زبدة الاحاديث در چهل حديث و اضافات ديگر

ثقه الاسلام حاج شيخ عباس ايمانى

- ۲ -


حديث بيست و دوم

17 بحار الانوار ص 180
نقل من خط الشهيد (ره ) قيل للصادق على ماذا بنيت امرك .
فقال (ع ) على اربعه اشياء
علمت ان عملى لا يعلمه غيرى فاجتهدت
و علمت ان الله عزوجل مطلع على فاستحييت و علمت ان رزقى لا ياكله غيرى فاطماننت و علمت ان اخر امرى الموت فاستعددت
ترجمه :
گفته شد بحضرت صادق (ع ) كه بر چه بنا كردى امر خود را. فرمود بنا كردم امر خود را بر چهار چيز:
اول دانستم كه عمل مرا ديگرى بجا نمى آورد پس خودم كوشش نمودم كه بجا آورم
دوم دانستم كه خداوند تعالى از حال من مطلع و با خبر است پس حيا ميكنم كه معصيت كنم او را
سوم دانستم كه روزى مرا ديگرى نمى خورد پس اطمينان خاطر پيدا كردم .
چهارم دانستم كه آخر كار من مردن است پس مهياى مردن شدم

حديث بيست و سوم

خصال ص 153
عن ابى عبدالله (ع ) قال ست خصال ينقع بها المومن بعد موته . و لد صالح يستعفر له و مصحف يقرء فيه و قليب يحضره و غرس يغرسه و صدقه ماء يجربه و سنه حسنه يوخذ بها بعده
ترجمه :
حضرت صادق (ع ) فرمود كه شش خصلت است كه مومن منتقع ميشود به آنها بعد از مردنش .
اول فرزند صالحيكه استغفار نمايد براى او. دوم مصحفى كه تلاوت نمايند. سوم چاهيكه حفر كرده باشد براى انتفاع مردم . چهارم درختيكه در زمين كاشته باشد آنرا. پنجم صدقه آبيكه جارى كرده باشد. ششم سنت حسنه اى كه بعد از خودش مردم باو عمل نمايند. مولف گويد راجع به اين شش چيز و آثار آنها بعد از مردن اخبار مختلفه و حكايات عجيبه اى در كتب اخبار نقل شده كه ذكر آنها از وضع اين مختصر خارج است و ما اكثر آنها را در فوائد القميه نقل كرده ايم مناسب است نقل اين حكايت معروف .
منتخب التواريخ ص 822
حضرت عيسى (ع ) گذشت بقبرى ديد ملائكه عذاب صاحب قبر را عذاب ميكنند. بعد از مدتى باز از آن راه عبور فرمود ديد ملائكه رحمت را كه با آنها است طبقهائى از نور بر سر آن قبر تعجب فرمود و از خداوند خواست بر او كشف شود.
پس خدا وحى فرمود باو اى عيسى اين بنده معصيت كار بود و وقت مردن زوجه او حامله بود آن طفل متولد شد و بزرگ شد و مادرش او را تسليم نمود بمعلم .
و معلم تلقين نمود بسم الله الرحمن الرحيم را پس من حيا كردم از بنده ام كه او را در شكم زمين عذاب كنم و حال آنكه فرزندش بر وى زمين نام مرا بر زبان جارى كرد.
و نظير همين حكايت حكايت ديگرى است كه از آن حضرت نقل شده الا اينكه در آخر آن دارد كه وحى رسيد يا روح الله از براى صاحب اين قبر فرزند صالحى بود كه راهى را اصلاح كرد و يتيمى را پناه داد پس آمرزيدم او را بسبب اين دو عمل فرزندش . و نعم ما قال فى المقام :
زينت دنيات اى نيكو صفات
مال و اولاد است در حال حيات
بعد مردن هم نبى در حقشان
گفت هم الباقيات الصالحات
نعمتى بالاتر از اولاد نيست
از براى مومنين و مومنات
در جهان اولاد صالح بهر تست
مايه غفران و اسباب نجات
و ديگرى گفته :
زنده است كسى كه در ديارش
باشد خلفى بيادگارش

حديث بيست و چهارم

17 بحار الانوار ص 206
و قال عبدالمومن الانصارى دخلت على الامام ابى الحسن موسى بن جعفر (ع ) و عنده محمد بن عبدالله الجعفرى فتبسمت اليه فقال اتحبه فقلت نعم و ما احببته الا لكم .
فقال (ع ) هو اخوك و المومن اخو المومن لامه و ابيه و ان لم يلده ابوه ملعون من اتهم اخاه ملعون من غش اخاه ملعون من لم ينصح اخاه ملعون من اغتاب اخاه
ترجمه :
عبدالمومن انصارى گويد كه وارد شدم بر حضرت موسى ابن جعفر (ع ) و در حضور حضرت بود محمد بن عبدالله جعفرى پس بسوى او تبسم نمودم
حضرت فرمود آيا او را دوست ميدارى عرض كردم بلى دوست ميدارم براى خاطر شما.
پس فرمود او برادر تو است و مومن برادر مومن است و اگر چه پدر آنها يكى نباشد بعد فرمود:
ملعون است كسيكه متهم نمايد برادر خود را. ملعون است كسيكه فريب دهد برادر خود را. ملعون است كسيكه نصيحت نكند برادر خود را. ملعون است كسيكه غيبت نمايد برادر خود را.

حديث بيست و پنجم

17 بحار الانوار ص 200
يا هشام المتكلمون ثلاثه فرابح و سالم و شاجب فاما الرابح فالذكرلله و اما السالم فالساكت .
و اما الشاجب فالذى يخوض فى الباطل ان الله حرم الجنه على كل فاحش ‍ بذى قليل الحياء لايبالى ما قال و لا ما قيل فيه .
ترجمه :
امام هفتم حضرت موسى بن جعفر (ع ) فرمود اى هشام تكلم كنندگان سه طايفه اند:
اول رابح
دوم سالم
سوم هالك
اما رابح پس آن ذكر كننده براى خدا است و اما سالم پس آن ساكت شونده از كلام باطل و بيهوده است و اما هالك پس آن كسى است كه خوض در باطل ميكند و كلام بيهوده ميگويد بدرستيكه خدايتعالى حرام فرموده بهشت را بر هر فحش دهنده بى شرم قليل الحيا كه باك ندارد از آنچه بگويد و از آنچه گفته شود درباره او.
حقير گويد روايات بسيارى راجع بحفظ زبان وارد شده است واينكه صلاح انسان در حفظ لسان است و هلاكت او از سه چيز است و ما تبرك ميجوئيم بذكر يك روايت .
وقايع الايام ص 297
قال رسول الله (ص ) هلاك المر فى ثلاث فى قبقبه و ز بذبه و لقلقه .
رسول خدا (ص ) فرمود كه هلاكت مردم در سه چيز است در شكم و شهوت و زبان .

حديث بيست و ششم

بحار الانوار ص 204
قال موسى بن جعفر (ع ) وجدت علم الناس فى اربع اولها ان تعرف ربك و الثانيه ان تعرف ما صنع بك و الثالثه ان تعرف ما اراد منك و الرابعه ان تعرف ما يخرجك من دينك .
ترجمه :
امام هفتم حضرت موسى بن جعفر (ع ) فرمود كه يافتم علم مردم را در چهار چيز:
اول شناختن پروردگار خود.
دوم شناختن آنچه با تو بجا آورده از دادن نعمتها
سوم شناختن آنچه از تو خواسته از اداء واجبات و ترك محرمات
چهارم شناختن آنچه تو را از ين بيرون ميبرد و آن عبارت است از انكار يكى از ضروريات دين اسلام .
مخفى نماند كه مرحوم صدوق در خصال اين روايت را از حضرت صادق (ع ) نقل فرموده مراجعه شود.

حديث بيست و هفتم

عيون اخبار الرضا (ع ) ص 256
عن الحارث بن الدلهاث مولى الرضا (ع ) قال سمعت ابا الحسن (ع ) يقول لا يكون المومن مومنا حتى يكون فيه ثلاث خصال سنه من ربه و سنه من نبيه و سنه من وليه .
فالسنه من ربه كتمان سره قال الله عزوجل عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا ارتضى من رسول
و اما السنه من نبيه فمداراه الناس فان الله عزوجل امر نبيه (ص ) بمدارة الناس فقال خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلين .
و اما السنه من و ليه فالصبر فى الباسا و الضراء فان الله عزوجل يقول و الصابرين فى الباساء و الضراء
ترجمه :
امام هشتم حضرت رضا (ع ) ميفرمايد كه مومن نمى باشد مومن مگر اينكه در او سه خصلت باشد:
يك سنت از پرودگار خود و يك سنت از پيغمبر خود و يك سنت از امام خود.
اما سنت از پروردگارش پس آن كتمان سر او است كه خداوند عزوجل فرمايد خدا عالم الغيب است اظهار نميكند بر غيب خود احديرا مگر كسى را كه انتخاب كند از پيغمبر و رسول .
و اما سنت از پيغمبرش پس آن مدارا كردن با مردم است بدرستيكه خداوند عزوجل امر فرمود پيغمبر خود را بمدارا كردن با مردم .
پس فرمود بگير عفو را و امر بمعروف كن و از مردمان جاهل اعراض كن .
و اما سنت از امام خود پس آن صبر نمودن در فقر و بيمارى است كه خداوند عزوجل ميفرمايد و الصابرين - الايه .

حديث بيست و هشتم

خصال ص 51
ياسر الخادم قال سمعت ابا الحسن الرضا (ع ) يقول ان اوحش ما يكون هذا الخلق فى ثلاثه مواطن .
يوم يولد و يخرج من بطن امه فيرى الدنيا
و يوم يموت فيرى الاخره و اهلها. و يوم يبعث فيرى احكاما لم يرها فى دار الدنيا و قد سلم الله عزوجل على يحيى فى هذه الثلاثه المواطن و آمن روعته . فقال و سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يموت و يوم يبعث حيا. و قد سلم عيسى بن مريم (ع ) على نفسه فى هذه الثلاثه المواطن فقال و السلام على يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا.
سوره مريم آيه 15 و 33
ترجمه :
ياسر خادم گويد شنيدم از حضرت رضا (ع ) كه ميفرمود پر وحشت ترين جاهاى اين مردم سه جا است .
اول روزيكه از مادر متولد ميشود و اين عالم را مى بيند. دوم روزيكه ميميرد و آخرت و اهل آنرا مى بيند. سوم روزيكه مبعوث ميشود پس مى بيند احكامى را كه در دنيا نديده است .
و بتحقيق كه سلام فرموده خداوند عزوجل بر حضرت يحيى (ع ) در اين سه مقام وايمن فرموده ترس او را پس فرموده سلام عليه - الايه .
و هم سلام كرده حضرت عيسى (ع ) بر خودش در اين سه مقام و گفته و السلام على - الخ .

حديث بيست و نهم

انوار البهيه ص 109
عن عبدالعظيم الحسنى (ره ) عن ابى الحسن الرضا (ع ) قال يا عبدالعظيم ابلغ عنى اوليائى السلام و قل لهم ان لا يجعلوا للشيطان على انفسهم سبيلا و مرهم بالصدق فى الحديث و اداء الامانه و مرهم بالسكوت و ترك الجدال فيمالا يعنيهم و اقبال بعضهم على بعض و المزاوره فان ذلك قربه الى و لا يشغلوا انفسهم بتمزيق بعضهم بعضا فانى آليت على نفسى انه من فعل ذلك و اسخط وليا من اوليائى دعوت الله ليعذبه فى الدنيا اشد العذاب و كان فى الاخره من الخاسرين .
ترجمه :
عبدالعظيم حسنى گويد كه حضرت رضا (ع ) فرمود اى عبدالعظيم بدوستان من سلام برسان و بگو بايشان كه بايد قرار ندهند براى شيطان بر ضرر خودشان راهى را. و امر نما آنها را براست گفتن در حديث و اداء امانت نمودن و امر نما آنها را بسكوت از كلام باطل وترك كردن مجادله در چيزيكه فايده نميدهد آنها را.
و هم امر كن آنها را باقبال ورو آوردن بعضى از آنها ببعض دگر و زيارت كردن يكديگر پس بدرستيكه در اين امور وسيله تقرب است بسوى من .
و بايد مشغول نكند خود را بپاره كردن و خورد نمودن يكديگر.
بدرستيكه من قسم خوردم بجان خودم كه هر كه بجا آوردن اين را و باعث تفرقه و جدائى گردد و بغضب بياور دوستى از دوستان مرا بخوانم خدا را تا اينكه عذاب كند او را در دنيا بسخت ترين عذاب و بوده باشد در آخرت از جمله زيانكاران .

حديث سى ام

منتهى الامال ص 229
قال (ع ) المومن يحتاج الى ثلاث خصال : توفيق من الله و واعظ من نفسه و قبول ممن ينصحه .
ترجمه :
امام نهم حضرت جواد الائمه (ع ) فرمود كه مومن محتاج است به سه خصلت .
اول توفيق از طرف خدا.
دوم واعظ از جانب خود كه پيوسته او را موعظه كند.
سوم قبول كردن نصيحت از كسيكه او را نصيحت نمايد.

حديث سى و يكم

جنات الخلود جدول احوال حضرت جواد الائمه (ع ) قال (ع ) و من وثق بالله اراه السرور و من توكل على الله كفاه الامور.
ترجمه :
امام نهم حضرت جواد (ع ) فرمود هر كه اعتماد نمايد بخدا بنماياند خدا باو سرور و خوشحالى را و هر كه توكل كند بر خدا كفايت فرمايد خدا امور او را

حديث سى و دوم

ايضا جنات الخلود جدول الحوال حضرت جواد قال (ع ) و الذين عز و العلم كنز و الصمت نور.
ترجمه :
حضرت جواد (ع ) فرمود كه دين عزت است و علم گنج است و سكوت نور است .
درباره دين گفته است :
سرمايه جاودانى دين است
پيرايه فقر و پادشاهى دين است
داروى دواى پرگناهى دين است
القصه ره نجات خواهى دين است
و درباره علم گفته شده :
علمت بكمال معرفت راه دهد
علمت تن پاك و جان آگاه دهد
گر چاه طلب كنى ترا جاه دهد
ور حق طلبى بقاء بالله دهد
و درباره سكوت گفته شده :
نظر كردم براى چشم و تدبير
نديدم به ز خاموشى خصالى
نگويم لب ببند و ديده بر دوز
و ليكن هر مقامى را مقالى

حديث سى و سوم

17 بحار الانوار ص 214
قال (ع ) الناس فى الدنيا بالاموال و فى الاخره بالاعمال .
ترجمه :
امام دهم حضرت هادى (ع ) فرمود كه مردم در دنيا بواسطه اموال عزيزند و در آخرت بوسيله اعمال صالحه و كارهاى خوب .

حديث سى و چهارم

17 بحار الانوار ص 214
و قال (ع ) اذكر مصرعك بين يدى اهلك فلا طبيب يمنعك و لا حبيب ينفعك .
ترجمه :
امام دهم حضرت هادى (ع ) فرمود كه ياد كن آنوقتى را كه افكنده شده اى مقابل اهل خود پس طبيبى نيست كه منع كند ترا از مردن و نه دوستى كه نفع رساند ترا در آن حال .
مولف گويد كه حضرت در اين فرمايش اشاره فرموده بحال احتضار كه يكى از آن سه حالت و مقامى است كه در حديث بيست و هشت گذشت و خداوند تعالى در قرآن مجيد فرموده وجائت سكرت الموت بالحق ذلك ماكنت منه تحيد و اين حالتى است بسيار دشوار كه شدائد و سختيها از هر طرف بمحتضر رو ميكند كه در روايات بيان شده است :
و چيزهائيكه براى آسانى سكرات موت نافع است بسيار است كه از آنجمله صله رحم و احسان بوالدين است و ما بذكر يك روايت تبرك ميجوئيم :
عن الصادق (ع ) قال من احب ان يخفف الله عزوجل عنه سكرات الموت فليكن لقرابته وصولا و بوالديه بادا فاذا كان كذلك هون الله عليه سكرات الموت و لم يصبه فى حيوته فقرا ابدا.
سفينه البحار ص 552
حضرت صادق (ع ) فرمود هر كه خواهد كه حقتعالى بر او آسان كند سكرات مرگ را پس بايد صله رحم كند و بپدر و مادر خود نيكى و احسان نمايد.
پس هرگاه چنين كند خداوند بر او آسان كند دشواريهاى مرگ را و در حيات خود فقرى باو نرسد هرگز

حديث سى و پنجم

17 بحار الانوار ص 216
و قال (ع ) اذكر حسرات التفريط باخذ تقديم الحزم .
ترجمه :
امام دهم حضرت هادى (ع ) فرمود ياد كن اندوه هاى تقصير خود را باخذ و مقدم داشتن احتياط.
زيرا احتياط در هر كارى انسان را از حسرتها جلوگيرى ميكند بخلاف عدم احتياط كه دائما آدمى در اندوه و غصه است .
و چه خوب گفته است :
يك لحظه هوسرانى يك عمر پشيمانى
اين نكته ز من بشنو گر تابع قرآنى

حديث سى و ششم

مصباح المتهجد ص 155
فروى عن ابى محمد العسكرى (ع ) انه قال علامات خمس :
صلوه الاحدى و الخمسين و زياره الاربعين و التختم فى اليمين و تعفير الجبين و الجهر ببسم الله الرحمن الرحيم .
ترجمه :
امام يازدهم حضرت عسكرى (ع ) فرمود كه علامات مومن پنج چيز است :
پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شب و روز گزاردن
و زيارت اربعين كردن و انگشتر بر دست راست كردن و جبين را در سجده برخاك گذاشتن و بسم الله الرحمن الرحيم را بلند گفتن .

حديث سى و هفتم

17 بحار الانوار ص 217
و قال (ع ) انكم فى آجال منقوصه و ايانم معدوده و الموت ياتى بغته من يزرع خيرا يحصد غبطه و من يزرع شرا يحصد ندامه لكل زارع مازرع لايسبق بطى بحظه و لا يدرك حريص مالم يقدرله .
من اعطى خيرا فالله اعطاه و من وقى شرا فالله و قاه
ترجمه :
امام يازدهم حضرت عسكرى (ع ) فرمود بدرستيكه اجل و عمرهاى شما در كوتاهى است و روزهاى شما شمرده شده است (و آن سه روز است روزهاى گذشته و روزهاى آينده و روزيكه در او هست چنانچه در يكى از خطبات حضرت امير المومنين مفصلا بيان فرموده است )
و مرگ ناگهان مى آيد هر كه زراعت كند خوبى را ميچيند غبطه و فايده را و هر كه زراعت كند بدى را مى چيند ندامت و پشيمانى را.
شايد كنايه از كار خوب و بد باشد يعنى هر كه كار خوب كند ثواب دارد و هر كه كار بد كند عقاب دارد.

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
كى نور چشم من بجز از كشته ندروى
براى هر زراعت كننده است آنچه زراعت نمايد. عقب نميماند و مسبوق واقع نمى شود هيچ بطى و كندى از بهره و نصيب خود و ادارك نميكند هيچ حريصى چيزيرا كه براى او مقدر نشده .
هر كه عطا شود باو خير و خوبى پس خدا عطا كرده او را و هر كه نگاه داشته شود از شر وبدى پس خدا نگاهداشته او را.

حديث سى و هشتم

17 بحار الانوار ص 218
و قال (ع ) جعلت الخبائث فى بيت و جعل مفتاحه الكذب .
ترجمه :
امام يازدهم حضرت عسكرى (ع ) فرمود كه قرار داده شده خبائث و گناهان در يك خانه و قرار داده شد كليد آن دروغ گفتن .
مولف گويد كه چند چيز كليد بديها است از جمله غضب است . امام صادق (ع ) فرمود الغضب مفتاح كل شر و از جمله دروغ گفتن است كه در اين روايت كليد همه گناهان قرار داده شده است .
و اخبار بسيارى در مذمت دروغ و ضرر آن و هم در مدح صدق و راستگوئى آن وارد شده و ما بذكر يك روايت تبرك ميجوئيم .
عن ابى عبدالله (ع ) قال من صدق لسانه زكى عمله و من حسنت نيته زاد الله فى رزقه و من حسن بره باهله زاد الله فى عمره
خصال ص 42
حضرت صادق (ع ) فرمود كه هر كه راستگو باشد قبول شود عمل او و هر كه نيكو باشد نيت او خدا زياد كند روزى او را و هر كه نيكو باشد برو خوبى او باهلش خدا زياد كند عمر او را.
و همانطور كه قبول مى شود اعمال صادقين بالعكس عمل دروغ گويان مقبول واقع نمى شود و گذشت در حديث هفدهم كه با پنج طايفه نبايد رفاقت نمود كه از جمله آنها دروغگو بود.

حديث سى و نه

احتجاج ص 246
محمد بن يعقوب الكلينى عن اسحق بن يعقوب قال سئلت محمد بن عثمان العمروى رحمه الله ان يوصل لى كتابا قد سئلت فيه عن مسائل اشكلت على .
فورد التوقيع بخط مولانا صاحب الزمان (ع ) اما ما سئلت عنه ارشد؟ الله و ثبتك و وقاك من امر المنكرين لى من اهل بيتنا و بنى عمنا.
فاعلم انه ليس بين الله عزوجل و بين احد قرابه و من انكرنى فليس منى و سبيله سبيل ابن نوح (ع )
و اما سبيل عمى جعفر و ولده فسبيل اخوه يوسف (ع ) واما الفقاع فشربه حرام و لاباس بالشلماب .
و اما اموالكم فلاتقبلها الا لتطهروا فمن شاء فليصل و من شاء فليقطع و ما اتا نا الله خير مما اتاكم . و اما ظهور الفرج فانه الى الله و كذب الوقاتون . و اما قول من زعم ان الحسين (ع ) لم يقتل فكفر و تكذيب و ضلال .
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الى رواه حديثنا فانهم حجتى عليكم و انا حجه الله (عليهم نسخه كمال الدين ) الى ان قال (ع )
و اما المتلبون باموالنا فمن استحل منها شيئا فاكله فانما ياكل النيران .
و اما الخمس فقد ابيح لشيعتنا و جعلوا منه فى حل الى وقت ظهور امرنا لتطيب ولادتهم و لا تخبث .
و اما ندامه قوم شكوا فى دين الله على ما و صلونا به فقد اقلنا من استقال فلا حاجه لنا الى صله الشاكين .
و اما عله ماوقع من الغيبه فان الله عزوجل يقول يا ايها الذين آمنوا لاتسئلوا عن اشياء ان تبدلكم تسوكم انه لم يكن احد من آبائى الا و قد وقعت فى عنقه بيعه لطاغيه زمانه و انى اخرج حين اخرج و لا بيعه لاحد من الطواغيت فى عنقى .
و اما وجه الانتقاع بى فى غيبتى فكالا نتقاع بالشمس اذا غيبها عن الابصار السحاب و انى لامان لاهل الارض كما ان النجوم امان لاهل السماء.
فاغلقوا ابواب السوال عما لايعنيكم و لا تتكلفوا علم ما قد كفيتم .
و اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم . و السلام عليك يا اسحق بن يعقوب و على من اتبع الهدى .
ترجمه :
محمد بن يعقوب كلينى از اسحق بن يعقوب روايت كرده كه گفت سوال كردم از محمد بن عثمان عمروى (ره ) اينكه برساند نامه مرا كه سوال كرده بودم در آن از مسائلى كه مشكل شده بود بر من .
پس وارد شد توقيع شريف بخط مولاى ما حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالى فرجه الشريف .
و اما ظهور فرج پس بدرستيكه امر آن بسوى خدا است و دروغ مى گويند كسانيكه تعيين وقت ظهور كنند.
و اما حوادث واقعه پس رجوع كنيد در آن بسوى روايت كنندگان حديث ما زيرا آنها حجت منند بر شما و من حجت خدا هستم بر آنها. و دعا بسيار كنيد براى تعجيل فرج بدرستيكه فرج شما در آن است . و سلام بر تو اى اسحق بن يعقوب و بر كسيكه متابعت نمايد هدايت و دين حق را. مولف گويد اصل توقيع شريف مشتمل بر 17 جواب است كه 12 جواب آنرا ما نقل نموديم .
وليكن سه جمله از آنرا بيشتر ترجمه نكرديم چون اكثر جملات توقيع براى عامه مردم در ادراكش مشكل و از فهم آنها خارج بود.

حديث چهلم

خصال ص 114
عن جعفر بن محمد عن ابيه محمد بن على عن ابيه على بن الحسين عن ابيه الحسين على (ع ) قال ان رسول الله (ص ) اوصى الى اميرالمومنين على بن ابيطالب (ع ) و كان فيما اوصى به ان قال له .
يا على من حفظ امتى اربعين حديثا يطلب بذلك وجه الله عزوجل والدار الاخره .
حشره الله يوم القيمه مع النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا.
فقال على (ع ) يا رسول الله (ص ) اخبر نى ما هذه الاحاديث .
فقال ان تومن بالله وحده لاشريك له وتعبده و لاتعبد غيره .
و تقيم الصلوه بوضوء سابغ فى مواقيتها و لاتؤ خر ها فان فى تاخيرها من غير عله غضب الله عزوجل .
و تودى الزكوه و تصوم شهر رمضان و تحج البيت اذا كان لك مال و كنت مستطيعا.
و ان لاتعق و الديك و لا تاكل مال اليتيم ظلمنا.
و لا تاكل الربا.
و لا تشرب الخمر و لا شيئا من الاشربه المسكره . و لاتزنى و لا تلوط و لا تمشى بالنميمه و لا تخلف بالله كاذبا.
و لا تسرق . و لا تشهد شهاده الزور لاحد قريبا اوكان بعيدا. و ان تقبل الحق فمن جاء به صغيرا كان او كبيرا. و ان لا تركن الى ظالم و ان كان حميما قريبا. و ان لاتعمل بالهوى .
و لا تقذف المحصنه .
و لا ترائى فان ايسر الرياء شرك بالله عزوجل . و ان لاتقول لقصير يا قصى و لا لطويل يا طويل تريد بذلك عيبه .
و ان لاتسخر من احد من خلق الله . و ان تصبر على البلاء و المصيبه . و ان تشكر نعم الله التى انعم بها عليك . و ان لاتامن عقاب الله على ذنب نصيبه . و ان لاتقنط من رحمه الله . و ان تتوب الى الله عزوجل من ذنوبك فان التائب من ذنوبه كمن لاذنب له و ان تصر على الذنوب مع الاستغفار فتكون كالمستهزى ء بالله و آياته و رسله .
و ان تعلم ان ما اصابك لم يكن ليخطئك و ان ما اخطاك لم يك ليصيبك .
و ان لاتطلب سخط الخالق برضا المخلوق . و ان لاتؤ ثر الدنيا على الاخره لان الدنيا فانيه و الاخره باقيه .
و ان لاتبخل على اخوانك بما تقدر عليه .
و ان تكون سرير تك كعلانيتك و ان لا تكون علانيتك حسنه و سريرتك قبيحه فان فعلت ذلك كنت من المنافقين . و ان لاتكذب و ان لاتخالط مع الكذابين . و ان لا تغضب اذا سمعت حقا.
و ان تؤ دب نفسك و اهلك و ولدك و جير انك على حسب الطاقه . و ان تعمل بما علمت . و لا تعاملن احدا من خلق الله عزوجل الا بالحق و ان تكون سهلا للقريب و البعيد و ان لاتكون جبارا عنيدا.
و ان تكثير من التسبيح و التهليل و الدعاء و ذكر الموت و ما بعده من القيمه و الجنه و النار. و ان تكثر من قرائه القرآن و تعمل بما فيه . و ان تستغنم البر و الكرامه بالمومنين و المومنات . و ان تنظر الى كل ما لا ترضى فعله لنفسك فلا تفعله باحد من المومنين . و لا تمل من فعل الخير. و لا تثقل على احد. و لا تمن على احد اذا انعمت عليه . و ان تكون الدنيا عندك سجنا حتى يجعل الله لك جنه فهذه اربعون حديثا فمن اسقام عليها و حفظها عنى من امتى دخل الجنه برحمه الله و كان من افضل الناس و احبهم الى الله عزوجل بعد النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا.
ترجمه :
امام ششم حضرت صادق (ع ) از آباء گرام خود نقل فرموده كه رسول خدا (ص ) وصيت فرمود بسوى حضرت امير المومنين على بن ابيطالب (ع ) و فرمود در ضمن وصيت خود يا على هر كه حفظ نمايد از امت من چهل حديث را كه طلب نمايد به آن رضايت خداوند عزوجل و دار آخرت را. خدا محشور فرمايد او را در روز قيامت با پيغمبران و صديقان و شهيدان و صالحان و آنها نيكو رفيقانى هستند. پس عرض كرد حضرت على (ع ) يا رسول الله خبر ده مرا كه آن احاديث چه باشد. پس فرمود: ايمان آوردن بخداونديكه يگانه است و شريك ندارد و عبادت كنى او را و غير او را عبادت نكنى . و اقامه نماز نمودن با وضوء كامل در وقت خودش و تاخير نياندازى آنرا كه در تاخير نماز بدون عذر غضب خداوند عزوجل است . واداء كنى زكوه را. و ماه رمضان را روزه بگيرى . و حج خانه خدا را بجا آورى در صورت استطاعت و عاق والدين نباشى يعنى پدر و مادر را از خود نرنجانى . و ظلما مال يتيم را نخورى . و ربا نخورى . و خمر و هيچيك از اشربه مسكره را نياشامى . و زنا و لواط نكنى و سخن چينى و نمامى ننمائى . و قسم دروغ بخدا نخووى . و سرقت و دزدى ننمائى .
و شهادت دروغ ندهى براى احدى خويش باشد يا بيگانه . و حق را قبول كنى از هر كه بياورد آنرا صغير باشد. ياكبير. و ميل و ركون بظالم نكنى اگر چه خويش نزديك باشد. و بهوى و هوس عمل ننمائى . و نسبت زنا بزن عفيفه ندهى . و ريا نكنى زيرا اقل رياء شرك بخداوند عزوجل است . و نگوئى بكوتاه قامت يا قصير و بلند قامت يا طويل اراده كنى باين عبارت عيب او را.
و مسخره و استهزاء نكنى احدى از خلق خدا را و صابر باش بر بلاء و مصيبت . و شكر كن نعمتهاى خدا را كه بتو انعام كرده است . و از عقاب خدا ايمن مباش بواسطه گناهيكه كرده اى . و از رحمت خدا نااميد مباش . و توبه و بازگشت كن از گناهان خود بسوى خداوند عزوجل زيرا توبه كننده از گناهان خود مثل كسى است كه گناه ندارد.
و اصرار بر گناهان مكن با استغفار پس خواهى بود مانند استهزاء كننده بخدا و آيات و پيغمبران او. و بدانكه آنچه بهره تو شده است از دست تو نخواهد رفت و آنچه از دستت رفت بتو نخواهد رسيد. و غضب خالق راطلب نكنى بواسطه رضايت مخلوق و اختيار نكنى و مقدم ندارد دنيا را بر آخرت براى اينكه دنيا فانى است و آخرت باقى است . و بخل نورزى بر برادران خود به آنچه قدرت دارى . باطن و ظاهرت يكى باشد خوش ظاهر و بد باطن مباش ‍ كه اگر چنين باشى از جمله منافقين خواهى بود. و دروغ نگو و با دروغگويان هم رفاقت مكن . و هرگاه حق را شنيدى غضب مكن . و ادب كن خودت را و اهل خود و همسايگانت را بمقدار طاقت و توانائى خودت . و عمل كن به آنچه ميدانى . و معامله مكن با احدى از خلق خداوند عزوجل مگر بحق و راستى . و با خويش و بيگانه خوشرفتار باش و جبار معاند نباش . و بسيار سبحان الله و لااله الا الله بگو.
و بسيار دعا كن . و بسيار ياد كن مرگ و مردن و ما بعد آن را قيامت و بهشت و جهنم را.
و بسيار قرآن بخوان و عمل كن به آنچه در او هست . و غنيمت شمر نيكى و كرامت را بمردان مومن و زنان مومنه . و ملاحظه كن هر چه را براى خود نمى پسندى پس بجا نياور باحدى از مومنين . و از فعل خير ملول و خسته نشو. وبار وكل بر احدى نباش . و بر احدى منت نگذار هرگاه انعام كنى بر او. و دنيا را نزد خود زندانى بدان تا خدا قرار دهد براى تو بهشت را.
پس اين چهل حديث است كه هر كه استقامت نمايد بر آنها و حفظ كند آنها را از امت من وارد بهشت شود بواسطه رحمت خدا. و بوده باشد از افضل مردمان و محبوب ترين آنها بسوى خداوند عزوجل بعد از انبياء و اوصياء. و محشور كند خدا او را در روز قيامت با پيغمبران و صديقان و شهيدان و صالحان و آنها نيكو رفيقانى هستند.

خاتمه

در بيان چند مطلب است :
مطلب اول در احاديثى كه مشتمل بر مواعظ كثيره و فوائد بسيارى است :

اول :

موعظه حضرت امير المومنين (ع )بنوف بكالى كه يكى از اصحاب بزرگوار و مشتمل بر 15 جمله است .
ترجمه :
صدوق (ره ) بسند خود از نوف بكالى روايت كرده كه گويد حضور حضرت امير المومنين (ع ) رسيدم و حال آنكه آنحضرت در فضاى مسجد كوفه بود پس عرض كردم السلام عليك يا امير المومنين و رحمه الله و بركاته .
فرمود و عليك السلام و رحمه الله و بركاته . عرض كردم يا امير المومنين مرا موعظه بفرمائيد. فرمود يا نوف احسان كن با بسوى تو احسان شود. عرض ‍ كردم زياد كن مرا يا اميرالمومنين (ع ). فرمود رحم كن تا رحم كرده شوى . عرض كردم زياد كن مرا يا اميرالمومنين (ع ) فرمود يا نوف بگو خير را تا بخير و خوبى ياد كرده شوى . عرض كردم زياد كن مرا يا اميرالمومنين (ع ) فرموده اجتناب كن از غيبت كردن زيرا غيبت نان خورش سگهاى جهنم است . پس فرمود اى نوف دروغ ميگويد كسيكه گمان دارد حلال زاده است و حال آنكه ميخورد گوشتهاى مردم را بغيبت كردن .
و دروغ ميگويد كسيكه گمان دارد حلال زاده است و حال آنكه دشمن دارد مرا و دشمن دارد ائمه اى از فرزندان مرا. و دروغ ميگويد كسيكه گمان دارد حلال زاده است و حال آنكه دوست دارد زنا را.
و دروغ ميگويد كسيكه گمان دارد كه ميشناسد خداوند عزوجل را و حال آنكه جرئت ميكند بر معصيتهاى خداوند در هر روز و شب .
يا نوف قبول كن وصيت مرا نقيب و عريف و گمرك چى و بريد نباش .
يا نوف صله رحم كن تا خدا عمر ترا زياد كند. و نيكوكن خلق خود را تا خدا سبك گرداند حساب تو را. اى نوف اگر ميخواهى با من باشى در روز قيامت پس ياور ظالمين نباش . يا نوف هر كه دوست دارد ما را در روز قيامت با ما خواهد بود و اگر مردى دوست دارد سنگى را هر آينه خداوند او را با آن محشور نمايد. يا نوف بپرهيز از اينكه زينت كنى براى مردم ولكن مبارزه نمائى با خداوند تعالى بمعصيت نمودن كه اگر اينطور باشى خدا تو را رسوا نمايد در روزيكه ملاقات كنى او را. يا نوف حفظ كن از من آنچه را كه گفتم براى تو تا بخير دنيا و آخرت نائل شوى .

دوم :

در وصيت حضرت رسول خدا (ص ) بحضرت امير المومنين كه مشتمل بر 12 جمله است .
مرحوم صدوق رحمه الله بسند خود از حضرت صادق (ع ) از آباء گرام خود نقل فرموده از حضرت على بن ابيطالب (ع ) از رسول خدا (ص ) كه فرمود در وصيت خود به آن حضرت يا على سه چيز درجات و سه چيز كفارات و سه چيز مهلكات و سه چيز منجيات است . اما درجات پس آن وضوء كامل در هواى سرد گرفتن و انتظار وقت نماز بعد از نماز كشيدن و در شب و روز بطرف جماعتها رفتن است .
و اما كفارات پس آن افشاء سلام كردن و خورانيدن طعام و تهجد و نماز شب خواندن است در موقعيكه مردم خوابند.
حقير گويد نظير اين سه چيز است اين حديث شريف .
فرمودند رسول خدا (ص ) كه بهترين شما كسانى هستند كه طعام بخورانند و سلام را اظهار و افشا كنند و نماز بخوانند و حال آنكه مردم خوابند. و اما مهلكات پس آن بخل مطاع و نافذ و هواى نفس كه پيروى شود و عجب و خود پسندى است . و اما منجيات پس آن ترسيدن از خداوند در پنهان و آشكار و ميانه روى در حال ثروت و فقر و كلمه حق و عادلانه گفتن در حال رضا و غضب است .
مولف گويد مانند اين سه چيز است اين حديث شريف كه ما آنرا براى تكثير فايده نقل مى نمائيم .
حضرت باقر العلوم (ع ) فرمود كه سليمان بن داود (ع ) گفت داده شديم ما آنچه بمن داده شده و آنچه داده نشده اند عالم شديم ما به آنچه مردم مى دانند و آنچه نمى دانند.
پس نيافتيم ما چيزيراكه افضل باشد از ترسيدن از خداوند تعالى در پنهان و آشكار و ميانه روى در حال دارائى و ندارى و گفتار حق در حال رضا و غضب و تضرع و زارى نمودن بسوى خداوند عزوجل در همه حال .

سيم :

در قرار دادن خداوند عالميان پنج چيز را در پنج چيز و طلب كردن مردم در پنج چيز ديگر.
روايت شده از حضرت پيغمبر اكرم (ص ) كه فرمود خداوند تعالى فرموده بدرستيكه من قرار دادم پنج چيز را در پنج چيز و مردم طلب ميكنند در پنج چيز ديگر پس كى و چه وقت مى يابند آنرا يعنى ابدا به آن نميرسند. اول بدرستيكه قرار دادم عزت و بزرگى را در طاعت خودم و مردم طلب ميكنند در ابواب سلاطين پس كى مى يابند آنرا.
دوم و قرار دادم علم و حكمت را در گرسنگى و مردم طلب ميكنند در سيرى پس كى مى يابند آنرا. سوم و قرار دادم راحت را در بهشت و مردم طلب ميكنند در دنيا پس كى و چه وقت مى يابند آنرا. چهارم و قرار دادم ثروت و توانگرى را در قناعت و مردم طلب ميكنند در زيادى مال پس كى مى يابند آنرا. پنجم و قرار دادم رضايت و خوشنودى خودم را در مخالفت هوى و هوس و مردم طلب مى كنند در مخالفت من پس كى مى يابند آنرا.
مولف گويد نظير حديث مذكور اين حديث شريف است كه براى تكثير فايده بنقل آن تبرك ميجوئيم .
حضرت صادق (ع ) فرمود مقاصد و منظور مردم در اين دنياى فانى چهار چيز است :
ثروت و توانگرى آسايش و راحتى كمى اندوه و فراغت خاطر عزت و بزرگى .
اما ثروت و توانگرى پس موجود است در قناعت كردن هر كس طلب نمايد آنرا در زيادى مال نمى يابد آنرا. و اما آسايش و راحتى پس موجود است در سبكبارى پس هر كس طلب نمايد در سنگينى بار نمى يابد آنرا.
و اما كمى اندوه فراغت خاطر پس موجود است در كمى شغل پس هر كه طلب نمايد آنرا در زيادى شغل نمى يابد آنرا و اما عزت و آقائى پس موجود است در فرمانبردارى خالق و خداوند تعالى پس هر كه طلب نمايد آنرا در خدمت مخلوق نمى يابد آنرا.

چهارم :

در موعظه جبرئيل امين در حضور رسول خدا (ص ) كه مشتمل بر پنج جمله است .
امام ششم حضرت صادق (ع ) فرمود كه رسول خدا (ص ) فرمود بجرئيل مرا موعظه كن .
عرض كرد يا محمد (ص ) زنده باش هر چه ميخواهى بدرستيكه تو ميميرى . و دوست بدار هر چه را كه ميخواهى همانا از او جدا ميشوى . و بجا بياور هر چه را كه ميخواهى بدرستيكه ملاقات خواهى كرد پاداش آنرا. شرافت مومن نماز خواندن او است در شب . و عزت مومن صرفنظر نمودن او از عرض و آبروى مردم است .

پنجم :

حضرت رسول خدا (ص ) فرمود يا اباذر غنيمت بشمار پنج چيز را پيش از رسيدن پنج چيز ديگر: اول جوانى خود را پيش از پيرشدن . دوم سلامتى خود را پيش از بيمار شدن . سوم بى نيازى و توانگرى خود را پيش از فقير شدن . چهارم فراغت خود را پيش از گرفتار شدن . پنجم حيات و زندگانى خود را پيش از مردن

ششم :

در وصيت حضرت رسول خدا (ص ) حضرت امير المومنين (ع ) را بچهار چيز در وقت فرستادن آنحضرت را به يمن .
امام هشتم حضرت رضا (ع ) از آباء گرام خود نقل فرموده كه حضرت رسول خدا (ص ) فرستاد حضرت على (ع ) را بسوى يمن (و وصيت فرمود او را بچهار چيز ) فرمود يا على وصيت ميكنم ترا بدعا كردن زيرا اجابت در دعا كردن است . و وصيت ميكنم ترابشكر كردن زيرا زيادتى نعمت در شكر كردن است . و نهى ميكنم ترا از مكر و حيله زيرا كه نميرسد مگر مگر باهلش .
ونهى ميكنم ترا از ظلم كردن زيرا هر كه بر او ظلم شود خداوند يارى مينمايد او را.

هفتم :

در مردن دلها و مستجاب نشدن دعا بواسطه ده چيز.
در كتاب اثنى عشريه است كه سوال كردند از حضرت رسول خدا (ص ) براى چيست كه ميخوانيم خدا را پس مستجاب نمى كند دعاى ما را و حال آنكه خداوند تعالى فرموده است ادعونى استجب لكم يعنى بخوانيد مرا تا مستجاب كنم دعاى شما را.
فرمود بدرستيكه دلهاى شما مرده است بواسطه ده چيز:
اول بدرستيكه شما ميشناسيد خدا را پس ادا نمى كنيد طاعت او را.
دوم بدرستيكه ميخوانيد قرآن را پس بان علم نمى كنيد.
سوم ادعا ميكند محبت رسول خدا را و حال آنكه دشمن داريد اولاد او را. چهارم ادعا ميكند عداوت و دشمنى شيطان را و حال آنكه موافقت ميكنيد او را.
پنجم ادعا مى كنيد محبت بهشت را پس براى آن عمل نمى كنيد.
ششم ادعا مى كنيد ترسيدن از جهنم را و حال آنكه بدنهاى خود را در آن مى افكنيد.
هفتم مشغول ميشويد بعيبهاى مردم در صورتيكه از عيوب خود غافليد.
هشتم ادعا مى كنيد بغض دنيا را و حال آنكه جمع مى كنيد آنرا.
نهم اقرار بمردن داريد لكن مهيا براى آن نميشويد.
دهم دفن مى كنيد مردگان خود را پس از آنها عبرت نمى گيريد. پس از اين جهت دعاى شما مستجاب نمى شود.

هشتم :

هر وقت در ميان امت ده خصلت ظاهر شود خداوند تعالى عقاب مى كند آنها را بده چيز.
حضرت رسول خدا (ص ) فرمود هرگاه ظاهر شود در ميان امت من ده خصلت خداوند تعالى عقاب نمايد آنها را بده چيز.
گفته شد كه آنها چيست يا رسول الله (ص ) فرمود: هر وقت دعا كم كنند بلا نازل شود. و هرگاه ترك كنند صدقات را امراض زياد شود. و هر وقت منع كنند زكوه را حيوانات هلاك شوند. و هرگاه پادشاه ظلم كند باران قطع شود. و هر وقت زنا ميان آنها زياد شود مرگ مفاجات و ناگهانى زياد شود. و هرگاه ربا و سود پو ل زياد شود زلزله زياد شود. و هر وقت بخلاف ما انزل الله تعالى حكم كنند خداوند دشمن را بر آنها مسلط گرداند. و هرگاه عهد و پيمانرا بشكنند خدا آنها را بقتل مبتلا كند. و هر وقت كيل و وزن را كم دهند خداوند آنها را بگرانى گرفتار نمايد. پس قرائت فرمود آيه 41 سوره روم را. يعنى ظاهر شود فساد در بيابان و دريا بواسطه بدى اعمال مردم تا بچشاند خدا به آنها جزاى اعمال آنها را تا شايد از گناهان رجوع كنند و برگردند.

نهم :

هرگاه خداوند عزوجل غضب كند برامتى و بر آنها عذاب نازل نشود هفت بلا بر آنها مسلط گردد.
اصبغ بن نباته از حضرت امير المومنين (ع ) نقل نموده كه رسول خدا (ص ) فرمود هرگاه خداوند عزوجل غضب نمايد بر امتى و عذاب بر آنها نازل نشود. نرخهاى آنها گران شود. و عمرهاى آنها كوتاه گردد. و تاجرها فايده و سود نبرند.
و ميوه هاى آنها پاكيزه و فراوان نشود. و نهرهاى آنها سرشار نشود. و باران از آنها حبس و گرفته شود. و اشرار و بدان بر آنها مسلط گردند. خلاصه حديث شريف اين است كه اگر عذاب بنيان كن مردم را هلاك نكند بواسطه گناه و معصيت بهفت بلا گرفتار شوند.

دهم :

در افسوس خوردن مردگان و غبطه بردن آنها به پنج چيز.
در ارشاد القلوب است كه حضرت رسول اكرم (ص ) فرمود هيچ شبى نيست مگر اينكه ملك الموت ندا ميكند يا اهل القبور براى كه و چه غبطه ميخوريد امروز و حال آنكه آشكارا ديديد امر آخرت را. مردگان در جواب گويند: ما غبطه و افسوس ميخوريم بر مومنين كه در مساجدشان نماز مى خوانند و ما نمى خوانيم . و آنها زكوه ميدهند و ما زكوه نمى دهيم . و آنها ماه رمضان را روزه مى گيرند و ما روزه نمى گيريم . و آنها تصدق ميدهند و ما نمى دهيم . و خدا را زياد ذكر مى كنند و ما ذكر نمى كنيم ، و پس واحسرتا بر آنچه فوت شد از ما در دار دنيا حقير گويد قبل از آنكه مرگ ما برسد و حسرت و افسوس ببريم بهتر آنكه در همين جا بيدار شويم و قدر واجبات و اعمال خير و نعمتهاى الهى را بدانيم زيرا كه فردا بر اينگونه اعمال صالحه و نعم الهيه دسترسى نداريم .
بكوش امروز تا تخمى بكارى
كه فردا بر جوى قدرت ندارى
و مناسب همين مقام است :
عمرم در اين جهان پى سود و زيان گذشت
عمر عزيز بين كه چسان را يگان گذشت
يك روز در بهار گذشت و كنار گل
روز دگر بماتم گل در خزان گذشت
دردا كه روزگار جوانى و خوشدلى
چون باد نوبهار و چو آب روان گذشت
و چه خوب فرموده ناصر الدين شاه در بيوفائى دنيا و با سرعت گذشتن دوران عمر.
در اين دير موحش در اين دار فانى
نماند و نماند كسى جاودانى
عمارت چه سازى بجا نيست باقى
بخاكست كاخ انوشيروانى
كجا رفت ضحاك بى باك طاغى
چه شد كاوه و بيرق كاويانى
بيك تب بيك درد سر مى نيارزد
قباى قبادى و تاج كيانى
جهان چون عروس اندر آغوشت آيد
مپندارى وى را ببر يار جانى
تو اى ناصر الدين زمانى بخود آى
كه روزى سر آيد تو را زندگانى

يازدهم :

در خطاب خداوند تعالى به بندگانش كه شش چيز از جانب شما است .
از جمله احاديث قدسيه است كه خداوند تعالى فرموده اى بندگان من شش ‍ چيز از من و شش چيز از شما است . اول بلاء از من و صبر و شكيبائى از شما است . دوم آمرزش از من و توبه نمودن از شما است . سوم روزى دادن از من و شكر نمودن از شما است . چهارم بهشت از من و فرمانبردارى از شما است . پنجم قضا از من و راضى بودن از شما است . ششم اجابت نمودن از من و دعا كردن از شما است