زنان دانشمند و راوي حديث

احمد صادقي اردستاني

- ۱۰ -


وى بعد مى گويد : اگر نجم الدين , و خواهر آنها ام اسود را اضافه كنيم , افراد ممتاز و نمونه خاندان اعين ده نفر مى شوند.به هر حال , ام اسود بانوى بزرگوار و دانشمندى بوده , خدمت بزرگ اعتقادى و فرهنگى به قبيله خود و جامعه نموده , و محدثين و رجال نويسان بزرگى مانند : اردبيلى , علامه حلى , مامقانى , شيخ ذبـيح اللّه محلاتى , ابوعلى حائرى , و ابوغالب رازى , وى را از ياران امام صادق (ع ) معرفى نموده ,اما خصوصيات بيشترى را از نام و شرح حال او بيان نكرده اند.

بلكه مى نويسند : ام اسود, به هنگام مرگ برادر خود زراره كنار او حضور داشته , و بعد از جان دادن , چشم برادر را, كه يكى از وظايف شخص حاضر نزد محتضر است , رويهم گذاشته و بسته است .

3 ـ ام بدا :

از ام بدا خصوصيات بيشترى در كتابهاى رجالى و تاريخى ضبط نگرديده , اما علامه برقى و آيت اللّه خـوئى , ايـن بـانـوى دانـشـمند را, از بانوان صحابى و رواى حديث از امام جعفر صادق (ع ) معرفى كرده اند.

4 ـ ام بكر :

ام بـكـر را هم مورخين و رجال نويسان , بيشتر از اين معرفى نكرده اند, بلكه آيت اللّه خوئى و علامه برقى , اين بانو را صحابى و راوى حديث از امام صادق (ع ) دانسته اند.

5 ـ ام حسن دختر عبداللّه :

ام حـسـن , دخـتـر عـبـداللّه بـن مـحـمـدبن على بن الحسين ـ ع يعنى نوه امام محمد باقر(ع ) را تـاريـخ نـويـسـان و دانـشـمندان رجالى مانند : اردبيلى , مامقانى ,عليارى تبريزى و شيخ ذبيح اللّه محلاتى , از بانوان صحابى و راوى حديث از امام صادق (ع ) دانسته اند.امـا متاسفانه بخاطر همان بى توجهى هايى كه در باره ساير اينگونه بانوان معمول مى گرديده , در باره ام حسن هم تاريخ شرح حال و خصوصيات بيشترى را ثبت نكرده است

6 ـ ام خالد عبدى :

ام خـالـد عبدى را دانشمندان و رجال نويسانى مثل : كشى و مامقانى , بانويى معرفى كرده اند, كه بـخـاطر عقيده شيعى و پيروى از زيدبن على بن الحسين ـ ع , يوسف بن عمرو در كوفه دست او را قـطـع كـرد, زيـرا وى بـانـويـى عـارف و مجاهد بوده , در راه عقيده وعبادت خويش استوارى و پـايـبـنـدى قـاطـعـى داشـته , و در بيان معارف دين و ابراز عشق و ارادت خود نسبت به خاندان پيامبر(ص ) در برابر مخالفين , هيچگونه كوتاهى و مسامحه اى روانمى داشته است .

ابـان بـن عـثـمـان احـمـر از ابـوبصير صحابى امام صادق (ع ) روايت مى كند : من در مجلس امام صـادق (ع ) نـشـسـتـه بـودم كه ام خالد وارد شد, و اجازه خواست كه , در مجلس بنشيند و سخن بگــويد.

امــام صـادق (ع ) از مــن پرسيــد, مايـلى بنشـينى و سخن او را بشنوى ؟ گفتم : پدر و مادرم به قربانت , از اين كار خوشحال مى شوم .آن گاه ام خالد در مجلس نشست , و در حالى كه بانوى بليغ و خوش سخنى بود, امام صادق (ع ) از وى سوال كرد : آيا فلانى و فلانى را دوست مى دارى ؟ ! ام خـالـد گـفـت : آنـوقـت , اگـر پروردگار خود را ملاقات كردم , بگويم تو اين دستور را به من داده اى ؟ ! امام صادق (ع ) فرمود : آرى !

ام خـالـد گـفـت : ابـوبـصـير و افرادى كه در اين مجلس حضور دارند, مرا به خوددارى از چنين عـقـيده اى وادار مى كنند, اما كثير النواة كه طرفدار فلانى هستند, مرا به داشتن چنين عقيده اى دعوت مى نمايند, در اين صورت بنظر تو كداميك از اين دو عقيده مطلوب تر خواهد بود؟ ! امام صادق (ع ) ادامه داد : بخدا سوگند, نظريه ابوبصير و ياران او, از نظريه كثر النواة و افراد ديگر طـرفـداران او بـراى مـن مطلوبتر خواهد بود, زيرااينان مى گويند : افرادى كه به آنچه خدا نازل فرموده حكم نكنند, آنان كافر خواهند بود, آنان ظالم خواهند بود, و آنان فاسق خواهند بود !

آن گـاه امـام صـادق (ع ) كه ملاحظه جهات اجتماعى را مى كرد, وقتى ام خالد از مجلس بيرون رفـت , فـرمـود : مـن بـيم دارم , كه اين زن مطلب را پخش كند, و در كوفه براى ما مشكلى بوجود بياورد ! بار خدايا ! من از بسيارى از مطالب در دنيا و آخرت كراهت دارم و بدان راضى نخواهم بود.البته اين سخن امام صادق (ع ) در زمينه مسئله امامت , جنبه تقيه داسته است .كـثـيـر الـنواة با زيد بن على بن الحسين ـ ع بيعت كرد و بيعت خود را پس گرفت و براى روايت حديث ضعيف بوده است .

ابـو بـصـير, مى گويد : ام خالد عبدى به حضور امام صادق (ع ) رسيد و عرض كرد : اى مولاى من ! فـدايـت شـوم , من مبتلا به قرقره شكم شده ام , وافرادى از مردم عراق , براى معالجه من پيشنهاد كرده اند مقدارى شراب بنوشم !

امام صادق (ع ) فرمود : چرا اين كار را نكرده اى ؟ !

ام خالد, گفت : آخر من در امور دين خود, مطيع و پيرو تو هستم .

امـام صـادق (ع ) فـرمود : حتى قطره اى شراب هم نياشام , اگر چه جان به لبت برسد, زيرا خداوند نوشيدن يك قطره شراب را هم مجاز ندانسته است .

بـه هـر حـال , اينكه ام خالد به حضور امام صادق (ع ) رسيده , و مطلبى را در زمينه ولايت و ارادت نـسـبـت بـه خـاندان پيامبر(ص ) مطرح كرده , و با آن حضرت به گفتگو پرداخته , از نظر عالمان رجـالـى و تـاريـخ نويس , دليل صحابى بودن و روايت حديث از امام صادق (ع ) براى وى محسوب گرديده است .

7 ـ ام خير :

ام خـير, دختر عبداللّه بن امام باقر ـ ع را كه , خواهر ام حسن نيز مى شود, صرف نظر از اختلافهاى لـفـظى كـه , در بـاره وى هست و برخى او را همان ام حسن پنداشته اند, دانشمندانى مانند : شيخ طوسى , مامقانى و اردبيلى , او را صحابى امام صادق (ع ) و راوى حديث از آن حضرت دانسته اند.امـا متاسفانه از شرح زندگى , خصوصيات اخلاقى و نمونه حديث او, طبق تحقيقى كه انجام شد, چيزى بدست نيامد !

8 ـ ام سلمه , مادر محمد :

ام سـلمه مادر محمدبن مهاجر را مورخين و محدثين , از بانوان معتبر و مورد وثوق در نقل حديث از امـام صـادق (ع ) دانـسته , فرزند وى محمدبن مهاجر از او حديث روايت كرده , و فقهاى بزرگى مانند : شيخ صدوق , شيخ كلينى , و شيخ طوسى حديث ام سلمه را در كتاب خويش آورده اند.ابـن ابـى عـمـير, از محمدبن مهاجر, و او از مادر خود ام سلمه روايت مى كند كه , اين بانو گفته اسـت : براى انجام حج به مكه مى رفتم , در راه زنى ازگروه مرجئه با من همسفر شد, حاجيان در ربـذه احـرام بستند, و آن زن هم در آن مكان محرم شد, اما من احرام بستن خود را تا وادى عتيق تاخيرانداختم و در آنجا محرم شدم .

آن گـاه آن زن از دسـت مـن عـصـبـانى شد, و گفت : شما شيعيان در هر عملى خلاف ما رفتار مى نماييد, ما در ربذه احرام مى بنديم , و شما در وادى عتيق محرم مى شويد.هـمچنين ما بر اى نماز ميت چهار تكبير مى گوييم و شما پنج تكبير انجام مى دهيد, در حالى كه نماز شهادت مى دهد كه , نماز بر ميت چهار تكبيردارد !

بـارى , ايـن مرحله گذشت , و آن گاه كه من از اعمال و مناسك حج خلاص شدم , به حضور امام صادق (ع ) رسيدم و گفته هاى آن زن را براى حضرت شرح دادم , امام صادق (ع ) هم فرمود : پيوسته شـيـوه رسـول خـدا(ص ) ايـن بـود كه , هرگاه بر ميتى نماز مى خواند, يك تكبير مى گفت : و به وحـدانـيـت خـداونـد شـهـادت مـى داد, بعد تكبير دوم را مى گفت : و به رسول خدا(ص ) درود مـى فرستاد, آن گاه تكبير سوم را مى گفت و براى اهل ايمان طلب مغفرت مى كرد, سپس تكبير چـهـارم را مـى گـفـت و بـراى مـيت درخواست غفران الهى را مى نمود, آن گاه تكبير پنجم را مى گفت و براى ميت دعامى كرد و نماز را بپايان مى رسانيد.

امـا آن گاه كه خداوند او را از دعا كردن براى منافقين منع كرد, در نماز ميت چهار تكبير بيشتر نمى گفت , و نماز ميت را تمام مى كرد.خـلاصـه , ام سـلمه بانوى راوى حديث از امام صادق (ع ) بوده , و به دليل اينكه شيخ كلينى و شيخ طـوسـى و شـيـخ صدوق حديث او را در باب نمازميت آورده اند, و رجال نويسان وثاقت او را تاييد كرده اند, وى در بيان حديث معتبر و موثق هم مى باشد.

9 ـ ام سعيد احمسى :

ام سعيد احمسى را مورخين و دانشمندان رجالى , از ياران خوب و ممتاز امام صادق (ع ) دانسته , و حتى دانشمندان بزرگى مانند : شيخ طوسى ,برقى , و مامقانى , اعتبار احاديث ام سعيد را, در رديف احـاديث معتبر ياران ديگر امام صادق (ع ) مثل : ابن ابى عمير, يونس بن يعقوب , ابى داوودمسترق , حسين احمسى , و احمدبن رزق شمرده اند.

در باره عقيده و مرام اين زن , در شـرايط آشـفته بازار جنگ عقايد, و فراوانى عقايد مختـلف آشفته و نـامــوزون , شيـخ طوسـى و مامقانى او را ازبانوان فـاضل ودانشمند و پـيرو مذهب اهل بيت (ع ) دانسته اند.آنـطـور كه از منابع حديثى و تاريخى بدست مى آيد ام سعيد از ام ولدهاى جعفربن ابيطالب بوده , عـمـر طـولانـى داشـته , و روزگار امام صادق (ع ) وتوفيق نقل حديث را هم از آن حضرت بدست آورده است .

اكـنـون چـند حديث از اين بانو را, در مورد اين كه يكى از عناوين حسين بن على (ع ) سيد الشهدا بـوده , مـورد مـطالعه قرار مى دهيم :

1ـ ام سعيدمى گويد : وارد شهر مدينه شدم و به حضور امام صـادق (ع ) رسيدم , در اين حال كنيزى را كه براى كرايه مركبى فرستاده بودم , وارد شد و گفت : مركب آماده است .امام صادق (ع ) فرمود : اى ام سعيد ! اين مركب را براى چه كرايه كرده اى ؟ مى خواهى كجا بروى ؟.گفتم : تصميم دارم به زيارت قبرهاى شهدا بروم .امـام صـادق (ع ) فـرمود : اين قدر عجله نكن , حتى مسافرت خود را امروز تاخير بينداز, من از شما مـردم عـراق تـعـجـب مـى كـنـم , شـمـا بـراى زيارت قبرهاى شهدا راههاى طولانى را پشت سر مى گذاريد, اما زيارت قبر سيدالشهدا(ع ) راترك مى كنيد !

گفتم : سيد الشهدا كيست ؟ !

فرمود : حسين بن على (ع ). جواب دادم : آخر من پيرزنى بيش نيستم ! امام فرمود : ايرادى ندارد, حتى زنى مثل تو كنار قبر حسين (ع ) برود, و او را زيارت كند.گفتم : پاداش زيارت سيد الشهدا چيست ؟.امـام صادق (ع ) فرمود : پاداش زيارت سيد الشهدا(ع ) مساوى است با پاداش حج (عمره ) و اعتكاف دو ماه در مسجدالحرام و مدت دو ماه روزه گرفتن , و بلكه بالاتر.آن گاه امام صادق (ع ) به علامت زيادى ثواب زيارت سيدالشهدا(ع ) سه بار دست خود را باز كرد و بست .

2ـ در روايت ديگرى ام سعيد مى گويد : داخل شهر مدينه شدم و براى زيارت قبور شهدا, استرى را كـرايـه كـرده بـودم , پـيش خود گفتم , هيچكس ازجعفربن محمد(ص ) لايقتر نيست كه قبل از مسافرت به ملاقات او بروم , بدين منظور بحضور آن حضرت رسيدم و توقفم در آنجا طول كشيد, ناگاه مرد كرايه كشى را كه استخدام كرده بودم , فرياد زد : چرا نمى آيى خدا تو را سلامت بدارد؟.

امام صادق (ع ) با شنيدن اين صدا فرمود : اى ام سعيد ! گويا مردى ترا با عجله صدا مى زند !

گـفـتـم : همينطور است , اى مولاى من , قربانت شوم , استرى را كرايه كرده ام كه , با آن به زيارت قبور شهدا بروم , ولى پيش خود گفتم : قبل از حركت كارى مهمتر از ملاقات شما نيست .

آن گاه امام صادق (ع ) فرمود : چه چيزى سبب شده كه , به زيارت قبر سيد الشهدا(ع ) نمى روى ؟.گـفـتـم : انـتـظـار داشتم , مرا به زيارت قبر على بن ابيطالب (ع ) راهنمايى كنى , پدر و مادرم به قربانت , منظور از سيد الشهدا كيست ؟ ! امام صادق (ع ) فرمود : حسين فرزند فاطمه (س ). اى ام سـعيد ! كسى كه حسين (ع ) را با بصيرت و معرفت زيارت كند, پاداش حج و عمره مقبول را دارد.

10 ـ ام سلمه دختر امام باقر(ع ) :

ام سـلـمـه دختر امام باقر(ع ) و خواهر امام صادق (ع ) و همسر محمد ارقط پسر عبداللّه باهر فرزند امـام زيـن الـعـابـديـن (ع ) را, دانشمندان رجالى وحديث شناس , بانوى راوى حديث , از امام جعفر صادق (ع ) معرفى كرده اند.

در بـاره شـوهـر ام سـلمه يعنى محمد ارقط اين توضيح مناسب است : بدين جهت به او لقب ارقط داده بـودنـد, كـه در صورت او لكه و نقيصه اى وجودداشت , چنانكه در مقابل به پدر محمد يعنى عـبـداللّه بـاهـر بـديـن جـهت به لقب باهر شهرت يافته بود, كه داراى صورتى زيبا و نورانى بود, بگونه ايكه به هرجمع و مجلسى وارد مى شد, نورانيت سيما و دل آرايى چهره او جلب توجه مى كرد.

امام جعفر صادق (ع ) به محمد ارقط كنيه ابو عبداللّه داده بود.و ى از دانـشـمـنـدان و فـقـهاى مدينه بشمار مى رفت , و ابوالعباس سفاح چشمه سعيدبن خالد و زمـيـنهاى كشاورزى آن را بصورت اقطاع در اختيار اوگذاشته بود, و او فعاليت و كار كشاورزى انجام مى داد, و در سن پنجاه و هشت سالگى در مدينه از دنيا رفت .

عـبداللّه باهر پدر شوهر ام سلمه هم مرد فاضل و دانشمندى بود, احاديث فراوانى را از اجداد خود روايـت كرده , متصدى املاك وقفى اميرالمومنين (ع ) در مدينه بود, و در سن هفتاد و پنج سالگى , در همان شهر مقدس وفات يافت .

اما حديثى را كه ام سلمه از برادر خود امام جعفر صادق (ع ) روايت كرده , و شيخ طوسى , محمدبن يعقوب كلينى , مجلسى و طبرسى آن را دركتابهاى خود آورده اند, در باره دعا و نماز حاجت است .كه بر اين اساس پيامبر اسلام هم فرموده است : لايرد القضا الا الدعا.اين مسئله , با توجه به اعتقاد توحيدى و الهى ما, بارهاهم به تجربه ثابت گرديده است , كه بوسيله دعـا و درخواست حاجت از درگاه الهى , چنانكه باآداب و شرايط لازم آن صورت گيرد, همانطور كـه پـيـامـبـر اسـلام هـم فرموده , بوسيله دعاى خالصانه و عقيده مندانه , مى شود قضا و تقدير و حكم الهى را هم تغيير داد, و از حوادث و بلاها جلوگيرى نمود.

بـه هـر حـال , حـديثى را كه ام سلمه و فرزند او اسماعيل بن محمد ارقط از امام صادق (ع ) روايت كرده اند, اينست كه اسماعيل مى گويد : ن در ماه رمضانى به بيمارى سختى مبتلا شدم , در بستر مرگ قرار گرفتم , بگونه ايكه همگان از زندگى من قطع اميد كردند.

در همان حال , امام صادق (ع ) به خانه ما وارد شد, و گريه و ناله مادرم را كه بخاطر جان دادن من فـضـا را پـر كـرده بود مشاهده نمود, همه قوم وخويشان من از بنى هاشم هم , در واقع كنار من و بـراى بـرداشـتـن جـنـازه ام آمـده بـودنـد ! اما داييم امام صادق (ع ) مادرم را مخاطب قرار داد و فرمود : اراحت نباش , زود وضو بگير و بالاى پشت بام برو, و زير آسمان دو ركعت نماز بخوان , و بعد از نـمـاز دسـت به دعا بردار يا سر به سجده بگذار وبگو : اللهم انك وهبته لى , ولم يك شيئا, اللهم وانى استوهبكه مبتدئا فاعرنيه .

آرى , مـادرم , نـماز و دعا را انجام داد, من هم بهبودى يافتم , و توانستم بطور طبيعى بنشينم , آن گاه غذايى را هم كه براى سحرى تهيه كرده بودند, به همراه ديگران خوردم , و از كام مرگ نجات يافتم .

11 ـ ام عيسى , دختر عبداللّه :

ام عـيـسـى , دخـتر عبداللّه را هم , دانشمندان رجالى ومحدث , مانند : اردبيلى , عليارى تبريزى , و شـيـخ ذبـيـح اللّه محلاتى , از بانوان راوى حديث , ازامام صادق (ع ) دانسته اند ومامقانى , اين بانو را شـيـعـى و زن ارادتمند به خاندان پيامبر(ص ) هم معرفى كرده , اما طبق بررسى اى كه انجام شد, متاسفانه به حديث يا احاديثى كه ام عيسى از امام صادق (ع ) روايت كرده باشد, دست نيافتيم .

12 ـ ام فروه مادر امام صادق (ع ) :

فـاطمه دختر قاسم بن محمدبن ابى بكر و فرزند اسما دختر عبدالرحمن بن ابى بكر كه با كنيه ام فـروه شهرت داشته , مادر امام جعفر صادق (ع ) وهمسر با فضيلت امام محمدباقر(ع ) بوده است , و بهمين جهت امام صادق (ع ) فرموده است : ولدنى ابو بكر مرتين .يعنى ابو بكر, از دو طريق سبب ولادت من گرديده است .ام فروه , مادر امام صادق (ع ) اضافه بر مقام بلند عرفان و تقوى و ارزشهاى عميق اخلاقى و انسانى , آنـطـور كـه كلينى و مامقانى و برقى نوشته اند : وى به عنوان بانوى صحابى و راوى حديث هم , از فرزند عاليمقام خويش , امام ششم معرفى شده است .

اين بانوى بلند مقام , مادر امام و همسر امام است , و آنطور كه از مسعودى روايت شده , وى از تمام بانوان عصر خويش , در مقام تقوى و پرهيزكارى سرآمد و ممتاز بوده است .از نـظـر اصالت خانوادگى نيز, پدر او قاسم بن محمد هم پسر خاله و هم از اصحاب معتبر و مورد اعتماد على بن الحسين , امام زين العابدين (ع )مى باشد.امـام صادق (ع ) در باره عظمت ايمان و مقام معنوى مادر خويش ام فروه فرموده است : كانت امى ممن آمنت واتقت , واحصنت واللّه يحب المحسنين .

مادر من , از جمله بانوانى است , كه با ايمان بوده , پاكى و پرهيزگارى داشته , درستى و نيكوكارى شيوه او بوده , و خداوند متعال هم , نيكوكاران رابسيار دوست مى دارد.هـمـچـنـين امام صادق (ع ) از مادر خود روايت مى كند, كه وى از همسر خود امام باقر(ع ) بازگو كـرده , كـه آن حضرت فرموده است : من در هرشبانه روزهزار بار براى شيعيان گناهكار خود دعا مـى كـنـم , و از درگـاه الـهـى بـراى آنان درخواست آمرزش مى نمايم , زيرا ما در برابر مصايب و مشكلاتى كه مشاهده مى كنيم , صبر و شكيبايى را پيشه مى سازيم , در حالى كه عالم و آگاه به اجر و پـاداش الهى هستيم , اما شيعيان ما, چنين علم و دانشى راندارند و فقط بخاطر پيروى و اطاعت از ما, براى حفظ عقيده و ديندارى خود, هرگونه سختى و مشق تى را تحمل مى نمايند !

كلينى , از عبدالاعلى روايت كرده : من ام فروه را در طواف خانه كعبه , در حالى كه چادر ساده اى بـه تـن پـيچيده بود مشاهده كردم , وى در حالى كه طواف خود را انجام مى داد, با دست چپ هم حـجـر الاسود را لمس كرد, اما اين عمل مورد انتقاد و اعتراض مردى واقع شد, و او رفتار ام فروه رامـغـاير با سنت و احكام طواف تشخيص داد, اما ام فروه در حالى كه از لحن اعتراض آميز آن مرد فهميده بود, وى از پيروان اهل بيت (ع ) نيست , پاسخ داد : انا لاغنيا عن علمك .

ماخانواده اى هستيم كه , از علم و دانش تو بى نياز مى باشيم .خلاصه , ام فروه , مادر امام صادق (ع ) كه به عالم آل محمد(ص ) معروف بوده , و همسر او باقرالعلوم نام داشته و پدر شوهر او هم يكى از دانشمندان و فقها هفتگانه مدينه بوده است , و در خانواده علم و دانـش و بـيـنـش و فـضـيـلـت مـى زيسته , مى بايست هم , از علم و دانش ديگران بى نياز باشد, ولمس حجر الاسود در حال طواف را خلاف و باطل كننده طواف نداند.

آرى , از تـعـريفى كه امام صادق (ع ) از مادر خود انجام داده , چنانكه مامقانى هم مى گويد : دلالت روشـنـى بـر وثـاقـت و اعـتـبـار حـديث ام فروه دارد, زيراآن امام مادر خود را با خصلت تقوى و پرهيزگارى و حسن عمل مورد ستايش قرار داده است .

در باره پدر ام فروه , يعنى قاسم بن محمد هم گفته اند : وى يكى از فقهاى هفتگانه مدينه بوده , از سـادات تـابـعين محسوب مى گرديده , كسى به مقام اونمى رسيده , حتى مالك بن انس هم او را مورد ستايش قرار داده , و بالاخره محمد بن قاسم پدر ام فروه در سال 101 هجرى , در هفتاد و دو سالگى از دنيا رفته است .

13 ـ همسر حسن صيقل :

هـمـسر حسن صيقل بدون اينكه نام او در كتابهاى حديثى آمده باشد, وى بانوى راوى حديث , از امام صادق (ع ) و شوهر خود حسن صيقل معرفى شده , و على بن عقبه هم از اين بانو حديث روايت كرده است .

مـحـمـد بن يعقوب كلينى بوسيله تعدادى از رجال حديث , از على بن عقبه روايت مى كند, كه او مـى گـويـد : همسر حسن صيقل , از امام صادق (ع )حديث بازگو مى كرد كه , آن حضرت فرموده است : لاينبغى الصياح على الميت , ولاشق الثياب .

در مرگ مردگان (براى اينكه اجر و پاداش شكيبايى از بين نرود) سزاوار نيست , انسان ضجه و ناله سردهد, و هچنين نبايد گريبان پيراهن خود راچاك زده و پاره كند.هـمچنين على بن عقبه از اين بانو, و او از شوهر خود حسن صيقل نقل مى كند, كه امام صادق (ع ) در پاسخ كسى كه سوال كرد : اگر مردى حضورنداشته باشد, وبانوان بخواهند بر جنازه ميت نماز بـخـوانـنـد, چگونه رفتار كنند؟ فرمود : آنان همه صف نماز ترتيب دهند, كسى جلوتر قرار نگيرد, وبدينگونه بانوان بر جنازه نماز بخوانند.بـه هـر حـال , هـمـسـر حسن صيقل را, مامقانى و شيخ طوسى , از بانوان راوى حديث شمرده , و احاديث او را هم در كتابهاى خود آورده اند.

14 ـ جوهره :

جـوهـره , خـدمـتـگزار امام جعفر صادق (ع ) را نيز, اهل رجال و دانشمندانى , مانند : شيخ طوسى , مامقانى , اردبيلى و شيخ ذبيح اللّه محلاتى , از بانوان صحابى و راوى حديث از امام صادق (ع ) معرفى كـرده اند اما متاسفانه طبق تحقيقى كه انجام شد, از خصوصيات زندگى و نمونه احاديث جوهره اثر واطلاعى بدست نيامد, و همانطور كه بسيارى از مسائل تاريخى و حديثى , بخاطر مسامحه و يا سؤ نيت دشمنان , مورد غفلت واقع شده , اين جهت نيز ببوته فراموشى سپرده شده است .

15 ـ جويره همسر عيسى :

جـويـره هـمـسر عيسى بن موسى هاشمى را, علامه برقى و شيخ طوسى از بانوان صحابى و راوى حديث از امام صادق (ع ) دانسته اند و شيخ طوسى ,حديثى را هم بدين ترتيب از جويره آورده است : عـلـى واسـطى مـى گويد : جويره همسر عيسى بن موسى , كه بانوى صالح ولايقى بود, به حضور امام صادق (ع ) رسيد, و از آن بزرگوار سوال كرد : من خود را براى شوهرم معطر و خوشبو مى كنم , بـديـن ترتيب كه شانه را به نوعى از عطر آغشته مى سازم و آن را در موى سر خود قرار مى دهم , آيا استعمال اين نوع عطر, كه خمر ناميده مى شود, و از خرماى جوشانيده بوجود مى آيد, و نيز اين نوع خوشبو كردن و خودآرايى , براى من ايرادى نخواهد داشت ؟ امام صادق (ع ) فرمود : مانعى ندارد.

16 ـ جويره :

بـانـوى ديـگرى بنام جويره راوى حديث از امام صادق (ع ) معرفى شده , و بكر بن محمد هم از وى حديث روايت كرده است .بـر اسـاس ايـن حـديـث , بـكـر بـن محمد, از جويره روايت نموده , كه آن بانو گفته است : من در مـسـجـدالـحرام ايستاده و منتظر خدمتگزار خود بودم , كه عبور امام صادق (ع ) به آنجا افتاد و مرا مشاهده كرد.آن حضرت مرا مورد خطاب قرار داد و فرمود : اى ام عثمان ! براى چه اينجا ايستاده اى ؟.

پاسخ دادم : منتظر آمدن خدمتگزار خود هستم .

آن حضرت فرمود : مگر او را آزاد نكرده ايد؟ گفتم : نه .

فرمود : پدر او را هم از قيد بردگى آزاد نكرده ايد؟.

پاسخ دادم : جد او را آزاد كرده ايم .

آن گـاه امـام صادق (ع ) فرمود : بنابراين , اين شخص خدمتگزار و برده نيست , بلكه او برادر دينى شما محسوب مى شود.

17 ـ جويريه دختر حارث :

جـويـريـه دخـتر حارث را نيز برخى از دانشمندان رجالى , از بانوان صحابى و راوى حديث از امام صـادق (ع ) شـمـرده اند, ولى متاسفانه طبق بررسى اى كه به عمل آمد, از حديثى كه از وى روايت شده باشد, و از ساير خصوصيات زندگى او, اطلاع درستى بدست نيامد.

18 ـ حبابه والبيه :

حـبابه والبيه , همان بانويى است , كه به حضور امام عـلى (ع ) رسـيده , صحـابى و راوى حـديـث از آن امـام و امامان فـرزنـدان وى و نيز زين العابدين وامام باقر(ع ) بوده , داستان مشت شنها مربوط بـه اوسـت , بـيـش از دويـست سال عمر كرده , و مانند همان سرگذشـتى كه در بـاره امـامت بـا امـامــان قـبـل داشته , بـه حـضـور امام صادق (ع ) نيز رسيده , مطلب خود را با آن حضرت مطرح نـمـوده , امام صادق (ع ) هم مهر خود را بر شنهاى او گذاشته , وامامت خود را تاييد كرده , و حبابه اين سرگذشت را براى ديگران هم روايت كرده است كه داستان او در مراحل بالا نيز مورد مطالعه قرار گرفت .

19 ـ حماده دختر حسن :

حماده دختر حسن ,و خواهر ابى عبيده حذا كه برخى هم او را حماده دختر رجا دانسته اند, آنطور كـه نـجـاشـى , اردبـيـلى , مامقانى و شيخ ذبيح اللّه محلاتى نوشته اند, وى از بانوان راوى حديث و صحابى امام جعفر صادق (ع ) وامامى بوده است .

بـرادر او زيـاد بـن عـيـسـى معروف به ابو عبيده حذا اهل كوفه بوده , و در باره نقل حديث , مورد اطـمـينان بوده , راوى حديث از امام باقر(ع ) و صادق (ع )محسوب مى شده و عبداللّه كاهلى هم از اين بانو حديث روايت نموده است .

عبد اللّه كاهلى مى گويد : حماده دختر حسن , براى من روايت كرد, كه من از امام صادق (ع ) سوال كـردم : اگر مردى با زنى ازدواج كند, و با وى شرطكند كه آن مرد همسر ديگرى نگيرد, و زن به ايـنـكـه ايـن شـرط مـهـريه ازدواج او باشد رضايت دهد, و موافقت داشته باشد, آيا چنين شرط و مهريه اى صحيح خواهد بود؟ ! امام صادق (ع ) فرمود : اين شرط فاسد و بى اساسى است , و ازدواج بدون مهريه , كه عبارت از درهم و دينار و چيز با ارزشى باشد, صورت نمى گيرد.بارى , روايت حماده را غير از شيخ كلينى شيخ طوسى هم آورده .و اين بانو از نظر بسيارى از دانشمندان , راوى حديث شناخته شده است .

20 ـ رباب همسر داوود :

ربـاب , هـمـسر داوود بن كثير رقى , بانوى راوى حديث ديگرى از محضر امام صادق (ع ) است , كه شيخ طوسى , مامقانى , اردبيلى ومحلاتى , او را بااين سمت معرفى كرده و او را بانويى ستوده و پيرو مـكـتـب اهـل بـيـت (ع ) دانـسته اند ولى متاسفانه از حديث و ساير خصوصيات اخلاقى و زندگى او,براساس تحقيقى كه انجام شد, چيزى بدست نياورديم !

21 ـ سالمه خدمتگزار امام صادق (ع ) :

سـالـمـه , خـدمـتـگـزار امام صادق (ع ) نيز از بانوان راوى حديث از آن حضرت است , و ابراهيم بن عبدالحميد, و هشام بن احمر, هم از اين بانو حديث روايت كرده اند و برقى و شيخ طوسى و كلينى و مامقانى هم , وى را صحابى و راوى حديث از امام صادق (ع ) شمرده اند.

ابـراهـيـم بن عبدالحميد, مى گويد : سالمه خدمتگزار امام صـادق (ع ) بـراى مـن روايـت كـرد و گفت : آن گاه كه امام صادق (ع ) در حال احتـضار قرارگـرفت , مـن در كـنـار بـستر آن حضرت حضور داشتم .امـام بـه حـال اغـمـا فـرورفـت و همينكه به هوش آمد, گفت : به حسن بن على اصغر فرزند امام زين العابدين (ع ) مبلغ هفتاد دينار بدهيد, به فلانى و فلانى هم مقدارى پول پرداخت كنيد, و بدين تـرتيب آن حضرت مى خواست از ديگران و قوم و خويشان خود طلب حلاليت كند ! اما اينكار مورد تـعـجب من واقع شد, و با لحن اعتراض آميزى به آن حضرت گفتم : آيا به كسى كمك و مساعدت مى كنى , كه در كمين قتل تو بود, با كارد به تو حمله كرد ومى خواست ترا از پاى درآورد؟ !

آن حـضرت بالحن ملامت آميزى به من گفت : واى بحال تو ! مگر قرآن كريم را نخوانده اى , كه در باره صله رحم و پيوند برقرار كردن با قوم وخويشان چه توصيه اى دارد؟.وقتى من پاسخ مثبت دادم , آن حضرت آيه قرآن را براى من تلاوت كرد كه مى فرمايد : اهل بهشت كسانى هستند, كه طبق دستور خداوند صله رحم مى نمايند, با قوم و خويشان خود پيوند و ارتباط بـرقـرار مـى سازند, خداوند را در نظر مى گيرند, و از مجازات الهى و سختى حساب روز قيامت , بيم و هراس دارند.

آرى , اى سـالـمـه ! آيـا نـمى خواهى من از اين دسته افراد باشم ؟ و نمى دانى كه خداوند بهشت را آفـريـده , آن را پاكيزه و عطرآگين قرار داده , و بوى دل آويز آن از فاصله دو هزار سال راه پيمودن اسـتـشمام مى شود, اما افرادى كه عاق والدين و مغضوب پدر و مادر خود شده , و نيز اشخاصى كه باقوم و خويشان خود قطع رابطه كرده اند, از بهشت و بوى آن بهره اى نخواهند برد؟ !

خلاصه سالمه اين حديث ارزشمند اخلاقى و حقوقى عميق را از امام صادق (ع ) روايت كرده , رجال عـلـم وحديث هم مانند : شيخ صدوق , و شيخ طوسى , در عين حاليكه در باره نام او بحث كرده اند كه سالمه يا سلمى بوده , او را بانويى بزرگوار و معتبر از نظر نقل حديث شمرده اندوحديث وى هم از جـنـبه اخلاقى و حقوقى , در زمينه روابط خويشاوندى , براى همه ما تكان دهنده و درس بزرگ آموزشى است .

22 ـ سريه جده ابى طاهر :

سـريه جده ابى طاهر, احمد بن عيسى را, شيخ طوسى از اصحاب و روات حديث از امام صادق (ع ) معرفى كرده و علامه مامقانى نيز, اضافه براين مطلب , او را امامى و پيرو مكتب اهل بيت (ع ) دانسته اسـت اما طبق بررسى اى كه انجام شد, متاسفانه از خصوصيات حديثى و اخلاقى زندگى اين بانو, اطلاع ديگرى بدست نيامد !

23 ـ سعيده خدمتگزار امام صادق (ع ) :

سـعـيـده , خـدمـتگزار امام صادق (ع ) نيز بدون اينكه از خصوصيات زندگى و خانوادگى او, در كـتـابهاى تاريخى و رجالى سخنى به ميان آيد, در همان كتابها, بانويى زاهد و عابد, و اهل فضل و دانش , و شاگرد و مبلغ پيامهاى امام صادق (ع ) و راوى حديث از آن بزرگوار معرفى شده است .

سعيده , در جهت حفظ شئون اخلاقى و عفاف خويش , و از سوى ديگر براى رسيدگى به عبادات و آمـوزش مـعارف اسلامى , به قدرى جدى وپرتلاش بوده كه جز براى زيارت قبر پيامبر(ص ) كه به مسجد و حرم آن حضرت مى رفت , و نيز جز براى رفت و برگشت به مكه , از خانه بيرون نمى آمد ! امـام رضـا(ع ) در بـاره مـقـام بلند علمى و معنوى وى فرموده است : سعيده , خدمتگزار جعفربن مـحـمد(ع ) اهل فضل و دانش بود, سخنان و سفارشهاى امام صادق (ع ) را فرامى گرفت و آن را به ديـگـران مـى آمـوخـت , وصـيتها و اسرارى از رسول خدا نزد او موجود بود, و امام صادق (ع ) به او مـى فـرمـود : ازپيشگاه خداوند درخواست مى كنم , همانطور كه ترا در دنيا به من معرفى كرد, در آخرت و بهشت هم ترا به ازدواج من درآورد.

خانه او نزديك خانه امام صادق (ع ) قرار داشت , جز براى زيارت پيغمبر(ص ) و رفتن و برگشتن به مـكـه از خـانـه خـارج نمى شد, و به هنگام مرگ هم آخرين سخن او اين بود كه : ما به پاداش الهى خرسنديم , و از عذاب و مجازات او هم در امان خواهيم بود.بـه هـر حـال , سـعـيده داراى مقام و منزلت بس بلندى نزد امام صادق (ع ) بوده , راوى حديث آن بـزرگوار محسوب مى گرديده , و مامقانى و صفار, واردبيلى , وى را بانوى راوى حديث شيعى , و داراى شخصيت معتبر و موثق براى روايت حديث , دانسته اند.

24 ـ سعيده , خواهر محمد :

سـعـيـده , خـواهـر محمدبن ابى عمير, و همچنين خواهر منه (كه بعد او را معرفى خواهيم كرد) صحابى و راوى حديث از امام صادق (ع ) بوده وضع خانوادگى اين دو خواهر, و برادر آنان محمدبن ابـى عـمـيـر از نـظـر عـلمى و فقهى , و از لحاظ ديانت و ارادت به ساحت مقدس اهل بيت (ع ) به حدى بوده , كه همگان در اين راه سختى ها و مرارتها ديده , و براى نيل به آرمانهاى مقدس خويش مشكلات را تحمل كرده اند.

در ايـن مـيان , سرگذشت برادر سعيده محمدبن ابى عمير (زياد) از قبيله ازد كه با كنيه ابااحمد خـوانـده مـى شد, و در بغداد ساكن بود و پرهيزگارترين ,عابدترين و موثقترين شخص از هر نظر ميان عامه و خاصه شناخته شده بود, سرگذشت قابل توجه و آموزنده اى است .

محمدبن ابى عمير صحابى سه امام معصوم , موسى بن جعفر, امام رضا و امام جواد(ع ) بوده , از امام جواد(ع ) احاديث فراوان روايت كرده , و ازچهره هاى سرشناس و موثر شيعه در زمان هارون الرشيد بـوده , تا جائيكه هارون الرشيد او را دستگير كرد, و براى اينكه او را از اهل بيت (ع ) جداكند, سمت قضاوت شهرها را به او پيشنهاد نمود, و مى خواست به وسيله او اسمها و اسرار شيعه را كشف كند, امـا مـحـمـدبـن ابى عمير زير بار نرفت ,حتى او را صد ضربه تازيانه زدند, و نزديك بود كه ناتوان گردد, و نامهاى شيعيان را در اختيار دشمن گذارد, كه صداى محمدبن يونس بن عبدالرحمن را شنيد كه مى گفت : خدا را در نظر داشته باش , آن گاهى را كه در پيشگاه خداوند قرار مى گيرى بـخـاطـر بياور, درد و رنج تازيانه ها راتحمل كن , خداوند براى تو راه نجات مى گشايد, و بالاخره وقـتى محمد از افشاى نام شيعيان خوددارى نمود, و قضاوت دربار هارون را هم نپذيرفت , او را به چهار سال زندان محكوم كردند.

آرى , در باره منزلت بلند و مقام عظيم علمى و معنوى وى گفته اند : ابن ابى عمير افقه من يونس بن عبد الرحمن وافضل واصلح بوده , و بر اين اساس بوده , كه وى 94 كتاب نوشته , معارف شيعه را گسترش داده , و آن گاه هم كه در زندان بسر مى برد, خواهرش سعيده كتابها و اسناد محرمانه او را, يـازيـرزمـيـن پنهان كرد, يا در اطاقى گذاشت و باران آنها را خراب كرد, و از دستبرد دشمن مصون داشت .

بـه هـر حـال , بـرادر سـعيده يعنى محمدبن ابى عمير چنين فقيه و دانشمند, و اينگونه مجاهد و دلاورى بوده , و سرانجام هم در سال 217 هجرى ازدنيا رفته است .خلاصه , سعيده خواهر محمد بن ابى عمير را هم , دانشمندان بزرگ و رجالى , مانند : شيخ طوسى , عـلامـه بـرقـى , علامه مامقانى , وحيد بهبهانى ,عليارى تبريزى و شيخ ذبيح اللّه محلاتى , از بانوان راوى حديث از امام صادق (ع ) و شيعى و صالح و موثق در نقل حديث دانسته اند.

حـكـيـم بـن مـسكين هم حديثى را از سعيده و خواهر او منه بدين ترتيب روايت كرده است , آنان گـفتند : ما بحضور امام صادق (ع ) رسيديم و سوال كرديم : آيا مجاز خواهد بود, كه زن مسلمان به ديدن برادر دينى خود برود؟.امام فرمود : ايرادى ندارد.سـوال كـرديـم : آيـا زن مى تواند به برادر دينى دست بدهد؟ امام فرمود : اگر دست دادن از روى لباس باشد (با رعايت شئون و مصالح ) اينكار هم مانعى ندارد.

آن گـاه يكى از آنان گفت : خواهر من به ديدن برادران دينى مى رود, امام فرمود : اين كار مانعى ندارد, اما هرگاه به ديدن برادران دينى خود مى رود,لباس رنگين نپوشد ساده و بى آلايش بوده , و مصالح اخلاقى و شئون اجتماعى را دقيقا مورد توجه داشته باشد.

25 ـ عمه حسن بن مسلم :

عـمـه حـسن بن مسلم , را دانشمندان رجالى , بدون اينكه متعرض نام و خصوصيات ديگر او شده بـاشند, وى را بانوى راوى حديث از امام صادق (ع )معرفى كرده , و شيخ كلينى و شيخ طوسى هم , حـديـثـى را كـه حـسـن بـن مسلم پسر برادر اين بانو, از وى روايت كرده , بدين ترتيب آورده اند : حسن بن مسلم , مى گويد : عمه ام براى من بيان كرد : من در سايه خانه كعبه نشسته بودم , كه امام صادق (ع ) با من مواجه شد.

چون متوجه من گرديد به من سلام كرد و گفت : براى چه اينجا معطل مانده اى ؟ گفتم منتظر آمـدن غلام خانواده ام هستم , امام فرمود : او را در راه خداوند آزاد كرده ايد؟ گفتم : نه , ولى پدر او را آزاد كرده ايم .امـام فـرمـود : بنابراين , او ديگر غلام شما نخواهد بود, بلكه او برادر شماست , و اين شخص هم پسر برادر شما مى باشد.غـلام كـسـى اسـت كـه تحت تكفل و سرپرستى باشد, اما آن گاه كه جد و پدر او از نعمت آزادى برخوردار گرديدند, ديگر او پسر عمو و برادر تومحسوب مى شود.

26 ـ عمه محمدبن زياد :

عـمـه مـحمدبن زياد, هم از زنان دانشمندان رجالى و اهل حديث , راوى حديث از امام صادق (ع ) مـعـرفـى شـده , و ابوالقاسم , جعفربن محمدبن قولويه , متوفاى 367 هجرى , با واسطه تعدادى از راويان , از محمدبن زياد روايت عمه او را آورده است .مـحـمـد بـن زيـاد, از عـمـه خود روايت كرده , كه وى گفته است : از امام صادق (ع ) شنيدم كه مى فرمود : ان فى طين الحائر الذى فيه الحسين (ع ) شفامن كل دا, وامانا م ن كل خوف .در تـربـتـى كه متعلق به حرمى است , كه حسين (ع ) در آن مدفون است , شفاى هردرد, و موجب مصونيت از هرگونه بيم و هراسى خواهد بود.

27 ـ عمه محمد بن مارد :

عمه محمدبن مارد را هم محدثين و رجال شناسان , بانوى راوى حديث دانسته , ابوالقاسم , جعفربن محمدبن قولويه , متوفاى 367 هجرى , حديث او را بوسيله محمدبن مارد از عمه اش روايت كرده , و مـتـن حـديـث هـم مـانـنـد حـديـث بـالا, در باره بركت و شفاى دردها بوسيله تربت حضرت سيدالشهدا(ع ) است كه از تكرار آن خوددارى مى كنيم .

28 ـ عمره دختر نفيل :

عمره دختر نفيل را هم , مامقانى و شيخ طوسى , از بانوان صحابى و راوى حديث , از امام صادق (ع ) شمرده , و امامى و پيرو مكتب اهل بيت (ع )دانسته اند.اما متاسفانه از حديث و خصوصيات ديگر زندگى او چيزى مطرح نكرده اند !

29 ـ فاطمه دختر امام صادق (ع ) :

فـاطـمه دختر امام صادق (ع ) را نيز, علامه برقى , شيخ مفيد, وطبرسى , صحابى و راوى حديث از پدر خود, امام جعفر صادق شمرده اند.اما از اين بانوى ارجمند هم , تا جاييكه تحقيق شده نمونه حديثى بدست نياورديم .

30 ـ فاطمه دختر عبداللّه (ام داوود) :

فاطمه دختر عبداللّه بن ابراهيم , كه كنيه او به خاطر فرزند او داوود بن حسن بن على بن ابيطالب ـ ع ام داوود معرفى شده , همان بانويى است , كه عمل مخصوص نيمه رجب منسوب به او مى باشد.