زخم خورشيد
كاوشى در زندگى حضرت زهرا (س)

مهدى حسينيان قمى

- ۶ -


گستردگى مهر فاطمه

مهر در آسمان

از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: در عقد آسمانى زهرا عليهاالسلام مهر آن حضرت چه بود؟ پيامبر فرمود: مهر فاطمه در آسمان يك پنجم پهنه ى زمين بوده است.

مهر در زمين

و در زمين به روايت صحيح تر پانصد درهم بوده است. اضافه كنيد به آن يك برد يمانى و يك پوست دباغى نشده و يك گياه خوشبو را. [فاطمه الزهرا عليهاالسلام بهجة قلب المصطفى صلى الله عليه و آله، ج 2، ص 474.]

مهرالسنة كه مستحب است در همه ى ازدواجها مورد توجه قرار گيرد و مهر زنان از آن فراتر نرود همين اندازه است. چيزى معادل پانصد مثقال نقره [فاطمه الزهرا عليهاالسلام بهجه قلب المصطفى صلى الله عليه و آله، ج 2، ص 474 به نقل از بحارالانوار، ج 43، ص 113.]

به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله امير مؤمنان زره را فروختند پول آن را در اختيار پيامبر گذاشتند پيامبر آن را به چند نفر داد تا لوازم خانه را خريدارى كنند.

كسانى كه لوازم خريدارى شده را در كتابها خوانده اند مى دانند كه اين زندگى چگونه ساده و بى آلايش شروع شد و همچنان تا پايان ادامه داشت. [فاطمه الزهرا عليهاالسلام بهجة قلب المصطفى صلى الله عليه و آله، ج 2، ص 476، به نقل از مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 352.]

خانه گلين حضرت زهرا

پس از عقد ازدواج، پيامبر صلى الله عليه و آله به امير مؤمنان على عليه السلام فرمود: منزلى را آماده ساز تا همسرت فاطمه عليهاالسلام را به آنجا ببرى. امير مؤمنان على عليه السلام گفت: اى رسول خدا در اين حوالى منزلى جز منزل حارثه بن النعمان نيست.

پيامبر فرمود: به خدا سوگند از حارثه بن النعمان شرم مى كنم كه همه ى منزلهايش را در اختيار ما قرار داده است.

اين سخن به گوش حارثه رسيد نزد پيامبر آمد و گفت: اى رسول خدا من و مالم براى خدا و رسول اوست به خدا سوگند چيزى براى من خوش تر از آن نيست كه شما بگيريد و آنچه را شما بگيريد محبوبتر است نزد من از آنچه كه شما تصرف نكنيد . رسول الله براى حارثه دعاى خير كردند و پس از اين گفتگو فاطمه عليهاالسلام در كنار امير مؤمنان در منزل حارثه جاى گرفتند... [بحارالانوار، ج 19، ص 113.]

لوازم خانه زهرا

امام على عليه السلام فرمود: فرش خانه ى ما در شبى كه فاطمه عليهاالسلام دختر رسول خدا به خانه ام آمد جز يك پوست گوسفند نبود. [بحارالانوار، ج 19، ص 113 و فاطمه الزهراء بهجه قلب المصطفى صلى الله عليه و آله ج 2، ص 477 به نقل از سنن المصطفى ابن ماجه، ج 2، ص 538.] و باز فرمود: با فاطمه عليهاالسلام در حالى ازدواج كردم كه من و او فرشى جز يك پوست گوسفند نداشتيم شبها فرشمان بود و روزها در آن براى شتر آبكشمان علف مى آورديم و خدمتگزار من و او تنها خود فاطمه بود. [فاطمه الزهرا عليهاالسلام بهجه قلب المصطفى صلى الله عليه و آله، ج 2، ص 477، به نقل از صفوه الصفوه، ج 2، ص 3.] و قتى فاطمه عليهاالسلام به خانه على عليه السلام آمد جز مقدارى شن كه فرش زمين شده بود و يك بالشت و يك بستر و كوزه اى بيش چيز ديگرى نديد. [فاطمه الزهرا عليهاالسلام بهجه قلب المصطفى صلى الله عليه و آله، ج 2، ص 477، به نقل از المناقب تأليف احمد بن حنبل.]

در روايتى آمده كه: پيامبر به ديدار فاطمه عليهاالسلام آمد امير مؤمنان گويد: ما پارچه اى بر روى خود كشيده بوديم كه اگر به درازا رويمان مى انداختيم پهلويمان از پارچه بيرون مى ماند و اگر به پهنا مى انداختيم سرها و پاهايمان بيرون مى ماند. [فاطمه الزهرا عليهاالسلام بهجه قلب المصطفى صلى الله عليه و آله، ج 2، ص 477، به نقل از ذخائر العقبى، ص 49.]

جشن عروسى

زمان عروسى نزديك مى شد وسائل و لوازم خانه خريدارى شده بود صيغه عقد را در آسمان و زمين خوانده بودند و امام على عليه السلام و زهرا عليهاالسلام هر دو در انتظار فرا رسيدن ديدار بودند.

امام على عليه السلام گويد: پس از فراهم سازى لوازم خانه مدت يك ماه باپيامبر در مسجد نماز مى خواندم و پس از نماز به خانه مى آمدم و با پيامبر درباره ى فاطمه عليهاالسلام سخنى نمى گفتم تا آنكه زنان پيامبر پيشنهاد دادند كه: با پيامبر درباره ى بردن زهرا عليهاالسلام سخن گويند من هم با اين پيشنهاد موافقت كردم زنان به خدمت پيامبر شرفياب شدند و ام ايمن پيشنهاد را با پيامبر مطرح كرد حضرت فرمود: چرا على خود اين موضوع را در ميان نگذاشت؟ من منتظر بودم كه على مطرح سازد على عليه السلام گفت: اى رسول خدا حيا مانعم شد.

در اينجا دستور برگزارى مراسم جشن عروسى از سوى پيامبر به زنان داده شد. على عليه السلام ادامه اين داستان را چنين بازگو مى كند: پيامبر به من فرمود: غذاى بسيارى فراهم ساز، گوشت و نان با من و خرما و روغن با خودت امام على گويد: خرما و روغن را خريدارى كردم پيامبر آستين مبارك را بالا زد و با دست خويش خرما را در روغن ماليد و آن را آماده ساخت و نيز گوسفند چاقى را فرستاد و نان فراوانى فراهم آورد.

آنگاه به من فرمود: به مسجد برو و هر كه را كه مى خواهى براى جشن دعوت كن. امام على عليه السلام گويد: به مسجد آمدم مسجد پر از ياران پيامبر بود من شرم كردم كه خصوصى دعوت كنم لذا بر بالاى بلندى رفتم و فرياد كردم براى جشن فاطمه حاضر شويد مردم يك جا حركت كردند.

از كثرت مردم و كمى غذا شرمنده شدم پيامبر كه بر اين حال من واقف شد فرمود: على جان از خداوند بركت خواهيم خواست. على عليه السلام گويد: همه ى مردم تا آخرين نفر خوردند و نوشيدند و دعاى بركت كردند و رفتند تعداد مردم بيش از چهار هزار نفر بود و هيچ غذا كم نيامد. [فاطمه الزهرا عليهاالسلام بهجه قلب المصطفى صلى الله عليه و آله، ج 2، ص 478.]

شب عروسى

پس از صرف غذا پيامبر ظرفهايى را پر از غذا كرد و براى منزل زنان خويش فرستاد و ظرف غذايى نيز براى فاطمه و شوهرش نهاد به هنگام عصر ام سلمه فرمود: فاطمه را حاضر ساز.

ام سلمه رفت و با فاطمه عليهاالسلام آمد دامن لباس فاطمه به زمين مى كشيد و حضرت عرق شرم و حيا مى ريخت.

در اين اثنا فاطمه عليهاالسلام پايش لغزيد و زمين خورد. پيامبر صلى الله عليه و آله دعايش فرمود و چون به نزد پيامبر آمد و ايستاد پيامبر چادر از صورت فاطمه كنار زد تا امام على عليه السلام او را بنگرد. [بحارالأنوار، ج 43، ص 96.]

در شب عروسى پيامبر استر شبهاى خود را آماده ساخت.

سلمان را دستور داد تا عنان استر را بگيرد و خود نيز به دنبال حركت كرد.

در بين راه پيامبر صدايى شنيد و ديد كه جبرئيل و مكائيل به همراه فرشتگان آمده اند.

پيامبر پرسيد براى چه به زمين آمده ايد؟ گفتند: آمده ايم تا در جشن فاطمه شركت كنيم.

جبرئيل، ميكائيل و پيامبر تكبير گفتند و تكبير در جشن هاى عروسى از اين شب رسم شد. [فاطمه الزهرا عليهاالسلام بهجه قلب المصطفى صلى الله عليه و آله، ج 2، ص 480 به نقل از امالى شيخ طوسى، ج 1، ص 263.]

داستان شب عروسى و فرداى آن و انفاق ايثارگونه حضرت، شنيدنى است. [فاطمه الزهرا عليهاالسلام من المهد الى اللحد، ص 139، به نقل از نزهة المجالس، ج 2، ص 226.]

حضرت زهرا در خانه امام على

اگر بنا باشد بهترين زوج در عالم معرفى شوند از حضرت زهرا عليهاالسلام و امام على عليه السلام نمى توان گذشت.

هر دو معصوم بودند و در زندگى مشترك هيچ لغزشى از آنان ديده نشده است و زندگى اين دو معصوم بزرگترين اسوه اى است كه در اين زمينه ارائه مى شود. همه بايد از زندگى اينان الهام گيرند و به اينان تأسى جويند.

در پايان عمر در بستر شهادت به امير مؤمنان على عليه السلام گفت: اى پسر عمو، هرگز از من دروغ و خياتنى نديدى و از آن زمان كه با من معاشرت دارى مخالفتى با تو نداشتم. [بحارالأنوار، ج 14، ص 197، ح 4.]

همراهى و همدلى با شوهر در طول زندگى مشترك حقيقت روشنى است كه در زندگى حضرت زهرا عليهاالسلام و امام على عليه السلام ديده مى شود. و از زبان امام على عليه السلام بشنويد كه فرمود: به خدا سوگند او را ناراحت و خشمگين نكردم و بر هيچ كارى مجبورش نساختم تا آن زمان كه خداوند او را به سراى جاويد برد و او نيز مرا ناراحت و خشمگين نساخت و در هيچ موضوعى با من مخالفت نكرد به او مى نگريستم غم هايم زدوده مى شد. [بحارالأنوار، ج 43، ص 134، ح 32.]

حضرت زهرا عليهاالسلام خود به پيامبر گفت: تا زنده ام مطيع على عليه السلام خواهم بود. [بحارالأنوار، ج 43، ص 39، ح 40.]

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از امير مؤمنان على عليه السلام درباره ى زهرا عليهاالسلام پرسيدند حضرت گفت: در راه بندگى خدا ياور خوبى است. و همين سؤال را از حضرت زهرا عليهاالسلام كردند، او هم گفت: على بهترين شوهر است. [بحارالأنوار، ج 43، ص 117، ح 24.]

حضرت زهرا عليهاالسلام در زندگى مشترك و در خانه امام على عليه السلام به وظايف اصلى خود وفادار بود. شوهردارى او فرزنددارى او خانه دارى او همه نمونه است.

كارهاى درون خانه به زهرا سپرده شده بود و او به بهترين شكل از عهده برمى آمد و تا سالها تنها خدمتگزار خانه، زهرا عليهاالسلام بود و آن زمان كه زهراى مرضيه از پيامبر كنيز خواستند تا در كارهاى خانه به ايشان كمك كند پيامبر به جاى دادن كنيز تسبيحات [تسبيحاتى كه هم اكنون به تسبيحات حضرت زهرا عليهاالسلام معروف است.] را به او آموخت و به او فرمود:به دو دليل هم اكنون كنيز در اختيار تو نمى گذارم:

1. وجود مستمندان و مسلمانان گرفتار در مسجد (چهارصد نفر كه همه گرسنه و برهنه اند)

2. مى ترسم اگر به كارهاى خانه شخصا نپردازى به پاداش مطلوب نرسى و نيز در اداى حق شوهرت كوتاهى كرده باشى و در حقيقت در برابر او مقصر قلمداد شوى. [بحارالأنوار، ج 43، ص 85، ح 8.] و اين نكته بسيار مهمى است كه بانوان بايد به آن توجه داشته باشند.

پيروى از زهرا عليهاالسلام مى طلبد كه در شوهردارى، فرزندارى، خانه دارى زنان ما نمونه باشند و به هيچ بهانه اى از پرداختن به اين وظايف اصلى شانه خالى نكنند. امير مؤمنان به مردى از قبيله ى بنى سعد فرمود: آيا از زندگيمان و از فاطمه برايت نقل كنم؟ سپس گفتند: فاطمه زهرا عليهاالسلام هنگامى كه در خانه ى من بود با اين كه در ميان خانواده ى خود محبوبترين فرد به شمار مى رفت اما در خانه من آنقدر با مشك آب كشيد كه سينه اش آزرده شد و آنقدر با آسيا آرد كرد تا آنكه دستانش تاول زد (و يا پوست دستش كلفت شد) و به نظافت خانه آنقدر پرداخت كه لباسهايش خاك آلود شد و آنقدر به زير اجاق غذا آتش افروخت تا آنكه لباسهايش چركين گرديد و براى پرداختن به كارهاى خانه رنج هاى بسيار متحمل شد. [بحارالأنوار، ج 43، ص 82، ح 5.]

درباره ى زندگى مشترك حضرت زهرا عليهاالسلام و امام على عليه السلام سخن بسيار است.

بهترين، معنوى ترين، بى نقدترين و... زندگى را اين دو معصوم در كنار هم داشتند و هر كدام با گفتار و رفتار خويش پرده از اين حقيقت برگرفته اند و بهترين نمونه را براى زندگى ما پيروانشان ارائه نموده اند.

در موردى كه امام على عليه السلام باخبر شدند در خانه هيچ خوراكى وجود ندارد به حضرت زهرا عليهاالسلام فرمودند: پس چرا باخبرم نساختى؟ حضرت زهرا عليهاالسلام گفت: پدرم مرا از اين كه از شما چيزى بخواهم بازداشته است فرموده است: تو چيزى درخواست مكن. به آنچه پسر عمويت به دلخواه مى آورد بسنده كن و افزون از آن مطلب. [بحارالأنوار، ج 14، ص 197، ح 4.] و در روايتى ديگر گفت: من از خداوند شرم دارم كه درخواستى خارج از توان شما داشته باشم. [بحارالأنوار، ج 43، ص 59، ح 51.]

ادب در گفتار و همدلى و غمخوارى و پشتيبانى در اوج آن از زهرا عليهاالسلام مشاهده مى شود.

در گفتگو با امام على عليه السلام چنين سوگند ياد مى كند: سوگند به خدايى كه حق تو را بزرگ داشته است. [بحارالأنوار، ج 14، ص 197، ح 4.] و از همدلى خويش چنين پرده برمى گيرد: جانم فداى تو باد و هستى ام سپر هستى تو باد اى ابوالحسن در خوبى ها همراه توام و در سختى ها نيز در كنار تو هستم. [نهج الحياة: ص 147، ح 75 به نقل از الكوكب الدرى، ج 1، ص 196.]

درباره ى اين زندگى مشترك و حسن معاشرت حاكم بر اين زندگى بسيار مى توان سخن گفت: زهرا عليهاالسلام همسر سردار برازنده اى بود كه در حدود هفتاد و چند غزوه و سريه شركت داشت و هميشه ميدان دار جنگ و جهاد با دشمنان اسلام بود.

در زمانى همسر امام على عليه السلام بود كه فقر و نادارى بر جانشان چنگ افكنده بود ولى در طول اين زندگى هرگز زهرا عليهاالسلام گلايه اى نداشت و بارها رضايت و خوشنودى خويش را ابراز كرد.

موقعيت زهرا نزد پيامبر اكرم

كتنت أحب النساء الى رسول الله فاطمه عليهاالسلام... محبوبترين زنان نزد پيامبر صلى الله عليه و آله، فاطمه زهرا عليهاالسلام بود.

محبت به فرزندان، اظهار علاقه، بوسيدن و توجه كردن به آنان از اصولى است كه اسلام بدان كاملا توجه كرده است.

در اين باره روايات بسيارى داريم كه گاه درك آن از فهم عادى افراد بيرون است. ولى عنايات پيامبر به دخترش فاطمه زهرا عليهاالسلام بسيار بيش از اينهاست برخورد پر مهر پيامبر صلى الله عليه و آله با دخترشان فاطمه عليهاالسلام آنگونه است كه تنها بر پايه ى محبت پدرى قابل تحليل نيست.

موقعيت و منزلت زهرا عليهاالسلام نزد پيامبر، نشانگر ارزش معنوى زهرا عليهاالسلام و اوج قرب او به خداوند است.

اين بيانات پيامبر را چگونه مى توان تفسير كرد كه فرمود:» فاطمه بضعه منى فمن آذاها فقد آذانى.»

فاطمه پاره تن من است هر كس او را آزار دهد مرا آزار داده است. و فرمود: فاطمه پاره تن من است. او نور چشم من و ميوه دلم است او جان من است و او حورى بهشتى است كه از جنس بشر است. [نخبة البيان فى تفضيل سيده النسوان، ص 98 به نقل از امالى صدوق.] و همچنين رفتار پيامبر با فاطمه عليهاالسلام تنها بر پايه ى محبت پدرى قابل تفسير و توجيه نيست. بنگريد: هر زمان كه فاطمه عليهاالسلام بر پيامبر صلى الله عليه و آله وارد مى شد پيامبر صلى الله عليه و آله بپا مى خاست و خوش آمد مى گفت و دست فاطمه را مى بوسيد و او را در جاى خويش جا مى داد. [بحارالأنوار، ج 43، ص 25، ح 22.]

به هنگام سفر، آخرين كسى كه پيامبر با او خداحافظى مى كرد فاطمه بود و پس از بازگشت به اولين خانه اى كه مى رفت خانه ى زهرا عليهاالسلام بود. [بحارالأنوار، ج 43، ص 40، ح 41.]

در خصوص رفتار پيامبر با دخترشان فاطمه نكاتى وجود دارد كه از درك و فهم ما بيرون است و در جاى خود بازگو مى شود.

اينها همه بازگوكننده ى مقام و منزلت والاى فاطمه است او انسانى شايسته و دخترى نمونه است بانويى است كه سرور بانوان عالم و بر همه مقدم است.

برخورد فاطمه نيز با پدر همانند برخورد مهرآميز پدر است فرزندان ما بايد پدردارى را از فاطمه عليهاالسلام بياموزند.

هر زمان كه پيامبر نزد دخترشان حضرت فاطمه عليهاالسلام مى آمدند حضرت بپا مى خاست به استقبال پدر مى رفت و خوش آمد مى گفت و بوسه بر دستان پدر مى زد. [بحارالأنوار، ج 43، ص 25، ح 22.]

اهتمام زهرا عليهاالسلام بر اين بود كه هرگز پدر از وى ناراحت نشود و اگر كوچكترين و كم ترين ناراحتى را در پدر احساس مى كرد سريعا در جهت رفع آن مى كوشيد.

اين پيوند دو سويه در طول تاريخ بشريت بى سابقه است و اين نشانى از ارجمندى اين دو شخصيت بزرگ است چرا كه عشق پدرى و فرزندى تا اين پايه اوج نمى گيرد.

در سوگ پيامبر

يكى از پنج نفرى كه در اين دنيا بسيار گريسته اند، حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام است كه اين نشان عميق بودن درد است. در فراق پدر و پس از ارتحال او ديگر تاب نياورد و روز به روز بدن شريفش آب مى شد. [بحارالانوار، ج 43، ص 155، ح 1.]

خود در بيان حال خويش پس از پيامبر صلى الله عليه و آله در جواب احوال پرسى ام سلمه فرمود: در ميان انبوه غم و گرفتارى هستم. از دست دادن پيامبر و مورد ستم قرار گرفتن وصى او... [بحارالانوار، ج 43، ص 156، ح 5.]

زهرا ديد كه هم پيامبر را از دست داده است و هم دستور پيامبر مبنى بر جانشينى امام على عليه السلام ناديده گرفته شده و در سايه ى اين دو مى رود تا مكتب پدرش فراموش شود و راه و رسم پيامبر از بين برود. او تمام فاجعه را با گستردگى آن لمس مى كرد و فاجعه ى مظلوميت امام على و نسل او و مكتب او از يك سو و ظلمى كه به تمام بشريت و معنويت شده بود از سوى ديگر، جان او را مى كاهيد.

عمق اين مظلوميت نيازمند تأمل وافى است تا فلسفه ى گريه هاى زهرا روشن شود. يكى از فلسفه هاى گريستن حضرت به ويژه گريستن علنى، ابزار خشم از حاكميت بود و نشان دادن نگرانى و ناخوشنودى خويش از وضع موجود و بيان اين نكته كه معيار خشم خدا كه خشم حضرت زهرا عليهاالسلام تحقق پيدا كرده است.

درباره ى پديد آمدن انحراف حاكميت، در فصل آينده كوتاه سخنى خواهيم داشت ولى در اين فصل بيشتر به تأثير سخت سوگ پيامبر بر حضرت زهرا عليهاالسلام مى پردازيم گرچه اين دو از هم تفكيك نمى شود و رنج و غم زهرا عليهاالسلام با هر دو پيوند دارد.

گفتنى است: زهراى مرضيه در زمان پيامبر چه آن زمان كه در خانه ى پيامبر بود و چه زمانى كه به همسرى امام على عليه السلام درآمد و بانوى خانه على شد هميشه بانشاط و پرشور بود.

شنيدم كه امام على عليه السلام درباره زهرا عليهاالسلام فرمود: نگاه به او غم هايم را مى زدود نشاط زهرا عليهاالسلام شور و تحرك در زندگى چه در ارتباط با پيامبر و چه در ارتباط با امام على عليه السلام و فرزندانش وصف ناپذير است.

در اين ارتباط اگر لازم باشد بايد متون احاديث و تاريخ بررسى شود و اين بعد از شخصيت حضرت نمودار گردد.

اين كه حضرت محبوبترين فرد در ميان خويشاوندان خود بود و در ارتباط با پدر آن همه احساس و محبت را نشان داده است و نيز در ارتباط با شوهر بهترين شوهردارى و در ارتباط با فرزندان نمونه ترين مادرى را كرده است همه گوياى نشاط، شور، مهر و احساسى است كه در اين نمونه ى بانوان، وجود داشته است.

بنابراين آنچه در كتاب بانوى اسلام ص 40 آمده كه: كسى كه در چنين اوضاع سهمگين رشد و نمو كند و در آغاز زندگى چنين ضربه هاى بزرگى بر روحش وارد شود شخصى افسرده و پژمرده و غمناك خواهد بود به همين علت، در احوال فاطمه نوشته اند هميشه محزون و غمناك بوده است. گذران زندگى در سخت ترين شرايط شعب ابى طالب و سالهاى صدر اسلام از حضرت زهرا عليهاالسلام بانويى افسرده، غمگين و پژمرده ساخت»، هرگز باوركردنى نيست. و قطعا اين سخن باور نويسنده ى محترم آن كتاب نخواهد بود چرا كه اينگونه تحليل از شخصيت توانمند و سرافراز بانوى نمونه ى اسلام كه درياى مهر و وفا و صفا و اقيانوس شور و نشاط است تنها از سوى كسانى مطرح مى شود كه از مى خواهند ايستادگى فاطمه و ابراز نارضايتى او را از حكومت آن زمان توجيه كنند و زهرا عليهاالسلام را فردى ناراحت، خسته، گرفته و مأيوس و پژمرده معرفى كنند.

گريه هاى زهرا عليهاالسلام هرگز نشانه ى افسردگى، پژمردگى و بى نشاطى اين روح بلند نيست.

گريه هاى آن حضرت چه آنچه در سوگ پيامبر است و چه آنچه در ارتباط با ظلمى است كه به او و جانشين به حق پيامبر رفته است همه نشانگر روح توانمند و پرمهر و احساس فاطمه است.

اين روح بلند در سوگ بزرگترين شخصيت عالم چنان داغدار مى شود كه ديگر فراق پدر برايش تحمل ناپذير است. و در غم از دست رفتن دست رنج هاى پدر آن چنان مى سوزد و مى خروشد، به مسجد مى آيد و محاكمه مى كند درگير مى شود و استدلال مى كند و چون بى توجهى مسلمانان را مى بيند و حمله هاى ناجوانمردانه را به خانه و آشيانه ى خود و تار و پود اسلام بر بازوان و سينه و صورت خود احساس مى كند ديگر توان ماندن از او گرفته مى شود و شهادت در پايان اين همه رنج نصيب او مى گردد.

اگر كسى هفتاد و پنج يا نود و پنج روز پس از پيامبر را دقيق مطالعه و بررسى كند مى فهمد كه زهرا عليهاالسلام چگونه افراشته و سرافراز بپا خاست و از كيان اسلام دفاع كرد و در آن روزهاى وحشت و دهشت حق را علنا فرياد كرد. و آيا جا دارد گفته شود: دختر پيامبر در اثر رنج هايى كه در شعب ديده شخصيتى افسرده، پژمرده و غمگين پيدا كرده و گريه هاى او نشانى از اين افسردگى روحى باشد.

ما به دليل انتساب اين كتاب به نويسنده ى بزرگوار از تحليل اين بخش كه حتماً بى توجه نوشته شده و منظورى در آن نبوده به همين اندازه اكتفا مى كنيم گرچه اين سخن آنگونه كه اشاره رفت قابل تحمل نيست و درياى بردبارى ما را با خود مى برد. و انصافاً آيا اگر كسى مدت دو ماه و نيم گريه كند آن هم پس از پيامبر صلى الله عليه و اله اين دليل افسردگى و پژمردگى او مى شود آنچنان كه در اين كتاب مى خوانيم: به همين علت، در احوال فاطمه ى زهرا نوشته اند هميشه محزون و غمناك بوده است. [بانوى نمونه ى اسلام، ص 40.]

گفتنى است كه: نويسنده ى محترم بانوى نمونه ى اسلام در كنار افسردگى و پژمردگى و غمگينى بر صبورى و سرسختى و استوارى حضرت، نيز تأكيد كرده است.

مقاومت در برابر حكميت و تحريف

در هفتاد و پنج روز يا نود و پنج روز پس از پيامبر، شخصيت برومند و تواناى زهرا عليهاالسلام يك دنيا حماسه آفريد.

يك تنه به ميدان آمد در مسجد، دنيا را در چشم دشمنانش تار كرد و بى پروا حق را فرياد كرد.

در برابر انحراف از امامت و جدايى از احكام نورانى قرآن چنان حماسه و انقلابى آفريد كه تا به امروز ادامه دارد اسلام ناب و راه درست تشيع با تلاش آن حضرت و ايثار جان، سخنرانى و دفاع، حركت و حماسه همچنان روشن و واضح تا به امروز باقى ماند.

اگر تلاش پى گير و انقلاب شكوهمند و حماسه ى جاويد حضرت زهرا عليهاالسلام نبود و كسى همچون زهرا عليهاالسلام در برابر انحراف مسلمانان نمى ايستاد و دورى آنان از قرآن و ولايت را فرياد نمى كرد امروز اسلام ناب به ما نرسيده بود و حق اينگونه تابناك نمايان نمى گشت.

درگيرى بى امان حضرت زهرا عليهاالسلام و رويايى بى تقيه ى آن حضرت و دفاع از رسالت و امامت و قرآن و احكام آن جهادى است كه زهرا عليهاالسلام در آن مدت كوتاه پس از پيامبر صلى الله عليه و آله به آن پرداخت.

زيارت زهرا عليهاالسلام از قبر پيامبر صلى الله عليه و آله و بقيع رفتن زهرا عليهاالسلام و بر قبور شهدا حاضر شدن و گريه و ناله ى آن حضرت همه و همه همسوى با اين انقلاب بزرگ است.

كسانى كه بخواهند نقش مؤثر زهرا عليهاالسلام را بيابند و بدانند كه اين اسوه ى زنان در آن ايام سخت چه حماسه اى بپا كرد و چگونه دشمنان را رسوا ساخت بايد در مصيبت هايى كه بر اين جسم نازنين و روح بلند رفته است بيشتر تأمل كنند.

بى جهت نيست كه مصائب اين بانو از تصور بيرون است و حتى تصور آنچه از آن به ما رسيده بر ما سنگين است.

اينها همه دليل آن است كه زهرا برومند و استوار، مؤثر و كارساز بر بنياد دشمن ضربه هاى سهمگين وارد ساخته و دقيقاً مواضع دشمن را كوبيده است.

خطبه ى حضرت و سخنرانى او در بستر شهادت نشانى از اين استوارى و برومندى است.

حماسه ى جاويد وصيت و راه ندادن حاكمان آن زمان، تا آخرين لحظه و سخن نگفتن با آنان تا آستانه ى شهادت، گوياى اين ايستادگى است.

حماسه جاويد اين وصيت

و صيت كردن، يكى از سنت هاى مسلم اسلامى است فلسفه ى وصيت پاسداشت حقوق مردم و توصيه هايى است كه براى حفظ نظم خانوادگى، هر شخصى دارد.

هر وصيتى ارتباط تنگاتنگ با نوع شخصيت وصيت كننده دارد انسانهايى كه داراى افكارهايى محدود، جزئى از خانوادگى هستند وصيت آنان از قلمرو و امور مالى و خانوادگى فراتر نمى رود و شخصيت هاى سياسى و ملى ممكن است توصيه هايى در قلمرو يك ملت يا يك نظام سياسى داشته باشند حضرت زهرا عليهاالسلام با شخصيت بى كران و بينش نامحدودشان وصيتى كردند در خور پاسدارى از مرزهاى مكتب در تاريخ و در زمينه ى حقوق همه ى اسلام و انسان، با مرزهاى نامحدود تاريخى و جغرافيايى.

اين وصيت كه براى مراقبت از اسلام اصيل يعنى تشيع در طول همه ى تاريخ ارائه شده بود كمتر موارد جزئى و شخصى و خانوادگى در آن به چشم مى خورد.

اين وصيت براى حفظ ميراث رسول خدا و بقاى آن در بحرانى ترين شرايط ارائه شد.

مواد وصيت

1. پنهانى بودن مراسم تغسيل، نماز، تشييع و دفن.

2. تأكيد بر انجام اين مراسم در شب و اصرار بر عدم حضور حاكمان آن زمان در اين مراسم.

3. پنهان كردن قبر.

دين اسلام تشييع ميت را يكى از سنت هاى رايج بين مسلمانان مى داند و تجمع مردم را در مراسم تشييع داراى پاداشهاى بزرگ برمى شمارد.

بى شك اين سنت در مورد حضرت زهرا عليهاالسلام كه فرزند رسول خدا و بنيان گذار اسلام است بايد بيشتر از هر كس مورد اهتمام قرار گيرد و حضرت زهرا عليهاالسلام كه پاسدار سنت ها و مدافع شعاير دينى است بايد اجازه دهد تا مردم با حضورى همه جانبه و فراگير اين سنت را اجرا كنند و به پاداش هاى معنوى دست يابند.

اكنون سؤال اينجاست سؤالى كه براى همه ى تاريخ مطرح است براى همه ى آگاهان و فرهيختگان، و نيز براى همه ى كسانى كه جاهلانه حاكميتها را پذيرفته اند و هيچگاه عاقلانه به محكوميتها نينديشيده اند.

تأمل در هر كدام از اين سؤال ها و درك صحيح پاسخ آنها مهمترين سند براى نقض حاكميت موجود آن زمان است.

1. چرا حضرت زهرا عليهاالسلام نخواست اين سنت مسلم اسلامى اجرا شود.

2. چرا حضرت زهرا عليهاالسلام نخواست مسلمانان به اين پاداش بزرگ دست يابند.

3. مگر هر كس تكريم پس از مرگ را مثل تكريم زمان حيات دوست ندارد، چرا حضرت زهرا عليهاالسلام اين تكريم را نفى كرد.

4. زيارت قبور يكى از ديگر سنتهاى مسلم اسلامى است خود حضرت زهرا عليهاالسلام از زائران پيوسته ى قبر شهداى احد بودند. مشخص بودن قبر و زيارت آن هم پاداش معنوى براى زائران مى آورد و هم ثواب اخروى براى ميت. چرا حضرت زهرا عليهاالسلام جامعه اسلامى را براى هميشه ى تاريخ از اين پاداش ها عمداً محروم ساخت؟ اين محروميت عظيم يك تاريخ از زيارت حضرت زهرا عليهاالسلام چه فلسفه اى دارد؟

حضرت زهرا عليهاالسلام كه بعد از على عليه السلام دانشمندترين انسان روى زمين بود و دلسوزترين انسان براى حفظ شعائر، آيا اهتمام به اين سنت ها نداشت؟!

فلسفه ى كارهاى حضرت زهرا عليهاالسلام و فلسفه ى محروم كردن تاريخ از اين پاداش ها يك چيز بود و آن نشان دادن خشم جاويد و مبارزه ى منفى و پى گير حضرت زهرا عليهاالسلام با حاكميت غاصب، حاكميتى كه رسميت داشت ولى حقيقت نداشت. حضرت زهرا عليهاالسلام يك انقلاب بدون خونريزى پديد آورد يك انقلاب خردبرانگيز تا دين آگاهان و اسلام باوران بپرسند چرا حضرت نخواست حاكمان در تشييع او شركت كنند؟ چرا حضرت نخواست حاكمان و سياه لشكران آنان در نماز او حضور به هم رسانند؟ چرا حضرت نپذيرفت تا قبر او شناخته شده باشد و تاريخ از قبر او پاداش معنوى ببرد و خود نيز.

پاسخ اين سؤال ها براى همه ى انسان هايى كه خردورزند و حقيقت جو، چونان آفتاب روشن است پاسخ اين است: حضرت فاطمه عليهاالسلام كه خشم و غضبش ملاك باطل بودن مغضوب و رضايتش معيار بر حق بودن مرضى است چنان كرد كه در همه ى تاريخ اين سؤال مطرح باشد و در همه ى تاريخ اين پاسخ نيز و در اين كه حاكمان با زور مى خواستند قبر او را بكاوند براى اين بود كه عمق اين حقيقت رسواكننده را دريافته بودند و اين كه برخى كوشيده اند كه قبر فاطمه ى بنت اسد را به جاى فاطمه زهرا عليهاالسلام قالب كنند براى پوشش نهادن بر اين حقيقت است.

نكته ى مهم اين است كه فرزندان فاطمه زهرا عليهاالسلام كه از قبر او باخبر بودند آنان نيز على رغم درخواست شيعيان و ميل دشمنان پيوسته آن قبر را پنهان نگه داشتند تا اين مبارزه ى منفى تا ظهور حضرت بقيه الله ادامه پيدا كند و هر كس كه حقيقت خواه است همه ى حقيقت را در اين پنهانى دريابد و همه ى ظلم ها و ستم ها را فرياد كند.

پنهان بودن قبر اميرمؤمنان على عليه السلام از ترس دشمنان ارتجاعى بود و هنگامى كه اين ترس برداشته شد قبر كاملاً آشكار گرديد و مورد توجه قرار گرفت ولى آشكار بودن قبر حضرت زهرا عليهاالسلام مورد خواست شديد دشمنان نيز بود پس چرا امامان تعمدا در طول تاريخ پنهان داشتند؟

غم هاى جاويد و اشك هاى جارى

ستم هايى كه بر حضرت زهرا عليهاالسلام در مدت كوتاه پس از پيامبر صلى الله عليه و آله رفته است از تصور ما بيرون است.

اين دوره از حيات حضرت زهرا عليهاالسلام بسيار كوتاه بوده است، هفتاد و پنج روز يا نود و پنج روز چيزى حدود سه ماه و كسانى كه اين دوره را طولانى تر مى پنداشتند چهار ماه و يا شش ماه گفته اند.

در اين مدت كوتاه پس از پيامبر حضرت زهرا عليهاالسلام آنقدر گريسته اند و آنقدر بى تابى كرده اند كه در اثر گريه هايشان در اين دوره كوتاه يكى از پنج نفرى محسوب شده اند كه در عالم بيش از همه گريسته اند (دقت كنيد) حضرت آدم چهل سال در فراق بهشت گريست. و ظاهرا حضرت يعقوب و يوسف عليه السلام نيز در دوران فراق چهل سال گريسته اند و حضرت سجاد عليه السلام پس از شهادت پدر چيزى در حدود سى و پنج سال مدوام داشته اند و اين چهار بزرگوار كسانى هستند كه از بسيار گريه كنندگان عالم محسوب شده اند ولى نفر پنجم حضرت زهرا عليهاالسلام است ايشان در اين مدت كوتاه كه از حدود دوماه تا شش ماه است آنقدر گريسته اند كه هم پاى كسانى قرار گرفته اند كه چهل سال و يا سى و پنج سال گريه مدوام داشته اند.

اين كه بزرگان مدينه خدمت امام على عليه السلام گفتند: زهرا با گريه هاى خود ما را آزار مى دهد و از او بخواهد يا شب گريه كند يا روز نشانگر حجم زياد گريه هاى حضرت است، زهرا عليهاالسلام پس از پيامبر شب و روز وقت و بى وقت مى گريسته اند در خانه و در كنار مزار شهدا و در كنار مزار پيامبر و در بيت الاحزان پنهان و آشكار مداوم مى گريسته اند. اين گريه مداوم چگونه بايد باشد كه هم پاى گريه هاى چهل ساله قرار گيرد. خود حدس بزنيد هم اكنون بايد ديد چه ستمى بر زهرا عليهاالسلام رفته است كه اين قدر گريسته است و مظلوميت حضرت در چه پايه ايست كه اين قدر اندوهبار شده است.

درباره هر يك از مصيبت ها و ستمهايى كه بر زهرا عليهاالسلام رفته بايد به تفصيل سخن گفت و پرده از عمق و حادثه برگرفت و عظمت آن را يافت. ولى گذرا دوباره به حوادث پس از پيامبر نگاه مى كنيم و از اين رنجها و ستم ها خبر مى گيريم.

گفتنى است: بيشترين ستم را زهرا عليهاالسلام در ارتباط با دفاع از ولايت و رهبرى امام على عليه السلام مى بيند آنچه كه حاكمان زمان را برمى انگيزد تا اين همه ستم به زهرا عليهاالسلام روا دارند، رويارويى زهرا عليهاالسلام با حاكمان زمان بوده است. مقاومت زهرا عليهاالسلام در برابر با انحراف و غصب خلافت، خواندن خطبه ى آتشين و كوبنده و كارساز در مسجد ده روز پس از رحلت پيامبر و رفتن به خانه مهاجر و انصار و دعوت علنى از آنان جهت مبارزه با حكومت و دفاع فراگير و گسترده از امير مؤمنان عليه السلام از اصلى ترين علت هاى اين ناگوارى ها بر حضرت است همه نوشته اند كه تا زهرا عليهاالسلام در كنار على عليه السلام بود نتوانستند امام على را مجبور به بيعت كنند و اين بر زبان ابوبكر جارى شد او هم گفت: چگونه على عليه السلام را مجبور سازيم مادامى كه فاطمه در كنار اوست.

به هنگام هجوم به خانه جهت بردن امام على عليه السلام براى بيعت، باز حضرت زهرا عليهاالسلام با تمام وجود از امام راستين دفاع مى كند و خود را در اين دفاع فدا مى كند. آتش زدن خانه، سيلى خوردن و فشار بين در و ديوار، ضربت تازيانه و شهادت محسن همه از مصائبى است كه پشت انسان را مى لرزاند و تحمل اين همه از سوى زهرا عليهاالسلام در راه دفاع از اصل رهبرى صورت گرفته است.

با شناختى كه زهرا از عمق فاجعه دارد چنان بى پروا در اين راه به ميدان مى آيد كه حتى سخن از فدك هم كه مى گويد باز در همين راستاست.

غيرت دينى اين سرور زنان درسى است كه براى همه مسلمانان تا از اسلام و مبانى ارزشمند آن ساده نگذرند و انحراف از اسلام را به راحتى شاهد نباشند.

اين اسلام شناس نستوه كه روزهاى صدر اسلام در كنار اسلام و پيامبر آن بود و رنجهاى صدر اسلام را با عمق جان احساس كرده، هم اكنون پس از پيامبر به هنگام مشاهده انحراف چگونه مى خروشد و تاب نمى آورد و از همه هستى خويش در راه دفاع از اسلام ناب مايه مى گذارد.

هرچه شناخت انسان از اسلام ژرف تر باشد و هرچه عمق انحراف را بهتر بيابد همچون زهرا عليهاالسلام بيشتر مى سوزد.

بينش عميق زهرا عليهاالسلام است كه آينده انحراف از رهبرى را پيش بينى مى كند و چون از عمق فاجعه باخبر است آرام نمى گيرد.

ستيزى ژرف و مظلوميتى بى كران

ظلمها و ستم هايى كه بر حضرت زهرا عليهاالسلام رفته، از حساب بيرون است و چون مصيبتهاى عاشورا درك عمق آن كار بشر نيست.

تنها بايد تأملى ژرف داشت تا بخشى از ابعاد وسيع مظلوميت حضرت برايمان نمودار گرديد و مهمترين فاجعه همان غصب خلافت، ايجاد انحراف در حاكميت و ناديده گرفتن توصيه هاى پيامبر است هم اكنون بخشى از اين همه ستم را برمى شمريم: