حجبا دارابودن بعد معنوي و عرفاني
عميق و گسترده، ابعاد ديگر آن خصوصا بعد
اقتصادي و مادي آن مورد ترديد واقع شده
استبه طوري که گفتهاند مگر ممکن است
چنين عبادت پر معنويت، همراه با بعد مادي
و اقتصادي باشد، بلکه اين مسائل را منافي
با روح حج ميدانستهاند و اين خاصيتيک
سونگري به حج است. همچنان که اين توهم در
زمان جاهليت هم وجود داشته و خيال
ميکردند معامله و تجارت و کسب و کار در
ايام حجحرام و باعثبطلان آن ميگردد.
(54) اما خداوند متعال براي
مقابله با اين طرز تفکر آيات متعددي را
نازل نموده است که تعدادي از آنها به شرح
ذيل است: گناهي بر شما نيست که از فضل
پروردگار خود (منافع اقتصادي در ايام حج)
برخوردار شويد. (55)
"ليس عليکم جناح ان تبتغوا فضلا من
ربکم. "
شکي نيست که مراد از فضل در آيه، فضل و
بهره مادي است چون که مسائل معنوي جاي
هيچگونه ترديدي نبود تا بفرمايد: "ليس
عليکم جناح". . . همچنانکه مراد از
ابتغاء، ابتغاء، ابتغاء بعد از اتمام حج
نيست، چون که معامله و تجارت بعد از اعمال
حج جاي بحث و گفتوگو نبوده است، بلکه
آنجا که محل کلام بود معامله و تجارت در
اثناء عمل بود و آيه مبارکه هم در رد مراد
اين نوع تفکر با صراحت تمام فرمود:
(هيچگونه مانعي و اشکالي وجود ندارد که
مردم از فضل خدا بهرهمند گردند بلکه با
توجه به معناي ابتغاء (56)
ميتوان در راه کسب آن اجتهاد و کوشش هم
نمود و حتي با ملاحظه "من ربکم" ميتوان
به آن رنگ عبادت داد تا از مصاديق بارز
آيه "رجال لاتلهيهم تجارة و لا بيع عن
ذکرالله"، (57) به شمار آيد.
منتهي بايد مواظب بود که تجارت در خلال حج
ابتغاء من فضلالله باشد.
مؤيد ديگر بر اطلاق ابتغاء فضلا من
ربکم بر امور مادي، نظاير اين آيه در قرآن
است که ابتغاء فضلالله بر امور مادي
اطلاق شده است از جمله خداوند در سوره
جمعه فرمود: هنگامي که نماز پايان
گرفتشما آزاديد در زمين پراکنده شويد و
از فضل الهي طلب کنيد. (58)
"فاذا قضيت الصلوة فانتشروا فيالارض و
ابتغوا من فضل الله. "
از سوي ديگر، اينگونه يک سونگري به حج
در زمان ائمهعليهم السلام براي اصحاب
ايجاد سؤال کرد که آيا تجارت و بهرهمندي
مادي در ايام حج ضرري به حج ميرساند يا
نه، چنانکه شخصي مثل معاويةبن عمار به
امام صادقعليه السلام عرض کرد: مردي براي
تجارت به طرف مکه حرکت ميکند يا شتري
دارد که کرايه ميدهد آيا حجش ناقص استيا
کامل؟ حضرت پاسخ فرمودند: حجش کامل و تمام
است. (59)
از جمله آيات ديگري که دلالتبر بعد
اقتصادي حج دارد، آيه شريفه ذيل ميباشد:
"و اذن فيالناس بالحج. . . ليشهدوا
منافع لهم و يذکروا اسمالله. . . "
(60) ترجمه آن گذشت. با توجه به
تقابل دو جمله ليشهدوا منافع لهم و يذکروا
اسمالله"، استظهار ميشود که حج دو بعد
دارد، بعد عبادي و غيرعبادي. و قطعا يکي
از مصاديق بارز منافع، منافع اقتصادي حج
است که احتمالا به دليل اهميت اين بعد يا
جهت مقابله با تفکر جاهلي، مقدم بر بعد
معنوي حج ذکر شده است.
شاهد قطعي بر اينکه مراد از منافع،
منافع اقتصادي هم هست تمسک امامرضاعليه
السلام به اين آيه شريفه است که در ضمن
بيان علل و فلسفه حج فرمود:
منافع و آثار حج تمام اهل زمين از شرق
و غرب و بر و بحر را فرا ميگيرد چه آنها
که حجبه جا ميآورند و چه آنها که به جا
نميآورند از تجار و کسبه و مساکين و
حاجتمندان. . . براي همين منافع قرآن
فرمود: "ليشهدوا منافع لهم" (61)
توجيه ديگري که ميشود براي تقدم بعد
غير عبادي بر عبادي در اين آيه مبارکه ذکر
کرد، جنبه رواني قضيه است که براي جذب
مردم عادي به سوي خانه خدا، ابتدا روي
منافع مادي تکيه نمود. و به تعبير مرحوم
علامه طباطبايي از آنجايي که انسان فطرت
حبالذات دارد و منافع خودش را دوست دارد
از اينرو در همان اول فرمود "ليشهدوا
منافع لهم". (62)
از جمله آيات ديگر، آيه 2 از سوره
مبارکه مائده ميباشد که خداوند متعال ضمن
خطاب به مؤمنين فرمود: احترام آنهايي که
به خاطر معاش و معادشان قصدخانه خدا را
نمودهاند نگه داريد. (63)
يعني اين زائرين خانه خدا انسانهاي
محترمي هستند نبايد حريم آنها حلال شمرده
شود.
علاوه بر اينکه لسان اين آيه لسان مدح
است و نيز بعد اقتصادي آن مقدم بر بعد
عبادي "رضوانا" گرديده و از تقابل "فضلا
من ربهم و رضوانا" به خوبي استفاده ميشود
که مراد از فضلا من ربهم منافع اقتصادي
ميباشد. شاهد قرآني ديگر بر بعد اقتصادي
حج، آيهاي از سوره مبارکه قصص است که
خداوند متعال ضمن منت گذاشتن بر مشرکين،
روي دو نعمت تاکيد فرمود: يکي امنيت و
ديگري مواهب اقتصادي.
آيا ما حرم امني در اختيار آنها قرار
نداديم که محصولات هر شهر و دياري به سوي
آن آورده شود ولي اکثر آنها نميدانند.
(64)
"اولم تمکن لهم حرما امنا يجبي اليه
ثمرات کل شيء رزقا من لدنا و لکن اکثرهم
لايعلمون".
عنايت در کلمات کل شيء و رزقا من لدنا
و فعل يجبي که دلالتبر استمرار دارد،
اهميت مطلب را دو چندان خواهد کرد. به
علاوه، اين دو نعمت متعلق به زماني بود که
آنها مشرک بودند تا چه رسد به اينکه
موحد شوند، اگر مردمي که در شهرها و
آباديها زندگي دارند، ايمان بياورند و
تقوا پيشه کنند، برکات آسمان و زمين بر
آنها ميگشاييم. (65)
"و لو ان اهل القري آمنوا و اتقوا
لفتحنا عليهم برکات من السماء و الارض".
شاهد قرآني ديگر آيه 28 از سوره توبه
است:
اي کساني که ايمان آوردهايد بدانيد که
مشرکين آلوده و ناپاکند بنابراين، پس از
اين سال نبايد قدم به مسجدالحرام بگذارند
و اگراز فقر ميترسيد به زودي خداوند شما
را از فضلش، هرگاه بخواهد بينياز ميسازد
خداوند دانا و حکيم است.
از آنجايي که اهل مکه در انتظار سود و
تجارت بودند ترسيدند که نکند به خاطر اين
منع، تجارت آنها از رونق بيفتد و وضع
اقتصادي آنها خراب شود، از اينرو خداوند
در مقام دلداري آنها وعده فرموده به زودي
شما را از فضلش بينياز ميسازد.
همچنانکه تاريخ گواهي ميدهد که
بزرگترين بازار از جمله بازار معروف عکاظ
در موسم حجبرپا ميشود. و احتمالا سوره
قريش (66) را بتوان مؤيد ديگر
قرآني بر اينگونه بازار دانست. ادامه
دارد. . . .