يتيمان را دريابيد
« الله الله فى الايتام فلا تغبوا افواهم، و لا تضيعوا بحضرتكم
فقد سمعت رسول الله- صلى الله عليه و آله و سلم- يقول: من عال يتيما حتى يستغنى
اوجب الله عزوجل له بذلك الجنه كما اوجب الله لاكل مال اليتيم النار. »
درباره ى يتيمان از خدا بترسيد. مبادا كه گرسنه بمانند و در جمع و جامعه ى شما تباه
شوند من از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود: اگر كسى يتيمى را، تا آنجا كه بى نياز
شود، سرپرستى كند خداوند به پاداش اين كار، بهشت را بر او واجب مى كند. چنانچه اگر
كسى مال يتيم را بخورد، خداوند- سوختن در- آتش را بر او واجب مى فرمايد.
خداوند در بيان نعمتهاى خويش به پيامبر مى فرمايد: الم يجدك
يتيما فاوى [ سوره ى ضحى، آيه ى 6. ] مگر نبود كه تو يتيم بودى و خداوند تو
را در پناه خويش گرفت ؟ سپس به آن حضرت دستور مى دهد: فاما
اليتيم فلا تقهر [ سوره ى ضحى، آيه ى 9. ] - حال كه چنين است- پس هرگز حق
يتيم را تباه مساز و او را مرنجان.
خداوند در پيمانهايى كه از بنى اسرائيل گرفت از آنان خواست جز خداى يكتا را
نپرستند، نسبت به پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و مسكينان، نيكى كنند. [
و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لاتعبدون الا الله و بالوالدين
احسانا و ذى القربى و اليتامى و المساكين... "سوره ى بقره، آيه ى 83". ]
يكى از ويژگيهاى نيكوكاران به بيان قرآن آن است كه به خاطر دوستى خدا، به
خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان و خواهندگان و آزادسازى بردگان كمك
مالى مى كنند. "ص" [ ... و لكن البر... و آتى المال على حبه
ذوى القربى و اليتامى المساكين و ابن السبيل و السائلين و فى الرقاب...
"سوره ى بقره، آيه ى 177". ]
و از سوى ديگر يكى از ويژگيهاى كسانى را كه دين را دروغ مى شمارند، آن مى داند
كه يتيم را از خود مى رانند. [ ارايت الذى يكذب بالدين فذلك
الذى يدع اليتيم. "سوره ى ماعون، آيه ى 1 و 2". ]
و نيز يكى از عوامل فقر و پريشانى انسانها را آن مى داند كه آنان چون يتيمان را
اكرام نمى كردند به فقر و فاقه و تنگدستى گرفتار آمدند. [ و
اما اذا ما ابتلاه فقدر عليه رزقه فيقول ربى اهانن كلا بل لاتكرمون اليتيم.
"سوره ى فجر، آيه ى 6 تا 17". ]
به علاوه، درباره ى تجاوز به دارايى يتيم هشدارى بس شديد مى دهد و مى فرمايد:
ان الذين ياكلون اموال اليتامى ظلما انما ياكلون فى بطونهم
نارا [ سوره ى نساء، آيه ى 10. ] و دستور مى دهد كسى جز به خير و نيكى و
اصلاح امور، به مال يتيم تا زمان بلوغ وى نزديك نشود [ فلا
تقربوا مال اليتيم الا بالتى هى احسن حتى يبلغ اشده. "سوره ى انعام، آيه ى
152 و سوره ى اسرى، آيه ى 34". ]
در بيانات رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و معصومين عليهم السلام نيز
سفارشهاى بسيار اكيد نسبت به يتيمان شده است. چنانچه پيامبر خدا فرمود: وقتى يتيمى
بگريد عرش خدا مى لرزد و خداوند در آن حال مى فرمايد: چه كسى موجب گريه ى اين بنده
ى من كه در كودكى پدر و مادر از دست داده شده است ؟
به عزت و جلال خويش سوگند مى خورم كه هر كس او را آرام كند بهشت را بر او واجب
مى كنم. [ قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: ان اليتيم اذا بكى اهتز له
العرش، فيقول الرب تبارك و تعالى: من هذا الذى ابكى عبدى الذى سلبته ابويه فى صغره
؟ فو عزتى و جلالى لايسكنه احد الا اوجب له الجنه. "بحارالانوار، ج 72، ص 5". ]
و حضرت على عليه السلام فرمود: هر مرد و زن مومنى كه دستى از دلسوزى و مهر و
شفقت بر سر يتيمى بكشد، خداوند به عدد هر تار موى آن يتيم، حسنه اى براى او مى
نويسد. [ قال اميرالمومنين عليه السلام: ما من مومن و لا مومنه يضع يده على راس
يتيم ترحم له الا كتب الله له بكل شعره مريده عليها حسنه. "بحارالانوار، ج 72، ص
4". ]
و امام صادق عليه السلام فرمود: در كتاب حضرت على عليه السلام آمده است: كسى كه
مال يتيم را بخورد، پيامد شوم اين كار گريبان فرزندانش را مى گيرد و در آخرت هم
گريبانگير خودش مى شود. [ روى عن الصادق عليه السلام قال: فى كتاب على عليه السلام:
ان اكل مال اليتيم سيدركه و بال ذلك فى عقبه، و يلحقه و بال ذلك فى الاخره.
"بحارالانوار، ج 72، ص 13". ]
از عمل به قرآن غافل نمانيد
« الله الله فى القرآن! فلا يسبقكم الى العمل به احد غيركم.
» حرمت قرآن را پاس بداريد. مراقب باشيد، مبادا كه كسى در عمل به
آن بر شما سبقت بگيرده.
پيشتر، قرآن به پيامبر اين پيش بينى را كرده و فرموده بود:
و قال الرسول يا رب ان قومى اتخذوا هذا القرآن مهجورا [ فرقان/ 30. در تفسير
بيضاوى ذيل آيه آمده است كه اين شكايت پيامبر در دنيا يا در آخرت است. ] روز قيامت-
يا در همين دنيا- پيامبر به خداوند عرض مى كند: پروردگارا! اين قوم من قرآن را
مهجور ساختند- آن را به كنارى نهادند و به آن عمل نكردند.
اين شكايت پيامبر در حالى است كه آن حضرت سفارش بسيار در خواندن، تعليم، تعلم، و
عمل به دستورهاى قرآن، كرده است و قرآن را پناهگاهى استوار در سختهاى روزگار شمرده
است: شما در زمان- و مكانى- سست به سر مى بريد. اينك بر پشت شتر زمانه سواريد و او
به سرعت شما را به سوى مرگ مى برد. مى بينيد كه چگونه شب و روز و خورشيد و ماه مى
آيند و مى روند و هر نوى را كهنه و فرسوده مى سازند و هر دورى را نزديك مى كنند و
هر وعده اى را حاضر مى نمايند. پس براى پيمودن راهى دراز خود را مهيا كنيد و توشه
برگيريد.
مقداد برخاست و پرسيد: يا رسول الله منظور از جايگاه سست چيست ؟
حضرت فرمود: همين دنياست. خانه اى كه در آن سخت مبتلا مى شويد و سپس از آن كوچ
مى كنيد. حال كه چنين است، آنگاه كه فتنه ها مانند پاره هاى شب سياه شما را فروگرفت
به قرآن پناه ببريد. قرآن شفاعت مى كند و شفاعتش را مى پذيرند، قرآن از آنان كه به
آن بى اعتنايى مى كنند، سعايت مى كنند و سعايت و شكايت قرآن را تصديق مى كنند. هر
كس قرآن را پيش روى خويش قرار دهد، قرآن او را به بهشت وارد مى كند و هر كس قرآن را
پشت سر اندازد، قرآن او را به دوزخ مى افكند... [ [قال رسول الله صلى الله عليه و
آله: يا ايها الناس انكم فى زمان هدنه، و انتم على ظهر السفر و السير بكم سريع. فقد
رايتم الليل و النهار و الشمس و القمر يبليان كل جديد و يقربان كل بعيد، و ياتيان
بكل موعود. فاعدوا الجهاز لبعد المفاز. فقام المقداد فقال: يا رسول الله! ما دار
الهدنه؟ قال: دار بلاء و انقطاع. فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم،
فعليكم بالقرآن. فانه شافع مشفع و ماحل مصدق. من جعله امامه قاده الى الجنه و من
جعله خلفه ساقه الى النار. "تفسير عياشى 13:1". ] ]
حضرت على هم كه شاگرد نخست مكتب قرآن بود، سخنانى در آسا و گهربار در عظمت قرآن،
گفته است، چنانچه در يكى از آن گفتارهاى فراوان مى فرمايد: قرآن را بياموزيد، زيرا
كه نيكوترين گفتار است، ژرفاى آيات آن را خوب بفهميد، چون كه بهار و طراوت دلهاست.
به نور قرآن شفا بجوييد، چرا كه شفابخش سينه هاست، آن را به نيكويى بخوانيد، زيرا
كه سودمندترين قصه هاست، - و آگاه باشيد- دانشمندى كه به آنچه غير از دانش اوست عمل
كند، همانند جاهل سرگشته اى است كه از بيمارى جهل بهبودى نيابد. بلكه حجت خدا- به
خاطر علمش- بر او بزرگتر، و حسرت و پشيمانى اش لازمتر، و نزد خداوند سرزنش بر او
بيشتر است. [ و تعلموا القرآن فانه احسن الحديث، و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب، و
استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور، و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص. و ان العالم
العامل بغير علمه كالجاهل الحائر الذى لايستفيق من جهله، بل الحجه عليه اعظم، و
الحسره له الزم و هو عند الله الوم. "نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 110". ]
اما با همه ى اين توصيه ها، حضرت اميرالمومنين چنين پيشگويى مى كنند: پس از من
روزگارى را در مى يابيد كه در آن زمان چيزى نهان تر از حق و آشكارتر از باطل نيست،
روزگارى كه بيشترين دروغ و ناروا به خدا و رسول بسته مى شود. نزد مردم آن دوران
كالايى بى ارزش تر از كتاب خدا نيست، البته آن هنگام كه آيات آن به حق تلاوت و معنا
شود. و در عين حال كالايى رايج تر و پربهاتر از قرآن نيست، البته آن گاه كه معانى
آن از موضع و منظور اصلى تحريف شود... [ انه سياتى عليكم من بعدى زمان ليس فى ذلك
الزمان شى ء اخفى من الحق و لا اظهر من الباطل و لا اكثر من الكذب على الله تعالى و
رسوله صلى الله عليه و آله، و ليس عند اهل ذلك الزمان سلعه ابور من الكتاب اذا تلى
حق تلاوته و لا سلعه انفق بيعا و اغلى ثمنا من الكتاب اذا حرف من مواضعه... "كافى
387:8". ]
حق همسايگى را پاس بداريد
« الله الله فى جيرانكم! فان النبى صلى الله عليه و آله و سلم
اوصى بهم. و مازال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم يوصى بهم حتى ظننا انه
سيورثهم . » شما را درباره همسايگانتان سفارش مى كنم. زيرا پيامبر
درباره ى ايشان سفارش فرموده است. و آنقدر آن جناب درباره آنها سفارش مى فرمود كه
ما پنداشتيم همسايه را از همسايه ارث خواهد داد.
يكى از حقوق بسيار مهم كه اسلام براى مسلمانان معين فرموده است، حق همسايگى است.
امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوار خويش نقل مى كند كه آنان از حضرت على عليه
السلام نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود: مردم از پيامبر پرسيدند: اى پيامبر خدا، آيا
در مال مسلمان غير از زكات حق واجب ديگرى هم هست كه بايد آن را بپردازد ؟ آن حضرت
پاسخ داد: آرى! رسيدگى به خويشاوندان به هنگامى كه از انسان روى بگردانند- و تنگدست
باشند- و نيز رسيدگى به همسايه مسلمان، حقى است كه خداوند در دارائى مسلمان قرار
داده است.
سپس حضرت رسول اكرم فرمود: كسى كه با شكم سير سر بر بالين گذارد در حالى كه
همسايه مسلمانش گرسنه است، به راستى به من ايمان نياورده است. و آنگاه فرمود:
جبرئيل آنچنان پيوسته به من درباره همسايه سفارش مى كرد كه من پنداشتم همسايه ها از
يكديگر ارث مى برند. [ عن الصادق، عن آبائه، عن على صلوات الله عليهم قال: قيل
للنبى صلى الله عليه و آله و سلم: يا نبى الله! افى المال حق سوى الزكاه ؟ قال:
نعم! بر الرحم اذا ادبرت و صله الجار المسلم. فما آمن بى من بات شبعانا و جاره
المسلم جائع. ثم قال صلى الله عليه و آله و سلم: مازال جبرئيل يوصينى بالجار حتى
ظننت انه سيورثه. "بحارالانوار ج 71 ص 151، كتاب العشره باب حق الجار". ]
درباره خوش رفتارى با همسايگان و پاس داشتن حقوق ايشان تاكيد بسيار شده است و
تعابيرى زيبا در اين باره آمده است، مانند سخن اما صادق كه فرمود: شما را سفارش مى
كنم كه با همسايگان خويش خوش رفتارى كنيد زيرا كه خداوند به اين مهم دستور داده
است. [ عن ابى عبدالله عليه السلام قال: عليكم بحسن الجوار فان الله عز و جل امر
بذلك. "بحارالانوار ج 71 ص 150". ]
و نيز آن حضرت فرمود: خوش رفتارى با همسايگان رزق و روزى را مى افزايد [ قال
ابوعبدالله عليه السلام: حسن الجوار يزيد فى الرزق. "بحار ج 71 ص 153". ] و از سويى
ديگر درباره ى آزار رساندن به همسايگان و تباه ساختن حقوق آنان، تعابير تند و تيز
در روايات وارد شده است، چنانچه پيامبر خدا فرمود: هر كسى كه همسايه اش را بيازارد،
خدا بوى بهشت را بر او حرام مى كند. و جايگاه چنين كسى قعر آتش است كه چه جايگا بدى
است. و هر كس كه حق همسايه را تباه سازد، از ما نيست.
و جبرئيل آنچنان پيوسته درباره ى همسايه سفارش مى كرد كه من پنداشتم همسايه از
همسايه ارث مى برد. [ فى مناهى النبى صلى الله عليه و آله و سلم: من اذى جاره حرم
الله عليه ريح الجنه، و ماواه جهنم و بئس المصير و من ضيع حق جاره فليس منا، و ما
زال جبرئيل يوصينى بالجار حتى ظننت انه سيورثه. "بحار ج 71 ص 150". ]
يك بار پيامبر، حضرت على و نيز سلمان و اباذر و مقداد را ماموريت داد تا به مسجد
درآيند و در جمع مسلمانان سه بار با صداى بلند اين فرمان رسول خدا را به گوش همگان
برسانند: كسى كه همسايه اش از بلا و آزار او در امان نيست، ايمان ندارد.
و نيز فرمان داد كه ندا در دهند: حد و مرز همسايگى چهل خانه است، از هر سو "از
پيش و پس و راست و چپ خانه". [ ... فامر رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم عليا
و سلمان و اباذر و مقدادا، فامرهم ان ينادوا فى المسجد باعلى اصواتهم انه لا ايمان
لمن لم يامن جاره بوائقه- فنادوا ثلاثا- ثم امر فنودى ان كل اربعين دارا من بين
يديه، و من خلفه، و عن يمينه و عن شماله يكون ساكنها جارا له. "بحارالانوار 71 ص
152". ]
حج را بپاييد تا پايدار بمانيد
«الله الله فى بيت ربكم فلا يخلو منكم ما بقيتم، فانه ان ترك
لم تناظروا و ادنى ما يرجع به من امه ان يغفر له ما سلف. » شما را
درباره ى خانه ى خدا- كعبه- سفارش مى كنم. تا زنده هستيد مگذاريد كه آنجا خالى
بماند، زيرا كه اگر حج خانه ى خدا ترك شود به شما مهلت نمى دهند و عذاب بر شما نازل
مى شود. كسى كه قصد خانه خدا را كند، كمترين چيزى كه نصيبش مى شود اين است كه تمامى
گناهان پيشين او را مى آمرزند. خداوند درباره ى خانه ى خويش چنين مى فرمايد:
جعل الله الكعبه البيت الحرام قياما للناس [ سوره ى
مائده، آيه ى 97. ] خداوند كعبه را كه خانه ى محترم اوست، موجب پايدارى مردم قرار
داده است.
و على بن ابراهيم قمى در تفسير خويش نقل مى كند كه: تا زمانى كه كعبه پابرجا و
پايدار است و مردم به حج خانه خدا مى روند، هلاك نمى شوند، اما همين كه كعبه ويران
گردد و مردم حج نگزارند، نابود مى شوند. [ مادامت الكعبه قائمه و يحج الناس اليها،
لم يهلكوا، فاذا هدمت و تركوا الحج هلكوا. "تفسير قمى 194:1". ]
عبدالرحمان بن ابى عبدالله مى گويد: به امام باقر عرض كردم: گروهى از قصه گويان
و افسانه پردازان كه مردم را با سخنان خويش سرگرم مى سازند، مى گويند كه اگر كسى يك
بار حج گزارد و ديگر بار به جاى حج، پول آن را صدقه دهد و به خويشاوندانش رسيدگى
كند، برايش بهتر از حج دوباره است. امام عليه السلام فرمود: دروغ مى گويند و ياوه
مى سرايند. اگر مردم چنين كنند، خانه ى خدا خالى مى ماند و حج تعطيل مى شود در حالى
كه خداوند اين خانه را موجب پايدارى مردم قرار داده است.
[ [ عن عبدالرحمن بن ابى عبدالله: قلت لابى جعفر عليه السلام: ان اناسا من هولاء
القصاص يقولون اذا حج رجل حجه ثم تصدق و وصل كان خيرا له فقال عليه السلام: كذبوا،
لو فعل هذا الناس لعطل هذا البيت. ان الله عز و جل جعل هذا البيت قياما للناس.
"بحارالانوار ج 96 ص 18". ] ]
اين واقعيت بس مهم كه در آيه ى شريفه به اشاره از آن سخن رفته است در بيانات
پيامبر و ائمه فراوان تكرار شده است چنانچه پيامبر مى فرمايد: زمانى كه امت من قصد
زيارت اين خانه را ترك كند، بى درنگ دچار عذاب مى شود [ عن رسول الله صلى الله عليه
و آله و سلم انه قال: اذا تركت امتى هذا البيت ان تومه لم تناظر. "بحار ج 96 ص 22".
] و امام باقر مى فرمايد: در وصيت اميرالمومنين آمده است كه: حج خانه ى خدا را ترك
نكنيد كه اگر چنين كنيد هلاك مى شويد. [ عن الصادق، عن ابيه عليهماالسلام انه قال:
كان فى وصيه اميرالمومنين عليه السلام: لاتتركوا حج بيت ربكم، فتهلكوا.
"بحارالانوار ج 96 ص 19". ]
حج خانه ى خدا آنقدر مهم است كه امام صادق فرمود: اگر مردم حج را واگذارند و
تعطيلش كنند بر امام واجب است كه مردم را چه بخواهند و چه نخواهند، به حج وادارد،
زيرا كه اين خانه فقط به همين منظور برپا شده است. [ عن ابى عبدالله عليه السلام
قال: لو عطل الناس الحج لوجب على الامام ان يجبرهم على الحج ان شاووا و ان ابوا لان
هذا البيت انما وضع للحج، "بحارالانوار ج 96 ص 18". ]
و بالاخره آن كه امام صادق فرمود: بر شما باد كه در اين خانه حج گزاريد و آن را
پايدار بداريد چرا كه در اين پايدارى و برپايى حج، دفع سختيهاى دنيا و هراس روز
قيامت نهفته است. [ عن ابى بصير قال: سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول: عليكم بحج
هذا البيت، فادمنوه، فان فى ادمانكم الحج دفع مكاره الدنيا عنكم و اهوال يوم
القيامه. "بحارالانوار ج 96 ص 14". ]
در بخش بعدى وصيت اميرالمومنين اين نكته آمده است كه يكى از ثمرات حج آمرزش
گناهان است. امام باقر از حضرت رسول اكرم نقل مى كند كه فرمود: براى كسى كه حج مى
گزارد يا عمره به جاى مى آورد، يكى از اين سه حالت وجود دارد:
»» يا آنكه به او مى گويند: تمام
گناهان پيشين تو و هر آنچه گناه در تو باقى بوده، خداوند همه را بخشيد.
»» يا آن كه به او مى گويند:
گناهان پيشين تو بخشيده شد، اينك عمل نيك را آغاز كن.
»» يا به او مى گويند: تو در ميان
خاندان و اموال خويش حفظ شدى "شان و شرافت يافتى" و اين زيباترين بهره حج است. [ عن
الصادق عن ابيه عليهماالسلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: للحاج
المعتمر احدى ثلاث خصال: اما ان يقال له: قد غفر لك ما مضى و ما بقى، و اما ان يقال
له: قد غفر كل ما مضى فاستانف العمل، و اما ان يقال له: قد حفظت فى اهلك و ولدك، و
هى احسنهن. "بحارالانوار ج 96 ص 6". ]
در روايت ديگرى بهره نخست افضل شمرده شده است [ "همان مدرك ص 17 روايت 13". ]
و البته روشن است كه موقعيت ظاهرى بهره حج زيباتر است اما آمرزش گناهان پيشين و
پسين برتر و بالاتر.