موسم حج علاوه بر امور معنوي، يک از
مناسبترين ايام براي مبادله فرهنگي و
انتقال ارزشها در بين مسلمين جهان است و
آثار و برکاتي از اين راه نصيب اسلام و
مسلمين ميگردد، و سبب رشد و شکوفائي
زائران خانه خدا را فراهم مينمايد. چون
که ايمان و بينش ديني حجگذار در
گذرگاههاي حج از ناخالصيها جدا و اصلاح
ميگردد و در نتيجه حجگذار به فرهنگ ناب
محمدي دست پيدا ميکند، چه اينکه حجيک
دوره عملي آموزش دين براي هر زائر است که
تا هر مسلماني آن را در تمام عمر حداقل
يکبار پياده نکند، به حقيقت ايمان
نميرسد. از اينرو فرمودهاند: تارک حج
در صف يهود و نصاري قرار داده ميشود.
(41) و در مقابل، حج و عمره
عامل مؤثر براي اصلاح ايمان و تقويت دين
معرفي شده است. (42)
چه اينکه حج مروري بر توحيد و تاريخ
حاميان آن از آدم تا ابراهيم و خاتم و
درگيري مدام ايمان و کفر و نفاق ميباشد و
هر کدام از اعمال حج و امکنه مقدسه از حرم
و ميقات و مکه و کعبه و سعي و عرفات و
مشعر و مني يا انسان سخن ميگويند و حاجي
را به انديشه واميدارند و آگاهيهاي لازم
به او منتقل ميشود و در هايتسبب بينش
توحيدي که ام و اساس همه مسائل است
ميگردد. از سوي ديگر، در حج آموزش عملي
فرهنگ برابري و مساوات و اخوت و تعاون و
طرد هرگونه تفرق و نفاق داده ميشود; يعني
به حاجي ميآموزند که عليرغم
تفاوتهايشان در رنگ و پوست و نژاد و زبان
و مقام و ثروت، همه در نزد خداوند مساوي
هستند. خطبههاي پيامبراکرمصلي الله عليه
وآله در حجةالوداع شاهد روشن و واضح بر
اين مدعاست که فرمود: از نظر اسلام همه
مردم با همه برابرند; عرب بر عجم و عجم بر
عرب هيچ فضيلتي ندارد، مگر به ملاک تقوي.
. . مسلمان برادر مسلمان است. (43)
و در يک کلمه، بزرگترين و مهمترين
فرهنگي که در ايام حجبه حاجي منتقل
ميگردد، فرهنگ توحيد خالص ابراهيمي
محمديصلي الله عليه وآله است.
اما آياتي که بعد فرهنگي حج از آن
استظهار ميشود عبارتند از: "جعلالله
الکعبة البيت الحرام قياما للناس" خداوند
کعبه را که خانه محتترم است وسيلهاي براي
سامان بخشيدن به کار مردم قرار داده است.
(44)
"و اذن في الناس بالحج - ليشهدوا منافع
لهم" اي ابراهيم در ميان مردم اعلان عمومي
براي حجبنما تا پياده و سوار بر مرکبهاي
لاغر از هر راه دور، قصد خانه خدا کنند تا
شاهد منافع گوناگون خويش در اين برنامه
حياتبخش باشند. (45)
دقت در اطلاق دو کلمه قيام و منافع
باعث رهنمون شدن به مطلب وسيع و گستردهاي
ميگردد که قوام و حيات جامعه بشري و
تامين هر نوع منافع انسانها در گرو تحقق
اين مراسم باشکوه حج است.
چه چيزي بالاتر و مهمتر از فرهنگ
جامعه که قوام و حيات جامعه در گرو فرهنگ
آن جامعه است. چه منافعي عزيزتر و با
ارزشتر از منافع فرهنگي، عقيدتي، بلکه آن
منافعي که اولا و با لذات با اين فريضه
الهي و امکنه مقدس تناسب دارد. همه ايمان
و ارزشهاي الهي است. که شاهد قوي و گوياي
آن اين است که بعد فرهنگي در جوامع روائي
به عنوان يکي از مهمترين علل و فلسفههاي
حج مطرح شده است. چنانکه امام صادقعليه
السلام در جواب هشام بن حکم در مورد
حکمتهاي حج فرمود: خداوند متعال به وسيله
حج، زمينه اجتماع مردم مشرق و مغرب را
فراهم کرده، براي اينکه همديگر را
بشناسند و تفاهم کنند. . . و براي اينکه
آثار پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله
شناخته شود و اخبار و گفتار وي احياء گردد
تا به دست فراموشي سپرده نشود. جالب
اينکه امامعليه السلام در دنباله آن،
دليل اين مطلب را هم بيان ميفرمايد که
اگر هر قوم و ملتي تنها از کشور و بلاد
خويش سخن بگويند و تنها به مسائلي که در
آن استبينديشد، همگي هلاک ميگردند و
کشورهايشان ويران ميشود و از بسياري از
منافع و سودها و اطلاعات و اخبار محروم
ميشوند. اين است فلسفه و دليل کنگره جهان
حج. (46)
بنابراين، يکي از علل حج، شناخت و
آشنايي مردم با آثار و احاديث
رسولاللهصلي الله عليه وآله و زنده
نگهداشتن و به دست فراموشي نسپردن
آنهاست; يعني حج در واقع مروري بر تاريخ
اسلام و پيامبر اسلام بلکه مروري بر توحيد
و حاميان آن از آدم تا ابراهيم و خاتم است
و تابلوئي براي تمام فداکاريهاي قهرمان
توحيد و پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله
است که حاجي با ديدن اين صحنهها و امکنه
پيام ميگيرد.
از سوي ديگر، ايام حج فرصتي استبسيار
مناسب براي تبليغ فرهنگ اصيل اسلام، در
ميان قشر وسيع و قابل توجهي از مسلمين که
از اطراف و اکناف عالم در اين نقطه اجتماع
کردهاند. و اصولا از مقدمات اوليه حج
تعلم بسياري از مسائل اسلامي است که به
نوبه خود به علماء متعهد اسلام امکان
ميدهد تا از استقبال مردم براي تعليم و
ارشاد و نشر فرهنگ غني اسلام استغناء
نمايند.
حج در واقع آموزشگاهي است که هر سال
داير ميگردد و مؤسس آن خداوند منان و
اساتيد آن انبياء و ائمه معصومين و علماء
متعهد اسلام هستند که معارف اصيل و ناب را
به کام تشنگاني که از سراسر عالم در اين
مکان گردهم آمدهاند، ميريزند. چنانکه
سيره عملي انبياء عموما و پيامبر اکرمصلي
الله عليه وآله و ائمه کرام خصوصا بر اين
منوال بود که از اين کنگره عظيم حج در جاي
جاي مواقف و مشاعر به نحو احسن استفاده
نمايند. و شايد يکي از علل موفقيت
پيامبراکرمصلي الله عليه وآله در نشر و
گسترش اسلام به سراسر عالم اين بود که در
مدت سيزده سال اقامت در مکه با نمايندگان
و سران قبائلي که از اطراف عالم براي اداء
حجبه مکه ميآمدند، تماس برقرار نمايد و
به تبليغ بپردازد که بعضي از مورخين
نمونههايي از اين قبيل ذکر کردهاند.
(47) علاوه بر اينها:
- پيامرساني و تبليغ حضرت عليعليه
السلام در سرزمين مني در ضمن تلاوت آيات
برائت.
- تبليغ امام حسينعليه السلام در موسم
حجبراي بيان رسالتخود و اوضاع سياسي
يزيد که براي تحقيق اين هدف چند ماه در
مکه توقف نمود تا حجاج از سراسر دنيا در
موسم حج گردهم آيند.
- تبليغ امام صادقعليه السلام در
عرفات در ميان انبوه جمعيت که با صداي
بلند رو به هر طرف نموده و در هر بار سه
مرتبه ميفرمود: اي مردم، رهبر شما رسول
خدا بود بعد حضرت علي، پس امام حسن و امام
حسين و امام سجاد و امام باقر و فعلا من
هستم پس از من سؤال کنيد. (48)
- امام صادقعليه السلام در موسم
حجخيمهاي برافراشته ميکرد و دانشمندان
آن روز به حضورش شرفياب ميشدند و راه و
روش تبليغات و مبارزه با مفاسد فکري و
اعتقادي را فرا ميگرفتند.
و در مقابل مسلمين و علماء هم در ايام
اختناق از اين فرصت استفاده کرد، در موسم
حجشرکت نموده و از محضر ائمهعليهم
السلام بهرهبرداري ميکردند. گواه روشن
آن، مباحثات عقيدتي و فقهي ائمهعليهم
السلام و صحابه و تابعين و علماء در موسم
حج است که به افتاء و تدريس و مناظره
ميپرداختند. پيامهاي حضرت امام
خمينيقدس سره به حجاج بيتالحرام نيز در
همين راستا بوده است.
بنابراين، ايام حج فرصتبسيار مناسب و
استثنايي براي تبليغ و نشر فرهنگ اصيل
اسلام در ميان قشر وسيع و قابل توجهي از
مسلمين است هم تبليغ قولي است و هم عملي و
هم بررسي مسائل مختلف اسلامي توسط
برجستهترين افراد از نظر علم و تقوي، و
هم مبارزه با ريشههاي فرهنگ ضدتوحيدي و
استعماري و هم خنثي کردن هرگونه توطئه و
نقشههاي شوم بر عليه اسلام ناب محمدي
است. همچنانکه پيامبراکرمصلي الله عليه
وآله در جريان فتح مکه و حجةالوداع فرهنگ
جاهليت را عملا و قولا ريشهکن نمود.
نکته ديگري که در بعد فرهنگي حج نمايان
است، مسئله پيامرساني است. حاجي و زائر
خانه خدا، علاوه بر اينکه معارف اصيل
اسلام و آيات روشن الهي را مشاهده و پيام
را دريافت ميکند، (49) بايد
اين پيام را به عنوان ره توشه حجبا خود
به همراه برده و در محيط و شهر و آبادي
خود نشر دهند، چه اينکه پيامبراکرمصلي
الله عليه وآله در حجةالوداع خطاب به
مردم فرمود:
بايد اين مطالب و معارف را حاضر و شاهد
شما به غايب انتقال بدهد. (50)
چنانکه امام حسينعليه السلام در سال 58
هجرت، دو سال قبل از مرگ معاويه، در
سرزمين مني در ميان جمعيت 1000 نفري بعد
از انتقاد از وضع موجود فرمود: گفتارم
بشنويد و به خاطر بسپاريد، وقتي که به محل
سکونتخود برگشتيد، پيام مرا به افرادي که
مورد اطمينان هستند ابلاغ نماييد. (احتجاج
طبرسي، ج 2، ص 296)
همچنانکه عليبن موسيالرضاعليه
السلام در ضمن بيان علل و فلسفه حج
فرمودند: در حج، تفقه و آشنايي با دين و
گسترش فرهنگ اهلبيتبه تمام نقاط جهان
نهفته است: (51) "مع مافيه من
التفقه و نقلالاخبار الي کل صفغ و ناحية"
يعني در حج هم پيامگيري است هم
پيامرساني و در واقع بهترين و مؤثرترين
رسانه گروهي جامعه اسلامي است. اما نکته
جالب در اين روايت اين است که امامعليه
السلام در بيان اين مطلب، تمسک به آيه
نمودند که خداوند متعال در آن آيه مبارکه
فرمودند: چرا از هر گروهي، طائفهاي از
آنان کوچ نميکنند تا در امر دين تفقه
نمايند و به هنگام بازگشتبه سوي قوم خود
آنها را انذار نمايند تا شايد (از مخالفت
فرمان الهي) بترسند و خودداري کنند.
(52) "فلولا نفر من کل فرقه منهم
طائفة ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم
اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون. "
نعمتبهرهبرداري از معارف و فرهنگ ناب
محمدي در مراسم حج اختصاص به مسلمين که
توفيق حضور دارند ندارد بلکه آنها موظفند
اين فرهنگ را به عنوان بهترين سوغاتي با
خود برده و در منطقه خود نشر دهند و
بدينوسيله نقش فرهنگي حجبا توجه به
تکرار آن در هر سال، ابعاد گستردهتري
پيدا ميکند و در نهايت عامل قوي براي
تقويت دين و ضامني جاودانه براي فرهنگ
اصيل اسلام خواهد بود و در نتيجه فرمايش
امام صادقعليه السلام (تا کعبه برپاست
دين هم استوار است) ، "لا يزال الدين
فانما ما قامتالکعبه"، جايگاه خودش را
پيدا خواهد کرد.
بنابراين، يکي از اهداف و ابعاد عاليه
حج، آشنايي بيشتر و عميقتر مردم با
مسائل اسلامي و انتقال اخبار و پيامهاي
حجبه سراسر عالم است. حج آموزش چند روزه
استبراي آمادهسازي فرد در پهنه زندگي،
حج تابلويي از تمام فداکاريهاي قهرمان
توحيد و پيامبراکرمصلي الله عليه وآله
است که با ديدن صحنه و امکنه تبليغ
ميشوند، پيام ميگيرند، سپس به سراسر
عالم نشر ميدهند حجيک دانشگاه و
دانشسراي عالي فرهنگي است که فرهنگ
خودسازي، امنيت، عدالت اجتماعي، ايثار،
مقاومت، نظم و انضباط، اتحاد و مساوات و.
. . به حاجي تعليم داده ميشود. در حج
عملا به مسلمين ميآموزند که چگونه
ميتوان از نيروهاي پراکنده، قدرت واحدي
به وجود آورد، چنانکه پيامبراکرمصلي
الله عليه وآله در حجةالوداع اين قدرت را
به معرض نمايش گذاشت. حج محل زنده کردن
آثار رسولالله است "و لتعرف آثار
رسولالله و تعرف اخباره و يذکر و لا
ينسي" و حج محل تعليم علوم اهلبيت و نشر
آن به سراسر جهان "مع مافيه منالتفقه و
فعلالاخبار الائمة الي کل صفغ و ناحيه"
ميباشد.
حضرت امام خمينيقدس سره احياگر حج
ابراهيمي درباره بعد فرهنگي حج فرمودند:
حج کانون معارف الهي است. . . حجبسان
قرآن است که همه از آن بهرهمند ميگردند
ولي انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت
اسلامي اگر دل به درياي معارف آن بزنند و
از نزديک شدن و فرو رفتن در احکام و
سياستهاي اجتماعي آن نترسند از صدف اين
درياي گوهرهاي هدايت و رشد و حکمت و
آزادگي را بيشتر صيد خواهند نمود و از
زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند
گشت ولي چه بايد کرد و اين غم بزرگ را به
کجا بايد برد که حجبسان قرآن مهجور
گرديده است و به همان اندازهاي که آن
کتاب زندگي و کمال و جمال در حجابهاي خود
ساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه
اسرار آفرينش در دل خروارها خاک
کجفکريهاي ما دفن و پنهان گرديده است. .
. حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است;
سرنوشتي که ميليون مسلمان هر سال به مکه
ميروند و پاي جاي پاي پيامبر و ابراهيم و
اسماعيل و هاجر ميگذارند ولي هيچ کس نيست
که از خود بپرسد ابراهيم و محمدصلي الله
عليه وآله که بودند و چه کردند هدفشان چه
بوده و از ما چه خواستهاند؟ (53)