بى دفاع ماندن مكتب
- دو حركت آشكار و پنهان - سياست نفوذ و ضربه - روش دفاعى حضرت زهرا
(عليهاالسلام) در فصل گذشته تذكر داديم:
روش صحيح تحليل رويدادهاى تاريخ آن است كه به دنبال كشف علل و عوامل پيدايش
حوادث ناگوار بكوشيم و از هر گونه خرافه گوئى، و بينش هاى جبرگرايانه، بپرهيزيم و
در ادامه روش ياد شد متذكّر شويم كه:
هيچ حادثه اى و رويدادى بدون علّت نيست. و پيروزى، يا شكست نهضت ها نيز به علل و
عوامل فراوانى بستگى دارد كه يكى از آنها «سياست نفوذ در مذهب» يا «سياست مذهب عليه
مذهب» است.
اگر اين سياست دروغين به درستى شناسائى گردد. بسيارى از حوادث تلخ و شيرين
روزگاران گذشته را مى توانيم به درستى تحليل و بررسى نمائيم كه:
چرا يك امّت انقلابى بر ضد انقلاب خويش عمل مى كند؟ چرا پس از رسول گرامى اسلام
(ص) آن همه انحرافات سياسى، مكتبى در اسلام و مسلمانان رواج مى يابد؟
دو حركت پنهان و آشكار
پس از استقرار اسلام، و محكم شدن پايه هاى دين الهى در دل و جان جامعه اسلامى،
حركتى حساب شده و آشكار، مستدل و جاويدان از طرف رسول گرامى اسلام، در رابطه با
آينده اسلام و مسلمين شكل گرفت، و هر روز با رهنمودهاى ضرورى و استدلال هاى محكم و
اساسى، رواج يافت و در جامعه اسلامى به عنوان يك اصل مسلّم عقيدتى در ديدگاههاى زير
جا باز مى نمود:
1. اهل بيت رسول خدا (ص)، مفسران و پاسداران واقعى دين اسلام مى باشند.
2. تا راه تكامل است و امت اسلامى در حركت تكاملى، رهبرى لازم است، و رهبران جامعه
اسلامى (با لياقت و عصمت و علم غيب و ديگر صفات و ويژگى ها) همه از اهل بيت رسول
خدا مى باشند «از على (ع) تا مهدى (عج)».
3. سياست تداوم اسلام و قرآن، بر دو پايه اسلامى، قرآن و عترت «ثقلين» بنيانگذارى
شده و انحراف از آن دو نابخشودنى است.
4. و دوران امامت و رهبرى چنين تبيين گرديده است.
الف- حكومت الهى با نظارت و ابلاغ رسول خدا (ص) ب- حكومت الهى با نظارت و ابلاغ
امامان معصوم (ع) ج- حكومت الهى با نظارت و ابلاغ فقهاء در دوران غيبت كبرى د-
حكومت الهى با نظارت و ابلاغ امام زمان (عج) پس از ظهور ه- حكومت الهى با نظارت و
ابلاغ مردمان معصوم (ع) در بازگشت دوباره (رجعت) در اين حركت آشكار و هدفدار رسول
خدا، كه رهنمودهاى الهى، و تذكرات آسمانى بتدريج ابلاغ و اجراء مى گرديد، جهان بينى
توحيدى، و سيستم سياسى اسلام، و كيفيت نظام حكومتى قرآن و اصول آينده نگرى دين،
تفسير و تبيين مى گشت. و عوامل تداوم و بقاء اسلام معرّفى مى شدند. و پاسداران وحى
به مردم شناسانده و اطاعت و فرمانبردارى از امامان راستين گوشزد مى گرديد كه:
چهارچوب حكومت اسلامى. و اداره امور مسلمين تا آينده هاى دور قرآن و عترت مى
باشد [حديث اِنّى تارِكٌ فيكُم الثّقَلَينَ كِتابَ اللّهِ وَ عِتْرَتى.
1. صحيح ترمذى ج 5 ص 328 و ج 13 ص 199: محمد بن عيسى ترمذى متوفاى 279 هجرى 2.
نظم درر السمطين ص 232: زرندى حنفى
3. ينابيع المودّة ص 33 و 45: فندوزى حنفى 4. كنزالعمال ص 153 ج 1
5. تفسير ابن كثير ج 4 ص 113: اسماعيل بن عمر متوفاى 774 هجرى 6. مصابيح السنّة ج 1
ص 206 و ج 2 ص 279
7. جامع الاصول ج 1 ص 187. ابن أثير متوفاى 606 هجرى
8. المعجم الكبير ص 137. طبرانى متوفاى 360 هجرى
9. الفتح الكبير ج 1 ص 503 و ج 3 ص 385 10. عبقات الانوار ج 1 ص 94 و 112 و 114و
151 و 182
11. احقاق الحق ج 9 12. ارجح المطالب ص 336
13. رفع اللبس والشبهات ص 11 و 15: ادريسى 14. درّ المنثور سيوطى ج 4 ص 7 و 306
متوفاى 911 هجرى
15. ذخائر العقبى ص 16: محب الدين طبرى متوفاى 694 هجرى 16. الصواعق المحرقة ص 147
و 226: ابن حجر متوفاى 852 هجرى
17. اسد الغابة ج 2 ص 12. ابن اثير شافعى متوفاى 630 هجرى
18. تفسير الخازن ج 1 ص 4 19. الجمع بنى الصحاح (نسخه خطّى) 20. علم الكتاب ص 264.
سيد خواجه حنفى
21. مشكاة المصابيح ج 3 ص 258 22. تيسير الوصول ج 1 ص 16 ابن الديبع
23. مجمع الزوائد ج 9 ص 162: هيثمى متوفاى 807 هجرى 24. جامع الصغير سيوطى ج 1 ص
353 متوفاى 911 هجرى
25. مفتاح النجا ص 9 (نسخه خطى) 26. مناقب على بن ابيطالب ص 234 و 281. ابن
المغازلى
27. فرائد السمطين ج 2 ص 143. حموينى متوفاى 722 هجرى.
28. مقتل الحسين خوارزمى ج 1 ص 104 متوفاى 993 هجرى 29. الطبقات الكبرى ج 2 ص
194: ابن سعد متوفاى 230 هجرى 30. خصائص اميرالمؤمنين ص 21 نسائى شافعى متوفاى 303
هجرى
31. الغدير ج 1 ص 30: علامه امينى 32. مسند احمد بن حنبيل ج 5 ص 122 و 182 متوفاى
241 هجرى] و سياست و راه و رسم ديگران ارزشى نخواهد داشت و نبايد در اسلام نفوذ
كند.
آنگاه رسول گرامى اسلام نام و ويژگى هاى امامان دوازه گانه را يك يك برشمرد و
خصوصيات و شرائط روزگاران آن بزرگ مردان را دقيقاً اطلاع داد.
در اين حركت آشكار هرگونه سوء استفاده.
اعمال اغراض شخصى، گروهى.
انحرافات عقيدتى، مكتبى.
صفت بندى هاى سياسى.
تحميل آراء و افكار شخصى بر قرآن و اسلام.
تبديل حكومت الهى به انواع حاكميت هاى مستبدانه طاغوتى.
تفسيرهاى دروغين از قرآن و سنت و و و.
مردود و باطل اعلام شد و وظيفه همه طبقات جامعه اسلامى تا دوران «رجعت» و
«قيامت» به گونه اى روشن ابلاغ و مشروحا اعلام شد كه پيك وحى پيام نهائى را ابلاغ
فرمود: اليوم اكملت لكم دينكم [سوره مائده آيه
3. همه مورخان شيعه و اهل سنت اعتراف كردند كه اين آيه پس از اعلام ولايت حضرت على
(ع) در روز غدير نازل گرديد مانند:
1. تاريخ دمشق ج 2 ص 75 و 577. ابن عساكر شافعى متوفاى 571 هجرى
2. شواهد التنزيل حكانى حنفى ج 1 ص 157 متوفاى 504 هجرى 3. مناقب ابن مغازلى شافعى
ص 19
4. تاريخ بغداد ج 8 ص 290: خطيب بغدادى متوفاى 484 هجرى 5. تفسير الدر المنثور ج 2
ص 259. سيوطى متوفاى 911 هجرى
6. الاتقان سيوطى شافعى ج 1 ص 31 و 52 متوفاى 911 هجرى 7. مناقب خوارزمى حنفى ص 80
متوفاى 993 هجرى
8. تذكرة الخواص ص 30 و 18. ابن الجوزى حنفى متوفاى 654 هجرى
9. تفسير ابن كثير شافعى ج 2 ص 14 متوفاى 774 هجرى 10. مقتل الحسين خوارزمى حنفى ج
1 ص 47 متوفاى 993 هجرى
11. ينابيع المودة قندوزى حنفى ص 115 12. فرائد السمطين ج 1 ص 72 و 74 و 315:
حموينى متوفاى 722 هجرى
13. تاريخ يعقوبى ج 2 ص 35: متوفاى 292 هجرى 14. الغدير ج 1 ص 230
15. كتاب الولاية ابن جرير طبرى: متوفاى 310 هجرى 16. تاريخ ابن كثير شافعى ج 5 ص
210 متوفاى 774 هجرى
17. المناقب ص 106. عبداللّه شافعى
18. ارجح المطالب ص 568. عبداللّه حنفى
19. روح المعانى ج 6 ص 55. آلوسى 20. البداية والنهاية ج 5 ص 213 و ج 7 ص 349 ابن
كثير شافعى متوفاى 774 هجرى
21. الكشف والبيان ثعلبى متوفاى 291 هجرى 22. براى آگاهى با اسناد و مدارك شيعه به
بحارالانوار ج 37 باب 52 مراجعه شود.] بنابراين اگر امّت اسلامى و توده هاى مسلمان
در صحنه مى ماندند و از اين مواضع اعلام شده دفاع مى كردند.
حادثه ناگوارى پديد نمى آمد.
رويداد تلخى مطرح نمى شد. و مصيبت و بلائى دامنگير عترت و امّت نمى گشت.
اما هزاران افسوس كه:
در كنار اين حركت آشكار الهى، حركت پنهان و مرموزى نيز در حال شكل گيرى و طراحى
بود.
تشنه گان قدرت.
هواپرستان كنار زده.
قدرت طلبان منزوى شده.
شكست خوردگان بى تقوا.
حسودان بى پروا.
دست اندركاران يك حركت شيطانى بودند تا حكومت و حاكميّت را دوباره به دست گيرند
و آرزوهاى ديرينه را لباس عمل بپوشانند.
آشكارا نمى توانستند تحركى را سازماندهى نمايند.
چون در برابر امّت اسلامى. و رهنمودهاى قاطع و مديريت صحيح رسول خدا (ص).
هرگونه انحرافى، و هرگونه تحرك شيطانى به شدت سركوب مى گشت.
نمى توانستند بگويند:
«ما مى خواهيم حكومت كنيم».
«مى خواهيم اسلام نباشد».
«مى خواهيم قرآن نباشد و ارزش هاى جاهلى حاكم شود».
از اين رو به ظاهر تسليم شدند، سياست «نفوذ و ضربه» و صبر و انتظار در پيش
گرفتند.
به طراحى و برنامه ريزى پرداختند. و فرصت اجراى نقشه ها را به دوران پس از رحلت
رسول خدا (ص) اختصاص دادند، گرچه در لحظه هاى آخر حيات رسول خدا نيز ساكت ننشستند و
عمر پس از اهانت و جسارت به رسول خدا شعار «حسبنا كتاب اللّه» سر داد [1. صحيح
بخارى ج 2 ص 22 و ج 4 ص 85 و 121
2. صحيح مسلم ج 2 ص 14 و ج 5 ص 75 و ج 11 ص 89 3. مسند احمد ج 1 ص 325 و ج 3 ص 343
4. الطبقات الكبرى ج ص 244 5. الايضاح ص 186
6. تاريخ ابن عساكر ج 6 ص 451 7. سيره حلبى ج 3 ص 381.]
كيفيت شكل گيرى نقشه ها
مشكل حركت پنهانى سران سقيفه اين بود كه نمى توانستند اهداف سياسى خود را به
گونه اى روشن براى عموم جامعه مطرح نمايند.
در نتيجه، حركت پنهان آنها نمى توانست به گونه اى دلخواه گسترش پيدا كند و تحقق
يابد. و همواره در برنامه ريزى هاى پنهانى از خود مى پرسند:
چگونه و از كجا بايد آغاز كرد؟ آيا از مردم آغاز كنيم؟ يا به سراغ جامعه برويم؟
اين كار ممكن نيست.
آيا از رسول خدا شروع كنيم؟ امرى محال است.
تمام نقشه ها و طرح ها با علم غيب و آينده نگرى رسول خدا و پيك وحى افشاء مى
گردد و مردم نيز تحريك مى شوند.
آيا عليه دين اسلام برخيزيم؟ و تحليل مى كردند كه با وجود مردم بيدار و نظارت
رهبرى نمى شود در اسلام نفوذ كرد و آن را از اعتبار انداخت.
آيا خودسازى كنند و شرائط و ويژگى هاى رهبر در حكومت اسلامى را به دست آورند؟
اين نيز محال بود.
- سابقه بت پرستى نداشتن.
- و معصوم بودن.
- و آگاهى به علم غيب كه در اختيارشان نبود.
از اين رو سياست صبر و انتظار در پيش گرفتند كه تا رسول خدا زنده مى باشند
اقداماتى صورت نگيرد.
پس از رسول خدا (ص) «سياست مذهب عليه مذهب» را اعمال كردند و با:
- تظاهر به دين.
- و پاسدارى از قرآن.
- و شعار «حسبنا كتاب اللّه» آرام آرام مردم را اغفال كرده ابتداء از اسلام و
قرآن آغاز نمودند و پاسداران واقعى دين را منزوى كردند، وقتى اسلام بدون عترت و
پاسداران واقعى مطرح شد راه هاى نفوذى فراوانى به دست آوردند.
- اظهار نظرهاى شخصى.
- و تفسير به رأى.
تغيير احكام الهى با تفسيرهاى دروغين، يكباره بر مردم باريدن گرفت.
به بهانه يك حديث جعلى كه انبياء ارث نمى گذارند [همه مورخين اعتراف كردند كه
حديث جعلى ياد شده تنها با شهادت عمر و عائشه، مطرح و سنديت پيدا كرد
1. سيرة الائمة ص 130 2. كنزالفوائد ص 361. كراجكى
3. كف الغمة ج 1 ص 478] فدك را غصب كردند و اهل بيت (ع) را در محاصره اقتصادى قرار
دادند. و با مطرح كردن آيه: اَطيعُواللّهَ وَ اَطِيعُوالرّسُولَ وَ اوُلوُ الاَمْرِ
مِنْكُم [آيه 59 سوره نساء] همه را به اطاعت از خود فراخواندند و گفتند:
هر كس بيعت نكند اين آيه را انكار كرده است. و منكر آيات قرآن مشرك است و قتل و
اهانت و شلاق زدن او رواست. و با خواندن آيه زكوة، مالك بن نويره، آن بزرگ صحابى
رسول خدا را كه به آنها زكوة نمى داد و سران سقيفه را غاصب نمى دانست گردن زدند. و
براى اولين بار سر او و 12 فرزندش را در مدينه گرداندند [تا ريخ ابن عساكر 7/ 30.
و. الاصابه 2/ 209 الاشتقاق ص 149. و. سيره ابن هشام ج 4 ص 54. و. تاريخ الردة ص 47
الفتوح ج 1 ص 23. و. المصنف ج 5 ص 212. و. الايضاح ص 73-
72.] ده ها و صدها برداشت ها و فتوى ها، و امر و نهى دروغين ديگر، كه همه با نام
اسلام و قرآن براى مردم ترويج مى گشت، افكار عمومى را به انحراف مى كشاندند.
گفتند تنها مانع حكومتشان اسلام ناب محمدى با پاسداران هميشه در پيكار آن، اهل
بيت (ع) است پس اگر:
اهل بيت (ع) منزوى شوند. و حديث ثقلين انكار گردد. و عترت با شعار حسبنا كتاب
اللّه كنار زده شوند.
ديگر راه هاى نفوذ در اسلام و مسلمين باز خواهد بود.
سران سقيفه به اين نتيجه رسيدند كه براى استقرار حكومتشان بايد:
الف- اسلام را از محتوا تهى كرد.
ب- سياست مذهب عليه مذهب ضرورى است.
ج- با سياست نفوذ و ضربه مى توان موفق شد.
د- بايد شرائط الهى حكومت و رهبرى را انكار كرد (مانند: عصمت، علم غيب، انتخاب
الهى).
ه- بايد پاسداران واقعى اسلام (عترت) را منزوى نمود. و - بايد اجازه داد هر كسى
بتواند در اسلام و قرآن اظهار نظر كند.
پس از رسول گرامى اسلام با كودتاى نظامى و اعمال خشونت و فشار
سر نيزه ها حكومت و قدرت را به دست گرفته و آنگاه با شيوه هاى استحمارى، انواع
انحرافات و بيماريهاى روانى و روحى را در دل و جان فرد فرد جامعه اسلامى پراكندند
تا اندك اندك از اصول و مبانى اصيل اسلامى فاصله گرفته و دوباره به جاهليت نخستين
راه يابند كه حضرت فاطمه (عليهاالسلام) به برخى از آنها اشاره مى فرمايند:
1- سرگردانى و اضطراب (فَانّى حِرْتُم بَعَد الْبَيان).
2- نفاق و دوروئى (ظَهَرَتْ فَيكُمْ حَسَكَةُ النِّفاق).
3- سكوت و بى تفاوتى (اَلا تُقاتِلُونَ قَوَماً نَكَثُوا اِيمانَهُم).
4- پيمان شكنى (وَ نَكَصْتُم بَعَدَ الْاِقْدام).
5- از دست دادن ايمان (وَ أشْرَكْتُم بَعْدَ الْاِيمان).
6- ترك جهاد و مبارزه (تَفِرّوُنَ مِنَ الْقِتال).
7- ترس و زبونى (فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَد) [فرازهائى از خطبه حضرت زهرا
(عليهاالسلام) در جمع زنان مهاجر و انصار و بقيه فرازها از خطبه مسجد مدينه است.]
8- تنبلى و تن آسائى «رفاه زدگى» (وَ اَنْتُم فى رِفاهِيّةٍ مِنَ الْعَيْشِ).
9- ترك حمايت از رهبر معصوم «و انزواى رهبرى» (وَ مَا الّذى نَقَمُوا مِن اَبىَ
الْحَسَن).
10- از دست دادن روح شهادت طلبى (ما هذِهِ الْغَمِيزَةَ فى حَقِّى).
11- روى آوردن به شرك و كفر (وَ اَشْرَكْتُم بَعْدَ الاَيمان).
12- بى وفائى (اَفَحُكْمَ الْجاهِلِيّةِ يَبْغُون؟).
تداوم سياست مذهب عليه مذهب
از آن روزگاران سخت مصيبت بار آغازين اسلام تاكنون، سياست بازان قدرت طلب و
استعمارگران سلطه گر، در كشورهاى اسلامى. همان روش هاى استحمارى را به آزمايش
گذاشتند و ملّت اسلامى را با سياست «مذهب عليه مذهب» به بند مى كشيدند و پاسداران
واقعى اسلام رسول خدا (ص) و دانشمندان و فقهاء هميشه در پيكار شيعه را با همان
ظاهرسازى ها و شعارهاى به ظاهر اسلامى كوبيدند و به انزوا كشاندند.
به نام بازسازى اسلام، به حوزه هاى علميّه تاختند و گفتند.
«اسلام حوزه ها بايد تغيير كند». و به نام اسلام روشنفكر مأبانه، اسلام ناب
محمّدى را كوبيدند. و چون ديدند ابتداء نمى شود با اسلام درافتاد، پاسداران واقعى
آن، روحانيت و دانشمندان شيعه را به خاك و خون كشيدند و با انواع تهمت ها منزوى
نمودند.
شعار «اجتهاد عمومى» دادند كه هر كس با تداوم مطالعات اسلامى مى تواند اجتهاد
كند و اسلام ملّاها را نپذيرد و خود يك اسلام شناس صاحب نظر باشد.
گروهك هائى با نام و شعار اسلامى در برابر روحانيت و حوزه هاى علمى تشيّع، به
راه انداختند و در همه جا مطرح نمودند تا كانال تبليغ و ارتباطات روحانيون با مردم
را در اختيار خود گيرند.
همه تلاش و كوشش احزاب سياسى، و روشنفكران آگاه و ناآگاه، اين بود كه اول
پاسداران اسلام ناب را منزوى كنند و سپس در اسلام بى مدافع نفوذ نموده و هر چه مى
خواهند انجام دهند. و آراء و نظريات سياسى و استعمارى خود را با نام اسلام، مطرح و
مردم را اغفال نمايند. و چون در ايران پس از انقلاب در برابر زبان گوياى روحانيّت
در خط امام، قرار گرفتند و هر كجا كه سبز مى شدند سحرشان با معجزه طلبه هاى درس
خوانده حوزه هاى علميه باطل مى شد و تفكرات التقاطى آنان افشاء مى گرديد. كمر به
قتل پاسداران اصلى اسلام بستند و فرمان صادر كردند كه:
«آخوند ديديد بزنيد».
در آغاز حوادث ناگوار پس از رسول خدا نيز چنين كردند.
ديدند كه:
امام على (ع) تنهاست. و ديگر عالمان آگاه ساكتند. و اين تنها يادگار پيامبر
اسلام (ص) فاطمه زهراست كه:
مسجد و مردم را زير و رو كرده و با استدلال هاى محكم و قرآنى ادعاهاى دروغين
سران سقيفه را رسوا مى كند. و مدينه را با خطبه هاى آتشين خود رنگ خون و قيام مى
زند. و چون منطق و استدلالى در برابرش نداشتند.
به سيلى زدن. و آتش زدن. و اهانت كردن [ابابكر در ميان همه مسلمانان حاضر در
مسجد به فاطمه زهرا (عليهاالسلام) اهانت كرد و كسى به جز ام سلمه اعتراض نكرد - شرح
نهج البلاغه ج 16 ص 215: ابن ابى الحديد متوفاى 656 هجرى - دلائل الامامة ص 38:
طبرى متوفاى 400 هجرى - درّ النظيم. يوسف بن حاتم.] و شلاق زدن روى آورند [تا ريخ
طبرى ج 1/ 233. و كفاية الخصام ص 508. و. عقدالفريد ج 4. و. و مجمع النورين ص 81.
و. اعلام النساء ج 3.] و از آن همه ادّعاها و شعارهاى فريبنده دست كشيدند و بناچار
نقاب از چهره پنهانشان فروافتاد و اغراض سياسى پنهان آنان برملا گرديد.
همه فهميدند كه شعار «حسبنا كتاب اللّه» يك شگرد سياسى بيش نبوده و سياست «نفوذ
و ضربة» را تداوم مى بخشيد آرى:
آنجا كه جايگزين عدالت ستم شود |
|
مرد خدا به حق طلبى متّهم شود |
با
نام دين به ريشه دين تيشه مى زنند |
|
جمعى
كه كاش ريشه آنان قَلَم شود |
روش دفاعى حضرت زهرا
- توجّه به راه حل ها از روزى كه حركت پنهانى سران سقيفه آشكار شد و سعى در
اجراء برنامه هاى از پيش تعيين شده نمودند حضرت زهرا (عليهاالسلام) نيز انگشت به
روى درد گذاشته و راه حل هاى اساسى را طرح فرمودند مانند:
1- مطرح كردن قرآن و عترت.
2- مطرح كردن نيازمندى و جدانشدنى قرآن و عترت.
3- دفاع همه جانبه از ولايت امام على (عليه السلام) و ديگر پاسداران قرآن.
4- روش ارزيابى احاديث دروغين با احاديث واقعى و صحيح.
5- تبليغ از اسلام ناب محمّدى.
6- مطرح كردن هشدارهاى لازم در ترك قرآن و عترت.
7- بازگو نمودن خطرات جدا كردن قرآن از عترت و تفسيرهاى راستين.
در تفكّرات اسلامى حضرت زهرا (عليهاالسلام)، مبانى اعتقادى و تحقق ارزش هاى
اخلاقى و عمل به احكام متكامل الهى، درمان همه دردهاى فردى و اجتماعى، مادّى و
معنوى انسانهاست كه در بخش ايدئولوژى، و بررسى فلسفه فروع دين، و احكام ارزشمند
قرآن كريم، راه حل ها در سخنان بزرگ بانوى اسلام به گونه شگفتى آورى مطرح و
شناسانده مى شود كه به برخى از آنان اشاره مى كنيم.
«راه حل ها» 1- ايمان حضرت زهرا فرمودند: فَجَعَلَ اللّهُ الاِيمانَ تَطْهِيراً
لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ.
(پس خداى تعالى ايمان را براى تطهير شما از شرك قرار داد).
«راه حل ها» 2- اعتقاد به معاد و پاداش و مجازات اخروى ثُمَ جَعَلَ الثّوابَ
عَلى طاعَتِهِ وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلى مَعْصِيَتِهِ زِيادَةً لِعِبادِهِ مِنْ
نِقْمَتِهِ وَ حِياشَةً لَهُمْ اِلى جَنّتِهِ.
(خداوند پاداش را بر اطاعت و بندگى و مجازات و عذاب را در معصيت و گناهكارى قرار
داده است، تا از گناه و عذاب دورى كنند و به سوى بهشت و رضوان الهى كشانده شوند).
«راه حل ها» 3- توجّه به قرآن كريم و رهنمودهاى آن و َ اَنّى تُؤفَكُونَ به وَ
كِتابُ اللّهِ بَيْنَ اَظْهُرِكُمْ، اُمُورُهُ ظاهِرَةُ وَ اَحْكامُهُ زاهِرَةُ وَ
أعْلامُهُ باهِرَةُ وَ زَواجِرُهُ لائحَةُ وَ اوامِرُهُ واضِحَةُ.
(چرا منحرف و گمراهيد؟ به كجا مى رويد؟ در صورتى كه كتاب خدا در ميان شماست،
مطالبش هويدا و احكامش درخشان است و پرچم هاى آن نور چشمان را مى ربايد و هشدارها و
نواهى آن قابل فهم عموم و اوامر آن واضح است).
«راه حل ها» 4- عمل به فروع دين و َالصّلاهَ تَنْزِيْهاً لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ
(خدا نماز را براى پاك شدن دلهاى شما از تكبر واجب كرده است). و َالزّكاةَ
تَزْكِيَةً لِلنّفْس وَ نَماءً فِى الرِّزْقِ (و زكاة براى پاك شدن جان و فزونى رزق
و روزى است). و َالصّيامَ تَثْبِيتاً لِلْاخْلاصِ (و روزه براى ثابت ماندن ايمان و
اخلاص است). و َالْحَجّ تَشْيِيداً لِلّدِينِ (و حج براى استحكام كاخ و ستون هاى
استوار دين است). و َالْعَدْلَ تَنْسيقاً لِلْقُلُوبِ (و عدل عمومى براى تكامل و
رضايت دل هاست). و َالْجِهادُ عِزّاً لِلْاِسلامِ (و جهاد براى عزت و پيروزى اسلام
است). و َالأمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعامّةِ (و امر به معروف براى رعايت
مصلحت عموم مردم است).
«راه حل ها» 5- ضرورت اخلاق اجتماعى (وَ بِرّ الْوالِدَيْنِ وِقايَةً مِنَ
السّخْطِ وَصِلَةَ الأرْحامِ مَنْماةً لِلْعَدَدِ وَ اِجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً
عَنِ اللّعْنَةِ وَ تَرْكَ السِّرْقَةِ اِيْجاباً لِلْعِفّةِ.
(خداى بزرگ احترام و نيكى به پدر و مادر را سپر حفظ از خشم خود قرار داده است، و
صله ارحام و روابط فاميلى را سبب فراوانى نسل، و دورى كردن از تهمت زدن را محفوظ
ماندن از عذاب و لعنت، و ترك دزدى را براى برقرارى پاكدامنى و عفّت. انتخاب كرده
است).
«راه حل ها» 6- ارزش هاى اخلاقى و َالصّبْرَ مَعُونَةً اِسْتِيجابِ الاَجْرِ
وَالْوَفاءَ بِالنّذْرِ تَعْرِيضَاً لِلْمَغْفِرَةِ فَاتّقُوا اللّهَ حَقّ تُقاتِهِ
وَ لا تُمُوتُنّ اِلا وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ.
(خدا صبر و بردبارى را وسيله رسيدن به پاداش فراوان، و وفاى به عهد و نذر را سبب
مغفرت و آمرزش جاويدان قرار داده است، پس تقوى طلب كنيد و از خدا آن گونه كه شايسته
است بترسيد و از دنيا نرويد مگر آنكه مسلمان باشيد).
«راه حل ها» 7- اجراى حدود و قصاص اسلامى يكى از راه هاى برقرارى عدالت اجتماعى،
و مبارزه با مشكلات زندگى فرد و جامعه، و ايجاد امنيت و آرامش عمومى، اجراى حدود و
قصاص اسلامى است تا فردى به فرد ديگر تجاوز نكند كه فرمودند: و َالْقِصاصَ حَقْنَاً
لِلدِّماءٍ... وَالنّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزِيَهاً عَنِ الرِّجْسِ.
(خداوند قصاص را وسيله حفظ جان ها و خون ها، و ترك و نهى شرابخوارى را براى
پاكيزگى از پليديها و زشتى ها قرار داده است) [رهنمودهاى ياد شده به عنوان (راه حل
ها) قسمت هائى از خطبه حضرت زهرا (عليهاالسلام) در مسجد مدينه مى باشد.] پس از سير
كوتاهى در گلستان هميشه بهار بزرگ بانوى اسلام و بوئيدن گل بوته هاى هميشه معطر آن،
به اين نتيجه مى رسيم كه، مبانى اعتقادى صحيح، نقش ارزنده اى در اخلاق و ايدئولوژى
انسانها دارد و راه حل هاى اساسى بشريّت، بدون آن ارزش ها، تحقّق نمى يابند.
اما هزاران افسوس كه به جاى عمل به رهنمودهاى حضرت فاطمه (عليهاالسلام)، بر حرمت
حريم آن يگان يادگار پيامبر (ص) يورش آوردند.
ولى افسوس طوفان حوادث |
|
بهار جاودانى را خزان كرد |
ز پا افتاد زهرا در جوانى |
|
ز بسكه غصه او را ناتوان كرد |
گل شاداب و پر نور محمد (ص) |
|
چه شد يارب كه از غم سايبان كرد |
انزواى امام و انحراف از رهبرى
- نقش و اهميت رهبرى - سياست انزواى رهبر - آثار شوم رهبرى دروغين - ويژگى هاى
رهبرى امام على (ع) از ديدگاه فاطمه (عليهاالسلام) گفتيم كه نهضت ها، سرنوشت جبرى
از پيش تعيين شده اى ندارند. و پيروزى ها و شكست ها داراى علل و عوامل گوناگونى مى
باشند كه بايد شناسائى و راه هاى تداوم يا مقابله با آنها مورد ارزيابى و بررسى
قرار گيرد.
در ارزيابى پرسش هاى مربوط به حوادث ناگوار پس از رسول خدا (ص) يكى از عوامل
انحراف، و سير ارتجاعى امت، و شكست نهضت و دگرگونى ارزش ها، و بارش انواع مصيبت ها
بر اهل بيت (عليهم السلام).
انزواى امام و انحراف از رهبرى الهى امام على (عليه السلام) است.
سران سقيفه پس از بى دفاع گذاشتن مذهب، به انزواى امام، و انكار اصل ولايت
رهبران معصوم (ع) پرداختند كه در بى سرپرست شدن امت، آنچه خواستند كردند، و حاكميت
ايده آل خود را به چنگ آوردند و كار تا بدانجا بالا گرفت كه ابوسفيان شكست خورده از
اسلام و رسول خدا، او كه از رزم دلاورانه فرزندان اسلام و ياران پيامبر (ص) بالخصوص
حضرت حمزه و امام على (ع) زخم ها بر دل داشت، به احد مى رود و با كوبيدن لگد بر روى
قبر حمزه مى گويد: (حمزه بپا خيز و تماشا كن. آيا شما پيروز شديد يا ما؟ هم اكنون
رهبرى امت اسلامى در دست ما و قبيله ماست) [الغدير ج 8 ص 278.]
نقش و اهميّت رهبرى
يكى از عوامل مهم و ارزشمند نهضت ها و حركت هاى اصلاح طلبانه كه نقش كليدى دارد
و پديد آورنده و تداوم دهنده و نظارت كننده حركت ها مى باشد، عامل رهبرى است.
عامل رهبرى هم علت محدثه (پديد آورنده) انقلاب و هم علت مبقيه (نگهدارنده) نهضت
هاست كه صلاح و فساد جامعه و پيشروى و ركود انقلاب، تسليم ناپذيرى يا سازشكارى آن،
همه و همه به عامل رهبرى بستگى كامل دارد.
عامل رهبرى مى تواند انقلاب را نفوذناپذير و حركت آن را جاودانه كند و از هرگونه
گرايشات انحرافى، التقاطى، ارتجاعى بازدارد يا بالعكس، موجب پيدايش آفات شكننده شود
، دشمن همواره مى كوشد تا:
با ترس و ارعاب.
به رخ كشيدن قدرتها.
طرح انواع مشكلات.
بوجود آوردن حوادث ناگوار و بسيار تلخ.
پيدايش بن بست هاى غير قابل جبران، رهبرى نهضت را دلسرد نمايد، به شك و ترديد
بكشاند چون همه مقاومت ها، و تحمل سختى ها، و پاسدارى ملت ها، به رهبرى مربوط مى
شود.
در اينجا به برخى از جنبه هاى نقش رهبرى اشاره مى گردد.
1- نقش رهبر در پيدايش و تداوم نهضت ها.
2- نقش رهبر در بسيج توده ها.
3- نقش رهبر در مقاومت و تحمل سختى ها.
4- نقش رهبر در ايجاد انگيزه هاى اساسى براى تداوم مبارزه در انقلاب ها.
5- نقش رهبر در پاكسازى جامعه از زشتى ها.
6- نقش رهبر در پاسدارى از آرمان و اهداف انقلاب و مبارزه با انحرافات و كجى ها.
7- نقش رهبر در حفظ دست آوردهاى انقلاب.
8- نقش رهبر در اجراء قوانين و ايده آل هاى مطرح شده در اصول انقلاب.
9- نقش رهبر در شروع جنگ و تشخيص زمان صلح و بازسازى ها.
10- نقش رهبر در استقرار نظم امور جامعه انسانها.
11- نقش رهبر در امنيت فردى و اجتماعى جامعه ها. آرامش توده ها.
12- نقش رهبر در حفظ و پاسدارى از مكتب و تداوم ارزش هاى اصيل اسلامى.
13- نقش رهبر در مبارزه با آفت هاى انقلاب.
14- نقش رهبر در تربيت جسم و جان انسانها (سلامت فردى و اجتماعى).
15- نقش رهبر در تكامل و گسترش علوم و علوم اسلامى.
16- نقش رهبر در وحدت و يكپارچگى توده ها.
17- نقش رهبر در حفظ جان و مال و ناموس و خاك توده ها.
18- نقش رهبر در ايجاد مديريت سالم و صحيح و اصلاح مديريت ها.
19- نقش رهبر در سالم سازى اقتصاد جامعه و پاسخ دادن صحيح به نيازمنديها.
20- نقش رهبر در تقويت اخلاق و ارزش هاى معنوى توده ها.
توجه به نقش حساس و تعيين كننده عامل رهبرى است كه رسول خدا (ص) همواره در
فكر استقرار رهبرى صحيح در جامعه اسلامى از آغاز بعثت و دعوت خود تا لحظه هاى
واپسين، همه جا به لياقت و ارزشمندى امام على (ع) براى رهبرى جامعه اسلامى،
اشاره مى فرمودند.
تذكر مى دادند.
تبليغ مى نمودند.
استدلال مى كردند.
شاهد و مثال مى آوردند. و آنگاه در غدير خم از همه مردم براى على (ع) بيعت
گرفتند و ده ها و صدها حديث و روايت را مطرح فرمودند تا همگان بدانند و ترويج
كنند و هيچگونه ابهامى وجود نداشته باشد [تعداد حجاج حاضر در غدير خم را
گوناگون نقل كرده اند مانند:
- گفتند 000/ 90 نفر - نوشتند /000/ 114 نفر - تعداد /000/ 120 نفر و /000/
124 نفر نيز ثبت كرده اند - تذكرة الخواص. ابن جوزى حنفى ص 30 متوفاى 654 هجرى
- سيره حلبى ج 3 ص 257.
- سيره نبويه. زين دحلان. الغدير ج 1 ص 9.] و هشدارهاى لازم را نيز گوشزد
فرمودند كه:
اگر از رهبرى معصوم و ولايت عترت سرپيچى كنيد همه ارزش ها فرومى ريزند و
دگرگون مى شوند و ديگر از اسلام و قرآن خبرى نخواهد بود.