سخن ناشر
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
1- بنياد پژوهشهاى اسلامى ، كه به منظور احياى فرهنگ غنى اسلام و نشر معارف اهل
البيت عليهم السّلام تأ سيس شده ، از يك سال پيش فعّاليّت فرهنگى و پژوهشى خود را
بر اساس موازين علمى و شيوه هاى تحقيقاتى با همكارى جمعى از استادان و محقّقان حوزه
و دانشگاه آغاز كرده است . و در اين راه مقدّس از همه پژوهشگران و صاحب نظران
استمداد مى كند. برقرارى ارتباط و همكاريهاى پژوهشى و نيز انعقاد قرار داد با
محقّقان و مترجمان و مؤ سّسات علمى و فرهنگى براى تأ ليف ، ترجمه ، تصحيح متون و
چاپ و نشر آثار برجسته اسلامى از جمله فعّاليتهاى بنياد به شمار مى رود.
2- چنان كه مى دانيم از دير باز دانشمندان فارسى زبان ، به ترجمه آثار عربى توجّهى
خاصّ داشته اند، كه نقطه اوج آن را مى توان در ترجمه هاى گوناگون قرآن سراغ گرفت .
بنا به روايتى نخستين بار سلمان فارسى قرآن را به فارسى ترجمه كرد .
ترجمه قرآن به زبان فارسى در تمامى دوره هاى گذشته - در مجموع - رواج فراوان داشته
، و امروزه صدها نمونه آن زينت بخش كتابخانه ها و موزه هاست ، برخى از آنها نيز چاپ
شده ، و بى ترديد دهها ترجمه ديگر بر اثر حوادث گوناگون از بين رفته است .
3- علاوه بر ترجمه قرآن ، عنايتى بسزا به ترجمه احاديث نيز مبذول شده است ، كه از
آن جمله مى توان ترجمه ((شهاب الا خبار)) را نام برد، كه گويا پيش از تاريخ تحرير
نسخه كتابخانه مدرسه غرب همدان - به فارسى برگردانده شده است از اواخر سده هشتم
هجرى به بعد، كه يكى از پربارترين و ارزنده ترين ادوار ترجمه متون عربى به فارسى
محسوب مى شود؛ و نيز در دوره صفويه و قاجاريّه - نهضتى در ترجمه آثار مهمّ علمى
اسلامى پديد آمد، و بخش قابل ملاحظه اى از متون عربى به فارسى برگردانده شده است .
در اين دوره عدّه اى از علماى شيعه ، علاوه بر تأ ليف كتابهايى به زبان فارسى ،
بسيارى از آثار گذشتگان را نيز به فارسى ترجمه كرده اند، كه از ميان آنان به عنوان
نمونه مى توان اشخاص زير را نام برد:
ابو سعيد حسن بن حسين شيعى سبزوارى (از علماى سده هشتم )؛ وى علاوه بر تأ ليف آثارى
به فارسى مانند: راحة الا رواح و مونس الا شباح (در ظرائف احوال حضرت رسول و ائمه
عليهم السلام ، كه در 753 ه . ق از تأ ليف آن فراغت يافته ) ، كتابهايى را نيز به
فارسى ترجمه كرده است ، از آن جمله : ترجمه كشف الغمة ، بهجة المباهج (ترجمه و
تلخيص مباهج المنهج في مناهج الحجج قطب الدّين كيدرى ) و مصابيح القلوب (ترجمه 53
حديث نبوى ) .
كمال الدّين حسين بن خواجه عبد الحقّ الهى اردبيلى متوفّاى 940 ه . ق ؛ وى علاوه بر
تأ ليف كتبى به فارسى مانند: تفسير الهى (تفسير تمامى قرآن )، منهج الفصاحة في شرح
نهج البلاغة ، و تاج المناقب في فضائل الائمّة الاثنى عشر، بعضى از آثار گذشتگان را
نيز به فارسى ترجمه كرده است ، از آن جمله : خلاصه الفقه (ترجمه ارشاد الا ذهان
علّامه حلّى ) ، ترجمه مهج الدّعوات سيد ابن طاوس و ترجمه رساله امامت ، فخر الدّين
أ بو الحسن علىّ بن حسن زوارى ، كه تا سال 947 ه . ق - تاريخ ختم تفسير فارسى وى -
در قيد حيات بوده است . وى علاوه بر تأ ليف آثارى به فارسى مانند: ترجمة الخواصّ
(تفسير قرآن ، معروف به تفسير زوارى )، روضة الا برار (شرح نهج البلاغه )، لوامع
الا نوار الى معرفة الائمّة الا طهار، مجمع الهدى (در قصص انبياء)، و شرح صحيفه
سجاديه ، بعضى از متون عربى را نيز به فارسى برگردانده است ، از آن جمله : آثار الا
خيار (ترجمه تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام )، ترجمه المناقب (ترجمه
كشف الغمّة )، ترجمه احتجاج طبرسى ، مكارم الكرائم (ترجمه مكارم الاخلاق )، ترجمه أ
ربعين شهيد اوّل ، وسيلة النجاة (ترجمه اعتقادات صدوق )، مفتاح النجاة (ترجمه عدّة
الدّاعى ابن فهد)، و طراوة اللّطائف (ترجمه طرائف سيّد ابن طاوس ).
ملا فتح اللّه كاشانى ، مفسّر معروف متوفّاى 988 ه . ق ؛ وى علاوه بر تأ ليف
كتابهايى به فارسى مانند: تفسير منهج الصادقين ، خلاصة المنهج ، تنبيه الغافلين و
تذكرة العارفين (در شرح نهج البلاغه )، بعضى از آثار گذشتگان را نيز به فارسى ترجمه
كرده است مانند:
كشف الاحتجاج (ترجمه احتجاج طبرسى ) و ترجمه قرآن (و اين بجز سه تفسير وى بر قرآن
است ) .
ملا محمّد صالح بن محمّد باقر قزوينى روغنى ؛ وى علاوه بر تأ ليف شرح فارسى نهج
البلاغه ، آثارى را به فارسى ترجمه كرده است ، از آن جمله : بركات المشهد المقدس
(ترجمه عيون اخبار الرضا (ع)، ترجمه صحيفه سجّاديّه ، ترجمه عهدنامه مالك اشتر، و
ترجمه توحيد مفضّل ، كه تاريخ فراغت از آن 1080 ه . ق بوده است .
آقا حسين محقّق خوانسارى ، متوفّاى 1099 ه . ق ؛ وى علاوه بر تأ ليف شرح هيأ ت
فارسى قوشچى ، داراى ترجمه هايى است ، از آن جمله : ترجمه قرآن ، و ترجمه صحيفه
سجاديه ، علّامه محمّد باقر مجلسى ، متوفّاى 1110 ه . ق ؛ وى علاوه بر تأ ليف آثارى
ارزنده به عربى از جمله : مرآة العقول و بحار الا نوار، و تأ ليف كتابهايى به فارسى
همچون : اختيارات الا يّام ، اوقات الظهر و العصر، تحفة الزائر، جلاء العيون ، حقّ
اليقين ، حلية المتقين ، حياة القلوب ، زاد المعاد، عين الحياة ، مشكاة الا نوار، و
مقباس المصابيح ، آثارى را نيز به فارسى ترجمه كرده است ، از آن جمله : ترجمه باب
حادى عشر، ترجمه توحيد مفضّل ، ترجمه حديث جبر و تفويض ، ترجمه حديث سعد بن عبد
اللّه ، ترجمه حديث رجاء ابن أ بى ضحّاك ، ترجمه حديث عبد اللّه بن جندب ، ترجمه
حديث ستّة اشياء ليس للعباد فيها صنع ، ترجمه خطبة البيان ، ترجمه خطبة الرّضا (ع)
في التوحيد، ترجمه دعاء الجوشن الصغير، ترجمه دعاء المباهلة ، ترجمه دعاء سمات ،
ترجمه دعاء كميل ، ترجمه الرّسالة الذّهبيّة (معروف به طبّ الرّضا (ع))، ترجمه
زيارت جامعه ، ترجمه صحيفه سجّاديّه ، ترجمه عهدنامه مالك اشتر، ترجمه فرحة الغرى
سيّد ابن طاوس ، و ترجمه قصيده دعبل خزاعى .
آقا هادى مترجم ، فرزند ملا محمّد صالح مازندرانى متوفّاى 1120 ه . ق ، وى علاوه بر
تأ ليف كتابهايى به فارسى مانند: شرح شرح شمسيه و شرح معالم ، صاحب ترجمه هايى است
، از آن جمله : ترجمه قرآن ، ترجمه صحيفه سجّاديّه ، ترجمه شافيه ، و ترجمه كافيه
از ابن حاجب .
آقا جمال محمّد بن حسين خوانسارى ، متوفّاى 1125 ه . ق ، وى علاوه بر تأ ليف
كتابهايى به فارسى مانند: شرح غرر الحكم آمدى ، جبر و اختيار، شرح احاديث طينت ،
نيّت و اخلاص ، و مبدأ و معاد، برخى از آثار را نيز به فارسى ترجمه كرده است ، از
آن جمله : موائد الرّحمن في ترجمة القرآن (معروف به تاج التراجم )، ترجمه الفصول
المختارة ، ترجمه مفتاح الفلاح شيخ بهائى ، ترجمه الصلاة و اذكارها، و ترجمه صحيفه
سجّاديه .
سيّد علىّ بن محمّد بن أ سد اللّه امامى اصفهانى ، معروف به مترجم ، متوفّاى حدود
1130 ه . ق ، وى كتابهايى را به فارسى ترجمه كرده است ، از آن جمله : خصال ، كمال
الدّين و تمام النعمة ، عيون أ خبار الرّضا (ع)، امالى صدوق ، مهج الدّعوات ، مصباح
المتهجّد، مصباح كفعمى (كه مجموعا به هشت بهشت معروف است ) ، ترجمه شفاء ابن سينا،
و ترجمه شرح اشارات خواجه نصير الدّين طوسى .
سيد احمد بن محمّد حسينى اردكانى يزدى ، از علماى سده سيزدهم ، وى علاوه بر تأ ليف
كتابهايى مانند فضائل الشيعه ، شجرة الا ولياء و سرور المؤمنين في احوال امير
المؤمنين (ع)، كتابهايى را نيز به فارسى ترجمه كرده است ، از آن جمله :
ترجمه عيون اخبار الرّضا (ع)، ترجمه ارشاد شيخ مفيد، ترجمه بحار الانوار (بخشهاى
احوال امام جواد و امام هادى و امام عسكرى عليهم السلام ) ، ترجمه كمال الدّين و
تمام النّعمة ، ترجمه عوالم العلوم (شامل بخشهاى : 1- احوال حضرت زهرا (ع) 2- احوال
حضرت مجتبى (ع) 3- احوال حضرت سجّاد (ع) 4- احوال حضرت باقر (ع) 5- احوال حضرت صادق
(ع)، كه تاريخ فراغت از آن شعبان 1238 بوده است ) .
شيخ محمّد تقى معروف به آقا نجفى اصفهانى متوفّاى 1332 ه . ق ، وى علاوه بر تأ ليف
كتابهايى ، آثارى را به فارسى ترجمه كرده است ، از آن جمله :
ترجمه توحيد صدوق ، ترجمه ثواب الا عمال ، ترجمه عقاب الا عمال ، كاشف النقاب
(ترجمه عيون اخبار الرّضا (ع))، ترجمه السماء و العالم (جلد چهاردهم بحار الانوار)،
و ترجمه الا لفيّة و النفليّة .
و بالاخره ، پس از انقلاب شكوهمند اسلامى به رهبرى حضرت امام خمينى مدّ ظله العالى
، و تحوّل شگرفى كه در مسائل فرهنگى ايجاد شد، حركتى شايسته در خصوص ترجمه آثار و
متون عربى به فارسى و بالعكس شروع شده ، كه در خور بحث و بررسى جداگانه اى است .
البتّه در بنياد پژوهشهاى اسلامى ، در باره :
ترجمه ، دوره ها و شيوه هاى آن ، و نيز كتابشناسى تاريخى موضوعى ، كتابهاى ترجمه
شده از عربى به فارسى ، تحقيقاتى به عمل آمده ، و مجموعه اى در اين زمينه در دست تأ
ليف است كه ان شاء اللّه تعالى پس از تكميل بزودى منتشر خواهد شد.
4- امالى شيخ مفيد يكى از متون ارزشمند حديثى شيعه اماميّه است ، كه متكلّم و فقيه
اهل البيت ، شيخ مفيد، با درايت و خبرويّت خاصّ خويش گزيده اى از احاديث را در
زمينه تفسير آيات ، مواعظ، مباحث امامت ، فضايل امير المؤمنين و ديگر ائمّة عليهم
السلام و مطالبى مفيد و گوناگون جز اينها، طى 43 مجلس به ترتيب ذيل بر جمعى از
شاگردان املا كرده است .
در ماه رمضان سال 404 9 مجلس در ماه شوال سال 404 1 مجلس در ماه رجب سال 407 5 مجلس
در ماه شعبان سال 407 4 مجلس در ماه رمضان سال 407 5 مجلس در ماه رمضان سال 408 2
مجلس در ماه رمضان سال 409 8 مجلس در ماه شعبان سال 410 1 مجلس در ماه رمضان سال
410 1 مجلس در ماه رمضان سال 411 4 مجلس
جالب توجّه است كه بدانيم :
اولا: اين مجلس به طور پراكنده برگزار مى شده ، و حتّى در سالهاى 405 و 406 به عللى
كه بر ما مخفى است فترتى به وجود آمده ، و هيچ گونه مجلسى تشكيل نيافته ، و بدين
جهت شيخ نجاشى از كتاب امالى به نام ((الامالى المتفرّقات )) ياد كرده است .
ثانيا: سه چهارم اين مجالس در ماه رمضان ، و بقيّة در ماه رجب و شعبان ، و تنها يك
مجلس در ماه شوال برگزار شده و در بقيّه ماههاى سال اصلا مجلسى تشكيل نيافته است .
ثالثا: از روزهاى هفته بيش از همه ، روز شنبه و سپس دوشنبه و چهارشنبه مجلس برقرار
مى شده ، و در بقيّة ايّام هفته اصلا مجلسى برگزار نشده است .
افرادى كه در مجالس مزبور شركت كرده و نامشان در اوايل برخى مجالس آمده عبارتند
از:
1- ابو الحسن علىّ بن محمّد بن عبد الرّحمن فارسى ، راوى امالى )).
2- فرزند وى : ابو الفوارس 3- برادر وى : ابو محمّد عبد الرّحمن 4- حسين بن على
نيشابورى 5- ترجمه امالى شيخ مفيد كه اينك توسّط بنياد پژوهشهاى اسلامى انتشار مى
يابد اثر دانشمند محترم آقاى حسين استاد ولى است ، كه به شيوه اى فنّى و با رعايت
امانت بر اساس متن مصحّح امالى باشراف محقّق بزرگوار آقاى على اكبر غفّارى به فارسى
روان و ساده ، و در عين حال استوار در آمده ، به گونه اى كه اميد مى رود عموم
خوانندگان را سودمند افتد.
در پايان توفيق هر چه بيشتر مصحّح و مترجم محترم را از خداوند متعال مسأ لت دارد.
بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى
على اكبر الهى خراسانى
14 ربيع الثانى 1406 6 دى 1364
مقدمه مترجم
اجمالى از زندگانى مؤلف .
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
نام و نسب وى
نام گراميش ((محمّد)) است فرزند محمّد بن نعمان كه به ((شيخ مفيد)) ملقّب گشته و به
((ابن المعلّم )) معروف مى باشد. نجاشى نسب او را به تفصيل تا يعرب بن قحطان ضبط
كرده است . گويند: يكى از دانشمندان اهل تسنّن بنام علىّ بن عيسى رمّانى در اثر
مباحثه اى كه در يكى از موضوعات علمى با وى داشته او را به ((مفيد)) ملقّب ساخته
است .
مدح و ثناى دانشمندان در باره وى
علماى علم رجال و تراجم از عامّه و خاصّه (شيعه و سنّى ) با عبارات گوناگون و
تعبيرات مختلفى وى را ستوده و هر كدام بگوشه اى از حيات درخشان اين بزرگمرد علم و
عمل و دانش و تقوى اشارتى داشته اند. ابن حجر گويد:
((وى از حدّ بسيار نازلى از خوراك و پوشاك برخوردار بود، دلى خاشع و عشقى فراوان به
علم و دانش داشت . وى نزد دانشمندان بسيارى درس خوانده ، و در مكتب فرقه اماميّه
به اعلى درجه آن دست يافته و ب آخرين قلّه هاى آن رسيده بحدّى كه در باره او گفته
شده : او را بر هر پيشوائى در علم و دانش منّتى عظيم است .
پدرش در واسط معلّم بود و در همان جا متولّد شد و در عكبرى به قتل رسيد. گويند:
عضد الدّولة بزيارتش مى رفت و بهنگام بيمارى از وى عيادت مى كرد. و شريف ابو يعلى
جعفرى كه داماد او است گفته : وى (مفيد) اندكى در شب مى خوابيد سپس برخاسته بنماز و
مطالعه و درس و تلاوت قرآن مشغول مى گشت )).
عماد حنبلى از ابن ابى طىّ حلبى نقل كرده كه وى گفت : ((او يكى از بزرگان شيوخ
اماميّه ، و در علم كلام و فقه و جدل پيشتاز است . وى با قدر و
منزلت بزرگى كه در دولت آل بويه داشت با اين حال با هر صاحب نظرى به بحث و مناظره
مى نشست . او بسيار صدقه مى داد، و كاملا فروتن بود، و نماز و روزه فراوان بجا مى
آورد، و لباسى زبر و خشن به تن مى كرد، و عضد الدّولة زياد بزيارت وى مى رفت . مردى
ميان بالا و لاغر اندام و گندم گون بود. هفتاد و شش سال عمر كرد و بيش از دويست
تصنيف و تأ ليف از خود بيادگار گذارد. داستان تشييع جنازه او مشهور است كه در آن
روز هشتاد هزار نفر از شيعيان او را تشييع كردند، و در ماه مبارك رمضان در گذشت .
خدايش رحمت كند-)).
و ابن نديم گويد : (ابن المعلّم ابو عبد اللّه كسى است كه رياست متكلّمان شيعه در
عصر ما به او منتهى شده است ، وى در صناعت كلام از تمامى همگنان خود پيشى گرفته و
بسيار باريك بين و ژرف نگر و خوش حافظه مى باشد. من او را ديده ام و او را مردى
بلند پايه در علم و فضيلت يافته ام )).
و نيز گويد : (ابن المعلّم ابو عبد اللّه محمّد بن محمّد بن نعمان كسى است كه رياست
همگنان او از شيعيان اماميّه در علم فقه و كلام و آثار به وى منتهى شده است )).
دانشمندانى ديگر نيز بنوبه خود سخنانى در جلالت شأ ن و علوّ مقام وى گفته اند كه
بجهت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى شود، و آنچه گفته آمد مشتى از خروار، و
جرعه اى از درياى بيكران فضل و دانش اوست ، و با اين حال از همين مختصر كه مذكور شد
نمودار مى گردد كه شيخ بزرگوار مفيد- رضوان اللّه تعالى عليه - در هر فضيلتى از
فضائل كه براى انسان كامل امكان دسترسى ب آنست از علم و عمل و زهد و تقوا و ديگر
فضائل سر آمد معاصرين خويش است و از همه آنان در اين گونه فضائل گوى سبقت را ربوده
است .
راستى كه او مصداق اتمّ و اكمل ، و آيينه تمام نماى اين سخن امام على عليه السّلام
است كه فرموده :
((سعى كنيد تا چشمه سارهاى دانش ، و چراغهاى ديجور، و ژنده پوش ، و فراخ دل باشيد،
كه بدين صفات در آسمان معروف ، و در زمين مذكور گرديد)).
جامعيّت وى در علم و عمل
امّا در باره دانش او همين گفتار ابن حجر بس كه : ((او را بر هر پيشوائى در علم و
دانش منّتى عظيم است )) صرف نظر از اينكه گفته : ((وى به اوج قلّه دانش دست يافته و
عشقى فراوان به علم و دانش دارد)). و صرف نظر از گفتار ابن ابى طىّ كه : ((وى در
علم كلام و فقه و جدل پيشتاز است )).
و امّا در باره عمل او، همين گفتار شريف ابى يعلى جعفرى در عبادت او كافى است كه :
((اندكى به شب مى خفت و سپس برخاسته به نماز و مطالعه و درس مى پرداخت ))، و همين
دليل است كه وى مردى شب زنده دار بوده چه كه نماز شب بهترين شاهد اخلاص و صفاى قلب
و دعوى صدق ايمان است . و نيز بيشتر روزها را روزه مى داشته كه ابن ابى طىّ گفته :
((بسيار نماز و روزه بجاى مى آورد)).
و امّا در زمينه زهد و سادگى و خشونت لباس و سطح پائين بودن زندگى و فروتنى قلبى وى
به سخن ابن حجر گوش فرادار. و بايد دانست كه خشونت خوراك و پوشاك از ويژگيهاى حضرت
مسيح (ع)، و فروتنى قلبى از ويژگيهاى حضرات زكريّا و يحيى و مادر يحيى عليهم
السّلام بوده است .
و امّا در زمينه انفاق ، سخن ابن ابى طىّ را بخاطر بسپار، و در زمينه مجاهدت در راه
خدا باين گفتار توجّه نما كه : ((او را دويست تصنيف و تأ ليف است )) صرف نظر از
تدريس و تعليم او حتّى در ساعات نيمه شب چنان كه ابن ابى طىّ گفته است .
تمامى اين صفات و كمالات ، از ايمان درست او به حق ، و شدّت و سختگيرى وى در امور
الهى ، و استواريش در دين ، و عمل خالصانه اش براى حق ، و فنايش در ولايت محمّد
(ص) و آل عصمت عليهم السّلام خبر مى دهد، و گواهى صادق بر همه اينهاست .
شاگردانى كه بدست وى تربيت يافته و در مكتب او پرورده گشته و از شاخسار دانش او
خوشه چيده اند كسانيند كه خود فخر ب آنان افتخار مى ورزد، و روزگار از شرفى كه
بوجود آنان يافته بخود مى بالد، و هر كدام چون قمرى در فلك علم و دانش ، و ستاره اى
در آسمان فهم و كوشش مى درخشند.
در هر رشته اى از علوم ادبى ، فقهى ، اصولى ، كلامى ، تاريخى كه بنگرى شاگردان وى
را در رديف اوّل از صاحبان آن علوم مى يابى ، بلكه پاره اى از آنان پايه گذار و يا
مجدّد آن علوم بوده اند، و نام گرامشان در طول تاريخ آن علوم پيوسته بر سر زبانهاست
. البتّه مرحوم شيخ مفيد كه استاد همه آنهاست رأ س و رئيس و اصل و ريشه تمامى ايشان
بحساب مى آيد. راستى كه خداى سبحان - جلّ جلاله - تا چه اندازه نظر لطف و عنايت به
وى داشته ! نخستين بار بذر وجودش را در نژادى اصيل و با فضيلت بكاشت ، سپس او را از
ذهنى تيز، و حافظه اى نيرومند، و نبوغى سرشار، و عقلى كامل ، و ژرف نگرى ويژه اى
برخوردار ساخت ، تا اينكه بدرجه اى از علم و دانش و فضيلت رسيد كه دانشمندان عامّه
و خاصّه بر استادى و تفوّق و برترى و پيشتازى وى گواهى داده اند، و كارش بجائى
رسيده كه تأ ليف گرانمايه اش تمامى پر بار و متناسب با نيازهاى عصر خويش ، و خود در
مباحثاتش پيروز، و نظريّاتش همه صائب و درست مى باشد.
راستى كه مى توان موقعيّت اين بزرگ دانشمند را در ميان اقران و امثالش همچون قمرى
در وسط آسمان و خورشيدى در ميان منظومه شمسى و شاه فرد ممتاز گردنبند مرواريد تمثيل
نمود.
راستى كه وى از همه معاصرينش نيكوتر، و خوش فهم تر، و در خوراك و پوشاك خشن تر، و
از لحاظ عقل وافرتر، و از نظر علم و دانش برتر، و از جهت جهاد در راه خدا كوشاتر
بود. زمان بوجودش ارج يافت ، و مشام تاريخ از بوى خوشش تازه گشت ، و زنان از زائيدن
چون اويى عقيم گشتند.
ما كجا مى توانيم به كنه عظمت او پى ببريم ، هرگز؟! اوصاف او در قلّه اى بلند و دور
از دسترس است كه گامهاى وصف ما هر چند بلند باشد به فراز آن نرسد، و هر چند بكوشيم
به عشرى از فضايل و كمالات او دست نيابيم . پس ناگزير به عجز و ناتوانى خويش اعتراف
مى كنيم و سخن را بهمين مقال بپايان مى بريم ، و سلام و درود خداوندى را بر روان
پاك وى نثار مى داريم .
گوهر پاك وى از مدحت ما مستغنى است فكر مشّاطه چه با حسن خدا داد كند
اساتيد وى
اساتيد و دانشمندانى كه مرحوم مفيد از خرمن دانش آنان بهره برده و آثار و احاديث
پيامبر (ص) و آل عصمت (ع) و ديگر مسائل علمى را از آنان روايت نموده بسيارند و
تعداد آنان بالغ بر شصت نفر مى باشد كه در اينجا بنام ده تن از معروفين و مشهورين
آنان ذيلًا اشاره اى مى رود :
1- احمد بن محمّد بن حسن بن وليد قمّى 2- جعفر بن محمّد بن قولويه قمّى 3- علىّ بن
محمّد بن زبير كوفى 4- محمّد بن علىّ بن حسين بن موسى بن بابويه قمّى (شيخ صدوق )
5- محمّد بن عمر تميمى بغدادى معروف به ابن الجعابى 6- محمّد بن عمران مرزبانى 7-
محمّد بن احمد بن جنيد كاتب اسكافى 8- محمّد بن حسين بزوفرى 9- محمّد بن علىّ بن
رياح قرشى 10- حسين بن علىّ بن ابراهيم معروف به ((جعّل ))
شاگردان وى
چنان كه گذشت شاگردانى كه در مكتب وى تربيت يافته اند جملگى از بزرگان علم و
استوانه هاى مذهب بوده اند كه از جمله مى توان : مرحوم سيّد مرتضى ، و سيّد رضى
(جامع نهج البلاغه )، و شيخ طوسى ، و نجاشى ، و سلّار، و مظفّر بن على حمدانى (از
سفراء امام زمان )، و كراجكى را نام برد، و تعداد آنان به شانزده تن مى رسد كه
اسامى شريف آنان در مقدّمه بحار الانوار و غيره آمده است .
تأ ليف وى
همان طور كه در ابتداى مقال اشاره شد مرحوم مفيد بيش از دويست تصنيف و تأ ليف از
خود بيادگار گذاشته كه دست غدّار روزگار اكثر آنها را از بين برده است و نام 194
كتاب از آنها در كتب تراجم و فهرستها آمده كه بجهت رعايت اختصار از برشمارى و تكرار
آنها خوددارى مى شود ، و از معروفترين آنها مى توان از: الارشاد، و الجمل ، و
الفصول العشرة ، و امالى ، و اوائل المقالات ، و شرح عقايد صدوق ، و مقنعه در فقه
نام برد.
تاريخ ولادت و وفات و محلّ دفن وى
مرحوم شيخ مفيد در 11 ذى قعده سال 333 يا 338 در عكبرى كه از نواحى دجيل عراق است
ديده بجهان گشود، و در شب جمعه چهارم ماه مبارك رمضان سال 413 در بغداد ديده از
جهان بر بست . تشييع جنازه با شكوهى از وى بعمل آمد كه هشتاد هزار نفر در آن شركت
داشتند، و مرحوم سيّد مرتضى در ميدان اشنان همان شهر بر وى نماز گزارد. پيكر او را
نخستين بار در خانه اش دفن كردند و پس از چند سال به مقابر قريش انتقال داده شد و
پايين پاى حضرت جواد عليه السّلام كنار آرامگاه استاد بزرگوارش ابن قولويه بخاك
سپرده شد.
وى مدّت هفتاد و پنج سال يا بيشتر در كمال عزّت و شرافت و سعادت و فضيلت و طهارت در
اين دنيا زيست ، و پس از عمرى تلاش و كوشش در راه تحقّق آرمانهاى الهى اش و دفاع از
حقّ و حقيقت و شناساندن و چهره پليد باطل دار فانى را بدرود گفت . سلام و درود
خداوند بر او در آن روز كه متولّد شد و در آن روز كه ديده از جهان بر بست و در آن
روز كه زنده از قبر بر انگيخته خواهد گشت .
حسين استاد ولى
سخنى در باره ارزيابى كتاب حاضر
بسمه تعالى
جمله نغز و حكمت آميز مشهورى است كه :
خذوا العلم من افواه الرّجال (دانش را از زبان مردان دانش بگير)). شايد فلسفه اين
سخن اين باشد كه يك دانشمند بهترين چيزهائى را كه مى داند يادداشت مى كند، و از
ميان آنها بهترينش را حفظ مى كند، و از ميان محفوظات خود بهترين آنها را براى گفتن
انتخاب مى نمايد، بدين جهت در موضوعات علمى ، مطالبى را كه يك دانشمند بر زبان مى
راند غالباً مطالب ناب و برگزيده اى است كه در طول مطالعات و درسها و تحقيقات و
كنكاشهاى خويش بدست آورده است .
با توجّه بدين بيان ، نيمى از اهميّت و ارزش كتب امالى روشن مى شود، زيرا اصولًا
ارزش هر كتابى را مى توان از دو راه شناخت ، يكى از نظر محتويات و موضوع ، و ديگر
از نظر مؤ لّف و نگارنده .