مأخذشناسی رجال شيعه

رسول طلائيان

- ۱ -


سخنى با خواننده

از ديرباز، عالمان حديث‏پژوه در حوزه شناخت و ارزشيابى احاديث، تمام تلاش خود را به كار گرفتند و آنچه را كه در توان داشتند و با اصول و مبانى حديث‏پژوهى سازگار بود، به علاقه‏مندان به سنّت نبوى و وَلَوى تقديم كردند.
بحث از راويان احاديث معصومان، يكى از شاخه‏هاى مهم علم حديثْ شمرده مى‏شود كه دانشيان بسيارى در اين موضوع، قلم زده‏اند. برخى، اسامى راويان از معصومى را گرد آورده‏اند و برخى راويان تمام معصومان را. عده‏اى با هدف تعيين طبقات ايشان، و عدّه‏اى با هدف معرفى مؤلفان و تأليفات حديثى، و عدّه‏اى با هدف بيان جرح و تعديل راويان، تأليف رجالى ارائه داده‏اند، و جمع بسيار ديگرى با استفاده از منابع اصلى دانش رجال، به ساده سازى استفاده از اطّلاعات آن منابع، همّت گمارده و معجم‏ها و جوامع رجالى را سامان داده‏اند.
همه اين تلاش‏ها در جهت عشق به سنّت و محفوظ داشتن آن از دست تحريف‏كنندگان و دروغپردازان بوده است و خود، شاهدى بر نظارت و دقت مستمرّ اين عالمان بر احاديث و نقل آنهاست.
سير تأليف در اين موضوع، از همان قرون اوّليه ظهور اسلام، آغاز شد و تا عصر حاضر، ادامه داشته و دارد. آشنايى با اين سير تاريخى مى‏تواند بسيارى از شبهات (در اين موضوع) را پاسخ گويد و به بسيارى از آنها مجال طرح ندهد.
از جمله آن‏كه اصول اوّليه رجال شيعى، يعنى كتاب‏هاى رجال الكشّى، الفهرست و الرجال شيخ طوسى و رجال النجاشى، همه در قرن چهارم و پنجم هجرى‏تأليف شده‏اند و اكثر راويان و مؤلّفانى كه در اين كتاب‏ها از آنها ياد شده، معاصر با اين بزرگان نبوده‏اند. پس ايشان چگونه اطّلاعات خود را درباره اين راويان به دست آورده‏اند و مستندشان چه بوده است؟
با توجّه به شناسايى منابع اصيل شناخته شده كه از قرن اوّل و دوم تا قرن چهارم هجرى تأليف شده‏اند - و بالغ بر حدود 120 عنوان تأليف‏اند - روشن مى‏شود كه اين بزرگان با استفاده از منابع كتبى و شفاهى معتبر كه به ايشان رسيده، اطّلاعات ذى قيمت خود را در اختيار آيندگانشان گذارده‏اند. همچنين برخى شبهات ديگر، از اين راه، پاسخ داده شده و يا قابل دفع است.
آنچه اينك در پيش روى شماست، معرّفى و شناسايى تأليفات رجالى شيعه است كه به ترتيب تاريخى و بر اساس تاريخ وفات مؤلّفان آنها سامان يافته و خواننده با پيگيرى سير اين تأليفات مى‏تواند به تحوّلات و شيوه‏هاى تأليف در اين علم، دست يابد. به عبارت ديگر، اين مجموعه در واقعْ تاريخ صامت دانش رجال را در طول پانزده قرن، ارائه مى‏دهد.
همچنين از آن جا كه گزارش مختصرى از محتواى هر كتاب، در حدّ توان، ارائه شده، مقايسه و مسيريابى محتوايى اين تأليفات نيز ميسّر شده است.
اين مأخذشناسى، در مركز تحقيقات دار الحديث و به اهتمام فاضل محترم، جناب آقاى رسول طلائيان فراهم آمده است كه ضمن تشكّر صميمانه از زحمات ايشان، آرزوى توفيق روز افزون برايشان داريم.

مدير گروه رجال
محمّد كاظم رحمان ستايش

مقدّمه

تحقيق و پژوهش، فرايند شناخت منابع و استفاده از آنها در دستيابى به انديشه‏ها و افكار جديد است. از اين رو، بهره بردارى صحيح از تأليف‏هاى هر علم، نياز ضرورى پژوهشگر است و برآوردن اين نياز در اوّلين قدم، نياز به فهرست و اطّلاع از منابع و تحقيقات آن دانش دارد تا در هر زمان، بحث‏هاى علمى دوباره از نو آغاز نشوند و تحقيقات جديد با نوآورى توأمان گردند. پژوهش در دانش رجال نيز از اين قاعده پيروى مى‏كند.
از آن جا كه علم رجال، بحث از راويان اخبار و شناخت شخصيت و احوال ايشان را بر عهده دارد، لذا ارتباط ناگسستنى با تاريخ دارد و اين ارتباط، موجب مى‏شود كه پژوهشگران اين علم، دائماً با منابع قديمى و تحليلگران اين منابع، ارتباط جدّى داشته باشد.
به همين منظور، «مأخذشناسى رجال شيعه» فراهم آمد كه به معرّفى توصيفى - تحليلى تأليفات رجالى از دوره پيدايى اين علم تا زمان حاضر بپردازد.
شايان ذكر اين كه در قرن حاضر، مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى نيز كتاب مصفّى المقال فى مصنّفى علم الرجال را در همين راستا تأليف كرد و مورد استفاده بسيار محقّقانِ در اين حوزه قرار گرفت و ما نيز در اثر حاضر، از اين كتاب بسيار استفاده كرده‏ايم؛ ليكن اين كتاب با همه محتواى ارزشمند و محقّقانه‏اش داراى اشكال‏هايى چند است:
اوّل آن كه دانش رجال و تراجم (شرح حال نگارى) در اين اثر خلط شده‏اند و تمامى شرح حال‏ها، اگر چه مربوط به شخصيت‏هاى غير راوى بوده‏اند، در حوزه تأليف‏هاى رجالى داخل شده‏اند.
دوم آن كه گاه تأليف‏هاى حديثى و غير رجالى در موضوع اين كتاب، وارد شده‏اند.
سوم آن كه گزارش كتاب‏ها غالباً بيش از آوردن نام آنها نيست.
گذشته از اينها تأليف‏هاى رجالى پس از مرحوم تهرانى و مقاله‏ها و تحقيق‏هاى جديد نيز مورد نياز محقّقان است كه در تكميل كار محقّق تهرانى به آنها نيز پرداخته‏ايم.

شيوه كتاب حاضر

در اين كتاب كوشيده‏ايم تأليف‏هايى كه محور اصلى آنها در زمينه‏هاى مختلف رجالى باشد، گزارش شوند. از اين رو، تأليف‏هاى موجود در اين موضوعات را آورده‏ايم: كلّيات علم رجال، شرح حال مستقل راويان، كتب رجالى‏اى كه بر اساس طبقات يا فهرست و يا مشيخه تأليف شده‏اند، جوامع رجالى و معجم‏ها، رساله‏هاى مستقل در قواعد رجالى، ضبط اسامى، اصطلاحات رجالى، ترتيب و تنظيم و اضافات و حواشى كتب معجم رجالى، منظومه‏هاى رجالى و تاريخ رجال.
نكته شايان ذكر اين كه شناسايى اين موضوعات در سه قرن اوّل، بر اساس نام كتاب‏ها بوده است؛ چه آن كه غالب كتاب‏ها تنها در فهرست‏ها نام برده شده‏اند و اصل آنها اينك در دست نيست.
تنظيم اين مأخذشناسى بر اساس تاريخ وفات مؤلّفان است و تأليف‏ها و آثار باقى‏مانده از هر قرن، به صورت جداگانه و هر يك در فصلى مستقل، ارائه شده است.
در معرّفى توصيفى هر اثر، نام و شهرت مؤلّف، تاريخ وفات وى، نام اثر، مشخّصات ناشر و تاريخ نشر و تعداد جلدها و صفحه‏ها گزارش شده است.
كوشيده‏ايم چاپ‏هاى مختلف از يك كتاب را كه داراى خصوصيت‏هاى مستقل است، معرّفى كرده، امتيازهاى هر يك را گوشزد نماييم.
همچنين تأليف‏هايى كه نسخه خطّى آنها در كتاب‏خانه‏هاى شناخته شده ايران موجود است، مشخّص كرده‏ايم (كه خوانندگان گرامى مى‏توانند توصيف دقيق اين نسخه‏ها را در كتاب يا نرم افزار فهرستگان نسخه‏هاى خطّى حديث شيعه مشاهده نمايند)؛ امّا با اين همه، موارد بسيارى هم وجود دارند كه نه چاپ شده‏اند و نه نسخه‏اى خطّى از آنها در كتاب‏خانه‏هاى مشهور ايران يافت شده است و تنها نام آنها در منابع كتابشناسى قديم و جديد، ذكر شده است. اين موارد را نيز به استناد منبع شناسايى آن آورده‏ايم. در معرّفى تحليلى هر اثر نيز اطّلاعات موجود از آن ارائه شده و محتواى آن تا حدّ امكان، تشريح شده است.
گفتنى است كه برخى از كتاب‏ها با دو يا چند عنوان مختلف، معرّفى يا چاپ شده‏اند كه براى رفع اشتباه، اسامى مختلف يك اثر را تا آن‏جا كه تشخيص داده‏ايم، در ذيل معرّفى تحليلى آورده‏ايم.
در بخش پايانى كتاب، مجموعه مقالاتى را كه در موضوع‏هاى رجالى گذشته يا شيوه شناسى منابع رجالى تأليف شده‏اند، شناسانده‏ايم. اميدواريم كه اين زحمت متواضعانه، نزد ارباب تحقيق و پژوهش مقبول افتد و ايشان را به كار آيد.
در خاتمه از برادر بزرگوار حجة الاسلام محمّد كاظم رحمان ستايش كه در ارائه طرح و اجراى آن، در همه مراحل اين حقير را يارى نمود و در پديد آمدن اين اثر، سهم بسزايى داشته‏اند، تشكّر و امتنان قلبى خود را ابراز داشته، از خداوند موفّقيت ايشان را در تمام مراحل زندگى خواهانم.

رسول طلائيان
قم - تابستان 1381

تأليفات رجالى: قرن اوّل و دوم هجرى

ابن ابى رافع، عبيداللَّه (ق 1).

1. تسمية من شهد مع أميرالمؤمنين‏عليه السلام.

الفهرست، ص 306 (ش 468).
مؤلّف، كاتب اميرمؤمنان على‏عليه السلام بوده است و در كتاب خود، فهرست اسامى شهداى جنگ‏هاى جمل، صفّين و نهروان را آورده است.
محقّق تهرانى، وى را اوّلين مؤلّفِ در علم رجال به شمار آورده است. ايشان در الذريعة (ج 10، ص 83)، اين كتاب را با عنوان رجال ابن أبى رافع و نيز با عنوان رجال عبيداللَّه بن أبى رافع (ج 10، ص 130) و نيز با عنوان ذكر شده در الفهرست شيخ طوسى (ج 4، ص 181، ش 898) فهرست نموده است.

ازدى، لوط بن يحيى (م 151 ق).

2. رجال أبى مخنف لوط.

الذريعة، ج 10، ص 142.
شرح حال اين مؤلّف در رجال النجاشى (ص 320، ش 875) آمده است؛ امّا نام كتاب رجالى وى در فهرست آثار اين مؤلّف، نيامده است.

مُبَشّر، محمّد - حبيش (م 158 ق).

3. رجال حبيش.

الذريعة، ج 10، ص 108.
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 10، ص 147) اين كتاب را با عنوان رجال محمّد هم فهرست نموده است.

برقى، ابو عبد اللَّه محمّد بن خالد (زنده در 183 ق).

4. كتاب الرجال.

الفهرست، ابن النديم، ص 276.
ابن نديم آورده است كه اين كتاب، مشتمل بر فهرست اسامى راويانِ از امير مؤمنان على‏عليه السلام است.
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 10، ص 100، ش 206)، اين كتاب را با عنوان رجال البرقى الكبير و نيز با عنوان كتاب من روى عن على أمير المؤمنين‏عليه السلام (ج 22، ص 227، ش 8617) فهرست نموده است.

تأليفات رجالى: قرن سوم هجرى

سائب كلبى، هاشم بن محمّد (م 206 ق).

5. رجال أبى المنذر هاشم بن محمّد بن السائب الكلبى.

الذريعة، ج‏10، ص 159 (ش 285).
در رجال النجاشى (ص 434، ش 1166)، در شرح حال اين مؤلّف، فهرست آثار وى آمده است؛ امّا عنوان اين كتاب در اين فهرست، موجود نيست.

كتانى، عبد اللَّه بن جبله (م 219 ق).

6. كتاب الرجال.

رجال النجاشى، ص 216 (ش 563).
سيّد حسن صدر در تأسيس الشيعة مى‏گويد كه اين، اوّلين كتابى است كه در رجال، تأليف شده است و محقّق تهرانى مى‏گويد كه اوّلين مؤلّف رجال در اسلام، عبيداللَّه بن ابى رافع، كاتب اميرمؤمنان است.
شيخ طوسى در الفهرست (ص 300، ش 454)، نام اين كتاب را در فهرست آثار اين مؤلّف آورده است.
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 10، ص 84، ش 154)، اين كتاب را با عنوان رجال ابن جبلة الكنانى و نيز با عنوان رجال عبد اللَّه (ج‏10، ص 127) معرّفى نموده است.

واقدى، محمّد (130 - 207 ق).

7. رجال محمّد بن عمر الواقدى.

الذريعة، ج 10، ص 147.

ابن فضّال، حسن بن على (م 224 ق).

8. كتاب الرجال.

رجال النجاشى، ص 34 (ش 72).
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 10، ص 89، ش 165)، اين كتاب را با عنوان رجال ابن فضّال الكبير فهرست نموده است و اشاره مى‏نمايد كه ظاهر آن است كه اين كتاب، نزد نجاشى موجود بوده است.

سرّاد بجلى، حسن بن محبوب (149 - 224 ق).

9. رجال ابن محبوب.

الذريعة، ج 10، ص 90 (ذيل ش 166).

10. المشيخة.

الفهرست، ص 122 (ش 162).
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 21، ص 69، ش 3995) و ابن شهرآشوب در معالم العلماء (ص 33، ش 182) نام اين كتاب را آورده‏اند.

11. معرفة رواة الأخبار.

معالم العلماء، ص 33 (ش 182).
محقّق تهرانى در مصفّى المقال (ص 128) از اين كتاب نام برده است.

رواجينى، عباد بن يعقوب (م 250 ق).

12. المشيخة.

الفهرست، ص 343 (ش 542).
شيخ طوسى در الفهرست، ضمن شرح حال اين شخصيت آورده است كه وى، عامى مذهب است و از مشيخه وى، نقل قولى آورده است.
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 21، ص 70، ش 3997) نام اين كتاب را فهرست نموده است.

يعقوب بن شيبة (180 - 262 ق).

13. تسمية من روى عن أميرالمؤمنين‏عليه السلام من أصحابه.

الفهرست، ص 509 (ش 810).
نجاشى و شيخ طوسى، وى را از عامّه دانسته‏اند. در رجال النجاشى (ص 451، ص 1218) در شرح حال وى، ذكرى از اين تأليف نيامده است.
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 10، ص 160)، اين كتاب را با عنوان رجال يعقوب بن شيبة فهرست نموده است.

رازى، ابو زُرعه (200 - 264 ق).

14. ذكر من روى‏ عن جعفر بن محمّدعليه السلام من التابعين وقاربهم.

رجال النجاشى، ص 10 (ش 7).
اين كتاب، مشتمل بر فهرست راويانى است كه از امام جعفر صادق‏عليه السلام روايت نقل كرده‏اند.
در رجال النجاشى در شرح حال ابان بن تغلب، از اين كتابْ نقل قول شده است.
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 10، ص 92، ش 174)، اين كتاب را با عنوان رجال أبى زرعة الرازى و در (ج 10، ص 37، ش 196) با عنوان موجود در رجال النجاشى فهرست نموده است.

برقى، احمد بن محمّد بن خالد (م 274 يا 280 ق).

15. رجال البرقى. تحقيق: جواد قيومى اصفهانى، قم: مؤسسة القيّوم، 1419 ق، 190 ص، اوّل / تهران: دانشگاه تهران، 1342 ش.

اين كتاب در قسمت اوّل كتاب الرجال ابن داوود، آمده است.
اين كتاب، مشتمل بر فهرستى از اسامىِ راويان هر يك از معصومان‏عليهم السلام است كه به ترتيب اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله تا اصحاب امام حسن عسكرى‏عليه السلام تنظيم شده است.
دسته بندى اسامى راويان هر يك از معصومان‏عليهم السلام، بر اساس حروف الفبا تنظيم شده‏اند و در فهرست اسامى اصحاب هر يك از ائمه‏عليهم السلام، در ابتدا اصحابى كه امام سابق را درك كرده‏اند، آورده شده است و در پايان، اسامى زنان راوى از معصومان‏عليهم السلام.
در آخر كتاب، فهرست اسامى دوازده نفر از منكران ابوبكر، آورده شده است.
محقّق در مقدّمه، زندگى‏نامه مؤلّف‏و فهرستى از مشايخ و راويان وى را آورده است.
در رجال النجاشى (ص 76، ش 182)، اين كتاب با عنوان كتاب الطبقات و در الفهرست شيخ طوسى (ص 51، ش 65) با عنوان كتاب طبقات الرجال آمده است.
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 10، ص 99، ش 205)، اين كتاب را با عنوان رجال البرقى الصغير و نيز با عنوان‏هاى كتاب الطبقات (ج 15، ص 145، ش 972) و طبقات الرجال (ج 15، ص 147، ش 979) فهرست نموده است.

16. كتاب التاريخ.

الفهرست، ص 51 (ش 65).
مرحوم نجاشى در رجال النجاشى (ص 76، ش 182)، نام اين كتاب را در فهرست آثار اين مؤلّف آورده است.

17. كتاب الرجال.

رجال النجاشى، ص 76 (ش 182).

اشعرى قمى، محمّد بن احمد بن يحيى (م 280 ق).

18. مناقب الرجال.

الفهرست، ص 408 (ش 623).
شيخ طوسى در الفهرست، كتاب نوادر الحكمة را از جمله آثار اين مؤلّف شمرده است كه مشتمل بر چند كتاب از جمله مناقب الرجال است.
در رجال النجاشى (ص 348، ش 939)، در شرح حال اين مؤلّف، به كتاب نوادر الحكمة اشاره شده است؛ امّا نامى از كتاب مناقب الرجال آورده نشده است.
محقّق تهرانى، كتاب مناقب الرجال را در الذريعة (ج 10، ص 142) با عنوان رجال محمّد بن أحمد بن يحيى الأشعرى و نيز با عنوان مناقب الرجال (ج 22، ص 326، ش 7298) هم فهرست نموده است.

علوى عقيقى، احمد بن على بن محمّد (م 280 ق).

19. كتاب تاريخ الرجال.

رجال النجاشى، ص 81 (ش 196).
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 3، ص 253، ش 940) اين كتاب را با عنوان تاريخ الرجال و نيز با عنوان رجال العقيقى (ج 10، ص 131) هم فهرست نموده‏است.
ابن شهر آشوب در معالم العلماء (ص 13، ش 63)، نام اين كتاب را در فهرست آثار اين مؤلّف آورده است.

مروزى بغدادى، عبد الرحمان بن يوسف بن سعيد خراش (م 283 ق).

20. الجرح و التعديل.

شذراتُ الذَهب فى أخبار مَن ذَهَب، ج 2 (ص 184).
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 10، ص 84، ش 154)، اين كتاب را با عنوان رجال ابن خراش و نيز با عنوان رجال عبد الرحمان (ج 10، ص 125) و نيز در مستدركات الذريعة (ص 252، ش 1265) با عنوان الجرح و التعديل، فهرست نموده است.

جرجانى، احمد بن داوود (زنده در قبل از 298 ق).

21. معرفة الرجال.

الذريعة، ج 21، ص 257 (ش 4915).
در رجال النجاشى (ص 454، ش 1231) نام اين مؤلّف با عنوان «ابو يحيى الجرجانى» و بدون معرّفى اين كتاب، آمده است.
شيخ طوسى در الفهرست (ص 79، ش 100)، شرح حال اين مؤلّف را با عنوان «احمد بن داوود الفزارى» ذكر كرده و در آخر آورده است: «ذكره الكَشّى فى (كتابه فى) معرفة الرجال» كه ظاهراً از اين عبارت مشخّص نمى‏شود كه اين مؤلّف، كتابى با عنوان معرفة الرجال داشته است.

نخعى انبارى، على بن حكم (ق 3).

22. رجال على بن الحكم.

الذريعة، ج 10، ص 135.
محقّق تهرانى در الذريعة، اين كتاب را با عنوان رجال على بن الحكم معرّفى نموده است.
در كتاب لسان الميزان، شرح حال بعضى از رجال شيعه از اين كتاب نقل شده است، مانند: شرح حال حسان بن ابى عيسى صيقلى (ج 2، ص 229، ش 2399) با عنوان مصنّفى الشيعة و در شرح حال ابراهيم بن سنان و ابراهيم بن عبد العزيز (ج 1، ص 164، ش 175 و ص 176، ش 218) با عنوان رجال الشيعة.

ابن حجاج، ابو عبد اللَّه (ق 3).

23. من روى الحديث من آل أعين.

رسالة أبى غالب الزرارى، ص 127.
در رسالة أبى غالب الزّرارى كه مؤلّف، آن را براى نوه‏اش در معرّفى خود و خاندان اعين نوشته، آورده است كه ابو عبد اللَّه بن حجّاج، از راويان حديث است. وى كتابى را كه در بردارنده مشخّصات شصت نفر از راويان حديث از آل اعين است، تأليف كرده است.
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 10، ص 108، ش 226)، اين كتاب را با عنوان رجال أبى عبد اللَّه الحجّاج، معرّفى نموده است.

ابن فضّال، على بن حسن بن على (206 - ق 3).

24. كتاب الرجال.

الفهرست، ص 272 (ش 392).
مرحوم نجاشى در رجال النجاشى (ص 257، ش 676)، از اين كتاب نام برده است.
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 10، ص 90، ش 166)، نام اين كتاب را با عنوان رجال ابن فضّال الصغير، فهرست نموده است.

بلخى، نصر بن صباح (ق 3).

25. معرفة الناقلين.

رجال النجاشى، ص 428 (ش 1149).
در رجال الكَشّى، از اين كتاب، نقل‏هاى بسيارى آمده است.
علّامه تهرانى در الذريعة (ج 21، ص 261، ش 4945) از اين كتاب نام برده و اين كتاب را با عنوان رجال الشيخ أبى القاسم نصر بن صباح البلخى (ج 10، ص 156) هم فهرست نموده است.

جراذينى، على بن عباس (ق 3).

26. الممدوحين و المذمومين.

الرجال لابن الغضائرى، ص 79، ش 95.
اين كتاب را احمد بن حسين بن عبيد اللَّه غضايرى در ذيل نام اين مؤلّف، آورده است.

كاهلى، جعفر بن عبد الرحمان (ق 3).

27. النوادر عن الرجال.

رجال النجاشى، ص 126 (ش 326).
محقّق تهرانى در كتاب مصفّى المقال (ص 106) متذكّر شده است كه از ميان نوادر بسيارى كه فهرست آنها موجود است، تنها «نوادر أبان بن محمّد البجلى» و «نوادر جعفر بن عبد الرحمان الكاهلى» مقيّد به «عن الرجال» شده‏اند و اين به جهت شباهت اين دو كتاب با مشيخه است. وى نيز در الذريعة (ج 24، ص 348، ذيل ش 1868) اين كتاب را با عنوان النوادر عن الرجال فهرست نموده است.

كَرخى، محمّد بن عبد اللَّه بن مهران (ق 3).

28. الممدوحين و المذمومين.

رجال النجاشى، ص 350 (ش 942).
اين كتاب، مشتمل بر فهرستى از رجال ممدوح و مذموم است.
علّامه تهرانى در الذريعة (ج 22، ص 224، ش 6790) از اين كتاب نام برده و نيز اين كتاب را با عنوان رجال محمّد بن عبد اللَّه بن مهران الكرخى (ج 10، ص 145) هم فهرست نموده است.

مستعطف، عيسى بن مهران (ق 3).

29. كتاب المحدثين.

الفهرست، ص 332 (ش 520)؛ رجال النجاشى، ص 297 (ش 807).
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 20، ص 147، ش 2323)، اين كتاب را با عنوان كتاب المحدثين و در كتاب مصفّى المقال فى مصنّفى علم الرجال (ص 345)، اين كتاب را با عنوان المحدثون و نيز با عنوان رجال أبى موسى عيسى بن مهران المستعطف (ج 10، ص 139) فهرست نموده است.

يقطين، محمّد بن عيسى بن عبيد (ق 3).

30. كتاب الرجال.

رجال النجاشى، ص 333 (ش 896).
شيخ طوسى در الفهرست (ص 402، ش 612) شرح حال اين مؤلّف را بدون ذكر نام اين كتاب، آورده است.
محقّق تهرانى در الذريعة (ج 10، ص 91، ش 171)، اين كتاب را با عنوان رجال ابن يقطين و نيز با عنوان رجال الشيخ أبى جعفر محمّد بن عيسى اليقطينى فهرست كرده است.