقوق الهى بزرگ ترين حق ، حق رهبر بر مردم ، و حق مردم بر رهبر است ، حق واجبى كه خداى سبحان ، بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پايدارى پيوند ملّت و رهبر، و عزّت دين قرار داد.
پس رعيّت اصلاح نمى شود جز آن كه زمامداران اصلاح گردند، و زمامداران اصلاح نمى شوند جز با درستكارى رعيّت .
و آنگاه كه مردم حق رهبرى را اداء كنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزّت يابد، و راه هاى دين پديدار، و نشانه هاى عدالت برقرار، و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پايدار گردد، پس روزگار اصلاح شود، و مردم در تداوم حكومت اميدوار، و دشمن در آرزوهايش ماءيوس مى شود.
امّا اگر مردم بر حكومت چيره شوند، يا زمامدار بر رعيّت ستم كند، وحدت كلمه از بين مى رود، نشانه هاى ستم آشكار، و نيرنگ بازى در دين فراوان مى گردد، و راه گسترده سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم متروك ، هواپرستى فراوان ، احكام دين تعطيل ، و بيمارى هاى دل فراوان گردد، مردم از اينكه حقّ بزرگى فراموش ‍ مى شود، يا باطل خطرناكى در جامعه رواج مى يابد، احساس نگرانى نمى كنند، پس ‍ در آن زمان نيكان خوار، و بدان قدرتمند مى شوند، و كيفر الهى بر بندگان بزرگ و دردناك خواهد بود
پس بر شماست كه يكديگر را نصيحت كنيد، و نيكو همكارى نماييد.
درست است كه هيچ كس نمى تواند حق اطاعت خداوندى را چنانكه بايد بگذارد، هرچند در به دست آوردن رضاى خدا حريص باشد، و در كار بندگى تلاش فراوان نمايد، لكن بايد بمقدار توان ، حقوق الهى را رعايت كند كه يكى از واجبات الهى ، يكديگر را به اندازه توان نصيحت كردن ، و برپاداشتن حق ، و يارى دادن به يكديگر است .
هيچ كس هر چند قدر او در حق بزرگ ، و ارزش او در دين بيشتر باشد، بى نياز نيست كه او را در انجام حق يارى رسانند، و هيچ كس گرچه مردم او را خوار شمارند، و در ديده ها بى ارزش باشد، كوچك تر از آن نيست كه كسى را در انجام حق يارى كند يا ديگرى به يارى او برخيزد.)) (6)
عناوين مربوط به حقوق متقابل (در خطبه 216)
الف حقوق متقابل مردم و دولت
1 حق رهبر بر مردم جعل اللّه سبحانه لى عليكم حقّا خطبه 216/1
2 حقوق مردم بر رهبر ولكم علىّ من الحقّ خطبه 216/1
3 مبانى حقوق اجتماعى
الف حكم الهى جعل اللّه ... مثل الّذى لى عليكم خطبه 216/1
ب حق و حق گرائى
ب حقوق الهى
1 گستردگى جوانب حق فالحقّ اءوسع الا شياء خطبه 216/1
2 مشكلات اجرائى حق واءضيقها فى التّناصف خطبه 216/2
3 مسئوليّت در اجراى حق لايجرى لاحد الاّ جرى عليه خطبه 216/2
4 برترى خدا از مسئوليّت ها ولو كان لاحد ان يجرى خطبه 216/2
5 حق خدا بر بندگان جعل حقّه على العباد خطبه 216/4 3
6 حق مردم بر خداوند جزاءهم عليه مضاعفة خطبه 216/4
7 حق اللّه بودن حقوق اجتماعى من حقوقه حقوقا خطبه 216/5
8 انسان و اداى حقوق من حقّ من عظم جلال اللّه خطبه 216/18 16
ج حقوق اجتماعى مردم
1 نصيحت كردن يكديگر فعليكم بالتّناصح فى ذلك خطبه 216/12
2 كمك كردن به همديگر وحسن التّعاون عليه خطبه 216/1312
3 تلاش در خيرخواهى بمبلغ جهدهم خطبه 216/14
4 كمك در اداى حق التّعاون على اقامة الحقّ خطبه 216/14

دوم حقوق متقابل در روابط اجتماعى

مقدمه اى كوتاه

حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام پس از آنكه فلسفه حقوق اجتماعى را مطرح فرمود و اين حقيقت را بيان مى دارد كه ((زندگى اجتماعى )) با ((حقوق متقابل )) به هم آميخته است
و رشد و كمال بدون رعايت حقوق متقابل ممكن نيست ،
كه در سخنرانى هاى خود به برخى از موارد و انواع آن اشاره مى فرمايد، مانند:

1 حقوق متقابل پدر و فرزند

يكى از جوانب حقوق متقابل ، ((حقوق متقابل پدر و فرزند)) است ،
اگر پدر نسبت به كودك و فرزند خويش حقوقى دارد، فرزند نيز حقوقى خواهد داشت
كه با رعايت آن ، محيط خانواده ، گرم مى شود
كه فرمود:
إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّا، وَإِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ حَقّا.
فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ اءَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ، إِلا فِي مَعْصِيَةِ اللّهِ سُبْحَانَهُ؛ وَحَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ اءَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ، وَيُحَسِّنَ اءَدَبَهُ، وَيُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ.
(همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّى است ، پس حق پدر بر فرزند اين است كه فرزند در همه چيز جز نافرمانى خدا، از پدر اطاعت كند، و حق فرزند بر پدر آن كه نام نيكو بر فرزند نهد، خوب تربيتش كند، و او را قرآن بياموزد.) (7)
عناوين حقوق متقابل پدر و فرزند(در حكمت 399)
1 اطاعت پدر فحقّ الوالد على الولد ان يطيعه
2 اطاعت نكردن در گناه الا فى معصية اللّه سبحانه
3 انتخاب نام نيكو وَ حقّ الولد على الوالد ان يحسّن اسمه
4 تربيت صحيح وَ يحسّن ادبه
5 آموزش قرآن وَ يعلّمه القرآن