ح - آشاميدن در ظرف هاى مسى
1449 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله
و سلم ):
در ظرف مسين منوش ؛ چرا كه ((سهل
)) (يعنى وسواس و پريشان علقى ) بر جاى مى نهد.(564)
ط - آشاميدن در حالت
ناشتا
1450 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله
و سلم ):
هر كس ناشتا آب بياشامد، نيرويش كاستى مى يابد.(565)
اظهار نظر
گفتنى است كه سند اين روايت ، ضعيف است . اين احتمال را هم روا مى
دانيم كه مقصود از آن ، برخى از مزاج ها يا برخى از مناطق گرم مانند
حجاز باشد. و به روى ، براى اظهارنظر قطعى در اين باره و نيز در مورد
رواياتى كه درباره نهى از خوردن زياد آب خواهد آمد، بررسى هاى علمى ،
ضرورى است .
ى - آشاميدن آب سرد، پس
از خوردن شيرينى
1451 - امام رضا (عليه السلام ):
آشاميدن آب سرد، پس از خوردن چيز گرم و پس از خوردن شيرينى ، دندان ها
را از بين مى برد.(566)
ك - نوشيدن آب فراوان
1452 - امام صادق (عليه السلام ):
آب بسيار منوش ؛ چرا كه سرچشمه هر دردى است .(567)
1453 - امام صادق (عليه السلام ):
اگر مردم كمتر آب مى نوشيدند، بدن هايشان به سامان بود.(568)
1454 - امام صادق (عليه السلام ):
هر كس كمتر آب مى نوشد، تن درست است .(569)
1455 - امام صادق (عليه السلام ):
كمتر آب بنوش ؛ چرا كه هر دردى را به سوى خود مى كشد. از درمان نيز تا
هنگامى كه بدنت درد را دارد، بپرهيز.(570)
ل - نوشيدن آب سرد و آب
جو در حمام
1456 - امام صادق (عليه السلام ):
از نوشيدن آب سرد و آب جو (فقاع )(571)
در حمام ، حذر كن ؛ چرا كه معده را تباه مى كند.(572)
فصل نهم : نوبت هاى غذا
9/1 - صبحگاهان و شامگاهان
قرآن
ولهم رزقهم
فيها بكرة وعشيا؛(573)
و آنان ، صبحگاهان و شامگاهان ، روزى ويژه خويش را دارند.
حديث
1457 - الكافى :
- به نقل از شهاب بن عبد ربه -: نزد امام صادق (عليه السلام )، از
دردها و بدگوارى هايى كه داشتم ، اظهار ناراحتى كردم . به من فرمود:
((صبحانه بخور و شام بخور و در فاصله ميان آنها
چيزى مخور؛ چرا كه موجب تباهى تن است . مگر نشنيده اى كه خداوند (عزوجل
) مى فرمايد:
ولهم رزقهم فيها بكرة وعشيا؛ و آنان ، صبحگاهان و شامگاهان ،
روزى ويژه خويش را دارند.(574)
9/2 - تاءكيد بر خوردن
ناشتايى و نهى از واگذاردن آن
1458 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله
و سلم ):
هر كه جاودانگى مى خواهد - و البته (براى غير خدا) جاودانگى اى نيست -
بايد كه چاشت را زودتر بخورد ورداى سبك برگيرد و كمتر با زنان بياميزد.(575)
1459 - امام على (عليه السلام ):
هر كه جاودانگى مى خواهد - البته (براى غير خدا) جاودانگى اى نيست -
بايد چاشت را زود بخورد، شام را ديرتر بخورد،(576)
كمتر با زنان بياميزد و رداى سبك برگيرد.(577)
1460 - امام صادق (عليه السلام ):
چون نماز صبح را خواندى ، پاره نانى بخور تا با آن : دهان خويش را خوش
بو سازى ، حرارت خود را فرو بنشانى ، دندان هايت را استوار سازى ،
لثه ات را استحكام بخشى ، روزى خويش را به چنگ آورى و خوى خود را نيكو
سازى .(578)
1461 - امام صادق (عليه السلام ):
مومن را بايسته است كه تا غذا نخورده ، از خانه بيرون نرود؛ چرا كه اين
كار به او استوارى بيشترى مى دهد.(579)
1462 - ربيع الابرار:
واگذاردن ناشتايى ، مايه بيمارى است .(580)
9/3 - تاءكيد برخوردن شام
و نهى از واگذاردن آن
1463 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله
و سلم ):
خوردن شام را وامگذاريد، هر چند به مشتى خرما باشد؛ زيرا وا گذاشتن آن
، انسان را پير مى كند.(581)
1464 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم
):
خوردن شام را وا مگذاريد، هر چند به خوردن دانه اى خرماى خشكيده باشد.
من بر امت خويش ، از اين ، بيم دارم كه از واگذاردن شام ، پيرى (در هم
شكستگى ) به سراغشان آيد؛ چرا كه شام ، مايه نيرومندى پير و جوان است .(582)
1465 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم
):
شام بخوريد، هر چند به مشتى خرماى خشكيده باشد؛ چرا كه وا گذاردن شام ،
مايه پيرى است .(583)
1466 - امام صادق (عليه السلام ):
خوردن شام را وا مگذار، هر چند به سه لقمه (نان ) با نمك باشد.(584)
1467 - امام على (عليه السلام ):
شام خوردن پيامبران ، پس از تاريكى شب بوده است . آن را وا مگذاريد؛
چرا كه واگذاردن آن ، ويرانى تن است .(585)
1468 - امام صادق (عليه السلام ):
سرچشمه ويرانى تن ، واگذاردن شام است .(586)
1469 - امام صادق (عليه السلام ):
براى كسى كه پا به سن نهاده ، خوب نيست با شكم سبك بخوابد؛ بلكه اگر با
شكم پر بخوابد، برايش بهتر است .(587)
1470 - امام صادق (عليه السلام ):
براى پير كهن سال ، بايسته است كه حتما به گاه خفتن ، شكمش از غذا پر
باشد. اين ، سبب خواب آرام تر و بوى خوش تر دهان براى اوست .(588)
1471 - المحاسن :
- به نقل از مفضل بن عمر -: شبى ، در حالى كه امام صادق (عليه السلام )
شام مى خورد، برايشان وارد شدم . فرمود: ((اى
مفضل ! پيش آى و بخور)).
گفتم : شام خورده ام .
فرمود: ((پيش آى و بخور؛ زيرا مستحب است مرد،
هنگامى كه به ميان سالى در آمد، شب را در حالى بخوابد كه غذايى تازه در
شكم اوست )).
من نيز پيش رفتم و خوردم .(589)
1472 - امام صادق (عليه السلام ):
واگذاردن شام ، مايه پيرى است . براى مرد، آن هنگام پا به سن نهاد،
بايسته است كه تنها در حالى بخوابد كه درونش از غذا پر باشد.(590)
1473 - الكافى :
- به نقل از على بن ابى على لهبى -: امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
((طبيبان شما درباره شام شب ، چه مى گويند؟)).
گفتم : ما را از آن ، باز مى دارند.
فرمود: ((اما من ، شما را بدان ، فرمان مى دهم
)).(591)
1474 - الكافى :
- به نقل از زياد بن ابى الحلال -: با امام صادق (عليه السلام ) شام
خوردم . فرمود: ((شام پس از نماز خفتن ، شام
پيامبران است )).(592)
1475 - امام صادق (عليه السلام ):
هر كس شام را وا گذارد، رگى در بدن وى مى ميرد و هرگز زنده نمى شود.(593)
1476 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم
):
هر كس شام را در شب شنبه و شب يكشنبه ، پشت سر هم واگذارد، چيزى از كف
او مى رود كه تا چهل روز به وى باز نمى گردد.(594)
1477 - امام صادق (عليه السلام ):
هر كس شام را در شب شنبه و شب يكشنبه ، پشت سر هم واگذارد، نيروى وى از
كف مى رود و اين نيرو تا چهل روز به وى باز نمى گردد.(595)
1478 - امام صادق (عليه السلام ):
هر كس شام را واگذارد، نيروى از او كاسته مى شود و به او باز نمى گردد.(596)
1479 - الكافى :
- به نقل از سليمان بن جعفر جعفرى -: امام كاظم (عليه السلام ) شام
خوردن را وا نمى گذارد، هر چند به خوردن يك كلوچه بود.
ايشان مى فرمود: ((آن ، نيرويى براى تن است
)) و نمى دانم ديگر چه چيزى فرمود، جز اين كه
دقيقا اين سخن را هم فرمود كه : ((و كار آمد
براى آميزش است )).(597)
1480 - امام رضا (عليه السلام ):
مباد كه مرد، هنگامى كه ميان سال مى شود، خوردن چيزى را در هر شب ،
واگذارد؛ زيرا اين كار، سبب خواب آرام تر و بوى خوش تر دهان است .(598
)
1481 - امام رضا (عليه السلام ):
در بدن ، رگى است كه آن را ((عشاء (شام )))
گويند. اگر شخص شام خوردن را واگذارد، آن رگ تا صبح ، او را نفرين مى
كند و مى گويد: ((خدا تو را گرسنه بدارد، چنان
كه مرا گرسنه بداشتى ، و تشنه بدارد، چنان كه تشنه ام داشتى
)).(599)
پس مباد كسى از شما خوردن شام را واگذارد، هر چند به يك لقمه نان يا
جرعه اى آب باشد.(600)
9/4 - يك وعده در روز
1482 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله
و سلم ):
هر كس در روز، يك بار غذا مى خورد، گرسنه نمى ماند؛ هر كس دو بار مى
خورد، پرستشگر نيست ؛ و هر كه سه بار مى خورد، او را با چارپايان
ببنديد(601)
1483 - شعب الايمان :
- به نقل از عايشه -: پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مرا ديد
كه روزى دو بار غذا مى خورم . فرمود: ((اى عايشه
! همه دنيا را شكم خويش گرفته اى ! بيشتر از يك بار خوردن در هر روز،
اسراف است و خداوند، اسراف كنندگان را دوست ندارد)).(602)
9/5 - سه وعده در دو روز
1484 - امام رضا (عليه السلام ):
مقدار بايسته در خوراك ، آن است كه چون هشت ساعت از روز مى گذرد، يك
بار غذا بخورى ، يا در دو روز، سه وعده غذا ميل كنى (، بدين ترتيب كه
): در پگاه نخستين روز، ناشتايى بخورى ، سپس در همان روز، شام بخورى و
سپس چون ديگر روز فرا رسيد، پس از گذشت هشت ساعت از آغاز روز، يك وعده
ديگر بخورى و در آن روز، تو را به شام ، نيازى نيست
(603) اين غذا، بايد به اندازه باشد و نه بر آن ،
افزوده و نه از آن ، كاسته شود.(604)
سخنى درباره احاديث مربوط
به وعده هاى غذا
چنان كه ملاحظه شد، احاديث اين فصل ، به پنج دسته تقسيم مى
شوند:
1 - احاديثى كه با الهام از قرآن كريم - آن جا كه از غذاى بهشتيان ،
سخن به ميان آورده است - به دو وعده غذا در هر روز (به هنگام صبحگاهان
و شامگاهان ) سفارش مى كند.
2 - احاديثى كه بر خوردن صبحانه تاءكيد مى ورزند و از واگذاردن آن ،
نهى مى كنند.
3 - احاديثى كه بر خوردن شام ، تاكيد مى كنند و از واگذاردن آن ، بويژه
از جانب سالمندان ، باز مى دارند.
4 - احاديثى كه بر خوردن يك وعده غذا در هر روز، تاكيد دارند.
5 - احاديثى كه به خوردن سه وعده غذا در دو روز، سفارش مى كنند.
هر چند اين احاديث ، در نگاه نخست ، متعارض مى نمايند، اما تاءمل در
آنها روشن مى سازد كه احاديث سه دسته نخست ، هيچ تعارضى با يكديگر
ندارد، و حتى همديگر را تاءييد نيز مى كنند؛ زيرا دسته نخست ، به خوردن
دو وعده صبحانه و شام ، سفارش مى كند و دسته هاى دوم و سوم ، از
واگذاردن صبحانه و شام ، نهى مى نمايند.
دسته چهارم نيز با حديث هاى پيشين ، تعارض ندارد؛ زيرا اين دسته به
بسنده بودن يك وعده در روز تصريح دارد و احاديث دسته هاى پيشين هم به
دو وعده ، توصيه مى كنند.
و اما حديثى كه به سه وعده غذا در دو روز سفارش مى كند، از آن روى كه
در كتاب طب الامام الرضا (عليه السلام ) نقل شده و انتساب اين كتاب به
امام رضا (عليه السلام ) به اثبات نرسيده ، دچار ضعف در سند است ، چنان
كه به لحاظ دلالت نيز ضعيف است ؛ زيرا مخاطب اين حديث ، ماءمون عباسى
است و شابد اساسا اين توصيه ، به او اختصاص داشته باشد. بنابراين ، جمع
بندى احاديث پيشين ، اين مى شود كه خوردن دو وعده در صبحگاهان و
شامگاهان ، براى استمرار تن درستى ، سودمند است ، چنان كه بهشتيان نيز
- كه در سراى سلامت ، زندگى جاويد دارند(605)
- در همين دو وقت ، غذا ميل مى نمايند:
ولهم رزقهم
فيها بكرة وعشيا؛(606)
و آنان ، صبحگاهان و شامگاهان ، روزى ويژه خويش را دارند.
بخش پنجم : درمان با غذاهاو گياهان دارويى
فصل يكم : ترنج
1/1 - تاكيد برخوردن ترنج
1485 - الدعوات :
روايت شده است كه : ((... ميوه را در ايمام
دولتش بخور؛ و برترين ميوه ها، انار و ترنج است . از سبزى ها نيز گل
سرخ و بنفشه ، برترين هستند)).(607)
1/2 - خواص ترنج
1486 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله
و سلم ):
بر شما باد ترنج : چرا كه دل را نورانى مى سازد(608)
و بر توان مغز مى افزايد.(609)
1/3 - خوردن ترنج پس از
غذا
1487 - الكافى :
- به نقل از عبدالله بن ابراهيم جعفرى -: امام صادق (عليه السلام )
فرمود: ((پزشكان شما درباره ترنج چه دستور مى
دهند؟)).
گفتم : دستور مى دهند كه آن را پيش از غذا بخوريم .
فرمود: ((اما من ، شما را به خوردن آن پس از غذا
فرمان مى دهم )).(610)
1488 - الكافى :
- به نقل از ابراهيم بن عمر يمانى -: به امام صادق (عليه السلام ) گفتم
: آنان مدعى اند كه بهترين وضعيت براى خوردن ترنج ، حالت ناشتاست .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((اگر پيش از
غذا خوب باشد، پس از غذا به مراتب بهتر و پسنديده تر است
)).(611)
1489 - امام صادق (عليه السلام ):
ترنج را پس از غذا بخوريد(612)؛
چرا كه خاندان محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) چنين مى كنند.(613)
1/4 - نخوردن ترنج در شب
1490 - امام رضا (عليه السلام ):
خوردن ترنج در شب ، چشم را برمى گرداند و كژچشمى به جاى مى گذارد.(614)
1/5 - آنچه ترنج را هضم
مى كند
1491 - امام باقر (عليه السلام ):
ترنج ، سنگين است . چون خورده شود، نان خشك ، آن را در معده هضم مى
كند.(615)
1492 - امام رضا (عليه السلام ):
نان
(616) خشك ، ترنج را هضم مى كند.(617)
1493 - الكافى :
- به نقل از ابو بصير -: ميهمانى داشتم كه به ترنج همراه با عسل ،
اظهار تمايل كرد. آن را به او دادم و خود نيز با وى خوردم . سپس نزد
امام صادق (عليه السلام ) رفتيم و ديديم كه سفره اى نزد ايشان گشوده
است . به من فرمود: ((پيش آى و بخور)).
گفتم : پيش از آن كه نزد شما بيايم ، ترنج و عسل خورده ام و اكنون
سنگينى آن را احساس مى كنم ؛ زيرا زياد خورده ام .
(ايشان به يكى از غلامان خود) فرمود: ((اى غلام
! نزد كنيز برو و به او بگو: "برايمان يك كناره نان خشك ، از آنچه در
تنور خشك مى كنى ، بفرست ")).
آن نان ، آورده شد. پس به من فرمود: ((از اين
نان خشك بخور؛ چرا كه ترنج را هضم مى كند)).
من آن را خوردم و سپس از جاى برخاستم ، گويا كه هيچ چيز نخورده ام .(618)
1/6 - مرباى ترنج
1494 - طب الائمة (عليهم السلام ):
- به نقل از ابراهيم بن حسن جعفرى -: امام صادق (عليه السلام ) به
ياران خويش فرمود: ((به من بگوييد كه پزشكانتان
درباره ترنج به شما چه دستور مى دهند)).
(يكى ) گفت : اى پسر پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )! ما را
به خوردن آن ، پيش از غذا، سفارش مى كنند.
فرمود: ((هيچ چيز، از آن ، در حالتى كه پيش از
غذا خورده شود، بدتر نيست و هيچ چيز، از آن ، در حالتى كه پس از غذا
خورده شود، سودمندتر نيست . بر شما باد مرباى آن ، كه در درون انسان ،
بويى چون بوى مشك دارد)).(619)
1/7 - نگاه كردن به ترنج
1495 - المعجم الكبير:
- به نقل از ابو كبشه انصارى -: پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم
) نگريستن به ترنج را دوست داشت و به نگريستن به حمام احمر(620
) نيز علاقه مند بود.(621)
1496 - امام رضا (عليه السلام ):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به نگريستن به ترنج سبز و سيب
سرخ ، علاقه داشت .(622)
فصل دوم : آلو
14967 - طب الائمة (عليهم السلام ):
- به نقل از جابر بن يزيد جعفى -: مردى نزد امام باقر (عليه السلام )،
از تلخه اى كه در درون او به جوشش آمده بود - تا جايى كه نزديك بود
ديوانه شود - اظهار ناراحتى كرد.
امام (عليه السلام ) به او فرمود: ((آن را با
آلو فرو بنشان )).(623)
1498 - امام صادق (عليه السلام ):
آلو در حالت ناشتا تلخه را فرو مى نشاند، هر چند كه بادها را نيز تحريك
مى كند.(624)
1499 - طب الائمة (عليهم السلام ):
- به نقل از ازرق بن سليمان -: از امام صادق (عليه السلام ) درباره آلو
پرسيدم . فرمود: ((براى تلخه مفيد است و مفاصل
را نيز نرم مى كند؛ اما از آن ، زياد مخور كه سرانجام ، در مفصل هايت ،
بادهايى بر جاى مى نهد)).(625)
1500 - الكافى :
- به نقل از زياد قندى -: بر امام كاظم (عليه السلام ) در آمدم ، در
حالى كه نزد ايشان ظرف آبى قرار داشت و چند آلوى سياه - كه همان زمان ،
هنگام چيدنش بود - در آن ديده مى شد.
فرمود: ((حرارت ، در من بالا گرفته و آلوى تازه
حرارت را خاموش مى كند و صفرا را فرو مى نشاند. خشك آن نيز خون را آرام
مى كند و دردهاى بى درمان را از تن بيرون مى كشد))(626).(627)
1501 - طب الائمة (عليهم السلام ):
از يكى از امامان (عليهم السلام ): بر شما باد آلودى مانده چرا كه در
مانده آن ، سودش بر جاى مانده و زيانش رفته است . آن را پوست كنده
بخوريد؛ چرا كه براى هر تلخه و حرارت و افروختگى اى كه از حرارت
برخاسته باشد، سودمند است .(628)
فصل سوم : برنج
3/1 - مهتر همه خوراكى ها
1502 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله
و سلم ):
برنج در ميان خوراكى ها، به سان مهتر (رئيس ) در ميان قوم است .(629)
1503 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم
):
مهتر همه خوراكى هاى ساكنان اين سراى و آن سراى ، گوشت و سپس برنج است
.(630)
3/2 - خواص برنج
1504 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله
و سلم ):
برنج ، نيكو دارويى است : سرد است و سالم و بر كنار از هر بيمارى .(631)
1505 - امام صادق (عليه السلام ):
برنج ، نيكو غذايى است . ما آن را براى بيماران خويش نگه مى داريم .=(632)
1506 - امام صادق (عليه السلام ):
از جانب شما، چيزى دوست داشتنى تر از برنج و بنفشه براى ما نمى آيد. من
(يك بار،) از دردى سخت در رنج بودم و در اين هنگام به من الهام شد كه
برنج بخورم . گفتم كه آن را فراهم آورند... پس ، خداوند (عزوجل ) با آن
، دردم را از ميان برد.(633)
ر. ك : ص 510 (خواص نان برنج ).
ر. ك : ص 559 (خواص برخى از انواع سويق / سويق برنج ).
ر. ك : ص 231 (آنچه براى برخى از دردهاى شكم سودمند است / برنج و سماق
)
ر. ك : ص 234 (آنچه براى برخى از دردهاى شكم سودمند است / آرد برنج ).
ر. ك : ص 238 (آنچه براى درمان بواسير، سودمند است / برنج ).
فصل چهارم : بادروج (جك )
1507 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله
و سلم ):
حوك
(634)، سبزى پيامبران است . گويا مى بينم كه در بهشت
روييده است .(635)
1508 - امام على (عليه السلام ):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )، به بادروج نگريست و فرمود:
((اين ، حوك است . گويا كه رستنگاه آن را در
بهشت مى نگرم )).(636)
1509 - امام على (عليه السلام ):
نزد پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از حوك - كه همان بادروج
است - سخن به ميان مى آوردند. فرمود: ((سبزى من
و سبزى پيامبران پيش از من است و من ، آن را دوست دارم و مى خورم
)).(637)
1510 - امام على (عليه السلام ):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از ميان سبزى ها، به حوك ،
علاقه داشت .(638)
1511 - امام صادق (عليه السلام ):
نزد پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )، سركه ، دوست داشتنى ترين
نانخورش ، و حوك (يعنى بادروج )، دوست داشتنى ترين سبزى بود.(639)
1512 - امام صادق (عليه السلام ):
امير مومنان - كه درودهاى خدا بر او باد - به بادروج ، علاقه داشت .(640)
1513 - امام صادق (عليه السلام ):
حوك ، سبزى پيامبران است . بدانيد كه در آن ، هشت ويژگى است : اشتهاآور
است ، گرفتگى هاى عروق و مجارى را مى گشايد، آروغ با خوش بو مى سازد،
دهان را بوى خوش مى بخشد، غذا را دوست داشتن مى سازد؛ درد و بيمارى را
از بدن بيرون مى كشد و امان انسان را از جذام است . چون در درون انسان
جاى گيرد، همه بيمارى ها را فرو مى نشاند.(641)
1514 - الكافى :
- به نقل از ايوب بن نوح -: يكى از كسانى كه با امام كاظم (عليه السلام
) بر سر سفره اى حضور يافته بود، برايم نقل كرد كه امام (عليه السلام
)، بادروج خواست و فرمود: ((من دوست دارم غذا را
با آن آغاز كنم ؛ زيرا انسدادها را مى گشايد، اشتها آور است ، سبل
(642) را از ميان مى برد و اگر غذا را با آن آغاز كنم ،
پس از آن ، هر چه را بخورم ، از آن بيمى ندارم ؛ چرا كه در اين صورت ،
از زيان عارضه اى نمى ترسم )).
چون غذا خوردن را به پايان برديم ، امام (عليه السلام ) باز هم آن را
خواست و ايشان را ديدم كه دنبال سينى اين سبزى مى رفت و از آن مى خورد
و به من هم مى داد.
او مى فرمود: ((غذاى خود را با آن به پايان ببر؛
چرا كه آنچه را پيش تر خورده اى ، مى گوارد و آنچه را پس از آن مى خورى
، دوست داشتنى مى سازد، سنگينى را از ميان مى برد و آروغ و دهان را خوش
بو مى كند)).(643)
فصل پنجم : بادمجان
1515 - الدعوات :
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در خانه جابر بود. نزد ايشان
بادمجان آوردند و ايشان خوردن آغازيد. جابر گفت : اين ، گرم است .
فرمود: ((اى جابر! نه ! اين ، نخستين درختى است
كه به خداوند، ايمان آورد. آن را در آب بجوشانيد و بپزيد و به روغن
بياميزيد و نرم كنيد؛ چرا كه بر حكمت مى افزايد))(644).(645)
1516 - امام صادق (عليه السلام ):
بامجان بخوريد، كه شفاى هر درد است .(646)
1517 - امام صادق (عليه السلام ):
بادمجان بخوريد؛ زيرا درد را مى برد و خود، درد نمى آورد.(647)
1518 - امام صادق (عليه السلام ):
بر شما باد بادمجان بورانى ؛(648)
زيرا شفايى است كه از پيسى ، ايمن مى سازد. بادمجان سرخ شده در روغن
نيز چنين است .(649)
1519 - امام صادق (عليه السلام ):
بادمجان ، براى تلخه سياه ، خوب است و به صفرا نيز زيان نمى رساند.(650)
1520 - امام صادق (عليه السلام ):
روايت شده است كه نزد امام سجاد (عليه السلام ) بادمجان سرخ شده در
روغن بود. ايشان چشم درد داشت و از اين بادمجان مى خورد.
به ايشان گفتم : اى پسر پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )! از
اين مى خورى ، در حالى كه آتش است ؟! فرمود: ((خموش
! پدرم از جدم برايم نقل كرد كه گفته است : بادمجان ، از پيه زمين است
و در هر چه بيفتد، آن را خوش و خوش بو مى سازد)).(651)
1521 - امام صادق (عليه السلام ):
در فصل خرما چينى ، بادمجان زياد بخوريد؛ زيرا درمان هر دردى است ،
فروغ چهره را فزون مى سازد، مى نويسد: رگ ها را نرم مى كند و به آب كمر
مى افزايد.(652)
1522 - امام رضا (عليه السلام ):
بادمجان در فصل چيدن خرما، موجب هيچ بيمارى اى نيست .(653)
1523 - امام هادى (عليه السلام ):
خطاب به يكى از مردان خود -: براى ما، بادمجان فراوان بياوريد؛ چرا كه
در هنگام گرما، گرم و در هنگام سرما، سرد است .(654)
آن ، در همه اوقات ، معتدل و در هر حال ، خوب است .(655)
1524 - الكافى :
به نقل از عبدالرحمان هاشمى -: ايشان
(656) به يكى از وابستگان خود گفت :
((براى ما پياز كمتر و بادمجان بيشتر بياور)).
او پرسيد كنان گفت : بادمجان ؟