روياروئى ما با جهان
در متون تاريخى آمده كه
در دوران سلطنت سيفالدوله كه از سلسله حمدانين بوده و بر كشور سوريه و اطراف آن
حكومت داشته شاعرى بود بنام (متنبى) كه بسيار توانا، اديب و دانشمند بود، عدهاى از
شعرا و درباريان به مقام متنبى رشك و حسد مىورزيدند و با وى رقابت مىكردند، متنبى
رقبا را مسخره مىكرد و مىگفت كه اگر سيفالدوله بخواهد به ريش احمقى بخندند، گرد
و غبار مرا كه با سرعت مىتازم به او نشان داده مىگويد اگر مىتوانى به او ملحق
شو(6) اين مقدمه بود. صحبت در باره روياروئى ما با جهان است. غرب و شرق دشمن و
كافرند اين شبهاى ندارد، اما نمىتوان انكار كرد كه آنان با سرعت مشغول تاختن بوده
و تا حدود زيادى عوامل قوت و قدرت را در خودشان جمع كردهاند و با كمال تأسف
كشورهاى جهان سوم فقط غبار آنان را از دور مشاهده مىكنند و در اين انديشهاند كه
چه زمانى به آن برسند، و سنت خدا بر اين نيست كه در دنيا معجزه كند، بلكه دنيا از
آن هركسيست كه فعاليت و كوشش كند، خداوند هيچگاه انسان مؤمن بىقدرت را برانسان
كافر قوى و نيرومند برترى نمىدهد، چون دنيا دار امتحان است و لذا پيامبران خدا كه
در اوج خوبى، اخلاق پسنديده، انسانيت و ايمان بودند گرفتار شكنجههاى دلخراش
مىشدند كه در حظيظ لادينى و در عمق درههاى بدى، اخلاق ناپسند، كفر و وحشيگرى قرار
داشتند، بله در آخرت كافرين هيچ مقامى ندارند و تمام لذتها از آن مؤمنين است، اما
دنيا دنياى اسباب است، در اين سيصد سال اخير هرچه واقع شد به ضرر مسلمانان بود،
حدود سيصد سال پيش سرزمين هند از دولت عظيم اسلامى جدا شد، چون هند حدود هزار سال
جزو كشور اسلامى بود و در دوران امام زينالعابدين
عليه السلام در اواخر قرن اول هجرى محمد بن يوسف ثقفى برادر حجاج بن يوسف
هند را فتح كرد، بعد از هند حدود صد و پنجاه سال پيش سرزمين افغان را از ايران جدا
كردند، بعد از آن شش جمهورى اسلامى كه فعلاً در جنوب شوروى هستند و جزو خاك آن
كشورند از سرزمين اسلامى ايران جدا شد، سپس صربستان و اروپاى شرقى از ميهن بزرگ
اسلامى جدا شد و بالاخره سرزمين فلسطين هم طبق يك توطئه فريبكارانه از پيكر اسلام
جدا و به دست يهوديان صهيونيست افتاد.
البته سخن در اين
زمينهها تفصيل دارد، مقصود اين است كه باندازه ضعف و ناتوانى ما شرق و غرب قوى و
نيرومند شدند، و علتش هم اين است كه دشمن اسباب قوت را در خودش جمع كرد و ما
متأسفانه اسباب ضعف را، در يك گزارش آمده بود كه آمريكا سالانه بين40 الى47 هزار
نوع از صنايع جديد كوچك و بزرگ به بازارهاى جهان عرضه مىكند، و آشكار است كه چنين
كشورى از نظر مادى جلو مىافتد و لذا حدود دويست سال است كه آمريكا قوى است و قدرت
استعماريش را برخ ديگران مىكشد.
از طرفى به مردم
خاورميانه و بويژه مسلمانان نظرى بيفكنيم، در همين سى سال اخير چند جنبش در
خاورميانه رخ داد.
1 حركت مرحوم آيتالله كاشانى و روى كار آمدن مصدق كه در واقع با كمك روحانيون بود.
2 حركت ناسيوناليستهاى عرب. اينها واقعا به قوميت عربى معتقد بودند و نهضتشان را با
تكيه بر قوميت عربى شروع كردند، البته عدهاى از آنان افراد فعال و دلسوز و
خيرخواهى بودند، در كتاب لعبهالامم آمده كه استعمارگران براى تحريف اين نهضت چهار
مسيحى را بنام ميشال عفلق، انتونى سعاده، جرج حبش و اكرم الحورانى به عنوان افراد
قومى و ناسيوناليست به ميان ناسيوناليستهاى انقلابى رخنه دادند و نهضت را قلب به ضد
كردند يعنى نهضتى كه عليه استعمارگران و براى رهائى اعراب از چنگال آنان شروع شده
بود، به دامان استعمار افتاده و با خدمت كامل به آن خاتمه يافت.
3 نهضت كمونيستها كه ميول كاملاً شرقى داشت و در مصر، سوريه، ايران، عراق و غيره
گسترش يافت و سر و صداى زيادى به بار آورد، چند روزى كه كمونيستها در عراق سركار
آمدند دست به اعمال وحشيانهاى زده و شكست خوردند، سرانجام نهضتشان ساقط و قدرت به
دست غربيها بازگشت.
4 نهضت اسلامى و مردمى ايران تحت رهبرى روحانيت كه از قيام15 خرداد1342 شروع و
در22 بهمن1357 به پيروزى رسيد.
يك روزى بود كه عده
زيادى از مردم عراق كه براى زيارت حضرت امام حسين عليه
السلام به شهر مقدس كربلا مشرف شده بودند در تظاهرات با شكوهى شعار مىدادند
كه همگى پيروان حوزه علميه و مراجع تقليدند، متأسفانه اين تنها يك شعار بود، اما
متقابلاً ميشل عفلق بعثى نقشه مىكشيد و با يارانش كار مىكرد، بالاخره همان عفلق
بعثى كافر پيش برد و حتى از شعارهاى توخالى و ظاهرى مردم هم جلوگيرى به عمل آورد.
اگر واقعا ما مسلمانان
مىخواهيم بقايا و تفالههاى گنديده استعمار را از سرزمينهاى اسلامى بزدائيم و به
طور مستقل آينده را بسازيم بايد از همين حالا شروع به كار كنيم چون مقابل سلاح بايد
سلاح بكار برد و الا سرانجام سقوط و شكست حتمى است، بنا بر اين.
اولاً: افكار اسلامى را
هرچه بيشتر در ميان مردم بويژه جوانان گسترش دهيم، ما بهترين مكتب و عاليترين و
كاملترين ايدئولوژى را در تمام زمينهها داريم، اما با كمال تأسف افكار مان را
ترويج نداديم، نه فقط براى ملل دنيا كه حتى جوانان خودمان را هم آنطور كه شايد و
بايد روشن ننموديم.
در همين آخرين شماره
مجله (مكتب اسلام) يكى از نويسندگان آن بنام آقاى عقيقى بخشايشى نوشته بود حوزه
علميه قم از زمان مرحوم آيةالله بروجردى تاكنون تقريبا1518 كتاب در زمينههاى مختلف
صادر كرده، حال ببينيم آيا با اين مقدار كتاب كه در طول حدود سى و چند سال توانسته
حوزه تقديم جامعه كند مىشود با سيل افكار جهانى و پخش كتابهاى دشمنان اسلام روبرو
شد؟! (البته اصل موضوع مورد بحث است نه مقاله مذكور).
آنگاه آمارى كه از
دشمنان ما پخش مىشود واقعا سرسامآور است، اينجانب ده سال پيش در كتاب (قذائف
الحق) نوشته غزالى خواندم كه فقط شوروى روزى23 هزار كتاب حاوى افكار كمونيستى به
زبانهاى مختلف چاپ و در سطح جهانى منتشر مىكند، يكنفر از كارمندان وزارت پست نقل
مىكرد كه طى يك ماه60 هزار بسته پستى حاوى سه الى پنج عدد كتاب فقط توسط پست از
شوروى به ايران رسيد... در همين ايام انقلاب در ايران ميليونها كتاب توسط عوامل
مزدور شوروى و كمونيستها در ايران پخش شد.
جالب توجه اين است كه
ما خيلى مغروريم بخصوص اگر مختصرى كار كنيم، يك مسئول مؤسسهاى از مؤسسات مذهبى
خوشحال بود كه در طول يكسال پنج هزار كتاب پخش كرده، الان يكى از مشهورترين مجلات
ايران با چندين سال سابقه60 هزار تيراژ دارد، يكى از مهمترين مؤسسههاى مذهبى گاهى
كه تيراژ را خيلى بالا مىبرد از برخى كتابها50 هزار نسخه چاپ مىكند.
بايد اذعان كنيم كه فقر
تبليغاتى داريم، لااقل نيرويمان را با دشمنان برابر سازيم، خود بنده در روزنامههاى
كويت خواندم كه اسرائيل در خارج از مرزها بيش از هزار روزنامه وابسته و در داخل به
ميزان دو برابر تمام مطبوعا و نشريات كشورهاى عربى نشريات، روزنامه و مجله دارد.
اين از طرف تبليغات و
اما از سوى وسايل ارتباط جمعى راديو و تلويزيون هماكنون دهها ايستگاه راديوئى عليه
جمهورى اسلامى ايران مشغول تبليغات سوء هستند، اينها به مردم دنيا فكر مىدهند.
مسلمانان تا بدنبال
واقعيت، كار و كوشش و فعاليت نروند، و تا دست از شعار بر ندارند و از انتظار معجزه
در نيايند ترقى نخواهند كرد، خداوند بدون علت كارى انجام نمىدهد، اگر بنا بود
معجزه شود خداوند امام حسين و اصحابش را با معجزه مىتوانست زنده نگاه دارد، اما
دنيا دار امتحان است، امام حسين عليه السلام
فداى دين خدا شد و تا آخرين نفس از اسلام عزيز دفاع كرد.
استالين 17 هزار مسجد
مسلمانان را در شوروى از بين برد، با وجود آنكه مردم اطراف آن مساجد مسلمان بودند.
بنا براين ما تا خودمان
را قوى نكنيم واقعا خود را گول زده و فريب مىدهيم. عدهاى مىگويند كه امكانات
نداريم، در جوابشان بايد گفت كه امكانات را بايستى ايجاد كرد، واقعا مشكلات را بايد
براى تجار و ثروتمندان مسلمين شرح داد، چه بسا براى نشر و پخش افكار اسلامى خود
آنان داوطلب شوند.
پس بايد كارى كرد كه
واقعا زمام فكرى دنيا و بويژه تودههاى مسلمان را به دست تعاليم اسلام بسپاريم،
البته با نيتهاى درست و صادقانه وارد عمل شويم، پيامبر اسلام مىفرمايد (فاسئلوا
الله بنيات صادقه) خداوند را با نيتهاى درست بخوانيد.
قرآن مجيد مىفرمايد
(واعدوالهم ما استطعتم من قوه) يكى از نيروها همين نيروى فكرى است، ما بايد زمام
فكرى را به دست بگيريم، و براى هدايت مسلمانان جهان لااقل به يك مليارد كتاب در حال
حاضر يعنى براى هر مسلمانى لااقل يك كتاب اسلامى نيازمنديم.
ناگفته نماند كه آيه
(كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة بإذن الله) يعنى چه بسا گروه اندكى بر عده بسيارى
به خواست خدا پيروز و غالب شوند را بايد با آيه قبلى (واعدوا لهم...) كنار هم
بگذاريم، به اين معنى كه هرچه نيرو داريم برابر كفار بسيج كنيم و آنگاه با توكل بر
خدا وارد كارزار شويم. چه بسا نيروى اندك به خواست خدا بر نيروى بسيار دشمن پيروز
شود، نه اينكه خانهنشين بشويم و ازخدا يارى و نصرت بخواهيم.
ملك فيصل پادشاه سابق
عربستان هميشه اظهار مىداشت كه آرزو دارد در بيتالمقدس نماز بخواند، اين تنها يك
شعار بود اما عملى دركار نبود، يكى از كارمندان شركت نفتى (آرامكو) در عربستان
اظهار مىداشت كه اين شركت حدود صدهزار كارمند آمريكائى و نيم ميليون كارمند و
كارگر غير مسلمان اعم از ژاپنى، كرهاى و غيره استخدام كرده و امكان دارد بيش از
اين هم باشد، اين يك شركت سعودى است كه حدود ششصد هزار كارمند و كارگر اجنبى و غير
مسلمان دارد، اجانب به اين نحو عملاً در شئون يك كشور اسلامى دخالت مىكنند، آنگاه
پادشاه عربستان اظهار اميدوارى مىكنند كه در قدس نماز بخواند!
تظاهرات عليه حكومت
غاصب اسرائيل خيلى خوب اما همراه آن بايد به ملتهاى جهان و بويژه مسلمانان فكر
بدهيم، و الا اسرائيل كه به تظاهرات تنهاى مسلمانان اهميت نمىدهد، بلكه سعى مىكند
كه آنها را نيز به هم بزند، همين ايام عيد فطر يكى از دانشجويان مسلمان مقيم آمريكا
نزد اينجانب آمد و اظهار مىداشت كه در ايالت (كلريدا)ى آمريكا بيش از هفتصد دانشجو
بوديم كه بعد از يك ماه تلاش و فعاليت توانستيم در روز قدس تظاهراتى عليه اسرائيل
به راه بيندازيم، اما يهوديها با يك حمله بما وارد تظاهرات شده و به زد و خورد
پرداخته و سرانجام تظاهرات را به هم زدند.
ما بايد حتىالامكان
افكار اسلامى را به جهانيان عرضه بداريم نه اينكه افكار مان را منحصر به خود و
محدوده شهرهايمان سازيم، خدا رحمت كند مرحوم علامه امينى را كتاب الغدير را كه نوشت
آقاى مصطفوى در ايران آن را به چاپ رسانيد، و آقاى (قاسم رجب) يكى از كتابفروشان
عمده بغداد كه شيعه نبود تمام كتابهاى آقاى مصطفوى را يكجا خريدارى كرده و در
شهرهاى شيعه مانند كربلا، نجف، كاظمين و غيره به قيمت خوب فروخت، در نتيجه هم سود
سرشارى به دست آورد و هم كتاب را به ميان خود شيعيان پخش كرد و نگذاشت به دست غير
شيعه برسد تا افكار ما پخش شود.
پس نبايد تنها به شعار
دادن، پخش نشريات و پوستر در سطح شهرهاى خودى و انتظار معجزه خدائى اكتفا كرد بلكه
واقعا بايد كار كنيم و با كار و توكل بر خدا بتوانيم زمام فكر جوامع بشرى را به دست
بگيريم انشاءالله.
نظم و انتظام در جامعه اسلامى
بايد زمام تنظيم را به
دست گرفت، در تواريخ آمده كه پيغمبر اكرم تنها در شهر مدينه كه جمعيتش حدود10 هزار
نفر بوده و عدهاى هم غير مسلمان داشته47 مسجد ساخت، و حتى يك بانو را بنام (ام
ورقه) در يكى از مساجد به عنوان امام جماعت براى بانوان مسلمان گماشت، آن همه مساجد
شخصيت و قدرت اسلام را بزرگ جلوه مىداد، و اگر يك هيئت و يا يك شخص به عنوان
ميهمان وارد مدينه مىشد با اين مراكز متعدد روبرو گشته و اسكان مييافت.
مسجد و حسينيه مراكز
تجمع اسلامى است مثلاً در شهر نجف اشرف50 مدرسه علمى وجود دارد، اين مدرسه فيضيه
قم در زمان صفويان ساخته شده و حدود400 سال پيش ملامحسن فيض كاشانى در اين مدرسه
بود و لذا تابحال بنام او ناميده شده، در واقع دوران صفويين بهترين دوره درخشان
تشيع بوده، كه علماى مهم دوره اخير در زمان صفويه ظهور كردند، همين كتاب
(بحارالانوار) مرحوم مجلسى (ره) كار سادهاى نيست، بايد گفت كار يك گروه است نه يك
فرد، و يا شيخ بهائى (ره) كه در باره كره ماه تحقيقاتى دارد، و تا الان از تحقيقات
علمى او دانشمندان غربى استفاده مىكنند، اينها در زمان صفويه بودند و تا بحال كسى
مانندشان نيامده.
كتاب مهم (الوافى) كه
ملا محسن فيض30 سال براى آن زحمت كشيده و همچنين3 تفسير جالب بنام صافى، اصفى و
مصفى و بسيارى كتابهاى ديگر همه مربوط به دوره صفويه است.
ما بايد لااقل تبليغات
قوى داشته باشيم، در مجله المستقبل نوشته بود كه از زمان رئيس شدن فرانسوا ميتران
تا كنون30 ايستگاه راديوئى در فرانسه اضافه شده و تعدادى هم در حال آمادگى است.
اروپاى غربى سيل
اكتشافات، مخترعين و همه چيز دارد و به دنيا عرضه مىكند و طبيعى است كه دنيا را
مسخّر خود مىكند.
پيامبر بزرگ اسلام با
مردم مكه و مدينه بزرگ شده بود و شخصيتش براى آنان هويدا بود كه در برابرش خاضع
بودند، اما در شهر كوفه كه مركز تمدنهاى جهان آن روز بود در دوران حضرت
اميرالمؤمنين على (عليه السلام) كسى امام را به
صورت ظاهر نمىشناخت، لذا حضرت جهت معرفى خويش مىفرمود: سلونى قبل تفقدونى، يعنى
پيش از اينكه مرا از دست بدهيد هرچه مىخواهيد بپرسيد تا شخصيت علمى حضرت براى مردم
آشكار شود، و از او اطاعت و فرمانبردارى كنند، چون مردم از يك شخص بىسواد حاضر
نيستند اطاعت كنند.
يك كتابخانه در شهر
قاهره هست كه يك ميليون كتاب دارد، كتابخانه مركزى مسكو 9 ميليون كتاب و مهمترين
كتابخانه نيويورك36 ميليون كتاب دارد، اما شايد بزرگترين كتابخانههاى حوزههاى
علميه ما در حدود 100 هزار كتاب داشته باشد، حال آنكه هزار سال پيش كتابخانه مرحوم
سيد مرتضى80 هزار و كتابخانه مرحوم خواجه نصيرالدين طوسى400 هزار كتاب داشته،
آنهم در زمانى كه كتابها خطى بوده و دستگاههاى چاپ هم در ميان نبود.
اِبن عقده اسم4 هزار
شاگرد امام صادق (عليه السلام) را فرد فرد
نوشته، و در كتابهاى تاريخى ديگر آمده كه20 هزار شاگرد داشتند، و مدينه (محل سكونت
امام صادق) حوزه علميه اسلام در آن روز بود.
در كتاب بحارالانوار
آمده كه در زمان حضرت امام سجاد (عليه السلام)
بيش از چهار ميليون حاجى به مكه مشرف شدند، عراق در آن موقع چهل مليون نفر داشت،
جورجى زيدان نقل مىكند كه در آن زمان جمعيت شهر بغداد در حدود10 ميليون نفر بوده
است.
اگر بخواهيم مردم را
پيرامون اسلام و فضيلت و سعادت جمع كنيم بايد مراكز اجتماعى داشته باشيم، مؤسسات
اجتماعى از قبيل صندوقهاى قرضالحسنه، مراكز كاريابى و غيره، مؤسسات فرهنگى از قبيل
كتابخانهاى مجهز، مدارس منظم، چاپخانه، مجله، روزنامه، راديو و غيره، مؤسسات
بهداشتى از قبيل درمانگاهها، بيمارستانهاى مجهز و غيره.
روح تمام اينها تنظيم
است كه از ضروريات پيشرفت است، يعنى اينكه تمام مؤسسات بايد منظم و به افراد
ذىصلاح سپرده شود تا درست اداره گردد.
راديو بىبىسى
انگلستان به60 زبان برنامه پخش مىكند همچنين آمريكا، فرانسه و ديگر دشمنان اسلام
به زبانهاى مختلف تبليغات دارند، و اين همان تنظيم است كه خيلى آهسته با نظم و دقت
به مردم جهان فكر مىدهند.
مىتوان گفت يكى از علل
عقب افتادگى مسلمانان همين بىنظمى است و الا اسلام مكتب صددرصد مترقى و صحيح است،
ما بايد حوزههاى علميه، دانشگاهها و مراكز علمى را نظم و وسايل تبليغاتمان را
حداكثر گسترش بدهيم تا بتوانيم تودههاى محروم جهان را جلب كنيم انشاءالله.
نابرده رنج، گنج ميسّر
نمىشود
قرآن مجيد از زبان حضرت
نوح عليه السلام مىفرمايد: (وقلت استغفروا
ربّكم ثمّ توبوا اليه انّه كان غفّارا، يرسل السّماء عليكم مدرارا، و يمددكم بأموال
و بنين، و يجعل لكم جنّات و يجعل لكم أنهارا).
قرآن مجيد معمولا حقايق
خارجى را بيان مىكند، و به مسائل ماورائى كمتر مىپردازد، مثلا آنجائى كه
مىفرمايد دست دزد را قطع كنيد يا اينكه بر شما، تكليف روزه، واجب شده، يا اينكه
مثلا زنان بعداز طلاق بايد مدتى عدّه بگيرند، اينها حقائقى خارجى هستند، كه اگر
چنين نباشد زندگى بشر به خطر مىافتد...
و در اين چند آيهاى كه
در اوّل بحث تلاوت شد حضرت نوح عليه السلام
براى قومش حقيقتى را كشف نموده كه اگر به سوى خدا برويد و از گناهانتان استغفار
كنيد، و بدرگاه خداوند توبه كنيد، و خلاصه قوانين خدا را پياده سازيد آسمان بر شما
باران رحمت باريده و ثروت شما و فرزندانتان افزايش مىيابد، و زمين تبديل به بهشتى
زيبا مىگردد، و اين يك امر طبيعى است، و ارتباطى به ماورائيات ندارد، چون آشكار
است كه اگر تمام انسانها به قوانين الهى عمل كنند، رشد و آزادى بشر گسترش يافته و
موجب آبادانى و پيشرفت مىشود، و به عكس، زمانيكه مردم از قوانين خدا كه همراه با
نظام طبيعت نهاده شده، روى بگردانند، بدون شك به سراشيبى سقوط نزديك مىشوند، اين
مقدمهاى مختصر از قرآن مجيد به عنوان شاهد مطلب ما بود.
حال بايد ببينيم.. چرا
يك ميليارد مسلمان، كه واقعا بهترين نظام و بهترين مقررات در تمام زمينهها را
دارند اينطور عقب افتاده و زير دست هستند؟! اين يك فاجعه است براى امت اسلامى، اگر
علت اين تخلف را از قرآن مجيد بپرسيم.. طبق مقدمه بالا پاسخمان خواهد داد.. آرى
بايد اذعان كنيم كه امت اسلامى به طور تدريجى دست از قوانين كوچك و بزرگ اسلام..
مخصوصا در امور دنيائى برداشته، و از آن روى گردانيده، و تا زمانيكه چنين باشد به
آقائى و حاكميت بر سرنوشت خويش نخواهند رسيد، چون تنها عاملى كه موجب پيشرفت و رشد
انسان مىشود، همانا اطاعت از دستورات الهى است كه راه استفاده از موارد حياتى را
به انسانها مىآموزد، و معلوم است كه اگر كسى از راه اصلى منحرف گردد، به مقصد
نخواهد رسيد.
يكى از مجلههاى
پرتيراژ كويت مجله (العربى) است كه ماهانه (250 هزار) نسخه از آن به چاپ مىرسد،
اين مجله در يكى از شمارههايش زبانهاى زنده دنيا را شمرده بود. در آنجا هفده زبان
مهم جهانى را به ترتيب شمرده بود، امّا بدون ذكر زبان عربى، و اين يك واقعيت است كه
حتى يك مجله عربى در يك دولت عربى حاضر نشده لغت عربى را در مرحله آخر هم بياورد،
چون زبان عربى الآن چيزى ندارد، گرچه در يك زمانى مهمترين زبان زنده دنيا بوده، و
اكثر كتابهاى علمى به اين زبان نگاشته مىشده، و به گفته شاعر:
گيرم پدر تو بود فاضل
*** از فضل پدر، ترا چه حاصل؟
حال عربها از نياكانشان
چه افتخارى به ارث بردهاند؟ و آيا زبان عربى به دنياى امروز چه عرضه كرده.. آيا
علم سياست؟ يا علم هيئت؟ يا علم اقتصاد؟ يا صنعت؟ و يا اختراع؟...؟
متأسفانه مسلمانان
امروز جهان (به علل گوناگون) لياقت هر پيشرفتى را از دست دادهاند، واقعا از هر
جنبهاى نياز به ديگران پيدا كرده، و حتّى حق حياتشان وابسته به ديگران شده است.
آنهم با دنياى پيشرفته
امروز، كه واقعا تكنولوژى به اوج خود رسيده.. كه مثلا يك مغز الكترونيك مىتواند400
هزار مسئله مشكل را در يك دقيقه حل كند، و اين براستى معجزهايست كه خداوند متعال
به عقل انسان ارزانى داشته، حتّى اينكه اخيرا دستگاهِ كامپيوترى ساختهاند كه
مىتواند يك كتابخانه ده هزار كتابى را در خود خلاصه و ثبت كند.. و صدها بلكه
هزارها از اختراعات علمى و پيشرفتهاى جديد صنعتى بيگانگان...
قرآن مجيد مىفرمايد:
(لقد كان فى قصصهم عبرة) واقعا ما بايد از سرگذشت انسانهاى موفّق در كارشان چه در
خوبى و چه در خرابكارى و بدى درس عبرت بياموزيم.. مثلا همين "ميشال عفلق" تئوريسين
صهينونيست حزب بعث، بدون هيچ تظاهر و شعارى مرتب توطئه مىچيند و عراق را روز به
روز به نابودى و انهدام بيشتر مىكشاند.. واقعا ببينيم كشته شدن اين همه جوانان
مسلمان ايران و عراق و روياروئى اين دو همسايه باهم در اثر چيست؟ آيا جز در اثر
خودخواهى عفلق و اربابانش چيز ديگرى است؟ اما مىبينيم كه هيچ اسمى از او نيست و
همه از نوكرش صدام دم مىزنند، ما بايد عبرت بگيريم، و دور از شعار و خودخواهى براى
نجات مسلمين جهان شبانه روز فكر كنيم و در راستاى آن كار كنيم. شما ببينيد: يك
واقعهاى كه حدود پنج سال پيش رخ داد، يك مطربه در مصر فوت شد، در آن سال36 كتاب
در باره شخصيت او نوشتند، و به زبانهاى مختلف به جهانيان معرفىاش كردند، امّا يك
روز كه اينجانب كتابهاى نوشته شده پيرامون شخصيت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام را
حساب مىكردم، واقعا ديدم جز هفت كتاب بيشتر نيست يا كتابهاى تحقيقى در باره مثلا
امام صادق (عليه السلام) بسيار كم است و در
باره برخى از ائمه اطهار شايد يك كتاب تحقيقى هم نگاشته نشده باشد.
بنا بر اين نبايد غافل
شويم از اينكه خداوند متعال جهان را طبق قوانين و مقرراتى آفريده و روايت هم
مىگويد: (الدنيا للعاملين) دنيا از آن كسانيست كه كار كنند، و به گفته شاعر:
با رنج گنج بر، كه بزرگان سرودهاند
*** نابرده رنج گنج ميسّر نمىشود
اينجا قرآن مجيد شاهد
جالب توجهى دارد كه مىفرمايد: (كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذنالله) يعنى:
چه بسا گروه اندكى بر جمعيت بسيارى غلبه كنند باذن خدا، اين (بإذن خدا) يعنى شناخت
موازين و معيارهائى كه خدا در سنن جهان هستى قرار داده، و فهميدن چگونگى اجراى
قوانين خدا و استفاده از قوانين تكوينى است.
متأسفانه اين شرط مهم
در ما مسلمانان ضعيف شده است، كه ما را به اين روز در آورده، كه يك ميليارد مسلمان
هستيم.. ولى نه اسمى، نه حكومتى، نه اقتصادى، نه سياستى و نه چيز ديگرى برايمان
هست، و تا روزى كه به قوانين اسلامى باز نگرديم حالمان بهتر از اين نخواهد شد..
كتاب جواهرالكلام يك
كتاب فقهى است كه حدود ربع ميليون مسئله و قانون دارد، ما در باره تمام جزئيات
قانون داريم.. اين را بايد به اطلاع تمام مسلمانان برسانيم.. چون اگر امت اسلامى
بداند كه قانون اسلام كودتاهاى نظامى را مردود شمرده.. ديگر برابر عدّهاى كودتاچى
كه همانند دزدان، شبانه كودتا مىكنند و حكومت را بدست مىگيرند ساكت نمىماند،
اسلام حكومت را جز در مورد پيامبر اكرم و ائمّه اطهار عليهمالسلام مشورتى
مىداند.. نه تحميلى، و اين كودتاچيان با قدرت سلاح حكومت را قبضه مىكنند، بنا بر
اين.. بر مسلمانان است كه زير بار اين كودتاها نرفته، و قدرى فكر كنند.. كه چرا در
آمريكا، انگلستان، فرانسه و اسرائيل سه ميليون نفرى كه الآن38 سال است در قلب
كشورهاى اسلامى حكومت غاصبانه مىكند كودتا نمىشود؟..
چرا هرچه كودتا رخ
مىدهد.. اكثرا در كشورهاى اسلامى است؟ ببينيد مثلا فقط در كشور بنگلادش كه تنها
يازده سال است از پاكستان جدا شده و به اصطلاح به استقلال رسيده تا كنون شش بار
كودتا شده، و مردم مسلمان آن كه بيش از هشتاد ميليون نفر هستند همه ساكت، بلكه
مجبور به تأييد هم مىشوند، ازاين رو ما موظّفيم كه تمام مسلمانان را آگاه سازيم تا
قيام كنند، و حق خود را بطلبند و حكومتشان را با اراده خودشان تعيين كنند، نه اينكه
آمريكا يا شوروى و يا يك استعمارگر ديگر، دزد وابستهاى را از طريق كودتا بر آنان
مسلّط نمايد.
واقعا تاريخ اسلام
خواندن دارد.. اينجا به مناسبت يك واقعه تاريخى را نقل مىكنيم كه يكى از افتخارات
اسلام است، هنگامى كه مسلمانان برابر ارتش فرس اردو زدند، فرمانده اسلام شخصى بود
به نام (زهرة بن عبدالله) و فرمانده ارتش فرس هم شخصى بنام (رستم فرّخ زاد) بود،
رستم تا حدودى انديشمند بود، از اين جهت در ابتدا خواست كه جنگ نكند، و با سپاه
اسلام وارد صلح و سازش گردد و لذا خواستار ملاقات با فرمانده سپاه اسلام شد.. در
اين ملاقات گفتگوهائى صورت گرفت.. از جمله اينكه فرمانده اسلامى گفت: ما آمدهايم
تا رسالت پيامبر اسلام را براى مردم شما به ارمغان بياوريم، و براى كشورگشائى و كسب
ثروت و رياست نمىجنگيم.
رستم گفت: رسالت پيامبر
شما چيست؟
زهره پاسخش داد: اين
است كه مردم را از عبوديّت فرد به عبوديّت خدا هدايت كنيم (البته اينجا ناگفته
نماند كه اين آقاى زهرة بن عبدالله از شاگردان جناب سلمان فارسى بود) خلاصه از
صحبتهائى كه ميان فرمانده سپاه اسلام و سپاه فارس رد و بدل شد، فرمانده گارد
جاويدان شاهنشاهى بنام (ديلم) كه چهار هزار سرباز كاملا مجهّز در اختيار داشت،
متوجه شد كه آزادى واقعى در پناه اسلام است، لذا جلو آمد و به زهره گفت:
ما با سه شرط همراه شما
مىشويم:
1 ما را در منزلهائى مانند منزلهاى خودتان اسكان دهيد.
2 حقوقى همسان با حقوق ديگر افراد سرباز مسلمان بما بدهيد.
3 ما را مثل ديگر افراد مسلمان مورد مشورت قرار بدهيد.
اين سه شرط پذيرفته شد،
و ديلم و افرادش همگى مسلمان و وارد سپاه اسلام شدند، بعد از (زهره) خواستند كه
براى آنان فرماندهاى تعيين كند، او گفت: آيا از فرمانده خودتان (ديلم) راضى هستيد؟
گفتند: آرى، گفت: پس همو فرمانده شما باشد.
از اين داستان چه
مىتوان استفاده كرد.. اوّلا اينكه در اسلام كسى كه دير يا زود مسلمان شود با ديگر
مسلمانان حقوقى مساوى دارد، و ثانيا مسئله مشورت و اهميت آن كه پيامبر و شاگردان او
اين حق را به مردم دادهاند.. و شايد يكى از مهمترين عوامل پيروزى اسلام همين مشورت
در امور بود.
باز واقعهاى است كه در
همين حدود40 سال پيش اتفاق افتاد، مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى مرجع بزرگ شيعه در
شهر نجف اشرف بود، يك شب دزدى به منزل ايشان حمله كرد و با چاقو دستش را مجروح
ساخت، دزد دستگير شد، و دولت آن روز نمايندهاى به نجف اشرف فرستاد تا نظر ايشان را
در مورد دزد ببيند، و مردم عراق جهت تقبيح تجاوز به منزل آقا و جسارت به ايشان
بازارها را تعطيل كردند.. امّا آقا فرمود: خواهشم اين است كه او را آزاد كنيد، من
به او سرمايه مىدهم تا كار كند، و همين طور هم شد... اين واقعا چه افتخار بزرگى
براى شيعه بود.
ما بايد آيندهنگر
باشيم.. و ببينيم كه تاريخ آينده در باره مال چه حكم خواهد كرد؟ از همين حالا هم
دير نشده.. چون به قول معروف هرگاه كه جلوى ضرر گرفته شود استفاده است، لااقل از
اين به بعد بيدار و آگاه باشيم و مردم را از همه چيز آگاه كنيم تا بذر پيشرفت كاشته
شود، گرچه نتيجهاش براى نسلهاى بعد باشد، بنا براين ما بايد طبق قوانين كنونى و
قوانين خدائى عمل كنيم و آنگاه منتظر پيروزى و پيشرفت باشيم.
(كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة بإذن الله).