ميزان الحكمه جلد ۳
آيت الله محمد محمدى رى شهرى
- ۵ -
ـ امـام صـادق (ع ) : كـسـى كـه بـراى مـا نـگـران باشد و به خاطر
ستمى كه بر ما برود غمگين , نفس كشيدنش تسبيح است و غمخواريش براى ما عبادت .
2.
حسا بر سى .
حسابرسى .
حسابرسى .
قرآن .
((وگفتند : پروردگار ما ! پيش از روز حسابرسى , دررسيدگى به نامه اعمال ما تعجيل كن
)).
ـ پيامبر خدا (ص ) : هلا ! اينك شما در روزى هستيد كه هنگام عمل است و حسابرسى در
آن نيست و زودا كه به روزى در رويد كه روز حسابرسى است نه جاى عمل .
ـ امام على (ع ) : حسابرسى پيش از كيفر است , پاداش بعد از حسابرسى (به اعمال ).
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) ـ از سـفـارشـهـاى آن حـضـرت بـه مـعاذ بن جبل ـ : تو را به
تقواى خدا سفارش مى كنم ونگرانى از روز حسابرسى .
ـ سـوگـنـد بـه آن كـه جـانـم در دسـت اوست حتى به حساب دو گوسفند كه به يكديگر شاخ
زده باشند رسيدگى خواهد شد.
ـ امام على (ع ) : خداوند براى هركارى پاداشى قرار داده است و براى هرچيزى حسابى .
تشويق به محاسبه نفس .
قرآن .
((اى كـسانى كه ايمان آورده ايد ! از خدا بترسيد وهرنفسى بنگرد كه براى فردا چه پيش
فرستاده است از خدا بترسيد كه خدا به آنچه مى كنيد آگاه است )).
ـ امـام عـلى (ع ) : به حساب اعمال نفس خود رسيدگى كنيد و از آن بخواهيد كه وظايف
خود را انـجـام دهـد و از آنـجا كه رفتنى است براى آن جا كه ماندنى است بهره برگيرد
پيش از آن كه بر انگيخته شويد توشه برداريد و خود راآماده كنيد.
ـ نفسهاى خودرا با حسابرسى به بندكشيد و با مخالفت كردن با آن زمامش را در اختيار
گيريد.
ـ امـام سجاد (ع ) : اى فرزند آدم ! تا زمانى كه خود واعظ خويش باشى و به محاسبه
(اعمال نفس ) خويش پردازى پيوسته در خير وخوبى به سر خواهى برد.
ـ امام على (ع ) : تو به حساب نفس خودت رسيدگى كن , زيرا ديگران را حسابرسى جز
توهست .
ـ در زبـور آمـده اسـت : اى پسر آدم ! دنيارا براى شما نشانه هايى بر آخرت قرار
دادم وقتى يكى از شـمـا مردى را به مزدورى مى گيرد وسپس حسابش را از او مى طلبد
عضلات بدنش به لرزه در مى آيد , ولى از كيفر آتش نمى ترسدحالى كه بسيار نافرمانى مى
كنيد.
ـ پـيامبر خدا (ص ) : زيركترين زيركان كسى است كه نفس خويش را حسابرسى كند و براى
بعد از مـرگ كـار كـنـد و كودن ترين كودنهاكسى است كه نفس خويش دنباله روهوسش كند و
از خدا آرزوها طلبد.
پيش از آن كه به حساب شما رسيده شود خود به حساب خويش
برسيد.
قرآن .
((آنـچـه در آسـمانها و زمين است از آن خداست اگر آنچه درون خود داريد آشكار سازيد
يا پنهان داريـد خـداونـد به حساب آن مى رسد , پس هركه را خواهد ببخشد و هركه را
خواهدعذاب كند و خدا بر هر كارى تواناست )).
ـ پـيـامبر خدا (ص ) : پيش از آن كه موردحسابرسى قرار گيريد, خود به حساب نفستان
برسيد و پـيـش از آن كـه سـنجيده شويد, خودنفستان را در ترازوى سنجش بگذاريد وبراى
آن حسابرسى بزرگ آماده شويد.
ـ امام صادق (ع ) : از نفسهاى خود حساب بكشيد پيش از آن كه به حساب شما رسيده
شود,زيرا در قـيامت پنجاه ايستگاه است و توقف در هر ايستگاهى هزار سال به درازا مى
كشد امام (ع )سپس اين آيه را تلاوت كرد: ((در روزى كه مدت آن پنجاه هزار سال است
)).
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : پـيش از آن كه حسابرسى شويد به حساب نفس خود برسيد و پيش
از آن كـه عـذاب شـويـد نفستان را آماده كنيد و پيش از آن كه برده شويد ره توشه سفر
برداريد , كه آن جـاايـسـتـگـاه عدالت است و به حق داورى مى شود واز واجبات ووظايف
پرسيده مى شود آن كه پيشاپيش هشدار داد معذور است .
ـ اى ابـاذر ! پـيش از آن كه حسابرسى شوى تو خود به حساب خويش برس , كه اين كار
حسابرسى فـرداى (قيامت ) تو را آسان مى سازد , پيش از آن كه اعمالت سنجيده شود خود
اعمالت را بسنج و بـراى آن حـسـابـرسى بزرگ , روزى كه بر خدا عرضه مى شوى و هيچ امر
پوشيده اى بر او پوشيده نيست , آماده شو.
ضرورت محاسبه هر روز نفس .
ـ امام على (ع ) : چه سزاوار است كه انسان ساعتى از روز را فقط به حسابرسى نفس
خود اختصاص دهد و ببيند كه در شبانه روز چه كارهايى به سود يا زيان خود انجام داده
است .
ـ امام صادق (ع ) : بر هر مسلمانى كه نسبت به ما معرفت دارد لازم است در هر روز و
شب كارخود را بر نفسش عرضه دارد و به حساب نفس خود برسد اگر ديد كار خوبى انجام
داده است به دنبال بيشتر از آن باشد و اگر ديد كار بدى از او سرزده است استغفار كند
تا در روز رستاخيزسرشكسته و رسوا نشود.
ـ هرگاه به بستر خود رفتى در اين باره بينديش كه چه خوراكى به معده خود فرستاده اى
و درآن روز چه كارهايى كرده اى و به ياد آور كه مى ميرى و تو رامعادى و رستخيزى است
.
ـ امـام كـاظـم (ع ) : از ما نيست كسى كه هر روز به حساب خود رسيدگى نكند و ببيند
كه اگر كـارنيكى انجام داده است از خداوند توفيق انجام بيشتر آن را بخواهد و خدا را
بر آن سپاس گويد واگر كار بدى انجام داده است از خدا آمرزش بخواهد و توبه كند.
سختگيرى در محاسبه نفس .
ـ پيامبر خدا (ص ): بنده , مؤمن نباشد مگرآن گاه كه سخت تر از حسابرسى شريك از
شريكش و آقا از بنده اش , از نفس خود حساب بكشد.
ـ آدمى در زمره تقوا پيشگان نباشد مگر آن گاه كه سخت تر از حسابرسى شريك از شريكش
,از خود حـساب كشد و بداند كه از كجا خورده است , از كجا آشاميده است , ازكجا
پوشيده است ,از حلال يا از حرام ؟
.
چگونگى حسابرسى .
ـ امام على (ع ) در پاسخ به سؤال از نحوه محاسبه نفس فرمود : چون شب را به صبح
رساند و سپس روز را بـه شب , به سراغ نفس خويش رود و بگويد : اى نفس ! امروز را
گذراندى و ديگر هرگز بر نـمـى گردد خداوند از تو خواهدپرسيد كه آن را چگونه سپرى
كردى ؟
در آن روز چه كردى ؟
آيا خـدا را ياد كردى يا سپاس وستايشش گفتى ؟
آيا حق برادر مؤمنى را پرداختى ؟
آيا بارغمى از دل او بـرداشـتـى ؟
آيـا در نـبـود او از زن و فـرزنـدانـش نـگهدارى كردى ؟
آيا وقتى درگذشت به بـازمـانـدگـان او رسـيـدگـى كـردى ؟
آيـا با استفاده از مقام و موقعيتت از غيبت برادرمؤمنى جـلوگيرى كردى ؟
آيا مسلمانى را يارى رساندى ؟
چه كارى براى او كرده اى ؟
آن گاه كارهايى كـه كـرده است بر مى شمرد , اگر كار خيرى از وى سر زده باشد خدا را
سپاس گويد و به شكرانه تـوفـيـقى كه به وى عنايت كرده خدا را به بزرگى ياد كند و
اگر ديد گناهى ياتقصيرى از اوسر زده است از خداى عز و جل آمرزش بخواهد و تصميم
بگيرد كه ديگر آن را تكرار نكند.
ثمره محاسبه نفس .
ـ امام على (ع ) : هركس پيوسته به حساب نفس خود برسد از سالوسى او در امان
ماند.
ـ هـركـه بـه محاسبه نفس خود پردازد به عيبهايش آگاه شود و به گناهانش پى ببرد
وگناهان راجبران كند و عيبها را برطرف سازد.
ـ ثمره محاسبه اصلاح نفس است .
ـ هـركـه بـه حساب نفس خود برسد سودبرد و هر كس از آن غافل ماند زيان كند و هركس
بترسد ايمن ماند.
ـ به حساب نفس خود برسيد تا از تهديدهاى خدا در امان مانيد و به نويدهاى او دست
يابيد.
ـ هركه نفس خود را حسابرسى كند نيكبخت شود.
نخستين چيزى كه انسان درباره آن مورد سؤال قرار مى
گيرد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : نخستين چيزى كه بنده درباره آن پرسش مى شود محبت ما خاندان
است .
ـ امام صادق (ع ) : هنگامى كه بنده در برابر خداوند , جل جلاله , بايستد نخستين
پرسشى كه از او مـى شـود درباره نمازهاى واجب ,زكات واجب , روزه واجب , حج واجب و
ولايت ما اهل بيت است اگر با اعتراف به ولايت ودوستى ما از اين دنيا برود, نماز و
روزه و زكات و حجش پذيرفته مى شود .
آنچه مورد باز خواست قرار نمى گيرد (1).
ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : روز قيامت از هرنعمتى باز خواست مى شود, مگر آنچه در
راه خداى تعالى صرف شده باشد.
ـ انسان از هر نعمتى كه داشته است باز خواست مى شود مگر آنچه در جهاد يا حج مصرف
شده باشد .
ـ امام على (ع ) : هر كس در هنگام خوردن طعام نام خدا را بگويد, درباره نعمت آن
خوراك هرگز مورد سؤال قرار نخواهد گرفت .
آنچه مورد بازخواست قرار نمى گيرد (2).
ـ امـام صـادق (ع ) : سـه چـيـز اسـت كـه بـنده مؤمن درباره آنها باز خواست نمى
شود غذايى كه مـى خـورد, لـبـاسـى كه مى پوشد , همسر پاك ومددكارى كه به وسيله او
از آلوده شدن به گناه محفوظ ماند.
ـ امام باقر (ع ) : سه چيز است كه بنده درباره آنها باز خواست نمى شود : تكه پارچه
اى كه به وسيله آن خود را مى پوشاند , تكه نانى كه با آن سد جوع مى كند و خانه اى
كه او را از گرما و سرما محفوظ مى دارد.
آنچه مورد باز خواست قرار مى گيرد (1).
قرآن .
((سپس به يقين درآن روز از نعمت باز خواست مى شويد)).
ـ امـام صادق (ع ) درباره آيه ((در آن روزاز نعمت سؤال مى شويد)) فرمود : اين امت
درباره نعمت وجود رسول خدا (ص ) وسپس اهل بيت (ع ) كه خداوند به آنان داده است ,
بازخواست مى شوند.
ـ نيز در ذيل همين آيه فرمود : ما جز آن نعمتيم .
ـ نـيـز دربـاره هـمـيـن آيـه فرمود : خداوند بزرگوارتر از آن است كه از مؤمنى
درباره خوردن و آشاميدنش باز خواست كند.
ـ ابـوخالد كابلى : خدمت امام باقر (ع ) رسيدم دستور داد ناشتايى آوردند من نيز با
آن حضرت غذا خوردم هرگز غذايى به آن پاكيزگى و خوشمزگى نخورده بودم وقتى از خوردن
دست كشيديم فـرمـود : اى ابو خالد ! غذايت ـ يا فرمود : غذاى ما ـ را چگونه يافتى ؟
عرض كردم :قربانت گردم هـرگـز غـذايـى بـه ايـن پاكيزگى و خوشمزگى نديده ام , اما
اين آيه از كتاب خدا به يادم آمد : ((سـپـس آن روز از نـعمت باز خواست مى شويد))
امام باقر (ع ) فرمود : آنچه درباره اش از شما باز خواست مى كند عقيده حقى است كه
شما داريد.
آنچه مورد باز خواست قرار مى گيرد (2).
ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : در روز قيامت بنده قدم از جاى خود بر ندارد تا آن گاه
كه از چهار چيز باز خـواسـت شـود : از عـمرش كه در چه راهى صرف كرده است , از
جوانيش كه در چه راهى به سر آورده است , از مالش كه از كجا آورده ودر كجا خرج كرده
است و از دوستى ما خاندان .
ـ امـام صـادق (ع ) : از جمله اندرزهاى لقمان به پسرش اين بود : بدان كه فردا چون
دربرابر خداى عز و جل بايستى از چهار چيز بازخواست شوى : جوانيت كه در چه راهى به
سر آوردى , عمرت كه در چه راهى صرف كردى , مال و دارائيت كه از كجا آوردى و در چه
راهى خرج كردى , پس براى آن هنگام مهيا شو و پاسخى آماده كن .
ـ دربـاره آيـه ((گـوش و چـشـم و دل هـمگى بازخواست خواهند شد)) فرمود :از گوش
درباره شنيده هايش سؤال مى شود و از چشم درباره ديده هايش و از دل درباره آنچه بدان
وابسته شده .
آنچه حسابرسى روز رستاخيزرا آسان مى سازد.
قرآن .
((آنان كه آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده است پيوند مى دهند و از پروردگارشان
مى ترسند و از سختى حسابرسى بيم دارند)).
ـ امـام صـادق (ع ) : صله رحم حسابرسى روز قيامت را آسان مى كند سپس اين آيه را
تلاوت كرد : ((آنان كه آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده است پيوند مى دهند و از
پروردگارشان مى ترسند و از سختى حسابرسى بيم دارند)).
ـ پـيامبر خدا (ص ) : دو چيز است كه آدمى آنها را ناخوش دارد : مرگ را ناخوش دارد,
درحالى كه مرگ مايه آسودگى مؤمن از فتنه و گمراهى است تنگدستى را ناخوش دارد, در
حالى كه دارايى اندك حسابرسى را كمتر و ساده تر مى كند.
ـ به آنچه به تو داده شده قناعت كن , تاكار حسابرسى برتو آسان شود.
ـ امـام صادق (ع ) : اگر توانستى از دنيا چيزى به دست نياورى كه درباره آن باز
خواست شوى اين كار را بكن .
ـ پيامبر خدا (ص ) : اخلاقت را نيكوگردان خداوند حساب تو را سبك مى كند.
گروههاى مردم در حسابرسى .
ـ پـيامبرخدا(ص ) ـ درباره آيه ((سپس كتاب را به كسانى كه برگزيديم به ارث
داديم )) فرمود ـ : كسانى كه پيش تاختند بدون حسابرسى واردبهشت مى شوند و كسانى كه
ميانه روى كردند اندكى مـورد حـسـابرسى , قرار مى گيرند و آنان كه به خود ستم كردند
, در تمام مدت محشر نگهداشته مى شوند.
ـ امـت مـن بـه سه قسمت تقسيم مى شوند:يك سوم بدون حساب و عذاب به بهشت مى روند يك
سـوم انـدكى حسابرسى مى شوند و سپس وارد بهشت مى شوند و يك سوم ديگر گداخته و خالص
مى شوند.
ـ امـام عـلـى (ع ) : در آن روز مـردم چند گروهند : برخى از آنان مختصرى حسابرسى مى
شوند وشـادمـان نـزد خـانـواده خـود برمى گردند , برخى بدون حسابرسى وارد بهشت مى
شوند , زيرا هـيـچ آلودگى دنيوى ندارند , كسى در آن جا حسابرسى مى شود كه در اين جا
به دنيا آلوده شده بـاشـد ,بـعـضـى هـم درباره گودى زير هسته خرما و پوست نازك بين
خرما و هسته آن (درباره كمترين جزئيات اعمالشان ) باز خواست و به عذاب آتش شعله ور
گرفتار مى شوند.
حسابرسى سخت و شديد.
قرآن .
((بـراى آنـان كـه دعـوت پروردگارشان را پذيرفتند پاداش نيكويى است وكسانى كه دعوت
او را نـپذيرفته اند , اگر هر آنچه را كه بر روى زمين است و همانند آن را داشته
باشند , فدادهند , آنان به سختى باز خواست خواهند شد و مكانشان جهنم است و بد
جايگاهى است )).
((و آنان كه آنچه را خداوند به پيوند دادن آن فرمان داده است پيوند مى دهند و از
پروردگارشان مى ترسند و از سختى حسابرسى بيم دارند)).
ـ امـام صـادق (ع ) دربـاره آيـه ((و از سـختى حسابرسى بيم دارند)) فرمود : بديها و
خوبيهايشان به طور دقيق و همه جانبه حسابرسى مى شود.
ـ بـه مـردى كه يكى از برادرانش از اوشكوه كرده بود فرمود: چرا فلان برادرت از تو
شكايت دارد ؟
عرض كرد : آيا از اين كه تمام حق خود را از او خواسته ام شكايت دارد؟
.
حضرت با عصبانيت نشست و آن گاه فرمود : خيال مى كنى از اين كه تمام حقت را از
اوخواسته اى كار بدى نكرده اى ؟
آيا وقتى خداى تبارك و تعالى مى فرمايد : ((و از سختى حسابرسى مى ترسند)) تـرسـشان
از اين است كه خدا به آنها ستم كند ؟
نه به خدا قسم ! ترس آنهاجز از حسابرسى كامل و دقـيق نيست كه خداوند آن را حسابرسى
سخت ناميده است , پس هركه تمام حق خود را (مته به خشخاش گذارد) بخواهد بد كرده است
.
كسانى كه آسان حسابرسى مى شوند.
قرآن .
((هر كس نامه اعمالش به دست راستش داده شود , آسان حسابرسى خواهد شد)).
ـ امـام بـاقـر (ع ) : رسـول خدا (ص ) فرمود : هر كه حسابرسى شود عذاب شدنى است كسى
به آن حـضـرت عـرض كـرد : اى رسـول خـدا ! پس اين سخن خداى عز و جل چه مى شود كه :
((آسان حسابرسى خواهدشد)) ؟
پيامبر فرمود : آن عرضه داشتن و ورق زدن است (نه حسابرسى ).
ـ روايـت شـده اسـت كه حسابرسى آسان و مختصر عبارت است از پاداش دادن به كارهاى نيك
و چشمپوشى از گناهان اگر درحسابرسى كسى چون و چرا شود عذاب خواهد شد.
ـ امـام صـادق (ع ) : آن گـاه كه خداوندمؤمن را از قبرش برانگيزد, همراه او مثالى
بيرون آيد كه پـيـشاپيش او حركت مى كند و هرزمان كه مؤمن با يكى از صحنه هاى هراس
انگيز قيامت رو به رو شود آن مثال مى گويد : نترس و غم مخور , مژده باد تو را به
شادمانى و كرامت خداى عز و جل , تا آن كه مؤمن در برابر خداى عز وجل مى ايستد و
مختصرى حسابرسى مى شود.
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : سـه خـصلت است كه در هركسى باشد خداوند حسابرسى اندكى از
او به عـمـل آورد و بـه رحـمـت خود او را وارد بهشت كند عرض كردند : آن سه چيست اى
رسول خدا ؟
فـرمـود : اگـر كـسـى تـو را از چـيـزى محروم كرد تو برخوردارش سازى , اگر كسى با
تو قطع رابطه كردتو با او پيوند برقراركنى و اگر كسى به تو ستم كرد از او درگذرى .
كسانى كه بدون حسابرسى به بهشت مى روند.
قرآن .
((بـگـو : اى بـنـدگـان من كه ايمان آورده ايد ! از پروردگار خودبترسيد براى آنان
كه در حيات اينجهانى نيكى كرده اند پاداش نيك است و زمين خداوند فراخ است مزد
صابران بى حساب و كامل داده مى شود)).
ـ امام على (ع ) : كسى كه براى خداى تعالى كار كند خداوند مزد او را در دنيا و آخرت
عطا فرمايد و خواسته هاى مهم او را در هر دو سراى بر آورد , خداى تعالى فرموده است
: ((اى بندگان من كه ايمان آورده ايد از پروردگار خودبترسيد براى كسانى كه در اين
دنيا نيكى كنند پاداش نيك است و زمـيـن خـدا فـراخ مـى بـاشد جزاين نيست كه
شكيبايان مزد خود را بى حساب و كامل دريافت مى كنند)) آنچه را كه خداوند دردنيا به
آنان بدهد در آخرت با ايشان حساب نمى كند.
ـ امـام سـجاد (ع ) : آن گاه كه خداوند همه انسانها را گرد آورد, آواز دهنده اى جار
زند : كجايند شكيبايان كه همگى بدون حسابرسى به بهشت روند فرشتگان به ايشان گويند :
شما كه هستيد ؟
گـويـند : صابران فرشتگان پرسند :در چه باره صبر مى كرديد ؟
پاسخ دهند : در راه طاعت خدا و خويشتندارى از نافرمانى او شكيبايى ورزيديم .
ـ پيامبر خدا (ص ) درباره آيه ((آن گاه كتاب را به كسانى كه برگزيده ايم به ارث
دهيم )) فرمود : آنـان كـه پـيش تاخته اند بدون حسابرسى به بهشت روند و آنان كه
ميانه روى كرده اند مختصرى حسابرسى شوند و آنان كه به خود ستم كرده اند, در طول مدت
محشر نگه داشته شوند.
ـ امـام صـادق (ع ) : در روز قيامت گروهى از مردم برخيزند و به در بهشت آيند و در
را بكوبند به آنـان گـفـتـه شـود : شـما كيستيد ؟
گويند : ماتهيدستانيم گفته شود : آيا پيش از حسابرسى مـى خواهيد وارد بهشت شويد ؟
گويند : به ماچيزى نداديد تا درباره آن باز خواستمان كنيد پس , خداى عز و جل فرمايد
: راست مى گويند ,به بهشت در آييد.
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : از دنـيـا هـمان اندازه كه گرسنگى تو را بر طرف سازد و
بدن برهنه ات رابـپـوشـانـد, تـو را بـس است اگر خانه اى باشد كه تو را محفوظ دارد
خوب است و اگر مركبى باشدكه سوارش شوى چه بهتر و اگر اينها را نداشتى به همان نان و
آب سبو بسنده كن كه بيش از آن ,يا از تو بازخواست خواهد شد يا مايه عذاب تو خواهد
گشت .
ـ امـام سـجـاد (ع ) : آن گاه كه خداى عزوجل همه آدميان را از اولين تا آخرين نفر
جمع كند آواز دهـنـده اى برخيزد و با صدايى كه همگان بشنوند بانگ برآورد : كجايند
آنان كه براى خدا دوستى مـى ورزيـدند ؟
پس گروهى ازمردم برخيزند و به آنان گفته شود : بدون حسابرسى وارد بهشت شويد.
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : خداى تعالى فرموده است : اى بندگان من كه در راه من
جنگيديد و در راه مـن كـشـتـه شـديد و آزار ديديد و در راه من جهاد كرديد به بهشت
در آييد پس , آنان بى آن كه عذابى بينند وحسابرسى شوند به بهشت وارد شوند.
ـ امام صادق (ع ) : رسول خدا (ص ) فرمود : آن گاه كه نامه هاى اعمال گشوده و
ترازوها برپاشود, بـراى بـلاديـدگان ترازويى برپا نگردد و نامه عملى گشوده نشود آن
گاه اين آيه را تلاوت كرد : ((جز اين نيست كه مزد شكيبايان به طور كامل داده مى شود
)).
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : در روز رسـتاخيز خداوند براى گروهى از امت من بالهايى مى
روياند كه بـه وسـيـلـه آنها از گورهاى خود به بهشت پرواز مى كنند و در آن به گشت و
گذار مى پردازند وهـرگونه بخواهند از نعمتهايش برخوردار مى شوند فرشتگان از آنها
پرسند: آيا حسابرسى شديد ؟
جواب دهند : ما حسابى نديديم پرسند : آيا از صراط گذشتيد ؟
پاسخ دهند : ما صراطى را نديديم پـرسـنـد : آيـا دوزخ را ديـديـد ؟
پاسخ دهند : ما چيزى نديديم فرشتگان گويند : شما ازامت كه هستيد ؟
پاسخ دهند : از امت محمد (ص ) فرشتگان گويند : شما را به خدا سوگند مى دهيم به ما
بـگـويـيـد كـه اعـمـال شـمـا در دنـيـا چه بود ؟
پاسخ دهند : دوخصلت در ما بود كه خداوند به فـضل رحمت خود ما را بدين مقام رساند
پرسند : آن دو خصلت كدام است ؟
گويند : ما در خلوت وتـنـهـايـى خـود از مـعـصيت خدا شرم مى كرديم و به همان اندك
روزى كه قسمت ما شده بود خرسندبوديم پس فرشتگان گويند: اين مقام حق شماست .
كسانى كه بدون حسابرسى به دوزخ مى روند.
ـ پـيـامبر خدا (ص ) : خداوند عزوجل ازهمه خلايق حساب مى كشد مگر از كسى كه به
خدا شرك ورزيده باشد در روز قيامت دستورداده مى شود كه او را بدون حسابرسى به دوزخ
افكنند.
ـ امـام سجاد (ع ) : بندگان خدا ! بدانيد كه براى مشركان نه ترازويى برپا مى شود و
نه نامه عملى گـشوده مى گردد, بلكه دسته جمعى به سوى دوزخ رانده مى شوند برپا شدن
ترازوها و گشوده شدن نامه اعمال تنها براى مسلمانان صورت مى پذيرد.
ـ امام صادق (ع ) : سه كسند كه خداوندآنها را بدون حسابرسى به دوزخ مى برد : پيشواى
منحرف و ستمگر , تاجر دروغگو و پيرمردزناكار.
ـ پيامبر خدا (ص ) : شش گروه بدون حسابرسى به دوزخ مى روند: فرمانروايان به سبب
ستمگرى , عربها به سبب عصبيت (قبيله اى و نژادى ) , ملا كان به سبب تكبر ,
بازرگانان به سبب دروغگويى , علما به سبب حسادت و ثروتمندان به سبب بخل .
ـ شـش گـروهـنـد كـه , بدون حسابرسى ,به سبب شش خصلت به دوزخ مى روند عرض شد : يا
رسول اللّه ! , درود خدا برتو , آنان كيستند؟
فرمود : فرمانروايان به سبب ستمگرى , عربها به سبب عـصـبـيـت (قبيله اى و نژادى ) ,
ملا كان به سبب كبر , بازرگانان به سبب خيانت , روستائيان به سبب جهالت و نادانى و
علما به سبب حسادت .
سريعترين حسابرس .
قرآن .
((همانا خداوند حسابها را زود خواهد رسيد)).
((سـپـس بـه نـزد خدا , مولاى حقيقى خويش باز گردانده شوند بدان كه حكم , حكم اوست
و او سريعترين حسابگران است )).
ـ امام على (ع ) ـ در پاسخ به اين پرسش : خداوند چگونه به حساب آن همه خلايق مى رسد
؟
فرمود ـ : همان گونه كه آن همه را روزى مى دهد.
ـ در مـجـمـع الـبـيـان آمـده اسـت : روايت شده است كه خداى سبحان در مدتى به
اندازه زمان دوشيدن يك گوسفند حسابرسى مى كند واين دليل آن است كه حسابرسى هر فرد
او را از رسيدن بـه حـسـاب ديـگـرى باز نمى دارد , نيزنشانگر آن است كه خداى سبحان
بدون استفاده از زبان و زبانك سخن مى گويد و از اين روهمگان را همزمان مورد حسابرسى
قرار مى دهد.
حسد.
حسد.
ـ امام على (ع ) : حسد دردى بى درمان است .
ـ حسد خوى فرومايگان و تنگ نظران است .
ـ حسادت دام بزرگ ابليس است .
ـ حسادت زندان روح است .
ـ حسادت بدترين بيمارى است .
ـ حسادت يكى از دو عذاب است .
ـ حـسـادت عـيبى رسوا و بخلى سهمگين است و حسود تا به آرزوى خود درباره محسودش نرسد
آرام نمى گيرد.
ـ حسد سر آمد رذيلت هاست .
ـ هر گاه باران حسادت فرو ريزد گياه تبهكارى برويد.
ـ آفرين بر حسادت ! چه عدالت پيشه است ! پيش از همه صاحب خود را مى كشد.
ـ هر كه شيفته حسادت باشد نحسى و شور بختى شيفته او گردد.
ـ حسادت مركب رنج است .
ـ ثمره حسادت بدبختى در دنيا وآخرت است .
ـ هر كه حسادت را رها كند محبوب مردمان شود.
حسود.
قرآن .
((و از شر وگزند حسود آن گاه كه حسادت ورزد)).
ـ امام على (ع ) : حسود جز با از بين رفت نعمت (محسود) آرام نمى گيرد.
ـ حسود از بديها (و ناراحتيهاى ديگران ) شاد مى شود و از شاديها (ى مردم ) غمگين مى
گردد.
ـ حسود زوال نعمت از محسود را براى خود نعمت مى داند.
ـ حـسـود بـه زبـان لاف دوسـتى مى زند ودر عمل مخفيانه دشمنى مى ورزد و , بنا بر
اين , او نام دوست را برخود دارد و صفت دشمن را.
ـ ستمگرى چون حسود نديدم كه به ستمديده ماننده تر باشد.
ـ امـام صـادق (ع ) : حسود پيش از آن كه به محسود زيان رساند به خود زيان مى زند,
مانند ابليس كه با حسد ورزى براى خود نفرين خريد و براى آدم (ع ) , برگزيدگى .
ـ امـام عـلـى (ع ) : سـتـمـگـرى چـون حـسـود نـديـدم كـه بـه ستمديده ماننده تر
باشد : جانى سرگردان دارد و دلى بيقرار و اندوهى پيوسته .
ـ از (رنج ) حسود تو را همين بس كه وقتى تو شادى او غمگين و ناراحت است .
ـ آنچه كه حسود (از حسادت خود) مى كشد او را بس است .
ـ امام صادق (ع ) : خيرخواهى از حسود محال است .
ناراحتى حسود از نعمتهاى خد.
قرآن .
((يا بر مردم به خاطر نعمتى كه خدا از فضل خويش به آنان ارزانى داشته است حسادت مى
ورزند ؟
هر آينه ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم و فرمانروايى بزرگى ارزانى داشتيم
)).
ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : خداى عزوجل به موسى بن عمران فرمود : اى پسر عمران !به
نعمتى كه به مردم عطا كرده ام حسد مبر و چشم به آن نعمت مدوز و دل در پى آن نداشته
باش , زيرا كه حسود از نعمتهاى من ناراحت است و از قسمتى كه براى بندگانم مقرر
داشته ام رويگردان .
ـ هـان ! بـا نـعـمـتـهـاى خـدا دشمنى مكنيد , عرض شد : اى رسول خدا ! چه كسى با
نعمتهاى خدادشمنى مى كند ؟
فرمود : آنان كه به مردم حسادت مى ورزند.
ـ امـام صـادق (ع ) : آن گـاه كـه مـوسـى بـن عـمـران در حـال مـنـاجـات و سـخـن
گفتن با پروردگارش بود, مردى را زير سايه عرش خدا ديد عرض كرد : اى پروردگار من !
اين كيست كه در سـايه عرش توست ؟
خدا فرمود : اى موسى ! او از كسانى است كه بر نعمتهايى كه خدا به مردم داده است
حسادت نورزيده است .
حسود.
ـ امام على (ع ) : حسود بسيار افسوس خورد و گناهانش دو چندان باشد.
ـ حسود (از بيمارى حسادت ) شفا نمى يابد.
ـ حسود را دوستى نباشد.
ـ حسود آقايى نمى كند.
ـ حسود از تقدير (خدا) ناراحت و در خشم است .
ـ امام صادق (ع ) : بخيل را آسايش نباشدو حسود را لذت .
ـ حسود آسايش ندارد.
ـ حسود نبايد به آرامش دل چشم اميد بندد.
ـ امام على (ع ) : آدم حسود زود خشم مى گيرد و دير كينه از دلش مى رود.
ـ امام صادق (ع ) : حسود هيچگاه بى نياز نمى شود.
ـ امام على (ع ) : چه بد رفيقى است حسود.
هر متنعمى محسود است .
ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : در بر آوردن نيازهاى خود از كتمان كمك گيريد , زيرا هر
صاحب نعمتى محسود واقع مى شود.
حسادت و ايمان .
ـ امام باقر (ع ) : همان گونه كه آتش هيزم را مى خورد , حسد ايمان را مى خورد.
ـ امام صادق (ع ) : آفت دين , حسد و خودپسندى و فخر فروشى است .
ـ پـيامبر خدا (ص ) : هان ! بيمارى امتهاى پيشين , يعنى حسادت , به شما سرايت كرده
است ,اين بيمارى نه موى سر را , كه دين را فرو مى ريزاند.
ـ از حسادت بپرهيزيد , زيرا حسنات و نيكيها را فرو مى خورد همچنان كه آتش هيزم ر.
حسد و كفر.
ـ امام صادق (ع ) : ابليس به سپاه خودمى گويد : ميان آنان حسادت و تجاوزگرى
افكنيد , كه اين دو خوى نزد خدا برابر با شرك است .
ـ از حسادت كردن به يكديگر بپرهيزيد , زيرا كفر ريشه اش حسادت است .
زيانهاى جسمانى حسادت .
ـ امام على (ع ) : حسادت تن را فرسوده و عليل مى كند.
ـ حسادت بدن را آب مى كند.
ـ حسادت اندوه و دلمردگى مى آورد.
ـ حسود همواره رنجور است .
ـ حسود هميشه ناراحت است هر چند تنش سالم باشد.
ـ شگفت است كه حسودان از تندرستى غافلند.
ـ سلامت جسم از كمى حسادت است .
ـ حسادت نتيجه اى جز زيان و ناراحتى كه دلت را سست و تنت را بيمار مى گرداند به
بارنمى آورد .
حسادت و تقدير.
ـ پيامبر خدا (ص ) : نزديك است كه حسادت بر تقدير چيره آيد.
ـ نزديك است كه حسادت از تقدير پيشى گيرد.
نشانه حسود.
ـ امام صادق (ع ) : لقمان به فرزندش گفت : حسود را سه نشانه است : پشت سر غيبت
مى كند , رو به رو تملق مى گويد و از گرفتارى ديگران شاد مى شود.
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : حـسـود چـهار نشانه دارد : غيبت كردن , چاپلوسى كردن و
شاد شدن از گرفتاريهاى ديگران
((5)) .
در موقع احساس حسد چه بايد كرد؟
.
ـ پـيـامبر خدا (ص ) : هرگاه فال بد زدى اعتنايى نكن و هرگاه گمان بردى (زود)
داورى مكن وچون حسد بردى ستم مكن
((6)) .
حسادت پسنديده .
ـ پيامبر خدا (ص ) : حسادت جز در دومورد روا نيست : رشك بردن به مردى كه خداوند
به او مال و ثروتى داده و او آن را شب و روزانفاق مى كند و رشك بردن به مردى كه
خداوند به او قرآن عطا فرموده است و او شب و روز به آن مى پردازد.
منظور از حسادت در اين روايت غبطه است : بحار , ج 73 , ص 238.
ـ امـام صـادق (ع ) : مـؤمـن غـبـطـه مـى خورد و حسادت نمى ورزد , منافق حسادت مى
ورزد و غبطه نمى خورد.
ـ در پـاسخ به پرسش از آيه ((آن چيزى را كه خداوند با آن برخى را بر برخى ديگر
برترى داده است آرزو نمى كنند)) فرمود : مرد , زن يا دختر كسى ديگر را آرزو نمى
كند, بلكه آرزومى كند كه مانند آنها را داشته باشد.
2.
دريـغ .
دريغ .
دريغ خورترين مردمان .
قرآن .
((آنـان را از روز حـسـرت كه كار به پايان آمده و آنان همچنان در حال غفلت و بى
ايمانى هستند , بترسان )).
((تاكسى نگويد : اى دريغا بر آنچه در كار خدا كوتاهى كردم و از مسخره كنندگان بودم
)).
((روزى كـه كـافـر دسـتـان خودرا به دندان گزد و گويد : اى كاش راهى را كه رسول در
پيش گرفته بود , مى رفتم )).
ـ امـام على (ع ) : بزرگترين افسوس درروز قيامت , افسوس مردى است كه مالى را به
ناروا گرد آورده و آن را براى كسى بر جاى گذاشته و او آن را در راه طاعت خداى سبحان
خرج كرده باشد و بدان سبب به بهشت رود و اوبه دوزخ .
ـ در پـاسخ به اين سؤال كه پرحسرت ترين مردمان كيست ؟
فرمود : كسى كه مال و دارايى خود را در ترازوى ديگرى بيند وخداوند به سبب آن او را
به دوزخ برد و وارث وى را به بهشت .
ـ امـام صـادق (ع ) : بيشترين افسوس را در روز قيامت كسى مى خورد كه سخن از عدالت
بگويدو خود با ديگران به عدالت رفتار نكند.
ـ پيامبر خدا (ص ) : پشيمانترين مردمان در روز رستاخيز كسى است كه آخرت خود را براى
دنياى ديگرى بفروشد.
ـ امـام صـادق (ع ) : دريـغ و پـشـيـمـانـى و آه هـمـه زان كـسى است كه از دانش و
بينش خود بهره اى نگيرد ونداند كه آنچه در كار آنست به سود اوست يا به زيانش .
نيكى .
نيكى .
ـ پيامبر خدا (ص ) : نيكى را نور دل وآرايه رخسار و نيروى كار يافتم و بدى و
گناه را سياهى دل و سستى در كار وزشتى چهره .
تاثير كار نيك پس از كار بد.
قرآن .
((مـگـر كـسـى كـه مرتكب گناهى شده باشد و پس از بدكارى ,نيكوكار شود زيرا من
آمرزنده و مهربانم )).
((نماز بگزار در آغاز و انجام روز و ساعاتى از شب : زيرا نيكيها بديها را از ميان
مى برند)).
ـ امـام بـاقـر (ع ) : چـه زيـبـا هـستند خوبيهاى پس از بديها و گناهان و چه زشتند
بديهاى پس ازخوبيها.
ـ نـيـكى و حسنه اى كه بعد از بدى و گناهى صورت مى گيرد, چنان بشدت در تعقيب آن
گناه بـرمـى آيـد و چنان سريع خود را به آن مى رساند (و نابودش مى كند) كه نظير آن
شدت و سرعت راهرگز در چيزى نديده ام .
ـ امـام صـادق (ع ) : هـركـه در نهان كارزشتى انجام دهد, بايد در نهان نيز كار خوبى
انجام دهد و هركه آشكارا زشتكارى كند, بايدآشكارا نيز كار نيك انجام دهد.
چند برابر شدن نيكيه.
قرآن .
((خـداونـد هـمسنگ ذره اى ستم نمى كند اگر نيكيى باشد آن را دو برابر مى كند و از
جانب خود مزدى بزرگ مى دهد)).
((هر كس كار نيكى انجام دهد, ده برابر به او پاداش دهند و هر كه كار بدى انجام دهد
تنها همانند آن كيفر بيند و به آنان ستم نمى شود)).
((هـركـس كـه كـار نيكى كند, بهتر از آن را پاداش گيرد و نيكوكاران از وحشت آن روز
در امان باشند)).
ـ امام سجاد (ع ) : بدا به حال كسى كه يك هايش بر ده هايش غالب آيد ـ مراد اين است
كه بدى يك برابر حساب مى شود و خوبى ده برابر ـ.
ـ دربـاره آيه ((هر كه خوبى كند ده برابر مانند آن پاداش بيند )) فرمود : كسى كه يك
خوبى انجام دهـد, ده خوبى برايش منظور شود و هر كه يك بدى انجام دهد, برايش همان
يكى نوشته مى شود بـه خـدا پـنـاه مـى بـريم از كسى كه در يك روز ده گناه مرتكب مى
شود اما يك خوبى هم انجام نمى دهد تا خوبيهايش بر بديهايش غالب گردد.
ـ امام صادق (ع ) : هرگاه مؤمن كار خوبى انجام دهد خداوند هر كار خوب او را هفتصد
برابركند و ايـن سـخـن خـداى تـبـارك و تعالى است كه فرموده است : ((و خداوند براى
هر كس كه بخواهد مضاعف گرداند)).
بهترين كار نيك .
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) ـ در پـاسـخ به اين پرسش كه برترين كار نيك نزد خدا
چيست ؟
فرمود ـ : خـوشخويى و فروتنى و صبر بر بلا و گرفتارى وخرسندى به قضا سؤال شد :
بزرگترين بدى نزد خدا كدام است ؟
فرمود : بدخويى و بخل مسلط.
خوشحال شدن از كار خوب .
ـ پـيـامـبر خدا (ص ) : هركه از كار بدى كه مى كند ناراحت شود و از كار خوبش
خوشحال گردد, اومؤمن است .
ـ امـام رضـا (ع ) : مـؤمـن كـسـى است كه چون كار خوب انجام دهد شادمان شود و هرگاه
بدى كندآمرزش بطلبد.
ـ امـام بـاقـر (ع ) : از پـيـامـبـر خـدا (ص ) دربـاره بـهـتـرين بندگان سؤال شد
فرمود : بهترين بندگان كسانى هستند كه چون كار خوب كنند شادمان شوند وهرگاه بد كنند
آمرزش طلبند.
نيكى كردن .
نيكى كردن .
قرآن .
((در آنچه كه خدا به تو داده است , سراى آخرت را بجوى وبهره ات را از دنيا فراموش
مكن و نيكى كـن هـمـچـنـان كه خدا به تو نيكى كرده است و دنبال فساد و تبهكارى در
روى زمين مباش كه خداوند تبهكاران را دوست ندارد)).
((و در راه خدا انفاق كنيد و خود را با دستهاى خويش به هلاكت نيندازيد و نيكى كنيد
كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد)).
((هـمـانـا خداوند به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان , فرمان مى دهد و از
فحشا و زشتكارى و ستم نهى مى كند او شما را اندرز مى دهد باشد كه پند گيريد)).
ـ امـام على (ع ) : سزاوارترين مردم به نيكى كردن كسى است كه خداوند به او نيكى
كرده و قدرت در اختيارش نهاده است .
ـ نيكى كردن خوى و سرشت نيكان است و بدى كردن سرشت بدكاران .
ـ نيكى كردن محبت است .
ـ نيكى كردن غنيمت است .
ـ نيكى كردن گنج است و كريم كسى است كه مالك اين گنج شود.
ـ پيامبر خدا (ص ) : زيور دانش نيكوكارى است .
ـ امام على (ع ) : بر تو باد به نيكوكارى كه آن بهترين كشت وسود آورترين كالاست .
ـ برترين ايمان نيكوكارى است .
ـ با نيكى كردن و چشمپوشى از گناهان عزت و احترام زياد مى شود.
ـ امام صادق (ع ) ـ به اسحاق بن عمارفرمود ـ : اى اسحاق : تا مى توانى به دوستداران
من نيكى كن , زيـرا هـيـچ مـؤمنى به مؤمن ديگرنيكى و كمك نكرد مگر اين كه با آن كار
روى ابليس را خراش انداخته و دلش را جريحه داركرده است .
|