حضرت على (ع ) داماد رسول اكرم (ص )
حضرت على (ع ) بنابر امر الهى و سنت حسنهء اسلامى , بر آن مى شود كه در
بحران جوانى به كشتى زندگانى خودسكونت و آرامش بخشد. اما شخصيتى چون حضرت على
(ع ) هرگز در همسر گزينى به يك آرامش نسبى و موقت اكتفا نمى كند و آفاق ديگر
زندگانى را از نظر دور نمى دارد. از اين رو خواستار همسرى مى شود كه از نظر
ايمان و تقوى ودانش و بينش و نجابت و اصالت ,<كفو> و همشأن او باشد. چنين همسرى
جز دختر رسول خد حضرت فاطمه ءزهرا (س ) كه به همهء خصوصيات او از هنگام تولد تا
آن زمان كاملاً آشنايى داشت , كسى ديگر نبود.
خواستگاران حضرت زهرا (ع )
پيش از حضرت على (ع ) افرادى مانند ابوبكر و عمر آمادگى خود را براى
ازدواج با دختر پيامبر (ص ) اعلام كرده بودند و هر دو از پيامبر يك پاسخ شنيده
بودند و آن اينكه دربارهء ازدواج زهرا منتظر وحى الهى است .
آن دو كه از ازدواج با حضرت زهرا نوميد شده بودند با سعد معاذ رئيس قبيلهء اوس
به گفتگو پرداختند و آگاهانه دريافتند كه جز حضرت على (ع ) كسى شايستگى ازدواج
با حضرت زهرا (س ) را ندارد و نظر پيامبر(ص ) نيز به غير اونيست . از اين رو
دسته جمعى در پى حضرت على (ع ) رفتند و سرانجام او را در باغ يكى از انصار
يافتند كه با شتر خودمشغول آبيارى نخلها بود. آنان روى به على كردند و گفتند:
اشراف قريش از دختر پيامبر (ص ) خواستگارى كرده اند وپيامبر در پاسخ آنان گفته
است كه كار زهرا منوط به اذن خداست و ما اميدواريم كه اگر تو (با سوابق درخشان
و فضايلى كه دارى ) از فاطمه خواستگارى كنى پاسخ موافق بشنوى و اگر دارايى تو
اندك باشد ما حاضريم تو را يارى كنيم .
با شنيدن اين سخنان ديدگان حضرت على (ع ) را اشك شوق فرا گرفت و گفت : دختر
پيامبر (ص ) مورد ميل وعلاقهء من است .اين را گفت و دست از كار كشيد و راه
خانهء پيامبر را, كه در آن وقت نزد ام سلمه بسر مى برد, در پيش گرفت . هنگامى
كه در خانهء رسول اكرم را كوبيد پيامبر فوراً به ام سلمه فرمود: برخيز و در را
باز كن كه اين كسى است كه خدا و رسولش او را دوست مى دارند.
ّّام سلمه مى گويد: شوق شناسايى اين شخص كه پيامبر او را ستود آنچنان بر من
مستولى شد كه وقتى برخاستم دررا باز كنم نزديك بود پايم بلغزد. من در را باز
كردم و حضرت على (ع ) وارد شد و در محضر پيامبر (ص ) نشست , اماحيا و عظمت محضر
پيامبر مانع آن بود كه سخن بگويد, لذا سر به زير افكنده بود و سكوت بر مجلس
حكومت مى كرد. تا اينكه پيامبر (ص ) سكوت مجلس را شكست و گفت : گويا براى كارى
آمده اى ؟ حضرت على (ع) در پاسخ گفت : پيوند خويشاوندى من با خاندان رسالت و
ثبات و پايداريم در راه دين و جهاد و كوششم در پيشبرد اسلام بر شماروشن است .
پيامبر (ص) فرمود: تو از آنچه كه مى گويى بالاتر هستى . حضرت على (ع) گفت : آيا
صلاح مى دانيد كه فاطمه را در عقد من درآوريد؟(1)
حضرت على (ع ) در طرح پيشنهاد خود بر تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام تكيه مى
كند و از اين طريق به همگان تعليم مى دهد كه ملاك برترى اين است نه زيبايى و
ثروت و منصب .
پيامبر اكرم (ص ) از اصل آزادى زن در انتخاب همسر استفاده كرد و در پاسخ حضرت
على (ع ) فرمود: پيش از شماافراد ديگرى از دخترم خواستگارى كرده اند و من
درخواست آنان را با دخترم در ميان نهاده ام ولى در چهرهء او نسبت به آن افراد
بى ميلى شديدى احساس كرده ام . اكنون درخواست شما را با او در ميان مى گذارم ,
سپس نتيجه را به شما اطلاع مى دهم .
پيامبر (ص ) وارد خانهء زهرا (س ) شد و او برخاست و ردا ازدوش آن حضرت برداشت و
كفشهايش را از پايش درآورد و پاهاى مباركش را شست و سپس وضو ساخت و در محضرش
نشست . پيامبر سخن خود را با دختر گراميش چنين آغاز كرد:
على فرزند ابوطالب از كسانى است كه فضيلت و مقام او در اسلام بر ما روشن است و
من از خدا خواسته بودم كه تورا به عقد بهترين مخلوق خود در آورد و اكنون او به
خواستگارى تو آمده است ; در اين باره چه مى گويى ؟ در اين هنگام زهرا (س ) در
سكوت عميقى فرو رفت ولى چهرهء خود را از پيامبر (ص ) برنگرداند و كوچكترين
ناراحتى در سيماى اوظاهر نشد. رسول اكرم (ص ) از جاى برخاست و فرمود: <الله
اكبر سكوتها اقرارها>يعنى : خدا بزرگ است ; سكوت دخترم نشانهء رضاى اوست .(2)
همشأنى روحى و فكرى و اخلاقى
درست است كه در آيين اسلام هر مرد مسلمان كفو و همشأن مسلمان ديگرى است و هر
زن مسلمان كه در عقد مردمسلمانى درآيد با همشأن خود پيمان زناشويى بسته است ,
ولى اگر جنبه هاى روحى و فكرى را در نظر بگيريم بسيارى از زنان همشأن برخى
مردان نيستند و بالعكس . مردان مسلمان شريف و اصيل كه از ملكات عالى انسانى و
سجاياى اخلاقى و دانش و بينش وسيع برخوردار بايد با زنانى پيمان زناشويى ببندند
كه از نظر روحيات و سجاياى اخلاقى همشأن و مشابه آنان باشند. اين امر دربارهء
زنان پاكدامن و پرهيزگار كه از فضايل اخلاقى و انديشه و بينش بلندبرخوردارند
نيز حكمفرماست . هدف عمدهء ازدواج , كه برقرارى سكونت و آرامش خاطر در طول
زندگى است , جز بارعايت اين نكته تأمين نمى شود و تا يك نوع مشابهت اخلاقى و
محاكات روحى و جذبهء روانى بر محيط زندگى سايه نگستراند پيوند زناشويى فاقد
استوارى لازم خواهد بود.
با توجه به اين بيان , حقيقت خطاب الهى به پيامبر اكرم (ص ) روشن مى شود كه
فرمود:
<لو لم اخلق عليا لما كان الفاطمة ابنتك كفو على وجه الارض >(3)
اگر على را نمى آفريدم , براى دختر تو فاطمه هرگز در روى زمين همشأنى نبود.
به طور مسلم مقصود از اين كفويت همشأنى مقامى و روحى است .
هزينهء عقد و عروسى
تمام دارايى حضرت على (ع ) در آن زمان منحصر به شمشير و زرهى بود كه مى
توانست به وسيلهء آنها در راه خداجهاد كند و شترى نيز داشت كه با آن در
باغستانهاى مدينه كار مى كرد و خود را از ميهمانى انصار بى نياز مى ساخت .
پس از انجام خواستگارى و مراسم عقد وقت آن رسيد كه حضرت على (ع ) براى همسر
گرامى خود اثاثى تهيه كندو زندگى مشترك خود را با دختر پيامبر آغاز كند. پيامبر
اكرم (ص ) پذيرفت كه حضرت على (ع ) زره خود را بفروشد و];ض به عنوان جزئى از
مهريهء فاطمه (س ) در اختيار پيامبر بگذارد. زره به چهار صد درهم به فروش رفت .
پيامبر قدرى از آن را در اختيار بلال گذاشت تا براى زهرا عطر بخرد و باقيمانده
را به عمار ياسر و گروهى از ياران خود داد تا براى فاطمه وعلى لوازم منزل تهيه
كنند. از صورت جهيزيهء حضرت زهرا (س ) مى توان به وضع زندگى بانوى بزرگوار
اسلام به خوبى پى برد. فرستادگان پيامبر (ص ) از بازار بازگشت و آنچه بارى حضرت
زهرا (ص ) تهيه كرده بودند به قرار زير بود:
1 پيراهنى به بهاى هفت درهم ;
2 يك روسرى به بهاى يك درهم ;
3 قطيفهء مشكى كه تمام بدن را نمى پوشانيد;
4 يك تخت عربى از چوب و ليف خرما;
5 دو تشك از كتان مصرى كه يكى پشمى و ديگرى از ليف خرما بود;
6 چهار بالش , دو تا از پشم و دو تاى ديگر از ليف خرما;
7 پرده ;
8 حصير هجرى ;
9 دست آس ;
10 طشت بزرگ ;
11 مشكى از پوست ;
12 كاسهء چوب براى شير;
13 ظرفى از پوست براى آب ;
14 آفتابه ;
15 ظرف بزرگ مسى ;
16 چند كوزه ;
17 بازوبندى از نقره ;
ياران پيامبر وسايل خريدارى شده را بر آن حضرت عرضه كردند و پيامبر, در حالى كه
اثاث خانهء دختر خود را زير و رو مى كرد, فرمود <اللهم بارك لقوم جل انيتهم
الخزف >يعنى : خداوندا, زندگى را بر گروهى كه بيشتر ظروف آنها راسفال تشكيل مى
دهد مبارك گردان .(4)
مهريهء حضرت زهرا (س )
مهريه دختر پيامبر (ص ) پانصد درم بود كه هر درم معادل يك مثقال نقره بود
(هر مثقال 18نخود است ).
مراسم عروسى دختر گرانمايهء پيامبر اكرم (ص ) در كمال سادگى و بى آلايش برگزار
شد. يك ماه از عقد پيمان زنانشويى مى گذشت كه زنان رسول خدا به حضرت على گفتند:
چرا همسرت را به خانهء خويش نمى برد؟ حضرت على (ع ) در پاسخ آنان آمادگى خود را
اعلام كرد. ام ايمن شرفياب محضر رسول خدا (ص ) شد و گفت : اگر خديجه زنده بود
ديدگان او از مراسم عروسى دخترش فاطمه روشن مى شد.
پيامبر (ص ) وقتى نام خديجه را شنيد چشمان مباركش ازاشك پر شد و گفت : او مرا
هنگامى كه مه تكذيبم كردندتصديق كرد و در پيشبرد دين خدا ياريم داد و يا اموال
خود به گسترش اسلام مدد رساندن (5)
ام ايمن افزود: ديدگان همه را به اعزام فاطمه به خانهء شوهر روشن كنيد.
رسول اكرم (ص ) دستور داد كه يكى از حجره ها را براى زفاف زهرا آماده سازند و
او را براى اين شب آرايش كنند.(6)
زمان اعزام عروس به خانهء داماد كه فرا رسيد, پيامبر اكرم (ص ) حضرت زهرا (س )
را به حضرت طلبيد. زهرا (ع ) درحالى كه عرق شرم از چهره اش مى ريخت , به حضرت
پيامبر رسيد و از كثرت شرم پاى او لغزيد و نزديك بود به زمين بيفتد. در اين
موقع پيامبر (ص ) در حق او دعا كرد و فرمود:
<اقالك الله العثرة فى الدنيا و الاخره >خدا تو را از لغزش در دو جهان حفظ كند.
سپس چهرهء زهرا را باز كرد و دست او را در دست على نهاد و به او تبريك گفت و
فرمود:
<بارك لك فى ابنة رسول الله يا على نعمت الزوجة فاطمة>سپس رو كرد به فاطمه و
گفت :
<نعم البعل على >آنگاه به هر دو دستور داد كه راه خانه خود را در پيش گيرند و
به شخصيت برجسته اى مانند سلمان دستور داد كه مهار شتر زهرا (س ) را بگيرد و از
اين طريق جلالت مقام دختر گراميش را اعلام داشت .
هنگامى كه داماد و عروس به حجله رفتند, هر دو از كثرت شرم به زمين مى نگريستند.
پيامبر اكرم (ص ) وارد اطاق شد و ظرف آبى به دست گرفت و به عنوان تبرك بر سر و
بر اطراف بدن دخترش پاشيد و سپس در حق هر دو چنين دعا فرمود:
<اللهم هذه البنتى و احب الخلق الى اللهم و هذا اخى و احب الخلق الى اللهم
اجعله وليا و...>.(7)
پروردگارا, اين دختر من و محبوبترين مردم نزد من است . پرودگارا, على نيز گرامى
ترين مردم نزد من است .خداوندا, رشتهء محبت آن دو را استوارتر فرما و...
پىنوشتها:
1 . حضرت على (ع ) در امر خواستگارى از يك سنت اصيل پيروى مى كند. در حالى كه
هاله اى از حيا او را فرا گرفته است .شخصاً و بى هيچ واسطه اى اقدام به خواستگارى
مى كند; و اين نوع شجاعت روحى توأم با عفاف , شايان تقدير است .
2 . كشف الغمة, ج 1 ص 50
3 . بحار الانوار, ج 43 ص 9
4 . بحار الانوار, ج 43 ص 94 كشف الغمة, ج 1 ص 359 نبا به نوشتهء كتاب اخير, همهء
اثاث منزل حضرت زهرا (س ) به 63درهم خريدارى شد .
5 . بحار, ج 43 ص 130
6 . همان , ص 59
7 . بحار, ج 43 ص 96