2- مساحت خانه فاطمه
عليهاالسلام
بتنونى در الرحلة الحجازية مى نويسد:
طول خانه فاطمه عليهاالسلام از طرف جنوب 5/14،
از طرف شمال 14 متر و از طرف شرق 5/7 متر مى باشد.
(61)
3- اهدايى خدا و رسول
پيامبر بزرگوار صلى الله عليه و آله از همان ابتداى ورود به
مدينه در فكر احداث چنين حجره اى براى حضرت فاطمه عليهاالسلام بود.
بدين جهت كه حجره هايى را در طرف شرق مسجد براى همسران خود احداث كرد،
براى فاطمه عليهاالسلام اين حجره را ساخت .
ام سلمه در روايتى كه درباره عروسى حضرت فاطمه عليهاالسلام است مى
گويد: ...آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله
دختر خود، فاطمه عليهاالسلام و همچنين على عليه السلام را در پيش خود
خواند و دست على عليه السلام را در دست راست و دست فاطمه عليهاالسلام
را در دست چپ گرفت و به سينه خود گذارد و در ميان دو چشم آن دو را بوسه
زد.آن گاه به على عليه السلام فرمود: على جان ! خوب همسرى دارى و به
فاطمه عليهاالسلام فرمود اى فاطمه ! تو هم خوب همسرى دارى . سپس از جاى
برخاسته و پيشاپيش آن دو راه افتاد تا اين كه آن دو را به خانه اى كه
از پيش براى آن ها ساخته بود، وارد كرد.
سپس هنگام خروج از خانه ، در حالى كه دستگيره در را گرفته بود، فرمود:
طهر كما الله و طهر نسلكم ... خداوند شما
و نسلتان را پاك گرداند.(62)
4- راهى به بيرون جز از
مسجد نداشت
از ديگر ويژگى هاى اين خانه اين بود كه
هيچ گونه راهى به بيرون جز از طريق مسجد نداشت . بدون شك در اين كار
عنايتى بود. شايد راز اين عمل براى مسلمانان آشكار نگرديد.
سيد محمد باقر نجفى مى نويسد: همگى مورخان اذعان
دارند كه خانه على در ديگرى جز آنچه كه به سوى مسجد باز مى شد، نداشت .(63)
5- خانه رفيع و پر نور
از ديگر ويژگى هاى اين خانه اين است كه همانند ديگر مساجد و
خانه هاى پيامبران ، از نورانيت و جلال و شكوه خاصى برخوردار و از خانه
هايى بود كه قرآن مجيد درباره آن ها فرمود:
فى بيوت اذان الله ترفع و يذكر فيها اسمه
(64)؛ در خانه هايى كه خدا رخصت
داده كه (قدر و منزلت )آنها رفعت يابد و نامش در آن ها ياد شود.
در روايتى كه در ذيل آيه فوق آمده است ، انس از بريده نقل مى كند:
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه
را تلاوت مى كرد، مردى از جاى برخاست و گفت : مقصود از اين خانه ها
كدام خانه هاست ؟
پيامبر فرمود: خانه هاى پيامبران . ابوبكر گفت :
يا رسول الله ! هذا البيت منها و اءشار الى بيت على و فاطمه
عليهاالسلام .قال نعم و اءفضلها ؛ در حالى كه با دست خود به
خانه على و فاطمه عليهاالسلام اشاره مى كرد گفت : آيا اين خانه از جمله
آن خانه ها است ؟ حضرت فرمود: آرى . بلكه اءفضل از همه آن ها است .
(65)
6- محل نماز و عبادت
پيامبر صلى الله عليه و آله
خانه فاطمه عليهاالسلام استراحت گاه موقت
پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام ديدار از يگانه گهرش بوده ، جاى جاى
اين خانه قدمگاه ، محل نشستن ، محل عبادت و سجده گاه وجود مقدس نبى
اكرم بود.
حضرت على عليه السلام فرمود: روزى پيامبر صلى
الله عليه و آله به ديدار ما آمد، ما نيز حريره اى
(66) برايش آماده كرديم و ام ايمن هم ظرفى از ماست ،
كره و مقدارى خرما به ما هديه كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله از جاى
برخاست ، وضو ساخت ، به سوى قبله ايستاد و مدتى دعا كرد.آن گاه
با چشمانى پر از اشك ، سر به سجده گذارد.
هيبت و عظمت پيامبر صلى الله عليه و آله مانع شد كه علت گريه اش را
بپرسم . فرزندم حسن ، از جاى جست و گفت : پدر جان ! كارهايى را ديدم
انجام دادى كه پيش از اين انجام نداده بودى . پيامبر صلى الله عليه و
آله فرمود: فرزندم من امروز با ديدن شما آن قدر خوشحال شدم كه پيش از
اين ، چنين شادمانى به من دست نداده بود.اينك جبرئيل آمد و به من خبر
داد كه همه شما كشته خواهيد شد و محل دفن شما هم دور از يكديگر خواهد
بود.
با شنيدن اين خبر براى شما دعا كردم .
امام حسين عليه السلام عرض كرد: اى رسول الله !با اين وصف كه قبرهاى ما
از هم جدا مى باشد، پس چه كسى به زيارت قبور ما مى آيد؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: گروهى از امتم كه كمك و صله مرا
دوست مى دارند.پس در روز قيامت به زيارت اين دسته خواهم رفت و
بازوانشان را گرفته و آن ها را از گرفتارى ها و سختى هاى روز قيامت
نجات خواهم داد.(67)
7- زادگاه امام حسن و
امام حسين عليه السلام
ترديدى نيست كه زادگاه امام حسن ، امام
حسين ، زينب كبرى و ام كلثوم : در اين خانه است اما نسبت به ساير
امامان : بعيد به نظر مى رسد كه زادگاهشان در خانه حضرت فاطمه
عليهاالسلام بوده باشد، زيرا در زمان عبدالملك بن مروان كه حسن بن حسن
عليه السلام در آن جا سكونت داشت ، او را از خانه حضرت فاطمه
عليهاالسلام بيرون نمودند و خانه را به بهانه توسعه مسجد پيامبر صلى
الله عليه و آله ويران كردند.(68)
همچنين بعيد است كه امام زين العابدين عليه السلام هم در آن جا ديده به
جهان گشوده باشد، زيرا آن حضرت در سال (38 هجرى . قمرى ) به دنيا آمد و
پدرش امام حسين عليه السلام ، در آن سال همراه حضرت على عليه السلام در
كوفه بود. بنابراين به نظر مى رسد كه امام سجاد عليه السلام در كوفه به
دنيا آمده باشد اما چنين سخنى را كسى نگفته است .
بنابراين احتمال ها كه حضرت امام سجاد عليه السلام در سال (34، 35 يا
36هجرى . ق )به دنيا آمده باشد، مى توان گفت حضرت در مدينه به دنيا
آمده اما باز هم بعيد است كه در خانه حضرت فاطمه عليهاالسلام بوده است
، زيرا امام حسين عليه السلام در آن وقت در خانه حضرت فاطمه زندگى نمى
كرد.
8- محل رفت و آمد فرشتگان
امام باقر عليه السلام فرمود: خانه على
عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام بخشى از حجره پيامبر صلى الله عليه و
آله است و سقف آن خانه ، عرش پروردگار مى باشد.محل فرود وحى و رفت و
آمد فرشتگانى است كه هر صبح و شام و هر ساعت و لحظه ، با آوردن پيام در
حال آمد و شد هستند. آن جا خانه اى است كه هرگز رفت و آمد فرشتگان در
آن ، پايانى ندارد.گروهى فرود مى آيند و گروه ديگر بالا مى روند.
پروردگار عالميان پرده را از آسمان ها براى حضرت ابراهيم عليه السلام
كنار زد و به نور باصره اش قوت بخشيد، تا نگاهش به عرش افتاد. همچنين
خداوند به ديد چشم محمد، على ، فاطمه ، حسن ، حسين : قدرت بيشترى داد؛
و آن ها عرش پروردگار را از خانه هاى خود مى ديدند و هرگز سقفى براى
خانه هايشان جز عرش پروردگار نمى ديدند... .(69)
آرى بسيارى از آيات الهى به وسيله ، امين وحى در همين خانه بر پيامبر
صلى الله عليه و آله نازل گشت . جريان حديث كسا و آمدن جبرئيل نيز در
همين خانه بود.(70)
9 سلام پيامبر صلى الله
عليه و آله براهل خانه
پس از آن كه آيه
واءمر اهلك بالصلاة و اصطبر عليها
(71)بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل گشت ، آن حضرت
چهل روز
(72)، شش ماه(73)،
هشت ماه
(74) يا نه ماه
(75)در هر صبح و شام به سوى خانه حضرت فاطمه
عليهاالسلام مى رفت و دستگيره در خانه را مى گرفت و پس از سلام بر اهل
آن خانه ، به دستور آيه عمل مى نمود و مى فرمود: الصلاة يرحمكم الله(76)
و سپس اين آيه را تلاوت مى فرمود: انما يريد
الله ليذهب عنكم الرجس اءهل البيت و يطهركم تطهيرا .(77)
ابو الحمراء مى گويد: چهل روز پيامبر صلى الله
عليه و آله را ديدم كه هر روز صبح به طرف در خانه على و فاطمه
عليهاالسلام مى آمد و دستگيره در را مى گرفت و مى فرمود:
السلام عليكم اهل البيت و رحمة الله و بركاته
.الصلاة يرحمكم الله . انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و
يطهركم تطهيرا
(78)
قندوزى حنفى پس از ذكر اين حديث مى گويد: اين حديث از 300نفر از صحابه
و ياران پيامبر روايت شده است .
(79)
10- بسته شدن در خانه ها
جز خانه فاطمه عليهاالسلام
ياران رسول خدا آن كاه كه مى بيند در
خانه على عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام به مسجد باز مى شود، هر يك
از خانه خود درى به مسجد باز مى كنند. ديرى نگذشت كه فرمان رسول خدا
صلى الله عليه و آله آمد كه تمام درها بايد بسته شود جز در خانه على
عليه السلام . موج اعتراض بالا گرفت اما پيامبر صلى الله عليه و آله
قاطعانه بر موضوع پافشارى كرد و تمام درها، حتى پنجره ها را، جز در
خانه على عليه السلام بست .
زيد بن ارقم مى گويد: برخى از ياران از حضرت
خواستند كه اجازه دهد، درها همچنان باز بماند. پيامبر صلى الله عليه و
آله از جاى برخاست و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:
به من دستور داده شد كه درها، جز در خانه على عليه السلام را ببندم .
حال مى بينم كه برخى از شما سخن گفته ايد اما اين را بدانيد كه سوگند
به خدا! اين من نبودم كه در خانه اى را بسته يا باز كرده باشم ، بلكه
دستورى بود كه من از آن پيروى كردم .
(80)
حديث ياد شده از احاديث مسلم شيعه و سنى است و تا كنون كسى بر صحت آن
اشكال نگرفته جز ابن الجوزى كه آن را در رديف احاديث موضوعه و ساخته
رافضى ها خوانده است اما ابن حجر عسقلانى
در كتاب فتح البارى در شرح صحيح بخارى در
رد گفته ابن الجوزى اظهار مى دارد:
اءخطاء فى ذلك شنيعا فانه سلك فى ذلك رد
الاءحاديث الصحيحة بتو همه المعارضة ؛ وى خطاى زشتى را در اين
كتاب مرتكب شده است ، زيرا به بهانه تعارض ، بسيارى از احاديث صحيح را
رد كرده است .
(81)
11- احترام ويژه امامان
گر چه در زمان معصومين عليهم السلام به
ويژه از اواخر زمان امام سجاد عليه السلام به بعد، خانه حضرت فاطمه
عليهاالسلام را به بهانه توسعه مسجد ويران كردند اما جايگاه خانه معلوم
و مشخص بود و مردم بدون هيچ تقيه اى ، نسبت به خانه حضرت فاطمه
عليهاالسلام احترام ويژه اى قائل بودند.
امام جواد عليه السلام هر روز مقارن اذان ظهر، نخست به زيارت رسول الله
صلى الله عليه و آله مى رفت ، سپس به طرف خانه حضرت فاطمه عليهاالسلام
مى رفت و كفش هاى خود را بيرون مى آورد و وارد خانه حضرت فاطمه
عليهاالسلام مى گشت و در آن جا نماز مى گذارد.(82)
نگاهى ديگر
نگاه ديگرى كه به اين خانه مى افكنيم ، حيرتمان بيشتر مى شود.
چرا كه در اين خانه هرگز از زخارف دنيا و تجمل گرايى چيزى يافت نمى
شود، خانه اى بسيار ساده ، نه فرش قابل ذكرى دارد و نه وسائل گران قيمت
. اشتباه نشود، خيال نكنيد كه حضرت على عليه السلام فقير بود و تهى دست
، آورده اند كه از دسترنج خود هزار بنده را آزاد كرد، بلكه اين خانواده
نمى خواستند غير از زندگى زاهدانه راه ديگرى را در پيش گيرند، بدين جهت
آنچه داشتند يا وقف فقرا و تهيدستان مى كردند يا به ديگران مى دادند و
خود در نهايت ساده زيستى زندگى مى كردند.(83)
اينك نيم نگاهى به وسائل اين خانه كه در حقيقت همان جهيزيه حضرت فاطمه
عليهاالسلام بود و در آن چند سال هيچ به آن اضافه نگشته بود خواهيم
داشت .
در اين خانه علاوه بر چوبى كه حضرت على عليه السلام به دو طرف اطاق جهت
آويزان كردن لباس نصب كرده بود، يك پوست گوسفند كه در كف اطاق انداخته
، يك بالش كه داخلش را از ليف خرما پر كرده بود چيز ديگرى جز جهيزيه
حضرت فاطمه عليهاالسلام نبود. (كه صورت جهيزيه پيش از اين ، در بحث
مراسم ازدواج از نظرتان گذشت )
سرنوشت خانه فاطمه
عليهاالسلام
متاءسفانه ، اين خانه و ساكنانش پس از رحلت پيامبر اسلام صلى
الله عليه و آله مورد بى مهرى امت قرار گرفت و دست خوش حوادث ناگوارى
شد.
خانه اى كه در و ديوارش بوى رسول الله صلى الله عليه و آله از آن به
مشام مى رسيد و زمين و محرابش يادآور سجده هاى طولانى يگانه يادگار
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود نه تنها فقط در آن خانه را بستند و
بر خلاف سفارش آن حضرت مردم را از فيض بركات آن خانه و اهلش محروم
ساختند، بلكه براى بيعت گرفتن از على عليه السلام مورد هجوم
ناجوانمردانه عده اى كينه توز و فرصت طلب قرار گرفت و سرانجام در زمان
عبدالملك بن مروان ، به بهانه توسعه مسجد، ساكنان آن را بيرون كردند و
در خانه را ويران ساختند.
تعجب اين جا است كه آن ها با مشاهده آن همه عطوفت و مهرورزى ها و
احترام فوق العاده پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت به اهل بيت خود به
ويژه نسبت به فاطمه عليهاالسلام چگونه مردان كينه توز و فرصت طلب را
جهت بيعت گرفتن از على عليه السلام روانه خانه فاطمه عليهاالسلام
ساختند.آنان مگر حضرت فاطمه عليهاالسلام را نمى شناختند كه با بردن آتش
(84)هم در خانه را سوزاندند(85)
و شكستند(86)،
هم پهلو(87)و
حرمت صاحب خانه را.(88)
در اين خانه كه آن را هاله اى از غم و مظلوميت فرا گرفته ، دو قبر
مجهول و گمشده و يك محراب قرار دارد. قبر اول ، قبر محسن پنجمين فرزند
حضرت على و فاطمه عليهاالسلام است و گويا در پاى در خانه دفن گوديد.
قبر دوم احتمالا قبر فاطمه عليهاالسلام و يك محراب كه براى همگان قابل
رؤ يت است و روزى اين محراب محل نماز، سجده و دعاى حضرت فاطمه
عليهاالسلام زهرا عليهاالسلام بود.
جاى بسى تعجب است كه آن خانه اى كه در زمان عبدالملك بن مروان به بهانه
توسعه مسجد پيامبر خراب مى شود، امروزه در محاصره نرده هاى آهنين قرار
گرفته است .
فاطمه اسوه حيات زيبا
انسانهاى پاك سرشت در پى يك زندگى پاك و حيات طيب هستند كه
زيباترين نماد آن را مى توان در زندگانى رهبران دينى جستجو كرد.
فاطمه ، از آن مربيان و معلمان اخلاق است كه بشر مى تواند زندگى او را
به عنوان بهترين الگو براى رفتار و معاشرت خود قرار دهد.
آن چه در پيش رو داريد اشاره اى است كوتاه و گذرا از ايمان ، عبادت ترس
از خدا و روز قيامت و اخلاق و روش معاشرت او كه به اختصار از آن ياد
مى شود.
1-تهجد و عبادت
در اين نه سالى كه فاطمه عليهاالسلام در خانه على بود اگر چه
براى او يك دوران پر خاطره به حساب آمد، اما هرگز او را از هدف اصلى
يعنى رسيدن به معبود و معشوق خود باز نداشت .
او همانند پدرش محمد مصطفى صلى الله عليه و آله جزو پيشتازان ميدان
عبادت و بندگى خدا بود و به گفته حسن بصرى : لم
يكن فى هذه الاءمة اءزهد و لا اءعبد من فاطمه عليهاالسلام ؛ در
اين امت عابدتر از فاطمه عليهاالسلام و زاهد تر از او نداريم !(89)
و همو گويد: وى آن قدر نماز مى خواند و خدا را عبادت مى كرد كه دو پاى
مباركش ورم مى كرد. پيامبر بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله اين حالت
تحسين آميز و اعجاب برانگيز فاطمه عليهاالسلام را در اشكال مختلف بيان
مى داشت :
الف ) وجود فاطمه
عليهاالسلام مملو از ايمان است
ابن شهرآشوب از محمد بن على بن الحسين روايت كرده كه روزى
پيامبر صلى الله عليه و آله سلمان را براى رساندن پيامى به خانه فاطمه
فرستاد سلمان گويد: پس از درنگى كوتاه پشت در خانه فاطمه عليهاالسلام
به وى سلام گفتم . پس صداى فاطمه عليهاالسلام را از داخل خانه شنيدم كه
قرآن مى خواند و در فضاى بيرون ، دستاس در حال چرخيدن بود. گويد: به
محضر پيامبر صلى الله عليه و آله برگشتم و ماجرا به او گزارش كردم آن
حضرت تبسمى كرد و فرمود: يا سلمان ، ان ابنتى
فاطمه عليهاالسلام ملاء الله قلبها و جوارحها ايمانا الى مشاشها
... اى سلمان ! خداوند قلب و اعضا و جوارح دخترم فاطمه عليهاالسلام را
تا فرق سرش سرشار از ايمان كرده ، دخترم خود را در اطاعت و عبادت خدا
قرار داده و خداوند فرشته اى را به نام زوقابيل جبرئيل فرستاده تا به
جاى او دستاس را بگرداند.(90)
ب ) سلام فرشتگان به
فاطمه عليهاالسلام
ابن عباس از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود: و
اما دخترم فاطمه ، پس او سيده زنان عالميان از اولين و آخرين است .
هنگامى كه در محراب عبادت ايستد، هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقربين
بر او سلام گفته و همان ندايى را كه به مريم مى گفتند به فاطمه
عليهاالسلام مى گويند، كه : ان الله اصطفاك و
طهرك و اصطفاك على نساء العالمين .(91)
ج ) منزلت خداوندى
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله از عظمت فاطمه عليهاالسلام و
از چگونگى عبادت و تهجد و راز و نيازش باز چنين پرده برداشته و نداى
خداوند به فرشتگان را اين چنين بيان مى كند: يا
ملائكتى انظروا الى اءمتى فاطمه عليهاالسلام سيدة امائى ، قائمة بين
يدى ترتعد فرائصها من خيفتى و قد اءقبلت بقلبها على عبادتى و اءشهدكم
اءنى قد اءمنت شيعتها من النار ؛ فرشتگانم به فاطمه عليهاالسلام
بنگريد كه چگونه در مقابل من ايستاده و از ترس من اعضاى بدنش مى لرزد و
من قلبش را به عبادت خودم مشغول كرده ام ، شاهد باشيد كه من دوستان و
شيعيان او را از آتش جهنم ايمن كردم .
(92)
2-ترس از روز قيامت
حضرت زهرا عليهاالسلام به شدت از روز قيامت و سخنى آن نگران بود
و از پدر بزرگوارش درباره چگونگى زنده شدن و احوال روز قيامت سؤ الات
بسيارى مى نمود.
علامه مجلسى مى نويسد هنگامى كه آيه و ان جهنم
لموعدهم اءجمعين لها سبعة اءبواب لكل باب منهم جزء مقسوم
(93) بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل گشت آن حضرت
بشدت گريست و يارانش نيز بر اثر گريه آن حضرت گريستند اما كسى نمى
دانست كه پيامبر صلى الله عليه و آله چرا مى گريد، و جبرئيل چه چيزى را
بر او نازل كرده كه باعث گريه فراوان پيامبر صلى الله عليه و آله شده
است و از طرفى هيچ كس ياراى سخن گفتن با آن را حضرت نداشت . ياران چون
مى دانستند وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله نگاهش به فاطمه
عليهاالسلام مى افتد شاد مى گردد، يكى از اصحاب به خانه فاطمه رفت تا
وى را از اين ماجرا و گريه پيامبر صلى الله عليه و آله با خبر سازد،
دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله با شنيدن اين خبر برآشفت و در حالى
كه خود را به يك چادر كهنه كه دوازده جاى آن را با ليف خرما وصله كرده
بود پوشانيده ، خانه را به قصد مسجد و ديدار پيامبر صلى الله عليه و
آله ترك گفت . همين كه سلمان فارسى چشمش به چادر فاطمه افتاد گريست و
گفت واحزناه ... بر تن دختران قيصر و كسرى لباسهاى سندس و ابريشم مى
باشد اما دختر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فقط يك چادر پشمينه كهنه
داشته باشد!!
هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام بر پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شد،
با ديدن آن حالت از رسول خدا صلى الله عليه و آله خواست پدر را آرام
كند بدين جهت گفت : اى رسول خدا سلمان از لباسى كه من دارم شگفت زده
شده است و آن خدايى كه تو را به پيامبرى برانگيخت پنج سال است كه با
على عليه السلام زندگى مى كنم و جز پوست گوسفندى كه روزها علف شترمان
را روى آن مى ريزيم و شبها زيرانداز ما مى باشد چيز ديگرى نداريم ، سپس
فرمود: پدر جان جانم فدايت باد چه چيز تو را به گريه درآورده است ؟!
پيامبر صلى الله عليه و آله در پاسخ فاطمه عليهاالسلام آن چه را كه
جبرئيل بر او نازل كرده بود بر دخترش تلاوت كرد.
فاطمه عليهاالسلام از شدت ترس و وحشت با صورت بر زمين افتاد در حالى كه
مى فرمود: واى پس واى پس واى ، واى بر كسى كه وارد دوزخ شود.
سلمان كه چنين ديد از وحشت گفت : اى كاش گوسفندى بودم كه گوشت مرا مى
خوردند و پوست مرا پاره پاره مى كردند و هرگز نامى از آتش جهنم نمى
شنيدم .
ابوذر گفت : اى كاش مادرم نازا بود و مرا نمى زاييد كه نام آتش را
بشنوم .
مقداد مى گفت : اى كاش پرنده اى بودم كه بر من حساب و كتاب و عقابى
نبودم و نام آتش را نمى شنيدم ، على عليه السلام نى فرمود: اى كاش
مادرم مرا نمى زاييد و نام آتش را نمى شنيدم ، پس دست بر سر مى گذاشت و
مى گفت : واى از دورى راه و كمى توشه در سفر آخرت .(94)
3-انس با قرآن كريم
توجه ويژه حضرت زهرا به قرآن كريم در طول زندگى خود درس ديگرى
را به شيفتگان اين كتاب آسمانى مى دهد. گاهى اوقات كه امام على عليه
السلام از مسجد به منزل مى آمد ملاحظه مى كرد، همان آياتى كه لحظاتى
قبل بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده بر زبان فاطمه عليهاالسلام
جارى است ، با كمال تعجب مى پرسيد اين آيات از چه راهى به شما رسيده
است در حالى كه لحظاتى بيش نيست كه اين آيات بر پيامبر صلى الله عليه و
آله نازل شده ؟!
فاطمه عليهاالسلام در پاسخ مى فرمود: فرزندت حسن آنها را برايم تلاوت
كرده است .(95)
و در روايت ديگرى آمده است كه حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود:
حبب الى من دنياكم تلاوة كتاب الله و النظر فى
وجه رسول الله صلى الله عليه و آله و الانفاق فى سبيل الله ؛ سه
چيز از دنياى شما را دوست دارم : تلاوت قرآن كريم ، نگاه به چهره مقدس
پيامبر صلى الله عليه و آله و انفاق در راه خدا.(96)
و پيش از اين گذشت كه وقتى سلمان فارسى جهت رساندن پيامى از پيامبر صلى
الله عليه و آله به خانه فاطمه عليهاالسلام رفته بود، صداى قرآن خواندن
فاطمه عليهاالسلام را از درون خانه شنيده و براى پيامبر صلى الله عليه
و آله گزارش داد.(97)
4- دعا براى ديگران
حضرت فاطمه عليهاالسلام چگونه سخن گفتن با خدا و چگونه دعا كردن
را به آيندگان آموخت ، او هميشه دعا مى كرد و همه چيز از خدا مى خواست
اما نه براى خود، فاطمه عليهاالسلام حتى در دعا كردن نيز ايثار مى كرد
و همه را بر خود مقدم مى داشت .
امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: مادرم فاطمه عليهاالسلام را در شب
جمعه اى ديدم كه پيوسته در حال ركوع و سجود بود تا اين كه صبح دميد و
شنيدم كه مؤ منين و مؤ منات را نام مى برد و بسيار براى آنان دعا مى
كرد، اما نديدم حتى يكبار براى خودش دعا كند، از روى تعجب گفتم : مادر،
چرا براى خودت دعا نمى كنى و از خدا چيزى نمى خواهى ، همان گونه كه
براى ديگران دعا مى كنى ؟!
مادرم در پاسخ فرمود: يا بنى الجار ثم الدار
، فرزندم اول بايد همسايه را در نظر گرفت .(98)
5- احترام فوق العاده به
پيامبر صلى الله عليه و آله
بر پيامبر نازل گشت ، حضرت فاطمه عليهاالسلام پدر را يا رسول
الله خطاب مى كرد.
امام حسين عليه السلام از مادرش فاطمه زهرا نقل مى كند كه فرمود:
از آن روزى كه اين آيه بر پيامبر نازل گشت ، هيبت آن حضرت مانع شد كه
او را پدر خطاب كنم ، از اينرو مى گفتم : يا رسول الله . چون پيامبر
اين برنامه را از من مشاهده كرد، فرمود: دخترم ! اين آيه در باره تو و
اهل بيت تو نازل نگشته است ، زيرا تو از من هستى و من از تو مى باشم ،
بلكه اين آيه درباره اهل جفا و متكبران نازل گشته كه احترام مرا نگه
نمى دارند. دخترم ! تو مرا با همان كلمه پدر خطاب كن كه براى آرامش قلب
من بهتر و به خوشنودى خداوند نزديك تر است . سپس پيشانى مرا بوسيد و
مقدارى از آب دهان خود به من ماليد كه از آن پس هرگز نياز به عطر پيدا
نكردم .(99)
شيخ مفيد به نمونه ديگرى از احترام فاطمه عليهاالسلام به پيامبر صلى
الله عليه و آله اشاره مى كند كه در بخش خواستگارى از فاطمه
عليهاالسلام بيان شد.
6- سبقت در اسلام
حضرت زهرا عليهاالسلام به پيروى از سنت حسنه رسول خدا صلى الله
عليه و آله بسيار اهميت مى داد.
در حديث آمده است كه شخصى گفت : بر حضرت فاطمه وارد شدم تا مرا ديد
سلام كرد و در اين امر نيكو بر من پيشى گرفت ، سپس فرمود: چه چيز تو را
به اين جا آورده است ؟
عرض كردم : به جهت بدست آوردن خير و بركت .
فاطمه عليهاالسلام فرمود: پدرم مرا خبر داد كه هر كس سه روز بر من و يا
پدرم درآيد و سلام كند، خداوند بهشت را بر او واجب مى گرداند.(100)
7- تحمل سختى هاى زندگى
در روزهاى نخست شكل گيرى حكومت اسلامى در مدينه ، مشكلات فراوان
و طاقت فرسايى بر مسلمانان وارد شد.بسيارى از مهاجرين و انصار با
تنگدستى روزگار مى گذراندند، به يقين با وجود اين حالت رقت بار كه براى
حفظ اسلام و پيروى از پيامبر پيش آمده بود هرگز براى انسانهاى با تقوا
و دين دار قابل قبول نبود كه خود در بهترين شرايط زندگى كنند و ديگر
مسلمانان را به حال خود رها سازند.
بدين جهت حضرت زهرا عليهاالسلام كه از نزديك شاهد اين مسائل بود چگونه
مى توانست چيزى بگويد در حالى كه على نيز يكى از همان تهى دستان بود كه
همانند ساير مسلمانان زندگى مى كرد و اگر هم بر چيزى دست مى يافت ،
ديگران را بر خود مقدم مى داشت .
تا چند سال وضع به همين منوال سپرى شد، على و فاطمه زيراندازى به جز يك
پوست گوسفند كه روى آن مى خوابيدند نداشتند، با اين حال فاطمه
عليهاالسلام صبر كرد و سختى هاى زندگى را به خاطر خدا و پدر و شوهر
خويش تحمل كرد پيامبر صلى الله عليه و آله ضمن با خبر بودن از وضع
معيشتى على عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام پيوسته دختر خود را به صبر
و شكيبايى در برابر مشكلات زندگى فرامى خواند.
انس گويد: روزى فاطمه عليهاالسلام خدمت پدر آمده ، عرض كرد يا رسول
الله صلى الله عليه و آله من و پسر عمويم زيراندازى جز يك پوست گوسفند
نداريم ، كه شبها ما از آن استفاده نى كنيم و روزها علف شترمان را روى
آن پهن مى نماييم . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: دخترم صبر كن
زيرا موسى بن عمران عليه السلام ده سال از روزهاى زندگى خود را سپرى
كرد در حالى كه چيزى جز يك عباى قطوانيه نداشت .(101)
همچنين نقل شده است كه روزى پيامبر صلى الله عليه و آله و ابوبكر و عمر
به دعوت ابوايوب به منزل او رفتند، حضرت مقدارى از گوشت را بر داشت و
در قرص نانى گذارده به ابوايوب فرمود:اين را به خانه فاطمه عليهاالسلام
برسان ؛ زيرا چند روز است كه از چنين غذايى استفاده نكرده است .(102)
جابر انصارى گويد: روزى پيامبر صلى الله عليه و آله چشمش به فاطمه
افتاد در حالى كه عبايى از پشم شتر بر سر افكنده و با دو دست خود آرد
مى كرد، و فرزند خود را نيز شير مى داد.پيامبر صلى الله عليه و آله از
ديدن اين منظره متاءثر شده و در حالى كه اشك بر گونه هايش جارى بود،
فرمود: دخترم پيش از شيرينى آخرت تلخى دنيا را بچش .
فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله خداوند
را در برابر نعمتهايش ستايش مى كنم و بر نعمتهاى ظاهرى اش شكر گزارم .(103)
8- پاسخ به پرسش هاى
مذهبى
حضرت فاطمه عليهاالسلام به عنوان يك مبلغه دين از توان بالايى
برخوردار بود.
از نظر علم جز با امام معصوم هرگز قابل مقايسه نيست و از نظر اخلاق و
برخوردها بايد وى را با پدر بزرگوارش مقايسه كرد. آن حضرت روش برخورد
با مردم و به خصوص كسانى كه در حوزه دين ابهاماتى داشتند، از پدرش ياد
گرفته بود.
امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: زنى نزد حضرت فاطمه شرفياب شد و گفت
: من مادر ضعيفى دارم كه در مورد نماز دچار اشتباهى گرديده و مرا نزد
شما فرستاده تا از شما مشكل او را سؤ ال كنم . حضرت فاطمه جواب مسئله
او را داد.وى بار دوم و سوم آمد و پرسيد و پاسخ گرفت و اين عمل تا ده
بار تكرار شد و باز هم فاطمه زهرا عليهاالسلام جواب سؤ ال او را بيان
كرد.آن زن از اين همه رفت و آمدهاى پى در پى شرمنده شد و گفت : بيش از
اين شما را به زحمت نمى اندازم و ديگر سؤ ال نمى كنم .
صديقه طاهره فرمود باز هم بيا و هر چه سؤ ال دارى بپرس سپس ادامه داد
اگر كسى را روزى اجير نمايند كه بار سنگينى را تا ارتفاعى بالا ببرد
ولى در مقابل بعنوان اجر و مزد به وى صد هزار دينار طلا بدهند آيا در
مقابل چنين اجرتى اين بار سنگين برايش دشوار خواهد بود؟ آن زن پاسخ
داد: نه .
حضرت فرمود: هر مسئله اى كه پاسخ مى دهم خداوند بيش از فاصله بين زمين
و عرش كه پر از لؤ لؤ و جواهر شده باشد به من پاداش مى دهد. پس مسلم
است كه تو هر قدر سؤ ال كنى براى من هيچ گونه ناراحتى ايجاد نخواهد
كرد. از پدرم رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: روز
قيامت كه علماى شيعيان ما محشور مى گردند به ميزان دانش شان به آنان
خلعت هاى گرانبهايى داده مى شود و ميزان خلعت ها با ميزان تلاشى كه
براى ارشاد بندگان خدا نموده مناسبت دارد تا جايى كه به يكى از آنان
هزار زيور از نور هديه مى دهند.
آن گاه منادى از سوى پروردگار ندا مى دهد: اى كسانى كه ايتام آل محمد
را سرپرستى كرديد و اى آنان كه در هنگام نبود پدران اين ايتام كه ائمه
اطهار باشند آنان را محافظت و مراقبت مى كرديد، اينان همان شاگردان
شمايند، همان يتيمانى كه سرپرستى و نگهبانى شان نموديد و با علوم خود،
آنان را شاداب و با طراوت كرديد، پس آنان به مقدار علمى كه به شاگردان
خود داده ايد، از سوى خدا به آنان خلعت دهيد، پس آنان به شاگردان خويش
به مقدار درسى كه به آنها در دنيا داده بودند خلعت مى دهند حتى برخى از
اين شاگردان نيز به شاگردان خود خلعت مى دهند و از سوى خداى تبارك و
تعالى امر مى شود كه به معلمان ، دو برابر آن چه به شاگردان خود خلعت
داده اند خلعت داده شود.
پس حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: يك نخ از اين خلعت هاى آخرتى از آن
چه كه خورشيد يك ميليون بر آن بتابد با ارزش تر است .(104)
9- التزام به تعهدهاى
اخلاقى
بسيارى از انسان ها در موقع تبيين برخى از ارزش ها و طرفدارى از
آن ، خوب سخن مى گويند، اما نوبت به مرحله عمل مى رسد، معلوم مى شود كه
همه اش حرف بوده و بس . اما اين اصل ارزشى يعنى تطابق گفتار و كردار در
زندگى معلمان اخلاقى همچون فاطمه عليهاالسلام جايگاه بسيار مهم و ويژه
اى دارد.
گويند: وقتى كه قرار شد پيامبر صلى الله عليه و آله يك اسير زن را به
فاطمه هبه كند تا در كارهاى خانه او را كمك نمايد، رسول خدا صلى الله
عليه و آله يكى از اسراى ساحل بحر را خانه دخترش فرستاد و سفارش فرمود:
تا با او مدارا شود.
هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام اين سفارش را از پدر شنيد، به پدر گفت :
اى رسول خدا صلى الله عليه و آله ! كارهاى خانه يك روز با من باشد و يك
روز با او و در مرحله عمل نيز چنين كرده و تا آخر بدان پاى بند بود.
سلمان گويد: روزى فاطمه عليهاالسلام نشسته بود: و در برابرش دستاس
گذارده بود، و جو آرد مى كرد و دست هاى آن حضرت زخمى شده بود، از سوى
ديگر حسين عليه السلام در گوشه خانه از گرسنگى به خود مى پيچيد، عرض
كردم : اى دختر رسول الله صلى الله عليه و آله ! دستهايت زخم شده است .
چرا بعضى كارها را به فضه واگذار نمى كنى ؟!
فرمود: پدرم به من سفارش كرده كه كارهاى خانه يك روز با من باشد و يك
روز به عهده او، و ديروز نوبت او بوده است . سلمان گويد: عرض كردم ...
اجازه دهيد يا جو را آرد كنم و يا حسين عليه السلام را آرام نمايم ؟
فرمود: من به آرام كردن حسين عليه السلام شايسته ترم ، تو جو را آرد كن
. مقدارى از جو را آرد كردم تا اين كه صداى اقامه پيامبر صلى الله عليه
و آله به گوش رسيد، در نماز جماعت پيامبر صلى الله عليه و آله شركت
نمودم و پس از نماز، ماجرا را براى على نقل كردم .
حضرت گريان به خانه رفت اما مدتى نگذشت كه شاد و خندان به مسجد برگشت .
پيامبر صلى الله عليه و آله جريان را از على عليه السلام پرسيد، در
جواب فرمود: بر فاطمه عليهاالسلام وارد شدم ديدم به پشت خوابيده و حسين
هم روى سينه اش به خواب رفته است و آسياب و هم بدون آن كه كسى آن را
بگرداند مى چرخد.
رسول خدا فرمود: مگر نمى دانى در روى زمين فرشتگانى است كه در حال گردش
اند و تا روز قيامت ، محمد و آل محمد را خدمت مى كنند.(105)
روشن است كه فاطمه عليهاالسلام از اول مى توانست چنين قرارى را نگذارد
و اگر گذاشت ، گاهى بخاطر رسيدگى بيشتر به فرزندان و يا در حالات ويژه
به تعهد خود عمل نكند و يا درخواست كمك بنمايد، چرا كه او نه سوگند ياد
كرده بود و نه از لحاظ شرعى ملزم به رعايت چنين تعهدى بوده ؛ زيرا اين
مسئله فقط يك تعهد اخلاقى بود، اما مى بينيم كه حضرت هرگز اين اين عهد
را نشكست و تا آخر به آن پاى بند بود.
10- خوشحالى از كم شدن
بار مسئوليت
آورده اند روزى على و فاطمه عليهاالسلام به خدمت رسول خدا صلى
الله عليه و آله آمده درخواست كرده تا برنامه زندگى و خدمات در خانه را
براى هر يك معين بفرمايد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فاطمه عليهاالسلام را به خدمت در درون خانه
گماشت و آن چه مربوط به بيرون از خانه بود به على واگذار كرد. فاطمه كه
از اين تقسيم صحيح و حساب شده بسيار خوشحال گشته بود، گفت :
فلا يعلم ما داخلنى من السسرور الا الله باكفائى
رسول الله صلى الله عليه و آله تحمل رقاب الرجال ؛ فقط خدا مى
داند، چقدر خرسندم از اين كه مى بينم رسول خدا صلى الله عليه و آله مرا
از كارهايى كه فقط از عهده مردان بر مى آيد معاف داشت .(106)
نا گفته نماند اين تقسيم بدان معنا نبود كه ديگر على در منزل دست به
هيچ كارى نزند و يا فاطمه عليهاالسلام در كارهايى كه مربوط به تاءمين
معاش و زندگى است به على عليه السلام كمك نكند، بلكه بر اساس برخى از
روايات ، هم على عليه السلام در خانه به كمك زهرا عليهاالسلام مى شتافت
و گاهى خانه را جارو مى زد و گاهى فاطمه براى تاءمين معاش به كمك على
عليه السلام مى شتافت و در مقابل ريسيدن پشم براى مردم ، قدرى جو مى
گرفت و از آن نانى تهيه مى كرد.
11- خدمت بى منت
در طول سالى كه فاطمه عليهاالسلام در خانه على عليه السلام بود
با داشتن چهار فرزند خردسال (جز در سال هاى آخر كه خادمه اى براى آن
حضرت معين شد) تمام كارهاى خانه را خودش انجام مى داد. فاطمه
عليهاالسلام علاوه بر بچه دارى خود از چاه آب مى كشيد و جو آسياب مى
كرد، اما اظهار خستگى نكرده ، و هرگز به خاطر چنين كارهايى بر شوهر منت
نگذاشت و يا از كار كردن در خانه استنكاف نكرد و از زير بار مسئوليت
شانه خالى ننمود.
فاطمه عليهاالسلام آن محبوبه خدا و پيامبرى است كه اميرمؤ منان عليه
السلام درباره فضايل و سجاياى اخلاقى اش به مردى از بنى سعد فرمود: آيا
مايلى مطلبى را از خودم و از فاطمه عليهاالسلام براى تو بگويم ، او
محبوبترين و عزيزترين خلق در نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بود. او
آنقدر با مشك آب از چاه كشيد تا آن كه در سينه اش اثر گذاشت و آن قدر
با دستاس آرد كرد، تا آن كه هر دو دستش سفت و سخت شد، و آن قدر خانه را
نظافت كرد، تا آن كه پيراهنش غبار آلود شد، و آن قدر آتش در زير ديگ
روشن كرد كه لباسش سياه رنگ گرديد و اين كارهاى دشوار به وى آسيب
فراوان وارد مى آورد. روزى به فاطمه عليهاالسلام گفتم : چه خوب است نزد
پدرت رفته و از آن حضرت بخواهى كه خدمتگزارى برايت معين نمايد تا اين
خدمات را انجام دهد
فاطمه عليهاالسلام نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفت ولى گروهى در
نزد آن حضرت نشسته بودند، لذا از گفتن حاجتش خوددارى كرد و برگشت .(107)
فاطمه الگوى حيا و عفاف
تا كنون به نام و تاريخچه بسيارى از زنان در جهان اسلام و يا
حتى جهان بشريت برخورد كرده ايم ، اما موفقيت هر يك از آن ها در يك جهت
و بسيار محدود بوده و در مقايسه با يكديگر، مشاهده مى كنيم هيچ كدام
جامع تمام صفات و كمالات اخلاقى و علمى نبوده اند. اما دخت نبى اكرم
صلى الله عليه و آله حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام خود به تنهايى جامع
تمام صفات انسانى و كمالات اخلاقى است ، چرا كه به شهادت پدر بزرگوار و
اولاد طاهرينش ، آيينه تمام نماى رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده و
پاره تن او و حجت بر اوصيايش بوده است .
سيره و روش فاطمه عليهاالسلام بزرگترين درس براى همگان است كه تطبيق و
پياده كردن آن ، سعادت و كاميابى را در پى خواهد داشت .
فاطمه عليهاالسلام مجسمه زهد، پارسايى ، اخلاق و بزرگوارى ، اخلاص و
ايثار، حجب و حيا عفت و پاكدامنى و صدها خصلت خوب انسانى بوده است كه
در اين درنگ كوتاه به نشانه هايى از حيا و عفت اين بانوى كرامت و فضيلت
مى پردازيم :
فاطمه عليهاالسلام معدن
حجب و حيا
زندگى افتخارآميز فاطمه عليهاالسلام پر از اين نشانه ها است و
آن ها گواهند كه وى چقدر با حجب و حيا بوده و به اين امر اهميت مى داده
است .
فاطمه عليهاالسلام نه فقط در مسائل دنيوى از حريم حيا پاسدارى مى كرد،
بلكه حتى پس از مرگ خود حاضر نبود بدن پيچيده به كفنش در مقابل ديدگان
نامحرم قرار گيرد و يا در آخرت همانند ديگر انسانها با بدن برهنه وارد
صحنه قيامت و محشر كبرى شود و تا اين دو امر برايش تضمين نشد از اضطراب
و دلهره بيرون نيامده و مرگ برايش گوارا نبود.
گفتگوى فاطمه عليهاالسلام
و درخواست از اسماء
در صدر اسلام چنين رسم بود، هنگامى كه مرد يا زنى از دنيا مى
رفت ، پس از غسل و كفن ، او را روى تخته اى قرار داده و با كشيدن
پارچه روى ميت او را تا محل دفن تشييع مى كردند.
اين منظره كه براى فاطمه عليهاالسلام بسيار زشت و زننده بود، به هيچ
وجه حاضر نبود، كه پس از مرگش اين گونه حمل گردد، چرا كه هيكل زن اگر
چه پوشيده بود، اما كاملا پيدا بود.
بدين جهت در اواخر عمرش با گفتگويى كه با اسماء داشت ، اين مسئله را
مطرح كرده و فرمود: اى اسماء؛ من زشت مى دارم آنچه را كه با جنازه زنان
انجام مى دهند كه فقط پارچه اى به روى زن مى كشند؛ اسماء گفت : من در
حبشه چيزى ديدم و مايلم شبيه آن را براى شما نشان دهم . آن گاه چند چوب
تر و تازه درخت خرما را طلبيده و آنها را خم نموده و پارچه اى برويش
كشيد. فاطمه عليهاالسلام از اين كار بسيار شاد شد و فرمود: چقدر خوب و
زيبا است .(108)
چرا كه زن از مرد شناخته نمى شود.(109)
اسماء گويد: فاطمه عليهاالسلام با ديدن اين نعش ، خنده بر لبانش ظاهر
شد چهره اش خندان نشد مگر همان وقت .(110)
و در نهايت با تحسين اين كار از اسماء خواستند كه شبيه آن را براى او
درست كنند، سپس فرمود: مرا مستور و پنهان كن ، خداوند تو را از آتش
جهنم مستور كند.(111)
نمونه اى ديگر از حياى
فاطمه
فاطمه عليهاالسلام پرسشهاى زيادى از پدر داشتند و از جمله آن ها
نحوه برانگيخته شدن انسانها در روز قيامت بود، چرا كه فاطمه
عليهاالسلام از روز قيامت هول عظيمى در دل داشت .
گويد: روزى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيدم : آيا اهل دنيا
روز قيامت برهنه اند؟
فرمود: آرى اى دخترم .
گفتم : آيا من هم برهنه ام ؟
فرمود: آرى شما هم ولى آن جا كسى به كسى توجه ندارد.
گفتم : وا سواءتاه ، يومئذ من الله عزوجل
؛ چقدر جاى شرمندگى است ، آن روز در مقابل خداى متعال . هنوز از محضر
پدر بيرون نرفته بودم ، كه فرمود: اكنون ، جبرئيل آمده به من مى گويد:
اى محمد به فاطمه سلام برسان ، و بگو به جهت حيا و شرمت از خدا
پروردگار وعده فرمود: كه او را در روز قيامت به دو لباس از نور
بپوشاند.(112)
فاطمه عليهاالسلام مظهر
عفاف و حجاب
مسئله دوم اين است كه فاطمه عليهاالسلام بهترين مظهر عفت و پوشش
زنان مسلمان است ؛ زيرا با توجه به اين كه فاطمه عليهاالسلام آن
بانويى نبود كه كاملا با خارج از خانه قطع رابطه كرده باشد؛ چون تاريخ
گواه است كه وى دعوت ديگر زنان را مى پذيرفته ، هم چنين جهت تهيه وسائل
روزمره به ويژه در روزهايى كه حضرت على عليه السلام حضور نداشتند بيرون
مى رفته ، مرتب به خانه پيامبر صلى الله عليه و آله رفت و آمد مى كرده
، در جنگ احد، به همراه ديگر زنان به مداواى زخمهاى پيامبر صلى الله
عليه و آله پرداخته ، و در فتح مكه و حجة الوداع همراه پيامبر صلى الله
عليه و آله بوده و پس از شهادت حمزه پيوسته به احد مى رفته ، و گاه
برخى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله را به همراه آن حضرت به حضور
مى پذيرفته ، اما با اين حال باز هم بر مسئله عفاف و حجاب زن سخت تكيه
مى كرده است .
فاطمه عليهاالسلام در پى آن بود كه زن به كرامت انسانى اش پى ببرد، و
خود را فداى اميال و هوسهاى ديگران نكند، فاطمه مى خواست كه دامان زن
مسلمان و هر آزادانديش را از هر گونه فساد اخلاق و روابط نامشروع و ضد
ارزشهاى دينى پاك نگه دارد.
از حضرت على عليه السلام روايت شده كه فرمود: ما روزى خدمت پيامبر صلى
الله عليه و آله نشسته بوديم ، فرمود به من خبر دهيد چه چيز براى زنان
بهتر است ؟
هيچكدام نتوانست جواب حضرت را بگويند و برخواسته پراكنده شدند.
من به نزد فاطمه عليهاالسلام آمدم و سؤ ال را براى او نقل كردم و در
ضمن گفتم كه هيچيك از ما جواب رسول خدا را نمى دانستيم ، حضرت زهرا
عليهاالسلام فرمود من جواب سؤ ال را مى دانم سپس فرمود: بهترين چيز
براى زن اين است كه هيچ مردى او را نبيند و او هم هيچ مردى را نبيند.
من به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله برگشتم و گفتم يا رسول الله
بهترين چيز براى زن اين است كه هيچ مردى او را نبيند و او هم هيچ مردى
را نبيند.
حضرت با تعجب فرمود: شما كه قبلا اين جا حاضر بوديد و چيزى نگفتيد، پس
اين جواب را از كجا آوردى ؟!
گفتم از فاطمه .
پيامبر صلى الله عليه و آله ضمن تعجب از دخترش فاطمه ، فرمود: براستى
كه فاطمه پاره تن من است .(113)
نا گفته نماند كه اين حديث را هر يك به گونه اى معنى كرده اند كه برخى
از آن ها چندان صحيح بنظر نمى رسد، مثلا برخى معتقدند كه مراد فاطمه
عليهاالسلام اين است كه زن نگاه شهوت آلود به مرد نكند. و همچنين به زن
چنين نگاهى نكند.
در پاسخ بايد گفت : اين گونه نگاه كردن براى زن و مرد حرام است نه اين
كه بهتر آن است كه چنين نگاهى نكند.
و با اين بيان حديث را چه جور معنى كنيم ، آيا مقصود فاطمه اين است كه
زن هرگز از خانه بيرون نرود، كه اين معنى هم صحيح نيست ، زيرا نه تنها
اين امر امكان ندارد و عملى نيست ، بلكه با خطى مشى و سيره خود فاطمه
مخالف است . زيرا عرض شد خود فاطمه عليهاالسلام رفت و آمد داشته .
پس منظور حضرت از اين جمله چيست ؟
بنظر مى رسد كه حضرت زهرا عليهاالسلام تكيه اش بر اين بوده كه زن تا مى
تواند از حضور غير ضرورى خود بكاهد و در صورت حضور، از اختلاطهاى
نامشروع و گفت و شنودهاى غير اخلاقى پرهيز كند.