حرف الح.
ـ الحج :((حج )) 999.
ـ الحجة :((حجت )) 1019.
ـ الحديث :((حديث )) 1027.
ـ الحدود:((حدود)) 1043.
ـ الحرب :((جنگ )) 1061.
ـ المحارب :((محارب )) 1079.
ـ الحرس :((نگاهبانان )) 1089.
ـ الحرية :((آزادى و آزادگى )) 1095.
ـ الحرص :((آزمندى )) 1103.
ـ الحرفة :((پيشه )) 1113.
ـ التحريف :((تحريف )) 1117.
ـ الحرام :((حرام )) 1121.
ـ الحزب :((حزب )) 1129.
ـ الحزم :((دورانديشى )) 1135.
ـ الحزن :((اندوه )) 1145.
ـ الحساب :((حسابرسى )) 1161.
ـ الحسد:((حسد)) 1181.
ـ الحسرة :((دريغ )) 1191.
ـ الحسنة :((نيكى )) 1195.
ـ الاحسان :((نيكى كردن )) 1201.
ـ الحفظ:((حافظه )) 1213.
ـ الحقد:((كينه توزى )) 1217.
ـ التحقير:((تحقير)) 1223.
ـ الحق :((حق )) 1227.
ـ الحقوق :((حقوق )) 1243.
ـ الاحتكار:((احتكار)) 1251.
ـ الحكمة :((حكمت )) 1257.
ـ الحلف :((سوگند خوردن )) 1271.
ـ الحلال :((حلال )) 1279.
ـ الحلم :((بردبارى )) 1285.
ـ الحمد:((ستايش )) 1297.
ـ الحمق :((حماقت )) 1301.
ـ الحمام :((حمام )) 1311.
ـ الحاجة :((نياز)) 1315.
ـ الاحتياط:((احتياط)) 1329.
ـ الحيلة :((چاره )) 1333.
ـ الحياة :((زندگى )) 1337.
ـ الحيوان :((حيوانات )) 1343.
ـ الحيا:((شرم )) 1351.
حج .
حج .
قرآن .
((خداوند زيارت اين خانه را بر كسانى كه توانايى رفتن به آن را دارند واجب كرده است
)).
((و مردم را به حج فراخوان تا پياده يا سوار بر اشتران تكيده از راههاى دور نزد تو
بيايند)).
ـ امام على (ع ) در وصيت خود به هنگام وفات فرمود: خدا را! خدا را! در حق خانه
پروردگارتان , تا زنده ايد آن را وا مگذاريد كه اگر رها شود, (از عذاب الهى ) مهلت
داده نخواهيد شد
((1)) .
ـ حج جهاد هر ناتوانى است .
ـ (ثواب ) يك درهم هزينه كردن در حج با هزار درهم برابرى مى كند.
ـ زائر حج و عمره ميهمان خداست و خداوند به او آمرزش هديه مى كند.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـرگـاه كـسى بخواهد حج رود و خود را براى اين كار آماده سازد
اما موفق به زيارت حج نشود (بداند كه ) به سبب گناهى از اين ثواب محروم شده است .
ـ امام باقر يا امام صادق (ع ) : ابراهيم مردم را به حج فرا خوانده گفت : اى مردم !
من ابراهيم خليل اللّه هـسـتـم خـداوند شما را فرمان داده كه اين خانه را زيارت
كنيد, پس به زيارت آن برويد تمام كسانى كه تا روز قيامت حج مى رونداين نداى ابراهيم
را پاسخ داده اند و نخستين كسى كه دعوت او را لبيك گفت از مردم يمن بود.
فلسفه حج .
ـ فـضـل بـن يـونس : ابن ابى العوجاخدمت امام صادق (ع ) آمد و با جمعى از هم
مسلكانش نزد آن حضرت نشست و آن گاه گفت :اى ابا عبداللّه ! مجلسها در حكم امانتند و
هر كه سرفه اى دارد بايد سرفه كند آيا اجازه مى دهى سخن بگويم ؟
امام صادق (ع ) فرمود: هر چه مى خواهى بگو.
ابن ابى العوجا گفت : تا كى اين خرمن را مى كوبيد و به اين سنگ پناه مى بريد و اين
خانه برافراشته با خشت وكلوخ را مى پرستيد و چون شتر رميده بر گرد آن مى دويد؟
هر كه در اين كار بينديشد و ارزيابى كند پى مى برد كه اين كار را يك آدم غير حكيم و
خام انديش پايه گذارى كرده است تو كه سردمدار و قله نشين اين امرى و پدرت بنياد و
نظام آن بود, جوابم رابده .
امـام صـادق (ع ) فـرمود : هر كه خدا گمراهش كند و ديده دلش را كور سازد حق را
ناگوار يابد وطـعـم شـيـرين آن را نچشد وشيطان دوستش گردد و او را به آبشخورهاى
هلاكت برد و ديگر بازش نگرداند.
ايـن خـانـه اى اسـت كـه خـداونـد خـلـق خود را به وسيله آن به پرستش واداشته تا با
حضور در آن فـرمـانـبـرى آنـان را بـيازمايد از اين رو آنها را به بزرگداشت و زيارت
آن تشويق فرموده و آن راجـايـگـاه پـيـامـبـران و قـبـلـه نـمـازگـزارانـش كـرده
اسـت اين خانه شاخه اى از رضوان و خـشنودى خداست و راهى است كه به آمرزش او مى
انجامد و بر بنياد كمال استوار و مركز عظمت است .
ـ امام رضا (ع ) : علت حج , وارد شدن بر خداى تعالى است و طلب كردن ثواب بسيار و
بيرون آمدن از هـمه گناهان گذشته و شروع كردن زندگى آينده از نو همچنين است خرج
كردن اموال و به رنج افكندن بدن و باز داشتن آن از خواهشها و لذتها (نيز) به منفعت
رسيدن كسانى كه درشرق و غرب عالمند, در دريا و خشكى اند, چه آنان كه حج مى كنند و
چه آنان كه حج نمى كننداعم از تاجر و وارد كـنـنـده كـالا و فروشنده و خريدار و
پيشه ور و مستمند و نيز برآورده شدن نيازهاى حومه نشينان و جاهايى كه محل اجتماع
مردم است تا سودهايى را كه از آن آنهاست ببينند.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـيـچ جايى نزد خداى تعالى محبوبتر از مسعى نيست , زيرا كه هر
گردنكش ومتكبرى در آن جا خوار و ذليل مى شود.
ـ امام على (ع ) : آيا نمى بينيد كه خداى سبحان مردمان را از زمان آدم ـ صلوات
اللّه عليه ـ تاپايان جـهان با سنگهايى كه نه سودى مى رسانند نه زيانى و نه مى
بينند و نه مى شنوند آزمايش كرد و آن سـنـگـهـا را خـانـه با حرمت خود ساخت و آن را
جايگاه گرد آمدن مردم قرارداد سپس آن را در سـنـگـلاخـتـرين مكانها و بى گياهترين
نقاط زمين و تنگترين دره ها جاى داد, در ميان كوههاى خشن و ريگهاى داغ و چشمه هاى
كم آب و آباديهاى دور از هم كه نه شترى آن جافربه مى شود, نه اسـبـى , نـه گـاوى و
نه گوسفندى سپس خداوند آدم و فرزندان او را فرمود تا به سوى آن روى آورند پس , بيت
الحرام سر منزل مقصود و باراندازشان گرديد مردمان با تمام وجود از ميان فلاتها و
دشـتهاى دور دست و از درون واديها و دره هاى پر شيب و از جزيره هاى از هم پراكنده
درياها به آن جا روى مى آورند تا به هنگام سعى از سرخوارى و خاكسارى شانه هاى خود
را تكان دهند و لا اله الا اللّه گويان بر گردآن بچرخند و با موهاى آشفته و پيكرهاى
گرد گرفته هروله كنان بشتابند جـامه هاى شخصى خود را به كنارى انداخته با اصلاح
نكردن موها قيافه زيباى خود را تغيير دهند ايـن آزمـونـى بزرگ و امتحانى سخت و
آزمايش آشكار و خالصگردانى و پاكسازى مؤثرى است كه خداوندبزرگ آن را سبب رحمت خود و
رسيدن به بهشتش قرار داده است .
اگـر خداى سبحان مى خواست خانه با حرمت خود و مشعرهاى ارجمند خويش را در ميان باغها
و جـويـبـارها و سرزمينهاى هموار و پر درخت و پر ميوه كه خانه هايش به هم پيوسته و
روستاهايش نـزديك به هم است ,در ميان گندمزارها و باغهاى خرم و زمينهاى پر گياه و
دشتهاى پر آب و در وسط باغستانهاى خرم و بهجت زا و جاده هاى آباد قرار مى داد هر
آينه به همان نسبت كه آزمايش و امتحان ساده تر بود پاداش و جزا كم بود.
اگـر شـالـوده كـعـبـه و سنگهايى كه در ساخت آن به كار رفته از زمرد سبز و ياقوت
سرخ و نور وروشـنـايـى بود از رخنه شك و ترديد در سينه ها(ى ظاهر بينان ) كم مى كرد
كوشش شيطان را ازدلـها بر كنار مى زد و تلاطم ترديد و وسوسه را از مردم دورمى ساخت
اما خداوند بندگانش را با انـواع سـخـتـيـهـا مـى آزمـايـد و آنـان را بـا
مجاهدتهاى گونه گون به بندگى مى گيرد و به گـرفتاريهاى مختلف آزمايششان مى كند, تا
بدين وسيله كبر و خودپسندى را از دلهايشان بيرون كند و فروتنى و خاكسارى را در
جانهايشان بنشاند, درهاى فضل ورحمتش را به روى آنان بگشايد و اسباب عفو خويش را
بسانى در اختيارشان نهد.
ـ امام صادق (ع ) در پاسخ به سؤال هشام بن حكم از علت حج و طواف كعبه فرمود: خداوند
متعال مـردمان را بيافريد و آنها را به پيروى از دين و آنچه مصلحت دنياشان در آن
است فرمان داد و نهى نـمود و حج را مايه فراهم آمدن مردم از شرق و غرب عالم و آشنا
شدن آنها با هم (و آگاه شدنشان ازحال و روز يكديگر) قرار داد و تا بازرگانانى كه از
شهرى به شهرى كالا مى برند سود برند وكرايه دهـنـدگـان و شـتـرداران بـه فـايـده اى
رسند و تا آثار پيامبر خدا(ص ) شناخته شود و خبرهاى آن حضرت نقل و بازگو شود و از
يادها نرود.
اگر هر قومى و مردمى ((فقط)) به شهر و سرزمين خود بسنده مى كردند, نابود مى شدند
وشهرها ويـران مـى گـشت و در آمدها و سودها افت مى كرد و خبرها پوشيده مى ماند و
كسى ازآنها آگاه نمى شد اين است علت حج .
ـ امام على (ع ) : خداوند زيارت بيت الحرام خود را كه قبله مردمانش كرد, بر شما
واجب گردانيد آنـان هـمـانـنـد چارپايان (كه برآب وارد شوند) به آن جا وارد مى شوند
و همچون كبوتران (كه به آشـيـانـه خـود بـازمى گردند)مشتاقانه به آن جا روى مى
آورند خداوند آن خانه را نشانه اى براى فروتنى مردمان در برابرعظمت خويش واعترافشان
به قدرت و عزت خويش قرار داد.
ـ امام صادق (ع ) : اين خانه را پيوسته زيارت كنيد كه زيارتهاى پيوسته شما از آن ,
ناخوشيهاى دنيا و سختيها و هراسهاى روز رستاخيز را از شما دور مى كند.
ـ امام باقر (ع ) : حج آرامش بخش دلهاست .
ـ امام سجاد (ع ) : حج و عمره به جاى آوريد تا بدنهايتان سالم بماند و روزيها (و
درآمدهايتان ) زياد شود و ايمانتان استوار گردد وهزينه مردم و خانه خود را تامين
كنيد.
ـ امـام رضـا (ع ) : اگـر بـپـرسـد: چـرا فـرمان حج داده شده است ؟
در پاسخ گفته شود علتش واردشـدن بـر خـداونـد عـزوجـل و طـلب فزونى از اوست به
علاوه آگاه شدن از مسائل دينى و رسـانـدن اخـبـار امـامـان (ع ) بـه هر سو و ناحيه
اى چنان كه خداى تعالى فرموده است : چرا از هر گروهى دسته اى كوچ نمى كنند تا در
دين فقيه و آگاه شوند و تا آن كه منافع خود را بيابند.
فقرزدايى حج .
ـ امام صادق (ع ) : هر كس دوبار حج به جاآورد تا زنده است در خير و خوبى به سر
خواهد برد.
ـ هر كس سه بار حج به جا آورد, هرگزبه فقر گرفتار نيايد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : حج فقر و تهيدستى را از بين مى برد.
ـ امام صادق (ع ) : نديده ام كه چيزى همانند مداومت بر زيارت اين خانه چنان سريع
توانگرى آورد و فقر را بزدايد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : حج كنيد تا بى نيازشويد.
ـ امام صادق (ع ) در پاسخ به اسحاق بن عمار كه عرض كرد: من خودم را آماده كرده ام
كه هرساله به حج بروم يا مردى از افراد خانواده ام را با هزينه خودم به حج بفرستم ,
فرمود: آيا بر اين كار مصمم هستى ؟
عرض كردم : آرى فرمود: اگر چنين كنى يقين داشته باش كه ثروتت زيادخواهد شد و تو را
نويد توانگرى مى دهم .
حج گناهان را پاك مى كند.
ـ امـام سجاد (ع ) : حق حج (بر تو) اين است كه بدانى بدان وسيله بر پروردگارت
وارد مى شوى و از گـنـاهانت به سوى آن مى گريزى وبه وسيله آن توبه ات پذيرفته مى
شود و فريضه و تكليفى را كه خدا بر تو واجب كرده است ادامى كنى .
ـ امـام عـلـى (ع ) : بـه جـا آوردن حج و عمره نادارى را از بين مى برند, گناهان را
پاك مى كنند وموجب رفتن به بهشت مى شوند.
آنچه حج بدان كامل و تمام مى شود.
قرآن .
((حج و عمره را براى خدا كامل گردانيد)).
ـ امام باقر (ع ) : تماميت حج به ملاقات كردن با امام است .
ـ امام صادق (ع ) ـ درباره آيه ((ليقضوا تفثهم )) ـ : منظور ملاقات امام است .
ـ امـام عـلـى (ع ) : هـرگـاه بـه زيـارت خـانه خدا رفتيد با (زيارت ) پيامبر خدا
(ص ) حج خود را كـامـل كنيد كه ترك زيارت رسول خدا جفاى به اوست , شما به اين كار
فرمان داريد و حج خود را بازيارت قبورى كه خداوند حق و زيارت آنها را بر شما لازم
كرده است كامل گردانيد و از (بركت و جود) اين قبرها روزى بطلبيد.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـرگـاه يـكـى از شما حج گزارد, بايد حج خود را به ديدار از
ما پايان دهد, زيرازيارت ما جزئى از حج است .
ـ امام باقر (ع ) : مردم فرمان دارند كه بيايند و بر گرد اين سنگها بگردند و پس از
آن نزد مابيايند و نسبت به ما اظهار ولايت و دوستى كنند و هوادارى شان را از ما
اعلام نمايند.
عاقبت ترك حج .
قرآن .
((زيـارت كعبه براى كسانى كه توانايى رفتن به آن راداشته باشند حق خداست بر مردم و
هر كس كفر ورزد همانا خداوند از جهانيان بى نياز است )).
ـ پـيـامـبـر خدا (ص ) : اى على ! ده كس از اين امت به خداى بزرگ كفر ورزيده است :
و كسى كه توانايى حج داشته باشد اما تا زنده هست حج نگزارد.
ـ هر كس در رفتن حج چندان تعلل ورزد تا مرگش فرا رسد, خداوند او را در روز رستاخيز
يهودى يا نصرانى برانگيزد.
ـ امـام عـلـى (ع ) : هـر كس حج را به سبب مشكل و نيازى دنيوى ترك كند, تا زمانى كه
حاجيان رانبيند (حاجيان از حج برگردند يا خودش به حج رود) نياز و مشكلش برطرف نشود.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـركـس بـمـيـرد و حـج نـگـزارده بـاشـد, اگـر نـه به سبب فقر
شديد, يا بـيـمـارى بـازدارنـده از حج و يا ممانعت قدرتمندى از حج خوددارى كرده
باشد, بايد كه يهودى بميرد اگرخواهد و يا نصرانى .
ـ درباره آيه ((هر كس در اين سراى كور باشد در آخرت نيز كور است و گمراهتر)) فرمود:
اوكسى اسـت كـه حـج , يـعـنـى حج واجب , را به تاخير اندازد و بگويد: امسال حج مى
روم , سال ديگرحج مى روم , تا آن كه سرانجام مرگش فرا رسد.
تعطيل كردن حج .
قرآن .
((خداوند كعبه , بيت الحرام , را قوام كار مردم گردانيد)).
ـ عـبـدالـرحـمن به امام صادق (ع ) عرض كرد: عده اى از اين قصه گويان مى گويند: اگر
كسى يـك حـج بـه جـا آورد و سـپـس (به جاى رفتن مكرر به حج ) صدقه بدهد و صله رحم
به جا آورد كـاربهترى انجام داده است حضرت فرمود: دروغ مى گويند اگر مردم اين كار
را بكنند اين خانه به تعطيلى كشانده مى شود حالى كه خداوند اين خانه را قوام كار
مردم گردانيده است .
ـ امـام صـادق (ع ) : اگر مردم حج را به تعطيلى كشانند بر امام لازم است كه آنها
را, چه بخواهند وچه نخواهند, به رفتن حج مجبور كند, زيرا اين خانه براى همين حج و
زيارت بر پا شده است .
برتر از هفتاد حج .
ـ امـام بـاقـر (ع ) : اگـر خـانـواده مسلمانى را سرپرستى كنم و گرسنگى آنها را
برطرف نمايم و بـدن بـرهنه شان را بپوشانم و آبرويشان را در ميان مردم حفظ كنم
خوشتر دارم از اين كه آن قدر حج بگزارم تا شمار حجهايم به هفتاد رسد.
حاجيان واقعى كم هستند.
ـ عبدالرحمن بن كثير: با امام صادق (ع )به حج رفتم هنگام عبور از راهى آن حضرت
بر فراز كوهى رفت و از آن بالا به مردم نگريست و فرمود: چه بسيار است هياهو و چه
اندكند حاجيان !.
ـ ابـوبـصـير : با امام صادق (ع ) در حج بودم در هنگام طواف به ايشان عرض كردم :
فدايت شوم اى زاده رسول خدا! آيا خداوند اين مردمان را مى آمرزد؟
فرمود: اى ابابصير! بيشتر آنهايى كه مى بينى بوزينه و خوكند عرض كردم : آنها را به
من نشان بده ابو بصير مى گويد: امام سخنانى با خود گفت و آن گـاه دسـتـش را بـرچشمم
كشيد در اين هنگام آنان (حاجيان ) را چونان بوزينگان و خوكان ديدم ! وحشت كردم امام
دوباره دستش را به چشمم كشيد و من آنها را مثل اول ديدم .
آداب حج گزار.
قرآن .
((حـج در مـاهـهاى معينى است هر كه در آن ماهها اين فريضه را ادا كند [ بداند كه ]
در اثناى آن همبسترى و گناه و جدال [ روا ] نيست )).
ـ امام باقر (ع ) : كسى كه اين خانه را زيارت كند, اگر سه خصلت در او نباشد, ارزش
ندارد:ورعى كه او را از معاصى خداى تعالى باز دارد, حلمى كه با آن خشمش را مهار كند
وخوشرفتارى با كسى كه با وى همنشينى و مصاحبت دارد.
ـ امـام صـادق (ع ) : چـون احـرام بـستى تقواى خدا را در پيش گير و ياد خدا بسيار
گو و جز به خـيـرسـخـنـگـى مگو, زيرا همچنان كه خداى تعالى فرموده از تماميت حج و
عمره اين است كه آدمـى زبـانـش را از جـز سـخن خير نگه دارد خداوند عز و جل فرموده
است : ((پس هر كه در آن ماههااين فريضه را ادا كند [ بايد بداند كه ] همبسترى و )).
آداب مراقبين .
ـ مصباح الشريعة : امام صادق (ع ) فرمود : چون خواستى حج كنى , پيش از آن كه
عزم رفتن كنى , دلـت را از هـر دلـبـسـتـگـى ومـشغله اى و از هر حجابى براى خدا
خالى كن , همه كارهايت را به آفريدگارت واگذار و در تمام حركات و سكناتت به او توكل
كن و سر سپرده قضا و قدر و حكم او شـو و بـا دنيا و آسايش ومردمان بدرود گوى و
حقوقى را كه از مردم به گردن دارى بپرداز و بر توشه راه و مركب وهمسفران و نيرو و
جوانى و مال و دارايى خود تكيه مكن كه بيم آن مى رود اين هـمـه دشـمن ومايه وبال تو
گردند, زيرا آن كه مدعى خشنودى خدا باشد و با اين حال به چيزى ديگر پشتگرم
شودخداوند همان چيز را دشمن و مايه وبال و زحمت او گرداند, تا به او بفهماند كه اگر
خدا نگهدارنباشد وتوفيق ندهد نه او و نه هيچ كس ديگر را توان و چاره اى نيست .
چـنـان آمـاده شو كه گويى اميد برگشت ندارى , همسفر و همنشينى خوش و نيكو باش
,اوقات فـرايض خداوند و سنتهاى پيامبرش (ص ) وچيزهاى ديگرى را كه رعايت آنها بر تو
لازم است مانند ادب , بـردبـارى , شكيبايى , سپاسگزارى , مهربانى , بخشش و ايثار ره
توشه خود به همسفران را در تمام اوقات پاس بدار.
آن گاه با آب توبه اى كه گناهان را پاك مى كند خود را شستشو ده و جامه صدق و صفا
وخضوع و خشوع بر تن كن .
خـويشتن را از هر آنچه تو را از ياد خدا و طاعت او باز مى دارد محرم ساز آن گاه كه
خداى عزوجل را مـى خوانى او رالبيك گوى , لبيكى خالص و پاكيزه و ناب و به دستگيره
استوار او (عروة الوثقى ) چنگ زن .
هـمـان گـونـه كـه بـا مـسـلمانان بر گرد خانه خدا طواف مى كنى , دلت را همراه
فرشتگان بر گردعرش به طواف آر.
در هنگام هروله كردن از هواى نفس خويش بگريز و از همه نيرو و توانت دست بشوى .
آن گـاه كه به سوى منى خارج مى شوى , از بى خبرى و لغزشهاى خود نيز به درآى و آنچه
رابر تو روا نيست و سزاوارش نيستى تمنا مكن .
در عرفات به خطاها و گناهان خود اعتراف كن و با خداوند بر وحدانيت و يگانگى اوتجديد
پيمان كن .
در مزدلفه با اطمينان به خدا نزديك شو.
آن گاه كه بر كوه (مشعر) بالا مى روى روحت را نيز به سوى ملا اعلى بفرست .
آن گاه كه قربانى مى كنى گلوى هوى و طمع را نيز ببر.
در هنگام رمى جمرات نيز به خواهشها و پستى ودنائت و كردارهاى زشت ونكوهيده سنگ
بينداز.
در هنگام تراشيدن سر, عيبهاى آشكار و پنهانت را نيز بستر.
آن گاه كه به حرم قدم مى گذارى خود را, از اين كه دنبال خواهشت روى , در امان و
پناه وكنف حمايت خداوند در آر.
با يقين به عظمت صاحب خانه و شناخت شكوه و شوكت و قدرت او خانه را زيارت كن .
از سر خشنودى به قسمت خداوند و خضوع در برابر عزت و قدرت او حجر الاسود رااستلام كن
.
با طواف وداع با هرچه جز اوست بدرود گوى .
آن گـاه كـه بـر صفا مى ايستى , جان و درون خود را براى آن روزى كه به ديدار خدا مى
روى پاك گردان .
در مروه مروت داشته باش و با فانى كردن اوصافت تقواى خدا در پيش گير.
بـر شـرايـطـى كه در اين حج خود نهاده اى و پيمانى كه با خدايت بسته اى و تا روز
رستاخيز آن را برگردن گرفته اى استوار و پا برجا باش .
آداب احرام بستن .
ـ مـالـك بن انس : سالى با امام صادق (ع ) به حج رفتم وقتى مركبش در محل احرام
ايستاد هر چه سعى مى كرد تلبيه بگويد صدايش در گلوبريده مى شد و نزديك بود از مركبش
به زير افتد عرض كردم : اى پسر رسول خدا! لبيك بگوبايد بگويى فرمود: اى پسر ابى
عامر! چگونه جرات كنم بگويم : لبيك اللهم لبيك مى ترسم خداى عز و جل در جوابم
بگويد: لا لبيك و لا سعديك !!.
ـ امـام صـادق (ع ) : اگـر انـسـان مـال حـرامـى بـه دست آورد و با آن به زيارت
خانه خدا رود و تلبيه بگويد, (در جوابش ) ندا آيد كه : لا لبيك و لا سعديك و اگر از
راه حلال به دست آورده باشد نداآيد كه : لبيك و سعديك .
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : هـر كـس بـا مال حرام حج كند و بگويد: لبيك اللهم لبيك ,
خداوند به او فرمايد:لا لبيك و لا سعديك , حجت از آن خودت باد!.
ـ امـام رضـا (ع ) : از آن رو مـردم بـه احـرام بـسـتن فرمان داده شده اند كه پيش
از وارد شدن به حـرم خـدا و حـوزه امـنـيـت او دلـهـايـشـان خـاشـع گـردد وبـه هـيچ
چيزاز اموردنيا و زيورها ولذتهاى آن دل نبندند و در آن حال و وضعى كه دارند جدى و
كوشا باشند و آهنگ او كنند و با تمام وجود رو به سوى او آورند.
انواع حج .
ـ امـام صـادق (ع ) : حج بر دو گونه است :حج براى خدا و حج براى مردم كسى كه
براى خدا حج گـزارد خـداونـد بـهـشت را به او پاداش دهدو هر كه براى مردم حج رود
پاداش و ثوابش در روز قيامت به عهده همان مردم است .
ـ در باره نشانه هاى ظهور مهدى (عج ) فرمود: و حج رفتن و جهاد كردن براى غير خدا
راديدى در آن زمان به هوش باش و از خدا نجات (و فرج ) را بطلب .
ـ هـركـس بـراى خـدا حـج گزارد و قصدش رياكارى و شهرت طلبى نباشد, به يقين خداوند
او رابيامرزد.
ثواب كسى كه در راه حج بميرد.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـركس در راه رفتن به مكه يا برگشتن از آن بميرد, روز
قيامت از آن ترس و هراس بزرگ در امان باشد.
ـ هركس در حال احرام بميرد, خداوند او را لبيك گويان برانگيزد.
ـ هـركـس در يـكـى از دو حـرم (مكه و مدينه ) بميرد خداوند او را در زمره كسانى
برانگيزد كه از عذاب خدا در امانند و هركس در فاصله ميان دو حرم بميرد, نامه اعمال
اوگشوده نخواهد شد.
حرمت حرم .
قرآن .
((و هركس به آن درآيد در امان است )).
ـ امام صادق (ع ) در باره آيه ((و هر كس به آن درآيد در امان است )) فرمود: هر
انسانى كه وارد حرم شـود و به آن پناه برد از خشم خدا در امان است و هر حيوان و
پرنده اى وارد آن شود نبايد آن را رم داد يا آزارش رساند تا آن گاه كه از حرم خارج
شود.
ـ همچنين در تفسير اين آيه فرمود: اگر سارقى در جاى ديگرى غير از مكه دزدى كند
يانسبت به خـود مـرتـكـب جـنايتى شود و به مكه بگريزد تا زمانى كه در حرم هست نبايد
دستگيرشود, اما از رفـتـنش به بازار بايد جلوگيرى شود و كسى با او خريد و فروش و
مجالست نكند تا ازحرم خارج گردد آن گاه دستگير مى شود اما اگر آن كار را در حرم
كرده باشد بايد او را دستگيركرد.
ـ پيامبر خدا (ص ) : بر هيچ يك از شما روا نيست كه در مكه اسلحه با خود حمل كند.
ـ ايـن مـردم نـبـودند كه مكه را محترم شمردند, بلكه خداوند آن را حرمت نهاد و از
اين رو تاروز قيامت محترم است سركش ترين مردم بر خدا كسى است كه در حرم مرتكب قتل
شود ومردى كه كسى را كه قصد جان او را نداشته است بكشد و مردى كه به كينه توزيهاى
جاهليت دست يازد.
ـ ابـو هـريـرة : هـنـگـامـى كه خداوند مكه را براى پيامبر خود فتح كرد آن حضرت در
ميان مردم بـرخـاسـت و حمد و ثناى الهى گفت و آن گاه فرمود: خداوند [ اصحاب ] فيل
را از حمله به مكه بـازداشـت و پـيـامبر خود و مؤمنان را بر آن چيره گردانيد اين
شهر فقط ساعتى از روز براى من حـلال شـده و سپس تا روز قيامت حرام ومحترم است ,
درختش را نبايد بريد و صيدش را نبايد رم داد.
حضور امام غايب در موسم حج .
ـ امـام صادق (ع ) : مردم امام خود راگم مى كنند, ولى آن حضرت در موسم حج حاضر
مى شود و مردم را مى بيند اما آنها او رانمى بينند.
حجت .
حجت .
قرآن .
((و ما هيچ قومى را عذاب نمى كنيم تا آن گاه كه بر ايشان پيامبرى بفرستيم )).
((تا هر كه هلاك مى شود به دليلى هلاك شود و هر كه زنده مى ماند به دليلى زنده
ماند)).
ـ امـام صادق (ع ) : خداى عز و جل به وسيله آنچه به مردم داده و به ايشان شناسانده
است , بر آنان اقامه حجت كرده است .
ـ درباره آيه ((خدا قومى را كه هدايت كرده است گمراه نكند, تا بر ايشان روشن كند كه
از چه چيز بايد بپرهيزند)) فرمود: تا آنچه را مايه خشنودى و خشم اوست به آنان
بشناساند.
نسبت دادن معرفت به خد.
قرآن .
((همانا برماست هدايت كردن )).
((بلكه خداوند بر شما منت مى گذارد كه به ايمان هدايتتان كرد)).
((اگـر از آنـان بـپـرسـى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است حتما مى گويند:
خداوند بگو: ستايش از آن خداست , اما اكثرآنان نمى دانند)).
ـ امام صادق (ع ) در پاسخ به اين پرسش كه : معرفت كار چه كسى است ؟
فرمود: كار خداوند است و بندگان در پديد آوردن آن نقشى ندارند.
ـ صـفـوان مـى گـويـد از امام رضا(ع ) پرسيدم : آيا بندگان در پديد آوردن معرفت نقش
دارند؟
حضرت فرمود: نه پرسيدم : آيا دربرابر آن مزد و پاداشى دارند؟
فرمود: آرى خداوند به فضل خود به آنها معرفت داده و به فضل خود آنها را هدايت
فرموده است .
ـ عـبـدالاعـلـى مـى گـويـد از امـام صـادق (ع ) پـرسيدم : آيا در مردم ابزارى
نهاده شده است تا بـدان وسـيـلـه بـه مـعـرفـت دسـت يـابـنـد؟
فرمود: نه عرض كردم : آيا به كسب معرفت مكلف شده اند؟
فرمود: نه بر خداست كه بيان كند و خداوند بندگان را جز به اندازه توانشان تكليف
نكند و هيچ كس را جز به آنچه به وى داده است مكلف نسازد.
حجت رسا ويژه خداست .
قرآن .
((بگو: حجت رسا ويژه خداست اگر مى خواست همه شمارا هدايت مى كرد)).
ـ امـام صـادق (ع ) در تـوضـيـح آيه ((بگو: حجت رسا ويژه خداست )) فرمود: خداى
تعالى درروز قـيـامـت به بنده فرمايد: بنده من ! آيا مى دانستى ؟
اگر پاسخ دهد: آرى خداوند به او فرمايد:آيا به آنـچه مى دانستى عمل كردى ؟
و اگر پاسخ دهد: نمى دانستم بدو فرمايد: چرا نياموختى تا(بدانى و) عمل كنى پس , او
مجاب و محكوم شود اين است آن حجت قاطع و رسا.
ـ حجت خدا پيش از خلق بوده و با خلق هست و بعد از خلق نيز خواهد بود.
نيروى شهريار حجت .
قرآن .
((خـدا مـقـرر داشـتـه است كه : به يقين من و پيامبرانم پيروزمى شويم , زيرا خدا
توانا و پيروزمند است )).
ـ امام على (ع ) : نيروى شهريار حجت بيشتر از نيروى شهريار قدرت است .
قاطع ترين و رساترين حجت .
قرآن .
((پـيـامـبـرانى مژده دهنده و بيم دهنده تا زان پس مردم رابر خدا حجتى نباشد و خدا
پيروزمند وحكيم است )).
ـ امـام عـلـى (ع ) : اى مـردم ! خداى سبحان را در زمين حجتى استوارتر از پيامبر ما
محمد(ص ) وحكمتى رساتر از كتابش نيست .
ـ خداى تبارك و تعالى را در زمين حجتى و حكمتى رساتر و قاطع تر از كتابش نباشد.
حجيت راويان حديث .
ـ امـام مهدى (ع ) : در زمينه رخدادهايى كه به وقوع مى پيوندد به راويان حديث
ما مراجعه كنيد, زيرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدايم .
حجت (متفرقه ).
قرآن .
((و كـسـانـى كـه دربـاره خـدا پـس از اجـابت [ دعوت ] اواحتجاج مى كنند, نزد
پروردگارشان حجتشان ناچيز است بر آنهاست خشم خدا و بر آنهاست عذابى سخت )).
((هـان اى اهل كتاب ! گرفتم كه در آنچه بدان علم داريد مجادله تان روا باشد, چرا در
آنچه بدان علم نداريد مجادله مى كنيد؟
درحالى كه خدا مى داند و شما نمى دانيد)).
ـ امام صادق (ع ) : هر كس بر اساس شك يا گمان كار كند, كارش پوچ و هدر است , زيرا
حجت خدا روشن و آشكار است .
ـ امام على (ع ) : كسى كه گفتارش راست است , حجتش قوى است .
ـ امام صادق (ع ) : خداوند به وسيله آنچه به مردم داده و شناسانده , بر آنان اقامه
حجت كرده است .
ـ امام باقر (ع ) ـ در پاسخ به سؤال از حجت خدا بر بندگان ـ : اين است كه آنچه مى
دانند بگويندو از اظهار نظر پيرامون آنچه نمى دانند خوددارى ورزند.
ـ امـام على (ع ) : كسى كه ضلالتى راهدايت پندارد و به سوى آن رود يا حقى را گمراهى
انگارد و آن را فروگذارد و بدين سبب به هلاكت و نابودى درافتد, عذرش نزد هيچ كس
پذيرفته نباشد.
ـ امـام صـادق (ع ) : هـيـچ بـنـده اى نيست مگر آن كه خدا را بر او حجت است : چه در
گناهى كه مرتكب شده و چه در نعمتى كه درشكرش كوتاهى كرده است .
حديث .
حديث .
ـ پيامبر خدا (ص ) : خداوند شاداب و خرم گرداند بنده اى را كه گفتار مرا بشنود
و آن را بفهمد و سپس از طرف من به ديگران برساند.
ـ امام باقر (ع ) : همانا حديث و سخن مادلها را زنده مى كند.
ـ اگر يك حديث از فردى راستگو فراگيرى , براى تو بهتر از تمام دنياست .
ـ پـيامبر خدا (ص ) : با يكديگر مذاكره (علمى ) و ملاقات كنيد و حديث بگوييد, زيرا
حديث دلها را صيقل مى دهد همانا دلها همچون شمشير زنگار مى گيرد و صيقل دهنده آنها
حديث است .
ـ امـام بـاقـر (ع ) : در طـلـب دانـش بـكـوشيد, زيرا سوگند به آن كه جانم در دست
اوست اگر يـك حـديث درباره حلال و حرام از فردى راستگو فراگيرى , بهتر است از دنيا
و همه زر و سيمى كه دارى .
ـ به خدا سوگند اگر يك حديث درباره حلال و حرام از فردى راستگو بياموزى براى تو
بهتراست از آنچه خورشيد بر آن طلوع و غروب مى كند.
ـ پـيامبر خدا (ص ) : هركس دو حديث سودمند براى خود بياموزد يا آنها را به ديگرى
آموزش دهد كه از آن دو حديث بهره مند شود, بهتر از شصت سال عبادت است .
ـ امام صادق (ع ) : جايگاه و منزلت مردم نزد ما را از اندازه رواياتى كه از ما نقل
مى كنندبشناسيد.
ـ پـيـامـبـرخـدا(ص ): هـركـس بـه امـت من حديثى رساند كه به سبب آن سنتى بر پاى
شود يا در بدعتى رخنه افتد بهشت از آن او باشد.
ـ حفظ كردن (حديث ) زيور روايت است و حفظ برهانها و دلايل زيور دانش .
محدث .
ـ پـيـامـبر خدا (ص ) سه بار فرمود: خدايا !جانشينان مرا رحمت كن عرض شد: [ اى
رسول خدا ! ] جـانـشـيـنان تو چه كسانى هستند؟
فرمود: آنها كه بعد از من مى آيند و احاديث و سنت مرا روايت مى كنند و پس از من
آنها را به مردم آموزش مى دهند.
ـ سـه بـار فرمود: خدايا ! جانشينان مرا بيامرز عرض شد: اى رسول خدا! جانشينان شما
چه كسانى هستند؟
فرمود: آنان كه حديث و سنت مرا ابلاغ مى كنند و آن را به امت من آموزش مى دهند.
ـ امـام صـادق (ع ) : آن كه حديث ما را روايت كند و بدان وسيله دلهاى شيعيان ما را
قوى واستوار گرداند از هزار عابد برتر است .
ـ آن كه حديث روايت كند و در دين فقيه و آگاه باشد بهتر است از هزار عابد كه دين
فهم وراوى حديث نباشد.
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : هـر كـس بـه امـت مـن حديثى برساند كه به سبب آن سنتى
برپا شود يا بدعتى آسيب بيند در بهشت است .
ثواب كسى كه چهل حديث حفظ كند.
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر كس از امت من چهل حديث حفظ داشته باشد, خداوند در روز
رستاخيز او را فقيه و عالم برانگيزد.
ـ هر كس از امت من به خاطر خدا و آخرت چهل حديث حفظ كند, خداوند در روز رستاخيزاو
را با پيامبران و صديقان و شهيدان و صالحان محشور فرمايد و آنان همدمان نيكى هستند.
ـ امام صادق (ع ) : هر كس چهل حديث از احاديث ما درباره حلال و حرام حفظ كند خداوند
درروز قيامت او را فقيه و عالم برانگيزد و عذابش نكند.
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : كـسـى كـه بـراى امت من چهل حديث حفظ كند كه در كار
دينشان از آنهابهره مند شوند, خداوند در روز رستاخيز او را فقيه و عالم برانگيزد.
فهميدن حديث .
قرآن .
((تا آن را مايه اندرزتان گردانيم و گوش نگه دارنده اندرز, آن را فرا گيرد)).
ـ امام صادق (ع ) : يك حديث بفهمى بهتر است از آن كه هزار حديث (نفهميده ) نقل كنى
.
ـ امـام بـاقـر (ع ) : مـقـام و مـنزلت شيعه رااز اندازه روايت و شناخت آنها بشناس
شناخت , همان فهميدن براى روايت است .
ـ پـيـامـبـر خـدا (ص ) : خـداونـد شـاداب و خـرم گرداند بنده اى را كه سخن مرا
بشنود و آن را خـوب فراگيرد و سپس به ديگران برساند, زيرا چه بسا كسانى كه بار فقه
را بر دوش مى كشند اما فـقـيـه نـيـسـتـنـد و چه بسا كسانى كه فقه را به افرادى
منتقل مى كنند كه از خود آنان (انتقال دهندگان )بهتر مى فهمند.
ـ خـداونـد شـاد و خـرم گـردانـد مردى را كه حديث ما را بشنود و آن را همان گونه كه
شنيده اسـت بـه ديـگران منتقل كند, زيرا بسا كسى كه حديثى به او رسيده آن را بهتر
بفهمد از كسى كه حديث را شنيده است .
ـ امام على (ع ) : بر شما باد به فهميدن (احاديث ) نه روايت كردن .
ـ همت نابخردان نقل كردن است و همت دانايان فهميدن .
ـ امام صادق (ع ) : غم دانايان فهميدن است و غم نادانان نقل كردن .
نقل كردن و فهميدن .
ـ امام على (ع ) : هرگاه سخن حق را شنيديدبه انديشه پايبندى آن را فرا گيريد نه
به انديشه نقل , كه راويان كتاب بسيارند اما پايبندان بدان ,اندك .
ـ هـرگـاه خـبـرى را شـنـيـديـد آن را بـراى پـايبندى فراگيريد نه براى بازگويى ,
زيرا روايان علم بسيارند و پايبندان آن اندك .
ـ امـام بـاقـر (ع ) در نـامـه اى بـه سـعد الخير نوشت : مردمان نادان از اين كه
روايت حفظ داشته باشندشاد مى شوند و دانشمندان از ترك پايبندى بدان اندوهگين مى
شوند.
فراوانى كسانى كه در زمان حيات پيامبر بر او دروغ مى
بستند.
ـ امـام على (ع ) در پاسخ به سؤال از احاديث ساختگى فرمود: در ميان مردم سخنان
حق و باطل و راسـت و دروغ و نـاسـخ و منسوخ وعام و خاص و محكم و متشابه و آنچه در
حافظه سپرده شده و آنچه راوى گمان برده حديث است , وجود دارد در زمان پيامبر خدا (ص
) بر اوچندان دروغ بستند كـه خـطبه اى ايراد كرد و فرمود: ((هر كه به عمد بر من
دروغ بندد جايش دوزخ است )) حديث را جز چهار كس نزد تونياورند.
ـ در زمـان حـيـات پـيـامـبـر چندان به آن حضرت دروغ بستند كه خطبه اى ايراد كرد و
فرمود: اى مـردم ! كـسـانـى كـه بـر مـن دروغ مـى بندند زياد شده اند, هر كس از روى
عمد به من دروغ بنددجايش در آتش است با اين حال بعد از پيامبر باز بر او دروغ بسته
شد.
برحذر داشتن از دروغ بستن به پيامبر (ص ).
ـ پيامبر خدا (ص ) : هر كس از روى عمد به من دروغ بندد جايگاهش آتش است .
ـ هركس از قول من حديثى را كه مى داند دروغ است نقل كند دومين دروغگوست .
ـ هر كس به من دروغ بندد, در دوزخ برايش خانه اى ساخته شود كه در آن بچرد.
ـ هر كس براى گمراه كردن مردم به دروغ از من نقل قول كند, جايگاهش در آتش است .
ـ بار خدايا! من بر آنان حلال و روا نمى دانم كه بر من دروغ بندند.
ـ از بزرگترين گناهان كبيره اين است كه كسى سخنى را به من نسبت دهد كه من نگفته ام
.
نهى از دروغ شمردن سخنى كه دروغ بودن آن معلوم نيست .
قرآن .
((چـيـزى را دروغ شـمـردنـد كه به آن احاطه علم نيافته بودند و هنوز از تاويل آن بى
خبر بودند كسانى كه پيش از آنان بودند نيز پيامبران را چنين به دروغ نسبت دادند
بنگركه عاقبت ستمكاران چگونه بوده است )).